• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 199
تعداد نظرات : 85
زمان آخرین مطلب : 3366روز قبل
سياست
عاشورا یك تاریخ است كه در جغرافیایی به نام كربلا رخ داده است. از تركیب تاریخ و جغرافیا، فرهنگ تولید می‎شود. فرهنگ معطوف به گذشته است؛ یعنی همیشه حوادث تاریخی را با خود دارد و البته خود را در تاریخ بازتولید می‎كند. این‎جاست كه عاشورا همیشه زنده می‎ماند. با توجه به پشتوانه معنوی این اعتقاد كه هر زمان ناسوتی یك صورت ملكوتی دارد، راز جاودانگی عاشورا روشن می‎شود. چراكه صورت ملكوتی‎اش بی‎نهایت است. این حالت ثارالله كه پرنده‎ای است كه همیشه به‎دنبال خون‎خواهی حسین(ع) است به خدا تشبیه شده و خدا خون‎خواه حسین(ع) است.
خدا تا ابدیت است پس خون‎خواهی حسین نیز تا ابدیت است. اگر بحث زمینی و ناسوتی عاشورا را پی بگیریم، درمی‎یابیم كه این فرهنگ در كل زمان‎ها و مكان‎ها سریان دارد. كل ارض كربلا و كل یوم عاشورا. تولید معنا از این‎جا رخ می‎دهد. معنا را بازتولید می‎كند. چون معناساز است، یك نوع هرمنوتیك عاشورا راه می‎افتد كه ما باید یك تفسیر معنایی جدی و بنیادی از عاشورا داشته باشیم. چراكه بحث‎های كلامی و فقهی زیادی را ایجاد می‎كند. فعل امام، سكوت امام، سیره امام همه‎اش حجت و فقهی است.
تا می‎رسیم به‎بحث‎های عرفانی و زیبایی‎شناسی كربلا. متأسفانه در باب زیبایی‎شناسی كربلا تاكنون كار نكرده‎ایم. آن‎جا كه حضرت زینب(س) در جواب یزید و ابن زیاد كه گفتند: دیدی خدا برادرت را كشت؟ فرمود: ما رأیت الا جمیلا. این خیلی عجیب است از روایتگر عاشورا. چون این زیبایی‎شناسی را بازتولید نكردیم از آثار بعدی‎اش هم نتوانستیم استفاده كنیم. امروز عاشورا به پهنای جهان بازتولید می‎شود. در سرتاسر جهان، حوزه‎های عظیم فرهنگی ایجاد می‎شود؛ در آمریكا و اروپا و آفریقا و البته هر‎كدام با ضعف وجودی خودشان این عاشورا و كربلا را بازتولید می‎كنند. یعنی اول یك نوع معنای عاشورا را استخراج می‎كنند و بعد آن را با فرهنگ خودشان منطبق می‎كنند.
امروزه یكی از فرهنگ‎های بزرگ جهانی، فرهنگ عاشوراست. شیعه و سنی هم ندارد. فقط وهابیت مخالف است. اولین نكته این است كه زمان‎ها هم بازتولید می‎شوند. یكی از بزرگ‎ترین مبانی عقلانیت شیعه بازتولید ایام‎الله است. همین معنای ثارالله یك انقطاع زمانی و تاریخی ایجاد می‎كند. خود این كار، معنا و معرفت ایجاد می‎كند. از محرم امسال تا محرم سال بعد یك سال محرمی است. مثل اعیاد و فستیوال‎ها. عید از ماده عود به‎معنای بازگشت است. یعنی زمان را منقطع می‎كنیم؛ از نوروز امسال تا سال بعد. زیارت كربلا نیز بازتولید مكانی عاشوراست. جغرافیای كربلا را بازتولید می‎كند.
اگر كربلا رفتن را با فرهنگ جهانی درآمیزیم یك توریسم بزرگ بین‎المللی خواهیم داشت. از آمریكا و اروپا تا كربلا و نجف. این‎جاست كه آن‎ها كه با بازتولید نظام عاشورا مخالفند، آن را خفه می‎كنند. آن‎چه در زمان رضاشاه و مشروطه و بعد از دوم خرداد رخ داد، چون یك نوع هرمنوتیك غربی را قبول داشتند. مثل وهابیت كه بازتولید غرب یهودی در میان اهل سنت است و یا بهائیت در ایران كه بازتولید غرب یهودی در میان شیعه است. در قضایای بعد از عاشورا هم دیدیم كه عده‎ای از بهائیان دستگیر شدند. بر همین اساس، باید هرمنوتیك عاشورا را ادامه داد. عاشورا یك مبدأ تولید زمان و مكان است كه با یك نوع فلسفه همراه می‎شود تا ظهور امام زمان در آخرالزمان كه همان فلسفه انتظار است.
بین عاشورا و امام زمان یك فلسفه تاریخی به‎شدت تولید معنا می‎كند و تمام زمان‎ها و مكان‎ها می‎شود كربلا و عاشورا. تا زمان ظهور منتقم خون حسین محبت اهل‎بیت همه‎جا پخش می‎شود و یك نوع عطش ایجاد می‎كند كه به‎سادگی خاموش نمی‎شود. به‎همین دلیل، در زیارت اربعین بلافاصله فلسفه نهضت امام شروع می‎شود. برای این‎كه بندگان خدا را از جهالت نجات دهد. این نكته به‎شدت مهم است. بازتولید معنا بعد از قیام تا ظهور.
هر قیامی امام حسینی می‎شود تا مبادله و تولید معنا همیشه وجود داشته باشد. انقلاب ما هم حسینی بود. در جنگ شهادت‎طلبی مردم یك نوع بازتولید عاشورا بود. این‎جاست كه همه جوامع كربلایی می‎شوند. یكی از مهم‎ترین اهداف مخالفت وهابیت و غرب با بازتولید فرهنگ عاشورا و كربلا نیز ترس از شیوع همین روحیه در میان ملت‎هاست. از طرف دیگر، عاشورا را كسی ایجاد كرده كه امام است. امامی كه دعای عرفه‎اش به‎خوبی روشن است. در ابتدا برهان‎ها همه این است كه از آیه به‎خدا دلالت می‎كند و در ادامه لمی می‎شود. دقیقا مثل خود قیام حضرت. از مدینه تا منزلی به‎نام ذات‎العرق برخورد امام فقهی است؛ به‎عبارتی انی است و از آن‎جا به‎بعد تا لحظه شهادت لمی است.
بدون دعای عرفه هرمنوتیك نظام‎های معنایی كربلا را نمی‎توان فهمید. و برای فهم دعای عرفه باید قرآن را بفهمیم. تفسیری از قرآن است. قرآن ناطق است كه شهید می‎شود. پس می‎توانیم بگوییم عاشورا و كربلا یك هرمنوتیك زمانی و مكانی قرآن است. آن روز تجلی كامل است. اوج امتحان‎های بزرگ و آخرش حضرت زینب(س) است كه جمال خدا را می‎بیند نه جلالش را.
آن‎قدر زیبایی‎شناسی‎اش بزرگ است كه هر چه از عاشورا می‎گذرد، همه بیش از گذشته مبهوت آن می‎شوند. تا روز ظهور بحث همین قرآن و عترت است. از همین روست كه اولین اقدام وهابیت ظاهرنگاری و مسلمان‎كشی است. تجلی قرآن را در دو روز می‎توان دید: روز عاشورا و روز ظهور. آن‎جاست كه قرآن بازتولید نهایی می‎شود كه قیامت هم واضح می‎شود. عده‎ای عاشورا را قیامت صغری نامیده‎اند كه مقدمه قیامت كبری است.
هرمنوتیك امام حسین(ع) یك هرمنوتیك زمانی - مكانی - قرآنی است. چون عقلانیت باید معطوف به هدف و زندگی باشد؛ پس مردم شروع می‎كنند به بازتولید عقلانیت براساس عاشورا. مثل جنگ 33 روزه حزب‎الله لبنان و جنگ22 روزه حماس. می‎بینیم كه بسط تاریخی و جغرافیایی كربلا روشن می‎شود. پس هویت جغرافیایی هر قوم با عزاداری‎های حسینی تجلی می‎یابد. همه این‎ها بازتولید زمانی و مكانی می‎شود. هم‎بستگی قومی - انسجام ملی. پس آدم‎ها تاریخ و جغرافیشان را با توجه به عاشورا بازتولید می‎كنند.
این امر موجب غنی شدن فرهنگ‎ها از جمله فرهنگ محلات می‎شود. محله‎ها رقیب هم و باعث رشد هم می‎شوند. شهرها با نوع عزاداری‎ها مشخص می‎شوند. مثل حسینیه زنجانی‎ها، شاهچراغ در شیراز، امام رضا در مشهد. پس تاریخ و جغرافیا هویت‎دار می‎شوند. در نهایت در سایه هرمنوتیك عاشورا و كربلا انسجام اجتماعی و شهری ایجاد شده و این هم‎بستگی به‎شدت باعث پیشرفت اسلامی می‎گردد
يکشنبه 18/11/1388 - 13:40
سياست
سال‎های پیش از انقلاب است و شاه هنوز بر سر كار و هیچ كار خیری نمی‎شود. هر كس خیری را اراده می‎كند، شاه و دستگاهش مانع می‎شوند و ما شاه را برمی‎اندازیم. انقلاب نمی‎كنیم، بلكه داریم ابزار و وسایل و امكانات انقلاب را فراهم می‎كنیم. انقلاب آن است كه ضدارزش‎ها به ارزش یا ارزش‎ها به ضدارزش تبدیل شود. ما شاه را خوب بیرون انداختیم. در طول تاریخ فقط یك نفر توانست شاهی را براندازد و آن یك نفر، امام خمینی بود. كاوه سال‎ها پیش چنین قیامی كرد، سلطنت را از بدسرشتی گرفت و به انسان خوبی داد. ولی از صدر تاریخ «شاه‎براندازی» نداشتیم. امام شاه را برانداخت.
اما زر و زور و تزویر هنوز هست و مبارزه با این‎ها دشوار. اصحاب زر و زور و تزویر میان مردم پنهان هستند. وقتی مردم حركت می‎كنند، این افراد هم یا ریاكارانه یا برای حفظ منفعت‎هایشان با مردم همراه می‎شوند. كسانی كه پس از حذف شاه در میدان مبارزه بودند، هم‎اندیش نبودند.
از 180 درجه متمایل به چپ‎ها تا 180 درجه متمایل به راست‎ها، همه در این صف بودند. پس از پیروزی انقلاب لاییك‎های بی‎دین، آخوندهای مرتجع و نواندیشان اسلامی همه یك‎باره مقابل ما ایستادند در چنین مقابله‎ای تصور پرداختن به اصلاحات تصور ساده‎اندیشانه‎ای است.
بنابراین امام تا می‎توانست اصول را مستقر كرد. مثلا دموكراسی اسلامی برقرار كرد. در دموكراسی غربی كه همیشه نتیجه غلط دارد، مردم به افراد رأی می‎دهند، اما در دموكراسی اسلامی، به مكتب رأی می‎دهند و می‎گویند: «هركس به این مكتب نزدیك‎تر باشد، رهبر است.»
امام پس از این‎كه با آن شكوه قیام كردند و حكومت را كامل در دست گرفتند، فرمودند: «حالا اول قضیه است.» مردم گفتند: «قانون‎گذاری كنیم.» امام گفتند: «چون مبنا و پایه نداریم هیچ‎كاری نمی‎توانیم بكنیم.»
اول ببینید به چه چیزی می‎خواهید رأی دهید؟ آن را مشخص كنید و بعد بر همان پایه قانون‎گذاری كنید تا تضادها جامعه را مختل نكند. باید ببینید سلطنت می‎خواهید یا جمهوری اسلامی؟

در اسلام به افراد به اعتبار صفتشان رأی می‎دهیم نه به اعتبار موقعیتشان. آدم‎های مختلفی روی كار ‎آمدند. هر بار مردم دیدند رفتار و حركات و سكنات آنان با مكتب مطابق نیست، درگیری پیش می‎آمد. در این فرصت، هركس هم خصومتی داشت، دست به‎كار می‎شد. در نتیجه چند چیز در كشور نهادینه شد كه هیچ‎یك اسلامی نبود. نه این‎كه بر پایه كفر باشد، نه؛ بلكه آن‎چنان اسلامی نبود كه كاربرد اسلامی داشته باشد. اولین چیز قرار گرفتن انتخاب به‎جای اختیار بود. مذهب شیعه می‎گوید كارها باید بر پایه عدل و اختیار باشد،
نه انتخاب.
عدل یعنی هر چیز جای خودش باشد. یعنی شخصی كه قدرت اداره كشور را ندارد هرگز با آرای مردم نمی‎تواند حاكم باشد.
اگر قدرت دارد، حكومتش عادلانه است. اختیار هم یعنی اگر همه مردم روی زمین باطلی را انتخاب كنند، انتخابشان حجت نیست. در غرب حجت است، اما برای ما، نه. اگر همه مردم یك‎چیز را انتخاب كنند و آن ارزش و برتری نداشته باشد، از نظر اسلام ساقط است. امام كه این‎قدر به مردم و فكر و نظر آن‎ها اهمیت می‎داد وقتی بنی‎صدر از خط خارج شد، ساعت 12 نیمه‎شب در تلویزیون فرمودند: «همه مردم بگویند بنی‎صدر خوب است، من می‎گویم بد است.» این به‎معنای مكتبی، كمال حریت، شخصیت، عظمت و بزرگی.
یعنی وقتی این باطل است و مكتب من، مكتب عقل و اختیار، نمی‎توانم به انتخاب مردم، باطلی را حق بشمارم. انتخاب مردم حجیت ندارد، طریقت دارد. هركس را مردم انتخاب كنند پیروز است. اما آیا هر پیروزی، حق است؟
اسلام می‎گوید باید بهترین را انتخاب كنید و اگر نه، مردمی هم كه با امام حسین جنگیدند، انتخاب كردند؛ كسانی كه این روزها، در خیابان‎ها آشوب كردند هم انتخاب كرده بودند.
پس انتخاب حجت نیست. اگر مسلمانیم، شیعه شدیم، باید در اجتماع شركت كنیم و در حكومت‎سازی مشاركت داشته باشیم. ولی باید اختیار كنیم و بهترین را بر كرسی بنشانیم.
البته در سال‎های گذشته این اتفاق افتاده است. مردم بارها افراد شایسته را تمیز دادند و به شایستگی روی كار آوردند. مثلا رهبر انقلاب را مردم از بیست سالگی شناختند و همه‎جا به شایستگی‎اش رأی دادند. اما این اتفاق همیشه نمی‎افتد.
ما هم اكثریت كمی را قبول داریم، هم پیروزی تشخیص اكثریت را و هیچ‎یك از این‎ها اسلامی نیست. البته هنوز نمی‎توانیم كاری كنیم. دشمن به همین‎قدر هم قانع نیست و می‎گوید: «همین هم نباید باشد. كار باید دست ما باشد.» اما ما نباید به هست‎هایمان راضی باشیم. روزی به سیادت اسلامی می‎رسیم كه بتوانیم بر پایه مذهب عدل و اختیار حكومت را اداره كنیم. علاوه‎براین، ما به اداره‎ها هنوز دست نزدیم. سیستمی كه دویست سال پیش در دوران قجرها و پهلوی‎ها، غربی‎ها بر پایه بوروكراسی غربی بنا كردند، بر اداره‎های ما حاكم است.
وقتی به حكومت اسلامی می‎رسیم كه نرم‎افزارهایمان مطابق فقه علوی و فقه جعفری باشد. امروز فقه علوی و جعفری طوری در چنگال بوروكراسی حوزوی قرار گرفته كه نجاتش دشوارتر از حل مشكل‎های دیگر است. به فرهنگ اسلامی عمل كنیم، همه كارهایمان درست می‎شود. هیچ مردمی به اندازه ملت ما مطیع رهبرشان نیستند. مردم به ایدئولوژی كه برگزیده‎اند، باور دارند و این باور در نسل‎های بعدی هم بر پایه اندیشه و تفكر و تشخیص شكل گرفته است.

پس این غلط است كه نمره هر چیز را یا بیست بدهیم یا صفر. زمانی‎كه این حكومت را با حكومت پیشین یا با حكومت‎های امروز جهان مقایسه كنیم، اسلامی است. اسلام آورده‎ایم، بله، اسلام آورده‎ایم. اما هنوز ایمان نیاورده‎ایم. قرآن شفای همه دردهای اجتماعی است؛ البته اگر به آن عمل شود. قرآن می‎فرماید: «ای مسلمانان ایمان بیاورید تا در امان باشید.» كمال ایمان آوردن این است كه نرم‎افزارهای قرآن را بشناسیم و به آن باور داشته باشیم و عمل كنیم و ما امروز به كمال نرسیدیم. البته نباید هم می‎رسیدیم. دانه‎ای را كه امروز می‎كاریم، زمان لازم دارد. گرچه گاهی خود زمانی مشكل‎آفرین می‎شود. مگر گذشت زمان «طلحه‎الخیر» را «طلحه الشر» نكرد؟ مگر شمر از سرداران امیرالمؤمنین(ع) نبود و مگر گذشت زمان آن‎چنان تبهكارشان نكرد؟
این‎جا می‎فهمیم حاكمیت غیر از حكومت است و هرجا كه حكومت به فرض هم به دست امیر مؤمنان باشد تا حاكمیت با دیگران باشد، كار به سامان نمی‎رسد. به هر روی، بی‎شك حكومتی كه بر حكومت شاه پیروز شد، اسلامی است. مگر بچه‎هایی را كه به مدرسه می‎فرستید، همان روز دكتر و مهندس می‎شوند؟ پس از سی سال هم كسی به نتیجه می‎رسد كه درس بخواند و اگر نخواند 1400 سال پس از ظهور اسلام شیخ الحرمین مسلمانان جام شرابش را به جام كسی می‎زند كه جنگ‎های صلیبی را اعلام كرده و می‎نوشد.
ما در شرایطی مالك حكومت اسلامی شدیم كه مانع‎های اجرای اسلام از همه‎سو هجوم آورده بود. اولین نقص از درون خودمان بود. ملتی سلطان‎زده بودیم كه یا می‎خواستیم سلطنت كنیم یا بردگی و هر دوی این‎ها برخلاف «لا اله الا الله» بود و تغییر این مشی و مرام زمان‎گیر بود. نرم‎افزار لازم در حد و اندازه حكومت اسلامی هم نداشتیم.
یا بهتر بگوییم، داشتیم اما نشناختیم و به‎كار نگرفتیم. پیامبر در آخرین حج گفت: «مردم من دو چیز را بین شما امانت می‎گذارم. كتاب خدا و عترتم.» اگر به این دو چنگ ‎زنید، فردای قیامت كنار چشمه جوشان كمال‎ها و نعمت‎ها همنشین من می‎شوید و اگر نه، مسلمانانی مثل شیخ الحرمین و حسنی مبارك امروز می‎شوید. ما نه آن‎گونه كه باید احكام قرآن را شناختیم و نه به آن عمل كردیم.
چون فرصتی به ما داده نشد. اصولا نفهمیدیم كه پیامبر این دو را اجزای یك حقیقت می داند. فرمودند كتاب خدا و عترتم. و عترت كسی است كه جزء و كل و چكیده قرآن، ایدئولوژی و مكتب را بشناسد. خب، مگر ما پس از پیروزی انقلاب چند نفر عترت‎شناس در انقلاب داشتیم؟ تازه مگر به همان اندك هم دشمن اجازه آموزش دین می‎داد؟ مگر گاهی پزشكی كه برای طبابت سوی بیمارستان پر از مریض برود، مجبور نمی‎شود بین راه بیلی دست بگیرد و خرابی جویی را كه آبش زیر خرمن خوراك مردم می‎رود، درست كند؟
لحظاتی بود كه آدم‎هایی مانند رهبر انقلاب، اگر شب و روز هم نرم‎افزارهای انقلاب را بیان می‎كردند، كم بود. ولی می‎دانید بیشتر وقتشان چگونه تلف می‎شد؟ یكی پلیس امنیتی شده بود و دیگری سرباز جبهه‎ها. مردم نرم‎افزار این انقلاب را از كجا باید می‎آموختند؟ چند نفر مكتب‎شناس داشتیم؟ كه همان چند نفر را هم یكی پس از دیگری می‎كشتند.
این بود كه امام ناچار به مهم‎ترین‎ها پرداخت و به حفظ مرزهای دین و مرزهای كشور اولویت داد و به‎راستی هم آن عده قلیل معجزه كردند كه این انقلاب با یك دنیا دشمن باقی ماند.
تازه در همان شرایط هم، همه دست‎اندركاران انقلاب كه خواهان حكومت اسلامی نبودند و شاید چیزی از اسلام نمی‎دانستند، رنسانس كرده بودند تا كشیش‎های مسیحی را از صحنه خارج كنند و مترقی! شوند. هر لحظه التقاط فراگیر می‎شد.
حكومت بر پایه تمدن اسلامی نهاده شد. ما با «لا» موفق بودیم. یعنی همه می‎گفتند «لا اله» هرگز نباید الاهی باشد ولی به «الا الله» كه می‎رسید، اختلاف‎ها روشن می‎شد. بنابراین رژیم سلطنتی را برداشتیم، اما نتوانستیم به حاكمیت «الله» برسیم. به‎جای مذهب عدل و اختیار، مذهب انتخاب و آزادی را پذیرفتیم و ثمره‎اش هم این شد كه پس از سی سال وقتی می‎خواهند سوبسید و زكات فرنگی را به زكات اسلامی تبدیل كنند، این همه قشقرق به‎راه می‎افتد.
گمان نكنید همه این مخالفان، مخالف احمدی‎نژاد هستند، نه. بیشتر آن‎ها فرق میان زكات اسلامی و زكات فرنگی را نمی‎دانند و فقط از این‎كه كلمه فرنگی «سوبسید» را به بازی ایرانی «یارانه» تبدیل كنند، ناخرسندند.
اما با همه این حرف‎ها، دست خدا در كار است و او از طریق دیگری انقلاب را حفظ و هدایت می‎كند.
با الطاف خفیه هر لحظه به شكلی ما را به پیش می‎راند. آن زمان كه برابر تحجر زانو می‎زنیم، التقاطی، به كفر و تحجر حمله می‎كند و پس از پیروزی لاییك‎ها و مجاهدین، ناگهان مردم به خود می‎آیند و حركت جدیدی آغاز می‎كنند.
دیروز هم كه باز در خواب بودیم، سبزپوشان ضدشعار سیادت، با حركتشان دوباره انقلاب را زنده كردند. خدا با دست دشمن بارها ما را از مهلكه‎ها نجات داد. امام خوب می‎دانست شاه شیعه، ازهمه خطرناك‎تر است
ویژگی امام، ویژگی پیامبران و امامان بود. كاری را كه درست می‎دانست، به آن عمل می‎كرد. اصالت را به‎عمل می‎داد و از چیزی نمی‎ترسید.
می‎گفت: «ما در هر دو صورت پیروزیم؛ چه در راه هدف خود شهید شویم و چه به كام خود برسیم.» امام با این روحیه آمد.
عالم و متفكر بود. فقیه‎ترین مردم بود. شرایط استثنایی داشت. به‎قدری شجاع بود كه سوگند می‎خورد: «والله در عمرم نترسیده‎ام.» و كسی كه نترسد شكست نمی‎خورد، به شرط این‎كه خط را بشناسد و امام می‎شناخت. در همان روزهایی كه امام قیام كرد، مراجع بزرگی بودند.
همه پاك و خوب. اما بیشتر آن‎ها بر این باور بودند كه اگر شاه شیعه را تضعیف كنیم یا كمونیست‎ها پیروز می‎شوند یا غربی‎ها. حال آن‎كه شاه شیعه برای شیعه مصیبت است، نه رهبر، و مگر با لفاظی هم كسی شیعه می‎شود؟ بزرگ‎ترین ستمی كه به شیعه و اسلام می‎شود، خلافت معاویه است. خلافت یزید هزار بار خطرناك‎تر از این است كه كشور اسلامی را مغول‎ها بگیرند.
همان‎طور كه دیدیم پس از آمدن مغول‎ها، علمای شیعه با یك یا دو نسل كارهایشان مخلص نشد، شیخ طوسی و خواجه نصیر زمان مغول‎ها
خدمات زیادی كردند.
ولی در زمان معاویه مگر می‎شود كاری كرد؟ به لفظ‎ها نباید نگاه كرد باید دید چه كسی به اسلام و به حقیقت نزدیك‎تر است؟ یزید یا مغول؟ و البته یزید دورتر بود. بدتر از همه این‎كه عبای اسلام را هم بر دوش داشت.
امام هم راست می‎گفت، هم خوب می‎فهمید، هم خوب می‎اندیشید و هم شجاع بود. او باور داشت با این عقیده هر طرف كه برود پیروز است
98 درصد مردم در رفراندوم به جمهوری اسلامی رأی دادند. حالا باید تمام ضوابط بر پایه ایدئولوژی و مكتب جمهوری اسلامی و مكتب شیعه یعنی مكتب عدل و اختیار تعیین شود.
يکشنبه 18/11/1388 - 13:33
شهدا و دفاع مقدس

 

 

به نام خدا

 

نامی که هرگز از وجودم دور نیست وپیوسته با یادش ، آرزوی وصالش را در سر داشتم .

سلام بر حسین (ع) سالار شهیدان ، اسوه و اسطوره ی بشریت.

مادرگرامی  و همسر مهربانم ، پدر وبرادران عزیزم

درود خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید، چقدر شما ها صبورید ، خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم ، غنچه هایی که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند. الگو اسوه هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن (بقا و حیات ابدی).و نزدیکی با خدا،چرا که «ان الله اشتری من المؤمنین».

من نیز در پوست خود نمی گنجم ، گمشده ای دارم وخویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم ، سیمهای خاردار مانعند ، من از دنیای ظاهر فریب مادیات وهمه آنچه که از خدا باز می دارد متنفرم (هوای نفس شیطان درون وخالص نشدن)در طول جنگ برادرانی که در عملیات شهید می شدند ، از قبل سیمایشان روحانی و نورانی می شد وهر بی طرفی احساس می کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسیده است .

عزیزانم! این بار دوم است که وصیت نامه می نویسم ، ولی لیاقت ندارم و معلوم است که هنوز در بند اسارتم ، هنوز خالص نشده ام وآلوده ام.

از شروع انقلاب در این راه افتادم وپس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه خوبی برای مبارزه  یافتم ، ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه ی « شهرضا» (قسمه ) وسمیرم، سپس شرکت در « خوزستان» و جریان گروهکها  در خرمشهر پس ازآن سفر به سیستان وبلوچستان (چابهار وکنارک) وبعداَ حرکت به طرف «کردستان» . دقیقاَ دو سال در «کردستان » هستم.مثل این که دیگر جنگ با من عجین شده است.

خداوند تا کنون لطف  زیادی به این سرپا گنه کرده وتوفیق مبارزه در راهش را نصیبم کرده است.

اکنون می روم با دنیایی انتطار ، انتظار وصال و رسیدن به معشوق،ای عزیزان من توجه کنید :

1- اگر خداوند فرزندی نصیبم کرد ؛ با اینکه نتوانستم در طول دورانی که همسرانتخاب کردم حتی یک هفته خانه باشم ، دلم می خواهد او را علی وار تربیت کنید. همسرم انسان فوق العاده ای است او صبور است و به زینب عشق می ورزد ، او از تر بیت کردن صحیح فرزندم لذت خواهد برد ، چون راهش را پیدا کرده است ، اگر پسر به دنیا آورد اسم او را «مهدی» واگر دختر به دنیا آورد اسم او را «مریم» بگذارید چون همسرم از این اسم خوشش می آید .

2- «امام» مظهر صفا و پاکی و خلوص ودریایی از معرفت است وفرامین او را مو به مو اجرا کنید ،تا خداوند  از شما راضی باشد زیرا او ولی فقیه است و در نزد خدا ارزش والایی دارد .

3- هر چه پول دارم ، اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد مرکزی) بدهید وبقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند .

4- ملت ما ، ملت معجزه گر قرآن ، است ومن سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است ،تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی (عج) وصل نماید ودر این تلاش پیگیر مسلماَ نصر خدا شامل حال مؤمنین است .

5- از مادرم وهمه ی  فامیل وهمسرم ؛ اگر به خاطر من بی تابی کنند راضی نیستم ،مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید.

 

شنبه 17/11/1388 - 14:39
دعا و زیارت

امام صادق (ع) :

نمازی كه از ترس جهنم خوانده شود ، نماز غلامان است
نمازی كه به سودای بهشت خوانده شود ، نماز تجارت پیشگان است
اما نماز اولیاء الهی نمازی است كه با عشق به خدا اقامه می شود
“ خود شكوفائی ” ( self – actualization) در مفهوم عمده و كلاسیك خود ، نخستین بار توسط “ كورت گلداشتاین ” ( روانپزشك آلمانی 1965 ـ 1878 ) مورد بحث و بررسی قرار گرفت ، او خود شكوفائی را به صورت توانائی نیرومند ذاتی موجود در هر فرد ، كه موجب شكوفا شدن استعدادهای مثبت او می گردد ، تعریف نمود .(1) ( شكوفا كردن فطرت نیك درونی )
گلداشتاین معتقد بود ، برای آن كه انسان به موفقیت های بزرگ دست یابد ، باید با محیط اطراف و زندگی خود به بهترین نحوه ممكن ، كنار بیاید و چنانچه محیط و زندگی ، هر روز ضربه سنگین تری بر پیكره انسان وارد كردند ( مثلا موجب بیماری انسان شدند ) انسان باید سعی در بهبود روش مقابله خود ، با این قبیل مشكلات بنماید تا بدین ترتیب به مرزهای“ خودشكوفایی ” ( درك و فعال نمودن همگی استعدادهای خود ) نزدیك شود .
در این مورد ، روانشناس دیگری به نام “ كارل راجرز ” ( 1987 ـ 1902 ) نشان داده كه انسانهایی كه توانائی فرمان دادن به خود ( self – direction ) را پیدا كنند و در حقیقت بر كنترل كامل افكار و افعال خود ، موفق شوند به خود شكوفایی ، كه والاترین درجه انسانیت است ، نائل خواهند شد .
از دیگر معتقدان به نظریه خود شكوفائی كه آن را با مفاهیم عالی عجین كرد و به اوج قدرت رسانید “ آبراهام مزلو ” است . ( روانشناس آمریكائی 1970 ـ 1908 ) تحقیقات گسترده و مطالعات عمیق “ مزلو ” پیرامون این قبیل مقولات ، سبب تكوین شاخه ای قدرتمند و پویا در روانشناسی امروز ، موسوم به “ روانشناسی انسان گرا ” گردید . او در مقدمه یكی از كتابهایش ( toward a psychology of being) (2) می نویسد :
“ اگر قرار باشد معنایی را كه روانشناسی انسان گرا ، برایم داشته است ، در یك جمله بیان كنم ، می گفتم : تركیبی گلداشتاین ، با روانشناسی فروید ، كه كل آن با روحیه علمی كه از استادانم در دانشگاه ویسكانسن ، آموختم پیوند خورده است .”
“ مزلو ” خود شكوفائی را بالاترین و برترین نیاز انسان می دانست ، كه پس از ارضای سلسله مراتب نیازهای پایین تر انسان از جمله نیازهای جسمی ( مثل غذا و مسكن ) ، نیازهای ایمنی ، تعلق و محبت ، نیاز به احترام ، نیاز به دانستن و فهمیدن ( كه بعدا اضافه كرد ) ، مطرح می شود ، او خود شكوفائی ( نیاز به تحقق خود ) را در مورد 49 نفر از اشخاص سرشناس جهان ( زنده و مرده ) از جمله :“ انیشتن ” ، “ آبراهام لینكلن ” ، “ باروخ ایپسنوزا ” ، “ بندیكت ”(3) و .. مورد توجیه و بررسی قرار داد.
“مزلو ” بیان نمود : “ در افراد معمولی ، انگیزش در پی جبران “ كمبود ” یعنی كمبودهای ارگانیزم ( چه جسمانی و چه روانی ) است یعنی آنها در صدد ارضای نیازهای پایین ترند ولی افراد عالی ( خود شكوفا ها ) خواستار متحقق ساختن استعدادهای درونی و بالقوه خود و شناخت و فهم دنیای پیرامونشان هستند ” .(4)
او نیازهای عالی افراد خود شكوفا را فهرست می كند و آنها را “ فرا نیاز ” نام می نهد ، از جمله این فرا نیازها می توان به : “ حقیقت ” ، “ قاطعیت ” ، “ یگانگی و تمامیت ” ، “ فرار از دوگانگی ” ، “ سر زندگی و شادابی ” ، “ یكتایی ” ، “ كمال ” ، نظم ” ، “ عدالت ” ، “ سادگی ” ، “ استغناء ” و جامعیت و .. اشاره نمود .(5)
مزلو ، نتیجه وصول به این نیازها را ، رسیدن به آرمانشهر روانی (یوسایكی شدن ) می دانست ( یوسایكی تركیبی است از : پسیكولوژی + اتوپیا ، به معنای آرمانشهر روانی ).
حال اگر با این دیدگاه كه “ نماز كاملترین پاسخ برای عالیترین نیازهاست “ به سراغ نظریات روانشناسان انسانگرا برویم ، متوجه خواهیم شد ، كه چگونه مفاهیم متعالی نماز قابل مقایسه با هر یك از موضوعات مطرح در این گرایش غنی از روانشناسی است .
بعنوان مثال اگر به آن قسمت از نظریات “ گلداشتاین ” كه بهبود روشهایی مقابله با مشكلات را شرط لازم برای نزدیك شدن به مفهوم خود شكوفائی می دانست توجه كنیم و به یاد آوریم كه نماز چگونه به انسان احساس امنیت روان می دهد و توانایی مقابله در برابر استرس ها را فزونی می بخشد (6) و یا اگر نظریه “ كارل راجرز ” پیرامون self – direction ( توانایی فرمان دادن بخود ) را با توانایی كه شخص نمازگزار ، به مدد نماز در كنترل نفسانیات خود ، پیدا می كند . مقایسه نماییم تصدیق خواهیم كرد كه همه تعالیم اساسی نظریه روانشناسی انسان گرا ، را می توان در آموزشهای نماز پیدا كرد .
یا اگر بخواهیم در مقابل لیست 49 نفره آبراهام مزلو ، فهرست افرادی را قرار دهیم كه صفات آنها نه تنها در برگیرنده تمام ویژگیهایی باشد كه مزلو درباره خود شكوفاها ، بیان می كند ، بلكه از جهت ارتباط با غیب و معنویت دارای ویژگیهای برجسته مزید برآنها هم باشد ، كافیست به جمع نورانی “نمازگزاران اسوه ” اشاره نماییم .
چرا كه همه این مؤمنین ، از تمامی “ فرانیازهای ” خود ، با بهره از متكامل ترین پاسخ ممكن یعنی “ نماز ” برخوردار شده اند حقیقت ، قاطعیت ،نیكی ، یگانگی و تمامیت ، فرار از دوگانگی ، كمال و همه فرا نیازهای دیگر ، همگی در آموزشهای نماز حضور زنده و محسوس دارند و هر كس به فراخور حال خود ، برای وصول هر یك از آنها چنانچه به نماز نزدیك شود ، پاسخی عالی تر از حد تصور دریافت می كند و “ نماز ” تكرار شكوهمند درس خود شكوفائی در پیشگاه مبداء آفرینش است .
اما مفهوم دیگر از آبراهام مزلو ،در مورد خود شكوفائی به آن اشاره می كند ، مفهوم تجربه اوج ( peak experience) است كه در خود شكوفاها ، فراوان پیش می آید : “ تجربه اوج ، اتفاقی دوره ای و زود گذراست ، كه در آن شخص ناگهان به یك احساس ابر آگاهی و هوشیاری بسیار بالا ، سرخوشی و جذبه عمیق ، در آمیخته شدن و همسو شدن پر انسجام با همه عالم ، دگرگونی در احساس زمان و مكان ، دست می یابد . این تجربه قوی غالبا در افرادی كه از نظر روانی كاملا “ سالم ” هستند ، رخ می دهد و قرار گرفتن در برابر این تجربه آثار مفید و دیر پایی برجا می گذارد .”(7)
“ تجربه اوج ” با این كه بسیار شبیه به آنچه كه از قرنها پیش ، در مكاتب رازوارانه شرق دور . به نام تجربه “ پرواز به ملكوت آسمان ” ( nirvana) ، یا شبیه به تجربه سوختن در آتش درون ، پرش به ورطه و “ رهایی ” در تعالیم عرفانی دون خوان به كارلوس كاستاندا و یا حتی شبیه به آن چه در عرفان اسلامی و ایرانی ، از آن با عنوان “ حیرت ” و “ فنا نام برده شده می باشد. اما چنانچه بخواهیم برای آن مفهومی جامع تر و همه شمول تر را پیدا كنیم ، كافیست كه باز هم به “ نماز روی نماییم و به آن بعد نماز توجه كنیم كه غرق در مضامین عارفانه است .
شاید كمتر كسی به این نكته فكر كرده باشد كه منطور از كلمه “ شما ” در سومین سلام نماز ( السلام علیكم و رحمه الله و بركاته ) كه تنها سلام واجب نماز است ، به كیست ! و این “ سلام بر شما ” خطاب به چه كسانی اطلاق می شود ؟
عارفان نماز این سلام نماز را “ سلام عارفانه ” آن دانسته اند ، كه خطاب به همه هستی و آفرینش و خطاب به همه موجودات حاضر در آن ، از ذرات كوچك اتمی گرفته تا كهكشانهای بی انتها سر داده می شود .
چرا كه همه این اجزای آفرینش ، بدون استثناء مشغول حمد و ثنای الهی اند و پیوسته و مداوم ، توحید را اقرار می كنند و شاید به واسطه این حمد و تسبیح دایم و ابدی ، مورد خطاب تنها سلام واجب نماز قرار می گیرند .
بدین ترتیب نمازگزار ، پس از فرستادن سلام بر نبی گرامی اسلام (ص) ( السلام علیك ایها النبی و رحمه الله و بركاته ) و سلالم بر همه بندگان صالح خدا ، از جمله خودش ( السلام علینا و علی عباد الله الصالحین ) سرانجام بر تمام اجزای آفرینش سلام می فرستند و این جلوه ای شكوهمند از “ در آمیخته شدن و همسو شدن پر انسجام با عالم “ كه در “ تجربه اوج ” از آن بحث می شود ، در خود دارد .
و اضافه بر آن ، این كه نمازگزار حقیقی ، یعنی آنان كه به تعبیر امام صادق (ع) ، “ نماز عاشقانه ” به جای می آورند در راز و نیاز با معبود خویش ، به چنان جذبه و خلسه ای وارد می شوند و چنان از حیطه زمان و مكان خارج می گردند كه حتی اگر تیر دردناك و سهمگین از پای مباركشان بیرون بكشند ، هرگز از آن سرخوشی و جذبه عمیق خارج نمی شوند .
و چه عاشقانه بود نماز علی (ع) و چه زیباست تعبیر جاودانه علی (ع) از عشق .. آری ! او كه در قبله “ نماز” به دنیا آمد و در محراب “ نماز ” رستگار شد و این گونه “ عشق ” را برای آفرینش ، عظمت و معنا بخشید و جاودانه كرد .
و چه ملكوتی است ، نماز فرزند علی(ع)،حضرت امام زمان ( عج ) ، كه جهان در انتظار عدالتش خون می گرید .
و چه عطشی است بی پایان ، عاشقانش را برای اقامه نمازی با امامت او …
پنج شنبه 15/11/1388 - 15:52
دعا و زیارت


امروزه روشن شده است كه "امید به بهبودی" چه در مورد بیماری های جسمی و چه روانی، می تواند نقشی حتی موثرتر از درمان های ارائه شده توسط پزشكان، ایفا كند. چرا كه دیده شده است در مواردی پزشك، در تجویز دارو به بیمار خود، دچار اشتباه گردیده است، اما بیمار به شكل غیر منتظره ای بهبود یافته، زیرا نسبت به بهبودی خود، امید كامل داشته است!

به این ترتیب بسیاری از منابع علمی، اشاره كرده اند كه: هر نوع درمانی، چه به صورت تجویز یك قرص یا شربت باشد و چه به شکل هر نوع دیگری از شیوه های درمانی، همیشه حاوی یك نیروی درونی به نام "امید به بهبودی" است. رنگ و مزه یك تركیب دارویی گاه از طریق این نیرو تاثیر بیشتری دارد تا تركیب واقعی دارویی آن!

در این مورد خاطره ای از روستای آباء و اجدادی ام(روستای باصفای گوغر، از توابع شهرستان بافت از استان كرمان) به یاد می آورم، كه ذكر آن در این جا، خالی از لطف نیست:

"چند سال پیش، پیرزنی در روستای "گوغر" زندگی می كرد كه دائما از درد شدید زانو و پا نالان بود، طوری كه نوه ها و نبیره های او، از دست ناله های این پیرزن دردمند، خواب خوش نداشتند! تا این كه شبی از شب ها، یكی از نبیره های این پیرزن كه شاید این نبیره، دانشجوی سال اول پزشكی هم بود و از این جهت پیرزن اطمینان بسیاری به او داشت، برای  مادربزرگ پیرش، یك پماد سفید رنگ تجویز كرد كه درد پا و زانوی او را برای همیشه ساكت كرد، طوری كه مادر بزرگ دائما به جان نبیره خیر خواهش، دعای خیر می نمود و می گفت: تا كنون هیچ دارویی، تا این اندازه در درمان درد پای او موثر نبوده است! این در حالی بود كه آن نبیره به خوبی می دانست كه آن پماد، چیزی جز یك عدد "خمیر دندان" نبوده است و خود نیز از این درمان اسرارآمیز سخت در تعجب بود."

غرض از این خاطره این است كه امید به بهبودی، به طور قطع در همه درمان های پزشکی و روانپزشكی و حتی جراحی، می تواند در كنار سایر روش ها و حتی موثرترین آن ها، نقش مهمی ایفا نماید.

برخورد خیرخواهانه پزشك، لبخند پرستار، بوی مواد ضد عفونی کننده در بیمارستان، رنگ و مزه دارو، همه و همه می توانند از طریق "امید به بهبودی" نقش عمده ای در افزایش شانس بهبودی بیمار بازی كنند

اما باید به این موارد و حتی قبل از همه آن ها، تاثیر اعتقادات مذهبی و امید به شفابخشی الهی را اضافه نمود.

انسان نمازگزار كسی است كه با تمام وجود اعتقاد دارد كه درمان همه بیماری ها، نزد خداست و به این ترتیب با امید به رحمت خداوند، بیش از هر شخص بی نمازی، امیدوار به رهایی خود از چنگال بیماری هاست و با این دیدگاه تمام درمان های پزشکی و وسایل مادی را به عنوان واسطه هایی برای اجرای اراده الهی می داند كه در تلاش برای بهبودی او، حركت می كنند.

شخص نمازگزار به جای اطمینان صرف به پزشك، به وسیله نماز خود به رحمت خداوند اطمینان پیدا می كند و ایمان دارد كه اگر خدا بخواهد، ابزار مادی در درمان او موثر خواهند بود و با این امیدواری، "امید به بهبودی" را در مؤثرین شكل خود، به كار می اندازد و از آن در پیشرفت درمان های پزشكی مربوط به بیماری خود، بهره می برد. البته از ابعاد دیگری نیز می توان، از تاثیر نماز بر بهبود بیماری ها سخن گفت.

امروزه به اثبات رسیده است كه یك عامل مهم در عدم پیشرفت درمان های دارویی و بروز اشكال در كنترل بیماری ، همكاری ضعیف بیمار، در طی درمان است.

یكی از جنبه های مهم این همكاری ضعیف می تواند به شكل نامنظم مصرف كردن داروها باشد كه چه بسا بر اثر فراموش كاری بیماران یا در خواب بودن آن ها در زمان مصرف دارو، اتفاق بیفتد. اما شخص نمازگزار از آن جا كه خود را ملزم به انجام فرایض واجب یومیه به شكل كاملا منظم می بیند، از امكان تطبیق دادن زمان مصرف داروهای خود، با زمان نماز برخوردار است كه این امر به نوبه خود می تواند در پیشرفت درمان های دارویی موثر باشد.

اما زمانی كه به این نكته اشاره می نمودم، باز هم خاطره ای از همان مادر بزرگ با صفای گوغری(كه در این مقاله به او اشاره شد) بی اختیار به خاطرم آمد و آن این كه او همیشه، پاكت داروهای خود را كنار سجاده نماز خود می گذاشت، تا هیچ وقت خوردن داروهای خود را فراموش نكند.

آری! زندگی با نماز، زندگی ای است سرشار از بركت و سلامتی و طول عمر.

پنج شنبه 15/11/1388 - 15:51
دعا و زیارت

تعریف بیماری آسم و تأثیر نماز بر بیماری آسم
آسم یكی از شایع ترین بیماری های انسان است ، به طوری كه شیوع آن در طب اطفال ، 5 تا 10 درصد كل كودكان تخمین زده می شود؛ و این بیماری در بسیاری از آنها تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا می كند. بدین ترتیب كمتر كسی است كه در دوران زندگی خود با بیماران مبتلا به آسم ، برخورد نكند و شاهد مشكلات مختلف آنان از جمله تنگی نفس ، سرفه مداوم ، خس خس سینه و ... كه گاهی به صورت حمله های شدید بیماری تظاهر می كنند نباشد.
تلقین سازنده و زندگی بخش توأم با نماز ، گهگاه باعث تسكین آسم یا پیشگیری از بروز حملات آن می شوند.
مطالعات علمی جدید بر گروه های سنی مختلف مبتلا به آسم ، نشان دهنده آن است كه در ایجاد بیماری آسم ، سه عامل برجسته ، مهمترین نقش را ایفا می كنند ، این سه عامل عبارت اند از :
1- میكروب هایی كه وارد دستگاه تنفسی انسان می شوند ( عفونت ها )
2- عوامل حساسیت زا ، از جمله گرد و غبار ، دود سیگار ، گرده گیاهان که ممكن است این عوامل در مورد اشخاص مختلف متفاوت باشند.
3- مسائل روانی از جمله اضطراب ، عصبانیت ، غم و شادی ، تحقیر، خنده و حتی انتظار خوشایند شركت در یك محفل اجتماعی مطلوب و به طور كلی استرس های حاد و مزمن .
اما نقش عوامل روانی از دیدگاه دیگری نیز، توجه پزشكان را به خود ، جلب نموده است و آن تأثیر تلقین بر آسم است ، چرا كه در برخی از موارد، تلقین می تواند موجب تسكین حمله های آسم شود : یك مثال مشهور در این مورد ، مربوط به پزشكی است كه مبتلا به آسم بود و برای گذراندن تعطیلات آخر هفته ، به هتل دور افتاده ای، در یك منطقه ییلاقی رفته بود ، در نیمه های شب او با یك حمله شدید آسم از خواب بیدار شد و كورمال كورمال به جستجوی كلید برق برآمد و وقتی از پیدا كردن آن عاجز شد ، ناامید كفش خود را برداشت و قصد پنجره را كرد و وقتی وجود شیشه ای را احساس كرد ، آن را شكست و نفس های عمیقی كشید و حمله آسمی او متوقف شد و شب آرامی را گذراند. ولی صبح روز بعد ، او با حیرت زیاد دریافت كه به جای پنجره، آینه را شكسته است !

با توجه به این قبیل شواهد می توان آسم را نیز جزو بیماری های مورد بحث در طب روان تنی ، به شمار آورد و نتیجه گرفت كه چنانچه بیماران احساس امنیت روانی داشته باشند، قدم بزرگی در تسكین بیماری آنها برداشته شده است.
همچنین عفونت ها كه خود یكی از عوامل برانگیزنده آسم می باشند به وسیله شستشوی مجرای تنفس در وضو تا حدی قابل كنترل هستند . این نكته را می توان در مورد سایر عوامل حساسیت زا ، مثل گرد و خاك و گرده گیاهان ( یعنی دومین عامل برانگیزنده آسم ) نیز به نحوی صادق دانست. اما آنچه كه در مورد تأثیر نماز بر آسم، غیر قابل انكار است، تأثیر تنش زایی نماز و احساس امنیت روانی عمیقی است كه بر اثر آن حاصل می شود و بی شك اثر التیام بخش بزرگی بر بروز سومین گروه از عوامل برانگیزنده آسم ، یعنی عوامل روانی می گذارد. به خصوص كه تلقین سازنده و زندگی بخش توأم با نماز ، گهگاه باعث تسكین آسم یا پیشگیری از بروز حملات آن می شوند .
ضمنا دیدگاه ویژه نمازگزار به زندگی در دنیا و ثبات شخصیت او باعث می شود كه نمازگزار در مقابل افت و خیزهای غیر منتظره زندگی ، نه چندان شاد و نه چندان غمگین شود ، و در نتیجه به حذف آن گروه از تغییرات هیجانی كه مسبب تشدید آسم هستند ، از زندگی خود بپردازد.
پنج شنبه 15/11/1388 - 15:49
دعا و زیارت
همایش علمی منطقه ای تاثیر نماز بر روی پروتئین سرم آلبومین خون با حضور دکتر جمشید چمنی مرد سال دانشگاه کمبریج لندن در دانشگا پیام نور برگزار شد.

  پیوند مفاهیم دینی با علوم تجربی موضوع همایشی است که چهارشنبه  در دانشگاه پیام نور برگزار شد. برداختن به این دو رابطه  علم و دین اگرچه در محافل فلسفی و کلامی جای بحث ها و جدل های گوناگون است اما رویگرد این همایش علم زیست شناسی بود و با آرامش سپری شد. همایش با  ارائه مقالاتی کوتاه توسط آقایان صادقی نسب، امام جمعه گناباد و دکتر صادقی و خانم خیاط آغاز شد و در کنار آن  اجرای نمادین نماز و نماهنگ شهادت آب به نمایش درامد. اما همه این ها بهانه ای بود تا جلسه اماده سخنرانی دکتر چمنی شود. دکتر چمنی تحقیقی در مورد تاثیر نماز بر روی پروتئین های  سرم آلبومین خون انجام داده است که شرح از آن را به همراه نمودار و نتایج کار ارائه داد.

وی با اشاره به اینکه پروتئین اساس حیات است گفت"  پروتیئن های خون  چون پروتئین حامل هستند می توان تاثیر آن را بهتر مشاهده کرد از طرفی دارای نیروی هستند که در زیست شناسی کاربرد دارد و در شیمی یا فیزیک از آن بحث نمی شود. پروتئین های سرم آلبومین ساختاری مارپیچی دارند که با افزایش کارکرد درهم تنیدگی آنها بیشتر و با کاهش کارکرد از هم باز می شوند. در این تحقیق ما از روش طیف سنجی دو رنگ نمایی دورانی برای مشاهده پروتئین ها استفاده نموده ایم.

دکتر چمنی درباره جامعه آماری اش افزود: تحقیق ما روی 200 نفر بوده است که باید در مراحل بعدی افزایش یابد. ما این گروه را در دو طیف خانم و آقا در  دسته بندی سنی 15تا25 ، 25تا 45، 45 به بالا ودر سه نوبت نماز صبح، نماز ظهر و نمار مغرب بررسی نموده ایم. ایشان سپس در جداولی که ارائه کرد نتایج تحقیق را بطور مبسوط شرح داد و نشان داد که تغییرات بسیار زیادی در عملکرد پروتئین ها  در جهت افزایش شکل می گیرد که بیشتر از هر دارویی می باشد.بطور مثال در رده خانم ها بین 15-25 بیشترین تغییرات در نماز صبح مشاهده می شد و در مردها در همین شرایط در  گروه سنی 25-45

دکتر چمنی  اظهار داشت ما نیم ساعث قبل از نماز و نیم ساعت بعد از نماز از موردها خون گرفته ایم تا احتمال خطا کاهش یابد. ایشان تاثیرات تحقیق را بسیار مفید دانست و اظهار امیدواری کرد که حجم این نوع تحقیقات روزبروز افزایش یابد.

در پایان هم  جلسه پرسش و پاسخ بود که از ایشان در باره سوالاتی همچون تاثیرات نماز شب، حضور قلب در نتایج آزمایش، تاثیرات دیگر متغیرها سوال شد. دکتر چمنی در پاسخ به سوالی در مورد تحقیقات مشابه بر روی موسیقی یا رقص یا مشروبات الکلی که جایگاهی غیردینی دارند و تاثیرات مثبت داشته اند گفت:  من شخصا چون تحقیقاتی دراین باره انجام نداده ام نمی توانم اظهار نظر صریح کنم که آیا بر عملکرد پروتئین موثر هستند یانه اما بنده قبلا  روی انزیم خاصی کار می کردم برای آن انزیم موسیقی از دکتر اصفهانی گذاشتم تاثیر مثبت داشت و دوباره موسیقی راک امریکایی گذاشتم تاثیر منفی در کارکردش داشت. دانشجویی که می گفت سرطان دارد نیز خواستار توصیه ای علمی دینی برای بهبودی بیماری اش شد.جدای از نتایج علمی تحقیق  نفس حضور دانشمندان همچون دکتر چمنی برای محیط علمی شهرستان بسیار مغتنم است که حضور گسترده دانشجویان در داخل و خارج سالن آمفی تئاتر نشان دهنده همین امر بود.

 

پنج شنبه 15/11/1388 - 15:46
دعا و زیارت

در بحث مقدماتی گفتگویی با ابا عبد لله انجام گرفته شد و نهایتا بدین نتیجه رسیدند كه همه سختیها و مصیبتهایی كه حسین و ال حسین متحمل شدند همه تنها به خاطر نماز بود.
اما چرا؟ مگر نماز چیست؟
در نماز چه چیزی نهفته كه ما از ان غافلیم و ان را در نمی یابیم؟
در حدیثی از امام محمد باقر علیه السلام داریم:
زمانی كه انسان وارد صحنه قیامت میشود ابتدا به نماز او توجه میشود اگر نماز او مقبول حق واقع شد بقیه اعمال هم قبول اما اگر نماز وی رد شد همه اعمال رد میشود. همه اعمال!
بنده زمانی كه با رد شدن نمازش مواجه می شود خطاب به خداوند می گوید:
ربنا روزه ام، حجم، زكاتم، خمسم همه رد؟
خداوند می گوید: بله همه رد چون نمازت رد شد.
مجددا سوالم را تكرار می كنم همه فكر كنید ببینید آیا می توانید جوابش را پیدا كنید یا نه؟
در نوشته های آینده به این سوال پاسخ خواهیم داد و این می تواند یك خود آزمایی برای همه باشد.
و اما خود ازمایی:
چگونه می شود كه انسان كارهای خوب بسیاری بكند نماز هم بخواند، روزه هم بگیرد با همه این تفاصیل فردای قیامت نماز او قبول نشود و به همین خاطر همه اعمال او رد شود؟
در ادامه بحث مقدماتی گفتگویی با حضرت جل و علی در رابطه با كلاس نماز، كلاسی كه معلم آن حضرت خدا و شاگردان این كلاس همه كسانی هستند كه رو به كعبه به قیام ایستاده و تكبیر می گویند ترتیب می دهیم.
در روایت است كه ای انسان اگر می خواهی با خدا سخن بگویی نماز بخوان و اگر می خواهی خدا با تو سخن بگوید قران بخوان.
حالا می خواهیم پای صحبت خدا بنشینیم.
اكنون كه بحث در رابطه با نماز است از خدا می خواهیم كه در رابطه با نماز با ما سخن بگوید:
خدا می فرماید:
اقم الصلوه
نماز بخوان
اقم امر است دستوریست كه باید اجرا شود.
خداوند نمی گوید بله بنده ما در قضیه خلقت چیزی هم به نام نماز داریم اگر وقت كردی نمازی هم بخوان خدا می گوید: بنده من باید نماز بخوانی.
می پرسیم: خدایا چرا باید نماز بخوانیم چرا در مورد نماز اینقدر سخت میگیری و چرا برای ارتباط گیری عاشقانت با خود نماز را انتخاب می كنی؟
قبل از پرداختن به پاسخگوئی خداوند، مناسب است نكته ای را جهت نشان دادن لطافت و شفافیت موجود در روابط بین انسان و خدا یاد آور شویم:
در فرهنگ پر بار اسلام سؤال كردن و پرسیدن ممنوع نیست و هیچ كجا گفته نشده كه سؤال نكن و نپرس بلكه تشویق می كند كه بپرس.
پا نشینی خداوند خیلی لذت دارد و در برابر هم خدا از اینكه بنده اش به سراغش برود خشنود می شود تا آنجا كه می گوید: بنده من بیا با هم صحبت كنیم، بیا برایت حرف بزنم.
بنده من تو كه هر جایی می روی و پای صحبت هر كسی می نشینی و هر گونه حرفی از حق و باطل را می شنوی یك بار هم بیا پای صحبت من بنشین انتخاب وقت زمان و مكان هم با تو.
هر وقت خواستی و هر قدر خواستی
افسوس كه ارباب وفا را نشناسی ما یار تو باشیم و تو ما را نشناسی
در قران می فرماید:
فاقرؤا ما تیسر القران
حال به سراغ پاسخ خداوند می رویم كه سؤال كردیم خدایا چرا باید نماز بخوانیم: 
خداوند می فرماید: لذكری
برای آنكه با نمازت در مقاطع سه گانه یا پنج گانه شبانه روز به یاد من باشی و من در خاطر تو.
باز سؤال می كنیم كه خدایا:گیریم به اینكه نماز خواندیم و با نمازمان بیاد تو بودیم و تو در خاطر ما آنوقت نتیجه چه می شود؟
خداوند در پاسخ می فرماید:

ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنكر
اثرش این می شود كه انسان با مسلح شدن به سلاح نماز دیگر گناه نمی كند و سراغ فحشاء و منكر نمی رود.
نماز گزار گناه نمی كند چرا كه نماز نور است و گناه ظلمت.
نور و ظلمت در یك جا با هم جمع نمی شوند، چون نور بیاید ظلمت از بین می رود.

در اینجا با مواجه شدن با پاسخ خداوند كه نماز خوان گناه نمی كند قدری موضوع پیچیده می شود و ابهاماتی بوجود می آید كه به هیچ وجه برای انسان قابل هضم و درك نمی باشد.
لذا باز از خدای خود سؤال می كنیم:خدایا این مطلب برای من قابل درك و هضم و پذیرش نیست كه نماز خوان گناه نمی كند، جنایت نمی كند، مرتكب فحشاء و منكر نمی شود، حقوق دیگران را ضایع نمی كند چرا كه ما در جامعه با چشم خود می بینیم كه افراد نماز می خوانند دروغ هم می گویند، نماز می خوانند غیبت هم می كنند، نماز می خوانند حقوق دیگران را هم ضایع می كنند و صدها مصداق دیگر از نماز گزاران.
حال پروردگارا آیا سخن تو را در قرآن بپذیریم كه نماز خوان گناه نمی كند یا این واقعیت های تلخی را كه علی الدوام با همه وجود خود شاهد آن هستیم.
خلاصه خداوند در پاسخ می فرماید:
ویل للمصلین وای بر نماز گزاران
سؤال می كنیم خدایا تو خود فرمودی اقم الصلوة – نماز بخوانید و باید بخوانید.
حال خود می فرمائی ویل للمصلین – وای بر نمازگزاران
خداوند می فرماید
دنباله سخن را گوش كن
الذینهم عن صلاتهم ساهون
نه هر نمازگزاری بلكه آن دسته از نمازگزارانی كه در نماز سهل انگاری می كنند و نسبت به نماز غافل و بی توجه هستند و از نماز درس و الهام نمی گیرند.
نماز یكی شكل ظاهری دارد و یكی محتوا و باطن.
اولی به منزله جسم و دومی به منزله روح و واضح است كه جسم بدون روح جسم مرده است و جسم مرده و بدون روح هیچ نقش و تاثیری ندارد لذا:
نماز بدون روح یعنی نمازی كه بدون توجه و الهام گیری باشد هیچ نقشی در اصلاح فرد و جامعه ندارد و جنبه ابزاری برای اصلاح جامعه ندارد.
آری! ویل للمصلین
الذینهم عن صلاتهم ساهون
وای بر آن عده نمازگزارانی كه هیچ توجهی به پیامها و درسهای سازنده نماز ندارند و نماز فقط برای آنها جنبه سرگرمی دارد.
بنده من مسائلی كه تو مطرح كردی و مصادیقی را كه از نمازگزاران گنهكار نام بردی كه در كنار نمازشان دروغ می گویند، غیبت می كنند، به حقوق دیگران تجاوز می كنند و… اینها نمازگزارانی هستند كه نمازشان روح ندارد و نسبت به درسها و الهامهای نماز غافلند.
روح نماز درس نماز است و ارزش و تاثیر نماز پس دادن درس های نماز است.
نماز كلاس گناه ستیزی است
كلاس منكر و فحشاء ستیزی است و نمازگزار عنصری گناه ستیز و منكر گریز.
 

بارالها!
توفیق وظیفه شناسی و انجام وظیفه گناه شناسی و ترک گناه را به ما عنایت فرما!
 

 التماس دعا

پنج شنبه 15/11/1388 - 15:43
دعا و زیارت
حضرت علی (ع) :
“ نماز ، كوبنده شیطان است ” (1) در سپیده دم حیات ، هنگامیكه خدا ، انسان ” را آفرید و از روح الهی خویش ، در وجود او دمید ، مقرر فرمود تا همگی فرشتگان مقرب درگاهش ، آدم
ابوالبشر (ع) را سجده كنند .
در این میان “ ابلیس ” انسان را فاقد لیاقت برای مسجود فرشتگان بودن یافت و از فرمان الهی سر بتافت و به واسطه این تمرد از درگاه الهی رانده شد .
اما “ شیطان با این كه در بسیاری از موارد مترادف با “ ابلیس ” معرفی شده است ، از نظر قرآن و روایات ( و با آنچه كه خواهیم گفت از دیدگاه علمی ) با “ ابلیس ” به كلی متفاوت است . بدین معنی كه “ شیطان ” را می توان ، عبارت از همه آن نیروها و موجوداتی دانست كه انسان را به گناه كردن وا می دارند و یا به طور كلی به نحوی از انحاء در انسان ،ایجاد بیماری و مرض می نمایند .
در این مورد حتی بسیاری از روایات اسلامی را می توان یافت كه در آنها از میكروبهای بیماریزای انسان نیز با عنوان “ شیطان ” نام برده شده است و حتی می توان ایجاد بیماریها عفونی انسان را نیز به نوعی ، ناشی از غلبه شیطانهایی به نام باكتری ، انگل ، قارچ ، ویروس ، و .. به حساب آورد . به این ترتیب ، ابیات مشهور و زیبای زیر :
شیطان كه رانده گشت بجز یك خطا نكرد
خود را برای سجده آدم رضا نكرد
شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز
كو سجده را بر آدم و این بر خدا نكرد

علیرغم آن كه حاوی مفاهیم عمیق در جهت توجه دادن ، به خطر بزرگ بی نمازی است ، از لحاظ به كاربردن كلمه “ شیطان شاید اندكی اشكال داشته باشد ، چرا كه آن موجودی كه در مقابل آدم (ع) حاضر به سجده نشد ، “ ابلیس ” و یكی از فرشتگان الهی بود ، اما شیطان ها موجودات بسیار متعددی هستند كه نه تنها با وسوسه های شیطنت آمیز خود ، باعث ایجاد بیماریهای روحی ( گناهان ) و بیماریهای روانی ( مثل وسواس ) می شوند ، بلكه بیماریهای جسمی ( مانند انواع بیماریهای عفونی ) را نیز ایجاد می كنند . به هر تقدیر ، شاید بتوان “ شیاطین ” را بعنوان لشكریان بسیار متعدد “ ابلیس ” تلقی نمود .

در شماره های اولیه این مجموعه مقالات از تاثیر نماز بر بیماریهای مختلف میكروبی ، از جمله عفونتهای پوست ، دهان و دندان ، دستگاه تنفس ، دستگاه ادراری و .. سخن گفتیم و “ كوبندگی ” نماز را در مورد شیاطین عفونت زا ، در انسان بررسی نمودیم . اما نكته ای كه در این شماره خواهیم گفت ، به بحث “ تعادل ناقل های عصبی ” كه در شماره گذشته مورد بررسی قرار گرفت می باشد.
درباره ناقل های عصبی با توجه به دانسته های جدید علمی گفتیم كه تمام بیماریهای روانی انسان و حتی گناهانی كه مرتكب می شود ( بیماریهای روحی ) تماما بر اثر ایجاد تغییر و تحولاتی است كه در مواد شیمیایی موجود در دستگاه عصبی او بوقوع می پیوندد و بررسی كامل پیرامون این نظریه تحول شگرفی در تمامی عرصه های بشری ، اعم از انسان شناسی و فلسفه و روانشناسی و جامعه شناسی و .. ایجاد خواهد كرد ، چرا كه با این دیدگاه بوسیله قرص و آمپول و با روش دو دوتا چهار تا می توان به سراغ مشكلات مزمنی كه قرنها بشر را آزرده اند رفت و مثلا ریشه
فساد و فحشاء و دروغگویی و حسادت و .. را بدین طریق خشكاند !
اما همانجا اشاره كردیم كه علم بشر تا رسیدن به روزی كه قادر شود “ تعادل ناقل های عصبی ” را به بهترین شكل در وجود انسانها برقرار سازد ، راه درازی در پیش دارد ، اما آیین مقدس اسلام و بخصوص پیشوایان بزرگ مذهب تشیع ، از قرنها پیش ، ضمن قرار دادن “ عدل ” در كنار اساسی ترین اعتقاد دینی خود یعنی “ توحید ” یك جنبه مهم عدل را برقراری تعادل در وجود انسان دانسته اند و برای برقرار نمودن این تعادل روشهای گوناگونی پیشنهاد كرده اند كه در صدر این روشها “ نماز ” قرار دارد . در بحث تعادل ناقل های عصبی می توان با یافته های امروزی دانش بشر ، از تعادل خارج شدن برخی ناقل های عصبی را ( مثلا با فزونی یافتن یك ماده شیمیایی نامطلوب ) منجر به ایجاد اختلالات روانی و یا انحرافات در انسان دانست . بدین معنا كه مجموعه ای از “ مواد شیمیایی نامطلوب ” در دستگاه عصبی انسان حضور می یابند كه او را به یك بیماری روانی مبتلا می سازند و یا او را به حسادت ، دروغگویی ،
بدبینی و .. وادار می كنند .
حال با توضیحی كه در آغاز پیرامون “ شیطان ” ارائه نمودیم می توانیم با تكیه بر قرآن و روایات معصومین (ع) این “ مواد شیمیایی بد و نامطلوب ” را مصداق دیگری برای “ شیطان ” بدانیم ، كه همان عامل تمام بیماریهای جسمی و روانی و انحرافات و گناهان بشر است .
بدین ترتیب علیرغم نقشی كه برای “ شیطان ” در ایجاد بیماریها در انسان ذكر كردیم ، می توانیم پیرامون آن بخش از مفاهیم قرآنی كه به “ امراض قلب ” اشاره كرده است ، یا آن گروه از آیات شریفه الهی كه به بحث پیرامون تاثیرات شیطان بر انسان پرداخته است ، به درك بهتری با مدد توجهات علمی برسیم و بفهمیم كه شیطان از چه راهی ممكن است در درون
انسان بیماری روانی یا روحی ( مرض ) ایجاد كند .
در واقع با یافته های امروز علم بشر ما می توانیم نام آن ناقلهای عصبی نامطلوب و بیماریزا را ، زیر عنوان كلی “ شیاطین ” بشناسیم . و این همان اعتقاد به ظاهر ساده و از مد افتاده ایست كه قرنها ، بشر بدان پایبند بوده است و حتی بیماریهای روانی مثل اسكیزوفرنی را ناشی از تسخیر انسان به وسیله شیاطین و اجنه دانسته است .
اما بدیهی است كه علم امروز بشر ، هر روز كه می گذرد این شیاطین ، یعنی همان ناقلهای عصبی نامطلوب و بسیار ریز را ، از روشهای دقیق و پیشرفته علمی ، بهتر و بیشتر شناسایی می كند و به دام می اندازد و بر خلاف روش گذشتگان كه با جن گیری یا به شلاق بستن بیماران روانی قصد بیرون راندن اجنه و شیاطین از وجود آنها را داشتند ، قصد دارد با روش كاملا علمی ، تیشه بر ریشه شیاطین دستگاه عصبی انسان بزند . هر چند كه این رویا شاید در قرنهای آینده به تحقق بپیوندد.
ولی در این میان راه دیگری نیز برای مقابله شدید با این شیاطین درون موجود است و آن “ ایمان مذهبی ” و بخصوص نماز است .(2) نمازگزار واقعی ، هرگز دروغ نمی گوید ، هرگز
حسادت نمی ورزد ، هرگز بخل نمی كند ، هرگز دشنام نمی دهد و خلاصه به همین ترتیب از همه حالتهای نامطلوب روانی و روحی ، كه شیاطین درونی در صددند او را بدان گرفتار نمایند ( یعنی همان امراض قلب ) ، خلاصی پیدا می كند ، چرا كه “ نماز ” كوبنده شیطان است و به قدرتمندانه ترین شكل ممكن با همه شیاطینی كه قصد دارند انسان را دچار بیماریهای جسمی ، بیماریهای روانی و یا گناهان و انحرافات ( بیماریهای روحی ) نمایند ، مقابله می كند .
پنج شنبه 15/11/1388 - 15:38
دعا و زیارت
نماز فراموش نشود !
افزایش فشار خون یكی از شایع ترین دلایل مراجعه به پزشك در سرتاسر دنیاست. به علت عوارض خطرناك و متعددی كه این بیماری برای بسیاری از اعضای بدن از جمله قلب، مغز، كلیه و چشم و .. دارد، سعی و اهتمام فراوانی در دانش پزشكی برای پیشگیری و كنترل این بیماری وجود دارد.

در تمامی منابع معتبر علمی، برای پیشگیری از ابتلا به افزایش فشار خون و همچنین كنترل تعداد زیادی از بیماران كه افزایش فشار خونی در حد خفیف یا متوسط دارند، رعایت برخی اصول و استفاده از درمان های غیر دارویی توصیه می شود. درمان های غیر دارویی ضمن آن كه هزینه چندانی را بر بیمار تحمیل نمی كنند، در پایین آوردن فشار خون و ممانعت از بروز و پیشرفت آن مؤثرند.
چهار درمان اولیه و بسیار مهم غیر دارویی كه در منابع جدید علمی برای كنترل فشار خون مورد توجه قرار می گیرند ، عبارتند از:




اما با توجه به نقش بسیار مهمی كه نمازهای واجب یومیه، در ایمن كردن انسان در مقابل استرس ها و مشكلات گوناگون زندگی ایفا می كنند( از جمله تأثیر نماز بر اضطراب كه در قسمت های بعدی مورد توجه قرار خواهد گرفت ) و نیز با توجه به الزامی كه نماز به شخص نمازگزار مبنی بر عدم مصرف مشروبات الكلی می دهد، می توان این امر را قدم مؤثری در پیشگیری و كنترل فشار خون تلقی كرد.
از طرفی نماز با حركات موزون و قیام و قعود و ركوع و سجود منظمی توأم است كه قابل مقایسه با یك نرمش سبك روزانه مشابه آنچه كه در درمان های غیر دارویی فشار خون توصیه می شود، می باشد. همچنین اگر به یاد آوریم كه مسلمان نمازگزار، رو به قبله مكتبی نماز می خواند كه خدای آن مكتب از پُرخوری و شکم پارگی بیزار است و مثلاً "عالمان فربه و چاق را دشمن می انگارد " متوجه خواهیم شد كه هر چهار درمان غیر دارویی مذكور، برای كنترل و پیشگیری افزایش فشار خون، در ورای احكام نورانی نماز نهفته است.
2. كاهش یا عدم مصرف الكل 3. كم كردن وزن 4. انجام ورزش های سبك به طور منظم در شبانه روز
1. كاهش اضطراب و استرس
پنج شنبه 15/11/1388 - 15:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته