• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 73
زمان آخرین مطلب : 3468روز قبل
حجاب و عفاف
حجاب روبروی آیینه می‌ایستم، روسری‌ام را با دقت می‌بندم، بعدش هم چادرم را… و زیر لب می‌گویم: ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهنّ… و صفا می‌کنم با این آیه‌هایت… همین‌ آیه‌ها که حتِّی برای حرف زدن و راه رفتن و لباس پوشیدنم هم برنامه‌ دارند؛ برای من: برای یک دختر مسلمان قرن بیست و یک.
(1) دخترک آرام و با وقار به پسر جوان نزدیک می‌شد، روحش هم خبردار نبود بیست و چند قرن بعد قرار است دخترانِ‌ مسلمان، راه رفتن را از او یاد بگیرند!! همان طور که روحش خبردار نبود، این رفتنش مظهر استجابتِ‌ دعایِِ‌ آن پسر جوان است، وقتی در نهایتِ استیصال به خدایش گفته بود؛ محتاجِ‌ هر خیری‌ست که به سوی‌ او نازل شود!؛ انّی لما انزلت الیّ‌ من خیر فقیر. آیه‌ها راه رفتنش را این‌طور روایت می‌کنند: تمشی علی استحیاء… عظمت و ظرافتی که در لغت «استحیاء» نهفته است آن‌ قدر هست که با تعبیرش صفا کنیم و راه رفتن را از دختر شعیب یاد بگیریم!
 
(2) می‌گویند: اگر اهل ِ‌تقوا هستید، با ناز حرف نزنید که کسی در دلش طمع کند به شما، اِن اتّقیتنّ‌ فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذی فی قلبه مرض… می‌گویند: خوب و شایسته و متین حرف بزنید. همین آیه‌ها می‌گویند. این «قلن قولاً معروفاً» یعنی هم خوب حرف بزنید و هم حرف ِ‌خوب بزنید. خداییش شما صفا نمی‌کنید با این عبارت؟ شرطِ اولش هم که یادتان هست: اگر اهلِ‌ تقوا هستید! اگر نیستید که هیچ!
 
 (3) نمی‌دانم همان قدر که من با این صفت‌های تفضیلی در فضای آیاتِ عفاف ذوق می‌کنم، شما هم به وجد می‌آیید؟ لحن را داشته باشید: ذلک ادنی… ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهنّ… ذلک ازکی لکم و اطهر… این نزدیکتر است به پاکی و تقوا، این برای‌ دل‌های شما و آنها پاکیزه‌تر است، این به پاکی و طهارت نزدیک‌تر است… برای هر کس که پاکی می‌خواهد و طهارتِ قلب، برای هر کس که تقوا می‌خواهد و تزکیه… برای هر کس که می‌خواهد! و مگر آدم توی این فضا و با لحنِ این آیات می‌تواند تسلیم نشود و بگوید که دلش پاکی و تقوا و طهارت و تزکیه نمی‌خواهد!
)۴(می‌دانید فضای این آیات دلِ‌ من را کجا می‌بَرَد؟… روایتی که خطبه فدک را نقل می‌کند را خوانده‌اید رفقا؟ آن روایت قبل از بیانِ‌ خود خطبه، حالاتِ بانو را موقع ورود به مسجد برای بیانِ خطبه توصیف می‌کند. این عبارات برای من قدر و عظمتش اگر بیشتر از خودِ خطبه نباشد، کمتر هم نیست: لاتت خمارها علی رأسها: بانوی من و شما روسری‌شان را پوشیدند، و اشتملت بجلبابها: و چادرشان را هم. واقبلت فی لمه من حفدتها و نساء قومها: و در حلقه و میانه گروهی از زنانِ‌ مؤمن به سمت مسجد حرکت کردند، تطأ دیولها: لباسشان آنقدر بلند بود که گاهی زیر پا قرار می‌گرفت! ما تخرم مشیتها مشیه رسول الله: چقدر راه رفتنشان شبیه راه ‌رفتن پیامبر بود!… آآآه…
 
(5) این آیه‌ها می‌گویند: ای پیامبر! به زنانت و به دخترانت و به زنان مؤمن بگو جلباب‌هایشان را به خودشان بگیرند. می‌گویند: به زنانِ ‌مؤمن بگو دور گردنشان را با روسری‌هایشان بپوشانند، این برای این که به پاکی و تقوا شناخته شوند بهتر است… .
 
پی نوشت ها:
(1) فجاءته احدیهما تمشی علی استحیاء… (قصص، ۲۵)
(2) ان اتّقیتنّ فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذی فی قلبه مرض و قلن قولاً معروفا... (احزاب، ۳۲)
(3) یا ایّها النّبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین…(احزاب، ۵۹)
(4) و اذا سألتموهنّ متاعاً فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهنّ… (احزاب، ۵۳)
(5) و قل للمؤمنات… و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ…(نور، ۳۱)
شنبه 1/9/1393 - 18:39
حجاب و عفاف
شکی نیست که حجاب و پوشش تأثیر زیادی بر روح و روان زن دارد. عفاف و پوشیدگی برای زن همچون سد و حفاظی است که در سایه آن از هر ذلّت و تحقیری در امان می ماند.
در یک بررسی ساده می توان به طور جزئی تر به آثار حجاب در سلامت روانی زن پی برد. در این جا به بعضی از آثاری که حجاب در سلامتی و آرامش روانی زنان دارد، اشاره می کنیم.
 
1-امنیت
اگر انسان ها در زندگی روزمرّه خود و در کوچه و خیابان، محل کار، تحصیل و حتی داخل منزل احساس امنیت نکنند و دائما در ترس و دلهره باشند، به تدریج دچار اضطراب می شوند. در این میان زنان به دلیل ویژگی های شخصیتی و موقعیت اجتماعی شان، آسیب پذیری بیشتری دارند و طبعا نیاز بیشتری به امنیت دارند.
زیرا در بین جوامع بشری همیشه مردانی وجود دارند که به جهت نداشتن تربیت صحیح انسانی، به دنبال فرصتی هستند تا زنان را مورد سوء استفاده های جنسی قرار دهند و یا حداقل مردانی که زمینه های انحرافی در آنها وجود دارد، و به تعبیر قرآن «فِی قَلْبِهِ مَرَض» (1) یعنی بیمار دل هستند، با دیدن کوچک ترین محرّک جنسی، عنان اختیار را از کف داده و نسبت به زنان بی حرمتی روا می دارند.
در تفسیر علی بن ابراهیم قمی (2) آمده است: زنان مسلمان به مسجد می رفتند و نماز جماعت را با پیامبر می خواندند. هنگامی که ایشان برای خواندن نماز صبح و یا مغرب و عشا از خانه بیرون می رفتند، جوان ها بر سر راهشان می نشستند و به تعرّض و آزار آنان می پرداختند. در این زمان آیه 59 سوره احزاب نازل گردید و بر پوشش زنان به عنوان حفاظ در مقابل آزار و اذیت دیگران تأکید کرد.
 
2-ارزشمند شدن زن
یکی دیگر از ثمرات حجاب برای زن، گران بهاتر شدن او برای مرد و در نتیجه، به وجود آمدن عشق است که لذّت بخش ترین عواطف انسانی است. نیاز به دوست داشن و محبوب دیگران واقع شدن، همچنان که «مزلو» روانشناس غربی در سلسله مراتب خود به آن اشاره کرده، یکی از نیازهای مهم هر انسان است. میزان این نیاز در زنان بیش از مردان است؛ زیرا موجودیت روانی و شخصیتی زن به این است که مورد توجّه و محبت دیگران، به ویژه نزدیکانش مثل پدر، مادر، شوهر و فرزندان واقع شود، به طوری که اگر این جایگاه را نداشته باشد امید خود را در زندگی از دست می دهد؛ به عبارت دیگر، شکست در عشق، شکست در همه چیز اوست.
«ویل دورانت» نیاز اصلی زن در زندگی زناشویی را، مورد محبت و توجه مرد واقع شدن می داند و در این باره می نویسد: «زن وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه به او مایه حیات اوست» و در جای دیگر می نویسد: «می گویند زنان بیشتر به دنبال ستایش ها و تحسین های مطلق و مبهم مردانند و بیشتر می خواهند که مردان به خواست آنها توجّه کنند و این امر از میل آنها به لذّت جنسی بیشتر است؛ در خیلی از موارد لذّت محبوب بودن آنان را بیشتر خرسند می سازد.» (3).
در مقابل، اگر زنان مورد بی مهری و بی توجهی قرار گیرند و یا تحقیر شوند، بیش از دیگران در معرض ناراحتی ها و مشکلات روانی قرار می گیرند و سلامت روانی خود را از دست می دهند. آنان زمانی می توانند این نیاز را در خود تأمین کنند که ارزش واقعی خود را به عنوان یک انسان از دست ندهند. مسئله مهم این است که زن از چه راهی می تواند ارزش واقعی خود را حفظ کند؟ اسلام و سایر ادیان الهی بهترین عامل حفظ ارزش زن را «حجاب» می دانند.
 
بی تردید حجاب و خودداری های ظریفانه زن، او را در نظر مرد محبوب می کند و مرد را آماده فداکاری و جان فشانی برای او می کند. در واقع نقش مهم حجاب برای زن حفظ جایگاه معشوقیت اوست. اما اگر زن زیبایی های خود را در معرض نمایش قرار دهد، کم کم برای مردان عادی می شود و به تدریج از ارزش او کاسته می شود؛ ولی وقتی زن خود را می پوشاند، نه تنها ارزش او کم نمی شود، بلکه برای مرد جذاب تر و رؤیایی تر جلوه می کند. زیرا «حجب برای دختر همچون وسیله دفاعی است که به او اجازه می دهد تا از میان خواستگاران خود شایسته ترین آنان را برگزیند، یا خواستگار خود را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بر وی به تهذیب خود بپردازد. موانعی که حجب و عفّت زنان در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه و عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است.» (4).
«سیمون دوبووار» دانشمند و حقوق دان معروف فرانسوی می گوید: «دختران جوان دوست دارند، مردانْ خودِ آنها را بخواهند، نه برقراری رابطه جنسی با آنان را؛ فلذا نگاه های مردان در عین اینکه آنها را می ستاید، آزار هم می دهد. هوس مذکّر به همان اندازه که تحسین است، توهین است. دختران طبیعتا اگر احساس کنند مردان به بدن آنها نظر جنسی دارند، سعی می کنند خود را بپوشانند. شرم و حیا از همین جا معلوم می شود.» (5).
 
3-تعدیل غریزه خودنمایی و تبرّج
پوشش و حجاب به دلیل اینکه نقش اساسی در متعادل کردن غریزه خودنمایی و تبرج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از اضطراب ها و دغدغه های فکری زن محسوب می شود، زیرا آزادی زن در خودآرایی و به نمایش گذاردن جلوه های زنانه در جامعه، باعث افراط در تجمّل و توجّه به زیبایی های ظاهری می شود، که این توجه افراطی می تواند سبب بروز اختلال های روانی در زن شود. توضیح این که وقتی زن مکشوف و آرایش کرده در بین مردان ظاهر می شود، طبعا عده ای خوششان می آید و او را مورد تحسین و تکریم (ظاهری) قرار می دهند. به همین جهت دائما سعی می کند وضع ظاهری خود را طوری قرار دهد که بیشتر مورد پسند آنها واقع شود. معمولاً این گونه زنان و دختران برای اینکه زیباتر شوند، هر روز وقت زیادی را صرف آرایش و تقلید از مدهای جدید می نمایند. این روند می تواند ناراحتی های روانی زیادی را برای آنان ایجاد کند و به دلیل اینکه همیشه کارها به دلخواه پیش نمی رود، باعث بروز نگرانی هایی برای آنها می شود. بطور مثال این تصوّر، که آیا با صرف این همه وقت و هزینه مالی توانسته اند جلب نظر دیگران بکنند و مورد پسند آنان شوند یا برعکس، مورد تمسخر و تحقیر آنانند، می تواند دائما ذهن آنها را به خود مشغول کند و آنها را به موجوداتی نگران تبدیل نماید. دلیل دیگری که می تواند بر نگرانی آنها بیفزاید این تصور است که هر لحظه ممکن است رقیبی زیباتر از راه برسد و شکار آنها را برباید؛ و بالاخره دلیل سومی که باعث ناراحتی و استرس برای آنها می شود این است که می بینند به مرور زمان از زیبایی هایشان کاسته می شود و زنان جوان تر و زیباتر جای آنها را می گیرند و نقش آنها را در ربودن دل ها کم تر می کنند. خصوصا وقتی مشاهده می کنند همان مردانی که چندی پیش خریدار کرشمه هایشان بودند، دیگر حاضر نیستند با آنها مراوده داشته باشند و بهای چندانی به آنها نمی دهند، اینجاست که دچار افسردگی و اضطراب می شوند و حتی گاه دیده شده که دست به انتحار می زنند.
این در حالی است که رعایت حجاب سبب افزایش جذابیت و زیبایی زن می شود. در روایتی از امام علی (علیه السلام) رسیده که فرمودند: «زَکاةُ الْجَمالِ اَلْعِفافُ» (6).
عفت و حجاب سبب افزایش و رشد زیبایی می شود. و نیز در روایت دیگر می فرماید: «صِیانَهُ الْمَرْأةِ اَنْعَمُ لِحالِها (اَدْوَمُ) لِجَمالِها»؛ پوشش و حجاب به روح و روان زن بیش از هر چیز دیگر سلامتی می بخشد و سبب دوام زیبایی او می شود (7).
 
4-محافظت از عواطف انسانی زن
یکی از تفاوت های آشکار بین زن و مرد تفاوت در میزان عواطف و احساسات است. خداوند متعال احساسات و عواطف زن را قوی تر و متنوع تر از مرد قرار داده است. نقش این عواطف در زندگی انسان بسیار مهمّ و حیاتی است به طوری که بدون وجود آن، ادامه زندگی ناممکن می شود. این نقش می تواند به دو جهت باشد: اول منبعی مهم و عاملی اصلی برای آرامش و سکون در زندگی زناشویی است، (8). و دوم مسئولیت مادری است که آفرینش بر عهده زن قرار داده است. این مسئولیت استعداد مادری زمانی می تواند فعلیّت پیدا کند که روح و روان زن سرشار از عاطفه باشد، تا با تربیت فرزندان، عواطف انسانی را به آنها منتقل کند؛ عواطفی که جامعه انسانی شدیدا به آن نیازمند است و تمام مصائب و مشکلات دنیای کنونی بشریت از کمبود آن نشأت می گیرد.
آنچه در اینجا توجّه به آن بسیار حائز همیّت است، این است که چگونه باید از این منبع بسیار با ارزش حفاظت کرد و در رشد و گسترش آن کوشید تا خرابی و فساد در آن راه نیابد و نسل بشری متضرّر نگردد؟ اسلام با واجب کردن حجاب، بهترین راه را برای حفظ و بقاء عواطف و احساسات با ارزش و انسانی زن تعیین کرده است. عواطفی که اگر در زن نابود شود نه تنها هسته روانی زن را تهدید می کند و او را دچار مشکلات روانی حادّ می کند، بلکه جامعه انسانی را نیز به نابودی می کشاند.
 
5-پایبندی به اصول اخلاق انسانی
یکی از ضروری ترین نیازهای بشریت در رسیدن به سلامت روانی، اخلاق و پایبندی به اصول آن است. انسان زمانی می تواند به سلامت و آرامش روانی برسد که در سایه ایمان و اخلاق زندگی کند. شرط اصلی پایبندی به اخلاق، پرهیز از سقوط در پرتگاه شهوات حیوانی است.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، در حدیثی بزرگ ترین زمینه سقوط اخلاق را افتادن مردان و زنان در دام شهوات جنسی می داند. همچنین امام رضا (علیه السلام) وجود روابط آزاد بین زن و مرد را علت بسیاری از جنایات و مفاسد اخلاقی معرفی می کند.
بنابراین می توان نتیجه گرفت، حفظ اخلاق و ایمان جوامع و برقراری صلح و صفا بستگی زیادی به حفظ حجاب و حریم زن و مرد دارد. اینجاست که ما می توانیم به ارزش حجاب و پوشش زن پی ببریم و آن را به عنوان عاملی مهم در حفظ اخلاق و راهی برای رسیدن به سلامت روانی زنان و بالتبع سایر افراد محسوب کنیم. ولتر (به نقل از افکار جاویدان) درباره نقش زن در حفظ اخلاق می گوید: وظیفه زنان تهذیب اخلاق مردان است. و نیز می گوید: زن آفریده شد تا شیرازه سعادت و ارتقاء موجودات پیوسته بماند.
 
6-حفظ استواری خانواده
یکی دیگر از آثار و فواید حجاب که در سلامت روانی زنان تأثیر دارد، نقشی است که در پایبندی همسران به پیمان مقدّس ازدواج دارد. زیرا حجاب و پوشش باعث می شود زن از نگاه های آلوده مردان هوس باز و گرفتار شدن به دام عشق های آزاد محفوظ بماند و به زندگی و خانواده خود وفادار باشد. از طرف دیگر شیوع بی حجابی و بی بندوباری، باعث می شود شوهران به جای توجّه و محبت به همسران شان، به دنبال لذّت جویی از زنان آرایش کرده کوچه و بازار باشند و زنان نیز از جلوه گری و طنّازی برای به دام انداختن مردان بیگانه، ابایی نداشته باشند و در نتیجه عشق و علاقه بین همسران از بین رفته و باعث فروپاشی خانواده شود.
آزاد شدن از قید خانه و خانواده، به معنای از دست دادن آرامش و امنیت روانی است. خانه را مسکن گویند، زیرا محل سکونت و آرامش روحی برای انسان است. اگر زن این جای امن و سکون و محل شکوفایی استعدادها و نیروهای درونی اش را از دست بدهد، آرامش و سلامت روانی خود را نیز از دست می دهد. استرس ها و فشارهای روانی که امروز دامن گیر زنان غربی شده، به این جهت است که بی بندوباری و داشتن روابط جنسی، سبب شده از زندگی در خانه بیزار شوند، وظیفه مادری خود را فراموش کنند و به جای آن در قید و بند رقابت های زندگی مدرن امروزی بیفتند و تمام ارزش های معنوی خود را فدا کنند.
شهید مطهری نیز در این باره می گوید: «فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص، از لحاظ روانی، عامل خوشبخت کردن او به شمار می رود؛ در حالی که در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود.»
لمبروزو، نیز می گوید: «بارها دیده شده است در ممالکی که (زنها) بیشتر طنّازی و دلبری می نمایند، مردها نسبت به آنها بدبین بوده و از قبول زناشویی سرپیچی می کنند و بارها مشاهده شده است که حتی بعد از تشکیل خانواده در اثر آشنایی مردان با این گونه زنان، نفاق و جدایی میان همسرها تولید گشته است»
 
پی نوشت ها:
1- احزاب، 32
2- ج 2، ص 196
3- لذات فلسفه، ص 135 و ص 34
4- تاریخ تمدن، ج 1، ص 60
5- جنس دوم، ص 56
6- مستدرک الوسائل، ج 7، ص 46
7- همان، ج 14، ص 255
8- ر.ک: روم /21
شنبه 1/9/1393 - 18:37
حجاب و عفاف
مردانی که سعی می کنند غیرت را از خود دور کنند!
با نزدیک شدن به فصل گرما حواشی از نوع بد پوششی هم به چشم می خورد، قصد داریم با نگاهی متفاوت به مبحث حجاب نگاهی داشته باشیم، نقش مردان در بدحجابی زنان جامعه موضوعی که شاید مورد غفلت واقع شده و همواره زنان متهم اصلی بدحجابی هستند در حالی که بیشتر دلایل بدحجابی زنان به خاطر نوع رفتار مردان است همان که قدیم ها می گفتند بدحجابی زن از بی غیرتی مرد است، در این راستا گفتگویی داشتیم با حجت الاسلام و المسلمین رضا رمضان نرگسی کارشناس مسائل اجتماعی و استاد دانشگاه.
 
* مردان چگونه در بد حجابی زنان نقش دارند؟
- نقش مردان در بد حجابی و بد پوششی زنان از جمله همسر، خواهر و دختران را می توان در دو بخش تقسیم بندی کرد نقش مستقیم مردان در بد حجابی زنان، نقش غیر مستقیم مردان در بدحجابی زنان.
 
* نقش مستقیم چگونه است؟
- برخی از نقش خواسته و برخی ناخواسته است، که بیشتر در قشر بالای جامعه از نظر مالی و اقتصادی است، در هر جامعه ای افراد ثروتمند و افرادی که خودشان را جزء اشراف می دانند  خواهان تشخص و نمایان شدن خارج از افراد جامعه هستند، در گذشته به دلیل فقر زیاد اشراف و عموم مردم با نگاه اول تشخیص داده می شدند در عصر حاضر زندگی عموم مردم نزدیک به هم شده است و شناخت طبقه مرفه عموم مردم مشخص نیست.
به همین دلیل طبقه ثروتمند در تلاش هستند برای نشان دادن خود،  زندگی خود را فراتر از مرزها  نشان دهند، خصوصا مردان این خانواده ها میخواهند ثروت و حتی زیبایی همسران خود را به رخ بکشند و حتی هزینه هایی برای جراحی زیبایی همسرانشان می پردازند و این ها را به نمایش می گذارند و احساس می کنند این با نمایش گذاشتن ها تشخص و متفاوت بودن خود را حفظ می کنند.
 
* نمونه ها ی عینی چیست؟
- بسیار مشاهده شده که مردان همسران خود را داخل ماشین های شخصی خود به نمایش می گذارند و البته این نوع رفتار در میان افراد ثروتمندی که از نظر دیانت و اعتقادات قوی نیستند مشاهده می شود و با این کار می خواهند نشان دهند به دلیل نوع پوشش متفاوت همسرانشان خود را مردان ثروتمند نشان دهند، این هم همان ها هستند که قرآن به آنها لقب مطرف می دهد، همان افرادی که دلشان می خواهند بقیه مردم جامعه آنها را با انگشت نشان دهد و با این کار،  لذت هم می برند!
 
* گروههای دیگر به غیر از ثروتمندان چطور؟
- گروه دیگر از مردان که در بد حجابی زنان خود موثر هستند گروههای تحصیل کرده ای هستند که  خود را روشنفکر می نامند، و یا علاقه به غرب دارند و احساس می کنند که تشبه به غرب و ظاهر غربی به خود گرفتن نشان از برتری است این ها افرادی هستند که مبانی فرهنگی، و اجتماعی از غرب را پذیرفتند.
این مردها سعی می کنند در نوع رفتار در خانواده شبه غربی ها رفتار کنند و از آنجا که در غرب  به اصطلاح آزادی در نوع پوشش وجود دارد این آزادی را به اعضای خانواده می دهد، این مردان سعی می کنند این نوع رفتار خود را به نوعی آزادی دادن به خانواده نشان دهند و این بی غیرتی را به زعم خود آزادی بنامند.
البته این نوع مردان در قبال این نوع آزادی دادن به همسران خود انتظار دارند همسران آنها هم در معاشرت با زنان دیگر هم به آنها سخت گیری نداشته باشند.
 
* تاثیر رفتار این دو گروه به دیگر افراد جامعه چگونه است؟
- گروه ثروتمند و گروه تحصیل کرده در جامعه از طرف بسیاری از مردم به عنوان الگو انتخاب شده و مورد تقلید واقع می شود، بر همین اساس بسیاری از مردم صرفا به دلیل مشاهد چنین افرادی رفتارشان تغییر می کند وگرنه همچون دو گروه اول به دنبال دلایل که گفته شد نیستند که متاسفانه در جامعه هم زیاد شده است.
مردان هم وقتی می بینند زنانشان مانند زنان طبقات مرفه و روشنفکر رفتار می کنند آن را یک کلاس برای خود می دانند و آن را تشویق هم می کنند، اما در نهایت متوجه نیستند که این کلاس از کجا آمده و اینکه اگر موهای همسرانشان بیرون باشد و یا مانتو هایی با آستین های نصفه بپوشند چه چیز عایدشان می شود، زیرا رفتارشان ناخواسته و تقلیدی است.
 
* نقش رسانه ها در این نوع رفتار و بی تفاوتی مردان در بدحجابی زنان چیست؟
- فیلم های داخلی و فیلم های خارجی اعم از ماهواره و فیلم هایی که در رسانه های داخلی دوبله می شود تاثیر زیادی دارد، متاسفانه در فیلم های داخلی غیرت ورزی یک مرد را بد اخلاقی تصور می کنند، در فیلم ها اگر مردی همسر خود را تحت هر شرایطی آزاد بگذارد مرد خوب و خوش اخلاقی است، البته ممکن است افرادی غیرت ورزی هایی شدید تعصب بی مورد داشته باشند که این غیرت ورزی به بد اخلاقی ختم شود ولی رسانه ها همین رفتار غلط را بزرگ نمای می کنند و نشان می دهند که همه افراد غیرتمند بد اخلاق هستند.
به همین دلیل افرادی که میخواهند سالم زندگی کنند اما با دیدن چنین فیلم هایی برای آنکه خود را یک مرد خوب و ایده آل نشان دهند سعی می کنند اگر غیرتی هم دارند آن را از خود دور کنند.
 
* نقش های غیر مستقیم مردان چیست؟
- نقش غیر مستقیم مردان در بدحجابی به چند مورد تقسیم می شود:
برخی از مردان لاابالی هستند، و در معاشرت با زنان بیگانه احساس راحتی می کنند، اینجاست که زنان چنین مردانی میخواهند این رفتار شوهرانشان را تلافی کنند و شاید هم مردان با بدحجابی زنانشان مخالف باشند و به آنها تذکر دهند اما زنان هم در مقابل به رفتارهای خارج از عرف آنها اشاره می کنند و دلیل رفتار خود را رفتار آنها معرفی می کنند، همان چیزی که در شبکه های ماهواره ای فارسی زبان تبلیغ می شود و به زنان می گویند که در تلافی رفتار همسرانشان آنها نیز آزادی های جدیدی برای خود تعریف کنند اما متاسفانه این کار نه تنها تلافی نمی شود بلکه خود زن نیز گرفتار می شود.
مورد دیگر اینکه مردی در منزل از بدحجابی زنان بیرون از خانه تعریف  وتمجید کند و بدون اینکه قصد داشته باشد چنین رفتاری را همسر خود انجام دهد اما این نوع گفتار وی تاثیر روانی خود را خواهد گذاشت، این کار یکی از تاثیرگذارترین عمل غیر مستقیم بر بد حجابی زنان است که به دست مردان صورت می گیرد.
ممکن است خیلی وقت ها در محل کار مردان، زنان بدحجاب  بیشتر مورد احترام واقع شوند تا زنان مومنه و محجبه ، البته این رفتار مردان روی همه زنان جامعه تاثیر می گذارد، اگر دختران جوان از پشتوانه ایمانی قوی برخوردار نباشند ممکن اس این رفتار مردان باعث شود آنها از حجاب روی گردان شوند.
رفتار دیگر اینکه مردان در منزل از زنان محجه اظهار تنفر کنند، باعث خواهد شد دختر و همسر چنین مردی از حجاب روی گردان شوند بدون اینکه نیت اصلی مرد چنین باشد.
اگر می خواهیم حجاب زنان جامعه درست شود باید آموزش اولیه به مردان جامعه داشته باشیم تا رفتارشان باعث تشویق به حجاب شود.
در پایان توصیه نیز به مادران دارم که در فصل گرما ممکن است هنگام بازگشت به خانه از چادر اظهار تنفر کنند و الفاظی که وای مردم از دست این چادر چقدر هوا گرم است که گفتن همین جمله همین بس که دخترخانه هم از چادر متنفر شود.
جمعه 30/8/1393 - 14:32
حجاب و عفاف
پوشش برتر
بهره حقیقی هر مرد و زن با ایمان از زندگی، زیبا زیستن است. پروردگار می فرماید:
مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُوءْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ. (1)
هر مرد و زنی که کردار شایسته انجام دهد و با ایمان باشد، آنان را زندگی نیکو و پاکیزه می دهیم و به بهتر از آنچه عمل کرده اند، می بخشیم. این شایستگی، برگرفته از درون پاک و خویشتن داری انسان است. حق تعالی دراین باره می فرماید:
یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباسًا یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشًا وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ. (2)
ای فرزند آدم، بر شما پوششی فرستادیم تا زشتی هایتان را بپوشانید و تن را بیارایید و پوشش تقوا، نیکوترین جامه است و این [لباس] از نشانه های خداست تا نعمت های پروردگار را یاد آورند.
خداوند کریم در ادامه می فرماید:
یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما... . (3)
ای فرزند آدم، مبادا شیطان شما را بفریبد چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون ساخت و جامه عفت از تن آنان به در آورد تا زشتی هایشان را نمایان سازد. در این آیات، از لباس ظاهری و باطنی سخن می رود که هر دو پوشش انسانند. تکرار واژه «سوآت» در آیات یادشده، نشانه آن است که لباس در پوشاندن اعضای بدن و عیب های آن و پوشاندن عضوهایی که آشکار بودن آن موجب شرمندگی انسان می شود، نقش بسیار مهمی دارد. حکایت حضرت آدم و حوا، فطری بودن نیاز به پوشش را اثبات می کند. زندگی آدم و حوا و غارنشینان نخستین که با برگ درخت و پوست حیوانات، خود را می پوشاندند، ثابت می کند که نیاز به پوشش، به مرور زمان و بر اثر پیدایش تمدن ها شکل نگرفته، بلکه از همان آغاز با بشر همراه بوده است.
استاد مطهری درباره انتخاب پوشش زن می نویسد: دقیق ترین آنها (نظریه ها) این است که حیا و عفاف و ستر و پوشش، تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گران بها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. یکی از فایده های ارزشمند پوشش، حفظ اصالت خانواده است.
 
پیام متن:
1.لباس، وسیله ای برای پوشش و عفت ظاهری و باطنی است.
2.پوشش، نیاز فطری انسان هاست.
 
عفاف فردی
«عفاف» به معنای پارسایی و پاک دامنی و خودداری از کارهای حرام و زشت است و «عفت»، حالتی نفسانی است که بر شهوت غلبه کند. در عرب نیز به گُلی که در برگ هایش پوشیده شده باشد، «مُعفَّف» می گویند.
عفاف، روح پوشش است که سلامت روانی و جاذبه جسمانی را تضمین می کند. بانوی مسلمان، نماد عفت و حیا در جامعه است و پوشش زن، نگهبانی از نگاه های آلوده و پاسدار حرمت اوست. زیبایی صورت و سیرت از الطافی است که خداوند به رسم امانت در اختیار انسان قرار داده است و شکرانه نعمت زیبایی نیز حفظ عفت است. چنانچه علی علیه السلام می فرماید: «زَکاةُ الْجَمال العِفافُ؛ پاکیزگی زیبایی در عفت ورزی است.» این زیبایی به ویژه برای زنان سرمایه است و طبیعت هر سرمایه ای آن است که از یک سو سودمند و از سوی دیگر، فسادانگیز است که در حقیقت لطافت و زیبایی و جوانی با عفت پیشگی پاس داشته می شود. گفتنی است بی قید بودن در امور جنسی موجب پیری زودرس و گاه ناتوانی زودهنگام جنسی می شود و عفت پیشگی، جمال و جوانی را پایدارتر می سازد.
روح عفاف، کنترل کننده رفتار و متانت است که با حیا زیباتر می شود. خداوند در قرآن، دختران شعیب را نمادی از عفاف معرفی می کند و عفت ورزی آنان را با واژه «تَمْشی عَلَی اسْتِحیاءٍ» بیان می دارد و نجابت آنان به دلیل نوع راه رفتنشان را در حضور حضرت موسی تحسین می کند. دختر شعیب در بازگشت به پدر گفت: پدر، او را به خدمت گیر که او خدمت گزاری نیرومند و امانت دار است. حضرت شعیب علیه السلام گفت: نیروی وی را به کشیدن دلوها شناختم، ولی امانت داری او را چگونه شناختی؟ دختر گفت: موسی در بازگشت گفت راه را به من نشان بده و خودت از پشت سر بیا؛ زیرا ما دودمان یعقوب به پشت زنان نظر نمی افکنیم. بدین گونه او به خاطر پرواپیشگی، به امانت داری شناخته شد.
حضرت امام خمینی رحمه الله خطاب به بانوان می فرماید: «اسلام می خواهد شما را یک انسان کامل تربیت کند که بر دامن شما انسان های کامل تربیت شود. زن مربی جامعه است...»
 
پیام متن:
1.حقیقت عفاف، تنظیم کننده کردار آدمی است، و او را از لغزش ها باز می دارد و جمال و زیبایی او را پایدارتر می سازد.
2.عفاف در برابر رشد و پرورش فطرت و ایمان آدمی تأثیرگذار است.
 
عفاف عمومی
عفاف، بنیادی ترین عامل ایجاد امنیت اجتماعی است. بی پروایی در نگاه، بی توجهی در نوع پوشش و پرده دری در روابط جنسی، امنیت اجتماعی را به خطر می اندازد و تجاوزهای جنسی که بی شرمانه ترین نوع تجاوز به حقوق مردم است، رواج می یابد. بر این اساس عفت مداری از اصولی ترین پایه های حراست امنیت جامعه است.
«غیرتمندی، انسان را از فساد می رهاند. انسان غیور، نه بر خود آلودگی را می پذیرد و نه بی عفتی دیگران را برمی تابد. غیرت اجتماعی، به این معناست که مردان موظفند در برابر هرزگی ها و مرزشکنی ها بایستند و به حرمت شکنی ها نزدیک نشوند. تنها در چنین اجتماعی است که می توان به سلامت شخصیت زن و حرمت ناموس او امیدوار بود. عفاف بر همه بخش های جامعه اثرگذار است. و تنها زنان را در برنمی گیرد، بلکه مردان نیز موظف به رعایت محدودیت های اخلاقی هستند. وجود فضای سالم برای رشد مادی و معنوی، حق جامعه است. در جوامعی که مردم به راه های انحرافی کشیده می شوند، حفظ هویت اسلامی و حدود شرعی دشوارتر می شود و مسلمانی که از ایمان و اراده ای استوار برخوردار نباشد، هم رنگی با جماعت را می پذیرد و چون با ساختار درونی جامعه بیگانه است، دچار بی هویتی می گردد». بر این اساس، وقتی بنیادهای عفاف فرو ریخت، ارزش های اخلاقی نیز از زندگی انسان رخت برمی بندد.
 
پیام متن:
1.امنیت روانی جامعه، در گرو عفت همگانی است.
2.ارزش های اخلاقی با حفظ هویت و رعایت شرع مفهوم پیدا می کند.
3.غیرت مندی موجب می شود که آدمی، نه خود مرتکب آلودگی می شود و نه مرزشکنی های دیگران را برمی تابد.
 
فواید عفاف
از فایده های عفت، امنیت روان و درون و آراستگی به فضیلت هاست. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: «الْعِفَّةُ تَضعَفُ الشَّهوَةَ؛ پاک دامنی، شهوت را تضعیف می کند».
«ثَمَرَةُ الْعِفَّةِ القَناعَةُ؛ نتیجه عفت ورزی، قناعت است».
«ثَمَرَةُ العِفَّةِ الصِّیانَةُ؛ نتیجه عفت، حفظ سلامت است».
«مَن عَفَّ خَفَّ وِزرُهُ وَ عَظُمَ عِندَ اللّه ِ قَدرُهُ؛ هر که عفیف گردد، گناهش کم شود و نزد خدا بزرگ گردد».
«مَن عَفَّت اَطرافُهُ حَسُنَت اَوصافُهُ؛ کسی که نگاه هایش عفیف باشد، اخلاقش نیکو می گردد».
«بِالعِفافِ تُزَکُّوا الاَعمالُ؛ کردار با عفاف، پاکیزه می شود».
«مَن اتَّحَفَ العِفَّةَ وَالقَناعَةَ حالَفَهُ العِزُّ؛ هر که عفت ورزی و خودداری را ارزشمند داند؛ عزت او همیشگی شود».
در تربیت دینی، اعتقاد به قوانین الهی، مهم ترین عامل خودسازی و جهت ساز زندگی بشر است. اگر جوانان به این باور برسند که عفت و پاکی، زندگی آنها را بیمه می کند، خانواده گرم و پایدار می ماند و ارزش پاکی و مسئولیت پذیری نهادینه می شود.
در شرایطی که زمینه ازدواج برای جوانان فراهم نباشد، مناسب ترین شیوه، «عفت ورزی» است. خداوند دراین باره می فرماید: «آنان که وسیله ازدواج نیابند، عفت پیشه کنند تا خدا آنها را به لطف خود بی نیاز گرداند.» (4)
 
پیام متن:
1.کنترل شهوت، گوهر قناعت، حفظ سلامت و عزتمندی، از ثمره های عفت ورزی است.
2.با عفاف، کانون خانواده، پایدار و ارزش پاکی و مسئوولیت در جامعه نهادینه می شود.
 
الگوی عفاف
عفت پیشگی و پرهیزکاری، انسان عفیف را بلندآوازه و ماندگار و مقدس می سازد. افرادی چون حضرت یوسف، ابن سیرین و شیخ رجب علی خیاط، از الگوهای برجسته عفاف و خویشتن داری هستند.نقل است شیخ رجب علی خیاط، مردی درست کار بود با پیشه خیاطی که از جوانی به دنبال کمالات انسانی رفته بود. زندگی او نمونه ای از توحید است. آقای میلانی از قول وی نقل می کند: در ایام جوانی، دختری زیبا از بستگان، دل باخته من شد و سرانجام در خانه ای خلوت، مرا به دام انداخت. با خود گفتم: «رجب علی، خدا می تواند تو را بسیار امتحان کند. بیا یک بار تو خدا را امتحان کن و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایا، من این گناه را برای تو ترک می کنم. تو نیز مرا برای خودت تربیت کن». وی دارای نفس زکیه و تعبیرکننده خواب بود.
حضرت علی علیه السلام نیز می فرماید:
پاداش رزمنده شهید، بیشتر از کسی نیست که توان بر انجام دادن گناه دارد، ولی پاک دامنی می کند. همانا عفیف پاک دامن، فرشته ای از فرشته هاست.
 
پیام متن:
عفت ورزی آدمی را تا اوج مقام معنوی بالا می برد و او را هم سنگ شهید و در ردیف فرشته ها قرار می دهد.
 
پی نوشت ها:
1- نحل: 97
2- اعراف: 26
3- اعراف: 27
4- نور: 33
 
برگرفته شده از : مجله طوبی
جمعه 30/8/1393 - 14:13
حجاب و عفاف
حجة الاسلام قرائتی:
گاهی وقتها هم بعضی افراد مثلاً بد حجابی و بی‌حجابی را تمدن می‌دانند و پوشش را املی فكر می‌كنند .
قرآن می‌فرماید كه: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى‏» (1) «تَبَرُّج» از برج است.  ما به چه برج می‌گوییم؟ ساختمان‌هایی كه خودش را نشان می‌دهد. « تَبَرُّج » یعنی خانم از خانه بیرون می‌آیی خودت را برج نكن. این كرامت انسان است. من بارها گفتم. كسی كه خودش را آرایش می‌كند در خیابان می‌آورد، یعنی مردم حراج شدم.
اسلام می‌گوید: خانم تو حراج نیستی. هركس می‌خواهد به تو نگاه كند، باید خرج تو را بدهد. یك میلیون، ده میلیون. باید میلیون‌ها تومان صرف كند، خانه تهیه كند. آبش، گازش، برقش، تلفنش، زندگی تو را باید كامل تأمین كند، اگر نوكر تو شد، حق دارد به تو یك نگاهی بكند. وگرنه به هر جوان هرزه‌ای خودت را عرضه كنی، این حراج كردن است.
خدا به زنهای پیغمبر می‌گوید: «وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِكُن‏» (2) از خانه بیرون نیایید، بعد می‌گوید: اگر می‌خواهید بیایید، بیرون بیایید، چون زن گاهی لازم است از خانه بیرون بیاید. مشكلی نیست. حضرت زهرا، زنان پیغمبر تا درون جبهه‌ها هم با پیغمبر می‌رفتند. بیرون بروند مشكل ندارد. نماز جماعت، حج، زیارت، تحصیل، مداوا، خدمت به جامعه.
زن مثل مرد می‌تواند موجود فعالی باشد، اما خودش را برج نكند. چون وقتی برج كردی دل چه كسی راضی می‌شود؟ «فَیَطْمَعَ الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ» (3) این عربی‌هایی كه می‌خوانم قرآن است.
«یَطْمَعَ» طمع می‌كند. یعنی دلش هوا می‌كند. چه كسی؟ «الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ» آن كسی كه در قلبش مرض است، یعنی بیماردلان‌اند، روحش بیمار است، یك آدم عیاش و هوس باز است، او دنبالت راه می‌افتد. خودت را برج كردی، خودت را حراج كردی، هرزه‌ها عقب تو راه می‌افتند. این كمال است؟
اگر ما یك شیرینی را كه یك پارچه‌ای روی آن است برداریم مگس‌ها روی این شیرینی جمع شوند، این برای این شیرینی ارزش است؟ یا این شیرینی را آلوده می‌كند. بعد قرآن می‌گوید: «تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّة» (4) خیلی قشنگ است. این جاهلیت مهم است. یعنی خانم فكر نكن این تمدن است. این جاهلیت است. اگر برهنگی تمدن بود، همه‌ی حیوان‌ها متمدن بودند. چون حیوان‌ها لباس ندارند. پیراهن ندارند. اگر لباس نداشتن تمدن است، حیوان‌ها هم متمدن هستند.
 
چه کسی اُمُّل است؟
برهنگی تمدن نیست، قرآن می‌گوید: «تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّة» یعنی اگر كسی خودش را برج كند، این مرتجع است، این اُمُّل است. برگشته به زمان جاهلیت. زمان جاهلیت در مقابل زمان عالمیت است. یعنی علم در مقابلش زمان جاهلیت است. قبل از اسلام را زمان جاهلیت می‌گویند. بعد از اسلام دیگر زمان جاهلیت نیست. دیگر اگر كسی خانمی نیمه برهنه خودش را عرضه كرد، ین متمدن نیست، این به جاهلیت برگشته است. برهنگی تمدن نیست. وگرنه حیوان‌ها متمدن‌تر هستند. برج قرار دادن عالمی نیست، جاهلی است. «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى‏» (5)
 
پی نوشت ها:
1- احزاب/33
2- احزاب/33
3- احزاب/32
4- احزاب/33
5- احزاب/33
جمعه 30/8/1393 - 14:12
حجاب و عفاف
بحثهایى كه درباب پوشش زن مى‌شود، بحثهاى خوبى است كه انجام مى‌گیرد؛ منتها باید توجه كنید كه هیچ بحثى در این زمینه‌هاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فكر كنیم كه حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فكر غلطى است. نه این‌كه من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى‌گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یك نشانه‌ى ملى ماست؛ هیچ اشكالى هم ندارد؛ هیچ منافاتى با هیچ نوع تحركى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرك و كار اجتماعى و كار سیاسى و كار فكرى باشد، لباس رسمى زن مى‌تواند چادر باشد و - همان‌طور كه عرض كردم - چادر بهترین نوع حجاب است.
البته مى‌توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‌جا هم بایستى آن مرز را پیدا كرد. بعضیها از چادر فرار مى‌كنند، به خاطر این‌كه هجوم تبلیغاتى غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر كه فرار مى‌كنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمى‌آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مى‌دهد!
شما خیال كرده‌اید كه اگر ما چادر را كنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه‌ى كذایى و آن لباسهاى «و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ»( سوره نور آیه 31) و همانهایى را كه در قرآن هست، درست كردیم، دست از سر ما بر مى‌دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها مى‌خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً این‌جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه كه عمل مى‌شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابى نداشت؛ حتّى در این‌جاها وقتى نوبت به این كارها مى‌رسد، بى‌بندوبارى خیلى بیشتر هم مى‌شود؛ كمااین‌كه در زمان شاه، بى‌بندوبارى‌یى كه در همین شهر تهران و بعضى دیگر از شهرهاى كشور ما بود، از معمول شهرهاى اروپا بیشتر بود! زن معمولى در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در این‌جا آن‌طورى نبود. آن‌طور كه دیده بودیم و شنیده بودیم و مى‌دانستیم و مناظرى كه از آن وقت الان جلوى نظر من هست، انسان واقعاً حیرت مى‌كند كه چرا بایستى این‌گونه بشود؛ كمااین‌كه در خیلى از كشورهاى متأسفانه عقب‌مانده‌ى مسلمان و غیرمسلمان هم همین‌طور است. بنابراین، باید بدقت و با نهایت كنجكاوى و بدون اغماض، مسائل ارزشى را رعایت كرد.
وَقُل لِلمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن أَبصارِهِنَّ وَیَحفَظنَ فُروجَهُنَّ وَلا یُبدینَ زینَتَهُنَّ إِلّا ما ظَهَرَ مِنها ۖ وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلىٰ جُیوبِهِنَّ ۖ وَلا یُبدینَ زینَتَهُنَّ إِلّا لِبُعولَتِهِنَّ أَو آبائِهِنَّ أَو آباءِ بُعولَتِهِنَّ أَو أَبنائِهِنَّ أَو أَبناءِ بُعولَتِهِنَّ أَو إِخوانِهِنَّ أَو بَنی إِخوانِهِنَّ أَو بَنی أَخَواتِهِنَّ أَو نِسائِهِنَّ أَو ما مَلَكَت أَیمانُهُنَّ أَوِ التّابِعینَ غَیرِ أُولِی الإِربَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفلِ الَّذینَ لَم یَظهَروا عَلىٰ عَوراتِ النِّساءِ ۖ وَلا یَضرِبنَ بِأَرجُلِهِنَّ لِیُعلَمَ ما یُخفینَ مِن زینَتِهِنَّ ۚ وَتوبوا إِلَى اللَّهِ جَمیعًا أَیُّهَ المُؤمِنونَ لَعَلَّكُم تُفلِحونَ ﴿ سوره نور آیه ۳۱﴾ و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس‌آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‌کیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان‌]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!
 
مربوط به : بیانات رهبری در دیدار اعضاى شوراى فرهنگى، اجتماعى زنان 1370/10/04
جمعه 30/8/1393 - 14:10
حجاب و عفاف
مساله بدحجابی امروز به عنوان یك معضل در جامعه بخصوص در كلانشهری مانند تهران مطرح است. به نظر می رسد كه با وجود همه تاكیداتی كه در این زمینه صورت گرفته است اما هنوز مساله بدحجابی و آسیب ها و معضلاتی كه برای جامعه بوجود می آورد، به صورت صحیح تبیین نشده است.
حجاب یك واجب شرعی مانند نماز و روزه است،كما اینكه نماز نمی تواند بد باشد، ما بی نماز داریم و نمازخوان، روزه خوار داریم و روزه دار. به همین خاطر كسی كه م و حجم بدن را با توجه به مسائل شرعی بپوشاند و طوری رفتار كند كه جلب توجه جنسی نكند این از لحاظ دینی باحجاب است. خلاف این موضوع حتی غیر از این باشد بی حجاب است. حجاب یك واجب شرعی است و واجب نمی شود بد باشد.
 
پیامد های بی حجابی
۱ - جامعه ما یك جامعه خانواده محور است و بی حجابی منجر به افزایش خیانت بین زوجین و فروپاشی خانواده ها شود. بی حجابی مردها را تشویق به بی وفایی می كند و به فروپاشی خانواده ها و در پی آن به فروپاشی اجتماعی منجر خواهد داشت.
۲ - نظام ما یك نظام دینی است؛ یعنی نظام ما بر پایه اعتقادات مردم استوار شده است. ترویج بی حجابی در جامعه منجر به ترویج بی دینی و لاابالی گری و بی اعتنایی به احكام شرعی می شود و وقتی در جامعه دین مورد بی اعتنایی قرار گیرد، درواقع پایه های حكومت دینی سست می شود و حتی حكومت دینی در معرض فروپاشی قرار می گیرد.
۳- توجه افراد جامعه از امور جدی مانند معنویت، تولید، عدالت خواهی و سازندگی معطوف به مصرف گرایی، مدپرستی  و امور تفننی می شود؛ یعنی بخش عظیمی از جامعه كه نیروی جوان هستند به جای اینكه وقت خودشان را صرف تفكر، عقلانیت و تولید در همه عرصه هابكنند، وقت، توان و سرمایه خود را صرف شهوت می كنند.
 
آسیب هایی بدحجابی
برای خود فردی كه بی حجاب است، بی حجابی باعث می شود كه از ارزش های انسانی خالی بشود. كسی كه با بی حجابی می خواهد خود را مطرح كند، درواقع با جسمش می خواهد خودش را نشان دهد، به این معناست كه این آدم فاقد ارزشهای اسلامی و انسانی است. این آدم اگر ارزش قابل ارائه انسانی مانند تخصص، عقلانیت، تفكر و دانش داشت، دیگر نیازی نبود كه جسمش را عرضه كند تا مورد توجه قرار بگیرد. دختری كه بی حجاب است درواقع به طور علنی دارد این را فریاد می زند كه من هیچ ارزش انسانی قابل عرضه ای ندارم و فقط جسم قابل عرضه دارم، لطفا به جسم من توجه كنید. این موضوع مصداق آیه كریمه قرآن است كه می فرماید بعضی از انسان ها  آنقدر تنزل پیدا می كنند كه مانند حیوانات و بلكه پایین تر و پست تر آن ها می شوند.
بدترین توهین هم به یك زن این است كه مردم نه به عنوان یك انسان بلكه به عنوان یك سوژه جنسی به آن نگاه كنند.
جمعه 30/8/1393 - 14:9
حجاب و عفاف
 یکی از عوامل بی حجابی زن در جامعه را می توان ناآگاهی و نادانی وی نسبت به مسئله ی حجاب دانست.
آیات زیادی در قرآن و روایات فراوانی از حضرات ائمه ی معصومین ذکر شده که جهالت و نادانی را موجب انحراف و انحطاط یک قوم و افراد دانسته و بنیان همه ی بدبختی های بشر را نادانی معرفی نموده است.
در تأیید این مطلب به چند نمونه از آیات و روایات و نیز حکایاتی در این باره اشاره می شود:
 
آیات:
«وقتی بنی اسرائیل را از دریا به ساحل به سلامت رساندیم و نجات یافتند، به مردمی رسیدند که بت ها را پرستش می کردند، در اطراف آنها ایستاده بودند و در مقابل آنها تعظیم می نمودند، تا با این منظره مواجه شدند به موسی گفتند: ای موسی! برای ما هم خدایی مانند خدایان اینان بیاور.»
حضرت موسی در جواب فرمودند:
«انّکم قومٌ تجهلونَ»(1)
«همانا شما قوم نادانی هستید.»
در قرآن ضمن اشاره به داستان حضرت نوح می فرماید:
حضرت نوح به قومش فرمود:
«غیر از خدای یکتا خدایی را پرستش نکنید که اگر به جز خدای یگانه کسی را پرستش کنید، برای شما از عذاب روزی سخت می ترسم.»
آنها در جواب حضرت نوح گفتند:
«تو هم مانند ما بشری بیش نیستی. آنهایی که از تو پیروی می کنند، افرادی پست و فرومایه اند و تو فرد دروغگویی هستی.»
حضرت نوح در جواب آنها فرمود:
«و لکنی اراکم قوماً تجهلونَ»(2)
«ولکن شما را مردمی نادان می بینم.»
در داستان حضرت لوط چنین نقل شده که وقتی به قوم خود اندرز می داد، فرمود:
«آیا شما که به عمل زشت خود (لواط) آگاهی دارید، باز هم مرتکب چنین عمل زشتی می شوید؟ آیا شما با مردان شهوترانی و هم جنس بازی می کنید در حالی که زنان را ترک می گویید.»
و بعد می فرماید: «انتم قومٌ تجهلون»(3)
در سرگذشت قوم عاد چنین می خوانیم که وقتی حضرت هود آنها را پند و اندرز می داد و از عذاب روز قیامت و کیفر سخت الهی برحذر می داشت و به یکتاپرستی دعوت می نمود، آنها در جواب او می گفتند:
«تو آمده ای که ما را از عقیده و خدایانمان جدا کنی. این عذابی که وعده می دهی، دروغی بیش نیست. اگر در این کار توانا هستی، آن را بیاور.»
حضرت هود در جواب این قوم جاهل و پست می فرماید:
«و لکنّی اراکم قوماً تجهلون»(4)
قریب به 100 بار در قرآن کلمه ی «لا یعلمون= نمی دانند و لا تعلمون = نمی دانید» آمده است. این خود گویای این است که بسیاری از انحراف ها از نادانی سرچشمه می گیرد.
 
روایات
 امیرالمؤمنین علی در موارد متعددی درباره ی جهالت می فرمایند:
«الناسُ اعداءٌ لما جهلوا»(5)
«مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند.»
 «الجهلُ اصلُ کلّ شرٍّ»(6)
«نادانی ریشه ی همه بدی هاست.»
«الجهلُ معدن الشرّ»(7)
«نادانی مخزن زشتی هاست.»
«الجهلُ بالفضائل عدل الموت»(8)
«جهالت به فضایل با مرگ برابر است.»
 «عبادالله: لا ترکنوا الی جهالتکم و لا تنقادو لاهواءکم، فانّ النازل بهذا المنزل نازلٌ بشفاجرفٍ هار»(9)
«بندگان خدا! به نادانی خود استوار نگردید و فرمانبردار خواهش های نفسانی خویش نشوید؛ زیرا هرکه به این وادی درآید، به کنار پرتگاه سقوط باشد.»
 «اعظمُ الجهلُ جهل الانسانِ امر نفسه»(10)
«بزرگ ترین نادانی انسان، نادانی از کار خودش است.»
 
حکایات
 لیوان هم ته دارد و هم در
 گفته اند: بلور فروشی در مغازه ی خود اجناس بلور و غیره را برای جلب مشتری به شکل های مختلف چیده بود. یکی از مشتریان به در مغازه آمد و کمی به لیوان ها که وارونه روی هم چیده بود، نگاه کرد و دستی روی یکی از آنها کشید و گفت: این لیوان که در دارد. وقتی که آن را بلند کرد، گفت: ته این لیوان هم سوراخ است و به درد نمی خورد.
صاحب مغازه خندید و لیوان را درست به دست گرفت و گفت: آقا! ببین لیوان هم ته دارد و هم درش باز است.
لذا چنانچه افراد جامعه از کم و کیف یک مسأله اطلاعی نداشته باشند، با آن برخوردی غیرمطلوب خواهند داشت. امروزه اگر برخی از زنان ما با پوششی غیرمعمولی و بی حجاب وارد جامعه می شوند، بدین جهت است که آنان با فواید و آثار مثبت حجاب چون جنبه های روانی، خانوادگی، اجتماعی و اخلاقی آن آشنایی ندارند و نیز از آثار مخرب بی بند و باری و بی حجابی در جامعه اطّلاع کافی ندارند.
اگر بدانند حجاب یعنی حفظ حرمت و کرامت، عزت و قداست زن، دیگر امکان ندارد با چنین وضعیت ناشایستی وارد اجتماع شوند.
 
دو گروه اهل جهنم اند
 اگر زنان مسلمان بدانند که پیامبر بزرگ اسلام زنان بی بند و بار و غیر محجب را اهل جهنم معرفی کرده؛ این امر مهم را جدی گرفته و حجاب را رعایت می کنند.
رسول اکرم حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
«صنفان من اهل النار لم ارهُما:...
و نساءٌ کاسیاتٌ عاریاتٌ، ممیلاتٌ مائلاتٌ، رؤُسُهُنَّ کاستمة البُخت المائلة. لا یدخلن الجنةَ، و لایجدن ریحها، و إنّ ریحها لیوجدُ من مسیرة کذا و کذا»(11)
«مانند دو گروه از اهل جهنم را ندیده بودم (که یکی از آن دو گروه اینانند): زنانی که لباس های نازک (نیمه عریان) می پوشند، با چهره های نپوشیده از روی تکبر شانه هایشان را بجنبانند و سرهای خود را به وسیله ی موهایشان چون کوهان بلند شترهای قوی گردن بیارایند.
وارد بهشت نمی گردند و با اینکه بوی بهشت از مسافت های زیاد به مشام می رسد، به مشام آنها نمی رسد.»
 
آن زن گوشت بدن خود را می خورد
 حضرت عبدالعظیم حسنی از امام محمد تقی نقل کرده که: امیرالمؤمنین فرمودند: روزی من و فاطمه به خدمت حضرت رسول رفتیم و آن حضرت بسیار گریست.
عرض کردم: «جانم به فدایت! علت گریه ی شما چیست؟»
پیامبر فرمودند: «آن شبی که مرا به آسمان بردند، زنی چند از امت خود را در عذاب سخت دیدم و گریه ی من برای آنهاست.
زنی را دیدم به موی سر آویخته و مغز سرش می جوشد.
زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می خورد.
زنی را دیدم که گوشت بدن او را از پیش و پس با مقراض های آتش می برند.»
فاطمه ی زهرا فرمودند:
«ای حبیب و نور دیده ی من! خبر ده که این ها کیانند.»
حضرت فرمودند: «ای دختر گرامی! آن زنی که به مو آویخته بودند، زنی بود که موی خود را از مردان نامحرم نمی پوشاند و آن که گوشت خود را می خورد، زنی بود که خود را برای نامحرم زینت و آرایش می کرد و آن که گوشت بدنش را مقراض می کردند، خود را به مردم نشان می داده که به او میل پیدا کنند.»(12)
به امید روزی که زنان ناآگاه از حجاب از دانایی و آگاهی لازم برخوردار شوند.
 
پی نوشت ها :
1.اعراف، 138.
2.هود، 28.
3.نمل، 54.
4.احقاف، 23.
5.آثار الصادقین، ج2، ص 422.
6.میزان الحکمه، ج2، ص 153.
7. همان جا.
8.آثار الصادقین، ج2، ص 423.
9.همان جا.
10.همان، ص 425.
11.میزان الحکمه، ج2، ص 259.
12.کیفر کردار، ص 135.
جمعه 30/8/1393 - 14:8
حجاب و عفاف

آتش كه در جنگل می افتد، همه كسانی كه در قبال خاموش كردن آن مسئول هستند، هر كاری از دستشان بر بیاید انجام می دهند، هر كس از جانش مایه می گذارد تا آتش را خاموش كند، و مهمترین كار در این موقع، متحد شدن بر اساس قانون و برنامه ای واحد و هدفمند برای از بین بردن آتش است.

 

آیا دیده اید اولین كاری كه انجام می گیرد، و تمركز آتش نشان ها روی آن موضوع است،‌چیست؟

 

وقتی آتش با همه قدرتش به جنگل می زند، راحت ترین طعمه های آتش، درختان خشك هستند،‌در این میان، باد، بزرگترین كمك را به وسعت بخشیدن به آتش می كند، بهترین كاری كه در این میان انجام می گیرد، بستن خط آتش است تا، از سرایت آتش به درختان سالم جلوگیری به عمل آید، حال شیوه هایی كه آتش نشان ها انجام می دهند، متناسب با كارشان این است كه ردیفی از درختان را در مقابل آتش حذف می كنند تا جلوی سرایت آتش را بگیرند،‌ و این در حالی است كه نه می توان روی درختان خشك سرمایه گذاری كرد و نه می توان جلوی باد را گرفت...

 

شاید با مثالی كه زدم،‌ به منظورم پی برده باشید...

 

آتش بی حجابی و بی حیایی به جامعه زده است، و طوفان قدرتمند تفكرات غربی و شیطانی كمكی بزرگ به وسعت بخشیدن آتش بی عفتی، بی حیایی و بی حجابی می كند، و این در حالی است كه تفكراتی خشك كه تحمل مقابله با این هجوم آتش و طوفان را ندارند، به راحتی می سوزند، و خود را به موج بی حیای جامعه می سپارند. البته نقطه ضعف آتش نشان های موظف به خاموش كردن آتش بی حجابی این است كه، به اتحادی مبنی بر داشتن راهكاری واحد و قدرتمند برای عمل كردن در این جنگل جامعه نرسیده اند، گروهی فرهنگ سازی، گروهی برخورد قوای قهریه و هر كسی نظری دارد...

 

اما اگر در مثالی كه زده ام مناقشه ای نشود، بعد از تحقیقاتی كه در این زمینه جسته و گریخته داشته ام،‌به این نتیجه رسیده ام كه همه ما به اشتباهی بزرگ دست زده ایم، و آن هزینه كردن همه قوای فعال در این محور، بر روی بی حجاب های جامعه است، و غافل از اینكه در مبحث حجاب، آنكه خود را همگام با تفكراتی ضد قرآنی و ضد اهلبیتی كرده است، آنقدر متحمل هجوم تفكرات و اخلاقیات سوء شده است كه، حاضر می شود بدن خویش و زیبایی های خدادادی خویش را به این و آن نشان دهد، و همه انسانیت خویش را در بدن و موی خویش خلاصه كند، ‌و خوراك چشمان هرزه بعضی در جامعه كند و این خود اوج ضعف فرد را می رساند كه به اینجا ختمش كرده است، و ما هم با خوش خیالی، همه هزینه های فردی و اجتماعی و مالی را روی آنها زوم كرده ایم ( البته هر چند اكثر قریب به اتفاق بی حجاب ها نیت و مقصودشان این نیست، بلكه خود به خود و در روندی با شیب تند، به گسترش شهوت و هوی و هوس در جامعه كمك شایانی می كنند).

 

در این موضوع بدترین اتفاقی كه می افتد، خوش خیالی و امیدواری ما به با حجاب های جامعه است، و البته نه همه آنها، بلكه آن دسته از با حجاب ها كه طبق سنت و قوانین خانوادگیشان، عرف اجتماعشان، و یا دلایل متعددی دیگر كه ممكن است، حتی نظارت برادری مقید و مومن نیز باشد، مجبور به محجه بودن هستند و حتی نه، به حجاب عادتی از سر یك كار عادی كرده اند، ‌و به محض ورود به شرایط جدید و یا برادشته شدن قیدهای ذكر شده، به فردی بی حجاب تبدیل می شوند.

 

پس رشد بی حجابی وقتی اتفاق می افتد كه ما با حجاب ها را رها كرده ایم و همین طور آمار در حال رشد بی حجابی را نظاره می كنیم، و برنامه ریزی برای نجات آنها می كنیم، غافل از اینكه بی حجاب ها از آسمان و از كرات دیگر نیامده اند، بلكه اینها همان باحجاب ها هستند كه در اصل "بی حجابی پنهانی" بوده اند !!!

 

پس، بستن خط آتش در این محور و جلوگیری از بی حجاب شدن باحجاب ها، اولین كاری است كه باید انجام گیرد، وقتی توانستیم،‌ با حجاب ها را نسبت به موقعیتی كه دارند و ارزش حجابی كه رعایت كرده اند توجیه كنیم و آنها را از دستبرد آتش ویرانگر نجات دهیم، و خط آتش را ببندیم،‌ آنوقت می توانیم با كمترین كارها در زمینه حجاب، بهترین نتایج را بگیریم.

 

بی حجابی در جامعه ما، با بی فكری بعضی و توجیه نبودن بعضی، می رود كه به سلیقه و اختیار تبدیل شود، غافل از اینكه سوای قوانینی كه بی حجابی را بی قانونی می داند،‌ خداوندی هست كه بارها و بارها در قرآن كریم و از زبان ائمه اطهار(علیه السلام)، حجاب را ثواب، و بی حجابی را سوای از گناهی كبیره بودن آن، موجب اضمحلال جامعه می شناسد.

 

به این اعتقادم كه، تا اتحادی در این موضوع در كشور صورت نگیرد؛ و كارها به صورت دور از هم و جزیره ای اداره شود و هر كس ساز خود را بزند، نتیجه ای جز‌ آنچه می بینیم، عایدمان نخواهد شد...

 

خدایا، به آنها كه در این محور فعالیت می كنند، بینش، تعقل، اتحاد و تقوی؛ به آنها كه حجاب دارند، قدرت قدرشناسی و عمل به وظیفه، و به آنها كه حجاب را به عنوان قانونی قرآنی و خدایی نپذیرفته اند، شعور و درك پذیرفتن این تاج بندگیت به زن را،  اعطا كن...

 

 

جمعه 30/8/1393 - 14:7
حجاب و عفاف
امروز روزی است که اسلام و عقیده و آرمان انقلابی و اسلامی به بدترین وجه ممکن از سوی صاحبان قدرت لجام گسیخته حیوانی و سران نظام کفر جهانی با تهدید مواجه است و این قدرت‌ها با استفاده از تمام ظرفیت های خود و با اجماع حداکثری نیروها و هم‌پیمانان‌شان با بمباران‌های شدید تبلیغاتی سعی در به انزوا کشاندن این اندیشه متعالی دارند.
نکته جانسوز و قابل تأمل در این جریان، دشمنی نظام کفر و جنود شیطانی با اسلام عزیز نیست؛ چون اصولاً فلسفه وجود و حضور تفکرات و نیروهای ضد دینی، تقابل با اندیشه الهی و تلاش برای امحای این مکتب می‌باشد و طبق قاعده «فبعزتک لأغوینهم اجمعین، إلا عبادک منهم ألمخلصین» (1) تمام همت و ظرفیت این نظام‌ها خواه‌ناخواه در راه تفکر شیطانی و گمراه‌سازی نوع بشر برای استخدام او در مسیر غیر انسانی صرف خواهد شد. در برابر این قاعده ضد دینی و خصمانه ابلیس و جنودش، قاعده‌ای الهی و مترقی برای برون‌رفت از بحران‌آفرینی دشمنان وجود دارد که «إن ألشیطان لکم عدو فأتخذوه عدواً» (2) این قاعده بر این فرض مبتنی است که ابلیس و جنودش قطعاً و حقیقتاً دشمن شما هستند و یک دشمنی دیرینه و زائل ناشدنی با نوع بشر دارند. پس انتظار دوستی از آن‌ها نباید داشت؛ ولی بخش دوم سخن، راهکاری راهگشاست که باید با شیطان دشمنی کرد و اگر در دشمنی با شیطان دچار تردید و یا تسامح شویم، به راحتی و با ذلت تمام، گرفتار دام مرگبار او خواهیم شد.
حادثه دلخراش و مرگبار زمانی اتفاق خواهد افتاد که اولاً قوای رحمانی و کسانی که در اردوی سپاه الهی حتی به عنوان سیاهی لشگر و نه از دل و جان خیمه زده‌اند، در دشمنی با شیطان تساهل کنند و به سرانجامی برسند که دست در دست شیطان فشرده و در آغوش عوامل کفر آرام بگیرند و در نهایت مورد سوءاستفاده آن‌ها قرار گرفته، زبانشان، نگاهشان، قلمشان، موضعشان، حرکاتشان و منش‌شان کفرآلود گردد و در یک کلام به عنوان مزدور اجانب و کفار معرفی و شناخته شوند. و ثانیاً عده‌ای دیندار هم که توانایی دشمنی با قوای کفر و مقابله با جریان مهاجم رادارند، تنبلی به خرج داده و از عهده مبارزه به عنوان یک رسالت الهی و مقدس برنیایند و در یک کلام به خواب خرگوشی فرو روند و یا اینکه از اندیشه خود بد دفاع نمایند. این اتفاقات نه تنها به تقویت قوای دشمن نهایت خدمت را می‌کند؛ بلکه در تضعیف روحیه نیروهای رحمانی و کاشتن بذر تردید و یأس در دل مردم دین‌مدار تأثیر بسزایی دارد.
یکی از مسائلی که در روزهای اخیر مطرح شده و قوای استکبار برای نابودی آن بیش از پیش کمر همت بسته‌اند، مسأله حجاب است. شاید اگر فقط کشورها و تفکرات ضد دینی همچون آمریکا و انگلیس و تفکر صهیونیستی در صف مقدم جریان مبارزه با حجاب قرار داشتند، تأثیر چندانی در ایجاد تردید و حرکات غیر دینی دختران و پسران جوان ما نداشت. آنچه که امروز جوانان ما را با شبهه حجاب مواجه ساخته و آن‌ها را به سوی دام خطرناک بی‌بندوباری و بی‌حجابی رهنمون می‌کند، از یک طرف قرار گرفتن عده‌ای مسلمان‌نما بعضاً با ظاهر یک عالم دینی در صف مخالفان حجاب است و از سوی دیگر دفاع ناقص و بی‌برنامه و بعضاً غیر انسانی ما از اندیشه‌های دینی و تقابل غیر هشیارانه با دسیسه‌های مخالفان است. البته باید به این موارد، تبلیغات بی‌نقص و جذاب و دلفریب دشمن را نیز افزود که ماهرانه همه آنچه که بی‌عفتی و شیطان‌زدگی نام دارد را به عنوان لذت‌بخش‌ترین و آرام‌بخش‌ترین هدایای اندیشه ضد دینی به مردم ما تقدیم می‌کند. تنها چیزی که در این جنگ نامتقارن و در کوران بی‌تدبیری ما و امکانات تبلیغاتی شگرف دشمن هرگز نمی‌تواند به وجدان مخاطبان‌مان دروغ بگوید، اقناع آن‌ها از طریق استدلال و برانگیختن شعور عقل و منطق است که حجت را تمام کرده و راه نفوذ مغالطه و نفاق را بر دشمنان مغرض می‌بندد.
مسأله ای که امروز برخی داخلی‌ها و دایه‌های مهربان‌تر از مادر تحت عنوان نقض حقوق بشر و دیکتاتوری دینی در ایران به آن می‌پردازند، مسأله حجاب اقلیت‌های دینی غیر مسلمان در ایران است که در چند سطر به آن می‌پردازیم. این افراد با فعالیتهایی چون امضاء کمپین و تشکیل کارگروه و جنبش و ... نه تنها این موضوع را هدف قرار داده‌اند؛ بلکه مسأله حجاب مسلمانان را هم با استدلالات به ظاهر منطقی اما بی‌اساس مورد هجمه قرار می‌دهند.

نکاتی در باب مسأله حجاب
در مسأله حجاب به عنوان یک فریضه دینی باید دو نکته را مد نظر قرار داد:
1- حجاب در اندیشه اسلامی یک مسأله اجتماعی است و رعایت آن در اجتماع هم امری ضروری و غیرقابل انکار می‌باشد. در برابر این سخن شاید گفته شود که حکومت و دیگران حق ندارند در انجام واجبات مسلمانان تجسس نموده و آن‌ها را به انجام اعمال واجب وادار نمایند.
 در پاسخ باید گفت که تجسس در امور عبادی و واجبات و محرمات مسلمانان زمانی ممنوع است که از حریم خصوصی آن‌ها فراتر نرود. مثلاً اگر کسی در حریم خصوصی خود مرتکب شرب خمر و یا ترک نماز می‌شود، کسی حق ندارد به منظور تجسس در این باره به حریم خصوصی او راه یابد؛ اما همین تخلفات اگر در معرض دید عموم و در ملأ عام انجام گیرد، شخص متخلف مورد تنبیه و مجازات قرار گرفته و به پایبندی به انجام فرائض، ملزم خواهد شد؛ چرا که کمترین جرم او این است که قبح یک امر حرام را در جامعه از بین برده است. اما مسأله حجاب قصه کاملاً متفاوتی دارد؛ چون اصولاً وضع حجاب به عنوان یک فریضه، از بیخ و بن امری اجتماعی است و در حریم خصوصی افراد معنا و مبنایی ندارد. پس وقتی این فریضه در جامعه رعایت نشود؛ فارغ از ریخته شدن یا نشدن قبح آن و هر مسأله دیگری، شخص خاطی باید ملزم به رعایت حدود شرعی گردد.
از طرف دیگر یک انسان آزاد است که دین را بعنوان یک دستورالعمل کامل فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بپذیرد و یا از پذیرش آن سرباز زند. اگر دین را بپذیرد، در اینصورت باید به تمام مبانی و احکام دینی پایبند باشد و گرفتن بخشی از دین و رها کردن بخش دیگر، از منظر عقلا و هر انسان منطقی کاری غیر عقلانی و مضحک است. البته هنوز هم کسانی هستند که در تفسیر آیه شریفه «لا إکراه فی ألدین» (3) معتقدند که در دینداری مردم هیچ اجباری نیست؛ در حالی که این تفسیر غلط است. آنچه که اجباری در آن نیست، انتخاب یک دین است نه دینداری. در واقع افراد آزادند که هر دینی را می‌خواهند برگزینند اما وقتی برگزیدند، باید به تمام احکام آن مقید و پایبند باشند در غیر این صورت دیگر دین معنایی نخواهد داشت.
2- اگر حجاب یک امر اسلامی است، چرا پیروان سایر ادیان باید در جامعه اسلامی ملزم به رعایت آن باشند؟ این خلاف آزادی، حقوق بشر و دموکراسی است.
در پاسخ باید عنوان کرد که اولاً طبق همان قانون دموکراسی و حقوق بشر، اگر گروهی اکثریت اعضای یک جامعه را تشکیل دادند و حکومت را به دست گرفتند، حق دارند که بر اساس قانون خود و بر مبنای احترام به حقوق اقلیت رفتار نمایند. پس اگر حکومت اسلامی در ایران متولد شد، باید در جامعه قوانین خود را که برخاسته از ابعاد اجتماعی اسلام عزیز است، در جامعه پیاده نماید. ثانیاً همان آزادی که مدافعان نقض حجاب از آن حرف می‌زنند، باید به نحوی باشد که مزاحمتی را برای سایر افراد ایجاد نکند؛ در غیر این صورت محکوم و مردود خواهد بود.
حال اگر حقوق اقلیت دینی در آزادی حجاب را بپذیریم، باید به این پرسش نیز پاسخ بدهیم که آیا این آزادی به نقض حقوق دیگران و سلب آزادی دیگران منجر نخواهد شد؟ پرواضح است که آزادی یک اقلیت در حجاب با آزادی یک فرد مسلمان منافات دارد؛ چرا که از سویی باعث آزار و دغدغه روانی مردان مؤمن شده و با ایجاد مزاحمت فکری و مشغولیت‌های ذهنی برای مؤمنان، حضور مؤثر و کارآمد آن‌ها در جامعه را تحت تأثیر منفی قرار می‌دهد و از سوی دیگر نقض احکام اسلامی به عنوان دین حاکم و تهدید مبانی دین مبین اسلام را در پی خواهد داشت که این دو امر کاملا مخالف هرگونه آزادی و حقوق بشر و دموکراسی مدنظر مخالفان خواهد بود. این در حالیست که رعایت حجاب اقلیت‌ها در جامعه نه تنها محدودیت و سلب آزادی آن‌ها را در پی نخواهد داشت؛ بلکه سلامت و امنیت روانی را به عنوان ارمغان حجاب، به آن‌ها هدیه می‌دهد.
 
پی نوشت ها :
1. سوره مبارکه ص/ آیات 82 و 83
2. سوره مبارکه فاطر/ آیه 6
3. سوره مبارکه بقره / آیه 256

جمعه 30/8/1393 - 14:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته