• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 189
تعداد نظرات : 62
زمان آخرین مطلب : 4105روز قبل
داستان و حکایت

فرودگاه شیطان

شیطان برای خود زندگانی مخصوصی مانند :شهر،رودخانه،خوابگاه،نهارخوری و فرودگاه دارد.فرودگاه جایی است كه اجازه می دهند روز و شب وسایل حمل و نقل از اطراف آسمان به آنجا فرود آید.فرودگاه شیاطین یعنی جایی كه همیشه آن جا می نشینند و آن روح پلید كسی است كه به زبان و اعضای دیگر خود گناه می كند،دروغ می گوید،فحاشی می كند،تهمت می زند،غیبت می نماید،آبروی مردم را می برد. زخم زبان می زند،به ناموس مردم نگاه می كند،بادست و پا و جمیع اعضا و جوارح مرتكب گناه می شود.فرودگاه شیاطین قلب آن كاهنان و جادوگرانی است كه با شیاطین ارتباط دارند.آنان مطالب حقی را كه شیاطین از ملائكه می شنوند،با ده ها دروغ به كاهنان دیگر می گویند،آنها هم ده ها درغ دیگر را به آنها می افزایند و به خورد مردم می دهند.قرآن فرودگاه او را این طور بیان می نماید:(( هل انبئكم علی من تنزیل الشیاطین تنزیل علی كل افاك اثیم یلقون السمع و اكثرهم كاذبون ))آیا به شما دروغ گوی گنه گار نازل می گردند.آنها آن چه را می شنوند به دیگران القاكنند و اكثرشان دروغ گو هستند.(شعراء(26)آیه221 )شیطان موجودی است ویران گر ،موذی و مخرب،القائات او در مسیر فساد و تخریب است.مشتریان او دروغ گویان و گنهكارند كه فلب آنها مانند لانه زنبور محل آمد و شد شیطان ها است،مانند فرودگاه های بزرگ دنیا كه در هر ساعت ده ها طیاره فرود می آیند و بلند می شوند.
چهارشنبه 4/11/1391 - 8:43
عقاید و احکام

عبودیت است"و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبودون" سوره ذاریات آیه 56

 

وحقیقت عبودیت ، ترك معصیت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح و ترك معصیت حاصل نمی شود به طوری كه ملكه شخص بشود مگر بادوام ،مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مكان در میان مردم و در خلوت.

پنج شنبه 29/10/1390 - 12:44
اهل بیت

سوره ق -آیه 21

(روز قیامت ) و هر كسی بیاید و همراه او سائق و گواهی باشد

 

حدیث :

جابربن یزید از امام صادق علیه السلام در تفسیر كلام خدا

"وجائت كل نفس معما سائق و شهید"

روایت می كند سائق امیر المومنین است و شهید رسول الله است.

 

 

برهان-ج4-ص222

كتاب الولایه-ص341

پنج شنبه 29/10/1390 - 12:39
سخنان ماندگار

سوره بروج آیه1 ( و السماء ذات البروج )


رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:


ای ابن عباس آیا می دانی چرا خدا به آسمان كه برجها دارد قسم می خورد؟ عرض كردم منظور چیست یا رسول الله فرمود: سماء منم و بروج امامان بعد از من می باشد اول آنها علی و آخرشان مهدی صلوات الله علیهم اجمعین است.

 

كتاب الولایه-ص392

كتاب اختصاص-ص224

چهارشنبه 28/10/1390 - 9:46
سخنان ماندگار

مردم بندگان دنیا هستند ، و دین چون آب دهانیست كه بر روی زبانهای آنها جاری است و تا جائیكه معشیت های آنان فراوان است ، متعهد و حافظ دین هستند ، اما زمانیكه به بلایا و مشكلات آزمایش شوند ، دینداران حقیقی به شمار اندك خواهند بود.

 

لمعات الحسین-ص47

تحفت القول-ص245

مقاتل خوارزمی-237

چهارشنبه 28/10/1390 - 9:33
عقاید و احکام

 

 

 

حجاب, جنبه ها و جلوه ها

 احمد لقمانى صباى سخن اى روى ماه منظر تو نوبهار حسن                  خال و خط مركز لطف و مدار حسندایم به لطف طبع فلك از میان جان                مى پرورد به ناز تو را در كنار حسنخرم شد از ملاحت تو عهد دلبرى                  فرخ شد از لطافت تو روزگار حسن(1) ((حجاب)) و ((عفاف)) دو ارزش راستین براى انسانها ـ به ویژه خداجویان و دین باوران پاك سیرت ـ محسوب مى شود. حجاب مانع ظاهرى است كه چون صدف, گوهرى گرانسنگ در آغوش خود حفظ مى كند و نشان از بهاى والا و چشمگیر آن دارد و عفاف حالتى درونى و نفسانى است كه از شعله كشیدن هوا و هوس و پیشروى شهوت جلوگیرى مى كند. این دو ویژگى برگرفته از اعتقادات ناب دینى و باورهاى پاك الهى است; یكى ((پوشش ظاهرى)) است و دیگرى ((كوشش باطنى)); یكى ((نماد بیرونى)) در دیدگان افراد جامعه دارد و چون بیرقى برافراشته و شعارى نمایان همگان را به صلاح و رستگارى فرا مى خواند و دیگرى ((نمود درونى)) در سازماندهى اعضا و مدیریت چشم و گوش و دل و دیده دارد تا هر یك در مرحله اى صحیح و سازنده به كار گرفته شوند و در مرزهاى ممنوع الهى متوقف گردند. آن عظمت و این عزت موجب گردیده كه افزون بر ((حق الناس)) بودن حجاب, ((حق الله)) نیز محسوب مى شود و علاوه بر حفظ مصالح عمومى جامعه ـ كه رسالتى سنگین براى پاك سرشتان و آسمانى صفتان است ـ طاعت و اطاعت پروردگار مهربان نیز دانسته شود تا هدفى والا و بالا یعنى: ((مصون ماندن از گزند نگاههاى هدف دار و مسموم و جلوگیرى از لغزشها و سقوطهاى هلاكت بار)) فراهم شود. از این رو در نگاه سراسر بصیرت و بینش خردورزان, حجاب هرگز ((محدودیت)) نخواهد بود, بلكه ((مصونیت)) از حوادث زیانبار پیدا و ناپیداى جامعه محسوب مى شود. این نگرش از آن رو است كه در سلسله معارف پاك و تابناك اسلام دختران و زنان ستایش بسیارى گردیده و چونان گوهرى گرانبها و درى درخشان و چشم نواز, لبریز از جاذبه و عظمت و زیبایى و عزت دانسته شده اند. آن هنگام كه دختران, ننگ خانه و خانواده و زنان موجودى زشت و زیانبار براى جامعه تلقى مى شدند, رسول راستین و آسمانى اسلام دختران را ((بهترین فرزندان))(2) بیان كرد و فرمود: ((نعم الولد البنات, ملطفات مجهزات مونسات, مباركات, مفلیات;(3) دختران چه فرزندان خوبى هستند! زیرا گرم و بالطافتند, آماده به خدمتند, انس گیر و باالفتند, بابركتند و پاكیزه اند.)) روزى كه به آن حضرت مژده دختردار شدن دادند, چون اصحاب چهره در هم كشیدند, رو به آنان كرده فرمود: ((شما را چه مى شود؟! گیاه خوشبویى است كه آن را مى بویم و روزى او هم بر عهده خداوند عز و جل است.))(4) آن پیامبر پرمهر و سرشار از عشق و شیدایى به هنگام سخن در باره بانوان و مادران مى فرمود: ((كلما ازداد العبد ایمانا ازداد حبا للنسإ;(5) بنده هرچه ایمانش را فزونى دهد, محبتش بر بانوان بیشتر خواهد شد!)) و در گفتارى گهربار جلوه اى دیگر از نگاه و نگرش عرشى خویش را بازگو نمود و فرمود: ((جبرییل آن قدر در باره زن به من سفارش كرد كه گمان كردم طلاق زن سزاوار نیست, مگر در جایى كه آشكارا مرتكب فحشا گردد(6) ... سفارش مرا در باره نیكى كردن به زنان بپذیرید چرا كه آنان نزد شما اسیرند.))(7) ظرافت و عزت زنان در نگاه نورانى پیامبر اكرم(ص) به گونه اى است كه آن حضرت در باره ((احتمال)) وسوسه هاى شیطانى و لغزشهاى نفسانى نكاتى ارزشمند یادآور شده, فرموده اند: ((زنان از میان مسیر عبور نكنند, بلكه در كنار دیوار و راه رفت و آمد داشته باشند;(8) كسى كه به خدا و روز قیامت ایمان دارد, در جاى خلوتى كه زنى نامحرم, صداى او را مى شنود, نماند;(9) هنگامى كه زن در جایى نشست, بعد از آنكه از آنجا برخاست, كسى در جاى او ننشیند تا اینكه گرمى آن از بین برود.))(10) اخلاق نبوى, رفتار علوى این نگاه و نگرش شایسته به وجود بانوان و دختران در پندار, گفتار و رفتار پیشوایان پاك و سخنان تابناك آنان به روشنى احساس مى شود. به این سخن امام على(ع) بنگریم كه به فرزند عزیز خود, امام حسن(ع) فرمود: ((... فان المرإه ریحانه لیست بقهرمانه;(11) همانا زن چون گیاهى خوشبو ـ لطیف و ظریف ـ است و مسوول كارهاى سخت و دشوار نیست.)) و در سختى بس زیبا و حقیقت گرا, مسوولیت زنان را درخور توان روحى ـ جسمى و گرایشهاى روانى آنان دانسته, پى ریزى كانونى سرشار از مهر و مهربانى و صفا و صمیمیت در خانه و تربیت نسلى تإثیرگذار و هدایتآفرین براى فرداى جامعه معرفى كرده, مى فرماید: ((جهاد المرإه حسن التبعل;(12) جهاد زن, خوب شوهردارى كردن است.)) دیگر امامان معصوم(ع) نیز این بینش ناب را به افكار و احساس پیروان خود عرضه كردند تا هرگز زن موجودى ذلیل و بى ارزش جلوه گر نشود و یا در نگاه كوته فكران بى اندیشه مایه ننگ خاندان تلقى نگردد. امام صادق(ع) در زمان مردسالارى سرشار از خشونت و خشم جاهلیت با طنین روحانى سخن خویش فرمود: ((الامرإه الصالحه خیر من الف رجل غیر صالح;(13) زن صالح, بهتر از هزار مرد ناصالح است.)) آن حضرت با سخن صادق خود ((محبت به زنان را از اخلاق انبیاى الهى))(14) تعریف كرد و ((بیشترین خیر و خوبى را در زنان))(15) بیان نمود تا عیار و معیار زیباییها و زشتیها كه همان ((صلاحیت و شایستگى)) است براى ارج گذارى زنان و مردان ثبت شود و ارزشهاى واقعى بر پایه امتیازات حقیقى و معنوى و كمال و تكامل انسانیت ـ نه جنسیت ـ تعیین گردد. فاطمه زهرا(ع); ارزشها و ضد ارزشهاى زنان زهراى مرضیه(ع) بانویى سرشار از بینش و بصیرت بود كه در زمان جاهلیت تیره و تار, ((كوثر)) زنان و مردان آفرینش نام یافت و با سیره و سخن خود ((فرهنگ برهنگى)) و ((برهنگى فرهنگى)) دیروز و امروز را به خوبى مورد توجه قرار داد; الگویى ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و جلوه هاى ارزشى و ضد ارزشى زنان را براى همیشه ایام ترسیم كرد. او همانند پدر عزیز خود, ((دختران را بهترین فرزندان پدران و مادران))(16) مى دانست و افزون بر آن ((میمنت و خوش قدمى زن را صاحب دختر شدن در اولین گام مادرى))(17) معرفى مى كرد; بانوان را انسانهاى پرلطافت, گرم, باالفت, پاكیزه و سرشار از بركت مى دید و آنان را برتر از گوهرهاى گرانبها و درهاى قیمتى نیازمند ((شناخت روشن نسبت به ارزش خویشتن)) و ((روشهاى شایسته براى مصون ماندن از تیرهاى بلا و پرتگاههاى خطر)) مى دانست تا در پى این دو ویژگى برجسته چون خود در عرصه هاى مختلف فرهنگى, اجتماعى, سیاسى, نظامى و اعتقادى حضور حركتآفرین داشته باشند و هرگز فریب زر و زیور زندگى نخورند. از این رو ((نگرش جامع در پوشش كامل)) را ضرورت نخست مى شمرد تا پیش از ((حجاب)), ((عفاف)) بانوان از بلنداى عشق و اندیشه آنان لبریز شود و نمادهاى مختلف این نگرش باطنى در پوشش ظاهرى آنها جلوه گر گردد. بدین گونه او خود محیط خانه و خانواده را صاحب اهمیت و ارزشى بى كران مى دید و حضور زنان را در خانه ـ در غیر زمانهاى ضرورى و تإثیرگذار در عرصه هاى گوناگون اجتماع ـ موجب عبادت و تقرب به پیشگاه خداوند بزرگ مى دانست و مى فرمود: ((ادنى ما تكون من ربها ان تلزم قعر بیتها;(18) آن هنگام كه زن در خانه مى ماند, از همه حالات به پروردگارش نزدیكتر است.)) و روزى كه رسول خدا(ص) بهترین چیز را براى بانوان سوال كرد, دخت دلبند او, زهراى مرضیه پاسخ داد: ((خیر لهن ان لا یرین الرجال و لا یرونهن;(19) بهترین چیز براى زنان آن است كه نه آنان مردان ـ بیگانه ـ را ببینند و نه مردان ـ بیگانه ـ آنها را بنگرند.)) در این حال پیامبر(ص) او را در آغوش گرفت و این آیه را تلاوت فرمود: ((ذریه بعضها من بعض;(20) ذریه[ برگزیده ابراهیم] كه بعضى از آنان از بعضى دیگر برترند.))(21) ((ضرورت پوشش)) براى بانوان به خاطر هندسه جسمى و ساختمان روحى زنان و جاذبه گفتار و رفتار فردى و اجتماعى آنها نكته اى برجسته در باورهاى دخت آفتاب نسبت به زنان است, از این رو آن بانوى بزرگ دقت و حساسیت فراوان از خویش نشان مى داد و شناختى بسیار روشن به جلوه ها و جاذبه هاى پیدا و ناپیداى زنان داشت. روزى كه رسول خدا(ص) همچون بسیارى از اوقات براى دیدار دخت دلبند خویش در خانه فاطمه(ع) را كوبید و فرمود: ((السلام علیكم, إدخل؟; سلام بر شما, آیا داخل شوم؟ چون صداى پاره تن خود زهرا(ع) را شنید كه: ((علیك السلام یا رسول الله! ادخل یا رسول الله; سلام بر شما اى فرستاده الهى, داخل شوید اى پیامبر خدا! پیامبر(ص) فرمود: ادخل و من معى؟; آیا داخل شوم با كسى كه همراه من است؟ بى درنگ زهراى عزیز(ع) پاسخ داد: ((یا رسول الله! لیس على قناع; یا رسول الله ـ اگر نامحرمى همراه شماست وارد نشوید كه ـ چادر بر سر ندارم. لحظاتى بعد چادر بر سر كرد و با احترام شایانى رو به پدر نمود و عرض كرد: ((ادخل و من معك;(22) داخل شوید با كسى كه همراه شماست.)) روزى دیگر برتر از این دقت به لطافت و ظرافت زنان توجه فرمود و چون همراهى نابینا با پدر دید كه قصد ورود به خانه دارد, اجازه زمانى براى پوشاندن خویش خواست, رسول خدا(ص) پرسشى امتحان گونه از دختر دلبند خود كرد و فرمود: دخترم! این مرد نابیناست[ چرا خود را از او مى پوشانى؟] پاسخ داد: ((ان لم یكن یرانى فانى اراه و هو یشم الریح;(23) [ پدرجان]! اگر او مرا نمى بیند, من او را مى نگرم و او بوى زن را استشمام مى كند. )) در این سخن درسآموز پرهیز از نگاههاى به دور از لذت و به ویژگى پنهان زنان ـ كه در بسیارى از زمانها خود نسبت به آن آگاهى ندارند ـ یعنى بوى خاص آنان توجه شده است تا در امروز و هر روز جوامع تمامى الگوپذیران با نگاهى همه سو نگر به شخصیت زنان بنگرند, نه او را در خانه اى حبس كنند و نه آنكه به دور از هر گونه كار لازم و شایسته و یا ضرورتى در كوچه و خیابان رها نمایند و بهانه اى از سر بى بهانه اى مطرح كنند و آنان را متمدن(!) روشنفكر(!) و یا آزاد و رها از هر گونه قید و بند(!) معرفى نمایند. بى گمان ((تعادل و تنظیم روابط)), پىآمدهایى چون حضور پرنشاط, سالم, شاداب و تإثیرگذار براى مردان و زنان در عرصه هاى مختلف خانواده و جامعه خواهد داشت و بن بستى از فساد و تباهى در هیچ یك از میدانهاى فعالیت ایجاد نخواهد كرد. همان گونه كه زهراى اطهر(س) از یك سو خود را از برابر دیدگان نامحرم مى پوشاند و یا از لطافت و ظرافت وجودى زنان سخن مى گفت اما از سوى دیگر با پاك سیرتان و دین باورانى چون سلمان, عمار, مقداد به گفتگو مى پرداخت و آنان چنان انس و الفتى با محیط سالم و ملكوتى زندگانى فاطمه(ع) احساس مى كردند كه در پاره اى زمانها به كمك دخت رسول خدا(ص) در كارهاى منزل مى شتافتند!!(24) فراتر از این جلوه, ابعاد حضور حركتآفرین آن بانوى بصیر در صحنه هاى جهاد به عنوان مددكار رزمندگان اسلام و یا عرصه هاى سیاسى براى امداد امام زمان خود است كه نشانگر نگاه ناب و نو و بینشى جامع و كامل از آن حضرت است. اندك آشنایى با شیوه بایسته و شایسته فاطمه(ع) بیانگر این حقیقت و واقعیت انكارناپذیر و فطرى است كه آن حضرت مرز و معیار روابط مردان و زنان را با وجود ((احتمال)) انحراف و فساد مشخص فرموده است. آنجا كه چنین پدیده اى احساس شود, بى گمان باید نشستها, گفتگوها و رفت و آمدها مهار و محدود شود و به كمترین مقدار ـ آن هم سالم و به دور از توفان فساد ـ قناعت گردد, نه آنكه ((یقین)) در لغزش مبناى روابط قرار گیرد كه در این صورت محیط امن و اطمینان خانواده با آوار لذتها و خوشیهاى زودگذر واژگون و میدان كار و تلاش سازنده اجتماع با توفان هواها و هوسها سرنگون مى شود!! به این ماجراى شیرین و دلنشین از زندگى امیر مومنان و فاطمه زهرا(ع) بنگریم تا براى شیفتگان صلح و سلامت و سعادت خود و خانواده, ارمغانى ماندگار فراهم سازیم و آموزه هاى آسمانى اسلام را كه در سخن و سیره معصومان(ع) تجلى یافته است به دور از هر گونه سختى و تلخى و همراه با تعادل و تنظیم بدانیم. پس از آنكه رسول اكرم(ص) كارهاى درون خانه را به دخت عزیز خود و كارهاى بیرون از منزل را به على(ع) واگذار فرمود, زهراى اطهر(س) سخنى سرشار از بصیرت و بینایى ابراز كرد و فرمود: ((فلا یعلم ما داخلنى من السرور الا الله باكفائى رسول الله تحمل رقاب الرجال;(25) به جز خدا كسى نمى داند كه من چقدر خوشحال شدم از اینكه رسول خدا زحمت خانه مردان را به من واگذار كرد.)) آرى به راستى:  ·         به حسن خلق و وفا كس به یار ما نرسد اگرچه حسن فروشان به جلوه آمده اند كسب به حسن و ملاحت به یار ما نرسد(26) ·         تو را در این سخن انكار كار ما نرسد كسب به حسن و ملاحت به یار ما نرسد(26) كسب به حسن و ملاحت به یار ما نرسد(26) این نگرش اندیشمندانه موجب گردید كه ـ بنا به سخن امام صادق(ع) ـ آن بانوى پارسا و اسوه[ براى دورى از برخورد با بیگانگان] هر بامداد شنبه(27) به مزار شهیدان احد بشتابد و این روز را براى زیارت آنان و عبادت پروردگار برگزیند! زهراى مرضیه; حجاب, جلوه ها و جنبه ها سلسله دستورها و توصیه هاى آسمانى اسلام برگرفته از ((فطرت, اندیشه و عشق)) روشن و روشنگر و داراى جلوه هاى جاودان در رابطه انسان با ((خود)), ((خلق)) و ((خدا)) است. از این رو بسیارى از احكام و بایدها و نبایدها از نگاه آموزه هاى فقهى كارى مجاز است اما از نظر توصیه هاى اخلاقى عملى ممنوع شمرده مى شود. همانند توصیه هاى درسآموز و انسان سازى كه رسول اكرم(ص) به مسلمانان فرموده است كه: زنان از میان مسیر عبور نكنند, بلكه در كنار دیوار و راه رفت و آمد داشته باشند!(28) كسى كه به خدا و روز قیامت ایمان دارد, در جاى خلوتى كه زنى نامحرم صداى نفس او را مى شنود, نماند!(29) هنگامى كه زنى در جایى نشست, بعد از آنكه از آنجا برخاست, كسى در جاى او ننشیند تا اینكه گرمى آن از بین برود!(30)  و یا سخن امام صادق(ع) به شیعیان خویش كه: وقتى كه دختر به سن شش سالگى رسید, سزاوار نیست كه او را ببوسى!(31) این گفته هاى گرانبار گرچه نشان ممنوعیت یا حرمت ندارد اما از نظر اخلاقى عملى ممنوع حساب مى شود زیرا زمینه گناه, دل مشغولى و وسوسه هاى شیطانى را فراهم مى كند و چونان لغزشگاه و پرتگاه به سوى نافرمانیهاى بعدى خواهد بود. از این رو آنان كه عیار ایمان و اعتقادشان برتر است در این موارد خود را موظف به مراعات مى كنند و آثار و بركات بسیار آنها را در امروز و فرداى زندگى نصیب خویش مى سازند. این بینش موجب گردیده كه گاه حكم برخى صفات به خاطر تغییر موضوع آنان, دگرگون شود. به طور مثال امیر مومنان على(ع) فرمود: ((بهترین خصال زنان, بدترین صفات مردان است و آنها عبارت است از: كبر, ترس و بخل!!))(32) پس آن حضرت(ع) فلسفه تغییر حكم هر یك از این ویژگیها را بیان فرمود كه تكبر زنان در برابر بیگانگان مایه رام نشدن آنان در برابر خواست هوس بازان خواهد شد و بخل زنان موجب حفاظت از مال خود و شوهران مى گردد و كم جرإتى بانوان سبب حفظ و حراست آنان و پرهیز از هر گونه احتمالات خطرآفرین خواهد بود. پرجاذبه تر از این سخن, گفتار رسول اكرم(ص) در بقیع است كه سراسر بصیرت, تدبیر و دوراندیشى رهبران والا و فرزانه اسلام در باره جلوگیرى از هر گونه انحراف پیروان خود خواهد بود. امام على(ع) مى فرمود: در روزى بارانى و تیره و تار به همراه رسول خدا(ص) در بقیع نشسته بودم كه زنى سوار بر الاغ عبور كرد. دست حیوان داخل گودالى افتاد و زن به زمین خورد. با افتادن او, بى درنگ پیامبر اكرم(ص) چهره خویش را برگرداند. اصحاب گفتند: اى رسول خدا! آن زن شلوار پوشیده است. پیامبر(ص) سه بار فرمود: ((اللهم اغفر للمتسرولات; خدایا! زنانى كه شلوار مى پوشند[ و از خانه بیرون مى روند] را مورد مغفرت قرار بده.)) آنگاه توصیه اى اینچنین كرد: اى مردم! از شلوار استفاده كنید چرا كه از پوشاننده ترین لباسهاى شماست و با آن زنانتان را هنگامى كه از خانه خارج مى شوند مصونیت بخشید.))(33) این نگاه دقیق و همه سویه به سلسله نیازهاى ظاهرى و باطنى و ارزشهاى پیدا و ناپیداى زنان در گفتار و رفتار فاطمه زهرا(ع) به خوبى آشكار بود, گرچه بسیارى از احتیاطها و ظرافتهاى گفتارى و رفتارى آن حضرت داراى ممنوعیت خاص فقهى نبود بلكه نشان از عظمت روحى آن پاك بانو داشت. اسمإ بنت عمیس نقل مى كند كه در حضور فاطمه(ع) بودم كه رسول خدا(ص) داخل شد, در حالى كه گردنبندى طلایى كه على(ع) از سهم خود براى فاطمه خریده بود در گردن آویخته بود. رسول خدا(ص) رو به زهرا(ع) كرد و فرمود: ((دخترم! مبادا مردم با این گفته كه ((فاطمه دختر محمد است)) تو را مغرور سازند اما بر تن تو لباس زورمندان باشد!)) پس از گفتار پیامبر(ص) زهراى مرضیه(ع) آن را از گردنش جدا كرد و فروخت و با آن بنده اى خرید و آزاد كرد و رسول خدا(ص) نیز به خاطر این كار شادمان شد.(34) به یقین این شیوه همیشه جاودان سیره اى درسآموز براى خانواده هاى دین باور مذهبى است كه بدانند بسیارى از كارهاى مباح از نظر فقهى براى كسانى كه رنگ دین بر خود دارند گاه مكروه و یا حرام خواهد بود زیرا نگرش دیگران را به مذهب تغییر خواهد داد. گرچه استفاده از مواهب الهى و ظاهرى آراسته, مناسب و دلآرا و روح بخش نه تنها براى آنان شایسته بلكه بایسته است تا بسیارى باورى چنین نیابند كه مذهب مانع شادى و شادمانى صحیح است و یا دین اسلام داراى آموزه هاى سخت و سفت و دشوار است!! از این رو بانویى كه گردنبد حلال و مباح و اهدایى شوهر عزیز خود را به خاطر حفظ شإنیت و قداست خویش و خانواده در راه خدا انفاق مى كند, حساسیت بسیار نسبت به پوشش متین و مناسب دارد, رو به شوهر خود مى كند و مى فرماید: ((و ما على رإسى من قناع الا عبا نسجتها بصاع;(35) مقنعه و چادر مناسبى بر سر ندارم مگر چادرى كه آن را با یك من بافته ام.)) و همراه با چنین حساسیتى ستوده در حجاب و پوشش, دقتى بالا و عفتى والا از خود نشان مى دهد. رو به اسمإ بنت عمیس كرده مى فرماید: ((اى اسمإ! من این شیوه را كه نسبت به بانوان انجام مى شود و[ در مراسم بعد از مرگ] پارچه اى روى جنازه زن نمى اندازند و شخص پوشش لازم ندارد و جسد نمایان است ناروا مى شمرم و نمى پسندم.)) اسمإ گفت: اى دختر رسول خدا! آیا چیزى را كه در سرزمین حبشه دیدم به شما نشان دهم؟ پس از آن چوبهاى ترى فراهم ساخت, آنها را خم كرد, سپس پارچه اى روى آنها انداخت[ و تابوتى ساخت] فاطمه(ع) با دیدن آن فرمود: ((چقدر این خوب و زیباست! چرا كه به واسطه آن, زن از مرد باز شناخته مى شود (در نتیجه نسبت به شوون پیكر زن رعایت لازم صورت خواهد گرفت) پس آنگاه كه من جان سپردم, تو و على مرا غسل دهید و هیچ كس دیگر بر من وارد نشود.)) آن اندوه و این احساس مسوولیت براى پس از مرگ در حالى است كه همه مى دانیم با پایان حیات هیچ مسوولیتى فقهى براى انسان در انجام مراسم غسل, كفن و یا تشییع وجود ندارد, اما فاطمه, فاطمه است و پاره تن رسول خدا و همسر على مرتضى! او به بانوان نسلها و عصرهاى بعدى درس حجاب و عفاف را تا آخرین لحظه حضور روحانى و جسمانى در دنیا مى دهد و این اندوه تلخ اما مقدس خود را با لبخندى شیرین و دلنشین پایان مى برد, زیرا با دیدن تابوت, تنها و آخرین تبسمى(36) كه بعد از رحلت رسول خدا(ص) از او دیده شد همان بود و بس! آن عزیز الهى در پایان اسمإ را دعا كرد و فرمود: ((استرینى سترك الله من النار;(37) پیكر مرا بپوشان خداوند تو را از عذاب آتش دوزخ خود بپوشاند.))(38) و با چنین اندیشه شفافى به دیدار معبود خود شتافت.  ·         اى قصه بهشت ز كویت حكایتى هر پاره از دل من و از غصه قصه اى كى عطرساى مجلس روحانیان شدى گل را اگر نه بوى تو كردى رعایتى(39) ·         شرح جمال حور ز رویت روایتى هر سطرى از خصال تو و ز رحمت آیتى گل را اگر نه بوى تو كردى رعایتى(39) گل را اگر نه بوى تو كردى رعایتى(39)

1ـ دیوان حافظ, غزل 386 (گزیده). 2ـ مستدرك الوسایل, ج15, ص116. 3ـ وسایل الشیعه, ج15, ص100. 4ـ كتاب من لا یحضره الفقیه, ج13, ص481. 5ـ بحارالانوار, ج103, ص228. 6ـ مستدرك الوسایل, ج14, ص121. 7ـ همان, ج14, ص251 و 253. 8ـ وسایل الشیعه, ج14, ص132. 9ـ تنبیه الخواطر, ج2, ص91. 10ـ كتاب من لا یحضره الفقیه, ج3, ص467. 11ـ نهج البلاغه, نامه 31, ص405. 12ـ بحارالانوار, ج103, ص252. 13ـ وسایل الشیعه, ج14, ص123. 14ـ كافى, ج5, ص320. 15ـ وسایل الشیعه, ج14, ص11. 16ـ مستدرك الوسایل, ج15, ص116. 17ـ همان, ص111. 18ـ بحارالانوار, ج43, ص92. 19ـ حلیه الاولیإ و طبقات الاصفیإ, ج2, ص40. 20ـ آل عمران, آیه 34. 21ـ مناقب ابن شهر آشوب, ص;341 ر.ك: بحارالانوار, ج43, ص91 و 92. 22ـ محجه البیضإ, ج6, ص103 و ج7, ص;324 لئالى الاخبار, ج1, ص;83 نورالثقلین, ج3, ص587. 23ـ بحارالانوار, ج43, ص91 و ج101, ص;38 كوكب الدرى, ج1, ص;149 احقاق الحق, ج10, ص258. 24ـ عوالم المعارف, ج11, ص130 و ;264 كوكب الدرى, ج2, ص;175 بحارالانوار, ج104, ص;88 دلائل الامامه, ص;87 امالى شیخ طوسى, ص;573 امالى شیخ صدوق, ص;506 تفسیر فرات كوفى, ص525. 25ـ وسایل الشیعه, ج14, ص123. 26ـ دیوان حافظ شیرازى. 27ـ بحارالانوار, ج43, ص90. 28ـ وسایل الشیعه, ج14, ص132. 29ـ تنبیه الخواطر, ج2, ص91. 30ـ كتاب من لا یحضره الفقیه, ج3, ص467. 31ـ وسایل الشیعه, ج14, ص171. 32ـ بحارالانوار, ج74, ص175. 33ـ تنبیه الخواطر, ج2, ص;78 مستدرك الوسایل, ج3, ص243. 34ـ بحارالانوار, ج43, ص26. 35ـ بحار, ج35, ص240. 36ـ ذخائر العقبى, ص53. 37ـ كشف الغمه, ج2, ص;67 الاستیعاب, ج2, ص752 و ج4, ص;378 السنن الكبرى, ج4, ص34. 38ـ شایان بیان است كه در برخى احادیث این نكته وجود دارد كه اسمإ مى گوید فاطمه(ع) رو به همسر خود كرده فرمود: ((اوصیك یابن عم ان تتخذ لى نعشا فقد رإیت الملائكه صوروا صورته; وصیت مى كنم به شما اى پسرعمو كه براى من تابوتى درست كنید همان گونه كه ملائكه شكل آن را به من نشان دادند.)) با شنیدن این سخن خدمت حضرت, از حبشه یاد كردم و تابوتهاى آن دیار را ترسیم كردم, حضرت خوشحال شد و فرمود: ((اصنعى لى مثله استرینى سترك الله من النار; اى اسمإ! براى من تابوتى مثل آن درست كن, مرا بپوشان, خدا تو را از آتش دوزخ حفظ فرماید. (ر.ك: السنن الكبرى, ج4, ص;34 ذخائر العقبى, ص;53 حلیه الاولیإ, ج2, ص43). 39ـ دیوان حافظ, غزل 428. پیام زن ـ شماره 120 ـ اسفند 1380  

 

پنج شنبه 12/12/1389 - 13:35
تاریخ

 

 

 شاید وقایع و چگونگى جنگ اخیر اسرائیل و اعراب تا هنوز بر خیلى‏ها روشن نباشد و یا آنكه حقایق را وارونه شنیده باشند براى توضیح مطلب و بیان عوامل و اسباب شكست اعراب بطور فهرست شرحى در اختیار دوستان گذارده میشود:
دولت مصر اوائل ژوئن ماه 1967 دستور داد قطعات زیادى از نیروهاى خود را از (كانال سوئز) عبور داده و در صحراى سینا متمركز نمایند و بلافاصله مصر از سازمان بین‏الملل درخواست كرد كه اسرائیل نیروهاى خود را از مرزهاى مصر بردارد.
و اعلام كرد كه از این ببعد كشتى‏هاى اسرائیل مجاز نخواهند بود كه از خلیج عقبه عبور كنند و كشتى‏هاى سایر كشورها در صورت عبور تفتیش خواهند شد.
جمال عبدالناصر علت این عملیات را چنین شرح داد (دولت شوروى بماخبر داده كه اسرائیل قصد دارد با یك یورش خونین سوریه را تحت تصرف درآورد و این عمل اسرائیل ما را واداشته كه آمادگى خود را براى دفاع از سوریه و تأدیب اسرائیل اعلام كنیم305.
و از طرفى بستن خلیج عقبه بر كشتیهاى اسرائیل، اقتصاد و حیات اسرائیل را بخطر بسیار مهمى مى‏انداخت و رابطه تجارتى آنها با شرق افریقا و آسیا كلا بروى آنها مسدود میگردید
.
و مهمتر از آن این عمل امنیت اسرائیل را تهدید میكرد و بلكه موجودیت آنها در خطر واقع میشد و لذا ناظران سیاسى میگفتند بدون شك اسرائیل براى باز كردن خلیج ناچار از سلاح استفاده خواهد كرد306.
بدون شك اگر مصر در همان ساعات اول به اسرائیل هجوم میبرد اسرائیل اگر از پاهم در نمیامد هرگز پیش روى هم نمیكرد ولى چند هفته‏اى این‏ور آن‏ور زدند تا اسرائیل توانست نیروهاى خود را با سرعتى برق آسا از مرز سوریه بصحراى سینا آورده و فرصت هجوم بچنگ آورد
.
در نتیجه قواى اسرائیل روز پنجم ژوئن ماه 1967 م برابر دوشنبه 15 خردادماه 1346 شمسى، 26 صفر 1387 با یك هجوم مركزى و وسیعى توانست تمام هواپیماهاى جنگى مصر را كه بیش از 400 جنگنده بودند تارومار سازد.چرا اسرائیل پیروز شدبعضى از سیاسیون معتقدند كه شكست اعراب در این جنگ شش روزه از یك نقشه‏ى بسیار دقیق شوروى سرچشمه میگرفت و بگفته غلوب پاشا اگر رهبران شوروى در عمر خود یكبار از صمیم قلب خندیده‏اند وقتى بود كه اعراب شكست خوردند زیرا شوروى میخواست با شكست ناگهانى آنها گام فراخ‏ترى در افریقا و آسیا گذاشته باشد و هرگز در نظر نداشت اسرائیل شكست بخورد.
زیرا در اینصورت عربها آنقدر قوى میشدند كه دیگر احتیاجى باو نداشتند در حالیكه پس از این شكست با در نظر گرفتن طرفدارى امریكا و بریتانیا از اسرائیل كشورهاى عربى ناچار و بى‏پروا خود را بدامن شوروى مى‏انداختند و این بزرگترین پیروزى بود كه نصیب شوروى میشد.
زیرا باین نقشه شوروى توانست در مدت 120 ساعت 120 سال پیش برود! و اضافه میكند بعقیده‏ى من این نقشه دقیق تابحال آنطوریكه منظور شوروى بود نتیجه بخش شده و شوروى از آن بهره بردارى كرده است.
سیاست بریتانیا و امریكا آنقدر سطحى بود كه گمان میكردند شوروى در این جنگ دچار اشتباه شده كه از پشتیبانى كافى كوتاهى نمود و اعراب مغلوب شدند زیرا هرمقدار بیشتر شكست میخوردند بهمان اندازه احساس وحشت و حس تمایل به ملجاء میكرند307.
یك نویسنده مطلع اسباب و عوامل شكست اعراب را چنین خلاصه كرده
:
1-
كشورهاى عربى نمیخواستند آتش جنگ را روشن كنند زیرا استعداد آنرا نداشتند چنانچه شمس‏بدران وزیر جنگ اسبق مصر به دو نفر از افسران عالى‏رتبه كه براى طرح نقشه هجوم به اسرائیل به مصر آمده بودند گفته بود شما خیال میكنید كه ما میخواهیم جنگ كنیم تمام این عملیات كه ما انجام میدهیم سیاسى است نه جنگى.
2-
مصر انتظار داشت هر عملى كه اسرئیل بان اقدام كند از طرف شرق شروع خواهد شد زیرا اسرائیل تقریباً درشمال‏شرقى مصر واقع است در صورتیكه اسرائیل از طرف غرب آغاز جنگ نمود و هواپیماهاى اسرائیل 800 كیلومتر راه پیموده بودند و بقول یكسخنگوى هندى هواپیماهاى اسرائیل در این هجوم سه مرتبه برزمین نشسته بنزین‏گیرى كردند!.
3-
هواپیماهاى مصرى آشكار بودند و همه‏ى آنها در خط واحدى قرار گرفته بودند و این وضع كار را بر اسرائیل آسان كرد و همه را در یكمرتبه به آتش كشیدند و پس از آن نیروهاى زمینى مصر در صحراى سینا سقوط كردند و قواى سوریه و اردن اعتماد بر ناوگانهاى دریائى و قواى هوائى مصر داشتند و با سقوط مصر این دو كشور متزلزل شدند و از طرف دیگر هواپیماهائیكه باردن و سوریه هجوم میكردند بیش از 700 هواپیما بود بنقل ملك حسین اسرائیل چترى از هواپیما روى اردن زده بود بدین جهت میشود گفت شكست مصر یگانه عامل شكست سوریه و اردن شد.
4-
اسرائیل پیش از جنگ خدعه بزرگى به اعراب زد و آن این بود كه خود را چنان مینمود كه هرگز جنگ نخواهند كرد چنانچه موشه‏دایان دو روز پیش از جنگ به روز 3/6/1967 به روزنامه‏نگاران گفت فرصت آنكه ما جواب دندان شكن بمصر بدهیم از دست رفت.
و روز 4/6/1967 یعنى یك روز قبل از جنگ روزنامه‏هاى جهان عكسهائى از هزاران سرباز اسرائیلى درحال شنا چاپ كردند و در زیر آنها نوشته بودند كه به سربازان اسرائیلى براى چند روزى مرخصى داده شده آنها در این چند روز در شنا بسر خواهند برد308.
و باز در همان روز وزراى اسرائیل تشكیل جلسه داده و نقشه جنگ موشه‏دایان را تصویب كردند دولت اسرائیل اعلام داشت كه كابینه وزراء در این جلسه فقط چند موضوع تجارتى را بررسى نموده و باین نیرنگ ژنرالهاى مصر را اغفال كردند و آنها در قاهره سرگرم بازى تنیس شدند
!.
این عوامل بود كه موجب شكست اعراب شد.   این جنگ چه آثار شومى باقى گذاشت؟1- سرافكندگى بر عموم مسلمانان جهان، شاید خیلیها هنوز معتقد باشند كه جنگ بین اعراب و اسرائیل بوده ولى بدون تردید میشود گفت كه این شكست دامان همه مسلمانان را ننگین كرد دلیل این مطلب گفتار ارتجاعى موشه‏دایان است هنگامیكه داخل (بیت‏المقدس) میشد فریاد زد ما امروز انتقام خیبر را از مسلمانان گرفتیم309.
2-
شهر بیت‏المقدس كه حاوى نخستین قبله‏اى مسلمانان و محل معراج پیامبر اسلام است بدست مهاجمین متجاوز افتاده و در معرض بى‏احترامى سربازان یهود قرار گرفت و با یك دسیسه مخفى و نیرنگ مرموز و نقشه بسیار ماهرانه به مسجد اقصى آتش زدند و با آن وسیله در اطوار مسجد و تزیینات آن تغییرات كلى دادند
.
بنا بگفته بعضى از جرائد اسرائیل در فكر نقل اساس مسجد اقصى بمحل دیگر است و در پیرامون همان منظور مهندسین برجسته‏اى را از خارج طلبیده تا مسجد را از جاى خود برداشته و در جاى دیگر نصب نمایند و بر خرابه‏هاى آن هیكل سلیمان را بنا كنند.
3-
بیش از پانزده هزار اردنى كه در بین آنها تعداد زیادى كودك، زن، غیر نظامى بود مجروح و یا مقتول شدند! و همین قدرها هم از مصر و سوریه از بین رفتند.
غلوب پاشا مى‏نویسد اغلب نظامیان اردن بوسیله بمبهاى آتش‏زاى ناپالم تبدیل بخاكستر شدند و اضافه كرده بنابه اظهارات دكترهاى معالج مجروحین اردن در 700 مجروح 200 نفر زخم‏سوختگى داشتند310.
4-
تعداد آوارگان این جنگ تا 9 شباط 67 یعنى پس از پنج‏ماه بعد از جنگ به 243500 انسان رسید و اگر این شماره را بر آوارگان جنگ 1948 اضافه كنیم جمعیت آنها بالغ بر (419/364/1) میشود.
از هجوم اكتبر 1973 چه اثر دیده شد؟در اوائل اكتبر 1973 رمضان 1393 قواى مصر با یك حمله بسیار ماهرانه از رودنیل گذشته و سد باروى اسرائیل را ویران نمود و كرانه‏هاى رود نیل را از صحراى سینا بتصرف خود درآورد و قواى سوریه از كوههاى جولان حمله كردند و سه روز نگذشته بود كه قواى اسرائیل بحالت ضعف و در شرف سقوط بود كه امریكا مصر را مجبور به آتش بس نمود و در همان فرصت به اسرائیل نیروى جدید رسید و توانست با ایجاد پل دریائى از رود نیل رد شده در خاك مصر به صحراى سینا اضافه نماید و نتیجتاً ارتش سوم مصر در محاصره اسرائیل واقع شد و مسلمانها در تمامى كشورهاى اسلامى و مخصوصاً در ایران دست به نیایش برداشته بودند و سپاه جنگنده مصر و سوریه را دعا میكردند و مردم اغلب اوقات خود را به شنیدن اخبار تازه از رادیو و مجلات و روزنامه‏ها مشغول بودند و كمكهاى مالى زیادى میكردند ولكن قدرت امریكا و كمكهاى همه جانبه او به اسرائیل بهمه آنها فائق آمد و از 1947 تا 1973 سه مرتبه جنگ به ترتیب زیر بین اعراب و اسرائیل رخد داد: 1948 و 1967 و 1973، در هر یكى اسرائیل بطوریكه نقشه 29 نوامبر 1973 شماره 9120 كیهان نشان میدهد به متصرفات خود اضافه كرد.
ولكن آنچه مایه تسلى میشود در جنگ اكتبر 1973 اعراب مخصوصاً ژنرال حافظ اسد ریاست جمهورى سوریه استقامت بسیار شدیدى از خود نشان دادند بطوریكه اسرائیل از مركب غرور پیاده گردیده و حاضر به صلح و آتش بس شد. خداوند به احترام ولى عصر (ع) وسائل صلح را بنفع مسلمانان قرار دهد.مطالب بر گرفته از کتاب: ستارههاى فضیلت، جلد سوم ، نویسنده: محمد باقر مدرس 275) دنیا بازیچه یهود ص 103.
276)
بقره 74.
277)
دنیا بازیچه یهود ص 93.
278)
بقره 87.
279)
موقف العلماء الاسلام من الیهود ص 29.
280)
سوره نساء 46.
281)
آل عمران 54.
282)
قصص الانبیاء بخش بنى فریضه.
283)
دنیا بازیچه یهود نقل از تاریخ آلمانیها الهیتاریه.
284)
مائده آیه 78 و 79.
285)
نساء 160 - 161.
286)
فلسطین نام سرزمینى است در شرق ادنى كه از طرف شمال به (لبنان) و از شرق به سوریا و اردن هاشمى و از غرب بدریاى مدیترانه بحرابیض و از جنوب به (مصر) متصل است.
287)
واذ انجیناكم من آلفرعون یسومونكم سوء العذاب یذبحون ابنائكم و یستحیون نسائكم. (بقره 49)
288)
واذفرقنابكم البحر فانجیناكم و اغرقنا آل فرعون و انتم تنظرونبقره آیه 50).
289)
وظللنا علیكم الغمام و انزلنا علیكم المن و السلوى كلوا من طیبات مارزقناكم (بقره آیه 57).
290)
همانطورى كه ملاحظه فرمودید این آیه غذائى را كه قوم موسى میخوردند مفیدتر از خوراكیهاى فوق كه مورد درخواست آنها بود اعلام میكند.
مواد غذائى از نظر خاصیت و اعجاز قرآن
غذاى آنها عبارت بود از نوع شیرینى عسلى و گوشت كبوتران، حالا جاى دقت و تعمق است كه این مسئله از نظر علوم روز چگونه قابل هضم و توجیه است؟!.
باید دانست كه اصولاً مواد غذائى را میتوان بطور كلى به سه دسته زیر تقسیم كرد.
دسته اول: غذاهائى كه میسوزند و حرارت و نیرو تولید میكنند این دسته قندها و نشاستهها و چربىها هستند.
دسته دوم: اغذیهاى كه در ساختمان و ترمیم نسوج بدن بكار میروند این دسته پروتئینها یا مواد سفیدهاى (تخم مرغى) مىباشند.
دسته سوم: غذاهائیكه حالت تعادل و تنظیم در وظایف اعضاى درونى بدن را بوجود میآورند اینها عبارتند از ویتامینها و مواد معدنى و آب و نمك و بعضى موارد دیگر مواد سلولزى، این بود از نظر خاصیت اغذیه.
و از طرفى میتوان غذاها را به سه قسمت بزرگ زیر تقسیم نمود:
1-
اغذیه حیوانى (2) نباتى (3) معدنى.
اغذیه حیوانى عبارتند از انواع و اقسام گوشتها و شیر و تخممرغ و ماهى و امثال اینها.
اغذیه نباتى مانند گندم، سیب زمینى، حبوبات، سبزیها، میوهها و نظائر آنها.
اغذیه معدنى مانند نمك و آب و املاح. (اصول بهداشت صفحات 53 - 99).
اخیراً به ثبوت رسیده كه مواد پروتئینى یا سفیدهاى مهمترین محتویات حبوبات را تشكیل میدهند و با آنكه مصدر انرژى براى تولید حرارت بشمار میروند متأسفانه تا این مواد بمرحله جذب برسند دستگاه گوارش با فعالیت طاقت فرسا و خسته كنندهاى دست بگریبان خواهد بود و لذا طب جدید پروتئین و آلبومین موجود در گوشت را برتر و مفیدتر از وجود همین مواد در حبوبات میداند.
در هر صد گرم لوبیاى تازه و نخود و لوبیاى خشك 21 گرم و در عدس 20 گرم ماده سفیدهاى وجود دارد.
ولى در 100 گرم گوشت كبوتر 21 گرم آلبومین وجو دارد كه از نوع آلبومین گوشت سریع الهضم است نه از نوع آلبومین موجود در حبوبات كه دستگاه گوارش (پیش از آنكه غذاى وارد خون شود باید تغییر حالت دهد و بصورت مایه در آید این تغییر را گوارش نامند.
و چرا باید این مایع تبدیل بخون شود زیرا بدن انسان از میلیونها یاخته (یعنى حنجره و سوراخهاى ریز ریز) تشكیل یافته و این یاختهها غذا لازم دارند یاختههاى انگشت با یاختههاى معده در این جهت متساوى هستند خون بهمه آنها غذا میرساند (فرهنگنامه ج 12 ص 1221 تألیف دهخدا) ) را خسته مىكنند.
و از طرفى باندازهاى كه بدن براى هضم این مواد انرژى مصرف میكند به آن اندازه كالرى عایدش نمیشود در حالتى كه براى هر فرد روزانه سه هزار كالرى لازم است اگر این كالرى را بخواهد با خوردن پیاز تأمین كند بایستى روزانه چندین كیلو پیاز بخورد و آنهم موجب كم خونى خواهد شد (خلاصهاى از صفحات 111-118 قرآن بر افراز اعصار).
پس روشن گردید كه خوراكیهاى خواسته بنىاسرائیل گو آنكه پروتئین و آلبومین به نسبت زیادترى موجود داشت ولكن دیر هضم بود و بعضى از آنها مانند پیاز كالرى یعنى ماده حرارتى كم داشت برخلاف گوشت پرنده و عسل و مربا كه خوراك آسمانى بود.
291)
موقوف علماء الاسلام من الیهود طبع كربلا ص 10 - 12.
292)
سوره بقره آیه 246 - 252
293)
سوره بقره آیه 246 - 252.
294)
تاریخ اسرائیلین - تألیف شاهین مقاریوس.
295)
مجله العربى شماره 109 ص 55.
296)
تاریخ القدس تألیف عارفالعارف.
297)
الایام الحاسمه قبل معركه المصر تألیف محمود شیت چاپ بغداد 1387.
298)
قضایانا فى الاممم المتحده ص 126 تألیف خیرى حمار.
299)
خطر الیهود العالمیه 239 - 244 تألیف هنرى فرود.
300)
به تفاصیل این نامهها بكتاب فلسطین الانسانى ص 101 - 103 رجوع شود.
301)
خطرالیهود العالمیه علىالاسلام و المسیحیه ص 243.
302)
خطرالیهود العالمیه ص 307.
303)
تذكره عوده 29 ناصرالدین نشاشیبى.
304)
مكتب اسلام سال هشتم شماره 1 ص 44.
305)
روزنامه الاهرام 24/7/1967 بنقل دنیا بازیچه یهود ص 73.
306)
دنیا بازیچه یهود ص 74.
307)
كتاب ازمهالشرقالاوسط تألیف غلوب پاشا ص 3.
308)
دنیا بازیچه یهود صفحه 78 - 81.
309)
جرائد و مجلهها و رادیوها.
310)
دنیا بازیچه یهود خلاصه از صفحه 83 - 89.

 

پنج شنبه 12/12/1389 - 13:4
سياست

 

 

یهود همیشه در فراق فلسطین گریه و زاریها داشتند حائط مبكى یا دیوار گریه كه در شهر بیت‏المقدس است شاهدزنده بر این صحنه است و بعد از قرنهاى متمادى پس از شكست مسلمانان بسال 1948 میلادى گریه‏هاى شوق آورى در پاى همان دیوار از علما و سران یهود و نخست وزیر سابق اسرائیل شنیده شد297.
مقدمات تسلط یهود به این اراضى بسال 1097 میلادى در لندن پى‏ریزى شده بود و در جنگ جهانى اول كه رهبران بریتانیا از ترس بخواب نمیرفتند و سعى میكردند امریكا را وارد جنگ كنند و چون سیاست امریكا بدست یهود بود ناچار بدامن آنان چنگ زدند و یهودان امریكا از بریتانیا تعهدى گرفتند كه در مقابل شركت امریكا در جنگ بریتانیا دولتى براى یهود در فلسطین تشكیل دهد و این عهد نامه در 2 نوامبر 1917 درست یكسال پیش از سقوط عثمانى و احتلال فلسطین از طرف انگلیس بامضا رسید ولى مسلمانان پس از احتلال از آن پیمان باخبر شدند
.
بریتانیا پس از 1922هربرت حموئیل یهودى را بعنوان نماینده بفلسطین اعزام نمود و این مرد مدت پنجاه سال سابقه در سرزمین فلسطین داشت و در دوران نمایندگى خود تعداد ششصد هزار یهودى مهاجر را در این منطقه سكونت داده و پست‏هاى مهم را به آنها واگذار كرد و هرچه زمین بود با تطمیع در مقابل پول گزاف و یا بزور سرنیزه از عرب‏ها خریدارى كرده بدست یهود داد و امتیاز تجارت خارجى را منحصرا به یهود اختصاص داده و حمل سلاح را بر عرب‏ها ممنوع كرد در صورتیكه تسهیلات فراوانى براى یهود نسبت به خرید اسلحه مبذول میداشت298.
كسى قدرت نداشت از این مقوله حرفى بزبان آورد، حتى یكى از كارمندان دولت بریتانیا وقتى خواست بدولت خود گزارشى راجع بزمین دزدى یهود مخابره كند فورا از كار بركنار شد299
.
در اوائل جنگ جهانى اول همه فهمیدند كه چه سیاستى در پس پرده وجود دارد و لذا شریف حسین امیر مكه نامه‏اى در 14 یولیو 1915 برهبران بریتانیا نوشت و از آنها درخواست كرد كه مرزهاى كشورهاى عربى را تعیین كنند در این زمینه نامه‏هائى رد و بدل شد و براى سرگرمى شریف حسین اطمینان دادند كه فلسطین جزو كشورهاى عربى و مرزهاى آن معین خواهد شد300
.
در همان دوران جنگ جهانى اول بریتانیا تمام درهاى فلسطین را بروى مهاجرین یهود باز كرد بطوریكه از آلمان و امریكا و سایر كشورها بمانند مور بكشور فلسطین سرازیر بودند و بریتانیا با تمام قوا در حمایت آنها میكوشید و از هر گونه توطئه و شورش از طرف عربها جلوگیرى میشد و منظور این بود كه زمینه بتمام جهات براى تشكیل دولت اسرائیل بمرور زمان طبیعى گردد301
.
تا اینجا بریتانیا بازیگر میدان بود ولى از این ببعد امریكا وارد كار شده و سرانجام اسرائیل بدست او تأسیس شد.

 

پنج شنبه 12/12/1389 - 9:43
سياست

 

 

نخستین دولتى كه یهود تشكیل داد وقتى بود كه طالوت با انتخاب وحى آسمانى در حوالى 1090 - 1055 قبل از میلاد پادشاه آنها شد292 و پایتخت خود را (حبرون) خلیل قرار داد ولى چون داود (علیه السلام) پادشاه گشت پایتخت را بسال 1049 ق . م به یبوس (بیت المقدس) انتقال داد.
سلیمان (علیه السلام) فرزند داود كه پس از پدرش مقام نبوت و سلطنت را حائز گردید بزرگترین رفاه و آرامش نصیب مردم شد و هیكل سلیمان را او بنا كرد و مدت هفت سال مهندسین مصر، الجزیره، فینیقیا در آن كار كردند.
پس از مرگ سلیمان حوالى سال 932 ق.م دولت آنها بدو قسمت تقسیم شد یكى در شمال كه پایتختش سامره (نایلس) بود و دیگرى در جنوب كه پایتختش اورشلیم بیت المقدس و این دو دولت دویست سال با هم جنگیدند تا آنكه سرحون امپراطور آشوریها بسال 722 ق.م بر آنها چیره گشت و فرمان داد همه یهود را از آن منطقه بیرون راندند293.
در حدود سال 616 ق.م كلدانیان كه نینواى را تسخیر كردند یهود براى بهم زدن میان آنها و مصریان كه بر كنعان زادگان نیاكان یهود حكومت داشتند سخت مشغول فعالیت شدند و توانستند بین آنها جنگ دامنه‏دارى ایجاد كنند
.
بالاخره جنگ بسال 562 ق.م بنفع پادشاه بابل پایان یافت بنو خذنصر پادشاه بابل بانتقام یهود اورشلیم را ویران كرد و هیكل سلیمان را نابود نمود و همه را دست بسته به بابل سوق داد و معروف به اسیران بابل شدند.
تا آنكه بسال 516 ق.م كورش پادشاه ایران كه مادرش یهودى بود آنها را از اسارت نجات داد و هیكل را دوباره بنا كرد294.
در سال 70 میلادى قیطس رهبر معروف رومانى اورشلیم را خراب كرده و هرچه یهودى بود باسارت گرفت و به رم فرستاد
.
بسال 125 میلادى امپراطورى رومانى بر آنها هجوم كرد باز اورشلیم را خراب كرده و پانصد هزار یهودى را بقتل رسانید و پنجاه هزار نفر اسیر گرفت295.
بدوران سلطنت ادریانوس پادشاه روم 117 - 138 م یهود 135 بار شورش كردند ولى پیروز نشدند پادشاه مجدداً اورشلیم را خراب كرده و بجاى آن شهرى بنام (ایلیا) بنا كرد296.

 

پنج شنبه 12/12/1389 - 9:42
دانستنی های علمی

 

 

وقتى كه بنى‏اسرائیل از رود نیل خارج شدند و به صحراى سینا رسیدند بموسى گفتند كه ما را از آشیانه خود بیرون كردى در صحراى شین‏زار سكونت دادى این چه رفتارى است كه با ما میكنى ما احتیاج به آب و علف و خوراك و پوشاك داریم.
بصراحت قرآن خداوند از آسمان براى آنان طعام فرستاد و ابرى به آنان سایه مى‏انداخت289.
ولكن پس از مدتى به موسى اعتراض كردند و گفتند از خدایت بخواه بما از محصولات زمین مانند پیاز، عدس، خیار، سیر، (تره بار) از زمین بیرون آورد
.
فادع لناربك یخرج لنامما تنبت الارض من بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها قال اتستبدلون الذى هوادنى بالذى هو خیر290 اهبطوا مصراً فان لكم ماسئلتم و ضربت علیهم الذلة و المسكنة (بقره آیه 61).
موسى (علیه السلام) گفت پس داخل یكى از این قریه‏هاى نزدیك شوید و آنچه میخواهید خود بكارید دیگر خدا براى شما طعامى نخواهد فرستاد و آنان نافرمانى كردند و دچار عقوبت شدند كه چهل سال در صحراها و بیابانها سرگردان بودند و آنها كه با موسى از مصر بیرون آمده بودند آرزوى شهر را بگور بردند و نوه و نواده‏هایشان بایوشع بن نون وصى موسى داخل شهر كنعان شدند291.

 

پنج شنبه 12/12/1389 - 9:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته