تاریخ
زادروز نیپس؛ نخستین عکاس جهان
ژوزف نیپس، نخستین عکاس جهان در چنین روزی از سال ۱۷۶۵ میلادی متولد شد.
ژوزف
نیسفور نیپس در تاریخ هفتم مارس سال ۱۷۶۵ میلادی در سئونه لوآر فرانسه
بهدنیا آمد. وی مخترع عکاسی، نخستین عکاس جهان و پدر عکاسی نوین است.
نخستین عکس ثبتشده، توسط او عکسبرداری شده و سهم بهسزایی در پیشرفت تاریخ
عکاسی داشته است.
توجه نیپس به گرفتن عکس و ساختن دوربین و داروی
مربوط از دهه دوم قرن نوزدهم میلادی آغاز شده بود. نیپس که به خاصیت سیاه
شدن سیلور کلوراید (ملح نقره) در برابر نور و به نسبت تابش آن پی برده بود،
پس از انجام همین تجربه روی ماده شیمیایی «بیتومن»، به ساخت دوربین همت
گماشت.
وی جعبهای تهیه کرد که یک روزنه برای ورود نور در آن تعبیه شده
بود. این روزنه دریچهای متحرک داشت. نیپس در ضلع دیگر جعبه، مقابل این
دریچه و به فاصله معین یک قطعه فلز بشقابمانند قرار میداد که رویش را
لعابی از ماده شیمیایی بیتومن پوشانده بود. این ماده که نسبت به نور حساس
بود، متناسب با نور وارده از روزنه، فلز را سیاه میکرد که پس از شستن فلز
اثر نور بهصورت سیاهی در آن باقی ماند که همانا عکس اشیاء بود، ولی دوام
چنین عکسی طولانی نبود.
نیپس نخستین عکس ماندنی را در سال ۱۸۲۷م از پشت
پنجره اتاق خود در پاریس که در طبقه دوم ساختمان قرار داشت برداشت که در
کتابهای تاریخچه عکاسی، عنوان آن را «منظرهای از پنجره» نوشتهاند.
این، نخستین عکس ثابت و بادوامی است که در جهان برداشته شده. ژوزف نیپس
برای برداشتن این عکس هشت ساعت وقت صرف کرده بود. ژوزف نیسفور نیپس، پنجم
جولای ۱۸۳۳م در سن شصت و هشت سالگی درگذشت و پس از او، «لوئی داگر» فرانسوی
و تالبوت و هرشل انگلیسی به تکمیل فن عکاسی همت گماشتند و موفق شدند.
چهارشنبه 17/12/1390 - 14:29
تاریخ
مرگ آکویناس؛ قدیس بزرگ کاتولیک
مرگ قدیس توماس آکویناس فیلسوف بزرگ ایتالیایی در چنین روزی از سال ۱۲۷۴ میلادی به وقوع پیوست.
قدیس
توماس آکویناس، معروف به حکیم آسمانی و یکی از بزرگترین قدیسان کاتولیک،
در سال ۱۲۲۶م در نزدیکی شهر ناپل ایتالیا در خانوادهای از طبقه ممتاز
بهدنیا آمد. وی در ابتدا در صومعه به فراگیری علوم مذهبی پرداخت و سپس در
دانشگاه شهر ناپل به تحصیل فلسفه مشغول شد. آکویناس در دوران تحصیل غالباً
خاموش و متفکر بود و پس از اتمام تحصیلات به مطالعه آثار فلسفی روی آورد تا
اینکه به نشر افکار خود مشغول گردید.
توماس آکویناس معتقد بود که
الهیات و علوم، تناقضی با یکدیگر ندارند زیرا سروکار هر دو با حقیقت است و
حقیقت هم قابل تجزیه نیست. وی براساس همین تفکر، به نوشتن شرح و تفسیرهایى
بر آثار ارسطو پرداخت و کوشید تا میان فلسفه مابعدالطبیعه ارسطویى با
عقاید مسیحی و اخلاق یهودیت تلفیقی بهوجود آورد. این عمل، یکی از
بزرگترین کارهایى است که در فلسفه صورت گرفته است و برجستهترین مرحله
فلسفه مدرسی و نظرات مطرح شده در مدارس قرون وسطی بهشمار میرود.
در
فلسفه مدرسی، که نظام فلسفی قدمای کلیسا بود، ایمان بر عقل ترجیح داده
میشد و عقل، متکی بر ایمان قلمداد میگردید. آکویناس همچنین از آراء
ابن رشد، فیلسوف مسلمان اندلسی، استفاده بسیار کرد و نظرات علمی خود را نیز
بر آن افزود. او از این مسیر، ترکیبی بهوجود آورد که نزدیک به چهارصد
سال، فلسفه رسمی حوزههای علمی و مذهبی اروپا بود و هنوز هم در میان
دانشپژوهانی که مقید به اصول دیانت کاتولیک هستند، محترم و معتبر است.
آکویناس
مانند نویسندگان انجیل معتقد بود که بزرگترین خیر و سعادت برای بشر، سیر
به سوی کمال الهی است. وی همچنین همانند ارسطو بر این عقیده بود که در
درون هر کس، صورتی یا نیرویى وجود دارد که قادر است او را به فرشتهای
تبدیل کند. اکویناس علیرغم دارا بودن خانوادهای ثروتمند و بانفوذ، از
جامعه فاصله گرفت و نظام اندیشهای خود را برپا کرد.
برخی از عقاید او
عبارت از این است که میگفت: «اگر شما به خوبی و نیکی خداوند ایمان داشته
باشید میتوانید برای عالمی که اجزای آن با هماهنگی در کارند و حقیقت
اعلای آن، رستگاری روح جاویدان آدمی است، یک فلسفه عقلانی طرح کنید.» او
میگفت: «درحقیقت، ما به این جهان آمدهایم تا از راه استیلا بر بدیها
به نیکیها دست یابیم. زیرا بدی، تلاش برای جدا ساختن انسان از انسان و
انسان از خداست، اما نیکی، حاصل وحدت مجدد میان خدا و انسان است. در این
میان نیروی محرکی که ما را یاری میرساند، عشق الهی به مخلوقات میباشد.»
وی معتقد بود که در خداوند، ماده بهمعنی جنبه نقص وجود ندارد و تنها صورت
یا کمال راه دارد.
کلیسا تا مدتها از پذیرفتن آراء آکویناس خودداری
میکرد، ولی سرانجام فلسفه او را که تومیسم نام داشت، پذیرفت. بزرگترین
خدمت توماس اکویناس به پیشرفت علوم، توجه فوق العاده وی به مذهب اصالت عقل
است. او میگفت دلیل و منطق، عالیترین وسیله در راه بسط مرزهای دانش
بشری است. همین طرز تفکر بود که موجب شد علم و دانش که مدت مدیدی در اروپا
از اعتبار افتاده بود و میراث کفر و بتپرستی تلقی میشد، بار دیگر مورد
توجه قرار گیرد و ارزش یابد. آکویناس، زندگی و حیات پس از مرگ را لازم
میدانست و آن را ادامه حیات انسان برمیشمرد.
توماس آکویناس سرانجام
در تاریخ هفتم مارس سال ۱۲۷۴ میلادی در سن چهل و هشت سالگی درگذشت. با این
حال، وی از کوتاهی کتاب زندگی خود در این جهان متاسف نبود و میگفت: «اگر
خداوند مرا در سنی کمتر از دیگران، دانایی بیشتر عطا کرده است، برای آن
است که میخواسته است زودتر مرا به سوی جلال و عظمت خود بازخواند.»
چهارشنبه 17/12/1390 - 14:28
تاریخ
مرگ ارسطو؛ فیلسوف مشهور یونان
مرگ ارسطو فیلسوف مشهور یونان باستان در چنین روزی از سال سال ۳۲۲ پپش از میلاد مسیح واقع گردید.
ارسطو
در سال ۳۸۴ پیش از میلاد مسیح در شهر بندری ستاگیروس در شمال شبهجزیره
یونان بهدنیا آمد. ارسطو که نظراتش درباره فلسفه، منطق، اخلاقیات، سیاست،
فلسفه طبیعت، ماوراء طبیعت، هنر، روح و روانشناسی در ۲۵ کتاب جمعآوری و
در قرن یکم پیش از میلاد به رم انتقال و تکثیر یافته است، از هفده سالگی
به آتن رفته و ۲۰ سال شاگرد افلاطون بود.
پس از درگذشت افلاطون، ارسطو
حاضر نشد جای او را بهعنوان رئیس آکادمی بگیرد و به ارناتوس رفت و مشاور
پادشاه این منطقه شد که سه سال بعد امپراتوری ایران، آرناتوس و نواحی اطراف
آن را متصرف شد و ارسطو از آنجا به مقدونیه رفت و پادشاه این سرزمین، وی
را برای آموزش و پرورش پسر ۱۳ سالهاش «اسکندر» استخدام کرد.
ارسطو با
امکاناتی که پادشاه مقدونیه برایش فراهم آورده بود به تحقیق درباره طبیعت
پرداخت و پس از اتمام دوره آموزش اسکندر به آتن رفت و در آنجا مدرسه
«لیسیوم» را افتتاح کرد و امر تدریس و تحقیق را پی گرفت. در طول تدریس،
شاگردش تئوفراستوس از سخنان او یادداشت برمیداشت که باقی ماندهاند.
پس
از مرگ اسکندر در سال ۳۲۳ پیش از میلاد مسیح در بابل، آتنیها که از
سلطه مقدونیها راضی نبودند و ارسطو را مورد حمایت اسکندر و مربی او
میدانستند با آن اندیشمند به مخالفت برخاستند و همان اتهامی را که قبلاً
به سقراط وارد ساخته و او را مجبور به نوشیدن جام زهر کرده بودند؛ به
ارسطو هم وارد آوردند: اتهام «بسط بیایمانی میان جوانان».
ارسطو که
اعدام خود را قطعی میدید به شهری دوردست (که با آتن قرارداد استرداد
مجرمین نداشت) گریخت و طولی نکشید که در همانجا بر اثر بیماری معده در
تاریخ هفتم مارس سال ۳۲۲ پپش از میلاد مسیح درگذشت. ارسطو گفته بود
آموزگارش افلاطون را دوست دارد، ولی «حقیقت» را بیشتر از او.
چهارشنبه 17/12/1390 - 14:27
شهدا و دفاع مقدس
«شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمیگذارند این جان، مفت از
دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود. (از بیانات مقام معظم رهبری)
در ادامه، مختصری از زندگینامه یک تن از شهدایی که در تاریخ ۱۷ اسفندماه
به فیض عظمای شهادت نائل آمده است را میخوانیم.
. شهید حمزه بابایی
تاریخ تولد: آبان ۱۳۴۱
تاریخ شهادت: ۱۷ اسفند ۱۳۶۲
محل تولد: اصفهان، مبارکه
طول مدت حیات: ۲۱ سال
•
شهید حمزه بابایی، آبانماه ۱۳۴۱ش در مبارکه اصفهان چشم به جهان هستی گشود
و خانه کوچک خانواده بابائی را زینت داد. سیزده سال انتظار پدر و مادر
برای تولد فرزند گرچه سخت بود، اما شیرینی لبخند کودک به تمام این سختیها
میارزید. مادر با شوقی وصفناشدنی به تربیت او همت گماشت. حمزه، هفت ساله
بود که دست در دست مادر به مدرسه رفت. شهر کوچک مبارکه روزهای کودکی او را
بهخاطر سپرد تا در روز محشر به حضور چنین عزیزانی ببالد. حمزه سالهای
تحصیل را با موفقیت پشت سر نهاد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. صدای فریاد
مردم که علیه طاغوت شعار میدادند، او را به سمت قیام بر ضد شاه کشاند و او
در جرگه اولین نفرات ندای عدالتخواهی سر داد و اینگونه جوانان را به
قیام فراخواند. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، سلاح در دست گرفت و به
سیستان و بلوچستان رفت. سوداگران مرگ جانش را به آتش میکشیدند چرا که
حمزه طاقت دیدن پرپر شدن جوانان وطن را بهوسیله نیرنگ استکبار جهانی
نداشت. او با شعارنویسی و نصب پلاکارد، مردم منطقه را بیش از پیش با انقلاب
آشنا ساخت. هنوز در سیستان و بلوچستان آشوب بود، که نیرنگ دیگری در
کردستان آغاز شد. دشمن از همه طرف به ایران هجوم آورده بود. بابایی بیتأمل
به کردستان رفت و چندی بعد برای زمین زدن دشمن متجاوز بعثی روانه دارخوین
شد. عملیات ثامنالائمه (ع) اولین تجربه او برای حضور در میادین نبرد جنوب
کشور بود. پس از آن، طی عملیات بیتالمقدس بر اثر موج انفجار مصدوم شد و دو
روز بیهوش ماند. در مرحله دوم همان عملیات نیز از ناحیه پا مجروح گردید.
بار دیگر در عملیات رمضان نقشی از عشق بر دست و پایش حک شد. زمانی که برای
بهبود وضعیت جسمانیاش به زادگاهش، مبارکه بازگشت، فرماندهی بسیج سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی مستقر در کارخانه پلیاکریل را بر عهده گرفت و در
پشت جبهه خدمت کرد. اما روح سرکش حمزه چندی بیشتر در شهر تاب نیاورد و با
سمت فرماندهی گردان تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم در عملیات والفجر مقدماتی حضور
یافت. اما گویی تمام جان او عاشق بود چرا که بار دیگر در حین پاکسازی
میدان مین، دو انگشت خود را از دست داد ولی با مداوای اورژانسی در خط باقی
ماند. خط پدافندی زید، شاهد زحمات شبانهروزی او از جمله کندن کانال و...
بود. حمزه، آرام و قرار نداشت... در عملیات والفجر ۴ در واحد طرح و برنامه
تیپ، شناسایی منطقه عملیاتی را بر عهده گرفت و بهعنوان جانشین و راهنمای
گردان شرکت نمود و باز هم از ناحیه پا مجروح شد. پس از بهبودی به قصد زیارت
هشتمین امام معصوم (ع) به مشهد مقدس سفر کرد و از امام غریبان خواست تا به
غربتش در این جهان خاتمه دهد. بالاخره عملیات خیبر نوید عروج او را به
جهانیان داد. عصر روز سهشنبه هفدهم اسفندماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی، فرمانده
دلاور گردان به آرزوی دیرینهاش رسید. اصابت گلوله به ناحیه سر او را به
آسمان رساند و رعناقامت بیست و یک ساله ایران را به خون سرخ خود کفن نمود.
فرازی از وصایا و سخنان شهید:
«...
سختی در جبهه را دوست دارم، شاید خدا جهادم را بهخاطر آن قبول کند...
دوست دارم لباس سبزم به خونم آغشته شود... قدر رهبر انقلاب را بدانید و او
را تنها نگذارید. مواظب باشید دچار مطامع دنیوی نشوید و دین خود را در
مقابل کمی غذا و غیره نفروشید...»
چهارشنبه 17/12/1390 - 14:25
تاریخ
پیروزیهای متوالی نیروهای اسلام در جبهههای جنگ در طی عملیاتهای والفجر 5
و 6 و عملیات خیبر، باعث شد تا به دستور شیطان بزرگ، آمریكا و همكاری
دولتهای اروپایی همچون انگلستان و آلمان، نظامیانِ شكست خورده رژیم بعث
عراق، آخرین امید خود را كه سلاح شیمیایی بود به كار گیرند و با فرو ریختن
بمبهای شیمیایی و سمی در میدانهای نبرد حق علیه باطل، بخت خود را
بیازمایند. رژیم بعث عراق و همپیمانان خارجی آنان، همیشه استفاده از
سلاحهای شیمیایی را انكار میكردند اما به دنبال اعزام مجروحان
بمبارانهای اخیر شیمیایی به كشورهای اتریش و سوئد برای معالجه و تایید
پزشكانِ این كشورها مبنی بر استفاده عراق از این سلاحها و نیز دیدار سفرا و
كارداران كشورهای جهان در ایران با مجروحین این بمبارانها، مقامات سیاسی و
رسانههای گروهی جهان، علیرغم سانسور زیاد، مجبور به اعتراف به استفاده
رژیم عراق از سلاحهای شیمیایی در جنگ با ایران اسلامی شدند. همچنین آنان
تاكید كردند كه هیچگونه توجیهی برای استفاده از این سلاحها در طول جنگ
تحمیلی پذیرفتنی نیست. در حالی كه این سلاحها، فوقالعاده خطرناك و در سطح
بینالمللی ممنوع میباشند، با این حال، رژیم بعث عراق، بارها آن را در
طول جنگ علیه رزمندگان اسلام به كار برده است، اما هرگز نتوانستند اراده
ملت مسلمان ایران را در راه جهاد علیه كفر و ظلم، تضعیف نمایند.
چهارشنبه 17/12/1390 - 14:24
شهدا و دفاع مقدس
شهید محمد ابراهیم همت در دوازدهم فروردین سال 1333ش در شهر قمشه (شهرضا)
در استان اصفهان به دنیا آمد. وی پس از اخذ دیپلم، به دانشسرای تربیت معلم
اصفهان وارد شد و با اتمام تحصیل و خدمت سربازی، تدریس در مدارس شهرضا را
آغاز كرد. محمد ابراهیم پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشكیل سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی، به عضویت این نهاد انقلابی درآمد و در اوایل سال 1359 برای
دفع ناآرامیهای پاوه راهی این شهر گردید. حاج همت، حدود دو سال در كردستان
بود و در این مدت، بیش از بیست عملیات كوچك و بزرگ را فرماندهی كرد. وی از
آن پس راهی جبهههای جنوب گردید و به فرماندهی تیپ محمد رسول اللَّه (ص)
رسید. حضور در عملیات بزرگ بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر و فرماندهی
عملیاتهای رمضان و مسلم بن عقیل نیز در این دوران روی داد. سرانجام سردار
نامدار لشكر 27 محمد رسول اللَّه(ص) در جریان عملیات بزرگ خیبر، در حالی كه
كمتر از سی سال داشت به معشوق حقیقی رسید و به لقاءاللَّه پیوست. پیكر پاك
این رادمرد بزرگ جبهههای حق علیه باطل پس از تشییعی با شكوه، در گلزار
شهدای شهرستان شهرضا به خاك سپرده شد.
چهارشنبه 17/12/1390 - 14:23
تاریخ
آیتاللَّه حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی در سال 1301 شمسی در شیراز
دیده به جهان گشود و از سال 1318 به تحصیلات علوم دینی مشغول گردید. وی
فعالیتهای دینی خود را از سال 1320 با مبارزات سخت علیه فرقههای صوفیه،
بابیه و بهاییه شروع كرد و در اثر تبلیغات ایشان، عده بسیاری از بهاییان به
دین اسلام مشرف شدند. آیتاللَّه شیرازی از سال 1327 در محضر آیتاللَّه
بروجردی، در حوزه علمیه قم به شاگردی مشغول بود و پس از فوت آیتاللَّه
بروجردی مبارزات سیاسی خویش را علیه رژیم پهلوی آغاز كرد و نخستین فردی بود
كه مرجعیت امام خمینی(ره) را مطرح نمود. آیتاللَّه ربانی از سال 1349ش با
مطرح شدن حكومت اسلامی از ناحیه امام خمینی(ره)، درصدد برآمد تا با
سازماندهی روحانیون انقلابی و فرستادن آنها به نقاط مختلف كشور، به پرورش
كادرهای لازم برای شركت در یك قیام همگانی و به دست گرفتن پستهای كلیدی در
حكومت آینده بپردازد. طولی نكشید كه ثمره این فعالیتهای فرهنگی - سیاسی،
به صورت هیئتها، جمعیتها و انجمنهای مختلف اسلامی در سراسر كشور ظاهر شد
و ایشان در رابطه با هدایت این گروهها به حبس برده شد. ایشان از سال 1342
تا 1357 بیش از 15 بار به زندان افتاد و شكنجههای فراوانی را متحمل شد و
حدود 10 سال از عمرش را در زندانهای رژیم طاغوت سپری كرد. آیتاللَّه
شیرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نماینده امام خمینی در استان فارس و
نماینده مردم استان فارس در مجلس خبرگان شد. سپس از سوی امام خمینی(ره) به
عضویت فقهای شورای نگهبان درآمد. این مبارز نستوه در نهم فروردین سال 1360
به دست گروهك فرقان ترور شد ولی این ترور به مجروحیت ایشان انجامید و پس از
مدتی در بیمارستان بهبود یافت. این عالم ربانی و مجاهد فی سبیلاللَّه
سرانجام در 17 اسفند 1360 در حالی كه برای شركت در جلسه شورای نگهبان عازم
تهران بود، بین راه اصفهان و قم در سانحهای مشكوك به لقاءاللَّه پیوست و
در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد.
چهارشنبه 17/12/1390 - 14:22
تاریخ
امیر اسداللَّه علم كه پس از توافق آمریكا و شاه ایران در 28 تیرماه 1341
به نخستوزیری رسیده بود، سرانجام پس از بیست ماه صدارت به اراده شاه و
بدون اعتنا به قوه مقننه استعفا كرد و جای خود را به حسنعلی منصور داد. این
استعفا و سپس انتصاب منصور، از نظر سرعت عمل در مشروطیت ایران بیسابقه
بوده است زیرا در همان روز كه علم از كار بر كنار شد، منصور به این مقام
انتخاب گردید و او كه از ماهها قبل مهیای این منصب بود، در همان روز،
وزرای خود را معرفی كرد. از نظر ملت ایران دوران حكومت اسداللَّه علم، یكی
از تاریكترین ایام در روزگار سیاه سلطنت محمدرضا پهلوی است. برگزاری
رفراندوم فرمایشی شاه و ملت، حمله به مدرسه فیضیه و بالاخره قیام خونین
پانزدهم خرداد 42، از جمله وقایع مهم این دوران میباشند. پس از علم، منصور
كه مورد حمایت انگلیس و آمریكا بود، بر سر كار آمد و شاه بار دیگر خوش
خدمتی خود را به اربابانش نشان داد. منصور نیز طی دوران صدارتش، زمینههای
قانون ننگین كاپیتولاسیون را فراهم آورد و پس از اعتراض امام خمینی(ره) به
این مصوبه، آن حضرت را به تركیه تبعید نمود. سرانجام حسنعلی منصور در بهمن
سال بعد، توسط جوانان مؤمن هیئت مؤتلفه اسلامی اعدام انقلابی شد و بر
كارنامه ننگین او، مهر ابطال خورد.
چهارشنبه 17/12/1390 - 14:21
تاریخ
در زمان شیخ محمد خیابانی، اوضاع جهان اسلام و بالاخص ایران به خاطر
دخالتهای بیگانگان از جمله روسیه، انگلیس و آلمان بسیار آشفته و
تأسفانگیز بود. در این حال، شیخ محمد خیابانی، روحانی دلاور و آذربایجانی
برای قطع ایادی استعمار و مبارزه با بیگانگان و ستمكاران داخلی، در هفدهم
اسفند 1295ش برابر با 14 جمادیالاول 1335ق حزب دموكرات تبریز را به وجود
آورد. خیابانی، سازمان سیاسی خود را دموكرات ملی، و آذربایجان را آزادستان
نامید. با وجود اینكه قیام خیابانی، شورویها را به وسوسه انداخته بود، ولی
طولی نكشید كه دریافتند رهبر نهضت نه تنها روی خوش به آنها نشان نمیدهد
بلكه نسبت به پیاده شدن قوای شوروی در بندر انزلی سخت معترض است. شیخ محمد
خیابانی در حالی دست به این اقدام زد كه مردم به خاطر فروپاشی حكومت تزاری
روس، غرق شادی بودند و خروج نظامیان روسیه از تبریز را آرزو میكردند.
خیابانی در این هنگام دوستان آزادیخواه و مبارز خود را كه اغلب دموكرات
نامیده میشدند گرد آورد و كمیتهای تشكیل داد و درباره وضع پیش آمده، به
تصمیمگیری و سیاستگذاری پرداخت. شیخ محمد خیابانی، نمایندگان فرقه
دموكرات و دیگر آزادیخواهان را از سراسر آذربایجان به تبریز دعوت كرد و
تشكیلات فرقه دموكرات كه از پنج سال قبل تعطیل شده بود، دوباره تاسیس شد.
چهارشنبه 17/12/1390 - 14:21
تاریخ
درگذشت استاد احمد عبادی
احمد عبادی از مشاهیر موسیقی و نوازنده کمنظیر سهتار در چنین روزی از سال ۱۳۷۱ هجری شمسی درگذشت.
احمد
عبادی از راویان ردیف، نوازنده کمنظیر سهتار و استاد برجسته عرصه موسیقی
اصیل ایرانی در سال ۱۲۸۵ش بهدنیا آمد. وی فرزند میرزاعبدالله فراهانی
استاد بیبدیل تار و سهتار بود. خانه میرزاعبدالله کانون گرم و محفلی
بیریا برای اهل هنر بود و عبادی هنگامی که بیش از هشت سال نداشت در این
محفل بهدنبال فراگرفتن ضرب، با ترانههای ضربی موسیقی آشنا شد.
احمد
شروع به نواختن سهتار کرد که سایه پدر از سرش دور شد و از تعلیمات پدر
محروم گردید ولی چون آتش عشق موسیقی در دلش شعلهور بود نزد خواهران خود
مولود و ملوک که از تعلیمات پدر برخوردار شده بودند، اصول نوازندگی را
آموخت و به جایی رسید که در سن هجده سالگی سازش شنیدنی بود.
سبک استاد
عبادی ترکیبی از شیوه پدرش و ابداعات و خلاقیتهای خاص خودش بود که طی
سالها ممارست بهدست آورده بود. وی از ابتدای تأسیس رادیو با این مرکز
همکاری کرد. عبادی همچنین مدتها در وزارت پیشه و هنر به تدریس و تحقیق در
موسیقی ایرانی و سهتار پرداخت و در جهت معرفی موسیقی ملی ایران کنسرتهای
متعددی در داخل و خارج نظیر کشورهای فرانسه، ایتالیا، آلمان و اتریش داشت
که مورد استقبال هنردوستان واقع شد.
عبادی در نواختن سهتار دارای سبک و
شیوهای مخصوص به خود بود که کمتر کسی توانسته از عهده تقلید آن برآید.
عدهای سبک خاص ساز زدن او را مربوط به امکانات و وسائل صدابرداری زمان وی
میدانند. مضرابهای تکسیم و دومضرابها از مشخصههای بارز سبک وی هستند.
از جمله ابداعاتی که عبادی در نوازندگی سهتار ایجاد کرد، ابداع کوکهای
مختلف در سهتار است که در آلبوم کوک سهتار آنها را عرضه کرده است.
عبادی
شاگردان بسیاری تربیت کرد که از میان آنها مهربانو توفیق و بهداد بابایی
را میتوان نام برد. او در رادیو، صفحهها و کاستهای زیادی ضبط کرده از
جمله صفحه آواز شور همراه رضا ظلی و همچنین تکنوازیها و بداههنوازیها و
همراهی با نوازندگان و خوانندگان مختلف. همنوازیهای او با غلامحسین بنان
آثاری ماندگار در قالب برنامه گلها بهجای گذاشته است.
استاد احمد
عبادی، سرانجام در تاریخ هفدهم اسفندماه سال ۱۳۷۱ هجری شمسی در سن هشتاد و
شش سالگی درگذشت. آثار وی، برای رهروان موسیقی سنتی ایران گنجینهای
گرانبهاست. از جمله این آثار «اجرای کوکهای مختلف سهتار» است که حاصل ۸۰
سال تجربه استاد عبادی میباشد.
چهارشنبه 17/12/1390 - 14:19