• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 94
تعداد نظرات : 216
زمان آخرین مطلب : 4319روز قبل
دعا و زیارت

*عاشورا، شراره عشق حق است که بر جان عاشقان حسین فرو می ریزد.
* ای خدا! جوششِ چشمه های عاشورا را در قلب ما جاری کن، و دل های ما را از زلال مهرش سیراب گردان.
*محرم، ماه محرم شدن در پیشگاهِ خدا و مَحرم شدن، با حسینیان است.
* عاشورا، انفجاری از نور بود و تابشی از حق، که بر اندیشه ها تجسم کرد.
* عاشورا، قرارگاه عشق است و پناهگاه عاشقان. کیست که از این معبر عبور كند و قرار و پناه نگیرد؟
*عاشورا، تکلیف است و عاشورایی شدن عمل به تکلیف.
*هیچ نقطه ای در هویت هستی نیست که از حرکت و شعر و شعور عاشورایی خالی باشد.
*عاشورا، از جاذبه ها دل کندن و به جذبه دوست رسیدن است.
* محرم، ماه تجدید حیات بشریت است.
* عاشورا یک نیم روز بیش نیست که در آن، شهادت به روشنی بر سر تکلیف خویش ایستاده است.
* شهادت، طرحِ کربلاست و اسارت، شرح آن!
*این شمعِ وجودِ حسین است که محفلِ محرم را پیوسته روشن نگاه می دارد.
* حسین، نام آورترین نام و نامدارترین سردار بر چکاد روشنی هاست.
*حسین، تندیس ایمان و عشق الهی است.
* از خاک تا خدا، درست یک کربلا راه است.
* عاشورا، مجمعِ عمومی حماسه سازان هستی است.
*حسین(علیه السلام) ، آرزوی جویندگان و آبروی یابندگان است.
*محرم، حریم حرم خدا و حرمت سنت حسین(علیه السلام) است.
*کربلا، عمیق ترین زخمی است که بر پیکر زمین نشسته، و رساترین فریادی است که در دهلیز تاریخ پیچیده است.
* نخل ها، از سنگینی داغ تبار علی(علیه السلام) خمیده اند.
*حسین(علیه السلام) ، حماسی ترین شاهنامه جهان است.
*عاشورا، بغضِ گریه را می¬شکند و جام سینه را از خون لبریز می کند.
*محرم، ماه آمیختگی با حسین و آموختگی از حسین است.
*محرم، تنها ماهی است که در تقویم ها با سرانگشت خونین ورق می خورد.
*تاسوعا، مقدمه جان‌فشانی و عاشورا، سرفصل دلباختگی در محضر حسین(علیه السلام) است.
*برای شناخت و معرفت حسین(علیه السلام) ، باید از مرزِ تاسوعا و عاشورا گذشت.
*سبوی عشق را به دست گرفته ای و عطشناکانِ صحرای کربلا را غبار از چهره می شویی و سیراب می کنی، ای حسین!
*حادثه عاشورا، کمر تاریخ را شکست و ماندگارترین باور را بر پهنه زمان نگاشت.
* در نهمین منزل از ماه عاشقی، سیل اشک را به میهمانی خون دلِ دهمین منزل فرا می خوانیم.
*کربلا چرا تشنه ای؟ این اشک زلال و شیرین نسل هاست که قطره قطره بر پهنای گونه دلت می بارد.
*محرم، سیاه پوش لحظه های عاشوراست.
*نام حسین(علیه السلام) را مشعل راهمان می کنیم تا در بیراهه های پرپیچ و خم گمراهی، گم نشویم.
*خون حسین(علیه السلام) و یارانش، قبله نمای کمال و سعادت است.
*امروز، درِ بوستان‏سراىِ عاشورا، با مقتل‏خوانىِ گریه گشوده مى‏شود؛ پس «اى اشك‏ها بریزید».
*آسمان نینوا، در محضر این همه خون، از وسعت آبىِ خویش شرمسار است.
*خاطرات ما ورق مى‏خورد: توفیق ناله‏هاى «بین‏الحرمینى» را به لباس سوگ عاشورا سنجاق مى‏كنیم و به یاد كربلا مى‏گرییم.
*عاشورا، جاده‏اى پر عبور براى عاشقانه‏هاى جگرسوزِ آب است.
*امروز، دل‏ها در حُسن‏ختام زیارت عاشورا، سجده سجده در خون افتاده‏اند.
*نگاه كن؛ حنجره قتلگاه، روبه‏روى آتش بوسه‏ها چه پاسخى دارد: «این كشته فتاده به هامون حسین توست».
*قدم به قدم، صداى «یا حسین» در كربلا كاشته شده است؛ مراقب باشیم روىِ حُرمت لاله‏ها پا نگذاریم!
*پررنگ‏تر از خون، حدیثى در عاشورا نوشته نشده است كه دل‏هاى كربلایى آن را بخوانند.
*عطر تربت كربلا بر دوش قلم‏هاى عاشورایى نشسته است تا بنویسند: لبیك یا حسین!
*عاشورا، صحن مطهرى بود كه اذن دخول آن، خون عباس(علیه السلام) است و توسل به باب الحوائج، كلید ارتباط با فلسفه عاشورا.
*منش عباس(علیه السلام) ، خلاصه مكتبى است كه تعلیم دلدادگى و خلوص را در صحنه سرخ نینوا، از گفتار، به عمل رساند.
*عاشورا، تولد دوباره حیات آدمیّت و حماسه جاودان عشق و تجلّی زیبای توحید است.
*عاشورا، نقطه اوج ادای امانت انسان است. عاشورا، نمایش قدرتِ روح در کوران حوادث و نشانه آرامش در توفان بلاهاست.
*عاشورا، تجلی‏گاه آرامش و اطمینان نفوس مطمئنه است، مشعل فروزانِ معرفت، فرا روی انسان‏ها است.
*عاشورا، آینه‏ای است که تمامی مفاهیم انسانی را با ابعاد حقیقی‏اش در خود متجلّی ساخته است.
*عاشورا، رستاخیزی است که پرده از چهره همه زشتی‏ها می‏کشد و پلیدان را رسوا می‏سازد.
*عاشورا، گلستانی است با سَروْهای سرخ شهادت و نخل‏های ارغوانی ایثار و خون، و دانشگاهی است که هر سالک الی اللّه‏ باید آن را ببیند.
*عاشورا، طراوت جاودانه روح انسان، تجلّی یاد خدا، و جدا کننده نور و ظلمت از هم است.
*آری! از آن زمان که فریاد سرخ خون از گلوی عاشورا برخاست، پژواکی در قله‏های بلند اعصار و قرون در افتاد که تا آن سوی مرز ابدیّت طنین افکند و در سینه سوزان عاشقان ایثار و شهادت جاودانه شد.
*حنجره ها را بگشایید و نفس¬ها را فریاد کنید، تا سکوت کفر، عاشورا را در خود نبلعد.
*در کربلا، بهترین مسافران در بهترین مسافرتها، شهادت را به بهای حق دریافتند.
*بار حسرت عطش خاندان رسول، اکنون نیز در میان سینه فرات می جوشد و بی تابش میکند.
* چشم حق بین و گوش حق شنو و قلب روشن، توشه عاشوراییان است.
*عاشورا، مبدئی دوباره برای جان گرفتن اسلام است.
* تاریخ عاشورا، مسلمانان واقعی را معرفی کرد و نقاب از چهره ها برداشت.
*نهضت عاشورا، سیرابی حقیقت و پاسداری از امر به معروف و نهی از منکر است.
*عاشورا کشتاری خونین نیست، بلکه حقیقتی راستین برای جهانیان است.
* آن‌گاه که سرور جوانان اهل بهشت را کشتند، غم بر دل انسان تا ابد لانه کرد.
* عاشورا، منشوری است که با براده¬های آفتاب حسین(علیه السلام) ، عالم را سیراب می کند.
* ظهر عاشورا، میعادگاه ملاقات خداوند با سالار شهیدان(علیه السلام) است.
* روز عاشورا، وداع پرسوز و گدازترین خواهر، با عزیزترین برادر تاریخ است.
* عاشورا، یادآور مردان غیوری است كه امر به معروف و نهی از منكر را ارج نهادند.
* مهم‌ترین درسی كه عاشورا به جوانان می‌آموزد، پایداری است؛ پایداری در برابر ستم طاغوت‌ها.
*عاشورا تا اربعین، یادآور چهل روز خون بارش آسمان، از داغ مصیبت حسین(علیه السلام) است.
*نهضت عاشورا، پایه‌گذار تمامی نهضت‌های بر حق روزگاران است.
*عاشورا، یادآور این شعار زیباست: خون بر شمشیر پیروز است.
*عاشورا، صحنه پیكار تمامی ایمان در برابر تمامی كفر است.
*عاشورا، یادآور جوان مردانی است كه تاریخ سال‌ها بعد این جوانان را در دفاع مقدس دوباره به چشم دید.
*روز عاشورا، روز به بار نشستن «خون» در سوگ پرپر شدن گل¬های محمدی است.
*روز عاشورا، روز استقامت در دین، به بلندای «صراط مستقیم» است.
*روز عاشورا، روز تماشای چگونه مردن برای آموختن چگونه زیستن است.
*روز عاشورا، روز مُحرِم شدن در حرم مُحرَّم است!
• روز عاشورا، روز عاشورایی شدن حق جویان و حق طلبان است.
*روز عاشورا، روز انجام بزرگترین مسئولیت «آدم» در دشوارترین شرایط است.
*روز عاشورا، روز دادن آنچه هست برای ایجاد آنچه باید باشد.
*روز عاشورا، روز پایداری و وفاداری در عصر غروب دین در روزگار بی تفاوتی-هاست!
*روز عاشورا، روز متفرق شدن دنیاطلبان و زرخواهان از محضر رهبر است.
* روز عاشورا، روز یادگیری رسم دین‌داری و آیین وفاداری است.
* روز عاشورا، روز هجرت آگاهانه و جانبازی عاشقانه در راه دوست است.
* روز عاشورا، روز انتخاب شهادت در عصر زندگی حاکمان جور است.
*حسین، میزان سنجش صداقت آدمی است و قبول ولایت حسین، براتِ آزادی انسان از جهنم پلیدیهاست.

چهارشنبه 11/10/1387 - 15:53
دعا و زیارت

گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند ، حضرت از آنها پرسید : آیا به یاری من می آیید ؟ بعضی گفتند دل ما رضایت به مرگ نمی دهد وبعضی گفتند : ما زنان وفرزندان زیادی داریم ، مال بسیاری از مردم نزد ماست وخبر از سرنوشت این جنگ نداریم ، لذا از یاری تو معذوریم.
حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند وشبانه حرکت کنند.
امام حسین (ع ) در این منزل به عبیدالله جعفی جنین فرمود :
پس اگر ما را یاری نمی کنی خدای را بپرهیز واز اینکه جزو کسانی باشی که با ما می جنگند. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما رابشنود وما را یاری نکند،او را به رو در آتش می افکند.

دوشنبه 9/10/1387 - 13:9
بیماری ها
دانشمندان ثابت كرده‌اند كه شهرنشینان دو برابر بیشتر از روستانشینان دچار بیماری توهم (پارانویا) هستند.به گزارش روابط عمومی شهرداری تهران به نقل از همشهری آنلاین، بیماری توهم یا پارانویا، در تعریف عام آن، حالتی است كه شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازه‌ای كه به سلامت جانی و مالی خود می‌دهد، خود را شكنجه می‌دهد. این‌گونه از افراد مدام در این فكر هستند كه عواملی انسانی، طبیعی یا ماوراء طبیعی خودشان، دارایی و افراد خانواده شان را تهدید می‌كند و همه، در فكر توطئه چینی بر ضد‌آنها هستند.امیل كریپلین روان‌شناس آلمانی، در تلاش اولیه خود برای دسته بندی بیماری‌های روانی، از اصطلاح پارانویای مطلق برای شرح حالت روانی‌ای استفاده كرد كه توهم، جزء اصلی آن باشد اما این توهم هیچ صدمه و زوال آشكاری به سلامت عقل شخص وارد نكند.همچنین دانیل فریمن، از سازمان ویلكام تروست به این نتیجه رسیده است كه روابط اجتماعی شهرنشینان نسبت به روستا نشینان بسیار متزلزل و ناپایدار است. به‌طور مثال شهروندان انگلیسی نسبت به 50 سال قبل چهار برابر تنهاتر هستند.

این تنها دلیلی نیست كه انسان‌ها را دچار مشكلات مغزی - روانی می‌كند، بی‌عدالتی‌های اجتماعی، استرس، فشارهای تحصیلی و كاری و به‌دنبال شغل مناسب بودن در به‌وجودآوردن این مشكلات نقش اساسی دارند.

از نظر دانیل فریمن، عوامل دیگری در این مورد مؤثر هستند مثل ترساندن بیش از حد مردم از افزایش جنایات توسط وسایل ارتباط جمعی و نتیجه این می‌شود كه اجازه نمی‌دهیم بچه‌هایمان درخیابان بازی كنند و نسبت به انسان‌های دیگر اعتماد داشته باشند؛ همچنین مرتب توسط دوربین‌های ویدئویی كنترل می‌شوند.
 
دوشنبه 9/10/1387 - 13:5
دانستنی های علمی
محمدبن‌جریر طبری: امام خطاب به مردم فرمودندآیا نمی‌نگرید كه از باطل نهی نمی‌شود؟ پس در چنین شرایطی شایسته است كه مؤمن در اندیشه دیدار خداوند باشد.بررسی شالوده‌ها و زیرساخت‌های اجتماعی و روایت تحلیلی قیام كربلا، اگرچه ریشه‌ها و ماهیت این نهضت را ترسیم می‌كند اما بی‌گمان تمام ابعاد، اهداف و بنیادهای نظری و اعتقادی آن را نشان نمی‌دهد؛ به همین دلیل نیز ضروری است تا به وارسی اهداف و مبانی تئوریك و اعتقادی نهضت حسینی بپردازیم و ببینیم كه قیام امام حسین(ع) و یارانش، بر بنیاد چه تعارض‌ها و تضادهایی با نظام اموی استوار بود. بی‌شك می‌توان اهداف عمده این قیام و تصویر استراتژی امام را در سخنانش و در اعمالش مشاهده كرد.

در یك سطح معنایی، امر به معروف و نهی از منكر كه از نگاه برخی فرقه‌های متقدم چون معتزله به عنوان یكی از اصول دین و در نگاه برخی گروه‌های فكری دیگر چون شیعه یكی از رئوس فروعات ده‌گانه است، به عنوان هدف اصلی قیام كه در واقع واكنش امام بوده است به تحولات عمده اجتماعی در زیرساخت‌های جامعه نوجوان مسلمان مطرح می‌شود.

از امربه معروف و نهی از منكر نیز وجه فقهی و عملگرایانه آن مراد بوده است؛ به این معنا كه امام دید در جامعه- از خلیفه كه رأس هرم جامعه مسلمانان است تا قاعده این هرم كه آن را عامه مسلمانان تشكیل می‌دادند- ارزش‌های اسلامی دیگرگونه شده است؛ به سخن دیگر منكرات به معروفات و معروفات به منكرات مبدل شده است.

بی‌گمان این تحلیل تنها به رفتارهای یزید منحصر خواهد بود؛ خلیفه‌ای كه روزگار به بازی با بوزینگان و شراب‌خواری می‌گذارند، اهل شعر بود و سواركاری و اگر توصیه و اجبار پدر نبود، به رسم طایفه مادر به تاخت‌وتاز در دشت‌های شام می‌پرداخت و به زن‌بارگی روزگار می‌گذرانید.

بنابراین براساس این تحلیل اینگونه نتیجه‌گیری می‌كنیم كه اگر یزید- در یك حالت فرض- تمام رفتار خویش را اصلاح می‌كرد و تبدیل می‌شد به حاكمی هم‌طراز فرمانروایان پیشین كه به رفتارهای اسلامی پایبند بودند و از رفتارهای خود دور می‌داشتآنچه را در شرع اسلام خلاف حكم و فرمان خداوند شمرده شده بود و به واقع همان ماهیت حكومت پدر خویش را حفظ می‌كرد، تضادها و تعارض‌های حسین(ع) و یارانش با او از میان می‌رفت و قیام حسینی كه در این تحلیل بر شخصیت یزید استوار است، به واقع سالبه به انتفاء موضوع می‌شد.

به نظر اما تحلیل مولفه‌های قیام حسینی را باید فراتر دید از وجه فقهی دو آموزه امر به معروف و نهی از منكر. در این تحلیل نیز هرچند امر به معروف و نهی از منكر نقش اساسی ایفا می‌كند اما در وجه فقهی خویش محصور و گرفتار نمی‌آید و به واقع معنایی فراخ‌تر می‌یابد. در این تحلیل می‌توان به این فرض نیز پرداخت كه حتی اگر آن رفتار از یزید سرنمی‌زد، باز قیام حسینی شكل می‌گرفت.

با این مقدمه و به مناسبت آغاز محرمی دیگر می‌توان به تحلیل مولفه‌های‌ ساختار قیام حسینی پرداخت.

مفاهیمی چون امر‌به‌معروف و نهی از منكر را می‌توان در یك وجه مرتبط دانست با « احیای حق و امحای باطل» درصورت كلی و عمومی آن. به یك معنا می‌توان اینگونه درباره اسلام سخن گفت: اگر اسلام را حاوی ماده و نیز صورتی ببینیم، در عصر اموی تنها صورتی از اسلام پای بر جا بود. در این تفسیر ماده، روح و معنای اسلام و صورت، رویه فقهی و آداب و رسوم ظاهری اسلام است.

این سخن درستی است كه در عصر اموی، تقید عامه مردم به اسلام نسبت به عصر خلفای راشدین رو به كاستی نهاده بود، اما واقعیت آن است كه در این عصر، به رغم انحطاط سیاسی و اخلاقی، مردم در انجام فرایض فقهی سخت مقید بودند و هرگز در دام لاابالی‌گری و نیز لاادری‌گری اخلاقی و فقهی نیفتادند.

به گواهی گزارشگران صدر اسلام، در عصر اموی، حتی عنصری چون یزید كه در جمع یاران و خواص خویش به انكار آسمانی‌بودن اسلام نیز می‌پرداخت، از تظاهر به انجام فرایض و اقامه نماز با مسلمانان روی برنمی‌تافت. در میان مسلمانان نیز تا آن روز نماز، روزه، حج، زكات، خمس، جهاد و امر به معروف و نهی از منكر، به همان معنای رایج و سطحی آن معمول بود.

بنابراین باید اهداف حركت امام را در جایی دیگر به نظاره نشست. خود امام در نامه‌اش نگاهی گذرا به این اهداف داشته است. این نامه را كه در واقع وصیت‌نامه امام است به برادرش محمد، ابن‌اعثم كوفی برای نخستین بار اینگونه در الفتوح نقل كرده است: «من نه برای سركشی و طغیان و نه بر بنیاد هوی‌و‌هوس و نه به اندیشه فساد و ستمكاری خروج كرده‌ام. قیام من تنها برای اصلاح جدم محمد(ص) است. من برآنم تا امر به معروف و نهی از منكر كنم و راه و روش جدم و پدرم علی بن‌ابی‌طالب را پی گیرم.» (الفتوح، ج3، صص23 و 24) .

در كلام دیگری كه محمدبن‌جریر طبری ناقل آن است امام اینگونه مردم را مورد خطاب قرار می‌دهد:«آیا نمی‌نگرید كه به حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی داده نمی‌شود؟ پس در چنین شرایطی شایسته است كه مومن در اندیشه دیدار خداوند باشد. من نیز مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمكاران را جز خواری نمی‌یابم.»‌(طبری، ج5، صص403 و404) .
سنخ‌شناسی و بررسی مفهومی این دو فراز از جملات امام، زمینه دستیابی به دو مفهوم كلیدی را در این عبارات فراهم می‌سازد.

به نظر دو مفهوم كلیدی، اساس این دو سخن را سامان داده است؛ نخست:«الاصلاح فی‌امه جدی» كه در سخن اول آمده است و به معنای اصلاح‌گری در امت رسول‌خدا(ص) به كار می‌رود و دوم «الا ترون ان الحق لایعمل به» یعنی آیا نمی‌بینید كه به حق عمل نمی‌شود؟

شاید به لحاظ منطقی باید اصلاح‌گری را در ارتباط با حق دید كه بدان عمل نمی‌شود. به سخن دیگر چون به حق عمل نمی‌شود، اصلاح‌گری موجه و منطقی جلوه‌گر می‌شود. برای تطبیق این دو مفهوم اساسی با جامعه، باید به نكات زیر توجه كرد:

1- استبداد سیاسی و سلطنت اسلامی: فرمانروایی معاویه تحت‌عنوان خلیفه خداوند را باید به‌واقع تجسم كامل استبداد سیاسی به‌شمار آورد. این شیوه از سلطه تا آن زمان، نه‌ در تاریخ خلافت سابقه داشت و نه در سنت عربی، معمول و مرسوم بود.

خلفای اولیه فارغ از مباحث تاریخی كه پیرامون مشروعیت‌شان وجود دارد، به‌نحوی مستقیم یا غیرمستقیم، حكومت خویش را بر بیعت با مسلمانان استوار می‌ساختند. حتی پس از شهادت امام‌علی(ع)، امام‌حسن(ع) با اقبال و بیعت عامه خلافت را به‌دست گرفت.

اجماع مورخان و اتفاق‌ علمای اخبار بر آن است كه معاویه كوتاه‌زمانی پس از استقرار بر مسند فرمانروایی، عمده‌ترین بند از عهدنامه صلح یعنی اجتناب از تعیین جانشین برای خود را زیر پا نهاد؛ بنابراین نه فرمانروایی وی به‌مانند خلیفه اول شكل گرفته بود تا بتوان با استناد به خلیفه اول، او را مجاز به تعیین جانشین دانست و نه سند صلح با امام حسن(ع) وی را به تعیین جانشین برای خود مجاز می‌شمرد؛ به همین‌دلیل بود كه بعدها بزرگان عامه در توصیف فرمانروایی معاویه و یزید به سلطنت و متمایزساختن شكل و ماهیت حكومت امویان تردیدی نكردند.

از دل این نوع شیوه انتخاب نیز به نحو كاملاً طبیعی استبداد سیاسی بروز می‌كرد. یزید در نخستین نامه‌ای كه برای اهل مدینه می‌نویسد و از امیر خود در مدینه، یعنی محمد‌بن‌عثمان می‌خواهد آن را برای اهالی مدینه بخواند، از نگاه یك حاكم مستبد به مردم می‌نگرد و ایشان را تهدید به نابودی و یافتن سرنوشتی چون سرنوشت قوم عاد و ثمود می‌كند و وعده عذابی به ایشان می‌دهد كه در صورت پند‌نگرفتن از تهدید، قرار است بر سر ایشان آید و دودمان آنها را به باد دهد!

2- تثبیت مشروعیت اشرافی و نظام طبقاتی: مشاركت و حضور و نفوذ اشراف در عصر معاویه موجب می‌شد تا ایشان در اركان قدرت نقش فعالی ایفا كنند و معاویه نیز خود از این پدیده استقبال می‌كرد چرا كه خود او نیز وابستگی تام به این نوع از طبقات اجتماعی داشت و كاركردهای آن را به‌خوبی می‌دانست.

چنین حضوری از سوی اشراف در حكومت باعث می‌شد تا از سویی منافع ایشان كاملاً حفظ شود و چون عصر خلفای اولیه خود را در حاشیه نبینند و از سوی دیگر سبب می‌شد تا حكومت اموی به قیادت معاویه و پس از آن یزید، پایه‌های قدرت خویش را در میان اشراف و رؤسا و قبایل محكم ببیند.

قیام امام‌حسین(ع) هرچند نتوانست به نحو عملی نفوذ فعال طبقه اشراف را در حكومت مانع شود ولی امام توانست با قیام خود ماهیت اشرافی حكومت اموی را برملا سازد. شاید بیشترین اثر قیام امام‌حسین در این‌باره را بتوان در این تصور مردم جست‌وجو كرد كه دیگر حكومت اموی را امتداد حكومت نبوی به‌ شمار نمی‌آوردند.

3- امحای عدالت و برابری: معاویه در حكومت خویش عملا تمام عدالت علی و خلفای گذشته را زیر پا گذاشت. آغاز حكومت معاویه همراه بود با آغاز تلاش وسیعی كه برای تثبیت اصول پادشاهی و حاكمیت اشرافی مبذول می‌شد. معاویه نخستین حاكمی بود كه میان خویش و مسلمانان حاجب قرار داد.

او بیت‌المال را ثروت خاص خویش به‌شمار می‌آورد و مطابق تشخیص خود آن را در میان مردمانی كه خود می‌پسندید، پخش می‌كرد. یزید نیز اینگونه عمل می‌كرد و البته طبیعی هم بود كه چنین امری رخ دهد چرا كه ایشان به آرمان عدالتخواهی باور نداشتند.

4- ارتقای اراذل و انزوای بزرگان صحابه: با توجه به عناوین سه‌گانه پیش‌گفته بسیار منطقی می‌نماید كه معاویه و یزید برای انجام اهداف خویش از دون‌مرتبه‌ترین افراد اجتماع بهره ‌برند، نه صحابه و تابعین و‌الاقدر رسول خدا(ص).

مسعودی در بحثی درباره اخلاق و سیاست معاویه به همین معنا اشارت كرده است: «از جمله خصایل عامه این است كه مردمان نالایق را به پیشوایی برگزینند و فرومایگان را برتری بخشند و غیرعالم را عالم شمارند. اینان توانایی تشخیص حق از باطل را ندارند.» (مروج‌الذهب، ج2، ص35).

امام‌حسین(ع) خود در نامه‌ای كه به معاویه نوشته است به موارد متعددی از این موضوع اشارت كرده است؛ كشتن حجربن‌عدی و یارانش كه به قول امام با بیداد معاویه به ستیز برخاسته بودند؛ كشتن عمرو بن حمق خزاعی، از بزرگ‌ترین اصحاب رسول خدا(ص)، همان صحابه‌ای كه عبادت، چهره‌اش را فرسوده و اندامش را لاغر ساخته بود؛ انتساب زیاد‌بن‌ابیه كه زنا ‌زاده‌ای بیش نبود به ابوسفیان؛ دستور‌دادن معاویه به كشتار دوستداران علی و محبانش؛ اینها همگی از مواردی است كه در نامه امام‌حسین(ع) به معاویه به‌عنوان مصادیقی از ارتقای اراذل و از میان‌بردن افاضل ذكر شده است و البته بزرگتر از همه جنگ با امام‌حسن(ع) و بركنار‌ساختن امام‌حسین(ع) و دیگر صحابه و‌الاقدر از مناصب اجتماعی، همگی از نشانه‌های چنین امری است.

قیام امام‌حسین(ع) لااقل توانست مردمان را نسبت به این موضوع‌ها آگاه سازد؛ هرچند نتیجه عملی فوری نداشت ولی پس از آن توانست با نشانه‌گرفتن عناصر اشرافی، استبدادی و ناكارآمدی نفوذ اراذل در حكومت، پایه‌های حكومت اموی را لرزان كند.
 
دوشنبه 9/10/1387 - 12:24
اخبار

بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
جنایت هولناك رژیم صهیونیستی در غزه و قتل‌عام صدها مرد و زن و كودك مظلوم، بار دیگر چهره‌ی خونخوار گرگهای صهیونیست را از پشت پرده‌ی تزویرِ سالهای اخیر بیرون آورد و خطر حضور این كافر حربی را در قلب سرزمینهای اُمت اسلام، به غافلان و مسامحه‌كاران گوشزد كرد. مصیبت این حادثه‌ی هولناك برای هر مسلمان بلكه برای هر انسان با وِجدان و با شرف در هر نقطه‌ی جهان بسی گران و كوبنده است، ولی مصیبت بزرگتر سكوت تشویق‌آمیز برخی دولتهای عربی و مدّعی مسلمانی است. چه مصیبتی از این بالاتر كه دولتهای مسلمان كه باید در برابر رژیم غاصب و كافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمایت میكردند، رفتاری پیشه كنند كه مقامات جنایتكار صهیونیست، گستاخانه آنها را هماهنگ و موافق با این فاجعه‌آفرینیِ بزرگ معرفی كنند؟
سران این كشورها چه جوابی در برابر رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله خواهند داشت؟ چه جوابی به ملتهای خود كه یقیناً عزادار این فاجعه‌اند خواهند داد؟ به یقین امروز دل مردم مصر و اردن و سایر كشورهای اسلامی از این كشتار، پس از آن محاصره‌ی طولانی غذائی و داروئی لبالب از خون است.
دولت جنایتكار بوش در واپسین روزهای حكمرانی ننگین خود با همدستی در این جنایت بزرگ، رژیم آمریكا را بیش از پیش روسیاه كرد و پرونده‌ی جرائم خود را به عنوان جنایتكار جنگی قطورتر ساخت. دولتهای اروپائی با بی‌تفاوتی و شاید همراهی خود در این فاجعه‌ی بزرگ،‌ یكبار دیگر دروغ بودن ادعاهای طرفداری از حقوق بشر را ثابت كردند و شركت خود در جبهه‌ی ضدیت با اسلام و مسلمین را نشان دادند. اكنون سئوال من از علماء و روحانیون جهان عرب و رؤسای ازهر مصر این است كه آیا هنگام آن نرسیده است كه برای اسلام و مسلمین احساس خطر كنید؟ آیا هنگام آن نرسیده است كه به واجب نهی از منكر و كلمةُ حقٍ عندَ امامٍ جائر عمل كنید؟
آیا عرصه‌ی دیگری عریان‌تر از آنچه در غزه و فلسطین در جریان است در همدستی كُفار حربی با منافقان امّت برای سركوب مسلمانان لازم است، تا شما احساس تكلیف كنید؟
سئوال من از رسانه‌ها و روشنفكران جهان اسلام و بویژه جهان عرب آن است كه تا چه هنگام به مسئولیت رسانه‌ئی و روشنفكری خود بی‌تفاوت خواهید ماند؟ آیا سازمانهای حقوق بشرِ رسوای غرب و شورای باصطلاح امنیت سازمان ملل بیش از این هم ممكن است رسوا شوند؟
همه‌ی مجاهدان فلسطین و همه‌ی مؤمنان دنیای اسلام به هر نحو ممكن موظف به دفاع از زنان و كودكان و مردم بی‌دفاع غزه‌اند و
هر كس در این دفاع‌ مشروع و مقدس كشته شود شهید است و امید آن خواهد داشت كه در صف شهدای بدر و اُحد در محضر رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ محشور شود.
سازمان كنفرانس اسلامی باید در این شرائط حساس به وظیفه‌ی تاریخی خود عمل كند و جبهه‌ی یكپارچه‌ئی به دور از ملاحظه‌كاری و انفعال، در برابر رژیم صهیونیستی تشكیل دهد. باید رژیم صهیونیستی به وسیله‌ی دولتهای مسلمان مجازات شود. سران آن رژیم غاصب باید به جرم این جنایت و نیز محاصره‌ی طولانی مدّت، شخصاً محاكمه و مجازات شوند.
ملّتهای مسلمان میتوانند با عزّم راسخ خود این مطالبات را تحقّق بخشند و وظیفه‌ی سیاستمداران و علما و روشنفكران در این بُرهه بسی سنگین‌تر از دیگران است.
اینجانب به مناسبت فاجعه‌ی غزه روز دوشنبه را عزای عمومی اعلام میكنم و مسئولان كشور را به ادای وظائف خود در این حادثه‌ی غم‌انگیز فرا میخوانم.
وَ سَیعلَمُ ‌الذین ظَلَموا اَیّ مُنقلبٍ یَنقلبون.
سیّدعلی‌ خامنه‌ای
8/دی/1387
29/ذی‌الحجة‌الحرام/1429

دوشنبه 9/10/1387 - 12:17
دانستنی های علمی
شنبه 7/10/1387 - 10:50
موبایل

در خبری خواندم چین کاراکترهای انیمیشنی پلیس (چیزی شبیه کاراکترهای word)طراحی کرده که به مجرد تلاش کاربر برای ورود به سایت های ممنوعه بر صفحه مانیتور ظاهر می شود و تذکر می دهد. از همین ایده با توجه به پلیسی شدن فضای اینترنت در ایران می توان جهت بر خورد با کاربران ایرانی نیز استفاده کرد البته با کاراکترهای کاملآایرانی و بومی! از همین رو نمونه ای از طرح پلیس دیجیتالی را در ادامه ارائه می نمایم:  

 

شنبه 7/10/1387 - 10:36
دانستنی های علمی
نامه صدای امریکا به استاد علی اکبر دهخدا برای مصاحبه ۱۹ دی ۱۳۳۲ خیابان ایرانشهر، فیشرآباد، تهران آقای محترم- صدای آمریکا در نظر دارد برنامه ای از زندگانی دانشمندان و سخنوران ایرانی، در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک پخش نماید. این اداره جنابعالی را نیز برای معرفی به شنوندگان ایرانی برگزیده است. در صورتی که موافقت فرمایید، ممکن است کتباً یا شفاهاً نظر خودتان را اطلاع فرمایید تا برای مصاحبه با شما ترتیب لازم اتخاذ گردد.ضمناً در نظر است که علاوه بر ذکر زندگانی و سوابق ادبی سرکار، قطعه ای نیز از جدیدترین آثار منظوم یا منثور شما پخش گردد.بدیهی است صدای آمریکا ترجیح می دهد که قطعه انتخابی سرکار، جدید و قبلاً در مطبوعات ایران درج نگردیده باشد. چنانچه خودتان نیز برای تهیه این برنامه جالب، نظری داشته باشید، از پیشنهاد سرکار حُسن استقبال به عمل خواهد آمدبا تقدیم احترامات فائقه سی. ادوارد. ولز رئیس اداره اطلاعات سفارت کبرای آمریکا  ****** ****** ****** ****** ******   پاسخ استاد علی اکبر دهخدا به دعوت رییس اداره اطلاعات سفارت آمریکا برای مصاحبه با رادیو صدای آمریکا: جناب آقای سی. ادوارد. ولز، رئیس ادار ۀ اطلاعات سفارت کبرای آمریکانامه مورخه ۱۹ دیماه ۱۳۳۲ جنابعالی رسید، و از اینکه این ناچیز را لایق شمرده اید که در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک، شرح حال مرا انتشار بدهید متشکرم.شرح حال من و امثال مرا در جراید ایران و رادیوهای ایران و بعضی از دول خارجه، مکرر گفته اند. اگر به انگلیسی این کار می شد، تا حدٌی مفید بود؛ برای اینکه ممالک متحده آمریکا، عدٌه ای از مردم ایران را بشناسند. ولی به فارسی، تکرار مکرٌرات خواهد بود، و به عقیده من نتیجه ندارد و چون اجازه داده اید که نظریات خود را در این باره بگویم و اگر خوب بود حُسن استقبال خواهید کرد، این است که زحمت می دهم، بهتر این است که اداره اطلاعات سفارت کبرای آمریکا به زبان انگلیسی، اشخاصی را که لایق می داند معرفی کند.بهتر از آن این است که در صدای آمریکا به زبان انگلیسی برای مردم ممالک متحده شرح داده شود که در آسیا مملکتی به اسم ایران هست که خانه های قراء و قصبات آنجا، در، و صندوق های آنها قفل ندارد، و در آن خانه ها و صندوق ها طلا و جواهرات هم هست، و هر صبح مردم قریه، از زن و مرد به صحرا می روند و مشغول زراعت می شوند، و هیچ وقت نشده است وقتی که به خانه برگردند، چیزی از اموال آنان به سرقت رفته باشد یا یک شتردار ایرانی که دو شتر دارد و جای او معلوم نیست که در کدام قسمت مملکت است، به بازار ایران می آید و در ازای «پنج دلار» دو بار زعفران یا ابریشم برای صد فرسخ راه حمل می کند و نصف کرایه را در مبداء و نصف دیگر آن را در مقصد دریافت می دارد و همیشه این نوع مال التجاره ها سالم به مقصد می رسد.نیز دو تاجر ایرانی، صبح شفاهاً با یکدیگر معامله می کنند و در حدود چند میلیون، و عصر خریدار که هنوز نه پول داده است و نه مبیع آن را گرفته است، چند صد هزار تومان ضرر می کند. معهذا هیچ وقت آن معامله را فسخ نمی کند و آن ضرر را متحمٌل می شود.اینهاست که از این گوشه آسیا شما می توانید به ملت خودتان اطلاعات بدهید، تا آنها بدانند در اینجا به طوری که انگلیسی ها ایران را معرٌفی کرده اند، یک مشت آدمخوار زندگی نمی کنند، و از طرف دیگر به فارسی، به عقیده من خوب است که در صدای آمریکا، طرز آزادی ممالک متحده آمریکا را در جنگ های استقلال، به ایرانیان بیاموزید و بگویید که چگونه توانسته اید از دست استعمار خلاص شوید و تشویق کنید که واشنگتن ها و فرانکلن ها در ایران، برای حفظ استقلال از همان طرق بروند.در خاتمه با تشکر از لطف شما احترامات خود را تقدیم می دارد. علی اکبر دهخدا 
شنبه 7/10/1387 - 10:26
طنز و سرگرمی
اگرآخرین مطلبی که مطالعه کرده اید تصمیم کبری  بوده است، اگر قدرت تحلیل شما در حد پت و مت است ،اگر فرق اگزستانیالیسم و هویج را نمی دانید، نگران نباشید بسته های آموزشی " روشنفکری در 5 دقیقه " به بازارآمد!   اولین اصل، یادگرفتن تعدادی لغت پرملاته! هرچی بیشتر بدونید بهتره اما اگر مغزتون زیاد کشش نداره همین چهارتا رو حفظ کنید: سیناپس ، پارادایم، نوستالژیک و دیالکتیک .معنی اش زیاد مهم نیست فقط کافیه هر چند جمله در میون مقداری از این کلمات- به میزان دلخواه- بکار ببرید البته موظب باشید  دز آن را زیاد بالا نبرید که تابلو می شود!   ریش پرفسوری گرچه اپیدمی شده ولی هنوز هم جواب می ده!  ریش پروفسوری می تونه یک کارگر افغانی رو به یک شهروند فرهیخته تبدیل کنه!   غر بزنید! غر زدن به وضع مملکت یکی از ارکان مهم و شاید مهمترین رکن روشنفکری باشه. به هر چیزی که فکرتون می رسه غر بزنید مهم نیست به چی فقط غر بزنید مثال: اگر بارون نمیاد از بارونهای لندن تعریف کنید و بر پدر مملکت بی آب و علفمون  لعنت بفرستید! اگر بارون میاد از هوای صاف و آفتابی تگزاس تعریف کنید و بگید :" تف به این مملکت گل وشل"! مدام از پیشرفت خارج تعریف کنید! طوری که انگار 80 سال توی لس آنجلس زندگی کرده اید .مثلاً بگید اونجا نون بربری تو بسته بندی های استریل عرضه میشه! کراوات خیلی مهمه حتی اگه می خواهید تا سبزی فروشی سرکوچه بروید کراوات بزنید. حتی اگر می خواهید با پیژامه بروید باز کراوات را بزنید! برای اینکه در ذهنتان ملکه شود می توانید شبها با کراوات بخوابید!   اگر در مهمانی خواستید دستشویی بروید و آنجا دستشویی فرنگی نداشتند به شدت از صاحبخانه گلایه کنید و خودتان را ناراحت نشان دهید.         پیتزا دیگه دمده شده، سعی کنید اسم غذا هایی رو حفظ کنید که بقیه حتی نمی تونند تلفظش کنند. مثال: فوندی بورگینیون، تاوزند آیلند و...البته اگر توی رستوران بودید قبل از به زبان آوردن این کلمات ابتدا دستتون رو داخل جیبتون کنید ویک چرخ بدهید اگر به چیزی برخورد نکرد احساس تشنگی کنید ویک لیوان آب سرد سفارش بدهید!   داشتن یک وبلاگ ضروریه . البته اگر هنوز فرق بین کیس و مانیتور رو نمی دونید بروید به پاراگراف بعدی! قالب وبلاگ باید حتماً سیاه باشه. سیاه نمادی است از خفقان ژرفنای درونی و فریادی از فراسوی فراخنای تاریکی های ظلمانی! اسم وبلاگ هم باید یکی از این ها باشد: فریاد بی صدا، اسیر حجم خلوت بی کسی، غریب غروب غربت غارغار! برای مطالب توش هم میتونید یک کتاب از احمد شاملو بگذارید بغل دستتون و هر هفته یه صفحه ازش رو تایپ کنید بریزید تو حلق وبلاگ!   از زمان قدیم خیلی تعریف کنید. مخصوصاً بگید اون موقع همه چیز خیلی ارزون بوده مثلاً تویوتا کمری 3 قرون بوده! البته سعی کنید به مغزتون یه مقدار بیشتر فشار بیاورید و مثال بهتری بزنید.   سعی کنید عینکی شوید. عینک سمبل مطالعه ی زیاده ! اگر حوصله مطالعه ندارید یک روش سریعتر هم وجود داره: 2 دقیقه به جوشکاری با دقت نگاه کنید! اگر کاندیدای مورد نظر شما رای آورد، دمکراسی را مثل عقد دخترعمو پسرعمو عهدی آسمانی بدانید. اگر کاندیدای مورد نظر شما رای نیاورد بگویید:  شعورشون همینقدره! حقشونه بیسوادها!   ترانه های خارجی گوش بدهید. هرچی غیر مجاز تر باشه بهتره!!   وقتی در مورد ریس جمهور های خارجی صحبت می کنید بگویید: " آقای بوش" یا " پرزیدنت بوش" یک سگ بخرید. اصولاً معاشرت با سگ جماعت تاثیر زیادی در ارتقای سطح روشنفکری داره!

 

شنبه 7/10/1387 - 9:55
ادبی هنری
در جهان تنها یك فضیلت وجود دارد:و آن آگاهی است و تنها یك گناه:وآن جهل استو در این بین ، باز بودن و بسته بودن چشم ها،تنها تفاوت میان انسان های آگاه و نا آگاه است.نخستین گام برای رسیدن به آگاهیتوجه كافی به كردار ، گفتار و پندار است..زمانی كه تا به این حد از احوال جسم،ذهن و زندگی خود با خبر شدیم،آن گاه معجزات رخ می دهند.در نگاه مولانا و عارفانی نظیر اوزندگی ، تلاش ها و رویاهای انسانسراسر طنز است!چرا كه انسان نا آگاهانههمواره به جست و جوی چیزی استكه پیشاپیش در وجودش نهفته است!اما این نكته را درست زمانی می فهمدكه به حقیقت می رسد!نه پیش از آن! مشهور است كه "بودا" درست در نخستین شبازدواجش، در حالی كه هنوز آفتاب اولین صبحزندگی مشتركش طلوع نكرده بود، قصر پدر را درجست و جوی حقیقت ترك می كند. این سفر سالیانسال به درازا می كشد و زمانی كه به خانه باز می گرددفرزندش سیزده ساله بوده است! هنگامی كههمسرش بعد از این همه انتظار چشم در چشمان"بودا" می دوزد، آشكارا حس می كند كه او به حقیقتیبزرگ دست یافته است. حقیقتی عمیق و متعالی.بودا كه از این انتظار طولانی همسرششگفت زده شده بود از او مپرسد: چرا به دنبالزندگی خود نرفته ای؟!همسرش می گوید: من نیز در طی این سال هاهمانند تو سوالی در ذهن داشتم و به دنبال پاسخشمی گشتم! می دانستم كه تو بالاخره باز می گردیو البته با دستانی پر! دوست داشتم جواب سوالم رااز زبان تو بشنوم، از زبان كسی كه حقیقت رابا تمام وجودش لمس كرده باشد. می خواستم بپرسمآیا آن چه را كه دنبالش بودی در همین جا و دركنار خانواده ات یافت نمی شد؟!و بودا می گوید: "حق با توست! اما من پس ازسیزده سال تلاش و تكاپو این نكته را فهمیدم كهجز بی كران درون انسان نه جایی برای رفتن هستو نه چیزی برای جستن!"حقیقت بی هیچ پوششیكاملا عریان و آشكار در كنار ماستآن قدر نزدیككه حتی كلمه نزدیك هم نمی تواند واژه درستیباشد!چرا كه حتی در نزدیكی همنوعی فاصله وجود دارد!ما برای دیدن حقیقتتنها به قلبی حساسو چشمانی تیزبین نیاز داریم.تمامی كوشش مولانادر حكایت های رنگارنگ مثنویاعطای چنین چشمو چنین قلبی به ماستاو می گوید:معجزات همواره در كنار شما هستندو در هر لحظه از زندگی تان رخ می دهندفقط كافی است نگاه شان كنیداو گوید:به چیزی اضافه تر از دیدننیازی نیست!لازم نیست تا به جایی بروید!برای عارف شدنو برای دست یابی به حقیقتنیازی نیست كاری بكنید!بلكه در هر نقطه از زمین،و هر جایی كه هستیدبه همین اندازه كه با چشمانی كاملا بازشاهد زندگیو بازی های رنگارنگ آن باشید،كافی است!این موضوع در ارتباط با گوش دادن همصدق میكند!تمامی راز مراقبهدر همین دو نكته خلاصه شده است"شاهد بودن و گوش دادن"اگر بتوانیمچگونه دیدن و چگونه شنیدن را بیاموزیم

عمیق ترین راز مراقبه را فرا گرفته ایم!

شنبه 7/10/1387 - 9:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته