• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 94
تعداد نظرات : 216
زمان آخرین مطلب : 4319روز قبل
دعا و زیارت

خداوند به سوی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله ) وحی فرستاد " قل حسبی الله علیه بتوکل المتوکلون " بگو خدا مرا کافی است و همه توکل کنندگان به او اعتماد کنند (سوره زمر آیه 38)


ره آورد توکل
در زمان یکی از خلفای پیشین قحطی شد .وقتی از شدت قحطی جان مردم به لب و صبرشان لبریز شد ، خلیفه به مردم فرمان داد با گریه و زاری به سوی خداوند بروید . مردم آلات لهور و لعب و معصیت را شکسته و به دعا و مناجات پرداختند و همه دست نیاز به درگاه الهی دراز کردند .
در این میان غلامی را دیدند که دست می زند و می رقصد و می خواند . او را نزد خلیفه آوردند و گفتند : ای خلیفه این بر خلاف فرمان شما ، شادی می کند . خلیفه به غلام گفت : همه مردم در اضطراب و نگرانی به سر می برند و تو را چه شده ، که شادی می کنی؟ گفت : مولای من انباری پر گندم دارد و من از این جهت خاطر جمع هستم . خلیفه از این سخن مناثر شد و به فکر فرو رفت سپس سر بلند کرده و گفت : این توکل مخلوق به مخلوق است که به او آرامش داده پس اگر مخلوقات بر خالق متعال توکل کنند چه قدر آرامش و امنیت خاطر خواهند داشت
 

(ریاض الحکایات ص 116)


 

چهارشنبه 27/6/1387 - 12:7
دعا و زیارت

از جمله گناهانی که قران کریم روی آن تاکید فراوان دارد ستم به دیگران و تضییع حقوق مردم میباشد و در آیات متعددی عواقب وخیم ستم گری را یاد آور شده و در این زمینه هشدار می دهد و می فرماید : ( انه لا یفلح الظالمون ) البته که ستمگران رستگار نخواهند شد .


امتحان اسکندر

ارسطو مربی اسکندر بود ، پس ار آن که کاملا او را تربیت کرد و تمامی علومی که لازم بود به او یاد داد ، یک روز در مجلسی که جمعی از علما و حکما بودند از اسکند سوالاتی پرسیده شد اسکندر هم به تمام آن سوالات جواب های درست داد . ولی ارسطو به جای تحسین و تشویق او را شدیدا توبیخ و سرزنش کرده و او را به جهل و نادانی نسبت داد . اسکندر نوجوان از این عمل شدیداً ناراحت شد و از استاد خود رنجید . حضار مجلس از سرزنش های بی مورد و بی جای استاد تعجب کرده و در مقام اعتراض از او پرسیدند : که برای چه به جای تشویق از این شاگرد ممتاز با خشونت و ناسپاسی بخورد کردی ؟ ارسطو جواب داد: اسکندر کودکی است که در ناز و نعمت بزرگ شده است و درآینده ای نزدیک پادشاه خواهد شد من خواستم مزه ظلم را به او بچشانم تا بفهمد که ظلم چه قدر تلخ و ناگوار است تا وقتی که به پادشاهی رسید از ستم و بی انصافی و تضییع حقوق دیگران خود داری کند .
علی ( علیه السلام ) فرمود :ستم گناهی است که هیچ وقت فراموش نمی شود
بیاییم در زندگی به هیچ کس ظلم و ستم نکنیم

دل مسوزان که زهر دل به خدا راهی هست
هر که را هیچ به کف نیست به دل آهی هست
چهارشنبه 27/6/1387 - 12:5
دعا و زیارت
از شیوه های تربیتی قران کریم تاکید و پند گرفتن از تاریخ و سرنوشت ملت ها ی پیشین است خداوند در برخی آیات قران فرجام کار انان را گوش زد کرده و بازتاب اعمالشان را گوشزد می کند

در سوره آل عمران می خوانیم :" و ما ظلمهم الله و لکن انفسهم یظلمون "خداوند به آنان ستم نکرده بلکه آنان به خودشان ستم می کنند .


امیرالمومنین (علیه السلام ) فرمود : " الدهر یومان یوم لک و یوم علیک " روزگار دو روز است روزی به نفع تو و روز دیگر به ضرر تو


شعبی می گوید : در قصر حکومتی نزد "عبدالملک مروان " خلیفه اموی نشسته بودم که سر بریده " مصعب بن زبیر " را آوردند و برابر او گذاشتند در این حال مضطرب و ناراحت شدم . خلیفه پرسید : چرا اینقدر ناراحتی ؟ گفتم : ماجرای شگفت انگیزی است ، در همین جا نزد " عبید الله بن زیاد " بودم دیدم که سر مبارک امام حسین ( علیه السلام ) را آوردند و پیش او گذاشتند و پس از مدتی در همین مکان خدمت " مختار ثقفی " رسیدم دیدم که سر ابن زیاد را آوردند و مجدداًچندی نگذشت که در همین جا سر مختار را پیش مصعب آوردند و اکنون نیز سر مصعب را پیش تو می بینم .
عبدالملک بعد از شنیدن این ماجرا از کثرت تاثر و ناراحتی فورا از جای خود بلند شد و دستور داد تا آن قصر را خراب کرده و با خاک یکسان کنند که شاید به خیال خود جلوی تقدیر الهی را بگیرد .

با استفاده از کتاب آموزه های وحی در قصه های تربیتی ، عبدالکریم پاک نیا ، انتشارات فرهنگ اهل بیت ، چاپ چهارم 1386 ص 61
چهارشنبه 27/6/1387 - 12:3
دعا و زیارت

کان الحسن بن علی علیهما السلام اذا قام الی الصلوة لبس اجود ثیابه، فقیل له یا بن رسول الله تلبس اجود ثیابک؟ فقال: ان الله جمیل یحب الجمال فأتجمل لربی وهو یقول: " خذوا زینتکم عند کل مسجد"


حضرت مجتبی علیه الاسلام بهترین جامه های خود را در موقع نماز میپوشید، کسانی ازآن حضرت سبب این کار را سوال کردند، در جواب فرمود : خداوند جمیل است وجمال و زیبایی را دوست دارد به این جهت خود را در پیشگاه الهی زینت میکنم، خداوند امر فرموده که با زینت های خود در مساجد حاضر شوید .
 

تفسیر عیاشی ج 2 ص 14
چهارشنبه 27/6/1387 - 11:58
دعا و زیارت
ان رفعة الذین یعلمون عظمة الله ان یتواضعوا، و( عز ) الذین یعرفون ما جلال الله ان یتذللوا( له )، وسلامة الذین یعلمون ما قدرة الله ان یستسلموا له .

بزرگی کسانی که عظمت خدا را دانستند این است که تواضع کنند، و عزت آنها که جلال خدا را شناختند این است که برایش زبونی کنند، و سلامت آنها که دانستند خداچه قدرتی دارد این است که به او تسلیم شوند .

تحف العقول ص 229
چهارشنبه 27/6/1387 - 11:56
بیماری ها
طبیب هندى پس ازشنیدن این پاسخ ها باشگفتی می پرسد: این ها را از كجا آموخته اى؟ وایشان میفرماید: از پدرانم و ایشان از پیامبر و او از جبرئیل، امین وحى و او از پروردگار كه مصالح همه اجسام را داند. طبیب در آن وقت مسلمان شد و گفت: تو داناترین مردم روزگارى.
كد خبر: ۱۴۶۱   تاریخ انتشار: ۰۶:۴۵ - ۲۹ بهمن ۱۳۸۶
باگذشت 14قرن از طلوع خورشید اسلام وفروغ امامان شیعه وپیشرفت چشم گیر علوم درعرصه های مختلف ازجمله علم پیچیده پزشکی هنوز بیساری ازسوالان بشر درخصوص خود ومسایل مبتلا به باقی مانده است .

این درحالی است که علی (ع) میگوید:بپرسید ازمن هرآنچه که درزمین وکهکشانها اتفاق می افتد وچه زیبا اندیشمند مسیحی حسرت میخورد ازسوال ابلهانه آن عرب که باتمسخر تعداد موهای سرش را ازحضرت سوال میکند.

درحالی که اگرسوالی درست ازپیشوای اول شیعیان پرسیده میشد ویاحتی ازآن ماجرا درس میگرفتند و از10ذخیره الهی پس ازاو بدرستی بهره میگرفتند شاید امروز انسان اینقدر برای کشف حقایق بشری خود را به زحمت نمی انداخت .

ماجرای مجادله پزشکی امام صادق (ع) با پزشک هندی

ربیع حاجب مى گوید: روزى طبیبی هندى در مجلس منصور كتاب طب مى خواند، در حالى كه امام صادق علیه السّلام در آنجا حضور داشت. چون از قرائت مسائل طب فراغت یافت، به امام ششم علیه السّلام گفت: دوست دارى از دانش خود به تو بیاموزم؟ حضرت فرمود: نه، زیرا آنچه من مى دانم از دانش تو بهتر است. طبیب پرسید: تو از طب چه مى دانى؟ فرمود: من حرارت را با سردى، و سردى را با گرمى، رطوبت را با خشكى، و خشكى را با رطوبت درمان مى كنم، و مسأله تندرستى را به خدا وامى گذارم و براى تندرستى دستور پیامبر را به كار مى برم كه فرمود: «شكم خانه درد است، و پرهیز درمان هر دردى است، و تن را به آنچه خوى گرفته باید عادت داد».

طبیب گفت: طب جز این چیزى نیست. امام گفت: مى پندارى كه من این دستورها را از كتاب هاى بهداشتى یاد گرفته ام؟ گفت: آرى، امام فرمود: من این ها را از خدا فرا گرفته ام. تو بگو من از جهت بهداشت داناترم یا تو؟ طبیب گفت:البته من. امام علیه السّلام فرمود: اگر این چنین است من از تو سؤالاتى مى پرسم، تو پاسخ بده. گفت: بپرس.

امام صادق(ع) سئوالات زیر را از طبیب هندی پرسیدند:

"چرا جمجمه ی سر چند قطعه است؟

چرا موى سر بالاى آن است؟

چرا پیشانى مو ندارد؟

چرا در پیشانى خطوط و چین وجود دارد؟

چرا ابرو بالاى چشم است؟

چرا دو چشم مانند بادام است؟

چرا بینى میان چشم هاست؟

چرا سوراخ بینى در زیر آن است؟

چرا لب و سبیل بالاى دهان است؟

چرا مردان ریش دارند؟

چرا دندان پیشین، تیزتر و دندان آسیاب، پهن و دندان بادام شكن بلند است؟

چرا كف دست ها مو ندارد؟

چرا ناخن و مو جان ندارند؟

چرا قلب مانند صنوبر است؟

چرا شُش دو تکه است و در جاى خود حركت می كند؟

چرا کبد(جگر) خمیده است؟

چرا كلیه مثل دانه لوبیاست؟

چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا مى گردند؟

چرا گام هاى پا میان تهى است؟ "

طبیب هندی در پاسخ به تمامی سئوالات بالا گفت : نمی دانم.

امام فرمود: من علّت اینها را مى دانم. طبیب گفت: بیان كن.

امام فرمود:
*جمجمه به دلیل اینکه میان تهى است، از چند قطعه آفریده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ویران مى شد، لذا چون چند قطعه است، دیرتر مى شكند.
*موى در قسمت بالای سر است، چون از ریشه ی آن روغن به مغز مى رسد و از سر موها كه سوراخ است، بخارات بیرون مى رود و سرما و گرمایى كه به مغز وارد مى شود، دفع می شود.
*پیشانى مو ندارد، براى آنكه روشنایى به چشم برسد.
*خط و چین پیشانی نیز عرقی را از سر می ریزد، نگه می دارد تا وارد چشم ها نشود و انسان بتواند آن را پاك كند، مانند رودخانه ها كه آب های روى زمین را نگهدارى مى كنند.
ابروها بالاى دو چشم قرار دارند تا نور به اندازه ی کافی به آنها برسد. اى طبیب، نمى بینى وقتی شدت نور زیاد است، دست خود را بالاى چشم ها می گیری تا روشنى به مقدار کافی به چشم هایت برسد و از زیادى آن پیشگیرى كند؟!
*بینى بین دو چشم قرار دارد تا روشنایى را بین آنها به طور مساوی تقسیم كند.
*چشم ها شکل بادام هستند تا میل دوا در آن فرو برود و بیرون آید. اگر چشم چهار گوش یا گرد بود، میل در آن به درستی وارد نمى شد و دوا به همه جای آن نمى رسید و بیماری چشم درمان نمى شد.
*خداوند سوارخ بینى را در زیر آن آفرید تا فضولات مغز از آن پایین بیاید و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بینی در بالا بود، نه فضولات از آن پایین مى آمد و نه بوی چیزی را در مى یافت.
*سبیل و لب را بالاى دهان آفرید، تا فضولاتى را كه از مغز پایین می آید نگه دارد و خوراك و آشامیدنى به آن آلوده نگردد و آدمى بتواند آنها را از پاک کند.
*براى مردان محاسن(ریش) را آفرید تا نیازی به كشف عورت(پوشاندن سر) نداشته باشند و مرد و زن از یكدیگر مشخص شوند.
*دندان هاى پیشین را تیز آفرید تا گزیدن آسان گردد، و دندان هاى آسیاب را براى خرد كردن غذا پهن آفرید، و دندان نیش را بلند آفرید تا دندان هاى آسیاب را مانند ستونى كه در بنا به كار مى رود، استوار كند.
*دو كف دست را بى مو آفرید تا سودن به آنها واقع گردد. اگر کف دست مو داشت، وقتی انسان به چیزی دست می کشید به خوبی آن را حس نمی کرد.
*مو و ناخن را بى جان آفرید، چون بلند شدن آنها زشت و کوتاه کردن آنها زیباست. اگر جان داشتند، بریدن آنها همراه با درد زیادی بود.
*قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باریك قرار داد تا در ریه ها در آید و از باد زدن ریه خنك شود.
*كبد را خمیده آفرید تا شكم را سنگین كند و آن را فشار دهد تا بخارهاى آن بیرون رود.
*كلیه را مانند دانه لوبیا ساخت، زیرا قطره قطره در آن مى ریزد و از آن بیرون مى رود. اگر کلیه چهار گوش یا گِرد بود، اولین قطره مى ماند تا قطره دوم در آن بریزد
*خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد، تا انسان به جهت پیش روى خود راه رود، و به همین علت حركات وى میانه است، و اگر چنین نبود در راه رفتن مى افتاد.
*پا را از سمت زیر و دو سوى آن، میان باریك ساخت، براى آنكه اگر همه پا بر روی زمین قرار می گرفت، مانند سنگ آسیاب سنگین مى شد. سنگ آسیاب چون بر سر گردى خود باشد، كودكى آن را بر مى گرداند و هر گاه بر روى زمین بیفتد، مردی قوی به سختى مى تواند آن را بلند كند.
آن طبیب هندى گفت: این ها را از كجا آموخته اى؟ فرمود: از پدرانم و ایشان از پیامبر و او از جبرئیل، امین وحى و او از پروردگار كه مصالح همه اجسام را داند. طبیب در آن وقت مسلمان شد و گفت: تو داناترین مردم روزگارى.
راستى چه شگفت انگیز است كه حضرت صادق علیه السّلام بدون در دست داشتن ابزار امروزى كه وسیله شناخت درون و برون انسانند، در گوشه ای از شهر مدینه براى یك طبیب هندى شگفتی هاى خلقت انسان را با دلایل محکم بیان مى فرماید.
سه شنبه 19/6/1387 - 10:47
دعا و زیارت

 

بسم الله الرحمن الرحیم


اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الى مَرْضاتِكَ وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِكَ ونَقماتِكَ ووفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِكَ برحْمَتِكَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین.

خدایا نزدیك كن مرا در این ماه به سوى خوشنودیت وبركنارم دار در آن از خشم وانتقامت وتوفیق ده مرا در آن براى خواندن آیات قرآن به رحمت خودت اى مهربانترین مهربانان.

چهارشنبه 13/6/1387 - 13:6
شعر و قطعات ادبی

سلام بر رمضان

به سلام رمضان بر شده ام باز به بامی
ماه نو ! ماه نو! از مات درودی و سلامی

ماه نو! ماه نو! امسال به پیمانه چه داری؟
پیش از این از رمضانم نه می یی مانده نه جامی

ماه نو! ماه نو! امشب چه شب واقعه جوشی ست
چه شب واقعه جوشی! چه شب آینه فامی!

ماه نو! ماه نو! امسال مرا نور بیاموز
تو که در مهر امامی - تو که در سوز تمامی

ماه نو! در پی تفسیر نویی از رمضانم
روزه آن نیست که صبحی برسانیم به شامی

رمضان آمد و در سفره افطار و سحر نیست
نه تو را نان حلالی - نه مرا آب حرامی

در سلام رمضان کاش یکی آینه باشیم
آه - آیینه در آیینه - عجب حسن ختامی!

شاعر: علی‌رضا قزوه - شهریور 1387

چهارشنبه 13/6/1387 - 13:2
دعا و زیارت

 سیدالشهدآء (علیه‌ السلام):

إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیْكُم مِنْ
نِعَمِ اللهِ عَلَیْكُمْ فَلا  تَمَلُّوا النِّعَمَ.


نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شما
است، از این نعمت افسرده و بیزار نباشید.


بحار الأنوار، ج 74، ص 205



چهارشنبه 13/6/1387 - 12:58
دعا و زیارت
با درود و سلام خداوند یكتا و بی همتا را كه برای هدایت ما انسانها پیامبرانی از جنس خود ما ارسال كرد. پیامبران برای هدایت و ارتقا افكار انسانها بر گزیده شده اند. ارزش و مقام هر انسانی به طرز تفكر و اندیشه اوست. خداوند متعال صاحب قدرت لایزال و بی منتهاست! همة نعمتهای بیكران را او به ما ارزانی داشته است و منتی ننهاده است ، جز در یك مورد و آن هم نعمت پیامبری است! قرآن كریم در این مورد چنین بیانی دارد.لَقَدْ مَنَّ الله عَلَی المُومِنینَ اِذْ بَعَثَ فِیهمْ رَسُولاً مِنْ اَنفُسِهمْ یَتْلوا عَلَیْهمْ آیاتِهِ وَ یُزَكّیهمْ وَ یُعَلّمُهُمْ الكِتَابَ وَ الحِكْمَةَ وَ اِنْ كَانُوا مِنْ قَبْل لَفِی ضَلَالٍ مُبین (سوره آل عمران آیه ۱۶۴).پیامبری نعمت بزرگی است كه خداوند متعال برای تكامل فكری و ارتقاء عقلی ما انسانها ارزانی داشته است كه آخرین آنها پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) است.هر پیامبری معجزه ای برای اثبات حقانیت خود داشته است، پیامبر گرامی اسلام نیز از این قائده مستثنی نبوده. معجزه او قرآن كریم می باشد كه در حقیقت معجزه ابدی است!در واقع سلامت و سعادت هر انسانی منوط به درك و فهم قرآن و بكار بستن آن در زندگی روزمره است. امروزه در بین ما مسلمین دو امر مهم و ضروری مظلوم واقع شده و همین امر باعث عقب ماندگی مسلمین شده است. آن دو امر عبارتند از: خداوند ذوالجلال والاكرام و قرآن كریم.خداوند در این زمینه در قرآن مجید چنین بیانی دارد: ( اَفَلَا یَتَدَّبَرُونَ القُرْآنَ سوره نساء آیه ۸۲ ) چرا در مورد قرآن تدبر و تفكر نمی كنید !؟ شما خواننده گرامی و محترم آیا تا كنون در این زمینه تفكر و تدبری داشته اید یا خیر؟ شما خواننده گرامی آیا چنین تصمیمی تا كنون به فكرتان خطور كرده است یا نه؟ اما انسان حقیقتی است كه خداوند متعال آن را بعد از خلقت كلیه موجودات آفرید، در حقیقت انسان مخلوقی است جدیدالخلقه نسبت به سایر مخلوقات.

خداوند متعال از این خلقت بسیار خرسند گردید كه در سوره مباركه مومنون آیه ۱۴چنین می فرماید:

( فَتَبَارَكَ الله اَحْسَنُ الخَالِقِینَ ) انسان چگونه موجودی است كه خداوند از خلق كردن آن احساس رضایت و خشنودی می كند؟! مشخص ترین و بارزترین تفاوت انسان با سایر موجودات در این برتری هاست كه او را متمایز كرده است: * تكلم* تفكر* خلاقیت و ابداعات و اختراعات با كمی دقت در این سه مورد فوق در می یابیم كه انسان حقیقتاً موجود خارق العاده ای است. او می تواند شگفتی آفرین باشد و تحولات عظیمی را در جهان ایجاد كند، قوانین طبیعت را كشف كند و در ادب و فرهنگ و هنر موثر باشد، با تفكر و اندیشه به مجهولات دست یابد.حال انسان با این همه قدرت و توانائی فكر و خلاقیت می تواند به حال خود رها شود؟! برنامه ای برای ادامه‌ حیات و زندگی نداشته باشد؟ با كمی تامل و تفكر در می یابیم كه خداوند منان انسان را به حال خویش رها نكرده و برای بهبودی زندگی و مترقی شدن او پیامبرانی را فرستاده است.هر پیامبری برای اثبات ادعای خود مجهز به معجزه ای بوده است و آخرین آنها كه پیامبر عظیم الشان اسلام بوده و خداوند او را (رحمة للعالمین) نامیده و او را مجهز به معجزه ‌ابدی به نام قرآن كریم نموده است. این كتاب در حقیقت برای كلیه انسانهای موجود در جهان خلقت كافی بوده و می تواند سعادت و سلامت آنان را تضمین كرده و به سر چشمه‌ خرد و نیكی برساند. یكی از شگفتیهای این كتاب جامع بودن آن و بیان كلیة‌ نیازمندیهای هر انسانی است كه در آیات ۲۷ و ۱۰۹ سورة‌ مباركة لقمان و كهف بیان شده است . می توان با درك و فهم این كتاب الهی در تمام ابعاد زندگی برنامه‌بزی دقیق و منظمی داشت و موفقیتهای جالبی را بدست آورد و حرف اول را در جهان اعلام كرد!پیامبر گرامی اسلام علم را دو گونه بیان می كند و می فرماید: العِلمُ عِلمَانِ: عِلمُ الادیَان و عِلمُ الابْدَان یعنی : علم دو گونه است : علم دین و علم طب. در حقیقت افرادی كه از علم طب سر رشته ای ندارند، براحتی نمی توانند خود شناسی داشته باشند، در واقع خود شناسی پایه و اساس دین باوری است. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه چنین می فرماید:مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبّهُ جالب این كه این دو علم به وضوح در قرآن كریم بیان شده است و می توان از آن به خوبی استفاده بهینه كرد و زندگی را روز به روز شیرین تر كرده و از زندگی لذت برد و به آرامش دست یافت. اولین آیاتی كه به پیامبر بزرگ اسلام نازل شد، آیاتی بود در مورد طب!اِقرَا باسْمِ رَبّكَ الذی خَلَقَ ، خَلَقَ الانسَانَ مِن عَلَقَ علق چیست ؟ علق همان تركیب اسپرماتوزوئید با اوول است. مگر این غیر از علم طب است؟ منبع: http://www.tebbeghorani.com/
چهارشنبه 13/6/1387 - 12:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته