• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 507
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4101روز قبل
تاریخ

در قرآن کریم می‏خوانیم:

...اللهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و اخرنا و ایه منک‏و ارزقنا و انت‏خیر الرازقین خداوندا!، مائده‏ای از آسمان بر ما نازل فرما تابرای اولین و آخرین ما عید، و نشانه‏ای از جانب تو باشد و به ما روزی عنایت کن‏که تو بهترین روزی‏دهنده هستی.» عید از ماده «عود» به معنی بازگشت گرفته شده‏و به گفته راغب اصفهانی به معنی بازگشت‏به وضعیت مطلوب گذشته است. و به روزهای‏سرور و شادی نیز گفته می‏شود.

در اسلام روزهایی، به نام عید اسلامی اعلام گردیده است که مهمترین آنها عبارتنداز:

اول شوال; عید فطر دهم ذیحجه; عید قربان هیجدهم ذیحجه; عید غدیر جمعه; عیدمحمد(ص) چرا که در هر یک به گونه‏ای بازگشت انسان به فطرت توحیدی‏اش مطرح است.

بنابراین: «عید نه جامه رنگارنگ پوشیدن است که این عید کودکان است، نه شربت‏و شیرینی و غذاهای متنوع خوردن، که این عید شکمبارگان است، نه به سیاحت و تفرج‏بی‏محتوی پرداختن، که این عید ولگردان است، نه بی‏بندو باری و هرزگی و عیاشی‏کردن، که این عید بوالهوسان است، نه قاه قاه خندیدین و همدیگر را به مسخره‏گرفتن و به بازی روز گذراندن، که این عید غافلان است، نه تاب خوردن و سبزه‏رویاندن و سفره هفت‏سین چیدن و رنج پختن «سمنو» کشیدن، که این عید خرافه‏پرستان‏است.

هیچ کدام از اینها مفهوم عید از دیدگاه اسلام نیست، که عید اسلامی موفقیت درراه انجام وظیفه است. و تطهیر نفس و تصفیه جان و تمرین صبر و استقامت، چون عیدفطر پس از ماه مبارک رمضان.

و عید، گذشتن از امتیازات است. و رسیدن به هم‏آهنگی و شرکت در وحدت بزرگ‏اسلامی، شکستن غرور و خودخواهی و ترک نازپروریها، سایه‏نشینی‏ها، مشتاقانه ندای حق‏را لبیک گفتن ... و سرانجام خود را بازیافتن و به خدا رسیدن. چون عیدالضحی پس‏از دوران سازنده حج.

عید، چون قطره‏ای به دریای جمع پیوستن است. و از انزوا به در آمدن، گسسته‏ها رابهم بستن و صف صف بهم پیوستن، پیوند خود را با خدا استوار کردن و دین خود را هرهفته تحکیم بخشیدن، همچون عید جمعه که عید محمد(ص) است‏».

برترین عید، روزی است که خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد و ارکان‏دین را محکم و استوار نمود، و رسالت را به امامت پیوست، و رهبر آینده مسلمانان‏را معرفی کرد، و فرزند کعبه را بر فراز منبر امامت نشاند، چون هیجدهم ذیحجه عیدغدیر خم.

آن‏گونه که در روایات آمده است و بعضی از علمای بزرگوار فرمودند، و در گاهنامه‏تطبیقی سه هزار ساله به روشنی مشخص گردیده، آن روز، عید غدیر خم با اول فروردین‏سال دهم هجری شمسی مطابق بوده است و عید نوروز نیز به برکت ولایت رنگ الهی به‏خود گرفت و در بین شیعیان و ایرانیان شهرت و دوام یافت.
سه شنبه 8/12/1391 - 21:57
تاریخ

در ادبیات فارسی جشن نوروز را مانند بسیاری از آیین های دیگر ، رسم ها ، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری ، چون فردوسی ، منوچهری ، عنصری ، بیرونی ، طبری ، مسعودی ، ابن مسکویه ، گردیزی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی - اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند ، که تنها به چند نمونه و مورد اشاره می شود:

 

 

از آن بر شده   فره بخـت اوی

  جهان انجمن شد بر تخت اوی

 

مر آن روز را روز نو خواندند

  به جمشیـد بر گـوهر افشاندند

 

بر آسوده از رنج تن، دل ز کین

  سرسال نو هرمـز فرودین

 

بر آن تخت بنشست فیروز روز

  به نوروز نو شاه گیتی فروز

 

می و رود و رامشگران خواستند

  بزرگان به شادی بیاراستنـد

 

 

 

 

محمد بن جریر طبری نوروز را سر آغاز دادگری جمشید دانسته است : « جمشید علما را فرمود که آن روز که من بنشستم به مظالم ، شما نزد من باشید تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمایید ، تا من آن کنم. و آن روز که به مظالم [مجلسی که به شکایت مردم در باب ظلمهایی که بدانان شده، رسیدگی می شده]نشست ، روز هرمز بود از ماه فروردین ؛ پس آن روز رسم کردند.»

 

ابوریحان بیرونی ، پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند: «چون جمشید برای خود گردونه بساخت ؛ در این روز بر آن سوار شد ، و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر به شگفت شدند پس این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز تاب می نشینند و تاب می خورند.»

 

به نوشته گردیزی: « جمشید جشن نوروز را به شکرانه این که خداوند گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال بر این جمله بود ، برگزار کرد » و هم در این روز بود که جمشید بر گوساله ای نشست و به سوی جنوب رفت ، به حرب دیوان و سیاهان ، و با ایشان حرب کرد و همه را مقهور ساخت.

 

 

 

 

 

و سرانجام خیام می نویسد که « جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید بهبرج حمل[هر یک از دوازده حصه ی منطقةالبروج، که اسامی آنها از این قرار است: 1- حمل 2- ثور 3- جوزا 4- سرطان 5- اسد 6- سنبله 7- میزان 8- عقرب 9- قوس 10- جدی 11- دلو 12- حوت ] قدما برای هر یک از برجهای دوازده گانه ی فلکی(منطقة البروج) قوه ی فاعله و منفعله قائل بودند ، یعنی آنها را گرم و سرد یا خشک و تر می پنداشتند، به همین جهت دوازده برج را به چهار دسته ، آبی ،  آتشی ، بادی و خاکی تقسیم کرده بودند، که هر سه برج، به یکی از این تقسیمات تعلق دارد. برجهای آبی: برجهایی که دارای مزاجی سرد و ترند: سرطان، عقرب و حوت. برجهای آتشی: برجهایی که دارای مزاجی گرم و خشک اند: حمل، اسد و قوس. برجهای بادی: برجهایی که دارای مزاجی گرم و ترند: جوزا، میزان و دلو. برجهای خاکی: برجهایی که دارای مزاجی سرد و خشک اند: ثور، سنبله وجدی.]، نوروز را جشن گرفت: سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بوده ، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج شبانه روز به اول دقیقهحمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند باز آمدن ، چه هر سال از مدت همی کم شود ؛ و چون جمشید ، آن روز دریافت (آن را) نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.»

 

در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز ، با آنکه جشن را به جمشید منسوب می کند ، یادآور می شود که ، آن روز را که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت ؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز ، بزرگ و معظم بود.

 

گذشته از ایران ، در آسیای صغیر و یونان، برگزاری جشن ها و آیین هایی را در آغاز بهار سراغ داریم. در منطقه لیدی بر اساس اسطوره های کهن، به افتخار سی بل، الهه ی باروری و معروف به مادر خدایان، و الهه ی آتیس جشنی در هنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری، برگزار می شد. مورخان از برگزاری آن در زمان اگوست شاه در تمامی سرزمین های یونان و لیدی و آناتولی خبر می دهند. به ویژه از جشن و شادی بزرگ در سه روز 25 تا 28 مارچ (4 تا 7 فروردین).

 

 

 

 

 

صدرالدین عینی درباره برگزاری جشن نوروز در تاجیکستان و بخارا (ازبکستان) می نویسد: «... به سبب اول بهار، در وقت به حرکت در آمدن تمام رستنی ها، راست آمدن این عید، طبیعت انسان هم به حرکت می آید. از این جاست که تاجیکان می گویند: حمل، همه چیز در عمل. در حقیقت این عید به حرکت آمدن کشت های غله، دانه و سرشدن (آغاز) کشت و کار و دیگر محصولات زمینی است که انسان را سیر کرده و سبب بقای حیات او می شود.

 

 وی در جای دیگر می گوید: در بخارا «نوروز» را که عید ملی عموم فارسی زبانان بوده ، بسیار حرمت می کردند. حتی ملای های دینی این عید را که پیش از اسلام ، عادت ملی بوده بعد از مسلمان شدن هم را ترک نکردند ، حتی رنگ دینی اسلامی داده و از وی فایده می بردند. ولی برگزاری شکوهمند و همگانی این جشن در دستگاه های حکومتی و سازمان های دولتی و غیر دولتی و در بین همه قشرها و گروه های اجتماعی، بی گمان، از ویژگی های ایران زمین است که با وجود جنگ و ستیزها، شکست ها و دگرگونی های سیاسی، اجتماعی، اعتقادی علمی و فنی، از روزگاران کهن پا برجا مانده و افزون بر آن به جامعه ها و فرهنگ های دیگر نیز راه یافته است؛ در مقام مقایسه، امروز جامعه و کشوری را با جشن و آیین  چندین روزه ای که چنین همگانی و مورد احترام و باور خاص و عام، فقیر و غنی، کوچک و بزرگ و بالاخره شهری و روستایی و عشایری باشد، سراغ نداریم.

 

آغاز سال

مردم شناسان را عقیده بر این است که محاسبه آغاز سال، در میان قوم ها و گروه های کهن، از دوران کشاورزی، همراه با مرحله ای از کشت یا برداشت بوده و بدین جهت است که آغاز سال نو در بیشتر کشورها و آیین ها در نخستین روزهای پائیز، زمستان و یا بهار می باشد.

نخستین محاسبه ی فصل ها، بی گمان در همه جوامع، با گردش ماه که تغییر آن محسوس تر و عینی تربود، صورت گرفت؛ اما به علت نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید انجام شد.

 

سال در نزد ایرانیان همواره دارای فصل نبود، زمانی شامل دو فصل : زمستان ده ماهه و تابستان دو ماهه؛ زمانی دیگر تابستان هفت ماه (از فروردین تا آبان) و زمستان پنج ماه (از آبان تا فروردین) بود و سرانجام از زمانی نسبتاً کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شد. گذشته از ایران: «سال و ماه سغدی ها، خوارزمی ها، سیستانی ها در شرق و کاپادوکی ها و ارمنی ها در مغرب ایران، بدون کم وزیاد همان سال و ماه ایرانی است.»

 

 آغاز سال ایرانیان، هر چند زمانی دستخوش تغییر گردید ولی حمزه اصفهانی در کتاب «سنی ملوک الارض و الانبیاء» و ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه» می گویند که آغاز سال ایرانی، از زمان خلقت انسان (یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بوده یعنی  وقتی که آفتاب در نصف النهار، در نقطه اعتدال ربیعی و طالع سرطان قرار می گرفت.

سه شنبه 8/12/1391 - 21:57
تاریخ

نوروز جشنی به درازی تاریخ تمدن بشری است. این تاریخ نیست که نوروز را روایت می کند بل نوروز است که تاریخ را در دامان خویش پرورده است. نوروز این ایرانی ترین جشن ایرانیان در پیش است آمده است تا غبار کهنگی و ماندگی به جای مانده از سرما و زمستان را از چهره ها بزداید و شکوفه لبخند را بر لبها و نهال امید را در دل ها بارور سازد. انتظار نوروز بس خوشایندتراز خود اوست. آنگاه که همه در تکاپوی زدودن خاکسترهای سال کهنه و د رانتظار دمیدن سال نو روزهای پایانی سال را به تلاش و کوششی فراینده می گذرانند. متاسفانه حافظه تاریخ ، ملت ایران را که از اعماق زمان تاکنون نوروز را پاس داشته به جشن نشسته است در ضبط ، حفظ و نگهداری ریشه های این جشن کهن یاری نداده است. از شواهد بسیاری چنین بر می آید که نوروز و برگزاری آن متعلق به تاریخ پیش از تاریخ است و در نتیجه روایات و آغاز سال بود. نوروز نامید و جشن گرفت. به جمشید بر گوهر افشاندند مرآن روز را روز نوخواندند بزرگان به شادی بیاراستند می و جام و رامشگران خواستند چنین روز فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یادگار"(3) افسانه ها و اسطوره ها همان تاریخ است که در طول قرن های متمادی در اذهان یک ملت با داستان ها، آرزوها و امید های آنان در آمیخته است.

 

سلسله های حاکم بر ایران در شاهنامه پیشدادیان ، کیانیان ، اشکانیان و ساسانیان هستند که متاسفانه علم تاریخ به واسطه درآمیختگی با افسانه ها و نبود مدارک مستند دو دسته نخست را به رسمیت نمی شناسد و در تاریخ سلسله های حاکم بر ایران باستان مادها، هخامشینان، سلوکیان و سامانیان هستند بسیاری سعی دارند تخت جمشید – یکی از تختگاه های هخامنشی- را با جمشید پیشدادی پیوند زنند ولی حلقه های اتصالی بسیار نامطمئن و با افسانه آمیخته است. و چنین بر می آید که منشا پیدایش بزرگترین جشن ملی ملت ما در قرن های ابهام و سکوت فرو رفته است. "

 

در اوستا کتاب دینی زرتشتیان به نوروز و آیین های نوروزی اشاره ایی نشده است. نیامدن این آیین مهم در اوستا را به سبب زرتشتی نبودن این جشن ... احتمال داده اند"(4) چنانکه آمد افسانه ها بر منشا پیشدادی نوروز تاکید دارند ولی علم تاریخ چه می گوید " بنابر پژوهش هایی که بر روی آثار سنگ نگاره ها و کتیبه های بازمانده از دوره هخامنشیان (559-330 ق.م) انجام شده مردم آن دوره با نوروز به خوبی آشنا بوده اند و نوروز را به عنوان آیینی کهن به هنگام گردش سال جشن می گرفته اند..."(5)

 

 

لازم است بدین نکته اشاره شود که جشن نوروز در ایران باستان همواره در یک زمان مشخص یعنی اول فروردین آغاز نمی شده است " موضع نوروز و سال نو و برپایی آیین نوروزی در طول دوره هخامنشیان به سبب کاربرد گاهشماری های چند گانه مورد اختلاف است. برخی از محققان نوروز را در آغاز پادشاهی داریوش در اول تابستان و در اواخر پادشاهی او در اول بهار دانسته اند"(6) گستردگی قلمرو هخامنشیان و تداخل فرهنگ های گوناگون ناشی از آن ، از یک سو و درآمیختگی فرهنگ بابـِل و بین النهرین بر دربار هخامنشیان از سوی دیگر سبب می شد که انواع گاهشماری توامان شمسی- قمری و خورشیدی ماخذ گاهشماری دربار هخامنشیان باشد. گونه گونی سالها، تعدد جشن های آغاز سال نو را در پی داشت اول دی، اول پاییز، نخستین روز بهار و تابستان جزء اینها بوده است. بخشی از این اختلاف از آنجا ناشی می شد که ایرانیان باستان سال کبیسه را محاسبه نمی کرده و نوروز که بنا بود در آغاز فصل قرار گیرد از جای اصلی خود خارج می شد. پس از انقراض هخامنشیان به دست اسکندر مقدونی و پس از دوره استیلای امرای یونانی موصوف به سلوکیان، اشکانیان به قدرت رسیدند. " در زمان اشکانیان (250ق.م- 226م) و ساسانیان (224-652م) مردم نوروز را بنابر سنت های فرهنگی رایج در فرهنگ مردم ایران در آغاز سال نو جشن می گرفتند. در این دوره نیز همچون گذشته جایگاه نوروز در میان مردم در یک روز معین سال استوار نبود و در فصول سال می گشت و هر چهار سال یک روز از محل فصلی پیشین خود عقب تر می رفت"(7) در ایران باستان جشن های متعدد و فراوانی بر گزار می شد چرا که دین زرتشت شادی را اهورایی و گریه و زاری را اهریمنی می دانست ، مهمترین و بزرگترین جشن های آن دوره نوروز و مهرگان بود." در دوره ساسانی نوروز را در چند روز( شش تا سی روز نوشته اند) جشن می گرفته اند. نوروز را به نوروز عامه و نوروز خاصه تقسیم کرده بودند. نوروز عامه یا کوچک پنج روز بود که از اول فروردین آغاز می شد و نوروز خاصه روز شش فروردین یا "خرداد روز" بود که آن را جشن بزرگ می نامیدند."(8) ( در ایران باستان روزهای ماه به جای شماره که امروزه معمول است نامی داشتند که روز ششم هر ماه خرداد نامیده می شد) اهمیت خرداد روز در ماه فروردین بر دو تفکر استوار بود: خداوند در این روز از کار آفرینش فراغت یافته است و یا جمشید دراین روز مردم را به بی مرگی و تندرستی مژده داده بود. تفکیک نوروز را به عامه و خاصه در دوره ساسانی معلول جامعه به شدت طبقاتی این دوره می دانند که جشن ملی نوروز را هم بنابر مقتضیات زمان به دو بخش مخصوص مردم و مخصوص شاهان تقسیم کرده بودند. ویژگی مهم نوروز آن است که نه با ادیان یا سلسله های حاکم که با جان ملت ایران پیوند دارد از اینرو ست که پس از فتح ایران توسط اسلام باز هم نوروز باقی ماند و به حیات خویش ادامه داد. از نحوه برگزاری جشن نوروز در زمان امویان خبری در دست نیست ولی بی گمان به دلیل عناد فراوان امویان نسبت به غیراعراب و مفاخره به تبار عرب خویش باید دانسته شود که در این زمان جشن نوروز اگر از سوی حکام اموی محدود نشده باشد حداقل نادیده گرفته می شده است. ولی خلفای عباسی گاه جشن نوروز را فقط برای دریافت هدایای مردم پذیرا می شدند" پس از عباسیان به ویژه سامانیان ( 261 تا389 ق ) در خراسان بزرگ و بوئیان (320 تا 448) در ایران جنوبی و عراقی در زنده و پویا نگهداشتن نوروز و آئین نوروزی در میان جامعه مسلمان نقش بسیار مهمی داشتند"(9) این کوشش از سوی آل بویه شیعه مذهب بیش از سلسله های سنی مذهب بوده است،امرای آل بویه در نگهداری آداب ، رسوم و جشن های ایرانی به خصوص نوروز و مهرگان اهتمام فراوان ورزیدند.با شکست سامانیان و آل بویه استیلای حکام ایرانی بر ایران خاتمه یافت و از آن تاریخ استیلای اقوام غیر ایرانی ترک، مغول و ترکمن در ایران به مدت مدید آغاز شد.

 

از شواهد چنین بر می آید که جشن نوروز در دوره سلاطین سلجوقی گسترش فراوانی داشته است" امام محمد غزالی (450-505) دانشمند و فقیه دوره سلجوقی در شرح "منکرات بازارها" آنچه را که از اسباب نوروز در بازارها می فروختند از دستاویزهای ایرانیان غیر مسلمان در تبلیغ دین گبران می دانست و جایز نمی شود ... بیان غزالی در باز داشتن مسلمانان از خرید اسباب و بازیچه های ایرانی پیش از اسلام در عیدهای نوروز و سده ، رواج بسیار زیاد این جشن ها و جاذبه آئین نوروزی در میان ایرانیان مسلمان آن زمان را نشان می دهد. نوروز و سده در میان مردم آنچنان اعتبار و ارزشی داشت که غزالی فتوا می دهد که " نوروز و سده باید که مندرس شود و کس نام آن نبرد"(10) غزالی از اعتبار و جایگاه ویژه ایی در دربار سلاطین سلجوقی برخوردار بود ولی با این اوصاف همین دوره نقطه عطفی در تاریخ نووز شد. " از کارهای اساسی و برجسته در دوره اسلامی و زمان سلجوقیان...

 

قرار دادن نوروز به طور ثابت در روز اول بهار ...

 

یعنی نخستین روز از ماه فروردین بود"(11)

 

ملکشاه سلجوقی جمعی از منجمان از جمله حکیم عمر خیام را دعوت کرد تا گاهشماری ایران را اصلاح کنند و این جمع نوروز را در اول بهار قرار داده جایگاه آن را برای همیشه ثابت کردند. در دوره صفوی و با گسترش مذهب تشییع بود که آیین نوروزی با برخی از آیین ها و آداب اسلامی در آمیخت و رنگ تازه و مفهوم دینی گرفت و نشان داد که: نوروز همه وقت عزیز بوده است، درچشم مغان، در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان. "(12)

 

نوروز نماد هویت ملت ایران است و در پیوند یافتن با دین اسلام و مذهب تشییع همچنان پس از گذشت 1400 سال حضور سرافراز اسلام در ایران این نماد ملی همچنان باقی مانده است" نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت ، احساس و جامعه هر سه دست اندر کارند. نوروز... از آن رو هست که یک قرار داد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست، جشن جهان است و روز شادمانی زمین، آسمان و آفتاب و جوش شکفتن ها و شور زادن و سرشار از هیجان هر آغاز. "(13)

 

 

نوروز این قابلیت را دارد که روز نو، روزیِ نو، سال نو و انسانی نو ایجاد کند. نوروز پیوند ما با گذشته وریشه های ماست . " نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست، نیاز ضروری جامعه، خوراک حیاتی یک ملت نیز هست...

 

هیچ ملتی با یک نسل و دو نسل شکل نمی گیرد، ملت مجموعه پیوسته نسل های متوالی بسیار است اما زمان این تیغ بیرحم پیوند نسل ها را قطع می کند، میان ما و گذشتگانمان... دره هولناک تاریخ حفر شده است قرن های تهی ، ما را از آنان جدا ساخته اند تنها سنت ها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان، ما را از این دره هولناک گذر می دهند و با گذشتگانمان و با گذشته هایمان آشنا می سازد ...

 

و جشن نوروز یکی از استوارترین و زیباترین سنت هاست"(14) در نوروز احساس خوش ریشه داشتن در اعماق زمان به هر ایرانی دست می دهد ، در این مرز و بوم در طی هزاره های دور کسانی که ما از اعقاب آنانیم همان شادی را در کام جان خویش مزمزه می کرده اند که اینک ما آن را می چشیم . نوروز در تمام زمان ها و با تمام رویدادها پا به پای این ملت زجر کشیده آمده است ملتی که بر سر چهار راه تاریخ نشسته است و انواع تاخت و تازهای وحشیانه از اسکندر مقدونی به ظاهر متمدن تا چنگیز مغول و تیمور تاتار را به خود دیده است ولی هیچگاه حتی در زمانی که بیداد گران از سر این ملت کله مناره ساختند این آیین را فراموش نکرد و نوروز بر چهره مچاله شده از درد این ملت لبخندی نشاند ." نوروز این پیری که غبار قرن های بسیار بر چهره اش نشسته است در طول تاریخ کهن خویش روزگاری در کنار مغان اوراد مهرپرستان را خطاب به خویش می شنیده است، پس از آن در کنار آتشکده های زردشتی سرود مقدس موبدان و زمزمه اوستا و سروش اهورامزدا را به گوشش می خوانده اند، از آن پس با آیات قرآن و زبان الله از او تجلیل می کرده اند و اینک علاوه بر آن با نماز و دعای تشیع و عشق به حقیقت علی و حکومت علی او را جان می بخشند"(15) و در جشن نوروز" در این میعاد گاهی که همه نسل های تاریخ و اساطیر ملت ما حضور دارند با آنان پیمان وفا می بندیم و امانت عشق را از آنان به ودیعه می گیریم که "هرگز نمیریم" و "دوام راستین خویش" را به نام ملتی که در این صحرای عظیم بشری ریشه در عمق فرهنگی سرشار ازغنی و قداست و جلال دارد، و بر پایه اصالت خویش در رهگذر تاریخ ایستاده است بر صحیفه عالم ثبت کنیم" و شخصیت ملی خویش را از زدوده شدن به وسیله فرهنگ غرب برهانیم.

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

 

پی نوشتها :

بلوکباشی علی ،نوروز جشن نوزایی آفرینش ص 13 رضایی عبدالعظیم ،تاریخ نوروز ص 72 بلوکباشی ص 14 همان ص 18 همان 19 همان همان 25 همان 27 همان 30

 

10و11. همان 31

 

12. شریعتی علی ، کویر ص263

 

13. همان 260 14. همان 262 15. همان 265

سه شنبه 8/12/1391 - 21:56
تاریخ

ز کوی یار می‏آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

انسان فطرتا نوگراست . تازگی را دوست دارد و از کهنگی و یک نواختی گریزان است . تنوع در زندگی برای او نشاط آفرین و فرحزاست . «نوروز» پیک تحول، دگرگونی و تازگی و قاصد خوش خبر کوچ سرما و فسردگی است . پدیده‏ای نوروزی نو است . با این که هر روز، روزی نو و متفاوت با دیروز است، ولی در این میان تنها نوروز را نوروز نامیده‏اند; چون طراوت دشت و دمن، شکفتگی باغ و راغ، مسیح دم گشتن هوا و ترانه خوانی مرغان را بر تازگی خود گواه آورده است .

هر پدیده‏ای با خود پیامی دارد; ولی نوروز با خود پیام‏ها دارد . نوروز وقت‏خوشی است که باید آن را مغتنم شمرد و میهمان عزیزی است که باید قدومش را ارج نهاد .

هر وقت‏خوش که دست دهد مغتنم شمار

کس را وقوف نیست که انجام کار چیست

نوروز، طلیعه دار بهار دل‏انگیز و فرصتی طلایی برای وصول به بهار عمر است . نوروز مژده رسیدن بهار سحرآمیز طبیعت رابه ما می‏دهد و بهار طبیعت دریچه‏ای برای گام نهادن به بهارستان جان است که بهارش بی خزان و جاوید است .

بهار عمر خواه ای دل و گرنه این چمن هر سال

چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد

نوروز جلوه‏ای از جمال بهار آفرین دوست و نمی از دریای زیبایی و کمال اوست . مشتاقان کوی محبوب و سرمستان یاد دوست، هر لحظه در دل بهاری دارند و از گل واژه ذکرشان، هر دم گلی می‏شکفد . هر روزشان نوروز و هر شبشان شب قدر است . نوروز بهانه‏ای است‏برای جست‏وجوی جمال یار از پشت چهره زیبای بهار . بهار همان خزان دیروز است که چون با دوست هم نفس و همنشین گردید، خلعت‏بهار را بر او پوشانند و بهار زیبایی و طراوتش را از آن زیبانگار عاریت گرفته، شکوه و شادابی اش را وامدار آن معشوق بی همتاست .

کی عطر سای مجلس روحانیان شدی

گل را اگر نه بوی تو کردی رعایتی

سر انگشت طلایی نوروز به این نکته اشاره می‏کند که اگر خواستار شادابی و نشاط پیوسته و دائمی هستید، باید به سرچشمه طروات و لطافت و زیبایی بپیوندید و جویبار کوچک وجود خود را به دریای بی کرانه عظمت و کمال دوست متصل کنید تا شفاف و زلال و بی رنگ بمانید و حیات جاوید بیابید .

نوروز، هنگامه تفکر و اندیشه در نگارستان صنع خدا و زمان به گردش در آمدن زورق اندیشه در دریای ژرف وجود انسان است .

نوروز، روز شکر نعمت‏های الهی و تبلور پاکی ظاهر و باطن و هماهنگی زیبایی درون و برون است و به همین خاطر در این روز، در کنار پوشیدن لباس‏های پاکیزه و خوشبو شدن با بهترین عطرها، مارا به غسل، روزه، نماز و دعا سفارش کرده‏اند . (1) تبریک گفتن، خود نوعی دعاست و معنای آن درخواست دوام و پایداری نعمت از خداوند است; چون برکت، به نعمت ماندگار و پاینده گفته می‏شود; (2) پس هر کس دانسته و ندانسته، نوروز و سال نو را با دعا آغاز می‏کند . بیاییم از خدای نوروز آفرین و بهار بخش، دگرگونی دل و جانمان را همزمان با دگرگونی طبیعت درخواست کنیم و چنین زمزمه نماییم: «یا مقلب القلوب والابصار، یا مدبر اللیل والنهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال‏» .

پی نوشت:

1 . شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، اعمال ماه نو و نوروز .

2 . راغب اصفهانی، مفردات قرآن، ماده «برک‏» .

کاظم مصطفایی

سه شنبه 8/12/1391 - 21:55
تاریخ

رستاخیز طبیعت
به شیدایی بهار است، اگر نگاه شوخ گل و ناله بلبل به هم پیوند می‏خورد؛ از نسیم بهار است، اگر گل‏ها زیباییِ عریان خویش را به دیده تماشاگران هدیه می‏کنند؛ حاصل مستی بهار است، اگر چکاوک با موسیقی رود، سرود سبز زیستن می‏سراید.

چه زیباست در این رستاخیز طبیعت، نقش بندهای قشنگ نقاش آفرینش را با تأملی ژرف بنگریم و در زایش بی‏امان زمین و دگرگونی مقتدرانه زمان، دگرگونی درونی خویش را از خالق نوروز آرزو کنیم.

پلی به فردا
بهار، قطع‏نامه‏ای است که علیه سردی و خشونت، انجماد و خواب، سکون و سکوت و رخوت و یخ‏زدگی صادر می‏شود. پلک بسته سبزه‏ها باز می‏شود. خاک خمیازه می‏کشد و گل به تبسم و خنده می‏ایستد. بهار که می‏آید صولت زمستان می‏شکند و ناز و تنعم خزان پیش پای باد فرو می‏ریزد. آب‏ها در سفر طولانی خویش، شکفتن را در گوش درختان زمزمه می‏کنند. در قیامت شگفت خاک، رازهای پنهان زمین آشکار می‏شود و گل‏ها و شکوفه‏های لرزان به پای می‏ایستند تا من و تو، پلی به فردای ناگزیر ببندیم تا غبار برانگیخته دیروز و امروز، فردا را از ما نگیرد.

 

فرصت‏ها را غنیمت شماریم
اینک 365 روز، فرصت شکوه‏مند را پشت سر نهاده‏ایم، و روزهایی که هرکدام می‏توانند یک قرن شکفتن و بالیدن همراه داشته‏باشند، پیش روی ماست. چه کسی می‏گوید همه روزها و لحظه‏ها برابرند؟ گاه یک لحظه ما، ارج و عظمت یک قرن را می‏یابد و گاه یک قرن زیستن، به یک لحظه نمی‏ارزد. مگر نیستند آنان که شبی را آن‏سان می‏گذرانند که از هزار ماه برتر و والاتر است. اینک سالی نو، با روزهایی سبز، با لحظه‏هایی که می‏توانند پیک بهارانی بزرگ، فرداهایی شورانگیز و آینده‏هایی آینه رنگ باشند، پیش روی ماست. پس فرصت‏ها را غنیمت شماریم.

طرح دوستی با خود و خدا
همواره گفته‏اند سالی که نکوست از بهارش پیداست. اگر اوّلین روز سال، با خودمان آشتی کنیم و با خدا طرح دوستی استوارتر بریزیم و با دیگران نیکوتر شویم، سال نیکویی را آغاز کرده‏ایم، و اگر جز این چهار فصل، زندگی را زمستانی و خزان‏زده پسندیده‏ایم، بیاییم بهار را در خویش جشن بگیریم و آن گاه لبخند بزنیم که ستاره لبخند بر آسمان چهره دیگران بدرخشد.

تقاضای سبز شدن
نوروز، حکایت نو شدن و نوخاستن است، حکایت بهار، حکایتِ سر زدن حیات پس از مرگ زمستانی و حکایتِ سبز سرسبز شدن و سبز ماندن؛ نوروز، سرفصل کتاب سبز آفرینش است که در هر سال با تجدید مطلع خود، شور حیات را در گوش جان هستی با ترنمی دل‏نشین می‏نوازد؛ نوروز آغاز است، آغاز بهار و آغاز حیات. آغازی که درختان با زبانی سبز و بانگی بلند آن را اعلام می‏کنند؛ نوروز، برهان رستاخیز است و مجالی برای بازگشت و رجعت به اصل شکفتن و سبز برخاستن؛ نوروز، تقاضای سبز شدن است که: «یا محول الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.»

آبشار مهر
نوروز، فرصت آشتی انسان‏هاست با طبیعت، پس از چشیدن سوز زمستان؛ روزی است که ما در آن زبان به هم‏دلی می‏گشاییم؛ فرصت زُدودن کینه‏ها از سینه‏هاست؛ زمان تابش آفتاب مهربانی بر سرزمین قلب‏های مردمان است؛ هنگام تداعی پاکی و طهارت در ذهن زمین و زمان است؛ و آبشار مهری است که باید در جانمان سرازیر شود و در دستمال جاری.

نوروز، نشان ملیّت و پذیرفته شده مذهب
عید نوروز، عیدی ملّی و باستانی است که هم‏زمان با نخستین روز از اوّلین ماه شمسی برگزار می‏شود. این روز، ریشه در آیین‏ها و سنت‏های کهن ایرانیان دارد و از قدیمی‏ترین دوران تاریخی این مرز و بوم، تا کنون پاینده و پایدار مانده است. بی‏شک، در میان همه عیدها و آیین‏های قومی و مذهبی، نمی‏توان رویدادی را به مانند نوروز، جست‏وجو کرد که هم پذیرفته شده مذهب باشد و هم نشان ملیّت. از این‏روست که این عید در میان ایرانیان که آموزه‏های دینی را باور دارند و به سنت‏های ملّی وفادار بوده‏اند، ارزشی ماندگار یافته است.

روز بزرگ امید
آغاز سال، همیشه با امیدها و آرزوهای فراوان همراه بوده و لحظه وا نهادن غم‏ها و رنج‏هاست؛ بنابراین، شروع سال نو و آمدن بهار و تحولی که در طبیعت ایجاد می‏شود، انسان را به آینده‏ای دگرگون، دل‏بسته می‏سازد که سرشار از امید به زندگی است و از این روست که آن را نوروز، روز نیک‏بختی و روز بزرگ امید نامیده‏اند.

نوروز جشنی دیرینه
بی‏تردید، سنت‏های ملی و آداب و رسوم قومی، ریشه در باورها و اعتقادهای مردم دارند و طبعا نیاکان ما، نوروز را به همین دلیل، در هاله‏ای از تقدس، فال نیک، فرخندگی و نیک‏روزی قرار داده‏اند، و برای توجیه تقدس و خجستگی آن، داستان‏ها و افسانه‏ها ساخته‏اند. از مجموع این داستان‏ها می‏توان به دیرینگی نوروز، اهمیت و خجستگی آن پی برد و نقش آن را در تعمیم عدالت، مهربانی، دستگیری از ناتوانان و رفع دشمنی‏ها و زشتی‏ها باز شناخت.

پیدایی نوروز
در بیشتر نوشته‏ها درباره جشن نوروز، پیدایی این عید را به «جمشید» پادشاه هخامنشیان نسبت داده‏اند؛ بدین صورت که «جم» پادشاه آن زمان، پس از در نوردیدن سرزمین‏های بسیار، وقتی که به آذربایجان رسید، دستور داد تخت جواهر نشانی را بر مکان بلندی به سمت مشرق بگذارند و خود نیز تاج جواهر نشانی را بر سر گذاشت و بر آن تخت نشست. همین که پرتو خورشید بر تاج افتاد، شعاعی در نهایت روشنایی به وجود آمد، مردم شاد شده و گفتند: امروز، روز «نو» است و به این دلیل که به زبان پهلوی، شعاع نور را «شید» می‏گفتند، از آن روز این کلمه را بر نام جم افزودند و او را «جمشید» نامیدند و جشن بزرگی برپا کردند.

ماندگاری و استمرار نوروز
همواره در طول تاریخ، مردمان به جشن نوروز توجه می‏کرده‏اند. حوادث روزگار، اگرچه گهگاه آن را از شور و گرمی می‏انداخته، اما هرگز به فراموشی سپردن آن نینجامیده‏است. در میان جشن‏های ملی ایران: نوروز، مهرگان و سَده از دیگر جشن‏ها پر رونق‏تر بوده است ؛ اما به تدریج، مهرگان و سده، در میان ایرانیان رونق خود را از دست داد. این جشن‏ها در دوران پس از اسلام، نه تنها عمومیت و آوازه نوروز را نیافت، بلکه رفته رفته کم‏رنگ‏تر شد و تدریجا برخی از آداب آن‏ها در نوروز حل شد و خود نیز عملاً منحل شده‏اند. تنها نوروز توانست، هم‏چنان عید بزرگ ایرانیان به جا بماند و حتی به دلیل بعضی از رسوم متناسب با آداب اسلامی، نوعی تقدس و اهمیت نیز بیابد.

معنای لغوی عید
«عید» از ریشه «عاد یَعود» و به معنای بازگشت است. هم عیدهایی که بشر در تاریخ خود ثبت کرده، در این خصوصیت مشترکند؛ از اعیاد کهن گرفته تا عیدهای ملی و مذهبی، همه حکایت از واقعه‏ای خاص و شایان توجه دارند؛ واقعه‏ای ارزش‏مند که انسان‏ها از یادآوری آن به وجد می‏آمده‏اند و لذت می‏برده‏اند.

عید نوروز نیز از سنت‏ها و باورهای کهن ایرانیان و فصل شور و شادی و شعف آنان بوده‏است.

معنای اصطلاحی عید
اگرچه «عید» به جشن سالانه‏ای گفته می‏شود که هرسال با بازگشت خود، سرور و نشاط را به قوم، نژاد یا ملتی باز می‏گرداند، معنای ژرف‏تر آن، بازگشت انسان به ریشه آسمانی خویش و رجعت روحی و معنوی به مبدئی است که او را آفریده و از او پیمان گرفته است تا شأن بندگی و اطاعت را رعایت کند. آداب مذهبی و معنوی، همانند غسل و نماز و روزه مستحبی نوروز، به همین امر توجه می‏دهد که عید را فرصتی برای غفلت از خدا و غرق شدن در بازی‏های دنیا نپنداریم؛ چه آن‏که جشن حقیقی انسان، زمانی است که بتواند شیطان را از حریم خویش براند و به گونه درونی و معنوی به سوی خدای خویش بازگردد.

نماد هویت یک ملّت
عیدها و جشن‏ها، افتخار ملی هر قوم و سرزمین، و نشان ساختار و پیشینه فرهنگی و تمدن آنان است. اعیادی که از نظر دیرینگی تاریخی و مذهبی ریشه دار بوده و در طول زمان با اعتقادها و آداب و رسوم ملت‏ها در هم آمیخته، جلوه و جایگاه ویژه‏ای دارند و بی آن هیچ ملتی هویت واقعی ندارد و به بیگانگی از خود دچار خواهد شد. عید نوروز از این جهت که اعتقادها و باورهای مذهبی و سنن کهن ملی، در آن به هم آمیخته، اهمیتی گسترده یافته است.

عامل هم‏بستگی احساسات ملی
عید نوروز و دیگر جشن‏های ملی و میهنی، جدای از تربیت‏های اوّلیه اجتماعی و سیاسی، هم‏بستگی احساسات ملی را هدف قرار می‏دهند. ویژگی نمادین این جشن‏ها، برخاستن از روح هم‏بسته عواطف ملی و هم‏دلی همه مردمان است. عید نوروز، تصویری روشن از فرهنگ ملی و مذهبی ایرانیان و عامل مهمی در هم‏بستگی احساسات آنان می‏نماید.

نوروز عمومی‏ترین و دیرپاترین جشن مردم ایران
«نوروز» که به نام‏ها و اوصاف بسیار، چون: عید نوروز، جشن فروردین، نوروز جمشیدی، نوروز سلطانی و نوروز جلالی مشهور شده، مهم‏ترین، عمومی‏ترین و دیرپاترین جشن ملی مردم ایران است. این جشن، قرن‏های متمادی است که توجه مردم کشور ما و سرزمین‏هایی را که با ما دیرینه فرهنگی مشترکی دارند، به خود جلب کرده است.

نوروز، عمومی‏ترین جشن ملی ایرانیان هم هست؛ زیرا مرزی نمی‏شناسد و از هر دیواری در ایران زمین وارد می‏شود و تمام اقوام، مذاهب و گروه‏های فکری و عقیدتی را که در این مرز و بوم مقدس زندگی می‏کنند یک‏سال شادمان می‏کند .

اسلام و آداب و رسوم پیشینیان
منطق فرهنگ غنی اسلام، منطق خردورزی، گفت‏وگو و داد و ستد با آداب و رسوم و فرهنگ‏های گذشته و هم‏عصر خود است، و تا با سنتی غیر اخلاقی و غیر عقلانی رو در روی نگردد، سنت‏ها را در دل خود جای می‏دهد و آن‏ها را به رنگ الهی در می‏آورد. عید نوروز نیز از آن‏جا که سنتی دیرپا و هماهنگ با عقل سلیم انسانی بود، نه تنها مهر تأیید اسلام را گرفت، بلکه بر آداب وسنت‏های پسندیده اسلامی آن نیز تأکید شد.

اسلام، نوروز را به رسمیت می‏شناساند
نوروز و آداب و رسوم آن، از سنت‏های باستانی ایرانی است. اسلام این سنت نیکو را با صبغه و رنگ دینی درآمیخت و دعاها و اعمال مستحب بسیار را در آن گنجاند ؛ در واقع اسلام، نوروز را به رسمیت شناخت و محتوای انسانی و معنوی به آن بخشید.

اسلام وا حترام به سنت‏های قومی
مرحوم دکتر زرین‏کوب، در کتاب کارنامه اسلام، درباره این‏که مسلمانان و حکومت اسلامی، آداب و رسوم هر منطقه را محترم می‏شمرد، آورده است: «ضمن این که حوزه وسیعی، تحت حکومت و شریعت اسلامی اداره می‏شد، سنت‏های هر محل تا آن‏جا که با شریعت سازگاری داشت، حفظ می‏شد و ادامه می‏یافت؛ در شام و مصر، سنت رومی و در عراق و فارس، سنت ساسانی. فرهنگ و آداب و رسوم خاص هر قوم تا آن‏جا که در تضاد با روح اسلام و توحید و یگانگی خدا نباشد، ملحوظ و محترم است».

روایات نوروز
بیشتر روایاتی که در کتاب‏های حدیث درباره نوروز آمده است، به نوعی به تأیید این واقعه و موقعیت تاریخی اشاره دارد. شاید مهم‏ترین و مفصل‏ترین روایتی که در تأیید نوروز مورد استفاده قرار می‏گیرد، روایتی است که «مُعلّی بن خُنیس» که یکی از یاران امام جعفر صادق علیه‏السلام بوده، از آن حضرت نقل کرده است. در این روایت به چندین واقعه بزرگ و مهم در نوروز اشاره شده و به گونه‏ای ضمنی، بر احترام به این روز سفارش شده است.

جایگاه نوروز در میان روزهای دیگر
«مُعلی بن خنیس»، از یاران امام صادق علیه‏السلام ، می‏گوید: در روز نوروز به خدمت امام صادق علیه‏السلام رسیدم، حضرت فرمودند: «آیا این روز را می‏شناسی؟» گفتم: «فدای تو گردم، این روزی است که عجم آن را تعظیم می‏کند ود ر این روز هدیه‏ها برای یک‏دیگر می‏فرستند». سپس حضرت به توصیف نوروز پرداخته و فرمودند: «ای معلی! نوروز، روزی است که خداوند از بندگان خود عهد گرفت که او را به یگانگی بپرستند و چیزی را شریک او قرار ندهند و ایمان به پیامبران و امامان آورند. و آن روز، نخستین روز طلوع خورشید است و در این روز، گل‏ها و شکوفه‏های زمین آفریده شد.»

هم‏زمانی نوروز با بسیاری از رخدادهای تاریخی
یکی از دلایل ارجمندی نوروز، هم‏زمانی این روز با بسیار از رخدادهای تاریخ‏ساز و ارزشمند دینی است. در روایت معلّی بن خُنیس از امام صادق علیه‏السلام آمده است که نوروز، روز استقرار کشتی نوح بر کوه جودی، نزول جبرئیل بر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، شکسته شدن بت‏های کعبه به دست ابراهیم علیه‏السلام و حضرت علی علیه‏السلام ، روز بیعت اصحاب پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با علی علیه‏السلام به دلیل امیرمؤمنان شدنش و روز پیروزی ایشان بر اصحاب نهروان بوده‏است.

اعمال مستحبی عید نوروز
معلی بن خُنیس، در روایتی از امام صادق علیه‏السلام نقل کرده است که ایشان می‏فرمایند: «هنگام نوروز غسل کن و پاکیزه‏ترین لباست را بپوش و به خوش‏بوترین عطر، خود را معطر ساز و آن روز را روزه بدار.» از این روایت، مبارکی عید نوروز در فرهنگ دینی به روشنی مشخص می‏شود.

امیر مؤمنان شیرینی نوروز را پذیرفت
در فرهنگ اسلامی، بر تأیید نوروز، دلایل عقلی و نقلی بسیار آورده‏اند؛ از جمله آن که مقداری شیرینی، خدمت حضرت علی علیه‏السلام تقدیم کردند. حضرت از علت آن پرسیدند، در پاسخ گفتند: این شیرینی به سبب نوروز است. حضرت فرمودند که نوروز ما هر روز است و در نقلی دیگر فرموده‏اند که هر روز را برای ما نوروز قرار دهید. پذیرفتن شیرینی و شوخی آن حضرت که چون هر روز ما نوروز است پس برای ما شیرینی بیاورید، می‏تواند تأیید ضمن نوروز نیز پنداشته شود.

جنبه‏های آموزنده و مثبت نوروز
نوروز، هم‏گام با نسیم بهاری، رویش شکوفه‏ها، زنده شدن زمین و در کنار این همه، صله رحم، دید و بازدیدها، خانه تکانی و بهداشت و نظافت، فراهم آمدن زمینه آشتی‏ها و پیوندهاو مجموعه‏ای ازخوبی‏ها و نیکی‏هاست که هر خردمندی آن را می‏پسندد و تأیید می‏کند. بی‏شک اگر هیچ روایت و سند صریحی در تأیید و نکوداشت نوروز وجود نداشته باشد، توجه به جنبه‏های مثبت و آموزنده نوروز، این اطمینان را پدید می‏آورد که بزرگداشت نوروز را باید اسلام تأیید کند .

بهار، درس خداشناسی و نوروز آغاز بهار
بهار، درس خداشناسی و معاد و تحول و رشد و تکامل است. اگر انسان‏ها از این طبیعت زیبا، درس بیاموزند، در حقیقت اعتقاد به رستاخیز را آموخته‏اند. در این صورت باید سرآغاز چنان بعثتی را روز برتر و نوروز نامید و آن را جشن گرفت. اگر مراسم نوروزی بر این اساس پی‏ریزی گردد و انسان‏ها خود را با محتوای دعای آغاز سال که بیان کننده تحول و نغمه توحیدی است هم‏گام و هم‏گون سازند. چنین نوروزی سرشار از مبارکی و میمنت خواهد بود.

نوروز، فرصت مغتنم موحدان
آنان که طعم توحید را چشیده‏اند، در ایام دل‏انگیز و پرنشاط آغاز بهار، به پیروی از امامان، آیاتی از قرآن کریم هم‏چون آیه 190 سوره آل‏عمران را تلاوت کرده و مفاهیم آن را دراعماق جانشان دریافت می‏کنند که: «همانا در خلقت آسمان‏ها و زمین و آمد وشد شب و روز، نشانه‏هایی برای صاحبان اندیشه است.» هرگاه در مراسم نوروزی، به دنبال این چنین مفاهیم آموزنده و ارزنده‏ای باشیم، بی‏تردید حقیقت نوروز، این رستاخیز عظیم طبیعت را دریافته‏ایم.

حضور گسترده قرآن کریم در مراسم نوروز
از مهم‏ترین تحولاتی که فرهنگ اسلامی در آداب جشن نوروزی پدید آورده، حضور ثابت و گسترده قرآن کریم در این مراسم است؛ قرار گرفتن قرآن کریم بر سر سفره سال نو (هفت سین)، خواندن قرآن در ساعات متصل به لحظه تحویل سال، قرآن‏بوسی یکایک افراد گردآمده در اطراف سفره عید، قرار دادن پول در بین صفحات قرآن و هدیه دادن آن به دلیل تبرّک و برکت یافتن مال و دارایی افراد خانواده و...، همه‏نشانی از احترام و تقدس بخشی مردم، به این سنت باستانی است.

نمادهای تأثیر فرهنگ اسلامی در مراسم نوروز
بعد از ورود اسلام به ایران، مراسم نوروز تأثیر یافته از فرهنگ اسلامی، آداب ویژه‏ای یافت.

حضور قرآن بر سفره سال نو و قرائت آن در هنگام تحویل سال؛ اجتماع مردم در مساجد و زیارت‏گاه‏ها و نیایش‏های اسلامی به صورت دسته‏جمعی در هنگام تحویل سال؛ رفتن به دیدار سادات و علمای محل بعد از تحویل سال؛ صلحه‏رحم در نخستین روزهای سال نو؛ و بعضی دیگر از آداب و سنت‏های نوروز، الهام گرفته از فرهنگ غنی اسلامی است.

دیدار با دوستان و آشنایان
از آموزه‏های دینی درباره آداب نوروز، سنت حسنه دیدار با دوستان و آشنایان است. از موجبات گسترش دوستی و محبت و از عوامل توسعه مودت و دیگرخواهی در جامعه آن است که مرد م همدیگر را فراموش نکنند و گاه و بی‏گاه به دیدار هم بشتابند. بر این امر، در فرهنگ اسلامی سفارش بسیار شده و بر این عمل خداپسندانه و نیکو، پاداش هاو آثار فراوانی ذکر شده است؛ پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏فرمایند: «زیارت و ملاقات، دوستی و محبت را در دل می‏رویاند». و هم‏چنین فرموده‏اند: «دیدار برادران دینی، هم‏چون افطار و تهجد آخر شب، مایه فرج و شادمانی مؤمن است».

احسان و نیکوکاری
از سنت‏های نیکوی سال نو، احسان به مردمان و دستگیری از نیازمندان است. این امر، در میان آموزه‏های دینی، جایگاه ویژه‏ای به خود داده است. در قرآن کریم آمده است: احسان و خوبی کنید که خداوند محسنان و نیکوکاران را دوست دارد. ودر آیه‏ای دیگر آمده: ما به محسنان و مردمان نیکوکار پاداشی افزون خواهیم داد.

اسلام در شیوه‏های خاص خود در زمینه تعلیم و تربیت می‏کوشد که انسان‏ها را در یک سطح عالی از اندیشه و عمل قرار دهد. اسلام در عین حال که افراد توان‏مند جامعه را به احسان و نیکوکاری درباره دیگران ترغیب و تشویق می‏کند، مردمان فقیر و مستمند را نیز به عفت و بلندنظری و غنای نفس فرا می‏خواند.

صله رحم
از آداب نوروز، صله رحم و دیدار خویشاوندان و نزدیکان است، این سنت اسلامی که در مراسم نوروز جلوه خاصی یافته، در روایات اسلامی نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است.از مجموعه آیات و روایاتی که به موضوع رسیدگی به خویشاوندان و صله رحم اشاره دارند، نتیجه می‏گیریم که احسان و خوبی به خویشاوندان، گاه به اندازه پرستش خدا واطاعت والدین، اجر و پاداش دارد و از اهمیتی برابر برخوردار است. ارتباط عاطفی با خویشاوندان نزدیک، کار مؤمنانی است که به مقام بلندی از ایمان دست یافته و از حساب سخت قیامت بیم دارند. مؤمنان واقعی، از بهترین اموال و دوست‏داشتنی‏ترین دارایی‏شان برای ارحام فقیر و مستمند خود، انفاق و احسان می‏کنند.

سال نو فرصتی برای تزکیه نفس
رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمه‏الله ، تحویل سال را آغازی برای دگرگونی درونی در خویش می‏دانست و فرموده است: «ما امیدواریم که ملت ما در این سال نو به طوری عمل بکند که سیره انبیا بوده است، به طوری عمل بکند که سیره اولیا بوده است و عمده این است که هواهای نفس از بین برود. انسان در طول عمر،: مبتلای به این هوای نفس است که محتاج به ریاضت است... من امیدوارم که ملت ایران و همه مسلمانان دنیا یک تحولی پیدا کنند در این سالن نو، که برای خداکار کنند، برای سلطه خودشان نباشد، برای هواهای نفسانی نباشد و خداوند ان‏شاءاللّه همه را توفیق بدهد که در راه خدای تبارک و تعالی مجاهدت کنند و ان‏شاءاللّه این روز بر همه مبارک باشد و خداوند همه مسلمین را با هم متفق کند در مقابل کفر جهانی».

سال‏نو، هنگام تحول
مقام معظم رهبری، در بیانی بلند، سال نو را فرصتی برای تحول درونی انسانی می‏خواند و می‏فرماید: «تحویل هر سال جدید شمسی که با نوعی تحول در عالم طبیعت مصادف می‏باشد، فرصتی است تا انسان به تحول درونی و اصلاح امور روحی و معنوی و فکری و مادی خود بپردازد. این دعای شریفی که به ما تعلیم داده‏اند تا در آغاز سال بخوانیم، درس همین تحول است. در این دعا از خدا درخواست می‏کنیم که درحال و وضعیت روحی و نفسانی ما، تحول و دگرگونی مبارکی را ایجاد کند. ایجاد تحول کار خداست. اما ما موظفیم که برای این تحول در درون و در زندگی خود و در جهان اقدام و تلاش کنیم.»

نوروز؛ یعنی هر روز نو و تأثیرگذار
مقام معظم رهبری، در تعبیری زیبا، نوروز را چنین معنا کرده‏اند: «نوروز؛ یعنی روزی که شما با عمل خودتان، با حادثه‏ای که اتفاق می‏افتد، آن را نو می‏کنید. روز بیست و دوم بهمن که ملت ایران، حادثه عظیمی را به کمک خدا تحقق بخشید، روز نویی، نوروز است. آن روزی که امام امت، قاطعانه به دهان مستکبر قلدر گردن کلفت دنیا؛ یعنی امریکا مشت کوبید، آن روز، روز نو و راه نویی بود. حادثه نویی بود که اتفاق می‏افتاد و افتاد. ما باید نوروز را نوروز کنیم. نوروز بر حسب طبیعت، نوروز است، جنبه انسانی قضیه هم به دست ماست که آن را نوروز کنیم.»

کارنامه
سالی دیگر هم به پایان رسید، با همه تلخی‏ها و شیرینی‏هایش، با همه فرازها و نشیب‏هایش، رنج‏ها و شادی‏هایش، ترس‏ها و امیدهایش. سال گذشته، برای عده‏ای سال رشد و پیشرفت و تکامل بود و برای عده‏ای دیگر، سال عقب‏گرد، یا در جا زدن و رکود بود. کسانی آبرو یافتند و کسانی آبرو باختند. کسانی عزیز شدند، و دیگرانی خوار و حقیر گشتند. ما در کجای زمان ایستاده‏ایم؟ پیش رو و زیر پایمان، پشت سر و اطرافمان و در افق‏های دور دست ونزدیک چیست و چه می‏گذرد؟

بیایید و برگردیم و نگاهی به خویشتن کنیم، به کارها و رفتارمان، به اخلاق و عملکردمان، به آموخته‏ها و اندوخته‏هایمان، به حرف‏ها و نیت‏هایمان، به هدف‏ها و آرزوهایمان، به دوستی‏ها و دشمنی‏هایمان، به دیده‏ها و گفته‏ها و شنیده‏هایمان، بیاییم در آغاز سال نو، کارنامه‏مان را باری دیگر مرور کنیم.

هنگام محاسبه
«طی شدن عمر، سب افزوده شدن سن و سال ما نمی‏گردد، بلکه عمر ما کاهش می‏یابد و هر روز، قدمی به «خط پایان» نزدیک می‏شویم و هر لحظه یک گام به انتهای فرصت دنیایی پیش می‏گذاریم. وقتی یک کشاورز، در فصل برداشت، محصول خود را حساب می‏کند، من چرا برداشت خود را در مزرعه زندگی حساب نکنم؟ مگر نه این که دنیا مزرعه است و من، دهقان بذر وجودی خویشم؟ پس باید ببینم چه کاشته‏ام و چه درو می‏کنم؟

وقتی یک تاجر و کاسب و حتی دست‏فروش ساده، برای خود حساب سال و دفتر کل و جزء دارد و سود و زیان و دخل و خرج خویش را می‏سنجد، چرا من در بازار دنیا، که کالای عمر و متاع فرصت را می‏دهم، به دستاورد خود نیندیشم و سود و زیان خود را محاسبه نکنم؟»


خبر آمدن گل
گل جامه‏دران بار دگر سر به در آورد  وز حال رفیقان گذشته خبر آورد 
رخساره سروی و خط سبز نگاری است  هر لاله و سنبل که سر از خاک برآورد 
ساقی قدح با ده گلرنگ به چرخ آر  چون گل خبر از نغمه مرغ سحر آورد 
هر گوهر اشکی که دلم داشت نهانی  چشمم چو تو را دید روان در نظر آورد 
از عمر، خیالی به جز این بهره ندارد  کاندر قدم یار گرامی به سر آورد 

خیالی بخارایی

.

فاطمه و مائده کارجو    
سه شنبه 8/12/1391 - 21:54
تاریخ

مراسم استقبال از نوروز، بسیاری پیش از فرا رسیدن سال نو آغاز می‌شد و همه حاکی از بشارت رسیدن بهار، سال نو و رستاخیز بود. انگیزه‌های دینی و ملی، هر دو دست به هم داده و این گونه شگفت، انتظار نوروز را با مراسم و جشن‌هایی پیش درآمد، درهم و همراه می‌کرد: چند روز به نوروز مانده در کوچه‌ها آتش افروز می‌گردد و آن عبارت است از دو یا سه نفر که رخت رنگ به رنگ می‌پوشیدند و به کلاه دراز و لباس شان زنگوله آویزان می‌کنند و به رویشان صورتک می‌زنند. یکی از آن‌ها دو تخته را به هم می‌زند و اشعاری می‌خواند:
آتش   افروز   آمده،            سالی   یک    روز    آمده
آتش   افروز   صغیرم،        سالی    یک    روز   فقیرم
روده  و    پوده    آمده،        هر    چی     نبوده     آمده.
و دیگری می‌رقصید و بازی در می‌آورد.

در این وقت میمون باز، بند باز، و لوطی، خرس به رقص و غیره کارشان رواج دارد و ترانه‌های ذیل خوانده می‌شود :
فلفلی     مرده؟            نمرده،
چشماش  که  وازه          تخم گرازه
نون خورده و جون نداره         دستش استخوان نداره
                  میل پشت بون نداره
امان از آش رشته              بابام بزغاله کشته
ننم  سر کار  آشه               دائیم قاشق تراشه
                خانم می‌خوره می‌شاشه
دختر یه    دندونه              سوار پوس هندونه
هندونه یُرغه میره             درخونه داروغه میره
شوورم  زن  کرده               پشتشو بر من کرده
                یه نون ازم کم کرده
این یدونه نون پرپری         من بخورم یا اکبری؟

روزهایی پیش از عید، حاجی فیروز در کوی و برزن به راه می‌افتد. اغلب یک، دو نفر و یا بیشتر هستند. خودشان، صورت و گردن و دست‌ها را سیاه کرده و لباس سرخ و شلیته می‌پوشیند و کلاه مخروطی شکل مقوا ساخته بر سر می‌نهند و با دایره ای که به دست دارند ضرب گرفته و می‌خوانند: حاجی فیروزه، سالی یه روزه و انعامی‌ دریافت می‌کنند. در خراسان و روستاهای اطراف آن، حاجی فیروز را جیگی جیگی نه نه خانم می‌گویند و این عنوان اشعار و ترانه بلندی است که همراه با ضرب دایره می‌خوانند. همین ترانه را در مراسم ختنه سوران نیز می‌خوانند.

در همین عصر، یعنی زمان «عباسیان» در ایام نوروز و به احتمال جشن‌های دیگر ایرانی، مراسم کارناوال یا جشن‌های سیار بر پا می‌شده است. در ایران در دوران آل بویه، نیز در بغداد و قاهره، از چنین مراسمی گزارش‌هایی لا به لای اوراق تاریخ ملاحظه می‌شود.

ابن معمار در نوروز سال 346 ( = 974 م ) اشاره می‌کند که مردم در مصر نمایش سیار بسیار با شکوهی برگزار کردند. این نمایش توسط بازاریان انجام شد که از جمله فیل‌هایی را با تزئین‌هایی بسیار جالب توجه آراسته و ضمن بازی‌ها و نمایش‌هایی گوناگون، مسافت مبدأ تا مقصدشان را که قاهره بود، در طول سه روز طی کردند.
 
 

منبع:  کتاب جشنهای آب/ هاشم رضی
سه شنبه 8/12/1391 - 21:53
شعر و قطعات ادبی

عید نوروز است، باید زد به گزها گازها
بعد هم باید روان شد سوی دندانسازها
رفت و روب آغاز گردیده ست و رونق یافته‌ست
كار پاروها و جاروها و خاك اندازها
بعد از این، تا مدتی درباب نوروز است و بس
نغمه‌ها، فریادها، آهنگها، آوازها
سال گاو است گاو , حرفش اینک گوش دهیم 
چون به جای من او بگوید مااااا  و دم سازها
شیر گاو در سال گاو پرفراوان میشود
شیر گاو زین پس بگیر از غازها
بهر دید و بازدید از هر طرف افتد به راه
باز پای پرسه زن‌ها و شلنگ اندازها
بس كه شب ها، خلق، شیرینی به جان نان خورند
لطمه ها بینند از قنادها، خبازها
بهر جمع اسكناس از نو، دهن وا می‌كند
كیسه عطارها، بقال ها،رزازها
بدترین جنس است و دكاندار با قید قسم
با تو گوید كاین ز اعلاهاست، یا ممتازها
مشتری ها در كمند كاسبان زیرك اند
چون كبوترها اسیر پنجه شهبازها
 
سه شنبه 8/12/1391 - 21:53
آشپزی و شیرینی پزی

مواد لازم:

شکر                             2 پیمانه یا 200 گرم

آب                               ا پیمانه یا 100 گرم

پودر نارگیل                   2 پیمانه یا 200 گرم (پودر نارگیل کاملا نرم وچرخ شده یا آسیاب شده باشد)

طرز تهیه:

ابتدا برای تهیه ی شربت این شیرینی شکر و آب را مخلوط کرده تا کاملا شکر در آب حل شود. سپس این محلول را روی حرارت گذاشته تا بجوشد و قوام آید .پس از آن شربت را به ظرف دیگری منتقل کرده و خوب بزنید تا سفید شود و پودر نارگیل را به آن اضافه کنید و مخلوط نمایید و در ظرف پیرکس ریخته ، بلا فاصله داخل فر قرار دهید وبه مدت 20 دقیقه صبر کنید تا پخته شود .بعد از پخته شدن آنها را به شکل لوزی بریده و در ظرفی دیگر بچینید و با چای نوش جان کنید.

تهیه وتدوین :سیمرغ- سهیلا پهلوان زاده 

 
 
سه شنبه 8/12/1391 - 21:52
تاریخ

از دیرباز نوروز ایرانیان به آداب و عادت‏هاى پسندیده‏اى آراسته بوده است كه معمولاً در باورهاى دینى مردمان این مرز و بوم ریشه دارد و از سوى معصومان بدان‏ها سفارش است.

پاكیزگى و آراستگى
خانه تكانى نوروزى یكى از ویژگى‏ها و عادت‏هاى پسندیده است كه به نشانه استقبال از نوروز است. از این‏رو وقتى نوروز از راه مى‏رسد همراه با دگرگونى و شادى طبیعت خانه‏هاى ایرانى لبریز از سرور مى‏شود. پس باید با خانه‏هاى پاكیزه از نوروز استقبال كرد. چون چهره‏هاى غبارآلود به یكباره جاى خود را به طراوت مى‏دهند. این آداب نوروزى از سنت‏هایى است كه در اسلام هم به آن تأكید شده است. چنان كه رسول خدا(ص) پاكیزگى را نشانه ایمان مى‏داند و مى‏فرماید: «النظافة من الایمان؛ پاكیزگى از ایمان است.» یا در این فراز كه آلودگى را دشمن مى‏داند: خداوند كثافت و ژولیدگى را دشمن دارد.

هم چنین دستورهاى فراوانى در باره پاك سازى محل زندگى و پاكیزگى فردى وجود دارد. رسول خدا مى‏فرماید: مقابل خانه‏هاى خویش را پاكیزه سازید و مانند یهودیان نباشید.

یا مى‏فرماید: شستن ظرف‏ها و پاكیزكى حیاط مایه غناست.

امام هادى(ع) در باره پاكیزگى محل زندگى و آراستگى ظاهرى فردى از قول امام صادق(ع) چنین نقل مى‏كند: خداوند زیبایى و آراستگى را دوست مى‏دارد و دشمن تنگ‏دستى و تظاهر به فقر است زیرا خداوند وقتى نعمتى بر بنده‏اى ارزانى مى‏فرماید دوست مى‏دارد كه اثر آن نعمت را بر وى ببیند.

درخت دوستى بنشان كه كام دل به بار آرد  نهال دشمنى بركن كه رنج بیشمار آرد 

شادى و سرور
استفاده از امور شادى‏آفرین در زمان مناسب و با رعایت حدود لازم براى تجدید نشاط و نیرو و كاستن از یك نواختگى زندگى، از اصول اساسى بهداشت تن و روان است. براى شادمان بودن باید از ابزار مشروع استفاده كرد چون ابزار نامشروع را نمى‏توان وسیله‏اى فرح‏بخش و شادى‏آفرین دانست. امام على(ع) فرموده است: در لذتى كه موجب پشیمانى شود و شهوتى كه درد و اندوه را در پى داشته باشد خیرى نیست.

آنچه انسان‏هاى با كرامت را در شادمانى و سرور از فرومایگان جدا مى‏سازد. همان تفاوت دیدگاه در خواسته‏هاى درونى آنهاست. در برخى روایات شادى مؤمن از شادى كافر جدا شده است. مثلاً شادى مؤمن در یاد خدا و فرمان‏بردارى از پروردگار است و اندوهش در گناهانى است كه از او سر مى‏زند. در حالى

امام صادق(ع):

خداوند زیبایى و آراستگى را دوست مى‏دارد و دشمن تنگ‏دستى و تظاهر به فقر است زیرا خداوند وقتى نعمتى بر بنده‏اى ارزانى مى‏فرماید دوست مى‏دارد كه اثر آن نعمت را بر وى ببیند.

كه سرور و نشاط كافر در لذت بردن از امور مادى و غوطه‏ور شدن در لهو و لعب و شهوت دانسته شده است.

استاد شهید مطهرى مى‏گوید: انسان فطرتا جویاى سعادت است و از تصور وصول به سعادت، غرق در مسرت و شادمانى مى‏گردد و به عكس از خوف آینده‏اى شوم و مقرون به محرومیت، لرزه به اندامش مى‏افتد و دچار اضطراب مى‏گردد. در اینجا ایمان مذهبى، به انسان نسبت به جهان، اعتقاد و اطمینان مى‏بخشد و به این ترتیب، دلهره و نگرانى را از او دور مى‏كند و به او آرامش مى‏دهد.

در شادى‏ها خدا را فراموش نكنیم و بدانیم همه نعمت‏ها از اوست. بكوشیم دیگران را در شادى‏هایمان سهیم كنیم. به شادى‏هاى زودگذر دل نبندیم. لذت و خوشى همیشه در انجام دادن نیست، گاهى نیز در پرهیز كردن است.

روزه گرفتن
روزه گرفتن در عید نوروز یكى دیگر از دستورهاى اسلامى مطلوب و مستحب در این روز است. امام صادق(ع)با عبارت «تكون ذلك الیوم صائما» آن را بیان داشته است. سیدمحمد كاظم‏یزدى در عروة‏الوثقى و بسیارى از فقهایى كه بر آن كتاب حاشیه نوشته‏اند، روزه گرفتن مستحبى نوروز را مورد سفارش و تأیید قرار داده‏اند.

هدیه عید
هدیه دادن از عادات پسندیده و امتیازهاى ویژه‏اى است كه نوروز ایرانیان را رنگى دیگر بخشیده است و كانون‏هاى دوستانه را رونقى تازه مى‏دهد. به ویژه زمانى كه سبب زدودن كینه‏ها و تیرگى‏ها مى‏شود و مهرى دوباره در قلب‏ها برویاند یا به تن بیمار رنجور شادى بخشد.

یكى از خدمتكاران امام صادق(ع) روایت مى كند: یكى از خادمان حضرت مریض شده بود و ما جمعى از خادمان به عیادت او مى‏رفتیم. به امام جعفر صادق(ع) برخورد كردیم. حضرت پرسید: كجا مى‏روید؟ گفتیم: عیادت فلانى فرمود: آیا سیب یا گلابى یا مقدارى عطر یا عود (به رسم هدیه) به همراه دارید؟ گفتیم: نه. فرمود: مگر نمى‏دانید آنچه براى مریض برده مى‏شود او را شاد مى‏كند. امام صادق(ع) در جاى دیگر سفارش مى‏كند: به یكدیگر هدیه دهید تا محبتان در قلب هم جاى گیرد. چرا كه هدیه كدورت‏ها و كینه‏ها را مى‏زداید.

ارزش اخروى و معنوى هدیه تا آنجاست كه پیامبر گرامى اسلام(ص) فرمودند: ثواب مردى كه به بازار مى‏رود تا براى خانواده‏اش هدیه‏اى فراهم كند و به آنان بدهد هم چون ثواب كسى است كه به نیازمندى صدقه مى‏دهد و نیكوست كه تقسیم هدیه از دختران آغاز شود.

زیارت اهل قبور و شهدا
رفتن به زیارت اهل قبور در آغازین روزهاى سال نو و نیز برگزارى مراسم تحویل سال در كنار قبور شهدا از دیگر آداب دینى نوروز است.

تشرف و حضور در اماكن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزارى مراسم تحویل سال نو در آن مكان‏ها نیز از جمله آداب نوروز مى‏باشد.

سیر وسفر
گشت و گذار در طبیعت و سفر به مناطق خوش آب و هوا و دیدار دوستان و خویشان، از ره‏آوردهاى بهارى نوروزى است كه دل‏ها را آرامش و الفتى دوباره مى‏بخشد و با ایجاد تنوع، زندگى روزانه را كه گاه بر اثر تكرار روزها و یكنواختى ایام، دچار سكون شده است، سرشار از سرور و شادى مى‏كند.

امام صادق(ع) مى‏فرماید: از سیر و سفر غفلت نورزید، زیرا انسان مانند آب است. آب تا آنگاه كه در حركت است پاك و زلال مى‏نماید، ولى اگر از پویندگى باز ایستد دگرگون و تیره مى‏شود.

توجه به محرومان
در فرهنگ دینى اسلامى، توجه به دیگران و كمك به رفع مشكلات هم نوع و روحیه سخاوت همواره مورد توجه بوده است. در ایام نوروز، گرایش چشم‏گیرى نسبت به تهیه پوشاك و مواد مورد نیاز در خانواده‏ها دیده مى‏شود و معمولاً در شب عید، خریدهاى ضرورى و غیرضرورى اوج مى‏گیرد. در این میان، قشر مهمى از جامعه در فقر و تهیدستى به سر مى‏برند و از خرید ضرورى‏ترین نیازهاى خود ناتوانند. دوستى با محرومان در سخنان پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نه تنها به عنوان وظیفه‏اى انسانى و دینى توصیه گردیده، كه آثار آن بر خودسازى انسان مورد توجه فراوان قرار گرفته است.

رسول گرامى(ص) فرموده است: نیازمندان را دوست بدارید، با آنان هم‏نشین شوید و به یارى‏شان بشتابید.

خرافات و مفاسد
البته در حواشى این عید باستانى خرافاتى وجود دارد كه باید زدوده شود. همچون مراسم چهارشنبه سورى و آتش افروزى، ترقه بازى، شب‏نشینى‏ها و تشكیل

در حواشى این عید باستانى خرافاتى وجود دارد كه باید زدوده شود. همچون مراسم چهارشنبه سورى و آتش افروزى، ترقه بازى، شب‏نشینى‏ها و تشكیل جلسات آلوده‏اى كه پاره‏اى افراد به بهانه شب‏هاى عید در عیش و نوش و بى‏خبرى به سر مى‏برند.

جلسات آلوده‏اى كه پاره‏اى افراد به بهانه شب‏هاى عید در عیش و نوش و بى‏خبرى به سر مى‏برند. جلساتى كه آغشته به زمینه‏هاى گناه است مانند اختلاط محرم و نامحرم. آن هم با شرایط مبتذل، پخش موسیقى‏هاى مبتذل، مسابقه خودنمایى و تفاخر در لباس و زینت، ریخت و پاش و اسراف‏كارى و بسیارى از ضد ارزش‏هایى كه در این ایام مطرح مى‏شود.

اسلام با اعتقاد به نحسى روز سیزده نوروز مخالف است وگرنه، رفتن به دل طبیعت، جلابخش روح است و جان را مصفا مى‏كند. مقام معظم رهبرى در كلامى ارزشمند، با اشاره به این مسئله مى‏فرماید: ما ایرانى‏ها نوروز را دوست مى‏داریم و آن را جشن مى‏گیریم، اما جشن ما، یك جشن سالم است ... البته بعضى از مراسم هست كه قابل اصلاح نیست. مثلاً اسلام در باره مراسم خرافى از روى آتش پریدن، حرفى ندارد و آن را تأیید نمى‏كند، اما هیچ اشكالى نمى‏بیند مردم در مناسبتى از مناسبت‏هاى عید، به فضاى باز بروند، با سبزه و طبیعت و صحرا دیدارى تازه كنند ... و لذت صحیح و سالم ببرند، اینها مانعى ندارد.

سه شنبه 8/12/1391 - 21:52
تاریخ

اغلب ملل جهان براى بعضى از روزهاى سال به فراخور فرهنگ و سنن ملى و مذهبى خود اعتبار و احترام خاصى قائلند. ایرانیان نیز مطابق مذهب و سنن قدیمى خود بعضى از روزها را محترم مى شمرند، كه مهم ترین و معروف ترین آن ه، روزهاى (نوروز)، (جشن مهرگان1)، (جشن سده2) و گاهنبارها3) است.

شاید این پرسش به ذهن خیلى از افراد خطور كند كه آیا اسلام عید نوروز را به رسمیت شناخته است؟ و اصولاً علل بقاى این عید باستانى در ایران اسلامى چیست؟

در پاسخ به این سؤال ، نخست باید نوروز را از نظر تاریخى مطالعه كنیم، سپس روایات مربوط به آن را از نظر گذرانده و به داورى نهایى بنشینم.

ابوریحان بیرونى در كتاب خود به صورت مبسوط از نوروز سخن به میان آورده است. وى مى نویسد: نوروز یا روز نو، اول سال پارسیان مى باشد و آن طولانى ترین روز سال است و از جمشید به یادگار مانده است و این انتخاب به دو علت است: یكى، علت طبیعى; مانند دراز بودن و امتداد سایه انسان در ظهر كه شناخت آن نیازمند هیئت و رصد نمى باشد. دوم، علت اجتماعى; مى گویند: جمشید در چنین روزى به جنگ رفت و روز پنجم با فتح و پیروزى برگشت و بدین جهت این روز را نوروز بزرگ خواندند و آب پاشیدن به یك دیگر را سنت قرار دادند، چرا كه به عقیده ایشان، اسم روز پنجم (اسفندارمذ) همان مَلِك موكل بر آب است.4

از مجموع لغت نامه ها و تاریخ ایران باستان معلوم مى شود كه سال فرس قدیم، دوازده ماه بوده و هر روزى اسمى خاص داشته است. هرگاه اول سال مى شد، ماه اول را فروردین و روز اول را نوروز مى خواندند.

فردوسى، شاعر آزاده و حماسه سرا مى گوید:

چنین روز فرّخ از آن روزگار

بمانده از آن خسروان یادگار


نوروز در عصر ساسانیان

در دوره ساسانیان كه هنگام ظهور اسلام بود، موسم این جشن با گردش سال تغییر مى كرد و آغاز فروردین هر سال ثباتى نداشت، بلكه مانند عید فطر و قربان در گردش بود و چون مبدأ جلوس یزدگرد، آخرین شاه ساسانى، نوروز بود، از این رو همه ساسانیان در روز نوروز تاج گذارى مى كردند. و این جشن مصادف با 16 حزیران بود كه تقریباً اوایل تابستان مى شد. پس از آن، چهار سال یك روز این جشن به دلیل عدم اجراى كبیسه عقب تر افتاد و در حدود 392 هجرى قمرى، این جشن به اول حمل رسید و در سال 467، نوروز به 23 برج حوت (هفده روز به پایان زمستان) افتاد. در این جا بود كه به دستور ملكشاه سلجوقى، علماى نجوم از جمله حكیم عمر خیام، سال را اولِ بهار، مقارن تحویل آفتاب به برج حَمَل قرار دادند كه به نوروز جلالى مشهور شد و تاریخ رسمى گردید. سعدى در این باره سروده است:

اول اردیبهشت ماه جلالى

بلبل گوینده بر منابر قضبان


نوروز در عصر ظهور اسلام
در عصر رسول خدا و خلفاى سه گانه از نوروز خبرى نبوده است. تنها در زمان خلافت حضرت على(ع) روایتى نقل شده است، ولى در عصر خلفاى بنى امیه و بنى عباس رواج داشته است، چون در مراسم عید نوروز اهداى هدایا به پادشاهان و حاكمان مرسوم بود. مضافاً این كه رنگ سیاسى نیز داشت، زیرا هواداران خلفاى بنى عباس هم از برامكه بودند، تبار ایرانى داشتند، و هم از مؤبدان بودند كه از طرف داران نوروز و مهرگان محسوب مى شدند.5


نوروز در منابع اسلامى
یكم) در منابع اهل سنت، حدیثى درباره نوروز دیده نمى شود. آلوسى در (بلوغ الارب) نقل مى كند: خداوند متعال بهتر از آن را (عید فطر و قربان) به من داده است.

نظیر این حدیث به صورت مرسل از موسى بن جعفر(ع) بازگو شده كه منصور براى جلوس عید نوروز استدعا كرد. حضرت فرمود: من در اخبار جدم رسول الله جست وجو كردم، براى این عید، خبرى نیافتم. پناه به خدا مى برم از چیزى كه سالارم محو كرده من آن را زنده سازم; ولى منصور اصرار كرد و آقا جلوس نمود.6

دوم) در منابع شیعى، روایات متعددى از (معلى بن خنیس) با مضامین مختلفى از امام صادق بازگو شده است كه تمام آن روایات از قداست عید نوروز حكایت دارد. در بعضى از آن ها (به غسل و پوشیدن لباس نو، استعمال بهترین عطرها و روزه گرفتن و نماز و دعا) توصیه شده است.7 و همین روایت باعث شده كه بسیارى از فقها براى اثبات استحباب غسل، روزه و نماز در عید نوروز فتوا بدهند.

سوم) مرحوم مجلسى در بحارالانوار مى فرماید: رأیت فى بعض الكتب المعتبره: رَوى فضل الله بن على بن عبیدالله… تا به معلى بن خنیس مى رساند و امام مى فرماید: قسم به بیت عتیق، نوروز روزى است كه خداوند از بندگان میثاق گرفت، كشتى نوح آرام شد، على در غدیر منصوب گردید و موارد بسیارى را ذكر مى كند.

چهارم) احمد بن فهد در كتاب المهذب مى گوید: امام صادق(ع) فرمود: نوروز همان روزى است كه پیامبر عهد و پیمان على را از مردم گرفت تا مؤمنان به عنوان امارت بیعت كنند و آن روز غلبه آن حضرت بر نهروانى ها و كشته شدن ذو الثدیه است.8

پنجم) مهذب البارع حدیث دیگرى درباره عید نوروز آورده است كه مضمون آن به روایت بحارالانوار نزدیك است.9

ششم) مفضل بن عمر از امام صادق حدیث مبسوطى آورده است كه به مضمون حدیث معلى بن خنیس نزدیك است، منتها مى فرماید: به حزقیل پیامبر وحى شد: (هذا یوم شریف عظیم قدره…; این روز شریف و با ارزشى است نزد من و سوگند خورده ام كسى كه این روز حاجتى از من طلب كند برآورده سازم.)

حمزة بن الحسن اصفهانى از متخصصان فن فلك شناسى است، وى در جدول كتابش به نام (سنن الملوك والانبیا) مى نویسد: نوروز در سال دهم هجرت مصادف با یك شنبه 17 محرم بوده است. نوروز هر سال را مطابق ماه قمرى تعیین مى كند، و در بعضى از سال ها مى گوید: نوروز ندارد. یعقوبى مى نویسد: على در روز سه شنبه 23 ذى الحجه به خلافت رسیده و خورشید در جوزاء (خرداد) 26 درجه و 40 دقیقه بود.

در هر صورت عید نوروز از نظر اسلام اهمیت و قداست خاصى دارد، چرا كه همراه با فراهم كردن لباس نو براى مستمندان و یتیمان، دید و بازدید از علما و بزرگان، صله ارحام، ایجاد الفت و از بین بردن كدورت ها است. خانه تكانى پوشیدن لباس نو، غسل كردن و دعاى یا محول الحول والاحوال خواندن نیز از محاسن عید نوروز است.

سردبیر
پى نوشت ها:
1ـ مهرگان: روز شانزدهم مهر ماه و آن عیدى از اعیاد ایرانى است كه در این روز جشنى عظیم كنند كه بعد از جشن عید نوروز از آن بزرگ تر جشنى نباشد; لغت نامه دهخدا، ماده مهرگان.

2ـ جشن سده: نام روز دهم بهمن ماه است و در این روز فارسیان عید كنند و جشن سازند و آتش بسیار افروزند; لغت نامه دهخد، ماده جشن.

3ـ گاهنبار: گاهنبار و گاه باره هر دو داراى یك معنا است و آن شش روزى است كه خداى تعالى عالم را در آن آفرید; لغت نامه دهخد، ماده گاهنبار.

4ـ قانون مسعودى، ج59، ص91.

5 ـ تاریخ یعقوبى، ج2، ص306.

6 ـ مناقب، ج4، ص318; مرحوم مجلسى این حدیث را حمل بر تقیه كرده است و حال آن كه هیچ وجهى براى تقیه دیده نمى شود، چرا كه بنى العباس هوادار آن بودند. مضافاً این كه حدیث به صورت حُكِیَ نقل شده است و راوى آن مجهول است، و نمى تواند صحیح باشد.

7 ـ وسائل الشیعه، ج2، ص96 و ج5، ص288 و ج7، ص346; مرحوم شیخ طوسى این روایت را بدون سند آورده، ولى مرحوم مجلسى در زاد المعاد مى فرماید: به سندهاى معتبر از معلى بن خنیس كه از اصحاب خاص امام صادق(ع) است، نقل شده است.

8 ـ وسائل الشیعه، ج5، ص288.

9ـ همان، ص289.
سه شنبه 8/12/1391 - 21:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته