• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 507
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4101روز قبل
تاریخ

نوروز در گذر تاریخ

نوروز در گذر تاریخ واحد گردشگری تبیان زنجان-

نخستین روز از نخستین ماه سال شمسی را نوروز می‏گویند و ایرانیان در این روز بزرگترین جشن ملی خود را برگزار می‏كنند.13 آریاییان در اعصار باستانی دو فصل گرما و سرما داشتند، در هر یك از این دو فصل جشنی برپا می‏داشتند كه هر دو آغاز سال نو به شمار می‏رفت؛ اولی را نوروز و دومی را مهرگان می‏نامیدند.14

هر چند در دربار نخستین خلفای اسلامی به نوروز اعتنایی نمی‏شد15، ولی خلفای بعدی اموی دوباره نوروز را گرامی داشتند و برای افزودن درآمد خود، هدایای نوروز را باب كردند.16 و با ظهور «ابومسلم خراسانی» و روی كار آمدن خلافت عباسی و نفوذ برمكیان و دیگر وزرای ایرانی و تشكیل سلسله‏های طاهریان و صفاریان، جشن‏های ایران بار دیگر رونق یافت.17

با آنكه بسیاری از سنت‏های ایرانیان بعد از ظهور اسلام در ایران از بین رفت و سنت‏های اسلامی جای آنها را گرفت، اما عید نوروز كم و بیش در میان آنها باقی ماند. شاید مصادف شدن روز غدیر خم در سال دهم هجری با عید نوروز در آن بی‏تأثیر نباشد.

علی كاظمی در مقدمه ترجمه كتاب سید عبدالرضا حسینی شهرستانی به نام «نوروز در اسلام» نگاشته است: «با توجه به روایاتی كه در باره نوروز رسیده است18، معلوم می‏شود، نوروز پیش از اسلام روزی مورد توجه پیامبران و رهبران الهی بوده است و از ابتدا شادی و سروری كه در این روز می‏شده است به خاطر امور معنوی و حوادث مذهبی كه در این روز اتفاق افتاده بوده است، ... ولی همان‏گونه كه در اثر مرور زمان بسیاری از واقعیت‏ها وارونه شده و بسیاری از حقایق تحریف گردیده، نوروز هم به صورت یك روز ملی و باستانی درآمده، شادی و سرور آن نیز به حساب امور مادی گذاشته شده است ...»

نوروز از جمله دستاویزهایی بوده است كه سلاطین از آن بهره‏برداری كرده‏اند.

 برترین عید، روزی است كه خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام كرد و اركان دین را محكم و استوار نمود.

جمشید پادشاه بزرگ ایران باستان به همین منظور و به خاطر استفاده از همین فرصت، تاجگذاری خود را در روز نوروز انجام می‏دهد، و حتما تبلیغاتی هم به راه می‏انداختند كه امروز، روز پیمان خلافت الهی است و مردم را دعوت می‏كردند كه بیایند و با آوردن هدایای نوروزی با نماینده خدا بیعت كنند و تاجگذاری او را تبریك بگویند. با این مقدمه، پاسخ این سؤال؛ كه چرا اعراب نوروز را ضایع ساختند؟ نیز روشن می‏شود:

در روایت معلی بن‏حنیس از حضرت امام صادق(ع) اشاره به همین حقیقت است. «... این روز از روزهای ماست و از روزهای شیعیان ما به شمار می‏رود، كه ایرانیان آن را حفظ كرده، و شما عرب‏ها آن را ضایع ساخته‏اید.

اعراب به پیروی از دستگاه خلافت بنی‏امیه و بنی‏عباس چون نوروز را روز ولایت و خلافت الهی می‏شناختند، سخت كوشیدند كه این روز را مخفی كرده، ضایع سازند. و لذا برای لكه‏دار كردن نوروز، این روز را از بازمانده‏های مجوس معرفی كرده‏اند. تا جایی كه می‏بینیم حضرت امام موسی بن‏جعفر(ع) نیز در مقام تقیه به منصور دوانقی می‏فرماید: «از رسم‏های فرس است و اسلام آن را از بین برده است ...»19

بعضی افراد این روایت را دلیل بر عدم مشروعیت نوروز گرفته‏اند؛ اما با توجه به روایات معارض، حمل بر تقیه شده است، و بهترین دلیل بر عظمت نوروز است و می‏رساند كه خلفا تا چه اندازه برای از بین بردن نوروز می‏كوشیده‏اند و پس از یك دوره تبلیغات خلفا كه نوروز كاملاً مسخ و در افكار عمومی مسلمین از سنت‏های مجوس معرفی شده، اینك منصور دوانقی حضرت موسی بن‏حعفر(ع) را در این روز وادار به جلوس می‏كند تا از طرفی (مانند مأمون) برای خود موفقیت كسب كند و از طرفی حضرت را در معرض اعتراضات اعراب قرار دهد ... به هر حال شكی نیست در اینكه از نظر اهل بیت(ع) نوروز از روزهای مهم مذهبی معرفی شده و تجلیل آن البته با آداب و رسومی كه در روایات بیان شده است، بسیار پسندیده می‏باشد. روزه گرفتن، نماز خواندن، شكر نعمت ولایت بجا آوردن، تجدید بیعت با رهبران الهی و به زیارت مؤمنین و علمای ربّانی رفتن.

اینها خلاصه اعمالی است كه مسلمان‏ها در نوروز، به عنوان روز ولایت و روز پیروزی حق و عدالت انجام می‏دهد.20


گرد آوری: گروه گردشگری سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/turism.html

 14 ـ فرهنگ فارسی، محمد معین، ج 4، ص 4840. البته در باره تعیین روز نوروز اقوال دیگری هم هست: تا آنجا كه ابن‏فهد در مهذّب البارع می‏گوید: نوروز روز بزرگی است اما تعیین آن در روزهای سال مشكل است. النوروز، ص 11.

15 ـ همان، و شاید اعتنا نكردن آنها به نوروز به خاطر این باشد كه، نمی‏خواستند روز ولایت زنده شود.

16 و 17 ـ همان، ص 4845 و ص 4846.

18 ـ ر.ك به النوروز، فی مصادر الفقه و الحدیث، مركز المعجم الفقهی، ص 36 و 24 و بحارالانوار، ج 59، ص 91 و 92.

19 ـ مناقب آل ابی‏طالب؛ ابن‏شهرآشوب، ج 4، ص 318 و 319: حُكِیَ اَنَّ الْمَنْصُورَ تَقَدَّمَ اِلی مُوسی بن‏جَعْفَرِ بِالْجُلُوسِ لِلتَّهنِیَةِ فِی یَوْمِ النَیْرُوزِ وَ قَبْضِ ما یُحْمَلُ اِلَیْهِ فَقالَ علیه‏السلام: اِنّی قَدْ فَتَشْتُ الاَخْبارَ عَنْ جَدّی رَسُولِ اللّه‏ِ(ص) فَلَمْ اَجِدُ لِهذا الْعِیدِ خَبَرا وَ اِنَّهُ سنَّةٌ لِلْفُرْسِ وَ مَحاها الاِسْلامُ وَ مَعاذَ اللّه‏َ اَنْ ؟ ما مَحاهُ الاِسْلامُ فَقالَ الْمَنْصُورُ: اِنَّما نَفْعَلُ هذا سیاسَةُ لِلْجُنْدِ فَسَئَلتُكَ بِاللّه‏ِ العَظیمِ اِنَّما جَلَسْتَ فَجَلَسَ ...

20 ـ نوروز در اسلام، سید عبدالرضا حسینی شهرستانی، ترجمه علی كاظمی موموندی، مقدمة، در این كتاب به اشكالات وارد بر عید نوروز،

سه شنبه 8/12/1391 - 22:6
تاریخ

نوروز در آیین ها و اساطیر ایرانی

نوروز در آیین ها و اساطیر ایرانی واحد گردشگری تبیان زنجان-

 جشن :

همتای واژه (عید ) در زبان های ایرانی ( جشن ) یا (یسن) است. از ریشه yazبه معنای ستایش ، نیایش و پرستش ( ایزد) به معنای ستایش شده و نیایش شده نیز از همین ریشه است. ( جشن) واژه ای ایرانی، مذهبی و بسیار كهن است. این واژه كه باری گران از معناها سنت های ویژه ایرانی را بر دوش دارد، در اصل عبارت بوده است از برپایی مراسم نیایش و سپاس به مناسبت رخداد یك پیروزی ، یك واقعه اجتماعی یا یك معجره آسمانی كه سودی برای اجتماع داشته باشد.

مردم به هنگام برپایی بزرگداشت گرد هم جمع می آمدند و خدای را با مراسم ویژه مذهبی نیایش می كردند، و این نیایش و سپاس همه ساله به عنوان قدرشناسیاز موهبتی كه از سوی خداوند ارزانی شده بود تكرار می گردید. این مراسم با رقص های مذهبی و سرود و موسیقی نیز همراه بوده است. در ایران باستان و پیش از ظهور زردشت همواره مراسم قربانی پس از مراسم نیایش و ستایش انجام می پذیرفت. آن چنان توده هایی از آتش برپا می داشتند و در كنار آن صدها و هزارها اسب و گاو و گوسفند قربانی می كردند.

آن گاه سهمی از قربانی به آتش داده می شد و باقیمانده آن میان مستمندان و نیایشگران پخش می گردید. و با همین گوشت قربانی سور و مهمانی برگزار می شد. یك پدیده كیهانی مانند واقع شدن خورشید در نقطه های اعتدال ربیعی یا خریفی یا انقلاب صیفی و شتوی می توانست انگیزه ای برای برگزاری جشن باشد. همین جشن ها در دوره های مختلف زندگانی اقوام ایرانی، آغاز سال را اعلام می كردند. چنانكه جشن های نوروزی، جشن مهرگان، جشن شب چله تابستان و شب چله زمستان از این قبیل است. تعداد دیگری از جشن ها برای نیایش امشاسپندان وایزدان برپا می شد، از آن روزی كه این ایزدان نگاهبان روزهای ماه و ماه های سال بودند و هرگاه كه نام روز با نام ماه برابر می افتاد به آن مناسبت جشنی برپا می شد.

جشن نوروز

این جشن از كهن ترین جشن های ایرانی است كه پژوهشگران بنیاد آن را هند و ایرانی ندانسته اند، بلكه با قید احتمال آن را به اقوام بومی نجد ایران پیش از مهاجرت و آریاییان، منسوب می دانند. همچنین دو جشن مهرگان و نوروز از طریق سومریان به بین النهرین راه یافته و در آنجا دو جشن ( ازدواج مقدس) و ( اكیتو ) را پدید آورده كه بعدها در بین النهرین این هر دو جشن به صورت جشنی واحد در آغاز سال نو برگزار گردیده ولی در نجد ایران همچنان تا دوره اسلامی به صورت دو جشن مستقل بر قرار مانده است. بنابر این سه جشن نوروز مهرگان و سده بیشتر در زمره اعیاد ملی ایرانی قرار می گیرند تا جشن های مذهبی گفتنی است كه در گاهان و اوستا از این سه جشن یادی نشده است.

نوروز كوچك و نوروز بزرگ

عنوان نوروز در فرهنگ ایرانی به دو روز تعلق داشته است. یكی روز اول فروردین، كه خورشید به برج حمل می رسد و به آن نوروز كوچك یا ( عامه ) می گویند و دیگری نوروز بزرگ یا ( نوروز خاصه) است كه روز خرداد از ماه فروردین است. گفته اند : نوروز سالروز آفرینش جهان و انسان است و نوروز بزرگ روزی است كه در آن جمشید بر تخت نشست و خاصان را طلبید و رسم های نیكو گذاشت، و گفت خدای تعالی شما را خلق كرده است. باید كه به آب های پاكیزه تن را بشویید و غسل كنید و به سجده و شكر خدا مشغول باشید و هر سال در این روز به همین دستور عمل نمایید.

نوروز و فروشی ها:

ماه فروردین به فروهرها و یا فروشی ها تعلق دارد. جشن نوروز نیز نمادی از سالگرد بیداری طبیعت از خواب زمستانی است كه به رستاخیز و حیات منتهی می شود. ( فروهر ) یكی از نیروهای غیر مادی در وجود انسان است و نوعی همزاد آدمیان كه پیش از آفرینش مادی مردمان در جهان مینوی به وجود می اید و پس از مرگ آدمیان نیز دوباره به جای نخستین خویش باز می گردد و از پادافراهایی كه روان انسان ها به مناسبت گناهان باید متحمل شود به دور است. در عقاید باستانی تر، ایرانیان تنها قهرمانان را دارای فروهر می دانستند، اما بعدها پرهیزگاران نیز از این موهبت بهره مند می شوند.

 آنان سالی یكبار برای دیدار بازماندگانشان به خانه های خویش فرود می آیند و ورود آنان بركت را به همراه خواهد داشت، آن زمان كه خانه را پاكیزه و درخشنده ببینند. ولی چنانچه آن را آشفته در هم و پاكیزه نشده بیابند بركت برای آن نخواسته آن را رها می كنند. حضور فروهرها از طلیعه فرودین و نوروز آغاز و تا دهم فروردین و به روایتی تا نوزدهم آن ادامه می یابد از این جهت مراسم آتش افروزی بر بالای بام ها انجام می پذیرفته است تا راه خانه ها را به فروهرها نشان دهند.به گفته بعضی از محققان تا به امروز نیز اعتقاد به بازگشت ارواح نیاكان در ایام نوروز وجود دارد. چنانكه اعتقاد به آزادی مردگان در شب های جمعه و بازگشت ارواح آنان به خانه های خود می تواند چنین بنیادی داشته باشد.

پیوند نوروز با آب:

نوروز بزرگ ، روز خرداد از ماه فروردین است و خرداد ایزد موكل بر آب در جهان مادی است در بندهش چنین آمده است: همه نیكی ها چون از ابركران ( عالم اعلی ) به گیتی آید، به خرداد روز آید. باشد كه همه روز آید، اما آن روز بیش آید. پیداست اگر آن روز بر تن جامه ای نیكو بدارند. و بوی خوش بویند و مروای نیك ( تفال ) كنند و... آن سال نیكویی بدیشان رسد و بدی را از ایشان دور می سازد. از آنجا كه نوروز در آغاز فصل بارش باران های بهاری قرار دارد می توان ردپای اردویسور اناهید را نیز در آن یافت. ( اردویسور اناهید ) الهه آب است.

اوس كه به فرمان اورمزد از آسمان باران، برف و تگرگ را فرو می باراند. بندهش او را ( مادر آب ها ) توصیف می كند كه پاكیزه نگاه داشتن تخمه مردان، چون از خون پالوده شود و نیز زنان، چون بزایند و دیگر آبستن شوند از خویشكاری های اوست.و نیز گفته اند : سبب اینكه ایرانیان در نوروز غسل می كنند آن است كه این روز به الهه آب تعلق دارد. از این رو، مردم در این روز هنگام سپیده دم از خواب بر می خیزند و با آب قنات و حوض خود را می شویند و گاهی نیز آب جاری بر خ

ود از راه تبرك و دفع آفات می ریزند. و در این روز مردم به یكدیگر آب می پاشند و درباره سبب این كار برخی گفته اند علت آن است كه در كشور ایران دیرگاهی باران نبارید و سپس ناگهان سخت ببارید و مردم به آن باران تبرك جستند واز آن آب به یكدیگر پاشیدند و این كار همچنان در ایران مرسوم بماند.

 نوروز پیروز:

نوروز همچنین نمادی است از پیروزی نیكی بر بدی. از همین رو آیین نیایش رپیثون در نوروز برگزار می شود. ( رپیثون ) سرور گرمای نیمروز و ماه های تابستان است. با یورش دیو زمستان به زمین رپیثون به زیر زمین فرو می رود تا با گرم نگاهداشتن آب های زیرزمینی، گیاهان و ریشه درختان را از مرگ نجات بخشد. بازگشت سالانه او در بهار نمادی است از پیروزی نهایی خیر بر شر، به همین مناسبت جشن و نیایشی ویژه در مراسم نوروزی به ایزد مذكور تعلق داشته است. یكی از نوشته های پهلوی به نام ( ماه فروردین روز خرداد ) این معنا، پیروزی نیكی بر بدی، را بسیار یادآور می شود.

در این متن، این روز، روزی است كه تهمورث اهریمن دروند ( گناهكار ) را سی سال به باره كرد، منوچهر به خونخواهی ایرج بیرون آمد و سلم و تور را هلاك كرد، سام نریمان بر سناوذك دیو پیروز شد، كیخسرو به خونخواهی پدر خویش، سیاووش، افراسیاب را هلاك كرد، منوچهر و آرش زمین را از افراسیاب باز ستاندند، و بالاخره در ماه فروردین، روز خرداد، اورمزد فرمان رستاخیز دهد و جهان را بی مرگ و بی زرمان ( بی پیری) و بی پتیاره ( بی عیب و نا آلوده ) كند. آن زمان است كه اهریمن با دیوان و دروجان ... همگی ناكار گردند.

 نوروز روز دین و روز پادشاهی :

درماه فروردین، روز خرداد، فریدون جهان را تقسیم كرد. روم را به سلم، تركستان را به تور و ایرانشهر را به ایرج داد، كیخسرو و سیاووشان را به لهراسب سپرد، زردشت دین مزدیسنان را از اورمزد پذیرفت و كی گشتاسپ شاه دین را از زردشت و در این روز پشوتن رواج دین خواهد كرد.و نیز روایت شده است كه كوروش پس از پیروزی بر بابل پسر خود كموجیه را در جشن نوروز ( گموك بابلی ) به عنوان پادشاه بین النهرین معرفی كرد.

 نوروز و سلیمان

در روایات ایرانی آمده است كه چون سلیمان بن داوود انگشتر خویش را گم كرد سلطنت از دست او بیرون رفت. اما پس از چهل روز بار دیگر انگشتر خود را باز یافت و پادشاهی و فرماندهی به او بازگشت و مرغان به دور او گرد آمدند، و ایرانیان گفتند: نوروز آمد.

 نوروز و خوان هفت سین:

از مهمترین آیین های نوروزی گستردن خوان نوروزی است كه مشهورترین آن ( سفره هفت سین ) است. این سفره تا پایان جشن نوروز گسترده می ماند. این خوان مجموعه ای است متنوع از آنچه كه در زندگی به آن احتیاج است. البته محدود كردن آن به هفت چیزی كه با حرف ( سین ) آغاز می شود اصالتی ندارد. همچنین این خوان می تواند به نوعی بیانگر پذیرایی از فروهرها باشد كه از روز اول فروردین به خانه های خویش وارد می شوند. عدد هفت از اعداد مقدس نزد ایرانیان است كه با هفت امشاسپند ( برابر هفت ملك مقرب در آیین های سامی ) ارتباط دارد.گویند: ( سین ) شكل كوتاه شده ( سینی ) است كه همان خوان مسین است. و در نوروز هفت خوان را برای هفت امشاسپند می آراسته اند. یا آنكه برای بركت و شگون در هفت سینی دانه هایی را كه بركت به سفره می آورد می رویاندند و آن گاه در خوان نوروزی قرار می دادند.

مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران

 


گرد آوری: گروه گردشگری سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/turism.html

سه شنبه 8/12/1391 - 22:6
تاریخ

سهم انسان از فصل بهار

سهم انسان از فصل بهار واحد دار القرآن تبیان زنجان-

 در قرآن كریم مكرر از این تجدید حیاتى كه براى زمین رخ مى‏دهد یاد شده ولى به عنوان یك درس و تعلیم و به عنوان راهنمایى بشر، كه از این فصل چه استفاده‏اى باید بكند و چه الهامى باید بگیرد.

هر یك از فرزندان زمین از گیاهان و حیوانات و انسان از این فصل حیات بخش سهمى و حقى دارند: گلها و سبزه‏ها در این فصل خود را به كمال رشد مى‏رسانند، به حد اعلى جمال خود را طراوت مى‏دهند، اسب و گاو و گوسفند خود را به آب و علف مى‏رسانند، خود را فربه مى‏سازند، جست و خیزى مى‏كنند، انسان هم از آن جهت كه انسان است، عقلى دارد و فهمى، دلى دارد و احساساتى و عواطفى، او هم از این فیض عام سهمى دارد.سهم انسان چیست؟

براى بعضى از مردم فصل حیات بخش بهار الهام دهنده است، درس است، آموزنده است، نكته‏ها و رمزها و حقیقتها در مى‏یابند.اما متاسفانه استفاده بعضى دیگر از افراد از حد استفاده یك حیوان تجاوز نمى‏كند.حاصل بهره آنها از این تجلى با شكوه خلقت، شكم پركردن و عربده كشیدن و بد مستى كردن و سقوط در منتها درجه حیوانیت است.آنها در این فصل الهام مى‏گیرند اما نه از این فصل بلكه از صفات و ملكات پلید خودشان، الهام مى‏گیرند اما چه چیز الهام مى‏گیرند؟جنایت و آدمكشى، فحشاء و فساد اخلاق، شكستن قیود و حدود انسانى.

آیا این منتهاى بدبختى نیست كه محصول رسیدن ایامى به این لطف و صفا و طراوت، تیرگى دل و تاریكى روح و قساوت قلب باشد؟آرى، هر كسى بر طینت‏خود مى‏تند.

به هر حال، فصل بهار فصل تجدید حیات و زندگى از سر گرفتن زمین ماست، فصل نشاط و خرمى زمین است، فصلى است كه زمین در شرایط تازه و جدیدى قرار مى‏گیرد و مستعد مى‏شود كه بزرگترین موهبتهاى الهى یعنى حیات و زندگى به او افاضه شود.

در قرآن كریم از این حالت زمین، از این تجدید حیاتى كه براى این موجود رخ مى‏دهد، مكرر یاد شده.در حدود پانزده بار و شاید بیشتر در قرآن كریم به این موضوع اشاره شده، ولى به عنوان یك درس و یك تعلیم و یك حكمت آموختنى.

قرآن و فصل بهار

قرآن كریم در یكى از مواردى كه به این درس آموزنده اشاره مى‏كند مى‏فرماید: و ترى الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت و انبتت من كل زوج بهیج.ذلك بان الله هو الحق و انه یحیى الموتى و انه على كل شى‏ء قدیر (١٠) .

زمین را مى‏بینى جامد و افسرده و بى‏روح و بى‏جنبش، اما همینكه آب باران بر آن مى‏پاشیم به جنبش و حركت در مى‏آید و فزونى مى‏گیرد و انواع گیاههاى بهجت افزا مى‏رویاند.این از آن جهت است كه خدا حق مطلق است و نظام زنده كردن مرده‏ها در قبضه قدرت اوست، و اوست كه بر هر چیزى تواناست، قادر مطلق و تواناى مطلق است.

در همه عالم وجود - چه در موجودات جاندار و چه در موجودات بى‏جان - یك نظم و حساب و تالیف و هماهنگى بین موجودات هست كه تمام عالم به منزله یك پیكر دیده مى‏شود.بین اجزا و اعضاى این پیكر ارتباط و اتصال و هماهنگى است و نمودار مى‏سازد كه یك مشیت و یك تدبیر كلى در همه عالم هست كه به عالم وحدت و هماهنگى مى‏دهد، مى‏نمایاند كه اجزاى این عالم به خود واگذاشته نیست كه هر جزئى و هر ذره‏اى بدون آنكه هدفى در ضمن این مجموعه و وظیفه‏اى در داخل این دستگاه داشته باشد كارى انجام دهد، بلكه به عكس، وضع عالم و جهان دلالت دارد كه هر ذره‏اى و هر جزئى مانند یك پیچ یا مهره یا چرخ یا میله یا لوله‏اى است كه در یك كارخانه گذاشته شده كه در عین اینكه یك كارى به تنهایى انجام مى‏دهد، كار او با كار سایر اجزاى این كارخانه مربوط و وابسته است، و به تعبیرى كه در قرآن مجید آمده همه موجودات عالم با همه قوا و نیروهایى كه دارند «مسخر» یك مشیت و یك اراده مى‏باشند.این همان راهى است كه معمولا از راه نظم و انتظامى كه در كار عالم هست به وجود ناظم و نظم دهنده اعتراف مى‏كنند، انسان از این راه خداوند را در جلوه نظم و صنع و اتقان مى‏بیند.

ولى در خصوص مورد جانداران یك درس دیگرى علاوه هست و آن اینكه خداوند به موجودات مرده حیات مى‏بخشد، یعنى علاوه بر نظم و انتظام بین اجزاى مادى وجود این موجود یك حقیقت و كمالى را كه فاقد است به او مى‏بخشد.ذرات مرده عالم را به هر صورت و هر شكل كه نظم و ترتیب بدهیم، نظم و ترتیب قادر نیست كه حقیقتى را كه موجود نیست موجود كند، اما در مورد جانداران تنها نظم و تشكل نیست، بلكه حقیقتى كه وجود ندارد افاضه مى‏شود.

در ماده مرده زندگى نیست، زندگى پیدا مى‏شود، شعور و ادراك نیست، شعور و ادراك پیدا مى‏شود، ذوق و عشق و شور نیست، ذوق و عشق و شور پیدا مى‏شود، عقل و هوش نیست، عقل و هوش پیدا مى‏شود، احساس و ادراك و لذت نیست، همه اینها پیدا مى‏شود.این است كه ما خدا را در موجودات زنده در لباس بخشندگى و فیاضیت و تكمیل و افاضه وجود و كمال، در لباس قبض و بسط، احیاء و اماته مى‏بینیم، مى‏بخشد و مى‏گیرد، موجود مى‏كند و معدوم مى‏سازد.

آیاتى كه در این زمینه است دو سه دسته است: یك دسته آیاتى است كه موضوع زنده شدن زمین را براى دلالت و راهنمایى توحید ذكر كرده، دسته دیگر آیاتى است كه به عنوان نمونه‏اى از قیامت ذكر كرده است، دسته سوم آیاتى است كه براى هر دو موضوع آورده.ان شاء الله به تفصیل اینها را عرض خواهم كرد.


 گردآوری:گروه قرآن سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/quran.html

١٠.حج/٥ و ٦.

مجموعه آثار علامه شهید مرتضى مطهرى(رحمت الله علیه) ج ٣

سه شنبه 8/12/1391 - 22:5
تاریخ

نوروز یعنی ...

نوروز یعنی ... واحد گردشگری تبیان زنجان-

 نوروز، نخستین روز بهار هم هست. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمی‌خیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز می‌کند

 نوروز، روزی‌ست نو؛ روز، روز همان روشنی‌ست. پس نوروز، یعنی تابش آفتابی تازه در زندگی و سرزندگی نو‌به‌نوی انسان و جهان.

 نوروز، نخستین روز بهار هم هست. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمی‌خیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز می‌کند و سال آغاز می‌شود که یعنی این ایرانیان‌اند که هر سال، بیداری طبیعت و شروع تازه‌ی زندگی را جشن می‌گیرند. جشنی که در آن، از دیرباز، روشنی و زیبایی و زندگی را ستوده‌ و نوروز را جشن‌گرفته‌اند.

 در آستانه‌ی نوروز، ایرانیان به خانه‌تکانی می‌پردازند و هم‌زمان، دل خود را نیز از کینه‌ها پاک‌می‌کنند و آماده می‌شوند تا در فصلی تازه، بر شاخه‌های زندگانی‌‌شان، عشق و مهر و مهرانگیزی، جوانه بزنند و به شکوفایی بنشینند.

 ایرانیان، نوروز را لبخنده‌ی خداوند بر لبان طبیعت تلقی کرده‌اند و آن‌گاه که خداوند به زندگی لبخند می‌زند، گل لبخند بر لبان جهان هم می‌شکفد.

 نوروز، یادآور آن است که ما مدام باید جان و جامه و جامعه‌ی خود را پاک و شاد و سرشار از انرژی ناپیداکرانه‌ی الهی نگه‌داریم.

 نوروز، یادآور اهمیتِ دیدن و توجه کردن‌ست.

 نوروز، آغاز فصلِ تفرج و تماشاست. چشم‌ها را بازکنیم و زیبایی‌ها را ببینیم. گوش‌ها را باز کنیم و آواز پرنده‌ها را بشنویم. دل‌ها را باز کنیم و دوست‌بداریم. روز، نو می‌شود. سال، نو می‌شود. طبیعت، نو می‌شود. مبادا که ما کهنه بمانیم. مبادا که ما محروم بمانیم. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: « در زندگی شما، روزهایی هست که نفس خداوند بر شما می‌دمد. خود را در معرض نفس‌های پاک قراردهید. مبادا از آن روبگردانید!»

 این نفس‌های پاک خداست که بر آدم و عالم می‌دمد. دارد طبیعت از نو آغاز می‌شود. سال دارد از نو آغاز می‌شود. روز نو دارد آغاز می‌شود. نوروز دارد از راه می‌رسد؛ لبالب از بشارت و طراوت و تازگی و تناوری...

مجله شادکامی و موفقیت


گرد آوری: گروه گردشگری سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/turism.html
سه شنبه 8/12/1391 - 22:2
تاریخ

نام سنگسر از نام قوم سکایان (سیستانیان امروز) گرفته شده و نام ایل سنگسر نیز منسوب به این محل است. محل دایمی سنگسری، بخش سنگسر (مهدی‏شهر) واقع در استان سمنان است و مردمانش نیز در مهدی‏شهر و روستاهای طالب‏آباد صوفیان، سنگسر و شهمیرزاد زندگی می‏کنند.

در سنگسر به گاه فرا رسیدن نوروز و به منظور خوش‏آمدگویی به روز نو و فصل نو، پیکها یا نوبهارخوانان سنگسری افسانه نوروز و نامزدش را می‏گویند و قاصدان نوروزی با نوبهارخوانی فرا رسیدن سال نو را نوید می‏دهند. نامزد «نوروز» هر ساله به گاه تحویل سال نو در انتظار دیدار «نوروز» چشم به راه است. در حالی که «سبزه‏قبایی» برازنده اندام نوروز بافته و آماده تسلیم ارمغان خود است. اما دریغ که هر سال همزمان با لحظه‏ای که «نوروز» از راه می‏رسد، نامزدش ـ در حالی که سبزه‏قبای زیبای بهاری را در آغوش فشرده ـ به غفلتی در خواب می‏شود و ... و چنین است که افسانه نوروز و نامزد وفادارش در سنگسر زبان به زبان می‏چرخد.

آنگاه که سبزه‏قبای معطر بهاری بر پیکر زمین طراوت می‏افشاند، پیر شکیین (پیرزن)های سنگسری افسانه نومزه نوروز (نامزد نوروز) را برای کته (پسربچه)ها و گلچا (دختربچه)ها می‏گویند و اینکه نومزه نوروز که دختر وفاداری است از نخستین روزهای بهار برای یک سال تمام «سبزه‏قوه» یا قبای سبزی برای نوروز می‏بافد و شبها تا دیرهنگام پلک برهم نمی‏نهد و در چشم‏انتظار نوروز است تا که او از راه رسد و طراوت و شادمانی را برای نومزه خود به ارمغان آورد و خود از نومزه‏اش ـ نومزه چشم‏انتظارش ـ قبای سبز و زیبایش را به رسم هدیه ستاند. اما در زمانی که بهار را می‏خواهند بشارت دهند، کهنه به پایان می‏رسد و نوروز قدم در سرآغاز راه نو می‏گذارد ناگهان نومزه‏اش ـ این دخترک چشم در انتظار ـ را خواب سنگینی درمی‏رباید و نوروز که نمی‏تواند درنگ نماید شتابان کوله‏بارش را در می‏کشد و به راه خود ادامه می‏دهد. حال آنکه نومزه در خواب‏مانده‏اش در حسرت دیدارش می‏ماند.

پس برای نومزه نوروز چه چاره کار است؟ چنانکه در فراق نوروز خویشتن را به خاک افکند از نوبهاری که شروع می‏شود تا پایان زمستان ـ سراسر سال را ـ سال پرگرد و غباری خواهد بود. اگر نومزه نوروز خود را در آتش بیفکند، سال نو، سال کم‏باران و خشکسالی خواهد شد. پس بر آن می‏شود تا خود را در آب غرق سازد. اما به فراست به یاد می‏آورد که مرگش غم و اندوه فراوانی را در پی خواهد داشت. پس مصمم می‏شود باری دیگر سبزه‏قبای نو برای نوروز ببافد و سالی دیگر را در انتظار وصلش باشد. پس نومزه نوروز چنین می‏کند و برای سالی دیگر چشم به راه نوروز دوخته و این چنین است که نوروز در سنگسر آغاز می‏شود.

قاصدان نوروزی پسربچه‏هایی هستند که دست در دست یکدیگر در کوچه‏های سنگسر به راه افتاده، به درب خانه‏ها کوفته و رسیدن نوروز را بشارت می‏دهند. نخست از صاحب خانه می‏پرسند: ت نوروزی بخونیم؟ (برای شما نوروزی بخوانیم؟)

اما منتظر جواب نمی‏مانند. چرا که طنین صدایشان خیلی زود در کوچه پس کوچه‏های سنگسر می‏پیچد:

ل ل زار موارک بود (لاله‏زار مبارک باشد)

نوبهار موارک بود (نوبهار مبارک باشد)

آنان در ترانه‏هایشان از رسیدن سال نو، از افزایش گله و رمه و از بره‏های پیشانی سفید، از ییلاقهای پرعلف، از جویبارهای پرآب، از خیکهای پر از پنیر و کره، از ایل راههای همیشه سرسبز و از افزون و فراوان شدن نعمات سخن می‏گویند. سپس از صاحب خانه‏ها درخواست می‏کنند تا دست در کیسه پول خود برند و هدیه نوروزی‏خوانان را دهند و آنگاه که هدیه خود را گرفته یک صدا می‏گویند: گوسفندانتان افزون‏تر شده و مسافرانتان به

سلامت برگردند. آن دسته از قاصدان نوروزی که سن و سالی دارند به زبان ساده داستان نوروز و آیین نوروزی را به شعر در می‏آورند و باورها و اعتقادات خویش را در قالب الفاظ و کلام می‏ریزند. برگردان برخی از اشعار چنین است:

نوروز است و سال نو به شما سازگار باشد

و پیغمبران ما که یکصد و بیست و چهار هزار تن هستند

و امامان ما که 12 تن هستند

دنیا و آخرت یار و همراهمان باشند

نوروز، روز شادمانی است

نوروز، از روز الست به یادگار مانده است

و خدای ما شریکی ندارد و یکی است

و خدای ما به توفان دستور داد تا دنیا را به زیر آب برد

و یاران نوح را با او سوار بر کشتی سلامت کرد

و نوروز

روزی بود که کشتی حضرت نوح نجات پیدا کرد

نوروز است و سال نو بر همه ما سازگار باشد

نوروز روز صاحب‏الزمان(عج) است که ظهور خواهد کرد

و ذوالفقار علی(ع) را بر کمر خواهد بست

به هنگام خجسته نوروز است که اصحاب کهف باید همراه امام زمان باشند

نوروز است و سال نو بر همه ما سازگار باشد

زنان سنگسری چشم در انتظار نوروز هستند

و سه چهار روز به نوروز مانده

خمیر درست می‏کنند و با شادمانی

«چپوتیم» و «فتیر» و «پیازی» پخت می‏کنند

و شب عید «گلاچو» می‏پزند

نوروز است و سال نو بر همه ما سازگار باشد

روز عید مردم سنگسر به رسم دیرین به دید و بازدید همدیگر رفته و به محض دیدن آشنایی می‏گویند: سال نو به شما سازگار باشد و در جواب می‏شنوند: سال نو به شما هم سازگار باشد.
سه شنبه 8/12/1391 - 22:1
تاریخ

یا مقلّبَ القلوبِ و الابْصارِ


یا مدبّر اللیلِ و النهارِ


یا محوّل الحوْلِ وَ اْلاَحْوال


حَوِّلْ حالَنا إلی اَحْسَنِ الْحال

نوروز بزرگترین و قدیمی‏ترین جشن ملی ایرانیان است. البته پس از ورود اسلام به ایران، دو عید بزرگ «قربان» (اصنمی) که به مناسبت مراسم حج سالیانه در دهمین روز دوازدهمین ماه سال قمری (ذی‏الحجّه) برگزار می‏شود و عید روزه‏گشایی (فطر) که به مناسبت پایان روزه واجب یک ماهه اسلامی در اولین روز از نهمین ماه قمری (شوّال) انجام می‏یابد در میان ایرانیان مسلمان ارج و احترام و شرافت ویژه‏ای داشته‏اند.

گذشته از اعیاد قربان و فطر، دو عید دیگر بیشتر مورد توجه و اشتیاق مردم قرار داشته و با تشریفات ویژه‏ای اجراء می‏شده است. یکی عید بعثت (برانگیخته شدن پیامبر خدا(ص) به رسالت) که در بیست و هفتم ماه رجب گرفته می‏شد و دیگری عید اعلام جانشینی داماد و پسرعم رسول خدا(ص) علی‏بن ابی‏طالب(ع) در محلی به نام غدیر خم که به همین نام (عید غدیر خم) خوانده می‏شود. چهار عیدی که برشمرده شد بالطبع پس از اسلام و در بین مسلمین گرفته می‏شده و در ایران نیز اهل اسلام و تشییّع بدان توجه داشته‏اند.


واژه «عید»


عید به جشن سالانه‏ای گفته می‏شود که هر سال با بازگشت خود، سرور و نشاط را به قوم، نژاد یا ملتی باز می‏گرداند.

اما غیر از این، عید معنای برتری می‏تواند داشته باشد و آن بازگشت انسان به ریشه آسمانی خویش و رجعت روحی و معنوی به مبدأی است که او را آفریده و از او پیمان گرفته است شأن بندگی و اطاعت را رعایت کند. آداب مذهبی و معنوی همانند غسل و نماز و روزه مستحبی نوروز به همین مطلب توجه می‏دهد که عید را فرصتی برای غفلت از خدا و غرق شدن در بازیهای دنیا نپنداریم.

جشن حقیقی انسان زمانی است که او بتواند شیطان را از حریم روح خویش براند و با این کار بازگشتی درونی (انابه) به سوی خدای خویش بنماید. از این‏رو است که علی(ع) فرمود:

«کل یوم لا یعصی اللّه‏ فیه فهو عید»(1)

هر روزی که در آن معصیت خدا، روی ندهد [برای انسان] عید است.


جایگاه نوروز


چنان که می‏دانیم عید نوروز یک عید ملی، کهن و عام ایرانی است. این عید که همزمان با نخستین روز نخستین ماه سال شمسی است، طولانی‏ترین و پرمعنی‏ترین تشریفات را در بر دارد و در میان همه ایرانیان از هر نژاد و زبان و دینی که باشند جایگاه واحد و مشابهی دارد. و ایرانیان برای آن احترام و ارجی مشترک و تقریبا یکسان قائلند.

نوروز، روز اول فروردین است که رسیدن آفتاب به برج «حمل» است و ابتدای بهار است و این به گفته رشیدی، در فرهنگ لغات، نوروز کوچک و نوروز عامه است. او ششم فروردین‏ماه را نوروز بزرگ و نوروز خاصه خوانده است.

این امر شاید متأثر از اعتقادات اسلامی باشد چنان که در قرآن آمده است، خداوند جهان را در شش روز آفرید. «و هو الذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام» (هود 7)

و گویند آن شش روز به روزهای آن جهان بود که هر روزی به مقیاس روزهای این جهان هزار سال است.(2)

برای پی‏بردن به جایگاه نوروز بهتر است بین این عید و اعیاد دیگر ایرانی مقایسه‏ای کنیم.

غیر از نوروز جشنهای دیگری از ایران باستان تا بعدهای دور جریان داشته که در بین ایرانیان ارجی همطراز با نوروز داشته است.

از جمله جشن پاییزی مهرگان که بعد از نوروز، مهمترین جشن ایران باستان بوده و از روز شانزدهم تا بیست و یکم مهرماه به مدت پنج روز، طی مراسم خاصی برگزار می‏شده است.

جشن مهرگان نزد جنوبی‏ها از نوروز مهمتر برگزار می‏شد. عده‏ای معتقد بودند که سال از فصل سرد آغاز می‏شد. و حتی در دوره هخامنشی مهرماه، آغاز سال بوده است. اهمیت مهرگان که بنا بر این روایت در اول سال هم بوده، بیشتر به دلیل تعلق آن به فرشته بزرگ مهر و نیز به این دلیل بوده است که هنگام برداشت محصول برپا می‏شده است. این جشن تا مدتها پس از اسلام هم از بین نرفت و از مسمط منوچهری به مطلع:

شاد باشید که جشن مهرگان آمد

بانگ و آوای درای کاروان آمد(3)

برمی‏آید که در عهد مسعود غزنوی (جلوس سال 421ه··· ) جشن مزبور معمول بوده و طی مراسمی برپا داشته می‏شده است.

علاوه بر مهرگان، جشن تابستانی «تیرگان» که به آبانگان و آبریزان و تیرگان فرس و نیز جشن آب‏پاشی معروف است، تداول داشته که در سیزدهم تیرماه و به مناسبت ستایش دو ایزد عمده آب «تیر» و «ناهید» برپا می‏شده است. یکی از وجوه تسمیه و امتیاز این روز را تیر انداختن آرش برای تعیین مرز ایران و توران دانسته‏اند که مردم به افتخار این پیروزی هر سال جشن می‏گرفتند. در این جشن به اصل ستایش و بزرگداشت عنصر آب و ایزدان آن توجه می‏شده است.(4)

جشن دیگری که در بین ایرانیان باستان معمول بود عید سده است. جشن سده جشنی بود که در شب دهم بهمن‏ماه با برافروختن آتش طی مراسم به خصوصی انجام می‏گرفت. به عقیده ایرانیان باستان در این روز اهریمن بدکنش سرما را به شدت خود می‏رساند تا به آفریدگان اورمزد گزند برساند و نیروی اورمزدی در این روز آتش را برای مقابله با سرما می‏آفریند.

ابوریحان بیرونی نوشته است: در این روز، جهنم از زمستان به دنیا بیرون می‏آید. از این‏رو آتش می‏افروزند تا شر آن برطرف گردد.

روشن است که جشن سده ریشه در عقاید زرتشت و زرتشتیان دارد، اگر چه مورد توجه عموم پادشاهان پس از اسلام در ایران بوده است.

سده جشن ملوک نامدار است

ز افریدون و از جم یادگار است(5)

از پی تهنیت روز نو آمد بر شاه

سده فرخ روز دهم بهمن‏ماه(6)

باری این چند جشن که نام برده شد جشنهای ملی ایرانیان است. این جشنها در دوران پس از ورود اسلام به ایران نه تنها عمومیت و آوازه نوروز را نیافتند، که رفته رفته کم رنگ‏تر شده و تدریجا برخی از آداب آنها در نوروز حل شد و خود عملاً منحل شدند.

تنها و تنها نوروز، توانست به عنوان یک عید مطلق در بین ایرانیان جایگاه گذشته خود را حفظ کند و بلکه به سبب همزمانی با مناسبتهای مذهبی مسلمانان، نوعی تقدس و تبرک نیز بیابد.

«اسلام که همه رنگهای قومیت را زدود و سنتها را دگرگون کرد، نوروز را جلای بیشتری داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانه‏ای استوار، از خطر زوال در دوران مسلمانی ایرانیان مصون داشت، انتخاب علی[ع] به خلافت و نیز انتخاب علی[ع] به وصایت در غدیر خم هر دو در این هنگام بوده است و چه تصادف شگفتی! آن همه خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان در اسلام به علی[ع [و حکومت علی[ع] داشتند پشتوانه نوروز شد. نوروز که با جان ملیت زنده بود روح مذهب نیز گرفت، سنت ملی و نژادی با ایمان مذهبی و عشق نیرومند تازه‏ای که در دلهای مردم این سرزمین برپا شده بود پیوند خورد و محکم گشت و مقدس شد و در دوران صفویه «رسما» یک شعار شیعی گردید، مملو از اخلاص و ایمان و همراه با دعاها و اوراد ویژه خویش. آن چنان که یک سال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد و پادشاه صفوی، آن روز را روز عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز.»(7)

در باره روز انتخاب علی(ع) به وصایت، نوشته‏اند: «روز غدیر خم سال دهم هجری که حضرت محمد(ص) حضرت علی(ع) را به جانشینی خود به مسلمانان معرفی کرد مطابق بود با 29 حوت و روز چهارم از خمسه مسترقه و بنابراین اولین روز امامت آن حضرت برابر می‏افتد با روز اول فروردین.»(8)


نوروز در روایات


معلّی بن‏خنیس روایت می‏کند: روز نوروز به محضر امام صادق(ع) وارد شدم. امام از من پرسید: آیا می‏دانی امروز چه روزی است؟ عرض کردم: فدایتان شوم این، روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می‏دارند و به یکدیگر هدیه می‏دهند. امام صادق(ع) فرمود: قسم به خانه عتیقی که در مکه قرار دارد این بزرگداشت، علتی و سببی در زمانهای دور دارد که برای تو شرح می‏دهم تا بدانی. عرض کردم: سرورم! اگر این موضوع را از شما فرا گیرم برای من خوشتر است از اینکه مردگان خانواده‏ام زنده شوند و دشمنانم هلاک شوند. آنگاه فرمود: ای معلّی، روز نوروز، روزی است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت که تنها او را بپرستند و شرک نورزند و به پیامبران و امامان و حجتهایش ایمان بیاورند و این روز اولین روزی است که در آن خورشید دمید و بادهای بارورکننده بر درختان وزید و گلها و شکوفه‏های

زمین آفریده شد. این روز روزی است که کشتی نوح پس از طوفان بر کوه جودی نشست ... . این روز روزی است که جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و نیز روزی است که پیامبر اکرم علی(ع) را بر دوش خود سوار کرد تا همچون ابراهیم(ع) بتهای عرب را درهم بکوبد و به زیر افکند. در این روز پیامبر(ص) علی(ع) را به وادی جن فرستاد تا از آنان برای پیامبر(ص) بیعت بگیرد. این روز روزی است که برای بار دوم برای علی(ع) بیعت گرفته شد. در این روز علی(ع) بر اهل نهروان پیروز شد و مرد صاحب پستان (ذوالثدیة) را کشت. نوروز روزی است که قائم ما و صاحبان امر ظهور می‏کنند و در این روز بر دجال چیره می‏شود و او را در کنار کوفه به دار می‏زند. هیچ نوروزی نمی‏رسد مگر اینکه ما در آن منتظر فرج هستیم زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است که عجم آن را حفظ نمود و شما اعراب ضایعش کردید. امام(ع) در ادامه فرمود: پیامبری از خداوند پرسید چگونه مردگان را زنده می‏کند؟ خداوند به او وحی کرد که بر گورهایشان در روز نوروز که اولین روز سال پارسیان است، آب بپاشد. آن مردگان که سی هزار نفر بودند، زنده شدند و به زندگی ادامه دادند. از این‏رو آب‏پاشی در این روز، سنت است ...(9)

در روایتی دیگر که باز معلی‏بن خنیس از امام صادق(ع) نقل می‏کند علاوه بر موارد یاد شده بالا آمده است: «و هو الیوم الذی کسر ابراهیم علیه‏السلام اصنام قومه» در این روز (نوروز) ابراهیم(ع) بتهای قوم خود را شکست.(10)

امام صادق(ع) فرمود: برای علی(ع) هدیه نوروزی آوردند. امام فرمود: این چیست؟ گفتند: یا امیرالمؤمنین، امروز نوروز است. امام فرمود: پس هر روز ما را نوروز کنید!(11)

نوروز، با بهار

ای غزال دشتهای شور و شعر!

ای عروس فصلهای سال

ای بهار!

می‏رسد، به احترام تو درختها قیام می‏کنند

بوته‏های منتظر به تو سلام می‏کنند

می‏نشینی و زمان درنگ می‏کند

پلک می‏زنی و چشم خاک باز می‏شود

خنده می‏کنی زمین پر از نیاز می‏شود

راه می‏روی نسیم می‏وزد میان شاخه‏ها

دست می‏کشی به روی شاخه‏های سبز و باصفا

عشوه می‏کنی و شور و شعر زاده می‏شود

عشق در نگاه روشن حیات، ساده می‏شود ...

آه چیستی مگر

که باد و خاک و آب را پرنده می‏کنی؟!

ای بهار!

ای شکوه سبزه‏زار(12)

نوروز دیباچه کتاب سبز بهار است و بهار مجال گرم شکوفایی طبیعت و تنفس سبز زمین و جوش سر برآوردن برگهای نورسته بر اندام گیاه و درخت.

نوروز سرفصل کتاب سبز آفرینش است که هر سال با تجدید مطلع خود شور حیات را در گوش جان هستی با ترنمی دلنشین می‏نوازد.

نوروز آغاز است، آغاز بهار و آغاز حیات، آغازی که درختان با زبانی سبز و به بانگی بلند اعلام می‏کنند.

نوروز برهان رستاخیز است. طبیعت، حیات خود را وامدار بهار است که در طول بهار به بلوغ و رشد می‏رسد و در تابستان به ثمر می‏رسد و به بار می‏نشیند و با آغاز پاییز پا به سن کهولت می‏گذارد و در زمستان می‏میرد، گویی هیچ گاه سبز و سرزنده نبوده است، اما به گواهی نوروز چنین نیست. دوباره صور اسرافیلی نوروز در نای طبیعت دمیده می‏شود و درختان و گیاهان دوباره، طعم زندگی را می‏چشند که:

این بهار نو ز بعد برگ ریز

هست برهان بر وجود رستخیز

نوروز، عید طبیعت است و عید انسانها و

مجالی است برای بازگشت و رجعت به اصل شکفتن و سبز برخاستن.

نوروز فرصت آشتی انسانها است با طبیعت پس از چشیدن سوز زمهریر.

در نوروز، آفتاب، ملایمت و مهربانی‏اش را بر سر طبیعت می‏پاشد و دریغ نمی‏ورزد.

نوروز نماد وحدت و یگانگی ملتی بزرگ در بستر تاریخ سرافرازی او است. نوروز، روزی است که ما در آن، زبان بر همدلی می‏گشاییم.

نوروز فرصت زدودن کینه‏ها از سینه‏ها است. نوروز آبشار مهر است که در جان ما سرازیر می‏شود.

نوروز در ذهن زمین و زمان تداعی پاکیزگی و طهارت است.

«نوروز تقاضای سبز شدن است

یا مقلب القلوب»(13)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ نهج‏البلاغه، فیض‏الاسلام، ص 1218، حکمت 420.

2ـ ابوعلی محمد بن‏محمد بن‏بلعمی، تاریخ بلعمی، به تصحیح محمدتقی بهار و به کوشش محمد پروین گنابادی، چاپ 2، تهران، زوار 1353، ج 1، ص 29.

3ـ دیوان منوچهری دامغانی، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، زوار، 1347، ص 197.

4ـ محمدجعفر یاحقی، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، تهران، سروش، ص 152.

5ـ دیوان عنصری، به اهتمام دکتر یحیی قریب، تهران، 1323، ص 14.

6ـ دیوان فرخی سیستانی، به اهتمام محمد دبیرسیاقی، تهران 1335، ص 354.

7ـ علی شریعتی، هبوط در کویر، تهران، پژمان 1367، ص 505 ـ 504.

8ـ مجله هنر و مردم، از انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، سال دوازدهم، شماره صد و سی و هشتم. مقاله: مقدمه‏ای بر شناخت نوروز، مرتضی هنری، ص 61 به نقل از مجله کاوه، سال اول شماره 5 و 6، ص 3.

9ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 56، ص 93ـ92.

10ـ همان، ص 120.

11ـ ابی‏جعفر صدوق محمد بن‏علی بن‏حسین بن‏بابویه قمی، من لایحضره الفقیه، به تحقیق و تعلیق سیدحسن موسوی فرسان، تهران، دارالکتب اسلامیه، ج 3، ص 191.

12ـ از شاعر معاصر تقی متقی.

13ـ شاعر فقیه معاصر، سلمان هراتی.


مجید مرادی رودپشتی

سه شنبه 8/12/1391 - 22:0
تاریخ

نوروز پیش از آن که جشن آدمیان باشد، حیات دوباره آسمان و زمین است . از سویی، عشق به شکفتن و رویش است که در دل آدمی موج می‏زند و از سویی، چرخش ایام در میان آدمیان (1) باید به یادشان آورد که عمر همچو باد می‏گذرد . بهار به بهار! باید از هم اینک به فکر خزان عمر و زمستان سرد مرگ باشیم . نوروز به ویژه، در این عصر تکنولوژی و سرسام سوخت‏های فسیلی و تمدن مصنوعی آهنی و سیمانی، این مساله پراهمیت را نیز به آدمیان یادآوری می‏کند که زمین، آسمان و طبیعت‏یکی از منابع بی‏پایان درک روح هستی و توحید است .

دنیای ما دنیای تغییر و تحول است . همه چیز و همه کس در حال تحول و دگرگونی است، اما گاهی رو به سقوط و ویل و گاهی رو به رشد و تعالی و معراج .

نوروز در عین حال یک هشدار به زندگان نیز هست . بهار که زندگی را به تن مرده و خواب آلوده طبیعت‏باز می‏آورد، در عین حال، یادآور مرگ و قیامت نیز هست . نوروز، یا روز نو، رستاخیز دوباره آدمی است و به همان اندازه که در احساس و زندگی ما طنین حیات و رویش دارد، نوای مرگ نیز هست . این نوا، نه نوایی غمگنانه، که برای مؤمنان سرود آزادی و شمیم گل است . چنان که رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏و آله) فرمود: «الموت ریحانة المؤمن‏» (2) ، و نیز آن که: «افضل الزهد فی الدنیا ذکر الموت، و افضل العبادة ذکر الموت، و افضل التفکر ذکر الموت، فمن اثقله ذکر الموت وجد قبره روضة من ریاض الجنة‏» (3) ; بهترین پارسایی در دنیا یاد مرگ است، بهترین عبادت یاد مرگ است و بهترین اندیشیدن در مورد مرگ است . پس کسی که یاد مرگ پربارش گرداند، (پس از مرگ) قبرش را باغی از باغ‏های بهشت می‏یابد .

برای همین است که در همان «آغاز» - که گویی نخستین روز آفرینش است - او را می‏خوانیم و از او تحویل به احسن الحال را می‏خواهیم . نوروز حیات مجدد آدمی و فرصتی دیگر برای شروع! تولدی دیگر! تا خورشید وجودمان از نو سر زند، شکوفه احساسمان در نسیم صبح صادق زمین به گل بنشیند و بشارت حیاتی دیگر و تولدی دیگر و بهتر از پیش را بدهد . چنانچه حج و عرفات و مبعث و غدیر تولدی دیگرند . نوروز تجربه معاد است و تکرار آن، تداوم تکرار این یادآوری که ما نیازمند تولدهای مکرر و برانگیخته شدن‏های دائم‏ایم .

هر سال با رسیدن بهار، نوروز دوباره به میان ما ایرانیان باز می‏گردد و به همراه خود نشاط و نوشدگی را به ارمغان می‏آورد . برای ما ایرانیان عید نوروز اکنون از همان لحظات آغازینش با مذهب در آمیخته است و با دعای تحویل سال پا به خانه‏های پاکیزه و تزیین شده ما می‏گذارد و حال و هوای خانه‏ها و شهر و روستا و روابط اجتماعی ما را تغییر می‏دهد .

می‏گویند: پاییز هم نوای روح عارفان است و احساس‏های بلند با پاییز و غروب آشناترند . اما همین احساس‏ها پس از سردی و مردگی زمستان، دوباره در بهار می‏شکفد . راستی چرا هر گاه روحمان سرشار از حزن است، پاییز را غمگنانه و عمیق احساس می‏کنیم که گویا آخرالزمان و پایان دنیاست و غریبانگی عارفان در دنیا را تجربه می‏کنیم . بهار و عید، سبزی و خرمی معنی متفاوت و عمیق‏تری، فراتر از شادی‏های سطحی و کودکانه برای ما دارد . در واقع به میزانی که پاییز را عارفانه‏تر حس می‏کنیم، بهار را عاشقانه‏تر ادراک می‏کنیم . مثل این که رنج‏سردی و مرگ و خواب زمستان را طراوت بهار و زندگی دوباره و نوروز حیات جبران می‏کند . چقدر روح‏های افسرده نیازمند نوروز و بهار و تحویل حال به احسن‏الحالند .

در نیم‏نگاهی به تاریخ می‏توان دید که ایرانیان اعیاد چندی داشته‏اند، مانند: مهرگان (از شانزدهم تا بیست و یکم مهر ماه، به مدت پنج روز که جشن برداشت محصول بوده است)، تیرگان (جشن تابستانی آب پاشی)، سده (شب دهم بهمن ماه با روشن کردن آتش برای شکستن سرما) و در نهایت نوروز .

از این جشن‏ها، این فقط نوروز است که نه تنها توانسته است همچون گذشته زنده و برقرار بماند، بلکه تبدیل به مناسبتی دینی نیز بشود . اما چرا؟ با آن که مناسبت‏های دیگر نیز به اندازه نوروز و گاهی بیش از آن اهمیت داشته است .

این رویداد در آن واحد، ریشه در هر دو سوی این پیوند مبارک داشته است; یعنی هم در مضمون و شکل آموزه‏های دینی، به ویژه در مورد طبیعت و هم در خصلت ویژه ایرانیان .

هنگامی که به تلقی دین از طبیعت مانند: آب، درختان، زمین و احیای آن، آسمان، ستارگان، خورشید، ماه، روز و شب، صبحگاه، نخل، انجیر، زیتون، کوه سینا، زنبور عسل، عنکبوت، گاو، شتر، مورچه و بسیاری دیگر می‏نگریم; توجه ویژه دین را به طبیعت می‏توانیم دریابیم . چه بسیارند از این موجودات که خداوند به آنها قسم خورده است . آن چه در تعالیم دینی مشهور است، آن است که این تعالیم بر آشتی با طبیعت و نگاهداشت‏حرمت آن متکی‏اند . به شکلی که در دستورات دینی، کاشت درخت و نگاهداری آن بسیار سفارش شده است و شکستن شاخه‏های آن به شکستن بال فرشتگان تعبیر شده است .

در عین حال، متون و منابع دینی اسلامی، سرشار از چند لایگی و عمق است که گاهی از آن به ذوبطون بودن تعبیر می‏شود . این منابع دارای مفاهیم عمیق به طور طبیعی در دسترس همگان بوده است، اما در میان اقوامی که دعوت به اسلام شدند، ایرانیان بیش از اقوام دیگر اشارات لطیف و نغز ادبیات عارفانه دینی را از طبیعت و آیات آفاقی و انفسی آن، درک و حس کردند و به آن گراییدند . این ایرانیان بودند که نگرش‏ها و اشارات زیبای دینی را در مورد طبیعت‏به خوبی دریافتند و در بسط آن کوشیدند و آنها را در فضای فرهنگی زندگی خویش با نثر و نظم و ادبیات شفاهی درآمیختند و خالق آثار بزرگ و به یاد ماندنی در این عرصه‏ها شدند .

نوروز در چشم انداز آموزه‏های دینی
اصلی‏ترین روایتی که برای نوروز مجموعه‏ای از مناسبت‏ها را برمی‏شمرد، روایت معلی بن خنیس از اصحاب امام صادق (علیه‏السلام) است . او می‏گوید: «روز نوروز به محضر امام (علیه‏السلام) وارد شدم . امام از من پرسید: آیا می‏دانی امروز چه روزی است؟ عرض کردم: فدایتان شوم . این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می‏دارند و به یکدیگر هدیه می‏دهند . امام صادق (علیه‏السلام) فرمود: قسم به خانه عتیقی که در مکه قرار دارد، این بزرگداشت، ریشه در زمان‏های دور دارد که برای تو شرح می‏دهم تا بدانی . عرض کردم: آقای من! اگر این را از شما فرا گیرم، برای من خوشتر است از این که مردگان خانواده‏ام زنده شوند و دشمنانم هلاک گردند . آن گاه امام (علیه‏السلام) فرمود: «ای معلی! روز نوروز روزی است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت که تنها او را بپرستند و شرک نورزند و به پیامبران و امامان و حجت‏هایش ایمان بیاورند و این روز اولین روزی است که در آن خورشید دمید و بادهای بارور کننده بر درختان وزید و گل‏ها و شکوفه‏های زمین آفریده شد و این روز، روزی است که کشتی نوح پس از طوفان بر کوه جودی نشست . این روز، روزی است که در آن خداوند آن هزار نفری را که از بیم مرگ از سرزمینشان بیرون رفته بودند، زنده کرد . پس به ایشان فرمود: بمیرید . و آن گاه حیاتشان بخشید . این روز، روزی است که جبرئیل بر پیامبر نازل شد و نیز روزی است که پیامبر اکرم علی (علیه‏السلام) را بر دوش خود سوار کرد تا همچون ابراهیم (علیه‏السلام) بت‏های عرب را درهم بکوبد و به زیر افکند . در این روز، پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏و آله)، علی (علیه‏السلام) را به وادی جن فرستاد تا از آنان برای پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏و آله) بیعت‏بگیرد . این روز، روزی است که برای بار دوم برای علی (علیه‏السلام) بیعت گرفته شد . در این روز، علی (علیه‏السلام) بر اهل نهروان پیروز شد و ذوالثدیه را کشت . نوروز روزی است که قائم ما و صاحبان امر ظهور می‏کنند و در این روز، قائم ما بر دجال چیره می‏شود و او را در کنار کوفه به دار می‏زند . هیچ نوروزی نمی‏رسد، مگر این که ما در آن منتظر فرج هستیم; زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست که عجم آن را حفظ نمود و شما اعراب ضایعش کردید .» (4)

این روایت‏یا برخی از فرازهای آن، به مناسبت‏های مختلف در ابواب مختلف منابع روایی آمده است . راوی این حدیث، یعنی معلی بن خنیس، راوی بیش از هشتاد روایت دیگر نیز هست که در زمان امام صادق (علیه‏السلام) به دستور ماموران حکومتی کشته می‏شود . از میان عالمان علم رجال، مرحوم نجاشی و مرحوم ابن‏غضائری او را تضعیف نموده‏اند، اما مرحوم شیخ طوسی او را از راویان ممدوح می‏داند . در نهایت صاحب «معجم رجال الحدیث‏» محققانه و پس از نقل دو دسته روایات مدح و ذم او، ایشان را مردی جلیل القدر و از شیعیان خالص امام صادق (علیه‏السلام) می‏داند . روایت‏های مدح او که شامل روایات صحیح هم می‏باشد، بسیار فراوان است و در کلام امام (علیه‏السلام) تصریح شده است که او اهل بهشت است . از این رو، معلی بن خنیس، مردی راستگو و موثق محسوب می‏گردد; چرا که در غیر این صورت، چگونه ممکن بود مورد عنایت امام (علیه‏السلام) بوده و مستحق بهشت‏باشد . نظر شیخ طوسی نیز مؤید این بیان است . به هر حال، این راوی، بر شیوه و راه امام صادق (علیه‏السلام) درگذشته است . پس با توجه به این تحقیق، تضعیف‏های مطرح شده منتفی خواهد بود . (5)

در این باب، روایت دیگری از امام کاظم (علیه‏السلام) وارد شده است که مخالف حدیث فوق است . راوی می‏گوید: «منصور (عباسی) برای تهنیت روز عید نوروز، خدمت امام (علیه‏السلام) رسید . امام (علیه‏السلام) فرمود: «انی قد فتشت الاخبار عن جدی رسول‏الله (صلی‏الله‏علیه‏و آله)، فلم اجد لهذا العید خبرا، و انه سنة‏الفرس و محاها الاسلام، و معاذالله ان نحیی ما محاها الاسلام . . .» (6) ; من اخبار جدم رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏و آله) را بررسی کردم، اما هیچ نشانی از این عید در آن نیافتم . این عید سنت ایرانیان است و اسلام آن را از بین برد، و ما از این که آن چه را که اسلام از بین برده است، احیا کنیم، به خدا پناه می‏بریم . آن گاه منصور گفت: ما برای سیاست‏سپاه چنین می‏کنیم .(. . . چرا که بسیاری از سربازان سپاه عباسی از ایرانیان بودند).

مرحوم مجلسی در ذیل این روایت می‏گوید: «این خبر مخالف خبر معلی است و بر عدم اعتبار شرعی نوروز دلالت می‏کند . اما اخبار معلی از نظر سند و هم شهرت، بین اصحاب قوی‏تر است . شاید بتوان روایت اخیر را بر تقیه حمل نمود; چرا که خبر معلی حاوی مطالبی است که مورد تقیه بوده است (مانند بیعت امام علی (علیه‏السلام))، به همین دلیل اظهار تبرک برای نوروز در چنین شرایطی پنهان شده است .» (7)

در حدیثی دیگر می‏خوانیم: «واتی علی (علیه‏السلام) بهدیة النیروز . فقال (علیه‏السلام): ما هذا؟ فقالوا: یا امیرالمؤمین! الیوم النیروز . فقال (علیه‏السلام): اصنعوا لنا کل یوم نیروزا» (8) ; برای علی (علیه‏السلام) هدیه نوروزی آوردند . امام فرمود: این چیست؟ گفتند: ای امیر مؤمنان! امروز نوروز است . امام فرمود: پس هر روز ما را نوروز کنید . و بدین گونه امام (علیه‏السلام) سنت هدیه دادن را تشویق نمودند . و یا در جایی دیگر: «روی انه (علیه‏السلام) قال: نوروزنا کل یوم‏» (9) ; هر روز ما نوروز است . و باز امام علی (علیه‏السلام) فرمود: «فنوروزا ان قدرتم کل یوم‏» (10) ; اگر می‏توانید هر روز را نوروز کنید .

در این روز، بر آداب مذهبی و معنوی‏ای همچون غسل و نماز و روزه تاکید شده است: امام صادق (علیه‏السلام) فرمود: «اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک و تکون ذلک الیوم صائما» (11) ; چون روز نوروز آمد، غسل کن و پاکیزه‏ترین لباست را بپوش و خود را به خوشبوترین عطرهایت معطر کن و در این روز، روزه‏دار باش .

فقهای شیعه، مبتنی بر روایاتی که برخی از آنها ذکر شد، نوروز را روزی جلیل القدر دانسته‏اند و غسل و نماز برخی دیگر از اعمال را برای آن مستحب دانسته‏اند . از آن جمله‏اند: یحیی بن سعید حلی (قده) در «الجامع للشرایع‏» (12) ، علامه حلی (قده) در «منتهی المطلب‏» (13) ، ابن فهد حلی (قده) در «مهذب البارع‏» (14) ، شیخ بهایی (قده) در «جامع عباسی‏» (15) ، و فاضل اصفهانی (قده) در «کشف اللثام‏» (16) .

اما اهل سنت، نوروز را تقریبا بالاتفاق از اعیاد کفار می‏دانند; چنان چه عظیم آبادی در «عون المعبود» (17) بر آن تصریح دارد . ابن ابی شیبه در «مصنف‏» (18) ، روزه آن را به دلیل تشبه به مجوس مکروه می‏داند و متقی هندی در «کنز العمال‏» ، در روایتی از امام علی (علیه‏السلام) نقل می‏کند: «نیروزنا کل یوم بالماء» (19) و نیز از ابن عمر نقل می‏کند که هر که به آداب نوروز عمل کند، از عجم محسوب می‏گردد . (20) محمد طاهر بن هندی فتنی در «تذکرة الموضوعات‏» ، روایات امر به روزه نوروز را جعلی دانسته و المناری در «فیض القدیر شرح جامع الصغیر» (21) ، صراحتا تعظیم نوروز را تعظیم روز کفر و غیر مجاز می‏داند . و جلال‏الدین سیوطی نیز در «الدر المنثور» (22) ، اعتکاف در مساجد را در این روز، اعتکاف بر کفر تلقی می‏کند .

اما نوروز را باید فارغ از برخی بی‏اخلاقی‏ها شناخت و از او که یادآور توحید است، به بهانه سودجویی برخی احساس‏های سطحی و نازل قهر نکرد و در آیینه آن خداوند و پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏و آله) و وصایت و عشق و آسمان و پرواز و فلاح را دید . تلقی عارفانه از نوروز، تلقی‏ای عمیقا دینی است که به نظر می‏رسد ائمه هدی (علیهم‏السلام) با برخورد ویژه‏ای که با آن داشته‏اند می‏خواسته‏اند ما را به سوی آن توجه دهند . روزه، غسل، صله رحم، لباس‏های تمیز، نمازهای خاص، عطر، پیوند با غدیر، شکستن بت‏های جاهلی و شکست جهل و خرافه و یادآوری انتظار فرج، مجموعه‏ای بی‏بدیل از بازسازی عارفانه سنتی قومی - و شاید دینی پیامبران گذشته - و تبدیل آن به سنتی دینی، طبیعت دوستانه و انسان دوستانه است . چنین رویدادی عینا در بسیاری از احکام امضایی اسلام همچون حج، بسیاری از احکام حقوقی و نماز و روزه تکرار شده است .

از این رو نه تنها باید نوروز را پاسداشت که باید بر آنچه فرایاد ما می‏آورد تاکید روزافزون نمود .

پی‏نوشتها:

1) تلک الایام نداولها بین الناس .(. . آل عمران/140).

2) بحارالانوار، ج 82، ص 168 .

3) همان، ج 6، ص 137 .

4) همان، ج 56، ص 92 .

5) برای تفصیل این بحث ر . ک به سید ابوالقاسم موسوی خویی، معجم‏الرجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، طبع جدید، ج 19، ص 269- 258 .

6) مناقب، ج 4، ص 319 .

7) بحارالانوار، ج 56، ص 101 و 100 .

8) وسائل الشیعه، ج 12، ص 288، ح 14 .

9) همان، ح 15 .

10) مستدرک الوسائل، ص 205، ح 8 .

11) بحارالانوار، ج 56، ص 101 .

12) یحیی‏بن‏سعیدحلی، الجامع للشرایع، چاپ مؤسسه سید الشهدا (علیه‏السلام)، قم، 1407، ص‏33 .

13) علامه حلی، منتهی المطلب، مجمع البحوث الاسلامی، ج 2، مشهد، 1413 .

14) ابن‏فهدحلی، مهذب البارع، ج‏1، جامعه مدرسین، قم، 1407 .

15) شیخ بهایی، جامع عباسی، مؤسسه انتشارات فراهانی، ص 11 .

16) فاضل اصفهانی، کشف‏اللثام، ج 1، کتابخانه آیت الله نجفی (ره)، قم، 1405، ص 11 .

17) محمد شمس‏الحق عظیم آبادی، عون المعبود، ج 3، ص 342 .

18) ابن ابی شیبه کوفی، مصنف، ج 2، ص 511 .

19) متقی هندی، کنزالعمال، مؤسسه الرساله بیروت، ج 14، ص 189- 179، خ 38299 .

20) همان، ج 15، ص 408، خ 41598 .

21) محمدعبدالرؤوف المناوی، فیض القدیر، شرح جامع‏الصغیر، ج 4، چ اول، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1415، ص 669 .

22) جلال‏الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 1، دار المعرفه، 1365، ص 202 .

عبدالحمید آکوچکیان - سلام! نوروز


سه شنبه 8/12/1391 - 21:59
اخلاق

بهار، جلوه‏گاه پروردگار
با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می‏کند. چکاوک‏ها، هزار دستان و قمریان، نغمه‏ها و سرودهای فرح‏بخش و تازه سرمی‏دهند و انسان‏ها را به مهرورزی، گره‏گشایی و هم‏گرایی فرا می‏خوانند. بهار، پیام‏آور عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است و با آمدنش دل‏ها سرشار از سرور و جان‏ها معرفت می‏یابد.

بهار، پیام‏آور تعادل است و اینکه در سایه تعادل، زندگی زیبا می‏شود. با دیدن بهار، رحمت و محبت خداوند را به یاد می‏آوریم. در اینکه چشمه مهر ایزد همواره به سوی آدمیان و همه موجودات، سرازیر است و ما اگر او و نشانه‏هایش را فراموش کنیم، او هرگز ما را فراموش نمی‏کند و با دگرگونی فصل‏ها نیز به جلوه‏گری قدرت بی‏پایانش می‏پردازد تا شاید دلی به یاد او افتد و به شوق او بتپد و بر اثر تماشای جلوه‏هایش، اشک شوق از چشمی جاری شود.

اساسا جهان هستی، آینه‏دار خداست و جمال پروردگارش را به تماشا گذاشته است. به تعبیر زیبای حافظ:

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟  به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن 

بهار نیز یکی از باشکوه‏ترین جلوه‏های خدا در جهان هستی است که می‏توان با تماشای آن، نقبی به عالم معنا زد و راهی به سوی خدا یافت و جمال پروردگار را به تماشا نشست. چه زیبا سروده است، سعدی شیرازی:

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار  خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار 
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق  نه کم از بلبل مستی تو بنال ای هشیار 
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است  دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار 
خبرت هست که مرغان سحر می‏گویند  آخر ای خفته! سر از خواب جهالت بردار 

پیام متن:
1. زیبایی و شکوه بهار، درس مهرورزی و دگرگرایی و گره‏گشایی به آدمیان می‏دهد.

2. بهار؛ یعنی خداوند فراموششان نمی‏کند؛ و جلوه‏گری دوباره بهار، دل‏ها را در یاد خویش عطرآگین می‏سازد.

3. با دیدن جلوه‏های خداوند در فصل بهار، بیش از پیش به عظمت و مهر خداوندی پی می‏بریم.

کمتر از طبیعت نباشیم، ما نیز دگرگون شویم

طبیعت به عنوان یکی از نشانه‏های خدا، سرشار از درس و عبرت است. دلی که بیدار است، در هر پدیده‏ای عبرتی می‏بیند و از هر نشانه‏ای، درسی می‏آموزد. بیداردلان، از بهار، درس تحول و نوشدن می‏آموزند. به تعبیر رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله : «آن کس که با تغییر دنیا از وضعی به وضع دیگر آگاه نشود، از غافل‏ترین مردمان است».

اگر طبیعت شکوفا و زیبا می‏شود، ما نیز می‏توانیم. اگر بهار، فصل سرزندگی و طراوت است، چرا ما این‏گونه نباشیم؟ از امام خمینی رحمه‏الله در این‏باره نقل است:

در دعای روز نوروز، از خدای متعال درخواست می‏کنیم که حال ما را به بهترین حالات برگرداند. هرجا که باشیم و هر چه نیکویی در حال ما باشد، نیکوتر از آن هم هست. باید توجه داشته باشیم که دگرگونی هر پدیده‏ای در عالم، به دست انسان است و همه تحول‏ها با اراده انسان انجام می‏گیرد. اگر انسان بخواهد در وضعیت جامعه خود، کشور خود و زندگی خود تحول ایجاد کند، باید این تحول را در خود آغاز کند؛ تحول اخلاقی و درونی، رفتن به سوی صفا و انسانیت، عبودیت پروردگار و تسلیم (شدن) در برابر اراده خداوند عالم و آفریننده هستی؛ که این تحول، سعادت انسان‏ها را تضمین می‏کند.

پیام متن:
از قافله بهار عقب نمانیم و درس دگرگونی برای بهتر شدن و شکوفایی و طراوت بیاموزیم.

بهار، یادآور رستاخیز
همه ساله با فرارسیدن زمستان، فروغ زندگی از سیمای طبیعت رخت برمی‏بندد و افسردگی و پژمردگی جای آن را می‏گیرد و طبیعت به شکل موجودی بی‏جان درمی‏آید. پس از مدتی، با فرارسیدن بهار، روحی دوباره در کالبد طبیعت بی‏جان و افسرده دمیده می‏شود و طبیعت لباس حیات بر تن می‏کند و این‏گونه است که رستاخیز انسان و جهان، با پیدایش بهار به تماشا گذاشته می‏شود. از همین رهگذر، پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: «اِذا رَأَیتُم الرَّبیعَ فَأَکْثِروا ذِکرَ النُّشورِ؛ هر وقت بهار را دیدید، بسیار از قیامت یاد کنید».

مولوی نیز در این‏باره چه خوش سروده است که:

این بهار نو ز بعد برگ‏ریز  هست برهان بر وجود رستخیز 
در بهاران رازها پیدا شود  هر چه خورده است این زمین رسوا شود 
رازها را می‏کند حق آشکار  چون بخواهد رُست، تخم بد مکار 

پیام متن:
زنده شدن طبیعت در فصل بهار، یادآور روز رستاخیز و زنده شدن مردگان است، در نتیجه بیداردلان در فصل بهار، به پرهیزکاری خود می‏افزایند.

عید نوروز و آداب آن در فرهنگ ایرانی و اسلامی
عید در لغت، به معنای «عود» و بازگشت است و در فرهنگ اسلامی، به معنای بازگشت به معبود است؛ یعنی انسان به سوی خالق خود بازگردد و به پاداش الهی دست یابد و این، عید اوست. امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: «هر روزی که در آن نافرمانی خدا نشود، عید است».

جشن نوروز، از واژه اوستایی «یس یسنه» به یادگار مانده و به معنای عید و ستایش و نیایش است. همه عیدهای ایرانیان باستان، دینی و با نیایش و دعا همراه بوده است. این جشن، به مدت 10 روز بود و مردم در آن به عبادت و به جای آوردن اعمال عید مشغول بودند. می‏گویند جمشید، پادشاه ایرانی، زمانی که بر تخت نشست، خاصان را طلبید و رسم‏های نیکو گذاشت و گفت: «خدای متعال شما را خلق کرده است. باید که به آب‏های پاکیزه تن را بشویید و غسل کنید و هر سال در این روز به همین دستور عمل کنید».

در روایت‏های ائمه معصومین علیهم‏السلام به برخی آداب عید نوروز نیز اشاره شده است. از جمله این آداب، صله رحم، دعا کردن و پاکیزه بودن است. در حدیثی از امام صادق علیه‏السلام می‏خوانیم: «چون نوروز فرارسد، غسل کن؛ پاکیزه‏ترین لباس خویش را به تن کن؛ به بهترین بوی خوش خودرا معطر کن و در آن روز، روزه بدار».

پیشوایان معصوم علیهم‏السلام همواره سفارش می‏کردند که همراه با تحول طبیعت، به دگرگونی اخلاقی خویش نیز همت گماریم.

پیام متن:
1. در اسلام به بسیاری از اعمال و آداب عید نوروز، اشاره شده است. مثل صله‏رحم، دعا و مناجات. ازاین‏رو، این عید پس از اسلام نیز در میان ایرانیان رواج داشته است.

2. توصیه به انجام آداب اسلامی از سوی اهل‏بیت علیهم‏السلام در عید نوروز به معنای، رنگ معنوی دادن به تفریحات شادی‏های نوروزی است.

نوروز از دیدگاه ائمه اطهار علیهم‏السلام
پیشوایان معصوم علیهم‏السلام هر سنتی را که بر پایه آیین‏های شرک‏آمیز و بت‏پرستی و ارزش‏های غیرالهی نباشد و بینش توحیدی را تقویت کند، تأیید می‏کردند. امام صادق علیه‏السلام به مُعَلَّی بن خُنَیْس درباره اهمیت نوروز می‏فرماید:

ای مُعَلّی، نورز، روزی است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت که تنها او را بپرستند و شرک نورزند و به پیامبران و امامان و حجت‏هایشان ایمان بیاورند. این روز، روزی است که بادهای بارور کننده بر درختان وزید و گل‏ها و شکوفه‏های زمین آفریده شد. این روز، روزی است که کشتی نوح پس از توفان، بر کوه جودی نشست. این روز، روزی است که جبرئیل بر پیامبر نازل شد. روزی است که پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله علی علیه‏السلام را بر دوش خود سوار کرد تا همچون ابراهیم علیه‏السلام بت‏های عرب را درهم بکوبد و به زیر افکند. در این روز، علی علیه‏السلام بر اهل نهروان پیروز شد. در این روز، قائم(عج) ما و صاحب امر ما ظهور می‏کند و هیچ نوروزی نمی‏رسد، مگر اینکه ما در آن منتظر فرج هستیم.

بهار و نوروز در شعر پارسی
سعدی درباره بهار چنین می‏سراید:

چون است حال بُستان ای باد نوبهاری  کز بلبلان برآمد فریاد بی‏قراری 
ای گنج نوش‏دارو، بر خستگان نگه کن  مرهم به دست و ما را مجروح می‏گذاری؟ 
هر ساعت از لطافت، رویت عرق برآرد  چون بر شکوفه و گل، باران نوبهاری 

صابر ترمذی، شاعر قرن ششم هجری و معاصر خاقانی و انوری و سنایی نیز چه خوش سروده است:

با حسن باغ و فرّ بهار و جمال گل  نیکوست حال ما، که نکوباد حال گل 
پر نقش آذری شد و پر صورت پری  باغ از بهار خرم و چشم از جمال گل 

فخرالدین عراقی، عارف مشهور قرن هفتم، از زودگذری بهار سخن می‏گوید و اینکه باید این موسم را بسیار غنیمت شمرد:

بیا بیا که نسیم بهار می‏گذرد  بیا که گل ز رُخَت شرمسار می‏گذرد 
بیا که وقت بهار است و موسم شادی  مدار منتظرم، وقت کار می‏گذرد 
ز راه لطف، به صحرا خرام یک نفسی  که عیش تازه کنم، چون بهار می‏گذرد 

خیام، فیلسوف و ریاضی‏دان نام آشنای قرن ششم و ترانه‏سرا و رباعی

‏گوی بی‏همتا، نوروز را چنین می‏خواند:

بر چهره گل، نسیم نوروز خوش است  در صحن چمن، روی دل‏افروز خوش است 
از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست  خوش باش و زدی مگو که امروز خوش است 
در رباعی زیبایی از پیشوای نستوه جماران، امام خمینی رحمه‏الله نیز آمده است:

بوسه زد باد بهاری به لب سبزه به ناز  گفت در گوش شقایق، گل نسرین صد راز 
بلبل از شاخه گل داد به عشاق پیام  که درآیید به میخانه عشاق نواز 

پیام متن:
شاعران لطیف طبع پارسی زبان، با ستایش از بهار، دیگران را به توجه کردن به این جلوه زیبای پروردگار و غنیمت شمردن لحظه‏های آن، فرامی‏خواندند.

نوروز از نگاه امام خمینی رحمه‏الله

امام خمینی رحمه‏الله ، مردم را به جنبه‏های معنوی عید نوروز آگاه می‏کرد و می‏فرمود:

آنچه در همه اعیاد، انسان ملاحظه می‏کند، همه‏اش مسئله ذکر و دعاست، نماز است، روزه است. در این عید (نوروز) هم که عید ملی است و اسلامی نیست، لکن اسلام هم مخالفتی با آن ندارد، باز می‏بینیم در روایتی که وارد شده از آداب امروز، روزه گرفتن است. از آداب امروز، دعا کردن و نماز خواندن است و این به ما می‏فهماند، اگر ملتی بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادی خودش را حفظ کند، باید در عیدش و غیرعیدش تذکر داشته باشد، به یاد خدا باشد، برای خدا باشد.

این پیشوای عظیم الشأن درباره تحویل سال و دعای ویژه آن می‏فرماید:

امیدوارم آن دعایی که در اول سال در حال تحویل خوانده می‏شود، «یا مقلب القلوب و الابصار؛ یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال؛ حول حالنا الی احسن الحال» و برای ملت ما تحقق پیدا کرده است، برای این سال، بالاتر از آن تحقق پیدا بکند. تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرت‏های ما در دست خدای تبارک و تعالی و به ید قدرت اوست و اوست که تدبیر می‏کند جهان را، لیل و نهار را، اوست که قلب را متحول می‏کند و بصیرت‏ها را روشن می‏کند و اوست که حالات انسان را متحول می‏کند.

پیام متن:
در نگاه امام خمینی، در روزهای عید نیز باید به یاد خدا و به فکر تحول و دگرگونی الهی بود.

نوروز از دیدگاه مقام رهبری
حضرت آیت اللّه‏ خامنه‏ای، بر تحول درونی در آغاز هر سال تأکید می‏کند و می‏فرماید:

تحول هر سال جدید شمسی که مصادف با نوای تحول در عالم طبیعت می‏باشد، فرصتی است برای اینکه انسان به تحول درونی خود و به اصلاح امور روحی و معنوی، فکری و مادی خود بپردازد و این دعای شریفی که در آغاز سال می‏خوانیم، درس همین تحول است. در این دعا از خدای متعال درخواست می‏کنیم که در حال ما و در وضعیت روحی و نفسانی ما یک تحول و دگرگونی مبارکی ایجاد کند.

مقام رهبری، مردم را در نوروز، به محاسبه اعمال سال گذشته سفارش می‏کند و می‏فرماید:

یکی از وظایف سال این است که هر کسی به حالت و حساب خود رسیدگی کند. این بهانه خوبی است که انسان به پشت سر خود برگردد و غفلت‏هایی را که انجام داده است، کوتاهی‏ها و کارهای ناشایستی که از او سر زده است و همچنین کارهای خوب خود را یک بار مشاهده کند. همه باید عادت کنیم که هر سالی که نو می‏شود، به مناسبت اول سال، به گذشته یک‏ساله خود نگاهی بکنیم. هر یک از نقاط مثبت و منفی، به ما پیامی می‏دهند.

همچنین در عید نوروز، همه را به صله‏رحم فرامی‏خواند:

عید نوروز، چیز خوبی است. وسیله‏ای است که با آن دل ما شاد می‏شود. انسان‏ها با یکدیگر ارتباط برقرار می‏کنند. صله‏رحم و صله احباب می‏کنند. انسان باید با ارحام صله بکند. این ارتباط عید نوروز است که بسیار خوب است.

همچنین مقام رهبری، همگان را به مردم‏دوستی در نوروز توصیه می‏کند که: «در این ایام (نوروز) به کمک مستضعفان بشتابید. کسانی که دارند و می‏توانند جمعاً به کسانی که ندارند و مستمندند، کمک کنند».

پیام متن:
مقام رهبری بر صله‏رحم، محاسبه اعمال سال گذشته، مردم‏دوستی، و تحول درونی در ایام نوروز تأکید دارد.

فاطمه‏سادات باقی‏پور    
 

 

سه شنبه 8/12/1391 - 21:59
تاریخ

نخستین روز از نخستین ماه سال شمسی را نوروز می‏گویند وایرانیان در این روز بزرگترین جشن ملی خود را برگزار می‏کنند. آریاییان در اعصارباستانی دو فصل گرما و سرما داشتند، در هر یک از این دو فصل جشنی برپا می‏داشتندکه هر دو آغاز سال نو به شمار می‏رفت; اولی را نوروز و دومی را مهرگان می‏نامیدند.

هر چند در دربار نخستین خلفای اسلامی به نوروز اعتنایی نمی‏شد، ولی خلفای بعدی‏اموی دوباره نوروز را گرامی داشتند و برای افزودن درآمد خود، هدایای نوروز راباب کردند. و با ظهور «ابومسلم خراسانی‏» و روی کار آمدن خلافت عباسی و نفوذبرمکیان و دیگر وزرای ایرانی و تشکیل سلسله‏های طاهریان و صفاریان، جشن‏های ایران‏بار دیگر رونق یافت.

با آنکه بسیاری از سنت‏های ایرانیان بعد از ظهور اسلام در ایران از بین رفت وسنت‏های اسلامی جای آنها را گرفت، اما عید نوروز کم و بیش در میان آنها باقی ماند.

شاید مصادف شدن روز غدیر خم در سال دهم هجری با عید نوروز در آن بی‏تاثیرنباشد.

علی کاظمی در مقدمه ترجمه کتاب سید عبدالرضا حسینی شهرستانی به نام «نوروزدر اسلام‏» نگاشته است: «با توجه به روایاتی که در باره نوروز رسیده است، معلوم‏می‏شود، نوروز پیش از اسلام روزی مورد توجه پیامبران و رهبران الهی بوده است و ازابتدا شادی و سروری که در این روز می‏شده است‏به خاطر امور معنوی و حوادث مذهبی‏که در این روز اتفاق افتاده بوده است، ... ولی همان‏گونه که در اثر مرور زمان‏بسیاری از واقعیت‏ها وارونه شده و بسیاری از حقایق تحریف گردیده، نوروز هم به‏صورت یک روز ملی و باستانی درآمده، شادی و سرور آن نیز به حساب امور مادی‏گذاشته شده است .. .» نوروز از جمله دستاویزهایی بوده است که سلاطین از آن‏بهره‏برداری کرده‏اند.

جمشید پادشاه بزرگ ایران باستان به همین منظور و به خاطر استفاده از همین‏فرصت، تاجگذاری خود را در روز نوروز انجام می‏دهد، و حتما تبلیغاتی هم به راه‏می‏انداختند که امروز، روز پیمان خلافت الهی است و مردم را دعوت می‏کردند که‏بیایند و با آوردن هدایای نوروزی با نماینده خدا بیعت کنند و تاجگذاری او راتبریک بگویند. با این مقدمه، پاسخ این سؤال; که چرا اعراب نوروز را ضایع ساختند؟

نیز روشن می‏شود:

در روایت معلی بن‏حنیس از حضرت امام صادق(ع) اشاره به همین حقیقت است. «...

این روز از روزهای ماست و از روزهای شیعیان ما به شمار می‏رود، که ایرانیان آن‏را حفظ کرده، و شما عرب‏ها آن را ضایع ساخته‏اید.

اعراب به پیروی از دستگاه خلافت‏بنی‏امیه و بنی‏عباس چون نوروز را روز ولایت وخلافت الهی می‏شناختند، سخت کوشیدند که این روز را مخفی کرده، ضایع سازند. و لذابرای لکه‏دار کردن نوروز، این روز را از بازمانده‏های مجوس معرفی کرده‏اند. تاجایی که می‏بینیم حضرت امام موسی بن‏جعفر(ع) نیز در مقام تقیه به منصور دوانقی‏می‏فرماید: «از رسم‏های فرس است و اسلام آن را از بین برده است ...» بعضی افراداین روایت را دلیل بر عدم مشروعیت نوروز گرفته‏اند; اما با توجه به روایات‏معارض، حمل بر تقیه شده است، و بهترین دلیل بر عظمت نوروز است و می‏رساند که‏خلفا تا چه اندازه برای از بین بردن نوروز می‏کوشیده‏اند و پس از یک دوره تبلیغات‏خلفا که نوروز کاملا مسخ و در افکار عمومی مسلمین از سنت‏های مجوس معرفی شده،اینک منصور دوانقی حضرت موسی بن‏حعفر(ع) را در این روز وادار به جلوس می‏کند تااز طرفی (مانند مامون) برای خود موفقیت کسب کند و از طرفی حضرت را در معرض‏اعتراضات اعراب قرار دهد ... به هر حال شکی نیست در اینکه از نظر اهل بیت(ع)نوروز از روزهای مهم مذهبی معرفی شده و تجلیل آن البته با آداب و رسومی که درروایات بیان شده است، بسیار پسندیده می‏باشد. روزه گرفتن، نماز خواندن، شکر نعمت‏ولایت‏بجا آوردن، تجدید بیعت‏با رهبران الهی و به زیارت مؤمنین و علمای ربانی‏رفتن.

اینها خلاصه اعمالی است که مسلمان‏ها در نوروز، به عنوان روز ولایت و روز پیروزی‏حق و عدالت انجام می‏دهد.

نوروز در روایات
بخشی از مضامین روایات در مباحث گذشته، بیان گردید، در این‏فرصت متن بعضی را مورد توجه قرار می‏دهیم.

1 آداب نوروز
«روی المعلی بن‏خنیس عن مولانا الصادق(ع) فی یوم النیروز: واذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک و تکون صائماذلک الیوم ...

معلی بن‏خنیس به نقل از امام صادق(ع) در باره نوروز می‏گوید: هنگام نوروز غسل‏کن، پاکیزه‏ترین لباس‏هایت را بپوش به خوشبوترین چیزها خود را خوشبو نما و در آن‏روز، روزه باش.

در دنباله روایت، دستور چهار رکعت نماز و سجده شکر و دعای مخصوص در این روزذکر شده است.» این حدیث مورد استناد بسیاری از فقها برای استحباب غسل و روزه ونماز در روز نوروز قرار گرفته است. صاحب وسایل این روایت را دو سه مورد نقل‏کرده است. صاحب جواهرالکلام، همین روایت را از مصباح و مختص آن نقل کرده و مستنداستحباب این اعمال در روز نوروز دانسته است. و مرحوم علامه مجلسی در زادالمعادمی‏فرماید:

به اسانید معتبره از معلی بن‏خنیس که از خواص حضرت امام صادق(ع) بوده (این‏روایت) منقول است.

2 روز پیمان با خدا
علامه مجلسی می‏گوید: در بعضی از کتب معتبره دیدم که:

معلی بن‏خنیس می‏گوید: روز عیدی خدمت امام صادق(ع) رفتم. پرسید: این روز رامی‏شناسی؟ گفتم: روزی است که عجم آن را بزرگ می‏شمرند و در آن به یکدیگر هدیه‏می‏دهند. حضرت فرمود:

قسم به بیت عتیق که در مکه است، این نیست مگر به جهت موضوعی قدیمی که برای توتفسیر می‏کنم ... نوروز، روزی است که خداوند از بندگان پیمان گرفت و آن اولین‏روزی است که خورشید کرد. و بادها وزیدن گرفت، کشتی نوح(ع) بر کوه «جودی‏» قرارگرفت و خداوند کسانی را که از خانه خارج شده بودند، زنده نمود ... و پیامبراسلام(ص) به اصحاب امر فرمود: «با علی(ع) به عنوان امارت مؤمنین بیعت کنند ...

و هیچ روزی نوروز نیست مگر اینکه در آن روز انتظار فرج داریم، زیرا نوروز ازروزهای ما و روزهای شیعیان ماست، عجم آن را حفظ کرد و شما آن را تضییع نمودید ...»

احمد بن‏فهد در کتاب مهذب البارع نظیر این روایت را آورده است.

3 روز ولایت
«معلی بن‏خنیس عن الصادق(ع): ان یوم النیروز هو الیوم الذی اخذفیه النبی(ص) لامیرالمؤمنین(ع) العهد بغدیر خم فاقروا له بالولایه فطوبی لمن ثبت‏علیها و الویل لمن نکثها ...

نوروز روزی است که پیامبر(ص) از مردم برای امیرمومنان(ع) پیمان ولایت گرفت ومردم آن را پذیرفتند، خوش به حال کسی که بر آن پیمان ثابت‏بماند، وای بر کسی که‏آن عهد را بشکند ...»

4 برآورده شدن نیاز
مفضل بن‏عمر می‏گوید: امام صادق(ع)در ضمن خبری طولانی فرمود: خداوند به حزقیل وحی فرمود یا حزقیل، این روز شریف وبا ارزش بزرگی است نزد من، و قسم خورده‏ام که کسی در این روز، نیازی از من طلب‏نکند، مگر آنکه برآورده سازم و آن روز نوروز است...

5 هر روز نوروز
«و اتی علی(ع) بهدیه النیروز فقال علیه السلام: ما هذا؟

قالوا: یا امیرالمؤمنین الیوم النیروز، فقال علیه السلام، اصنعوا لنا کل یوم‏نیروزا.

برای علی(ع) هدیه نوروزی آوردند، حضرت پرسید: این چیست؟ گفتند: ای امیرمومنان‏امروز نوروز است، فرمود: هر روز را برای ما نوروز بسازید.»

6 هدیه نوروزی
ابراهیم کرخی می‏گوید: از امام صادق(ع) سؤال کردم، در باره مرد ثروتمندی که روزمهرگان یا نوروز، مردم به او هدیه می‏دهند ولی او در عوض احسانی نمی‏کند. امام‏علیهم السلام فرمود: آیا آنها اهل نماز هستند؟

گفتم: آری.

فرمود: هدیه آنها را باید بپذیرد و او نیز در مقابل‏برای آنها هدیه‏ای بفرستد...

احمد محیطی اردکانی

سه شنبه 8/12/1391 - 21:58
شعر و قطعات ادبی

باد نوروز وزیده است به كوه و صحرا

جامه عید بپوشند، چه شاه و چه گدا

بلبل باغ جنان را نبود راه به دوست

نازم آن مطرب مجلس كه بود قبله نما

صوفى و عارف از این بادیه دور افتادند

جام مى گیر ز مطرب، كه روى سوى صفا

همه در عید به صحرا و گلستان بروند

من سرمست زمیخانه كنم رو به خدا

عید نوروز مبارك به غنى و درویش

یار دلدار! زبتخانه درى رابگشا

گرمرا ره به در پیر خرابات دهى

به سروجان به سویش راه نوردم نه به پا

سالها در صف ارباب عمائم بودم

تا به دلدار رسیدم، نكنم باز خطا [1]

 


 

 

حضرت امام(ره) ضمن مبارك شمردن عید نوروز بر فقیر و غنى و پوشیدن جامه نو در این ایام، و رفتن به كوه وصحرا و باغ و بستان را ستوده و در وصف بهار قصیده ذیل را سروده است:

 

 

بهار شد در میخانه باز باید كرد

به سوى قبله عاشق نماز باید كرد

نسیم قدس به عشاق باغ مژده دهد

كه دل ز هردو جهان بى نیاز باید كرد

كنون كه دست به دامان سرو مى نرسد

به بید عاشق مجنون، نیاز باید كرد

غمى كه در دلم از عشق گلعذاران است

دوا به جام مى چاره ساز باید كرد

كنون كه دست به دامان بوستان نرسد

نظر به سرو قدى سرفراز باید كرد [2]

 

 

باز حضرت امام(ره) درباره این عید سعید گفته است:

 

 

این عید سعید عید حزب الله است

دشمن زشكست خویشتن آگاه است

چون پرچم جمهورى اسلامى ما

جاوید به اسم اعظم الله است. [3]

 

 

و در رباعى ذیل «عید» را چنین توصیف كرده است:

 

 

این عید سعید عید اسعد باشد

ملت به پناه لطف احمد باشد

برپرچم جمهورى اسلامى ما

تمثال مبارك محمد(ص) باشد. [4]

 

 

و در قصیده طولانى «بهاریه» كه چند بیت آن آورده مى شود سروده است:

 

 

آمد بهار و بوستان شد اشك فردوس برین

گلها شكفته در چمن، چون روى یار نازنین

گسترده بادجان فزا، فرش زمرد بى شمر

افشانده ابرپرعطا بیرون حد، در ثمین

از ارغوان و یاسمن طرف چمن شد پرنیان

وز اقحوان و نسترن سطح دمن دیباى چین

از لادن و میمون رسد، هر لحظه بوى جان فزا

وز سورى و نعمان وزد، هردم شمیم عنبرین

از سنبل ونرگس جهان، باشد به مانند جنان

وز سوسن ونسرین زمین،چون روضه خلدبرین

از فر لاله بوستان گشته به ازباغ ارم

وز فیض ژاله گلستان، رشك نگارستان چین

از قمرى و كبك و هزار آید نواى ارغنون

و ز سیره و كوكو وسار، آواز چنگ راستین

تا باد نوروزى وزد، هرساله اندر بوستان

تا ز ابر آذارى دمد ریحان و گل اندر زمین

بر دشمنان دولتت هر فصل باشد چون خزان

بر دوستانت هر مهى بادا چو ماه فرودین. [5]

پى نوشتها:

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

[*]. ماهنامه فرهنگ كوثر.

 

 

[1]. دیوان شعر امام خمینى(ره)، ص 39، چاپ ششم، دفتر نشر آثار حضرت امام(ره)، سال 1374 شمسى.

 

 

[2]. همان، ص 80.

 

 

[3]. همان، ص 196.

 

 

[4]. همان، ص 206.

 

 

[5]. همان، ص 261 و 262.

سه شنبه 8/12/1391 - 21:58
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته