• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1216
تعداد نظرات : 572
زمان آخرین مطلب : 1586روز قبل
دانستنی های علمی

به نام یگانه خالق هستی

شب یلدا اومد

 

پنج شنبه 29/9/1386 - 18:28
کامپیوتر و اینترنت

یه USB جالب

 

پنج شنبه 29/9/1386 - 18:25
طنز و سرگرمی

چند تا عکس جالب طنز از فوتبال

 

 

پنج شنبه 29/9/1386 - 18:13
شعر و قطعات ادبی

پیداست هنوزشقایق نشدی

زندانی زندان دقایق نشدی

وقتی که مرا از دل خود می رانی

یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی

زرد است که لبریز حقایق شده است

تلخ است که با درد موافق شده است

شاعر نشدی و گرنه می فهمیدی

پاییز بهاریست که عاشق شده است.

پنج شنبه 29/9/1386 - 18:1
ازدواج و همسرداری
شاگردی از استادش پرسید: عشق چست؟
استاد در جواب گفت:به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاوراما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش كه نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.استاد پرسید:چه آوردی؟ و شاگرد با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید پیدا كردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم .
استاد گفت: عشق یعنی همین
شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟
استاد به سخن آمد كه:به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش كه باز هم نمی توانی به عقب برگردی شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهی با درختی برگشت. استاد پرسید كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت:به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را كه دیدم، انتخاب كردم. ترسیدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم .
استاد باز گفت:ازدواج هم یعنی همین
پنج شنبه 29/9/1386 - 17:59
محبت و عاطفه
عشق کلمه ایست که بار ها شنیده می شود ولی شناخته نمی شود.
عشق صداییست که هیچ گاه به گوش نمی رسد ولی گوش را کر می کند.
عشق نغمه ی بلبلیست که تا سحر می خواند ولی تمام نمی شود.
عشق رنگیست از هزاران رنگ اما بی رنگ است.
عشق نواییست پر شکوه اما جلالی ندارد.
عشق شروعیست از تمام پایان ها اما بی پایان است.
عشق نسیمیست از بهار اما خزان از آن می تراود.
عشق کوششیست از تمام وجود هستی اما بی نتیجه.
عشق کلمه ایست بی معنی ولی هزاران معنی دارد.
عشق.........
عشق 10 عنصر است اما عنصر آخر آن تمام معنی را می رساند ولی معنی آن گفتنی نیست.


 

پنج شنبه 29/9/1386 - 17:57
دانستنی های علمی

 تصاویر دیدنی: حرکات نمایشی

 

 








 







 

    

پنج شنبه 29/9/1386 - 16:37
دعا و زیارت

ما رو هم دعا کنید

 

 

 

 

چهارشنبه 28/9/1386 - 11:57
دعا و زیارت

بیش از 100 روش كه تو را برای نماز تهجد تشویق می كند

1 . داشتن اخلاص در نماز شب.
2. احساس اینكه خداوند بلند مرتبه تو را برای نماز شب فرا می خواند.
3. رسول الله صلی الله و علیه و سلم تو را برای نماز شب فرا می خواند.
4. دانستن اینكه سلف صالح تا چه اندازه از نماز شب لذت می بردند.
5. خوابیدن بر پهلوی راست.
6. فهمیدن اینكه نماز شب سببی است برای بیرون راندن غفلت از قلب.
7. احساس اینكه خداوند تو را می بیند و صدایت را می شنود.
8. دانستن میزان اهتمام رسول الله صلی الله و علیه و سلم به نماز شب.
9. تفكر در حالت نمازگذاران شب.
10. درخواست از خداوند برای اینكه نماز شب را برایت آسان بنماید.
11. با وضوء و طهارت خوابیدن.
12. دانستن اینكه خداوند از كار كسی كه نماز شب را می خواند چقدر خوشحال می شود.
13. دانستن اینكه رسول الله صلی الله و علیه وسلم حتی در هنگام بیماری نیز نماز شب را ترك نفرمود.
14. دانستن میزان اهتمام صحابه كرام رضی الله عنهم به نماز شب.
15. تعجیل در خوابیدن بعد از نماز عشاء.
16. دانستن اینكه نماز شب سبب به دست آوردن حور بهشتی درقیامت می شود.
17. فهمیدن اینكه خداوند بوسیله بنده ای كه نماز شب می خواند بر فرشتگانش مباهات می كند.
18. خوابیدن با نیت بیدار شدن برای نماز شب.
19. دانستن اینكه پیامبر اسلام صلی الله و علیه و سلم حتی در هنگام جهاد نیز نماز شب را ترك نمی فرمود.
20. دوری جستن از گناه و معصیت.
21. محافظت بر اذكار شرعی قبل از خواب.
22. دانستن ثواب عظیمی كه خداوند برای اهل نماز شب در نظر گرفته.
23. رسول صلی الله و علیه و سلم نماز شب را حتی در سفر نیز ترك نفرمود.
24. دانستن میزان اهتمام زنان سلف نسبت به نماز شب.
25. درك اینكه افرادی كه به نماز شب می ایستند چقدر اندك و غریبند.
26. دانستن اینكه نماز شب سببی برای خوش قلبی و گشادگی سینه می باشد.
27. اجتناب از خوردن و نوشیدن زیادی .
28. دانستن اینكه رسول الله صلی الله و علیه و سلم ازواجش را برای نماز شب فرامی خواند.
29. دانستن میزان حرص خلفا و امرا بر نماز شب.
30. احساس اینكه شیطان برای منع تو از نماز شب تلاش می كند.
31. فهمیدن اینكه نماز شب سببی است برای پیروزی بر دشمنان در هنگام جهاد.
32. نپوشاندن خود بوسیله لحافهای فراوان هنگام خواب. (غیر ضروری )
33. دانستن اینكه چگونه رسول الله صلی الله و علیه وسلم دخترانش را برای نماز شب تربیت می نمود.
34. تأمل در مناجات اهل شب با پروردگارشان
35. فهمیدن اینكه نماز شب سببی است برای نجات از آتش سوزان جهنم.
36. عدم افراط در خواب.
37. دانستن وصایای گذشتگان در مورد نماز شب.
38. محاسبه نفس و توبیخ آن بخاطر ترك نماز شب.
39. دانستن اینكه رسول صلی الله و علیه وسلم ما را به سبقت گرفتن از یكدیگر در نماز شب فرا خوانده است.
40. دانستن اینكه نماز شب سبب رسیدن به بهشت است.
41. مجاهده نفس و مجبور كردن آن برای نماز شب.
42. مداومت بر اذكارشرعی هنگام بیدار شدن از خواب.
43. دانستن اینكه نماز شب سبب تخفیف انتظار درهنگام برپایی قیامت می باشد .
44. دانستن اینكه رسول صلی الله و علیه و سلم اصحابش را برای نماز شب بلند می كرد.
45. دانستن میزان حسرت و گریه سلف صالح به خاطر فوت نماز شب.
46. دانستن اینكه نماز شب سبب آمرزیده شدن گناهان می شود.
47. تلاش برای خوردن روزی حلال
48. توصیه یكدیگر به نماز شب.
49. دانستن اینكه سلف چگونه یكدیگر را برای برپا داشتن نماز شب توصیه می كردند.
50. دانستن اینكه شرف حقیقی مومن در نماز شب است.
51. دانستن میزان تلاش علماء برای برپاداشتن نماز شب.
52. تربیت نفس بر بلند همتی و تعلق به امور متعالی .
53. درك اینكه نماز شب ارتباط با خداوند می باشد.
54. به یاد آوردن بهشت و نعمتهایش.
55. زدن آب به صورت هنگام بیدار شدن برای نماز شب.
56. دانستن اینكه نماز شب سبب حسن الخاتمه (پایان نیكو) می شود.
57. دانستن اینكه چگونه سلف نماز شب را بر همنشینی با همسران و فرزندانشان ترجیح می دادند.( با رعایت حقوق آنها)
58. اتهام نفس به كوتاهی كردن در مورد نماز شب.
59. به یاد آوردن جهنم و عذاب و سختیهایش.
60. دانستن اینكه نماز شب سبب استجابت دعا می شود.
61. مسواك زدن هنگام برخواستن برای نماز شب.
62. دانستن اینكه مداومت بر نماز شب سبب ترك گناهان می شود.
63. اطلاع از اینكه زنان سلف چگونه همسرانشان را برای نماز شب بیدار می كردند.
64. تنبیه نفس به خاطر ترك نماز شب.
65. دانستن اینكه نماز شب سبب استقامت در راه می شود.
66. زهد در دنیا
67. برپای نماز شب به صورت جماعت در بعضی از اوقات.
68. دوری از انجام لهو و زیاد خندیدن.
69. دانستن اینكه سلف زندگی را دوست نداشتند مگر به خاطر نماز شب.
70. دانستن اینكه نماز شب سبب نائل شدن به محبت خداوند می شود.
71. دلبستن به روز قیامت
72. فهمیدن اینكه نماز شب سبب شادابی و درخشانی چهره می شود.
73. كم كردن آرزوها و زیاد كردن یاد مرگ.
74. دانستن اینكه نماز شب كمكی است برای انجام تكالیف سخت و بزرگ.
75. بیدار كردن همسر و فرزندان برای نماز.
76. دانستن اینكه نماز شب صاحبش را در روز قیامت شفاعت می كند.
77. سلف حتی در لحظه سكرات هم به خاطر فوت نماز شب حسرت می خوردند.
78. تربیت نفس بر مسابقه دادن در طاعات.
79. دانستن اینكه نماز شب از هر چیزی بیشتر بر مردم تاثیر می گذارد.
80. یاد آوری قبر و اهوال آن.
81. دانستن اینكه نماز شب سبب رحمت خداوند بر انسان می شود.
82. مأموریت دادن به كسی كه تو را برای نمازشب بیدار نماید.
83. سلف به هنگام فرا رسیدن شب شادمان می شدند و هنگام فراقش اندوهگین.
84. مواظبت و مداومت بر نماز شب.
85. یادآوری قیامت و اهوال آن .
86. شروع نماز شب با دو ركعت سبك.. سلف نمازشب را برای خود تقسیم می كردند.
87. دانستن اهمیت دقایق شب و سحر.
88. دانستن اینكه نماز شب سبب از بین رفتن امراض بدن می شود.
89. تدریج در اضافه كردن تعداد ركعات و طول قیام.
90. سلف حتی در زمان بیماری نیز بر نماز شب محافظت می نمودند.
91. دانستن اینكه ملائكه به كسی كه نماز شب می خواند گوش فرا می دهند.
92. دانستن اینكه نماز شب نفس را برای بدست آوردن اخلاص تربیت می كند.
93. سلف همسران و مادرانشان را برای نماز شب تربیت می كردند.
94. دانستن اینكه نماز شب حتی در امتهای پیشین نیز وجود داشته.
95. به كار بردن اموری كه خواب آلودگی را از شخص نمازگزار دور می كند.
96. دانستن اینكه چگونه سلف فرزندانشان را برای برپایی نماز شب تربیت می نمودند.
97. دانستن اینكه حیوانات خداوند را در حالی كه تو در خواب هستی تسبیح می گویند.
98. دانستن اینكه نماز شب نفس را از آفات و امراض آن پاك می كند.
99. دانستن اینكه سلف میهمانان خویش را برای برپایی نماز شب تشویق می نمودند.
100. تنوع در حالت نماز یعنی اینكه گاهی به صورت ایستاده و گاهی به صورت نشسته باشد.
101. دانستن اینكه سلف چگونه شاگردانشان را برای نماز شب راهنمایی می كردند.
102. دانستن اینكه نماز شب سبب توفیق و گشایش در فكر می شود.
103. قضاء كردن نماز شب در روز هنگامی كه فوت شود.
104. حرص بر خواب قیلوله در روز.
105. دانستن فضیلت نماز در شب بر نماز روز.
چهارشنبه 28/9/1386 - 11:51
دعا و زیارت

رافت و رحمت پیامبر خدا

 

بدون تردید بشریت مدیون و مرهون زحمت ها و مشقت های فراوان و طاقت فرسای غیر قابل انکار یگانه منجی عالم بشریت حضرت ختمی مرتبت محمد (صلی الله علیه وسلم) شخصیت والا مقامی که همچون رحمتی فراگیر ماه منیر رشد و هدایت که تحولی جدید و حیات ونشاطی تازه به انسانیت ارزانی داشت....

الحمد لله الذی زین النبیین بحبیبه المصطفی و من علی المؤمنین بنبیه المجتبی و الصلوة و السلام علی خیر خلقه محمد صلی الله علیه و سلم خیر الوری و آله و اصحابه المتأدّبین بالتقوی، اما بعد.
حسن یوسف دم عیسی ید بیضا داری              آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
بدون تردید بشریت مدیون و مرهون زحمت ها و مشقت های فراوان و طاقت فرسای غیر قابل انکار یگانه منجی عالم بشریت حضرت ختمی مرتبت محمد (صلی الله علیه وسلم) شخصیت والا مقامی که همچون رحمتی فراگیر ماه منیر رشد و هدایت که تحولی جدید و حیات ونشاطی تازه به انسانیت ارزانی داشت. آنگاه که انسانیت در دریای ظلمت ها و ضلالت ها و بی بند و باری ها غرق شده بود و در عمق و انتهای سفاهت وجهالت و سوء اخلاق بسر می بردند.
تاریخ انسان دردناک و درد آلود و دردزا است، دردی که با نقش جاویدان خود هنوز هم انسان های بزرگ را بر می انگیزاند تا بخروشند و برای کاستنش تلاش کنند، دردی که طبیعت هم با آن هم نوا است. چون خود در کنار انسانها بوده و انگیزه این همه درد و اندوه را حس کرده است، دیده که انسان به چه سرنوشت هایی تیره و مکدر دچار گشته و چه اندوه هایی تحمل نموده است.
خصوصا درد قبل از بعثت نبی اکرم (ص) که بیشتر افراد بشر دچار یاس و نا امیدی از رحمت خداوند و مبتلای سوء ظن به همدیگر و به ویژه به فطرت پاک و سلیم انسان بودند.
در این اوضاع نابسامان خورشید عالم تاب و مشعل فروزان رشد و هدایت نور افشانی کرد، و به افرادیکه حس بشر دوستی را به باد فراموشی سپرده بودند و حقوق یکدیگر را پایمال می کردند روح تازه و جدیدی بخشید.آن نبی رحمت در مدت بیست و سه سال بشر را به مقام و درجه ای از ترقی و تکامل رسانید که دنیا نظیر آن را به خود ندیده و نخواهد دید.

وجود رحمت جهانیان
 یکی از شگفتی ساز ترین و اعجاز آور ترین رویدادها که در طول تاریخ انسان ها را امیدوار ساخت و خود را از منجلاب ذلت و پستی و بت پرستی، رها دیدند ان زمان رجا وقتی بود که رسول اکرم (ص) در بدو بعثت خویش افرادی را تربیت و اصلاح نمودند که با تعلیم و تزکیه ایشان آرمان های اسلام ناب را که مقصود و هدف وی بود عملی سازند. و با همکاری ایشان راه سعادت و کامیابی بشر را آن طوری که مشیت الهی و آرزوی قلبی اش بود، توانست برای انسانیت هویدا سازد.

معرفت رسول رحمت صلی الله علیه وسلم
نبی اکرم (ص) مخلوق خاصی است که آفریدگار هستی با ذات بزرگش و فرشتان و مومنان بر او درود می فرستند. «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما»  (آیه 56 سوره احزاب) ترجمه: هرآیینه خدا و فرشتگان او درود می فرستند بر پیغمبر، ای مسلمانان درود فرستید بر وی و سلام گویید سلامی گفتنی. خداوند سبحان فرمود: صلوا علیه تا بدانید و دریابید جاه و قدر مصطفی (ص) نزد خداوند تا چه حد است. نیکو خصالیست که خداوند هستی اخلاق حمیده و سیره پسندیده او را ستوده می فرماید: «انک لعلی خلق عظیم»  (آیه 4 سوره قلم) ترجمه: ای رسول براستی تو بر خلق و خویی سخت نیکویی.
نهایت مهربانی است که وجودش عالمیان را رحمت محض و عطوفت صرف، چنانکه پروردگار حمید در کتاب مجیدش چنین ستود: «و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین» (آیه 7 سوره انبیاء) ترجمه: ما نفرستادیم  مگر رحمت برای جهانیان.
چه زیبا می سراید، بنده شاعر قادریه:
حسن روی تو مگر روی تو گوید ور نه           حد ما دیدن و حیرانی و لب دوختن است
سعدی «رح» همچنین دل انگیزانه می سراید:
سیــد کـونـیـن خـتـم المـرسـلین           آخـر آمـد بـود فـخـر الاولــیـن
آنکه آمـد نه فلـک مـعـراج او            انـبـیـاء و اولیــــاء مـحتــاج او
شد وجودش رحمـة للعالـمیـن             مسجد او شد همه روی زمین
رافت و رحمت نبی اکرم (ص) به حدی رسیده بود که هیچ گاه ملامت و سرزنش کردن افراد ملحد و مشقت ها و رنجها مانع وی نگشتند، تا از کار خویش باز آید، مصایبی سخت که کوهها را به حرکت در می آورد آنگاه که به گفته امام ابن اسحاق (مورخ) چون عداوت و مخالفت در دلهای مردم قریش نسبت به رسول اکرم (ص) و یارانیش به اوج خود رسید اراذل و اوباش خود را برای مخالفت آن حضرت علیه السلام برانگیختند.
«فکذبوه و آذوه و رموه بالشعر و السحر و الکهانة و الجنون» (سیرت ابن هشام ص 308 ج 1) پس آنان آن حضرت را تکذیب کردند و آزار رساندند و حضرتش را به شاعری و ساحری و کهانت و جنون متهم ساختند.
در سیرت النبی (ص) است که آنها بر سر راه پیامبرعلیه السلام خار می گسترانیدند و در مواقع ادای نماز آن حضرت را به باد تمسخر و استهزا می گرفتند. در حال سجده بر سر و گردن مبارک شکمبه شتر آورده می گذاشتند چادر در گردن آن حضرت (ص) انداخته بقدری محکم می فشردند. که بر گردن مبارک آثار کبودی و زخم هویدا می شد وقتی که بیرون می رفت بچه های شرور جمع می شدند پشت سر آن حضرت براه می افتادند. (مسند امام احمد ص 302 ج 2)
همچنین امام ابن هشام (رح) می نویسد: بعضی از اهل علم مرا خبر دادند که سخت ترین اذیت و آزاری که به رسول اکرم صلی الله علیه وسلم از ناحیه قریش رسید این بود که روزی آن حضرت (ص) از خانه بیرون رفت. «فلم یلقه احد من الناس الا کذبه و اذاه و لا حر و لا عبد» آنگاه هر کسی که به آن حضرت (ص) را می رسید اعم از آزاد وبرده او را تکذیب می کرد و آن حضرت (ص) را ایذاء میرسانید. آن حضرت علیه السلام به خانه آمد  و از شدت آزاری که به وی رسیده بود چادر پوشیده آنگاه خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: «یا ایها المدثر قم فانذر» (آیات 1 و 2 سوره مدثر) ای چادر پوش بلند شو و مردم را از عذاب خدا بترسان. (سیرت ابن هشام ص 31 ج 1)
علاوه بر این سختی ها، رنجهایی که در شعب ابی طالب و سفرشان بسوی طائف و ... را متحمل گشتند. اما حضرت رسول اکرم (ص) آن عنصر عزت و کمال که سرا پرده جلالش برتر از عرصه آب و خاک است و مخاطب به خطاب (اشاره به حدیث قدرسی مجمع البحار ص 514 قال الصنعانی موضوع 12) «لولاک اما خلقت و الافلاک» که خدای عالمیان او را به نص وحی در مواضع مختلف از کتاب کریم ستوده و مراتب عظیم و جلالش را برشمرده است که اگر تو نبودی هر آینه آسمانها را نیافریده بودم، رحمت و کرم آن محتشم ستایندگان را مشتاق می دارد و رافت آن مایه رحمت است که بی مایگان را امید و نوید می بخشد. به گفته شاعر (معجزات پیامبر – غریقی):
جائت بدعوته الاشحب رساحدة            تمشی الیه علی ســاق بــلا قدم
درختان به دعوت پیغمبر (ص) با حالت فروتنی و فرمانبرداری نزد پیامبر آمدند به ساق پا بدون اینکه پا داشته باشند.
پس پیغمبر رحمتی است بر همگان چه انسان و غیر آن.

 رافت عمومی و مهربانی بی حد و گسترده
رسول اکرم (ص) با وجود دلاوری و شجاعت بی مثالش فوق العاده رقیق القلب و مهربان بود زود اشکش جاری می شد، دلش برای ضعفا می سوخت و بر حیوانات و چهارپایان ترحم می نمود و دیگران را نیز نسبت به آن توصیه و مهربانی می کرد. ابن مسعود (رض) می گوید: ما در یک مسافرت همراه رسول اکرم (ص) بودیم رسول الله (ص) به قصد حاجت تشریف بردند، ما گنجشکی دیدیم که دو جوجه همراهش بود ما جوجه هایش را گرفتیم، گنجشک پرهایش را به زمین می زد. تا اینکه رسول الله (ص) تشریف آورد فرمود: چه کسی این پرنده را با جوجه هایش دچار مصیبت کرده است؟ زود باشید جوجه هایش را به آن برگردانید. در جایی دیگر شهر مورچه ها را دید که ما آن را سوزانده بودیم. فرمود: چه کسی این را سوزانیده است؟ گفتیم ما این کار را کردیم، فرمود: «انه لا ینبغی ان یعذب بالنار الا رب النار» بجز خداوند برای کسی دیگر شایسته نیست که مخلوق را با آتش عذاب بدهد.

رافت نسبت به انسانها
جابر بن عبد الله روایت می کند که رسول اکرم (ص) در باره غلامان و کنیزان توصیه به نیکی می کرد و می فرمودک «اطعموهم مما تاکلون و البسوهم من لبوسکم و لا تعذبوا خلق الله عز وجل» از آنچه می خورید آنها را بخورانید، و از آنچه می پوشیدآنها را بپوشانید و خلق خدا را شکنجه ندهید.

 نمونه ای از عفو و رافت اسلامی
چشم پوشی از خطای دیگران و گذشتن از حق خود از سجایای پیامبر بود، رسول خدا پس از خطبه فتح مکه نگاهی به حضار افکندند. گردنکشان قریش را مشاهده کردند که در جمع حضور داشتند. در میان آنان کسانی بودند که در راه محو و نابودی اسلام پیشاپیش همه قرار داشتند افرادی بودند که زبانشان پیوسته با طعن و تشنیع و ناسزاگویی به آن حضرت (ص) آلوده بود. آنهایی نیز حضور داشتند که شمشیرها و نیزه هایشان علیه آنحضرت (ص) بکار رفته بود. سنگدلانی نیز حضور داشتند که مسلمانان ضعیف و مظلوم را روزگاری بر ریگهای داغ تفیده مکه خوابانده و سینه ها و بدن هایشان را با آتش داغ می دادند.
مشاهده چنین چهره هایی و یاد آوری خاطرات خونبار و جگر خراش آنان کافی بود، تا همه آنها از دم تیغ گذرانده شوند، اما شخصیتی که وجودش سراسر رحمت برای عالمیان است، بار دیگر بسوی آنان نظر افکند و با لهجه هیبتناکی از آنان پرسید؟ آیا می دانید سرنوشت شما چه خواهد شد؛ و با شما چگونه رفتار خواهیم کرد؟
آنها اگر چه ستمگر، قسی القلب و شقی بودند، ولی روحیه شناس نیز بودند. مزاج و روحیه آن حضرت صلی الله علیه وسلم را به خوبی درک کرده بودند از این جهت در پاسخ اظهار داشتند: «اخ کریم و ابن اخ کریم» شما برادر گرامی و فرزند یک برادر گرامی هستید.

 جنبه شخصی
در جنگ احد علی رغم آن همه وحشی گری واهانتی که به جنازه عموی بزرگوارش حمزه (رض) روا داشتند، با کشتگان قریش دست به عمل متقابل نزد، بعدها که به قاتلین وی دست یافت، در صدد انتقام بر نیامد (اسلام و مسائل روز ص 258)
 معاشرت با مردم
رفتار پیامبر (ص) با مردم به قدری محبت آمیز بود که مردم او را برای خود پدری مهربان و دلسوز می پنداشتند، و در دشواریهای و مشکلات زندگی به او پناه می بردند، به یاران و اصحاب خویش می فرمود: «بدی های یکدیگر را پیش من بازگو نکنید، چون دوست دارم با دلی خالی از کدورت با شما معاشرت داشته باشم».

 اما نحوه برخورد انسانهای امروزی
متاسفانه بعضی از انسان ها به علت دوری از فرمان های خدا و رسولش از حیوان وحشی هم درنده تر شده اند. به عنوان مثال برخود و عکس العمل کمونیست ها با مسلمانان. نمونه ای از این عمل ایشانرا می نگارم:
1- میخ های بلندی بر سر مسلمانان میکوبیدند تا به مخ برسد.
2- بنزین بر سر زندانیان می ریزند و آتش می زنند.
3- زندانی را هدف تیر سربازان برای تمرین تیر اندازی قرار می دهند.
4- میخ های آهنی روی ناخن ها می کوبند که از طرف دیگر خارج می شود.
5- برای اینکه زندانی بطور مسلم روی پای بایستد و ننشیند دو گوش او را به دیوار میخکوب می کنند.
6- کلاه خودهای فلزی بر سر آنان می گذارند و به امواج الکتریکی متصل می سازند و انواع شکنجه های دیگر...
و از نوشتن شکنجه زنان خود داری می کنم زیرا از نوشتن آنها حیا می کنم!!!
پس معلوم می شود که وجود رحمت جهانیان آکنده از مهر و رافت و عطوفت بود.
به گفته توماس کارلایل – انگلیسی بزرگی و بلندی رتبت غیر قابل انکار محمد (ص) را حاشا کردن نه تنها بی انصافی است بلکه خود لکه سیاه و ننگ و عاری است. گفتارهای حکیمانه محمد (ص) وحی آسمانی است. وجودش قطعه یی از حقایق اصیله و خمیره اش از قلب دنیا بدون شک وجود چنین شخصی بالا ترین دلیل است برای هستی آفریدگار عالم.
یا بنا بر گفته برنارد شاو – ایرلندی که می گوید: به عقیده من اگر به مردی مانند محمد (ص) زمام اختیار حکومت تمام دنیا را بسپارند، جهان و جهانیان تحت لوای حکومت اسلام رستگار خواهند شد و مکتب اسلام، دنیار را به خیر و سعادت و حل مشکلات زندگی هدایت خواهد کرد، تا بدانجا که بر تمام عالم همای سعادت پرتو خواهد افکند.

 نتیجه
با وجودیکه در این برهه از زمان که انسان ها یکدیگر را دشمن قلمداد می کنند و در پی نابود ساختن و از بین بردن خویش هستند حتی به جایی رسیده اند که به مقدسات خویش اهانت می ورزند. و جای تعجب هم نیست. ضرب المثلی معروف است که «من و علینا» (از ماست که بر ماست) یعنی خودمان این اجازه را به یکدیگر می دهیم بخاطر اینکه از رأس العین زندگی خویش فاصله گرفته و به دنیا گرویده ایم رمز خوشبختی که در جامه عمل پوشی به فرمانهای خدا و رسول خداست. را فراموش نموده ایم، پس مسلما زیر بارذلت ها و خواری فرو می رویم وقتی از خدا و رسولش دور گردیم. اما امیدواریم که خداوند آن مجد و عزت مسلمانان سابق را در وجودی اشخاصی مخلص و ربانی زنده کند که بوسیله ی آنها امت اسلامی رهنمون شوند و آن نصب العین زندگی خویش را پیدا کرده و فراموش و ترک نمایند.
لذا تنها را ه بازگشت به آرامش و امنیت واقعی و سعادت ابدی و سرمدی در خشنودی خدا و رسولش است. مقاله خویش را با اشعاری پر معنا و محتوی به اتمام می رسانم.
ماه فرو ماند از جــمال مــــحـــــمـــد          سرو نباشد بـه اعـتـدال مـــحـــــمــــد
قدر فلک را کمـال و منـزلتـی نـیست          در نظر قـدر بـا کـمـال مـــحـــــمــــد
وعـده دیـدار هــر کســی بــه قیـامت           لیـلـه اسـری شب وصال مــحـــــمــد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی           آمده مـجـموع در ظـلال مـــحـــمــــد
عرصه گیتی مجـال همـت او نیست            روز قیامت نگر مجال مـــــحــــمــد
و آن همه پیرایه بسته جنت فردوس            بو که قبولش کند بلال مــــحـــمــــد
همچو زمین آسمان خواهد که بیفتد             تا بدهد بوسه بر نعال مــــــحـــمــد
شمس و قمر در زمین حشر نتابنـد             پیش دو ابروی چون هلال مــحـمد
چشم مرا، تا به خواب دید جمـالش             خواب نمی گیرد از خیال مــحـمـد
«سعدی» گر عاشقی کنی و جوانی            عشق محمد بس است و آل مـحمـد
سعدی (رح)

چهارشنبه 28/9/1386 - 11:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته