• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1039
تعداد نظرات : 38
زمان آخرین مطلب : 4124روز قبل
ازدواج و همسرداری
مهمترین موانع آرامش همسران


 
 
برای داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگی زناشویی، ارتباط سالم و سازنده میان زن و مرد، نیاز اصلی است و حرف اول را می‌زند. اما در بعضی موارد از ارتباطات زناشویی موانعی بر سر راه قرار می گیرد که البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگی دارد و کاملاً دو طرفه است. در این ایمیل به بیان و بررسی برخی از آنها می پردازیم :
 
سخت گیری
 
سخت گیری در خانواده مصادیق مختلفی دارد. از جمله آن ها می توان به بهانه گیری در امور خانه اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این عمل جز ناراحتی خود و دلسردی همسر نتیجه ای در بر نخواهد داشت. صفت سخت گیری جزیی از منفی نگری است که از نظر دین و اخلاق مذموم شمرده شده است. زیرا زمینه را برای رشد سایر اختلافات و ناسازگاری ها فراهم می کند. در گفتار و کردار آدمی همواره عیوب و نقایصی وجود دارد. هر اندازه انسان منفی نگرتر باشد، از زمینه موجود برای بهانه گیری، بیشتر بهره می جوید.
سخنان فتنه انگیز
 یکی از مهم ترین عوامل اختلاف بین زن و شوهر این است که یکی یا هر دو خوبی های مرد و زن دیگری را به رخ هم بکشد. این گونه مقایسه های نا به جا فتنه انگیزی بزرگی در زندگی ایجاد خواهد کرد و جز تلخی و سردی کانون خانواده نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت.
تعصب و بی اعتمادی
 گاهی در اثر عوامل مختلفی از قبیل علاقه افراطی و یا بدبینی ممکن است زن یا مرد نسبت به هم حساسیت بی مورد پیدا کنند. به طوری که در حفظ و پاکدامنی هم دچار وسواس و سخت گیری بی جا شوند. این گونه رفتارها و کنترل های افراطی زمینه روانی را برای سقوط انسان به سمت فساد و بی قیدی فراهم می کند. زیرا روح انسان در برابر فشار، عکس العمل نشان می دهد و شانه خالی می کند. پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می فرمایند: تعلیم دهید و آسان گیرید. سخت نگیرید و نوید دهید و دیگران را طرد نکنید.
 
ترشرویی
درست است کسی که ناراحتی و خستگی روحی دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار می شود. ولی اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور می دهد. انتقال ناراحتی مسائل بیرون از منزل به همسر و یا بالعکس در ارتباط همسران مانع بزرگی در حفظ آرامش و سکون خانواده خواهد بود. امام علی (ص) در این رابطه می فرماید: خوشرویی مؤمن در چهره او و اندوهش در دل اوست.
ناسزا گویی
این عمل اگر برای روابط بیگانه شایسته نباشد، در مورد زن و شوهر به مراتب ناشایست تر است. زیرا آن ها می خواهند عمری با صمیمیت در کنار هم زندگی کنند. در روابط زناشویی اگر گاهی کدورتی پیش آمد کرد، نباید با کلمات تند و ناشایست بر آتش قهر آن دامن زد. باید مواظب بود که سخنی از دهن پریده نشود که بعداً موجب خجالت و شرمساری از طرف مقابل گردد. به طور کلی اخلاق در کلام، یکی از پشتوانه های تضمین کننده روابط زن و مرد به شمار می رود.
اهانت
 خداوند توهین و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است. آزار زبان بدترین آزارهاست. زن و شوهر در سایه ازدواج از ارتباطی پیوسته برخوردار می شوند و لذا برای حفظ حرمت مؤمن باید کاملاً مواظب باشند که مبادا جمله ای از زبان جاری شود که باعث آزار دیگری شود. سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر کدام موجب آزار دیگری می شود؛ که علاوه بر کیفر الهی و عقوبت اُخروی، آرامش و سلامت زندگی را هم به هم می ریزد.
خودخواهی
 
گاهی خودخواهی و خود برتر بینی، اختلافات بزرگ و موانع سختی را در ارتباط با همسر ایجاد می کند. گاه مرد می خواهد بزرگی و تسلط خود را بر زن ثابت کند. اگر اطلاعات ناقص و سطحی از دین داشته باشد، بدون اجازه او از خانه بیرون رفتن زن را پیش می کشد و مغالطه می کند. همسرش را افسرده و غمگین می کند و خودش را ناراحت و خشمگین. در صورتی که دین می گوید همه این ها بهانه است و ریشه آن همان وسوسه شیطانی است که چیزی جز غرور و خودخواهی نیست. گاهی نیز زن به واسطه جمال و هنری که دارد یا به دلیل هر برتری دیگری که در خود احساس می کند، بر همسر خود فخر می فروشد. ریشه این رفتار هم، همان نفوذ شیطان با صفت غرور در روح اوست. در هر صورت روابط زناشویی سالم و اسلامی به هیچ وجه در فضای حاکمیت شیطان ممکن نخواهد بود.
چشم و هم چشمی
بر خلاف آن چه در تفکر عرف جا افتاده است، این مسئله هم از جانب زن و هم از سوی مرد پیش می آید. تنها نتیجه این اخلاق، ایجاد اختلافات زناشویی است. در صورتی که راه پیشگیری از این بیماری خیلی آسان تر است. اگر در روابط با همسر این دوای دینی مورد استفاده قرار گیرد، همه موانع برداشته می شود. طبق نظریه قرآن، مؤمن آن است که به تمام تجملات و چشم و هم چشمی ها و اسراف ها پشت پا می زند. سادگی اساس دین و شیوه بزرگان اخلاق بوده است. امام سجاد(ع) در این رابطه می فرمایند : تمامی خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه در دستان مردم جمع شده است.
لجاجت
 یکی دیگر از شاخه های منیت، لجاجت است. خطر این رذیله به حدی بزرگ است که می تواند اساس زندگی را مختل کند. کسانی هستند که اگر حق را ببینند زیر بار آن نمی روند. حاضرند سنگی بر سر آنان بیاید، آتشی آنها را بسوزاند، اما زیر بار نروند. از جمله چیزهایی که نمی گذارد همسران بر دل هم حکومت کنند، لجاجت است. اگر در شرایطی قرار می گیرید که نمی توانید از نظر خود کوتاه بیایید برای درمان مساله خود را وادار به رفتار خلاف آن کنید. در وهله اول برای شما سخت است اما به مرور برایتان عادت می شود. یادتان باشد انسان می تواند تغییر کند و خصوصیات خود را کمال بخشد.
 
توقعات بی جا
 زندگی زناشویی میدان مشترک کمال زن و مرد محسوب می شود. بنابراین برای داشتن آرامش و رضایت از زندگی، باید میزان خواسته ها و انتظارات زن و مرد از هم متناسب با قدرت و توان طرف مقابل باشد. در غیر این صورت فشار های روانی بر زندگی حاکم می شود و روابط خانوادگی دچار اختلال می گردد.
انتقاد ناپذیری
اسلام و تربیت دینی کاملاً روحیه انتقاد پذیری را تأیید می کند امام جواد (ع) می فرمایند : مومن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا و به پندگویی از طرف خودش و به پذیرش از کسی که او را نصیحت کند. خطر انتقاد ناپذیری، این است که محبت میان زن و شوهر را کمرنگ می سازد و حس لجاجت را در آنان تقویت می کند.
نا سپاسی
طبع انسان طوری است که وقتی در نعمت واقع شود، سپاسگذاری نمی کند و هنگام مصیبت و سختی، صبر و شکیبایی را از دست می دهد. این صفت اخلاقی ناپسند در محیط خانواده نیز بروز می کند و می تواند از سوی هر کدام از زن یا مرد، آشکار شود. به گونه ای که زحمات و محبت های طرف مقابل را درک نکرده و یا برای آن اهمیتی قائل نشود. این برخورد به مرور زمان اختلال شدیدی در روابط همسران ایجاد می کند.
سوء تفاهم
در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود. چه بسا اتفاق می افتد که گفته ها با شنیده ها همخوانی ندارد. چیزی که می گوئیم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن می فهمد. برخی افراد به جهت دارا بودن روحیه ای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدّت آماده اند و ذهن آن ها از هر سخنی، برداشتی نا مطلوب دارد. این افراد از خوش بینی بی بهره اند و حفظ روابط با آن ها بسیار دشوار است. برخی روان شناسان عامل اصلی اختلافات زناشویی را سوء تفاهم می دانند. آن ها معتقدند ریشه اصلی مشکلات زناشویی این است که دو طرف، به درستی به مقاصد حقیقی هم پی نمی برند. بنابراین همسران باید از گمان های بی اساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و وسواس های فکری خود داری کنند تا آسیبی به روابط زناشویی شان وارد نشود.
خشم و عدم کنترل آن
تردیدی نیست که خشم و عصبانیت در سلامت جسمی و روحی انسان آثاری بسیار ویرانگر دارد و بیماری های مهمّی را به دنبال می آورد. از بعد اجتماعی نیز مشکلات جدی در روابط با دیگران ایجاد می کند و از محبوبیت و صمیمیت انسان می کاهد. در آموزش های دینی توصیه شده که در حال خشم، تصمیم نگیریم و برای کاهش این حالت، تغییر موقعیت بدهیم. مثلاً اگر ایستاده ایم، بنشینیم و ... در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است : هیچ جرعه ای با ارزش تر از جرعه خشمی که فرو برده شود، نیست! اگر یکی از زوجین فردی عصبی است، طرف دیگر باید بکوشد با درک موقعیت، از تحریک عصبانیت او خودداری کند و با سکوت و خویشتنداری، او را در کنترل هیجان عصبی خویش یاری کند. بعد از فروکش کردن خشم، می توان در یک فرصت مناسب با همسر خود به گفتگو پرداخت و او را از تکرار این گونه برخوردها بر حذر داشت.
زندگی دیگران را به رخ همسرکشیدن
برخی همسران پیوسته زندگی دیگران را به رخ همسر می کشند و با این وسیله او را تحقیر می کنند. زن و شوهر موظفند برای حفظ روابط صمیمانه و مهر آمیز، یک بار و برای همیشه دست از مقایسه های ویرانگر بردارند و به این وسیله، موجبات آزردگی یا تحقیر طرف مقابل را فراهم نیاورند. گاه این نوع مقایسه ها به خانواده های زن و شوهر نیز کشیده می شود و هر یک از دو طرف، خانواده و بستگان خود را با بستگان طرف مقابل مقایسه می کند و امکانات و امتیازات آن ها را به رخ همسر می کشد. این نوع جر و بحث ها به کشمکش و درگیری می انجامد. در حقیقت این گونه رفتارها از ضعف های شخصیتی دو طرف حکایت می کند و نشان می دهد که این قبیل افراد هنوز به رشد و بلوغ فکری و روحی لازم نرسیده و راه و رسم زندگی مشترک را نیاموخته اند.
بیان گلایه ها
در یک ارتباط سالم گلایه ها و دلخوری ها و رضایت ها و خشنودی ها نیز به طور مناسب مطرح می شود. بعضی افراد تا سر صحبت باز می شود، حتماً چند گلایه و انتقاد در آستین دارند که طرف مقابل را با طرح آن ها آزار می دهند. طرح گلایه هر چند در جای خود لازم است، اما نباید در بیان آن ها زیاده روی کرد. در بیان گلایه باید موقع شناس بود و فرصت مناسبی را برای این کار در نظر گرفت. زمانی که مرد خسته و آزرده از راه می رسد، یا زن به کار ظریفی مشغول است، زمان مناسبی برای بیان ناراحتی یا شکایت نیست.
جر و بحث
یکی از مسائل اساسی در حفظ ارتباط، پرهیز از جر و بحث و جدال های تند بر سر مسائل گوناگون و گاه کم اهمیت است. این گونه بحث ها آثاری مخرّب بر روابط انسانی بر جای می گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوری و رنجش خاطر همسران می شود. به این ترتیب روز به روز از میزان تفاهم آن ها کاسته می شود. اغلب زن یا شوهر نظری را ابراز می کند و با پافشاری، قصد تحمیل آن را بر دیگری دارد، هر چند آن نظر ممکن است دقیق و درست نباشد. طرف مقابل هم برای فرار از این تحمیل با تمام وجود در برابر آن موضع می گیرد. اینجاست که دامنه حمله و دفاع گسترده تر می شود و کار به مشاجره لفظی می کشد. تجربه نشان داده در همه این موارد، معمولاً جدال بر سر حق و باطل نیست. بلکه بر سر خود و به کرسی نشاندن حرف خود است. بنابراین کسانی که با آفت خودخواهی در مبارزه اند، از وارد شدن به این جدال ها می پرهیزند. از سفارشات امام علی (ع) است که از ستیزه و خصومت بپرهیزید که این ها دل های برادران ارا بیمار میکند ونفاق را میرویاند
سه شنبه 14/6/1391 - 23:59
ازدواج و همسرداری

هرکسی می‌خواهد ازدواج کند، باید به یک حداقل‌هایی در زمینه‌های مختلف شخصیتی رسیده باشد. ازدواج بچه بازی نیست و اگر به اندازه کافی در این زمینه‌ها به بلوغ نرسیده باشیم، حتما یک جای کارمان می‌لنگد. رسیدن به این بلوغ‌های شش گانه همان درست بزرگ شدن است. با توجه به شرایط اجتماعی و خانوادگی، پسرهای ایرانی معمولا تا 28،27 سالگی به این بلوغ‌های شش گانه نمی‌رسند، پس خانم‌ها باید حواسشان به سن و سال همسر آینده شان هم باشد.

بلوغ جنسی :
آمار بالای طلاق به دلیل مشکلات جنسی، میزان اهمیت این بلوغ را نشان می‌دهد اما هرطور شده باید رودربایستی را با خودتان بگذارید کنار و رک و رو راست نیازهای جسمی‌تان را بشناسید. سلیقه‌های خودتان را پیدا کنید و موقع انتخاب همسر حواستان به این چیزها هم باشد. قبل از ازدواج باید تکلیفتان را با نیازهای روحی و جسمی‌تان مشخص کرده باشید. سواد و کفایت مدیریت روابط جنسی از قبل ازدواج شروع می‌شود.

بلوغ شخصیتی :
بلوغ شخصیتی ابعاد مختلفی دارد. قبل از ازدواج حتما باید یک سری اختلالات شخصیتی را در خودتان و طرف مقابل بررسی کنید. اختلالاتی مثل خود کم‌بینی، تاییدطلبی، کمال گرایی، شکاکیت (پارانویا)، توجه طلبی، مهرطلبی، بیماری دوقطبی، اعتیاد‌ها و وسواس. افرادی که به این اختلالات مبتلا هستند تا وقتی که درمان نشده‌اند، به درد ازدواج نمی‌خورند.

بلوغ عاطفی :
بعضی‌ها با اینکه ازدواج هم کرده‌اند، هنوز درست نمی‌دانند که از چه تیپ و شخصیتی خوششان می‌آید. اینها هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده‌اند و با احساسات و عواطف خودشان آشنا نیستند. باید سهم رابطه‌های قبلی‌تان را در دوست داشتن فعلی مشخص کنید و همین‌طور اینکه تا چه میزان هنوز تحت تاثیر آنها هستید. متوجه باشید که چقدر آگاهانه دوست دارید و چقدر نا آگاهانه. باید این واقعیت را قبول کنیم که بعد از ازدواج هم ممکن است از کسی خوشمان بیاید اما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشیم می‌توانیم از این مساله بگذریم و تمام زندگی‌مان را خراب نکنیم.

بلوغ اجتماعی :
سوال "شما مشغول چه کاری هستید؟"، یکی از اولین سوال‌هایی است که در هر مراسم خواستگاری تکرار می‌شود. شغل و موقعیت اجتماعی هر کس، تقریبا میزان بلوغ اجتماعی او را مشخص می‌کند؛ مثلا خانم‌ها باید بدانند که خواستگار حول و حوش آینده کاری خودش را در کجا می‌بیند و چقدر می‌تواند با شرایط تطابق پیدا کند. قطعا کسی که هنوز سربازی نرفته و مرتب شغل عوض کرده، هنوز به بلوغ اجتماعی نرسیده. البته شغل عوض کردن اگر همراه با پیشرفت باشد، مطمئنا خوب است. مثلا اگر پسری اول جایی شاگرد بوده و بعد رفته یک جای دیگر صاحب کار شده و‌ ترقی کرده، موقعیتش فرق می‌کند. پسرها هم باید برنامه همسر آینده‌شان را بپرسند. باید ببینند که زن زندگی‌شان چقدر بلوغ اجتماعی دارد.

بلوغ مالی :
کسی که هنوز حساب دخل و خرجش را ندارد، نمی‌تواند همسر قابل اعتمادی هم باشد. قبل از ازدواج باید توقعات و خواسته‌های مالی طرفین معلوم باشد. یکی به فکر زندگی در کاخ نباشد و دیگری به یک زندگی متوسط قانع. برآوردی از هزینه‌هایتان داشته باشید، راجع به چیزهایی که برایشان پول خرج می‌کنید با هم حرف بزنید. ممکن است طرف مقابلتان اهل خرید مجله و کتاب باشد و شما این خریدها را پول هدر دادن بدانید. در مورد سطح رفاه زندگی آینده‌تان هم باید به تفاهم برسید تا بعدا سر برنامه‌های بلند مدت زندگی به مشکل برنخورید.

بلوغ معنوی :
سوال‌های کلی موقع خواستگاری و ملاقات‌های اولیه همیشه می‌تواند دردسرساز باشد. در خصوص مسائل اعتقادی و دینی هم این ابهامات بیشتر می‌شود. مثلا یک نفر دینداری را فقط در اعتقاد به خدا می‌داند و همین قدر برایش کفایت می‌کند. دیگری اما برایش مهم است که همسرش به تمام احکام دین مومن و معتقد باشد. در یک کلام باید جنس دین داریتان با هم یکی باشد و هر دو قرائت مشابهی از دین داشته باشید. افرادی که شدیدا تحت تاثیر نوسانات فلسفی و عرفانی هستند برای ازدواج مناسب نیستند. چون هر آن ممکن است همسرتان برای پیدا کردن خودش سر به کوه و بیابان بگذارد! به طور کلی فردی به بلوغ معنوی رسیده که تا حدی جایگاه خود را در هستی پیدا کرده باشد و درگیر مسائل فلسفی پیچیده نباشد.

ازدواج‌های ممنوع به درد نمی‌خورند! اگر نشانه‌های زیر را در رفتار طرف مقابل‌تان دیدید، به ازدواج با او فکر نکنید چون بعدا دچار مشکل می‌شوید.

خودکم بینی :
آدم‌های خود کم بین و تایید طلب به درد زندگی نمی‌خورند، دائم نیاز به تایید و توجه دیگران دارند و شما هم باید مدام در حال تعریف و تمجید باشید. این افراد معمولا زود رنجند و اعتماد به نفس ندارند.

کمال گرایی :
اما کمال طلب‌ها با کمال گرایی افراطی‌شان می‌خواهند در هر زمینه‌ای بهترین باشند و همین مساله نهایتا به بی‌عملی منجر می‌شود. چون این افراد فقط سراغ کاری می‌روند که مطمئن باشند در آن موفقند.

مهرطلبی :
زود خودشان را لو می‌دهند. همیشه در زندگی‌شان به دنبال راضی کردن همه هستند و همین کار آزارشان می‌دهد. هر تغییر برای این افراد یک تهدید است و مدام باید بهشان سرویس عاطفی بدهید.

پارانویا (شکاکیت) :
شکاک‌ها با لحن بازجویانه با شما صحبت می‌کنند و همیشه در حال چک کردنتان هستند. شکاک‌ها به صورت پیش فرض شما را مجرم می‌دانند، منتها مجرمی که هنوز جرمش ثابت نشده.

توجه طلبی :
توجه طلب‌ها معمولا دخترند و در آن واحد چند ارتباط دارند. اینها در دوران کودکی از طرف پدر و مادر توجه نداشتند و برای همین از شما توجه زیادی می‌خواهند.

خودشیفته :
خود شیفته‌ها از یک چیزی در وجود خودشان خیلی راضی هستند؛ مثلا اگر صدای خوبی داشته باشند، آن‌قدر صدای خودشان در ذهنشان بلند است که صدای بقیه را اصلا نمی‌شنوند.

اعتیاد :
غیر از اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد اینترنتی و هیجانی هم دو موردی است که باید حواستان بهشان باشد.

دو قطبی :
تغییرات شدید خلقی دارند. مثلا یک دوره دو هفته‌ای خیلی پرحرف، ولخرج و اهل برنامه‌ریزی‌های دور و دراز هستند و در دو هفته بعدی ناگهان افسرده و منزوی می‌شوند.

وسواس :
اختلال وسواس یک زمینه شخصیتی است که فرد در آن بیش از حد دقیق است. زندگی با وسواسی‌ها بعد از چند وقت خیلی سخت می‌شود.
سه شنبه 14/6/1391 - 23:55
آلبوم تصاویر
زیباییهای نور آفتاب (عکس)

 

sun-rays-8.jpg

سه شنبه 14/6/1391 - 12:35
داستان و حکایت

باید اینطوری بود :
دخترک طبق معمولِ هر روز، جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه
کرد، بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد :
"اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هات رو بفروشی آخر ماه کفش های قرمز رو
برات می خرم"

 

دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت:یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت
...100 نفر زخم بشه تا...
و بعد شونه هاش رو بالا انداخت و راه وافتاد و گفت:
نه... خدا نکنه...اصلآ کفش نمیخوام....!!!
سه شنبه 14/6/1391 - 12:29
دانستنی های علمی
درازترین گردن دنیا برای این آقاست!+عکس
سه شنبه 14/6/1391 - 12:20
شعر و قطعات ادبی

 

 

 

دود اگر بالا نشیند کسر شاءن شعله نیست             روی دریا خس نشیند قعر دریا گوهر است
کاکل از بالا بلندی رتبه ای پیدا نکرد                 زلف از افتادگی لایق مشک و عنبر است
شست و شاهد هر دو دعوی بزرگی میکنند            چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است
آهن وفولاد هر دو از یک کوره آیند برون             آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است

 

نا کسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست               جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است

کره اسب از نجابت در تعاقب میرود                    کره خر از خریت پیش پیش مادر است
سعدیا عیب خودت گو مگو عیب دگران                هر که گوید عیب خود او از همه بالاتر است

 

سه شنبه 14/6/1391 - 12:17
شعر و قطعات ادبی

 

خداوندا نمی دانم ...

در این دنیای وانفسا كدامین تكیه گاه را تكیه گاه خویش سازم

نمی دانم خداوندا...نمی دانم

دراین وادی كه عالم سر خوش است و جای خوش دارد

كدامین حالت و حال و دل عالم نصیب خویشتن سازم

نمی دانم خداوندا

به جان لاله های پاك و والایت نمی دانم

و می گریم خداوندا

دگر گیجم خداوندا

خداوندا تو راهم ده پناهم ده

امیدم ده خداوندا كه دیگر نا امیدم من و می دانم كه نومیدی ز درگاهت گناهی بس ستم بار است

ولیكن من كه می دانم

دگر پایان پایانم

و می دانم كه آخر بغض پنهانی مرا بی جان و تن سازد

چرا پنهان كنم دردم؟

چرا با كس نگویم من؟

چرا با من نمی گویند یاران رمز رهگشایی را؟

همه یاران به فكر خویش ودر خویش اند گهی پشت وگهی پیش اند

ولی در انزوای این دل تنهاچرا یاری ندارم من كه دردم را فرو ریزد؟

دگر هنگامه تركیدن این درد پنهان است

خداوندا نمی دانم نمی دانم

ونتوانم به كس گویم... نمی دانم خداوندا

فقط می سوزم ومی سازم وبادرد پنهانی

بسی من خون دل دارم ولی بی آب وگل دارم

به پوچی ها رسیدم من

به این دوران نامردی رسیدم من

نمی دانم...

نمی جویم...

نمی پرسم...

نمی گویند...

نمی جویند...

جوابی را نمی دانند...

سوالی را نمی پرسند و از غمها نمی گویند

چرا من غرق در خویشم؟

چرا بی گانه از خویشم؟

خداوندا رهایی ده

كلام آشنایی ده

خداوندا آشنایم ده... خداوندا پناهم ده...امیدم ده...

خداوندا در هم شكن این سد راهم را كه دیگر خسته از خویشم

كه دیگر بی پس و پیشم

فقط از ترس تنهایی

هر از گاهی چو درویشم و صوتی زیر لب دارم

وبا خود میكنم نجوای پنهانی...كه شاید گیرم آرامش

ولی ان هم علاجی نیست

و درمانم فقط درمان بی دردیست

و آن هم دست پاك ذات پاكت را نیازی جاودانی ست

سه شنبه 14/6/1391 - 12:9
شعر و قطعات ادبی

سفره خالی

 

یاد دارم در غروبی سرد سرد**

میگذشت از کوچه ما دوره گرد

داد میزد کهنه قالی میخرم

دسته دوم جنس عالی میخرم

کاسه و ظرف سفالی میخرم

گرنداری کوزه خالی میخرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست

عاقبت اهی کشید بغضش شکست

اول ماه هست و نان در سفره نیست

ای خدا شکرت ولی این زندگیست

بوی نان تازه هوشش برده بود

اتفاقا مادرم هم روزه بود

خواهرم بی روسری بیرون دوید

 

*گفت اقا سفره خالی میخرید ؟

سه شنبه 14/6/1391 - 12:3
موفقیت و مدیریت
تغییرات بزرگ همیشه از داخل انسان آغاز می شود
 
1-اعداد و ارقام غیر ضروری رو دوربنداز!
این اعداد شامل سن، قد و وزن میشه
بگذار دکترها راجع به این عددها نگران باشن
خوب واسه همینه که بهشون ویزیت می دی.
 
2 دوستهای شاد و خوش و خرم و سر حالت رو برای خودت نگه دار!
آدمهای بی حس و حال تو رو هم بی حال می کنن
( اگه خودت جزو این دسته ای حواست باشه!)
- دائم در حال یادگیری باش!
 
 
 
3سعی کن بیشتر راجع به کامپیوتر، کارهای دستی، باغبانی و خلاصه هرچی که فکر می کنی یاد بگیری
هیچوقت نگذار مغزت بی کار بمونه
"مغز بیکار پاتوق شیطانه"
این شیطان هم اسمش آلزایمره
 
4- از چیزهای ساده، لـــذت ببر
 
5- اغلب بخنـــــد، قهقهه های بلند و طولانی
اونقدر بخند که نفست بند بیاد
اگه دوستی داری که خیلی باهاش می خندی، پس خیلی باهاش وقت بگذرون
 
 
6- گاهی اوقات یه کم اشک بریز
سختی کشیدن هست، غمگین بودن هست اما ادامه بده
تنها کسی که تمام طول زندگیمون کنار ماست، خود ما هستیم
پس تا وقتی که زنده ایی زندگی کن

- دور و اطرافت رو با آدمها و چیزهایی پر کن که دوستشون داری 7

با د وستها و فامیل، با یادگاری هات، حیووون خونگی، موسیقی ، گل و گیاه و خلاصه هرچیزی خوب حالا خونه ات پناهگاه و محل آرامشت شد؟
بگو ببینم، رابطه ات با خدا چطوره؟
 
8- سلامتیت رو جشن بگیر و بهش اهمیت بده!
اگه سالمی، سعی کن این وضعیت رو حفظ کنی
اگه وضعت متغیره، سعی کن متعادلش کنی و حالت رو بهتر کنی
اگر هم فکر می کنی تنهایی از پسش بر نمی آیی،از یک نفر کمک بگیر
 
9- به سمت ناراحتی هات سفر نکن!
برو به یک مرکز خرید، برو به یه محله ی دیگه، حتی برو یه کشور دیگه
اما هیچ وقت جایی نرو که باعث سرافکندگی و احساس گناهت بشه
 
10- از هر فرصتی که داری استفاده کن و به همه کسانی که دوستشون داری، عشقت رو نشون بده
سه شنبه 14/6/1391 - 12:1
اخلاق

خوراک انسان همانند دانه ای است که در زمین کشاورزی به بار می نشیند. اگر حلال و پاکیزه باشد، اثر آن در قلب فرماندة بدن آشکار خواهد شد و از همة اعضا و جوارح چنین آدمی جز نیکی نخواهد تراوید. در مقابل، اگر الگوی آن خوراک، پلید و حرام باشد، قلب را کدر و تیره خواهد کرد.

پی آمدهای لقمة حلال

همان گونه که گفته شد غذا، بر روی جسم و روح انسان اثر می گذارد. اسلام نیز با کنکاش در هر دو موضوع به انسان ها می گوید که غذای طیب و حلال بخورند. برای نمونه، خداوند فرموده است:

«ای مردم! از آن چه در زمین، حلال و پاکیزه است، بخورید و از برنامه های شیطان پیروی نکنید که دشمن آشکاری است.»

هم چنین بارها انسان را از خوردن مال حرام باز می دارد، آن جا که می فرماید: «آنان که ربا می خورند، برنخیزند مگر مانند آن که به وسوسه و فریب شیطان، دیوانه و بی خرد شده باشند. اینان چون در مال حرام غوطه ورند، می گویند: معامله و ربا فرق ندارد؛ حال آن که خداوند، داد و ستد را حلال و ربا را حرام کرده است. هر کس پس از آن که پند و اندرز کتاب خدا به او برسد، از این کار حرام دست بردارد، خدا از گذشتة او درمی گذرد و فرجام کارش با خدا است و کسانی که از این کار زشت خود دست نکشند، اهل جهنم اند و در آن جا جاوید خواهند ماند.»

1. رشد معنوی انسان ها

قرآن مجید در سورة قصص، هنگام بیان داستان کودکی موسی(علیه السلام)می فرماید:

«ما از پیش، شیر همه ی زنان شیرده را بر او حرام کرده بودیم. خواهرش گفت: ایا می خواهید شما را به خاندانی راهنمایی کنم که سرپرست این کودک باشند؟ خانواده ای که خیرخواه این کودکند؟»

این ایة کریمه در ظاهر می گوید ما شیر زنان شیرده را بر موسی(علیه السلام) حرام کردیم تا بدین وسیله او را به مادرش برگردانیم. پیام باطنی این ایه، آن است که اگر قرار است موسی(علیه السلام) در اینده، صاحب ید بیضا شود؛ بساط فرعون و فرعونیان را برچیند و در کوه طور با خدای خود سخن گوید، باید از همان آغاز، لقمة حلال بخورد.

2. نورانی شدن قلب

لقمة حلال، درون انسان را نورانی می کند و در پرتو این نور، وی به کارهای خیر روی می آورد و همین مسأله به خوشبختی او در دنیا و آخرت می انجامد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در این باره فرموده است:

«هر کس از دست رنج خود و مال حلال بخورد، خداوند درهای بهشت را به رویش می گشاید تا از هر دری که می خواهد، وارد شود و در شمار پیامبران خواهد بود و مزدی هم پای ایشان خواهد گرفت.»

3. استغفار فرشتگان

کسانی که مال حلال می خورند، از استغفار فرشتگان آسمانی برخوردار خواهند شد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرموده است: «کسی که غذای حلالی بخورد، فرشته ای بالای سرش می ایستد و برایش استغفار می کند تا آن گاه که وی از خوردن غذا فارغ شود.»

پیامدهای لقمه ی حرام

پیش از پرداختن به روایات اسلامی، شایسته است اشعاری را در بیان پیامدهای شوم غذای حرام بیاوریم. شیخ بهایی(رحمة الله علیه) می فرماید:

لقمه نانی که باشد شبهه ناک در حریم کعبة ابراهیم پاک

گر به دست خود فشاندی تخم او ور به گاو چرخ کردی شخم او

ور مه نو در حصادش داس کرد ور ز سنگ کعبه اش دستاس کرد

ور به آب زمزمش کردی عجین مریم ایین، پیکری از حور عین

ور بُدی از شاخ طوبی آتشش ور شدی روح القدس هیزم کشش

ور تنور نوح بندد مریمش ور دم عیسی بود آتش دمش

ور تو برخوانی هزاران بسمله بر سر آن لقمه ی پر ولوله

عاقبت خاصیتش ظاهر شود نفس از آن لقمه تو را قاهر شود

در ره طاعت، تو را بی جان کند خانة دین تو را ویران کند

درد دینت گر بود ای مرد راه! چارة خود کن که شد دینت تباه

1. حرام خواری، برکت زندگی را از بین می برد

هر کس که بدنبال لقمه حلال نباشد خداوند نظر خود را از وی برگردانده و برکات خود را از زندگی وی بر می دارد.

2. انسان را از نعمت راز و نیاز با خدا محروم می کند

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «عبادت کردن هم زمان با حرام خواری همانند بنا کردن ساختمان در شن زار است.»

این سخن بدان معناست که ساختمانی که شالودة محکمی ندارد، به زودی خراب می شود و صاحبش از آن بی بهره می ماند. به همین ترتیب، عبادت کسی که از حرام پرهیز نمی کند، بی فایده خواهد بود.

3. دعای فرد حرام خوار مستجاب نمی شود

یکی از دلایل اصلی پذیرفته نشدن دعا، لقمة حرام است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «کسی که یک لقمة حرام بخورد، تا چهل شبانه روز، نمازش پذیرفته نمی شود و دعایش مستجاب نمی گردد.»

4. سنگ دلی و سیاهی قلب

یکی دیگر از پیامدهای مهم لقمة حرام، سنگ دلی و سیاهی قلب است، به گونه ای که دیگر هیچ پند و اندرزی در او اثر نمی کند و سخت ترین رنج های دیگران، دل او را به درد نمی آورد.

در تاریخ عاشورا می خوانیم که امام حسین(علیه السلام) به لشکر عمر سعد فرمود: «شکم هایتان از حرام پر شده و بر دل هایتان مهر خورده است؛ دیگر حق را نمی پذیرید و به آن گوش نمی دهید.»

این نکتة تاریخی گویای آن است که لقمة حرام، قلب را تیره و تار می کند. در این حالت، فرد از پذیرش حق و تسلیم شدن در برابر آن خودداری می کند و از هیچ جنایتی روی گردان نیست.

5 پیدایش گناهان

لقمة حرام با از بین بردن نورانیت دل، انسان را در روی آوردن به بزه کاری، گستاخ می سازد. اگر ناهنجاری های اجتماعی در جامعه وجود دارد، ریشه های آن به لقمه های نامشروع برمی گردد.

دوشنبه 13/6/1391 - 5:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته