• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 189
تعداد نظرات : 62
زمان آخرین مطلب : 4127روز قبل
داستان و حکایت
عروس شیطانخداوند در جهان هر چیزی را جفت آفریده و نر و ماده قرار داد.تا با زناشویی نسل آنها گسترش یابد.شیطان جفت ندارد و تولید مثل او با سایر موجودات فرق دارد. در روایتی وارد شده :شیطان وقتی می خواهد تولید مثل كند،ران های خود را به هم می مالد و از این راه تولید مثل می كند.اما برای ارضای خواهش های نفسانی از چند راه وارد می شود:یكی از آن راهها نزدیكی با زنان است.آنگاه كه مردی قصد هم بستری با همسر خود را می كند اگر بسم الله و نام خدا بگوید شیطان از او دور می شود ولی اگر فراموش كند یا عمداًنام خدا را نبرد او نیز حاضر می شود و با مرد شركت می كند قرآن در این باره می فرماید((وشاركهم فی الاموال و الاولاد)) خداوند خطاب به شیطان نمود و فرمود:ای شیطان در دارایی و فرزندان مردم شركت كن(بنی اسرائیل آیه 63،در این بارهدر عنوان (شیطان در نطفه این ها شركت كرده)بیشتر بحث شده است.دیگر از راه لواط با افراد مست وقتی كسی شراب می خورد عقل و شعور خود را از دست می دهد و مست می شود و دیگر چیزی نمی فهمد در این حال شیطان ملعون با آنان لواط می كند و شراب خار مست را عروس خود می كند. رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در این زمینه می فرماید:كسی كه شراب را به پایان برد در حالی كه مست شراب باشد شب را به صبح رسانیده در حالی كه عروس شیطان بوده است(بحار،ج79،ص148و150)در این باره رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:شراب خوار صبح را به شب می برد و شب را به صبح می رساند در حالی كه خداوند بر او غضب ناك است و نیز فرموده كسی كه در شب شراب بخورد و مست و بی هوش شود به طوری كه به چیزی توجه نداشته باشد،عروس شیطان است و آن ملعون را او لواط می كند.از این رو وقتی از خواب بیدار شد همان طور كه از جنابت غسل می كند باید غسل نماید و اگر غسل جنابت نكند هیچ عملی از او قبول نخواهد شد و خداوند او را از همه دشمن تر می شمارد.(بحار،ج79،ص148و150)
چهارشنبه 4/11/1391 - 8:52
داستان و حکایت
تیرهای شیطانشیطان برای پیروزی بر دشمن تیرهایی دارد كه به وسیله آنها با دشمن روبهرو می شود.آنها بر دو قسم است:یكی نگاه كردن به زن هایی می باشد كه بر انسان حرام است.حضرت عیسی علیه السلام می فرماید:نگاه كردن به نامحرم تیری مسموم از تیرهای ابلیس است كه خطا نمی رود وقتی نگاه از چله چشم بیرون آمد،سینه و قلب را هدف قرار می دهد و آن جا را نشانه می رود.(سفینه البحار،ج2،ص596،وثواب الاعمال ،ج2،ص604) حضرت رسول در این باره فرمود:غضب خداوند بر زنانی شدت پیدا می كند كه شوهردار باشند در عین حال چشم خود را با نگاه كردن به دیگران سیر كنند.دوم:زنها هستند.در دیدار شیطان با حضرت یحیی علیه السلام می گوید زنها تیرهای من هستند كه به خطا نمی روند(بحار،ج63،ص229)سوم: دوستی پول و درهم و دینار است،حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:از جمله چیزهایی كه فساد برانگیز است،درهم و دینار می باشد و آنها تیرهای شیطان اند كسی كه آنها را دوست داشته باشد بنده دنیا است نه بنده خدا.(بحار،ج103،ص225)از ابن عباس نقل شده است اولین بار كه درهم و دینار به وجود آمد و بر آنها سكه زده شد،شیطان به سوی آنها توجه كرد و آن دو را برداشت و بر چشم خود گذاشت بعد از آن سینه خود چسباند سپس از خوش حالی ناله ای سر داد و بار دیگر به سینه خود چسبانید و گفت شما دو سكه ،نور و روشنی چشم و میوه قلبی من هستید اگر بنی آدم شما را دوست داشته باشند هر چند دیگر بت نپرستد مرا باكی نیست همان دوست داشتن پول برایم بس است(بحار،ج73،ص147)آری شیطان به وسیله این تیرها بزرگ ترین شخصیت را از پا در می آورد،قارون را به دل زمین فرو می برد،فرعون را به دریا غرق ،عمر سعد ملعون را جهنمی ،شریح قاضی ملعون و میلیونها انسان دیگر را بی چاره و بدبخت می كند.
چهارشنبه 4/11/1391 - 8:51
داستان و حکایت
انبار دار شیطانشیطان كسانی را به خدمت می گیرد تا نگهبان و نگه دار دارایی اش باشند،همان گونه كه آدمیان انبار دارانی برای حراست از اموال خود به خدمت می گیرند شیطان آنان را وزیر خود ساخته تا آدم هایی را كه بدهی های شرعیی خود را نیم دهند و ذخیره می كنند تحریك نمایند كه هر چه بیشتر سرمایه اندوزی كنند.رسول الله روزی شیطان را با قیافه شگفت آوری دید.چند سوال از او پرسید از جمله آنها این بود كه،خزانه دار تو كیست؟عرض كرد:كسانی كه زكات مال خود را نمی دهند و آنها را جمع می كنند و به مصرفی كه باید برسانند نمی رسانند((كتاب لقمان حكیم)).و اگر بخواهند احیاناً چیزی به كسی بپردازند.شیطان آنان را منع می كند و از فقر و بی چیزی می ترساند.قرآن در این باره می فرماید((الشیطان یعدكم الفقر و یاءمركم بالفحشاء)) شیطان هنگام پرداخت زكات و انفاق به محرومان،به انسان وعده فقر و بی چیزی می دهد و می گوید اگر زكات و وجوهات مال خود را بدهی در آینده فقیر می شوی و دستت از مال دنیا كوتاه خواهد شد.((سوره بقره،آیه267))انسانها را وسوسه می كند و می گوید چرا شما زحمت بكشید و با سختی و مشكلات مالی به دست آورید و آن را به آسانی در اختیار دیگران قرار دهید؟اضافی مالتان را به صورت طلا و نقره در آورید و برای آینده ذخیره كنید كه محتاج دیگران نشوید انها هم فراموش می كنند كه خدا فرمود در قیامت آن طلا و نقره را در آتش جهنم داغ می كنند و به صورت و پهلو و پشت آنها می گذارند و به آنها می گویند بچشید عذاب خدا را اینها همان طلا و نقره ای است كه در دنیا جمع و ذخیره نمودید((سوره توبه،آیه33))عاقل كسی است كه خود را خزانه دار شیطان قرار ندهد،گول وسوسه های او را نخورد كه هم در دنیا ضرر كرده و هم در قیامت به عذاب سخت دچار شود.هشیار كسی است كه نه فقط خود را خزانه دار شیطان نمی كند بلكه با پرداختن زكات و دیگر بدهی های شرعی آن را در خزانه خدا قرار می دهد و خدا هم بهترین خزانه داران است.
چهارشنبه 4/11/1391 - 8:51
داستان و حکایت
هم جنس شیطانشیطان هم مانند آدمیان هم جنس هایی دارد كه با آنها نشست و برخاست می كند.هم جنس شیطان((تارك الصلوه)) است.كسانی كه برای نماز ارزشی قائل نیستند و آن را ترك می كنند.پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم از شیطان پرسید:هم جنس تو كیست؟عرض كرد :هم جنس من(دوری كننده از نماز است) شیطان به خواست خود از سجده بر آدم سر باز زد و نماز هم نمی خواند.از این رو آن كه با آگاهی نماز نمی خواند و از نماز و مسجد و جمعه و جماعت دوری می كند، از جنس او است.شیطان از فساد و گناه،خیانت و جنایت،قتل و غارت باكی ندارد،آدم بی نماز هم باكی ندارد،شیطان ایمان و اعتقادبه آدم ندارد،آدم بی نماز هم هعتقاد ندارد شیطان در پی فریب و گمراهی مردم است(تارك نماز) هم در صدد فریب دادن مردم است.مومن كه مشغول نماز می شود،شیطان می آید و او را وادار می كند تا فراموش كند كه در حال نماز است و از یاد او می برد كه چند ركعت خوانده.شخص بی نماز هم هنگام نماز خواندن مومن وسوسه اش می كند كه حالا كارهای دیگر را انجام بده،برای نماز وقت زیاد است،بعداً نماز را می خوانی.شیطان از هم جنسان خود راضی و خوشحال است چون آنها در كارها به شیطان كمك می كنند،زحمت را از دوش او بر می دارند و كارهای او را سبك می كنند.((كتاب لقمان،))بی نماز حتی از شیطان هم بدتر است زیرا: شیطان كه رانده گشت بجز یك خطا نكرد                       خود را برای سجده آدم رضا نكردشیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز                                 كو سجده را بر آدم و این بر خدا نكرد
چهارشنبه 4/11/1391 - 8:50
داستان و حکایت
انتقام شیطانشیطان ملعون با هر وسیله ای كه بتواند انتقام خود را از اولاد آدمی می گیرد.گاهی به وسیله جنگ گاهی با منحرف كردن مردم از راه حقیقت،گاهی با القای شبهه در دل سست ایمانان.در این جا لازم است داستانی را كه حضرت علی علیه السلام از زبان شیطان نقل می فرماید را بیان كنیم.زینب كبری علیهما السلام فرمود:چون ابن ملجم ملعون،ضربت بر سر پدر بزرگوارم زد و من آثار مرگ را در او مشاهده كردم،پیش رفتم و عرض كردم ای پدر بزرگوار ام ایمن حدیثی برای من گفته كه دوست داشتم آن را از دو لب مبارك شما بشنوم.آن حضرت فرمود :ای نور دیدگانم حدیث همان است كه ام ایمن برای تو شرح داده و نقل كرده است.نگرانم كه تو را جمعی از دختران و زنان بی كس از اهل بیت عصمت به حال خواری و ترس در این شهر اسیر و دستكیر دشمنان گردید و دشمنان شما همانند گرگان آدم خوار شما را احاطه كرده باشند. ای نور دیده من ای زینب شما را امر می كنم بر صبر و شكیبایی به حق آن خداوندی كه دانه را شكافت و همه جیز را از پس پرده نیستی آفرید، در آن وقت در تمام روی زمین دوستان خدا فقط شما و شیعیان و دوستان شما هستند.برای خداوند ولی و دوستی به غیر از شما و شیعیان شما نخواهد بود.دخترم زمانی كه رسول الله این حدیث را برای ما نقل كرد فرمود: در آن روز ابلیس لعین با همه یاورانش با سرخوشی و سرور در روی زمین پراكنده می شوند و به همه دوستان خویش خطاب می كنند و می گویند ای جماعت دل خوش دارید كه انتقام خود را از ذریه آدم گرفتم و بدترین نابودی را به آنان چشاندم.جهنم را به كشندگان آنها به میراث دادیم مگر جماعتی كه دست به دامن این خانواده شوند و پیروی از آن محمد صلی الله علیه و آله وسلم نمایند.بر شما است كه مردم را به بی وفایی و شبهه از این خانواده دور نمایند.كاری كنید كه با خانواده و دوستان آنها دشمنی نمایند.درباره آنها جدیت كنید تا كفر و ضلالت و گمراهی آنها محكم شود و یك نفر رستگار نگردد و همه آنها از دین بیرون روند و جهنمی شوند.ای نور دیده من ای زینب ، هر آیینه ابلیس در این سخن را ست گفت، با این كه كار او دروغ گفتن است از این رو كه می داند برای دشمنان هیچ كار پسندیده ای پذیرفتنی نیست و گناهان دوستان شما (مگر گناهان كبیره ) قابل بخشش و بازگشت است.((ریاحین الشریعه،ج3،ص65))
چهارشنبه 4/11/1391 - 8:49
داستان و حکایت
جنگ شیطانیكی از جاهایی كه شیطان با تمام نیرو به جنگ انسان می رود و در این راه ، از این كه خودش آسیب ببیند با فرزندان و پیروانش دهد بیمی ندارد هنگامی است كه انسان سر گرم ذكر خدا و درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آلش می باشد.پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره دعا و ذكر فرمودند: ای امت رسول الله در مشكلات و سختی ها دست به دامن محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و آل او شوید و آنها را بخوانید كه خداوند متعال ملائكه را یاری دهد بر شیاطینی كه می خواهند شما را منحرف كنند،زیرا هر كدام از شما دو ملك با او است یكی در طرف راست او كه نیكو كاری ها را می نویسد و دیگری در طرف چپ او گناهان را یاداشت می كند.نیز با او دو شیطان ازجانب ابلیس است كه او را گمراهی می كنند.پس اگر یكی از شما وسواسی در قلبش پیدا شود،خدا را بخواند و بگوید: (( لا حول و لاقوه الابالله العلی العظیم و صلی الله علی محمد و آله الطیبین))در این هنگام دو شیطان خود را مخفی می نمایدند و می روند پس ابلیس از آن شخص شكایت می كنند و می گویدند این شخص ما را خسته كرد جمعیت ما را زیادتر نما.آن ملعون هم جمعیت آنها را زیادتر می گرداند تا به هزار نفر برسند.پس از آن می آیند و در برابر او قرار می گیرند تا او را منحرف و گمراه كنند.هر وقت او را وسسوسه می كنند و به شك می اندازند آن شخص ذكر و ثنای الهی می گوید و درود بر پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت او می فرستد.شیاطین دیگر نمی توانند بر او چیره شوند و راه نفوذی برای آنان باقی نمی ماند و حیران می گردند.باز پیش ابلیس می روند و می گویند هیچ راه نفوذی بر او نیست مگر این كه خودت شخصاً به جنگ او بروی و او را اغوا و گمراه كنی.سپس ابلیس خودش فرماندهی لشگر را به دست می گیرد. خداوند می فرماید:ای ملائكه این ابلیس لعین است كه با لشگریانش در برابر بنده ای از بندگان من قرار گرفته اند بروید در مقابل او و لشگریانش قرار بگیرید.پس در مقابل هر شیطان صدهزار فرشته صف می بندند در حالی كه سوار بر اسب هایی از آتش هستند و در دست هر كدام شمشیر و نیزه،تیر و كمان،كارد و اسلحه های دیگر از آتش است.فرشتگان با سلاح های خود با آنها می جنگند و از آنان می كشند.خود ابلیس را دسگیر و اسیر می نمایند و با شمشیرهای خود به او حمله می كنند.آن وقت فریاد ملعون بلند می شود و می گوید :خدایا به من وعده دادی كه مرا نكشی و تا روز معین زنده نگاه داری.خداوند متعال می فرماید ای ملائكه درست می گوید،من وعده دادم كه او را نمیرانم و نكشم ولی وعده ندادم كه سلاح را بر او مسلط نكنم و درد و عذاب را به او نچشانم و زخمی اش نكنم.تا می توانید او را با سلاح های خود بزنید و مجروح كنید.من او را نمی كشم و زنده نگاه می دارم.پس ملائكه وی را آن قدر می زنند كه تمام بدنش مجروح می شود.آنگاه او را رها می كنند و می روند.آن ملعون هم برای درد زخم های خود و هم برای فرزندانش كه كشته شده اند ناله و گریه می كند آسیب های او بهبودی نمی یابد،مگر با شنیدن صدای مشركان كه به خدا شكر می آورند و كافر می شوند.نیز اگر مومن بر حمد ثنای الهی و درود بر حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) اصرار ورزند،زخم های شیطان هم درمان نمی شود تا هنگامی كه وی ذكر خدا را فراموش كند و با خدای خود مخالفت نماید آگاه جراحات ابلیس بهبود پیدا می كند.پس از آن كه بهبودی كامل پیدا كرد لر این بنده غالب می شود تا جایی كه به او دهنه می زند و زین بر پشت می گذارد اول خودش بر او سوار می شود بعد از آن پیاده شده و به یاران خود می گوید این بنده خدا الان در اختیار ما است و پشتش آماده برای سواری ما می باشد هر كدام از شما مایل باشید می توانید بر گردن او سوار شوید و ما هر وقت بخواهیم می توانیم سوارش شویم.رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود :ای مردم اگر می خواهید چشم شیطان همواره پر اشك و گریه كند و زخم هایش درمان نشود،به اطاعت و عبادت خدا باشید و ذكر خدا و درود بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وآلش فراموش نكنید .اگر غیر از این باشد بدانید كه شما از بندگان ابلیس هستید و هر وقت بخواهد او و لشكرش بر گرده و گردن شما سوار می شود و شما را به هر كجا كه بخواهند می كشانند(بحار،ج94،ص12،و شرح نهج البلاغه خوئی،ج6،ص20)
چهارشنبه 4/11/1391 - 8:49
داستان و حکایت
آتش شیطانجا دارد اول این مطلب را بیان كنیم كه آتش بر دو قسم است:یكی آشكار و عادی دیگری آتش ناپیدا و پنهانی،آتش آشكار آتشی است كه به وسیله كبریت و چوپ و نفت روشن می شود و می سوزاند.و آتش ناپیدا،آتشی است كه در هنگام غضب و ناراحتی به وجود می آید و آن آتش درونی است و نمودی ندارد.همین طور كه آتش كارش سوزاندن و خاكستر نمودن و از بین بردن چیزها است،انسان هم وقتی كه خشم گرفت با پوششی از زدن،مجروح كردن،كشتن و از بین بردن دیگران خود را نشان می دهد.همان طور كه آتش زیر خاكستر ناگهان به وسیله باد و غیره شعله ور می گردد و ممكن است منطقه ای را بسوزاند و به ویرانه ای تبدیل كند،آتش غضب هم كه در درون و قلب انسان نهفته است،ناگهان به وسیله غضب و ناراحتی مشتعل می شود و رسوبی از آن در خون و در رگ و عروق انسان می نشیند،به عبارت دیگر همان طور كه آتش آب را به جوش می آورد،آتش غضب هم خون قلب را غلیان می آورد.این است كه رگ های گردن،صورت و چشم را خون فرا می گیرد،دیگر انسان در آن حالت زمام خویش را از دست می دهد و كارهایی می كند كه شیطان و به فرمان او است و از خود اختیاری ندارد. وقتی آتش غضب در سینه انسان مشتعل شد و خون چشم ها را پر كرد و شیطان اختیار را در دست گرفت،انسان دگیر از هیچ جنایت و خیانتی كه مرتكب شود باكی ندارد.ممكن است به قتل و غارت،ضرب و جرح،سخریه و شماتت،حقد و حسد،فحش و ناسزا،دروغ و تهمت هتك عرض و آبرو،طرد و تحقیر طرف و غیره دست زند. احادیثی از معصومان علیه السلام در این باره وارد شده كه غضب را آتش شیطان به حساب آورنده اند آنها از این قرارند:1-    حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود((غضب پاره آتشی از شیطان است(بحار،ج73،ص265)2-    ابوحمزه ثمالی از امام محمد باقر علیه السلام نقل می كند كه آن حضرت درباره نكوهش غضب بی جا فرموده اند: این غضب پاره ای از آتش شیطان است كه در قلب فرزندان آدم روشن می شود.از این رو چون یكی از شما خشم گیرد،رگهای گردنش پر و صورتش قرمز و چشمانش سرخ می شود و شیطان داخل سینه او می گردد(بحار،ج73،ص265،سفینه البحار،ج2،ص319)به وسیله غضب،شیطان به آرزوی خود می رسد و می تواند انسان را از حق منحرف كند،چون خود آن ملعون می گوید : غضب وسیله شكار من است.به واسطه آن بندگان خوب خدا را به دام می اندازم و از بهشت دور می كنم و به سوی جهن می كشانم.(میزان الحكم،ج7،ص231)روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به اصحاب خود فرمود پهلوان در میان شما كیست؟عرض كردند:پهلوان و قوی در میان ما به كه گفته می شود كه پشت او به خاك نرسد.حضرت فرمود:خیر ،این ویژگی پهلوان نیست.بلكه پهلوان حقیقی كسی است كه شیطان در قلب او راه پیدا نكند تا غضب او را شعله ور گرداند،و خون رگ های او را پر كند.توانا كسی است كه همیشه به یاد خدا است و به وسیله خیشتن داری،خشم خویش را مغلوب كند و او را بر زمین زند(میزان الحكم،ج7،ص240)((اشجع الناس من غلب هوی)) وقتی آتش غضب شعله ور شد و زبانه كشید باید به وسیله وضو گرفتن با آب سرد آن را از بین برد و خاموش كرد.در این باره حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلو فرمود:غضب از شیطان است و خلقت شیطان از آتش،آتش هم به وسیله آب خاموش می شود پس اگر یكی از شما ها غضب كند باید وضو بگیرد،تا آتش غضب او فرو نشیند(میزان الحكم،ج7،ص240) بنابراین نتیجه گرفته می شود كه شیطان تمام فتنه ها،فساد،فحشا،قتل و خون ریزی را كه انجام می دهد با این لشگر خطرناك انجام می دهد و با كمك آن به جنگ انسان می رود.
چهارشنبه 4/11/1391 - 8:48
داستان و حکایت
                                                                                                                              كارگاه شیطانكارگاه و كارخانه ،محل كار و جای كارگران را می گویند، جایی كه انسان مشغول كرا و وسایل كادر آنجا آماده و مهیا است و دایماً به آن محل رفت و آمد می شود.شیطان هم برای خود كارخانه و كارگاهی دارد كه به آنجا رفت آمد و نظارت دارد.كوشش برای دنیا و آخرت سست و بی حال باشند،نه حال عبادت دارند و نه حال تجارت،نه عاشق دنیا هستند و نه آخرت.روایات و كلماتی از معصومان علیه السلام درباره تنبلی و بی حالی وارد شده كه خود ایشان سستی و بی حالی به خدا پناه می برد.امام سجاد علیه السلام در شبهای ماه مبارك رمضان در مناجات های خود چنین می فرماید:خدایا به تو پناه می برم از تنبلی و سستی و بی حالی.(مفاتیح،دعای ابوحمزه ثمالی)حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: از تنبلی و سستی بپرهیز،زیرا تو برای امروز زنده ای نه برای فردا.اگر فردایی بود نیز مثل امروز باش و اگر فردایی نبود پشیمان نخواهی بود.(نهج الفصاحه،ص1006) نیز آن حضرت فرمود : از خستگی و كاهلی بپرهیز چون اگر در كارهای دنیا و آخرت خسته و ملول باشی حق را تحمل نتوانی كرد و اگر تنبل و سست باشی از ادای حق باز می مانی.بلی ،شیطان در این كارخانه و كارگاه مغز و توهمات و آرزوهای ما فعالیت می كند.انسان را به تن پروری می كشاند،كه شخص همواره خمود و پژمرده و بی حال به نظر می رسد.او نمی گذارد انسان كار دنیا و آخرت خود را به خوبی انجام دهد و حركتی در اصلاح دینا و آخرت خود بكند.
چهارشنبه 4/11/1391 - 8:46
داستان و حکایت
مال التجاره شیطانشیطان هم مانند سرمایه داران بزرگ و پول داران حرفه ای ، سرمایه و مال التجاره آماده كردن و برای فروش،دنبال مشتری می گردد. مناسب است انواع و اقسام مال تجاره شیطان را كه برای فروش به مردم عرضه می كند را از زبان خودش بشنویم.روزی حضرت عیسی بن مریم علیه السلام شیطان را دید كه پنج الاغ سیاه در پیش دارد و بارهایی بر آنان گذاشته و از راهی می رود. آن حضرت پرسید ای شیطان بار الاغ ها چیست؟و به كجا می روی؟آن ملعون عرض كرد ای روح الله بار آنها مال التجاره است و برای فروش می برم. فرمود آیا هم كارها از یك قماش هستند گفت خیر، بار هر كدام با دیگری فرق می كند و هر الاغی یك نوع بار دارد.حضرت عیسی به یكی از آنها اشاره كرد و پرسید بار این الاغ چیست؟شیطان گفت ،ظلم و جور و تعدی است . فرمود خریدار آن كیست؟پاسخ داد.پادشاهان ظالم و حاكمان جور پرسید الاغ دومی چه بار دارد گفت :غرور و خودپسندی فرمود چه كسانی خریدارش است؟عرض كرد كدخداهای آبادیها،وروسای دهات. پرسید بر الاغ سوم چه بار كرده ای؟گفت حسد،فرمود مشتری آن كیست گفت :عالمان درباری و مزدوران آنها و نوكران اجانب (البته علمای خوب و واقعی حسد ندارند.حضرت علی علیه السلام درباره آنها فرمود آنها عالم ربانی هستند) (نهج البلاغه،كلمات قصار)پرسید بار الاغ چهارم چه می باشد؟گفت بار آن خیانت است.فرمود مشتری آن كیست ؟گفت تجار و عمال و كاركنان تجار،كسانی كه تجار آنها را امین خود قرار داده و برای خرید و فروش به شهرهای دور و نزدیك می فرستند،ولی آنها به جای امانت داری خیانت می كنند. پرسید آن دراز گوش پنجمی بارش چیست؟ پاسخ داد نیرنگ، فرمود خریدار آن چه كسانی هستند جواب داد:زنها مشتری و خریداران این بار می باشند.(مجمع النوین،ج حیوان،ص253،ومواعظ العددیه،ص167)قرآن مكر زنان را از مكر شیطان بزرگ دانسته ،آنجا كه می فرماید((ان كید كن عظیم)) كید و مكر زنان بزرگ است(سوره یوسف،آیه 27) در حالی كه مگر شیطان را سست و ضعیف معرفی می كند آنجا كه می فرماید ((ان كید الشیطان كان ضعیفا)) به درستی كه شیطان ضعیف است))(سوره نساء،آیه 76)
چهارشنبه 4/11/1391 - 8:45
داستان و حکایت
مغازه شیطاندر دنیا هر كس یك جایی برای خود برمی گزیند تا دارایی اش را در آن نگه دارد و یا در آنجا خرید و فروش كند،مانند تجار و كسبه بازار كه برای كسب و تجارت خود دكانی تهیه می كنند و اجناس خود را در آنجا می گذارند.اگر كسی چیزی از آن مغازه ببرد،صاحب مغازه او را تعقیب كرده و مجازات و زندانی می كند. مغازه شیطان ، در دنیا است.در این مغازه كالاهای گوناگونی را در قفسه ها و طبقات قرار داده.اجناس این مغازه عبارت است از كبر ، حسد ، غضب ، عصبیت ، فخر ، بخل ، سوءالخلق ، حرص ، طمع ، طول الامل ، كسالت ، ضجر ، لهو و لعب ، غفلت ، قساوت ، كینه ، عجب ، ریا ، معصیت ، خصومت و عداوت ، فسق و جور ، زنا و لواط ، قتل و غارت ، غیبت و تهمت و غیر اینها . در یك طرف مغازه این اجناس را در قفسه ها مرتب ومنظم كرده ، و در طرف دیگر مغازه دوست داشتنی ها مانند: دوستی دنیا،دوستی ریاست،دوستی طعام،دوستی زنان،دوستی خواب،راحت طلبی،دوستی كلام زیادی،دوستی برتری طلبی،و علو و رتبه،دوستی ثروت،دوستی درهم و دینار و دوستی حرام را چیده است. با اینها تجارت می كند و مردم را جذب خود می نماید.هركس هر كدام از اینها را بخواهد به او می دهد. به همین خاطر یحیی بن معاذ می گوید : دنیا دكان و مغازه شیطان است،پس هیچیك از اجناس این مغازه را سرقت نكن،زیرا اگر چیزی از آنها را بردی،شیطان تو را تعقیب و دنبال می كند تا تو را بگیرد و دیگر رهایت نمی نماید.(ابن ابی الحدید،ج19،ص290 )این بازار و مغازه شیطان،غیر از زیان چیزی برای تو نخواهد داشت.لذا امیرالمومنین علیه السلام می فرماید (( الدنیا سوق الخسران ))دنیا بازار زیان است (میزان الحكمه،ج3،ص293)و امام دهم حضرت هادی علیه السلام درباره دنیا می فرماید:((الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون)) دنیا بازار است،بعضی از آن سود می برند و بعضی خسارت می بینند.(بحار،ج78ص366)پس ای انسان بیدار باش به بازار و مغازه شیطان نرو و چیزی را ندزد كه صاحب آن تو را بیچاره و بدبخت می كند و به جهنم می برد.
چهارشنبه 4/11/1391 - 8:44
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته