• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 5744
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : فلسفه حرمت ربا چيست ؟
پاسخ : 1- در حرمت ربا نصوص قطعي فراواني وجود دارد ; از جمله آيه شريفه A}«احل الله البيع و حرأم الربا»,{A V}(بقره , آيه 27){V 2- پيرامون فلسفه تحريم ربا عمل و توجيهات مختلفي نقل شده است ; از جمله : نظريه غزالي : وي معتقد است پول داراي ارزش ذاتي نيست ; بلكه صرفا نقش ابزاري (dtnemortsnI) در جهت تسهيل مبادله دارد و از همين رو خود نمي تواند مولد ثروت باشد, زيرا ثروت از كار توليد مي شود. بنابراين ربا (سرمايه قرار دادن نفس پول و انتفاع از آن ) به منزله استفاده از پول در غير مجرايي است كه براي آن ايجاد و خلق شده است. نظريه ماركس : وي رباخواري را استثمار اقتصادي خوانده است. نظريه شهيد مطهري: دقيق ترين نظريه را در اين باره استاد مطهري ارائه كرده است . ديدگاه ايشان برخلاف غزالي , مبتني بر ماهيت پول نيست ; بلكه مبتني بر ماهيت عقد و قرارداد قرض است . بنا بر ديدگاه شهيد مطهري , پول نيز مي تواند مولد ثروت باشد ; يعني , وقتي پول و كار با هم توائم شد, سود حاصله نتيجه تركيب آن دو است , نه كار به تنهايي . بنابراين نمي توان نقش پول در توليد ثروت را ناديده گرفت ; ليكن وقتي كسي پولي را به ديگري قرض داد, وام گيرنده مالك پول مي شود و دين بر ذمه و عهده او است . از اين رو اگر پول از بين برود, عين مال از بين رفته , ولي ذمه باقي است . بنابراين قرض گيرنده بايد دين خود را ادا كند ; زيرا چيزي كه تلف شده , در ملك وام گيرنده بوده است , نه در ملك وام دهنده و اين برخلاف مضاربه است . چون در مضاربه پول در ملك صاحب اولي آن است و لذا مي تواند در سود و ضرر آن شريك باشد ; ولي در قرض چون وام دهنده مالك عين پول نيست , بنابراين در سود و زيان آن هم شركت ندارد. پس اگر پول , سود كلاني به همراه آورد در ملك وام گيرنده , نما و منفعت داشته است و چون نما تابع عين است , بنابراين سود آن نيز مال مالك بالفعل آن خواهد بود. البته ذمه هيچ تغييري نمي كند ; زيرا ذمه هيچ دفع در توليد ثروت ندارد و سود و زياني به همراه نمي آورد. از اين رو اگر وام دهنده چيزي اضافي طلب كند, در واقع چيزي را خواسته كه هيچ مبناي حقوقي و توجيه اقتصادي ندارد.
کد سوال : 5745
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : فلسفه تيمم بدل از غسل چيست و چگونه انسان را از جنابت پاك مي كند؟
پاسخ : هدف از طهارتى كه اسلام خواسته است، تنها نظافت ظاهر بدن نيست وگرنه شست و شوى بدن كه نياز به قصد قربت ندارد؛ بلكه مراد طهارت روح از پليدى معنوى است. از اين‏رو در جايى كه غسل ممكن نبود، بايد براى رفع اين پليدى معنوى، تيمم كرد. البته اين حكم موقتى و تا زمانى است كه به آب دسترسى پيدا شود. پس نبايد دستورات الهى را با ديد مادى و فيزيكى مورد مطالعه قرار داد. در حقيقت تيمم در صورت فقدان آب، موجب تقيد نفس و جلوگيرى از فراموشى مى‏گردد تا شخص هر چه زودتر به آب دست يافته و غسل كند.
کد سوال : 5746
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : فرق سودهاي بانكي كه الان پرداخت مي شود با ربا چيست؟
پاسخ : آنچه در رابطه با حرمت ربا در رساله امام(ره) خوانده‏ايد، صحيح است؛ اما بانك‏هاى جمهورى اسلامى ـ چنان كه مسؤولان مربوطه مى‏گويند ـ طبق عقود اسلامى (مضاربه، شركت و ...) عمل مى‏كنند. مضاربه اين است كه پول و سرمايه از يك نفر و كار به عهده شخص ديگر باشد و سودى كه حاصل مى‏شود به نسبت بين صاحب پول و عامل تقسيم مى‏شود. پولى كه بانك‏ها به صاحبان سپرده‏ها مى‏دهند نيز از اين قبيل است و اين شرعا صحيح و حلال است و با ربا كاملاً فرق دارد. هم‏چنين بعضى قراردادها به صورت شركت است؛ يعنى، بانك خودش را شريك صاحب پول قرار مى‏دهد (مثل دو نفر كه هر كدام سرمايه‏اى مى‏گذارند و كار و يا تجارتى را شروع مى‏كنند و در سود و زيان آن با هم شريك مى‏شوند). در هر صورت قانون بانك‏ها زير نظر كارشناسان مسائل شرعى و حقوقى، تدوين شده است و تا مادامى كه طبق آن عمل كنند، هيچ اشكالى ندارد.
کد سوال : 5747
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : خيلى زود عصبانى مى‏شوم راه درمان آن چيست‏؟
پاسخ : براى تقويت حلم و بردبارى بايد طبق برنامه‏اى جدى به تقويت اراده خود بكوشيد و همواره سعى كنيد برخود مسلط باشيد، در اين رابطه راه هاى مختلفى وجود دارد ولى مهم آن است كه در راه درمان آن كاملا جدى و قاطع باشيد و آنچه پيشنهاد مى‏شود را بدون كمترين كاستى به اجرا گذاريد: 1) كاملا به خود مطمئن باشيد كه مى‏توانيد روحيه خود را تغيير دهيد ولى براى نتيجه گيرى عجول نباشيد، بلكه با خود فكر كنيد بايد حداقل يكسال روى خود كار كنيد و اگر چنين كنيد حتما پس از آن دگرگون خواهيد شد. 2) از حساسيت بيش از حد در هر زمينه بپرهيزيد. 3) همواره در هر مساله‏اى ابتدا از ديگران انتظار بدترين برخورد را داشته باشيد و خود را براى تحمل آن آماده كنيد. اين مساله باعث مى‏شود برخوردهاى بهتر از مورد انتظار در شما ايجاد خوشنودى نمايد. در حاليكه اگر هميشه انتظار برخورد خوب داشته باشيد چه بسا نتيجه عكس خواهيد گرفت. 4) با خود شرط كنيد كه هيچ گاه و در هيچ شرايطى برخورد تند نداشته باشيد و اگر ناگهان از شما چيزى سرزد خود را جريمه كنيد؛ مثلا تصميم بگيريد - يا در صورت امكان نذر كنيد - كه مثلا اگر بر سر كسى فرياد زديد فلان مبلغ صدقه بدهيد، يا شب نماز شب بخوانيد، و يا يك روز روزه بگيريد. كارآيى اين روش، بسيار بالا است و بسيارى از علماى بزرگ بدينسان تمرين عملى و خودسازى نموده‏اند. 5) از تفريحات سالم و تقويت كننده اراده؛ مانند كوهنوردى و... نيز استفاده كنيد. 6) در تصميم گيريها حتى‏الامكان با افراد عاقل و پخته مشورت نماييد و از اقدامات عجولانه و مطالعه نشده بپرهيزيد. 7) بيشتر با افراد خوش خلق و غير عصبى معاشرت كنيد. 8) شرح موارد فوق را در جدولى بنويسيد و موارد انجام يا تخلف در هر روز را يادداشت نموده و همواره سعى بر تقليل موارد تخلف نماييد. 9) نتيجه را پس از مدتى گزارش نماييد. در مواردى كه ناراحتى عصبى بر شما فشار وارد مى‏كند در فضاى آزاد و يا دربسته فرياد بكشيد و با مشت زدن به بالشت و يا اشياء ديگر فشار عصبى را تخليه نماييد. ضمناً به تلاوت قرآن و خواندن نماز بيشتر بپردازيد كه به فرموده قرآن: «نماز را در طرف روز بپا داريد و در ساعات تاريكى شب كه البته خوبى و نيكى‏هاى شما زشتى‏ها و بدكاريها را از ميدان بيرون مى‏برد»، {V(هود ، آيه 114)V}
کد سوال : 5748
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : براى اينكه فرزندانى صالح و خوب مثل سيد محمد حسين طباطبائى داشته باشم چند كتاب معرفى كنيد.
پاسخ : براى آگاهى در اين زمينه، مى‏توانيد به كتاب‏هاى زير مراجعه كنيد: 1- حلية المتقين،علامه مجلسى 2- بهداشت ازدواج در اسلام،دكتر صفدر صانعى 3- ازدواج مكتب انسان ‏سازى،دكتر پاك‏نژاد 4- ازدواج آسان،اشتهاردى
کد سوال : 5754
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : از نظر اسلام محبت زن به همسرش تا چه اندازه جايز است؟
پاسخ : محبت زن و شوهر نسبت به يكديگر، حد و مرزى ندارد؛ بلكه بسيار مطلوب است. تنها چيزى كه بايد مراقب بود، آن است كه اين محبت‏ها موجب غفلت از خداوند و خداى ناكرده، تخلف از فرمان‏هاى او، به جهت محبت‏هاى زياد نگردد.
کد سوال : 5761
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : بهترين راه و روش براي توسل به ائمه (ع ) چيست؟
پاسخ : مهم ترين و بهترين راه براي توسل به اهل بيت(ع) به خصوص حضرت سيدالشهدائ(ع) محبت به آنها و ابراز آن به طرق گوناگون است; مثلا برپايي مجلس روضه خواني و يا نذر به نام آن حضرت و يا زيارت آنان از دور و نزديك. بالاتر از آن چه گفته شد, سنخيت پيدا كردن با آنان است; يعني , همگون شدن در عمل و عقيده با آنها. اگر كسي سعي كرد صفات امام حسين (ع) را در خود احيا كند و اين كار را انجام داد, بهترين گام را براي نزديك شدن به آن حضرت برداشته است . خلاصه آن كه «محبت اهل بيت (ع )» خود از جمله عبادات و موجب تقرب به خداوند و از اعمالي است كه موجب استجابت دعا مي گردد.
کد سوال : 5762
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : كم‏حرف هستم و اين مسئله برايم مشكلاتى ايجاد نموده‏است مرا راهنمائى كنيد
پاسخ : در رابطه با كم‏حرفى چند نكته را مى‏توان مطرح كرد: الف) پرحرفى خصلت نكوهيده‏اى است و حتى‏الامكان تا ضرورتى پيش نيايد، نبايد به سخن گفتن مبادرت ورزيد؛ اما گاهى افراد در زمينه كم‏حرفى و سكوت، زياده‏روى مى‏كنند. كم‏حرفى و سكوت بيش از حد نيز به تدريج از انسان يك موجود عبوس و منزوى مى‏سازد همان طورى كه پرحرفى مذموم است سكوت بى‏مورد نيز مذموم مى‏باشد. گفتنى‏است كه برخى با عنوان كم‏حرفى و سكوت، از ارتباط با ديگران احتراز مى‏كنند و كم‏كم به انزوا كشيده مى‏شوند؛ در حالى‏كه لازمه همكارى و تعاون، برخورد گرم و صميمى با ديگران است. ب) در مقابل اتهامات ديگران گاهى بايد سكوت كرد و گاهى نيز بايد از خود دفاع نمود. ج) در محافل و برخوردها آن سكوتى ممدوح است كه برخاسته از تسلط بر نفس و براى پرهيز از اتلاف وقت و پرحرفى باشد به عبارت ديگر دو سكوت داريم: سكوت از روى قدرت و سكوت از روى عجز و آن سكوتى كه ممدوح است كه از روى قدرت باشد نه از روى عجز و ناتوانى. د) پيشنهاد مى‏شود كه اگر تاكنون در سكوت و كم‏حرفى زياده‏روى كرده‏ايد، روش خود را تغيير دهيد و در اين وادى اعتدال و ميانه‏روى پيشه خود كنيد.
کد سوال : 5764
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : آيا برگزاري سمينار نماز با صرف هزينه هاي زياد اسراف نيست؟
پاسخ : اجلاس هاي سراسري نماز, از كم هزينه ترين و پربارترين سمينارهايي است كه در سطح كشور برگزار مي گردد. از شرطهاي اصلي جناب آقاي قرائتي (به عنوان مسوئول ستاد اقامه نماز) براي هر استاني كه مايل به برگزاري كنگره نماز باشد, عبارت است از: - پرهيز از تجملات و اسراف , - دوري از خرج هاي بيهوده و اضافي , - برگزاري آن با كمترين هزينه و بسنده كردن به امكانات موجود, - و ... . در اين اجلاس , مجتهدان , وزرا, صاحب نظران , متخصصان , مولفان , مسوولان مربوطه و دست اندركاران نماز شركت مي كنند. در اين سمينار, مسئولان و وزرا, از روند كارهاي اجرايي و اقدامات خود پيرامون نماز, گزارش مي دهند (به عنوان نمونه مصوبه هيئت وزيران را درباره ئ نماز, ضميمه اين نامه مي كنيم). انديشمندان و صاحب نظران , راه كارهاي علمي و عملي ترويج نماز را مورد بحث و گفت و گو قرار مي دهند و كميسيون هاي خاصي , بررسي هاي كارشناسانه اي در زمينه آن انجام مي دهند. (ر.ك : برگه هاي ضميمه) هم چنين اشخاص و نهادهايي كه فعاليت چشمگير و كارهاي مهمي درباره ئ نماز داشته باشند, قدرداني مي شود. گفتني است كه نفس برگزاري «اجلاس هاي نماز» تاثير بسيار مثبتي در سطح كشور دارد و ارزش و اهميت نماز را - به عنوان اصلي ترين پايه ئ دين - به همگان يادآور مي شود. جمهوري اسلامي , همان گونه كه وظيفه دارد براي مسائل اقتصادي و مادي مردم برنامه ريزي كند, هم چنين وظيفه دارد كه درباره ئ مسائل ديني و معنوي آنان نيز برنامه داشته باشد و آنها را به سوي كمال و سعادت واقعي رهنمون گردد. براي آشنايي با اثرات مهم و سازنده ئ اجلاس هاي نماز, مي توانيد به «مجموعه سخنراني ها, ميزگردها و كميسيون هاي اجلاس نماز» كه هر سال از طريق ستاد اقامه ئ نماز چاپ و منتشر مي گردد, مراجعه كنيد.
کد سوال : 5765
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام>قرآن و حديث
پرسش : فلسفه اينكه در قرآن در مورد نافرمانى زن از شوهر به مرد اجازه داده است كه زن را بزند چيست‏؟
پاسخ : آيه اشاره شده چنين است: «... وَ اَللاَّتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اُهْجُرُوهُنَّ فِي اَلْمَضاجِعِ وَ اِضْرِبُوهُنَّ، فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً، إِنَّ اَللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيرا» {V(نساء، آيه 34)V}. آيه ياد شده پس از آن كه اعلام مى‏دارد قوام زندگى زن؛ يعنى، مسؤوليت اداره و تأمين نيازهاى او بر عهده مرد است، دستوراتى را در رابطه با چگونگى برخورد با برخى از مشكلات در روابط زوجين بيان مى‏دارد. در اين رابطه نكاتى چند شايان توجه است: 1- دستورات صادره در اين آيه در مورد نشوز است و نشوز آن است كه زن در مقابل تكاليف اختصاصى‏اش؛ يعنى، تمكين و عفاف، بدون هيچ عذر موجهى سرپيچى نمايد. جالب اين است كه اگر زنى از انجام كارهاى خانه، بچه‏دارى و... سر باز زند، شرع مقدس هيچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده و حكم مزبور صرفاً اختصاص به مورد «نشوز» دارد؛ نه هر گونه نافرمانى از دستورات شوهر. 2- «نشوز» مسلماً امرى برخلاف حقوق مرد است و براى مقابله با آن، بهترين راه اين است كه قبل از مراجعه به ديگران، مشكل را در داخل خانه حل نمود؛ ولى اگر چنين چيزى ميسر نبود، نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن ديگران مى‏رسد كه در آيه بعد سالم‏ترين راه آن عنوان شده است. 3- حل مسأله نشوز در داخل خانه نيز به اشكال مختلفى انجام‏پذير است و جالب اين است كه خداوند از ملايم‏ترين راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثيرگذارى آن، مراتب بالاتر را اجازه نداده است. ازاين‏رو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است. چنين روشى حكيمانه‏ترين شيوه در حل مشكلات زوجين است؛ ليكن اگر زنى در برابر اندرزها و نصايح شوهر، سر تسليم فرود نياورد و هم‏چنان بر تخلف از حقوق زوج پايدارى ورزيد، چه بايد كرد؟ در اين جا نيز خداوند راه دومى را پيشنهاد نموده است كه از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از هم‏بستر شدن با وى مى‏باشد. پس اگر مشكل حل شد، ديگر كسى حق پيمودن راه سوم را ندارد؛ اما اگر زن در چنين وضعيتى نيز سرسختى نشان داد و حاضر به تأمين حقوق طرف مقابل نگرديد چه بايد كرد؟ در اين رابطه چند راه قابل تصور است: الف) مرد حقوق خود را ناديده انگارد و در مقابل نشوز زن به كلى ساكت شود، هر چند ساليان دراز اين برنامه ادامه يابد. چنين چيزى براساس هيچ منطقى قابل الزام نيست و اختصاص به مرد هم ندارد؛ يعنى، در هيچ يك از نظام‏هاى حقوقى جهان، نمى‏توان به صاحب حقى الزام كرد كه در برابر حقوق خود ساكت شود و دم نزند. بلى از نظر اخلاقى، آن هم در موارد خاصى مى‏توان چنين توصيه‏اى نمود؛ ولى نبايد بين مسأله حقوقى و اخلاقى خلط كرد. از طرف ديگر نشوز زن تنها به ضرر شوهر نيست؛ بلكه غالباً تمام خانواده و چه بسا شخص زن نيز در اين رابطه آسيب بيند. ازاين‏رو بر مرد لازم است كه به عنوان مدير كانون خانواده، كنترل هدايت‏گرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد. ب) راه ديگر آن است كه مرد از هر طريق ممكن استيفاى حقوق نمايد. چنين چيزى را هرگز شارع اجازه نمى‏دهد و براى استيفاى حق روش‏هاى معينى وضع نموده است؛ زيرا محدود نساختن شيوه‏هاى احقاق حق و اصلاح مشكل، موجب روا داشتن ستم‏هاى زيادى به زن مى‏شود و مفاسد و مظالم ديگرى به بار مى‏آورد. ج) راه سوم آن است كه مرد با مراجعه به ديگران - اعم از مراجع قضايى يا افراد ذى‏نفوذ ديگر - حقوق خود را استيفا كند، چنين چيزى اگر چه ممكن است حق مرد و ديگر اعضاى خانواده را تأمين كند، ولى با امكان حل مشكل در داخل خانه، بهتر است مسأله به بيرون كشيده نشود؛ زيرا ابراز خارجى مسائل داخل خانه، آسيب‏هاى فراوانى براى حيثيت خانواده به بار مى‏آورد. ازاين‏رو خداوند حكيم حل خارجى را به عنوان آخرين راه ممكن پيشنهاد مى‏كند. د) راه چهارم آن كه مرد اندكى قاطعانه‏تر از برخورد منفى عاطفى ياد شده، برخورد نمايد. در اين راستا قرآن مجيد به عنوان آخرين راه ممكن جهت حل مشكل در داخل منزل، مسأله «ضرب» را مطرح نموده است. البته در اين جا نيز مسأله حدودى دارد كه هرگز با آنچه در اذهان عمومى يا تبليغات مسموم مطرح مى‏شود، سازگارى ندارد. در رابطه با حد و چگونگى زدن، علامه مجلسى(ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روايتى از فقه الرضا(ع) نقل نموده است كه: H}...والضرب بالسواك و شبهه ضرباً رفيقا{H؛ زدن بايد با وسايلى مانند مسواك و امثال آن باشد، آن هم با مدارا و ملايمت‏». روايت ياد شده به خوبى نشان مى‏دهد كه «ضرب» بايد در پايين‏ترين حد ممكن باشد و نبايد اندك آسيبى بر بدن وارد كند. وسيله‏اى كه در اين روايت اشاره شده چوبى بسيار نازك مانند سيگار و سبك و كم ضربه است و شيوه زدن نيز بايد ملايم و خفيف باشد به طورى كه حتى رنگ پوست اندك تغييرى نكند. نكته ديگرى كه از آيه شريفه به دست مى‏آيد اين است كه دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نبايد به آن مداومت بخشيد؛ زيرا به دنبال اين عمل دو واكنش احتمال مى‏رود: يكى آن كه زن به حقوق مرد وفادار شود. در اين صورت قرآن مى‏فرمايد: «فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً؛ اگر به اطاعت درآمدند بر آن‏ها ستم روا مداريد»؛ يعنى، اگر زن در برابر حقوقى كه بر آن پيمان بسته است، تسليم شد ديگر مقابله با وى ظلم و تجاوز است. واكنش احتمالى ديگر آن است كه هم چنان سرسختى نشان دهد و كانون خانواده را گرفتار تزلزل و بى‏ثباتى نمايد. در اين رابطه در آيه بعد فرموده است: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اَللَّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اَللَّهَ كانَ عَلِيماً خَبِيرا؛ اگر خوف گسست در ميان آن دو يافتيد، پس حَكَمى از ناحيه مرد و حَكَمى از بستگان زن برگزينيد، اگر از پى آن خواستار صلاح باشند، خداوند بين آنان وفاق ايجاد خواهد كرد. همانا خداوند دانا و آگاه است‏». نكته جالب توجه اين است كه قرآن مجيد در آخرين مرحله، گشودن گره را به دست نزديكان و بستگان قرار مى‏دهد. حكمت اين حكم آن است كه در اين مرحله فقط پاى قانون و مراجع قانونى به ميان نمى‏آيد؛ بلكه ابتدا كار به نزديكان و خويشان سپرده مى‏شود، تا با برخوردهاى عاطفى و بررسى‏هاى عقلانى، حتى‏الامكان مشكل را با صفا و صميميت حل كنند و خداوند نيز وعده داده است كه در توفيق اصلاح با آنان، همراهى و همكارى كند و اين از لطايف احكام و دستورات نورانى قرآن است، تا مسأله با سلامت هر چه بيشتر روال خود را طى كند و براى اين كه حقى از هيچ يك از طرفين زايل نشود و تبعيضى رخ ندهد، فرموده است كه از هر جانب حكمى برگزيده شود و با رعايت حقوق و مصالح طرفين، مشكل را برطرف نمايند. خلاصه در اين حكم شرايط زير ديده مى‏شود: 1- اين حكم اختصاص به مورد سرپيچى زن از تكليف خود و حقوق مسلم مرد دارد؛ حقوقى كه زن با پيمان ازدواج، وفادارى خود را نسبت به آن متعهد شده است. 2- در راستاى حل مشكل در داخل خانه و خوددارى از بروز خارجى وضع شده است. 3- سومين مرحله، حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پيشين روا نيست. 4- حد آن نازل‏ترين مرتبه ضرب است و نبايد موجب كمترين آسيبى بر بدن زن شود. 5- موقتى است؛ يعنى، چه داراى نتيجه مثبت باشد و چه منفى، بايد به زودى از آن دست كشيد. 6- از بند 2 حكمت وضع اين حكم روشن مى‏شود و با توجه به بندهاى 4 و 5 درمى‏يابيم كه اين مقدار ضرب با كيفيت اشاره شده هيچ تأثيرى در خفتن و آسيب‏رساندن به استعدادهاى زنان ندارد؛ بلكه آنچه موجب اخلال در توانايى‏هاى جسمى و فكرى زن مى‏شود، خروج از حدود ياد شده از نظر استمرار زمانى و به كارگيرى شيوه‏هاى خشن و ظالمانه در اين رابطه است. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- واژه‏نامه روان‏پزشكى و روان‏شناسى، ص 132هارولد كاپلان و بنيامين سادوك 2- واژه‏نامه روان‏پزشكى‏انجمن روان‏پزشكان آمريكا، ترجمه: مهرداد فيروز و خشايار بيگى 3- تفسير نمونه، ج 3، ص 373. در پايان شايان ذكر است كه ديدگاه كلى شارع نسبت به زدن همسر، نگرشى منفى است و نصوص زيادى در نهى از اين عمل وارد شده است. اين روايات همه در زمانى بيان شده كه خشونت عليه زنان از توهين و فحاشى گرفته تا ضرب و جرح و حتى قتل رواج داشت و اسلام آنها را تحريم و مستوجب مجازات فقهى و قضايى در دنيا و عذاب آخرت دانست. برخى از اين روايات عبارتند از: 1- پيامبر(ص) فرمود: «من در شگفتم از كسى كه زن خود را مى‏زند، در حالى كه خودش براى كتك خوردن، سزاوارتر است. زنانتان را مزنيد كه قصاص دارد». 2- و نيز فرمود: «زنان بر مرد كريم، غالب مى‏شوند و مرد لئيم، بر زنان مسلط مى‏گردد. من دوست دارم كريم مغلوب باشم نه لئيم غالب». 3- از امام صادق(ع) از پدرش روايت شده كه گفت: «وقتى با زنى ازدواج مى‏كنيد، احترامش كنيد. زن مايه آرامش شما است. زنان را آزار ندهيد و حقوق آنان را ضايع نكنيد». 4- پيامبر(ص) فرمود: «هر مردى كه بر بد اخلاقى همسرش صبر كند، خدا اجر داوود(ع) را به او مى‏دهد و به هر زنى كه بر بداخلاقى مردش صبر كند، همچون اجر آسيه - كه با فرعون، كنار آمد - عطا مى‏كند». 5- حضرت محمد(ص) فرمود: «زنان را نزنيد و تقبيح مكنيد». 6- حضرت على(ع) فرمود: «در هر حال با زنت مدارا كن و با او به نيكى رفتار نماى تا زندگى لبريز از صفا و صميميت باشد». 7- آخرين چيزى كه به وقت وفات، از رسول خدا(ص) شنيدند - كه در زير زبان همى گفت، سه سخن بود: «نماز بر پاى داريد و مراقب حقوق بردگان باشيد و ستم نكنيد واللَّه اللَّه درباره زنان، كه در دست شمايند. با زنانتان، نيكو زندگى كنيد و حريم آنان را نگاه داريد». 8- و رسول خدا(ص)، خشم و توهين زنان را تحمل مى‏كرد. روزى زن عمر جواب وى را به خشم، باز داد. عمر گفت: يالكعاء، جواب باز مى‏دهى؟ گفت: آرى كه رسول(ص) از تو بهتر است؛ زيرا زنان، وى را جواب باز مى‏دهند و او تحمل مى‏كند. 9- يك روز، زنى به خشم، دست فراسينه رسول خدا(ص) زد. مادر وى با وى درشتى كرد كه: چرا كردى؟ رسول خدا گفت: بگذار بيش از اين نيز كنند و من درگذرم. V}(احاديث به نقل از بولتن انديشه، ويژه «زن»، ص 350){V