کد سوال : 5824
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : نحوه انتقاد از روحانيون مسئول در حاليكه حرمت آنان حفظ شود چگونه است؟
پاسخ : همان گونه كه در نامه خود متذكر شدهايد، پذيرش مسؤوليتهاى اجرايى از سوى روحانيون، اين مسأله را در اذهان پديد مىآورد كه آنان هرچه مىگويند و هر چه انجام مىدهند، بيرون از محدوده انتقاد و بررسى است و لذا يك نوع جنبه تعبد به خود مىگيرد. اين موضوع از جوانب مختلفى قابل بررسى است. يكى از جهات آن اين است كه آيا اساساً كسى حق چنين ادعايى را دارد يا خير؟ ديگر آنكه چه زمينههايى موجب بروز اين انديشه شده و بالاخره چه بايد كرد؟ {Tجهت اول:T} هيچ كس جز معصوم نبايد خود را عارى از خطا بپندارد، بلكه بايد عملكرد خويش را در بوته نقد خود و ديگران قرار دهد تا از خطاها و اشتباهات احتمالى جلوگيرى گردد. ولى يك نكته را نيز بايد مدنظر قرار داد و آن اينكه گاه شخص از جانب خود سخنى نمىگويد، بلكه سخن معصوم و يا كلام خدا را نقل مىكند. در اين صورت نبايستى قدر و منزلت آن سخن را با سخنان شخصى و برداشتهاى فرد يكسان دانست.
براى مثال اگر كسى گفت: خداوند نماز را واجب كرده و يا فلان مطلب را در آيهاى بيان نموده است (منهاى برداشتهاى شخصى) نمىتوان اين سخن را هم طراز گفتههاى خود فرد قرار داد. آنچه را كه مجتهد با توجه به مبانى متقن خود از احكام شرعى بيان مىكند، بايد جزء همين مقوله دانست. البته نظرات شرعى مجتهد نيز بر دو قسم است: برخى از ضروريات و دين شمرده مىشود كه نقد ناپذيرند (مگر كسى در اساس و اصول دين ترديد داشته باشد كه مقوله ديگرى است) و برخى ديگر از ضروريات نيستند. اين دسته را مىتوان با ابزار خاص خود مورد نقد قرار داد. همان گونه كه هر دانشى را بايد با روش و متولوژى ويژه خود در بوته نقد گذاشت؛ نه اينكه هركس از هر درى و به هر جهت از راه برسد و بخواهد هر دانشى را مورد نقد قرار دهد.
{Tاما در اجرائيات:T} در مسائل اجرايى به هيچ وجه تعبّدى در كار نيست، ولى اين سخن را نيز بايد به درستى درك نمود كه «تعبّدى نبودن به معناى هرج و مرج نيست» بلكه مجرى چه روحانى باشد و چه غير آن، بايد محترم باشد و در مرز قانون از او تبعيت شود. و در كنار آن نيز انتقاد سازنده صورت پذيرد. بنابر اين هر چيز به جاى خويش نيكوست. گرچه برخى مباحث و شؤون را با يكديگر مخلوط مىكنند و عدم تعبد را به بىنظمى و بىقانونى مىكشانند. كوتاه سخن آن كه در غير تعبدىترين نظامهاى عالم نيز اطاعت بىچون و چرا از قانون، سرلوحه فرهنگ عمومى شهروندان آن جامعه است گرچه انتقاد نيز در كنار آن ممكن است وجود داشته باشد. از جهت ديگر، گاهى فرهنگ جامعه بنا به سوابق خود، نوعى اطاعت ويژه براى برخى اشخاص قائل است و از همين رو حتى در مسائل اجرايى نيز زبان به انتقاد گشوده نمىشود. در اين جا بايد با روشنگرى واقع بينانه مسائل را به مردم تفهيم كرد و شؤون را از يكديگر جدا نمود و مرز انتقادناپذيرى را براى آنان مشخص كرد. موضوع ديگرى كه در پايان نامه شما آمده است، مسأله حفظ حرمت روحانيت و تقدس آن است كه موضوع بسيار حائز اهميتى مىباشد.
واقعيت آن است كه حضرت امام (ره) به عنوان بنيانگزار جمهورى اسلامى ايران در آغاز انقلاب، اين نكته را در نظر و عمل بيان كرده بودند كه روحانيون بايد وظيفه اصلى خود را - كه همان هدايت و تبليغ است - انجام دهند و كارهاى اجرايى مملكت به غير آنان واگذار گردد. ولى تجربه مشروطيت و نيز حوادث پس از انقلاب، ثابت نمود كه اكثر روحانيت (روحانيان متعهد و انقلابى) به عنوان تئوريسينهاى يك انقلاب بزرگ در قرن بيستم، از صحنه سياست و پستهاى كليدى خارج گردند، مسلماً اين خيزش عظيم اسلامى به انحراف كشيده خواهد شد و داعيههاى ديگرى به روى صحنه خواهند آمد. شرايط سنگين پذيرش مسؤوليت پس از انقلاب و مشكلات آن نيز مزيد بر علت گرديد و روحانيان متعهد احساس وظيفه كردند كه در صحنه قانون گذارى و اجرائيات مملكت حضور فعالترى داشته باشند. گرچه از جهت حرمت و قداست تاريخى خود نيز با مشكلاتى مواجه گردند. حال يا مىبايست وظيفه را ترك مىكردند و تقدّس را حفظ مىنمودند و يا برعكس، حال به نظر شما در اين صحنه مىبايست چه رفتارى مىكردند؟! البته در اين زمينه سخنهاى ديگرى نيز وجود دارد كه در اين مجال نمىگنجد.
کد سوال : 5826
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا حق طلاق با زن نيست ؟
پاسخ : وجود طلاق به صورت ابتدايى در دست مرد - البته با قيود و شرايطى كه اسلام قرار داده است - امرى متناسب با وضعيت طبيعى ازدواج است، نه مربوط به قرارداد و اعتبار صرف. مكانيسم طبيعى ازدواج اين است كه زن در كانون خانواده، محبوب و محترم باشد و همين كه شعله عشق مرد نسبت به وى خاموش شد، ركن اساسى خانواده ويران شده و طبيعتا اين اجتماع كوچك از هم خواهد پاشيد. حفظ قانونى زن در خانه نيز نمىتواند او را محبوب مرد سازد و آن ويرانه را آباد نمايد. از همينرو اسلام توصيه مىكند كه زن كارى كند كه كاملاً محبوب و معشوق شوهرش واقع گردد و او را دلباخته خود سازد. ولى عكس قضيه چنين نيست؛ يعنى، با سلب علاقه زن از شوهر، حيات خانوادگى پايان يافته نيست؛ زيرا بىعلاقگى زن، مهر مرد را نسبت به وى خاموش نمىسازد، بلكه عادتا آن را تيزتر و حادتر مىكند؛ چون مرد خواستار شخص زن است و زن خواستار عشق و محبت مرد. افزون بر اين زن در مورد لزوم مىتواند درخواست طلاق قضايى كند و حتى مىتواند به هنگام ازدواج، داشتن حق طلاق را براى خود، جزو شرايط ضمن عقد قرار دهد.
براى مطالعه بيشتر ر . ك : نظام حقوق زن در اسلام ، شهيد مطهرى
کد سوال : 5831
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>اطلاعات عمومي
پرسش : چه عواملى موجب شده كه افرادى مانند كربلائى محمد كاظم و خانواده وزيرىموفق به حفظ قرآن بشوند؟
پاسخ : از گذشتههاى بسيار دور، دو مكتب دوباره كيفيت اطلاع و وثوق انسان بر حقايق وجود داشته است: مكتب مشّاء و مكتب اشراق. مكتب مشّاء سير عقلانى را براى راهيابى به حقايق شروع مىكرد و مكتب اشراق صفاى درون و تهذيب نفس را راه وصول به حقيقت مىدانست. برخى از حكماى اسلامى، هر دو راه را مكمل و معاضد يكديگر در رساندن انسان به حقيقت دانستهاند. «حكمت متعاليه ملاصدرا» بروز و ظهور كامل اين تفكّر است. بارى برادران عزيز! به هر جهت روشن و مجرب است كه با تصفيه درون از رذايل اخلاقى، كسب كمالات معنوى و رياضتهاى مشروع، مىتوان جويبارى به سوى درياى حقيقت گشود و از زلال آن سيراب شد. آنچه كه براى كربلايى كاظم و امثال او اتفاق افتاده معلول عمل و خلوص آنها و پرهيز آنان از حرام و عمل به واجبات و در يك كلمه «تقوا» بوده است. مگر قرآن نفرموده است: «{/Bاِتَّقُوا اَللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اَللَّهُ{w138-142w}{I2:282I}/}؛ از خدا پروا كنيد و خداوند به شما تعليم خواهد داد». بلى آن گاه كه قلب انسان از زنگار گناه پاك شد و مزيّن به ملكات فاضله اخلاقى گرديد و از آفات فراوان آن به سلامت عبور كرد، شعاع حقيقت بر قلب او خواهد تابيد و از سرچشمه آن جرعهاى خواهد نوشيد.
کد سوال : 5833
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : چگونه رفتار خشن و ديكتاتورى پدرم را تغيير دهم؟
پاسخ : اميد است توصيه هاى زير بتواند راهگشاى شما باشد:
1- پيش از هر چيز، به خداوند بزرگ توكل نموده و پيوسته از او در حل مشكل مدد جوييد.
2- همواره بكوشيد در برابر ناهنجارىهاى ذكر شده صبر، متانت و برخوردى پرمهر و عاطفه و منطقى داشته باشيد و ديگر اعضاى خانواده را نيز به چنين شيوهاى تشويق نماييد، به ويژه مادر شما اگر در برابر هر خشونتى عكس العملى محبتآميز داشته باشد به تدريج، البته در مدت طولانى، روش تند و خشن پدرتان را تغيير خواهد داد.
3- كوشش كنيد عواملى كه در خانه موجب ناراحتى و عصبانيت پدرتان مى شود، از بين برود؛ مثلاً اگر از بىنظمىهاى خانه، سر و صدا يا برخى خواستهها ناراحت مىشود، حتى الامكان آنها را از بين ببريد و محيط خانه را براى او جايگاهى آرامبخش و دوست داشتنى كنيد.
4- بررسى كنيد كه دخالتهاى ديگران در چه زمينههايى است، سپس بكوشيد آن زمينه ها را از بين ببريد.
5- در صورتى كه افراد بزرگ و فهميدهاى در نزديكان، بستگان يا دوستان پدرتان وجود دارد كه توصيههايش به پدر شما مفيد مىافتد مشكلات را با او در ميان نهاده و بخواهيد كه با حفظ امانت و شيوهاى حكيمانه، در موارد مقتضى اندرزها و رهنمودهاى لازم را به پدر شما بدهد و به كارها و اقدامات ناپسند خود آگاه نمايد. به هر حال او پدر شماست و شما بايد ديد خود را نسبت به او عوض كنيد. اقدامى كه براى درآوردن خرجى خود انجام دادهايد خوب و به جاست، اما اين كار نبايد باعث جدايى و دورى شما از پدرتان گردد. شما با اخلاق و نيكرفتارى خود، مىتوانيد الگوى مناسبى براى تغيير رفتار پدرتان باشيد.
کد سوال : 5835
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : در دوران عقد هستيم بدبينىهايى نسبت به همسرم كه دانشجوى دانشگاه آزاد است پيدا كردم و او از من حرف شنوى ندارد به فكر طلاق افتادهام چه كنم؟
پاسخ : در رابطه با مشكلى كه طرح فرمودهايد لازم است چند نكته را به دقت در نظر گرفته و سپس به ارزيابى مجدد بپردازيد:
1- نكاتى كه نسبت به دانشجوى دانشگاه آزاد يا هر دانشگاه ديگرى گفته مىشود عموميت ندارد. اين يك مغلطه بزرگ است كه ذهن بسيارى از ما به آن عادت پيدا كرده است و به محض بروز ناهنجارىهايى توسط تعداد قليلى از يك گروه، همه آنها را به حكم واحدى محكوم مىكنيم. بايد اين بدبينى را كنار زنيم و در نظر داشته باشيم كه در هر دانشگاهى - بلكه در هر جايى - انسانهاى شريف و پاكدامن بسيارند و احياناً ممكن است عناصر نابايى نيز وجود داشته باشند. پس در قضاوت نسبت به هر كس بايد رفتار خود او را ملاك قرار داد.
2- همسر شما با توجه به نگاشته شما داراى يكسرى امتيازات و ويژگىهاى مثبت مىباشد كه در زندگى بسيار حايز اهميت و لازم است و تنها اشكالى كه بيان داشتهايد پيروى نكردن از دستورات شما بويژه در رفت و آمدهاى فاميلى و ... است.
در اين زمينه لازم است نكات زير را به دقت مورد سنجش قرار دهيد:
الف) نافرمانبردارى همسر شما به چه شكل است؟ آيا از اول با نظر شما مخالفت مىكند؟ آيا ابتدا آن را مىپذيرد، ولى در عمل غير آن مىكند؟
ب) چند درصد از خواستههاى شما را اجابت مىكند و چند درصد را مخالفت؟
ج) فكر مىكنيد علت مخالفت و سرپيچى او چيست؟ آيا ممكن است شما سختگيرى بيش از حد نسبت به او روا داشته باشيد؟ آيا تحريكات ديگران موجب اين مسأله شده است؟
د) براى حل اين مشكل چه اقداماتى كردهايد؟ چه راه حلهايى داريد؟ فكر مىكنيد چه كسانى مىتوانند در اين مسأله به شما كمك كنند؟
ر) آيا فكر نمىكنيد اين نابفرمانىها منحصر به دوران عقد باشد، يا احتمال مىدهيد بعداً نيز ادامه داشته باشد؟
ه) نقش اين مسأله را در آينده زندگى خود چگونه ارزيابى مىكنيد؟
و) تا چه اندازه حاضريد در مقابل همسرتان كوتاه بياييد و به او آزادى عمل بيشترى بدهيد؟
داشتن آگاهى كافى نسبت به مسائل فوق هم براى شما و هم براى هر مشاورى كه از او استمداد مىجوييد لازم است. بنابراين لازم است براى تصميمگيرى آينده نسبت به اين امور مطالعات لازم را انجام داده و در صورت لزوم ما را نيز در جريان بگذاريد. آنچه به طور اجمال در اين جا مىتوانيم بگوييم آن است كه: به نظر ما فكر طلاق را از سر خود بيرون كرده و با دور افكندن بدبينىها در صورتى كه احساس مىكنيد سرپيچىهاى فعلى همسر شما مشكل جدى در زندگى آينده نمىآفريند، لازم است قدرى كوتاه بياييد و در عين حال از طريق بيان منطقى و با ابراز احساسات گرم و صميمانه در مقابل همسرتان، او را نسبت به خود مطيعتر سازيد.
کد سوال : 5837
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام>قرآن و حديث
پرسش : آيا روايتى از پيامبر اكرم وجود دارد كه در آن زنان عقيم را از تكه گليمي پست تر بدانند؟
پاسخ : يكى از اهداف ازدواج و نيازهاى فطرى بشر، تناسل و تكثير نسل است به گونهاى كه اگر اين هدف از برنامه ازدواج حذف مىگرديد، بسيارى از مردم تن به ازدواج نمىدادند. از همين رو و به خاطر اين نياز در رواياتى، مردان از ازدواج با زنان نازا منع شدهاند، البته اين منع به معناى حرمت و يا حتى كراهت ازدواج با آنان نيست؛ بلكه به اين معناست كه اگر طالب فرزند و نسل هستى، نبايستى با زنانى كه نازا هستند، ازدواج كنى، همان گونه كه از نظر ملاك، ازدواج با مردانى كه عقيم هستند نيز همين حكم را دارد. در كتاب شريف «كافى» ، ج 5 ، ص 333 رواياتى در اين زمينه آمده است. البته تعبيرى كه شما در نامه خود نوشتهايد (تكّه گليم كنار مسجد) را نيافتيم. براى نمونه پيامبر خدا(ص) به مردى فرمودند: «با زنى كه چه بسا نازيبا ولى ولود است ازدواج كن و با زن نازا اگر چه زيبا باشد ازدواج نكن؛ زيرا من به شما امت در روز قيامت مباهات مىكنم. آيا نمىدانى كه فرزندان در زير عرش براى پدرانشان استغفار مىكنند»؟ اين روايت و امثال آن در حقيقت ارشاد به راه بهتر است، نه اينكه منع شرعى در كار باشد. دليل روشن اين مسأله آن است كه پيامبران الهى، در مواردى با زنان نازا ازدواج كردهاند؛ به طور مثال همسر ابراهيم (ساره) نازا بود. همچنين برخى از همسران پيامبر(ص) نيز نازا بودهاند؛ در عين حال پيامبران خدا با آنان ازدواج كرده بودند.
کد سوال : 5838
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : خانواده شوهرم با من ناسازگارند و شوهرم نيز تحت تاثير آنها قرار گرفتهراه چاره چيست؟
پاسخ : ازدواج شما داراى يك سرى خصوصياتى است كه شرايط پديد آمده تابعى از آن خصوصيات است. اولين ويژگى در ازدواج شما آن بوده كه پدر و مادر شما توافقى با موضوع نداشتهاند. اين خود به طور طبيعى موجب گرديده كه روابط دو خانواده گرم نشود. البته ما نمىدانيم كه آيا خانواده شوهر نيز چنين بودهاند يا نه؟ در عين حال شما را ملامت نمىكنيم؛ زيرا شما خود تصميم گرفتهايد و لابد در زمان تصميم گيرى همه شرايط را سنجيده و سپس دانسته اقدام كردهايد. اكنون نيز آمادگى پذيرش مسؤوليت آن و نيز گرفتن تصميمهاى لازم را داريد. خواهر عزيز! با توجه به شرايطى كه در خانواده شما وجود داشته و دارد، انتظار اين كه دو خانواده آن گونه كه شما مايليد با يكديگر گرم باشند، انتظارى بىمورد است. شما بايد با صبر و حوصله و تدبيرهاى لازم و صحيح، براى آينده برنامهريزى كنيد تا هر دو خانواده به وضعيت مورد نظر شما برسند. از نقطه نظر ديگر، گرچه روابط گرم دو خانواده، عامل تقويت روابط شما و شوهرتان محسوب مىشود؛ ولى در حال حاضر بدون آن نيز مىتوانيد زندگى كنيد. در مورد روابط شما با شوهرتان به نظر مىرسد مقدارى گرفتار ذهنيات خود پيش فرض ذهنى باشيد. لذا اين گونه تصور مىكنيد كه خانواده شوهر در صدد لطمه زدن به شما هستند. طبيعى است كه با اين تصور و پيش فرض ذهنى هرگاه با شوهرتان برخورد مىكنيد، به عنوان يك متهم و كسى كه به اندازه كافى بر عليه شما پر شده است با او رو به رو مىشويد. نتيجه اين برخورد آن مىشود كه اكنون اتفاق افتاده و حتى تفكر جدايى نيز پيش آمده است. خواهر گرامى! اگر مىخواهيد آسوده باشيد، اين ذهنيتها را از خود دور كنيد و بينش خود را درباره زندگى عوض نماييد، حتى اگر مواردى نيز به نظر شما وجود دارد كه ديگران عليه شما و خانواده شما حرف مىزنند. اگر شما ستون زندگى و روابط خوب با همسرتان را حفظ كنيد، مطمئن باشيد كه هيچ چيز نمىتواند آن را متزلزل سازد. براى آزمايش هم كه شده، مدت شش ماه اين فكر را بر خود غالب كنيد كه نه خانواده شوهر عليه شما حرفى مىزنند و نه شوهرتان بدون عذر از شما خبرى نمىگيرد و واقعاً به مقتضاى آن عمل كنيد. در اين صورت خواهيد ديد كه محيط نيز به رنگ تفكر شما درخواهد آمد. به گفته برخى از دانشمندان، تفكر و بينش خود را عوض كن، دنيا عوض خواهد شد. به اين نكته نيز توجه داشته باشيد كه ما دادگاه نيستيم كه خواسته باشيم يكى را محكوم كنيم و ديگرى را تبرئه. ممكن است واقعاً عيب و ايرادى در كار شوهر باشد، ولى در حال حاضر مخاطب ما شما هستيد. بنابراين :
1- تفكر خلاف و جدايى را به طور كلى از ذهن خود بيرون كنيد و حرف آن را نيز به ميان نياوريد.
2- زندگى خود را خودتان بسازيد و منتظر آن نباشيد كه ديگران زندگى شما را بسازند.
3- با شوهرتان با مهربانى و ادب و احترام برخورد كنيد.
پس از عمل به برنامههاى فوق ما را از نتيجه مطرح سازيد.
كتابهاى زير نيز براى مطالعه توصيه مىشود :
1- آئين همسردارى، ابراهيم امينى
2- قدرت تفكر، ريچارد مورفى
کد سوال : 5841
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : من با پدرم اختلاف سليقه هاى فراوان داريم كه باعث مشاجره و اختلاف منبا پدرم مى شود مرا راهنمائى كنيد.
پاسخ : يكى از مشكلاتى كه در بسيارى از خانوادهها بروز مىكند مشكل اختلاف نظر و سليقهها بين پدر و مادر و فرزندان است. تعلق هر يك از اين طرف به نسل و فرهنگ و زمان خود اقتضائات خاصى را در آنان ايجاد مىكند و لذا آنچه را كه مىيابند حق دانسته و مىخواهند همه نيز بر طبق نظرات آنها عمل نمايند. ترديدى نيست كه مطلق پنداشتن هر يك از دو طرف كارى خطاست. نه پدر را مىتوان گفت صد در صد درست فكر مىكند و نه فرزندان! پس چه بايد كرد. در مورد رفتار به پدر و مادر يك سرى اصول وجود دارد كه حتماً بايد مراعات گردد. از عمل آنها اصل احترام به پدر و مادر و آزار نرساندن به آنان است. اين يك اصل الهى و قرآنى نيز حكم فطرى هر انسان است. پدر و مادرى كه رنج فرزند داشتن را تحمل نموده و ناملايمات آن را به دوش كشيدهاند، اين استحقاق را دارند كه فرزندان به آنان احترام كنند و موجبات آزارشان را فراهم ننمايند و به ويژه اگر آنان به سن پيرى رسيده باشند. قرآن مجيد مىفرمايد: خداوند حكم فرموده كه جز او را نپرستيد و درباره پدر و مادر نيكويى كنيد و اگر هر دو يا يكى از آنها پير و سالخورده شدند، مبادا كلمهاى كه رنجيده خاطر شوند بر زبان برانيد و كمترين آزار به آنان نرسانيد و با ايشان به اكرام و احترام سخن گوئيد. V}(اسراء ، آيه 23){V اين واجبترين وظيفهاى است كه فرد در قبال پدر و مادر خود دارد. بنابراين نبايستى هيجانات جوانى و خطاهاى احتمالى پدر و مادر موجب بىاحترامى فرزند نسبت به آنان گرد.. نكته ديگر: به نظر مىرسد اختلاف نظرها در خانواده ده شما به حد مشاجره و ايجاد نطاف در بين افراد خانواده منجر شده است، روشن است كه پدر شما به علت كهولت توان لازم را براى ايجاد تغيير در روش و برخورد خود نداشته باشد ولى شما كه جوان و تازه نفس هستيد، حتماً اين توان را داريد كه در روش برخورد با پدر تغييراتى در خود حاصل نماييد تا بتوانيد اعتماد او را به گفتههاى جلب كنيد. البته چنين اعتمادى با يكى دو برخورد حاصل نمىگردد، بايد مدتى طولانى و با برنامهريزى صحيح و دورى از مشاجره و اختلاف اين مسير را طى نماييد. مطمئن باشيد كه در صورت بروز تغييرات اصولى در رفتار شما، رفتار پدرتان نيز تغيير خواهد كرد. البته در هر صورت شما را به حسن برخورد و عطوفت با پدر و مادر توصيه مىكنيم. زيرا بد رفتارى باپدر و مادر و آزار آنان عواقب ناگوارى براى فرزند در پى خواهد داشت. درباره ازدواج، شما مىتوانيد با تصميم جدى از همين الان براى ازدواج اقدام كنيد و با يافتن فردى مناسب عقد را بخوانيد ولى عروسى و تشكيل خانواده را تا زمان مناسب به تأخير بياندازيد. در اين صورت هم از دغدغههاى فكرى و روحى راحت مىشويد و هم اين كه آينده زندگيتان روشن و از مواهب ازدواج و دوران نامزدى نيز بهره خواهيد برد.
کد سوال : 5843
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : چه روشهايى را براى رهايى از عادات بد به ويژه استمنأ و تقويت ايمانو اراده پيشنهاد مىكنيد؟
پاسخ : قبل از هر چيز از اين كه مشكل خود را با ما درميان گذاشتهايد و ما را امين خود دانستهايد متشكريم. اميد است با مدد خداوند بتوانيم با هم فكرى و توصيههاى مناسب مشكل را از سر راه برداريم. تحليل شما از علل ابتلا به خودارضايى كاملاً صحيح و دقيق است. احساس تنهايى و كمبودهاى عاطفى از مهمترين عوامل روى آوردن به خودارضايى است و روشن است كه به دنبال آن در خود فرو رفتن و با خيالات زندگى كردن به وجود مىآيد. ولى تفاوت آدمى با موجوداتديگر آن است كه آدمى موجودى آگاه است و مىتواند با آگاهىهاى خود برخلاف اقتضاى شرايط و محيط حركتى متعالى انجام دهد. درست به همان صورت كه شما انجام دادهايد و با درك گناه بودن خودارضايى از آن دست كشيدهايد. فشارى كه از اين ناحيه بر شما وارد مىشود و شما در برابر آن صبر مىكنيد تماماً ازعبادات بزرگ است و حتماً نزد خداوند مأجور هستيد. طبيعى است جوانى كه به دليل فشارهاى جنسى و نداشتن راهى مشروع براى ارضاى آن از سر ناچارى دست به كارى مىزند گناهش با كسى كه از روى ميل و رغبت و عصيان دست به گناهمىزند برابر نيست. البته ما نمىخواهيم گناه شما را كوچك نشان دهيم ولى شما نيز نبايد آن را بيش از اندازه بزرگ بدانيد؛ بلكه به اندازه واقعى به آن نگاه كنيد. اگر خداوند براى گناهان عقوبتى معين فرموده در مقابل در دهها آيهقرآن به تائبان و حتى غيرتائبان وعده رحمت و مغفرت داده است. بنابراين شما نيز در عين اين كه مدتى به گناهى مبتلا بودهايد ولى هرگز كار خود را تمام شده و راه خويش را پايان يافته تلقى نكنيد؛ بلكه: «{/Bلا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ{w8-12w}{I39:53I}/} ؛ ازرحمت خدا مأيوس نبوده و به مغفرت او مطمئن باشيد». احتلام در حالت خواب نيز امرى طبيعى است و هيچ گناهى ندارد. در مورد رطوبتهايى كه به هنگام برانگيختگى جنسى از شما خارج مىشود و هم چنين رطوبتهايى كه به هنگامبرانگيختگىهاى معمول جنسى از زنان خارج مىشود منى نيست؛ ولى رطوبتهايى كه در اوج لذت جنسى خارج مىگردد ممكن است منى باشد كه در اين صورت براى نماز غسل واجب مىشود. در مورد گذشتهها چون يقين به خروج منى نيست نمازها و روزههاى شما اشكالى ندارد ولى از اين به بعد به جهت مراعات احتياط چنان چهدر خواب يا بيدارى و در اوج لذت جنسى (ارگاسم) رطوبت خاصى خارج شد غسل كنيد.
کد سوال : 5845
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : براى برطرف شدن نگرانيها و تقويت روحيه ناشى از سفيدى موها چه راهىپيشنهاد مىكنيد؟
پاسخ : سپيد شدن موهاى سر و صورت عارضهاى طبيعى است كه با تفاوتهايى در همهافراد بروز مىكند و نوعاً جنبه ارثى دارد. البته در مواردى نيز فشار زياد به مغز و آشفتگىهاى فكرى موجب تسريع در سفيد شدن موها مىگردد. از ديدگاه پزشكى درمانهايى براى اين موضوع وجود دارد كه در اين زمينه بهتر است به پزشكمتخصص مو مراجعه نماييد. آنچه كه ما مىتوانيم توصيه كنيم آن است كه : اولاًاز سپيد شدن موهاى خود نگران نباشيد و اگر اين موضوع موجب رنجش شما مىگردد مىتوانيد با استفاده از رنگ مو مشكل را برطرف سازيد. ثانياً سعى كنيد آرامش روحى و روانى خود را باز يافته و عواملى را كه موجب نگرانى و اضطرابروحى شما مىشود كنترل كنيد. در اين صورت قادر خواهيد بود از سپيد شدن بيشتر موهاى خود جلوگيرى نماييد. براى نيل به اين مقصود توصيههاى زير پيشنهاد مىشود:
1- سعى كنيد با مطالعه و تدبير خودشناسى خود را تقويت كنيد؛ زيرا براىآرامش روح هيچ چيز مانند ياد خدا و معرفت او كارساز نيست: {/B«أَلا بِذِكْرِ اَللَّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ»{w8-12w}{I13:28I}/}.
2- به نمازهاى خود و اوقات آن اهميت داده و حتى الامكان سحرخيزى را در برنامه كار خود قرار دهيد.
3- با خداوند راز و نياز فراوان داشته باشيد خصوصاً پس از نماز و نيز در دل شب. و سعى كنيد عقدههاى خود رادر پيشگاه او عرضه نماييد.
4- براى همين مشكل خود از خداوند مدد بجوييد او حتماً به شما كمك خواهد كرد.
5- نشاط روحى خود را حفظ كنيد و هرگز در زندگى مأيوس نباشيد و با اميدوارى به خداوند به پيش برويد.
6- اهداف بزرگ ومتعالى براى زندگى خود در نظر بگيريد و با سعى تمام در طلب آن باشيد.
7- كتابهاى زير را مطالعه كنيد : رمز پيروزى مردان بزرگ، جعفر سبحانى پيروزى فكر راز شاد زيستن، مورفى قدرت فكر، مورفى