• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 94
تعداد نظرات : 216
زمان آخرین مطلب : 4319روز قبل
اخبار

روابط عمومی شهرداری تهران به نقل از همشهری آنلاین: برادران دو قلوی انگلیسی توانستند کدوی حلوایی به سنگینی یک ماشین کوچک پرورش دهند و رکورد اروپا را در این زمینه بشکنند.کدویی که یان و استوارت پاتن پرورش داده‌اند ۶۶۰.۸ کیلوگرم وزن دارد. کدویی که پیش از این رکوردار بود ۶۰۸ کیلوگرم وزن داشت.پرورش این کدو ۱۲۹ روز زمان برد. این کدو را در گلخانه پرورش دادند و برای این که به این وزن برسد یک و نیم تن کود پای آن ریختند.وزن متوسط کدو ۲ تا ۲.۵ کیلو است و معمولا حدود سه ماه زمان می‌برد تا آماده برداشت شود. وزن یک ماشین کوچک هم در حدود ۶۱۷ کیلو است.سنگین‌ترین کدویی که تاکنون در دنیا پرورش داده شده ۷۶۶ کیلوگرم وزن داشت که یک آمریکایی در سال ۲۰۰۷ آن را پرورش داده بود.

شنبه 27/7/1387 - 9:18
اخبار

نام این ماده «پان پراگ»است و در بسته‌بندی زیبا و با عکس‌های هنرپیشه‌های هندی و پاکستانی به صورت آدامس، پاستیل و پودرهایی با طعم نعنا و خوشبو کننده دهان وارد کشور می‌شود. قیمت این ماده مخدر الان در 50 تومان تا 300 تومان میباشد.

دلیلی که مصرف‌کنندگان «پان پراگ»ها را به سمت آن می‌کشد، احساس گرمی، سرخوشی موقت، سبکی سر، گیجی و شادی کاذب است.  این ماده بسیار بسیار سرطان زا هم هست    

سه شنبه 16/7/1387 - 8:42
دانستنی های علمی
آدولف هیتلر.............دیكتاتور آلمان..............نقاش پوستر

آلبرت انیشتن..............فیزیكدان................منشی اداره ثبت

الویس پریسلی...........خواننده....................راننده كامیون

امیركبیر....................صدراعظم ناصرالدین شاه........آشپز

او هنری....................نویسنده............................گاوچران

جرالدفورد .........رئیس جمهور آمریكا.........مانكن لباس مردانه

جوزپه گاریبالدی..........انقلابی ایتالیایی..................ملوان

جیمی كارتر...............رئیس جمهور آمریكا..............بادام كار

رونالد ریگان.........رئیس جمهور آمریكا..............هنرپیشه سینما

شون كانری...... هنرپیشه سینما.........بنا و راننده كامیون

كلارك گیبل...............هنرپیشه سینما..................چوب بر

ویلیام فالكنر.........نویسنده................نقاش ساختمان

گاندی.............رهبر فقید هند.....................وكیل دادگستری

جرج واشنگتن.......اولین رئیس جمهور آمریكا........كشاورز

نادرشاه افشار.....موسس سلسله افشاریه.......پوستین دوز

یعقوب لیث...............سرسلسله صفاریان.............رویگر

امیر اسماعیل سامانی...سرسلسله امرای سامانی...ساربان

آلپتكین..........سرسلسله غزنویان..........غلام زر خرید

فرخی سیستانی.......شاعر مشهور ایران.......كارگر كشاورز

حضرت محمد(ص).........پیامبر بزرگ اسلام.....شبانی/ تجارت

حضرت عیسی (ع)........پیامبر بزرگ مسیحیت........ .نجار

حضرت موسی (ع).........پیامبر بزرگوار یهود.............چوپان

پاندیت نهرو.........نخست وزیر هند...............وكیل دادگستری

موسولینی......دیكتاتور ایتالیا...................روزنامه نویس

ساموئل مورس.............مخترع آمریكایی.................نقاش

جك لندن........نویسنده آمریكایی..............كارگر كشتی

آلبر كامو............نویسنده فرانسوی.............معلم

ریچارد نیكسون....رئیس جمهور آمریكا.............وكیل دادگستری

آبراهام لینكلن......رئیس جمهور آمریكا.............هیزم شكن

گی دو موپاسان.....نویسنده آلمانی.......كارمند دریا داری

چارلز دیكنز..................نویسنده انگلیسی.............منشی

آناتول فرانس...............نویسنده فرانسوی..............كتابفروش

مولیر..........نویسنده بزرگ فرانسوی........هنرپیشه

هربرت جرج ولز ...........نویسنده بزرگ انگلیسی.......شاگرد بزاز

ارنست همینگوی.........نویسنده بزرگ آمریكایی........خبرنگار

ویلیام شكسپیر.....نویسنده بزرگ انگلیسی.......هنرپیشه سیار

فیدل كاسترو.....رئیس جمهور كوبا........دانشجوی حقوق

كاردینال ریشیلو.....صدر اعظم معروف فرانسه.... كشیش

ناپلئون بناپارت.....امپراطور فرانسه.................افسر توپخانه

كریم خان زند....موسس سلسله زندیه...تیر انداز سپاه نادر شاه

ژاندارك......شخصیت نیمه مذهبی و قهرمان فرانسوی.......چوپان

هانری فورد.................كارخانه دار آمریكایی..........ساعت ساز

توماس ادیسون............مخترع بزرگ آمریكایی.........تلگرافچی

آلفرد نوبل.......... بنیانگذار جایزه نوبل............ كارگر كارخانه

والت دیزنی...........مخترع سینمای انیمشن......پادوی مغازه

میكلانژ........نقاش مجسمه ساز ایتالیایی..........سنگ تراش
 

 

سه شنبه 16/7/1387 - 8:36
دانستنی های علمی

شاید هر روز نام چند محله تهران را بشنویم بی آنکه بدانیم چرا به این نامها معروف شده اند.  با استفاده از منابعی چون کتاب اول و ویکی پدیا و دیگر منابع در وب اطلاعاتی درباره نام برخی محله‌های تهران اطلاعاتی گردآورده ام که در ادامه می خوانید.

سید خندان
سید خندان نام ایستگاه اتوبوسی در جاده قدیم شمیران بوده است. سیدخندان پیرمردی دانا بوده که پیش گویی‌های او زبانزده مردم در سی یا چهل سال پیش بوده است. دلیل نامگذاری این منطقه نیز احترام به این پیرمرد بوده است.
 

فرمانیه
در گذشته املاک زمینهای این منطقه  متعلق به کامران میرزا نایب‌السلطنه بوده است و بعد از مرگ وی به عبدالحسین میرزا فرمانفرما  فروخته شده است.
 

فرحزاد
این منطقه به دلیل آب و هوای فرح انگیزش به همین نام معروف شده است.
 

شهرک غرب
دلیل اینکه این محله به نام شهرک غرب معروف شد ساخت مجتمع های  مسکونی این منطقه با طراحی و معماری مهندسان آمریکایی و به مانند مجتمع های مسکونی آمریکایی بوده و در گذشته نیز محل اسکان بسیاری از خارجیها بوده است.
 

آجودانیه
آجودانیه در شرق نیاوران قرار دارد و تا اقدسیه ادامه پیدا میکند. آجودانیه متعلق به رضاخان اقبال السلطنه وزیر قورخانه ناصرالدین شاه  بوده،  او ابتدا آجودان مخصوص شاه بوده است.
 

اقدسیه
نام قبلی اقدسیه (تا قبل از 1290 قمری) حصار ملا بوده است. ناصرالدین شاه زمینهای آنجا را به باغ تبدیل و برای یکی از همسران خود به نام امینه اقدس (اقدس الدوله) کاخی ساخت و به همین دلیل این منطقه به اقدسیه معروف شد.
 

جماران
زمینهای جماران متعلق به سید محمد باقر جمارانی از روحانیان معروف در زمان ناصر الدین شاه بوده است. برخی از اهالی  معتقدند که در کوههای این محله از قدیم مار فراوان بوده و مارگیران برای گرفتن مار به این ده می آمدند و دلیل نامگذاری این منطقه نیز همین بوده است و عده ای هم معتقدند که جمر و کمر به معنی سنگ بزرگ است و چون از این مکان سنگ‌های بزرگ به دست می آمده ‌است‌، آن‌جا را جمران‌، یعنی محل به‌دست آمدن جمر نامیده‌اند.
 

پل رومی
پل رومی در واقع پل کوچکی بوده که دو سفارت روسیه و ترکیه را هم متصل می کرده است. عده‌ای هم معتقدند که نام پل از مولانا جلال‌الدین رومی گرفته‌شده است‌.
 

جوادیه (در جنوب تهران)
بسیاری از زمینهای جوادیه متعلق به آقای فرد دانش بوده است که اهالی محل به او جواد آقا بزرگ لقب داده بودند. مسجد جامعی نیز توسط جواد آقا بزرگ در این منطقه بنا نهاده است که به نام مسجد فردانش هم معروف است.
 

داودیه (بین میرداماد و ظفر)
میرزا آقاخان نوری صدر اعظم این اراضی را برای پسرش‌، میرزا داودخان‌، خرید و آن را توسعه داد. این منطقه در ابتدا ارغوانیه نام داشت و بعدها به دلیل ذکر شده داودیه نام گرفت‌.
 

درکه
اگر چه هنوز دلیل اصلی نامگذاری این محل مشخص نیست اما برخی آنرا مرتبط به نوعی کفش برای حرکت در برف که در این منطقه استفاده می شده و به زبان اصلی «درگ» نامیده می شده است.
 

دزاشیب (در نزدیکی تجریش)
روایت شده است که  قلعه بزرگی در این منطقه به نام « آشِب » وجود داشته است و در گذشته نیز به این منطقه دزآشوب و دزج سفلی و در لهجه محلی ددرشو میگفتند.
 

زرگنده
احتمالا دلیل نامگذاری این محل کشف سکه ها و اشیاء قیمتی در این محل بوده است. در گذشته این منطقه  ییلاق کارکنان روسیه  بوده است.
 

قلهک
کلمه قلهک از دو کلمه "قله‌" و "ک‌" تشکیل شده است که قله معرب کلمه کله‌، مخفف کلات به معنای قلعه است‌. عقیده اهالی بر این است که به دلیل اهمیت آبادی قلهک که سه راه گذرگاه‌های لشگرک‌، ونک و شمیران بوده است‌، به آن( قله- هک) گفته شده است‌.
 

کامرانیه
زمین‌های این منطقه ابتدا به میرزا سعیدخان‌، وزیر امور خارجه‌تعلق داشت، و سپس کامران میرزا پسربزرگ ناصرالدین شاه‌، با خرید زمین‌های حصاربوعلی‌، جماران و نیاوران‌، اهالی منطقه را مجبور به ترک زمین‌ها کرد و سپس آن جا را کامرانیه نامید.
 

محمودیه ( بین پارک وی و تجریش یا ولیعصر تا ولنجک)
در این منطقه باغی بوده است که متعلق به حاج میرزا آقاسی بوده است و چون نام او عباس بوده آنرا عباسیه میگفتند. سپس علاءالدوله این باغ بزرگ را از دولت خرید و به نام پسرش‌، محمودخان احتشام‌السلطنه‌، محمودیه نامید.
 

نیاوران
نام قدیم این منطقه گردوی بوده است و برخی معتقدند در زمان ناصرالدین شاه نام این ده به نیاوران تغییر کرده است به این ترتیب که نیاوران مرکب از "نیا" (حد، عظمت و قدرت‌) ؛"ور" (صاحب‌) و "ان‌" علامت نسبت است و در مجموع یعنی کاخ دارای عظمت‌.
 

ونک
نام ونک تشکیل شده است از دو حرف (ون‌) به نام درخت و حرف (ک)که به صورت صفت ظاهر می‌شود.
 

یوسف آباد
منطقه یوسف آباد را میرزا یوسف آشتیانی مستوفی‌الممالک در شمال غربی دارالخلافه ناصری احداث کرد و به نام خود، یوسف آباد نامید. 
 

پل چوبی
 قبل از این که شهر تهران به شکل امروزی خود درآید، دور شهر دروازه هایی بنا شده بود تا دفاع از شهر ممکن باشد. یکی از این دروازه‌ها، دروازه شمیران بود با خندق‌هایی پر از آب در اطرافش که برای عبور از آن‌، از پلی چوبی استفاده می‌شد. امروزه از این دروازه و آن خندق پر از آب اثری نیست‌، اما این محل همچنان به نام پل چوبی معروف است.
 

شمیران
نظریات مختلفی درباره این نام شمیران وجود دارد. یکی از مطرح ترین دلایل عنوان شده ترکیب دو کلمه سمی یا شمی به معنای سرد و « ران » به معنای جایگاه است  و در واقع شمیران به معنای جای سرد است. به همین ترتیب نیز تهران به معنای جای گرم است.
همچنین دلیل دیگر مطرح شده به دلیل وجود قلعه نظامی به آن شمیران می گفتند و همچنین  برخی نیز  معتقدند که‌ یکی از نه ولایت ری را شمع ایران میگفتند که بعدها به شمیران تبدیل شده است.
 

گیشا
نام گیشا که در ابتدا کیشا بوده است برگرفته از نام دو بنیانگذار این منطقه (کینژاد و شاپوری) میباشد.
 

منیریه (در جنوب ولیعصر)
منیریه در زمان قاجار یکی از محله های اعیان نشین تهران بوده و گفته شده نام آن از نام زن کامران‌میرزا، یکی از صاحب‌منصبان قاجر، به نام منیر گرفته شده‌است.

سه شنبه 16/7/1387 - 8:30
دانستنی های علمی

۱) آرنولد بنت:

داستان نویس انگلیسی(۱۸۶۷،۱۹۳۱) وی برای آنکه ثابت کند آب شهر پاریس از نظر بهداشتی کاملا سالم است، یک لیوان از آن را خورد و در اثر تیفوئید ناشی از آن در گذشت!

۲) آگاتوکلس:

(خودکامه سراکیوز ۳۶۱، ۲۸۹ ق.م) در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد.

۳) آلن پینکرتون:

(موسس آژانس کارآگاهی آمریکا ۱۸۱۹، ۱۸۸۴) هنگام نرمش صبحگاهی به زمین خورد و زبانش لای دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقاریای ناشی از این زخم درگذشت.

۴) آیزادورا دانکن:

(رقاص آمریکایی ۱۸۷۸، ۱۹۲۷) هنگامی که در اتومبیل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبیل گیر کرد و گردنش شکست و خفه شد.

۵) اسکندر کبیر:

(پادشاه مقدونی ۳۵۶ ،۳۲۳ ق.م) به دنبال دو روز میگساری و عیاشی در اثر تب درگذشت.

۶) الکساندر:

(پادشاه یونان ۸۹۳،۱ ۱۹۲۰) یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت.

۷) تامس آت وی:

(نمایشنامه نویس انگلیسی ۱۶۵۲، ۱۶۸۵) مرد فقیری بود. به دنبال روزها گرسنگی سرانجام یک گیته به دست آورد و با آن یک دست پیچ گوشت خرید و از شدت ولع همان لقمه دهان پرکن اول گلو گیرش شد و خفه اش کرد!

۸) تامس می:

(مورخ انگلیسی ۵۹۵،۱ ۱۶۵۰) بر اثر بلعیدن غذای زیادی، خفه شد.

۹) جان وینسون:

(ماجرا جوی بریتانیا ۱۵۵۷، ۱۶۲۹) وی در ۷۲ سالگی از اسب به زمین افتاد و میخی وارونه بر زمین افتاده بود، در سرش فرو رفت.

۱۰) جروم ناپلئون بناپارت:

(آخرین بناپارت آمریکایی ۱۸۷۸، ۱۹۴۵) در سنترال پارک نیویورک، پایش به زنجیر سگ زنش گرفت و افتاد و در اثر زخم های حاصله در گذشت.

۱۱) جورج دوک کلارنس:

(انگلیسی ۱۴۴۹،۱۴۷۸) به دستور برادرش ریچارد سوم در خمره شراب خفه شد.

۱۲) جیمز داگلاس ارل مورتون:

(۱۵۲۵،۱۵۸۱) بوسیله دستگاهی شبیه گیوتین که خودش آن را به اسکاتلندیان معرفی کرده بود، سر بریده شد.

۱۳) رودولفونی یرو:

(ژنرال مکزیکی ۱۸۸۰، ۱۹۱۷) اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگینی طلاهایی که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه شد.

۱۴) زئوکسیس:

(نقاش یونان قرن پنجم ق.م) به تصویری که از یک ساحره پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگ هایش پاره شد و مرد!

۱۵) ژراردونرال:

(نویسنده فرانسوی ۱۸۰۸ ،۱۸۵۵) با بند پیشبند، خودرا از تیر چراغ برق خیابان حلق آویز کرد.

۱۶) فرانسیس بیکن:

(۱۵۶۱،۱۶۲۶) براثر گرفتاری در یک سرمای ناگهانی گرفتار شد و درگذشت.

۱۷) فالک فیتز وارن چهارم:

(بارون انگلیسی ۱۲۳۰، ۱۲۶۴) در بازگشت از یک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشیده بود، در درون زره اش خفه شد.

۱۸) کلادیوس اول:

(امپراتور روم ۵۴ ب م. ۱۰ ق.م) با یک پر آغشته به سم خفه شد.

۱۹) کنت اریک مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ۱۸۶۰، ۱۸۹۵)

این انگلیسی در اثر خشم ناشی از مستی، با سیخ بخاری به دوستش حمله کرد، اما خودش توی بخاری افتاد و سوخت.

۲۰) گریگوری یفیموویچ راسپوتین:

(۱۸۷۱،۱۹۱۶) وزنه ای به بدنش بستند و در رود نوا غرقش کردند.

۲۱) لایونل جانسن:

(شاعر انگلیسی ۱۸۶۷ ،۱۹۰۲) از روی چهارپایه پشت بار به زمین افتاد و در اثر زخمهای حاصله در گذشت.

۲۲) لنگی کالیر:

(کلکسیونر آمریکایی ۱۸۸۶،۱۹۴۷) در خانه خود و در تله ای مهلک درگذشت. تله را برای دستگیری دزدان کار گذاشته بود.

۲۳) مارکوس لیسینیوس کراسوس:

(سیاستمدار رومی ۱۱۵، ۵۳ ق.م) این رهبر بدنام و صراف رمی به دست سربازان پارتی با ریختن طلای مذاب در حلقش درگذشت.

۲۴) هنری اول:

(پادشاه انگلیسی ۱۰۶۸،۱۱۳۵) در اثر افراط در خوردن مارماهی دچار ناراحتی روده شد و مرد.

۲۵) یوسف اشماعیلو:

(کشتی گیر ترک) بر اثر سنگینی طلاهایی که به کمرش بسته بود در دریا غرق شد. چون نتوانست به راحتی شنا کند.

سه شنبه 16/7/1387 - 8:24
ادبی هنری

 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم …


گفتی:
فانی قریب


    
.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

 

 

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد بهت نزدیک شم …


گفتی:
و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال


    
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

 

------------ --------- --------- --

 

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!


گفتی:
ألا تحبون ان یغفرالله لکم


    
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

------------ --------- --------- --

 

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …


گفتی:
و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه


    
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

 

------------ --------- --------- --

 

گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

     
گفتی:
الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده


    
.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

 

------------ --------- --------- --

 

گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...


گفتی:
الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب


    
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

 

------------ --------- --------- --

 

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟


گفتی:
ان الله یغفر الذنوب جمیعا


    
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

 

------------ --------- --------- --

 

 

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟


گفتی:
و من یغفر الذنوب الا الله


    
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

 

 

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! …  توبه می‌کنم


گفتی:
ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین


    
.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

 

------------ --------- --------- --

 

 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

     
گفتی:
الیس الله بکاف عبده


    
.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

 

------------ --------- --------- --

 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟


گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم

من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما


.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش

 بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن .

 خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::

 

سه شنبه 16/7/1387 - 8:19
دانستنی های علمی


*و حالا در دومین مرحله عجایب هفت گانه طبیعی دنیا در معرض انتخاب قرار گرفته اند. از بین462  نامزد از 6 قاره جهان (77 نامزد از هر قاره) بر اساس تعداد آرا در مرحله اول 21 فینالیست، و در مرحله دوم از بین این 21 فینالیست، عجایب هفت گانه طبیعی دنیا انتخاب و معرفی می شوند. این مرحله از رای گیری، تا پایان سال 2008 میلادی ادامه دارد و نتیجه نهایی در سال 2010 اعلام خواهد شد.*


  
      *غار علی صدر** و طبیعت كوه دماوند دو نماینده ایران در این مبارزه هستند. زمانی که این ایمیل را برای شما می فرستم غار علی صدر در رتبه هشتم و كوه دماوند در رتبه چهاردهم این لیست قرار گرفته اند. رای هر كدام از ما می تواند این دو شگفتی طبیعی كشورمان را به صدر جدول عجایب طبیعی دنیا نزدیكتر كند.*


        *برای این منظور به تارنمای MailScanner has detected a possible fraud attempt from "
www.new7wonders.com" claiming to be www..new7wonders.
com <
http://www.new7wonders.com/>  مراجعه كنید، روی نقشه قاره آسیا كلیك كرده و رای خود را به غار علی صدر و كوه دماوند بدهید. و یا به پیوند زیر مراجعه کنید و رای خود را بدهید. *

*
http://www.new7wonders.com/nature/en/vote_on_
nominees/<http://www.new7wonders.com/nature/en/vote_on_nominees/>
*

توجه کنید که هر کس باید به 7 شگفتی رای دهد. بنابراین بهتر است بعد ازغار علی صدر و کوه دماوند به شگفتی هایی که در انتهای لیست 77 تایی قرار دارند رای بدهید تا موقعیت کاندیداهای ابتدای لیست تقویت نشود. در ضمن بعد از پایان رای گیری **email** **ی برای شما ارسال می شود. توجه داشته باشید که باید بر روی لینك موجود در این **email** **كلیك كنید تا رای شما **confirm** شود وگرنه رای شما معتبر نخواهد بود.*

سه شنبه 16/7/1387 - 8:18
اخبار

متهورانه ترین عملیات هوایی تاریخ جهان H3

حمله هوایی به پایگاه نظامی الولید:

متهورانه ترین عملیات هوایی تاریخ جهان

عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست که به نام فانتومها ثبت شده است.

 فانتومهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در 4 آوریل 1981 (فروردین 1360) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلی نابود کردند.

در مجموع بیش از 48 هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی (میگ 23، سوخو 20، توپولف 16، توپولف 22) بودند در این عملیات از بین رفتند.

 حمله به اچ 3 از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیاتهای هوایی جهان بشمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیاتهای نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات در 1981 یعنی زمانی که نیروی هوایی ایران از برتری بی چون و چرایی بر نیروی هوایی عراق برخوردار بود به انجام رسید.

می دانیم که در اول مهرماه 1359، یکروز پس از آغاز جنگ و حمله هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد نیز یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی بر فراز عراق انجام شد.

این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن یکی از منحصر بفرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم بشمار می رود.

 در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد 

در سال 1981 منابع اطلاعاتی ایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکنهای خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها بر روی باند فرودگاه به پایگاهی در دورترین نقطهی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانهی اچ 3 با نام الولید.

 هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطه خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حمله جنگنده های ایرانی قرار گیرد.

هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه میبایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند.

در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامه عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن میساختند.

 عبور جنگنده های ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطهی خاک این کشور مسئلهای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حمله غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته میشد.

 اما در آنسوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژه همدان آبستن یکی از رویدادهای بزرگ جنگ شد.

در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی یکی از شگفت انگیزترین و جسورانه ترین حملات هوایی تاریخ پرداختند.

تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ 3 ، عملیاتهایی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود.

 در ژوئن 1967 طی جنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند.

در اکتبر 1973 نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائیلی ها آنرا جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را بر روی باند فرودگاه از میان بردارد.

 در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند).

حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. در طراحی عملیات به گونهای عمل شد که در وهلهی اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند.

 این هواپیماها باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می­کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند.

 فانتومها پس از فروریختن بمبهایشان بر سر هواپیماهای عراقی میبایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمیگشتند. عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظه ای که بر فراز اچ 3 ظاهر می شدند نباید هیچ نشانه ای از یک حمله هوایی را آشکار میکردند.

 در راه بازگشت مسلما عراقیها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را بدنبال فانتومها می فرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند.

در تمام طول مسیر هواپیماها میبایست در ارتفاع پایین (20 تا 30 متری) پرواز می کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند.

در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از عهده خلبانانی بر میآید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند.

 (تصور غیر ممکن بودن چنین کاری چندان دشوار نیست.

 در حالت رانندگی با یک اتومبیل با سرعتی معدل 200 کیلومتر بر ساعت بسیاری از مواقع راننده پس از مشاهدهی مانعی در مقابل خود به سختی می تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زمانی که چشم انسان موفق به دیدن مانعی در برابر خود می شود و مغز دستور عکس العمل اعضای بدن را از قبیل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روی ترمز یا ... را صادر می کند اتومبیل با سرعت 200 کیلومتری خود عملا به مانع رسیده است و برخورد اجتناب ناپذیر جلوه می کند. حال وضعیتی را تصور کنید که خلبان ناگهان با دیدن قلهای در مقابل خود سعی در بالا کشیدن هواپیما میکند. طی چند ثانیه خلبان باید هواپیما را از فراز مانع عبور دهد در حالی که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. این توضیح می تواند دشواری پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پایین را نشان دهد).

عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازه کافی غیرممکن به نظر می رسید اما مسئله دیگری وجود داشت که مهمترین چالش پیش روی عملیات بود.

                                             

 هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمی توانست چنین مسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ی کافی دشوار بود می بایست یک بویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه میشد.

 آیا یک بویینگ میتوانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعت هواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتومها نمی توانستند همراه این هواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگنده های عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسط عراقیها هدف قرار میگرفت تکلیف فانتومها چه بود؟ اصولا آیا یک بویینگ 707 شانسی برای گذشتن از مرز عراق و رسیدن به نقطهای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا در همان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار میگرفت؟

طبق برنامه ریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبر میکرد تا فانتومها عملیاتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می داد. در هر مرحلهای از عملیات امکان داشت واقعهی ناخوشایندی برای هواپیمای سوخت رسان که ذاتا بی دفاع بود رخ دهد و می دانیم که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود.

علیرغم تمامی این مشکلات و برغم اینکه چنین عملیات جسورانه ای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسیها و برنامه ریزیهای دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید.

 فانتومها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند. روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقهی مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای این منطقه بسمت غرب عراق حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ 707 متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ریزی قبلی آماده می­شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.

قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند.

 خلبان نمیتوانست چیزی را که میشنود باور کند.

انجام چنین کاری دیوانگی محض بود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن بنظر میرسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟ این نقشه به فیلمنامه فیلمهای هالیوودی شباهت داشت و فقط با جادوی سینما و بر روی پردهی نقره ای امکان تحقق داشت.

 حتی خیالباف ترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتی را به خود نداده بود.

او حتی به یاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنین چیزی دیده باشد.

 از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود.

 جدای از این مساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمیکرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد.

 اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطن یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان مییافت که همه چیز آن به عملکرد او بستگی داشت.

 دقایقی بعد بویینگ 707 هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت یکی از سرنوشت سازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت.

برنامهریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ میباید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با فانتومها ملاقات میکرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است.

در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطهی پیش بینی شده روبرو شد.

 فانتومها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند.

 ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه ای ظاهر می شوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.

این اشتباهی بود که کنترلهای زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند.

 هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند که بی صبرانه انتظارشان را می­کشید. 

 هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی به فانتومها را انجام دهد.

در آن سو فانتومها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ 3 در حرکت بودند.

 ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند.

پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمی­کردند هدف هیچ نوع حملهای قرار گیرند در ابتدا به تصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند.

بر فراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند.

 لحظاتی بعد بمبهای چهار فانتوم اول، بصورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیهی عملیات نابود کرد.

دیگر هیچ هواپیمایی نمی­توانست از باند فرودگاه بلند شود.

فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه­های هواپیما و توپهای ضدهوایی پرداختند.

 در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله میکشید بدام افتاده بودند.

 در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود.

فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند.

 توپهای فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهای شلیک میکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که بر روی بازماندههای خرابه ها افتاده بودند.

 فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند بسرعت صحنه عملیات را ترک کردند.

پشت سر آنها تلی از خاکستر بجا مانده بود که تا چند دقیقه پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت.

جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد.

 بر روی باند فرودگاه و در آشیانههایی که آتش از آنها زبانه می­کشید تکه پاره های از آهن و فولاد بچشم میخورد که زمانی بر صحنه آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز در میآمدند و بمب هایشان را فرو می­ریختند.

 تمامی آن پرنده های پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدن فانتومهایی نظاره میکردند که بسوی پایگاههایشان باز میگشتند.

 در بازگشت، فانتومها باز به همان شیوه پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطه موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند.

 هواپیمای سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت.

 قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونه ای که دیگر نمی توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس بعنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب و غریب این عملیات، در وسط جاده ای اتومبیل رو در آذربایجان غربی به زمین نشست.

بقیه  هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند.

 در طول عملیات طی چند نوبت هواپیماهایی ایرانی برای منحرف کردن توجه عراقیها از فانتومهایی که بسمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندین عملیات ایذایی را بر روی خاک دشمن انجام دادند.

هنگام بازگشت نیز همین کار تکرار شد و هواپیماهای ایرانی با حملات ایذایی شکاریهای دشمن را بدنبال خود می­کشیدند و سپس به سمت ایران می گریختند.

 در ابتدا عراقیها که کاملا غافلگیر شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته است.

با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و اینکه در سال 1967 نیز اسرائیلیها فرودگاههای این کشور را بمباران کرده بودند احتمال اینکه حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته باشد بسیار محتمل تر بنظر می رسید تا اینکه هواپیماهای ایرانی توانسته باشند چنین مسیر طولانی را طی کنند و علیرغم وجود پدافند هوایی عراق در دو نوبت بر فراز آسمان این کشور سوختگیری هوایی را انجام داده باشند.

اما پس از مدتی عراقیها دریافتند که هدف یکی از جسورانه ترین عملیاتهای هوایی تاریخ جهان قرار گرفتهاند.

 حمله به اچ 3 در نوع خود بی نظیر بود.

 پیش از این همانگونه که اشاره شد اسرائیلی ها در جنگهای 1967 و 1973 توانسته بودند عملیاتهای شگفت انگیزی انجام دهند اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که بعد مسافتی آن عملیاتها بسیار کوتاهتر از عملیات اچ 3 بود به گونه ای که اسرائیلی ها هیچگاه مجبور به سوختگیری هوایی در قلب خاک دشمن نبودند.

 در مورد حمایتهای اطلاعاتی و تکنولوژیکی امریکا از اسرائیل نیز در جنگهای 67 و 73 فقط همین نکته بس که در 1973 امریکاییها در تمام بیست روزی که جنگ ادامه داشت با برقراری یک پل هوایی از پرتغال به اسرائیل سیلی از تجهیزات جنگی و لوازم یدکی هواپیماها را بسوی اسرائیل سرازیر کردند بطوری که در همین هنگام زمانی که شش فانتوم اسرائیلی توسط موشکهای سام روسی در آسمان سوریه سرنگون شدند امریکاییها بیدرنگ این هواپیماها را جایگزین کردند تا برتری هوایی ارتش اسرائیل بر اعراب همچنان حفظ شود.

 اما لازم به گفتن نیست که ایران در طول جنگ همواره از پشتیبانی اطلاعاتی و تکنولوژیکی غرب محروم بود و آمریکاییها حتی لوازم یدکی هواپیماهای ساخت خودشان را نیز به ایران تحویل نمیدادند. اغراق نیست اگر این عملیات را که در زمان خود بهت و حیرت بسیاری از کارشناسان نظامی غرب را موجب شده بود یکی از شگفت انگیزترین و قاطع­ترین نبردهای هوایی جهان بدانیم.

 

 نوشته شده توسط خلبانان نیروی هوایی

شنبه 13/7/1387 - 8:20
ادبی هنری

پروفسور فلسفه با بسته سنگینی 
وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود
را روبروی دانشجویان خود روی میز گذاشت.
  وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک
شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و
شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد..سپس
از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر
است؟  و همه دانشجویان موافقت کردند.  سپس
پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها
رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی
تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین
توپ های گلف قرار گرفتند؛ سپس دوباره از
دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز
همگی موافقت کردند. بعد دوباره پروفسور
ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛
و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی رو
پر کردند. او یکبار دیگرپرسید که آیا ظرف
پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله".
  بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز
برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی
کرد. "در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه
ها رو پر می کنم!" همه دانشجویان خندیدند.
  در حالی که صدای خنده فرو می نشست،
پروفسور
گفت: " حالا من می خوام که متوجه این مطلب
بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست،
توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما
هستند – خدایتان، خانواده تان،
فرزندانتان، سلامتیتان، دوستانتان و مهمترین
علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از
بین بروند ولی اینها باقی بمانند، باز
زندگیتان پای برجا خواهد بود.
اما سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت
هستند مثل کارتان، خانه تان و ماشینتان..
ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی
ساده."  پروفسور ادامه داد: "اگر اول ماسه
ها رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای
سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه،
درست عین زندگیتان. اگر شما همه زمان و
انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده
صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی
که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به
چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت داره
توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی
کنین، زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین. با
دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و
با اونها خوش بگذرونین.
همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر
خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین.  .....
اول مواظب توپ های گلف باشین، چیزهایی که
واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد
دارای
اهمیت رو مشخص کنین. بقیه چیزها همون
ماسه ها هستند."  یکی از دانشجویان دستش را
بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان قهوه چه معنی
داشتند؟  پروفسور لبخند زد و گفت: "
خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به
شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان
چقدر شلوغ و پر مشغله ست، همیشه در زندگی
شلوغ هم ، جائی برای صرف دو فنجان قهوه با یک
 

يکشنبه 7/7/1387 - 13:59
دعا و زیارت

حضرت موسی ( علیه السلام ) دندان درد گرفت و به خدا شكایت كرد . حق تعالی به او دستور داد از فلان گیاه استفاده كن . حضرت از آن گیاه استفاده نموده و درد دندان مباركش تسكین یافت .
بار دیگر دندان موسی علیه السلام درد گرفت و همان دوا را به كار برد ؛ ولی اینبار درد دندان حضرتش تسكین نیافت ! لذا از خداوند سببش را پرسید خطاب الهی آمد كه دفعه قبل ، به امید ما رفتی ؛‌اما این بار به امید گیاه و از ما غافل بودی.
 


 (‌احلی من العسل ، غلامعلی حسینی ، انتشارات مفید ، ج 2 ، چ اول، ص 950)

__________________
يکشنبه 31/6/1387 - 14:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته