• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3065
تعداد نظرات : 549
زمان آخرین مطلب : 2903روز قبل
آلبوم تصاویر

ماشین عروس 

http://persian-star.net/1390/11/15/zojg/03.jpg

http://persian-star.net/1390/11/15/zojg/04.jpg

http://persian-star.net/1390/11/15/zojg/08.jpg

 

يکشنبه 16/11/1390 - 20:39
جهانگردی
برج ژیژكوفاین برج با معماری منحصر ‌به ‌فرد، بین سال‌های 1985 تا 1992 بر فراز تپه‌ای در محله ژیژکوف شهر پراگ ساخته شده ‌است. برخی معماران ساختمان برج ژیژکوف را از لحاظ سبک معماری، در زمره معماری «های‌تک» به شمار می‌آورند.

برج تلویزیونی ژیژکوف از سه ستون بتنی با پوششی نهایی از جنس فلز تشکیل شده است که در نه بخش ساختمانی مجزا، محفظه‌های فرستنده‌های رادیو و تلویزیونی، یک رستوران، یک کافه و سه اتاق دیده‌بانی را بر خود نگه می‌دارند.

ارتفاع یکی از ستون‌ها به شکل قابل ملاحظه‌ای بالاتر از ستون‌های دیگر است و ارتفاع مورد نیاز برای نصب برخی از آنتن‌ها را فراهم می‌کند. اما در مجموع، ساختار کلی برج از دور به یک سکوی پرتاب موشک شباهت دارد.

برج ژیژکوف با 216 متر ارتفاع، عضو فدراسیون جهانی برج‌های بزرگ است و به‌عنوان رصدخانه هواشناسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

سکوهایی که در بالاترین ارتفاع برج قرار گرفته‌اند مربوط به تجهیزات تلویزیونی و برای عموم غیر قابل دسترس هستند.

اما 6 سکوی دیگر به روی بازدیدکنندگان باز است که شامل 3 اتاق جهت مشاهده مناظر شهر و اطراف آن است و منظره‌ای پانوراما از شهر پراگ را از ارتفاع 100متری برج ارائه می‌کند و رستوران و کافه نیز در ارتفاع 63 متری برج قرار گرفته‌اند. سرعت آسانسور این برج 4 متر بر ثانیه و وزن آن 11800 تن است.

در سال 2000، سه ستون این برج با تندیس‌هایی از نوزادانی که چهار دست‌وپا راه می‌روند، به طور موقت تزئین شد، اما از آن‌جا که این مجسمه‌ها از سوی عموم مورد تحسین و استقبال زیادی قرار گرفت، در سال 2001 میلادی به منظور نصب دائم به بدنه ساختمان برج بازگردانده شد.

بخش فوقانی سفید و مخروطی‌شکل برج تلویزیونی ژیژکوف در سال 2006 میلادی برداشته شد و از زمانی که در سال 2010 رستوران آن به روی عموم بسته شد، این برج تنها پذیرای بازدیدکنندگانی است که خواستار نظاره مناظر زیبای شهر پراگ هستند.

 

جمعه 14/11/1390 - 16:40
تغذیه و تناسب اندام
گیاهخواری عملا به حذف گوشت یا برخی محصولات با منشا حیوانی، بسته به درجه گیاهخوار بودن از رژیم غذایی اطلاق می شود. انواع متفاوتی از گیاهخواری وجود دارد که هریک منافع و البته مشکلات مربوط به خود را دارند:

اولین نوع از سه روش عمده آن که رایج ترین آنهاست روش ovo-lacto می باشد. گیاهخواران اوو - لاکتو هیچ گونه گوشتی (گوشت قرمز ، ماکیان ، غذاهای دریایی) نمی خورند ، اما تخم مرغ و محصولات لبنی را مصرف می کنند.

گروه دوم به Lacto معروفند. گیاهخواران گروه لاکتو گوشت و تخم مرغ نمی خورند اما لبنیات را در برنامه غذائی خود دارند.

آخرین گروه با سخت ترین رژیم غذائی، Vegans هستند. گیاهخواران وگان، گوشت، تخم مرغ، لبنیات، غذاهای حاوی محصولات جانبی حیوانی و حتی عسل نمی خورند. این گروه حتی از محصولات چرمی، پشمی، پوست خرگوش، ابریشم، یا هرگونه محصول بدست آمده از حیوانات استفاده نمی کنند.

علاوه بر این ها افرادی هستند که ترجیح می دهند گوشت قرمز نخورند اما از گوشت ماکیان و غذاهای دریایی استفاده می کنند. این گروه به نام نیمه گیاهخواران semi-vevetarian شناخته می شوند که محصولات لبنی، تخم مرغ، مرغ و ماهی مصرف می کنند اما گوشت دیگری نمی خورند.

گروه دیگری هم به نام pesco-vegetarian هستند که از فرآورده های لبنی، تخم مرغ، و ماهی تغذیه می کنند اما از انواع دیگر گوشت پرهیز می کنند.

برخی گیاهخواران رژیم میوه خواری دارند (frutarians) که در واقع نوعی رژیم وگان است و در آن مصرف غذاهای پخته به حداقل می رسد و بیشتر از میوه های خام، خیار و گوجه فرنگی و نیز از دانه ها استفاده می شود. این گروه تنها آن دسته از خوراکی های گیاهی راانتخاب می کنند که چیدن آنها منجر به مرگ گیاه نشود.

و بالاخره گروه جوانه خواران (sproutarians) نیز در میان این گروه دیده می شوند که عمدتا از جوانه ها، دانه ها و برنج تغذیه می کنند.

چرا برخی از افراد رژیم گیاهخواری را برمی گزینند؟

شاید مهمترین دلیل آن تمایل به دریافت غذای سالم تر، ابراز مخالفت با سوء رفتار با حیوانات اهلی و صدمه زدن به محیط زیست باشد. رژیم گیاهخواری به جلوگیری از سرطان، بیماری های قلبی، عدم افزایش فشار خون و عدم بازگشت دیابت کمک می کند. بارها و بارها شنیده ایم که مصرف کمتر گوشت احتمال حمله قلبی را تا ۵۰ درصد کاهش می دهد و رژیم غذایی یک وگان تا ۹۰ درصد موجب تقلیل آن می شود. همچنین رژیم غذایی گیاهی احتمال بیماری های مربوط به اشریشیا کلی ( یک باکتری روده ای گرم منفی) و باکتری هایی را که اغلب طی بازرسی گوشت از آنها غفلت می شود را کاهش می دهد. سالانه بسیاری از افراد در اثر مصرف گوشت آلوده بیمار می شوند.

گیاهخواران معتقدند برای تهیه محصولات غذائی حیوانات را در بدترین شرایط نگهداری کرده، آنها را با آهن داغ مارک دار نموده و در نهایت بیرحمانه می کشند.تغدیه نامناسب، تزریق آنتی بیوتیک های مضر و وادار نمودن آنها به رشد سریع از دیگر موارد شرایط نگهداری این حیوانات است. رشد سریع فرصت کافی نمی دهد که اندام های حیاتی آنها به اندازه رشد بدنشان برسد. اغلب در قفس ها محکم بسته شده اند و قادر به حرکت نیستند. از سوی دیگر استفاده روز افزون از حیوانات اهلی به محیط زیست صدمه وارد می کند.

اکنون گیاهخواری به عنوان یک رژیم غذائی بیشتر از گذشته به جوامع راه یافته است. لازم به ذکر است که رژیم گیاهخواری تنها به خوردن سالاد محدود نمی شود و از تنوع بسیار زیادی برخوردار بوده و از لحاظ کیفیت غذائی نیز اطمینان لازم را به مصرف کننده می دهد.

در فهرست زیر به برخی مواد غذائی در رژیم غذائی گیاهخواری و عناصر موجود درآنها اشاره شده است:

آهن: آهن به دو شکل همی (heme) و غیر همی(non-heme) وجود دارد که نوع اول آهن متصل به رنگدانه هم است و از غذاهای حیوانی تامین می شود، ونوع دوم آهنی است که فاقد این رنگدانه می باشد. غذاهای گیاهی حاوی این نوع آهن هستند و نوع همی آن را ندارند. اما نکته مهم این است که نوع غیر همی کمتر از نوع همی بوسیله بدن جذب می شود. جذب آهن از غذاهای گیاهی ۱۰-۱ درصد و از غذاهای حیوانی ۲۰-۱۰ درصد می باشد. به همین جهت برای افزایش جذب آهن از غذاهای گیاهی مصرف همزمان یک منبع ویتامین «ث» مانند آب پرتقال ،سبزیجات دارای برگ تیره، گل کلم، گوجه فرنگی یا مرکبات به گیاهخواران توصیه می شود. منابع عمده آهن در رژیم گیاهخواری عبارتند از: باقلای خشک، اسفناج، سبزیجات برگ دار، سبزیجات تیره، دانه ها ، حبوبات، همه انواع نان گندم، تخم مرغ، گیاهان تیره نخود یا حبوبات بویژه عدس و لوبیای قرمز، زردآلو و انجیر.

روی: همه انواع دانه ها، نان گندم، انواع بنشن، آجیل، تخم مرغ، عدس، مخمر آبجو، سبزیجات، جوانه گندم.

ویتامین B12: محصولات لبنی، برخی انواع مخمر های غذایی و سبزیجات دریائی.

کلسیم: کلم سبز، بروکلی، کلم پیچ، محصولات لبنی کم چرب، شلغم، کنجد، مغز بادام، عصاره سویای غنی شده، دانه ها، آجیل ، بنشن، جوانه ها، تخمه آفتاب گردان، میوه های خشک و آب پرتقال غنی شده با کلسیم.

پروتئین: در گیاهخواران بویژه گروه اوو- لاکتو پروتئین مورد نیاز با مصرف انواع دانه ها مانند دانه کنجد، تخمه آفتاب گردان، انواع آجیل مثل بادام و بادام زمینی، حبوبات مانند عدس و باقلا، غلاتی مانند گندم، پاستا، جو دوسر، ذرت شیرین، بلال، برنج، چاودار، انواع تخم ها و محصولات لبنی تامین می شود. گیاهخواران باید توجه داشته باشند که پروتئینی کامل است که ۸ اسید آمینه ضروری را دارا باشد در غیر اینصورت کامل نیست و اکثر محصولات گیاهی فاقد پروتئین کامل هستند بنابراین باید انواع آنها مصرف شود تا این اسید های آمینه تامین گردد.

پتاسیم: بهترین منبع پتاسیم موز است. گرچه اسفناج و سیب زمینی شیرین نیز منابع گیاهی خوبی برای آن هستند.

جمعه 14/11/1390 - 16:13
داستان و حکایت
آن سال عید روز یکشنبه بود و جوانها تصمیم گرفتند جشن بزرگی بر پا کنن. مادر دو تا از دخترها از من خواست که در صورت امکان، دخترهایش را با ماشین خودم به کلیسا ببرم. او از رانندگی در شب می ترسید و آن شب هم زمین بسیار لغزنده بود. من قول دادم دخترهایش را به جشن ببرم.

آن شب وقتی به کلیسا می رفتیم، دخترها کنار من، روی صندلی جلو ماشین نشسته بودند. از سربالایی جاده می گذشتیم که در مقابل مان دیدیم در ریل قطار حادثه ای رخ داده است. تا آمدم ماشین را کنترل کنم، ماشین لغزید و به اتومبیل جلویی خورد. برگشتم تا ببینم چه بلایی سر دخترها آمده است. سر دختری که کنار پنجره نشسته بود به شیشه خورده و خون روی گونه هایش راه افتاده بود. منظره ترسناکی بود خوشبختانه یکی از راننده های ماشین های اطراف همراه خود جعبه کمک های اولیه داشت و ما توانستیم جلوی خونریزی را بگیریم. کارشناس تصادف اعلام کرد که این تصادف اجتناب ناپذیر بوده و نباید خسارتی پرداخت شود.

ولی من سخت نگران دختر ۱۷ ساله زیبایی بودم که باید تا آخر عمر با دو خراش عمیق روی صورتش کنار می آمد و این حادثه هم زمانی اتفاق افتاده بود که او را دست من سپرده بودند.

او را به بیمارستان بردم تا زخمهایش را بخیه بزنند. احساس کردم این کار خیلی طول کشیده است. به پرستار گفتم که دکترها چه می کنند. پرستار گفت که پزشکی که زخمهای او را بخیه می کند، جراح پلاستیک است و دارد سعی می کند بخیه ها را ظریف بزند تا ردی روی صورت دختر باقی نماند. ناگهان احساس کردم که خداوند چه به موقع به فریادم رسیده است.

از این که دونا را در بیمارستان ببینم، می ترسیدم و احساس می کردم از من عصبانی است و سرزنشم می کند. چون شب عید بود، دکترها سعی می کردند حتی موقتا بیماران را به خانه بفرستند و جراحی های مهمتر را بعدا انجام دهند. بنابراین در بخشی که دونا بستری بود، بیماران زیادی نبودند.

از پرستاری درباره وضع روحی دونا سؤال کردم. پرستار لبخند زد و گفت که او بیمار دوست داشتنی است و مانند خورشید گرم و صمیمی است. دونا خوشحال بود، از آنها درباره ی معالجه بیماریها سؤال می کرد. چون بخش خلوت بود، پرستارها به اتاق دونا می رفتند و با او حرف می زدند و به سؤالاتش پاسخ می دادند.

به دونا گفتم که از این حادثه بسیار متأسفم و او به من گفت که ناراحت نباشم و می تواند روی زخمها را با پودر بپوشاند. بعد هیجان زده درباره کار پرستارها حرف زد. پرستارها دور تخت او ایستاده بودند و لبخند می زدند و دونا بسیار خوشحال بود. ابن اولین باری بود که به بیمارستان آمده و بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بود.

بعدها دونا در مدرسه بارها ماجرای تصادف و بستری شدن در بیمارستان را تعریف کرد. مادر و خواهر او هرگز مرا سرزنش نکردند. ولی من هنوز هم از اینکه صورت یک نوجوان زیبا به آن شکل در آمده بود، احساس گناه می کردم.

یک سال بعد از آن شهر رفتم و ارتباطم با دونا و خانواده اش قطع شد.

پانزده سال بعد بار دیگر برای خدمت به کلیسا مرا دعوت کردند. شب آخر متوجه شدم که مادر دونا منتظر است تا با من خداحافظی کند. دوباره خاطره ی تصادف ان شب و زخم صورت دخترش آزارم داد. جلو آمد، مقابلم ایستاد و لبخند زیبایی بر لب آورد.

وقتی به من گفت که آیا می دانم بعد از آن ماجرا چه اتفاقی برای دونا افتاده است، از ته دل می خندید، نه! من نمی دونستم چه اتفاقی افتاده است. فقط یادم می آمد که علاقه بسیاری به پرستارها داشت. مادر دونا گفت: «دونا تصمیم گرفت پرستار شود. به دانشکده پرستاری رفت و شاگرد ممتاز شد. بعد در بیمارستان کار پیدا کرد و با پرشکی آشنا شد و با هم ازدواج کردند و حالا دو تا بچه دوست داشتنی دارند. او بارها به من گفته است که تصادف آن شب، بهترین حادثه زندگیش بوده است.»

جمعه 14/11/1390 - 16:10
ورزش و تحرک
پرچم استقلالباشگاه استقلال: هواداران عزیز باشگاه استقلال بدون شک لحظات تلخی را پشت‌سر می‌گذارند. لحظاتی پر از سوال‌های تکراری... «چرا؟ چطور؟» پس از پشت‌سر گذاشتن چهار دربی شیرین، کسی باور نمی‌کرد که استقلال حتی در غیاب خسرو حیدری، آندو تیموریان، مجتبی جباری و ساموئل، این بازی برده را اینگونه به حریف واگذار کند. با همه این حرف‌ها، سوت پایان بازی به صدا در آمده و دیگر نمی‌شود چیزی را تغییر داد.

باید دلیل باخت را سر فرصت پیدا کرد... باید ضعف‌ها را شناخت. باید انصاف را مدنظر داشت. در نیمه دوم و قبل از دریافت گل‌های ناگهانی، حداقل 5 بار می‌توانستیم گل‌های بیشتری را بزنیم و نزدیم. مسئله برتری حریف نیست. ما به توپ و میدان احاطه داشتیم و از موقعیت‌های بی‌پایانی که در اختیارمان بود بهره نبردیم اما حریف این کار را کرد.

استقلال برتر بود و می‌توانست نتیجه‌ای تاریخی را خلق کند ما به قول آرش برهانی «دست‌کم‌ گرفتن حریف»، به قول امیرآبادی «بازی را تمام شده دانستن» به قول کیانوش «گل خوردن پس از گل نزدن» و هر دلیل دیگری که می‌توان متصور شد، نتیجه را به حریف تقدیم کرد.

سرت را بالا بگیر هوادار ... تیمی که دوستش داری، به حادثه‌ای باخت که در تاریخ رقم نخورده بود. ایرادی ندارد. ما همچنان در صدریم. ما همچنان منتظر بازی‌های بعدی هستیم. این بازی تمام شد. حالا باید به فکر بازی‌های حساس آینده باشیم.
۱۴ بهمن ۱۳۹۰

جمعه 14/11/1390 - 15:55
هوا و فضا
پرچم ایرانشبکه تلویزیونی العالم خبر داد که کشورمان موفق شده است که ماهواره بومی، نوید علم و صنعت را با موفقیت در مدار قرار دهد.

به گزارش «تابناک»، ماهواره نوید، نخستین ماهواره ملی-دانشجویی ایران است که توسط دانشگاه علم و صنعت ایران طراحی و ساخته شده و در ۱۴ بهمن ۱۳۸۸ روز ملی فناوری ماهواره‌ای رونمایی شد. مأموریت این ماهواره تصویربرداری از زمین با وضوح تصویر ۷۵۰ متر و به صورت تک باند است.

این ماهواره با ابعاد ۵۰×۵۰×۵۰ سانتی‌م‌تر مکعب و جرم ۵۰ کیلوگرم، به منظور استقرار در مدار بیضوی با ارتفاع ۲۵۰ تا ۳۷۵ کیلومتر و زاویه انحراف‌مداری ۵۵ درجه طراحی شده‌است.

ارتباط ماهواره با ایستگاه زمینی از طریق سه فرستنده وگیرنده در باندهای وی‌اچ‌اف و یواچ‌اف برقرار است و تامین انرژی آن نیز توسط صفحات خورشیدی نصب شده بر بدنه جانبی سازه ماهواره در کنار باتری و بهره‌گیری از تنظیم‌کننده‌ها و مبدل‌های ولتاژ صورت می‌گیرد.

این ماهواره سومین ماهواره ایرانی است که در داخل کشور طراحی شده و پرتاب می‌شود. پیش از این ماهواره امید، به عنوان نخستین ماهواره ساخت ایران است در بامداد ۱۵بهمن ۱۳۸۷ و در سی‌امین سالگرد پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ در مدار قرار گرفت. و در ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ با جو غلیظ مناطق غربی آمریکای جنوبی و اقیانوس آرام برخورد کرد و به عمر ۸۲ روزه خود پایان داد.

پس از آن ماهواره رصد، دومین ماهواره ایرانی بود که توسط موشک‌های حامل ایرانی به فضا فرستاده شد. «رصد»، با نام کامل رصد-۱، در ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ به فضا پرتاب شده بود و روز ۱۵ تیرماه ۱۳۹۰ مجدداً وارد جو شد و به عمر تقریباً سه هفته‌ای خود پایان داد.

ماهواره جدید ایران از دو ماهواره قبلی سنگین‌تر است.

جمعه 14/11/1390 - 15:49
اخبار
تلخ‌ترین شب فوتبال جهان در مصر رقم خورد؛ کشوری که هنوز زخم و تاول دیکتاتوری مبارک را فراموش نکرده است.

به گزارش «تابناک»، 73 نفر در بازی تیم‌های الاهلی و المصری کشته شدند. در این بازی که در پورت سعید برگزار شد، بازیکنان المصری، سه بر یک از حریف خود پیش بودند، ولی از میانه‌های بازی، طرفداران الاهلی با ورود به زمین مسابقه و درگیری با مأموران امنیتی، باعث اختلال در بازی شدند. درگیری میان طرفداران و نیروهای امنیتی نیز منجر به کشته شدن 73 نفر و مجروح شدن 167 نفر گشته که حال بسیاری از آنها وخیم گزارش شده است.

دولت مصر در پی این حادثه تا اطلاع ثانوی، همه مسابقات ورزشی در این کشور را لغو کرده است.

پنج شنبه 13/11/1390 - 19:25
داستان و حکایت

روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم. شغلم ‏را، دوستانم را، زندگی ام را!
به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا ‏صحبت کنم. به خدا گفتم: آیا می‏ توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟
و جواب ‏او مرا شگفت زده کرد.
او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می بینی؟
پاسخ دادم : بلی.
فرمود: ‏هنگامی که درخت بامبو و سرخس راآفریدم، به خوبی ازآنها مراقبت نمودم. به آنها نور ‏و غذای کافی دادم. دیر زمانی نپایید که سرخس سر از خاک برآورد و تمام زمین را فرا ‏گرفت اما از بامبو خبری نبود. من از او قطع امید نکردم. در دومین سال سرخسها بیشتر ‏رشد کردند و زیبایی خیره کننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود.

‏من بامبوها را رها نکردم. در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نکردند. اما من ‏باز از آنها قطع امید نکردم. در سال پنجم جوانه کوچکی از بامبو نمایان شد. در ‏مقایسه با سرخس کوچک و کوتاه بود اما با گذشت ۶ ماه ارتفاع آن به بیش از ۱۰۰ فوت ‏رسید. ۵ سال طول کشیده بود تا ریشه ‏های بامبو به اندازه کافی قوی شوند.. ریشه هایی ‏که بامبو را قوی می‏ ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم می ‏کرد.
‏خداوند در ادامه فرمود: آیا می‏ دانی در تمامی این سالها که تو درگیر مبارزه با ‏سختیها و مشکلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحکم می ‏ساختی. من در تمامی این مدت ‏تو را رها نکردم همانگونه که بامبوها را رها نکردم.
‏هرگز خودت را با دیگران ‏مقایسه نکن. بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل کمک می کنن. ‏زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد می ‏ کنی و قد می کشی!
‏از او پرسیدم : من ‏چقدر قد می‏ کشم.
‏در پاسخ از من پرسید: بامبو چقدر رشد می کند؟
جواب دادم: هر ‏چقدر که بتواند.

‏گفت: تو نیز باید رشد کنی و قد بکشی، هر اندازه که ‏بتوانی...

پنج شنبه 13/11/1390 - 18:39
سلامت و بهداشت جامعه

انسان بالغ ۳۲ دندان دارد که از این تعداد، ۱۲ دندان آسیاب بزرگ، ۸ دندان آسیاب کوچک، ۸ دندان ثنایا و ۴ دندان نیش است. ۴ تا از آن‌ها در آخر قوس‌های دندانی بعد از دندان‌های دیگر در می‌آیند که دندان عقل نامیده می‌شوند.

سن تقریبی شروع تشکیل دندان در استخوان فک ۹-۱۰ سالگی بوده، تاج در ۱۴ سالگی کامل شده و در سال‌های آخر دوره نوجوانی دندان عقل شروع به رویش در داخل استخوان می‌کنند. وجه تسمیه این دندان زمان رویش آن‌ها به داخل حفره دهان است که مصادف با بلوغ فکری است. در طی رشد و تکامل فک ها معمولاً جا برای رویش این دندان‌ها فراهم می‌گردد. دندان عقل اگر درست و بجا رویش یابد، مثل بقیه دندان‌ها مفید و مؤثر در سیستم جوندگی بوده و علیرغم تصور غلط عامیانه در این موارد نباید کشیده شوند.

دکتر مجتبی زندرحیمی متخصص دندانپزشکی عنوان کرد: « ۵۰ درصد از دندان‌های عقل حالت نرمال نداشته و شکل طبیعی ندارند. دندان عقل ممکن است زیر دندان کناری، داخل قوس دهان، خارج قوس دهان، کج، نهفته و... باشند که در این موارد باید جراحی شود.»

وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا همه افراد ۴ دندان عقل را خواهند داشت یا خیر، اظهار کرد: «دندان عقل بین سن ۱۷ تا ۲۲ سالگی در می‌آید و ممکن است فردی هر ۴ دندان عقل و فردی هیچ دندان عقلی در نیاورد و این مسئله دلیل خاصی ندارد.»

دندان‌های نهفته مشکلات عدیده‌ای را می‌توانند در آینده ایجاد نمایند، که برخی از آن‌ها عبارتند از:

۱- عفونت لثه: لثه پوشاننده دندان نهفته‌ای که تعدادی از آن به محیط دهان باز شده بطور مکرر دچار عفونت و التهاب شده و دردناک می‌شود.

۲- عفونت استخوان

۳- آبسه و سلولیت: اگر عفونت لثه درمان نشود به استخوان رسیده و باعث تخریب دندان و استخوان می‌گردد. اگر عفونت از استخوان بگذرد و به بافتهای نرم گونه، گردن، حلق و زیرزبان سرایت کند ایجاد آبسه و یا تورم منتشر بافت نرم را که سلولیت نامیده می‌شود می‌کند که توأم با درد، تب، تورم، قرمزی و مشکل دربازکردن دهان خواهد بود.

۴- صدمه به دندان مجاور: دندان نهفته با فشار بر ریشه دندان مجاور ممکن است باعث تحلیل ریشه آن شود.

۵- ایجاد کیست: کیسه نارنجی تاج دندان رویش نیافته را در استخوان فک دربرگرفته است که بعد از رویش دندان به داخل حفره دهان از بین می‌رود. اگر دندان رویش نیابد ممکن است بزرگ شدن و تبدیل به کیست گردد. کیست‌ها تدریجاً بزرگ شده و سبب تخریب و تضعیف استخوان و مشکلات بعدی می‌گردند.

۶- درد: یک دندان عقل نهفته می‌تواند ایجاد دردهای با علت نامشخص و منتشر به نواحی سروگردن نماید.

۷- حرکت دندانی: اعتقادی وجود دارد که ممکن است فشار ناشی از این دندان‌ها سبب بی‌نظمی در ردیف دندان‌ها شود که از نظر علمی ثابت شده نمی‌باشد.

پنج شنبه 13/11/1390 - 18:37
داستان و حکایت
مسابقه ی دور منطقه بود که تمام فصل برایش تمرین کرده بودیم. پایم هنوز مصدوم بود. در واقع نمی دانستم در مسابقه شرکت کنم یا نه. اما اکنون خودم را برای مسابقه ی ۳۲۰۰ متر آماده می کردم.

_ «آماده... حرکت.»

تفنگ شلیک شد و ما مسابقه را شروع کردیم. دخترهای دیگر از من جلو زدند. متوجه شدم که می لنگم و هرچه از بقیه عقب تر می افتادم، بیشتر احساس سر افکندگی می کردم.

برنده وقتی از خط پایان گذشت، دو دور از من جلوتر بود.

جمعیت فریاد زد: «هورا!»

بلندترین فریاد تشویقی بود که تا آن زمان شنیده بودم.

همانطور که لنگ لنگان پیش می رفتم،با خود فکر کردم: شاید بهتر باشد رهایش کنم. آنان برای تمام کردن مسابقه منتظر من نمی مانند. اما تصمیم گرفتم مسابقه را ادامه دهم. در دو دور آخر با درد می دویدم تصمیم گرفتم سال بعد در مسابقات شرکت نکنم. حتی اگر پایم خوب می شد هم شرکت نمی کردم. من هرگز نمی توانستم از دختری که دو دور از مت جلو زده بود، جلو بزنم.

وقتی به خط پایان رسیدم، صدای تشویق تماشاگران را شنیدم، به بلندی زمانی بود که نفر اول را تشویق می کردند. از خودم پرسیدم: این صداها برای چیست؟ برگشتم و دیدم پسرها برای مسابقه بعدی آماده می شوند. حتما آنان پسرها را تشویق می کنند.

مستقیما به طرف حمام می رفتم که دختری راهم را سد کرد و گفت: «تو خیلی شجاع هستی.»

با خودم گفتم: شجاع؟حتما مرا با کس دیگری اشتباه گرفته بود. من در مسابقه باخته بودم.

_ «من اگر جای تو بودم هرگز نمی توانستم سه کیلومتر آخر را بدوم. در همان دور اول از زمین بیرون می آمدم. پایت چطور است؟ ما تو را تشویق می کردیم. صدای مان را می شنیدی؟»

باورم نمی شد. فردی نا آشنا مرا تشویق می کرده است. نه برای آنکه می خواست برنده شوم، بلکه چون می خواست من مسابقه را ادامه دهم. ناگهان بار دیگر امیدم را به دست آوردم. تصمیم گرفتم سال بعد هم در مسابقات شرکت کنم. آن دختر رؤیای مرا نجات داده بود.

آن روز دو چیز آموختم:

اول، مهربانی و اعتماد به مردم که می تواند تغییر بزرگی در آنان ایجاد کند.

دوم، توان و شجاعت را همیشه با پیروزی نمی سنجند. آن ها را به میزان تلاش های مان می سنجند. قدرتمندترین افراد، کسانی نیستند که برنده می شوند، کسانی هستند که وقتی شکست می خورند، نا امید نمی شوند.

من فقط آرزو می کنم که روزی بتوانم در مسابقه برنده شوم و همان تشویق هایی را بشنوم که وقتی شکست خوردم، شنیدم.

پنج شنبه 13/11/1390 - 18:29
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته