• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1217181

پرسش

سلام یه سوال دارم این که میگن خدا آفریده چون ذاتش بوده یعنی چی خوب من خیلی صفت ها رو دارم ولی بروز نمیدم واقعا هدف از خلقت چی بوده قانع کننده نیست فقط برای صفت خلاقیت خدا باشه
اگه میشه جواب بدید واقعا سردرگمم ممنون

پاسخ

باسلام. هدف خداوند در آفرینش انسان با توجه به مطالب زیر روشن مى‏شود:
1- خداوند متعال هیچ محدودیتى و نقصى ندارد و همه كمال‏ها را دارا است؛ بلكه عین كمال است. 2- از جمله كمالات او فیاض و جواد بودن است. فیاض و جواد بودن خداوند با آفریدن وایجاد كردن محقق مى‏شود. پس لازمه فیاض بودن آفریدن است. این نكته را مى‏توان از راه دیگرى نیز بیان كرد و آن این كه اگر چیزى امكان ایجاد شدن را داشته باشد و خداوند آن را ایجاد نكند، این نیافریدن با توجه به این كه وجود خیر است منع از خیر است و بخل محسوب مى‏شود و بخل از خداوند محال است. از این مقدمات نتیجه مى‏گیریم كه هدف فاعل در آفرینش، فیاض بودن خداوند است؛ یعنى، اگر سؤال شود چه چیز باعث شد خدا بیافریند؟ پاسخ مى‏دهیم كه فیاض بودن او باعث آفرینش شده است. 3- صفات خدا زاید بر ذات او نیست. صفات انسان و دیگر اجسام زاید بر ذات آنها است؛ مثلاً سیب یك ذات دارد و سرخى و شیرینى صفت آن است. این سرخى و شیرینى، خارج از ذات سیب است. سیب مى‏تواند به جاى این صفات، ترش و سبز باشد و ذات او باقى بماند. فیاض بودن خداوند خارج از ذات او نیست. پس اگر سؤال شود چرا خداوند آفرید؟ خواهیم گفت: چون خدا است. این كه گفته مى‏شود، آفریدن لازمه فیاض بودن خدا است، بدین معنا نیست كه او مجبور به آفریدن است؛ زیرا در جبر همواره یك نیروى خارج و برترى بر اراده قدرت فاعل غلبه دارد واو را مجبور مى‏كند؛ اما درباره خداوند هیچ نیروى دیگرى - غیر از او - فرض نمى‏شود، چه رسد به این كه برتر از او باشد تا بتواند او را مجبور كند. پس وقتى مى‏گوییم بین فیاض بودن و آفریدن تلازم است، اختیار و اراده را در آفرینش از او سلب نكرده‏ایم و در واقع بین فیاض بودن و آفرینش اختیارى و ارادى تلازم است. 4 - حال كه معلوم شد هدف فاعل در آفرینش ذات خداوند است؛ پس هر آنچه غیراز ذات به عنوان هدف ذكر مى‏شود، به عنوان هدف میانى است (نه هدف حقیقى و نهایى) ؛ ویژگى هدف میانى این است كه همواره معقول است كه از هدف آن سؤال كرد؛ مثلاً مى‏پرسند؛ چرا خداوند انسان را آفرید؟ مى‏گویید تا او را به كمال برساند و یا به او جود كند. در این جا مى‏توان دوباره پرسید: چرا او را به كمال برساند؟ یا چرا به او جود كند؟ مى‏گویند: چون فیاض و جواد است. دیگر صحیح نیست كه سؤال شود: چرا فیاض و جواد است؛ زیرا فیاض بودن عین ذات او هست.5- آنچه گفته شد هدف فاعل در اصل آفرینش است؛ اما هدف فاعل در آفرینش یك موجود خاص (مانند انسان) نیازمند یك نكته ویژه است. این نكته درباره انسان عبارت است از «كمال خاصى كه خداوند مى‏خواست با خلقت انسان آن را بیافریند». توضیح:
لازمه كمال فیاض بودن خداوند این است كه هر كمال ممكنى را بیافریند. او قبل از آفرینش انسان، موجودات دیگرى را به نام ملائكه آفریده بودكه از همان ابتداى آفرینششان داراى همه كمالات ممكنه بودند؛ یعنى، همه كمال‏ها را بالفعل دارا بودند. پس هرگز به كمال جدیدى دست پیدا نمى‏كنند و مرتبه وجودیشان تكامل نمى‏یابد  . پس هدف فاعل و علت غایى در آفرینش انسان، فیاض بودن خداوند است. لازمه فیاض بودن خدا، این است كه این نوع از كمال ممكن را نیز بیافریند و اصلاً این كمال برترین كمال امكانى است. 6- از این رو، هر انسانى كه همه كمال‏هاى ممكنه انسانى را كسب كند، غرض اصلى از خلقت انسان را معنا خواهد بخشید بنابر این میتوان گفت(با قدری تسامح در تعبیر) انتظار خداوند اطاعت از دستورات اوست و انسان با پیروی از دستورات الهی سعادت و كمال خود را تآمین خواهد كرد و نفع آن عاید خود انسان میشود همچنان كه ضرر سرپیچی هم عاید خود انسان خواهد شد و در این میان نفع و ضرری به خداوند نمیرسد. انسان فرصت و مجالی کوتاه و مغتنم در دنیا دارد ولی متاسفانه خیلی آسان به پوچ و باطل و غفلت و یا تشکیک و ایرادهای بیجا آن را از دست می دهد و ناگهان سفر ابدیش با مرگ و ورود به عالم ناآشنای برزخ آغاز میشود در حالی که دستش خالی و زاد و توشه ی لازم برای این سفر تهیه نکرده است. دنیا خیلی زود و سریعتر از آنچه گمان کنیم سپری می شود ( توجه کنیم میلیاردها نفر قبل از ما آمده اند با همین آمال و آرزوهای ما و گمان می کرده اند دنیا هست و آنان و با مرگشان دنیا پایان می پذیرد ولی رفتند و هیچ نشد اجداد و پدر بزرگهای ما کجا رفتند ؟ محل دفن و قبر آنها را آیا می دانیم؟) این دنیا فانی است اما حیات ابدی بعد از مرگ باقی است. اما آن حیات جای بهره بردن از توشه ای است که در این دنیا تهیه کرده ایم. سعادت و خوشبختی ابدی ما، در گرو دینداری ما و پیروی از دین کامل در دنیاست و شقاوت و هلاکت ابدی، نتیجه ی بی دینی در دنیاست. موفق باشید.  

مشاور : آقای روحاني | پرسش : پنج شنبه 18/4/1394 | پاسخ : دوشنبه 29/4/1394 | | ديپلم | 19 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 125 بار

تگ ها : هدف خلقت

مشاوره های مرتبط

با عرض سلام و خسته نباشید
مطالبی که در سایت تبیان در باره چرایی خلقت انسان بود را مطالعه کردم
و متاسفانه هنوز ب جواب نرسیده ام
دلایلی که در سایت ذکر شده بود چیری نبود که بتونه به من اطمینان خاطر بدهد
{در مورد خداوند متعال هم گفته شده که خداوند متعال بی نیاز مطلق است و نیازی به آفرینش ندارد بلکه این مخلوق است که نیازمند آفرینش است}
چطور ممکن است مخلوقی که هنوز به وجود نیامد و عدم هست نیاز ب افرینش داشته باشد
{خداوند از آنجا که خداست باید خلق کند}
یعنی اگر انسان را خلق نمی کرد دیگر خدا نبود این دیگر چ دلیلی است
بیشتر وقتمو صرف فکر کردن ب این میکنم که چرا خلق شدم خدا از من چی میخواد چ دنیای عجیبی داریم و مردم ب چ سادگی از کنار ان عبور میکنن هیچ چیز در نگاهم معمولی بچشم نمیرسد تمرکزمو نمیتونم روی کار دیگه ای بزارم وقتی که هنوز نمی دانم از کجا امده ام وبرای چه امده ام و ب کجا خواهم رف مثل کسی که تازه چشم ب دنیا گشوده اس ب دنیا نگا میکنم و در نظرم غیر ممکنی وجود ندارد وقتی خود این دنیا اینقد عجیب است

با عرض سلام
ددر دانشگاه بحثی فلسفی بین دانشجوهاایجاد شد و سوالهایی مطرح شد گه یکی از آنها این سوال بود (اگر هدف ازخلقت هستی وجهان انسان است پس چه نیازی به گذر این همه زمان از ابتدای خلقت تا پیدایش انسان است یا به عبارت دیگر چرا از همان ابتداانسان آفریده نشده است
تشکر فراوان بابن توجه شما

با سلام خدمت شما.خداوند در یک حدیث قدسی گفته ای بنی آدم من همه چیز را برای تو و تورا برای خودم آفریدم.منظور ازینکه تورا برای خودم آفریدم یعنی چه؟مگر خداوند نیازی به انسان داره؟آیا منظور این بوده که تورا آفریدم برای صحبت با تو؟خداوند که نیازی به صحبت ما نداره.لطفا راهنمائی کنید.مرسی

UserName