• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 42209
تعداد نظرات : 4513
زمان آخرین مطلب : 4105روز قبل
تاریخ
گشایش کانال سوئز
کانال سوئز در چنین روزی از سال ۱۸۶۹ میلادی در مصر گشایش یافت و اتصال دریای سرخ و مدیترانه عملی شد.
طرح اتصال دریای سرخ و دریای مدیترانه، به روزگار باستان بازمی‌‏گردد و گفته می‌‏شد که این طرح، اولین‌بار در زمان حکومت هخامنشیان عملی گردید. اما این کانال پس از چندی در زیر شن‏های بیابان پر شد و آثارش از میان رفت. بیش از ۲۳ قرن بعد، اوج‏گیری رقابت‏های استعماری انگلستان و فرانسه در قرن نوزدهم میلادی و تلاش هرکدام از آن‌ها در برتری‏جویى نظامی - تجاری باعث شد تا بار دیگر این طرح عنوان شود و این‌بار فرانسه به‌عنوان یک قدرت صنعتی - نظامی و درحقیقت به‌عنوان یک دولت استعماری درصدد برآمد تا ساخت این کانال را عملی سازد.
از این‌رو، طرح حفر کانال در سال ۱۸۵۴م توسط یک مهندس فرانسوی به‌نام فردیناند دول تهیه شد و کار حفر آن از ۲۵ آوریل ۱۸۵۹م آغاز گردید. در این میان، از آنجا که بین فرانسه و انگلیس، رقابت آشکاری در میان بود، انگلستان از ارائه هر نوع کمک به فرانسه مضایقه نمود، چرا که حفر کانال به قدرت فرانسه می‌‏افزود.
بنابراین، فرانسویان بدون کمک گرفتن از هیچ کشوری به‌تنهایى اقدام به این کار نمودند و ظرف مدت ده سال، با هزینه‏ای بالغ بر چهارصد میلیون فرانک، این پروژه را به اتمام رساندند. طول این کانال حدود یک‏صد و هفتاد کیلومتر، عرض آن ۶۰ متر و عمیق‏‌ترین نقطه آن، ۲۲ متر عمق داشت که بعد‌ها وسعت بیش‌تری یافت به‌طوری‌که عرض آن به ۲۰۰ متر رسید.
کانال سوئز در تاریخ هفدهم نوامبر سال ۱۸۶۹ میلادی طی تشریفاتی گسترده با حضور امپراتور فرانسه و عبور کشتی حامل وی، افتتاح شد. علت حفر کانال سوئز توسط فرانسه این بود که در آن زمان، سرزمین مصر تحت استعمار فرانسه قرار داشت و با حفر این کانال، راه ارتباط دریایى اروپا به طرف ساحل شرقی قاره افریقا و شبه قاره هند و شرق آسیا بسیار کوتاه می‌گردید. این کانال منافع اقتصادی ویژه‏ای برای مصر فراهم آورد و تجارت منطقه را تحت تأثیر قرار داد چرا که مسیر عبور کالا از آسیا و اقیانوسیه به اروپا را بسیار کاهش می‌‏داد. هم‏چنین کانال سوئز مرز بین دو قاره آسیا و افریقا به‌شمار می‌‏رود.
پنج شنبه 26/8/1390 - 19:10
تاریخ
مرگ رابرت اوون؛ فیلسوف اجتماعی
مرگ رابرت اوون فیلسوف اجتماعی انگلیس در چنین روزی از سال ۱۸۵۸ میلادی روی داد.
رابرت اوون فیلسوف انگلیسی در ۱۴ مه ۱۷۷۱م در انگلستان به‌دنیا آمد. وی تا ۹ سالگی به تحصیل پرداخت و از آن پس وارد بازار کار شد. اوون پس از چندی به‌دلیل لیاقت و کفایت خود، ترقی کرد به‌طوری‌که در ۱۹ سالگی رئیس یک کارخانه ریسندگی گردید. اما احساس کرد که جای‏گزین ساختن ماشین به‌جای کارگر در کارخانه، مصائب بسیاری برای خانواده‏های کارگران ایجاد می‌‏کند.
وی سعی کرد که با چنان اثرات شومی از راه تشکیل تعاونی مبارزه کند. با این حال، این اقدامات، توفیقی به بار نیاورد، اما تلاش‏های دیگر اوون برای اصلاحات اجتماعی، بیش‌تر ثمربخش واقع شد. اوون درصدد یافتن راهی برای آسایش کارگران بود تا این‏که اصول سوسیالیسم مبتنی بر تعدیل ثروت، جلوگیری از جمع شدن سرمایه در دست افراد معدود، تسلط دولت بر مؤسسات بزرگ اقتصادی و اولویت منافع و مصالح اجتماعی بر منافع فردی را برای وصول به هدف خود برگزید.
اوون برای این منظور، از ساعات کار کارگران کاست، کارخانه خود را به وسائل بهداشتی مجهز کرد و استخدام کودکان را ممنوع نمود. وی هم‏چنین با نوشتن مقالاتی، از طبقه زحمت‏کش که اکثریت جامعه را تشکیل می‌‏دادند حمایت کرد و از بی‏عدالتی‏هایى که در حق توده مردم و کارگران روا داشته می‌‏شود، انتقاد نمود.
در نتیجه تلاش‏های اوون، نخستین قانون مربوط به کارخانه و کارگر در سال ۱۸۱۹م در پارلمان انگلیس به تصویب رسید و این اولین قانونی بود که از سوءاستفاده کارفرمایان از فقر کارگران جلوگیری می‌‏کرد. اقدامات اوون در بهبود وضع کارگران تأثیر به‌سزایى داشت، هرچند مخالفت گروه کثیری از صاحبان کارخانه‏‌ها را برانگیخت. تأسیس شرکت‏های تعاونی نیز از افکار اوون بود.
نظر او مبنی بر پیدایش خطر اقتصادی، ناشی از توزیع غیرعادلانه ثروت بود و تصریح می‌‏نمود که همه دسته‏بندی‏‌ها و همه بدبختی‏هایى که‌ نژاد بشر با آن دست به گریبان است، برخاسته از عدم تعادل ثروت می‌‏باشد. این اندیشه به‌صورت فلسفه مجادله طبقاتی میان کارگر و سرمایه‏دار توسط کارل مارکس، بنیان‏گذار مارکسیسم تکامل یافت و پایه نظام‏های مارکسیستی و سوسیالیستی دنیا گردید. رابرت اوون سرانجام در تاریخ هفدهم نوامبر سال ۱۸۵۸ میلادی در سن هشتاد و هفت سالگی درگذشت.
پنج شنبه 26/8/1390 - 19:9
شهدا و دفاع مقدس
«... یاد شهیدان نباید در جامعه‏ ما از ذهنیت‏ها خارج شود. شهیدان را باید زنده نگه داشت. نگذارید غبارهاى فراموشى روى این خاطره‏هاى گرامى را بگیرد.» (از بیانات رهبر معظم انقلاب) در ادامه، مختصری از زندگی‏نامه یک تن از شهدایی که در تاریخ ۲۶ آبان‌ماه به شهادت رسیده ‏است را می‏خوانیم.
.
شهید صفر علی‌نژاد
تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۳۵
تاریخ شهادت: ۲۶ آبان ۱۳۵۹
محل تولد: مازندران، نکا، خرم‌چماز
طول مدت حیات: ۲۴ سال
محل شهادت: منطقه عملیاتی سوسنگرد
مزار شهید: روستای خرم‌چماز


• شهید صفر علی‌نژاد در تاریخ هشتم خرداد ۱۳۳۵ش در خانواده‌ای بسیار مذهبی و متدین و از مادری زحمت‌کش و مهربان در یکی از روستاهای نکا (خرم‌چماز) دیده به جهان هستی گشود... در طول تاریخ و اعصار، انسان‌هایی زاده می‌شوند که تولدشان خیر و برکت بی‌شماری برای دیگران دارد، بعضی چون شمع می‌سوزند و از روشنایی‌شان، سایرین بهره‌مند می‌شوند. شهدای ایران‌زمین نیز هم‌چون سرورشان اباعبدالله الحسین (ع) در کربلای ایران با هدیه جان شیرین خود روشنی‌بخش جامعه شدند... صفر، فرزند چهارم خانواده بود و از نظر اخلاق و کردار، جوان بسیار خوبی بود و در بین دوستان و آشنایان، جایگاه قابل توجهی داشت. وی در سن ۲ سالگی پدر مهربانش را از دست داد و سرپرستی او بر عهده مادر فداکار و برادری دلسوز نهاده شد. وی در سن ۱۳ سالگی تسلط کامل بر قرائت قرآن داشت که این هنر را خود در خانه و با همت و سعی فراوان آموخت. وی طی ماه‌های محرم و رمضان، دعا می‌خواند و مداحی و نوحه‌خوانی می‌کرد. این شهید بزرگوار هم‌چنین یکی از اعضای فعال هیئت علی‌اصغر که در مسجد روستای زادگاهش تشکیل می‌شد، بود که در شب‌های محرم و رمضان و شب‌های دیگر، مشغول به دعا و سینه‌زنی می‌شدند و برای سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) عزاداری می‌کردند. صفر در سن ۲۰ سالگی به خدمت سربازی فراخوانده شد و ۲ سال سربازی را پشت سر گذاشت. وی بعد از پایان خدمت برای تشکیل زندگی، از روستای خود به شهر نکا نقل مکان کرد و توانست در شرکت سیمان نکا مشغول به‌ کاری شرافتمندانه شود تا نانی حلال را برای خانواده‌اش - که تازه تشکیل داده بود - فراهم کند. ولی طولی نکشید که جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق بر ضد جمهوری اسلامی ایران آغاز شد و شهید علی‌نژاد برای دفاع از خط امام (ره) وانقلاب که خط مستقیم دین و عدالت بود و برای دفاع از ناموس و مرز و بوم کشورش به‌طور داوطلب راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد. وی در منطقه جنگی سوسنگرد و اهواز مشغول به خدمت شد که بعد از مدتی تلاش خالصانه برای حمایت از مرز و بوم کشورش در منطقه عملیاتی سوسنگرد و در تاریخ بیست و ششم آبان‌ماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در ماه محرالحرام، مرگ در راه پروردگارش را به جان خرید و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید صفر علی‌نژاد را پس از تشییعی باشکوه، در روستای محل تولدش، خرم‌چماز به خاک سپردند.

پنج شنبه 26/8/1390 - 19:8
تاریخ
زادروز حامد بهداد؛ بازیگر شناخته‌شده
حامد بهداد بازیگر شناخته‌شده سینما و تلویزیون ایران در چنین روزی از سال ۱۳۵۲ هجری شمسی متولد شد.
حامد بهداد، بیست و ششم آبان‌ماه سال ۱۳۵۲ هجری شمسی در مشهد به‌دنیا آمد. وی تا اوایل جوانی در نیشابور زندگی کرد. بهداد، دارای تحصیلات لیسانس بازیگری تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی است. وی برای اولین‌بار با فیلم «آخر بازی» ساخته همایون اسعدیان، به سینمای ایران معرفی و برای آن فیلم، کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از نوزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر شد.
وی بعد‌ها در قالب کاراکتر‌های مکمل، نقش‌های متعددی برای سینمای ایران بازی کرد. او در فیلم «روز سوم» (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۵ش) در نقش یک افسر عراقی که در بحبوحه محاصره خرمشهر، عاشق دختری خرمشهری می‌شود، ظاهر و برای دومین‌بار پس از «آخر بازی» کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین از دوره بیست و پنجم جشنواره فیلم فجر شد. بازی بهداد در این فیلم - که بارها از شبکه‌های مختلف تلویزیون پخش شده است - مورد توجه تماشاگران و برخی منتقدین قرار گرفت.
نقطه ضعف اصلی کارنامه بهداد، حضور در پروژه‌های متعدد از فیلم سینمایی، فیلم تلویزیونی، سریال گرفته تا فیلم کوتاه و حتی ویدئوکلیپ است. وی با حضور مداوم بر پرده سینما و صفحه تلویزیون، خود را - به‌اصطلاح - هزینه می‌کند درحالی‌که کم‌تر دستاوردی نصیبش می‌شود. تنها جایزه‌ معتبری که بهداد - پس از این‌همه حضور - تاکنون از سینمای ایران گرفته، یک سیمرغ بلورین نقش دوم برای «جرم» مسعود کیمیایی از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر بوده است.
بهداد تا این مقطع - آبان ۱۳۹۰ش - پس از حضوری یازده ساله در عرصه سینما و تلویزیون، بازی در نزدیک به ۵۰ پروژه سینمایی و تلویزیونی را در کارنامه خود دارد که به همان پرکاری مورد اشاره بازمی‌گردد. سریال «سقوط آزاد» به کارگردانی علیرضا امینی و فیلم تلویزیونی «به فاصله یک نفس» ساخته امیراحمد انصاری، تازه‌ترین کارهای پخش‌شده بهداد هستند
پنج شنبه 26/8/1390 - 19:7
تاریخ
درگذشت پورداود؛ ایران‏شناس برجسته
ابراهیم پورداود محقق و ایران‏شناس برجسته در چنین روزی از سال ۱۳۴۷ هجری شمسی درگذشت.
ابراهیم پورداود ایران‌شناس معاصر، اوستا‌شناس، نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در دانشگاه تهران در ۲۰ بهمن ۱۲۶۴ش (۲۸ جمادی‌الاولی ۱۳۰۳ق) در رشت، در محله سبزه‌میدان در خانواده‌ای ملاک و بازرگان به‌دنیا آمد. در پنج یا شش سالگی به مکتب میرزامحمدعلی رفت که محل آن اکنون آرامگاه پدر، برادران و خود اوست.
وی سپس تحصیلات مقدماتی فارسی و عربی را در مدرسه حاجی‌حسن رشت به مدیریت سیدعبدالرحیم خلخالی انجام داد. زمانی که در مدرسه حاجی‌میرزاحسن در سلک طلاب درس می‌آموخت، به مرثیه‌گویی پرداخت و دوستانش به وی تخلص «لسان» دادند. در ۱۲۸۴، در ۲۰ سالگی به‌همراه برادر و استادش عبدالرحیم خلخالی به تهران رفت و به آموختن طب قدیم پرداخت و از محضر محمدحسین‌خان سلطان‌الفلاسفه بهره برد.
در ۱۲۸۷ش از راه قم، سلطان‌آباد (اراک امروزی)، کرمانشاه، بغداد و حلب به لبنان رفت. در بیروت در مدرسه لوئیک به فراگرفتن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت و و در همانجا نام پورداوود را بر خود نهاد (برادرانش نام‌های داوودزاده و داوودی را برگزیدند). پس از دو سال و نیم اقامت در بیروت، برای دیدار خانواده به رشت برگشت و پس از مدتی در شهریور ۱۲۸۹ راهی فرانسه شد.
پورداود پس از بازگشت به ایران و بعد از اقامتی کوتاه در رشت، در رمضان ۱۳۲۸، از راه باکو و وین به فرانسه عزیمت نمود و نخست در دبیرستان شهر بووه نام‌نویسی و خود را برای ورود به دانشکده حقوق آماده کرد، آنگاه در رشته حقوق دانشگاه پاریس به تحصیل پرداخت و از محضر درس شارل ژید و پلانول استفاده کرد.
در جمادی‌الاولی ۱۳۳۲ با یاری محمد قزوینی، نشریه ایرانشهر را منتشر ساخت که در شعبان‌‌ همان سال، پس از نشر سه شماره آن و آغاز جنگ جهانی اول، تعطیل شد. شش ماه اول از دوره جنگ را در پاریس به‌سر برد ولی بر اثر شور جوانی و میهن‌دوستی و تبلیغات آلمانی‌ها، بر آن شد که پاریس را ترک کند. در ۱۳۳۳ به بغداد رفت و در ۲۹ رمضان‌‌ همان سال تا ۲۹ جمادی‌الاولی سال بعد، «روزنامه رستخیز» را منتشر کرد.
با پیشروی انگلیسی‌ها و تسخیر کوت‌العماره، پورداود راهی کرمانشاه شد و چند ماهی آنجا ماند؛ و چون آن شهر به‌وسیله روس‌ها افتاد، شبانه به قصر شیرین رفت و به بغداد بازگشت و در آن هنگام، ترکان عثمانی از انتشار «رستخیز» جلوگیری کردند. ناگزیر، وی از آنجا به حلب و سپس به استانبول رفت و چون در آنجا از خروج او ممانعت کردند بعد از مدتی به قصد اقامت در سویس، از راه بالکان به برلین عزیمت کرد. آلمانی‌ها نیز از خروج پورداود ممانعت کردند و او تا پایان جنگ جهانی اول و مدتی پس از آن در آنجا ماند.
در سال ۱۲۹۵ در دانشگاه برلین، و سپس در دانشکده ارلانگن به ادامه تحصیل در رشته حقوق پرداخت. در آنجا با سیدحسن تقی‌زاده آشنا شد و در نشر مجله «کاوه» با اوی همکاری کرد. همکاری با تقی‌زاده و نیز با محمد قزوینی و آشنایی با خاور‌شناسان آلمانی از جمله یوزف مارکوارت تأثیری ژرف بر اندیشه او نهاد و او را بیش از پیش به تحصیل و تحقیق درباره ایران باستان علاقه‌مند ساخت.
در شهریور ۱۲۹۹ با دختر یک دندان‌پزشک آلمانی ازدواج کرد و در تیرماه ۱۳۰۱ یگانه فرزندش پوراندخت به‌دنیا آمد. پورداود در ۱۳۰۳ به‌همراه خانواده به ایران بازگشت. در مهر ۱۳۰۴ به‌دنبال دعوت پارسیان هند به هندوستان رفت و دو سال ونیم در آنجا ماند و به انتشار بخشی از ادبیات مزدیسنا و گزارش اوستا پرداخت و چند سخنرانی درباره تمدن ایران باستان از جمله شرح آتش بهرام، پیشوایان دین مزدیسنا، تقویم و فرق دین مزدیسنا، زبان فارسی، فروردین، دروغ، و ایران قدیم و نو ایراد کرد.
در ۱۳۱۱ به‌دنبال درخواست رابیندرانات تاگور، از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران‌ باستان به هند رفت و در دانشگاه ویسوبهارتی به تدریس پرداخت. در ۱۳۱۲ در هفتمین کنگره شرقی هند در گروه اوستا‌شناسی عضویت یافت و ریاست شعبه عربی‌ پارسی را نیز به عهده داشت و خطابه‌ای با عنوان «مراجعاتی چند درباره بودا در ادبیات و تاریخ ایران» به زبان انگلیسی ایراد کرد.
زردشتیان هند بسیار به او ارادت داشتند، تا جایی که به هنگام مراسم مذهبی مزدیسنا که به آن یزشن می‌گویند و به‌جز زردشتیان فرد دیگری را به آن مراسم راه نمی‌دهند، از پورداود دعوت کردند و او پس از خاور‌شناس آمریکایی، جکسن؛ خاور‌شناس آلمانی هاوگ، و بانوی خاور‌شناس فرانسوی منان، چهارمین غیرزردشتی بود که تا آن روز به چنان مراسمی دعوت می‌شد.
در ۱۳۱۲ از بمبئی به آلمان رفت و به ادامه کار ترجمه و گزارش اوستا پرداخت. سرانجام در ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و در دانشکده حقوق و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. در ۱۳۱۷ عضو پیوسته فرهنگستان ایران شد. به‌مناسبت شصتمین سال تولد پورداود، مجلس جشن باشکوهی در تالار اجتماعات دانشسرای عالی تهران با حضور استادان و دانشمندان و دانشجویان و شخصیت‌های کشور برپا گردید و به‌همین مناسبت در شانزدهم مهر ۱۳۲۵ یادنامه‌ای در دو مجلد تدوین و طبع شد، یکی به فارسی با مقاله‌ای مفصل از محمد معین درباره پورداود و دیگری حاوی مقالات خاور‌شناسان به زبان‌های بیگانه.
پورداود به‌سبب مقام بلند علمی به‌عنوان نماینده دانشگاه تهران به بسیاری از کنگره‌های فرهنگی و ادبی دعوت می‌شد و از اعضای اصلی بسیاری از انجمن‌ها و مؤسسه‌های ادبی و فرهنگی بود و به احترام وی محافل بزرگداشت بسیاری برگزار می‌شد. وی مدت ۴ سال ریاست انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان را بر عهده داشت و از اعضای شورای فرهنگی سلطنتی ایران و نیز از اعضای هیئت امنای کتابخانه بزرگ پهلوی بود.
در ۶ مهر ۱۳۲۴ پورداود انجمن ایران‌شناسی را دائر کرد که تنها انجمن غیردولتی آن زمان بود. در ۱۳۳۹ به‌عنوان رئیس هیئت نمایندگی ایران به‌همراه استادانی چون سعید نفیسی، محمد معین و مجتبی مینوی در بیست و پنجمین کنگره خاور‌شناسان که در مسکو تشکیل شده بود شرکت جست و از آنجا به فنلاند، سوئد و هلند سفر کرد.
پورداود در ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و در ۱۳۴۶ عنوان استاد ممتاز دانشگاه را به‌دست آورد. از زمان بازنشستگی به‌بعد، اوقات خود را به مطالعه و پژوهش گذراند و کم‌تر در مجامع دیده شد تا این‌که سرانجام در بامداد بیست و ششم آبان‌ماه سال ۱۳۴۷ هجری شمسی در سن هشتاد و شش سالگی درگذشت و با تشریفات بسیار در رشت، در آرامگاه خانوادگی خود به خاک سپرده شد.
پس از درگذشت وی، مجالس بزرگداشت و یادبود بسیاری در کشورهای آلمان، هند، پاکستان، فرانسه و در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران، رشت، شیراز، اصفهان و کرمان برگزار شد و بزرگان علم و ادب از دانش، بزرگواری، خدمات علمی و تلاش‌های این دانشمند برجسته، در شناساندن فرهنگ ایران باستان تجلیل کردند.
پنج شنبه 26/8/1390 - 19:6
تاریخ
آزادسازی سوسنگرد به فرماندهی چمران
آزادسازی سوسنگرد به فرماندهی چمران

۲۶ آبان

● عملیات آزادسازی سوسنگرد به فرماندهی شهید دکتر چمران و با همت نیروهای مردمی، سپاهی و ارتشی در چنین روزی از سال ۱۳۵۹ هجری شمسی صورت گرفت.
بیست و ششم آبان‌ماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی، دکتر چمران که فرماندهی نیروهای چریکی نامنظم را بر عهده داشت، برای آزادی سوسنگرد وارد عمل شد. تانک‌های دشمن در خط «ابوحمیظه» سنگر گرفتند. دشمن این منطقه را زیر آتش قرار داده بود و گلوله‌های توپ در گوشه و کنار به زمین می‌خورد. دکتر چمران، صبح زود با نام خدا حرکت را آغاز کرد. تعداد زیادی از نیروها، محافظت از جاده حمیدیه به ابوحمیظه را بر عهده داشتند.
دکتر چمران در خاطراتش می‌نویسد: «حرکتمان آغاز شد. شوق دیدار دوستانم در سوسنگرد، مرا هوایی کرده بود. به‌یاد مقاومت آن‌ها در تنهایی افتاده و قطره اشکی از چشمانم سرازیر شد. به‌یاد رزمندگان ارتشی افتادم که در سوسنگرد بودند. ستوان فرجی و ستوان اخوان. آن‌ها با بدن مجروح بار‌ها با من تماس گرفتند. سه روز بود که غذایی گیرشان نیامده بود. اما هرچه اصرار کردم حاضر نبودند از دکان یا مغازه‌ای مایحتاج خود را بردارند، آن‌هم بدون اجازه رسمی حاکم شرع. با حاکم شرع صحبت کردم. حاکم شرع به شرط نوشتن صورت حساب‌ها، اجازه برداشتن مایحتاجشان را صادر کرد. بالاخره پس از ۳ روز گرسنگی وارد مغازه شده و پس از نوشتن لیست مایحتاج ضروری خود، آن را برداشته بودند.»
آن روز، تیمسار فلاحی مسئولیت هماهنگی نیروهای ارتشی را بر عهده داشت. در این حمله، تیپ ۲ زرهی و گردان ۱۴۸ پیاده، پشتیبان دکتر چمران و بسیجیان بودند. دکتر چمران خوب می‌دانست که در آن شرایط، فقط تیمسار فلاحی می‌تواند ارتش را برای پشتیبانی از آن‌ها به حرکت درآورد. او تصمیم داشت با گروه‌های چریکی حمله به سوسنگرد را آغاز کند و جنگ را از حالت تعادل خارج سازد. محرکی لازم بود تا این تعادل را به‌هم بزند و دشمن را از سوسنگرد بیرون کند. این محرک‌‌ همان نیروهای چریک و رزمندگان بی‌باکی بودند که با شجاعت، برای شهادت به صحنه آمده بودند.
چمران، شروع به سازماندهی نیرو‌هایش کرد. گروه بختیاری، بیش‌ترشان از صنایع دفاع بودند. دکتر چمران آن‌ها را از جنگ کردستان می‌شناخت، گروه فداکاری که تجربه نبرد هم داشت. چمران آن‌ها را مسئول جناح چپ کرد. آن‌ها ۹۰ نفر بودند. گروه دوم متشکل از بومی‌ها و محلی‌ها بودند. مسئولیت آن‌ها با محمدامین هادوی بود. آن‌ها از طرف چمران مأموریت داشتند از کنار رودخانه کرخه، که کانال کم‌عمقی هم برای مخفی شدن داشت، مسیر را پیموده و از شمال شرقی وارد سوسنگرد شوند.
گروه مذکور موفق شد خود را زود‌تر از گروه‌های دیگر به شهر برساند. اما گروه سوم مستقیماً تحت فرماندهی دکتر مصطفی چمران بودند. آن‌ها نیروهای قدرتمندی بودند. چمران قصد داشت با گروه خود، از میان دو گروه چپ و راست به‌طور مستقیم وارد سوسنگرد شود، این در حالی بود که جاده ابوحمیظه به سوسنگرد توسط توپخانه عراق کوبیده می‌شد. دکتر چمران نیرو‌هایش را تقسیم کرد. چند نفر را ۳۳۰ متر جلو‌تر فرستاد. چند نفر از چپ و عده‌ای هم از راست حرکت کردند.
دکتر چمران در خاطراتش می‌آورد: «نیمی از راه ابوحمیظه به سوسنگرد را طی کرده بودیم. هر لحظه به سرعت خود اضافه می‌کردیم. ناگهان متوجه تانکی شدم که از طرف شمال و زیر رود کرخه به‌سرعت به طرف ما می‌آمد. به نیرو‌هایم فرمان دادم که سنگر بگیرند. در همین حال یکی از نیرو‌ها را با آر.پی.جی به شکار تانک فرستادم. تانک لحظه‌ای از سرعت خود کم کرد. انگار متوجه نیروهای ایرانی شده بود. بعد از گذشت لحظاتی، ناگهان بر سرعت خود افزود و با حداکثر سرعت از روی جاده سوسنگرد گذشت و به طرف جنوب گریخت و تلاش آر.پی.جی زن برای شکار آن ناکام ماند.»
در آن لحظات، صحنه نبرد ساکن و آرام بود. چمران در یک کیلومتری جنوب جاده تانک‌ها و ماشین‌های دشمن را دید که آشفته بودند. توپخانه ارتش حرکتی از خود نشان نمی‌داد. حتی از هلیکوپتر‌ها هم که صبح زود فعالیت خوبی داشتند خبری نبود، تنها گاهی تانک‌های طرفین، گلوله‌ای به سمت هم شلیک می‌کردند. چمران احساس خطر کرد. عراقی‌ها هنوز آرایش جنگی به خود نگرفته بودند و اگر این‌طور می‌شد، به‌راحتی می‌توانستند ارتش ایران را در هم بشکنند.
دکتر چمران در این شرایط، یادداشتی برای تیمسار فلاحی می‌نویسد که خواندنی است. متن نامه چنین است: «هرچه زود‌تر توپخانه ما، دشمن را بکوبد و ساکت نباشد... بهترین فرصت برای هلیکوپترهاست. هرچه زود‌تر بیایند و مشغول شوند، ضمناً، اگر ممکن است هواپیماهای شکاری هم بیایند... از گروه خود من، هرچه تفنگ ۱۰۶ و موشک تاو در ابوحمیظه وجود دارد، فوراً جلو بیایند... نیروهای پیاده هرچه زود‌تر برای تسخیر شهر بیایند... تانک‌های گردان ۱۴۸ هرچه زود‌تر جلو بیایند و تانک‌های دشمن را اسیر کنند.»
تیمسار فلاحی یک تفنگ ۱۰۶ به فرماندهی حاجی آزادی که از بسیج شیراز آمده بود، جلو فرستاد. او توانست ۶ تانک شکار کند. یک دسته موشک‌انداز تاو هم به مسئولیت مرتضوی - که هفته قبل تعلیماتش را در مدرسه به پایان برده بود - ۱۲ تانک دشمن را شکار کرد.
جنگ به نحوی پیش می‌رود که نیروها به‌شکل تن به تن به مبارزه می‌پردازند. موشک آر.پی.جی کم است و در این شرایط با کمال تعجب نیرو‌ها با ابزار «الله‌اکبر» به سمت دشمن یورش می‌برند. دکتر چمران در این نبرد تن به تن مجروح شد. این شهید با پای مجروح چنین راز و نیاز کرد: «ای پای عزیز، ‌ای که همه عمر وزن من را تحمل کردی و از کوه‌ها، بیابان‌ها و راه‌های دور گذرانده‌ای، اکنون که ساعت آخر من است، از تو می‌خواهم که با جراحت و درد مدارا کنی و مثل همیشه چابک و توانا باشی و مرا در صحنه نبرد خوار نکنی...»
به‌راستی هم، چنین شد. دکتر چمران می‌نویسد: «در مقابل رگبار گلوله‌ها جابه‌جا می‌شدم، در همین حال از پشت برجستگی تل خاک که جایگاه مطمئنی برایم شده بود متوجه سمت چپ شدم، در فاصله ۱۰ متری‌ام چند نفر زانو زده و به طرفم نشانه گرفته بودند. لباس نظامی تنشان نشان از نیروهای مخصوص داشت، به‌سرعت روی زمین خوابیدم و با یک رگبار آن‌ها را بر زمین غلتاندم. بعد فوراً خود را به طرف دیگر برجستگی انداختم. در طرف راست هم نیروهای زیادی جمع شده بودند. عده زیادی هم داخل تونل زیر جاده، به طرفم تیراندازی می‌کردند.‌ گاه‌گاهی رگباری به سوی آن‌ها می‌گرفتم و آن‌ها عقب می‌رفتند... سرانجام فرمانده عراقی‌ها، دستور عقب‌نشینی صادر کرد.
پس از عقب‌نشینی عراق، دکتر چمران که در شرایط بدی قرار داشت، چند بار «عسکری» را صدا کرد و فهمید که خوشبختانه او هنوز زنده است. عسگری با آمبولانس عراقی دکتر چمران را به سمت بیمارستان آورد. ساعت ۱۲ بود و گروه‌های دیگر برای آزادسازی سوسنگرد به آن طرف می‌رفتند. دکتر چمران و عسگری در راه و در میانه راه ابوحمیظه، تیمسار فلاحی را دیدند. او از دیدن آن‌ها تعجب کرد. بعد چمران را بوسید و گفت از دوستان چمران شنیده که مجروح و اسیر عراقی‌ها شده است.
دکتر چمران اعتقاد داشت آزادسازی سوسنگرد نتیجه همکاری و هماهنگی نزدیک بین ارتش، سپاه و نیروهای چریک بود چرا که هیچ‌یک به‌تنهایی قادر به تأمین چنین موفقیتی نبودند. وحدت بین ارتش و مردم، کارایی هرکدام را چندین برابر کرد و تجربه‌ای جدید و موفق در تلفیق نیروهای مردمی با ارتش کلاسیک دنیا بود.
به این ترتیب، در عاشورای سال ۱۳۵۹ش برای دومین‌بار سوسنگرد از چنگ عراقی‌ها آزاد شد. رزمندگان ایرانی داخل شهر شدند و خود را به آن‌هایی که مقاومت می‌کردند، رساندند. شور و شادی در همه جا برپا شد. آن‌ها در مسجد جامع که مرکز دفاع از شهر بود، جمع شدند و به خوشحالی پرداختند. عراقی‌ها ناکام از تصرف سوسنگرد، در بیرون شهر سنگر زدند. آن‌ها هیچ وقت نتوانستند دوباره به شهر دست پیدا کنند. سوسنگرد، این شهر جنوبی ایران برای همیشه سرفراز‌ ماند و سربازان و نیروهای داوطلب، دور تا دورش را گرفتند تا گزندی به آن نرسد.

پنج شنبه 26/8/1390 - 19:6
تاریخ
عزیمت ابراهیم اشتر برای نبرد با ابن زیاد
ابراهیم بن مالک اشتر و یارانش در چنین روزی از سال ۶۶ هجری قمری برای جنگ با ابن زیاد، از کوفه خروج کردند.
• هنگامی‌که کوفه را مختار از قتله سیدالشهدا علیه‌السلام پاک کرد، در چنین روزی، ابراهیم مالک اشتر با ۱۲۰۰۰ یا به روایت ابن نما با کمتر از ۲۰۰۰۰ نفر در روز بیستم ذی‌الحجة سال ۶۶ هجری قمری برای جنگ با ابن زیاد ملعون از کوفه خارج شد و مختار به مشایعت او رفت.
لشکر ابراهیم تا کنار نهر خارز در پنج فرسخی موصل رفت، و آن مکان را لشکرگاه خود قرار داد. عبیدالله به موصل آمد و آنجا را با سی هزار - یا هشتاد هزار - سوار تصرف کرد و آماده جنگ با لشکر ابراهیم شدند. شبی که فردایش جنگ شروع می‌شد، خواب به چشمان ابراهیم بن مالک نیامد و این کلمات را بار‌ها برای لشکرش تکرار کرد: «ایها الناس! شمایید انصار دین و شیعه امیرالمؤمنین علیه‌السلام، و این عبیدالله بن مرجانه قاتل حسین بن علی علیه‌السلام، این است که پسر فاطمه زهرا سلام‌الله علیها را از جرعه‌ای آب منع کرد درحالی‌که عیالات و اطفالش فریاد "العطش" می‌زدند. او بود که مانع شد پسر پیامبر صلی‌الله علیه و آله به جایی برود، و اطرافش را گرفتند و با لب تشنه شهید کردند و عیالات او را مانند کنیزان بر شتران سوار کرده به شام بردند. به خدا قسم فرعونیان با بنی‌اسرائیل نکردند آنچه این ملاعین با ذریه پیامبر صلی‌الله علیه و آله کردند.»
سپس ابراهیم دعا کرد که خداوند نصرت و پیروزی را نصیب ما فرماید، چون ما برای خون‌خواهی اهل بیت پیامبر (ص) غضب کرده‌ایم. ابراهیم، صبح فردا قسمت‌های مختلف لشکر و پرچم‌ها را بازدید نمود و جنگ آغاز شد. سرانجام بعد از چند روز جنگ و فرار لشکریان شامی، عبیدالله بن زیاد در روز عاشورای سال ۶۷ق به‌وسیله ابراهیم مالک اشتر نخعی به درکات جهیم شتافت و سر او را برای مختار فرستادند.
• ابراهیم فرزند مالک اشتر یار صمیمی و صحابی خاص امیرالمؤمنین علی (ع) است. در کتب علما و نسب‏‌شناسان نسب کامل او را چنین بیان کرده‏اند: ابراهیم بن مالک اشتر بن حارث بن عبد یغوث بن سلمة بن ربیعة بن حارث بن جذیمة بن سعد بن مالک بن نخع بن مذحج.
ابراهیم، سرور قبیله‏ی نخع و یکه‏تاز آنان از فرماندهان شریف و باسیادتی بود که به شجاعت و تدبیر مشهور بود. بسیاری از مورخان او را در شجاعت ستوده‏اند. و از قهرمانی‏‌ها و شجاعت‏‌هایش در میدان جنگ که به‏مانند صاعقه بی‏امان بر قلب دشمن می‌‏تاخت و از یمین و یسار از کشته پشته می‌‏ساخت با شگفتی یاد کرده و سخن‏‌ها گفته‏اند.
از دیگر مواردی که مورخان در وصف شجاعتش گفته‏اند، حضور او در جنگ صفین است. او با وجود آن‏که نوجوانی کم ‏سن و سال بود، در این جنگ حضور یافت و در کنار امیرالمؤمنین (ع) و پدرش مالک اشتر رشادت‏‌ها از خود نشان داد. ابراهیم نه‏تنها در شجاعت و شهامت؛ بلکه در سخاوت و جوان‏مردی و ایمان و اخلاق و محبت به اهل بیت (ع) نیز بر‌ترین مردم عراق بود.
علامه سیدمحسن امین، او را در کتابش اعیان‏الشیعه چنین می‌‏ستاید: «ابراهیم مردی شجاع، سلحشور، با شهامت، صف‏شکن و رئیس بود، او دارای طبعی عالی و همتی بلند و طرفدار حق بود و دارای طبع شعر و زبانی فصیح و هوادار و دوستدار خاندان عصمت و طهارت؛ همان‏گونه که پدرش مالک اشتر نیز دارای چنین صفات و امتیازات عالی بود و حق هم همین است که چنین فرزندی مجسمه‏ی چنین پدری باشد.»
قیام مردم کوفه به رهبری مختار، عرصه‏ی بروز صفات کرامت و حلم و گذشت ابراهیم بود، نقل است که در گرماگرم قیام مردم علیه حاکم زبیری کوفه، ابراهیم خود را به ابن ‏مساحق فرمانده‏ی لشکر دشمن رساند و افسار اسبش را به دست گرفت و شمشیرش را با دست دیگر بالا برد، ابن مساحق که سخت وحشت‏زده شده بود به التماس افتاد و گفت: «ای پسر اشتر تو را به خدا از جان من چه می‌‏خواهی آیا خونی از من طلب داری و یا سابقه‏ی دشمنی بین من و تو بوده است؟» ابراهیم اشتر بزرگوارانه لجام اسب او را‌‌ رها کرد و شمشیرش را پایین آورد و از جلو او کنار رفت و گفت: «این صحنه را به‏خاطر بسپار و فراموشش مکن.» ابن مساحق بعد‌ها از این گذشت و بزرگواری ابراهیم به نیکی یاد می‌‏کرد.
در قیام مختار، بسیاری از بزرگان و سران شیعه نقشی فعال داشتند ولی شاید به جرأت بتوان گفت که هیچ چهره‏ای به تأثیرگذاری و درخشندگی و شکوه ابراهیم فرزند برومند مالک اشتر نخعی در بین اصحاب و یاران مختار نبود. قطعاً چهره‏ای مانند ابراهیم موجبات اعتلای هرچه بیش‏‌تر مختار را فراهم آورده بود و موفقیت‏های بسیاری را نصیب قیام کرده بود.
شخصیت نافذ ابراهیم و فکر بلند و شجاعت و کاردانی او در امور جنگ از یک‏سو و علاقه‏ی شدید و اخلاص او نسبت به ساحت مقدس اهل بیت پیامبر (ص) از سوی دیگر و سایر صفات برجسته‏ای که در وجود ابراهیم جمع شده بود، مختار و سران شیعه‏ی عراق را به پیوستن او به قیام امیدوار کرده بود.
آن‏‌ها او را مایه‏ی امید و پشتیبانی قوی و فرماندهی لایق برای قیام می‌‏دانستند، پس تصمیم گرفتند که با ابراهیم ملاقات و او را به قیام دعوت نمایند؛ از این‏رو، پس از فراهم آمدن مقدمات قیام و پیش از اعلان آن، تنی چند از سران شیعه با مختار ملاقات کردند و پیشنهاد دادند که اگر مردی چون ابراهیم فرزند مالک اشتر به ما بپیوندد، امید زیادی به پیروزی خواهیم داشت.
مختار از این پیشنهاد استقبال کرد و آن‏‌ها را نزد ابراهیم فرستاد تا مسأله را با او در میان بگذارند. آن‏‌ها نزد ابراهیم رفتند و ضمن بیان موضوع، هدف از قیام خود را تنها خون‏خواهی امام حسین (ع) و اهل بیت او بیان کرده و متذکر شدند که از سوی اهل بیت پیامبر (ص) در این کار اجازه نیز دارند.
ابراهیم در این جلسه در پاسخ به بزرگان کوفه شرط کرد که درصورتی دعوتشان را می‌‏پذیرد که فرماندهی قیام با او باشد؛ اما سران شیعه نپذیرفته، رهبر قیام را مختار معرفی کردند که از سوی محمد بن حنفیه عهده‏دار این امر گردیده است. سه روز پس از این جلسه، مختار و ده نفر از سران قوم به خانه‏ی ابراهیم رفتند، پس از تعارفات معمول، مختار نامه‏ای به ابراهیم داد و مدعی شد که نامه‏ی حنفیه است که برای ابراهیم فرستاده است.
در این نامه آمده بود: «از محمد مهدی به ابراهیم بن مالک اشتر درود بر تو؛ و من حمد خدایی می‌‏کنم که خدایی جز او نیست؛ اما بعد؛ من وزیر و امین و منتخب خویش را که برای خویشتن پسندیده‏ام، سوی شما فرستاده‏ام و به او گفته‏ام که با دشمن من نبرد کند و به خون‏خواهی خاندان من قیام کند، خودت و عشیره‏ات و مطیعانت با وی به‏پاخیزید که اگر مرا یاری کنی و دعوت مرا بپذیری و به وزیر من کمک کنی نبرد من مایه‏ی برتری تو شود و سالاری سواران و همه‏ی سپاهیان عازم نبرد؛ و هر شهر و هر منبر و مرزی که بر آن تسلط یابی از کوفه تا اقصای شام از آن تو خواهد بود و با پیمان مؤکد به قسم انجام این به عهده من است، اگر چنین کنی به‏وسیله‏ی آن به نزد خدای حرمت بالا یابی و اگر دریغ کنی، به هلاکت سخت درافتی که هرگز از آن‌‌ رها نشوی.»
ابراهیم به جهت وجود عنوان نام «مهدی» بعد از نام محمد حنفیه، در صحت نامه تردید کرد؛ اما مختار و بزرگانی که همراه مختار آمده بودند، به صحت مفاد نامه شهادت دادند. ابراهیم پذیرفت و با مختار بیعت کرد و به‏همراه او قیام بزرگ شیعیان عراق را به راه انداخت. او پس از آغاز قیام و به‏دست گرفتن امور کوفه به‏عنوان فرمانده‏ی کل سپاه مختار انتخاب شده، اقدامات بسیاری را در کوفه و عراق به انجام رسانید.
جنگ نهر خازر بارز‌ترین عرصه‏ی ظهور و بروز قابلیت‏های فرماندهی این فرمانده‏ی شجاع بود. در این جنگ، سپاه بیست هزار نفری عراق بر لشکر هشتاد و سه هزار نفری شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد فائق آمد و ابن زیاد نیز در نبردی تن به تن با ابراهیم کشته شد. ابراهیم بعد از اتمام کار، از موصل به نصیبین رفت و کارگزاران خود را به نواحی مختلف جزیره فرستاد.
گویا ابراهیم در ادامه‏ی کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این‏رو در پی حادثه‏ی حمله‏ی مصعب بن زبیر در پیوستن به مختار تعلل و سستی می‌‏ورزید و حتی گفته شده به نامه‏های مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیه‏اش از قوای مصعب، توجهی نکرده و نزد او بازنگشت.
از این‏رو، شاید بتوان حضور نداشتن ابراهیم در کوفه را از دلایل عمده‏ی شکست مختار از سپاه مصعب بن زبیر برشمرد و نیز ممکن است بتوان گفت، همین کناره‏گیری او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار، مصعب بن زبیر از یک ‏سو و عبدالملک مروان از سوی دیگر در او طمع ببندند تا ابراهیم را که مردی پرنفوذ و مدیر بود، را با خود همراه سازند؛ از این‏رو مصعب نامه‏ای به ابراهیم نوشته به او وعده داد درصورتی‏که حکومت ابن زبیر را بپذیرد، امارت مناطق شمالی عراق را به او می‌‏سپارد.
نامه‏ی مشابهی نیز از سوی عبدالملک مروان - خلیفه‏ی اموی شام - به دست ابراهیم رسید. ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت و سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود، پس نامه‏ای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین - مقر حکومت خود - حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد.
سرانجام ابراهیم در سال ۷۲ق در پی شکست لشکر عراق از سپاهیان عبدالملک مروان که برای تصرف عراق به پیکار آمده بودند، در سن چهل سالگی کشته شد و نزدیک سامراء به خاک سپرده شد. منابع روایی شیعه و سنی از ابراهیم بن مالک اشتر به‏عنوان یکی از روات حدیث نام برده‏اند. او یکی از راویان روایت‏های پدرش مالک بن اشتر برشمرده شده، روایت‏هایی را از او نقل کرده که حدیث وفات ابوذر در ربذه از آن جمله است.
پنج شنبه 26/8/1390 - 19:5
موبایل
بر خلاف ساعت هوشمند MotoACTV نمی توانیم امید چندانی به داشتن اش داشته باشیم. موتورولا Droid RAZR تحت شبکه نسل چهارم LTE کار می کند و فعلا با اپراتور ورایزون به بازار می آید بنابراین فعلا نباید منتظر ورود آن به بازار داخلی خودمان باشیم.
این یک تلفن ۴.۳ اینچی qHD Super AMOLED است که با پردازشگر دو هسته ای 1.2 گیگاهرتزی اش از اندروید نسخه 2.3 استفاده می کند و یک گیگابایت رم دارد. و موتورولا تمام این مشخصات فنی را در ضخامت ۷.۱ میلیمتر جا داده است.

باریک تریک تلفن هوشمند دنیا: موتورولا Droid RAZR

به تمام اینها دوربین ۸ مگاپیکسلی و محافظ گوریلا گلاس و فلاش دوگانه LED با فوکوس خودکار را هم اضافه کنید و بدنه آلمینیومی و طراحی زیبای پشت اش را هم ببینید. دوربین Droid RAZR می تواند به صورت 1080p فیلم برداری هم بکند و باطری اش می تواند تا ۱۲.۵ ساعت در حالت مکالمه کار کند. (آن هم در شبکه LTE)

باریک تریک تلفن هوشمند دنیا: موتورولا Droid RAZR

به همراه این گوشی تعدادی لوازم جانبی هم ارایه می شود. دو داک مخصوص لپ تاپ، کیبرد بی سیم، خروجی HDMI و هدست بلوثوث هم به همراه آن قابل تهیه است.

باریک تریک تلفن هوشمند دنیا: موتورولا Droid RAZR

موتورولا Droid RAZR با قیمت ۲۹۹ دلار به صورت قراردادی از ما نوامبر به فروش می رسد.
منبع:نارنجی
پنج شنبه 26/8/1390 - 18:53
موبایل
زمانی بود که تلفن همراه جزو کالاهای لوکس و گران‌‌قیمت به‌حساب می‌آمد و فقط قشر خاصی از جامعه به آن دسترسی داشتند. اما این مساله خیلی زود و با آمدن سیم کارت‌های اعتباری به گذشته پیوست.در حال حاضر حتی کودکان زیر 13 سال نیز گوشی تلفن همراه و سیم کارت فعال دارند. شاید بتوان دلیل آن را قیمت‌های بسیار ارزان این سیم کارت‌ها دانست. این که آیا این مساله خوب یا بد است، در حوزه بحث ما قرار ندارد. این مسایل را گفتیم تا به تنوع اپراتورهای تلفن همراه در کشور بپردازیم.
ابتدا فقط همراه اول بود و خط های ثابت آن که امکانات چندانی نداشتند. بعد از آن تالیا، ایرانسل و تامین تله کام به جمع اپراتورها اضافه شدند. هر کدام از این اپراتورها، امکانات و ویژگی‌های خاص خود را دارند. یکی از آن‌ها آنتن‌دهی خوبی دارد و تقریبا همه مناطق را تحت پوشش می گیرد. یکی دیگر هزینه پیام کوتاه یا مکالمه ارزان‌تری دارد. سیم کارت دیگر همچون تامین تله کام قرار است از شبکه نسل سوم پشتیبانی کند. شبکه‌ای که هیچ کدام از اپراتورهای قبلی آن را پشتیبانی نمی‌کردند. این تنوع و اختلاف مابین عملكرد اپراتورها، کاربران را به سمت داشتن دو سیم کارت یا حتی بیشتر سوق می‌دهد. برخی از افراد تمایل دارند خط تلفن شخصی و کاری آن‌ها از هم جدا باشد. به همین دلیل به خرید دو گوشی و دو سیم کارت مجزا اقدام می‌کنند.حمل و داشتن دو گوشی مجزا کمی سخت و دردسرساز است. به همین دلیل، این روزها بازار گوشی‌های دو سیم کارته داغ شده است و افراد بسیاری به سمت خرید آن‌ها ترغیب می شوند. به همین بهانه به سراغ تلفن‌های دو سیم کارته رفته‌ایم تا مزایای آنها را نسبت به گوشی های معمولی مورد بررسی قرار دهیم.
پیش از هر موردی باید به قیمت مناسب و امکانات قابل قبول گوشی‌های دوسیم کارته اشاره کنیم. این که بتوان با قیمتی حدود 200 هزارتومان یک گوشی و دو سیم کارت داشت، واقعا عالی به نظر می‌رسد. اما نخستین و بارزترین تفاوت گوشی‌های دو سیم کارته از انواع معمولی، امکان استفاده از دو خط مجزا به طور هم‌زمان در یک گوشی است. کاربر می‌تواند دو سیم کارت را با هم در گوشی داشته باشد و هر کدام به صرفه‌تر بود از آن استفاده کند. مثلا، تعرفه تماس بین المللی یک اپراتور ارزان‌تر از دیگری است و کاربر ترجیح می‌دهد برای کاهش هزینه‌هایش از اپراتور ارزان‌تر استفاده کند. یا بعضی از آن‌‌ها دانلود اطلاعات ارزان‌‌تری دارند و برخی دیگر برای کسانی که بیشتر تماس تلفنی برقرار كرده یا پیام کوتاه ارسال می‌‌کنند به‌صرفه‌‌تر هستند. وقتی كاربر هر دو سیم کارت را یک‌جا داشته باشد، مسلما این کار برایش آسان‌تر و البته مقرون به صرفه تر خواهد بود.
همین طور می‌توان به هزینه رومینگ اشاره کرد. کاربرانی که معمولا به کشورهای دیگر سفر می‌كنند، می‌دانند هزینه رومینگ در خارج از کشور گران است. به همین دلیل با داشتن دو سیم کارت، می‌توانند یکی از آن‌ها را برای اپراتور کشور خود و دیگری را به اپراتور کشور مقصد اختصاص دهند و استفاده کنند. برای این منظور، استفاده از گوشی دو سیم کارته بسیار مقرون به صرفه تر و همچنین در دسترس‌تر از دو گوشی مجزا است. یکی دیگر از دلایل داشتن گوشی دو سیم کارته را می‌توان سطح آنتن دهی سیم کارت‌های مختلف در مکان های مشابه دانست. به طور مثال، ممکن است ایرانسل در جنگل‌های شمال آنتن‌دهی خوبی نداشته باشد، اما همراه اول آن را پشتیبانی کند. برعکس این وضعیت نیز ممکن است صادق باشد. در نتیجه، داشتن هر دو سیم کارت در یک گوشی، این امکان را به کاربر می دهد تا در شرایط ضروری، از سیم کارتی که آنتن‌دهی بهتری دارد، استفاده کند.
شاید جالب باشد بدانید، بیشتر گوشی‌های دو سیم کارته موجود در بازار ایران چینی و با مارک‌های NEC یا TD هستند و قیمت‌شان بین 150 تا 250 هزار تومان متغیر است. با این‌که به ظاهر این گوشی‌ها قابلیت‌ها و امکانات زیادی دارند اما از كیفیت مناسبی برخوردار نیستند. بیشتر آن‌ها نیز یک سیم کارت فعال دارند. یعنی تنها تفاوت‌شان با گوشی های معمولی، استفاده از سیم‌كارت‌ دوم بدون خاموش كردن گوشی‌ است. در ضمن این که به صورت متفرقه وارد بازار می‌شوند و گارانتی نیز ندارند.این گوشی ها از نظر كیفی و صدا چندان مطلوب نیستند و مشکلاتی همچون آنتن‌دهی ضعیف، وجود پارازیت‌ سرویس تلویزیون و قفل شدن گوشی دارند. همچنین باتری آن‌ها نیز بسیار ضعیف است. به همین دلیل چندان مورد استقبال کاربران واقع نمی‌شوند. بعد از این مقدمه نسبتا طولانی، به سراغ 4 گوشی دو سیم کارته از تولید‌كنندگان معتبر این محصولات رفته‌ایم تا به طور اختصار، امکانات آن‌ها را مورد بررسی قرار دهیم.
LG GX500
گوشی ال‌جی GX500 نیز یکی دیگر از دو سیم کارته‌های خوب در بازار موبایل است. این گوشی لمسی همچون بیشتر گوشی‌های دوسیم کارته فقط از GSM پشتیبانی می‌کند و اتصالات نسل سوم (3G) را ندارد. البته با توجه به دو سیم کارته بودن، امکانات خوبی دارد. از جمله می توان به پشتیبانی از وای‌فای، صفحه‌نمایش 3 اینچ با وضوح 240×400 پیکسل، دوربین 3 مگاپیکسل با قابلیت فیلم‌برداری با کیفیت QVGA، رادیو FM، سیستم پخش کننده مالتی مدیا و باتری 1500 مگااهمی اشاره کرد. عمر این باتری تا 16 روز در حالت استندبای و حدود 6 ساعت مکالمه را پاسخ‌گوست.

آشنایی با گوشی‌های پشتیبانی كننده از دو سیم‌كارت

طبق اظهارات خود ال‌جی، سوئیچ کردن بین دو سیم کارت بسیار ساده و بی دردسر است. در ضمن اینکه این گوشی، نرم افزارهایی برای پشتیبانی مسقیم از شبکه های اجتماعی آنلاین و همچنین نقشه گوگل نیز دارد. کاربران LG GX500 می توانند برای وب‌گردی از مرورگر اپرا مینی استفاده کنند که سرعت بسیار خوبی دارد. در کل باید گفت GX500، تقریبا به همه امکانات موردنظر کاربر برای خرید گوشی تلفن همراه مجهز است. به اضافه این که دو سیم کارته نیز هست.
Nokia C2-00
کم پیش می‌آید یک برند موفق گوشی دوسیم کارته عرضه کند. اما به این معنا نیست که شرکت‌های مشهور دستی در ساخت این نوع محصولات ندارند. نوکیا یکی از محبوب‌ترین تولیدکننده‌های گوشی تلفن همراه در دنیا است که چند گوشی دو سیم کارته دارد.C2-00 نخستین گوشی دو سیم کارته این شرکت است که امکانات ساده و ابتدایی دارد. این قدر ساده است که حتی شماره‌گیر هوشمند نیز ندارد. اما جذاب‌ترین بخش C2 قابلیت استفاده از دو سیم کارت هم‌زمان است. این که می‌توان به سرعت و بدون هیچ دردسری بین دو سیم کارت سوییچ کرد. البته بعد از آن باید به قیمت بسیار مناسب C2-00 اشاره کنیم. قیمت 120 هزار تومانی برای دو سیم کارت، بسیار معقول و مناسب است و تقریبا هر قشری از جامعه می‌توانند این گوشی ساده را خریداری کنند.

آشنایی با گوشی‌های پشتیبانی كننده از دو سیم‌كارت

از جمله امکانات C2 می‌توان به دو سیم کارت فعال، دو صفحه اصلی، بلوتوث، پشتیبانی از کارت حافظه microSD تا ظرفیت 32 گیگابایت، رادیو FM، کاربری سری 40، دوربین VGA با فوکوس ثابت، قابلیت ضبط ویدیویی با کیفیت QCIF و سرعت 10 فریم در ثانیه، سوکت 3,5 میلی‌متری هدفون و صفحه نمایش 1,8 اینچ با قابلیت نمایش 65 هزار رنگ و وضوح 128×160 پیکسل اشاره کرد.C2 نیز همچون دیگر گوشی‌های دو سیم کارته، از شبکه نسل سوم پشتیبانی نمی‌کند. این گوشی طراحی بسیار ساده و استحکام خوبی دارد و در چهار رنگ توسی، مشکی، سفید و آبی موجود است.عمر باتری آن تا 4 ساعت مکالمه و 396 ساعت در حالت استندبای دوام دارد.
SAMSUNG B7722
سامسونگ B7722 یکی از دو سیم کارته‌هایی است که از شبکه 3.5G پشتیبانی می‌کند. اصولا گوشی‌های دو سیم کارته امکانات ضعیفی دارند و از شبکه نسل سوم پشتیبانی نمی‌کنند. اما B7722 جزو خط تولید DUOS است و بهترین امکانات را با خود حمل می‌کند. جذابیت دیگر آن نیز فعال بودن هر دو سیم کارت به طور هم‌زمان است.لازم است بدانید فقط یکی از دو سیم کارت‌های B7722 از شبکه نسل سوم پشتیبانی می‌کند و دیگری 2.5G است. استفاده از دو سیم کارت در گوشی‌های DUOS بسیار ساده است و سوییچ کردن میان سیم کارت‌ها با سرعت و عاری از هرگونه اشکالی صورت می‌پذیرد.

آشنایی با گوشی‌های پشتیبانی كننده از دو سیم‌كارت

B7722 طراحی شیک و زیبایی دارد و خوب در دست می‌نشیند. لبه‌های گرد قاب این گوشی استفاده آن را آسان‌تر کرده‌اند. بدنه گوشی به رنگ مشکی و قاب دور صفحه نمایش، طوسی رنگ است و چهره زیبایی به آن بخشیده‌اند. جنس بدنه B7722 از پلاستیک بادوام و مستحکم ساخته شده است و حدود 112 گرم وزن دارد.ایرادی که به طراحی گوشی وارد است، به جا ماندن اثر انگشت روی بدنه آن است. البته گردو خاک را نیز به خود می‌گیرد.از جمله امکانات B7722، باید به دوربین 5 مگاپیکسل با فوکوس خودکار و فلاش LED، همچنین قابلیت فیلم‌برداری با کیفیت QVGA و سرعت 30 فریم در ثانیه، صفحه نمایش 3,2 اینچ TFT با وضوح 240× 400 پیکسل و قابلیت نمایش 256 هزار رنگ، رابط کاربری Touchwiz، بلوتوث استریو نسخه 2,1 ، رادیو FM با RDS، پشتیبانی از وای‌فای و کیفیت عالی صدا اشاره کرد. متاسفانه سوکت 3,5 میلی‌متری هدفون ندارد و صفحه نمایش آن نیز زیر نور مستقیم آفتاب، به اندازه کافی خوانا نیست.
اگر بخواهیم ایراد دیگری از این گوشی بگیریم باید به محل قرارگیری کارت حافظه آن اشاره کنیم. محفظه کارت حافظه زیر درب باتری و در کنار دوسیم کارت B7722 قرار دارد. به همین دلیل، برای تعویض یا ارتقای آن (حداکثر تا 8 گیگابایت) باید حتما باتری دستگاه را خارج کنیم. باتری در حالت استندبای حدود 420 ساعت و در حالت مکالمه نزدیک به 12 ساعت و 50 دقیقه دوام می‌آورد.
Hyundai D950
در نگاه نخست به گوشی هیوندای D950، جذب زیبایی آن می‌شوید. طراحی بسیار ساده اما شیک این گوشی تقریبا هر نوع سلیقه‌ای را جذب خود می‌کند. مشخصه اصلی و وجه تمایز این گوشی نیز همچون سه مدل دیگر معرفی شده در این مقاله، دو سیم کارته بودن آن است. هیوندای D950 اوایل سال جاری میلادی معرفی شد. از جمله امکانات آن می‌توان به پشتیبانی از شبکه 3G، GPRS، بلوتوث، پشتیبانی از کارت حافظه micro SD تا 8 گیگابایت، صفحه نمایش 3,2 اینچ لمسی TFT با قابلیت نمایش 256 هزار رنگ و وضوح 240×320 پیکسل، دوربین 3,2 مگاپیکسل با قابلیت فیلم‌برداری QCIF با سرعت 10 فریم در ثانیه و رادیو FM با RDS اشاره کرد. گوشی هیوندای D950، در دو رنگ نقره ای و مشکی عرضه شده است.

آشنایی با گوشی‌های پشتیبانی كننده از دو سیم‌كارت


منبع:نشریه عصر شبکه
پنج شنبه 26/8/1390 - 18:52
کامپیوتر و اینترنت
برای خرید لپ‌تاپ چند نکته کلیدی وجود دارد که باید به آنها توجه کنید. قبل از آن توجه داشته باشید که سازندگان لپ‌تاپ همگی دارای شرکت‌های بزرگ چندین میلیارد دلاری هستند پس برای تولید یک محصول، صرف نظر از نام تجاری، سرمایه خود را نیز به خطر نمی‌اندازند. در نتیجه تمام مدل‌هایی که در بازار مشاهده می‌کنید از کیفیت و كارآیی قابل قبولی برخوردار هستند اما این راهنما کمک خواهد کرد انتخابی با توجه به نیازهای خود انجام دهید. ضمن اینکه بهترین گزینه را با بودجه‌ای که در نظر گرفته‌اید، انتخاب کنید.
مشخصات فنی
یکی از مهم‌ترین دلایل تفاوت مدل‌ها، وجود اختلاف در مشخصات فنی لپ‌تاپ‌ها است و قطعاتی مانند پردازنده، حافظه، باتری، هارددیسک و بخش گرافیکی را در بر می‌گیرد. در مورد پردازنده چندین انتخاب وجود دارد که شامل نسل‌های قدیمی و جدید اینتل و AMD است. در مورد پردازنده ویژگی‌هایی مانند تعداد هسته، فرکانس و حافظه درونی مهم هستند و علاوه بر آن پلتفرم سیستم نیز اهمیت دارد. پلتفرم Core 2 Dou کاملا از رده خارج شده و در حال حاضر اینتل دارای سه زیر مجموعه به نام‌های Core i3 برای رده متوسط، Core i5 برای رده نیمه حرفه‌ای و Core i7 برای رده حرفه‌ای است. هر کدام از این زیرمجموعه‌ها دارای چندین مدل پردازنده هستند. جدید‌ترین پردازنده‌های موجود برای لپ‌تاپ‌ها از خانواده سندی‌بریج هستند که مدل آنها با عدد دو آغاز می‌شود و یک عدد چهار رقمی را تشکیل می‌دهد. به عنوان مثال پردازنده‌ Core i3 380M و Core i3 2310M هر دو در خانواده Core i3 قرار دارند با این حال مدل 2310M جدیدتر است و جایگزین مدل قبلی شده است. لپ‌تاپ‌هایی که از این دو پردازنده استفاده می‌کنند هم اکنون با قیمت‌های مشابه در بازار دیده می‌شوند، پس بهتر است مدل‌هایی که دارای پردازنده جدیدتر هستند را انتخاب کنید.
رم در نوت‌بوک‌های امروزی از نوع DDR3‌ است و اگر لپ‌تاپی با رم DDR2 مشاهده کردید به معنی قدیمی بودن آن است. (البته گاهی از رم‌های DDR2‌ در برخی نت‌بوک‌های کوچک استفاده می‌شود). برای رم‌ها دو گزینه اهمیت بیشتری دارد اول ظرفیت و دوم فرکانس رم. مدل‌های متوسط شامل دو تا چهار گیگابایت رم هستند که بهتر است ظرفیت‌های چهار گیگابایتی انتخاب شوند. ظرفیت‌ بیشتر از این مقدار عملا بلااستفاده است زیرا به ندرت حجم چهار گیگابایت رم اشغال خواهد شد. البته ظرفیت دو گیگابایت نیز با اینکه برای اجرای ویندوز هفت و اغلب برنامه‌ها کافی است اما ممکن است برای برخی فعالیت‌های حرفه‌ای با محدودیت روبه‌رو شود. فرکانس رم اهمیت کمتری دارد با این حال از بین دو فرکانس 1066 و 1333 برای رم‌های DDR3، مدل‌هایی که دارای فرکانس 1333 مگاهرتز هستند کارآیی بهتری دارند.
باتری در لپ‌تاپ‌هایی که از پردازنده‌های سندی‌بریج استفاده می‌کنند، دوام بیشتری دارد و سه تا چهار ساعت عمر باتری برای اغلب مدل‌ها رایج است. شارژ بیشتر به معنی استفاده طولانی‌تر از دستگاه بدون نیاز به برق است.
هارددیسک بخش ذخیره‌سازی اطلاعات در لپ‌تاپ‌ها را تشکیل می‌دهد و در لپ‌تاپ‌های گران قیمت این بخش از نوع SSD انتخاب می‌شود که چندان رایج نیست. برای هارددیسک دو ویژگی ظرفیت و سرعت دارای اهمیت هستند. در مدل‌های متوسط و نیمه‌حرفه‌ای معمولا ظرفیت‌های 500 تا 750 گیگابایت دیده می‌شود و لپ‌تاپ‌های حرفه‌ای نیز دارای ظرفیتی بالاتر از یک ترابایت هستند. با این شرایط مدل‌هایی که ظرفیت هارددیسک آنها 320 گیگابایت یا کمتر است گزینه‌های مناسبی نیستند. البته دو بخش رم و هارددیسک قابل ارتقا هستند و با کمی هزینه می‌توانید این دو بخش را تعویض کنید. سرعت هارددیسک‌ها با تعداد چرخش صفحه‌های هارد مشخص می‌شود و سه سرعت 4200، 5400 و 7200 دور در دقیقه برای هارددیسک لپ‌تاپ‌ها مورد استفاده است. هارددیسک‌هایی که سرعت 4200 دور دارند کمتر مورد توجه هستند و لپ‌تاپ‌هایی با سرعت 5400 دور در دقیقه بیشترین مدل‌های بازار را تشکیل می‌دهند. سرعت 7200 دور در دقیقه اغلب در نوت بوک‌های گیم و مدل‌های حرفه‌ای دیده می‌شود.
بخش گرافیکی در لپ‌تاپ‌ها به دو شکل دیده می‌شود. برخی از مدل‌ها از همان هسته گرافیکی پردازنده استفاده می‌کنند و دارای کارت گرافیکی مستقل نیستند. این هسته گرافیکی درون پردازنده قرار دارد و كارآیی آن برای بازی مناسب نیست. اما توانایی پردازش‌های گرافیکی دو بعدی و تمام فعالیت‌های روزانه با نرم‌افزارهای آفیس و برنامه‌های اینترنتی را دارد. این هسته‌های گرافیکی برای پخش فیلم نیز بهینه‌سازی شده‌اند و كارآیی مطلوبی دارند. تراشه‌های گرافیکی مستقل، ساخت دو شرکت انویدیا و AMD هستند که مدل‌های ساخت انویدیا با نام جیفورس و مدل‌های ساخت AMD با نام رادئون شناخته می‌شود. اگر کارت گرافیکی ساخت انویدیا بود بهتر است از کارت‌های سری پنج این شرکت باشد مانند جیفورس GT 540 یا GT 550. این مدل‌ها برای بازی هم مناسب هستند. جیفورس GT 520 نیز کارآیی قابل قبولی دارد ولی برای بازی مناسب نیست. یکی از ویژگی‌های کارت‌های گرافیکی ساخت انویدیا کمک به پردازش در برخی نرم‌افزارها مانند فتوشاپ و تبدیل فرمت‌های صوتی و تصویری است. در برخی مدل‌ها از فناوری اپتیموس استفاده شده که دارای دو بخش گرافیکی هستند و می‌توانند باعث افزایش عمر باتری شوند. در این روش زمانی که بار پردازشی زیاد نیست هسته گرافیکی پردازنده اجرا می‌شود و زمانی که توان آن کافی نباشد کارت گرافیکی فعال خواهد شد.
کارت‌های گرافیکی AMD که دارای شماره سری HD 65xx، HD 66xx و HD 67xx‌ هستند نیز می‌توانند برای بازی استفاده شوند و بهترین كارآیی را مدل‌های سری HD 67xx‌ دارند. مدل‌هایی که شماره سری آنها با عدد شش آغاز می‌شود جدیدتر هستند
ویژگی‌های ظاهری
اندازه صفحه نمایش یکی از مهمترین ویژگی‌های ظاهری است. لپ‌تاپ‌هایی که دارای صفحه نمایش 15 اینچ و بزرگ‌تر هستند وزن بیشتری دارند و حمل آنها کمی دشوارتر است. با این حال اندازه صفحه نمایش به مشاهده جزییات بیشتر کمک می‌کند. مدل‌هایی که دارای صفحه نمایش 13 یا 14 اینچ هستند معمولا وزنی بین 8/1 تا 4/2 کیلوگرم دارند و امکان جابجایی آنها بیشتر است. یکی از فناوری‌های مرتبط با صفحه نمایش سیستم نور پس‌زمینه است و در برخی مدل‌ها از شیوه تامین نور LED استفاده می‌شود. در این روش نور تنها در قسمتی از تصویر که روشن است تابیده می‌شود و میزان کنتراست در تصویر را افزایش می‌دهد. علاوه بر این باعث مصرف کمتر باتری خواهد شد.
وضوح تصویر هم در کیفیت نمایش موثر است. معمولا لپ‌تاپ‌ها از دقت تصویر 768×1366 پشتیبانی می‌کنند که هر چقدر این مقدار بالا باشد جزییات بیشتری در تصویر قابل مشاهده است. در مدل‌های حرفه‌ای از وضوح 1080×1920 استفاده می‌شود که به آن، استاندارد 1080P یا اصطلاحا Full Hd می‌گویند.
پس از این قسمت تعداد پورت‌ها حایز اهمیت هستند. به عنوان مثال هرچقدر تعداد پورت‌های USB بیشتر باشد امکانات بهتری برای ارتباط با وسایل جانبی فراهم می‌کند ضمن اینکه دو درگاه تصویری VGA و HDMI نیز برای اتصال به نمایشگرها مانند مانیتور، تلویزیون و پروژکشن کاربرد دارند. نوع صفحه کلید و اندازه تاچ‌پد هم می‌تواند در انتخاب موثر باشد. کیبوردهایی که بین کلیدهای آن فاصله وجود دارد چیکلت نامیده می‌شوند. تایپ در این کیبوردها با دقت بیشتری همراه است با این حال برای تایپ سریع مناسب نیستند زیرا اندازه کلیدها حدود 15 درصد از کلیدهای معمولی کوچک‌تر است.
برند
برند در لپ‌تاپ‌ها تاثیر زیادی در انتخاب دارد با این حال باید گفت شرح تفاوت بین برندها نیز کار بسیار دشواری است. برند سونی در جایگاه نخست برندهای لپ‌تاپ است. با این حال در مقایسه با مدلی که مشخصات فنی مشابه دارد قیمت این برند می‌تواند حدود 100 تا 400 هزار تومان گران‌تر باشد. این ویژگی در مورد نوت‌بوک های اپل بسیار بیشتر است. لپ‌تاپ‌های اپل دارای سیستم عامل اختصاصی خود هستند که شیوه مستقلی را برای استفاده از سخت‌افزار دارد بنابراین نمی‌توان آن را با مدل‌های ویندوزی موجود در بازار مقایسه کرد. زیبایی و ظرافت این محصولات اگرچه شگفت‌انگیز است اما قیمت آنها برای کاربران عادی توجیه ندارد. برندهای اسوس و لنوو اکنون در بازار ایران دارای جایگاه مناسبی هستند و استقبال از آنها در حد مطلوبی است ضمن اینکه کارآیی و توان محصولات این دو برند هم مطلوب است. در جایگاه بعدی برندهایی همچون اچ‌پی، دل و ایسر دیده می‌شوند که از نظر قیمت کاملا رقابتی هستند و در مقایسه با سایر برندها می‌توان در آنها قیمت‌های مناسب‌تری را نسبت به مدل‌هایی با مشخصات فنی مشابه دید. با این حال این مدل‌ها نیز حساسیت‌های خاص خود را نسبت به شرایط نگهداری دارند و باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
منبع:روزنامه شرق
پنج شنبه 26/8/1390 - 18:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته