• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 16
زمان آخرین مطلب : 3458روز قبل
اهل بیت
حضرت اباعبدالله، جعفر بن محمد، امام صادق علیه‌السلام: ... وَ إِیَّاكُمْ‏ أَنْ تَشْرَهَ‏ أَنْفُسُكُمْ إِلى‏ شَیْ‏ءٍ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْكُمْ؛ فَإِنَ‏ مَنِ انْتَهَكَ‏ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ هاهُنَا فِی الدُّنْیَا، حَالَ اللَّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ نَعِیمِهَا وَ لَذَّتِهَا وَ كَرَامَتِهَا الْقَائِمَةِ الدَّائِمَةِ لِأَهْلِ الْجَنَّةِ أَبَدَ الْآبِدِینَ... .(1)
فراری باشید از اینکه خودتان را حریص و دلباخته کنید(2) نسبت به هر چیزی که خداوند حرام کرده، چرا که آنکس که به این مرحله رسیده که حرامهای الهی را در این دنیا بی خجالت و به راحتی انجام می دهد و حرمتها را می‌شکند، خداوند هم بین او و بهشت و بین او و نعمتهای بهشت و بین او و لذتهای بهشت و بین او و کرامتهای پایدار و دائمی(3) نسبت به بهشتیان تا نهایت ابدیت، مانع ایجاد خواهد کرد. 
                            

(1): کافی، کلینی، دارالحدیث، ج15، ص13.
(2): دلباخته روابط حرام با جنس مخالف، دیدن فیلمهای مبتذل، دلباخته کسب درآمدهای ربوی و بدون زحمت، دلباخته چت و همکلامی با نامحرم و ...
(3): در این دنیا هر نعمتی حتی معنویتها مدت زمان محدودی دارد به گونه ای که مثلا چون ظرفیت ما کوچک است، پس از ساعتی زیارت و حس و حال معنوی خسته می شویم، مدتی که کنار سفره می نشینیم خسته می شویم، پس از مدتی که با همسر خود هستیم خسته می شویم و اگر تنوع کارها و فعالیتها در طول روز که این خود یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است، نبود قطعا پس مدتی مانند بیماران روانی سرگردان می شدیم، اما در بهشت اینگونه نیست حتی یک نعمت آن پایدار و غیر خسته کننده است و دائما لذت جدید می افزاید. حال واقعا کسی که این لذتهای پر از نقص این زندگی را فدای لذتهای دائمی و پایدار جهان پیش‌رو می کند، کوته بین که هیچ بلکه لایق بدترین صفتهاست که خداوند در کتاب شریفش فرمود: أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ‏ هُمْ‏ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون‏{اعراف/179}.

 

شنبه 3/12/1392 - 22:32
اهل بیت
آیا زنان ایمانشان از مردان کمتر است؟

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ ... فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ ... .‏(1)
ای مردم، زنان نقصان در ایمان(2) دارند ... علت این نقصان ایمان این است که در آن ایام مخصوص نمی‌توانند نماز بخوانند.
            

(1): نهج‌البلاغه، صبحی صالح، خطبه80
(2): مراد از معنای ناقص در ایمان، در کلام امام:
اولا: ناقص در لغت عرب در مقابل زیاد استعمال می شود. بنابراین اگر یک حالت تعادل را فرض کنیم، نقصان و زیاده نسبت به آن معنا پیدا می کند.
ثانیا: نقصان در ایمان نمی تواند به معنای عدم توانایی زنان در رشد معنوی و یا کم بودن رشد معنوی و تعالی روحی آنان نسبت به مردان باشد چرا که هم در آیات قرآن کریم و سایر روایات اهل بیت زن و مرد از حیث تعالی روحی و کسب تقوا و ایمان فاقد تفاوت دانسته شده‌اند.
نتیجه اینکه نقصان در ایمان به معنای کمتر شدن برخی از اعمالی است که بواسطه آنها می توان ایمان کسب کرد. مانند اینکه زنان در این ایام نمی توانند نماز بخوانند. کما اینکه خود حضرت نیز نقصان در ایمان را به نقصان در انجام عمل تفسیر کرده اند، آنجا که فرموده است: فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ. بنابراین زنان بواسطه خلقت طبیعی و خارج از اختیار خود نمی توانند در این ایام برخی از عبادات را انجام دهند.
و این به این معنا نیست که در همین ایام هیچ عبادت دیگری را نمی توانند انجام دهند و بر ایمان و رشد خود بیفزایند، مانند اینکه در همین ایام در سجاده خویش و جایشگاه نمازشان مشغول ذکر و یاد خدا باشند. یادی که می تواند از نمازی که یک مرد با هزار مشغولیت فکری انجام می دهد بهتر باشد. و یا هر عبادت دیگری مانند کمک به بقیه و سایر اعمال دیگر مخصوصا در این ایام که بتواند این نقص را جبران کند.
و بر فرض که در این ایام هیچ عبادتی را انجام ندهند، مگر عبادت فقط در شکل ظاهری اعمال خلاصه می شود، همانطور که در روایت داریم که به واسطه اخلاص است که درجات مومنین متفاوت می شود، زن می تواند نمازی با اخلاصتر در همان ایام که بر او واجب است بخواند که برابری کند با عبادت دهها مرد، بماند که عواطف و روحیات لطیف یک زن شتاب دهنده‌ای قوی به معنویات او و رابطه اش با خدای متعال است البته اگر قدر این نعمت را بداند.
پس روشن است که قصد امام علیه السلام پایین آوردن شان و منزلت زنان نیست که خود بهترین زنان یعنی حضرت زینب کبری سلام الله علیها را تقدیم جامعه انسانی کرده است. البته این جمله می تواند هشداری باشد به زنان که در این ایام و ایام بعد از آن جبران این لحضات را بکنند، و چون خداوند در این ایام از آنها برخی اعمال را نخواسته، خود را بی نیاز از ارتباط معنوی و ملکوتی و خودسازی بدانند

 

پنج شنبه 1/12/1392 - 6:18
اهل بیت
سبک زندگی: استفاده از نظر مشاور فقط در چارچوب نظام معارف دین

حضرت اباالحسن، علی بن ابیطالب، امام امیرالمومنین علی علیه‌السلام: ... یَنْقُلُ الرَّدَى عَلَى ظَهْرِهِ مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ لِرَأْیٍ یُحْدِثُهُ بَعْدَ رَأْیٍ یُرِیدُ أَنْ یُلْصِقَ مَا لَا یَلْتَصِقُ وَ یُقَرِّبَ مَا لَا یَتَقَارَبُ فَاللَّهَ اللَّهَ أَنْ تَشْكُوا إِلَى مَنْ لَا یُشْكِی شَجْوَكُمْ وَ لَا یَنْقُضُ بِرَأْیِهِ مَا قَدْ أَبْرَمَ لَكُمْ ... .
... که هلاکت و نابودی(8) را بر پشتش سوار کرده دائما تغییر موضع(9) می‌دهد، به جهت اینکه دائما نظر و دیدگاه وی تغییر می‌کند و می‌خواهد اموری که به هم ارتباطی ندارد پیوند دهد و بچسباند و مسائلی را که قرابتی ندارند در کنار هم قرار دهد(10)، شما را به خدا، شما را به خدا، در پیش کسی که نمی‌تواند غم و اندوه و مشکل شما را برطرف کند، طرح مسئله و دعوا و مشاوره نکنید، و او نمی‌تواند با نظرش، آنچه در حق شما ثابت است(11) و باید به آن عمل کنید را نقض کند(12)، ... .
                              

(8): جهالت و هواپرستی
(9): گاهی راستی است و گاه چپی، گاهی هوای علی را دارد و گاهی معاویه، با هر دولتی چرخ می‌زند، مدل همانها لباس می‌پوشد، با دوستان آنها دوست می‌شود و با دشمنان آنها دشمن، کاری ندارد که این دشمن در سپاه حسین بن علی باشد یا یزید. زن یا مردی است که در میان یک خانواده دائما حرفها را درست می‌شنود و با تحریف بازگو می‌کند. تا دیروز دوست خوبی بود همیشه حرف از همیاری و همزبانی و همدلی می‌زد اما امروز پولی به جیب زده، باید هدیه‌ای تقدیمشان کنید که زیر پایشان را هم نگاه کنند، همه آگاهند که اصلا سواد این کار را ندارد، اما به هر دلیلی شده مدیر مدرسه، شده نماینده مجلس، شده راهنمای یک عده‌ای و هزاران شدن‌های بی‌تخصص و تعهد یا کم تخصص و تعهد، خلاصه بهتری از او هست و او شده مسئول، حال دیگر اگر کمتر از جناب دکتر یا مهندس یا مدیر محترم و ... به او بگویی، حسابت با کرام‌الکاتبین است.
همه این بالا و پایین شدنها را، امام علی علیه‌السلام در عبارت بعدی اینگونه دلیل می‌آورند که چون دائما نظرش تغییر می‌کند، می‌دانی چرا چون اصولش از جای اصیلی نیامده، جای اصیل فقط قرآن و احادیث است و برای دستیابی به اصول آن باید به متخصص متعهدش رجوع کنی و بس.
(10): هر منطق و دلیلی که با منطق و دلیل قرآن و کاملترین انسانها یعنی معصومین، همخوانی نداشته باشد، و توجیه روی توجیه باشد و گرچه سخن رایج بشر امروز باشد و گرچه در میان گزاره‌های دانشهای امروزی باشد، چه سیاست چه اقتصاد و ...، می شود مصداق همین عبارات امام علی علیه‌السلام: (می‌خواهد اموری که به هم ارتباطی ندارد پیوند دهد و بچسباند و مسائلی را که قرابتی ندارند در کنار هم قرار دهد).
(11): مراد از " آنچه در حق شما ثابت است" برنامه و نظر دین اسلام که خداوند فقط همین برنامه را قبول دارد و در حق ما ثابت کرده است.
(12): خداوند برای هدایت انسانها قوانینی را فرو فرستاده و فقط بر اساس آنها بشر را باز خواست می کند و کاری به عقاید و افکار غلط ما ندارد که اگر اینگونه باشد فرستادن برنامه دیگر معنایی ندارد و کاری است غیر عاقلانه.
اینکه در ذهن ما خدا آنقدر کریم است که همه گناهان ما را می بخشد حتی اگر ما تنبه پیدا نکنیم و مسیر زندگی خود را تغییر ندهیم و هر کاری دلمان بخواهد انجام دهیم و بگوییم خدا کریم است، این حرفها و سخنان کاملا غلط است چرا که خلاف خود سخنان خدا در قرآن است.
بگوییم محبت علی (ع) داشته باش و بر امام حسین گریه کن گناهانت مانند برگ درخت می ریزد و همین دو مورد کافی است، خوب این هم از افکار واضح البطلان عده ای است.
خلاصه اینکه نظر یک مشاور، استاد، معلم، مادر، پدر، برادر، خواهر، رئیس جمهور، مسئول، مدیر، قاضی و ... اگر خلاف یک کدام از دستورات دین باشد و ما آنها را اجرا کنیم، توجیهی بر عدم بازخواست الهی و عذاب او نخواهد بود چرا که علی علیه السلام یعنی کسی که دوزخیان و بهشتیان را از هم جدا می کند می فرماید: (در پیش کسی که نمی‌تواند غم و اندوه و مشکل شما را برطرف کند، طرح مسئله و دعوا و مشاوره نکنید، و او نمی‌تواند با نظرش، آنچه در حق شما ثابت است و باید به آن عمل کنید را نقض کند)

 

يکشنبه 27/11/1392 - 21:45
اهل بیت
سبک زندگی: لازمه نجات و رشد فقط ارتباط با عالم ربانی

حضرت اباالحسن، علی بن ابیطالب، امام امیرالمومنین علی علیه‌السلام: أَیُّهَا النَّاسُ اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاحٍ وَاعِظٍ مُتَّعِظٍ وَ امْتَاحُوا مِنْ [صَفِیِ‏] صَفْوِ عَیْنٍ قَدْ رُوِّقَتْ مِنَ الْكَدَرِ عِبَادَ اللَّهِ لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ وَ لَا تَنْقَادُوا [إِلَى أَهْوَائِكُمْ‏] لِأَهْوَائِكُمْ فَإِنَّ النَّازِلَ بِهَذَا الْمَنْزِلِ نَازِلٌ بِشَفَا جُرُفٍ هَارٍ ... .(1)
ای مردم با تلاش و سختی(2) از روشنایی انسانی که خود اهل عمل است(3)، پند گیرید، و از درجات خلوص و پاکیهای چشمه‌ای(انسانی) که از آلوده‌کننده‌ها پاک شده(4)، چیزی برگیرید. بندگان خدا اعتماد به این حالتهای جهالت‌آمیز(5) خود نکنید و از خواسته‌های دل(6) خود پیروی نکنید، چرا که چنین فردی در حقیقت بر لبه رودی سیل زده(7) نشسته‌ است ... .
 

(1): نهج‌البلاغه صبحی صالح، بخش پایانی خطبه 105.
(2): معنای "استصبحوا" استفاده از نور و روشنایی فرد روشن ضمیر همراه تلاش و کوشش است. چرا که اولا پیدا کردن چنین انسانهایی سخت است و ثانیا همراه شده و اجازه تشرف به محضرشان نیز سخت و دارای آداب است و ثالثا اینکه سخن گفتن آنها نیز آداب دارد و یک دفعه همه چیز را نمی گویند بلکه با هر قدم تو در عمل به حرف می آیند که اگر قدم بر نداری، یا همان حرف قبلی را و شهود قبلی را به تو گویند و نشان می دهند یا اصلا دیگر چیزی نمی گویند.
(3): البته این مطلب واضح است که غیر از انسان و عالم عامل و ربانی و به تعبیر حضرت متعظ، هیچکس روشنایی ندارد، چرا که روشنایی یعنی آن اطلاعاتی که در مغز و فکرت گذر می کند و یاد گرفته ای دیده باشی وگرنه دانستن اطلاعات و بر زبان جاری کردن آنها بی شباهت با سخنگویی یک ربات نیست.
(4): کسی که میکروب را شناخته یعنی مسیر تکامل را تا خدا طی کرده و موانع را دیده نه اینکه عرفان نظری خوانده که معلوم نیست چقدرش عین واقع است و چقدرش نیست، او می‌تواند دست شما را بگیرد و بگوید اینکه می بینی آلودگی است و تو گمان می‌کردی پاکی است، اینکه می بینی و قبلا خوانده بودی آلودگی است، کمی از آن درست بوده و کمی غلط و ... .
(5): جهالت یعنی سفاهت، یعنی نمی‌داند و اظهار نظر هم می‌کند و انسان سفیه است که چنین کاری می‌کند. به گمانش چون پدر است، پس می‌داند که خیر دنیا و آخرت فرزندش در چیست، چون معلم ریاضی او است پس مشاور در امور زندگی او هم هست، چون مادر اوست پس خصوصیات همسر آینده او را هم بهتر می داند، چون رئیس جمهور است، رئیس سبک زندگی مردم هست، نه عزیز من تو مجری دستورات خدا باید باشی، چون عضو شورای شهر است پس مصوبات او یعنی شرع و دین خدا، در حالی که بویی از فقه و احکام اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی دین نبرده است و به راحتی مصوبه تصویب می کند بدون اینکه عقلش به این امور قد دهد و ... .
(6): چون برادر بزرگتر است حق دارد بگوید که برادر کوچکتر تو سقایم باش، چون مدیر است پس باید سبزی خانه او را هم بگیرند و تقدیم بچه‌هایش کنند، چون ماشینش آنچنانی است و کتش فلان مارک است و خانه‌اش در فلان‌جای شهر بقیه را "تو" خطاب کند و با عینک دودی بینید و ... در حالی که همه این امور عین هوی پرستی است.
(7): کسی که آن جهالتها و آن هوی پرستیها را دارد، باید هم بر لبه پرتگاهی باشد که آنرا نمی‌بیند مگر اینکه دست به دامن آن انسان روشن ضمیر شود و یا مرگ این واقعیات را به او بفهماند.

 

پنج شنبه 24/11/1392 - 21:32
اهل بیت
فلسفه احکام: بالاتر رفتن جایگاه دین یکی از فلسفه‌های انجام حج

حضرت زهرا سلام‌الله علیها: ... فَجَعَلَ اللَّه ‏... وَ الْحَجَّ تَشْیِیداً لِلدِّین‏.(1)
خداوند حج را برای استحکام و رفعت جایگاه دین اسلام قرار داده است.(2)
        

(1): خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام‌الله علیها.
(2): نام مجموعه معارفی که در حوزه اعتقادات، اخلاقیات فردی و اجتماعی و احکام فردی و اجتماعی وجود دارد، دین نامیده می شود، جدا از اینکه حج و مراسم باشکوه آن، فرد را پربار از معنویت و عشق می کند و لذت عبد بودن را تا زیرین‌ترین لایه های وجودی فرد نفوذ می‌دهد، مراسم حج است که شکوه و ابهت اسلام را به رخ ادیان دیگر می کشد، خداوند با این ابزار تبلیغی قوی خودش یعنی مراسم حج، در طول سال انسانهای فراوانی را در خانه خودش تربیت می کند و آنها در سراسر گیتی یارگیری می کنند و اسلام را تا شرک آلودترین مکانهای عالم نفوذ می دهند و این است که می‌بینیم هر ساله بر یاران خداوند افزوده می‌شود و این یعنی بالا رفتن جایگاه دین، حج است که زمینه آشنایی و ارتباط بین ملل و مسلمانان مختلف را فراهم می کند و شبکه ای عظیم از ارتباطات علمی و معرفتی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی را بین نخبگان دنیای اسلام را از آغاز تولد اسلام تا روز قیامت ساماندهی کرده و  می کند و این هم یعنی استحکام و رفعت جایگاه اسلام و مسلمانان.

 

سه شنبه 22/11/1392 - 22:12
اهل بیت
فلسفه احكام: تثبیت اخلاص یكی از فلسفه های حكم روزه

حضرت زهرا سلام‌الله علیها: ... فَجَعَلَ اللَّه ‏... وَ الصِّیَامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلَاص.(1)
‏ و خداوند روزه را عاملی برای تثبیت(2) اخلاص قرار داده است.
      

(1): خطبه فدكیه حضرت زهرا سلام‌الله علیها.
(2): روزه از این جهت كه عملی مربوط به درون انسان است و در ظاهر نمود خاصی ندارد و این طور نیستكه افراد مثلا روزه داری او را مانند نماز خواندن او ببینند و بخواهند از او تعریف كنند و از طرفی مدت زمان انجام آن طولانی است یعنی از اذان صبح تااذان مغرب، از این رو بهترین عمل برای تثبیت و دوام اخلاص در افرادی است كه به دنبال رشد انسانی و معنوی هستند چون این زمان طولانی عمل، در كنار مخفی بودن عمل در انظار مردم و اراده فرد بر مقابله با افكار و تخیلات و افعالی كه در تعارض با اخلاص است و از طرفی چون در حال عبادت خداست و در نتیجه در این زمان كرامتها و الطاف الهی بیشتر از زمانهای دیگر به وجود او تزریق می شود، عملی مهم در تمرین اخلاص خواهد بود.
هر چه میزان خلوص عملو شفافیت آن بالاتر رود میزان بهره‌وری در اعمال بالاتر خواهد، كسی كه به رتبه های بالای اخلاص رسیده یك نمازش برابری می كند با صدها نماز كسی كه عبادتی برای رفع تكلیف انجام می دهد. یكی می شود همنشین پیامبر و یكی باید در خانه بهشتیش هزاران سال معطل بماند تا فرصت ملاقات با یكی از اولیای خدارا پیدا كند، تازه این یكی از هزار فرق درجات دو انسانی است كه تنها فرقشان در اخلاص ورزیدن است در حالی كه در صورت اعمال یكسان هستند.
آیت‌اللهسید عزالدین زنجانی می‌فرماید: این عمل(روزه)، از چشم مردم مستور است و درقبال آن توقع تمجید و تعریف ندارند، به خلاف عبادات دیگر عملی و قلبی در معرض دید و اطلاع مردم است. به همین جهت اخلاص را بیشتر استوار می‌نماید.(به نقل از كتاب حكمت فاطمی، آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی، بوستان كتاب، چاپ اول1388.)
يکشنبه 20/11/1392 - 20:32
اهل بیت
سبك زندگی: به دنبال علاج ترس از فقر و تفاخر

حضرت اباالحسن، علی بن ابیطالب، امام امیرالمومنین علی علیه‌السلام: أَهْلَكَ النَّاسَ اثْنَانِ خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.(1)
دو عامل مردم را نابود(2) كرده است، ترس از فقر(3) و به دنبال تفاخر بودن(4).
                          

(1): تحف العقول، چاپ جامعه مدرسین، 215.
(2): یكی از جهات معنایی واژه "اهلك" در لغت عرب شمول آن نسبت به زندگی دنیایی و آخرتی است یعنی یكیاز مصادیق هلاكت به معنای مرگ مادی و طبیعی انسان است و یكی از مصادیق آن به جهنم رفتن و عذاب شدن می باشد، كه معنای آن در اینجا نابود كردن سرمایه عمر و لحظات تكامل عقلی و معرفتی خویش و در آخرت لایق عذاب دردناك جهنم شدن، است.
(3): بدتر از خود فقر، ترس از فقر است چرا كه فقر علاوه بر اینكه درجاتی دارد (درجه خطرناك آن، كه فرد چیزی برای خوردن نداشته باشد و به این سبب بمیرد به ندرت اتفاق می افتد)، برای همه انسانها اولا اتفاق نمیافتد و ثانیا اگر برای برخی درجات شدید آن روی دهد حداقل قسمتی از عمر خویش را گرفتار آن هستند اما ترس از فقر محدودیت ندارد و هر كس كه خوف و ترس از فقر دارد همه عمرش گرفتار آن است چه فقیر باشد چه سرمایه دار، چه زنچه مرد، چه جوان چه پیر، چه ایرانی باشد و چه آمریكایی و چه آفریقایی باشدو چه اروپایی.
ترس از فقر است كه برخی پولدارها را به سمت برخی كارهای ناروا برای پارو كردن بیشتر می‌برد و برخی را زودتر و بیش از آنكه واقعا نیاز داشته باشند و یا دلیل منطقی دیگری داشته باشند به سمت صفهای طولانی برای سبد كالای دولت و یارانه و ... .
چنین فردی هر روز بهانه ای برای ترس از فقر و پر كردن وقتش دارد، از ارتباط با این مدیر بانك و آن مدیر بانك، ارتباط با این مسئول و با آن مسئول، از این صف به آن صف، از این خیریه به آن خیریه، از این شغل به آن شغل، اما وقتی برای رشد عقلش ندارد.
(4):كسی كه تشنگی درونش را با تفاخر به دیگران و كوچك شمردن بقیه و به رخ كشیدن خودش به سبب مال و مدرك و موفقیتهای فرزندش و حتی اخلاق و خوبیهای فرزندش و مبلمان و فرش و ماشین و موبایل لمسی و تبلت و بالا رفتن آمار بازدید وبلاگ ... و صدها ابزار و هزاران عامل دیگر پر می‌كند چگونه می‌تواند زمانی را برای خدا بگذارد تا خودش رشد كند، چرا كه ابزارها و تفاخرها تمام نشدنی است و عمر تمام شدنی
پنج شنبه 17/11/1392 - 20:19
اهل بیت
سبك زندگی: احساس خطر در حال فزونی نعمت و فراموشی یاد خدا

حضرت سیدالشهداء، امام حسین علیه‌السلام: الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ یُسْبِغَ عَلَیْهِ النِّعَمَ وَ یَسْلُبَهُ الشُّكْر.(1)
گرفتاری و پیچاندن(2) بندگان (به واسطه اعمالشان)، توسط خداوند به این صورت است كه وسعت نعمت(3) به ایشان داده و راه شكرگذاری(4) را می‌بندد.
                                 

(1): تحف العقول، چاپ جامعه مدرسین، 246.
(2): شكل و كیفیت عذابهای الهی متنوع است، كه بدترین موارد آن همین است كه شخص متوجه عذاب نشود در حالی كه در واقع عذابی از ناحیه خداست، این نوع از عذابها در اصطلاح علمی به «استدراج» معروف هستند. خداوند در زندگی افراد، اتفاقها و حوادثی كه خوشایند آنهاست به وجود می آورد تا به آنها مشغول شوند و فكر كنند و در ذهنو روح و جان خویش با آنها احساس آرامش كنند و در موعد مقرر آنها را با پرونده‌ای سنگین، قبض روح می‌كند، خداوند در قرآن می فرماید: وَ لا یَحْسَبَنَ‏ الَّذینَ‏ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین‏ (آل عمران/178)؛ و البته نباید كسانى كه كافر شده‏اند تصور كنند اینكه به ایشان مهلت مى‏دهیم براى آنان نیكوست؛ ما فقط به ایشان مهلت مى‏دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند، و [آنگاه‏] عذابى خفت‏آور خواهند داشت.
(3): وسعت دادن نعمتها و افزون كردن آنها متناسب با زندگی هر فردی متفاوت است به عبارتی وسعت نعمت به این معنا نیست كه این عذابها فقط مخصوص پولدارها و سرمایه دارها است و البته مراد از وسعت نعمت فقط امور مالی نیستبلكه هر نعمتی مانند شهرت، علم و دانش برای اساتید، مشتری زیاد برای كاسب،هوادار زیاد و مستمع برای یك سخنران و فردی كه دائم در حال عوض كردن گوشی یا لب تاب و هر روز از این بازی كامپوتری به سراغ بازی دیگر می رود و .... وبه عبارت فراگیرتر، متناسب با هر فردی و خصوصیات خاص زندگی او نعمتها نیز برای او متفاوت خواهد بود، خلاصه هر نعمتی كه بعد از نعمتی دیگر در زندگی دنیا به او می‌رسد.
(4): شكر خداوند مانند نماز و یاد او و تشكر از نعمتهای او مخصوصا با ذكرهایی كه در قرآن و احادیث آمده و در اختیار گذاشتنامكانات و بهرمند كردن بقیه از امكاناتی كه خداوند به ما داده.
سه شنبه 15/11/1392 - 22:34
اهل بیت
سبک زندگی: تلاش در جهت رشد باطن همسان ظاهر

حضرت اباجعفر، محمد بن علی، امام باقر علیه السلام: مَنْ كَانَ ظَاهِرُهُ أَرْجَحَ مِنْ بَاطِنِهِ خَفَّ مِیزَانُه‏.(1)
کسی که ظاهرش{تیپ و قیافه و رفتارش در پیش مردم}(2) بهتر از باطنش{رفتارهای مقابل خانواده مانند پدر و مادر و برادر و همسر و دوست و رفیق و یا خلوت} باشد پرونده سبکی(3) دارد.
                        

(1): تحف العقول، چاپ جامعه مدرسین، 294.
(2): در لغت هر آنچه مقابل باطن قرار دارد، ظاهر نامیده می‌شود، به همین علت ظاهر شامل شکل و شمایل فرد، نوع پوشش و لباس، نوع برخورد با بقیه و سایر رفتارهای او که در معرض دید عمومی قرار دارد را شامل می شود و مراد از باطن بر خلاف ظاهر است مانند: رفتارهای مقابل خانواده مانند پدر و مادر و برادر و همسر و دوست و رفیق و یا خلوت.
حال اگر کسی در دید عمومی چیزی بگوید و عمل و رفتار کند که بهتر از فضاهای خصوصی‌تر او باشد، این ارجحیت رفتارهای عمومی نسبت به بقیه رفتارهایش خبر از عواملی ناخوشایند برای خود فرد دارد: 1-عدم اعتقاد و اعتماد به برخی از حرفها و رفتارهای ظاهری خود، چون در پیش مردم کاری بهتر از آنچه در خلوت انجام می دهد، انجام داده است. 2-وجود صفت و رذیله اخلاقی نفاق در او که در صورت درمان نکردن آن به رفتارهای ناخشایندتر دست خواهد زد یعنی از این حالتهای رفتاری به رفتارهای منافقانه واقعی و خطرناک در طول زمان دست می زند. 3-نشانه عدم احترام قائل شدن برای کسانی که حق بیشتری به گردن او دارند 4-این حالت دو شخصیتی کم کم در او نفوذ کرده و تبدیل به شخصیت اصلی او می شود به گونه که دائما با این درویی در صدد گول زدن بقیه نسبت به واقعیت خود می شود و .... .
(3): با این توضیحات و اضافه کردن این مطلب که عملی در پیش خداوند دارای ارزش و اعتبار است که برای خدا باشد که نشانه آن اینست که در هر جایی چه در پیش مردم و چه در تنهایی خود و چه در پیش خانواده و یا شخص دیگری، عمل بدون هیچ تفاوتی و با بهترین کیفیت انجام شود، پس اگر شخصی ادبش و نمازش و ... در پیش خانواده و خلوت و مردم متفاوت است، یعنی عملش یا برای دلش است یا آنها، نه خدا پس بدیهی است که پرونده عملش سبک باشد و در قیامت دارای جایگاهی ناخوشایند.

 

يکشنبه 13/11/1392 - 21:20
اهل بیت
سبك زندگی: ابراز درخواست و نیاز از خداوند

حضرت اباجعفر، محمد بن علی، امام باقر علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ كَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الْمَسْأَلَةِ وَ أَحَبَّ ذَلِكَ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ یُحِبُّ أَنْ یُسْأَلَ وَ یُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ.(1)
خداوند از اظهار نیازهای پیاپی(2) مردم نسبت به یكدیگر بدش می‌آید ولی این كار را نسبت به خودش دوست دارد و دوست دارد(3) كه درخواستها و نیازها از او باشد.
                درخواست از خداوند 
(1): تحف العقول، چاپ جامعه مدرسین، 293.
(2):درخواستهای مكرر از بقیه بابت نیازهای مختلف از قبیل درخواست شغل، پول، راه انداختن كاری كه با مشكل برخورد كرده، درخواستهای چاپلوسانه ولی دانش آموز از معلم و مدیر مدرسه، سفرهای انتخابی به این قصد كه از بقیه درخواست رای كند، با بدبختی و بیچارگی طرح دوستی با كسی می ریزد تا زودتر كارش در اداره‌ای راه بیفتد و صدها مثال دیگر كه روزانه با آنها مواجهیم.
 (3): دوست داشتن خداوند با دوست داشتن ما بكلی متفاوت است وقتی خداوند می گوید كه دوست دارم نیازهایتان را حتی كوچكترین نیازها را اول و آخر از من بخواهید یعنی اینكه اجرایی كردن درخواست و فراهم كردن اسباب برآورده شدن نیاز را خودش برعهده می گیرد، به عبارت دیگر اگر آن مسئله نیاز واقعی و به صلاح ما باشد خداوند آن را سریعا (ادعونی استجب لكم) اجابت می كند، بر خلافمردم كه یا نمی توانند خواسته ما را بر آورده كنند و یا اگر بتوانند چون از ظرفیتها و امكانات و نیازهای دنیا و آخرت ما آگاه نیستند كمكشان بسان دوستی خاله خرسه خواهد بود و اگر احیانا كمكشان به صلاح ما باشد، تازه خواسته هایی دارند كه همچون زخم چركینی سرباز می كند. 
شنبه 12/11/1392 - 20:45
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته