• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1135226

پرسش

سلام <br />کسی که مدام حواسش پرته و تو کارها گیج میشه و درست انجامشون نمیده دلیلش چیه و درمانش چیست؟ باتشکر

پاسخ

باسلام
کاربر گرامی اولین احتمالی که باید در زمینه حواس پرتی در نظر گرفته شود اضطراب است. گاه اضطراب زیاد باعث می شود که افراد تمرکز خود را از دست داده و لذا دایما دچار گیجی و حواس رتی و بی توجهی و ..می شود.
البته اگر مساله اضطراب نباشد باید احتمال مشکلات دیگری مثل انواع دمانسها و حتی اسیبهای مغزی هم بررسی شود.
مصرف برخی از داروها هم ایجاد کننده گیجی و حواس پرتی می شود.
پس اگر مشکل فرد مزبور جدی است حتما نزد متخصص مثلا متخصص اعصاب و روان مراجعه شود تا بررسی های اولیه صورت گیرد.

با تشکر از تماس شما

مشاور : خانم عطاريان | پرسش : چهارشنبه 7/12/1392 | پاسخ : شنبه 10/12/1392 | | ليسانس | 27 سال | اضطراب و وسواس | تعداد مشاهده: 263 بار

تگ ها : حواس پرتی گیجی عدم تمرکز اضطراب

مشاوره های مرتبط

با عرض سلام و خسته نباشی مشکل فرزند من یه مقدار بی ادبی است پیشاپیش معذرت میخواهم. پسر4 سالۀ من 2ماهه که موقع دفع، میترسه و این ترس و دسشویی نکردن، یک هفته طول میکشه و نهایتا با گذاشتن یه شیاف مشکل برطرف می شود. ولی متاسفانه جدیدا این مسئله شرطی شده و فقط با یک اشاره قرص به مخرج، دسشویی می کند. (و اصلن شیاف وارد نمیشود) وقتی هم دسشویی اش میگیره خیلی بی قراری و اضطراب و گریه اش میگیره و بدنش عرق سرد میکنه دکتر هم رفتیم دکتر شربت لاکتالوز داد با خوردن شربت فقط اسهال گرفت ولی مشکلش حل نشد و مجبور به گذاشتن شیاف شدم. فکر میکنم مشکل روانی باشه لطفا کمک نمایید.

در حال حاضر دانشجوی کارشناسی مدیریت دولتی و شاغل و دارای دو فرزند هستم همیشه در استرس و تب و تاب رسیدن به امورات زندگی هستم برای همین درسهایم را خوب یاد نمیگیرم. وقت کافی هم ندارم عمیق درس بخونم و یاد بگیرم حتی اگه یک مطلب رو عمیق بخونم سر جلسه یادم میره چی به چیه تمرکز ندارم. از شدت استرس همیشه افت قند دارم. دستم سنگین میشه به سختی میتونم بنویسم. خواهش میکنم راهنماییم کنید تا بتوانم به راحتی درسهایم را به پایان برسانم؟

با سلام
من مدت 1/5 سال است وقتی در جمعی مرکز توجه قرار میگیرم و یا دچار هیجانات شدید میشوم دچار یک نوع رعشه در گردن میشوم که فقط برای خودم قابل لمس است اما اگر حرکتی مثل چرخاندن سر یا بردن قاشق به دهان انجام دهم این لرزش قابل مشاهده است. این مساله یک مرتبه پیش میاید و خیلی اوقات در جمع ها راحت هستم. لطفا راهنمایی بفرمایید متشکرم.

با عرض سلام و خسته نباشید.
من دختری هستم 24 ساله که به شدت در انتخاب مسیر تو زندگیم مرددم و واقعا نمیدونم چیکار کنم.من سال 86 که تو کنکور شرکت کردم رتبه خوبی زیر 1000 در رشته ی ریاضی آوردم و مهندسی برق قبول شدم.آنموقع فکر میکردم خیلی به رشته برق علاقه دارم و برای اینکه حتما در این رشته قبول شم 50 اولویت اولم در انتخاب رشته رو برق زدم و اولین اولویتم هم برای یه برق ستاره دار یعنی بورسیه ی آموزش پرورش بود یعنی خرج تحصیلم رو آموزش پرورش میداد ولی بعد از اتمام تحصیلم باید معلم میشدم و برق در هنرستان تدریس میکردم.همینو قبول شدم و رفتم به یه دانشگاه مزخرف(شریعتی تهران)که احتمالا نمیشناسید ،خوب اونجا اصلا جایی نبود که من از دانشگاه انتظار داشتم و براش اون همه زحمت کشیده بودم و به شدت خورد تو ذوقم.خیلی از همکلاسیام هم همین مشکلو داشتن ولی باهاش کنار اومدن ولی من کنار نیومدم و متاسفانه کلی کارای جانبی مثل شرکت تو کلاسای مختلف علمی،زبان،عرفانی کردم و درس نخوندم و 4 ترم مشروط شدم ...وحشتناکه نه؟منی که در دوران دانش آموزی همیشه شاگرد اول بودم ..بله و منو از دانشگاه اخراج کردن و قرار شد مدرک معادل کاردانی بهم بدن.که بعد از دو سال که رفتم همون مدرکم بگیرم بهم ندادن چون معدلم کمتر از 12 شده،و الان که دارم اینو برای شما مینویسم منتظرم تا 13 اسفند کمیسیون تشکیل بشه و به من اجازه بدن که 2درس برای رسوندن معدلم به 12 بردارم و این در حالیه که از طرف آموزش پرورش به شدت تحت فشارم چون باید 2 سال پیش میرفتم سر کار و الان هیچ معلوم نیست که چه بر سر من میاد چون احتمالا آ-پ مدرک کاردانی منو قبول نمیکنه و باید غرامت زیادی به اونجا بپردازم در حالی که خانواده م از مدرک معادل من اطلاعی ندارن و اصلا توان پرداخت غرامت نداریم.حالا من به شدت استرس دارم و زندگیم 1 ساله که تعطیل شده چون نه میدونم باید چیکار کنم و انقد استرس دارم که حتی نمیتونم درست فکر کنم.از شدت استرس سلامتی م هم به خطر افتاده و مشکل کم کاری تیروئید پیدا کردم.لطفا کمکم کنید .

با سلام وخسته نباشید
28 ساله -شغل حسابدارومجرد هستم
از شغل راضی نیستم از آینده اضطراب دارم پنج سال سابقه كاری دارم از اولش هم این شغل رو دوست نداشتم خواشتم ادامه ندم گفتم شاید علاقه مند شدم واین همه زحمت كشیدم حیفه ولش كنم الان به این نتیجه رسیدم كاش همون اول ولش میكردم تا سنم كمتر بود دنبال حرفه دیگری میرفتم موندم چیكار كنم همین عامل باعث سردرگمی در ازدواجمم شده هر جا میرم به مرحله آخر میرسه اینقدر استرس میگیرم كه فردا با قضیه كارم چیكار كنم نكنه متاهل بشم و مجبور باشم همین كارو ادامه بدم آخر به همش میزنم ومنصرف میشوم ترو خدا رانماییم كنید با تشكر-از تهران

UserName