• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 143
تعداد نظرات : 63
زمان آخرین مطلب : 4451روز قبل
دانستنی های علمی


از لقمان حكیم بیاموزیم...

لقمان حکیم غلام سیاهی بود كه در سرزمین سودان چشم به جهان گشود. گرچه او چهره ای سیاه و نازیبا داشت، ولی از دلی روشن، فكری باز و ایمانی استوار برخوردار بود. او كه در آغاز جوانی برده ای مملوك بود، به دلیل نبوغ عجیب و حكمت وسیعش آزاد شد و هر روز مقامش اوج گرفت تا شهره ی آفاق شد.

او مردی امین بود، چشم از حرام فرو می بست، از ادای حرف ناسزا و بی مورد پرهیز می كرد و هیچگاه دامن خود را به گناه نیالود و همواره در امور زندگی شرط عفت و اخلاص را رعایت می كرد.

اوقات فراغت خود را به سكوت و تفكر در امور جهان و معرفت حق تعالی می گذراند و برای گذراندن امور زندگی به حرفه خیاطی و یا درودگری مشغول بود. (بعضی گویند لقمان بنده ای بود حبشی كه از راه شبانی معیشت خود را می گذراند.)

لقمان از خنده بی مورد و استهزاء دیگران پرهیز می كرد و هیچگاه اراده خود را تسلیم خشم و هوای نفس نمی كرد. از كامیابی در دنیا مغرور و از ناكامی اندوهگین نمی شد و صبر و شكیبایی او به حدی بود كه با از دست دادن چند فرزند، از سر زبونی دیدگان خود را به سرشك غم نیالود.

در اصلاح امور مردم و حل نزاع و مرافعه آنها سعی وافر داشت و هرگز به دو كس كه با یكدیگر مخاصمه و منازعه یا مقاتله داشتند نگذشت، مگر آن كه در میان ایشان اصلاح كرد. بیشتر وقت خود را در همنشینی با فقها و دانشمندان و پادشاهان می گذراند و مسئولیت خطیر آنها را گوشزد می كرد و آنها را از كبر و غرور برحذر می داشت و خود نیز از احوال ایشان عبرت می گرفت.

در این شرایط بود كه لقمان شایسته پوشیدن جامه حكمت شد و سپس در نیمروزی گرم كه مردم در خواب قیلوله بودند جمعی از فرشتگان كه لقمان قادر به رؤیت آنها نبود، نظر لقمان را در مورد خلافت و پیغمبری خدا جویا شدند.

لقمان در پاسخ فرشتگان گفت: اگر خدای متعال مرا به قبول این امر خطیر امر كند، فرمان او را با دیده منت خواهم پذیرفت و امید و یقین دارم كه در آن صورت او مرا در این كار یاری خواهد كرد و علم و حكمتی كه لازمه این وظیفه باشد به من عطا خواهد كرد و مرا از خطا و اشتباه حفظ می كند، ولی اگر اختیار رد یا قبول این امر با من باشد، از پذیرش این مسئولیت بزرگ عذر خواهم خواست و عافیت را اختیار می كنم.

چون فرشتگان علت امتناع لقمان از پذیرش این مسئولیت را جویا شدند، لقمان گفت: حكومت بر مردم اگر چه منزلتی عظیم دارد، ولی كاری بس دشوار است و در جوانب آن فتنه ها و بلاها و لغزشها و تاریكی های بیكرانی وجود دارد كه هر كس را خدا به خود واگذارد گرفتار آن شود و از صراط مستقیم و راه رستگاری منحرف گردد و هر كس از آنها برهد به فلاح و رستگاری نائل خواهد شد.

خواری و گمنامی دنیا در برابر عزت و بزرگواری آخرت گوارا است ولی اگر هدف كسی جاه و جلال دنیوی باشد، دنیا و آخرت هر دو را از كف خواهد داد، زیرا عزت و نعمت دنیا موقت و عاریه است و چنین كسی به نعمت و عزت جاودان اخروی نیز دست نخواهد یافت.

فرشتگان كه به عقل سرشار لقمان پی بردند او را تحسین كردند و خدای تعالی او را مورد لطف و عنایت قرار داد و سرچشمه حكمت خود را بر لقمان روان ساخت تا سیل حكمت و نور معرفت بر زبان و بیان لقمان جاری گردد و تشنگان حقیقت را در خور استعدادشان از زلال معرفت و حكمت خود سیراب سازد و در این میان فرزند برومند لقمان كه نظر پدر را به خود معطوف داشته بود، بیشتر مورد خطاب او قرار می گرفت گرچه نصایح لقمان بیشتر جنبه عمومی داشت.

 

نصایح لقمان به فرزندش

سعی لقمان بر این بود كه در مناسبت های مختلف فرزندش و همچنین سایر مردم را پند و اندرز دهد. لقمان فرزندش ناتان را خطاب قرار داد و گفت: فرزندم همیشه شكر خدا را به جای آور، برای خدا شریك قائل مشو، زیرا مخلوقی ضعیف و محتاج را با خالقی عظیم و بی نیاز برابر نهادن، ظلمی بزرگ است.

فرزندم: اگر عمل تو از خردی چون ذره ای از خردل در صخره های بلند كوه یا آسمانها و یا در قعر زمین مخفی باشد از نظر خدا پنهان نخواهد بود و در روز رستاخیز در حساب اعمال تو منظور خواهد شد و به پاداش و كیفر آن خواهی رسید.

فرزندم: نماز را به پای دار! تا ارتباط تو با خدا محكم گردد و از ارتكاب فحشا و منكر مصون باشی و چون به حد كمال رسیدی، دیگران را به معروف و تهذیب نفس و تزكیه روح دعوت و رهبری كن و در این راه در مقابل سختی ها، صبور و شكیبا باش.

فرزندم: نسبت به مردم تكبر مكن و به دیگران فخر مفروش كه خدا مردم خودخواه و متكبر را دوست ندارد.

خود را در برابر ایشان زبون مساز كه در تحقیرت خواهند كوشید، نه آنقدر شیرین باش كه ترا بخورند و نه چندان تلخ باش كه به دورت افكنند.

فرزندم: در راه رفتن نه به شیوه ستمگران گام بردار و نه مانند مردم خوار و ذلیل، و به هنگام سخن گفتن آهسته و ملایم سخن بگو زیرا صدای بلند، بیرون از حد ادب و تشبه به ستوران - ستوران- است.

فرزندم: از دنیا پند بگیر و آن را ترك نكن كه جیره خوار مردم شوی و به فقر مبتلا گردی و تا آنجا خود را در بند و گرفتار دنیا نكن و در اندیشه سود و زیان آن فرو مرو كه زیانی به آخرت تو برسد و از سعادت جاودان بازمانی!

فرزندم: دنیا دریای ژرف و عمیقی است كه دانشمندان فراوانی را در خود غرق كرده است پس برای عبور از این دریا، كشتی از ایمان و بادبانی از توكل فراهم كن و برای این سفر توشه ای از تقوی بیندوز، و بدان و آگاه باش كه اگر از این راه پر خطر برهی، مشمول رحمت شده ای و اگر در آن دچار هلاك شوی به غرقاب گناهانت گرفتار گشته ای.

فرزندم: در زندان شب و روز زمانی را برای كسب علم و دانش منظور كن و در این راه با دانشمندان همدم و همراه شو و در معاشرت با آنها شرط ادب را رعایت كن و از مجادله و لجاج بپرهیز تا تو را از فروغ دانش خود محروم نسازند.

فرزندم: هزار دوست اختیار كن و بدان كه هزار رفیق كم است و یك دشمن میندوز و بدان كه یك دشمن هم زیاد است.

فرزندم: دین مانند درخت است. ایمان به خدا آبی است كه آن را می رویاند. نماز ریشه آن، زكات ساقه آن، دوستی در راه خدا شاخه های آن، اخلاق خوب برگ های آن و دوری از محرمات، میوه آن است. همانطور كه درخت با میوه ی خوب كامل می گردد، دین هم با دوری از اعمال حرام تكمیل می شود.

لقمان از دیدگاه امام صادق علیه السلام

از امام صادق علیه السلام سؤال كردند خدا چه حكمتی به لقمان داد كه از او در قرآن یاد شده است؟ حضرت فرمود: به خدا سوگند حكمتی كه به لقمان داده شده بود نه مال بود و نه مقام و طایفه و نه هیكل و زیبایی، بلكه او مردی بود در كار خدا نیرومند، در راه او پرهیزكار، ساكت، با وقار، دقیق، آینده نگر، تیزبین و پند آموز. او روزها نمی خوابید و همیشه بر اعمال خود كنترل و نظارت دقیق داشت.

از ترس گناه هیچگاه نمی خندید، غضب و شوخی نمی نمود، خداوند به او اولاد زیادی بخشید و در حالی كه همه آنها قبل از وی جان سپردند با صبر و شكیبایی مصائب را تحمل كرد و به رضای خدا راضی بود و برای هیچ یك اشك بر دیدگان جاری نكرد.

هر گاه به دو نفر كه اختلاف و یا نزاع داشتند برخورد می كرد میان آنان صلح و صفا برقرار می ساخت و آتش كینه و عداوت را در آنها خاموش می ساخت.

لقمان از دیدگاه مفسرین

دسته ای از مفسرین معتقدند او پیامبر بوده ولی اغلب او را حكیمی فرزانه دانسته اند. در سیاهی چهره او تردیدی نیست ولی حكمت بی نظیرش، سیرت او را بسیار منور كرده بود. كسی از او پرسید مگر تو همدوش ما گوسفند چرانی نمی كردی چه شد كه به این مقام و منزلت رسیدی؟

لقمان پاسخ داد: خدا را شناختم، امانت را حفظ كردم، راست گفتم و از حرف بی فایده و بی مورد پرهیز كردم.

بعضی گفته اند او پسر خواهر ایوب بوده و بعضی دیگر او را پسر خاله ایوب معرفی كرده اند و عده ای دیگر او را از عمو زادگان ابراهیم علیه السلام دانسته اند.

نمونه هایی از حكمت لقمان

لقمان در آغاز، برده خواجه ای توانگر و خوش قلب بود. ارباب او در عین جاه و جلال و ثروت و مكنت دچار شخصیتی ضعیف و در برابر ناملایمات زندگی بسیار رنجور بود و با اندك سختی زبان به ناله و گلایه می گشود، این امر لقمان را می آزرد اما راه چاره ای به نظر او نمی رسید، زیرا بیم آن داشت كه با اظهار این معنی، غرور خواجه جریحه دار شود و با او راه عناد پیش گیرد.

روزگاری دراز وضع بدین منوال گذشت تا روزی یكی از دوستان خواجه خربزه ای به رسم هدیه و نوبر برای او فرستاد. خواجه تحت تأثیر خصائل ویژه لقمان، خربزه را قطعه قطعه نمود به لقمان تعارف كرد و لقمان با روی گشاده و اظهار تشكر آنها را تناول كرد تا به قطعه آخر رسید، در این هنگام خواجه قطعه آخر را خود به دهان برد و متوجه شد كه خربزه به شدت تلخ است. سپس با تعجب زیاد رو به لقمان كرد و گفت: چگونه چنین خربزه تلخی را خوردی و لب به اعتراض نگشودی؟ لقمان كه دریافت زمان تهذیب و تأدیب خواجه فرا رسیده است، به آرامی و با احتیاط گفت: واضح است كه من تلخی و ناگواری این میوه را به خوبی احساس كردم اما سالهای متمادی من از دست پر بركت شما، لقمه های شیرین و گوارا را گرفته ام، سزاوار نبود كه با دریافت اولین لقمه ناگوار، شكوه و شكایت آغاز كنم.

خواجه از این برخورد، درس عبرت گرفت و به ضعف و زبونی خود در برابر ناملایمات پی برد و در اصلاح نفس و تهذیب و تقویت روح خود همت گماشت و خود را به صبر و شكیبایی بیاراست.

روزی دیگر خواجه لقمان در سرایی، سفره ای گسترده بود و میهمانان خود را در سایه جود و كرمش پذیرایی می كرد. لقمان كه در خدمت میهمانان و تهیه وسایل رفاه ایشان سعی وافر داشت از شنیدن سخنان بیهوده آنها سخت در عذاب بود و همواره مترصد فرصتی بود تا عادت زشت آنها را گوشزد كند و در اصلاح و تهذیب آنها گامی بردارد. در این هنگام گروهی از میهمانان خواجه، وارد سرا شدند و خواجه به لقمان فرمان داد تا گوسفندی ذبح كند و غذایی از بهترین اعضاءِ گوسفند مهیا سازد. لقمان غذایی لذیذ از دل و زبان گوسفند، فراهم نمود و نزد میهمانان آورد. روزی دیگر خواجه امر كرد، از بدترین اعضاءِ گوسفند، غذایی آماده سازد، لقمان بار دیگر غذا را از دل و زبان گوسفند مهیا كرد.

خواجه با تعجب پرسید: چگونه است كه این دو عضو گوسفند هم بهترین و هم بدترین هستند؟ لقمان پاسخ داد: این دو عضو مهمترین اعضا در سعادت و شقاوتند، چنانكه اگر دل سرشار از نیت خیر و زبان گویای حكمت و معرفت و حلاّل مشكلات و مسایل مردم باشد، این دو عضو بهترین اعضاء هستند و هر گاه دل بداندیش و پست نیت باشد، زبان گویای غیبت و تهمت و محرك فتنه و فساد، هیچیك از اعضا، بدتر و زیان بارتر از این دو عضو نخواهد بود.

لقمان نیك و بد هر كاری را مشروط به رضای وجدان و خشنودی خداوند می دانست و تمجید و تحسین خلق را هدف خود قرار نمی داد و از خرده گیری و عیبجویی آنها نیز هراسی نداشت و این موضوع را نیز همواره به فرزند خود گوشزد می نمود، تا روزی به جهت اطمینان خاطر، تصمیم گرفت این حقیقت را نزد پسر خود مصور سازد.

لقمان به فرزند خود گفت: مركب را آماده ساز و مهیای سفر شو. چون مركب آماده شد، لقمان خود سوار شد و پسرش را پیاده دنبال خود روان كرد. در این حال گروهی كه در مزارع خود مشغول كار بودند آنها را نظاره كردند و به زبان اعتراض گفتند: عجب مرد سنگدلی، خود سواره است و كودك معصوم را پیاده به دنبال می كشد.

سپس لقمان خود از مركب پیاده شد و پسر را سوار بر مركب كرد تا به گروهی دیگر از مردم رسید، این بار مردم با نظاره آنها گفتند: عجب پسر بی ادب و بی تربیتی، پدر پیر و ضعیف خود را پیاده گذاشته و خود با نیروی جوانی و تنومندی بر مركب سوار است. حقا كه در تربیت او غفلت شده است.

در این حال لقمان نیز همراه فرزند خود سوار مركب شد و هر دو سواره راه را ادامه دادند تا به گروه سوم رسیدند، مردم این قوم چون آنها را دیدند گفتند: عجب مردم بی رحمی، هر دو چنین بار سنگینی را بر حیوان ناتوان تحمیل كرده اند و هیچ یك زحمت پیاده روی را به خود نمی دهند. در این هنگام لقمان و پسر هر دو از مركب پیاده شدند و راه را پیاده ادامه دادند تا به دهكده ی دیگری رسیدند، مردم با مشاهده آنها، زبان به نكوهش گشودند و گفتند: آن دو را بنگرید، پیر سالخورده و جوان خردسال هر دو پیاده در پی مركب می روند و جان حیوان را از سلامت خود بیشتر دوست دارند.

چون این مرحله از سفر نیز تمام شد لقمان با تبسمی معنی دار به فرزند خود گفت: حقیقت را در عمل دیدی، اكنون بدان كه هیچگاه خشنودی تمام مردم و بستن زبان آنها امكان پذیر نیست؛ پس خشنودی خداوند و رضای وجدان را مد نظر قرار ده و به تحسین و تمجید یا توبیخ و نكوهش دیگران توجهی نكن.

لقمان همواره رعایت اعتدال و میانه روی را از شروط كامیابی و موفقیت در امور زندگی می دانست و رعایت این اصل را در كلیه شئون زندگی لازم و ضروری می شمرد و معتقد بود افراط و تندروی می تواند لذت ها را به آلام و عادت ها را به آلودگی تبدیل كند. لقمان برای درك صحیح این موضوع، با بیانی جالب و منطقی، فرزند خود را چنین نصیحت كرد:

فرزندم این نصیحت پدر را همواره آویزه گوش خود كن و در زندگی همواره لذیذترین غذاها را میل كن و فاخرترین جامه ها را بپوش و در بهترین بستر بیارام و از زیباترین زنان ، انتخاب كن .

فرزند لقمان از نصایح پدر سخت متعجب شد، زیرا پدر كه همواره او را به اعتدال و اقتصاد در امور زندگی تشویق می كرد، این بار او را به افراط و تن پروری ترغیب می نمود. لذا علت را از پدر خویش جویا شد. لقمان گفت: منظور من از این سخن آن بود كه اگر زمانی برای برآوردن حاجت خود اقدام كنی كه ضرورت و شدت آن به اوج خود رسیده باشد، از ساده ترین آنها عالی ترین مراتب لذت را خواهی برد.

اگر هنگامی برای خواب و استراحت اقدام كنی كه بی خوابی حواس و قوای تو را تحت تأثیر و تسخیر خود قرار داده باشد، در این حال پاره خشتی بهتر از بالش پَر و بستری زبر و خشن خوشآیندتر از ملایمترین آنها خواهد بود.

فرزندم اگر زمانی بر سر سفره بنشینی كه گرسنگی، صبر و طاقت از تو بریده باشد، ساده ترین غذاها برای تو لذیذتر از طعام پادشاهان خواهد بود. اگر نیاز تو به جامه تازه مبرم باشد و لباس پیشین قابل استفاده نباشد، جامه كرباس از خلعت شاهانه برای تو برازنده تر خواهد بود...

مریدی خلاصه معرفت و روح حكمت لقمان را جویا شد وی گفت: خلاصه معرفت و روح حكمت من آن است كه از امور زندگی آنچه به عهده خالق است، تكلف و زحمتی بر خود روا نمی دارم و آنچه به عهده من است در آن سستی و كوتاهی نمی كنم.

دوشنبه 31/1/1388 - 21:49
دانستنی های علمی
7شیوه برای جلوگیری از ولخرجی

آیا آن قـدر ولخـرجی کرده اید که به همه مقروض شده اید؟ خوب نگران نباشیـد، شـما تـنها فـردی نیـستید کـه در یک چنین شرایطی قرار گرفته است. زندگی مدرن به گونـه ای است که خواه نا خواه ما را به سمت خرج کردن میکشاند. بـه هر حال اگر می خواهید کلیه ی بدهی هایتان را صـاف کرده و بـه آرامش ذهنـی دسـت پیـدا کنـید، بـاید به صورت ریشـه ای بـا این مشکل برخورد کرده و جلوی ولخرجیـهای بیهوده ی خود را بگیرید.

در این مقاله چند تکنیک به شما آموزش داده می شود که به واسطه ی آنها می توانید مانع از زیاده روی در خرج کردن پولهایتان شوید.

1- متوجه باشید که چه مقدار پول خرج می کنید

افراد بسیاری که به خرج کردن معتاد شده اند، دیگر متوجه نیستند که چه مقدار پول خرج می کنند. ابتدا باید دقت کنید که هر آیتمی که قصد خرید آن را دارید چه قیمتی دارد و برای خرید هر یک از آنها باید چه مبلغی را پرداخت کنید، این امر می تواند به شما کمک کند که حساب پول هایتان را داشته باید و ببینید آیا واقعاً به تمام چیزهایی که می خواهید بخرید، احتیاج دارید یا خیر. به عنوان مثال یک شب که بیرون می روید، ببینید چقدر خرج می کنید. گاهی اوقات افراد آنقدر پول نوشیدنی و غذای دوستان خود را حساب می کنند که اصلاً متوجه نمی شوند جیبشان خالی شده. این افراد زمانیکه به خانه بر می گردند احساس می کنند که باید مقداری از اسکناس هایشان را گم کرده باشند، غافل از اینکه تمام آنها را خرج دوستانشان کرده اند. شاید چیز گرانی هم نخریده باشند و فقط هزینه ی چای، قهوه، و بستنی و ... بچه ها را حساب کرده باشند؛ اگر با دقت بیشتری به این نوع خرج کردن های خود نگاه کنید، می بینید که اصلاً نیازی به خرید هیچ یک از آنها نبوده است.

2- تصمیمات آنی برای خرج کردن نگیرید

اگر شما جزء افرادی هستید که به طور آنی تصمیم می گیرند تا اجناس گرانقیمتی را خریداری کنند، باید بر روی این خصوصیت اخلاقی خود تجدید نظر کنید. اگر چیزی را می بینید که واقعاً خوشتان می آید و می خواهید آن را همان لحظه بخرید، یک لحظه صبر کنید، حداقل یک روز به خودتان وقت بدهید تا بیشتر روی خرید آن فکر کنید، شاید به این نتیجه رسیدید که اصلاً به آن نیازی ندارید. اگر هم به آن احتیاج داشته باشید بر می گردید و آن را تهیه می کنید. با انجام این کار فرصت پیدا می کنید تا اجناس مشابهی که از کیفیت بالاتری برخوردار هستند را نیز پیدا کنید.

3- به مکان هایی که به راحتی می توان پول خرج کرد نروید

اگر ما وقت زیادی را در مکان های خاصی صرف کنیم، خود به خود به سمت پول خرج کردن کشیده می شویم. این نوع پول خرج کردن ها صرفاً احساسی هستند. بنابراین باید سعی کنید تا آنجایی که می توانید اطراف مغازه های مورد علاقه تان پرسه نزنید. به پارک و یا جایی بروید که وسوسه پول خرج کردن به پایین ترین میزان خود برسد.

4- در زمان خرید اهداف خود را معین کنید

پیش از اینکه به قصد خرید خانه را ترک کنید، لیستی از تمام چیزهایی که به آن احتیاج دارید تهیه کنید. این کار بیانگر آن است که شما تنها چیزهایی را می خرید که به آن احتیاج دارید و اجناس را تنها به این خاطر که "خوشم آمد" نمی خرید. هیچ گاه بدون تعیین اهداف خرید، پا به بازارهای خرید نگذارید.

5- مایحتاج خود را اولویت بندی کنید

پیش از اینکه جنسی را بخرید، ببینید ارزش آن چقدر است و تا چه حد به آن احتیاج دارید. اگر این کار را واقع بینانه انجام دهید، آنوقت متوجه می شوید که از هر 10 آیتمی که یادداشت کرده اید، تنها به 8 مورد آن نیاز داشتید. اگر برای این کار یک روز به خودتان مهلت بدهید، آنوقت زمانی که برای خرید بیرون می روید، تنها چیزهایی را تهیه می کنید که واقعاً به آن نیاز دارید.

6- از روی عادت پول خرج نکنید

در اکثر موارد بیشتر ولخرجی های روزانه ما تنها از روی عادت شکل می گیرند. در بسیاری از مواقع این مخارج روزانه غیر ضروری به نظر می رسند. به عنوان مثال اگر هر روز صبح در مسیر خود به محل کار یک فنجان قهوه می خرید، چرا این پول را برای خرید یک قهوه ساز پس انداز نمی کنید؟ و یا اگر هر روز 2 - 3هزار تومان صرف نهار می کنید، به آن معنا نیست که مجبور هستید تا آخر عمر این کار را انجام دهید. از خانه نهار ببرید. کلیه آداب خرج کردن خود را مجدداً ارزیابی کرده و ببینید که آیا انجام آنها ضروری است یا خیر؛

7- برای خود محدودیت های مالی محکم تعیین کنید

اگر واقعاً نمی توانید جلوی ولخرجی های بی مورد خود را بگیرید، بهتر است به صورت هفته ای، میزان محدودی پول به خودتان بدهید. این پول باید نقد باشد، چراکه کنترل و رسیدگی به آن راحت تر است. اگر یاد بگیرید که با ماهی 200 هزارتومان مخارج روزمره خود را بگذارانید، برای پول هایتان ارزش بیشتری قائل می شوید و آداب صرفه جویی را به خوبی یاد می گیرید

دوشنبه 31/1/1388 - 21:42
دانستنی های علمی


چند نكته كارساز در مورد " مدیریت زمان "

1. به دیگران قول 100% بدهید كه كاری را تا تاریخ معینی به اتمام خواهید رساند. قول دادن به دیگران در شما انگیزه ایجاد می كند.

2. در مطالعه مجلات ، به منظور صرفه جویی در وقت ، مقالات مورد نیاز خود را جدا كنید و برای مطالعه بعدی بایگانی كنید.

3 تندخوانی را یاد بگیرید تا بتوانید در مدت كوتاهتری مطالب بیشتری را مطالعه كنید.

4. هر فعالیتی در جهت تقویت انضباط فردی برای استفاده بهتر از وقت و مدیریت زمان باعث تقویت سایر اصول انضباطی نیز می شود.

5. با حذف تمام كارهایی كه انجام آنها از اهمیت ناچیزی برخوردار است ، می توانید كارهای خود را با سرعت بسیار بیشتری به اتمام برسانید.

6. پیش از آن كه یك كتاب را به طور كامل بخوانید ، با ورق زدن و مرور سریع مطالب، سرعت خود را در خواندن كتاب بالا ببرید.

7. از خواندن مطالب غیرضروری خودداری كنید. اشتراك خود را با مجله ها و روزنامه هایی كه به آنها نیاز ندارید قطع كنید.

8. هنگامی كه بسیار خسته اید، به خانه آمدن و زود به رختخواب رفتن یكی از بهترین راه های استفاده از وقت است.

9. هر روز مقداری از وقتتان را به این اختصاص دهید كه در مورد هدف های اصلی و واقعی خود و راه های بهتری كه از طریق آنها می توانید روز به روز به هدف های خود نزدیك تر شوید فكر و تأمل كنید.

10 . رشد شخصیت ، عامل اصلی صرفه جویی در وقت است. هر قدر انسان برتری شوید با صرف وقت كمتری می توانید به هدف های خود برسید.

11 . سعی كنید در تنظیم وقت ماهرانه عمل كنید.

12 . همیشه برای انجام كارهایتان جدول زمان بندی شده داشته باشید و تمام كارها و قرار ملاقات ها را در آن بنویسید.

13 . هر كاری كه انجام می دهید در واقع دارید وقتتان را می فروشید. آن را ارزان نفروشید.

14 . راهكارهای مدیریت زمان ، قدرت قضاوت، پیش بینی ، اطمینان و انضباط فردی را افزایش می دهد.

15 . مدیریت زمان ( تنظیم وقت ) بیش از هر چیز نیاز به انضباط فردی ، خویشتن داری و تسلط بر نفس دارد

دوشنبه 31/1/1388 - 21:39
ادبی هنری

سخنرانی دكتر الهی قمشه ای

 

 31/7/84 23:30 الی 24:00 مدت :30دقیقه

 

موضوع برنامه: عقل

 

عقل را بكار می گیره عقلش برای این كه مستقل این آقا مملكتش پادشاه نداره وجود تو شهر ایست پر نیك وبد توسلطان و دوستور دانا خرد تازه اگر كه عقل میره وزیر می شه پادشاه فقط عشق پس اگر كه عشق بیاد در وجود انسان, به تخت گل بنشانم بتی به سلطانی. حالا این شعر حافظ را معنی آن را می فهمیم به عزم توبه سحر گفتم استخاره كنم بهار توبه شكن می رسد چه چاره كنم بعد می گه به تخت گل بنشانم بتی به سلطانی یه نفربیارم بهتخت بشانم به تخت وجودم و تا بگم پادشاه شما و آن عشق و تمام چیزها انتیگریتد می شود آدم و قتی كه یه معشوقی داره میگن این النگو را برای چی می خری, برای معشوقم می خرم اون خانه را برای چی میخری برای اینكه گاهی می خوام ببرمش اونجا تمام انتیگریتد انسان وحدت پیدا می كنه یك معشوقی كه آدم پیدا می كنه تمام وجودش یكی میشه. برای چی حرف می زنی برای اینكه دوستت دارم, برای چی حرف نمی زنی برای اینكه دوستت دارم. همه كارها عاشق از یك جنس می شه. چرا با من تلخ صحبت می كردی برای اینكه دوستت دارم چرا این را به من دادی برای اینكه دوستت دارم .چرااینجا منع می كنی برای اینكه دوستت دارم .به خاطر اینكه تو معشوق من هستی ,محبوب منی مراقبت هستم عین مادر كه با بچه اش .پس چه لذتی بالا تر از این هست كه ما برسیم به اینتگریشن درونی كه تمام اینهمه قوایی كه خدا در ما آفرید, دشم برای چیه؟ چشم از پی آن باید , تا چیز عجب بیند چشم برای این نیست كه تو چیز ناموزنی را ببینی باید چیزهای عجیب غریبی ببینه دردنیا چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند جان از پی آن باید تا عیش و طرب بیند نباید آدم جون بكنه توی این دنیا كه همش, گفت : هر چه جان كند تنم عمر حسابش كردند زندگی كردن ما مردن تدریجی بود هر چه جان كند تنم عمر حسابش كردند خیلی ها دارن جون می كنند, بسیاری از مردم عمرشان یاس, بی سر صدا كه سیلی می خوره آدم از درون و ناچار هم است كه صورتش را هم سرخ نگه داره كه مردم نفهمند كه چه خون جگری داره می خوره. آدم باید لذت ببره توی دنیا چقدر خون جگر باید بخوری . چه بنشتی در آن گوشه چرا خرم نمی گردی برای اینكه عاشق نیستی هی از دست این سیلی می خوری , یك نفر تو عالم بیشتر نیست كه اینقدر خون جگر می خوری, یك نفر تو حسابت با آن در ست كن. اگه هر كاری كه باید بكنی كار درستیه . جان از پی آن باید تا عیش طرب بیند پا از پی آن باید كز یار طعب بیند پا برای چی پا برای این كه بری دنبال كا ر معشوق, می گه برو اینو وردار ببر آنجا پا برای طعب دیدن. البته باید رنج بكشی باید بری بیای اینو ببر آونجا . این ببرآنجا , عشق از پی آن باید تا سوی فلك پرد عقل از پی آن باید تا علم و ادب بیند تمام فكر آدم معلوم به چه كاریه . دیده را فایده آن است كه دلبربیند فكر برای چی برای این كه به دلبر فكر بكنه, قوه خیال برای چی برای این كه دلبر را تصور كنه ,قلم, دست برای چی برای این كه بتونه دلبر بنویسه یا دلبر بكشه, یكی می شه یعنی تمام فعالیت انسان شغل, كار زندگی دنیا آخرتش دنیا آخرتی دو تا نمی شه در عشق, دنیا و آخرتی وجود ندارد كه مثلا بگم من كارهای دنیا را تنظیم بكنم برم آخرتم را تنظیم بكنیم .كاری به دنیا آخرت نداشته باشیم .یك دونه كار بكنیم . عاشق داره كار می كنه ,البته ماسوار اسبی هستیم علفه آن را بدهیم, می دیم. تهیه می كنیم وسیله امكانش را فراهم می كنیم, غذا باید بهش بدهیم, پالون باید بذاریم رو دوشش, اینارو باید بذاریم اینار و كار عقبی است , آدمكه داره می ره خونه لیلی كه دیگه نمی گه من, مثلا ازش بپرسی داری چكار می كنی می گه دارم می رم خونه لیلی ,فقط یه جواب می ده ,پس این چیه داری می زاری روی این, می خوام سوار شم, سوار شم كه تند تر برم. تمام كارهایش معنی پیدا می كنه آدم بی معنی می شه وقتی متكسر می شه نمی تونه. می گن آقا این كار را چرا كردی ,می گه نمی دونم, اما وقتی كه آدم می دونه, تك تك كارهاش را می دونه كه چرا این كار را می كنه, چرا اون كار را می كنه, برای چی این كتاب می خونه, این كتاب چیه داری می خونی ؟آنوقت می فهمه چه كتابی باید بخونه چه كتابی نخونه ,آدمی كه متكسر شده ,یه روز می ره این كتاب میخونه , بعد می گه اینو خوندی, بعد اونو میزاره اونجا بعد یه كتاب دیگه می خونه ,دنبال چیزی نمی گرد آدمی كه دنبال اون خبر می گرده, دنبال آدرس معشوق می گرده, شماره تلفن می گرده, می بینه نداره, اون را حالا می گن تو چرا این شعر ها را نمی خوانی برای اینكه اون توش خبر نیست, عكس هیچكس توش نیست من می خوام عكس نفس اون شاعركه اون تو قرار گذاشته, من مخوام شعر سعدی را بخونم كه عكس محبوب من توش باشه , هزاران نقشها بینی خلاف رومی و چینی اگر با دوست بنشینی ز دنیا آخرت و غافل سعدی كه نمی گه من را ببینی, می گه سعدی می گه اون را ببینی . نامه حسن تو بر عالم وجاهل خوانم نام تو در دهن پیر و جوان اندازم آمدم كه نام تو را علم كنم, چه شغلی با لاتر از آنكه كه آدم نام اوعلم بكنه .اسم او راببره اون معشوق رادر دل آدم ها شیرین بكنه كه یك معشوقی است .بیاین همه شما را من دعوت می كنم , هركسی باشمع رخسارش به وجهی عشق باخت زین میان پروانه را در اضطراب انداختی همه دارن به نوعی با او عشق بازی می كنند, بنابراین سعادتی بالاتر از آن نیست كه انسان به عشق برسه. مولانادرس اینیگریشن درونی وبیرونی این راگفتم كه خلاصه همه حرفای مولانا در فلسفه ,ادبیات, اخلاق, قرآن ,دین ,تمام اینها این یك كلمه است كه تو یكی باش, از درون یكی باش, از بیرون ,آنوقت آرام می شی می شینی اونجا, یك امیری آمده بود آنچنان, از طرف یكی از بزرگان ,بعد این مستخدم بیچاره هول كرد بود ,حضرت كیك نائب سلطنه ایشون تشریف آوردند, مولا نا گفت چه خوب بشین اینجا نه صد درهم به او دادند بودند كه خبر بده آقا آمدند ,گفتش كه نه اون درهم های تو می مانه نه اون جناب وزیر می مونه ,نه ما می مانیم ,هیچ كدام از ما نمی مانیم , چه خبره, حالا ما داریم كار خود می كنیم ,هر كه خواهد بیاید هركه خواهد برود, ما در این جا صحبت از عشق می كنیم ,حالا اگر پادشاه بیاد بشینه اونجا , شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشند اونی كه در مقام انتیگریشن رسیده و به عشق رسیده پادشاه اونه, هر پادشاه دیگه بیادمولانا می گه وقتی كه بنده تو شده تمام پادشاهان عالم بنده من شدند, هر پادشاهی كه بیاد باید اونجا زانو بزنه . حالا بعضی ها می گن حافظ دنبال سنار سه شاهی بود كه پول شرابش , می رفته گدائی می كرده از شاه شجاع یا شاه منصور كه پول ما را بدهید, این یك شرابی است كه نمی دنبه پادشاهها,حالا شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشند التفاتش به می صاف مروق نكنیم مانگویم بد و میل به نا حق نكنیم جامه كس سیه و دلق خود ازرق نكنیم می گه: خوش برانیم جهان در نظر راه روان فكر اسب سیه و ذین مقرع نكنیم آدمی كه داره پیش لیلی می ره ,براش اهمیت نداره كه حالاحواشی زینش مثلا از طلا باشه ,یه چیزی باشه كه سبك باشه , این اسب رو بتونه حركت بده بره. به اندازه زین بودنش مهمه, از آن بهره از دنیا كه خوری یا پوشی معذوری اگر درطلبش می كوشی باقی همه رایگان نیرزد, هشدار تا عمر گرانمایه بدان نفروشی . آدمی معشوقه داره وقتشو تلف این چیزهای زائد نمی كنه .یكی از بهترین حرفهایی كه شنیدم این كه كافی همان قدر خوبه كه ضیافت. وقتی به اندازهای كه تو بخوری سیر بشی باشه, فرض كن تمام عالم ضیافت كرده باشه دیگه بیشتر از آن نمی خواهی كه چرا آدمها بی خودی حرص می زنند به چیزهای كه نیاز ندارند. خوش برانیم جهان در نظر راه روان فكر اسب سیه زین مقرع نكنیم بعدمی گه, مقام خودش را داره می گه: شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد التفاتش به می صاف مروق نكنیم اون شراب را به پادشاه هم نمی دن بایدخیلی بیاد بره , خیلی التماس بكنه ,ادب بكنه, به زانوی ادب بشینه اینجا تا ما دو تا كلمه حرف براش بزنیم .اون حرفه , اون كه می گه : بهر یك جرعه كه آزاركسش درپی نیست زحمتی می كشم از مردم نادان كه مپرس . حرفه, كسانی كه حرفی دارن برای گفتن ,اینو می فهمند كه وقتی آدم می خوا د حرفی بزنه از مردم نادان چقدر لگد بخوره, زین ستوران بس لگدها خوردم ,كه مولانا می گه از قول پیغمبر. بنابراین دعوت مولانا به این است كه توبیا اگركه تشنه هستی بهت شراب بدهم من به تو بالاترین هدیه ای كه به تو میدم این كه تو را از پریشانی نجات بدم ,وحدت بهت بدم ,كه تو یكی بشی ,یگانه بشی ,جان گرگان و سگان از هم جداست ,اگه متكسر شدی مثل گرگ سگ می افتین به جون هم ببین الان توی دنیا چه خبره مثل گرگ این شعر راشاید بازم برایتون خوندم كه شكسپیر می گه: این سیم را شلش كن سیم آدمیت وحدت و اون عشق را از كوك بنداز آنوقت ببین چه صدانی ناموزنی در می آید وقتی كه اون كوك آدمی زاد و كوك وحدت آدمیزاد و عشق از میان میره و این از كوك می افته می گه تمام موجودات سعی می كنند كه قدرت به دست بیاورند قدرت تبدیل می شه به اراده, اراده یك اشتهای سیری ناپذیر, این می خواد ,اونو می خواد و این اراده تیدیل می شه به گرگ ، گرگ جهانی است كه همه را می بلعد و بعد خودش را می خوره دنیا دار ه گرگ میشه مردم مثل گرگ و سگ, چرا؟ برای اینكه: جان گرگان وسگان از هم جداست متحد جانهای شیران خداست یكی به مولانا اعتراض كرده كه توچرا می گی جانها, تو می گی آنها جانشان یكی است جانهای شیران, بلافاصله خودش جواب میده میگه جانها كه گفتم منظور این كه یك دونه جانه ولی صد هزار جان توی این یك دونه است ودر عین وحدت صد هزار تا است جانستان آنجا یوسفستان است كثرت مال تعدد نیست مال اینكه اینجا آنقدر جان است كه تعددنداره ولی بی نهایت جان هست اونجا. یوسفی جستم لطیف و سیم تن یوسفستانی بدیدم در تو من من قبلا دنبال یك دونه یوسف می گشتم دیدم كه یوسفستان رسیدیم به جای كه هر كه چشم می كنیم گفتش كه باغی كه به هر شاخ درختش قمری بود سعدی می گیه گویم قمری بود كه كس ازمن نپسندد می گم قمر مگن آقا , قمر چی : گویم قمری بود كس از من نپسندد باغی كه به هر شاخ درختش قمری بود مولانا اصلا معشوق را به گل ماه تشبیه نمی كند, اونرا به اینها تشبیه میكنه می گه: بیا كه امشب به جان بخشی به زلف یار می ماند نمی گه زلف یار مثل شب سیاه, میگه شب مثل زلف یار می ماند : بیا كه امشب به جان بخشی به زلف یارمی ماند جمال ماه نور افشان بدان رخسار می ماند این كسانی كه در سخنانشان ازاون وحدت ,از اون یگانه از نامش از عكسش ,از آدرسش یك چیز ی ارتباطی به او داره اون كتاب را می خونه آدمی كه عاشق شد وحدت پیدا می كنه .وحدت در كتاب. صد كتاب داشته باشی یك كتابه . صد چراغ ار حاضرآری در میان هر یكی باشد به صورت غیر آن من یك كتاب بیشتر ندارم, كتاب عشق كتاب اطوار گوناگون عشق ,یك جلد كتاب بیشتر در عمرتون نخونید كه بخواهید متكسر شوید .بعضی از كتابهارا آدم نمی خونه هیچ خبری از معشوق ندارد ,دنبال خبر باشید . ای بی خبر بكوش كه صاحب خبر شوی تا راهرو نباشی كی راه بر شوی بنابراین چرا بر اینكه یكی شدند اینا چرا ادبیات یكی برای اینكه خانم میلیدكنزون و مولانا یكی می شن, در آن اینیگریشن عشق هر كسی كه عاشق بود همان حر فای یكی دیگه را زده این كه اختلاف نیست, این كه در ادیان اختلاف نیست, مال چشم چپ ماست كه یكی عیسی جداگانه میبینه یكی موسی جداگانه می بینه, مثنوی ما دوكان وحدت است غیر وحدت هر چه بینی آن بت است هر متاعی را است دكانی دگر مثنوی دكان عشق است ای پسر. حالا ممكنه بگن اینجا چرا درباره دونل القلتین صحبت می كنید مسئله فقهیه ,اینجا چطور را جع به مسئله كلامی صحبت می كنید. در دكان كفش گر چرم است خوب قالب كفش است اگر بینی در چوب بله در مغازه كفاشی چوب كه نمی فروشن ولی چوب مال قالب كفشه. اگه میبینی من در مورد چیز دیگه صحبت می كنم این بحث اصلی ما همان چرم فروشیه. اینجا عشق فروشیه. اگر دید كه مطلب دیگه ای هم آوردیم مسئله نجومی آوردیم یا مسئله صرف و نحو و معانی و منطق آوردیم , اینا قالب كفش اینا را قالب در ست كردم كه بتونی كفش را پات كنی در دكان كفش گر چرم است خوب قالب كفش است اگر بینی در چوب نزد بزازان خز عطكن بود تو مغاره پارچه فروشی كه آهن فروشی نیست. اما یك تیكه آهن وجود داره برای اینكه برای گزباشد. اگر آهن بود اگر یك تیكه آهن هم بینی برای اینكه گز بكنه كه چقدر پارچه نیاز داریم اونجا آهن فرشی كه نیست ,مغازه مولانا عشق فروشی و ما اونجا ما می تونیم به چنین سعادتی برسیم شرایطش را هم داریم, ای دل به كوی دوست گذاری نمی كنی اسباب جمع داری و كاری نمی كنی معروف كه نصر الدین آمد در مغازه ای گفت ببخشید آقا ,دید كه صاحب مغازه آمد گفت بفرمایید صاحب مغازه هم پا برهنه بود ,گفت شما چرم دارید ,گفت بله, میخ دارید گفت بله, نخ دارید گفت بله, گفت پس چرا برای خودت كفش درست نمی كنی پات بكنی كه اینجا پا برهنه راه میری. حالا اگه به ما یگن عقل داری آره دارم, چشم ظاهر داری دارم .دل داری دارم. فطرت الهی داری دارم, پس چرا اینجا نشستی غصه می خوری پاشو یك كاری بكن. ای دل به كوی دوست گذاری نمی كنی اسباب جمع داری و كاری نمی كنی این خون كه موج می زند اندر جگر تو را در كار رنگ بوی نگاری نمی كنی این را خرجش كن. این موجی كه در دل تو است خرج یاری كن كه اون همه یارها باشه تا به همه چیز برسی نه اینكه خودت محدود بكنی, بعدش هم هزار خون جگر بخوری. انشاالله این سعادت را پیدا كنیم تا به ساعت اینتیگریشن به ,وحدت وهم از بیرون جامعه وهم كل جامعه بشری و حضور خداوند اگر این حضور سعادت بخش را بفهمند قدرش را وبرگردانند هنرشان خوب می شه نقاشیشون خوب میشه معماریشان خوب میشه بیزینسشون خوب می شه برخورداریشون ازعلم خوب میشه تمام كار هایشان خوب می شه همه سعادتها در گرو همینه. والسلام .

 

 

 

يکشنبه 30/1/1388 - 19:8
ادبی هنری

سخنرانی دکتر الهی قمشه ای

موضوع برنامه: مولانا

 پنج شنبه 17/06/1384 ساعت 13:30

متن برنامه

قصد دارم امشب بگویم مولانا جامع همه اطوار هستی است چون سبک مولانا سبک عشق است . چون اطوار دارد یعنی عاشقی و اگر کسی عاشق شد هم به کمال و هم به تمام می رسد. اگر عاشق نشود در یکی از دایره ها می ماند. عشق نامتناهی است . اگرخیلی عاقل و زیاده خواه باشیم باید عاشق شویم و در عین حال همه چیز را داریم و هیچ چیز را از دست نمی دهیم . سبک کلی همه شاعران عارف ما سبک عشق است . عشق در حقیقت بندگی است و گاهی عاشق تاج عشق را بر سر دارد و در عین حال بیرون از این دو است . هر گاه همه عناصر هستی در وجود شما پیوند خورد و یک چیز شد ، آن عشق است . عشق وحدت بخشیدن به همه عناصر هستی هر چه در جای خود است . پروفسور آراسته درباره مولانا می گوید : در این مرد انسانیت به مرحله کمال رسیده است . اگر ارزش شئ هنری به هنر آن باشد نه به ماده اش ، آن اثر هنری تر است . برنارد شاو یکی از طنز نویسان اوایل قرن بیستم که از جامعه اشرافی انگلیس انتقاد دارد می گوید : " کمتر انگلیسی است که مرکز خانه او آشپزخانه و اصطبل نباشد ، با اینکه این آدم بسیار خوب و شرافتمندی است . مثنوی به طور کل با اینکه همه چیز را مطرح می کند از موضوع اصلی هیچگاه خارج نمی شود . مولانا نیز با اینکه رمانتیک است همه عناصر کلاسیک را در خود جمع کرده است .قرآن با وحدت و کثرت سروکار دارد. کثرت در حقیقت از عناصر شیطان است و شیطان انسانها را متکثر و متفرق می کند. این تکثر و تفرقه باعث جنگها در طول تاریخ شده است . عالم پر از نعمت است که می توانیم از این نعمتها برخوردار شویم اما خودمان میله هایی در اطراف کشیده ایم و از گرسنگی در حال مرگ هستیم . در کتب آسمانی پیام اصلی قرآن این است که یک خدا بیشتر نیست در نتیجه این همه تکثرا ت تجلیات همان یک خدا است . که او ، اول ، آخر ، ظاهر و باطن است . اوست که تمام عالم را یکی می کند. آسمان ، زمین ، ابرها همگی آیاتی از آیات خداوند است جهت ایمان بیشتر تمامی انسانها . راجع به اینتی گریشن درونی و اینتی گریشن بیرونی تمام سخن مولانا در این است که چه کنی گه دنیا را یکی ببینی و تمام پریشانی را چگونه به هم وصل کنی .این درصورت وجود وحدت است که پیام اصلی قرآن نیز می باشد. اگر قدرت ، مقام یا اسم هر چیز دیگری را در لحظه اضطراب و پریشانی ببرید آرام نمی شوید .اما اگر اسم خدا را ببرید آرام می شوید ، چرا که او نامتناهی است . مولانا می گوید: " همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد دوهزار در خون بها گشودم دو هزار خو چشیدم چو شراب سر خوش تو به سرو لبم نیامد " در حقیقت برای تشریح سبک مولانا باید تک تک شعرهای او خوانده شود. مولانا می گوید :" مثنوی ما دکان وحدت است ، مثنوی دکان عشق است ای پسر. عشق از یک نظر دکان است چون جنس دارد ، از یک نظر دکان نیست چون نمی فروشد بلکه عشق عطا می کند .در جای دیگر می گوید : " شکر که روی تو را هر طرفی مشتری است " یعنی عطای ما مشتری دارد و جنس باید خودش حرف خود را بزند و احتیاج به تبلیغ نداشته باشد . دو حس درونی و بیرونی باعث بروز عشق می شود . قبل از عاشقی انسان شخصیتهای متفاوتی دارد . مولانا می گوید در وجود ما گاو و گوسفند و همه حیوانات خواب هستند . چنین انسانی هم به خود ، هم به دیگران آسیب می رساند . علم انسان باید ذاتی باشد نه اینکه عارفی باشد. انسان باید از درون ساخته شود . چرا بسم الله الرحمن الرحیم را انتخاب کردیم ؟ گفت : همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد . در حقیقت سر زلف او همه جا هست .

 

 

 

 

يکشنبه 30/1/1388 - 19:7
موبایل

10 سرویس رایگان برای ارسال اس ام اس!

 

از جمله استفاده های اولیه تلفن همراه ارسال اس ام اس (پیامک!) به دیگران است. اما این جمله، با گذشت سال ها، می تواند به این صورت هم تغییر کند که: از جمله استفاده های اینترنت، ارسال اس ام اس رایگان به دیگران است! چند وقتی می شود که با آمدن سرویس های جدید و اضافه شدن آن ها به خدمات تحت وب، امکانات تلفنی فراوانی در اختیار کاربران اینترنت قرار داده شده است که یکی از آن ها، SMS هایی است که قابلیت ارسال از طریق وب را دارند. سرویس های زیادی هم به همین دلیل ایجاد شدند که خدمات مختلفی را به کاربرانشان ارائه می دهند و بعضی از آن ها نیز به صورت پراکنده در وب معرفی شده اند اما در این پست با توجه به نوشته جدید Sean P. Aune قصد دارم که 10 سرویس ایده آل برای ارسال اس ام اس رایگان از اینترنت را به شما معرفی کنم.

 

Bloove.com: از طریق نرم افزاری که در تلفن خود نصب می کنید، قادر به ارسال SMS از طریق این سایت خواهد بود. با نصب این نرم افزار می توانید کلیه لیست شماره های خود را به برنامه اضافه کنید تا هنگام ارسال، آسوده تر باشید! ضمنا برای استفاده از این نرم افزار، نیاز به اتصال اینترنت از طریق موبایل خود را دارید. بنابراین احتمالا این سرویس بیشتر در بین کاربران ایرنسل محبوبیت داشته باشد.

 

GizmoSMS.com: این سرویس امکان ارسال اس ام اس به بیش از 50 کشور مختلف جهان را به شما می دهد. پس اگر دوست یا آشنایی در کشوری به غیر از ایران داشتید، به فکر هزینه ارسال اس ام اس برای او نباشید و از این سایت استفاده کنید!

 


پنج شنبه 27/1/1388 - 10:15
دانستنی های علمی

منشور 88

رهبر معظم انقلاب اسلامی بر اساس یک سنت حسنه از سال 1369 اقدام به نامگذاری سالها نموده و در همین راستا سال جاری را سال اصلاح الگوی مصرف نامگذاری کردند. در کنار نامگذاری هر سال از سوی مقام معظم رهبری که می تواند چراغ راهنمایی برای توجه به اولیوت ها از سوی دولت و ملت در یکسال باشد معظم له طی سالیان اخیر،هر ساله در روز اول سال در اجتماع بزرگترین زائران و مجاوران حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) بیاناتی را ایراد کرده که این بیانات مهمترین مسایل انقلاب و کشور را در بر گیرد. بر همین اساس، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در روز اول فروردین سال 1388 در مشهد مقدس، سخنانی را خطاب به مسئولان، مردم ایران و تمامی آزادیخواهان جهان و حتی سردمداران نظام سلطه ایراد فرمودند که از این سخنان می توان به عنوان منشور 88 یاد کرد. سخنان حکیمانه، جامع و فراگیر مقام معظم رهبری در اولین روز سال جاری، در بردارنده مهمترین مسایل انقلاب و کشور و تعیین خطوط اساسی حرکت می باشد.

مهمترین محورهای اساسی در فرمایشات مقام معظم رهبری که باید مورد توجه همه مسئولان و مردم مسلمان و انقلابی ایران باشد عبارت است از :
1-
تمامی زمینه ها برای جهش و برداشتن گام های بلند در راستای پیشرفت و عدالت فراهم شده است.

2-
پیشرفت ها باید همه جانبه و توام با عدالت باشد. پیشرفت اگر با عدالت همراه نباشد، پیشرفت مورد نظر اسلام نیست و یکی از مصادیق عدالت مبارزه جویی با فساد مالی و اقتصادی است که باید جدی گرفته شود.

3-
حرکت در سمت اصلاح الگوی مصرف، جلوگیری از ولخرجی ها و تضییع اموال جامعه را به عنوان یک اقدام اساسی در زمینه پیشرفت و عدالت باید جدی گرفت... لازم است به عنوان یک سیاست، مسئله صرفه جویی را در خطوط اساسی برنامه ریزی هایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم.

4-
انتخابات در کشور ما نمایش نیست ... پایه ی نظام ما همین جا است ... انتخابات در ایران همواره سالم برگزار شده است.
5-
درباره ی موضع رهبری در انتخابات، گمانه زنی و شایعات همیشه در انتخابات بوده و خواهد بود. بنده یک رأی دارم، آن را به صندوق می اندازم، به یک نفری را می خواهم داد، به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کی رأی بدهید.

سه شنبه 25/1/1388 - 12:41
دانستنی های علمی

رئیس جمهوری خواستار شد : اصلاح الگوی مصرف نان،آب و انرژی

هیئت وزیران در نخستین نشست خود در سال 88 محور اصلی بحث ها را بررسی دقیق پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب درباره اصلاح الگوی مصرف قرار داد و به تبیین ، تشریح راه های مختلف اصلاح الگوی مصرف پرداخت.
به گزارش واحد مرکزی خبر، در آغاز این نشست ، رئیس جمهور با اشاره به سخنان مهم رهبر معظم انقلاب در این زمینه به وظایف سنگین دولت و همه دستگاه ها اشاره و تصریح کرد : باید به سمتی برویم که دقیق و به درستی همه الگوها اصلاح شود حتی درباره مدیریت وقت و زمان مردم نیز باید حرکت جدید و اصلاحی داشته باشیم.

آقای احمدی نژاد نقش قوای مقننه و قضائیه را نیز در این زمینه بسیار تاثیرگذار خواند و افزود : باید در همین نشست اول چارچوب کار را مشخص کنیم و هر دستگاه پیشنهادهای خود را در این زمینه دقیق مطرح و هر جا نیاز به اصلاح آیین نامه بود در این زمینه برنامه ارائه کند.

رئیس جمهور همچنین بر لزوم اصلاح چرخه های اداری کشور تاکید کرد و گفت : در این زمینه باید به لایحه هدفمند کردن یارانه ها که گامی بزرگ و پایه ای است نیز توجه و برای به نتیجه نشستن آن تلاش ویژه کنیم چرا که این لایحه حاصل تلاش همه متخصصان و دلسوزان کشور است که مدت ها برای به ثمر رساندن آن تلاش کرده اند.
پس از صحبت های رئیس جمهور ، اعضای کابینه براساس مسئولیت و حوزه کاری خود به بیان دیدگاه ها و پیشنهادهایی در زمینه اصلاح الگوی مصرف پرداختند.
پس از پیشنهادهای مختلف وزیران ، آقای احمدی نژاد بحث ها و پیشنهادها را در 4 محور مصارف عمومی ، مصارف دولت ، اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها و فرهنگ سازی جمع بندی کرد.

رئیس جمهور توجه ویژه به اصلاح الگوی مصرف عمومی در سه حوزه مورد تاکید رهبر معظم انقلاب یعنی نان ، آب و انرژی را خواستار شد و افزود: این سه حوزه را می توان به سرعت ساماندهی کرد و همانطور که سهمیه بندی بنزین با کاری ضربتی و دقیق و همراهی مردم صورت گرفت، این کار نیز با همراهی مردم انجام می شود.
وی افزود: ظرفیت های مردم ما بسیار بالاست و مردم نشان داده اند که اهل کارهای بزرگ و تحولی هستند و هر جا که به نفع منافع ملی است محکم پای آن می ایستند و حرکت خود را به درستی مدیریت می کنند.
رئیس جمهور خطاب به هیئت وزیران تاکید کرد: باید برای این کار برنامه های دقیق و در عین حال ضربتی و انقلابی بیاورید تا هر چه زودتر عملی شود، مطمئناً ما در این خصوص با برنامه های معمولی به جایی نمی رسیم.

رئیس جمهور باردیگر بر صرفه جویی در مصارف دولتی تاکید و تصریح کرد : همه دستگاه ها مسئولند و هر کس باید بنشیند و برای دستگاه خود برنامه ریزی کند تا هزینه های اضافی را از راه های مختلف همچون کاهش مسافرت ها و همایش ها و هزینه های اضافی کاهش دهد و حتی اگر بتوانیم یک درصد از بودجه مان را صرفه جویی کنیم این مقدار حدود 500 میلیارد تومان می شود که مبلغ کمی نیست.

وی افزود: شرکت های دولتی هم با یک درصد صرفه جویی در بودجه شان، هزار میلیارد تومان به دست می آورند که این هم مبلغ کمی نیست و برای پیشبرد امور بسیار مؤثر خواهد بود.
آقای احمدی نژاد با بیان اینکه پیگیری طرح هدفمند کردن یارانه ها به عنوان حاصل کار نخبگان کشور از دیگر وظایف دستگاه های دولتی است ، گفت : بخش آخر نیز فرهنگ سازی است که صدا و سیما در این مدت نشان داده است که کارهای خوب و ارزشمندی می شود در این زمینه انجام داد و کارهای خوبی نیز تا کنون انجام شده است.

رئیس جمهور همچنین با تاکید بر حرکت دولت با شتاب بیشتر در مسیر خدمتگزاری به ملت گفت : در این مدت که نزدیک ایام انتخابات نیز هست باید با جدیت و کمترین توجه به فضای انتخاباتی به حرکت خود ادامه دهیم و فقط به مصالح کشور فکر و بر اساس آن عمل کنیم.
وی افزود: باید در مسیر حرکت ملی فقط به منافع ملت و مصالح ملی فکر کرد و باید در این زمینه محکم بایستیم و با کسی رو دربایستی نکنیم چرا که مهم نیست که یک دولت ده بار باشد یا یک ماه.
آقای احمدی نژاد اضافه کرد : هیچ کس نگفته است که اگر دولتی 10 بار باشد به بهشت می رود ، دولت شهید رجایی کمتر از یک ماه در عرصه وجود داشت اما آنچنان صادق و خالصانه کار کرد که در نهایت به سوی خداوند متعال پرواز کرد.
رئیس جمهور با اشاره به سخنان مهم رهبر معظم انقلاب درباره انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم تصریح کرد: انتخابات مظهر تجمیع اراده ها ، نیت ها و اندیشه های مردم است و خوشبختانه در انقلاب ما انتخابات اصیل برقرار شد.
آقای احمدی نژاد همچنین مواضع قاطع مقام معظم رهبری درباره سخنان اخیر رئیس جمهور آمریکا را ارزنده خواند و آن را روشن کننده مسیر حرکت کشور و همه مسئولان ارزیابی کرد.
رئیس جمهور همچنین در پایان نشست هیئت دولت با اشاره به نتیجه روز شنبه تیم ملی فوتبال گفت : ظرفیت ایران در زمینه های مختلف و به ویژه در زمینه ورزشی بسیار بالاست و سازمان تربیت بدنی باید در این زمینه تلاش های بیشتری کند، به ویژه در عرصه تربیت مربی که زمینه اصلی را برای بروز استعدادها فراهم می کند.
رئیس جمهور استعدادهای سرشار جوانان ایران در زمینه های مختلف و به ویژه در زمینه فوتبال را مورد تاکید قرار داد و افزود: یکی از زمینه هایی که ایجاد نشاط، اراده و عزم عمومی می کند ورزش و موفقیت های ورزشی است و نمی شود با کم توجهی زمینه ای را فراهم کرد که استعدادها به هدر رود.

آقای احمدی نژاد با بیان اینکه فوتبال ایران باید در قاره کهن حرف اول را بزند گفت: باید به گونه ای برنامه ریزی کنیم تا استعدادهایمان در این زمینه هر چه بیشتر شکوفا شود و به گونه ای عمل نشود که مردم و به ویژه جوانان این گونه دلخور و ناراحت شوند.
رئیس جمهور باردیگر از همه دستگاه ها و کارکنان نهادها ، دستگاه ها و وزارتخانه هایی که در طول تعطیلات تلاش کردند تا مردم به خوبی تعطیلات خود را پشت سر بگذارند و زمینه را برای آرامش مردم فراهم کردند، تشکر و قدردانی کرد.

بصیرت

سه شنبه 25/1/1388 - 12:39
دانستنی های علمی

چرا به‌شدت نیازمند اصلاح الگوی مصرف هستیم؟

منابع و ذخایر هر کشور، جزء ثروت‌های آن کشور به شمار می‌آید. به‌این معنی که اگر کشوری نسبت به مصرف غیر اصولی منابع خود بی‌تفاوت باشد، در واقع نسبت به دارایی‌ها و ثروتش بی‌تفاوت است. از سوی دیگر، درآمدهای کشوری که مصرف‌گرایی در آن توجیه و تبلیغ می‌شود، نمی‌تواند برای رشد کشور و توسعه زیرساخت‌های اقتصادی آن هزینه شود. این درآمدها نیز خواه، ناخواه هزینه مصرف بی‌رویه و غیراصولی در سطح کشور خواهد شد.
واقعیت آن است که طی سال‌های دولت سازندگی و بعد از آن، مصرف‌گرایی به شدت در جامعه ما ترویج شد. آمار و ارقام نگران کننده‌ای وجود دارد که این مصرف بی‌رویه را نشان می دهد. مثلاً در خصوص انرژی. برای مقایسه مصرف انرژی از معیار "شدت انرژی" استفاده می‌شود که برابر نسبت مصرف انرژی به تولید ناخالص داخلی است. مطابق آمارها، ایران در کل جهان بالاترین میزان "شدت انرژی" را به خود اختصاص داده است! این معیار برای ایران 17 برابر کشوری مثل ژاپن، 5/8 برابر اروپا، 1/2 برابر چین و 8/2 برابر کشورهای آسیای شرقی است. این آمار میزان مصرف بی‌رویه انرژی را در ایران نشان می‌دهد. در واقع، مصرف انرژی در ایران برابر مصرف انرژی در کشوری با جمعیت 750 میلیون نفر است! رقمی که تصور آن چندان آسان نیست.

در مورد سایر منابع نیز وضعیتی مشابه حاکم است. الگوی مصرف آب آشامیدنی بر اساس اعلام بانک جهانی برای یک نفر در سال، یک متر مکعب و برای بهداشت در زندگی به ازای هر نفر، 100 متر مکعب در سال است. بر این اساس، در کشور ما 70 درصد بیشتر از الگوی جهانی آب مصرف می‌شود! از نظر مصرف برق، ایران نوزدهمین کشور پرمصرف برق در دنیاست.
باید چاره جدی برای وضعیت موجود اندیشید.
یکی از دلایل این روند، فرهنگ‌سازی‌ای است که طی این سال‌ها انجام شده است. صداوسیما طی این سال‌ها یکی از بزرگترین عوامل ترویج مصرف‌گرایی در جامعه بوده است. امروز هم اگر بخواهیم به تغییر الگوی مصرف در کشور فکر کنیم، به نظر می‌رسد پیش از همه، این صداوسیما است که باید جهت‌گیری‌های خود را در این زمینه کاملاً معکوس کند. تبلیغات صداوسیما برای معرفی کالا نیست. آنچه تبلیغات چیپس و پفک و تلویزیون LCD و ویلای شمال و... رقم می‌زند، ترویج مصرف‌گرایی است. علاوه بر اینکه نوع پرداخت‌ها در ساخت فیلم‌ها و سریال‌ها هم اغلب در همین راستاست.
دلیل دیگر این روند، به نوع سیاست‌گذاری‌های قوه مجریه در کشور بازمی‌گردد. وقتی میان آب شرب و آبی که برای استحمام، شست‌وشوی لباس، شستن حیاط، پر کردن استخر و... مصرف می‌شود، تفاوتی باشد، طبیعی است که میزان مصرف بسیار بیش از حد انتظار خواهد بود.

دلیل سوم، پایین بودن قیمت برخی منابع، به‌خاطر یارانه‌هایی است که به آنها تعلق می‌گیرد. برخی از این یارانه‌ها در کل دنیا بی‌سابقه است. مثلاً در هیچ کشوری به برق یارانه تعلق نمی‌گیرد. در حالی که در ایران، یارانه بالایی برای این حامل انرژی لحاظ می‌شود و این به خودی خود، افزایش مصرف آن را رقم می‌زند.
محمد رضا خباز، مخبر کمیسیون اقتصادی مجلس در این خصوص معتقد است: «هرکسی که اندکی با اقتصاد کشور آشنا باشد، می‌داند پرداخت یارانه با روش موجود، بدترین شکل هدردادن منابع است.» ستاری‌فر رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی در دولت اصلاحات نیز با اشاره به طرح هدفمند کردن یارانه‌ها می‌گوید: «من معتقدم که وضع موجود مصرف انرژی در ایران قابل قبول نیست و هر کار اصلاحی به نفع کشور است
در واقع یکی از ضرورت‌هایی که صاحب نظران را نسبت به اجرایی کردن طرح هدفمند کردن یارانه‌ها مصمم می سازد، وضعیت نامطلوب توزیع و مصرف یارانه‌ها و نیز پیامدهای این نوع توزیع است. در خصوص هدر رفتن منابع، همه صاحب‌نظران و اقتصاد دانان نظری مشابه دارند. مهدی هاشمی رفسنجانی در این خصوص می گوید: «در سال 1382 معیارهای مصرف انرژی کشور در بخش های نفت، ساختمان، حمل و نقل و لوازم خانگی به ترتیب 2، 5/2، 2/2، 7/1 برابر استانداردهای جهانی بوده است. مصرف انرژی جهت گرمایش ساختمان در ایران حدود 2،6 برابر مصرف جهانی است. مصرف انرژی برای تولید یک تن سیمان در ایران نیز 1،3 برابر مصرف دنیاست. وضع انرژی مصرفی برای تولید آجر نیز در این مورد خیلی خوشایند نیست و 5،5 برابر مقدار جهانی است، همچنین فولاد 1،5، قند و شکر 1،64 و کاغذ 1،7 برابر مقدار جهانی است. به طور کلی در صنایع ذکر شده شاخص وزنی به طور متوسط در ایران 8،1 برابر بالاتر از مصرف جهانی انرژی است که در کل صنایع کشور این رقم حدود 2 برابر در نظر گرفته می شود
او همچنین بر غیر قابل تحمل بودن وضعیت موجود و بدتر شدن آن در سال های آتی در صورت عدم اقدام درخور تأکید دارد: «مطابق با بررسی های به عمل آمده در سال 1382 میزان مصرف انرژی در ایران معادل 20 میلیارد دلار می باشد که چنانچه روند انرژی به همین گونه ادامه یابد، در 20 سال آینده حدود 680 میلیارد دلار انرژی مصرف خواهیم کرد
روند افزایشی مصرف انرژی در کشور طی سال‌های آتی بیش از هر زمان کشور را با کمبود بودجه برای تأمین هزینه‌های تولید انرژی مواجه خواهد کرد.
رئیس کمیسیون انرژی مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در این خصوص می‌گوید: «سال 85 مصرف انرژی نسبت به سال پیش از آن حدود 8،9 درصد رشد داشت و در سال 86، این میزان به 9،9 درصد بالغ شد. پیامد روند مصرف انرژی آن است که تا 10 سال دیگر قادر به صدور نفت نخواهیم بود، این در حالی است که منابع بودجه کشور 70 درصد از طریق نفت تأمین می شود
امروز دیگر همه صاحب نظران بر ضرورت اصلاح الگوی مصرف اتفاق نظر دارند، اما متأسفانه هنوز مردم با بسیاری از واقعیت ها آشنا نیستند. برای ایجاد یک تحول اساسی در اقتصاد بیش از هر چیز نیازمند توجه همه جانبه دلسوزان و ایجاد یک عزم ملی برای تغییر هستیم.
نامگذاری مدبرانه رهبر انقلاب بر سال‌ها طی 11 سال اخیر، برکات غیرقابل انکاری داشته و حتی در برخی موارد به گفتمان‌سازی و تسری آن به بدنه اجتماعی منجر شده است. سلسله نامگذاری‌های سال امیرالمؤمنین، سال امام خمینی، سال نهضت حسینی، سال پاسخگویی سران قوا منجر به شکل‌گیری جنبش عدالت‌خواهی شد.

عزم ملی مورد اشاره برای تغییر و اصلاح الگوی مصرف نیز اگر بناست، شکل بگیرد، بهترین محرک برای آن، فراخوان رهبری و ریل‌گذاری ایشان است.

پیام دیگر این نامگذاری نیز برای قوه مقننه است. مجلس اگرچه در لایحه بودجه 88 بند مربوط به هدفمند کردن یارانه‌ها را حذف و لایحه بودجه را با تغییرات عمده عملاً به طرح تبدیل کرد اما با این فراخوان بزرگ

محمد مهدی تهرانی

سه شنبه 25/1/1388 - 12:38
دانستنی های علمی

اصلاح الگوی مصرف

سنت نام گذاری سالها توسط رهبر فرزانه انقلاب علی رغم تمام بركاتی كه برای كشور داشته در چند سال اخیر رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. معظم له با فهم درست از نیازهای حیاتی كشور و به منظور تنظیم آهنگ حركت مسئولان و مردم، به طرح عناوین و شعارهای عملیاتی پرداخته و التفات عمومی را برای بسیج تمام امكانات و منابع موجود در راستای تحقق اهداف این نام گذاری در یك نقطه متمركز می كنند.‌امسال نیز توسط مقام معظم رهبری مزین به عنواناصلاح الگوی مصرف” گردیده است. امسال مطلع دهه چهارم انقلاب، دهه تحقق پیشرفت و عدالت توامان در كشور است.‌
بدیهی است طرح عنوان “اصلاح الگوی مصرف” توسط رهبر فرزانه انقلاب ناظر به واقعیات كشور در شرایط كنونی و چشم انداز پیشرفت و عدالت در دهه چهارم انقلاب است. این نام گذاری دلالت بر یك حركت و عزم جدی برای گذار از وضعیت كنونی به سوی الگوی مصرف مطلوب می كند. الگوی مصرف در هر جامعه بخشی از نظام واره ارزشی و هنجاری حاكم بر آن اجتماع است كه می تواند گوشه ای از هویت فرهنگی مردمان آن سرزمین را بنمایاند. در واقع الگوی مصرف به خودی خود “هویت ساز” است اما در صورت انحراف از وضع مطلوب می تواند “هویت سوزنیز باشد. ‌عوامل مختلفی در این انحراف دخیل هستند كه پرداختن به آنها مجالی دیگر می طلبد اما اقتضای مهندسی فرهنگی و اجتماعی كشور، هدایت جامعه در مسیر صحیح و به سوی الگوی مصرف مطلوب است.
متاسفانه امروز باید اذعان كرد جامعه ایران با فاصله گرفتن از الگوی مصرف مطلوب به نوعی الگوی وارداتی هویت سوز گرایش پیدا كرده است.راقم این سطور سال گذشته با هشدار نسبت به رواج پدیده مصرف گرایی افسارگسیخته در ایران متذكر شد:” رواج پدیده مصرف گرایی در ایران به حدی است كه دیگر روا نیست به كشورهای عربی همسایه خرده بگیریم كه غوطه ور در گرداب مصرف كالاهای وارداتی هستند.این فرایند پیش رونده اجتماعی در ایران به گونه ای است كه گویی قرار است در انتهای سند چشم انداز 1404 در كنار پیشرفتهای علمی، اقتصادی، فرهنگی و...رتبه اول را در مصرف گرایی نیز كسب كنیم.” ‌
فهم این آسیب ضرورت اصلاح الگوی مصرف و درمان عاجل بیماری مزمن مصرف گرایی را بیشتر می كند.‌
گفتنی است الگوی مصرف در كشورهای مختلف بسته به فرهنگها و سنتهای مردمان آن زادبوم متفاوت است. الگوی مصرف در جامعه ما از دیرباز مترادف با قناعت بوده است.بدون تردید اصلاح الگوی مصرف در كشورما به معنای ترویج و جامعه پذیری الگوی مصرف ایرانی-اسلامی است. ‌
قناعت در لغت، به معنای راضی بودن به آن چه قسمت و روزی انسان است و در اصطلاح، حالتی است برای نفس كه باعث اكتفا كردن آدمی به قدر حاجت و ضرورت است. تنذیر قرآن برای فزون طلبی در سوره تكاثر قابل تامل و تكان دهنده است. امام علی - علیه السلام - می فرمایند:‌‌ ‌كفی بالقناعه ملكا، و بحسن الخلق نعیما، و سئل - علیه السلام - عن قوله تعالی: “فلنحیینه حیاه طیبه” فقال: هی القناعه؛آدمی را قناعت برای دولت مندی، و خوش خلقی برای فراوانی نعمت ها كافی است. از امام سوال شد، تفسیر آیه “فلنحیینه حیاه طیبه” چیست؟ فرمود: قناعت است.‌‌

سعدی (علیه الرحمه) می گوید:‌‌

‌قناعت توانگر كند مرد را

خبر كن حریص جهانگرد را‌

‌قناعت كن ای نفس بر اندكی

كه سلطان و درویش بینی یكی‌

‌چو سیراب خواهی شدن ز آب جوی

چرا ریزی از بهر برف آبروی

از طرفی كشور ما امروز نیازمند تولید ثروت است و تحقق این مهم در گام اول مستلزم اصلاح الگوی مصرف در كشور است.خط كش مدرج توسعه یافتگی واقعی نشان می دهد كه بین مصرف گرایی و تولید ثروت در یك جامعه رابطه عكس وجود دارد.اگر امروز بازار های جهانی در چنبره مصنوعات چینی و ژاپنی قرار دارد به خاطر مصرف گرا نبودن مردمان این كشورهاست. پرهیز از مصرف گرایی در كشورهایی مثل چین، ژاپن و برخی از كشورهای بزرگ اروپایی كه اقتصادهای بزرگی دارند كاملا مشهود است. انقلاب اسلامی به مردم ما یاد دادكه با فرهنگ صرفه جویی و قناعت می توان بر تمام مشكلات فائق آمداما مع الاسف به واسطه سیاستهای غلط اقتصادی و فرهنگی سالهای پس از جنگ تحمیلی و به تبع آن تغییر ذائقه مردم و همچنین رویكردهای جدید دشمن در مقابله نرم افزاری با انقلاب اسلامی به یك باره تمام دستاوردهای ده سال اول انقلاب فراموش شد و بار دیگر تجمل گرایی، مصرف گرایی و اسراف در كشور ترویج شد. این در حالی است كه عمده پیشرفتهای كشورهایی مثل ژاپن، كره جنوبی و... بر شالوده تجربیات جنگ و فرهنگ قناعت مردم جنگ دیده صورت گرفت. در واقع باید اذعان كنیم ما پس از جنگ به دلیل سیاستهای غلط یك فرصت تاریخی را از دست دادیم.‌اما امروز به واسطه عزم جدی مسئولان كشورو یك صدایی دولتمردان در ضرورت تحول اقتصادی در تمام زمینه ها بار دیگر این فرصت احیا شده است كه فرهنگ صرفه جویی و قناعت ترویج و ترمیم گردد. رمز تولید ثروت در یك كشور پرهیز از مصرف گرایی است و كشورهایی به دام تجمل و اسراف می افتند كه تولید در فرهنگ عمومی آنها جایگاهی ندارد. امروز به ضرس قاطع باید تاكید كرد راه پیشرفت كشور همانگونه كه مقام معظم رهبری فرمودند پرهیز از اسراف و ترویج الگوی مصرف بومی و اسلامی است.‌همراهی و همگرایی دولت و مجلس برای اصلاح الگوی مصرف و درمان بیماری مصرف گرایی در دهه چهارم انقلاب ضروری است و باید تمام منابع و امكانات موجود برای تحقق فرموده مقام معظم رهبری كاملا كارشناسانه و داهیانه بسیج شود. ‌

صالح اسكندری

رسالت 15 فروردین 88

سه شنبه 25/1/1388 - 12:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته