• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1216
تعداد نظرات : 572
زمان آخرین مطلب : 1586روز قبل
اخبار
کشف یک مسجد قدیمی در حفاری های مکه

 در پی حفاریهایی  که برای توسعه منطقه جمرات توسط دولت عربستان در حال انجام است یک مسجد بسیار قدیمی که به دوران ابی جعفر منصور خلیفه عباسی برمی گردد سر از خاک برآورد.

عکسهایی از مسجد مذکور:

 

بر روی این سنگ نوشته که داخل مسجد موجود است نام ابوجعفر منصور (متوفای ۱۵۸ هجری) آمده است. در صورت اثبات این موضوع می شود گفت این مسجد عمری بیش از ۱۲۰۰ سال دارد.

چهارشنبه 26/10/1386 - 18:28
دعا و زیارت

عمرمختار رحمه الله

 


صفحات زرین تاریخ اسلام، همواره مزین به شیرمردانی بوده که در مکتب آسمانی و انسان‌ساز اسلام، تربیت یافته‌اند و این منبع فیاض خداوندی از آنان مردانی ساخته که برای رسیدن به محبوب حقیقی تا آخرین قطره خون، ایستادگی نمودند، غیرت و حمیتی که اسلام در وجود آنان دمیده بود آنان را حامل چنان ایمان و قدرتی نمود که به هیچ وجه، ظلم و تجاوز را از جانب دشمنان قبول نکردند و بسان کوهی استوار در مقابل تجاوزشان ایستادگی کرده و همچون سیلی خروشان بر قدرتهای پوشالی آنان هجوم می‌بردند و به منظور اعلاء کلمة الله و برافراشتن پرچم توحید و عزت در اقصی نقاط عالم، جانفشانیها کرده و خواب راحت را از دشمنان اسلام گرفته، زندگی را به کامشان تلخ و بنیان آنان را به تزلزل درآوردند و برای نسلهای بعد از خود، الگو و مایه فخر و مباهات قرار گرفتند.
یکی از این دلیر مردان تاریخ که با نعره ابوبکری "أینقص الدین و انا حی" و با شعار عمری "نحن قوم اعزنا الله بالاسلام" و با ندای حسینی "هیهات منا الذلة" به میدان مبارزه و جهاد در مقابل طاغوت زمان خویش قدم گذاشت و تا سرحدّ شهادت پیش رفت، سید عمر بن‌مختار بن‌عمر المنفی است که در سال 1848م (1275هـ) در "بطنان" یکی از بخشهای ایالت برقه "لیبی" در دامن مادری با خدا و پدری متدین و خانواده‌ای دین‌دوست چشم به جهان گشود، ایشان ابتدا در یکی از مدارس خانقاه (زاویه) در "زنزور" و سپس درخانقاه "جغبوب" مشغول تحصیل شده و مراحل تربیت و رشد روحانی خویش را در این مکاتب و مدارس که جامع  شریعت و طریقت به معنای کامل بودند، گذرانید.
مدارس خانقاه، وابسته به نهضت نوپای سنوسیه بود؛ سنوسیه فرقه‌ای از مجاهدین صوفی در آفریقای شمالی و منسوب به سید محمد بن‌علی سنوسی بود. سید محمد بن‌علی، داعیۀ اجتهاد داشت و در اصول و کلام و تصوف چندین کتاب تالیف کرد. سنوسی در تحقق اندیشۀ وحدت اسلامی اهتمام بسیار کرد و مریدان و اخلافش نیز در تعقیب مقاصد وی تلاشهای فراوانی نمودند.
عمرمختار که در دامان مکتب اسلام پرورش یافته بود به عنوان برجسته‌ترین عالم سنوسی به مقام رهبری خانقاه "القصور" واقع در جبل الاخضر منصوب شد و تا سال 1911م مانند دیگر علمای خانقاه‌ها به انجام وظایف متعارف، مشغول بود تا اینکه حضور استعمارگران ایتالیایی در خاک لیبی، این غیورمرد را برآن داشت تا سلاح برکف گرفته و با پشتوانۀ ایمان و توکل بر الله برای دفاع از کیان اسلام و شرافت مسلمانان، قدم به معرکۀ جهاد بگذارد و به این ترتیب ایشان، زهد و تقوا را با جهاد و پیکار درهم آمیخت و مکاتب و خانقاه را علاوه بر ذکر و عبادت به مراکز تعلیمات جهادی مسلمانان علیه سلطۀ بیگانگان مبدل ساخت. عمرمختار رحمه‌الله به وسیلۀ افرادی که تحت نظارت و توجهات خودش تربیت یافته بودند، توانست انقلابی عظیم، سدی فولادین و حرکتی عزت‌آفرین را در مقابل دشمنان اسلام ایجاد نماید، زیرا یکی از امتیازاتی که این سردار زاهد از آن بهره‌مند بود، نفوذ عمیق روحانیش در میان قبایل بود. نهضت عمرمختار در شرایطی پا به عرصۀ وجود گذاشت که ملتهای عرب بویژه مردم لیبی و مصر، زیر تازیانه بیگانگان و در آستانه اضمحلال امپراطوری عثمانی، چشم به سرنوشتی تلخ دوخته بودند، اما این نهضت، نقطۀ عطفی برای تجدید تفکر دینی مسلمانان شد بطوری که نویسندگان عرب، جنبش سنوسیه و به تبع آن، نهضت عمرمختار را از جمله عوامل مؤثر در بیداری اعراب می‌دانند و دلیل اینکه عمرمختار در شمار مصلحان تفکر دینی مطرح نشده است مشغولیت همه جانبه وی در جهاد و اقدام عملی در برابر هجوم استعمار بوده که مجال پرداختن به مباحث علمی و کلامی را  از او گرفته بود.
خلاصه اینکه عمرمختار در قیامی که به منظور بیرون راندن ایتالیای استعمارگر از خاک لیبی، بوقوع پیوست، بیست سال پایانی عمرش را در میدان جهاد و مبارزه گذرانید و در این دوران، چنان رشادتها، دلاوریها و تاکیتیکهای جنگی را از خود نشان داد که هریک در نوع خود، بی‌نظیر بودند. مجاهدان تحت فرماندهی ایشان که خودش در پیشاپیش لشکر قرار داشت با حمله‌های ناگهانی و برق آسا، درمدت چند دقیقه ضربه‌های سنگینی بر دشمن وارد کرده و با همان سرعت صحنه را ترک می‌کردند بطوری که دشمن متجاوز زمانی به خود می‌آمد که دیگر از آن قاصدان تیغ و شمشیر اثری نبود. طبق گفته یکی از فرماندهان ایتالیایی بنام  "گرازیانی" فقط در مدت بیست ماه، 263 جنگ در بین دو طرف رخ داد که در هربار از جانب گروه عمرمختار، ضربه‌های مهلکی بر پیکره دشمن وارد می‌شد.
آخرین معرکه‌ای که بین نیروهای دشمن و سپاه عمرمختار رخ داد در تاریخ 11 سپتامبر 1931م  بود. در این جنگ، حدود 50 مجاهد همراه ایشان بودند که اکثر آنها به شهادت رسیدند. که در نهایت، دشمن  با هدف قرار دادن اسب عمرمختار و وارد شدن جراحاتی بر بدنش، وی را دستگیر کردند و این درحالی بود که هیچ یک از نظامیان ایتالیایی نمی‌دانستند پیرمردی که اسیرشان شده، فرمانده مجاهدان (عمرمختار) است.
عمرمختار چهار روز در "بنغازی" زندانی بود و ساعت پنچ بعد از ظهر 15 سپتامبر1931م، ایتالیایی‌ها، حکم اعدام وی را صادر کردند. صحنه بازجویی عمرمختار در دادگاه ایتالیایی بسیار تحسین برانگیز بود. او همچون قهرمانان حماسی با شجاعت تمام سخن گفت و مسئولیت تمام عملیات را برعهده گرفت و بالاخره صبح روز چهارشنبه 1931 (1311هـ ش) عمرمختار، این مجاهد نستوه، درحالی که سروش آسمانی (لا اله الا الله محمد رسول الله) را بطور مکرر بر زبان می‌راند به پای چوبه دار رفت. او به روی مرگ لبخند زد و عاشقانه و مردانه جام شهادت را نوشید. حقا که عمرمختار در دنیا مردانه و آزاد زیست و نام خود را در لیست آزاد مردان تاریخ ثبت نمود و برای نسلهای بعد از خود پیام مردانگی و آزادی را به میراث گذاشت.
آری! اینها بودند مجاهدانی که با مولایشان معامله کردند و در مقابل، عزت را برای مسلمانان، و جنت و رضای الهی را برای خویش خریدند.
اگر امروز در فلوجۀ عراق، چچن و بیت المقدس مجاهدان دلاور قیام نموده‌اند،  اگر در افغانستان و کشمیر، غیور مردانی به پا خواسته‌اند که زندگی با عزت درکوهها و دره‌ها را بر زندگی مذلت‌بار کاخ نشینان بیگانه پرست ترجیح می‌دهند و با آغوش باز از شهادت استقبال می‌کنند و ... همه و همه نتیجه جهاد مجاهدان و تأثیر خون شهیدان تاریخ اسلام است که انسانیت از آن درس شهامت و شهادت را می‌آموزد. براستی! چه زیباست مقوله مشهور "یک دم شیری به از صد سال میش" و چه پر معناست حدیث نبی رحمت صلی‌الله‌علیه‌وسلم «و علیک بالجهاد فانه رهبانیة الاسلام» [مسند احمد 3/ 82]
و چه لذت بخش و امیدوار کننده است فرمایش پروردگار عالمیان: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلاً».
والسلام

جا دارد از مسئولین صدا و سیما به خاطر پخش فیلم عمر مختار تشکر کنم و اگر امکان دارد دوباره این فیلم را پخش نمایند


 

 

مرد حر محکم ز ورد لاتخف              ما به میدان سر به جیب او سربکف
مرد حر از لا اله روشن ضمیر            می ‌نگردد بنده‌ی سلطان و میر
چهارشنبه 26/10/1386 - 18:11
کامپیوتر و اینترنت

کیبورد خود را قفل کنید

 

برای اینکه بخواهید صفحه کلید خود را از کار بیندازید دکمه shift  سمت راست صفحه کلید را 8 ثانیه نگهدارید. پیغامی بر روی صفحه ظاهر خواهد شد که اگر ok بزنید صفحه کلید قفل می شود. حال برای آنکه دوباره به حالت اول برگردد روی نوار ابزار ویندوز یا به اصطلاح task bar کنار ساعت ، شکلی ظاهر می شود که با دو بار کلیک روی این شکل صفحه ای به نام Accessibility options باز می شود. حال باید در قسمت دوم صفحه باز شده علامت کنار گزینه use filter keys  را بردارید و  ok بزنید.

چهارشنبه 26/10/1386 - 18:3
کامپیوتر و اینترنت

بخوانید تا کامپیوتر تان نسوزد

 

هنگامی که قصد دارید یک سیستم رایانه ای را نصب وراه اندازی کنید به احتمال فراوان محافظ الکترونیکی از اجزایی است که خواهید خرید. کاربرد ثانویه محافظ الکتریکی برای انشعاب است ،یعنی می توان چندین دستگاه را از طریق یک پریز به برق متصل کرد بدون آنکه با کمبود جریان مواجه شویم وخطری دستگاهها را تهدید کند،ولی کاربرد دیگر محافظ الکترونیکی که اهمیت فراوانی نیز داردمحافظت از اجزا وقطعات الکترونیکی درون کامپیوتر شماست.

 

این محافظت در مقابل نوسانهای الکتریکی انجام می گیرد بنابراین ابتدا تعریف کامل تری از نوسان را ارائه می کنیم . نوسان ولتاژ یا ولتاژ ناپایداروبه عبارتی power surge به افزایش ویا کاهش ولتاژخارج از محدوده استاندارد وقراردادی اطلاق می شود. در سیم کشی های خانگی واداری در ایران ولتاژاستاندارد220ولت است.

 

به گزارش iritn اگر سطح ولتاژ از 220ولت تجاوز کند ویا مقدار زیادی کمتر از آن باشد آنگاه محافظ الکتریکی یا  protector surgeاز نابود شدن رایانه تان جلوگیری می کند. برای فهم بهتر مسأله مفید است تا ولتاژ را بهتر بشناسد.ولتاژ مقیاسی برای اندازه گیری انرژی پتانسیل الکتریکی محسوب می شود .جریان الکتریسته از نقطه ای به نقطه ای دیگر جریان می یابد زیرا انرژی پتانسیل دو نقطه تفاوت دارند. می توانید این مسأله را مشابه جریان آب در نظر بگیرید که از جایی با  فشار وسطح بیشتر به محلی با فشار وسطح کمتر حرکت می کند. در واقع می توان ولتاژ را فشار الکترونیکی نیز نامید . افزایش ولتاژ را می توان به دو گروه تقسیم کرد:

surge 1 هنگامی که افزایش ولتاژ حداقل 3ثانیه طول بکشد.

spike 2 هنگامی که تنها یک یا دونانو ثانیه طول بشکد.

 

در هردو حالت اگر افزایش ولتاژ قابل توجه باشد می تواند باعث بروز خسارات زیادی در دستگاه الکترونیکی شود. همانطور که اگر فشار آب پشت سد خارج از محدوده افزایش یابد سد می شکند. برای سیم حامل جریان برق هم چنین اتفاقی می افتد وسیم از بین می رود. حتی اگر افزایش ولتاژ بلافاصله قطعه را نابود کند درطول زمان آن را از بین خواهد برد.

 

یک محافظ الکتریکی استاندارد جریان الکتریکی ورودی از پریز را به خروجی ها  ازطریق اجزای مختلفی هدایت می کند ودر صورت وجود جریان اضافی آن را از طریق سیم زمین خارج می کند. در متداول ترین نوع این محافظ قطعه ای به نام Dxide Varistor.Metal ولتاژ اضافی را Divert می کند. عملکرد این Mov چندان پیچیده نیست ولی با توجه به تخصصی بودن آن از عنوان روش عمل آن صرف نظر می کنیم

 
چهارشنبه 26/10/1386 - 18:0
اخبار
استاد شحّات محمد انور یکی از قرّاء برجسته جهان اسلام شب دوشنبه 23/10/86 به علت بیماری دارفانی را وداع گفت.
این استاد فرزانه درسال 1328 هـ ش درکشور مصر چشم به جهان گشود و درسن 9 سالگی موفّق به حفظ کلام الله مجید گردید و برای تکمیل تحصیلات به دانشگاه الازهر راه یافت.

 پس از تلاشهای بی‌وقفه، در رادیو مصر به تلاوت پرداخت.
از ایشان در کشورهای زیادی جهت تلاوت قرآن مجید دعوت به عمل آمده است که از این قاری ممتاز و صاحب سبک، به عنوان یکی از مفاخر قرائت یاد می‌شود.
ایشان دارای دو فرزند به نامهای انورشحات و محمود شحات می‌باشند که مقلّدین زیادی از سبک ایشان استفاده می‌کنند.
این ضایعه اسفناک را به جامعه دینی، علمی و قرآنی تسلیت گفته، از خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات و برای بازماندگان ایشان اجرو صبر را مسئلت داریم.
«إنا لله و إنا الیه راجعون» اللهم اغفرله و ارحمه و عافه واعف عنه و اکرم نزله و وسع مدخله و اغسله بالماء و الثلج و نقّّه من الخطایا و الذّنوب کما ینقی الثّوب الابیض من الدّنس
اللهم لاتحرمنا اجره و لا تفتنّا بعده. آمین یا رب العالمین.
 

چهارشنبه 26/10/1386 - 17:59
دعا و زیارت
هرگز اسلام راکنارنمیگذارم

 هرگز اسلام راکنارنمیگذارم

 اسمش یاسمین بود و در فلسطین متولد شده بود، ساعات متمادی در کنارش می‌نشستم و به گفته‌هایش در مورد سرزمین، فرهنگ، خانواده و دوستانی که بسیار دوست‌شان می‌داشت، گوش فرا می‌دادم، اما بیشترین چیزی را که به آن عشق می‌ورزید، دینش «اسلام» بود! یاسمین به گونه‌یی از خودباوری رسیده بود که هرگز مانندش را در انسانی دیگر مشاهده نکرده بودم، او برایم در مورد پیامبران و خدا صحبت می‌کرد و این که جز خدای یگانة بی‌شریک، کسی را نمی‌پرستد، خدایی که او را «الله» می‌خواند؛ سخنانش در مقابل استدلالات من قانع‌کننده و صادق به‌نظر می‌رسید و همین صداقت و قناعت وی برایم کافی بود.
 
 

خانم «امیره»، زن آمریکایی که مسلمان شده است، می‌گوید:
از پدر و مادر مسیحی در ولایت «ارکنساس» ایالات متحدة آمریکا متولد شدم، پدرم در آنجا مزرعة سرسبزی داشت که من در آن پرورش یافتم، وی در کلیسای محلی «معدانیه» موعظه می‌کرد و مادرم زنی خانه‌دار بود، من تنها فرزند خانواده بودم، دوستان عربم مرا آمریکایی سفید می‌خوانند؛ چرا که اصلاً به تبعیض نژادی معتقد نیستم.
طایفة معدانیه، طایفه‌یی مسیحی، مثل کاتولیک و دیگر شعبه‌های مسیحیت می‌باشد، با ایمان به ثالوث و اعتقاد به این كه مسیح پسر خداست، اما در تعالیم خود متفاوت می‌باشد؛ در دهکدة ما فقط سفیدپوستان مسیحی زنده‌گی می‌کردند و تا فاصلة 200 میلی اثری از ادیان دیگر نبود و تا چندین سال فردی خارج از ده را ندیده بودم. در کلیسا به ما می‌آموختند که انسان‌ها با هم مساوی‌اند، اما هرگز برای این تعالیم انعکاسی در واقعیت نیافتم.
اولین باری که با یک مسلمان روبه‌رو شدم زمانی بود که در دانشگاه ارکنساس درس می‌خواندم، باید اعتراف کنم در آغاز از لباس‌های عجیبی که زنان و مردان مسلمان می‌پوشیدند، متعجب بودم و باور نداشتم که زنان مسلمان موهای خود را پنهان می‌کنند. و همین علاقه به مطلع‌شدن از موضوع، مرا برای اولین بار به شناختن زن مسلمان برانگیخت و آن برخوردی بود که مسیر زنده‌گی‌ام را برای همیشه تغییر داد به گونه‌یی که هرگز آن را فراموش نخواهم کرد.
اسمش یاسمین بود و در فلسطین متولد شده بود، ساعات متمادی در کنارش می‌نشستم و به گفته‌هایش در مورد سرزمین، فرهنگ، خانواده و دوستانی که بسیار دوست‌شان می‌داشت، گوش فرا می‌دادم، اما بیشترین چیزی را که به آن عشق می‌ورزید، دینش «اسلام» بود! یاسمین به گونه‌یی از خودباوری رسیده بود که هرگز مانندش را در انسانی دیگر مشاهده نکرده بودم، او برایم در مورد پیامبران و خدا صحبت می‌کرد و این که جز خدای یگانة بی‌شریک، کسی را نمی‌پرستد، خدایی که او را «الله» می‌خواند؛ سخنانش در مقابل استدلالات من قانع‌کننده و صادق به‌نظر می‌رسید و همین صداقت و قناعت وی برایم کافی بود.
اما خانواده‌ام از آن دوستم هیچ اطلاعی نداشتند و یاسمین تمام کوشش خود را به خرج می‌داد تا مرا قانع سازد که اسلام تنها دین حقیقی است که زنده‌گی طبیعی را سر و سامان می‌‌بخشد. می‌دیدم که آخرت برای او خیلی مهمتر از این دنیای فانی بود، او برایم می‌گفت ما در زنده‌گی دیگر خود، در جنت یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد.
زمانی که به سوی فلسطین رهسپار شد، هر دو می‌دانستیم که شاید هرگز باری دیگر در این دنیا یکدیگر را نبینیم. گریه کرد و خواهش نمود که مطالعات خود را در مورد اسلام ادامه دهم تا امکان ملاقات در جنت برای‌مان میسر شود، تا همین اکنون پیوسته گفته‌هایش در گوشم تکرار می‌شود.
از اولین روزی که با هم روبه‌رو شدیم مرا «امیره» صدا کرد به همین دلیل هنگامی که مسلمان شدم؛ این نام را برای خود انتخاب کردم و بعد از دو هفته که از بازگشت وی به سرزمینش می‌گذشت، گلولة سربازان اسرائیلی در خارج خانه‌اش او را به شهادت رساند، این خبر را که یکی از دوستان عرب‌مان برایم نقل کرد، بدترین اثر ممکن را بر روحم نهاد.
در خلال مدت‌زمانی که در دانشگاه بودم با دوستان بسیاری که اهل خاور میانه بودند روبه‌رو شدم و از همان جا بود که به آموزش زبان عربی، علاقه‌مند گردیدم، به خصوص هنگامی که یکی از دوستانم قرآن را می‌خواند و یا از طریق نوار، آیات قرآن را می‌شنیدم، این زبان به طور خاصی زیبا به نظر می‌رسید و هرکس که همراهم از طریق اینترنت صحبت می‌کند و یا نامه‌ام را می‌بیند، خواهد گفت که هنوز در مقابلم راه درازی است.
بعد از این که دانشگاه را ترک کردم و به اجتماع کوچکم برگشتم، مسلمانی را نمی‌یافتم تا با او انس گیرم، ولی تشنه‌گی اسلام و محبت زبان عربی، قلبم را رها نکرد و باید اعتراف کنم که این موضوع باعث شده بود که خانواده و دوستانم بسیار پریشان شوند. بعد از گذشت سال‌ها با کسی دیگر روبه‌رو شدم که من او را نمونه‌یی از یک مسلمان درست می‌شمارم. برای بار دوم طرح سؤال و آن چه که توانایی مطالعه‌اش را در مورد دین داشتم، شروع کردم و ماه‌ها می‌گذشت و من مطالعه می‌کردم و خدا را می‌خواندم تا این که در 15 اپریل 1996 اسلام را پذیرفتم.
مشخص‌ترین چیزی که مرا به اسلام قناعت داد و در واقع باید آن را همة اسلام دانست، و به خاطر آن است که هرگز اسلام را ترک نخواهم کرد کلمة (لا اله الا الله و محمد رسول الله) است!
چون خانواده‌ام مشاهده نمودند که بیش از اندازه در مورد اسلام می‌آموزم، بر من خشمگین شدند و صحبت‌کردن با مرا جز در موارد نادر ترک گفتند و هنگامی که مسلمان شدم به طور کل با من قطع رابطه نمودند، حتا کوشیدند مرا به بیمارستان عقلی بسپارند؛ زیرا باور داشتند که من دیوانه شده‌ام... قطع رابطة فامیل بزرگترین فشار را بر من وارد آورد و احیاناً دعا می‌کردند که خدا مرا به دوزخ ببرد.
بعد از سپری‌شدن دو روز از انفجار سعودی، خانواده با من صحبت کردند تا بگویند مامایت در این انفجار کشته شده و دوستان تروریست من مسؤول قتل اویند؛ بناءً دست تو هم به خون مامایت آلوده شده است.
روزهای متمادی گریه کردم، اما ایمانم به قوت باقی بود و توانستم از آن مصیبت به سلامت گذر کنم. کوشیدم با خانواده مرتبط شوم، ولی آنان پیوسته مرا رد کردند، حتا شمارة تلفن‌های خود را تغییر دادند، کار به جایی رسید که یکی از نزدیکانم علیه من اقامة دعوا نموده، به صورت قانونی مرا از نزدیک‌شدن به خانه‌اش منع کرد... مادرم نیز یکی از آنها بود.
هنگامی که از بازار برمی‌گشتم، دیدم روی ماشینم با رنگ فشاری نوشته بودند (دوست‌دار تروریستان...!) شبی در پارکینگ، مردی به من حمله کرده؛ به شدت مرا لت‌وکوب نمود، ولی دستگیر شد و هنوز در زندان به‌سر می‌برد.
چندین بار ماشینم را خراب نمودند و دائماً در نزدیکی خانه‌ام شب‌هنگام، دادوفریاد و صدای انفجار آتشین به گوشم می‌رسید و زمانی که لباس‌های اسلامی و پتلون‌های خود را به خشکه‌شویی‌یی که در همسایه‌گی ما قرار داشت بردم، به من گفت که لباس‌هایت گم شده است. فقط پتلونم را مسترد نمود و تهدیدم کرد که از او شکایت نکنم.
در وقت نوشتن این موضوع غرق مبارزه با محاکم هستم و همین اکنون نمی‌توانم مناقشات آنها را افشا کنم؛ با وجود این که من مرتکب هیچ جرمی نشده‌ام، محکمه مرا از این كه از شهر بیرون روم، منع کرده است.
اما به خواست خدا هرگز در این جدال آن چه را می‌خواهند به دست نخواهند آورد و برای یاسمین دوستم، عزیزم و خواهر اسلامی‌ام و اولین کسی که برای اولین بار اسلام را از طریق وی شناختم، می‌گویم: می‌دانم اکنون که من مسلمان شده‌ام تو خوشحال و خندانی و به زودی تو را در بهشت خواهم دید.
من این سطور را برای کسب دلسوزی و به‌دست‌آوردن رحمت مسلمانان نمی‌نویسم، اما از همةتان می‌خواهم که مرا در نمازهای‌تان دعا کنید و از تمام روزنامه‌نگاران و نویسنده‌گانی که این مقاله را نشر می‌کنند سپاسگزارم.

چهارشنبه 26/10/1386 - 17:58
دعا و زیارت

 

 

خانم ایوادو ویتراى میروویچ

 

 

پدر پروفسور میروویچ از اشراف زادگان فرانسه و مادر او اصالتاً اسكاتلندى است وى موفق به اخذ لیسانس حقوق و سپس دكتراى ادبیات از دانشگاه سوربن شده و رساله ى دكتراى او در باره (( جلال الدین رومى و روابط روحانیت و شعر در جهان اسلام )) بوده است. ایشان در سال 1963 به اسلام گرویدند و از موقعیت شایسته اى در محافل دانشگاهى فرانسه و به طور كلى در سطح غرب برخوردار بود. آشنایى نزدیك جهان اسلام نامبرده از هنگامى است كه ى در فواصل سالهاى 1973 1969 به تدریس در دانشگاه الازهر پرداخت و سخنرانى هایى نیز در اغلب كشورهاى عربى از جمله كویت در سال 1971 ایراد نمود.
استاد میروویچ در باره نخستین آشنایى خود با اسلام و مسلمان شدنش از طریق كتاب هاى اقبال لاهورى خصوصا كتاب (( تجدید ساختار تفكر دینى در اسلام )) و تأثیر فلسفه ÷س از مدتها جست و جو و ناكامى در ادیان مختلف گمشده خود را در این فلسفه یافتم چرا كه نگرشى شمولى به جهان و بشریت داشت و این ویژگى فلسفه اقبال و ماهیت جهان شمولى آن است ..... ماهیت اسلام به تدریج برایم به عنوان حقیقت نخستین مجسم گردید و موجب شد تا پس از سه الى چهار سال فراگیرى زبان فارسی، شناخت اسلامى ام افزیش یابد.
از آثار او مى توان كتاب "چهره دیگر اسلام" را نام برد
چهارشنبه 26/10/1386 - 17:54
دعا و زیارت

به سوی نور (سرباز کره ای در عراق، اسلام آوردن خود را علام کردند )

سرباز کره ای، اخیراً در عراق بعد از اینکه قرآن را مورد تحقیق وتلاوت قرار دادند و به حقانیت دین مبین اسلام پی بردند و اسلام آوردن خود را اعلام کردند.
ایشان در مورد اسلام آوردن این سربازان می افزاید: بعد از اینکه سربازان غسل نمودند و در صف واحد پشت سر  امام در یک صحنه بسیار زیبایی ایستادند، این زمانی بود که مفهوم واقعی تساوی و برابری در مقابل ذات باری تعالی متبلور و نمایان گردید. در این وقت بود که سربازان کلمه شهادت را به زبان عربی شنیدند و کلمه طیبه «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله» را به زبان آوردند.
همچنین گروهبان یکیم «بایک سیونگ» از یگان زیتون می گوید: من در رشته زبان عربی از دانشگاه فارغ التحصیل شدم و قرآن کریم را مورد مطالعه قرار دادم و قرآن مرا متاثر نمود و قصد کردم که اسلام آوردنم را علناً اعلام کنم.
ایشان در ادامه می افزایند: در بازگشت از عراق در مراسم های دینی شرکت خواهم نمود تا که هموطنانم را با خود همعقیده کنم و این را برایشان ثابت کنم که قدرت کره، قدرت انسان دوستی و خدمت است نه اشغالگری.
ایشان در آخر متذکر می شود که چون بیشتر مردم اربیل مسلمان بودند، من سربازان کره ای را اجازه دادم تا به مسجد بروند و با اسلام آشنایی پیدا کنند و به همین علت بسیاری از آنان از دین اسلام متاثر شدند و ایمان آوردند.

 

چهارشنبه 26/10/1386 - 17:52
کامپیوتر و اینترنت

e-Speaking 3.5.12

این یک برنامه بسیار جالب است که به شما امکان می دهد تا بتوانید با صدای خود با کامپیوتر کار کنید این برنامه به شما امکان می دهد تا تمامی فایل ها و برنامه ها را تنها با فرمان صوتی بدون حرکت با موس اجرا کنید، از قابلیت های این نرم افزار سادگی آن می باشد که شما می توانید با استفاده از آن به آسانی کامپیوتر را کنترل کنید.

منبع مجله ی الکترونیکی مینوس                        www.minos.blogfa.ir

منبع:مجله الكترونیك مینوس                      www.minos.blogfa.com   دانلود با حجم ۱.۴۵ مگابایت

 

جمعه 14/10/1386 - 18:23
دعا و زیارت

  در دنیا دو چیز را فراموش مکن اول خدا را بعد مرگ را

 

allah.jpg

جمعه 14/10/1386 - 17:57
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته