• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 5847
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : به فوتبال و فوتباليستها علاقه شديد دارم و عشق مى‏ورزم‏راه رهايى از اين موضوع چيست؟
پاسخ : از اين كه با كمال صراحت و بدون ملاحظه خصوصيات اخلاقى خود را نوشته و بيان كرده‏اى خوشوقتيم و به تو تبريك مى‏گوييم؛ زيرا اين كار نشان از وجود خصلت‏هايى ارزنده در وجودت دارد. مى‏دانى كه مقدمه هر رشد كمال و پيشرفتى‏معرفت و شناخت است. حال تو نيز تا اندازه‏اى خود را خوب شناخته‏اى و به خوبى‏ها و بدى‏هاى خود واقف گشته‏اى و اين نقطه آغاز بسيار خوبى است. خطر بزرگ زمانى است كه عيبى در وجود آدمى باشد ولى آن را نبيند و بلكه آن راحُسن بپندارد. تو فهميده‏اى كه آدم قُد و لجوجى هستى و اين خصلتى پسنديده نيست (مگر در جايى كه حقى در كار باشد). حال كه بيمارى را شناخته‏اى بايد مصمم گردى كه ريشه آن را خشك كنى و اجازه ندهى كه بيمارى هم چنان در وجودت بماند و نيرومندتر گردد و يا در مورد رفتار با خانواده حال كه دانسته‏اى‏رفتارت با خانواده مناسب نيست عزمت را جزم كن و تصميم بگير كه رفتارت را عوض كنى. در نامه خود نوشته‏اى علل رفتارت خانواده‏ات هستند. بلى همين طور است؛ به نظر مى‏رسد محيط خانوادگى و نحوه برخوردها و مسائل ديگرى كه ازكودكى در اطراف شما مطرح بوده موجب بروز يك چنين خصلت‏هايى شده است؛ ولى فرزند من! آدمى دو گونه شخصيت مى‏تواند داشته باشد : 1- شخصيت طبيعى 2- شخصيت معقول و خردمندانه. توضيح اين كه به هر حال شرايط محيط و خانواده شما را به داشتن يك سرى احساسات و خصوصيات ويژه كشانده است و شما نيز اغلب‏آن گونه عمل مى‏كنيد. ولى ارزش آدمى به اين است كه با تعقال و پيروى از احكام نورانى و دستورات اخلاقى اسلام منشى معقول داشته باشد و بتواند بر احساسات و گرايش‏هايى كه آدمى را به شكستن حريم‏ها و اخلاق سؤ دعوت مى‏كندفائق آيد. در هر صورت موفقيت رشد و كمال شما در زندگى به پيمودن راه صحيح و پيشه كردن اخلاق اصولى و پيروى از احكام الهى در معاشرت با ديگران به خصوص پدر و مادر است. در مورد علاقه به بازيكنان فوتبال آدمى موجودى است كه هم‏نياز به دوست داشتن دارد و هم دوست داشته شدن. هم محبت كردن و هم محبت ديدن. حال اگر راهى صحيح و اصولى براى اين محبت كردن پيدا شود؛ كار در مسير منطقى و طبيعى به پيش خواهد رفت؛ ولى به هر دليل اگر مجراى صحيحى پديدار نشود روشن است كه پتانسيل و فشار اين نياز به صورت‏هاى ديگر بروز خواهدكرد. آدمى به طور فطرى كامل جو و زيبا پسند است. در هر جا كمالى ببيند مى‏شتابد و دل به او مى‏سپرد. مفتون زيبايى‏ها مى‏شود و جان و دل را به او مى‏بازد. علاقه شما به بازيكن فوتبال نيز از همين روست. شما ايده‏ها و مطلوب‏خود را در وجود او ديده‏ايد از همين‏رو به او دلبسته‏ايد؛ ولى دختر من! تمام اين صحنه‏ها پلى است كه آدمى را به حقيقت مطلق برساند؛ يعنى آن كه شما بايد از خداداد به خدا برسيد. مگر در خداداد هر چه هست از خدا نيست؟ بايد بدانيم كه‏همه و هر چيز خداداد است. پس به خدا بايد عشق ورزيد به او كه سرچشمه همه زيبايى‏ها و كمال‏هاست. به او كه زيبايى مطلق و كمال مطلق است. اين را نيز در پايان بدان كه تمامى عشق‏هاى مجازى به مخلوقات خداوند پايان‏پذير و زود گذراست و آدمى پس از مدتى بر پوچى آن پى‏خواهد برد؛ ولى تنها عشق جاودانه به خداوند ابدى و ازلى است كه ماندگار است و روح انسان را آرامش خواهد بخشيد. اميد است شما نيز از خداداد گذشته و به خدا برسيد. نكته ديگر آن است كه در شما روحى لطيف و هنر گرا بويژه در زمينه شعر و كلام زيباى شاعرانه‏وجود دارد كه به خاطر عدم درك صحيح و پرورش درست آن در قالب علاقه به‏فوتبال و فوتباليست‏ها ظهور و تجلى كرده و از مسير اصلى خود دور شده است. از اين رو شما بايد درست خود و گرايش هاى لطيفتان را بازشناسى نموده و آنهارا به خوبى رشد داده و جايگزين گرايش هاى توخالى بَدَلى كنيد. در پايان عمل به توصيه‏هاى زير را نيز براى شما مناسب مى‏بينيم: 1- به اشعار زيبايى امثال مولوى و سعدى روى آوريد و در مواقع فراغت و زيبايى آنها را آهسته براى خود بخوانيد. اين كار از طرفى تشنگى درون شما را سيراب خواهد كرد و هم بابى از معارف و اخلاق نيكوى اسلامى براى شما خواهد گشود و شخصيت حقيقى فراموش شده شما را به صورتى نيكو زنده خواهد ساخت. 2- كتاب‏هاى اخلاقى را مطالعه كنيدمانند: «گام‏هاى عملى در اخلاقى اسلامى» نوشته آيت ا &مهدوى كنى و همواره بكوشيد ارزش‏هاى اخلاقى را در خود زنده و برازنده نماييد. 3- به نماز خود بسيار اهميت بدهيد. 4- با تفكر و انديشه و مشورت سعى كنيد الگوى شخصيتى مناسبى براى خود بيابيد. 5- دوستان مؤمن و فهميده‏اى براى خود برگزينيد و ازهم‏نشينى با عناصر تند و احساساتى خوددارى ورزيد.
کد سوال : 5850
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>اطلاعات عمومي
پرسش : چرا در عرف وقتى مى‏خواهيم شخصى را خطاب كنيم ضمير جمع (شما) بكارمى‏بريم اما در خطاب به خدا لفظ مفرد (تو) بكار مى‏بريم؟
پاسخ : شيوه احترام گذارى ما در صحبت با يكديگر، از جهاتى با تكريم خداوند متفاوت است. در گفت و گوهاى رايج بين ما، اگر فرد بزرگى را با كلمه «تو» مورد خطاب قرار دهيم، نوعى اهانت و تحقير به حساب مى‏آيد. از اين رو با كلمه «شما» كه جمع است توقير و احترام گذاشته مى‏شود، ولى اين مسأله در مورد خداوند درست نيست؛ زيرا «شما» خطابِ جمع است و خداوند يگانه و پيراسته از هر گونه شريك و مانندى است، و كلمه «شما» چون در بردارنده معناى تكثّر و جمع است، با اصل توحيد منافات و ناسازگارى دارد. از اين رو خداوند خودش از ما خواسته است كه او را با لفظ «تو» خطاب كنيم، تا از اساس ريشه هر گونه تمايل ذهن به تكثر و جمع از بين برود. از همين رو در سوره حمد آمده است: «{/Bإِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ‏{w1-5w}{I1:5I}/}».
کد سوال : 5855
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : چه روشى انتخاب كنم تا بتوانم على رغم خواست پدر و مادر خانواده دامادعروسى را بدون گناه و تشريفات برگزار كنم؟
پاسخ : شما كه راه صحيح را تشخيص داده‏ايد بايد در اجراى آن محكم و استوار باشيد. اگر تاكنون همسرى اختيار نكرده‏ايد سعى كنيد با كسى كه واقعا مقيد به احكام شرعى است وصلت نماييد و اگر موردى را پذيرفته‏ايد سعى كنيد با منطق و دليل و روش صحيح رويه خود را به آنان تفهيم نماييد. البته مسلم است راهى كه شما در پيش گرفته‏ايد دشوارى‏هاى بسيارى دارد ولى مطمئن باشيد «{/Bوَ اَلَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا{w1-6w}{I29:69I}/} ؛ آنان كه در راه ما تلاش كنند راه‏ها را به آنان خواهيم نماياند». در اين زمينه لازم است از خشونت و تندى خوددارى نموده و با كلام نرم و مستند و اخلاق خوش ديگران را نسبت به رويه صحيح خود متقاعد سازيد.
کد سوال : 5861
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>كلام و دين پژوهي
پرسش : تأثير نيت در اعمال چگونه است و چگونه در قيامت سنجش اعمال بر اثر نيت انجام مى‏گيرد.
پاسخ : چند نكته را متذكر مى‏شويم. 1- اگر منظور از سؤال اين است كه چگونه نيت كه يك امر باطنى و پنهان است مى‏تواند ملاك سنجش انسانها قرار گيرد، پاسخ اين است كه با توجه به علم بى‏پايان الهى و اين كه براى خداوند آشكار و نهانى وجود ندارد و همه چيز در نزد او به طور يكسان معلوم است، مشكلى وجود نخواهد داشت كه نيت ملاك سنجش باشد. 2- و اما اگر مقصود شما از سؤال، نحوه تأثير نيت در سرنوشت انسان است، پاسخ اين است كه رابطه نيت با وجود انسان و كمالات او يك امر قراردادى نيست، بلكه نيت خالص، حاصل معرفت و باورهاى صحيح و محكم انسان است، هر قدر يقين نسبت به خداوند متعال و حاضر و ناظر بودن او و باور مرگ و معاد و مسؤوليت‏هاى اخروى در جان آدمى ريشه‏دارتر شود، نيت او هم خالص‏تر شده و در نتيجه به كمال و قرب الهى نزديك‏تر خواهد شد. (آن كس كه از عمق جان باور كند كه سرچشمه هر خيرى خداست (بيّدوا الخير) مشكل‏گشاى حقيقى خداست و در بحران‏هاى نزدگى هيچ كس جز خدا كاره‏اى نيست، به طور طبيعى از غير خدا قطع اميد خواهد كرد و حقيقت اخلاص همين است. امام على(ع) مى‏فرمايند: «اصلُ الاخلاصِ اليأسُ ممّا ايدى الناس؛ ريشه و اساس اخلاص نااميدى از همه چيزهايى است كه در دست ديگران است، يعنى ناامديى مطلق از غيرخدا»). البته نيت در كنار اعمال صالح است كه انسان را به مراتب عالى مى ‏رساند و در قالب مثال مى‏توان نيت را به ضريب اعمال تشبيه كرد (به مفهوم رياضى ضريب توجه شود). نمودار تكامل و رشد انسان را مى‏توان بدينگونه ترسيم كرد: معرفت >-- عقيده >-- عمل صالح و خالص >-- معرفت بالاتر >--عقيده قوى‏تر >--عمل خالص‏تر >--... با اين توضيح رابطه نيت با آگاهى، باور و عمل روشن‏تر شده و معلوم مى‏شود كه نيت خالص چه نقشى در سعادت جاودانه انسان دارد و اما در مورد بخش دوم اين سؤال شما، برادر عزيز، تحصيل در رشته رياضى و ديگر رشته‏هاى مورد نياز جامعه اسلامى، اگر با نيت درست و با هدف آشنايى هر چه بيشتر با آايت الهى و خدمت به امت اسلام انجام شود، نوعى عبادت است و اگر در اين حال عمر انسان هم به پايان رسد،مرگى سعادتمند و با عاقبت نيك است و اگر خداى ناخواسته قصد انسان الهى نباشد و به امور محدود و ناپايدار دنيوى محدود گردد، در هر رشته تحصيلى (حوزوى و دانشگاهى) و هر شغلى كه باشد، در حال سقوط بوده و سرمايه‏هاى خدادادى خويش را بر باد داده است.
کد سوال : 5864
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : جوانى بيست ساله خيلى‏كمرو واز نظراجتماعى بسيارضعيف هستم،تا به حال نتوانسته‏ام دوست صميمى پيدا كنم لطفا مرا راهنمايى كنيد.
پاسخ : تحليل شما از علل ضعف در دوست يابى بسيار دقيق و روانكاوانه است و مى‏توان گفت كه تمام سرنخ‏هاى بررسى رفتار در نامه مورد اشاره قرار گرفته است. همانگونه كه خود اشاره كرده‏ايد مشكل عمده شما در موضوع ارتباط با ديگران كمرويى بوده است كه شما را محبوس و اجازه ارتباط نمى‏داده است. اين خصوصيت ريشه در دوران كودكى و رفتارهاى خانواده دارد كه البته تجزيه و تحليل آن با روشهاى علمى كارى سودمند است ولى آنچه كه از تحليل گذشته سودمندتر است شناخت آينده و اخذ تصميم صحيح براى وصول به اهداف است آدمى فقط ساخته محيط خانواده و اطرافيان نيست بلكه اراده انسانى از عوامل بسيار مهمى است كه مى‏تواند همه گذشته‏ها را تحت تاثير قرار دهد و شرايط را دگرگون سازد. مهم اراده كردن و خواستن است به نظر ما مشكل شما باور نداشتن خود است و از همين جهت در برخوردها احساس ضعف كرده و همواره همان پيش ساخته ها خود را نشان مى‏دهند. شما هيچ مشكلى جز باور كردن خود نداريد. چرا خود را كمتر از ديگران مى‏بينيد؟ شما بحمدالله با اين همه هنر و ذوق و استعداد كه داريد مى‏توانيد به گونه‏اى باشيد كه ديگران براى دوستى با شما مسابقه بدهند. بنابراين توصيه ما اين است كه خود را باور كنيد و به خود اعتماد داشته باشيد و با توكل بر خداوند براى ايده‏هاى خود تلاش كنيد. منگر آنكه تو حقيرى يا ضعيف بنگر اندر همت خود اى شريف مرغ را پر مى‏برد تا آشيان پر مردم همت است اين را بدان شما براى رسيدن به اين هدف مقطعى (يعنى پيدا كردن دوست) تنها به يك باور نياز داريد اين هدف كه سهل است شما به اهدافى بزرگ و بزرگتر بيانديش و براى رسيدن به آن بكوش كه خواستن توانستن است. توصيه‏ها: 1- ارتباط خود را با خداوند محكم كنيد و با نماز و حتى بجاى آوردن نوافل و دعا پايگاه روحى خود را مستحكم‏تر سازيد. 2- در مجالس و محافل عمومى شركت كنيد و از اين بابت هيچ نگرانى به خود راه ندهيد. 3- شب ها به هنگام آرامش در بستر اين جملات را با خود زمزمه كنيد من قادر هستم بر كمرويى خود غلبه نمايم و آن را در هم بشكنم. من اين دشمن را از سر راه خود بر خواهم داشت و آن را نابود خواهم كرد. خداوند به من كمك خواهد كرد تا دوستانى خوب و صميمى پيدا كنم. البته ذكر يك نكته نيز در پايان ضرورى است و آن اينكه دوستيها همواره به سود انسان تمام نمى‏شود گرچه دوست خوب بسيار خوب است ولى دوست بد نيز بسيار بد است. اميد آن داريم كه با درايت و خردمندى و هنرى كه در شما سراغ داريم در روزهاى آينده شاهد ارتباط گرم و صميمى شما با دوستان خوبتان باشيم.
کد سوال : 5866
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي>حقوقي
پرسش : آيا در اسلام بعضى رفتارها با كنيزان و غلامان با تساوى حقوق انسانى سازگاراست؟
پاسخ : اولا: زندگى اجتماعى بشر تا چندين قرن پيش اقتضاى آن را داشته كه نظام بردگى بر قرار باشد اسلام نيز بنا بر مقتضيات زمان و عدم امكان لغو يكباره آن را امضا نموده ولى حقوقى را از نظر اخلاقى و قانونى براى آنان برقرار و زمينه‏هاى فراوانى را براى آزاد سازى تدريجى آنان فراهم آورد. (مانند كفارات احكام ام ولد مكاتبه تدبير و...) اساسا آزاد سازى برده يكى از اعمال شايسته و بسيار بافضيلت دانسته شده و اسلام همواره مردم را به آن ترغيب نموده است. و ما ادريك ماالعقبه فك رقبه (سوره بلد). از نظر حقوقى و اخلاقى نيز اسلام نظامى كامل را براى حمايت از آنها فراهم نموده و همواه در جهت حفظ حقوق آنان توصيه نموده است. از جمله براى روابط جنسى كنيزان با اربابان خود و يا ديگران قوانينى وضع نموده مثل اينكه مالك كنيز مى‏تواند آن را براى مدتى به ديگرى ببخشد ولى اين كار شرايطى دارد از قبيل اينكه بايد عده نگه دارد ثانيا در اين مدت اگر داراى فرزند شد آزاد مى‏گردد و ...مى بينيم كه در مجموع براى قانونمند كردن روابط جنسى و جلوگيرى از فساد و فحشا و برآورده كردن نيازهاى جنسى قانون و ضوابط خاصى آورده است. نكته مهم در اين جا آن است كه نوعا كسانى كه به اينگونه احكام اشكال مى‏كنند طرفدار روابط آزاد جنسى (همانند غرب) هستند كه هيچ حد و مرزى را براى غريزه جنسى محترم نمى‏شمارند ولى نسبت به استمتاع جنسى قانونمند نقص و اشكال وارد مى‏كنند. از طرف ديگر تساوى حقوق انسانى به معناى تشابه همه روبناها و مناسبات بشرى نيست وگرنه همگان بايد در تمام مسايل فردى و اجتماعى حتى ميزان دريافتى ماهيانه و ... برابر باشند در حاليكه چنين چيزى حتى در جوامع كمونيستى نيز قابل اجرا نيست. ثالثا: احكام مربوط به روابط برده‏دارى جنبه مقابله به مثل دارد يعنى كفار در نبرد با مسلمين اسراى مسلمانان را كنيز و برده مى‏ساختند و شنيع‏ترين اعمال ضد انسانى را در برابر آن اعمال مى‏كردند اسلام نيز ناچار بود در اين رابطه به مقابله به مثل دست بزند ولى از نظر كيفيت رابطه با بردگان كه اسراى كفار بودند شيوه‏هاى ظالمانه آنان را برانداخت و برخى از اصول آن كه منافى عدالت نيست را پذيرفت. جواز بخشش برده مبتنى بر اين اصل حقوقى است كه رقبه بردگان تحت ملكيت برده‏دار در آمده و لازمه آن جواز پيشكش كردن با شرايط خاصى است.
کد سوال : 5869
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : دخترى هستم 19 ساله به ظاهر سرحال و خوش برخورد، ولى از آينده و مرگ‏مى‏ترسم و وقتى به ياد گذشته مى‏افتم، ناراحت مى‏شوم، مرا راهنمايى كنيد؟
پاسخ : قبل از بررسى مشكلتان بايد به شما تبريك گفت كه در بهترين دوران عمرتان توانسته‏ايد در مسير زندگى خود چرخشى آگاهانه و انتخاب گرانه داشته باشيد و پرده‏هاى غفلت در گذشته را دريده و روبه سوى خدا نماييد. چه بسيارند كسانى كه عمرى را در غفلت و بى‏خبرى به سر برده و آن گاه بيدار مى‏شوند كه همه فرصت‏هاى طلايى از كف رفته و جز خسران ابدى براى خود ذخيره‏اى نمى‏يابند. بنابراين قدر اين نعمت بزرگ الهى را بدانيد و به آستان كبريايى‏اش شكر و سپاس به جاى آوريد و هم از او ثبات قدم در راه دينش را طلب كنيد و نگذاريد كه شيطان بار ديگر بر سر راهتان كمين كرده و شما را از اين مسير منحرف سازد. خداوند توبه‏كاران بويژه جوانان تائب را بسيار دوست دارد و آغوش رحمت بى‏انتهايش را به سوى آنان گشوده و پياپى رحمتش را بر آنان فرو مى‏بارد. او وعده داده است كه همه گناهانشان را مى‏آمرزد و اگر بر مسير درست استقامت ورزند بهشت نيكو در انتظار آنان است. بنابراين وعده‏هاى الهى بشارت بزرگى براى امثال شماست؛ چنين رحمتى را غنيمت شماريد و از چشمه فيض ربوبى عطش درونى خود را سيراب سازيد. اما مشكلات: 1- ترس و وحشت از پيرى و مرگ. در رابطه با اين مسأله ابتدا بايد علل و عوامل آن را شناخت تا بتوان با آنها مبارزه كرد. اين عوامل عبارتند از : الف) فقدان درك صحيحى از ماهيت مرگ و فلسفه پيرى و به عبارت ديگر نداشتن فلسفه جامع حيات، ب) حب دنيا، ج) گناه. زيرا انسان گناهكار مرگ را اولين منزل عقوبت و عذاب‏هاى خويش مى‏بيند د) مصروف داشتن تلاش و فعاليت هاى خود براى آبادسازى زندگى دنيوى و فرو نهادن تلاش براى سراى جاويد آخرت. از امام مجتبى (ع) سوءال شد:چرااز مرگ هراسناكيم؟ فرمودند:«براى اين كه دنياى خويش را آباد و آخرت را ويران ساختيد از اين رو گذر از آبادانگاه به سوى ويرانكده برايتان مخوف و دهشت انگيز مى‏نمايد.» اكنون چه بايد كرد و چگونه مى‏توان با اين عوامل مبارزه نمود و مرگ و پيرى را مطبوع و دلپذير دانست؟ در اين رابطه راه هاى متعددى وجود دارد و شايد خود شما هم برخى از آنها را بدانيد؛ ولى دانستن كافى نيست و اگر جدا خواستار فايق آمدن بر اين مشكل هستيد بايد با عزمى قاطع و اراده‏اى استوار جهادى دراز آهنگ در دو بعد علم و عمل پيشه سازيد و ميزان موفقيت شما بستگى به ميزان اهتمام در به كار بستن رهنمودهاى زير دارد: (1و2) درك و بينش خود را با مطالعات عميق و ژرف پيرامون ماهيت گذران و مقدماتى دنيا و اهميت سراى جاويد آخرت دگرگون سازيد و در خود انقلابى فكرى متناسب با فرهنگ قرآنى پديد آوريد. البته اين انقلاب تا زمانى كه در ذهن محصور بماند و به ژرفاى ضمير راه نيابد و به يقين قلبى تبديل نشود كافى نيست. بنابراين بايد آنچه را كه با علم حصولى كسب مى‏كنيد به شهود قلبى و علم حضورى مبدل سازيد. از ديدگاه قرآن حيات واقعى سراى آخرت است (ان الدار الاخره لهى الحيوان) و كسى كه قلبا چنين چيزى را باور داشته باشد اندكى از مرگ هراس نخواهد داشت. زيرا مرگ تولدى تازه است كه انسان را به حيات و جايگاه اصلى‏اش رهنمون مى‏شود. از اين رو انسان موحد به جايى مى‏رسدكه چون اميرالموءمنين(ع) مى‏فرمايد: «مرگ براى فرزند ابوطالب گواراتر است از سينه مادر براى طفل». به قول شاعر: {Sمرگ اگر مرد است گو نزد من آى‏# تا در آغوشش بگيرم تنگ تنگ‏S} {Sمن ازو جانى ستانم پربها# او ز من دلقى ستاند رنگ رنگ‏S} كسى كه به چنين مرحله‏اى رسيد خواه ناخواه حب دنيا را نيز از كف مى‏دهد. زيرا مى‏يابد كه آن دوره‏اى مقدماتى است و فرصتى كوتاه براى آماده شدن جهت حيات جاودان و ساختن و پرداختن زندگى ابدى خويش. هم چنين پيرى انسان موحد دوران خوبى است براى فراغت از فعاليت‏هاى پايان ناپذير و اشتغالات غفلت زاى دنيايى و رهايى از دام شهوات تند و آتشين و... كه به انسان اين فرصت را مى‏بخشد كه قدرى در گذشته‏هاى خويش تجديد نظر كند و فارغ بال با خداى خويش رابطه برقرار سازد و كمبودهاى از دست رفته را جبران نمايد. (3) براى تفوق بر اين عامل بايد به اطاعت از اوامر و نواهى الهى پرداخت. پس كسى كه چنين كند او را از مرگ باكى نيست. زيرا براى او فرشته مرگ آورنده بشارت بهشت و نعيم است و نيز در روايت آمده است كه: هرگاه از مرگ هراسناك شديد استغفار كني. زيرا بر اثر آن خداوند گناهان شما را مى‏آمرزد و در نتيجه ترس شما كاهش مى‏يابد. (4) براى تفوق بر عامل چهارم بايد انسان قدرى از زندگى خود را نيز مصروف آخرت سازد و ضمن تأمين نيازهاى ضرورى دنيوى خويش قدرى نيز به آبادسازى آخرت پردازد. آنچه در اين زمينه بسيار مفيد مى‏باشد عبارت است از: خدمت به ديگران بنيانگذارى سنتهاى نيكو و خدمات معنوى مادى و اجتماعى صله‏رحم روزه و... . 2- ناتوانى در جبران گذشته‏ها در اين مورد توجه به چند نكته لازم است: (1) در اسلام هيچ تكليفى فوق توان انسان خواسته نشده است. (2) احساس يأس و ناتوانى در شما چندان منطقى نيست. بلكه اين يكى از دام‏هاى شيطان براى جلوگيرى از رشد و سعادت شماست. به عبارت ديگر اكنون كه شيطان مى‏بيند شما از دام او رسته و برگذشته‏هايتان خط بطلان كشيده و راه خود به سوى خدا را يافته‏ايد مى‏كوشد از راه ديگرى مانع تعالى و تكامل و خوشبختى شما شود. در اين مرحله كار او اين است كه اولا مشكل گذشته را برشما بسيار بزرگ جلوه دهد و چنين وانمايد كه بر جبران آن ناتوانيد و ثانيا شما را از لطف و رحمت الهى - كه چون عاشقى در جست و جوى جوان توبه كننده‏اى چون شماست - نوميد سازد و در نتيجه شما را در نيمه راه متوقف گرداند. در اين مرحله چند چيز بر شما لازم است: يكى آن كه مطمئن باشيد به نيكوترين وجهى بر جبران گذشته قادريد و فقط كافى است برنامه‏اى منظم براى آن داشته باشيد. ديگر آن كه خداوند براساس توان‏تان از شماتكليف مى‏خواهد نه بيش از آن. افزون بر اين اگر جدا خواستار جبران گذشته باشيد خداوند خود به يارى شما مى‏شتابد و شما را مدد مى رساند و پاداش بسيار بزرگى نيز به شما خواهد داد. بنابراين: الف) در مورد نمازهايى كه فوت شده در هر شبانه روز در كنار هفده ركعت نماز واجب هفده ركعت هم نماز قضا بخوانيد تا تدريجا ذمه شما برى‏ء شود. حتى اگر همين نمازها را در وقت نافله به جا آوريد علاوه بر قضا ثواب نافله هم براى شما نوشته مى‏شود و اين نيز لطف افزون‏ترى از ناحيه خداست. ب) درباره روزه‏هاى فوت شده ابتدا طبق يك برنامه‏ريزى مناسب - به گونه‏اى كه موجب ضرر جسمانى براى شما نشود - قضاى آنها را به جا آوريد. مثلا در هفته يكى يا دو روز روزه بگيريد و تعداد آنها را ثبت كنيد كه به اشتباه نيفتيد. در مورد كفاره روزه‏ها اگر قادر به اطعام شصت فقير به ازاى هر روز نيستيد فعلا فقط استغفار كنيد و اگر در آينده امكانات مالى يافتيد ولو تدريجا در طى سال‏هاى متمادى كفاره را بپردازيد ولى اگر هيچ گاه بر آن توانمند نشديد همان استغفار كافى است و خداوند مى‏آمرزد. 3- احساس شرمندگى كه در شما وجود دارد از حالات بسيار خوب و معنوى در برابر خداست. ليكن اين حالت نبايد به يأس و نااميدى انجامد بلكه هرگاه اين حالت پديد آمد بهتر است انسان به خضوع و كرنش بيشتر و استغفار در پيشگاه پروردگار بپردازد و به لطف و رحمت او دلگرم باشد. اميرموءمنان(ع) در مناجات منظومه با خدا چنين مى‏فرمايند: الهى يمنينى رجايى سلامه وقبح خطيئاتى على يشنع (خدايا! زشتى كردارم مرا سخت مى‏آزارد و شماتت مى‏كند اما اميد به رحمتت مرا سلامت و آرامش مى‏بخشد.) آرى موءمن از يك سو بايد نگران و بيمناك كرده‏هاى خويش باشد و از ديگر سو چشم اميد به فضل و عنايت بيكران الهى داشته باشد.
کد سوال : 5870
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : آيا نمازهايي كه انسان بر طبق عادت و بدون توجه به خدا انجام مي دهد باطل است ؟ و آيا ترك چنين نمازهايي بهتر از انجام دادن آنها نيست ؟
پاسخ : J}نماز داراى مراتبى است و قبولى آن نيز مراتب مختلف دارد. در اين رابطه از دو ديدگاه مى‏توان به اين مسأله نگاهكرد: منظر فقهى (فقه اصغر) و منظر عرفانى (فقه اكبر). الف) از نظر فقهى نمازى كه با شرايط ذكر شده در رساله‏ها خوانده شود صحيح است و خواننده آن تكليف خود راانجام داده است. بنا بر اين اگر در بين نماز افكار گوناگونى هم در ذهنش آمد وظيفه اوليه خود را به انجام رسانده وعقاب ترك از او برداشته‏شده است و ثوابى هم - هر چند حداقل پاداش - دارد. بنابراين نمى‏توان به اين معنا آن رابت‏پرستى و گناه دانست. بلكه عملى واجب است كه اگر همين عبادت حد اقل را هم نكند گنه‏كار است و موجب بعدشديد از ساحت قرب ربوبى مى‏باشد. ب) از نظر عرفانى نماز هزاران مرتبه دارد و چه بسا عارفان بسيارى از عباداتى كه نزد ما عالى محسوب مى‏شودرانوعى پرستش بت نفس قلمداد كنند. ولى اين به معناى آن نيست كه عبادتش باطل است و بايد ترك كند بلكه بايدبكوشد تا مرزهاى نفسانيت را يكى پس از ديگرى بدرد و روز به روز در تهذيب و پالايش عبادت از رگه‏هاى پيدا وپنهان خودبينى و خود خواهى - حتى در شكل آخرت گرايانه آن - بپرهيزد و برسد به آن عبادتى كه جز معشوق نبيندو نخواهد. براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر . ك : (1) آداب الصلاه امام خمينى. (2) اسرار الصلاه ميرزا جواد ملكى تبريزى.{J
کد سوال : 5874
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام>قرآن و حديث
پرسش : علت برگزارى مراسم عزادارى اهل بيت(ع): از دو جهت (روايتى و ديد علمى‏و استدلالى) برايم بيان كنيد؟
پاسخ : چنان كه مى‏دانيد در رابطه با گريه و عزادارى بر حضرت سيدالشهدا(ع) روايات بسيارى وارد شده و به تعبير حضرت امام(ره) در استفتاآتشان از افضل قربات الى الله مى‏باشد. و فلسفه‏هاى مختلف سياسى تربيتى و... دارد از جمله: 1) زنده نگه داشتن ياد و تاريخ نهضت پر شكوه حسينى(ع) 2) الهام بخشيدن روح انقلاب آزادگى شهادت طلبى ايثار و حقيقت جويى. 3) ايجاد پيوند عميق قلبى و عاطفى بين امت و پيشوايان و الگوهاى راستين كه يكى از بزرگ‏ترين سپرهاى دفاعى در برابر تهاجم فرهنگ‏هاى بيگانه و صيانت بخش جامعه از آسيب آنهاست. 4) بر پايى و گسترش مجالس و محافل دينى در سطح وسيع و آشنا شدن توده‏ها با معارف و تعاليم حياتبخش دين. 5) اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم.
کد سوال : 5881
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : من نمى‏توانم آنچه را شنيده‏ام براى ديگران نقل نكنم و به عبارت ديگرنمى‏توانم اسرار خانواده را حفظ نمايم چه كنم؟
پاسخ : بخش دوم (رازدارى): همين مقدار كه شما به عيب خود واقف شده‏ايد بسيار جاى خوشوقتى است چه بسا افرادى كه سراسر عيب و نقص هستند ولى آنها را هنر مى‏پندارند. براى اينكه بتوانيد خود را در اين مورد كنترل كنيد توصيه‏هاى زير را به كار بريد: 1- همواره دانسته‏هاى خود را در ذهنتان طبقه‏بندى كنيد بدين‏صورت (1) اطلاعاتى كه هرگز نبايد آن را بازگو كنيد (2) اطلاعاتى كه تنها براى برخى افراد بايد بازگو شود. (3) اطلاعاتى كه بازگوكردن آن مانعى ندارد. 2- از سخن گفتن بيهوده بپرهيزيد و سخنى را نگوييد جز آن كه سه مرتبه درباره منافع و يا ضررهاى آن بيانديشيد. اگر منافع آن برترى دارد آن را بازگو كنيد. 3- اگر ناخودآگاه سخنى گفتيد كه نبايد آن را ابراز مى‏كرديد خودتان را تنبيه كنيد؛ بدين صورت يك شبانه روز زبانتان را از سخن گفتن (جز در موارد خيلى ضرورى) بازداريد. 4- از خداوند بزرگ براى غلبه بر نفس خود كمك بگيريد و همواره او را به استمداد طلبيده و در مواقعى كه تحت فشار قرار مى‏گيريد به ذكر خداوند و استغفار پناه ببريد (خصوصا ذكر شريف: لا حول و لا قوه الا بالله)