• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 74
تعداد نظرات : 23
زمان آخرین مطلب : 4898روز قبل
سلامت و بهداشت جامعه

5 راه ساده برای افزایش هوش

مغز شما مانند ماهیچه‌ها به تمرین نیاز دارد، اگر شما مرتب این تمرین‌ها را در راه درست خود انجام دهید، مهارت بیشتری در اندیشیدن به دست خواهید آورد و تمركزتان افزایش می‌یابد. اما اگر هیچ گاه از مغزتان استفاده نكنید، یا از داروهای شیمیایی نامناسب استفاده كنید، توانایی تان برای یادگیری و تفكر از بین می‌رود. مغز شما مانند ماهیچه ها به تمرین نیاز دارد، اگر شما مرتب این تمرین ها را در راه درست خود انجام دهید، مهارت بیشتری در اندیشیدن بدست خواهید آورد و تمركزتان افزایش می یابد. اما اگر هیچگاه از مغزتان استفاده نكنید یا از داروهای شیمیایی نامناسب استفاده كنید، توانایی تان برای یادگیری و تفكر از بین می‌رود. در اینجا 5 راه ساده شرح داده می شود كه هر كسی قادر است به وسیله آن از سلولهای خاكستری اش استفاده ی بهتری كند.

 1- تماشای تلویزیون را به حداقل برسانید. این معامله سختی است، مردم بسیار دوست دارند كه مانند یك گیاه تنها پای تلویزیون بنشینند و زل بزنند. مشكل اینجاست كه تلویزیون از ظرفیت روحی شما استفاده ای نمی كند یا به آن اجازه تغذیه شدن نمی دهد. مانند این است كه یك ماهیچه انرژی بسوزاند اما از مزایای سلامتی این سوخت و ساز استفاده ای نكند. آیا بعد از تماشای تلویزیون به مدت چند ساعت احساس خالی بودن نمی كنید؟ چشمانتان به سوزش می افتد و از تمركز بروی این جعبه بزرگ خسته می شود، حتی قادر به خواندن یك كتاب هم نخواهید بود. پس زمانی كه نیاز به آرامش و استراحت دارید، بجای این كار، یك كتاب بخوانید، اگر خیلی خسته اید، موسیقی گوش كنید. اگر با خانواده و دوستان هستید، تلویزیون را خاموش كنید و با هم گفتگو كنید. تمام اینها بیشتر از تلویزیون از مغز شما استفاده خواهند كرد.

 2- ورزش كنید. شاید فكر كنید اگر بجای ورزش كردن كتاب بخوانید، بیشتر یاد می گیرید، اما ورزش كردن باعث می شود، در ساعتهای بعد از تمرین، بازده شما بالاتر رود و بهتر یاد بگیرید. استفاده از بدن، ذهن شما را آزاد می كند و موجی از انرژی پدید می آورد. روحیه می گیرید و می توانید به سادگی تمركز كنید.

 3- كتابهای چالش انگیز بخوانید. بسیاری از مردم دوست دارند كتابهای عامه پسند و تعلیقی بخوانند. اما این كتابها عموما برای مغز محرك نیست. اگر میخواهید توانایی تفكر و نوشتن را بهبود بخشید، باید كتابی بخوانید كه شما را وادار به تمركز كند. خواندن یك كتاب كلاسیك می تواند نگرش شما به دنیا را تغییر دهد و شما را با لغتهای ارزشمند و ظریف تر گذشته آشنا كند. از این كه دنبال لغتی بروید كه نمی دانید، نترسید، از عبارات سنگین و حجیم آن هراس نداشته باشید. زمان كافی بگذارید و دوباره بخوانید تا با شیوه نوشتن نویسنده آشنا شوید. این نوع كتاب خواندن بهتر از تمام كتابهای نخ نما و تعلیقی موجود در بازار است.

 4- زود به رختخواب بروید و زود از خواب برخیزید. هیچ چیز به اندازه كم خوابی تمركز را سخت نمی كند. یكی از رازهای جوانی این است كه زود به رختخواب بروید و بیشتر از 8 ساعت نخوابید. اگر صبح دیر بیدار شوید و برای جبران آن دیر بخوابید، سست و بیحال از خواب برمیخیزید و نمی توانید تمركز كنید. گفته می شود كه ساعتهای اول صبح بهترین زمان برای آرامش و بازده مناسب است. اگر فرصت دارید در طول روز، زمانی كه احساس خواب آلودگی می كنید، ده تا بیست دقیقه چرت بزنید. بیشتر از این شما را كسل می‌كند اما چرت كوتاه شما را شاداب می‌كند.

۵- زمانی برای بررسی بازتاب اعمال خود در نظر بگیرید. از آنجا كه زندگی ما بیشتر مشوش و گیج كننده شده ، خود ما نیز همواره در عجله و تاب و تب ایم بدون اینكه به آن توجه كنید. تمركز در این حال دشوار می شود زیرا همواره در حال سرزنش كردن خود هستیم در نتیجه زمانی را برای تنها بودن و بررسی زندگی و سازماندهی افكار و اولویت بندی مسئولیت های خود در نظر بگیرید. بعد از آن بهتر می فهمید چه چیز مهم تر است و چه چیز مهم نیست. سپس چیزهای بی اهمیت دیگر در ذهن شما جایی ندارد و آزارتان نمی دهد و ذهن سبك تر می شود

نویسنده:علی مرادی:

 منبع

www.pickthebrain.com

 

چهارشنبه 17/9/1389 - 0:34
ازدواج و همسرداری

باورهای منطقی در مورد انتخاب همسر       

    فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب می‌شود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوج‌ها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.اما متأسفانه، در بحبوحه‌ی دروان معاشقه (نامزدی) افراد جوان اغلب بی ملاحظه می‌شوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده می‌گیرند و یا این که آنها را بررسی نمی‌کنند. علاوه بر این نگرش‌ها و عقاید خاصی در جامعه‌ی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر می‌گردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر می‌رسند.باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شده‌اند:

الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود می‌کنند.

ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط می‌کنند.

ج - از بررسی اندیشمندانه‌ی توانایی‌ها و ضعف‌های بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری می‌کنند.

د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم می‌بخشند و گزینه‌های بعدی برای حل مشکلات را به حداقل می‌رسانند.به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده می‌تواند اینگونه باشد که زوج‌ها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.نگرش‌ها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی‌ است که می‌تواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند. آگاه بودن افراد درباره‌ی نگرش‌ها و طرز تفکر و عقیده‌ی خودشان درباره‌ی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقع‌بینانه می‌تواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناخت‌ها ، باورها، عقاید و واقعیت‌ها (دانسته‌ها) است که حاوی ارزشیابی‌های مثبت و منفی (احساسات) باشد. نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسرموضوعی که به طور وسیع در پیشینه‌ی تجربی که در زمینه‌ی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر می‌باشد. از بررسی  سوابق موجود در زمینه‌ی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.

 1 -  اعتقاد به اینکه من فقط می‌توانم عاشق یک نفر باشم. شخصی که دارای این عقیده است گمان می‌کند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمه‌ی دومی ‌داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل می‌رسد.این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام می‌رسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشم‌انداز یک ازدواج خوب را نوید می‌دهد.

 2 - همسر کاملاعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.

 3 - تکامل خودکسی که اینگونه فکر می‌کند و می‌گوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم». این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.

 4 - ارتباط کامل صاحب این عقیده این چنین می‌اندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کننده‌ی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.
مانند ارتباط خوب و مهارت‌های حل مشکل و تشابه و همانندی ارزش‌ها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارت‌ها و قابلیت‌ها را داشته باشد عاقلانه است.با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی‌توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر می‌توان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمی‌باشد. 

5 - تلاش بیشتراین اعتقاد با این تفکر شکل می‌گیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.لارسن (1992) تأکید می‌کند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را می‌طلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمی‌دقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر می‌رسد.

  6 - عشق کافی استفرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعه‌ی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند می‌شمارد.در واقع، اشخاص کمی‌هستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر توانایی‌های اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند. 

7 - همزیستیاین عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».مرور سوابق همزیستی و موفقیت‌های بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا می‌باشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی می‌کنند به نسبت کسانی که همزیستی نمی‌کنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند. 

8 - فرد مکمل و تضاددر این نگرش شخص اینگونه می‌اندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».  اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت می‌توانند کامل کننده‌ی ضعف‌ها و قوت‌های یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیش‌بینی کننده‌ی موفقیت در ازدواج نشان می‌دهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزش‌ها، نگرش‌ها و خصوصیات شخصی است. 

 9 - انتخاب باید آسان باشداین عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرش‌ها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر می‌باشند.
نحوه‌ی نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با درک شیوع باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان افراد مجرد زن و مرد، در صورتی که این نگرش‌ها و عقاید نادرست و غیر منطقی افراد تغییر یابند و در جهت صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواج‌های مؤفق در جامعه خواهیم بود.
و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرش‌های نادرست، می‌توان درمانگران ، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده

شوند. ویرایشگر:علی مرادی

منبع: دکتر اسماعیل اسد پور -  مشاوره خانواده

 

چهارشنبه 17/9/1389 - 0:24
ازدواج و همسرداری
تفاوت عشق و هوس( در ارتباط دختر و پسر یا در ازدواج)
1 – عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم  
                                                                               
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
2 – هوس پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشکوفایی فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمی کند، کوچک نمی کند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید که فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی کنم».
هر چه جز عشقست، شد ماکولِ[1] عشق
دو جهان یک دانه پیش نَولِ[2] عشق
دانه یی مر مرغ را هرگز خورَد؟
کاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]؟
3 – عشق محدود کننده و زندانی کننده معشوق نیست. عشق آزاد کننده است. اگر فردی را مجبور کنیم که همه علائق ، سلیقه ها و تفکراتش را فقط متوجه ما کند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان کرده ایم، نه اینکه عاشق خودکرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یک هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری نموده است.
آنکه او بسته غم و خنده بود
او بدین دو عاریت زنده بود
باغ سبز عشق، کو بی منتهاست  
جز غم و شادی درو بس میوه هاست
عاشقی زین هر دو حالت، برترست 
بی بهار و بی خزان ، سبز و ترست
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید.
4 – عشق با بدبینی و سوء ظن همراه نیست. عشق یک اعتماد است. یک اطمینان است و پس از شناخت رفتار، گفتار و احساسات معشوق، و به جهت یک آگاهی عمیق به وجود می آید. لذا ابتدا اعتماد به وجود می آید و بعد عشق منعقد می شود.
بعضی ها می پرسند «باید اول عاشق شد بعد ازدواج کرد یا اول ازدواج کرد بعد عاشق شد؟!»
در جواب باید گفت: اگر بعد از ازدواج بخواهی عاشق بشوی که کار از کار گذشته است و آن فرد هر خصوصیت یا رفتار و یا افکار و احساسی که داشته باشد، باید تحمل کنید، نام این عشق نیست.
از طرف دیگر بدون بررسی ، شناخت ، تحقیق و ارتباط رسمی چگونه می توان عاشق فردی شد تا در پی آن ازدواج کرد؟ ( یعنی روش عاشق شدن قبل از ازدواج چگونه است)
خلاصه اینکه، طی یک فرایند رسمی که خانواده ها در جریان هستند، و ارتباطات شما آشکار و شفاف هست. با مشورت و بررسی شما و خانواده هایتان از فرد مقابل آگاهی به دست می آورید، تناسب رفتارها، نقاط ضعف ، احساسات و افکار یکدیگر را می سنجید و سایر معیارهای مطلوب را دقیقا ارزیابی می کنید. بدیهی است که اگر این موارد مثبت باشد خواه ناخواه شما عاشق فرد می شوید( نه هوس پیدا کنید).
اما هوس اینست که معمولا به صرف مجاورت ایجاد می شود. همکلاسی، هم محله ای، همکار، فامیل و ...، می بینید، خنده ها و عشوه هایش را حس می کنید، شیطنتها ، بازیگوشی ها، و کلاس گذاشتن هایش را نظاره می کنید، به دلتون می افتد که عاشقش هستید و با خیالات مستمر از او غولی می سازید که فقط بعد از ازدواج شکسته می شود و واقعیت آن روشن می شود. معمولا چنین دو نفری به جای شناخت یکدیگر، انرژی خود را صرف احساسات یکدیگر می کنند، دل میدهند و قلوه می گیرند، هر روز به تعداد زیادی برای یکدیگر می میرند، یا حداقل غش می کنند  و تعارفات کلاس بالا نصیب هم می کنند، از وجود یکدیگر ممنون می شوند، از هم زیاد تشکر می کنند، با مطالعاتی که در مورد مخ زنی دختر یا پسر در اینترنت یا ....آموخته اند سعی می کنند طرف مقابل را شیفته خود سازند ( به هر قیمتی)به هم زیاد کادو می دهند، متون ادبی جالب ، آهنگهای احساس نواز، و مبالغه های غیر عقلانی به یکدیگر پیشکش می کنند، کم کم نقش پدر، مادر، دوستان، همکاران و ... را حذف کرده و همه را یک جا به محبوب خود پیشکش می کنند، و وقت خود را یا با او پر می کنند یا با خیالات او سر می کنند و در خیالات خود او را تک ستاره ای می دانند که آسمان قلب آنها را نورانی می کند، بدون او زندگی معنی و مفهوم و شور خود را از دست می دهد. او یک انسان نیست، یک فرشته است، او هیچ عیبی ندارد، و فقط و فقط مهر و عشق و صفا و نقاط مثبت است. تصور از دست دادن او ، کابوسی وحشتناک هست. مفعول شعرهای تمام ترانه های شاد و غمناک به نوعی به محبوب آنها بر می گردد، واینگونه این احساسات غیر قابل کنترل می شود ، در حالیکه عشق همانطور که گفته شد، فرایند مشخصی از آگاهی می باشد. منظور این نیست که از احساس تهی باشد، نه ، اما احساس یکی از پارامتر های مهم در کنار پارامترهای آگاهی هست که نمی تواند جای خالی دیگر خصیصه ها را پر کند.
احساس انفجار آمیز در رابطه ها منجر به تحریف واقعیت ها شده و آنقدر آب را گل آلود می کند که خود فرد به هیچ وجه قادر به شناخت صحیح طرف مقابل خود نیست. و پس از فروکش کردن احساست، پس از ازدواج ، تفاوت میان خیالات خود و واقعیت ها را درک می کنند.
5 – عاشق، خود را ملزم می داند که حریم عشق و معشوق را رعایت کند و هنجارها را به نفع لذت خود نمی شکند. عاشق در پی کام گرفتن از معشوق، پیش از آنکه این حریم کامل و رسمی شود، نیست. باید کانون خانواده شکل گیرد و انعقاد پیمان زناشویی انجام پذیرد و طرفین مسئولیت زندگی و تعهد کامل را نسبت به هم بپذیرند. هر گونه خلوت، لمس و ارتباطی که جنبه لذت جویی داشته باشد (قبل از تعهد کامل زناشویی و در چارچوب قانون)، صرفا آسیب پذیری عشق را به همراه دارد و این آزمایش کردن عشق نیست، بلکه سیراب کردن هوس و عطش شهوانی است.
عشق هایی کز پیِ رنگی بُوَد
عشق نَبوَد ، عاقبت ننگی بود       
6 –  چنین مواردی از نشانه های هوس هستند: زودرنجی، قهر و آشتی ، دل خوری، نگرانی، تردید ، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا کردن، زبان بازی کردن، با چند نفر ارتباط صمیمی وعمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن شخص و ... ، همه از نشانه های هوس است، در حالیکه عشق ، قامتی رعناتر، بزرگتر ، قوی تر و منحصر به فرد دارد و از همه مهمتر آرامش بخش است و نگرانی از درست رفتن، ندارد. عشق هایی که نگرانی آفرین، اضطراب آور و دمدمی مزاج و به ظواهر فرد بستگی دارد، همان هوسها هستند که « محور من» در آنها قوی است . یعنی فرد همه چیز را برای خودش می خواهد ، نه معشوق
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد
شاد باش ای عشقِ خوش سودای ما
ای طبیبِ جمله علت هایِ ما
ای دوایِ نخوت و ناموسِ ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسمِ خاک از عشق ، بر افلاک شد
کوه، در رقص آمد و چالاک شد
7 – عشق پیش نیاز لازم دارد.
یعنی فرد باید رشد کند و از مراحلی بگذرد تا نوبت به عاشق شدن برسد. کسی که هنور با والدینش درگیر است، سازگاری با همکاران ندارد، رابطه صمیمانه ای با دوستانش ندارد. افسرده و مضطراب است، تصمیم های مهمی در زندگی نگرفته یا به اجرا در نیاورده است، از این شاخه به آن شاخه می پرد، هدف زندگی خود را شفاف ترسیم نکرده است. و حتی در انتخاب هنجارها به انتخاب ثابتی برای وضع ظاهری ، پوشش و نحوه رفتارش نرسیده است و مردد بوده و روز به روز شکل به شکل می شود و هویت خود را نیافته است، مانند کودک پیش دبستانی است که برای اردو به دانشگاه رفته باشد، او هرگز نمی تواند در نقش دانشجو باشد. حتی اگر بر روی صندلی های دانشگاه بنشیند. لذا عشق پس از بلوغ عاطفی ، بلوغ اجتماعی، بلوغ فکری، بلوغ روانی و ...، پیدا می شود، در غیر این صورت فقط هوس خامی بیش نیست.
8 – عشق باید یک وحدت و یکپارچگی بین شما ، افراد و همه هستی ایجاد کند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان کاری، تعارض ، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشکل در شغل ، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد که هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی کرده است. و چنین شروعی برای رابطه، پایان هایی به مراتب دردناکتر و فجیع تر به همراه دارد.
در نگنجد عشق در گفت و شنید 
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید
 ماکول: خورده شده[1]
 نَول: منقار[2]
 چَرَد: بچرد، چرا کند[3] 
نویسنده:علی مرادی
منبع:http://hamdardi.com
چهارشنبه 17/9/1389 - 0:15
کنکور

در این مقاله سعی می‌كنیم اصول و قواعد اساسی موفقیت در كنكور را اجمالاً مورد بررسی قرار دهیم. این قواعد عبارتند از:

1.  احساس خلاء

2.  تعیین هدف

3.  برنامه‌ریزی و مشاوره صحیح و اصولی

4.  مطالعه صحیح و اصولی

5.  بهداشت روان

اینك به شرح مختصر هریك از این قواعد پنج‌گانه می‌پردازیم:

1.  احساس خلاء : اصولاً شكل گیری هر انگیزه‌ای برای حركت ناشی از احساس كمبود و خلاء می‌باشد. انسان تا احساس گرسنگی نكند به سوی غذا نمی‌رود و تا احساس فقر نكند به سوی غنا گام بر نمی‌دارد. اثبات این مسأله آسان است. ما برای حركت به سوی مقصد احتیاج به «انگیزه» داریم و برای طی كامل مسیر نیز این «انگیزه» باید لحظه به لحظه تجدید و تقویت شود. تا وقتی كه انسان در خود احساس خلأ و كمبودی نكند انگیزه‌ای برای حركت ایجاد نمی‌شود. پس از شروع به حركت نیز دوام و استمرار آن منوط است به بقاء این احساس. لذا هرلحظه كه انسان متوجه شود كه كمبود برطرف شده است یا اینطور تصور كند، بدیهی است كه از حركت باز می‌ماند .تحصیل علم نیز به همین ترتیب است. انسان تا احساس جهل (خلأ علم) نكند به سوی كسب دانش گام بر نمی‌دارد. و برای استمرار این حركت نیز باید «فقدان علم» همواره مدنظر باشد. بی‌شك از بین رفتن این احساس، انگیزة جویندة علم را زایل می‌كند و او را از حركت باز می‌دارد.

2.  تعیین هدف : گام بعدی در دستیابی به یك مقصود شناخت دقیق و كامل‌ِ آن است. زیرا پس از آنكه انسان كمبود و خلأ چیزی را در خود احساس ‌كند برای رفع آن تلاش می‌كند. اما تنها این كافی نیست بلكه او نیازمند دورنمایی است كه تا انتها او را در یك مسیر به حركت وادارد و از انحراف او به اطراف جلوگیری كند و آن چیزی جز تعیین «هدف» و شناخت كامل و دقیق آن نیست. در تعیین هدف نكات زیر باید مورد توجه واقع شود

الف)ایده متعالی و ارزشمند باشد. بدون شك اهدافی بی ارزش و پوچ مانند «فرار از سربازی» و «چشم هم‌چشمی» نمی‌تواند دورنمای مناسبی برای حركت باشد.

 ب ) هدف باید واضح و مشخص باشد و داوطلب كاملاً به آن آگاهی و اعتقاد داشته باشد. بسیاری از داوطلبان شركت كننده در كنكور از اهداف واقعی خود بی‌خبرند. وقتی از آنها پرسیده می‌شود «هدف شما از مطالعه و تحمل سختی‌های شركت در كنكور چیست؟» از «علاقه»، «استعداد»، «درآمد» و امثال اینها صحبت می‌كنند اما پس از چند لحظه اعتراف می كنند كه علاقه‌ای به رشتة مد نظر خود ندارند یا برای كسب درآمد نیازی به تحصیل احساس نمی‌كنند و استعدادی هم در میان نیست. مشخص نبودن هدف یكی از مهمترین عوامل عدم موفقیت داوطلبان است.

ج) هدف باید ثابت باشد. معمولاً تغییر هدف آثار سوء و جبران ناپذیری را بر جای می‌گذارد. در نظر بگیرید داوطلبی برای قبولی در رشته مهندسی عمران شروع به مطالعه می‌كند و طبق عادت نادرست، وقت خودرا تماماً مصروف یادگیری دروس اختصاصی می‌كند اما پس از مدتی بنا به دلایلی تصمیم به شركت در آزمون زبان انگلیسی می گیرد و در مدت كوتاه باقیمانده تا كنكور مجبور است دروس عمومی را كه مدت مدیدی از آنها غافل بوده است مطالعه كند. تأثیر ناخوشایند تغییر هدف در چنین مواردی آشكار است.

د) هدف باید واحد باشد. در نظر داشتن چند هدف آن هم اهدافی كه همسو نیستند (مثلاً انتخاب رشته‌هایی كه در یك زیر گروه نیستند) موجب تحمیل تكالیفی بیش از حد توان بر داوطلب می‌شود.

3. برنامه‌ریزی و مشاوره صحیح و اصولی. پس از تعیین هدف و شروع به حركت، نخستین نیازی كه احساس می‌شود یك «برنامة صحیح و اصولی» می‌باشد. در این مرحله انسان از خود می‌پرسد: «حال كه باید برای تحقق یك هدف حركت كنم «راه درست» كدام است؟ راه درست برای نیل به مقصود همان «برنامه‌ریزی صحیح و اصولی» است. رسالت یك برنامه خوب آنست كه ما را با صرف كمترین انرژی و زمان به تمامِ اهداف تعیین شده برساند. برنامه‌ریزی صحیح و اصولی برای داوطلبان كنكور باید دارای شرایط زیر باشد:

الف) تجزیه زمان باقی مانده به واحدهای كوتاه مدت: بدین معنا كه مثلاً اگر تا روز آزمون صد روز باقی است این صد روز به دوره‌هایی كوتاه مدت همچون دوره‌های هفت یا ده روزه تقسیم شوند و تكلیف داوطلب در هر دوره مشخص باشد. این تقسیم‌بندی موجب می‌شود داوطلب گذران دوره‌های زمانی را یكی پس از دیگری احساس كند و بتواند تا حدی برنامة آیندة خود را پیش‌بینی نماید و در پایان هر دوره خود را بیازماید تا از میزان پیشرفت خود مطلع شود.

ب) برنامه ریزی باید مبتنی بر تجربه باشد: بدون تردید برای رسیدن به یك هدف، بهترین و مطمئن‌ترین راه‌، حركت در مسیری است كه از «آزمون و خطا» سر سلامت به درآورده باشد و امتحان خود را پس داده باشد. تجربة برنامه‌های غیراصولی و نیازموده و همچنین برنامه‌هایی كه از جانب افراد غیر متخصص و غیركارآزموده طرح‌ریزی شده است به داوطلبان شركت در كنكور – كه فرصت كوتاه و جبران ناشدنی دارند – به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود.

ج) تجویز كلیة دروس در كلیه واحدهای زمانی: نكتة بسیار مهمی كه هر برنامة اصولی باید آن را تأمین كند «قرار دادن كلیه دروس در كلیة واحدهای زمانی» است. مثلاً اگر برنامه تحصیلی شامل هفت مرحلة ده روزه باشد باید در هر هفت مرحله، داوطلب كلیة دروس را مورد مطالعه قرار دهد. غفلت از هر ماده درسی و تعویق در مطالعة هر درس هرچند كم اهمیت، تبعات سوء و جبران ناپذیری را به‌ دنبال دارد.البته باید توجه داشت كه كمتر دانش‌آموزی توانایی برنامه‌ریزی اصولی و هدفمند را دارد و در اینجاست كه نیاز به مشاوران متخصص و مجرب در این زمینه احساس می‌شود. در این مورد به ذكر این نكته بسنده می‌كنیم كه مهمترین ویژگی مشاور آنست كه خود توانسته باشد این مسیر را باموفقیت  پیموده باشد و از راه و چاه آگاه باشد.

  4. مطالعه صحیح و اصولی: یكی از كلید واژه‌های اساسی در موفقیت تحصیلی و بخصوص موفقیت در كنكور آشنایی داوطلب با تكنیك و اصول مطالعه است. امروزه بر كسی پوشیده نیست كه مطالعه برای كنكور یك مقوله پیچیده و علمی است و نیازمند آموزش است. با افزایش رقابت در كنكور و علمی و تخصصی شدن سؤالات تنها كسانی می‌توانند در این مبارزه نفس‌گیر پیروز شوند كه با تكنیك‌ها و روش‌های مطالعه آشنا باشند. روش صحیح مطالعه روشی است كه با صرف كمترین زمان و انرژی از سویی باعث تسلط كامل دانش‌آموز بر مطالب كتب درسی شود و از سوی دیگر ثبات معلومات را در ذهن او تضمین نماید. در شماره‌های آینده به این مقوله بیشتر پرداخته می‌شود.

5. بهداشت روان : تأثیر بهداشت و سلامت روان را بر فرآیند یادگیری، پیشرفت تحصیلی و حفظ و تقویت انگیزه داوطلب نمی‌توان انكار كرد. درواقع بهداشت و آرامش روان بستری مناسب جهت نیل به هدف را فراهم می‌آورد. علت شكست بسیاری از داوطلبان مستعد و كوشا در كنكور عدم تأمین آرامش و سلامت روان است. آفت‌های بهداشت روان از این قرار است.
الف) افسردگی: افسردگی نوعی غم و اندوه و كاهش غیرطبیعی سطح شادمانی در انسان است. افسردگی موجب می‌شود داوطلب انرژی لازم را برای دنبال كردن برنامة تحصیلی خود، نداشته باشد و در میانة راه سرد و متوقف شود رابطه میان افسردگی و هجوم افكار منفی و مشغولیت بیش از حد فكر به این افكار و متعاقباً از دست دادن قدرت تمركز و افت كیفیت یادگیری، کاملاً اثبات شده است.

ب) استرس: استرس‌های روانی اگر بی‌قاعده و بیش از حد معمول باشند آرامش فرد را به مخاطره انداخته و او را از پیشرفت تحصیلی باز می‌دارند.

ج) ترس از ناكامی: ترس از ناكامی كه داوطلبان از آن به عنوان «اضطراب» و «دلشوره» یاد می‌كنند آفتی است كه موفقیت هر داوطلب كنكور را تهدید می‌نماید. این ترس غیر موجه از آینده تمام وجود داوطلب را تسخیر می‌كند و بستر مناسب برای رشد و ثبات هرگونه دانش مفید را از بین می‌برد.

 

نویسنده:علی مرادی

منبع:http://grasadollahi.blogfa.com

سه شنبه 16/9/1389 - 23:37
آموزش و تحقيقات

با شناسایی سبك یادگیری خود و بكارگیری تكنیكهای یادگیری ویژه  مربوط به آن یادگیری خود را بهبود بخشید:

1. سبك یادگیری دیداری

65 درصد جمعیت را شامل می گـردد. خــصوصیات این نوع افراد به قرار زیر است:
* بـا مشـاهـده و تـركیـب تـصـاویـر بـا اطلاعات، اطلاعات را بخاطر می سپارند.
* بـرای بـرقـراری ارتـبـاط با دیگران و همچنین سازماندهی اطلاعات از تصاویر، نقشه ها و نمودارها استفاده میكنند.
* مـعـمـولا بـرای بـه خـاطـر آوردن مطـلبی چشمان خود را برای تجسم آن در ذهن خود میبندند.
* معمولا افرادی مرتب و منظمی میباشند.
* اینگونه افراد در تجسم اشیاء، طرحها و نتایج در ذهن خود توانا میباشند.
* معمولا در كلاس درس نیمكتهای ردیف جلو را اشغال میكنند.
* تمایل به برداشتن یادداشت های مفصل و با جزئیات فراوان دارند.
* جذب كتابهای مصور میگردند.
* در بخاطر آوردن لطیفه ها مشكل دارند.
* برای برجسته ساختن نكات كلیدی از ماژیكهای با رنگ روشن استفاده میكنند.

تكنیكهای یادگیری:

1. در روند آموزش از رنگها، تصاویر، اشكال، نمادها، اسلایدها و جداول استفاده كنید.
2. برای یادگیری بهتر به حركات و چهره آموزگار نگاه كنید.
3. یك محیط آرام و بدون سرو صدا را برای مطالعه برگزینید.

2.  سبك یادگیری شنیداری

30 درصد جمعیت را شامل می گـردد. خصوصیات این گونه افراد به قرار زیر است:
* تمایل دارند بیشتر با اصوات و موسیقی سرو كار داشته باشند.
* قادرند ریتم و تن صدا را تشخیص دهند.
* از طریق گوش دادن یاد میگیرند.
* برای به خاطر سپردن اطلاعات آنها را با یك صدای خاص تركیب میكنند.
* در محیطهای شلوغ و پر سرو صدا تمركز خود را از دست میدهند.
* به یادداشت برداشتن تمایلی ندارند.
* تمایل دارند مطالب را با صدای بلند بخوانند.
* برای بخاطر سپردن مطالب دروس خود را با صدای بلند مكررا روخوانی میكنند.

تكنیكهای یادگیری:

1. در مباحث گروهی كلاس خود مشاركت كنید.
2. از اصوات و موسیقی در یادگیری خود بهره گیرید.
3. عوض نت برداری از ضبط صوت برای ثبت مطالب كمك بگیرید.

3.  سبك یادگیری جنبشی-بساوایی

5 درصد جمعیت را شامل میـگـردد. خصوصیات این گروه به قرار زیر است:
* بـرای یادگیری و بخاطر سپردن اطلاعات از جسم و حس لامسه خود بهره میگیرند.
* به فعالیتهای بدنی و ورزش علاقه مندند.
* در هـنگام بر قراری ارتباط و گفتگو مكررا دستهای خود را
تكان داده و از ژستهای جسمانی استفاده میكنند.
* از آنكه در كلاس درس بی حركت بنشینند و به درس گوش دهند بیزارند.
* برای یادگیری و بخاطر سپردن اطلاعات به تحرك و تمرینات عملی نیازمندند.
* هنگام مرور مطالب درسی خود مرتبا راه میروند و نكات كلیدی را با صدای بلند تكرار میكنند.

تكنیكهای یادگیری:

1. در حین یادگیری آدامس بجوید.
2. برای یادگیری بهتر از حس لامسه، حركت و تمرینات عملی بهره گیرید.
3. حین یادگیری موسیقی گوش دهید.

 
نویسنده:علی مرادی
منبع:http://grasadollahi.blogfa.com

 

سه شنبه 16/9/1389 - 23:32
سخنان ماندگار

·  101-همیشه ساعت خودرا5دقیقه جلوترتنظیم کن. 

 ·  102-دوستت دارم ، نه بخاطرشخصیت تو،بلکه به خاطر شخصیتی که من درهنگام باتوبودن ،پیدا می کنم.

 ·  103-هیچکس لیاقت اشکهای تورا ندارد وکسی که چنین ارزشی دارد، باعث اشک ریختن تو نمی  شود. 

 ·  104-اگرکسی تو را آن طور که می خواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد.

  ·  105-دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد، ولی قلب تو را لمس کند. 

 ·  106-بدترین شکل دلتنگی برای کسی ، آن است که درکناراو باشی وبدانی که که هرگز به اونخواهی رسید. 

 ·  107-تو ممکن است در دنیا فقط یک نفرباشی ولی برای بعضی افراد ، یک دنیا ارزش داری.  

·  108-هرگز وقتت را با کسی که حاضرنیست وقتش را با تو بگذراند، نگذران. 

·  109-زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار، بهترین چیزها درزمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری.

 ·  110-مهم این نیست که در زندگی چه چیزی می خواهید، مهم این است که بدانید چگونه به آن برسید.  

·  111-عبرت ها چه فراوانند وعبرت پذیرها چه اندک.(امام علی (ع))

 ·  112-درنیک اندیشی ، همین بس که با مثبت فرض کردن شرایط ، باردلهره ی خویش را کاهش دهیم. 

 ·  113-درهرگوشه ازضمیرمان که یک بدی نشسته باشد،خوبی یک صندلی را اشغال کرده است. 

 ·  114-لذّت مشاهده ی رشد دیگران ،درزمینه ی تلاش ما، ازهمّت بزرگان برمی آیدوبس. 

·  با نگرانی فردا، امروز خویش را به دیروزی تلخ ودلهره آور تبدیل نسازیم.

·  115-روزی که با امید آغاز گردد، با لبخند به پایان می رسد. 

 ·  116-ذهن تو درهرلحظه قادراست تنها یک فکررادرخودجای دهد.کاری کن که درآن فکرمثبت وسازنده باشد.  

·  117-افکارخوب، معماروآفریننده هستند.(دیل کارنگی)

  ·  118-من به آینده علاقه دارم، زیرا بقیه ی عمرم رابایددرآن بگذرانم.(چارلز.اف.کنزینگ)

·  119-آیا تو هیچ می دانی که زندگی کردن درحال چقدر زیباتراززندگی کردن درگذشته است؟

·  120-تمامی شأن  وعظمت انسان در فکراوست. 

 ·  121-خونسرد باشید تابتوانید برمشکل ها تسلط یابید.(جکسون براون)  

·  122-هرچه دشمن بیشترمهرورزد، زیادترپرهیزکنید.(بزرگمهر)

  ·  123-هرکاردرست وهرفکرشایسته به چهره ی انسان ، زیبایی می بخشد.(راسکین)  

·  124-شخص صاحب سجایا کسی است که می داند چه می خواهد، اسیراحساسها نیست وروی اصول درستی رفتارمی کند. (فروید) 

 ·  125-آنکه امیدهای بیشتری دارد،عمرش طولانی تر است.(امام علی (ع)) 

 ·  126-بایدپذیرفت که زندگی ، خلاصه ای ازاشتیاق ها وافسوس هاست.

  ·  127-درجستجوی قهرمان نباشید، بلکه خودقهرمان شوید.(آنتونی رابنز) 

 ·  128-نیازبه تأیید دیگران یعنی اینکه ؛ نظرشما نسبت به من اراعتقادخودم نسبت به خودم مهمتراست. (دکتروین دایر)  

·  129-تنها پادزهرعصبانیت ترک این آرزو است: " کاش بیشترازاین، مانندمن بودی." (دکتر وین دایر) 

 ·  130-ازافرادمنفی دوری کن. 

 ·  131-سنجش برتر، زندگی برتررا به وجود می آورد.(آنتونی رابینز) 

·  132-تنها عادتی که باید اجازه دهیم یک کودک به آن خوکند، این است که به هیچ چیز عادت نکند.(ژان ژاک روسو)  

·  133-ما همه بی اطلاع هستیم . تنها تفاوت این است که همه ی ما از چیزهای یکسانی بی اطلاع نیستیم.(ژان شارتیه) 

 ·  134-عادت ، طبیعت دوم انسان است.(سن اگوستین) 

·  135-ازخودبیش از آنچه دیگران ازشما انتظاردارند،متوقع باشید.(آنتونی رابینز)  

·  136-هنگامی که به نعمت های زندگی خودمی اندیشیم،درواقع خداراسپاس می گوئیم.(آنتونی رابینز)

·  137-زندگی کوتاه است. این مصایب دنیا ا ست که آن را طولانی جلوه می دهد.(سیسرون)  

·  138-اگر خاموش باشی تادیگران به سخنت آرند، بهتراست تا آن که آنقدرسخن گویی تا خاموشت کنند.(سقراط) 

 ·  139-فرزندان نامشروع وجودندارند، آنچه وجود دارد، پدران ومادران نامشروع هستند.(لئون ویانوویچ)  

·  140-همه می خواهند درزندگی برای خود، دوستی بیابند؛ اما هرگز کسی به فکراین نیست که برای دیگران دوست باشد.(دوکرودنر)

 ·  141-زندگی کوشش است.آن لحظه که دست از کوشش برداریم،مرگ آغاز می شود.(محمدحجازی)

  ·  142-به انسان، تندرستی وثروت بدهید.او هردورادرجستجوی خوشبختی ازدست خواهد داد.(اپونتیک هرالد)  

·  143-برای اینکه یک نقاشی ، یک میلیون فرانک ارزش پیداکند،باید هزاران نقاش شکست بخورند.(ژدانف) 

 ·  144-تمام افکارخودراروی کاری که دارید انجام می دهید،متمرکزکنید.پرتوهای خورشید تا متمرکزنشوند، نمی سوزانند. (گراهام بل) 

 ·  145-بزرگترین اشتباهی که هرکسی مرتکب می شود، این است که دایم از اشتباه کردن بترسد.(آلبرت هوبارد) 

 ·  146-اشتباه نیز بخشی از زندگی است.پس وقت خودت را تلف نکن وخودت را به خاطرگذشته سرزنش مکن. (براد لی ترور گرید) 

 ·  147-شادمانی به هنگامی که انسان درگیرودار کارهای ملال آمیز وپرمسئولیّت است، هنر کوچکی نیست.(نیچه)  

·  148-جایی هست که جز تو هیچ کس نمی تواند آن را پرکندوکاری هست که جز تو هیچ کس قادربه انجام آن نیست. (اسکاول شین) 

·  149-تنهایی عمیق ترین واقعیت در وضع بشری است. (اکتاویوپاژ)

  ·  150-لزومی نداردکه شادترین افراد، بهترین چیزهاراداشته باشند. فقط ازآنچه که دارند، بهترین استفاده را می کنند. (آناهیتا) 

 ·  151-اگر یادبگیریم به مشکل های خودبخندیم ، پس همیشه چیزی داریم که به آن بخندیم.( لین کارول) 

 ·  152-شاهراه موفقیّت پراست از زن ها یی که شوهران خود را به پیش برده اند.(چارلز دیکنز)  

·  153-عجله فایده ای ندارد. کاری که باید بکنید، این است که کارتان را به موقع شروع کنید.(جین دولافونتین)  

·  154-دربرابرهرآنچه دراین دنیا رخ می دهد، مسئول هستیم.ما رزم آوران نوریم.با عشق واراده ی خود، می توانیم سرنوشت خود وبسیار دیگری را دگرگون سازیم.(پابلو نرودا) 

 ·  155-اعتقادی که به زور به دست آید، ارزش ندارد.(ارسطو) 

 ·  156-از خواص طبیعت آدمی است که عاقلانه ومنطقی فکرمی کندامّا پوچ وبی معنی رفتار می نمایند.(آنا تول فرانس) 

·  157-مشکل ها ، دامنه ی ذهن را وسعت می بخشد. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست)

·  158-شکست خوردن هرگزمایه ی شرم ساری نیست، چون تجربه به دنبال دارد. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست) 

·  159-درزندگی انسان ، عاملی به نام بخت وجود ندارد. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست) 

 ·  160-زندگی یک ریسک است ؛ پس بیایید خطر کنیم وشاهدثمرهای آن باشیم. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست) 

 ·  161-پای صحبت آدمهای موفق بنشینید. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست)

·  162-پیشرفت درهرزمینه ای تنها با تلاش میسّر است. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست) 

 ·  163-وقتی ماتغییر می کنیم، همه چیز تغییرمی کند. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست)

 ·  164-وقتی همه چیز تیره وتاربه نظرمی رسد،چه بساوقت جشن گرفتن باشد. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست) 

 ·  165-تنها پافشاری وعزم است که حرف آخررا می زند. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست)

·  166-درخواست کردن ، نشانه ی اعتمادبه نفس است وبرای دیگران هم، لذّت کمک کردن به مارادارد. (سنگفرش هرخیابان از طلاست)

  ·  167-تخیل مهم تر از دانش است. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست) 

·  168-به هرچیزی که فکرکنی، به طرفش کشیده می شوی. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست)  

·  افکارماتعیین کننده ی زندگی ماست. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست)

·  169-وقتی ما شهامت مواجه شدن با مسائل را پیدا می کنیم،آنها ناپدید می شوند. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست)  

·  170-هرچه به زبان بیاورید، همان را به دست خواهیدآورد. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست) 

 ·  171-این ذهن ماست که مارافقیریاغنی،بدبخت یا سعادتمن می سازد. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست)  

·  172-وقت خودراجلوی تلویزیون تلف نکنید. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست)

·  173-اگر می خواهیدطعم زندگی خوب رابچشید، به پدر ومادر متّکی نباشید. (سنگفرش هرخیابان ازطلاست) 

 ·  174-از زمانی که تلفن اختراع شد ،از تعداد دیدارها نیزکاسته شده است.(شولوخوف)  

·  175-هیچ کس نمی تواندتورا بفریبد،مگر اینکه خودت بخواهی.(النورروزولت)  

·  176-ازدواج شرکتی است که با محبت ،تأسیس ، با منطق ،تحکیم وباگذشت ، تداوم می یابد.(کامرانیان) 

 ·  177-اخلاق ،سرمایه ی ما وبهترین وعالی ترین دارایی ما است.(اسمایلز)  

·  178-اگرتمام انرژی خویش را صرف زندگی امروزت کنی، هرگزبه گذشته برنخواهی گشت.آن گاه بیدارشده ای.

  ·  179-انسان عاشق ، هرگزناسزا نمی گوید.(افلاطون) 

·  180-خوشبختی ، درونی است نه بیرونی، ازاین روبه آنچه هستیم بستگی دارد، نه آنچه داریم. (هنری ون دایک)

·  181-انسان همان اندازه خوشبخت است که درذهنش احساس می کند.(ابراهام لینکلن) 

 ·  182-پیروزی سیاسی ، ازدیادثروت ، بهبودی از بیماری، بازگشت یارویا بعضی حوادث خارجی ، روح شمارامسرور می کنند وشما خیال می کنید که روزهای سعادت باری درانتظار شماست.هرگر این راباورنکنید، زیراهیچ چیز نمی تواند آرامش را برای  شما مهیا کند ، به  جز  خودتان.  (امرسون)

 ·  183-یک بخش از ازدواج به خاطر محبت است ونه بخش آ ن به خاطر گذشت وبخشش از خطاست.(مثل اسکاتلندی) 

·  184-برای رشد مادی، محدودیتهایی وجود دارد، اما برای روشن نگری معنوی هیچ محدودیتی وجودندارد.(روزشمارآرامش نویسنده وین دایر)

 ·  185-روح تو که فضا ی خالی درون توست ، برای مشورت کردن درخدمت توست.روح توهمیشه تورابه مسیردرست راهنمایی می کند. (روزشمارآرامش نویسنده وین دایر)  

·  186-درزندگی خواهان چهرچیزباش: موفقیت ، شادمانی، عشق وثمربخش بودن. این ها فرایندهایی باطنی است. (روزشمارآرامش نویسنده وین دایر) 

 ·  187-عاقل بودن به معنای کتاب خواندن نیست، عاقل بودن یعنی این که چگونه درهرشرایطی کارآمدباشیم. (روزشمارآرامش نویسنده وین دایر)

  ·  188-مهرطلبی نیاز به این دارد که کسی تورا به شیوه ای خاص دوست داشته باشد.وقتی چنین نشود، می گویی :" این منصفانه نیست". مهرطلبی از فقدان اعتماد به نفس ناشی می شود. (روزشمارآرامش نویسنده وین دایر)  

·  189-اگر هنوز درجستجوی شغلی هستی که در دوران نوجوانی موردعلاقه ات بود، امروزازخودت بپرس آیا برای مشاوره بایدسراغ یک نوجوان بروم؟(روزشمارآرامش نویسنده وین دایر)  

·  190-وقتی درباره ی دیگران قضاوت می کنی، آنها راتعریف نمی کنی؛ خودت را تعریف می کنی. (روزشمارآرامش نویسنده وین دایر)  

·  191-هرچه محبتت رانسبت به خودت افزایش بدهی، به خودی خود محبت تونسبت به دیگران نیزبیشترمی شود. (روزشمارآرامش نویسنده وین دایر)  

·  192-تنها با درخواست مرد به اوکمک کنید.  

·  193-مردها برای فکرکردن به غارخود فرومی روند.  

·  194-برای خودارزش بسیارقائل باشید.عجب داستان غریبی استزندگی.اگرازهرچیز،فقط بهترینش رابپذیرید، بیشتروقتها همان را به دست می آورید. (سامرست موام)  

·  195-تا چیزی را نپذیریم ، نمی توانیم تغییرش دهیم.(کارل یونگ)

  ·  196-یکی ازهدف های اصلی راه بری، کمک به افرادباکارآیی ضعیف برای رسیدن به کارآیی خوب وکمک به افرادبا کارآیی خوب، برای بهتروبهترشدن است. (جیم ران) 

 ·  197-آدمی فقط دریک صورت حق دارد به دیگری از بالا نگاه کند وآن هنگامی است که بخواهددست کسی را که برزمین افتاده بگیرد تا او را بلندکند! (گابریل گارسیا مارکز)  

·  198-پرواز اعتمادرابایکدیگرتجربه کنیم وگرنه می شکنیم بال های دوستی مان را!!(ماگوت بیگل) 

 ·  199-همه شب وقتی به خواب می روم وصبح روز بعد وقتی بیدارمی شوم،تولدی دوباره پیدا می کنم.هیچ وقت نمی توانیدبا مشت گره کرده ، دست کسی را به گرمی بفشارید.(مهاتما گاندی)  

·  200-اگرازکسی متنفری ،در واقع ازقسمتی ازخودت دراو متنفری، چیزی که ازمانیست، نمی تواندفکرمارامغشوش کند.(هرمان هسه)

 

 

نویسنده:علی مرادی

منبع:http://grasadollahi.blogfa.com
سه شنبه 16/9/1389 - 23:19
سخنان ماندگار

 ·  71-برای اینکه مطالب، بخشی از تفکّرماگردد،سه کارضروری است: 1)آموختن آنها 2)آموزش آنها 3)عمل کردن به آنها ( هفت عادت مردمان موثر)  

 ·  72-اگر جویای تغییرهای بزرگ هستید، برداشت خود را تغییر دهید. ( هفت عادت مردمان موثر)

 

 

·  73-عادت، عبارت از نقطه ی تماس دانش؛مهارت؛ واشتیاق است. ( هفت عادت مردمان موثر)

  

·  74-هرچیزی ازدست می رود،جز آزادی انتخاب. ( هفت عادت مردمان موثر)

 

·  75-عشقی که مادر نسبت به نوزادش احساس می کند، به علّت تجربه ای است که تا لحظه ی زایش او طی کرده است. ( هفت  عادت  مردمان موثر)

  

·  76-مطالبی که یادگرفتید، ابتدا به خانواده وسپس به دوستان وفامیل آموزش دهید. ( هفت عادت مردمان موثر)

  

·  77-آموزش خیلی مهم است واز آن مهمتر، عمل به آن است. ( هفت عادت مردمان موثر)

  

·  78-انرژی مثبت ، حلقه ی نفوذ را وسیع می کند. ( هفت عادت مردمان موثر)

  

·  79-رهبری ،به تعیین مسیر می اندیشد یعنی چگونه می توانیم امور را به بهترین شکل انجام دهیم. ( هفت عادت مردمان موثر)

 

  ·  80-راه حل مشکل های زناشویی ، رهبری است. ( هفت عادت مردمان موثر)

 

 ·  81-انسان ها را فقط رهبری کنید؛ اشیاء را مدیریت کنید. ( هفت عادت مردمان موثر)   

·  82-مانسبت به اموراضطراری واکنش نشان می دهیم ، حال آنکه به امور مهم که دراز مدّت هست توجه نمی کنیم. ( هفت عادت  مردمان  موثر)

 

 ·  83-راه حل سریع وآنی ، ضد قوانین طبیعت است .بدون عوض کردن ریشه نمی توانید میوه را عوض کنید. ( هفت عادت مردمان موثر) 

  ·  84-نگرش " برنده ـ برنده " یعنی به شیوه ای گفتگو کنیم تاهر دوی ما بتوانیم برای این مساله ، راه حلی پیدا کنیم . ( هفت عادت مردمان موثر)

   ·  85-نخست گوش فرادهید ، آنگاه نظرتان را بیان کنید. ( هفت عادت مردمان موثر)   

·  86-نیمه ی راست مغز متفاوت از نیمه ی چپ آن می اندیشد، مغز چپ ، بیشتر تحلیلی ومنطقی ومغز راست ، بیشتر خلّاق است. ( هفت عادت مردمان موثر)

 

  ·  87-تعادل میان دو نیمکره ی مغز بسیار مهم است ، گاه این تعادل دریک نفر وجود ندارد، چه رسد بین دونفر! ( هفت عادت مردمان موثر)   

·  88-چهاربُعد وجودما عبارتند از: 1) ذهنی 2) معنوی 3) اجتماعی وعاطفی 4) جسمانی

 

·  89-بگذارید که دوستی کم کم به اوج برسد، اگر رسیدن ؛ برق آسا باشد، ناگهان از نفس می افتد.(والتر)

 

  ·  90-عقل تنها این نیست که انسان درحال حاضربداند چه می کند، بلکه مهم این است که بداند بعدها چه باید بکند.( هربرت هوور)

 

 

 ·  91-انسان تنها بعدازتغییردادن خود، صاحب آن چیزی است که به دست آورده است. (جیمز ران)  

·  94-کسی که از زندگی کناره گیری کند، درآخرت هم به جایی نمی رسد وکاری از او برنمی آید.

 ·  95-سعی کن درقلب کسی که بااوزندگی می کنی، یادگارهایی بگذاری که درایام پیری ، مانع از این باشند که ازتودوربشود.(نیما یوشیج)   

·  96-توقف کن ونوشته های تاریخی کنارجاده ها رابخوان. 

  ·  97-به زندگی خصوصی فرزندانت احترام بگذار وپیش از ورود به اتاق شان دربزن.  

 ·  98-ازلحظه های زندگی لذّت ببریم، بدون آنکه درانتظارلحظه های بهترونیکوترباشیم.(فرانسواکوپه)

 

 ·  99-ابزارارزان قیمت نخر،ابزارکارت را ازبهترین نوعش انتخاب کن.   

·  100-هرگزامیدراازکسی سلب نکن، شایداین تنهاچیزی باشدکه دارد.

 

 

 

نویسنده:علی مرادی

منبع:http://grasadollahi.blogfa.com

سه شنبه 16/9/1389 - 23:16
سخنان ماندگار

·  51-چیزهای کم اهمیت را تشخیص بده وسپس آنها را نادیده بگیر. 

 ·  52-عشق واقعی هررزوبروسعت خودمی افزاید.(ح.سیاهپوش) 

 ·  53-مثل مثبت ترین وپرشورترین کسی شو که می شناسی! 

 ·  54-ازهرچه داری استفاده کن ونگذاردراثربدون استفاده ماندن بپوسد. 

·  55-بهترین دوست همسرت باش. 

 ·  56-برترین ها را، بهترین ها می سازند. 

 ·  57-بزرگان زاده نمی شوند ؛ ساخته می شوند.

 ·  58-هیچ نابغه ای تنبل وهیچ تنبلی نابغه نخواهدشد.  

·  59-برای کسب نتیجه ی بهتر، بایستی راه های جدیدی را تجربه کرد.

 ·  60-وقت شناس باش وروی وقت شناسی دیگران نیز پافشاری کن.

 ·  61-کنجکاوباش واز کلمه ی "چرا" زیاد استفاده کن.  

·  62-یک اشتباه را دوبار تکرار نکن!  

·  63-شجاعت این نیست که انسان ازچیزی نترسد؛ بلکه این است که درعین ترسیدن کاری شجاعانه انجام دهد.

 ·  64-بگذاردیگران بفهمند درچه مورد ایستادگی می کنی ودرچه مورد ایستادگی نخواهی کرد.  

·  65-ممکن نیست کتابی را باز کنی واز آن چیزی یادنگیری. (کنفسیوس)

  ·  66-خوب باش وخوبی را شعارخودساز، زیرا هیچ چیز جز خوبی از توباقی نخواهدماند.(والتراسکات)  

·  67-اگربزرگراه نیستی ،کوچه پس کوچه ای باش.اگرخورشید نیستی، ستاره ای باش.پیروزی یا شکست به بزرگی یا کوچکی کارنیست.هرچه هستی ،بهترین باش.(داگلاس)  

·  68-راستی ، نخستین چیزی است که انسان بایدبه جستجوی آن بپردازد.(گاندی)  

·  69-وسایل شناختن راستی همانقدر ساده است که سخت می نماید.(گاندی)  

·  70-اگربه انسان یک ماهی بدهید، خوراک یک روزه ی او را داده اید.اگر به او ماهیگیری بیاموزید، خوراک همه ی عمرش را داده اید.( هفت عادت مردمان موثر)

 

  نویسنده:علی مرادی

منبع:http://grasadollahi.blogfa.com

سه شنبه 16/9/1389 - 23:10
سخنان ماندگار

·1-نفرت بانفرت ازمیان نمی رود، قدری محبت لازم است. (بودا)

   ·  2-کسی که آرزوهای بزرگ دارد، بسیارقوی تراز کسی است که فقط واقعیتها را در دست دارد.

   ·  3-هرگز از به دست آوردن آن چه درحقیقت می خواهی ناامید نشو.  

·  4-زن ها برای رسیدن به احساس بهتر، دورهم جمع می شوندوآشکارا درباره ی مسایل شان حرف می زنند.(مردان مریخی و زنان ونوسی)  

 ·  5-مردها برای رسیدن به احساس بهتربه غارهای ذهن خودپناه می برندتابه تنهایی مسایل خودراحل وفصل کنند.(مردان مریخی  و زنان ونوسی) 

  ·  6-مردها زمانی انگیزه پیدا می کنند وقدرتمندمی شوند که احساس کنندموردنیازهستند.(مردان مریخی وزنان ونوسی)  

 ·  7-زن ها زمانی انگیزه پیدا می کنند وقدرتمند می شوندکه احساس تسلی خاطر داشته باشند.(مردان مریخی وزنان ونوسی)

   ·  8-مشکل بزرگ زنان این است که نمی توانند سکوت مردان را به درستی تفسیرکنند.(مردان مریخی وزنان ونوسی) 

 ·  9-زن به احترام ومرد به قدردانی نیازدارد.(مردان مریخی وزنان ونوسی) 

 ·  10-وجود عشق، بزرگترین دلیل ادامه ی زندگی مشترک است.(مردان مریخی وزنان ونوسی)  

 ·  11-زن وقتی مشکلی دارد به فکرحل آن نیست، فقط می خواهدبازگوکندتااحساس هایش تسکین پیداکند.(مردان مریخی و زنان  ونوسی) 

  ·  12-زنان انتظاردارندکه مردان ،مسایل شان را باآنان درمیان بگذارند.(مردان مریخی وزنان ونوسی) 

 ·  13-بسیاری از مردان وزنان فقط به خاطر نداشتن آموزش صحیح برای زندگی مشترک ، کارشان به جدایی می انجامد. (مردان  مریخی و زنام ونوسی)

·  14-زنان عشق خودراازطریق دلشوره ونگرانی نشان می دهند.(مردان مریخی وزنان ونوسی) 

 ·  15-احساس های کنونی زن ومردتاثیرگرفته ازروابط گذشته ودوران کودکی آنهاست.(مردان مریخی وزنان ونوسی)

·  16-وقتی مردی ناراحت است ، ازاوزیادسوال نکنید.(مردان مریخی وزنان ونوسی)  

·  17-برای شروع دعوا، همیشه دونفرلازم است ؛ ولی برای پایان دادن به آن، یک نفرهم کافی است.(مردان مریخی وزنان و نو سی )

  ·  18-وقتی ناراحتیم ، حدود 90 درصد ازناراحتی ما مربوط به گذشته است. (مردان مریخی وزنان ونوسی)   

·  19-بیش از حد لازم مهربان نباش. 

·  20-برای دفاع درمقابل انتقادی که از تو می شود ،وقت تلف نکن. 

  ·  21-مردم را به قدرقلب شان اندازه بگیر،نه به قدرحساب بانکی شان.  

·  22-میزکار ومحیط کارت را مرتب نگه دار.

  ·  23-یادت نرود ؛ بالاترین نیاز عاطفی هرکس ، مورد تحسین واقع شدن است.

 ·  24-کسی که به خویش اهمیت ندهد هیچ کس به او اهمیت نخواهد داد.( امام علی (ع)) 

  ·  25-پیگیری هدف ها بیش از هدف گذاری اهمیت دارد.  

 ·  26-برخی ازمدیران ، همین که اشتباهی رخ داد ، سر وکله شان پیدا می شود، توفان برپا می کنند ، به اشتباه کننده ، سخت  می تازند وازصحنه دور می شوند.این روش مدیریتی ،کارساز نیست.آنگاه که همه چیز خوب است،بیدارشویدوسخن مثبتی بگوئید و به افرادکمک کنیدتابه نهایت استعداد خود برسند.آنهارادرحین عملکرد خوب، غافلگیر کنید وبه افراد بگوئید چه کاری را درست انجام داده اند.فردی که در برابرکارکردخوب باتایید رو به رو شود، رفتاردلخواه خودرا درآینده هم ادامه می دهد.  

 ·  27-کسی را مورد توبیخ قراردهید که می دانید توانایی بهتر انجام دادن کار را داشته است. 

  ·  28-وقتی خطایی صورت نمی گیرد،معنی آن این است که کسی فکر وطرح جدیدی را به مرحله ی عمل درنمی آورد وبنابراین خودرا به مخاطره نمی اندازد.

   ·  29-خطاها را پذیریم؛ به شرط آنکه به خاطر پذیرش مسئولیت روی داده باشند.

·  30-ما نمی توانیم همه ی پیشامدها را مهارکنیم، ولی می توانیم به مهارواکنش خود بپردازیم.   

·  31-بدترین رئیس ها کسانی هستند که پشت منشی ومعاونهای خودپنهان می شوند، ازتماس رودر رو احتراز می جویندوتنها به سخنرانی های ویدئو یی دست می زنند.حضورفیزیکی درمحل ونشان دادن اهمیت موضوع ، حقیقتا" ابزار بسیارقوی در موفقیت است.  

 ·  32-کنجکاوی واشتیاق ، بسیارمهمترازفرهیختگی ودانایی است.

  ·  33-فکرهای انعطاف پذیر،مهمتراز ارتباط های انعطاف پذیرخواهندبود.

   ·  34-تغییردردناک است. بایدبه افرادکمک کردتاباآن مواجه شوند.ما انسان ها به همان اندازه که به ثبات نیاز داریم ، به انگیزه وتحریک نیزنیازمندیم.پس نبایدبخش اول یعنی دردناک بودن تغییر،ماراوادارد که نمی خواهیمیا نمی توانیم وبخش دیگرفراموش شود.باید تغییر راهمچون تنفس طبیعی تلقی کرد.   

·  35-شکستها نمک زندگی نیستند،خودزندگی هستند.شکست تنها راه کسب موفقیت است. 

  ·  36-بعضی سهم بازاررامی خواهند، من می گویم خُلق بازار.برخی واژه هایی چون سکون، ثبات وهست را دوست دارند،من واژه هایی چون تلاطم، فرصت وامکان را می پسندم. عده ای به دنبال فوق لیسانس "هاروارد" می گردند، من دنبال دکترا های  بدون مدرک ازمدرسه ی "ضربه های سخت" هستم.  

·  37-مراقب افکارخودباشید که آنها کلمه های شما می شوند.مراقب کلمه های خودباشید که آنها اعمال شما را می سازند. مراقب اعمال خودباشید که آنها عادت تان را شکل می دهند. مراقب عادت های خود باشید که آنها شخصیت شما می شوند.مراقب شخصیت خودباشید که افکارشما را می سازند.    

·  38-هرگاه ایمان داشته باشیم که می توانیم کاری را انجام دهیم ، روش انجام دادن آن پیدا می شود.  

 ·  39-شجاع باش! حتی اگر قلبا" شجاع نیستی ، به آن تظاهرکن ! هیچ کس تفاوتش را نخواهد فهمید! 

·  40-گوش کردن را یادبگیر؛ فرصتها گاه با صدای بسیارآهسته در می زنند.

·  41-عمل کردن به یک ایده ی خوب را به تعویق نینداز، دیگران هم به این فرصتها فکرکرده اتد، اما موفقیت سراغ کسی می آید که پیش از دیگران دست به عمل بزند.   

·  42-مسئولیت رفتارهایت را برعهده بگیر ! نگذار دیگری این کار را برایت انجام دهد.   

·  43-ازگفتن نمی دانم، اشتباه کردم ومتاسفم،نترس.  

·  44-هرروز به دنبال راه کارجزیی تازه ای برای بهبودبخشیدن به اوضاع کاری خودباش.

   ·  45-توجه ات به بهترانجام دادن کارهاباشد، نه بزرگنرانجام دادن آن ها.

  ·  46-اولویت ها را مشخص کن. هیچ کس دربسترمرگ نگفته است: " آخ اگربیشتردردفترکارم مانده بودم....."  

 ·  47-هرگز درهنگام خشم، دست به عمل نزن. 

·  48-به دیگران فرصتی دوباره بده، امّا سه باره ،نه.  

 ·  49-وضع وحالت خوبی داشته باش. هدفمند وبا اعتمادبه نفس وارد شو. 

·  50-هرکجا به پیش داوری وتبعیض برخوردی ، با آن مبارزه کن.   

 

 نویسنده:علی مرادی منبع:  http://grasadollahi.blogfa.com

سه شنبه 16/9/1389 - 22:2
موفقیت و مدیریت

 

زندگینامه آنتونی رابینز

 
 
 
 
 
   
 
 
زندگینامه آنتونی رابینز  
 
 
 
 
     
     

آنتونی رابینز (  Antony robinz )در سال ۱۹۶۱ در خانواده ای نسبتاً فقیر به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم متوسطه به کارهای گوناگون روی آورد، اما توفیق چندانی نیافت.

در سن ۲۲ سالگی در آپارتمان ۴۰ متری محقری، زندگی مجرد فقیرانه ای داشت و به گفته ی خودش، ناچار بود ظرفهای غذای خود را در وان حمام بشوید. گذشته از گرفتاری های مالی، بر اثر پرخوری و بد خوراکی، بیش از یکصد و بیست کیلوگرم وزن داشت، و به علت چاقی، دچار تنبلی، بی حالی و خواب آلودگی شده بود. اما در عین فقر و فلاکت، رؤیاها و آرزوهای جاه طلبانه ای داشت، و در عالم خیال، خود را در قصر زیبایی در ساحل دریا و نزدیک جنگل سرسبزی مجسم می ساخت و برای خود همسری شایسته، اتومبیل گران قیمت و امکاناتی رویایی در نظر می گرفت. سر انجام مصمم شد که با چاقی خود، مبارزه کند و برای رسیدن به این هدف به مطالعه ی چند کتاب پرداخت، اما مطالب آنها را ضد و نقیص یافت و آنها را دور انداخت. پس از آن، برای کاهش وزن خود، راهی دیگر جست. به فکر افتاد فردی را که از هر جهت سالم و دارای تناسب اندام باشد، پیدا کند و افکار، اعتقادات، و نحوه ی تغذیه او را سرمشق خود قرار دهد. این شیوه، مؤثر واقع شد و توانست در کمتر از دو ماه، بدون استفاده از رژیم غذایی و عمدتاً با شیوه های روانشناسی و کنترل فکر و ذهن، حدود پانزده کیلوگرم از وزن خود را کم کند، و با توجه به قامت بلند خود که در حدود دو متر بود، تناسب اندام خود را بدست آورد.

موفقیتی که در زمینه کنترل وزن نصیب او شد، وی را به اندیشه وا داشت که شاید این شیوه را بتوان در هر زمان، هر جا و هر زمینه، در مورد هر کسی بکار گرفت. ابتدا معتقد شد که برای بدست آوردن و حفظ تناسب اندام، در وهله ی اول باید افکار، تصورات، و رفتارهای فردی را که از نظر وزن متناسب است دریابیم. ببینیم آن فرد چه می خورد، چه اندازه ای می خورد و چگونه می خورد. سپس او را سرمشق قرار دهیم و به همان نتیجه برسیم.

پس از آن معتقد شد که ساختمان مغز و اعصاب افراد (بشر)، کم و بیش به هم شبیه است، پس اگر کسی در نقطه ای از دنیا توانسته است کاری بزرگ را به انجام برساند، من هم که دارای مغز و اعصاب مشابه او هستم می توانم عیناً همان کار را انجام دهم و به همان نتیجه برسم، به شرط آن که از همان راهی که او رفته است بروم و طرز تفکر و رفتارم شبیه او باشد.

او این طرز تلقی را مورد عمل قرار داد و به دیگران نیز توصیه نمود و نتایج را بررسی کرد و به درستی این عقیده ایمان یافت.

در این هنگام به مطالعه عمیق، کتب روانشناسی و شرکت در کلاس های استادان این علم پرداخت و با فنون تازه ای از قبیل « برنامه ریزی عصبی ـ کلامی » و « روش های انجام بهینه کارها » آشنا گردید، و چون این شیوه ها را در مورد خود و دیگران به کار گرفت و به نتایج چشمگیری نایل شد، تدریجاً توجه افراد بسیاری به سوی او جلب گردید.

در سال ۱۹۸۴ شیوه های تازه روانشناسی را برای تعدادی از قهرمانان ورزشی مورد آزمایش قرار داد و آثار آن در بازیهای المپیک ۱۹۸۴ نمایان گردید. پس از آن، ارتش آمریکا وی را برای تدریس روش های جدید یادگیری به نظامیان دعوت کرد. ضمن اجرای این طرح متوجه نقایص آموزشی ارتش در زمینه تیراندازی گردید و مدعی شد که می تواند زمان برنامه های آموزشی مزبور را به نصف تقلیل دهد. ارتش با وی قرار داد بست تا چنانچه بتواند ادعاهای خود را عملاً به اثبات برساند، دستمزد قابل توجهی به او بدهد. او نه تنها توانست مدت این دوره را به کمتر از نصف برساند، بلکه درصد قبولی شرکت کنندگان را که تا آن زمان به طور متوسط ۷۰% بود، به ۱۰۰% افزایش داد. قابل توجه اینکه خود وی تیر اندازی نمی دانست و از اسلحه و جنگ تنفر داشت و آنچه مایع توفیق او شد، اطلاعات عمیق روانشناسی، لحن نافذ و احاطه به اصول آموزش و نحوه یادگیری بود.

این موفقیت ها، پاداشهای مادی و معنوی فراوانی به همراه داشت. پله های بعدی موفقیت را به سرعت طی کرد و به زودی به همه آرزوها و خواسته های خود رسید. در کمتر از دو سال، با همسر دلخواه خود ازدواج کرد. قصر زیبایی در سواحل سرسبز « سن دیه گو » خرید که از طرفی مشرف به دریا بود. اتومبیل و وسایل زندگی خود را مطابق با آنچه در رویاهای جوانی خود می دید، تهیه کرد. به کمک دوستانش شرکتی را تأسیس کرد که نامش را « بنیاد رابینز » ، گذاشتند که به منظور کمک به افراد برای رسیدن به موفقیتهای فردی و حرفه ای تأسیس شده است و سالانه دهها هزار نفر را آموزش می دهد.

رابینز برای بهبود عملکرد کارکنان ، با سازمانهایی از قبیل IBM، American express ، Mac Daglas ، AT&T و ارتش ایالات متحده و همچنین تیمهای ورزشی لس آنجلس و قهرمانان مدال طلای المپیک همکاری کرد. وی همچنین مورد مشاوره ی بسیاری از چهره های معروف جهانی بوده و درمورد بازسازی شهر شفیلد که چهارمین شهر بزرگ انگلستان است نیز طرف مشورت بوده است.

تونی، سمینارها و سخنرانی های متعددی را در شهرهای مختلف اجرا کرد و برنامه های آموزشی فراوان را برای خردسالان، بزرگسالان، معلولین و عقب افتادگان ذهنی ترتیب داد و در سال ۱۹۹۱ بنیادی غیرانتفاعی را بوجود آورد که هدفش کمک به کودکان عقب مانده ، افراد بی خانمان ، سالمندان و زندانیان است . با شیوه های روان درمانی خاص خود، بسیاری ازافراد را از چنگال یأس ها، افسردگی ها و ترسهای بی دلیل ( نظیر ترس از تاریکی، جمعیت، ارتفاع، مرگ و نظایر آن ) نجات داد و به شهرها و کشورهای متعدد مسافرت کرد و مورد مشورت افرادی از طبقات مختلف نظیر رؤسای جمهوری، مدیران، صاحبان صنایع و بازرگانان واقع شد و در سمینارهای او گروه های بیشماری شرکت کردند. از طریق مطبوعات و برنامه های هفتگی تلویزیونی به اشاعه افکار و عقاید خود پرداخت. در ضمن، برنامه ی « عبور از روی آتش » او که بخش کوچکی از محتوای سمینارهای او را تشکیل می داد و به منظور ایجاد اعتماد به نفس در شرکت کنندگان طرح شده بود توجه مطبوعات و رسانه های گروهی را جلب کرد.

اجرای سمینارها و برنامه های تلویزیونی نامبرده شده تا این زمان همچنان ادامه دارد و همه ی هفته، بینندگان مشتاق، برنامه های او را از تلویزیون مشاهده می کنند.

علاقه ی خاص رابینز به این است تا با کمک به افراد ، جهان را جای بهتری برای زیستن بسازد ، و به افراد جامعه کمک کند تا سرنوشت خود را به دست گیرند ، روابط خود را باافراد جامعه بهتر سازند ، به دنبال هدف های ارزشمند زندگی خود بروند ، بر ناکامی های عاطفی یا مالی غلبه کنند و به سهم خود به جامعه و کشور خدمت نمایند.

رابینز، در سال ۱۹۸۶، در حالی که بیش از ۲۵ سال نداشت، حاصل اندیشه ها و تجربه های عملی خود را در کتابش به نام « به سوی کامیابی » به رشته تحریر کشید و در آن رازهای موفقیت خود و بسیاری از افراد موفق را آشکار ساخت. این کتاب در ۱۹۸۷، عنوان پرفروش ترین کتاب را به خود اختصاص داد.

در سال ۱۹۹۱ کتاب دیگری به نام بسوی کامیابی ۲ ( نیروی عظیم درون را فعال کنید ) به رشته تحریر در آورد. این کتاب نیز مانند کتاب قبلی به عنوان پرفروش ترین کتاب سال انتخاب شد. سال ۱۳۷۱ این دو کتاب توسط آقای مهدی مجرد زاده کرمانی ترجمه و در دسترس ایرانیانی قرار گرفت که به دنبال تغییرات عظیم در زندگی خود و دیگران بودند.

خود او در پشت جلد کتاب بسوی کامیابی چنین می نویسد: ” شما نیز مانند سایر افراد موفق، می توانید به سوی کامیابی گام بردارید. می توانید به همه خواسته ها و آرزوهای خود در زندگی برسید. می توانید پدر یا مادری بهتر، دوستی صمیمی تر، همسری شایسته ، بازرگانی موفق تر، مدیری کاردان تر یا قهرمانی نیرومند تر باشید. می توانید کلامی نافذ داشته باشید و با اشخاص، فوراً صمیمی شوید. می توانید جسمی سالم و اندامی متناسب داشته باشید.

می توانید به کمک پنج کلید طلایی، به ثروت وخوشبختی برسید. می توانید ترس، نگرانی، افسردگی و یا هر نوع عادت نامطلوب را ازخود دور کنید. می توانید با اراده و مصمم باشید و حتی از روی خرمنی از آتش به سلامت عبور کنید.”

آقای رابینز، در حال حاضر ۳۵ سال دارد و با همسر و فرزندانش در« دلماکالیفرنیا » زندگی می کند. رابینز از روشهای گوناگونی برای بالا بردن سطح زندگی خود و دیگران استفاده می نماید. اعتقاد او بر این است که فرایند تفکر و ارزیابی چیزی جز پرسش و پاسخ درونی نمی باشد. می دانیم که نحوه تفکر و ارزیابی ما ( که خود ارزیابی هم به عوامل گوناگون درموقعیت ارزیابی بستگی دارد ) احساس ما را شکل می دهد و با توجه به اینکه یک شخص هر چه هم که عاقل و بالغ باشد بر اساس احساسات خود ونه بر اساس فکر خود عمل می کند، پس نوع احساس ما در هر لحظه، رفتار ما را شکل داده و این رفتارها و عادت هایی که شاید بسیاری از مواقع متوجه میزان بازدارند گی آنها نیز نمی شویم، نهایتاً سرنوشت ما را شکل می دهند.

نویسنده:علی مرادی

منبع:http://www.aftab.ir

 

سه شنبه 16/9/1389 - 21:57
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته