• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4549
تعداد نظرات : 278
زمان آخرین مطلب : 3173روز قبل
آموزش و تحقيقات

 

نویسندگان:دكتر سید علی اكبر ربیع نتاج (1)وعالیه روح اله زاده اندواری (2)




 

2. جلوه های حضور زن در اجتماع صدر اسلام
 

1-2. زنان صدر اسلام
 

زن صدر اسلام، زنی است كه دوران مظلومیت زنان را درك كرده است، ظلم و ستم های بسیاری تحمل نموده و محدودیت ها و محرومیت های بسیاری شاهد بوده و با ظهور اسلام، از محرومیت و مظلومیت به كرامت و عزت نائل شده است و می تواند از بهترین الگوهای زن
مسلمان در عرصه فعالیت های اجتماعی باشد.
از جمله زنان نامدار، «حضرت خدیجه» همسر با وفای رسول خدا بود كه در همان آغازین روزهای ظهور اسلام، مسلمان شد و در روزگارانی كه جاهلیت بر دل های مردم عرب حكمرانی می نمود و اسلام هیچ پایگاهی نداشت، وی نخستین كسی بود كه نور اسلام را به دل خویش راه داد. (ابن اثیر، 5 /434)
تا جایی كه فرستاده بر حق خدا، محمد مصطفی(ص) به وی نوید بهشت ابدی عطا فرمود.
یكی دیگر از زنان «سمیه»، مادر عمار یاسر كه از نخستین مسلمانان تاریخ بود. وقتی ابلیس منشان روزگار، از اسلام آوردن سمیه خبر یافتند، او، همسر و فرزندان تازه مسلمان شده اش را در بند نمودند و زیر آفتاب سوزان مكه شكنجه دادند. سمیه نامش را در شمار شیر زنان تاریخ به عنوان نخستین شهید اسلام ثبت نمود و تاریخ زن را با نام خود مزین ساخت. (ابن اثیر، 5 /481)
علاوه براینان زنان دیگر بودند كه با عشق به حقیقت و تحمل رنج ها و حضور در میدان نبرد در این راه موجب گسترش و اعتلای اسلام شدند. (ابن حجر عسقلانی، 4 /466-312)

2-2. مشاركت زنان در جهاد
 

حضور زنان در میدان جنگ و نبرد در تاریخ صدر اسلام نشان آن است كه زنان نیز در راه خدا قیام می نمودند و در میدان های جنگ و جهاد همیشه حاضر و آماده بودند.
از انس بن مالك روایت شده است: «كان رسول اللّه(ص) یغزو بأم سلیم و نسوة من الانصار لیسقین الماء و یداوین الجرحی؛ هر گاه پیامبر(ص) قصد جنگی را نمود، ام سلیم جمعی از زنان را به همراه می برد تا مسئولیت آب رسانی و درمان زخمی ها را به عهده گیرند». (ابی داود، 1 /202)
در صحیح بخاری نیز نقل شده است: « عایشه و ام سلیم در زمان جنگ احد، مشك های آب را به سرعت جابه جا می كردند و به تشنگان می رساندند». (بخاری، 4 /418)
«نسیبه» كه به «ام عماره» معروف است می گوید:
«در جنگ احد با مشك آب خود را به پیامبر(ص) رساندم، آن حضرت را در جمع اصحاب یافتم و قدرت و پیروزی از آن مسلمانان بود. هنگام شكست مسلمانان، به پیامبر(ص) پیوستم و به طور مستقیم وارد جنگ شدم، به قصد دفاع از پیامبر(ص) شمشیر می زدم و تیراندازی می كردم». (ابن هشام، 3 /87-86)

3-2. حضور زنان و نهضت عاشورا
 

یكی از زنانی كه مردانه در حادثه عاشورا به مبارزه پرداخت و پا به پای امام حسین(ع) حركت نمود، حضرت زینب(س) بود. او زنی بود كه با شجاعت و دلاوری و مسئولیت پذیری خویش ندای رسالت حسین(ع) را به گوش جهانیان رسانید، او بزرگ پرچم دار نهضت كربلا و بزرگ ترین پیام رسان لاله های پرپر شده آن است كه عظیم ترین صبر در برابر مصایب را به نمایش درآورد. حضرت زینب توانست در همه جا ندای ولایت و حمایت را به گوش مردم برساند. (صادق كوهستانی، 65)
به جز حضرت زینب(س) زنان دیگری نیز در واقعه عاشورا به یاری امام حسین(ع) و یارانش شتافتند. «از جمله این زنان مادر وهب تازه داماد كربلا، هلیم همسر زهیر بن قین، فاطمه همسر عمر بن عبدالعزیز، حره از نوادگان حلیمه سعدیه و... نیز بوده اند». (محمدی اشتهاردی، 153-126)

4-2. حضور اجتماعی- سیاسی فاطمه زهرا(س)
 

یكی دیگر از بانوانی كه از صدر اسلام پا به پای پیامبر(ص) تلاش كرد و با مخالفان به مبارزه پرداخت، حضرت فاطمه(س) است. حضور او و سخنان او در ماجرای «سقیفه» و «فدك» نمایانگر حضور او در صحنه اجتماع و سیاست می باشد.
گفتنی ها در رابطه حضور زهرا(س) در كنار پدر و علی(ع) برای ترویج اسلام و تحمل سختی های او بسیار است، جز ماجرای سقیفه و فدك و نهضت عاشورا كه نقش حضرت فاطمه(س) و زینب(س) در آن ها مشهود بود. از صدر اسلام و تاكنون جریانات و اتفاقات مهم دیگری رخ داده و خیل كثیری از زنان نمونه بوده اند كه در كنار مردان یا به تنهایی از پس این وقایع بر آمده اند.

3. آداب حضور زن در جامعه
 

1-3. عفت در نگاه
 

در تعالیم اسلامی، مفهوم عفت عبارت است از كنترل شهوت و جلوگیری از آن در خارج شدن از حد اعتدال. در كتب لغت آمده است: این واژه از ریشه «عف» گرفته شده است و به معنای «خودداری ازآن چه حلال نیست و خودداری از سخن یا عمل ناپسند» می باشد. (ابن منظور،
9 /210)
راغب اصفهانی می نویسد: «عفت، حالتی است، برابر نفس كه آن حالت از غلبه شهوت بر انسان جلوگیری می كند». (راغب اصفهانی، 351)
لذا منظور از عفت در نگاه آن است كه فرد بتواند با ایمان و یقین بر نیروها و امیال شهوانی خود از طریق چشم غلبه كند. ارزش و اهمیت این مسئله از این بابت است كه چشم اولین عضو بدن انسان است كه گناه را مشاهده می كند و اگر فرد نتواند نگاه خود را كنترل كند، همان موجب سقوط و ذلت او می شود و خداوند چون خالق انسان است و از همه صفات وی آگاه است و برای انسان هر آنچه را كه خوب و بهتراست، می خواهد، لذا به عفت در نگاه توصیه نموده، انسان را از نگاه‌های حرام باز می دارد.
قرآن كریم در این زمینه می فرماید:
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ* وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (نور، 31-30)
صاحب مجمع البیان منظور از (غض بصر) را برای مردان و زنان پوشاندن دیدگان از آنچه نگاه به آن برایشان حلال نیست، بیان نموده است. (طبرسی، 7 /242-241)
و نیز علامه طباطبایی در تفسیر «غض بصر» می گوید: «مؤمنین چشم پوشی را از خود چشم شروع كنند... . در این آیه به جای اینكه نهی از چشم چرانی كند، امر به پوشیدن چشم كرده و فرقی ندارد... . و چون مطلق است نگاه به زن اجنبی را بر مردان و نگاه به مرد اجنبی را بر زنان تحریم فرموده، پس بر زنان هم جایز نیست نظر كرده به چیزی كه برای مردان جایز نیست». (طباطبایی، 15 /156-154)
پس هر مسلمان چه زن و چه مرد باید از چشم چرانی و نظر بازی اجتناب كند، آری! نگاه جرقه ای است كه غریزه را شعله ور می كند.
امام صادق (ع) می فرماید:
«النظرة بعد النظرة تزرع فی القلب شهوة و كفی بها لصاحبها فتنة». (حر عاملی، 4 /139) « نگاه
بعد از نگاه، شهوت را در دل می رویاند و برای نظر باز همان فتنه انگیختن بس است».
و نیز در این زمینه آمده است:
«و النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و كم من نظرة اورثت حسرة طویلة» (همان، 4 /138؛ كلینی، 5 /559). «نگاه تیری از تیرهای شیطان است، چه بسا یك نظر كه حسرت درازی به دنبال دارد».
در وسائل الشیعه آمده است: امیر المؤمنان(ع) در نامه به امام حسن(ع) می گوید:
«و اغضض بصرها بسترك و اكففها بحجابك» (كلینی، 14 /120) «چشمت را از آنچه باید پوشیده شود، بپوشان و حجابت را نگهدار...».
اگر مرد و زن با ایمان باور داشته باشند كه خداوند چشم هایی را كه به خیانت می گردد وآنچه را سینه ها پنهان می دارند، می داند: «یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ» (غافر، 19) و در قیامت نیز چشم ها بر ضد آدمی گواهی می دهند: «حَتَّى إِذَا مَا جَاءوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا یَعْمَلُونَ* وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنطَقَ كُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ». (فصلت، 20-21 ) آیا چشم های خود را با چشم چرانی و نگاه حرام آلوده می كنند؟!
بنابراین با عفت چشم و نگاه، عفاف در ابعاد دیگر حاصل شده و ملكه انسانی عفت در نفس آدمی ایجاد می شود و با عفیف نبودن آن، شیطان بهترین ابزار فریب می شود. با توجه به مطالب مطرح شده، عفت در نگاه یا غض بصر یكی از بهترین اصولی است كه زنان و مردان مسلمان باید در رعایت آن بسیار بكوشند تا بتوانند در جامعه و كنار یكدیگر حضور یابند و به كار و فعالیت بپردازند.

2-3. عفت در معاشرت
 

یكی از شرایط مهم و اساسی فعالیت اجتماعی زن و حضور وی در صحنه گوناگون، مرزبندی دقیق و جدایی او از مردان است. قرآن كریم نیز بر این مطلب، تأكید ورزیده است...:
«وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ» (احزاب، 53) «هر گاه از ایشان (زنان پیامبر) چیزی خواستید، از پشت پرده و حایل طلب نمایید».
این امر واضح است كه فعالیت های اجتماعی زنان و حضور آنان در جامعه، زمینه ارتباط بین زن و مرد را بیش تر می كند و این ارتباط و اختلاط بین زن و مرد گاه مفسده ای در پی دارد. پس زنان و مردان اگر بخواهند جامعه خود را به سعادت و موفقیت نزدیک كنند، باید در این
امر عفاف پیش گیرند و از افراط و تفریط دوری كنند. چون شاید با رعایت نشدن این اصل حضور زنان در جامعه خطرناك شود.
ام سلمه می گوید: «هنگامی كه رسول خدا نماز جماعت را تمام می كرد، قدری مكث می كرد تا زنان خارج شوند». (بخاری، 5 /187)
رسول خدا(ص) در زمان حیاتشان، در ورودی زنان به مسجد را از در ورودی مردان مجزا ساخت و فرمود: « لو تركنا هذا الباب النساء». (ابی داود، 1 /180) یعنی خوب است این در را به بانوان اختصاص بدهیم.
نیز در روایتی آمده است: «پیامبر اكرم(ص) دستور داد كه شب هنگام كه نماز تمام می شود اول زن ها بیرون بروند و بعد مردها. رسول خدا خوش نمی داشت كه زن و مرد در حال اختلاط از مسجد بیرون روند؛ زیرا فتنه ها از همین اختلاط بر می خیزد. رسول خدا(ص) برای اینكه برخورد و اصطكاكی رخ ندهد، دستور داد مردان از وسط و زنان از كنار خیابان بروند. (ابی داود، 2 /658)
بنابراین زنان و مردان اگر می خواهند در كنار یكدیگر به كار و تلاش بپردازند، باید از آنچه به اختلاط و ازدحام می انجامد، دوری كنند و قوانین و اصول دین مبین اسلام را رعایت كنند.

پی نوشت ها :
 

1. دانشیار دانشگاه مازندران
نشانی الكترونیكی: sm.rabinataj@ Gmail.com
2. دانشجوی كارشناسی ارشد
نشانی الكترونیكی: a.roh@ yahoo.com
* تاریخ دریافت مقاله: 1 /2 /1389
* تاریخ پذیرش مقاله: 29 /2 /1389
 

منبع: نشریه علوم ومعارف قرآن کریم، شماره 6.

دوشنبه 11/9/1392 - 23:36
آموزش و تحقيقات


نویسنده: زهرا صابری خوش‌اخلاق




 

امنیت اقتصادی زنان در دو رویکرد مکتب اسلام و فمینیسم (3)

گروه آرمان و پیام اصلی انقلاب اسلامی عبارت از تنظیم روابط انسانی، در تمام ساحت‌های فردی و اجتماعی و سیاسی، بر مبنای آموزه‌ها و راه‌حل‌های اسلام است و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با انگیزه‌ی تحقق عینی آرمان انقلاب اسلامی پایه‌ریزی شده است. لذا نظام اسلامی با الهام از تعالیم اسلام، از همان آغاز راه، توجه جدی خود را به مسائل زنان معطوف ساخت؛ لیکن برای باقی ماندن بر آرمان‌های انقلاب، همواره باید نگران رخنه کردن گفتمان غیراسلامی و فمینیستی بود؛ چرا که در عرصه‌ی مسائل زنان، نگرش‌های فمینیستی مهم‌ترین تهدید گفتمانی به شمار می‌رود و جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از حقوق زنان و ارتقای منزلت سیاسی و اجتماعی آنان، هیچ نیازی به مرجعیت فمینیسم جهانی با تمام آثار زیانبارش ندارد؛ بلکه مرجعیت دین مبین اسلام برای تحقق چنین هدفی کامل و کافی است (مهدوی‌زادگان، 1391، ج 1، ص 339 تا 342).
از سوی دیگر، پیامد سلطه‌ی گفتمان فمینیستی، تبدیل شدن نظام اسلامی به ضد خودش است، زیرا در آن صورت، نباید انتظار ارائه‌ی راه‌حل‌های اسلامی به موضوعات و مسائل مختلف و کارآمدی نظام را داشت (همان، ص 339).
در این میان، موضوع «امنیت اقتصادی زنان» از اصلی‌ترین موضوعات تأثیرگذار بر جنبه‌های مختلف زندگی زنان است و مکاتب فکری مختلف الهی و غیر‌الهی به موضع‌گیری در رابطه با آن پرداخته‌اند و راهکارهای خود را در این زمینه ارائه نموده‌اند. لازم است جمهوری اسلامی ایران بعد از تجربه‌ی سه دهه مدیریت کشور، الگوی خود را برای حل مسائل زنان در این زمینه مشخص نماید و در جهت کارآمدی هر چه بیشتر نظام اسلامی در مدیریت حوزه‌ی زنان گام بردارد.
در این زمینه، در دو مقاله‌ی قبلی، ضمن بررسی راهکارهای الگوی فمینیستی و عواقب جبران‌ناپذیر آن برای زنان و جوامع غربی، نظام راهکارهای الگوی اسلامی برای تأمین امنیت زنان به نحو صحیح ارائه گردید و پیامدهای مثبت آن در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی نیز ذکر شد. حال در این مقاله، که قسمت سوم از این سری مقالات است، بنا داریم ضمن آسیب‌شناسی وضعیت امنیت اقتصادی زنان در ایران و بررسی تهدیدات فردی و اجتماعی پیش رو، در صورت ادامه‌ی روند کنونی، به بیان راهبرد کلان برای جمهوری اسلامی و نظام راهکارها در این رابطه بپردازیم.

آسیب‌شناسی وضعیت امنیت اقتصادی زنان در ایران

عدم شناخت صحیح مبانی، اهداف و در نتیجه، روح کلی حاکم بر هر یک از نظام‌های فکری الهیو غیرالهی از یک سو و احتیاج فوری جوامع به بهره‌گیری از الگوها و راهکارهایی در جهت حل کارآمد مسائل مختلف فردی و اجتماعی، ممکن است موجب شود نظام‌مند بودن آن مکاتب فکری حول ایدئولوژی خاص، نادیده گرفته شود.
نتیجه‌ی این نگاه سطحی و جزئی به این نظام‌های فکری، موجب انتخاب گزینشی برخی از اجزای آن، جهت ارائه‌ی راهکارهایی خاص خواهد شد، غافل از آن که هر نظام فکری، مجموعه‌ای از اجزای پیوسته است که ارتباط متقابل با هم دارند و در صورت جدا کردن آن‌ها، هر یک از اجزاء ویژگی‌های خود را از دست می‌دهد و کارآمدی لازم را نخواهد داشت. در چنین حالتی، نظام فکری که جامعه را مدیریت می‌کند یک نظام فکری التقاطی خواهد بود که به دلیل عدم هماهنگی میان اجزاء و ارکان اساسی خود، نمی‎تواند پاسخ‌گوی نظام نیازها و تمایلات افراد باشد و زمینه‌ی رشد و کمال آن‌ها را فراهم آورد. از سوی دیگر، آشفتگی در ارائه‌ی راهکارها، موجب سردرگمی جامعه در اتخاذ برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها در سه حوزه‌ی فردی، خانوادگی و اجتماعی خواهد شد.
نوع مواجهه‌ی فردی و اجتماعی با بُعد اقتصادی زندگی زنان، از بارزترین این مشکلات در کشور است. در حالی که تمام قوانین کشور مبتنی بر اصول اسلامی بوده است، لیکن به دلایل گوناگون، در عمل شاهدیم که زنان در داخل خانواده احساس امنیت اقتصادی، به خصوص در جهت رفع نیازهای اقتصادی آتی خود، ندارند و وجود چنین دغدغه‌ای، یکی از علل اصلی ورود زنان به بازارهای کار جهت کسب درآمدی مستقل شده است و تبعات فراوانی را برای خانواده و اجتماع به دنبال داشته است.
برخی از مهم‌ترین علل بروز این شرایط عبارت‌اند از:
1. عدم توجه به نظام‌مندی احکام الهی، اهداف راهبردی و نظام راهکارهای مبتنی بر مکتب اسلام در سه حوزه‌ی مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی در پرداختن به مسائل زنان و خانواده، به ویژه در حوزه‌ی حقوق و مسائل مالی آن‌ها:
حقوق خانواده در اسلام، مانند نهاد خانواده، یک سیستم یا نظام است و در کنار سایر نظام‌های خُرد، در خدمت اهداف کلان شریعت قرار دارد. به تعبیر دیگر، قوانین و مقررات خانواده، یک مجموعه‌ی منسجم و هماهنگ است که بر اساس مبانی ویژه و در جهت اهداف خاص تنظیم شده است (هدایت‌نیا، 1391، ج 2، ص 1203)؛ لیکن تا کنون علی‌رغم توجه مسئولین به قواعد شرعی، در عمل، به قواعد امنیت اقتصادی زن، توجه لازم نشده و نظام راهکارهای دین، به صورت ناقص و گزینشی اجرا شده است و به تبع، باید شاهد بروز ناهنجاری و ناکارآمدی در حل مسائل باشیم.
به عنوان مثال، در سال‌های پس از انقلاب، در تحولات حقوقی و اصلاحات قوانین مربوط به خانواده در جمهوری اسلامی، یک سری تدابیر حقوقی اندیشیده شد که بر مبنای آن، تعهدات مالی جدیدی بر عهده‌ی زوج قرار گرفت. مانند موضوع بند «ب» تبصره‌ی 6 ماده‌ واحده‌ی قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق و تعهد به انتقال تا نصف دارایی، مذکور در اسناد نکاحیه که به طور معمول، به امضای زوج می‌رسد. این اصلاحات نشان می‌دهد که قانون‌گذار جمهوری اسلامی ایران به درستی دریافته است که زنان جامعه نیازمند حمایت مالی هستند. با این حال، به جای اتخاذ تدابیر و تضمین‌هایی برای آسان شدن دستیابی آنان به حقوقی که در شرع مقدس و قوانین موضوعه برای آنان تعریف شده است، قوانینی را وضع کرده است که تنها مسئولیت مالی مردان را مضاعف کرده و با بر هم زدن تعادل و تناسب موجود در روابط مالی زوجین، نظام‌مندی آن را نیز از بین برده است (همان، ص 1204).
2. نبود الگویی واحد برای تأمین امنیت اقتصادی کوتاه‌مدت و بلندمدت زنان در خانواده و ایفای نقش مؤثر اجتماعی آن‌ها مبتنی بر نظام فکری اسلامی به گونه‌ای که منجر به اتخاذ رویکرد واحدی میان نخبگان مسائل زنان، قانون‌گذاران، سیاست‌گذاران و عملکرد قوه‌ی مجریه و قوه‌ی قضائیه و فرهنگ‌سازان عرصه‌ی رسانه‌ها شود.
3. خلط میان برخی اجزای نظام اخلاقی و تکلیفی اسلام در فضای فرهنگ عمومی جامعه و عدم وزن‌دهی و به‌کارگیری مناسب هر یک، در حل مسائل زنان و خانواده:
به طور مثال، فضای فکری و فرهنگی جامعه به گونه‌ای شکل گرفته است که نه تنها مردان تکالیف اقتصادی در مقابل همسران خود را، همانند پرداخت مهریه در ابتدای زندگی یا پرداخت اجرت‌المثل را حتی در صوت تمکن مالی هیچ گاه بر خود فرض نمی‌دانند و کارهای خانگی و گذشت زن از حقوق اقتصادی خود را وظیفه‌ی زن می‌دانند، بلکه اگر زنی مطابق احکام اسلامی، حقوق اقتصادی خود را مطالبه نماید، مورد نکوهش همگان قرار خواهد گرفت و حتی فضای فکری و فرهنگی جامعه در حال حرکت به سمتی است که اجتماع و خانواده‌ها فشار روانی و ساختاری در جهت الزام زن به کار در خارج از خانه و اشتراک در تأمین مخارج زندگی را به وجود می‌آورند و در برخی موارد، متأسفانه شاهدیم که اشتغال خارج از خانه و میزان درآمد زن، به معیار ازدواج برای برخی مردان و خانواده‌ها تبدیل شده است!
4. خلأهای قانونی، نبود حدود و ثغور برخی قوانین و در نتیجه، قرائت‌های مختلف از حقوق و تکالیف مالی زن و مرد در خانواده و عدم بهره‎مندی زن از حقوق اقتصادی خود در خانواده:
هرچند عقد ازدواج، در زمره‌ی عقود غیرمالی است و زن و مرد بر ایجاد علقه‌ی زوجیت یا ایجاد رابطه‌ی زناشویی هم‌پیمان می‌شوند، لیکن نمی‌توان آثار و حقوق و تکالیف مالی ناشی از این پیمان مقدس را نادیده گرفت. حقوق مالی زوجه (بنا بر لوازم لاینفک عقد نکاح)، که به محض جاری شدن صیغه‌ی عقد ازدواج، متعلق به زوجه است و به تبع آن، بر وظایف زوج ترتب می‌یابد، از اهمیت جدی و اساسی برخوردار است و نمی‌توان بدون ابزار حقوقی و قانونی و تنها با راهکارهای اخلاقی، مسائل موجود در این زمینه را حل نمود (هدایت‌نیا، محمدی، احمدیه، 1386، ص 2).
اگر قوانین موجود دچار مشکلاتی باشد، به نحوی که آنچه مراد و هدف اصلی شرع از وضع اصل این قواعد بوده است حاصل نگردد، نمی‌توان انتظار داشت که حقوق افراد به نحو صحیح ادا شود. به طور مثال، می‌توان به مشکلات حقوقی پیش روی زنان جهت استیفای حق «نفقه» به عنوان راهکار اسلام برای تأمین امنیت کوتاه‌مدت اقتصادی زن و حق «اجرت‌المثل» اشاره نمود:

1. نفقه:

در ماده‌ی 1107 قانون مدنی، به پیروی از نظریات مشهور فقها، نفقه این گونه تعریف شده است:
«نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث‌البیت که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت داشتن زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه‌ی مرض یا نقصان اعضا.»

تفاوت آرای فقها، در مواردی همچون:

1. ملاک در میزان و مقدار نفقه، مبتنی بر حال زوج، حال زوجه یا حال زوجین؛
2. شرایط مختلف وجوب نفقه مبتنی بر دو حالت وجوب در صورت اثبات «زوجیت و عدم نشوز» و وجوب در صورت «زوجیت و اثبات تمکین.» (فهیمی، 1385)
در کنار عدم وحدت رویه‌ی مشخص در برخورد با این موارد اختلاف توسط قضات در دادگاه‌های خانواده و همچنین عدم ارائه‌ی راهکار مشخص و کارآمد قانونی برای اثبات شرایط وجوب نفقه، سبب شده است که در هر محکمه‌ی قضایی و توسط هر قاضی، حکمی صادر شود.
این در حالی است که اولاً از لوازم اساسی اصل متعالی ولایت فقیه، که جمهوری اسلامی مبتنی بر آن شکل گرفته است، صدور احکام حکومتی جهت حفظ وحدت رویه در حل موضوعات مرتبط با اداره‌ی حکومت است و نبود آن اساس حکومت اسلامی را خدشه‌دار می‌نماید.
ثانیاً برآیند چنین تشتت آرایی، به طور معمول، منجر به ضایع شدن حقوق مالی زنان خواهد شد که دین مبین اسلام، در جهت حمایت و امنیت اقتصادی زن و در راستای مصالح عمومی وی در نظر گرفته بوده است و تداوم چنین امری نه تنها موجب لطمه‌هایی به زنان می‌شود، بلکه آسیب‌های خانوادگی و اجتماعی فراوانی را به دنبال خواهد داشت. لذا اصلاح نواقص موجود بسیار ضروری خواهد بود.

2. اجرت‌المثل:

در تبصره‌ی 6 «قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق» به حق مالی اجرت‌المثل چنین اشاره شده است:
«پس از طلاق، در صورت درخواست زوجه مبنی بر مطالبه‌ی حق‌الزحمه کارهایی که شرعاً به عهده‌ی وی نبوده است، دادگاه بدواً از طریق تصالح نسبت به خواسته‌ی زوجه اقدام می‌نماید و در صورت عدم امکان تصالح، چنانچه ضمن عقد خارج لازم، در خصوص امور مالی شرطی شده باشد، طبق آن عمل شود. در غیر این صورت، هر گاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء‌اخلاق و رفتار وی نباشد، به ترتیب زیر عمل می‌شود:
الف) چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده وی نبوده، به دستور زوج یا عدم قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرت‌المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم می‌نماید.
ب) در غیر این صورت، با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زن در خانه‌ی شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی را از باب بخشش (نحله) برای زوجه تعیین می‌نماید.» (مجموعه‌ی قوانین و مقررات ویژه‌ی زنان، 1379، ص 599)
قانون‌گذار برای اجرت‌المثل شرایط متعددی را بیان نموده که بعضی در حقیقت، شرایط استحقاق و بعضی شرایط مطالبه است.
لیکن در مجموع، تبصره‌ی 6 در رابطه با اجرت‌المثل، یک قانون ناکارآمد در استیفای حقوق زنان است (هدایت‌نیا، محمدی، احمدیه، 1386). ایرادات متعدد وارد بر این قانون عبارت‌اند از:
1. بنا بر شرایط ذکرشده در آن قانون، اگر زن بدون تقصیر طلاق داده شود، در صورت تحقق شرایط ذیل، می‌تواند اجرت‌المثل کارهای خویش در منزل را مطالبه نماید:
الف) زوج به زوجه دستور داده باشد که کارهای مشخصی را انجام دهد. زوجه در زمان انجام عمل، قصد مجانیت نداشته باشد.
ب) زوجه عدم قصد مجانیت را در دادگاه ثابت نماید. اگر او به میل خود اقدام کرده باشد، استحقاق اجرت ندارد که همان قصد تبرع است.
این در حالی است که احراز عدم قصد تبرع (مجانیت) با موانع جدی روبه‌رو است، زیرا بنای زندگی خانوادگی بر تعاون و ایثار است و به ظاهر، زوجه در انجام کارهای خانه، قصد اجرت نمی‌کند و شأن خود را در حد یک اجیر تنزل نمی‌دهد. از سوی دیگر، به این دلیل که قصد یک امر باطنی بوده، از نظر اجرایی، اثبات آن توسط زوجه دشوار است.
2. قانون‌گذار تعیین کارهای الزامی و غیرالزامی را به شرع موکول نموده است، زیرا بیان کرده است: «چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده‌ی وی نبوده است.» که به این مطلب ایرادهایی وارد می‌شود:
اولاً نیازی به ذکر واژه‌ی «شرعاً» نبود، زیرا قضات در مرحله‌ی نخست به قانون مراجعه می‌نمایند و اگر قانون مبهم یا ساکت باشد، در آن صورت، موافق اصل 167، به منابع و فتاوی معتبر مراجعه خواهند کرد. بنابراین ترتیب حقوقی این است که نخست به قانون و در مرحله‌ی بعد، اگر نیاز بود، به شرع مراجعه شود. لذا احاله‌ی قضات در همان مرحله‌ی نخست به شرع مقدس، حتی اگر قانون ابهام نداشته باشد، بر خلاف اصل مذکور و نیز اصل 166 در لزوم مستند بودن آرای محاکم به قانون است.
ثانیاً بعضی از قضات محاکم خانواده توانایی علمی کافی برای مراجعه به منابع فقه را ندارند. بنابراین احاله‌ی آن‌ها به شرع، منجر به بروز مشکلاتی خواهد شد.
ثالثاً در فقه نیز نسبت به اینکه در قبال چه کاری می‌شود اجرت گرفت، اختلاف نظر وجود دارد.
3. در بخشی دیگر از تبصره‌ی 6 به این شرط اشاره شده است که اگر زوجه درخواست طلاق کند، این اقدام مانع مطالبه‌ی اجرت‌المثل می‌شود. این در حالی است که درخواست طلاق از سوی زوجه ممکن است به خاطر عسر و حرج، کراهت از شوهر و طلاق خلع یا غیبت زوج باشد و عبارت قانون هیچ فرقی میان انواع طلاق قائل نشده است و به نظر منصفانه نیست که در برخی موارد، که علت اصلی طلاق مرد است و زن تقصیری ندارد، او از حق مطالبه‌ی اجرت‌المثل محروم شود.
4. ایراد بعدی مربوط به ظرف زمانی اعمال تبصره‌ی 6 است که طبق قانون، پس از احراز عدم امکان سازش میان زوجین است. لذا زوجه در دوران زناشویی، نمی‌تواند مطالبه‌ی اجرت‌المثل کند.
اشکال وارده این است که علاوه بر اینکه برای زن پس از طلاق دشوار است حقوق مالی خود را از شوهر سابق دریافت نماید، برخی دیگر نیز معتقدند هر گاه زوجه به درخواست زوج و عدم قصد تبرع کاری انجام دهد، مستحق اجرت‌المثل می‌شود و از تاریخ استحقاق تا زمانی که زوج حق وی را ادا نکند، زوج مدیون است. بر این اساس، زوجه می‌تواند در دوران زوجیت، پس از هر کاری، اجرت‌المثل آن کار را بخواهد.
مجموعه‌ی این ایرادات موجب شده است که زنان انتظار برخورداری از این حق مالی خود را نداشته باشند و مشکلات موجود در دادگاه‌ها نیز در عمل این موضوع را تأیید می‌کند.
لازم است در اینجا به نکته‌ی قابل توجهی اشاره شود که پرداختن به مقوله‌ی حقوق مالی زوجه، به مفهوم تنزل خانواده به یک شرکت اقتصادی خصوصی و ترغیب و تشویق زنان به دریافت بلاشرط امتیازات مالی مذکور نیست، بلکه رویکرد این نوشتار، بیان مواضع دین اسلام و قوانین مترقی آن در احقاق حقوق مادی زنان در خانواده و نمایاندن آثار مترتب بر تقسیم وظایف در خانواده از منظر آموزه‌های اسلامی است. این فرصتی است که تنها در سایه‌ی حاکمیت قوانین دینی تحقق می‌یابد؛ قوانینی که هر ذی‌حقی را به حق خویش می‌رساند و از ظلم و اجحاف، حتی به یک فرد، بیزاری می‌جوید (هدایت‌نیا، محمدی، احمدیه، 1386، ص 4).

تهدیدات پیش رو

با بررسی وضعیت زنان جامعه در بُعد اقتصادی و محجور ماندن و عملی نشدن نظام راهکارهای اسلام در جهت تأمین امنیت اقتصادی زنان و اجرای ناقص آن‌ها، در عمل شاهد هستیم که گرچه امنیت نسبی کوتاه‌مدت اقتصادی زنان به واسطه‌ی حاکم بودن نگاه الزام مرد به تکلیف پرداخت نفقه (هرچند به صورت مبهم) به زن در خانواده تا حدودی برقرار است که به این لحاظ، وضعیت زنان در ایران بسیار مناسب‌تر از وضعیت امنیت اقتصادی زنان در غرب است که حتی از همین امنیت کوتاه‌مدت نیز محروم هستند؛ لیکن حمایت‌ها و سازوکارهای مناسب در جهت تأمین امنیت بلندمدت اقتصادی زنان، که ناشی از توجه و پیاده‌سازی سایر حقوق مالی زنان، از جمله مهریه، اجرت‌المثل و... خواهد بود، صورت نگرفته است.
این عدم امنیت روانی زنان، در بُعد بلندمدت اقتصادی، به دلیل نبود پشتوانه‌ای مالی در جهت تأمین نیازهای آینده‌ی اقتصادی خود، کل امنیت روانی زنان را به مخاطره می‌اندازد و لذا آن‌ها به دنبال کسب درآمدی مستقل از مردان برای تأمین آینده‌ی خود، وارد بازار کار در اجتماع می‌شوند. در چنین حالتی، بسیاری از زنان، در نهایت، نظام تصمیمات و عملکرد خود در داخل خانه و اجتماع را با نظام راهکارهای فمینیستی منطبق می‌نماید و به سمت کسب هر چه بیشتر استقلال مالی از طریق اشتغال تمام‌وقت در خارج از خانه می‌روند؛ چرا‎ که نقص قوانین، ساختارها و عملکرد موجود در کشور موجب شده است که راهکارهای اسلام در بُعد اقتصادی زندگی زنان ناکارآمد جلوه کند و نتواند نیازهای زنان را برطرف نماید.
در صورت ادامه‌ی وضعیت کنونی در رابطه با وضعیت امنیت اقتصادی زنان، می‌توان تهدیدات گوناگونی را در دو حوزه‌ی فردی و اجتماعی بررسی نمود که ناظر بر آینده‌نگری وضعیت موجود است.
الف) تهدیدات مرتبط با وضعیت امنیت اقتصادی زنان در سطح فردی
-افزایش ورود بی‌رویه‌ی زنان به محیط کار، صرفاً برای کسب درآمد (در مقابل تصدی مشاغل اجتماعی با انگیزه‌ی اثرگذاری مؤثر بر پیشرفت جامعه‌ی اسلامی).
-گسترده شدن مشاغل کاذب منافی هویت و نقش‌های والای زن.
-کم‌رنگ شدن جایگاه متکبرانه‌ی زن در مقابل مردان در جامعه، به دلیل نیاز مالی.
-آسیب‌پذیری بالای امنیت جسمی، روانی و اخلاقی زنان.
-تحیر و سرگشتگی زن به واسطه‌ی تعارض نقش‌های مادری و همسری با مسئولیت‌ها و تکالیف ناشی از مشاغل تمام‌وقت در جامعه و وارد آمدن فشار مضاعف بر او.
-تخریب کارکردهای ویژه‌ی زن به واسطه‌ی عدم توجه به استعدادها و ویژگی‌های خاص جسمی و روحی وی در خانواده و اجتماع.
-کم شدن میل به فرزندآوری و محروم ماندن زن از لذت پرورش صحیح فرزند.
-خستگی‌های مداوم و کم شدن جذابیت‌های زنانه برای همسر و سست شدن روابط درون خانواده.
-از دست رفتن فرصت‌های مختلف آموزشی، سلامتی و تفریحی زنان به دلیل تصدی مشاغل تمام‌وقت
ب) تهدیدات مرتبط با وضعیت امنیت اقتصادی زنان در سطح اجتماعی
1. اتلاف نیمی از سرمایه‌ی انسانی جامعه به واسطه‌ی عدم بهره‌گیری از «نقش مؤثر» زن در خانواده و اجتماع.
2. بیکاری مردان در مشاغل متناسب با ویژگی‌های جسمی و روحی خود و به عنوان تکیه‌گاه مالی خانواده در دیدگاه صحیح.
3. استحاله‌ی کارکرد خانواده به واسطه‌ی استحاله‌ی نقش اعضای آن و در نتیجه، سست شدن بنیان خانواده‌.
4. اتلاف منابع و سرمایه‌های کشور به دلیل عدم هدفمندی تحصیلات و در نتیجه، فعالیت افراد در مشاغل نامربوط با ظرفیت‌ها و استعدادهای جنسیتی.
5. فشار به حکومت در جهت ایجاد روزافزون مشاغل درآمدزا برای پاسخ‌گویی به نیاز کاذب جامعه.
6. به مخاطره افتادن امنیت اخلاقی در سطح وسیعی از جامعه و افزایش هزینه‌های امنیتی.
7. کاهش نرخ فرزندآوری در جامعه و تهدید امنیتی‌نسلی برای آینده‌ی کشور.
8. عدم پرورش صحیح نسل آینده به واسطه‌ی کمبود محبت مادری و تربیت در مهدهای کودک.

نتیجه‌گیری، ارائه‌ی راهبردها و نظام راهکارها

به دلیل نظام‌مند بودن نیازهای انسان و پیچیدگی کنونی جوامع، دیگر نمی‌توان به صورت جزئی، به ارائه‌ی راهکارهایی برای حل یک مسئله به صورت کارا پرداخت و احتیاج به نظام راهکارهایی جهت دستیابی به یک هدف راهبردی برآمده از یک نظام فکری خواهد بود.
از آنجا که عملی شدن نظام فکری فمینیسم، به عنوان تنها نظام فکری ساخته‌ی بشر که مدعی پاسخ‌گویی به تمام نیازهای زنان است، به بی‌عدالتی و ظلم مضاعف به زنان در جوامع غربی منجر شده است و عواقب جبران‌ناپذیر آن را در این جوامع شاهدیم، لذا الگوی مناسبی برای ادامه‌ی راه انقلاب اسلامی نخواهد بود.
بنابراین «استخراج و بهره‌گیری از نظام راهکارهایی مبتنی بر نظام فکری اسلام در جهت تأمین امنیت اقتصادی زنان در تمام عرصه‌های گوناگون قانون‌گذاری، سیاست‌گذاری و به خصوص فرهنگ‌سازی عمومی»، راهبرد اصلی نظام جمهوری اسلامی در ادامه‌ی راه خود خواهد بود. تحقق این امر احتیاج به عملی نمودن راهکارهای زیر دارد:
1. تحول گسترده در عرصه‌های سیاست‌گذاری، قانون‌گذاری و ساختارسازی در جهت تأمین امنیت اقتصادی زنان و ایجاد بستر لازم جهت بهره‌مندی خانواده و اجتماع از تمام ظرفیت‌های وجودی و ویژگی‌های زنان.
2. تمرکزگرایی در تقنین، انسجام‌بخشی، ابهام‌زدایی قوانین و قواعد حقوق خانواده، به ویژه در موضوع حقوق مالی زوجه.
3. تبیین و فرهنگ‌سازی عمومی در جهت آگاه نمودن مردان از تکالیف اقتصادی خود در برابر زنان و آثار مثبت اجرا و پیامدهای منفی عدم اجرای آن.
4. هدفمندی نظام تعلیم‌وتربیت مربوط به زنان و مردان برای کسب آمادگی ایفای نقش‌های مؤثر در خانواده و اجتماع.
5. تبیین تفاوت‌های خیره‌کننده‌ی امتیازات و مزیت‌های غیرقابل مقایسه‌ی نظام حقوقی زن در اسلام نسبت به غرب برای زنان و در نتیجه، ترغیب زنان برای ایفای نقش خود در قالب راهکارهای اسلام.
6. آگاه نمودن زنان از ویژگی‌ها و استعدادهای خاص جنسیتی خود، در کنار سایر تکالیف فردی، خانوادگی و اجتماعی آنان در جهت انتخاب آگاهانه و هدفمند آنان میان تکالیف متناسب با مأموریت‌های جنسیتی.
7. هویت‌بخشی و ارزش‌گذاری مناسب برای کار خانگی زن و تربیت نسل آینده.
8. تأکید بر مفهوم اهمیت «نقش مؤثر اجتماعی» زن به عنوان هدف اصلی دین از ورود زن به اجتماع در مقابل مفهوم «اشتغال صرفاً درآمدزا» در تمام تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها.

سخن پایانی

از آنجا که خانواده، واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد تعالی انسان است، انتظار می‌رود که جامعه‌ی اسلامی با داعیه‌ی تحقق حیات راستین، حقیقی و متعالی برای افراد بشر، بیش از همه به پاسداری از این بنای مقدس و بنیادین همت گمارد. این مهم جز با ادای حقوق و تکالیف اعضای خانواده محقق نخواهد شد، زیرا در موارد بی‌شماری، فروپاشی خانواده‌ها به جهت عدم شناخت صحیح و اصولی وظایف و حقوق متقابل زوجین و سستی در ادای آن‌هاست (هدایت‌نیا، محمدی، احمدیه، 1386).
منابع تحقیق :
1. قوانین و مقررات ویژه‌ی زنان، مرکز مشارکت امور زنان ریاست‌جمهوری، تهران، انتشارات برگ زیتون، چ 2، 1379.
2. فاطمه فهیمی، حقوق مالی زن (مقایسه‌ی تطبیقی در حقوق اسلام، ایران و کنوانسیون رفع تبعیض از زنان)، قم، انتشارات دانشگاه قم، چاپ دوم، 1385.
3. داوود مهدوی‌زادگان؛ اندیشه‌های راهبردی، زن و خانواده (نظام اسلامی، زنان و مسئله‌ی فمینیسم)؛ ج 1؛ تهران؛ انتشارات پیام عدالت؛ 1390.
4. فرج‌الله هدایت‌نیا؛ اندیشه‌های راهبردی، زن و خانواده (راهبردهای حقوقی تحکیم خانواده)؛ ج 2؛ تهران؛ انتشارات پیام عدالت؛ 1390.
5. فرج‌الله هدایت‌نیا، مرتضی محمدی و مریم احمدیه، حقوق مالی زوجه (مجموعه‌ی مقالات)، تهران، انتشارات شورای فرهنگی‌اجتماعی زنان، 1386.
.www.borhan.ir

 
دوشنبه 11/9/1392 - 23:36
آموزش و تحقيقات
نسخه‌ی اسلامیِ امنیت اقتصادی زن




 

امنیت اقتصادی زنان در دو رویکرد مکتب اسلام و فمینیسم (2)

به دلیل خصوصیات ویژه‌ی زنان و نقش فرزندآوری آنان، همواره کارکرد جنس زن و مرد متفاوت و موضوع «امنیت اقتصادی زنان» از اصلی‌ترین موضوعات تأثیرگذار بر جنبه‌های مختلف زندگی زنان است و مکاتب فکری مختلف الهی و غیرالهی به موضع‌گیری در رابطه با آن پرداخته‌اند. این تحقیق، که در نشست راهبردی زنان و خانواده در سال 1390 در محضر مقام معظم رهبری ارائه شده، در قالب چند مقاله‌ی تکمیلی به مطالعه‌ی تطبیقی دو رویکرد مکتب فکری اسلام و فمینیسم در رابطه با بعد اقتصادی زندگی زنان پرداخته است و با بیان علل کارآمدی رویکرد اسلام و علل ناکارآمدی رویکرد فمینیسم، تنها راه تأمین امنیت اقتصادی زنان در ایران را بهره‌گیری از نظام فکری اسلامی معرفی می‌کند.
در مقاله‌ی گذشته از این سری مقالات، بررسی رویکرد فمینیسم به بعد اقتصادی زندگی زنان به صورت گسترده‌تر مورد بررسی قرار گرفت و مقاله‌ی حاضر به قسمت دوم آن، یعنی بررسی رویکرد مکتب فکری اسلام به بعد اقتصادی زندگی زنان، می‌پردازد.
به دلیل خصوصیات جسمانی و روانی ویژه‌ی زنان و نقش فرزندآوری آنان، همواره کارکرد جنس زن و مرد در جامعه و خانواده متفاوت و متناسب با این تفاوت نحوه‌ی تأمین معیشت زنان و مردان نیز با یکدیگر متفاوت است. زن، به جهت برخی ویژگی‌های طبیعی خاص خود، در بعد احساسات و عواطف از مرد قوی‌تر است. با این شرایط، قرار دادن تکلیف اقتصادی بر دوش زن به دو جهت برای او مشکل‌آفرین است:
اول اینکه زن، به جهت ویژگی‌های روانی خود، بیشتر از طریق احساسات و عواطف با مسائل زندگی روبه‌رو می‌شود که این امر به خودی خود مناسب و مطلوب است، ولی در رویارویی با مشکلات زندگی گاه این امر او را به تعارض در تصمیم‌گیری‌ها دچار می‌کند.
دوم اینکه این امر در زن مسئولیت بزرگ‌تری را به او تحمیل می‌کند که او را در انجام هم‌زمان مسئولیت‌های مادری و همسری از یک‌سو و تأمین معیشت از سوی دیگر به عجز می‌کشاند. در این شرایط، زن ناگزیر است مسئولیتی را فدای مسئولیت دیگر کند. تحقیقات نشان می‌دهد که بسیاری از زنان در ایفای مسئولیت‌های اجتماعی همراه با مسئولیت‌های زندگی خانوادگی، به تعارض‌های غیر قابل حل دچار شده‌اند. (سالاری‌فر، 1389، ص 95).
در این راستا، تعالیم اسلام قوانین اقتصادی ویژه‌ای برای خانواده دارد که نه تنها نظام اقتصادی خانواده را اداره و تنظیم می‌کند؛ بلکه در سلامت روانی، تعادل و تعالی خانواده و اعضای آن نقش مؤثری دارد (همان، ص 178).

1 . اصول حاکم بر نظام فکری اسلام

دین مبین اسلام، به عنوان یک نظام فکری الهی، مبتنی بر مبانی و اصول متعددی است که در رابطه با موضوعات مرتبط با زنان می‌توان به اصولی همچون اصل «تساوی زن و مرد در انسانیت» و اصل «عدم تساوی در امور تکوینی زن و مرد» ، اصل «هدفمندی آفرینش» و اصل «مکمل بودن نقش‌های ویژه‌ی زن و مرد در هستی» اشاره نمود (چراغی کوتیانی، 1389) که در کنار هدف غایی آن، مبنی بر «رسیدن افراد به کمال انسانیت و مقام عبودیت»، روح کلی حاکم بر نظام فکری اسلام را مشخص می‌نمایند.

2. راهبرد اصلی و نظام راهکارهای اسلام در بعد اقتصادی زندگی زنان

مبتنی بر اصول ذکرشده، راهبرد اصلی دین مبین اسلام در بعد اقتصادی زندگی زنان «رفع هر گونه فشار، تهدید و دغدغه‌ی روانی، قانونی و ساختاری بر زن برای تأمین نیازهای اقتصادی خود و عدم انجام فعالیتی صرفاً برای کسب درآمد» است و خانواده به عنوان جایگاه اصلی کسب این هدف در نظر گرفته شده است؛ زیرا تنها در خانواده است که می‌توان با حاکمیت توأمان قواعد حقوقی و اخلاقی و انس و الفت میان اعضای آن و ضمن حفظ کرامت و شخصیت زن، تمام نیازهای مالی او نیز برطرف و همین امر موجب استحکام بیشتر خانواده شود.
لذا در راستای نیل به این راهبرد در بعد اقتصادی زندگی زنان، دین مبین اسلام در قالب آیات و روایات و سیره‌ی معصومین علیهم السلام، نظام راهکارهای به‌هم‌پیوسته‌ای را ارائه نموده است که همه‌ی اجزای آن به هم مرتبط و مکمل یکدیگر است و ضامن حفظ امنیت همه‌جانبه‌ی زنان، موجب رشد و تعالی افراد (زن و مرد) و در نتیجه سلامت و سعادت خانواده و اجتماع خواهد بود.
این راهکارها عبارت‌اند از:
1. در نظر گرفتن حقوق و تکالیف اقتصادی متفاوت میان زن و مرد:
این تفاوت متناسب با تفاوت‌های تکوینی جسمی و روحی زن و مرد، با هدف برقراری عدالت جنسیتی و ایجاد زمینه‌ی رشد و کمال آن‌ها، هماهنگ با هدف آفرینش است. دین مبین اسلام معتقد است از آنجا که زن و مرد با ویژگی‌های جسمی و روحی متفاوتی و برای مأموریت‌های خاصی آفریده شده‌اند، در صورت وضع حقوق و تکالیف کاملاً یکسان، ضمن سرکوب نمودن برخی از استعدادهای آن‌ها، موجبات ظلم و اجحاف بر هر یک به وجود خواهد آمد.
2. توجه و ارزشمند نمودن معنوی و مادی کارها و خدمات زن در خانه همانند سایر فعالیت‌های زن در اجتماع و حتی در مقامی بالاتر از آن:
به گونه‌ای که خانه‌داری، فرزندآوری و پرورش نسل نه تنها امری بیهوده نیست، بلکه در دنیا و آخرت بالاترین مقام و اجر را برای زن خواهد داشت و احتیاجی به اشتغال خارج از خانه برای کسب هویت و ارزشمندی نخواهد بود.
برای نمونه، رسول خدا (صل الله علیه و آله) در مورد وظایف مادری فرموده است: وقتی زن باردار می‌شود، ثواب و پاداش او مانند روزه‌دار، برپاکننده‌ی نماز و کسی است که با مال و جانش در راه خدا جهاد می‌کند. هنگامی که وضع حمل کرد، کسی عظمت مزد و پاداش او را درک نمی‌کند. وقتی به نوزادش شیر می‌دهد، هر مکیدن بچه، ارزش آزاد کردن بنده‌ای از فرزندان اسماعیل را دارد و هرگاه به طور کامل به فرزندش شیر داد، فرشته‌ای به او می‌گوید: همه‌ی گناهان گذشته‌ات بخشیده شد، دوباره آغاز کن (وسائل‌الشیعه، ج 15، ص 175) و در مورد تلاش زن در محیط خانواده آمده است: اگر زنی به همسرش جرعه‌ای آب بنوشاند، ارزش معنوی این رفتار بیش از ثواب یک‌سال روزه و عبادت شب‌های آن است و خداوند در برابر هر جرعه آب، که به همسرش می‌نوشاند، برای او شهری در بهشت بنا می‌کند و شصت گناه او را می‌بخشد و زنی که برای اصلاح امور خانه، چیزی را از جایی به جایی دیگر منتقل کند، خدا به او نظر نماید و کسی که خدا به او نظر کند، او را عذاب نخواهد کرد.
این تلقی دو تأثیر مهم بر زن دارد: در درجه‌ی اول باعث می‌شود رفتار و عمل خویش را در خانه واجد ارزش معنوی بیایند و احساس هویت کند و در درجه‌ی دوم در جهت تقویت ویژگی‌های خود برای انجام نقش ویژه‌ی خود در زندگی تلاش کند و در پی آن به رشد و کمال علمی و معنوی برسد (سالاری‌فر، 1389، ص 81).
3. در نظر گرفتن راهکارهای متعدد حقوقی و اخلاقی در جهت کسب امنیت کوتاه‌مدت و بلندمدت اقتصادی زن در کنار حفظ استقلال مالی وی با تصویب حقوق ویژه‌ی مالی برای زنان:
وضعیت زیستی و اجتماعی زنان به گونه‌ای است که در همه‌ی دوره‌های تاریخ، در بعد اقتصادی از مردها پایین‌تر بوده‌اند. زنان در مدت بارداری و پس از زایمان، که به شیردهی و پرورش نوزاد می‌پردازند، عملاً نمی‌توانند فعالیت و کار درآمدزایی داشته باشند. افزون بر این، حتی در عصر حاضر، در بیشتر جوامع مسئولیت اداره‌ی خانه با زنان است و این خود وقت بسیاری از آن‌ها می‌گیرد، بدون آنکه در برابر آن درآمدی کسب کنند (سالاری‌فر، 1389، ص 179). لذا اسلام، با وضع قوانین مالی ویژه‌ی حمایتی در داخل خانواده به نفع زنان، سعی نموده است این نقصان اقتصادی زنان را برطرف نماید.
الف) مهریه به عنوان سرمایه‌ای مادی و معنوی برای ورود به زندگی متأهلی
مهریه هدیه‌ای است مادی و معنوی که پس از توافق مرد و زن، از سوی مرد به زن داده می‌شود و زن پس از ازدواج مالک آن می‌شود و می‌تواند در آن هرگونه تصرفی بکند (ر.ک. به رساله‌های فقهی و آیات قرآن مانند سوره‌ی نساء، آیه‌ی 4).
لازم به ذکر است که مهریه در درجه‌ی اول امر با ارزشی است که از جانب مردی که زن می‌خواهد سال‌ها با او زندگی مشترک داشته باشد، به او داده می‌شود. قرآن از مهریه به صدقه تعبیر می‌کند که نشانه‌ی راستین بودن علاقه‌ی مرد و افزون بر آن، به معنای صداقت در باور است. این امر تأثیر روان‌شناختی ویژه‌ای در زن بر جای می‌گذارد و او احساس می‌کند مرد به او علاقه‌مند است و علاقه‌ی خود را در میدان عمل نیز نشان داده است و حاضر است هزینه‌ی آن را بپردازد؛ لیکن در مرحله‌ی دوم اهمیت ارزش اقتصادی مهریه به زنان است. قرار دادن مهریه برای خود زن و نه پدر یا خویشان او، پشتوانه‌ی اقتصادی نسبتاً مطمئنی را برای او فراهم می‌آورد تا با دلگرمی بیشتری به ایفای مسئولیت‌های خانوادگی بپردازد. در متون اسلامی، شواهدی وجود دارد که اهمیت اقتصادی مهریه را برای زنان نشان می‌دهد (سالاری‌فر، 1389، ص 179).
در روایات ندادن مهریه به زن نوعی دزدی به شمار رفته است و حتی آمده است: خداوند یکی از گناهانی را که نمی‌بخشد انکار مهریه‌ی زن و ندادن مهریه به او است. حال اگر مهریه تنها جنبه‌ای عاطفی داشت و صرفاً زمینه‌ای برای آغاز یک زندگی خانوادگی بود، ندادن آن به زن به این شدت مذمت و توبیخ نمی‌شد (همان، ص 180).
سیره‌ی معصومین (علیهم السلام) نیز در این رابطه بسیار عبرت‌آموز است و نشان می‌دهد، در اسلام، بنا بر توافق طرفین بر مهریه‌ی متعارف و دادن آن در ابتدای زندگی است؛ به گونه‌ای که زن بتواند در طول دوران زندگی مشترک، آن را در کاری که خود مایل است هزینه نماید، نه پولی که به هنگام طلاق به زن داده شود برای خروج از زندگی!
البته مهریه کارکردهای مختلفی دارد که افزون بر نکاتی که گذشت، به این امور اشاره شده است:
اخذ تعهد محکم به تشکیل یک زندگی مشترک مادام‌العمر، قبول مسئولیت‌های متنوع ناشی از پیمان زناشویی، ابراز قدردانی به پاس اجابت از سوی زن، ایجاد زمینه‌ی مناسب جهت ارضا و شکوفایی تمایلات اصیل انسانی، جبران محرومیت زن از تحصیل برخی موقعیت‌های فردی و اجتماعی ناشی از ایفای مسئولیت‌های خانوادگی و ابراز محبت و ایجاد عشق و علاقه‌ی وافر به عنوان مهم‌ترین سرمایه‌ی تحکیم و تثبیت خانواده (شرف‌الدین، ص 302 تا 371).
ب) حق بهره‌مندی از «نفقه» در تمام دوران زندگی توسط پدر یا همسر یا فرزندان
الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم... (نساء، آیه‌ی 34)
مردان سرپرستی زن‌ها را بر عهده دارند، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است و از آن جهت که از مال خود نفقه می‌دهند...
... اسکنوهن من حیث سکنتم من وجدکم و لاتضاروهن لتضیقوا علیهن و ان کن اولات حمل فانفقوا علیهن حتی یضعن حملهن فإن ارضعن لکم فاتوهن اجورهن وأتمروا بینکم بمعروف... (طلاق، آیه‌ی 6)
هرجا که خود سکونت گزیدید، آن‌ها را نیز به قدر توانایی خود مسکن دهید. به آنان زیان نرسانید به اینکه زندگی را برایشان تنگ بگیرید و اگر آبستن بودند، نفقه‌شان را بدهید تا وضع حمل کنند و اگر فرزندان شما را شیر می‌دهند، مزدشان را بدهید و به وجهی نیکو با یکدیگر توافق کنید...
بحث نفقه و تأمین هزینه‌ی خانواده، رکن اصلی اقتصاد خانواده است و آیات بالا بر آن دلالت دارد. نفقه عبارت است از همه‌ی نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه‌های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه‌ی نقصان یا مرض (روزنامه‌ی رسمی، مجموعه قوانین، 1381، ج 2، ص 1079).
گرچه فقها در باب نفقه به ذکر بعضی مصادیق اشاره می‌کنند، لکن نفقه منحصر در موارد معدود نیست؛ بلکه هر آنچه که زوجه به آن نیاز داشته باشد، تهیه‌ی آن بر زوج لازم است. این مطلب از کلام فقها و با ذکر جمله‌ی بما تحتاج الیه المرأه، معلوم می‌شود:
فضابطه: القیام بما تحتاج الیه المرأه، من طعام و ادام و کسوه و اسکان و اخدام و آله الادهان، تبعا لعاده امثالها من اهل البلد (حلی، 1415 ق، ج 2، ص 349)
از نظر اسلام، تأمین هزینه‌های خانواده و از جمله مخارج شخصی زن به عهده‌ی مرد است و زن هیچ گونه مسئولیتی ندارد (محقق داماد، 1374، ص 289). بنابراین، تکلیف مرد در دادن نفقه‌ی زن، یک تکلیف یک‌جانبه است و دارا بودن زن یا عدم دارا بودن وی تأثیری در آن ندارد و زن الزامی ندارد که از اموال شخصی خویش مخارج و مایحتاج زندگی خود را تأمین کند (محمدی، 1386، ص 85).
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: لأن الأنثی فی عیال الذکر أن احتاجت و علیه آن یعولها و علیه نفقها و لیس علی المرأه أن تعول الرجل و لا تؤخذ بنفقته إذا احتاج (بحارالانوار، ج 6، ص 103؛ وسائل‌الشیعه، ج 26، ص 95 و من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 350).
زن در مورد نیازمندی‌هایش عائله‌ی مرد محسوب می‌شود و بر مرد واجب است که نفقه‌ی او را بپردازد، ولی بر عهده‌ی زن نیست که شوهر خود را تأمین کند یا اگر مرد محتاج و نیازمند شد، نفقه‌ی او را بپردازد... نکته‌ی جالب توجه در مسائل خانواده آن است که غالباً مخارج زن بیش از مرد است. بسیاری از وسایل خانه بیشتر مورد استفاده‌ی زن است و افزون بر آن، لباس و وسایل زینتی برای زن اهمیت بیشتری دارد. این امور لازمه‌ی نقش زن در خانواده است و کمبود و فقدان آن‌ها در درجه‌ی اول زن را با مشکل روبه‌رو می‌کند. اگر زن خود بخواهد به تأمین این امور بپردازد، ناگزیر در ایفای مسئولیت‌های همسری و مادری با مشکلاتی بسیار روبه‌رو خواهد شد. توجه به این قانون و سعی در اجرای مناسب آن، مرد و زن را در یک فضای روان‌شناختی ویژه قرار می‌دهد؛ به گونه‌ای که مرد خود را مسئول تأمین مخارج خانواده می‌داند. در این حالت، انتظار او از زن به ایفای مسئولیت‌های خانوادگی محدود می‌شود. در همین رابطه، فعالیت و کار زن در خانه نیز کمکی است که زن به اداره‌ی خانواده می‌کند، در حالی که مسئولیت اساسی او نیست (سالاری‌فر، 1389، ص 183). زن برای تأمین مخارج خود، به فعالیت اقتصادی نیاز ندارد و در این راستا، مرد را تکیه‌گاه خود می‌داند که خود موجب تقویت هویت مرد در خانه و پیوند عاطفی میان زوجین می‌شود.
بخشی دیگر از نفقه مربوط به هزینه‌ی فرزندان در کودکی یا وقتی است که نیازمند باشند و هزینه‌ی والدین هنگام نیازمندی است. از نظر اسلام، حقوق متقابل بین فرزندان و والدین مستلزم آن است که در صورت نیازمندی هر یک و توانایی دیگری بر تأمین مخارج او، به کمک او بشتابد و اداره‌ی اقتصادی او را بر عهده گیرد (همان، ص 184). لذا زنان در هر مرحله از زندگی خود (طفولیت، میان‌سالی و کهن‌سالی) تکیه‌گاه اقتصادی مشخصی دارند.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: و اما الوجوه الخمس التی یجب علیه النفقه لمن یلزمه نفسه فعلی ولده و والدیه و إمرأته و مملوکه لازم له ذلک فی حال العسر و الیسر (بحار الانوار، ج 104، ص 75 و تحف‌العقول، ص 336) و اما موارد پنج‌گانه‌ای که بر هر فردی پرداخت نفقه‌اش لازم است عبارت‌اند از: فرزند، پدر، مادر، زن (همسر) و بنده‌ی شخص که در هر حالتی، سختی و راحتی، باید نفقه‌شان را بپردازد.
ج) ارزش‌گذاری بر هر گونه فعالیت خانگی زن و حقوقی نمودن آن با حق اجرت‌المثل در طول دوران زندگی
مقصود از اجرت‌المثل اجرت عرفی کار انجام شده است که با توجه به نوع کار و وضعیت عامل و حتی شرایط زمان و مکان تعیین می‌گردد (شیرازی، 1409 ق، ج 58، ص 205). اجرت‌المثل در مقابل اجرت‌المسمی قرار دارد و آن اجرتی است که طرفین در مورد آن توافق نموده‌اند. اصطلاح اجرت‌المثل در روابط زوجین به طور خاص، با تصویب تبصره‌ی 6 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مورخ 21 اسفند 1370، وارد ادبیات حقوقی کشور شده است (هدایت‌نیا، 1386، ص 33).
مجموعه کارهایی که زن در منزل یا بیرون از آن در ارتباط با خانواده انجام می‌دهد، در یک تقسیم، برخی از آن‌ها جزء تکالیف زوجیت است که با وقوع عقد، به طور صحیح برقرار می‌شود و قصور زوجه در عمل به آن نشوز محسوب می‌شود و در این صورت، زوجه از نفقه محروم می‌گردد. بعضی دیگر از کارهای زوجه تکالیف زوجیت نیست و تعهد زوجه به انجام آن فقط جنبه‌ی اخلاقی دارد. لذا زوجه می‌تواند این کارها را به شرط گرفتن اجرت انجام دهد. به عنوان مثال، در ماده‌ی 1176 ق.م (برگرفته از دستورات شرع) بیان شده است: مادر مجبور نیست به طفل خود شیر بدهد؛ مگر در صورتی که تغذیه‌ی طفل به غیر شیر مادر ممکن نباشد. به همین دلیل مادر می‌تواند در شرایط عادی برای شیر دادن بچه تقاضای اجرت نماید یا حضانت (بچه‌داری) که به نظر مشهور فقها تکلیف مادر نیست و مادر می‌تواند بابت آن از پدر فرزند اجرت مطالبه نماید. همچنین است تمام کارهایی که مرتبط با امور خانه و خانه‌داری می‌شود؛ چرا که هیچ یک جزء مسئولیت‌ها و تکالیف شرعی زن محسوب نمی‌شود (همان، ص 34).
لیکن از آنجا که بنای خانواده بر همدلی و همکاری برای رفع مشکلات و ارتقای وضعیت مادی و معنوی کل خانواده است، به طور معمول درخواست اجرت‌المثل از سوی زن صورت نمی‌گیرد؛ ولی این امر نباید باعث این شود که مرد و سایر اعضای خانواده نیز آن را نادیده بگیرند و همواره مادر خانواده را مسئول و مکلف به انجام امور خانه‌داری و بچه‌داری بدانند، بلکه مادران نه از روی وظیفه و تنها به دلیل حسن معاشرت و فداکاری به انجام آن‌ها همت می‌گمارند.
د) حق بهره‌مندی از ارث
... و للنساء نصیب مما ترک الولدان و الاقربون مما قل منه او کثر نصیباً مفروضاً (نساء، آیه‌ی 7)
و از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث می‌گذارند، چه اندک باشد و چه بسیار، زنان سهمی معین دارند.
ارث یکی دیگر از قوانین اقتصادی خانواده است که در اسلام بر آن تأکید شده و برای هر مرتبه از افراد، درصدی از مال برجای‌مانده از متوفی قرار داده شده است. ارث، افزون بر آنکه نوعی پشتوانه‌ی اقتصادی برای افراد خانواده است، موجب تقویت وابستگی و تعلق عاطفی بین اعضای خانواده نیز می‌شود (سالاری‌فر، 1389، ص 184).
چنانکه قرآن کریم اشاره دارد، پایه‌ی سهم ارث میزان ارث زنان است و می‌فرماید: و للذکر مثل حظ الانثیین. مردان دو برابر بهره‌ی زنان می‌برند (و نه آنکه زنان نیم‌بهره‌ی مردان ارث برند)؛ ولی سؤال اینجاست که چرا دریافت مردان بیش از زنان است. روایات علت آن را میزان پرداخت بسیار بیشتر مردان نسبت به زنان می‌داند؛ چرا که مرد به زن مهریه می‌پردازد و مسئول پرداخت نفقه‌ی همسر و فرزندان نیز است. علاوه بر آن، پرداخت خون‌بهای مقتول در قتل سهوی نیز بر عهده‌ی بستگان مرد، فرد قاتل خواهد بود؛ ضمن آنکه شدائد جهاد نیز نصیب مردان خواهد شد، چرا که زنان از حضور در میادین رزم معاف شده‌اند (آیت‌اللهی، ج 1، ص 223).
ه) حق تملک و استقلال مالی در کسب درآمد بدون هیچ گونه تکلیفی، جهت تأمین هزینه‌های خود و مشارکت در هزینه‌های زندگی خانوادگی
تردیدی نیست که از نظر اسلام، در تصرفات مالی بین زن و مرد مساوات و برابری کامل وجود دارد و هیچ کدام بر دیگری مزیت و امتیازی ندارند. زن و مرد، چه در رابطه‌ی زوجیت و چه خارج آن، از استقلال کامل مالی برخوردارند. انسان (زن و مرد) وقتی به سن بلوغ، عقل و رشد می‌رسد، از تحت ولایت خارج می‌گردد و رابطه‌ی زوجیت هیچ تأثیری در رابطه‌ی مالی زوجین ایجاد نمی‌کند؛ گرچه در رابطه‌ی زوجین، ریاست خانواده از خصایص شوهر است، ولی این ریاست حقی را برای او در مورد اموال زوجه ایجاد نمی‌کند و او نمی‌تواند به این بهانه، در اموال زوجه بدون رضایت او تصرف نماید. این اصل مترقی در چهارده قرن پیش، در روابط بین زوجین، در حقوق اسلام به رسمیت شناخته شده است، ولی در کشورهای اروپایی تا پیش از قرن بیستم زنان از این حق محروم بودند و فاقد اهلیت تصرف در اموال خود محسوب می‌شدند. در روابط مالی زوجین، مرد ارباب محسوب می‌شد و از اختیارات مطلق در همه‌ی امور برخوردار بود. در حال حاضر نیز، با وجود وضع مقرراتی برای اعطای استقلال مالی به زن، اموال مشترک زن و مرد، در صورت فقدان شرط خلاف، توسط مرد اداره می‌شود. بنابراین، زن اختیار کامل را در اداره و تصرف اموال خود ندارد. به هر حال، امتیاز نظام حقوقی اسلام بر نظام‌های دیگر، اعطای استقلال کامل مالی به زن و تقدم تاریخی اعطای این حق است (هدایت‌نیا).
از سوی دیگر در این نظام فکری، زن در امور اقتصادی خانواده مسئولیتی ندارد، هرچند درآمد زیادی داشته باشد؛ اداره‌ی اقتصادی خانواده بر عهده‌ی مرد است. بر همین اساس، از نظر اسلام زن ملزم نیست برای اداره‌ی خانواده به فعالیت اقتصادی درآمدزا بپردازد؛ هرچند این فعالیت مادام، که به مسئولیت‌های خانوادگی او آسیبی نرساند و حقوق سایر اعضای خانواده پایمال نشود، برای او جایز است (سالاری‌فر، 1389، ص 183).
4. توجه و تقویت بنیان خانواده به عنوان مناسب‌ترین جایگاه پاسخ‌گویی عادلانه به تفاوت‌ها و ویژگی‌های جسمی و روحی زن در کنار تأمین نیازهای اقتصادی زن
5. توجه و توصیه به قواعد اخلاقی مکمل و نظام‌مند به مردان جهت ارزشمند نمودن تلاش اقتصادی مرد در داخل و خارج از خانه و رفع احتیاجات اعضای خانواده به نحو احسن، به دور از منت و اذیت
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: الکاد علی عیاله من حلال کالمجاهد فی سبیل الله (بحار الانوار، ج 96، ص 324؛ وسائل‌الشیعه، ج 17، ص 20؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 378 و کافی، ج 5، ص 88).
کسی که برای روزی حلال خانواده‌اش تلاش کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کرده است.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: من عال ثلاث بنات او ثلاث بنات او ثلاث اخوات وجبت له الجنه. قیل: یا رسول الله و اثنتین؟ قال: و اثنتین، قیل: یا رسول الله و واحده؟ قال: و واحده (بحار الانوار، ج 104، ص 92؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 482 و کافی، ج 6، ص 6).
هر که سرپرستی سه دختر یا سه خواهر خود را بر عهده گیرد، بهشت بر او واجب می‌شود. سؤال شد:‌ ای پیامبر اگر دو دختر یا دو خواهر باشند چطور؟ حضرت فرمود: اگر دو نفر باشند نیز چنین است. سؤال شد: اگر یکی بودند چه؟ حضرت فرمود: حتی اگر یک دختر یا خواهر باشد.
یکی دیگر از توصیه‌های دیگر به مردان، توجه به ذوق و علاقه و خواست خانواده درباره‌ی وضعیت خانه، غذا و سایر امور درون منزل است. مناسب است مرد خواست و علاقه‌ی زن و فرزندان را بر نظر خویش ترجیح دهد و خود را با آنان در امور درون منزل هماهنگ سازد و تحمیل میل و خواست خود به خانواده از نشانه‌های بیماری اخلاقی و رخنه در ایمان فرد است. بنابراین هنگام اختلاف سلیقه در امور منزل، نشانه‌ی ایمان آن است که مردان نظر خانواده را بپذیرند و نظر خود را بر آن‌ها تحمیل نکنند. این توصیه‌ی رفتاری موجب می‌شود زن و دیگر اعضای خانواده احساس هویت مستقل و مثبتی از خود داشته باشند (سالاری‌فر، 1389، ص 130).
6. توجه به مفهوم راهبردی ایفای «نقش مؤثر» زن در اجتماع در کنار ایفای نقش در خانواده و تأکید بر ابعاد مختلف مشارکت اجتماعی زن به جای توجه صرف بر کسب شغل برای کسب درآمد
بر خلاف نگرش فمینیستی که صرف حضور زن در اجتماع را ارزش و نقش‌های خانه‌داری و مادری را ضد ارزش معرفی می‌کند، در نگرش اسلامی، در کنار اهمیت و ارزشمند نمودن نقش‌های زن در خانواده در درجه‌ی اول، او را به هر گونه ایفای نقشی که در اجتماع اثرگذار باشد نیز تشویق نموده‌اند. در این نگرش، در صورتی که ایفای نقش اجتماعی زن، مخل نقش‌های همسری و مادری و موازین شرعی در رابطه با ارتباط محرم و نامحرم نشود، او نه تنها حق بلکه مکلف است که از تمام ویژگی‌ها و استعدادهای خود در جهت رشد و تعالی جامعه‌ی اسلامی استفاده نماید.

3. خلاصه و نتیجه‌گیری (مزیت‌های رویکرد اسلام)

در دین اسلام، که تشریع متناسب با تکوین است، سیستم اقتصادی ویژه‌ای برای تأمین نیاز اقتصادی زنان، با توجه به نقش ویژه‌ی آنان در خانواده، در نظر گرفته است؛ چنان که در آیات و روایات مشاهده می‌شود در سیستم اقتصاد خانواده، مسئولیت اقتصاد با مرد است و مایحتاج روزمره‌ی زن با دریافت نفقه‌ی همسر یا پدر تأمین می‌گردد. علاوه بر آن، زن با استفاده‌ی بهینه از مهریه و ارثیه‌ی دریافتی خود و دستمزد اشتغال درون خانه یا بیرون از آن، می‌تواند آتیه‌ی خویش را نیز تأمین کند. در صورتی که به هر دلیل در ایام سالمندی قادر به تأمین نیاز خود نبود، پرداخت نفقه‌ی مادر و تأمین مایحتاج او بر فرزندان واجب است و در نهایت، اگر هیچ یک امکان نداشت، حکومت اسلامی موظف است تا نیاز این بانوان را برآورده سازد (آیت‌اللهی، ج 1، ص 223). لذا به هیچ عنوان در جوامع اسلامی نباید شرایط به گونه‌ای باشد که زنان برای تأمین معاش خود و خانواده مجبور شوند به مشاغل خارج از خانه روی آورند و به هر کاری در اجتماع تن دهند و اسلام در هر دوران زندگی زنان کسی را عهده‌دار تأمین معاش آن‌ها قرار داده است.
در رویکرد اسلامی، زن در امور اقتصادی خانواده مسئولیتی ندارد، هرچند درآمد زیادی داشته باشد. مسئولیت اساسی زن همراهی در روابط مناسب در زندگی خانوادگی است و فقط کوتاهی در این امور در زمینه‌ی خانواده، برای زن مسئولیت‌آور است. همچنین به دلیل ویژگی‌های جسمی و روحی زنان، تولید نسل و پرورش فرزندان نیز فعالیتی است که زنان در خانه بر عهده می‌گیرند و درگیر نشدن او در تأمین مخارج خانواده، فراغتی برای او ایجاد می‌کند که بتواند با آرامش بیشتری به ایفای مسئولیت‌ها بپردازد (سالاری‌فر، 1389، ص 183).
در واقع نظام فکری اسلام، با بهره‌گیری از شناخت صحیح ویژگی‌های زن و مرد و لذا اتخاذ راهبردی صحیح و دقیق و ارائه‌ی نظام راهکارهایی کارآمد در بعد اقتصادی زندگی زنان، توانسته است، ضمن پاسخ‌گویی مناسب به نظام نیازهای افراد، با ایجاد بستر لازم در جهت بروز استعدادها و ویژگی‌های خاص زنان و مردان، خانواده و اجتماع را در راستای ایفای نقش‌های مؤثر آن‌ها بهره‎مند گرداند.
منبع:.www.borhan.ir

 
دوشنبه 11/9/1392 - 23:35
آموزش و تحقيقات

 


تأثیرات جهانی شدن بر اشتغال زنان مسلمان (5)

 

نویسنده: دکتر پروین داداندیش




 
بر طبق گزارش صندوق جمعیت و دفتر توسعه سازمان ملل، فقر در دنیا چهره زنانه دارد و زنان فقیرترین فقیرها هستند. زنان وقتی در خانه با کمبود غذا مواجه می شوند، اولین کاری که انجام می دهند این است که غذای خود را تقلیل داده تا فرزندان خود را سیر کنند. به همین دلیل، سوءتغذیه بیماری شایع زنان و دختران در میان این جوامع است. حال با وجود این همه سختی و مشکلات معیشتی، زنان چگونه می توانند به حقوق خود فکر کنند؟ در صورتی که حاضرند از کمترین حق خود به خاطر فرزندان خود بگذرند.
به نظر می رسد دیدگاه های موجود درباره اشتغال زنان در جوامع اسلامی کمتر واقع گرا بوده و بیشتر در هر دو سر طیف آرمانی می باشد. اما چنانچه بتوان در خانه و جامعه زمین هایی فراهم آورد تا زنان مسلمان با آگاهی و دوراندیشی شرایط خود و خانواده و جامعه را درک کند و با آزادی اشتغال در منزل و یا خارج از منزل را انتخاب کند، آن گاه از نظر روحی ارضاء می شود. چنانچه زن بتواند در اشتغال فردی حمایت های همسر، کارفرما و دولت را کسب کند، بهره وری او بالا خواهد رفت. به نظر می رسد تنها در صورت انتخاب رضایتمند است که می توان بازده خوبی از اشغال زن در خانواده، جامعه و توسعه کشور انتظار داست.

8- بررسی دیدگاه اسلام نسبت به اشتغال زن
 

اسلام برای تحکیم و ثبات خانواده اهمیت زیادی قائل است و آن را منشاء و کانون تربیت جامعه می داند. اسلام ضمن اینکه برای زن و مرد تکالیف خاصی مشخص کرده است، در خانواده نیز زن و شوهر را مکمل یکدیگر می داند و بر مشارکت هر دو در تربیت فرزاندان تأکید دارد. همچنین در دیدگاه اسلامی نه تنها حرمتی برای اشتغال زن وجود ندارد بلکه در مورد کار و تلاش هر فرد مسلمان تأکید بسیار شده است. اسلام حقوق زن و مرد را در کار و تلاش به رسمیت می شمارد و تفاوتی بین آنان قائل نیست. امام خمینی رهبر فقید انقلاب کار را از حقوق زن می داند. ایشان می فرمایند:
«در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رأی دادن و حق رأی گرفتن.»
البته بحث های فقهی فراوانی در این رابطه مطرح است، اما در اینجا سعی شده به برداشت کلی اسلام نسبت به اشتغال زن پرداخته شود. به طور کلی، در دیدگاه اسلامی برای کار زن در منزل و خارج از منزل منعی وجود ندارد. حتی زن برای کار در منزل نیز می تواند از همسرش طلب اجرت نماید. امام خیمی(ره) در مقابل این سؤال که آیا مرد می تواند زن را مجبور به انجام امور خانه (مرتب و تمیز کردن، غذا پختن و...) کند، به صراحت پاسخ می دهند که: «مرد حق ندارد زن خود را مجبور به کار خانه کند».چنانچه زن منابع مالی یا درآمدی داشته باشد، بعد از ازدواج نیز حق بهره برداری از آن متعلق به خود اوست. زن می تواند به صورت مستقل از همسر به کسب درآمد بپرداز، اما تنها مسئله ای که مانع از اشتغال زن متأهل می شود، اجازه خروج از منزل است که در اختیار مرد می باشد. البته بنا به فتوای امام خمینی (ره) زن و مرد می توانند هنگام عقد ازدواج شروطی را در رابطه با شیوه اشتغال و سایر فعالیت های زن با توافق یکدیگر در عقدنامه درج کرده وبه آن عمل کنند.
در خاتمه تأکید بر این نکته اهمیت دارد که ادعای دیدگاه زن - محور نسبت به مانع بودن اسلام برای اشتغال زنان کاملاً رد می شود. همچنین ادعای دیدگاه خانواده - محور که مبنای تفکر خود را عمل به شریعت اسلامی می داند، قابل قبول نیست. پس می توان نتیجه گرفت که زن مسلمان با حفظ هویت اسلامی خود هیچ گونه منعی از نظر اسلام برای اشتغال ندارد و آنچه تا به حال به عنوان موانع اشتغال زن مسلمان مطرح شده برگرفته از تعابیر نادرست و سنت های گذشته است که با شرایط جامعه جهانی و روند رو به رشد جهانی شدن و نیاز جوامع اسلامی به توسعه، لازم است مورد تجدید نظر قرار گیرد.

9- نتیجه گیری و پیشنهادها
 

در جمع بندی بحث جهانی شدن و بازار کار و تولید زنان با نگاه اجمالی به فرصت ها و آسیب هایی که جهانی شدن بر جوامع اسلامی و نهایتا بر زنان مسلمان گذاشته است و با در نظر گرفتن دغدغه های زن مسلمان مثل حفظ هویت دینی، حفظ خانواده و مشارکت در توسعه و تضمین حقوق فردی و اجتماعی خود پیشنهادهایی را در دو سطح کلان و خرد در محورهای زیر ارائه می دهیم. این پیشنهادها در 5 بخش سیاست های فرهنگی و حمایتی دولت ها و اقدامات دولت ها، علما و مبلغین دینی، انجمن های غیردولتی زنان و اقدامات تک تک زنان مسلمان دسته بندی شده است.

الف - سیاست های فرهنگی و حمایتی دولت ها
 

1. توجه به ثبات خانواده و تکریم زن خانه دار و کار او به عنوان ارزش معنوی و مادی برای جامعه از طریق ارتقای فرهنگ عمومی، آموزش رسمی و غیر رسمی و اطلاع رسانی جمعی و احتساب ارزش مادی آن در تولید ناخالصی ملی،
2. ترسیم آینده روشن و امیدوارکننده برای زن خانه دار از طریق گسترش تأمین اجتماعی و تخصیص منابع کافی در این خصوص،
3. تدوین سیاست مشخص برای اشتغال زنان بدون هرگونه برداشت تبعیض آمیز از اسلام و منطبق با نیازهای زنان و جامعه در روند جهانی شدن.

ب- اقدامات دولت ها
 

1. تقویت ابزارهای قانونی حمایت از زنان شاغل رسمی و غیر رسمی؛
2. فراهم کردن دسترسی همه اقشار زنان به مهارت های فنی و حرفه ای در سطوح بالا؛
3. تضمین اجرای قانون اشتغال بدون تبعیض؛
4. اختصاص منابع خاص برای حمایت از فعالیت های سازمان یافته غیر دولتی و تعاونی برای اشتغال زنان؛
5. اولویت دادن به اشتغال زنان خودسرپرست و سرپرست خانوار؛
6. اتخاذ تدابیری برای تواتری کردن اشتغال زنان(رفت و برگشت زن به بازار کار در هنگام نیاز فرزندان و همسر برای مراقبت بیشتر)؛
7. آماده کردن زیرساخت های لازم برای حضور زنان در بازرا کار(مهد کودک های مناسب، قوانین و مقررات و...)؛
8. استفاده از متخصصین زن در سطوح تصمیم گیری و سیاست گذاری؛
9. زمینه سازی و تخصیص منابع برای گسترش فعالیت های غیردولتی زنان (خیریه، آموزشی، خدماتی و...).

ج- اقدامات و ارشادات علما و مبلغین دینی
 

1. پاسخ به سؤالات و نیازهای عصر حاضر زن مسلمان با توجه به اصول، مبانی و فقه اسلامی؛
2. تشویق و ترویج رعایت اخلاق اسلامی بین زن و مرد در جامعه و خانواده؛
3. تشویق مردان و فرزندان برای کمک در امور خانه به همسران و مادران شاغل؛

د - اقدامات جوامع و گروه های غیر دولتی زنان مسلمان (در سطوح محلی و فرامرزی)
 

1. فراهم کردن زمینه های افزایش دانش و مهارت ها و اطلاعات مورد نیاز عصر حاضر برای زن مسلمان (مانند زبان انگلیسی، کامپیوتر، اینترنت، تکنولوژی های پیشرفته و...)؛
2. تأسیس شبکه های اطلاع رسانی جهانی برای تبادل نظر و تجربه بین زنان مسلمان شاغل؛
3. حضور فعال در شبکه های جهانی در موضوعات اشتغال و توسعه؛
4. حضور فعال در مجامع و سازمان های بین المللی و تلاش برای معرفی دیدگاه های زن مسلمان نسبت به خانواده و اشتغال و اثرگذاری در ترتیبات بین المللی؛
5. برنامه ریزی برای ارتقای مهارت های و آگاهی های زنان کارگر؛
6. تأسیس شبکه های محلی و جهانی برای حمایت از زنان مسلمان شاغل در سرتاسر دنیا (به هنگام تعدی به حقوق و ارزش های انسانی و اسلامی آنان)؛
7. راه اندازی و تقویت شبکه های کاریابی محلی و بین المللی برای زنان مسلمان.

ه - اقدامات فردی زن مسلمان
 

1. تلاش در جهت ارتقای دانش، آگاهی ها و مهارت های خود متناسب با نیاز کشور (محل زندگی) و جامعه جهانی؛
2. تلاش در جهت حفظ هویت اسلامی، انجام فرایض دینی در هر شرایطی و انتقال ارزشها و هویت دینی به خانواده و نسل آینده؛
3. آشنایی بیشتر با اخلاق اسلامی و تلاش برای رعایت آن به وسیله خود و خانواده (مانند بالا بردن تحمل در برابر مشکلات و حفظ خود در مقابل خودباختگی فرهنگی).
منابع:
- کمالی، حسین، جامعه، کار و توسعه، تهران: وزارت ارشاد اسلامی- سازمان چاپ و انتشار، 1383.
- کارشایسته و اقتصاد غیر رسمی، ترجمه محمد ضیائی بیگدلی، تهران: پژوهشکده امور اقتصادی -1383.
- شولت، بان آرت، جهانی شدن، ترجمه، مسعودکرباسیان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1382.
- سفیری، خدیجه، جامعه شناسی اشتغال، تهران: انتشارات تبیان، 1377.
- اعرازی، شهلا، جامعه شناسی خانواده، تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1380.
- کار، مهرانگیز، زنان در بازارا کار ایران، تهران: انتتشارات روشنگران، 1373.
- رستمی، الهه، جنسیت، اشتغال، اسلام گرایی، ترجمه رویارستمی، تهران: جامعه ایرانیان، 1379.
-منصورنژاد، محمد، مسأله زن، اسلام و فمینیسم، تهران، نشر برگ زیتون، 1381.
- سریع القلم، محمود، ایران و جهانی شدن، چالش ها و راه حلها، تهران، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، 1384.
- ابوت، پانه، کلر، مقدمه ای بر جامعه شناسی (نگرش های فمینیستی). ترجمه، مریم خراسانی، حمید احمدی، تهران، دنیای مادر، 1376.
- مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارت صدرا، (چاپ دهم)، 1373.
- کرمی، محمدتقی، «خوانش انتقادی اشتغال زنان»، ماهنامه علمی، فرهنگی و اجتماعی زنان، حوراء شماره هشتم، آبان و آذر 1383.
- شکوه، نوایی نژاد، «خانواده در جهان معاصر»، ماهنامه علمی فرهنگی و اجتماعی زنان، حوراء شماره سوم، اسفند 82 و فروردین 1383.
- مجموعه مقالات، تعاون، زن و اشتغال، وزارت تعاون، بهار 1375.
- ساروخانی، باقر، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، انتشارات سروش، تهران، 1375.
- انصاری، حمید، حدیث بیداری، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378.
- کولایی، حافظیان، نقش زنان در توسعه کشورهای اسلامی، انتشارت دانشگاه تهران، 1385.
منبع: فصلنامه راهبرد، شماره 41، پاییز 1385، صص249 - 245.
دوشنبه 11/9/1392 - 23:34
آموزش و تحقيقات

 

نویسنده: دکتر پروین داداندیش




 

6- موقعیت کنونی دنیای اسلامی
 

امروزه، مجموع جمعیت مسلمانان که در 84 کشور جهان زندگی می کنند، بالغ بر 1/4 میلیارد نفر می باشد. تقریباً 50 درصد جمعیت مسلمانان در آسیا و 50 درصد بقیه در آمریکا، اروپا، آفریقا و خاورمیانه زندگی می کنند. مسلمانان تقریباً 17 درصد تولید ناخالص داخلی جهانی را تا سال 2002 به خود اختصاص داده بودند. بالاترین تولید ناخالص سرانه مسلمانان به ترتیب به مسلمان آمریکا و اروپا و کمترین تولید سرانه به مسلمانان آفریقا تعلق دارد. (14.500 دلار در آمریکا، 14.114 دلار در اروپا، 1269 دلار در آفریقا) در جهان پیشرفته صنعتی (گروه 7). مسلمانان در فرانسه با 6 میلیون نفر (10 درصد جمعیت کل) بیشترین تمرکز جمعیتی را دارند و پس از فرانسه مسلمانان آمریکا با جمعیتی معادل 5 میلون نفر قرار می گیرند.
در جهان اسلام، جوان بودن جمعیت بسیاری از کشورهای مسلمان و نقش تعیین کننده ای که آموزش و پرورش برای تحقق پیشرفت در جوامع اسلامی می تواند داشته باشد، از موضوعات استراتژیک به شمار می آید. اشتغال نیز مانند آموزش از جمله مسائل مهم و کلیدی برای جامعه جوان این کشورها می باشد. لذا ضرورت سیاستگذاری مناسب جهت توسعه اقتصادی و سرمایه گذاری اجتماعی برای اجتناب از کاهش سطح زندگی جوامع اسلامی در روند جهانی شدن و استفاده بهینه از فرصت های به دست آمده اجتناب ناپذیر است.
همچنین از جمله چالش های اساسی در جهان اسلام، خصوصاً کشورهای اسلامی، دموکراسی و جایگاه زن مسلمان در توسعه می باشد. هر دو این موضوعات در جهان اسلام از پتانسیل فرصت سازی و آسیب پذیری برخوردار می باشند. در نتیجه، ما در جوامع اسلامی با چند موضوع کلیدی روبرو هستیم که تعامل تنگاتنگی با یکدیگر دارند. ضمن اینکه فرایند جهانی شدن معاصر نیز بر آنها تأثیر متقابل دارد.

7- بررسی دیدگاه های مختلف در خصوص اشتغال زنان در جوامع اسلامی
 

همان طور که گفته شد بخشی از مهم ترین پیامدهای قلمروزدایی ایجاد همبستگی های جمعی است که از دهه 1970 رخ داده و مربوط به جنسبت می باشد و دیگری مربوط به دین و گرایش به تجدید حیات مذهبی است که در جای خود نیاز به توضیح دارد.
همبستگی های مبتنی بر جنسیت بر اساس تفاوت های میان زن و مرد شکل گرفته اند. البته در دهه های اخیر پیوندهای فوق قلمرویی بر حسب جنسیت عمدتاً در میان زنان شایع شده است و ما شاهد رشد و گسترش بی سابقه شبکه های محلی و برون مرزی، دولتی و غیردولتی بوده ایم که هدف اختصاصی آنها پیشبرد منافع زنان بوده است. سیاست های جنسیتی به سمت موضوع هایی مانند سوءاستفاده جنسی از زنان، راهکارهای تولید مثل، فرصت های برابر برای هر دو جنس و کار زنان در مقیاس جهانی، جلب شده است.
والنتین مقدم، مدیر مرکز مطالعات زنان و دانشیار جامعه شناسی در دانشگاه ایالتی ایلینوی در مقاله «جهانی شدن و زنان در خاورمیانه» شرحی کلی از اینکه چگونه زنان خاورمیانه از جهانی شدن در ابعاد گوناگون آن تأثیر پذیرفته اند، ارائه می دهد. وی به تناقص های موجود در آثار جهانی اشاره می کند و برای نمونه دولت توسعه گرا را دارای پیامدهای منفی برای زنان در نظر می گیرد، در حالی که وی جهانی شدن مفاهیم و گفتمان های حقوق بشر و حقوق زنان را موجب ایجاد فضای رشد برای سازمان های زنان در سطح ملی و جهانی تلقی می کند. وی نتیجه می گیرد که در نهایت نیروی جهانی شدن شکل گیری توده ای حیاتی از زنان فعال از لحاظ سیاسی را شتاب خواهد بخشید.
سال هاست، موضوع زنان به عنوان یکی از موضوعات جهانی در کنار فقر، محیط زیست و جمعیت قرار گرفته است. در این راستا، نشست های گروه های زنان در سطوح دولتی و غیردولتی از دهه 1990 تقریباً همه ساله در کنار جلسات سازمان ملل برگزار می شود. گروه ها و تشکل های زنان در موقعیت های گوناگون از سوی مؤسسات جهانی که فاقد نظام مردسالارانه بوده اند، مورد حمایت قرار گرفته اند. فعالان جنبش زنان به طور غیر رسمی تر از طریق اینترنت این همبستگی را گسترش بیشتر داده اند. منتقدین معتقدند که این حرکت ها در پی آن می باشند که استانداردهای خود را (که عمدتاً غربی است) به دیگران تحمیل کنند. لذا معمولاً در کشورهای اسلامی این گونه حرکت های طرفداری از حقوق زنان با مقاومت هایی خصوصاً از طرف پیروان ادیان و مخالفان لیبرالیزم غربی و فمینیسم روبرو می شوند. البته این حرکت ها در اکثر کشورهای اسلامی طرفدارنی نیز دارند. فعالان مسائل زنان در این کشورها توانسته اند با بومی کردن راهکارهای بین المللی تا حدودی تأثیرات اصلاحی بر سیاست ها و برنامه های حکومت های خود بگذارند. اما در مواردی نیز این حرکت ها باعث ایجاد حرکت تدافعی و مقابله از سوی پیروان دیدگاه های مذهبی و ملی گرا شده است. نتیجه اینکه جبنش های اصلاحی طرفدار حقوق زنان در کشورها و مجامع اسلامی به دلیل شائبه وارداتی و تحمیلی بودن با کندی حرکت و موانع بی شماری مواجه می باشند. موضوع اشتغال زنانی نیز از جمله موضوعات بحث برانگیز در جوامع اسلامی می باشد.
در جوامع اسلامی، اشتغال زنان و پیامدهای اجتماعی، خانوادگی و فردی آن از دو منظر مختلف مورد تفسیر، تحلیل و ارزش گذاری قرار گرفته است و این تفاسیر خود مانعی برای سیاست گذاری های روشن در خصوص اشتغال زنان می باشد. همچنان که در بحث های جهانی شدن، اشتغال و همبستگی های جنسیتی مورد تأکید قرار گرفت، این دیدگاه های محلی با تسریع فرآیند جهانی شدن و گسترش فعالیت های حمایت از حقوق و پیشرفت زنان در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی، تأثیرات زیادی پذیرفته اند. در جوامع و کشورهای اسلامی، دیدگاه های موجود در خصوص اشتغال زنان به صورت یک طیف با دو قطب مخالف در دو سر آن می باشد. در اینجا ما مبانی نظری این دو قطب را که دیدگاه زن - محور و خانواده - محور نامگذاری کرده ایم، مورد بررسی قرار می دهیم.

دیدگاه خانواده - محور
 

مبنای اصلی در دیدگاه خانواده - محور، خانواده است. غایت عالی در این دیدگاه حفظ حریم خانواده و استحکام و ثبات پایه های آن است. نقش اعضای خانواده در جهت تحقق این هدف تعریف می شود. وظیفه اصلی زن در این دیدگاه مادری و تربیت نسل آینده است. لذا هر نوع سرمایه گذاری در جهت آموزش، تربیت و بهداشت برای دختران و زنان باید به منظور ایجاد زمینه های مناسب جهت انجام وظیفه مادری انجام گیرد. مرد نیز در این دیدگاه وظیفه پرداخت مخارج زن و فرزندان و اداره خانواده را دارد. پس خانواده و جامعه موظفند پسران را برای قبول مسئولیت نان آوری تربیت کنند و زمینه های اشتغال آنان را فراهم آورند. بر طبق این دیدگاه، زن از نظر مالی وابسته است، چون به وسیله همسر و یا پدر تأمین می شود. لذا در صورت تقاضای زن بر اشتغال، چنانچه جامعه با کمبود شغل روبرو باشد، اولویت با مرد متقاضی کار است. در این صورت وظیفه دولت ها حمایت از اشتغال مردان است. از نظر این دیدگاه، زنان باید در مشاغلی که متناسب با روحیات و وظایف آنها باشد مانند پرستاری، معملی... و یا مشاغل مورد نیاز جامعه به کار گمارده شوند. معتقدان به این دیدگاه سعی دارند براساس دستورات و تعالیم اسلامی شواهدی برای نظرات خود ارائه دهند. از این منظر، وظیفه اصلی خانواده پرورش نسل آینده ای معتقد و متعهد به اصول و ارزش های ملی و دینی است که قسمت عمده این کار بر دوش زنان می باشد. این دیدگاه یکی از موانع عمده تحقق اهداف و نظرات خود را تحمیل فرهنگ سکولار و مکتب فمنیسم می داند. در این دیدگاه اصالت به جمع داده می شود.

دیدگاه زن، محور
 

مبنای اصلی دیدگاه زن - محور، زن است. این دیدگاه تاریخ را مملو از ظلم و بهره کشی توسط پدر، همسر، جامعه مردسالار تصور می کند. لذا رسالت اصلی معتقدین این دیدگاه استفاده از هر وسیله ای برای خروج زنان از زیر بار ظلم و تبعیض حاکم بر آنان می باشد. لذا در این دیدگاه، آگاه سازی زن، مرد و جامعه نسبت به شرایط غیر عادلانه و پست نگر به زن از اولویت برخوردار است. اولویت بعدی احقاق حقوق زنان با استفاده از ابزارهای مختلف سیاست گذاری، برنامه ریزی اجرایی توسط زنان، انجمن های زنان، دولت ها و سازمان های بین المللی می باشد. از این منظر، اشتغال زن در خارج از خانه یکی از راه های کسب استقلال مالی و منزلت اجتماعی است. طرفداران این دیدگاه معتقدند که زنان آزاد و مختار هستند. در خانواده باید دموکراسی برقرار باشد و شوهر اجازه ندارد زن خود را وادار به انجام هر عملی کند. تربیت فرزندان وظیفه هم زن و هم مرد می باشد. دختر و پسر باید به گونه ای تربیت شوند که یک نقش خاص جنسیتی در آینده بر آنان تحمیل نشود. دولت ها نیز موظفند در آموزش و پرورش همین گونه عمل کنند و در همه امور خصوصاً اشتغال، هیچ گونه تبعیضی بین زن و مرد روا ندارند. این دیدگاه یکی از موانع تحقق اهداف خود را سنت، آداب و رسوم و برداشت غلط از مذهب می داند و اصالت را به فرد می دهد.

مقایسه دو دیدگاه زن - محور و خانواده - محور در موضوع اشتغال زنان
 

البته باید توجه کرد که در جوامع اسلامی دیدگاه های مختلفی در زمینه اشتغال زنان وجود دارد. در اینجا سعی شده است تیپ رایج از دو دیدگاه متقابل در این جوامع تشریح شود. لذا بیشتر بر نکاتی تأکید می شود که مرتبط با بحث جهانی شدن و اشتغال زنان مسلمان باشد. در حقیقت، در اینجا ما از مجموع بحث های مربوط به اشتغال در جوامع اسلامی فصل مشترکی گرفته ایم و به مقایسه و تحلیل می پردازیم. قطعاً به صورت های دیگر نیز می توان در مقوله اشتغال زنان تعمق نمود. در مقایسه نظری این دو دیدگاه باید گفت هر چند به نظر می رسد طرفداران این دو دیدگاه به صورت دلسوزانه به دنبال ارتقای موقعیت زنان مسلمان در خانواد و اجتماع هستند. اما هر یک به گونه ای جبنه هایی از وجو د زن را نادیده گرفته اند.
از آنجا که دیدگاه خانواده - محور اصل را بر اصالت خانواده می داند به نوعی نیازهای مشروع فردی زن را نادیده گرفته است. از جمله این نیازها می توان به نیاز به انتخاب، آزادی عمل، کار و تلاش مشروع و احساس منزلت اجتماعی اشاره کرد که توسط شرع مقدس اسلام برای کلیه انسان ها به رسمیت شناخته شده است. همچنین با توسعه و پیشرفت جوامع اسلامی و گسترش ارتباطات، هسته ای شدن خانواده ها، برنامه های کنترل جمعیت، زن مسلمان از نظر روحی و روانی فقط با تربیت یک یا دو فرزند در طول زندگی مشترک خود اقناع نمی شود. این دیدگاه با مفروض گرفتن تأمین اقتصادی زن توسط همسر وپدر، اولویت اشتغال را به مردان می دهد. در حالی که در اکثر کشورهای اسلامی که در حال اصلاحات اقتصادی هستند، تورم و افزایش هزینه های زندگی، زنان خانواده های متوسط و کم درآمد را مجبور می کند که به کار در خارج از خانه بپردازند و به دلیل نبود سازوکارهای حمایتی و نظارتی نسبت به اشتغال زنان و همچنین محدودیت در بازار کار، عرضه کار ارزان از طرف شرکت های سودجو و عدم نظارت دولت ها، زنان اجباراً به هر نوع کاری دست می زنند که این امر ممکن است تبعات زیانباری برای خانواده و خودشان به بار آورد.
در دیدگاه زن - محور نیز گرچه به ابعاد مختلف فردی زن توجه بسیار شده است، اما نادیده گرفتن جنبه های عرف، اعتقادی و معنوی زن مسلمان و علاقه و نیاز اکثریت زنان به تشکیل خانواد و نیاز جامعه به پرورش نسل آینده، بنای خانواده را بسیار سست می کند و موجب تضعیف هویت ملی، اعتقادی و اخلاقی زنان می شود، هر چند ممکن است، در نگاه ا ول، زن مسلمان با افزایش تحصیلات و دست یابی به اشتغال مناسب جنبه های فردی و اجتماعی خود را ارتقاء بخشد، اما در صورت عدم تشکیل خانواده و یا نداشتن خانواده موفق، در هر حال، در زندگی خود احساس رضایت و امنیت خاطر نمی کند.
یک نقیصه کلی نیز در هر دو این دیدگاه ها وجود دارد و آن بی توجهی و عدم شناخت نسبت به اقشار مختلف زنان است. امروزه در جهان اسلام نیز همانند سایر نقاط جهان، ما شاهد پیچیدگی بیشتر جغرافیای اجتماع می باشم. زن مسلمان ممکن است به یکی از گروه های زنان شهری و روستایی، زنان خودسرپرست که هرگز ازدواج نکرده اند، زنان سرپرست خانواده، زنان زیر خط فقر، کم درآمد، متوسط و مرفه، زنان متخصص تحصیل کرده، زنان بی سواد و یا کم سواد و گروه های دیگر تعلق داشته باشد. هر یک از این گروه ها نیازها و افکار و عقاید خاص خود را دارند، لذا نمی توان دستورالعمل واحدی مطابق با دو دیدگاه یاد شده برای اشتغال آنان ارائه کرد. آیا می توان با قاطعیت گفت که کلیه زنان در جامعه تحت سرپرستی یک مرد قرار دارند و یا وظیفه اصلی کلیه زنان پرورش نسل آینده است یا همه زنان زیر ظلم مردان قرار دارند و برای استقلال مادی و معنوی باید شغلی برای خود دست و پا کنند.
منبع: فصلنامه راهبرد، شماره 41، پاییز 1385، صص249 - 245.

دوشنبه 11/9/1392 - 23:34
آموزش و تحقيقات
تأثیرات جهانی شدن بر اشتغال زنان مسلمان (2)

 

نویسنده: دکتر پروین داداندیش




 
هانتینگتون معتقد است در جریان جهانی شدن، سیاست فرهنگی از طریق برخورد تمدن های کنفسیوسی، سنتی شرقی، هندی، اسلامی و غربی و غیره مشخص می شود. همچنین در برخی از تفسیرها نیز گفته می شود روابط جهانی موجب افزایش فرصت توسعه فرهنگ ها و جامعه های بدون ، مرز در رابطه با طبقه اجتماعی، نژاد، مذهب و جنسیت می شود.
به طور خلاصه، می توان گفت جهانی شدن نه تنها منجر به نابود کردن ملیت نشده است بلکه اساساً موجب پیچیده تر شدن جغرافیای جامعه گردیده است. البته شالوده اصلی تغییرات در وحدت گرایی بوده است. جوامع ملی و بدون قلمرو که در بالا ذکر شد، از طریق فرایند تقابل با دیگران و احساس خطر نسبت به نابودی خود یا تغییرات بنیادی در هویت های خود ظاهر شده و تداوم یافته اند. همچنین جهان وطن گرایی لیبرال ساخت های خاص «توسعه» و حقوق بشر را در مقابل فرهنگ هایی با دیدگاه های متفاوت عرضه کرده و حتی زمانی آنها را به شدت تحمیل کرده است. لذا شاهد خواهیم بود که تا زمانی که وحدت گرایی از طریق بدنام کردن، مقابله و طرد دیگران به دنبال ایجاد همبستگی است، به انسجام ساختگی گروه خودی و خشونت نسبت به گروه غیرخودی منجر خواهد شد.

3- تأثیر جهانی شدن بر اشتغال و وضعیت جهانی آن
 

از نظر بیشتر مردم، امنیت کلی با امنیت شغلی پیوندی نزدیک دارد. تأثیر جهانی شدن بر اشتغال موجب بحثهای موافق و مخالف زیادی شده که بیشتر معطوف به امنیت شغلی بوده اند، بدین معنا که آیا سرمایه داری جهانی می تواند برای هر کس که خواهان کار است، اشتغال ایجاد کند؟
بسیاری از منتقدان معتقدند که جهانی شدن موجب بیکاری چشمگیری شده است. دیگران از جمله نئولیبرال ها مشکلات مربوط به بیکاری را عمدتا ناشی از عوامل دیگر مانند فن آوری های جدید کاراندوز، آموزش، تحصیلات ناکافی یا سطوح دستمز و مزایای ناپایدار می دانند. همچنین از نظر آنها، بیکاری یکی از مشکلات موقت بازسازی اقتصادی کشورها در واکنش به آزادسازی تجاری و سرمایه گذاری جهانی است. آنها خوشبختانه معتقدند که پس از اصلاحات موفقیت آمیز، دورنمای اشتغال بهبود خواهد یافت. به هر صورت، هواردان منتقدان جهانی شدن هر دو قبول دارند که در قرن بیست و یکم، بیکاری مشکلات زیادی برای دنیا به وجود خواهد آورد.
آمار بیکاری آشکار در سطح جهان حدواً 160 میلیون نفر است؛ که از این تعداد تقریباً 53 میلیون نفر در کشورهای صنعتی و در حال گذار زندگی می کنند (رسما به عنوان بیکار ثبت نام کرده اند). هم اکنون برآورد شده است که حدود 530 میلیون نفر فقیر شاغل وجود دارد که به اندازه کافی درآمد کسب نمی کنند تا بتوانند با رساندن درآمد خانواده به یک دلار در روز از بقیه 1/2 میلیارد نفری که زیر خط فقر زندگی می کنند؛ حمایت کنند.
در سال های اخیر، اقتصاد جهانی تقریبا 40 میلیون شغل در سال ایجاد کرده است. در صورتی که سالیانه 48 میلیون نفر به جستجوگران شغل اضافه می شود. پیش بینی می شود طی ده سال آینده نیروی کار در سطح جهان 500 میلیون نفر افزایش یابد که 97 درصد از آن در کشورهای در حال توسعه خواهد بود.
از نکات مثبت ترازنامه جهانی شدن در زمنیه اشتغال می توان به رشد و گسترش قابل توجه اشتغال در صنایع خدماتی مانند تجارت خرده فروشی، تأمین مالی، ارتباطات و فن آوری اطلاعات اشاره کرد. همچنین، شرکت های جهانی در این بخش ها و دیگر زمینه ها مشاغل جدیدی را در نقاط مختلف جهان ایجاد کرده اند. در سال 1992، شرکت های فرامرزی به طور مستقیم حدود 29 میلیون نفر را در خارج از کشور مبدأ خود استخدام کردند. به ویژه در کشورهای جنوب؛ مشاغل مربوط به شرکت های جهانی اغلب دستمزهای بالاتر، آموزش بهتر و منافع بیشتری در مقایسه با شرکت های محلی به همراه دارند. محاسبات دیگر نشان می دهند که طی 30 سال ( از 1960 تا 1990) مجموع افزایش اشتغال در کشورهای جنوب در اثر صادرات به بازارهای جهانی به طور متوسط کمتر از 700هزار شغل جدید در هر سال بوده است. در سال 1992، شرکت های جهانی تنها برای کمتر از شصت درصد کل افراد حقوق بگیر دنیا، شغل ایجاد کرده اند.
از تأثیرات زیان بخش جهانی شدن بر امنیت شغلی می توان به بیکاری و روی آوردن اجباری به کار موقت در کشورهای شمال به دلیل جابه جایی کارخانجات تولید به مناطق کم دستمز در کشورهای جنوب یا شرق و به ویژه کشورهای به تازگی صنعتی شده، اشاره کرد. البته، تنها علت افزایش بیکاری ها در دهه اخیر فقط این جابه جایی نبوده است بلکه فن آوری جدید و مکانیزه شدن کارخانجات نیز باعث حذف بسیاری از مشاغل در مراکز تولید شده است. تسریع جهانی شدن در دهه های اخیر نه تنها بر فرصت های اشغال بلکه بر شرایط کار نیز تأثیر گذاشته است. در چارچوب سیاست نئولیبرالی، ظهور سرمایه داری فوق قلمروگرا فشارهای قابل توجه نزولی بر دستمزها، مزایا، حمایت ها به ویژه برای کارگران غیر ماهر و نمیه ماهر به خصوص در کشورهای شمال وارد آورده است و همچنین از بهبود شرایط کار در سایر کشورهای جنوب جلوگیری کرده است.
بنا به گزارش سازمان بین المللی کار «با توجه به این چشم انداز که تقریبا یک میلیارد زن و مرد در جهان ظرف ده سال آینده باید به کار مشغول شوند، جای تعجب نیست که توجه روافزونی به ایجاد پتانسیل های لازم برای ایجاد اشتغال در اقتصاد غیر رسمی معطوف شده باشد. اکثر مشاغل ایجاد شده در سال های اخیر؛ به ویژه در کشورهای در حال توسعه و در حال گذار؛ در واقع، در اقتصاد غیر رسمی بوده است معضل اینجاست که مشاغل در اقتصاد غیر رسمی دارای کمبودهایی در حوزه های حقوق کارگران، شرایط مناسب کاری، حمایت قانونی و اجتماعی می باشند و قابل مقایسه با مشاغل حمایت شده مناسب در اقتصاد رسمی نیستند.»
در این زمینه، دولت های کشورهای جنوب که کشورهای اسلامی نیز زیر مجموعه آنها قرار می گیرند، به دلیل انجام اصلاحات اقتصادی در جهت آزادسازی، مجبور به فشار نزولی بر برنامه های رفاهی در بخش عمومی شده و به ندرت اقدام به جبران کسری ها و نارسایی مشاغل در این بخش می کنند. البته، در سال های اخیر سازمان های بین المللی دست به ابتکارات گوناگونی جهت دستیابی به استانداردهای شغلی بهتر در اقتصاد جهانی مانند کنوانسیون های سازمان بین المللی کار و تدوین ضوابط جدیدی مانند کنوانسیون 1996 برای کار خانگی زده اند که هدف آن حمایت از کارهای خانگی است که نازل ترین دستمزدها و شرایط را دارند و بیشتر شاغلان آن را زنان تشکیل می دهند. اما متاسفانه قوانین و مقررات تجارت جهانی توجه چندانی به استانداردهای کار نشان نداده اند. آنچه مسلم است در فرآیند جهانی شدن نیروی کار ماهر برنده است. در اقتصاد آینده کسانی که مهارتشان در سطح مهارتهای جهان سوم باشد، ولو اینکه در جهان اول زنگی کنند، مزد جهان سومی خواهند گرفت. همچنین انتقال فن آوری، آزادی جریان سرمایه، توسعه بازارها در ماورای مرزهای ملی و مناطق دارای استعداد بیشتر از پیامدهای اقتصادی جهانی شدن می باشند.

4- تأثیرات جهانی شدن بر عدالت اجتماعی و قشربندی جنسیتی به ویژه استغال زنان
 

بدون تردید، مدت ها قبل از دوره تسریع جهانی شدن معاصر، بی عدالتی طبقاتی وجود داشته است. اما در اینجا سوال این است که گسترش سرمایه داری فوق قلمروگرا (جهانی شدن) چه تأثیری بر این نابرابری ها گذاشته است؟
شکی نیست که توزیع کلی درآمد و دارایی میان گروه های اجتماعی - اقتصادی در دهه های اخیر نامتقارن تر شده است. الگوی کلی توزیع منابع در دنیا از دهه 1960 به بعد از شکل تخم مرغی به شکل گلابی تغییر پیدا کرده است. آنچه مسلم است در این سال ها سیاست گذاران، به طور کلی، پیگیر تثبیت، آزادسازی، مقررات زدایی، خصوصی سازی بوده اند و به مسائل مربوط به عدالت طبقاتی توجه خاصی نکرده اند و دسترسی به بازارهای جهانی «آزاد» به هیچ وجه برای همکان امکان پذیر نیست. مالکان، متخصصان و کارگرانی که مهارت های ویژه ای دارند، از امکان بیشتری برای دستیابی به امکانات (مانند نمابر، مسافرت های هوایی، مشاوران مالی، اینترنت و ...) جهت مشارکت فعال در سرمایه داری جهانی برخوردار بوده اند. در مقیاس کشوری نیز نظام جهانی به طور ناعادلانه به زیان کشورهای جنوب و به نفع کشورهای شمال بوده است و شکاف رفاهی میان جنوب و شمال طی دوره تسریع جهانی شدن تشدید شده است.
در ترتیبات و سازمان های بین المللی نیز کشورهای شمال به دلیل نفوذ بیشتر بهره بیشتری نسبت به کشورهای جنوب کسب می کنند. برای مثال، در اواسط دهه 1990 مشتریان ساکن شمال حدود 90 درصد وام های جهانی جدید را دریافت کرده اند. البته در سال های اخیر، تلاش هایی برای مقابله با این بی عدالتی ها در سطوح ملی، بین المللی و جهانی انجام شده که هنوز نتایج چندانی در برنداشته است. برای مثال، هنگامی که دبیر کل وقت یونسکو در اوائل دهه 1980 از سلسله مراتب تصنعی شمال - جنوب انتقاد کرد و پیشنهادی برای یک نظام نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات ارائه داد، دولت های سلطه جوی شمال این ابتکارات را سرکوب کردند. حتی انگلستان و آمریکا در سال 1984 از سازمان یونسکو خارج شدند.
براساس گزارش هایی که سازمان ملل در کنفرانس جهانی زن در پکن ارائه داد، فقر در جهان چهره ای زنانه پیدا کرده است و با توجه به آنچه در خصوص تأثیرات روند جهانی شدن بر عدالت اجتماعی و اشتغال گفته شد، فراگیر شدن نظام سرمایه داری، عضویت در کانون های اصلی قدرت و شهرت در سطح جهانی اجتناب ناپذیر شده است. اما به دلیل عقب ماندگی زنان در زمینه حضور در این دو حوزه در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، نقطه ضعف آنان به خوبی پیداست. برخی منتقدان جهانی شدن معاصر، علاوه بر تأکید بر مشکلات مربوط به اختلافات طبقاتی و کشوری ادعا کرده اند که جهانی شدن گرایش به تشدید یا دست کم تداوم زیردست قرار گرفتن زنان را دارد. تعدادی از تحلیل های فمینیستی معقتدند که روند جهانی شدن باعث به وجود آمدن بی عدالتی جنسی شده است و دلیل آن را وجود ساختارهای اجتماعی ویژه زنانگی و مردانگی می دانند. از نظر این گروه تأکید بر تفاوت های زیست شناختی میان زن و مرد در جوامع به زمینه ای برای نابرابری های اجتماعی تبدیل شده است، در حالی که این تفاوت ها ساختگی و ناعادلانه است.
البته این نابرابری های اجتماعی در میان زنان و مردان در جهان پدیده ای تازه و خاصی در دوره تسریع جهانی شدن نیست؛ بلکه پدرسالاری یا مردسالاری سابقه طولانی دارد و پس از ظهور فوق قلمروگرایی سریع در دهه 1990 در بیشتر بافت های اجتماعی سراسر دنیا ریشه داشته است. لذا می توان گفت که جهانی شدن مبدأ بی عدالتی جنسیتی نیست. سوال این است که آیا جهانی شدن معاصر موجب تشدید گسترش بی عدالتی جنسیتی شده است یا خیر؟ از آنجا که بحث بی عدالتی جنسیتی موضوعی جدید است، لذا پژوهشگران در دهه های اخیر به گردآوری منظم داده های اجتماعی مبتنی بر جنسیت پرداخته اند. با توجه به کمبود و نبود شاخص های دقیق آماری پیش از سال های دهه 1960، قدرت مقایسه محدود می شود.
منبع: فصلنامه راهبرد، شماره 41، پاییز 1385، صص249 - 245.
دوشنبه 11/9/1392 - 23:33
آموزش و تحقيقات

 

نویسنده: دکتر پروین داداندیش




 
از دیدگاه مثبت به نظر می رسد که از سال 1970 به بعد کاهش قابل توجهی در شکاف های جنسیتی از نظر بهداشت و آموزشی رخ داده باشد. برای مثال، نسبت ثبت نام دختران در دبیرستان در سراسر جهان از 36 درصد در سال 1990 به 61درصد در سال 1997 رسیده است.
در جدول شماره 1، میزان افزایش باسوادی زنان و مردان کشورهای خاورمیانه با کشورهای با درآمد متوسط تا سال 2000 مقایسه شده است. البته هنوز شاهد تفاوت چشمگیر میان با سوادی مردان و زنان در این کشورها هستیم.
در بسیاری از نقاط دنیا نیز زنان بیشتری استخدام شده اند. برای مثال، مشارکت زنان در کار مبتنی بر دستمزد در کشورهای OECD از 3/48 درصد در سال 1973 به 60 درصد در سال 1990 افزایش یافته است.
در اروپای غربی از دهه 1970 تا دهه 1990 حدود یک میلیون مرد بیکار شده اند. در حالی که استخدام زنان 13 میلیون نفر افزایش یافته است. به علاوه، از سال 1978 تا 1988 حقوق کارگران زن در شمال از 43 درصد به 54درصد سطح مردان افزایش یافته است. در کشورهایی مانند آلمان، سوئد، و ایالات متحده، از دهه 1960 به بعد، زنان به نسبت بیشتری پست های تخصصی و مدیریت به دست آوردند. هر چند هنوز یک اقلیت تلقی می شدند. این ارقام در کشورهای اسلامی با فاصله زیادی نسبت به کشورهای شمالی قرار دارد (جدول شماره 2).
با وجود این، پیشرفت های یاد شده به برقراری عدالت کامل منجر نشده است. گزارش توسعه انسانی سال 1995 در خصوص محاسبه شاخص های توسعه وابسته به جنسیت در 130 کشور به این نتیجه دست یافته است که زنان از فرصت های مساوی با مردان برخوردار نیستند. اغلب زنان هنوز هم برای کار یکسان دستمزد مساوی با مردان دریافت نمی کنند. در دهه 1990 تقریباً 75 درصد فقرای دنیا را زنان تشکیل می دادند و دختران بسیاری در کشورهای جنوب همچنن به آموزش رسمی دسترسی نداشتند. هر چند سرمایه داری فوق قلمروگرا از نظر اشتغال از جنبه های گوناگون فرصت های زیادی را برای استخدام زنان افزایش داده است(جدول شماره 3). اما شرایط کاری زنان بسیار بد و رقت بار است. برای نمونه، ما شاهد گسترش کار زنانی در اقتصاد خدماتی در زمینه اطلاعات جهانی، ارتباطات جهانی، خرده فروشی جهانی و تأمین مالی می باشیم. (جدول شمار 4)، همچنین زنان سهم قابل ملاحظه ای از مشاغل مربوط به عملیات تولیدی جهانی را به خود اختصاص داده اند.
برای مثال، سال 1994 حدود 4 میلیون زن در 200 منطقه تولید برای صادرات فقط در کشورهای جنوب مشغول به کار بوه اند. در حالی که این رقم در سال 1986 حدود 1/3 میلیون نفر بوده است. همچنین باید توجه کرد همان طور که گفته شد، افزایش دسترسی زنان به اشتغال از طریق بازارهای جهانی جنبه های خوشحال کننده زیادی ندارد. بسیاری از محل های کار در بخش های تأمین مالی و نیز صنایع اطلاعاتی و ارتباطی که عمدتاً زنان در آنها مشغول به کار هستند، «بیکارخانه های الکترونیک» محسوب می شوند. زیرا بسیار پرتنش بوده و سطح دستمزد در آنها بسیار پایین است. همچنین به دلیل تیپ بندی جنسی شغلی در تأمین مالی جهانی، مردان در پست های مدیریتی و تالارهای بورس دستمزدهای بالاتری دریافت می کنند، در حالی که زنان در پست های دفتر و با دستمزدهای پایین تر در پشت صحنه از آنان پشتیبانی می کنند. در بخش های غیررسمی اقتصاد جهانی نیز گرایش های مشکوکی در زمینه استخدام زنان (جنسیت گرا) وجود دارد. بازارهای جهانی گسترده در بخش خدمتکاران خانگی و ازداواج های از طریق سفارش پستی، قاچاق زنان، مهاجرت زنان روسپی و غیره، فرصت های شغلی وسیعی برای زنان فراهم کرده است. برای مثال، از سال 1988 تا 1992، حدود 286هزار زن فیلیپینی و 5 هزار زن تایلندی به عنوان «سرگرم کننده» وارد ژاپن شده اند. بسیاری از خدمتکاران زن مهاجر مورد آزار جسمانی قرار گرفته و به کارهای طاقت فرسای غیر قابل قبول گمارده شده اند. اما این مشکلات تاکنون در مقیاس جهانی به صورت سازمان یافته ثبت نشده اند. در کشورهای اسلامی و عربی نیز مشکلاتی از این دست وجود دارد، ولی آماری از آنها در دسترس نیست.
بنابراین، جهانی شدن تاکنون از نظر رعایت عدالت جنسی در فرصت های استخدامی نتایج متفاوتی داشته است. از یک سو، بازارهای جهانی امکان دسترسی زنان به کار را افزایش داده است، از سوی دیگر، به ویژه در کشورهای صنعتی، شرایط مربوط به مشاغل زنان معمولاً در سطحی نازل تر از شرایط مربوط به مشاغل کارگران مرد نسل های پیش قرار داشته است. در همین حال، زنانی در سراسر جهان با به دست آوردن کار در خارج از خانه، گرایش به حفظ کارهای خانگی بدون دستمزد نیز نشان داده اند.
در زمینه مسائلی غیر از اشتغال، جهانی شدن معاصر، به طور کلی، در خصوص تعدیل سلسله مراتب فرصت مبتنی بر جنسیت کار چندانی انجام نداده است. برای مثال، تأمین مالی جهانی (سرمایه گذاری خارجی) حذف زنان را از بازارهای اعتباری تشدید کرده است. البته تاکنون مؤسسات دوجانبه و چندجانبه گوناگون، همراه با انجمن های غیردولتی، طرح های اعتباری ابتکاری، اما در مقیاس محدودی را اجرا کرده اند که به ویژه به زنان فقیر کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته (جنوب) تسهیلات وام عرضه می کند. با وجود این، سر جمع تأمین مالی جهانی که گرایش به مردان دارد، بسیار ناچیز است.
در زمینه های دیگر نیز قشربندی جنسیتی مشابهی وجود دارد. برای مثال، در مورد ارتباطات جهانی بررسی های گوناگون نشان داده است که تقریباً در همه کشورها (به استثنای چند کشور معدود، مانند فرانسه و ترکیه) اکثریت استفاده کنندگان از اینترنت را مردان تشکیل می دهند.
در اواخر دهه 1990، زنان در آمریکا 38درصد، برزیل 25درصد، در روسیه 16درصد و در کشورهای عربی 4 درصد استفاده کنندگان از اینترنت را تشکیل می دادند.
همچنین، اکثریت مدیران و تولید کنندگان در رسانه های گروهی را مردان تشکیل می دهند. بنابراین، ارتباطات جهانی بر ساختارهای جنسیتی تأثیر نامتناسبی بر جا می گذارند.
خلاصه ای از فرصت ها و آسیب های جهانی شدن بر اشتغال زنان را می توان به صورت زیر فهرست کرد:

فرصت ها
 

- کاهش قابل توجه در شکاف های جنسیتی از نظر بهداشت و آموزش.
- افزایش فرصت های اشتغال برای زنان به نسبت مردان.
- افزایش متوسط سطح حقوق کارگران زن نسبت به سطح حقوق مردان.
- افزایش نسبت پست های تخصصی و مدیریتی زنان (هر چند هنوز زنان مدیر و متخصص در اقلیت هستند).
- اختصاص سهم قابل ملاحظه ای از مشاغل مربوط به عملیات تولیدی جهانی.
- انجام طرح های ابتکاری اعتباری یا فعالیت های اقتصادی کوچک خاص زنان در کشورهای جنوب (که در مقیاس های اقتصاد جهانی بسیار ناچیز است).

آسیب ها
 

- به طور کلی، جهانی شدن گرایش به تشدید و یا دست کم تداوم زیر دست قرار گرفتن زنان را دارد.
- در مجموع، جهانی شدن کار چندانی برای تعدیل سلسه مراتب فرصت مبتنی بر جنسبت انجام نداده است.
- هنوز زنان از فرصت های مساوی با مردان در اشتغال برخوردار نیستند.
- اغلب زنان هنوز هم برای کار یکسان دستمزد مساوی با مردان دریافت نمی کنند.
- شرایط کاری زنان در دنیا بسیار پرتنش، نامناسب و با دستمزدهای پایین است.
- در تأمین مالی جهانی نیز زنان معمولا در پست های دفتر و پشت صحنه به کار گمارده می شوند.
- در بخش های غیر رسمی اقتصاد جهانی گرایش های مشکوکی در زمینه استخدام زنان (اشتغال جنسیت گرا) وجود دارد (خدمت کاری، ازدواج های سفارشی، ...) که شرایط ناامن و نگران کننده ای دارند.
- در ارتباطات جهانی، دسترسی زنان بسیار کمتر از مردان است و اکثریت مدیران و تولید کنندگان در رسانه های گروهی را مردان تشکیل می دهند.
- زنان در سرتاسر جهان با به دست آوردن کار در خارج از خانه، همزمان گرایش به حفظ کارهای خانگی بدون دستمزد نیز نشان داده اند و این امر حجم کار آنان را نسبت به مردان دو برابر می کند.

5- آثار اشتغال زن بر جامعه، خانواده و سرنوشت
 

کار زن به قدمت تاریخ حیات اجتماعی است، اما اشتغال زن به صورتی که امروز شاهد آن هستیم از پدیده های نوین تاریخ بشر است. در گذشته که خانواده به طور هم زمان واحد تولید و نیز واحد مصرف بود. کار زن چشم گیر بود.اکنون نیز این نوع کار بیشتر در جوامع روستایی و عشایری به چشم می خورد. از ویژگی های کار زنان این است که معمولا زمان مشخصی ندارد و زن از اول صبح تا آخر شب در خانه به کار می پردازد. همچنین، کار زن دستمزد مشخصی ندارد. اشتغال زن با زمان کاری منظم در خارج از خانه با دستمزد مشخصی همراه است که فقط در اختیار زن قرار می گیرد. در حالی که فرآورده های تولیدی زن در خانه و یا فعالیت های او بر روی زمین و یا باغ خانواده، به هنگام تبدیل به پول، به خانواده تعلق دارد و یا گاهی نیز در اختیار مرد خانواده قرار می گیرد. با اشتغال زنان، مرد خانواده نیز باید به خانه بیاید و در تقسیم کار خانه تغییراتی صورت گیرد. اما معمولاً چنین اتفاقی کمتر رخ می دهد. در کمتر جای جهان با خروج زن از خانه شاهد بازگشت مرد به خانه هستیم هر چند قوانین بین المللی و ملی کشورها در این خصوص مشوق هایی را پیشنهاد می کنند، اما این توصیه ها موفقیت چندانی نداشته اند لذا زن با قبول شغل در خارج از خانه، مسئولیت کار خانه و مواظبت از فرزندان را نیز بر دوش می کشد و در این امر خود موجبات فرسودگی زن را فراهم می سازد.
مهاجرت وسیع زنان به سوی بازار کار از ویژگی های اساسی دنیای اواخر دومین هزاره میلادی است. طبق گزارش سازمان بین المللی کار، صفت ویژه جوامع صنعتی در برابر جوامعی که آنان را اصطلاحاً در حال توسعه می خوانند (بخشی مهمی از آن شامل دنیای اسلام می باشد). نه تنها فزونی جمعیت فعال بلکه مشارکت وسیع زنان در بازار کار می باشد.
به طور کلی، می توان گفت زنان با تسخیر فضاهای اجتماعی جدید، خواه ناخواه، بارهای سنتی قدیم را نیز بر دوش کشیده و هر روز مسئولیتی تازه بر وظایف وی افزوده می شود. مطالعات جامعه شناسی و روانشناسی در جوامع مختلف مدرن، در حال گذار و سنتی نشان می دهد که اشتغال زن دگرگونی بنیادی در نظام جامعه بر جا می گذارد. این تغییرات را می توان در چهار محور عمده خلاصه کرد. همچنین اشتغال زن بر خانواده نیز تأثیراتی بر جا می گذارد. در ضمن تأثیر اشتغال زن بر سرنوشت خود نیز قابل تعمق است. خلاصه ای از این تأثیرات در زیر خواهد آمد.

آثار اشتغال زنان در جامعه
 

- تغییر ساخت شغلی جامعه
- تغییر نظام ارزش های سنتی
- توزیع نقش ها و پایگاه اجتماعی زن و مرد
- تغییر روابط زن و شوهر در خانواده
- آثار اشتغال زن در خانواه
- تغییر در توزیع وظایف
- تغییر در هرم قدرت در خانواده
- دموکراتیزه کردن واحدهای خانواده
- فرزند سالاری

آثار اشتغال زن بر سرنوشت خود
 

- تسخیر فضاهای جدید اجتماعی
- دست یابی به مناقع اقتصادی و استقلال بیشتر
- تنوع و تعدد وظایف (سنگین تر شدن و گاه تعارض وظایف)
- تنوع و وسعت موقفیت های گزینش همسر و تغییر در معیارها
- کسب منزلت اجتماعی.
منبع: فصلنامه راهبرد، شماره 41، پاییز 1385، صص249 - 245.
دوشنبه 11/9/1392 - 23:33
آموزش و تحقيقات

ب. ادلّه نقضی روایات
 

1. ارسال روایت: روایت اول كه تسلط زنان را با عدم رستگاری ملازم می داند از نظر امامیه، مرسل است. (طوسی، 1413، ج33، ص 6) از این رو، مورد اعتماد نمی باشد.
2. احتمال جعل حدیث: با توجه به آنكه تنها راوی حدیث فوق، ابوبكره می باشد و وی اظهار كرده كه به یادآوردن این حدیث موجب شده كه با سپاه عایشه همراهی نكند، این احتمال قوت می گیرد كه او برای رهایی از سرزنش دوستانش كه از او می پرسیدند چرا با وجود طرفداری از عایشه به سپاه او ملحق نمی شود، این سخن را نقل كرده و آن را به پیامبر نسبت داده است.
3. ارشادی بودن حكم روایت: بر فرض اعتبار سندی روایت ابوبكره، مفاد آن متضمن امری عقلی و ارشادی است نه حكمی شرعی و الزامی؛ یعنی می فرماید: زنان به لحاظ تكوینی توانایی پذیرش چنین مسؤولیت های دشواری را ندارند؛ بنابراین، اگر حاكم شوند نمی توانند كشور را به خوبی اداره كنند و در نتیجه، مردم در چنین حكومتی به خوشبختی نمی رسند. بنابراین، مردم را ارشاد می كند كه زن را حاكم خود قرار ندهند یا حكومت زنان را نپذیرند. پس عدم فلاح كه در روایت بیان شده، لزوماً مربوط به امر آخرت نیست تا گمان كنیم قومی كه زنی بر ایشان حكم می راند دچار معصیت شده اند و در آخرت رستگار نمی شوند تا از آن نتیجه بگیریم كه شرعاً نه مردم می توانند زنی را حاكم كنند و نه آن زن می تواند حكم براند؛ از این رو، حاكمیت او مشروعیت ندارد، بلكه عدم فلاح مربوط به همین دنیاست. (مطهری، 1371، ص 24) مرحوم خوانساری نیز می فرمایند: عدم فلاح منافاتی با جواز ندارد. (خوانساری، 1364، ج6، ص 7)
4. وجود شواهد تاریخی بر خلاف روایت: شواهد تاریخی بر خلاف روایت ابوبكره گواهی می دهند در طول تاریخ بسیاری از زنانی كه به حكومت رسیدند حاكمان موفقی بوده اند، مثلاً، ملكه سبا زنی كاردان و اندیشمند بود، به گونه ای كه حتی از سران و بزرگان قومش نیز هوشمندتر بود و موجب ایمان آوردن و رستگاری قوم خود شد. (ر.ك به: آیات 20 تا 42 سوره نمل) این در حالی است كه قرآن بسیار از حاكمان مرد مانند نمرود و فرعون ها نام می برد كه در مقابل پیامبران ایستادگی كردند و در برابر حق خاضع نشدند.
در زمان معاصر نیز خانم ایندیرا گاندی ریئس جمهور فقید هند را می توان نام برد كه در پیشرفت این كشور در عرصه های مختلف بسیار مؤثر بود.
5. تغییر ماهوی حكومت در جوامع امروزی: ماهیت حكومت، امروزه با قرون گذشته تفاوت دارد. حاكمیت در آن روز حاكمیت استبدادی و مطلقه بود؛ حاكمیتی كه در آن حاكم خارج از هرگونه قید و بند و نظارتی، اعمال قدرت می كرد. مسلماً چنین حكومتی نه برای مرد جایز است و نه برای زن. در حالی كه امروز وضعیت حكومت با گذشته متفاوت است و حاكم، قدرت بی انتها ندارد و اعمال او در چهارچوب قانون است و مورد نظارت قرار می گیرد. بنابراین، نمی توان از این حدیث مشروع نبودن حاكمیت محدود برای زنان را نتیجه گرفت. (فضل الله، 1418، ص 119)
6. تنافی وظیفه امر به معروف و نهی از منكر با پرده پوشی زنان: روایاتی كه دستور به حبس و پرده پوشی و حجاب زنان می دهند، با آیاتی كه وظیفه مهم امر به معروف و نهی از منكر را بر دوش زن و مرد قرار داده اند منافات دارند. قرآن حضور اجتماعی و نظارت بر اعمال و رفتار اعضای جامعه اسلامی را به عنوان یك حق به زنان و مردان با ایمان سپرده است: «المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر». (توبه، 71)
این آیه با صراحت اعلام می كند: در جامعه پویای اسلامی، زن و مرد در مسائل سیاسی، اجتماعی و امنیتی از یكدیگر جدا نیستند و نسبت به یكدیگر مسئولیت دارند. مسلماً حبس و پرده پوشی زن با حضور اجتماعی او برای امر و نهی ناسازگار است.
7. حكایت قرآن از حضور اجتماعی زنان: روایات پرده پوشی زنان، با آیاتی كه به حضور اجتماعی زنان تصریح می كند منافات دارد. قرآن كریم به اشتغال دختران شعیب علیه السلام در نگه داری گوسفندان كه در آن زمان از مشاغل مردانه بوده اشاره می كند. (ر.ك به: قصص: 23) دختران شعیب كه به علت كهولت سن پدر، جایگزین او در نگه داری گوسفندان شده بودند، هر روز برای اینكه از اختلاط با همكاران مرد خویش پرهیز كنند صبر می كردند تا كار چوپانان پایان پذیرد و پس از آن به آب دادن گوسفندان خود بپردازند.
این آیات با حضور زن در اجتماع و انجام امور خارج از منزل كه اشتغال هم می تواند جزء آن باشد موافق است.
8. تنافی پرده پوشی با مسئولیت اجتماعی زنان: روایات پرده پوشی با روایاتی كه هر عضوی از جامعه مسلمانان را در قبال حوائج اعضای دیگر مسئول می داند منافات داشته و در تعارض است.
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «من اصبح و لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم» (كلینی، 1365، ج2، ص 163).
همسایگان، خویشان و اعضای جامعه، اعم از زن و مرد، همگی در قبال یكدیگر از حقوقی برخوردارند. امام سجاد علیه السلام در رساله حقوق خود برخی از این حقوق را برمی شمرد. از جمله این حقوق، عیادت از بیماران، شركت در مجالس سرور و عزا و نیز دست گیری بیچارگان است. با توجه به عموم روایت، همگی باید به این وظایف عمل كنند و زنان از انجام دادن آن استثنا نشده اند.
9. حضور اجتماعی زنان در عصر معصومان علیه السلام: شواهد تاریخی نشان می دهد زنان منسوب به معصومان علیهم السلام و یاران و نزدیكان آنان در صحنه های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی شركت داشتند و معصومان علیهم السلام با حضور آنان مخالفت نكردند، بلكه آنان را به رعایت آدابی برای جلوگیری از بروز فتنه و فساد توصیه و احیاناً الزام می نمودند.
خنساء، از طایفه بنی سلیم، از زنان باكمال بود. او در تبلیغ دین اسلام كوشا بود و موجب شد تمام قبیله اش به اسلام بگروند. او گاهی با اشعاری كه می سرود از اسلام حمایت می كرد و مسلمانان را در جنگ بر ضد كفار می شورانید. (ابن حجر، ‍[بی تا]، ج8، ص 248)
ام مسطح از زنان شاعر و ادیب و از مدافعان امامت و ولایت علی علیه السلام بود. هنگامی كه حضرت علی علیه السلام از بیعت با ابوبكر امتناع ورزید، این موضوع بر ابوبكر و عمر گران آمد. ام مسطح به دفاع از علی علیه السلام برخاست و كنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و اشعاری در شكایت از وضع موجود سرود. (امین، 1406، ج3، ص 487)
فاطمه زهرا علیها السلام در جنگ احد شركت داشت و به رزمندگان آب و غذا می داد و مجروحان را مداوا می كرد. او جراحات رسول خدا صلی الله علیه و آله را با كمك علی علیه السلام در این جنگ درمان كرد. (واقدی، 1409، ج1، ص 249)
حضرت زهرا علیها السلام در احقاق حق هسمرش و تشكیل دادگاه تاریخی عظیم و رویارویی روشن با حاكمیت و تلاش برای احقاق حق جامعه نقش مهمی داشت.
حضور حضرت زینب علیها السلام در نمایاندن استواری راه امام حسین علیه السلام و حق مداری كربلاییان در پیروی از امام حسین علیه السلام و باطل بودن ادعاهای یزید و یزیدیان، از نمونه های بارز حضور زنان در صحنه های مختلف اجتماعی می باشد.
با توجه به این شواهد تاریخی عدم منع معصومان علیه السلام از حضور زنان در جامعه، روایات منع حضور زنان در اجتماع حمل بر موردی می شوند كه حضور زن موجب ترتب مفسده و حرام می شود. (حر عاملی، 1413، ج2، ص 51) بنابراین، صرف اختلاط زن با مرد اگر با رعایت آداب اسلامی باشد و مفسده ای به دنبال نداشته باشد جایز است و حرام بودن آن ادعایی بدون دلیل است.
10. تناسب مذاق شریعت با حضور اجتماعی زنان: این ادعا كه مذاق شریعت با پرده پوشی زنان تناسب دارد نیز قابل قبول نمی باشد؛ چرا كه مذاق شریعت امری منضبط نیست و همه عالمان دینی و فقیهان چنین استفاده ای از شریعت نداشته اند. به علاوه، شریعت، دستگاه و نظامی به هم پیوسته است و دریافت مذاق شرع در یك بخش بدون تصویر و برداشتی كلی از كلیت شریعت، نادرست و غیرممكن است. در دریافت ذائقه شریعت نباید تنها به اقوال معصوم اكتفا كرد. بلكه قرآن و افعال معصومان و همسران و یا دختران و نزدیكان آنان باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین باید دید برخورد معصومان علیه السلام نسبت به زنانی كه در اجتماع به كارهای مختلف اشتغال داشتند چگونه بوده است.
11. جواز اشتغال زنان در كلام اهل سنت: فقهای اهل سنت كه با اشتغال زن مخالفت می كنند و قایل به حبس و پرده نشینی زن می باشند، خود برخی از مشاغل را برای زنان جایز می دانند.
ابوحنیفه می گوید: در تمامی احكام، زن می تواند قاضی باشد، مگر در حدود و قصاص. (ابن قدامه، [بی تا]، ج11، ص 381)
ابن جریز نیز معتقد است: در تمامی مواردی كه مرد می تواند قاضی باشد زن نیز می تواند قضاوت كند. (همان)
مسلماً به هر دلیلی قضاوت برای زنان جایز باشد، به همان دلیل می توان اشتغال زنان را به سایر مشاغل مشروع و جایز دانست و جواز حضور زن در اجتماع به هر عنوانی كه باشد با لزوم تستر و حبس زن منافات دارد.

ج. دلیل نقضی قیاس اولویت
 

دلیل قیاس اولیت برای منع اشتغال زنان نیز ناتمام است؛ زیرا در خصوص سخن گفتن زنان با مردان یا در جمع مردان، دلیلی بر مطلق حرمت نداریم، مگر آنكه موجب مفسده و حرام شود. (حر عاملی، 1413، ص 51) به علاوه، قرآن امر به معروف و نهی از منكر را وظیفه عموم مسلمانان دانسته و از طرفی، شواهد تاریخی گواهی می دهد كه معصومان علیه السلام با حضور زنان با رعایت آداب اسلامی مخالفت نكرده اند.
با توجه به این موارد و كثرت ادلّه ای كه حضور در اجتماع و اشتغال را جایز می دانند، به صرف وجود یك روایت نمی توان قیاس اولویت برداشت نمود و اگر چنین قیاسی را بپذیریم، ظهور آن توان مقابله با ظهور ادلّه متعددی كه مقابل آن است و اشتغال زن را جایز می داند ندارد.

د. دلایل نقضی اصل عملی
 

1. عدم رجوع به اصل با وجود اماره: عموم و اطلاق آیات و روایات متعدد - كه در خلال بحث به تعدادی از آنها اشاره كرده و می كنیم - اشتغال زنان را تأیید می كند و روشن است كه با وجود اماره، رجوع به اصل ممكن نیست.
2. تعارض اصول: اگر وجود دلیل و اماره بر جواز اشتغال زنان را نپذیریم و در جواز اشتغال زنان شك كنیم، طبق اصاله العموم و اصل اشتراك احكام می گوییم: هرجا در اختصاص حكمی از احكام شریعت به زن یا مرد تردید داشتیم، اصل بر عام بودن حكم و اشتراك حكم برای تمام مكلفان از زن و مرد می باشد، مگر آنكه دلیلی محكم بر اختصاص داشته باشیم، یا بر اساس اصاله الاباحه می توان اشتغال زنان را مباح دانست. از این رو، در مسئله مورد بحث همان اندازه كه اصاله العدم می تواند جریان داشته باشد، متقابلاً اصاله العموم و اصاله الاباحه نیز جریان داشته و این دو اصل با هم تعارض دارند و بنا بر مبنای تساقط، به هیچ یك از این دو نمی توان عمل نمود.

دلایل حلّی (اثباتی)
 

علاوه بر آیات و روایاتی كه در بخش دلایل نقضی برای جواز اشتغال زنان ارائه گردید، به دلایل زیر می توان اشاره كرد:
1. حضور اجتماعی زن، زمینه ساز رشد و تعالی او: زنانی كه حقوق مربوط به خانواده و همسر و فرزندان را رعایت می كنند، آداب معاشرت با دیگران را می دانند و حدود شرعی را مواظبت می نمایند، برای پرورش استعدادها به كمال رساندن بعد اجتماعی خویش نیاز به شركت و فعالیت در جامعه انسانی دارند. محروم ساختن زنان از این حق، عین ظلم، و بنا به حكم عقل، قبیح و مذموم است. این ظلم تنها در حق زنان نیست. بلكه ظلم به جامعه نیز هست كه از بهره گیری نیروی نیمی از افراد انسانی محروم می شود، افرادی كه می توانند علاوه بر تكامل خود، در سیر صعودی و به تكامل رساندن اجتماع انسانی نیز موثر باشند.
2. اشتغال زنان در عصر معصومان علیه السلام: به گواهی تاریخ و روایات اسلام، زنان در عرصه كارهای اجتماعی سهم بسزایی داشته اند. آنان در عصر رسالت و امامت متصدی مشاغل و حرفه های بسیاری بوده اند و بخش عمده ای از نیروی كار، تخصص و تولید را بر عهده داشته اند. نصوص روایی نشانگر آن است كه رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیه السلام ترویج دهنده اشتغال زنان و یا دست كم موافق آن بودند.
یكی از مشاغل پر رونق زنان در سده نخست، صنایع دستی بوده است. زینب بنت جحش، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله، زنی صنعتگر و پركار بود. او منافع حاصل از كارش را صدقه می داد. (ابن حجر، [بی تا]، ج 8، ص 93)
نظافت و خدمت در منازل از جمله كارهایی بود كه زنان در عصر رسالت انجام می دادند. خضره و خوله از خادمان پیامبر صلی الله علیه و آله بودند. (همان، ص 73)
حضرت زهرا نیز دو خدمتكار به نام های فضه و رقیه داشت. (همان، ص 84)
آموختن مسائل تجاری و خرید و فروش مخصوص مردان نبوده است و در عمل تعدادی از زنان به تجارت و معاملات اشتغال داشتند. نمونه روشن این موضوع، حضرت خدیجه بانوی گران قدر حضرت محمد صلی الله علیه و آله است. (ابن هشام، 1415، ج1، ص 224)
مامایی، طبابت، جراحی و شكسته بندی از مشاغلی بود كه برخی از زنان در عصر رسالت به آن اشتغال داشتند. عایشه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله طبابت می دانست. رفیده جراح معروفی بود كه خود را وقف طبابت و كمك به بیماران كرده بود و در جنگ ها نیز حضور می یافت و در مسجد خیمه ای برای مداوای مریضان و مجروحان داشت. ام عطیه نیز از صحابیانی بود كه به این كار مبادرت می ورزید. (ابن حجر، [بی تا]، ج8، ص 259)
ریسندگی و بافندگی، آرایشگری، دامداری و چوپانی، كشاورزی و باغداری، خرازی و خیاطی از جمله كارهای زنان است كه سابقه آنها در دورترین نقطه تاریخ به چشم می خورد. (ر.ك به: ابن اثیر، 1285ق، ج5، ص 463/ ابن حجر عسقلانی، [بی تا]، ج8، ص 93/ ابن هشام، 1415ق، ج1، ص 220)
با توجه به شواهد تاریخی مذكور، می توان نتیجه گرفت كه سیره پیامبر و معصومان علیهم السلام، حضور زنان را در عرصه های مختلف فعالیت های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی تأیید می كند و اساساً هرگاه ضرورتی بوده است زنان به طور جدی در تصمیم گیری های سیاسی جامعه حضور داشته و محرك و مشوق مردان بوده اند.

نتیجه
 

اشتغال از جمله موضوعاتی است كه از ابتدای زندگی اجتماعی مورد توجه انسان ها اعم از زنان و مرد بوده است.
اشتغال بانوان به دلیل تزاحمی كه با كارهای خانه و تربیت فرزندان داشته و دارد از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. قضاوت در مورد جواز یا عدم جواز اشتغال بانوان نیاز به احاطه به جوانب مختلف روحی و جسمی زنان و شرایط اشتغال زنان در جامعه دارد.
غالب فقهای اهل سنت با اشتغال زنان مخالفند و با استناد به آیاتی مانند «الرجال قوامون علی النساأ» و «للرجال علیهن درجه» و روایاتی كه تسلط زنان بر مردان را مجاز نمی دانند و دستور به حبس زنان در خانه می دهند و با توسل به قیاس اولویت و اصل عدم جواز اشتغال زنان، در صدد اثبات نظر خود می باشند.
فقهای امامیه به نحو موجبه جزئیه و با وجود شرایطی، با اشتغال زنان موافقند و معتقدند: اگر شرایط محیط كار و اشتغال بانوان در خارج از منزل مناسب باشد و مفسده ای به همراه نداشته باشد و باعث اخلال به نظام خانواده و حقوق شوهر و فرزندان نشود و با قوای جسمی و روحی زن تناسب داشته باشد، اشتغال بانوان بلامانع است و دلیلی بر منع آن وجود ندارد.
فقهای امامیه در مقام استدلال، دو نوع حلّی و نقضی ارائه كرده اند. ایشان معتقدند: بهترین دلیل بر جواز اشتغال زنان این است كه در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام زنان منتسب به معصومان و دیگر زنان در خانه حبس نمی شدند و به كارهای بیرون از منزل اشتغال داشتند و معصومان از این كار بانوان منع نكردند و این خود دلیل بر جواز اشتغال زنان می باشد.
از طرفی، حضور زن در جامعه برای انجام وظیفه مهم امر به معروف و نهی از منكر، كه طبق صریح آیات قرآن به عهده زن و مرد قرار داده شده، با پرده نشینی و عزلت و حاضر نشدن زن در اجتماع منافات دارد.
در آیات قرآن نیز مؤیدات فراوانی بر جواز اشتغال زنان می توان یافت. در آیه 32 سوره «نساء» خداوند مالكیت درآمد را كه فرع بر جواز اشتغال می باشد برای زنان و مردان به نحو یكسان بیان می كند.
در مجموع، از آن رو كه ادلّه اهل سنت بر عدم جواز اشتغال بانوان، مخدوش و ناتمام است، بدون دلیل نمی توان زنان را از این حق مسلم اجتماعی محروم ساخت و این تحریم علیه ظلم و به حكم عقل، قبیح و مذموم است.
منابع:
قرآن كریم
نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام؛[بی جا]، [بی نا]، ‍[بی تا].
1. آلوسی، سید محمود؛ روح المعانی؛ بیروت؛ دار احیاء التراث العربی، 1405 ق.
3. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت: دارالكتب العلمیه، [بی تا].
4. ابن حنبل، احمد؛ مسند؛ بیروت؛ دارالكتب العلمیه، 1409ق.
5. ابن سعد، محمد؛ الطبقات الكبری؛ بیروت: دارالملاك، 1409ق.
6. ابن قدامه، عبدالله بن احمد، المغنی؛ بیروت: دارالكتب العلمیه، [بی تا].
7. ابن كثیر، ابوالفداء اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم؛ بیروت: دارالمعرفه، 1409ق.
8. ابن هشام، عبدالملك؛ السیره النبویه؛ بیروت: دارالتعاریف للمطبوعات، 1403ق.
9. امین، سید محسن؛ اعیان الشیعه، بیروت: دارالتعاریف للمطبوعات، 1406ق.
10. امین، سید محسن؛ اعیان الشیعه، بیروت: دارالتعاریف للمطبوعات، 1406ق.
11. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت: دارالفكر، 1401ق.
13. حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه؛ بیروت: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، 1413ق.
14. خوانساری، سید احمد؛ جامع المدارك؛ تهران: مكتبه الصدوق، 1364.
15. دورانت، ویل؛ تاریخ تمدن شرق؛ تهران، علمی و فرهنگی، 1375.
16. رشید رضا، محمد؛ تفسیر المنار؛ بیروت: دارالفكر، [بی تا].
17. ___؛ حقوق النساء فی الاسلام؛ بیروت: دارالاضواء، 1410ق.
18. زمخشری، جارالله محمود بن عمر؛ الكشاف، بیروت: دارالمعرفه، [بی تا].
19. سباعی، مصطفی؛ المراه بین الفقه و القانون؛ بیروت: المكتب الاسلامی، 1404ق.
20. سرخسی، محمد بن ابی سهل؛ المبسوط؛ بیروت: دارالمعرفه، 1406ق.
21. شمس الدین، محمد مهدی؛ مسائل حرجه فی فقه المراه؛ [بی جا]: مؤسسه المنار، [بی تا].
22. طباطبائی، سیدمحمد حسین؛ المیزان؛ قم: موسسه النشر الاسلامی، 1340ق.
23. طوسی، محمدبن حسن؛ الخلاف (در مجموعه سلسله الینابیع الفقهیه)؛ بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، 1413ق.
24. فضل الله، سیدمحمد حسین؛ دنیا المرأه، بیروت: دارالملاك، 1418ق.
25. قرطبی، محمد بن احمد؛ الجامع لاحكام القرآن؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1405ق.
26. كاسانی، ابوبكر بن مسعود؛ بدائع الصنایع فی ترتیب الشرایع؛ پاكستان، المكتبه الحبیبه، 1409ق.
27. كلینی، محمد بن یعقوب؛ الكافی، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، 1365ق.
28. اللهیاری، نجمه؛ فمینیسم، شكست افسانه آزادی زنان؛ تهران: معاونت فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاه ها، 1388.
29. مطهری، مرتضی، «زن و جامعه»؛ مجله پیام زن؛ شماره 4، 1371.
30. مودودی، ابوالاعلی، الحجاب؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی تا].
31. نجفی، محمدحسن؛ جواهر الكلام؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بی تا].
32. نسائی، احمد بن شعیب؛ سنن النسائی؛ بیروت: دارالمعرفه، 1930م.
33. واقدی، محمد بن عمر؛ المغازی؛ بیروت: مؤسسه الاعلمی، 1409ق.
منبع: نشریه بانوان شیعه شماره 22

دوشنبه 11/9/1392 - 23:32
آموزش و تحقيقات

نویسنده:فاطمه فرهادیان




 

اثرات منفی بر همسر
 

اسلام به مسئله ی خانواده عنایت و توجه ویژه ای دارد؛ خانواده متشکل از زن و شوهر و فرزندان است که دارای تکالیف و نقش هایی هستند که برای عمل کرد خانواده حیاتی است و قصور هر یک از اعضای خانواده به ویژه زن در انجام تکالیف خود ضربه ی جبران ناپذیری را بر پیکره ی خانواده وارد می کند و استحکام و بنیان خانواده را متزلزل می سازد.
در این جا به اثرات منفی که اشتغال زن در خارج از خانه بر همسر و فرزندان دارد اشاره خواهیم کرد؛
الف)اشتغال زنان و مشکلات خانوادگی: گرایش زن به سوی اشتغال بیش از همه بر خانواده و روابط زن و شوهر اثر می نهد و در بسیاری از مواقع، به جای این که اشتغال زنان در خدمت نهاد خانواده قرار گیرد به تعارض و تقابل با آن می پردازد و گاهی از موارد موجب زوال نهاد مقدس خانواده می شود. اسلام از زن وظیفه ی اقتصادی و تأمین معاش نخواسته است هر چند اگر از بعد مثبت به آن نگریسته شود می تواند موجب کمک به اقتصاد خانواده گردد ولی نه به قیمت فروپاشیدن خانواده. البته اسلام هرگز زن را در خانه زندانی ننموده و شرکت زنان در مشاغل و فعالیت های مثبت و سازنده ی اجتماعی را ممنوع نکرده است. از دیدگاه اسلام اداره ی مالی خانواده به طور کلی به عهده ی مرد واگذار شده است و زن را از این امر معاف دانسته تا به راحتی و با خیالی آسوده به اداره ی زندگی و ایفای نقش خویش بپردازد.
در قرآن کریم آمده است:«الرِّجَالُ قَوَّامونَ عَلَی النِّساء بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلَی بَعض وَ بِما اَنفِقُوا مِن اَموالِهِم...مردان سرپرست زنانند به دلیل آن که خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و نیز به دلیل آن که از اموال شان خرج می کنند....(1)
قرآن با صراحت می فرماید که مردان عهده دار زنانند از آن جهت که باید مخارج خانه را تأمین کنند و نفقه ی زن را بپردازند.
از آن جایی که یکی از آثار اشتغال زنان برخورداری از اقتدار اقتصادی و کم شدن وابستگی اقتصادی به همسر است، سبب تغییراتی در روابط زن و مرد و سرپرستی خانواده می شود، به گونه ای که در شکل جدید مرد کانون اقتدار خانواده و سرپرست آن نیست و قدرت اقتصادی زن معادله ی قدرت سیاسی را در خانواده بر هم می زند و شکل جدیدی از خانواده متولد می شود که مردسالار نیست. بنابراین انتظار می رود که کشمکش های خانوادگی نیز افزایش می یابد.(2)
از جمله وظایفی که بایستی زنان به عهده بگیرند و در مسیر عمل به آن ها کوشا باشند، خانه داری و شوهرداری است. (3) حدیث معروف نبوی در این زمینه می فرماید:
«جِهادُ المرئَه حُسنُ التَبَعُل، جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.»(4)اسلام در زمینه ی شوهرداری و خانه داری زن تأکید فراوانی کرده و در راستای آن پاداش هایی را نیز قرار داده است. رسول اکرم در این مورد می فرمایند:«هر بانویی که در خانه ی شوهر چیزی را بلند کند و در جای دیگر قرار دهد-به جهت اصلاح و تدبیر منزل-خدا به او نظر می کند و کسی هم که خدا به او نظر کند عذابش نمی کند»(5)
زن مدیر خانه است و مسئول گرمی کانون خانواده و ایجاد زمینه برای فراغ و آسایش شوهر. او وظیفه دارد کانون خانه را به صورتی گرم و دل خواه درآورد و با جالب و جاذب کردن آن، محیط را برای زندگی مساعد گرداند.(6)
می دانیم انس و الفت و مهربانی بین زن و شوهر، در حقیقت اساس و پایه محکم زندگانی و باعث آسایش و راحتی است و زن در خانه نقش به سزایی در فراهم کردن آسایش و راحتی و رفع اضطراب خاطر و نگرانی دارد. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:
وَ مِن آیاتِهِ أن خَلَقَ لَکُم من أنفُسِکُم ازواجاً لِتَسکُنوا الیها وَ جَعلَ بَینَکم مَوَدَةً و رَحمَه... یکی از نشانه های خداوند این است که برای شما از خودتان همسرانی بیافرید تا در کنار آن آرام بگیرید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد...(7)همسر نیاز به یک آرامش روحی دارد و این زن است که می تواند نقش آرامش دهنده در خانواده را ایفا کند.
زن وظیفه دارد اخلاق خوش و نیکویی در رابطه با همسر داشته باشد. تندخویی نکند و عصیان نورزد. در روایات از زن خواسته شده که در حین ورود شوهر به خانه از او استقبال به عمل آورد، او را در صورت خستگی راحت گذارد.وسایل آسایش او را مهیا کند.(8)
در روایتی از حضرت رسول آمده است: «حق مرد بر زن این است که چراغ خانه را روشن کند و غذا را آماده کند، هنگام ورود تا در خانه استقبالش کند و خوش آمد بگوید، بدون عذر، خود را از او دریغ ننماید.»(9)
با حضور زنان در عرصه های شغلی که بعضاً قسمت عمده ی وقت آنان را می گیرد، دیگر مجالی برای زن باقی نمی ماند تا به خوبی به ایفای نقش خود در خانواده بپردازد.
همان طور که در بحث قبل اشاره شد پذیرش اشتغال برای زنان به معنای زیر بار مسئولیتی مضاعف رفتن و قبول نقش های متعدد در زندگی است و باعث خستگی زیاد، استرس های مداوم و فشارهای روحی و روانی و افسردگی می گردد. این امر سبب می گردد بعضی مسئولیت های خانوادگی وی را تحت الشعاع قرار دهد و از ایفای نقش ها و آن چه بر عهده ی او در خانواده نهاده شده بر نیاید.
سنگینی وظیفه و مسئولیت سبب می شود که به همسر خود نرسند، به کارهای او با بی اعتنایی بنگرند، نگاه ها دل سردکننده و برخوردها یأس آور باشد و این خود موجب افسردگی و اختلاف ها می شود.بر اساس تحقیقات، بخشی از اختلافات و درگیری های خانوادگی مربوط به کار زنان است زیرا بخشی از وظایف و مسئولیت هایی که مرد از زن متوقع است بر زمین می ماند.(10)
همسران این گونه زنان به تدریج از موقعیت شغلی زن و مشکلاتی که ممکن است برای زندگی مشترک شان پدید آورند ابراز نارضایتی نموده، تبعات این موضوع تشدید مشاجرات لفظی و تحت الشعاع قرار گرفتن امنیت و آسایش خانه و فرزندان.(11)
بدین ترتیب برنامه کاری بی حد و حساب داشتن و تمایل نامحدود به انجام کار بیرون از خانه، غالباً تأثیرات منفی بر روی مناسبات خانوادگی، خوش بختی، و سلامتی روحی و روانی و رضایت مندی زناشویی دارد. و هم چنین باعث می گردد که زوج ها کم تر عنوان یک زوج یا خانواده اوقات را سپری کنند و اغلب رفتاری مانند دو کارمند در اداره دارند.(12)
بنابراین به طور کلی خستگی از کار داخل و بیرون از خانه سبب می شود زن در روابط زناشویی، ارتباطات کلامی و ارتباطات جنسی، کم تر فعال شود و این خود به مخاطراتی در روابط خانوادگی می انجامد.(13) و خانه ای را که محل آرامش و تأمین نیازهای متقابل زن و شوهر است مبدل به استراحت گاه دو کارمند می نماید که ساعت هایی را صرفاً جهت آماده شدن برای کار فردا، بگذرانند.
ب)اشتغال زنان و افزایش طلاق:فعالیت زن، گرچه به بالا رفتن درآمدهای خانواده و برخورداری از تسهیلات رفاهی بیش تر می انجامد، نه تنها ممکن است رضایت مندی و آرامش بیش تر را به ارمغان نیاورد، بلکه ممکن است منجر به خسارت های جبران ناپذیری گردد. چرا که نوع برداشت غلط از اشتغال ممکن است باعث فروپاشی زندگی مشترک شده، بسیاری از این گونه خانواده ها را با چالش جدی مواجه سازد. شاید بتوان گفت بیش تر مشکلات و اختلافات زناشویی در این رابطه می تواند به طلاق منجر شود(البته این امر نیاز به تحقیقات میدانی دارد.)در هر حال آن چه از شواهد پیداست عواملی چون برخورداری از اقتدار اقتصادی و کم شدن وابستگی اقتصادی به همسر،(14) خستگی ناشی از کار که منجر به کاهش یا عدم رسیدگی کافی به خود، همسر و خانواده می شود، بعضاً به اختلاف و درگیری و نهایتاً طلاق منجر می گردد(15) که همگی از نتایج اشتغال زنان در بیرون از منزل است.
رابطه ی اشتغال زنان و طلاق از مباحثی است که باید بیش تر مورد دقت قرار گیرد و در بررسی عوامل زمینه ساز جدایی و گسیختن خانواده، به سستی و سردی روابط عاطفی از مدت ها قبل از طلاق برمی خوریم. در کالبدشکافی این جریان، سستی تدریجی عواطف میان زن و شوهر یکی از عوامل مهم ارضای عاطفی از طریق روابط با دیگران است. التذاذهای بصری و سمعی در فضای ارتباطی با هم کاران که به نوعی روابط صمیمی توأم با احترام است و انتظار و تکلیفی هم در بین نیست به صورت ناخودآگاه مقدار قابل توجهی از نیاز عاطفی همسر را کاهش می دهد و به صورت تدریجی به تنزل کیفیت زناشویی می انجامد و بالاخره جدایی روانی، طلاق و جدایی فیزیکی را به دنبال دارد.(16)
هم چنین قطع وابستگی اقتصادی و کم شدن احساس نیاز به همسر، آستانه ی تحمل پذیری زن را کاهش و میل به جدایی را با احساس مشکلاتی در زندگی زناشویی افزایش می دهد. برخی آمار کشورهای غربی نشان می دهد که آمار طلاق در خانواده هایی که زنان شاغل دارند تا چهار برابر خانواده های دیگر است. لنسکی(17)می نویسد:مشارکت شتاب آلود زنان در صنعت باعث گسترش طلاق و افزایش جرایم شده است و این امر به گواهی آمار و مستندات رسمی قابل قبول است.(18)از این رو هر قدر زنان در توسعه ی علوم و فنون کوشش نمایند، طلاق و جدایی ها افزایش می یابد و رشته ی زناشویی رو به گسیختگی خواهد رفت.(19)
مطابق آمار موجود مربوط به سال های 1348 و 1349،چهل درصد از زنان تهرانی به خاطر گرفتاری های شغلی که در خارج از منزل داشته اند و به دنبال اختلاف و مشاجره با شوهران شان جدایی را انتخاب کرده اند.(20) البته پژوهش های انجام شده در سال های اخیر(حدود1379)نشان می دهد که در میان زنان درخواست کننده ی طلاق، سهم زنان شاغل بیش از دو برابر سهم زنان خانه دار است که بیان گر آگاهی بیش تر از حقوق اجتماعی و اتکاء به خود به دلیل کسب درآمد و استقلال اقتصادی است. (21)
3)اشتغال و اثرات منفی بر فرزندان
الف)اشتغال زنان و عدم فرزندآوری (عدم باروری):
در شرع مقدس اسلام یکی از اهداف تشکیل خانواده، فرزندآوری و توالد نسل بیان گردیده است که به بنیان خانواده، استحکام بیش تر می بخشد؛روایت از حضرت رسول اکرم (ص)است که: «تَناکَحوا وَ تَناسَلوا فَانِّی اباهی بکم یوم القیامه و لو بالسقط. ازدوا ج کنید و تشکیل خانواده بدهید و تولید نسل نمایید که من در روز قیامت به شما مباهات می کنم. حتی به طفل کوچکی که سقط شده باشد.»(22)
اما متأسفانه امروزه با روی آوردن زنان به اشتغال در خارج از خانه و شرکت فعال آنان در فعالیت های اقتصادی، این امر میل آنان را به فرزندآوری کاهش داده و چون با تولید فرزند، مادران را با بحران جدیدی مواجه می سازد، مادران ناگزیرند میان شغل و نقش مادری یکی را برگزینند و این در حالی است که بسیاری از آنان مایل نیستند موقعیت شغلی و اقتصادی خود را از دست بدهند؛ در نتیجه نقش مادری را رها می سازند.(23)
از این رو مشارکت اجتماعی-اقتصادی زنان در عصر حاضر با روند باوری در ارتباط نزدیک است. این جریان طی نیم قرن اخیر به اشکال مختلف در جوامع گوناگون صورت گرفته است؛ یعنی با ورود زنان به کار و اشتغالات رسمی. بدان مفهوم که باروری مطابق با شرایط کاری و اشتغال تنظیم شده است. ولی، این بدان معنی نیست که اشتغال به طور مطلق تابع باروری است. طی نیم قرن اخیر با ورود تدریجی زنان به بازار کار، نظام ارزشی مربوط به باروری کم، سبب بروز محرومیت های عاطفی و سوء تغذیه ی روانی در آن ها می شود.
برای تغذیه ی روح کودک، پدر و مادر توأماً نقش دارند ولی در این زمینه نقش مادر بیش تر تغذیه ی عاطفی طفل است که عامل بزرگی برای سازندگی اوست. کودکی که از مهر مادری سرشار می گردد، از آن لذت می برد و روح ناآرامش آرام می گیرد. محرومیت از مهر مادری اگر دوام یابد موجبات اختلال و نابسامانی هایی را در کودک فراهم می آورد و حتی ممکن است کودک را به بیماری های عصبی دچار سازد.(24) طفل در دوران پرستاری(سه سال اول)حتی از جدایی کوتاه مدت مادر شدیداً مضطرب است و دست خوش ترس و ناامنی می شود.(25) در نتیجه حضور هر چه پیش تر مادر در کنار فرزندان به ویژه در سال های آغازین، نیاز عاطفی آنان را برای رشد به هنجار شخصیت و عواطف شان فراهم می سازد و نبود مادر در کنار کودک، به سبب اشتغال می تواند زمینه های اختلال را فراهم سازد.(26)
با توجه به آمارهای به دست آمده، اشتغال زنان باعث کاهش روابط عاطفی کم سابقه ای با فرزندان شده است، ولی این کاهش در سطح وسیعی نبوده که به طور کامل باعث جدایی مادر از فرزندان شود.(27) اما در هر صورت با خروج زن از خانه به جهت اشتغال، چون قسمت اعظم وقت و انرژی خود را باید صرف آن بنماید بعضاً فرصت و انرژی کافی برای اداره کردن بچه ها و محبت ورزیدن به آن ها را ندارد و فرزندان احساس ناراحتی و دل سردی می کنند... .(28)
در هر صورت شرایط شغلی برای زنان ایجاب می کند که از فرزندان و خانواده ی خود برای ساعات طولانی جدا شوند.(29) و این امر سبب گردیده که روز به روز فاصله ی فرزندان از خانواده و والدین بیش تر شده و بنیان خانواده متزلزل گردد.(30) و این جای تأسف است که مشاغل و اشتغالات والدین به گونه ای شده است که حتی ارتباط آن ها با فرزندان اغلب سطحی و بی ریشه گردیده است.(31) دیده شده که بسیاری از بچه هایی که مادر کارمند دارند، در نبود مادرشان در خانه به طرف تلویزیون و دیگر وسائل می روند تا خود را سرگرم کنند و گاه دیده می شود که بچه ها با تلویزیون و برنامه های آن و بازی های مختلف کامپیوتری بیش تر ارتباط دارند تا با مادرشان که این مسئله به طور قابل ملاحظه ای تهدیدی برای خانواده به نظر می رسد.(32)
طبق یافته ها؛ مادران شاغل در مقایسه با مادران خانه دار وقت کم تری را به مراقبت از کودکان خود و بچه داری اختصاص می دهند. نهایت وقتی که صرف کودک می کنند، یک سوم مادران خانه دار است.(هافمن1989)(33) از این رو مادران خانه دار به دلیل وقت زیادی که صرف فرزندان می کنند رابطه ی مناسبی با آن ها برقرار کرده اند و فرزندان آن ها از رفتارهای بی توجهی فزون خواهی و سازش محیطی، کم تر رنج می برند و به دلیل حضور بیش تر مادران شان در منزل کم تر از نظر عاطفی رنج می برند.(34)
هم چنین مطالعات روان پزشکان نشان می دهد اختلالات عاطفی کودکان مانند کندی در سخن گفتن، کاهش بهره ی هوشی، کاهش جنب و جوش، کم عمقی واکنش عاطفی، اختلال حواس و ضعف استعداد تفکر انتزاعی می تواند از آثار ناگوار محرومیت از مادر به حساب آید.(35)
عدم حضور پدر و مادر در خانه باعث می شود که زمانی که فرزندان به نظارت والدین نیازمندند، آنان را در کنار خود احساس نکنند. از این رو تربیت فرزندان به ویژه در سنین رشد، با اختلال مواجه می شود و زمینه ی آسیب پذیری آنان به دلیل فقدان کنترل و نظارت، افزایش می یابد.(36)
والدینی که به هر علت نتوانند به فرزندان خود برسند و یا مجال کافی برای تربیت کودکان خود نداشته باشند باید بدانند که کودکان شان در هر صورت تحت تأثیر عوامل زیان بخش قرار گرفته، سر از جرم و تبه کاری در خواهند آورد. عقده های ناشی از محرومیت به گونه ای است که موجبات کج خلقی و ناسازگاری شان از هر سو فراهم می آید.(37)از این رو غیبت والدین-و به خصوص مادر-سبب می شود که نظارت ها کافی نباشند و در نتیجه زمینه برای انحراف و لغزش آن ها فراهم گردد و این خود می تواند یکی از عوامل ارتکاب جرم باشد.(38)چنان که آمار بزه کاری فرزندان در خانواده های فاقد حضور مادر بیش تر است.(39)
برخی از مادران گمان دارند با فرستادن فرزند به مهدکودک، دین خود را نسبت به او ادا کرده و بدهی اخلاقی و حقوقی نسبت به او ندارند.(40)اما در این جا این سؤال مطرح می شود که اگر مراقبت کودک به فرد دیگری در خانواده یا مهد کودک سپرده شود چه تغییراتی در فرآیند رشد روانی و اجتماعی کودکان بوجود می آید؟
گرچه با ایجاد مؤسسات جدید اجتماعی مثل مدارس و مهدهای کودک و وسائل ارتباط جمعی و امثال آن، وظیفه ی تربیتی پدر و مادرها کاهش پیدا کرده(41) و این سازمان های حمایتی و مکمل تا حدودی جانشین مادر در جنبه های تربیتی و پرورشی گردیده اند.(42) اما خلأ ناشی از عدم وجود مادر را نمی توانند پر کنند. مسلماً عاطفه و محبت مادر نسبت به فرزندش بیش از دیگران است.
در ضمن باید دانست که فعالیت های پرورشی مهد کودک ها قاعدتاً با انگیزه های اقتصادی انجام می شود و به همین دلیل جای گزین مناسبی برای مادر نمی تواند باشد چه رسد به این که جای گاه عاطفی مادر را برای کودک پر کنند.(43)
سپردن کودک به مراکز نگه داری و مهدکودک به ویژه در سال های اول زندگی و به مدت طولانی، وی را با محرومیت عاطفی ناشی از خلأ والدین، عدم توانایی در ارتباطات عاطفی و عدم ثبات شخصیت مواجه می سازد. مطابق نظر «اشپیتز» جدایی های تا حدود هجده ماهگی ممکن است کودک را تا مرز«افسردگی»با نشانه های بی اشتهایی روانی و اختلال هایی در رفتار غذایی، توقف رشد و تأخیر در تحول روانی-حرکتی -پیش ببرد.(44)
ساعت ها دوری فرزند از مادر، از میزان جاذبه ی آن دو خواهد کاست و در برخی از موارد با طولانی شدن این مدت، احساس غربت و بیگانگی بین آن دو را بیش تر می کند. و چنین کودکانی مسلماً آن گونه که بخواهیم سالم و متعادل رشد نخواهند کرد.(45)
از دیگر صدماتی که به این کودکان کم سن و سال در این زمینه وارد می شود این است که مجبورند علی رغم میل باطنی خود ساعات نبود مادر را در کنار بستگان یا در مهد کودک ها بگذرانند و اغلب به ناچار صبح های زود هم راه با مادر از خواب بیدار شده و در سرما و گرما و شرایط خاص محیطی این رنج ها را ناخواسته تحمل کنند و این برای آن ها بسیار ناخوشایند است.(46)
در سال های بعد زندگی فرزندان، گرچه نیاز عاطفی در حد سال های اولیه نیست اما در صورتی که اشتغال و نبود مادر فضای عاطفی-تربیتی خانواده را دچار اختلال سازد همان ضرورت به قوت خود باقی می ماند.(47)

راه کارهایی جهت کاهش اثرات منفی اشتغال زنان
 

در زمینه ی کاهش پیامدهای منفی اشتغال بانوان می توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف)نقش زن در کاهش اثرات منفی اشتغال
 

1.با توجه با این که کار زن در برخی مواقع یک ضرورت انکارناپذیر تلقی می شود چنان چه توأم با برنامه ریزی و تقسیم بندی صحیح اوقات خود باشد، زمینه برای رشد آموزشی و تحرک شغلی در محیط های کار و محیط خانواده فراهم می گردد. در آن صورت اشتغال زن نه تنها به انسجام خانواده آسیب نمی رساند، بلکه موجب کارکردهای مثبت از جمله دیدار متقابل زن و مرد افزایش روحیه ی انعطاف پذیری، وفاق و هم دلی اجتماعی زوجین، گسترش ارتباطات مطلوب در عرصه ی کار و فعالیت، تأثیر مثبت بر روابط زناشویی و رضایت از زندگی و در نهایت افزایش توان روحی و شادابی و نشاط در خانواده می شود.(48)
بنابراین باید با اراده ی خود آن چنان برنامه ریزی کند که تمام وظایف کاربردی او(چه در خانه و چه در محیط کار)در تقویم دقیق روزانه اش جای گاه خاصی داشته باشد و به موقع اجرا گردد. به خصوص در خانه باید به کیفیت روابط خود با سایر اعضا و حفظ نقش های گوناگونی که دارد دقیقاً توجه کند تا در سایه ی نظم حاصل از این امر به کارش بپردازد.(49)
از این رو زنان باید با اصل قراردادن حفظ ارکان خانواده، بیاموزند که چطور بین رفتار حرفه ای و سازمانی با روابط اجتماعی و زندگی خانوادگی خود ارتباط معقول و منطقی برقرار کنند و شأن هر یک را منطبق بر هنجارهای خود محفوظ بدارند.(50)
2.استفاده از خدمات مشاوره ای جهت پیش گیری از استرس های شغلی و تأمین بهداشت روانی زن برای سازگاری مؤثر با زندگی خانوادگی لازم و ضروری است. (51)
3.با توجه به پدیده ی «دل بستگی»و نیاز خاص کودک به مادر در سال های اول و دوم زندگی، به کلیه ی مادران شاغل توصیه می شود که حتی الامکان، به ویژه در سال اول زندگی کودک، از رفتن به سر کار خودداری نمایند زیرا عدم تکوین دل بستگی به یک یا چند فرد مهم در سال های اول زندگی با ناتوانی فرد در برقراری روابط نزدیک با دیگران در بزرگ سالی ارتباط دارد.
4.به کلیه ی مادران توصیه می شود در صورت امکان، از اشتغال تمام وقت اجتناب ورزیده به صورت نیمه وقت شاغل شوند.
5.با توجه به این که رضایت و علاقه ی شغلی مادر عامل بسیار مهمی است که عوارض احتمالی ناشی از اشتغال و نیز جو عاطفی خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد به مادران توصیه می شود از اشتغال به کارهایی که به آن علاقه نداشته، یا در آن مهارت ندارند اجتناب ورزند.(52)

ب)نقش همسر در کاهش اثرات منفی اشتغال
 

خانواده بایستی مشارکت پذیر باشد. همه ی افراد خانواده برای اداره ی امور روزمره دست به دست هم دهند تا فشار بر زن و مادر کاهش یابد. زن و مرد باید توانایی انجام امور خانه را در کنار هم و با مشارکت هم بیاموزند از این رو افزایش رضایت زناشویی و پای داری خانواده را تضمین می کنند.(53)

ج)نقش نظام و نهادهای دولتی
 

برخی وظایف نظام در قبال اشتغال بانوان را به اجمال ذکر می کنیم:
-اصلاحات فرهنگی به منظور برجسته شدن و کارآمدی نقش مادری و همسری زن و قرار گرفتن فعالیت های دیگر در اولویت های بعدی.
-تأمین حداقل معیشت برای افراد سرپرست خانواده به منظور عدم اضطرار همسران به شرکت در فعالیت های اجباری درآمدزا.
-حمایت ویژه از اشتغال زنان و مردان سرپرست خانواده به گونه ای که تمایل کارفرما، به جذب افراد مجرد کاهش یابد.
-توسعه ی مشاغل خانگی.
-ایجاد مشاغل نیمه وقت و انعطاف پذیر برای زنان
-کمک به تشکیل تعاونی های مصرف محلی و حمایت از آنان و...

نتیجه
 

از آن جایی که در این مجموعه تلاش بر این بود که به بررسی اشتغال زنان و اثرات مثبت و تبعات منفی آن بر خانواده و فرزندان بپردازیم، بر آن شدیم تا ضمن بر حذر بودن از مباحث فمنیستی، منصفانه و منطقی به این امر بنگریم. از این رو اثرات مثبت و منفی را از ابعاد مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی و در دو بخش مجزا مورد تحلیل قرار دادیم. البته ممکن است این توهم در ذهن ایجاد گردد که چگونه این تناقض را می توان برطرف کرد ولی باید گفت که هر پدیده ای می تواند هم اثر منفی داشته باشد و هم اثر مثبت.
بنابراین می توان اشتغال زنان را یک امر نسبی دانست؛ چرا که با توجه به موقعیت و شرایط فردی، متغیر و متفاوت است و نمی توان به طور قطعی این امر را بد یا خوب تلقی کرد.
خلاصه ی مطلب این که زنان باید در اجتماع حضور یابند ولی نه به هر قیمتی از جمله رها کردن فرزندان و عدم رسیدگی به شوهر و نهایتاً سست شدن ارکان خانواده و فروپاشی آن. در این راستا ذکر این نکته حائز اهمیت است که حضور زنان در اجتماع تنها مستلزم اشتغال در بیرون از خانه نیست و این امر می تواند با شرکت در گروه های سازمان مردم نهاد (NGO)و فعالیت در کارهای عام المنفعه و... تحقق پذیرد. البته ایجاد فرهنگ سازی جهت ارتقاء مقام مادری و امر خانه داری و بستر سازی سالم جهت تغییر نگرش افراد به منظور بالاتر نبودن مقام و شأن و منزلت یک زن شاغل نسبت به یک زن خانه دار از یک سو و حمایت از جنبه مادری و خانه داری زن توسط دولت و نهادهای دیگر جامعه از سوی دیگر لازم و ضروری به نظر می رسد.

پی‌نوشت‌ها:
 

1.نساء، آیه ی 34ر.ک المیزان، ج، ص365-367.
2.دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، نشریه حوراء، ش8،ص6.
3.سید محمد تقی حشمت الواعظین قمی، الگوی زن اصیل و آزاد،ج1و2ص154.
4.وسائل الشیعه، ج5،ص9و بحارالانوار، ج10،ص99و ج18، ص7.
5.اصغر بهمنی، دانستنی هایی برای مادران،ص86.
6.علی قائمی، آسیب ها و عوارض اجتماعی ،ص155.
7.روم ، آیه ی21.
8.علی قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص123،انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
9.حسین انصاریان، نظام خانواده در اسلام،ص383.
10.علی قائمی، همان،ص178.
11.کیومرث یزدان پناه درو، مقاله ی اشتغال زنان، کمک مالی یا تنوع زندگی، نشریه همشهری80/9/18.
12.یعقوب فروتن، مقاله ی تأثیر اشتغال زنان بر مناسبات زناشویی و خانواده، نشریه ی ابرار82/9/4.
13.دفتر مطالعات و تحقیقا ت زنان، نشریه حوراء شماره 8،ص6.
14.همان.
15.مسعود آذربایجانی، همان، ص997.
16.همان.
17.گرهارد لنسکی:جامعه شناس.
18.محسن قدیر، مقاله ی اشتغال زنان از منظر اسلام و غرب، مجموعه مقالات، ص1013به نقل از سیر جوامع بشری.
19.سید محمد تقی حشمت الواعظین، همان،ج اول، ص154.
20.حسین حقانی زنجانی، حقوق خانواده در اسلام، ص221.
21.ژاله شادی طلب، توسعه و چالش های زنان ایران،ص279.
22.حسین مظاهری، خانواده در اسلام، ص91به نقل از وسائل الشیعه ،ج7، ص3.
23.مریم غفاری، مقاله ی زنان، اشتغال یا خانه داری کدام یک؟نشریه همشهری77/1/30.
24.دکتر علی قائمی، تربیت و بازسازی کودک،ص182.
25.همان، کودک و خانواده ی نابسامان، ص190،انتشارات انجمن اولیاء و مربیان.
26.مسعود آذربایجانی، همان، ص995.
27.محمد ولی کیان مهر، همان، ص22.
28.حسین حقانی زنجانی، حقوق خانواده در اسلام، ص258.
29.فخزی جمشیدی، مقاله ی ضرورت اجتماعی اشتغال زنان، نشریه کار و جامعه 46،ص46،آذر1381.
30.بی نا، مقاله وقتی زنان از وظیفه ی اصلی خود دور می شوند. بررسی مشکلات زنان کارمند و پیامدهای آن، نشریه جام جم،80/9/26.
31.قائمی، تربیت و بازسازی کودکان، ص86،نشر دانش اسلامی.
32.بی نا، مقاله ی بانوان شاغل، بیم ها و امیدها، نشریه ی جمهوری اسلامی، 9و77/9/10.
33.محمد خاتمی، استرس مادران شاغل،ص109.
34.همان،ص121.
35.مسعود آذربایجانی، مقاله ی اشتغال زنان در جامعه، همان،ص995.
36.دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، نشریه ی حوراء، ش8 آبان و آذر83، ص6.
37.علی قائمی، تربیت و بازسازی کودک،ص55.
38.همان، کودک و خانواده ی نابسامان، ص191.
39.دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، همان.
40.علی قائمی، کودک و خانواده ی نابسامان ،ص190.
41.مجله ی زن روز، ش1437و1438،ص37.
42.بی نا، مقاله ی روی کرد جامعه شناختی به مسئله اشتغال زنان، نشریه همشهری، 80/8/20.
43.دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، نشریه حوراء، ش8،آبان و آذر83.
44.مسعود آذربایجانی، برگرفته از همان،ص994.
45.بی نا، زنان شاغل، شوهران ناراضی و فرزندان طلب کار، نشریه ی همشهری،80/3/6.
46.کیومرث یزدان پناه درو، مقاله ی اشتغال زنان کمک مالی یا تنوع زندگی، نشریه ی همشهری،80/9/18
47.مسعود آذربایجانی، همان، ص995.
48.بی نا، مقاله ی رویکرد جامعه شناختی به مسئله اشتغال زنان، نشریه همشهری 80/8/20.
49.بی نا، مقاله ی زنان و اشتغال، نشریه ی مردم سالاری 80/12/21.
50.بی نا، مقاله ی زنان شاغل مسئولیت های متعدد ساعات کار انعطاف پذیر، نشریه ی قدس80/10/6.
51.ایران مهدی زادگان، زنان و تعارض شغلی و خانواده.
52.اسماعیل بیابان گرد، راهنمای والدین و معلمان در تربیت و آموزش کودکان ، ص107.
53.بی نا، زنان شاغل موفق تر و راضی تر، نشریه ی فرهنگ و پژوهش ش148،ص25.
 

منابع :
1.قرآن، ترجمه مکارم شیرازی.
2.ترجمه ی نهج البلاغه ی ترجمه محمد دشتی، انتشارات مجتبی.
3.انصاریان ، حسین، نظام خانواده در اسلام، قم، انتشارات ام ابیها، تابستان 1379.
4.بیابان گرد، اسماعیل، راهنمای والدین و معلمان در تربیت و آموزش کودکان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1377
5.حکیم پورمحمد، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، تهران، انتشارات نغمه ی نواندیش،1382
6.حشمت الواعظین قمی، سید محمد تقی، الگوی زن اصیل و آزاد در عصر انقلاب، ج اول و دوم، تهران، بی نا،1357
7.حاتمی، محمد، استرس مادران شاغل، بی جا، مؤسسه فرهنگی منادی تربیت1382
8.دفتر امور زنان در نهاد ریاست جمهوری، زن، علم، صنعت و توسعه، ناشر دفتر امور زنان در نهاد ریاست جمهوری،1374
9.دبیرخانه ی هم اندیشی، مجموعه مقالات هم اندیشی بررسی مسائل ومشکلات زنان ج1 و 2 انتشارات دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، پاییز1380
10.زیبایی نژاد، محمدرضا و محمد تقی سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام انتشارات دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ چهارم، 1383
11.ساروخانی، باقر، فرهنگ علوم اجتماعی، تهران، انتشارات مؤسسه ی کیهان،1370
12.شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج5 و 4، تهران، انتشارات مکتب الاسلامیه، تصحیح ربانی شیرازی، 1384 ه.ق
13.قریشی، شریف، کار و حقوق کارگر، بی جا، انتشارات دارالکتب الاسلامیه شیخ محمد آخوندی،1344
14.قائمی، علی، نظام خانواده در اسلام، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان،1366
15.قائمی، علی، آسیب ها و عوارض اجتماعی (ریشه ها، پیش گیری ، درمان)بیجا، انتشارات امیری،1370
16.قائمی، علی، تربیت و بازسازی کودک، بی جا، نشر دانش اسلامی، آذر1362
17.قائمی، علی، کودک و خانواده نابسامان، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان،1366
18.لنسکی، گرهارد، سیر جوامع بشری، ترجمه ی ناصر موفقیان، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی،1369
19.مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، 1381
20.مظاهری، حسین، خانواده در اسلام، قم، انتشارات شفق، چاپ سیزدهم،1376
21.همایونی، علویه، زن مظهر خلاقیت الله، ج1 و 2 اصفهان، ناشر مؤلف، 1371
22.یزدخواستی، بهجت ، زنان و تغییرات اجتماعی، اصفهان انتشارات مانی،1372
نشریه پیام زن، شماره 219.

دوشنبه 11/9/1392 - 23:32
آموزش و تحقيقات

1- شخصیت زنان

«مدیریت»، دائر مدار «عقل» است و مدیریت مطلوب انسانها، مربوط به افرادی است که از توان عقلانی بیشتری برخوردارند. در این زمینه، یکی از مباحثی که قابل توجه است، بحث مدیریت زنان است.

1/1- مسأله عقل و مدیریت زنان

در خصوص وضعیت عقلانی زنان، یک نکته در روایات به چشم می خورد، مبنی بر اینکه زنها «نواقص العقول» هستند (1)؛ که البته این بحث، جنجالهای بزرگی را ایجاد کرده است.
حال سؤال این است که:
- ناقص العقل بودن زنان یعنی چه؟
- جایگاه زن در مدیریت اسلامی چیست؟
وقتی گفته می شود زنها ناقص العقل هستند، شاید در مقابل، این نکته به ذهن می رسد که لابد عقل مردها کامل است، در حالی که این برداشت، قطعاً غلط است:
چرا که همه ما می دانیم که انسان های کامل العقل، معصومین (ع) هستند و در بین معصومین (ع) زن هم وجود دارد. پس در عالم خلقت، زن کامل العقل هم وجود دارد.
در طرف مقابل، بین مردان و زنان افرادی وجود دارد که دچار فقدانِ فعالیتِ عقلانی صحیح هستند، یا حتی دیوانه هستند. یعنی می توان این نتیجه را گرفت که درجه کارایی عقل هم در بین زنان و هم در بین مردان از صفر تا صد متغیر است.
لذا ما باید به این نکته توجه کنیم که هر زنی را نمی شود با هر مردی مقایسه کرد بلکه این قیاس در حدیث، قیاسی کلی بمعنی مقایسه کلی زنان و مردان با یکدیگر است؛ و یا در شرایطی معنا دارد که آن مرد و زنی که با هم مقایسه می شوند از حیث توان عقلانی مشابه و در یک سطح باشند.
در این هنگام، منطق شرعی دال بر ضعیف تر بودن عقل خانم است که درک این مطلب نیازمندِ تجزیه و تحلیل، براساسِ مبانیِ متقنِ استنباط می باشد.

1/1/1- نقصان در حاصل عقل نه نقصان در عقل فطری

«عقل» در فرهنگ روائی گاه به «قوه بکارگیرنده فکرِ احسن و اعمال اراده ی خدادادی بشر» گفته می شود، گاهی هم به «کارکرد و حاصل عقل» اطلاق شده است:
«العقل عقلان عقلٌ مطبوعٌ و عقلٌ مسموعٌ» (میزان الحکمه ج 6 ص 413 ) (2)
«مقصود از عقل، دو قسم عقل مخلوق (فطری) و عقل حاصل از شنیدن (و دیدن و اطلاعات)
عقل مسموع بعد از عقل مطبوع است که از کارکرد عقل فطری بشر به دست می آید و یا به عبارتی همان معقولات بشری است.
پس وقتی گفته می شود زنان، عقلشان ناقص است، یعنی اینکه زنی که از توان عقلانی مساوی با یک مرد برخوردار است، معقولات ضعیف تری دارد. علت آن هم در عواطف قوی ای است که در وجود زنان نهفته است. چرا که معقولات هر فرد، محصولات تعامل عقل او با عواطف و غرائز نفسانی اش می باشد و از آنجا که نوعاً زنان از عاطفه سرشار و تخیل قوی تر برخوردارند میزان تأثر عقلشان از این عوامل بیش از تأثر مردان می باشد لذا عقلِ مردان، منطقی تر و عقلِ زنان، احساسی تر عمل می کند که نتیجه اش، قوتِ نسبیِ منطقی دستاوردِ عقلانی مردان، نسبت به دستاوردِ عقلانیِ زنان، می باشد.

2/1- عواطف و احساسات زنان

پس عواطف، نقش جدی و مهمی در دستاوردهای بشر دارند و وقتی عقل یک زن با احساساتش ترکیب می شود، معقولی از آن حاصل می شود که بیشتر از معقول یک مرد، تحت تأثیر عواطف و احساسات، قرار گرفته است.

2- جایگاه شغلی و اجتماعی

1/2- زن در جایگاه شهادت

نکته دیگری که در این میان، قابل ذکر است این است که عاطفه شدیدی که در شخصیت زنها وجود دارد و به عنوان سرمایه ای بزرگ، برای حوزه اخلاق و تربیت نسل بشر محسوب می شود، نوعاً تحت تأثیر و تحریک محیطِ بحرانی قرار می گیرد.
به همین جهت است که در زمینه اقامه دعوی و بحث شهادت افراد در محاکم قضائی،‌ شارع مقدس فرموده است که: «اگر دو شاهد مرد نباشد، باید یک مرد و دو زن (به جای یک مرد) شهادت بدهند. (بقره / 282)
علت این امر را قرآن این گونه ذکر می کند:
«أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى» (بقره / 282)
«... تا اگر یکی انحراف یافت دیگری به او یادآوری کند.»
یعنی برای یک زن در مقام شهادت، تحت شرایط متشنج محیط، این احتمال وجود دارد که در معرض تحریک احساسات قرار بگیرد و بر اثر انکار و عجز و لابه ی مُدعی علیه، در دیده ها و حسیات خودش شک و تردید کند یا به او فراموشی دست دهد، لذا نفر دوم، مطرح شده تا از این خلل و نقصان جلوگیری کند و یادآوری نماید.
لذا با وجود اهمیت و فواید عواطف و احساسات سرشار و قدرت تخیلِ قوی زنان در اخلاق و تربیت انسانی، همین عامل مفید، در موضع شهادت می تواند محل خطر و اشتباه باشد و این سخنی است که «وحی» تذکر می دهد و عقل رهیده از بند شهوات، آنرا تصدیق می کند ولیکن عقل التقاطی بشر (التقاط با غرائز و شهوات) از درک آن عاجز است و در برابر پذیرش آن مقاومت می کند.

2/2- زن در جایگاه قضاوت

وقتی بحث مدیریت مطرح می شود علاوه بر مقوله دیدن، قضاوت کردن نیز به دنبال آن مطرح است.
یعنی یک مدیر، باید مسائل و پدیده ها را ببیند و بعد بر اساس تجارب، نظرات و اصول خاص، قضاوت کند و حکم مدیریتی صادر نماید.
قضاوت، امر بسیار پیچیده تری از شهادت است و لذا تحریکات بیشتر از جانب مدعی و مدعی علیه و وکیل آنان، طبعاً بر آن، اثر بیشتر و شدیدتری می گذارد.
بر این اساس، وقتی شرع مقدس در مسأله شهادت، حضور دو نفر زن را به خاطر اجتناب از مشکلات ناشی از عواطف و احساسات شدید زنانه، لازم می داند، طبعاً قضاوت که تعدد نمی پذیرد، در شأن زنان نیست.

3/2- زن در جایگاه مدیریت بر زنان

در بحث مدیریت که به نوعی قضاوت و صدور حکم است، آنجا که مدیریت زنان ضرورت دارد همچون مدیریت زنان بر مجموعه های آموزشی، بهداشتی دختران و بانوان، به طریق اولی، وجود یک نفر دوم به عنوان «قائم مقامِ زن» در کنار «مدیر زن»، لازم و ضروری است.
وجود «قائم مقام» باعث می شود که مدیر زن در رؤیت های خود موفق تر باشد و در صورت نیاز از دیدگاههای نفر دوم استفاده کند و بدین ترتیب، مدیر زن از سوءِ استفاده احتمالی برخی کارکنان در تحریک احساسات مدیر و جهت دهی در مسیر منافع شخصی و گروهی، مصون باشد.

4/2- زن در جایگاه مدیریت بر زنان و مردان

در وضعیتی که شغل یک نفر خانم یا مدیریت او در سازمانی مطرح است که زن و مرد با هم مشغول کار و فعالیت هستند و نوعاً مردان بیشتر از زنان حضور داشته باشند.
در این سر فصل، قرآن معیارهای عقلی و بشریِ بسیار جدی ای مطرح می کند که ضرورت عنایت همه جانبه را از جانب علماء و مسئولان طلب می کند:
در منطق قرآن اگر مردان و زنان در یک فضا و بطور دائم با هم روبرو شوند و نگاه آنها در هم آمیزد و با یکدیگر هم کلام شوند، در دراز مدت مفسدِ است و آلودگی روحی ایجاد خواهد شد.
لذا قرآن برای رفع این مشکل، تأکید می کند که ارتباط سازمانی و سازمان دهی نیروها باید به گونه ای باشد که ارتباط کارمند و ارباب رجوع مرد، با کارکنان زن به حداقل برسد و ترجیحاً با حفظ فواصل و شئون باشد:
«وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهنَّ مَتَاعاً فَسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذلِکُمْ أَطْهَر لِقُلُوبِکُمْ و َقُلُوبِهِنَّ...» (احزاب / 53)
«و هنگامی که چیزی از وسائل زندگی را بعنوان عاریت از آنان می خواهید از پشت پرده بخواهید این کار برای طهارت دل شما و آنها بهتر است!»
ما عقلا و شرعاً مکلفیم در ارتباط با خانمها این نکته را در روابط سازمانی به جد رعایت کنیم.
مواردی که حضرت زهرا (س) و زینب کبری (س) بعد از حادثه سقیفه و بعد از حادثه کربلا از خود در جامعه تجلی دادند مواضع اضطرار است و نه اختیار.

1/4/2- عایشه در جنگ جمل و جایگاه زینب کبری (س)

یک دلیل روشن برای این نکته جنگ اول حضرت علی است که جنگ با خانم پیامبر اسلام است و در زمانی که حضرت زینب حدوداً 32 سال داشتند.
از لحاظ ویژگی اجتماعی - روانی، این جنگ بسیار بغرنج بود زیرا که خلیفه مسلمین با یک خانم طرف شده بود که اگر او را شکست می داد فضیلتی نبود و اگر هم شکست می خورد یک مصیبت بزرگ بود.
از طرف، دیگر جنگ حضرت با عایشه در تبلیغات مخالفین، جنگ با ناموس مردم و ام المؤمنین است ! که برای بسیاری، از جمله این مردمِ نادان گرد آمده در بصره، یک موضوع مهم غیرتی محسوب می شد! لذا با همین تبلیغات توانستند مردم را علیه حضرت بسیج کنند.
حضرت با این توجه می توانست زینب کبری را عُلَم کند و خودش را مستقیماً درگیر نکند تا صدمه شخصیتی کمتری بخورد اما می بینیم که به هیچ وجه این کار را نکرد و حضرت زینب در هیچ صحنه ای اینچنینی که به ظاهر نقش بزرگی را می توانست ایفا کند، حاضر نشد.
همچنین است جایگاه اجتماعی حضرت فاطمه در زمان پیامبر خدا که در هیچ محفل مردان حضور پیدا نکرد اما وقتی حضرت علی خانه نشین گشته و سیدالشهدا و اصحابش به خون خویش غلطیدند، این دو بانوی بزرگوار اضطراراً در جایگاه نقش مردان ظاهر گشته، پرچمداری دین خدا را در آن اجتماع بر عهده گرفتند.

3- جایگاه شغلی زن در جامعه اسلامی

در منطق اسلامی، زنان در خانه دو شغل اساسی الهی و بی بدیل دارد:
اولین شغل او «همسرداری» و دومین شغل او «مادری» است.
اگر نیاز به اشتغال زنان در جامعه باشد، شغل سوم آنان خواهد بود که بر طبق معیارها، باید در جامعه ی بانوان باشد که از این طریق بر مردانِ جامعه و فرزندانشان تأثیر غیر مستقیم خواهند داشت.
بعبارت دیگر تجلی شخصیت زن در وهله اول در جامعه، غیر مستقیم و از طریق خانمهای جامعه است که این خانمها نیز به نوبه خود با تأثر از این آموزشها و تربیتها، بر شوهران و فرزندان خود تأثیر خواهند گذارد.
حال اگر ضرورتِ حضور بانوان در میان مردان جامعه مطرح باشد، شغل چهارم آنان خواهد بود که باید با در نظر گرفتن کفایت حضور بانوان در سه شغل مذکور و در شرایط کمبود حضور مردان در مشاغل عمومی و یا مربوط به خویش باشد! که صرفاً موارد اضطراری جنگ و شهادت مردان و یا مشابه آنرا در برمی گیرد.

1/3- میزان ساعات کاری زنان در منزل و جامعه

شغل اول و دوم زن (همسرداری و مادری) نیاز به وقت موسع و زیادی دارد و اگر ما با این دید نگاه کنیم، متوجه می شویم که تساوی ساعات کارکرد کارکنان مرد و زن در ادارات، امری نادرست و حتی خلاف شرع است! چرا که بر دو شغل اساسی، انسانی، عقلانی و شرعی زن تأثیر بسیار سوئی می گذارد.
این برنامه ریزی، دقیقاً براساس تفکر غربی تساوی زن و مرد در جایگاه شغلی تنظیم شده است.
حال آنکه در مفاهیم دینی در ارتباط با شغل تکوینی الهی زنان در امر خانواده آمده است که:
جهاد زن شوهر داری خوب و خوب شوهر داری است؛ که اولی به محتوایِ رفتار و دومی به شیوه رفتار نظر دارد:
«جهاد المراه حُسن التبعل» (کافی / ج 5 / ص 9)
تربیت نسل از وظایف اساسی و تأثیرگذار بر جامعه است و این وظیفه مهم نیز بر عهده زنان گذارده شده است. برای رعایت این دو رسالت تکوینی و الهی زن، اگر اشتغال زن در جامعه ضرورت دارد، باید به نسبت وقتی که در خانه صرف می کند، از ساعات کارکرد اداری او کاسته شود.
همچنین باید به این نکته توجه کنیم که باید حوزه های شغلی ضروری و مرتبط با بانوان که توسط آقایان اشغال شده است، به آنها (خانمها) اختصاص یابد.
در تاریخ اسلام وقتی پیامبر و امام علی در صحنه حضور دارند به هیچ وجه نمی بینیم که حضرت زهرا در میان مردان ظاهر شود و اصولا وقت این کار را ندارد چرا که تکالیف مهم و حیاتی ای برای زندگی مشترک خود (همسر و فرزندان) و جامعه ی بانوان داشتند یعنی اوقات ایشان صرف همسرداری، مادری و تربیت بانوان جامعه می شد و حتی در این زمینه دچار کمبود وقت بودند.

2/3- رعایت تعادل ساعت کاری زنان و مشارکت مضاعف در جامعه

وقتی ساعت حضور زنان در خانه و جامعه متناسب با رسالتشان تنظیم گشت میزان حضور زنان در اجتماع به یک سوم حضور مردان در اجتماع کاهش خواهد یافت لذا به جهت آنکه نیمی از جامعه را بانوان تشکیل می دهند و ضرورت دارد خود بانوان عهده دار مسائل آموزشی تربیتی و بهداشتی و... ویژه خود باشند؛ لذا مشارکت زنان در این حوزه به سه برابر مشارکت مردان در جایگاه مشابه افزایش خواهد یافت و از این رو قابلیتها و توان بانوان فرهیخته دیگر را که به جهت محدودیتهای فرصت شغلی امکان بروز نداشت، به ظهور خواهد رساند و از این راه نشاط بیشتری در جامعه بانوان ایجاد خواهد کرد.

3/3- جایگاه شغلی زن و محیط تشنج و خشونت

«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً...» (روم / 21)
«و از آیات خداست اینکه از جنس خودتان همسرانی آفرید تا با روی آوری به سوی آنان آرامش یابید.»
«المَراهُ رَیحانه لَیْسَتْ بقهرمانه» (نهج / نامه 31)
«زن همچون گلی خوشبو است نه آنکه زورآزما و جنگنده است.»
شغلهائی که برای «زن» تعریف می شود، باید به دور از تشنج باشد چرا که کار کردن در محیط متشنج با ریحانه بودن زن و کانون آرامش بودن او (لتسکنوا الیها) منافات دارد.
لذا قضاوت و وکالت خانمها به جهت فعالیت در محیط به کثرت متشنج و بحرانی یکی از اشکالات اساسی جایگاه شغلی برای زنان می باشد. تصور کنید که یک زن متدینه بخواهد وکیل بشود. ممکن است گفته شود که حجاب اسلامی خود را حفظ می کند و به کارش می رسد، اما این مراعاتها برای حفظ شخصیتِ زن کفایت نمی کند چرا که او علاوه بر اینکه باید دائما با مردان بیگانه ارتباطات کلامی برقرار کند و مراعات کند که صدایش با حالتی از ظرافت و طنازی نباشد.
«فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ» (احزاب / 32)
«پس خضوع و طنازی در قول نداشته باشید چرا که در نتیجه آن کسی که در قلبش بیماری ای است طمع شهوانی می کند.»
یک چنین زنی، اگر حجاب و کلام و رفتار خود را کنترل کند؛ و یک حالتِ جدی در محیط کاری خود، داشته باشد؛ دچار نوعی سانسورِ شخصیت و حالت زنانه اش خواهد شد و مطابق با شرایط کاری خشن از ظرافت و لطافت زنان فاصله خواهد گرفت، لطافتی که مهمترین بُعد آرامش بخش به شوهر و فرزندان، و نگاه دارنده آنان از آسیبهای اجتماعی است.
طبعاً چنین زنی در ایفای نقش شوهرداری و مادری با مشکل جدی روبرو خواهد بود.
علاوه بر اینها، صدمات محیط تشنج و بحرانی، بر روح حساس زن و عواطف زنانه اش در استمرار شغلی به روشنی او را از کانون آرامش منزل بودن، به وجودی دچار تشنج روحی تبدیل خواهد کرد که صدماتش بر خود او و جامعه بشری قابل جبران نخواهد بود.
اگر عاطفه و احساسات زنانه اش را بطور طبیعی، در محیط کار بروز دهد، موجب طمع شهوانی دلهای مریض خواهد شد، و میل و رغبتهای نامبارک بین دو نامحرم رخ خواهد داد، و محبتی در دل خواهد نشست که بستر فحشاءِ پیشرفته تر را فراهم خواهد ساخت.
اگر هم بخواهد جدی باشد و دائما در ساعات کاری، شخصیت زنانه اش را سانسور کند آن مشکلات مذکور پیش می آید.
پس در این گونه شغلها که دوران بین دو امر مفسد است که هیچ کدام مجوز عقلی و شرعی ندارد، جایگاه زن جایگاهی اضطراری است نه اختیاری، آنچنانکه اکنون متأسفانه! چنین است.

پی نوشت ها :

1- نهج / خ 80.
2- نظیر همین معنی با تعبیر «علم»: «العلم علمان مطبوع و مسموع...» (نهج حکمت 338).

منبع: نقی پورفر، ولی الله، مجموعه مباحثی از مدیریت در اسلام، تهران: ماه، 1382، چاپ اول.

 
دوشنبه 11/9/1392 - 23:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته