• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 178
تعداد نظرات : 221
زمان آخرین مطلب : 5038روز قبل
دعا و زیارت

خدایا نمی دونم چطوری تو رو شکر کنم ...

به خاطر اینکه از میون این همه آیین و مذهب منو در خانواده ای مسلمان و از اون بالاتر شیعه و محب اهل بیت قرار دادی ...

به خاطر اینکه من از میون این همه کشور تو دنیا تو ایران متولد شدم ...

 

خدایا از ته دل ازت ممنونم ...

خدایا تو آنچنانی که من می خواهم ، مرا آنچنان کن که خود می خواهی ...

اللهم ‌الرزقنا توفیق‌الشهادة فی سبیلك تحت

دوشنبه 10/4/1387 - 9:20
دعا و زیارت

دعای فرج

گفتم: دلم گرفته و ابرهای اندوهش سیل آسا می بارد. آیا نمی خواهی با آمدنت پایان خوشی بر دلتنگیم باشی.

گفتی بگو: «اللهم عجل لولیک الفرج»
گفتم: اگر امید آمدنت نبود، اگر روز خوش ظهور در ذهنم تجلی گر نبود، هیچ گاه روزگار انتظار را برنمی تابیدم. آیا نمی خواهی به خاطر تنها دلخوشی دل غمدیده ام بیایی.
گفتی: بگو«اللهم عجل لولیک الفرج»
گفتم: روز آمدنت نبودم، روز رفتنت هم نبودم، اما حالا با التماس از تو می خواهم که روز ظهورت باشم،
گفتی: بگو«اللهم عجل لولیک الفرج»
گفتم: تو که گفتی با غم شیعیانت دلتنگ می شوی، اما من سوختم و از تو خبری نشد.
گفتی: بگو«اللهم عجل لولیک الفرج»
گفتم: چه روزها و چه شبها این دعا را زمزمه کرده ام اما تو نیامدی.
گفتی: صدای تپش های قلبت را بشنو، اگر از جان برایت عزیزترم با هر صدای تپش قلبت باید زمزمه کنی«اللهم عجل لولیک الفرج»
و من به عقب بازگشتم و دیدم که چه سالها قلبم تپیده و برای آمدنت دعای فرج نخوانده ام، ای عزیزتر از جانم.

اللهم ‌الرزقنا توفیق‌الشهادة فی سبیلك تحت لواء

دوشنبه 10/4/1387 - 9:15
خانواده

ِبسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

السلام علیك یا ابا عبدالله الحسین(ع)

 

آقا و مولایم

سلام

 

بیا ای یوسف زهرائی،

بیا و خوابهای خوب را تعبیر كن

و با دستان پر مهرت، قطرات اشك را از گونه زمان بزدا.

بیا كه مشتاقانه منتظریم پرچم نصرتت را بر هر كوی و برزن نظاره كنیم

و سجده شكر به جا آوریم پس بیا ،

 زودتر بیا كه ما منتظریم.

 

اللهم عجل لولیك الفرج

دوشنبه 10/4/1387 - 9:13
دعا و زیارت
الغوث الغوث یا مهدی
هیچ امیدی نباشد بر من و احوال من
مستحق هیــچ پروازی نباشد بال من
كارهای من وصالت را به تاخیر افكند
بوی هجران می دهد پرونده اعمال من
من دگر آن نوكر خوب و قدیمی نیستم
این لباس نوكری گرید بر این احوال من
بارها دستم گرفتی و نمـــــك گیرت شدم
بارها شد ، جای من تو آمــدی دنبال من
بارها خوردم زمین از جا بلندم كرده ای
شكر یك نعمـــت نكرد آخر زبان لال من
یاد آن حال و هوای خلوت با تو بخیــــر
با دعای خویش ده تغییر سوء حـال من
تا دم آخر منم شرمنده احســــــــــــان تو
من گنه كردم تو كردی گریه براحوال من
دوشنبه 10/4/1387 - 9:12
دعا و زیارت

عمری است كه از حضور او جاماندیم

در غــربت ســـرد خویش تنها مــاندیم

او مـــنتظر است كـــه مـــا بر گـــــردیم

ماییـــــم كه در غیبت كبـــــری ماندیم

 

حالا 3 تا صلوات برای تعجیل فرج آقامون بفرست.

دوشنبه 10/4/1387 - 9:10
دعا و زیارت
چه بگویم؟ کدام یک از حرفهای دلم را ؟ خسته ام ! از نامهربانیها خسته ام ! آری روزگارم به سختی می گذرد.
 اشک مرا می شناسد چرا که همیشه مرا در بیابانهای احساساتم یاری می کند
 و هر زمان که احساس دلتنگی و غم و غصه در روحم پیچیده می شوند برای نجاتم به سراغم می آید.
 می دانی! مدتهاست قلب بیمارم را به مشت گرفته  و به گدایی محبت آمده ام.
قلب بیمارم را پس زدی و شکستی . آن هم زمانی که تنها درمان قلب بیمارم دوای محبت بود. گله ای نیست!
 برو! و من برای همیشه قلب بیمارم را در سینه خواهم فشرد تا محبت بیگانه ای دوای دردش نباشد چرا که می دانم خواهی آمد.
در یکی از ماههای فصل بهار سال آینده
آن هم
بر سر خاکستر مزارم. ............
دوشنبه 10/4/1387 - 9:8
دعا و زیارت

مهدی جان!

اگر تو بیایی همه لحظه های عاشقانه زیستنم نثار آن شمعی باد که وجودم را به خاطر رسیدن به تو روشن نگه داشت سال هاست در غروب ادینه حضور غریبانه ات را به انتظار  نشسته ام و بر تمامی دشت ها شقایق عشق کاشتم صحرای دلم را از عشق به دیگران تهی نمودم

تا تنها عشق تو مجمر دلم بیفروزد...

هر روز غروب امیدی تازه در دلم جرقه میزند که شاید فردا بیاید و من نیز در انتظار فردا

و فرداهایی دیگر با نگاهی نگران بر سر راهت نشسته ام تو را غایب کردند نه اینکه حاضر نباشی چون ظاهر نیستی غیبت به معنای حاضر نبودن تهمتی است ناروا که به تو زدند وآنان که بر این پندارند فرق میان ظهور و حضور را نمیدانند و امدنت را در انتظار آنیم به معنای ظهور است نه حضور...

دوشنبه 10/4/1387 - 9:6
دعا و زیارت

خالق مهربان من !
اگر دست تقدیر تو، لباس سپید آخرت را بر تن من پوشاند و درخت زندگی ام ، تن به خواب زمستانی و ابدی خویش سپرد و میان من و آن بهار موعود جدایی افتاد، پس در زمانی که سیمای مهربان آن ماه تابان در آسمان چشم مردمان آشکار شد، مرا از محراب قبرم برانگیز و توفیق احرام در صحن و صفایش عنایت کن تا لبیک گویان در گرد کعبه وجود مقدسش طواف کنم.

دوشنبه 10/4/1387 - 9:3
دعا و زیارت

نه شرم وحیا نه عار داریم از تو

اما گله بیشمار داریم ازتو

مامنتظر تونیستیم آقاجان

تنها همه انتظار داریم از تو

آقاجونم.....سرورمن ..نمی خوام فقط از تو انتظار داشته باشم..میخوام منتظرت باشم به معنای واقعی...خودت کمکم می کنی دیگه...

عزیزدلم می خوام ازت یه خواهشی بکنم...همه می گن که اگه خدا بهمون لطف کنه ویه استعدادی رو توی وجودمون قراربده...دوست دارن یه جوری تو قالب یه کاری اون استعداد رو به بهترین کسشون تقدیم کنن...حالا منم می خوام که این خواهش رو ازت بکنم که کمکم کنی تا به خودت تقدیمش کنم....یه کوچولو هم میترسم...می ترسم که که نتونم اونجور که لایق توباشه بهت بدمش...پس خودت هوامو داشته باشیااااااا

مهدی جان..آقاجونم...خیلی خیلی بهم کمک کردی ....همیشه حضورت رو کنارم حس کردم...تا آخر دنیا مدیونتم

***خیلی حرف زدم***...بقیه حرفام واسه بعد

در پناه حق

يکشنبه 9/4/1387 - 17:17
دعا و زیارت

السلام علیک یا شـمس الهــــدی

السلام علیک یا شمس الهدی

سلام بر تو ای آسمان مهربانی و خورشید عنایت، بازهم چون بچه ای خطا کار، سرافکنده و شرمسار به دیدارت، نه به زیارتت، نه نه، به پابوست آمدم، اگر بپذیری و از اینجا به آستان کبریائیت محرومم نسازی، که به هزار امید و آرزو آمده ام، آمده ام تا در به رویم بگشایی که طمع در کرامت و شرافت شما و خاندان کریم تان بسته ام تا به پیشگاه لایتناهی حضرت رب العالمین استغاثه کنم و از عرش رحمانی خداوندگار سایه غفران و عنایت طلب کنم.

اگر فرشتگان بپرسند که چه آوردی که چنین امید بسته ای ؟ خواهم گفت: دستهای خالی ام رو به آسمان سخاوت بلند است و کلام مولایم علی بر زبان که فرمود: " یا سریعَ الرِّضا، اِغفِر لِمَن لا یَملِکُ الّا الدّعا" ، ای خداوندگاری که به زودی از بندگانت در می گذری، کسی را که چیزی جز دعا ندارد در جلب عنایتت بگیر،

به فرشتگان خواهم گفت: به خداوند بگویید کسی بر آستانه ایستاده است و می گوید: " یا خَبیراً به فَقری و فاقَتی یا رَبِّ  یا رَبِّ  یا رَب، اسئَلک به حَقِّکَ و قُدسِک و اعظَمِ صِفاتِک و اَسمائُک"  (ای دانای به فقر و ناداریم، ای پروردگار، ای پروردگار، ای پروردگار، ترا به حق خودت و پاکی و قداستت و بالاترین صفات و اسماءَت می خوانم) ترا می خوانم در گنج نادارانی یا " کنز المفتَقِرّین" ،  نه به دارایی ام که کوله باری از عبادت آورده ام اما یک دنیا چشم امید.
السلام علیک یا شمس الهدی

اگر گویند که شایسته درگاه و اجابت دعوت نیستی و از اهل آتشی، خواهم گفت که آتش وعذاب را از ما بر خواهد گرفت که در باورم نمی گنجد " اَم کَیفَ تؤلِمُهُ النّار وَ هُوَ یأسُ فَضلًک" ( چگونه آتش گزندی رساند آنرا که به فضل و کرامت امیدوار است) اما عذاب هجران و قهر خداوند را هرگز نمی توانم تحمل کنم که " اِلهی وَ سِیِّدی وَ مَولایَ وَ رَبّی، صَبَرتِ عَلی عَذابک، فَکَیفَ اَصبِرُ عَلی فِراقِک" خدایا کوچکتر از آنم که در فراق و دوری تو را برتابم، شنیده ام که اولیاء تو گفته اند، "الهی َمنِ الِّذی َنزَّلَ بِكَ مُلتَسمِاً قَرّاكَ فَما قَریَتِه" خدای من کیست که به امید دیدارت به درگاهت فرود آید و تو او را در قرب خود نپذیرفته باشی.

اگرم بدانند که گناهان قلب و رویت را سیاه کرده است، فریاد خواهم کرد که پیغامی به خدایم برسانید که " إِلهی إِن كانَ قِبحُ الذِّنبُ مِن عَبدِك ، فَلیَحسُنِ العَفوُ مِن عِندك"، خدایم می داند که اگر گناه از جانب بنده زشت باشد، حتماً عفو و گذشت از جانب تو پسندیده است.

السلام علیک یا شمس الهدی

فرشتگان را خواهم گفت، چه گناهانی را که از سر مهر و غرور مرتکب شدم و " سَتّارَ العُیُوب و یا عَلامَ الغُیوُب" به یک چشم عنایت از همه آنرا پوشانید و از لطف و روزی، لحظه ای دریغم نکرد.

ای ملائک مقرب، امام هشتم را به ضمانت آورده ام تا اگر که آهویی نیستم تا او ضامن این آهو شود، حتماً ضمانت ره گم کرده ای که باز آمده است را خواهد کرد.

ای ملائک بگویید در آستانۀ در، با گردنی شکسته و قلبی مالامال از امید ایستاده است و نجوا می کند که " اَیَحسُنُ اَن اِرجِع عَن بابَك بِالخَیبتهِ مَصروفا وَ لَستُ اُعرِفُ سواكَ مَولا بِالاِحسانِ مَوصوفا"  آیا شایسته است که نومید از درت بازگردم حال آنکه جز تو مولایی را که به احسان معروف باشد، نمی شناسم.

خدایا اگر از این ناچیز در گذری و قطره ای از دریای بیکران مهرت را بر وجودش نازل فرمائی، آرزویی دارد، " وَ احفَظنی بِرَحمَتِکَ وَ اجعَل لِسانی بِذِرِکَ لَهِجا وَ قَلبی بِحُبِّکَ مُتَیِّما ".

قلبم را  ای ثروت بی انتها، ای " غافِرَ الذَّنبِ وَالخَطیئات، اِی مُبَّدِلَ السَّیِئات بالحَسَنات" ، قلبم را به عشق و مهرت متبرک گردان.

امین یا رب العالمین

پنج شنبه 6/4/1387 - 8:23
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته