• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 189
تعداد نظرات : 62
زمان آخرین مطلب : 4127روز قبل
تغذیه و تناسب اندام
جدول کالری 2
كالرى مقـــدار مـاده غـذایى
90 یك لیوان آب سیب
4 یك قاشق آب نارنج
20 صد گرم آبغوره
750 یك لیوان آجیل
650 g 100 آجیل درهم
370 g 100 آرد ذرت
360 g 100 آرد گندم
90 g 100 آلبالو كمپوت
60 g 100 آلبالو با هسته
45 g 100 آلوی قرمز
يکشنبه 10/11/1389 - 10:29
تغذیه و تناسب اندام
جدول کالری ا
كالرى مقـــدار مـاده غـذایى
75 g 100   آلوی زرد
90 g 100   كمپوت آناناس
45 g 100   آناناس
200 یك لیوان   آناناس كنسرو در شربت
25 g 100   اسفناج خام
15 یك عدد   الو بخارا
60 g 100   دانه انار تازه
35 g 100   انار كامل با پوست
60 g 100   انبه هندی
20 یك عدد انجیر
يکشنبه 10/11/1389 - 10:28
اهل بیت

حدیث عنوان بصری

امام صادق علیه السلام گفت یا ابا عبدالله حقیقت عبودیت كدام است:

 

فرمودند 3 چیز است:

1- بنده خدا برای خودش در آنچه خدا به وی سپرده ملكیتی نبیند چرا كه بردگان مالی ندارند همه اموال را مال خدا می بیننند و در جایی كه خدا فرموده است مصرف می كنند.

 

2- و بنده خدا برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نمی كند

 

3- و تمام اشتغال او به كاری منحصر شود كه خداوند او را بهآن كار امر یا از آن نهی فرموده است.

 

بنابراین اگر بنده خدا برای خودش در آنچه كه خدا به او سپرده است ملكیتی نبیند انفاق نمودن در آنچه خدا امر فرموده است بر او آسان می گردد

شنبه 9/11/1389 - 10:56
عقاید و احکام

 

نشانه شرك

( غیر خدا بودن دون الله ) است هر آنچه كه بوی غیر خدایی بدهد شرك محسوب می شود 

 

شرك بر دو نوع است :

شرك جلی :

و آن عبارت است ، ماه و ستاره و آفتاب و ماهی و گاو عبادت كردن حیوان نبات جماد خواه بعین باشد خواه به شكل

 

شرك خفی :

پرستیدن دنیا و مال دنیا و عیال و هوای نفس و ریاء

 

شنبه 9/11/1389 - 10:46
عقاید و احکام

 

حقیقت انسان به بدن و جسم او ست یا چیز دیگر

حقیقت انسان حقیقتی است غیر مادی به نام روح كه تعلق به بدن محسوس ماده گرفته

 

روح موجودی است مجرد

یعنی موجود غیر مادی یعنی برهنه و منظور آن است كه خصوصیات مادی را ندارد.

 

چرا انسان حقیقت مجردی است

چون اگر او نباشد آثار انسانی بلكه آثار حیوانی و نباتی نیز برای شخص نیست و بدن مادی او بصورت جسمی بی درك و بدون جنبش و حركت است و پس از مدتی متلاشی و فاسد شود.

 

چرا حقیقت انسان مادی نیست

چون به حواس پنجگانه ادراك نمی شود

شنبه 9/11/1389 - 10:20
اهل بیت

 كسانی كه می گویند چرا لعن میفرستید: 

 

در قرآن كریم بعضی افراد بیش از  چهل بار بخاطر داشتن بعضی از صفات و حالات مورد لعن خدا ،رسول،ملائكه و مومنان قرار گرفته اند. علاوه بر اینها گروهی هستند كه در اخبار و احادیث پیامبر صلی الله و علیه و آله وسلم نیز لعن شده اند.

 

 لعن و نفرین از دیدگاه قرآن كریم:

1-    آنانكه خدا و پیامبرش را می آزارند خداوند بر آنها در دنیا و آخرت لعن می فرستد(سوره احزاب،آیه57)

2-    ظالمین (سوره هودآیه18و19 وغافرآیه52) در سوره هود آیه 18 خداوند ظالمین را لعن می كند و در آیه 19 می فرماید كدام ظالمین (آن ستمكارانی كه راه خدا را بر روی بندگان بسته و سعی كنند كه راه حق را كج كرده و خلق را به راه باطل كشند و هم آنها به آخرت ایمان نیاورده و منكر قیامتند) حال ببینید كه چه كسانی راه حق را كج كرده و خلق را به راه باطل كشانده اند.3-    كافرین ( سوره البقره آیه161-سوره الاحزاب آیه 64)4

4-    مشركین و منافقین ( سوره الفتح آیه 161-سوره التوبه آیه 68)

5-    دروغگویان ( سوره آل عمران آیه 61)

6-    شیطان ( سوره الحجر آیه 35و78)

7-    مفسدین فی الارض :پیمان شكنان و كسانی كه قطع رحم می كنند. (سوره الرعد آیه25)

8-    یهود و اصحاب السب (سوره المائده آیه 87-سوره النساء آیه47)

9-    كتمان كنندگان حقیقت ( سوره البقره آیه159)

10-آزار دهندگان به پیامبر (سوره الاحزاب آیه 59)

11-قاتلین مومنین (سوره النساء آیه93) 

 

حال قضاوت با شما

كسانی كه به اهل بیت عصمت و طهارت ظلم  و ستم كردند و حق آنها را گرفتند ما نباید از آنها تبری بجوئیم مگر ما شیعه و پیرو راه آنها نیستم . اهل سنت به استناد قولی که از حضرت رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) روایت می‏کنند

که :    « سباب اعلم فسق یا کفرٌ» حکم به فسق و گاهی به کفر دشنام دهنده به صحابه می‏کنند. ما در جواب آنها به اموری چند متمسک می‏شویم.

اولاً: اصل صحت این حدیث به این نحو را رد می‏کنیم و آنچه از طریق ما شیعه روایت شده این است که پیامبر فرمود :« السباب المؤمن فسوق و قتاله کفرٌ» چنانچه در صحیح بخاری ج 8 صفحه 18 از حدیث ابن مسعود نیز چنین روایت شده است.

حقیقتاً اگر کسی از مسلمانان و صحابه مصداق مؤمن باشد ، سب و شتم جایز نیست و اگر این سب عمدی باشد موجب فسق است و قتال مؤمن نیز به نص صریح قرآن کفر است ، پس سب مؤمن حرام است ولی اگر هم انجام شد مستوجب کفر دشنام دهنده نیست ، چه برسد به شتم مسلمان و حتی صحابه‏ای که مؤمن بودنش نیز ثابت نیست. پس برفرض کسی ، بعضی از صحابه رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم )  را جاهلاً یا عالماً سب و لعن نمود مستوجب کفر او نمی‏شود ، زیرا نه از قرآن و سنت دلیل داریم و نه از اجماع ، بلکه اجماع برخلاف آن قائم است و فتوای عده زیادی از علمای اهل سنت بر عدم کفر دشنام دهنده می‏باشد ، ازجمله ابن حجر در خاتمه کتاب صواعق محرقه و عارف شعرانی در کتاب براقیت ، این مطلب را متذکر شده اند .ابن حزم در صفحه 206 جزء 4 همین کتاب «الفِصَل» می‏گوید: اشعری ها گفته‏اند کهاگر کسی به مسلمان فحش دهد ، مستوجب کفر نیست و در صفحه 227 از جزء سوم از همین کتاب می‏گوید: اگر کسی یکی از صحابه را دشنام کند در حالی که جاهل باشد ، معذور است.و شیخ حنفی ها ابن عابدین در باب " المرتد من کتاب الجهاد" صفحه 302 تصریح دارد که قول به تکفیر دشنام دهنده صحابه خلاف اجماع فقهاء است . و از صاحب فتح الغدیر نقل شده که : ایشان قطع دارند به اینکه تکفیرکننده صحابه و دشنام دهنده به آنها کافر نیست.ما در اینجا به جهت اختصار به این چند فتوی اکتفا می‏کنیم و به سیره خود صحابه در این باب می‏پردازیم چنانکه در کتب سیره و تاریخ آمده خود صحابه در زمان رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم )  و بعد از آن با هم اختلاف داشته و همدیگر را سب و لعن می‏کردند بلکه بروی همدیگر سلاح و شمشیر کشیدند و با هم جنگ کردند ولی نقل نشده که همدیگر را تکفیر کرده باشند و پیامبر وقتی صحابه باهم اختلاف داشتند بین آنها اصلاح می‏نمود. .

حقیقتاً اگر کسی از مسلمانان و صحابه مصداق مؤمن باشد ، سب و شتم جایز نیست و اگر این سب عمدی باشد موجب فسق است و قتال مؤمن نیز به نص صریح قرآن کفر است ، پس سب مؤمن حرام است ولی اگر هم انجام شد مستوجب کفر دشنام دهنده نیست ، چه برسد به شتم مسلمان و حتی صحابه‏ای که مؤمن بودنش نیز ثابت نیست .با توجه به مطالب ذکر شده ، از این گروه سؤال می شود که ؛اگر حکم دشنام دهنده به صحابه کفر باشد ،پس چرا حکم به کفر معاویه (لعنت الله علیه) نمی‏کنید ، کسی که سالهای متمادی بر منابر و در محافل، خود و یاران خود به حضرت علی (علیه السلام) سبّ و لعن می‏گفتند ، آیا علی بن ابی طالب یک از بهترین صحابه رسول خدا نبود ؟!آیا نشنیدید و نخواندید که رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم )  درباره او فرمود :« مَن سَبَّ علیاً فقد سبنی و من سبنی فقد سبَّ اللَّه ...» و دشنام دهنده به خدا و رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم )  به اجماع علماء و مسلمین ، حکمش کفر و مهدورالدم می‏باشد و چون پیامبر ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) این جمله را در خصوص حضرت علی (علیه السلام) فرمود، پس دشنام دهنده به حضرت علی (علیه السلام) کافر می‏باشد و نیز چرا شما حکم به کفر فرزند فاسق معاویه ، یزید (لعنت الله علیهما) نمی‏کنید ؟!

کسی که امام حسین فرزند رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم )  و جمعی از بهترین اصحاب او را ظالمانه و غریبانه به شهادت رساند ، یارانی که بیشتر آنها از بهترین اصحاب رسول الله بودند ، به طوری که  قرآن صراحتاً می‏فرماید : که قاتل مؤمن مستوجب لعن و نفرین است. اکثر آیات و روایاتی که در اثبات جواز لعن بعضی از مسلمین ، از جمله بعضی از صحابه آورده ایم ، در اثبات جواز لعن بر بنی امیه نیز منطبق است ، بخصوص آیات مربوط به لعن ظالمین و مفسدین و در اینجا به بعضی از آیات و روایاتی که یا صراحتاً بنی امیه و بلاخص معاویه و یزید(لعنت الله علیهما) را لعن کرده و یا اینکه مصداق این آیات و روایات این دو ملعون باشند را اشاره می‏کنیم تا استدلال در این باب کاملتر شوددر آیه 62 سوره بنی اسرائیل خداوند می‏فرماید:و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الاّ فتنة للناس و الشجره الملعونه فی القران و نخوفّهم فما یزیدهم الاّ طغیاناً کبیرامفسرین اهل سنت مانند امام ثعلین و فخر رازی و دیگران آورده اند:رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم )  در عالم رویا دید که بنی امیه مانند بوزینگان بر منبر آن حضرت صعود و نزول می‏نمایند، جبرئیل این آیات شریفه را آورده که آنچه ما در خواب به تو نمودیم فتنه و امتحان برای این مردم است و درختی که به لعن در قرآن یاد شد ( درخت نژاد بنی امیه) و ما بذکر این آیات عظیم آنها را از خدا می‏ترسانیم ولیکن بر آنها جز طغیان و کفر و انکار شدید چیزی نیفزاید .پس می توان به روشنی بیان کرد که ، وقتی خداوند بنی امیه را لعن فرموده ، ما به آنها لعن و نفرین نفرستیم.

در تاریخ طبری در جلد 11 صفحه 357 آمده که روزی رسول خدا ابوسفیان را دید که بر الاغی نشسته و معاویه پشت الاغ و یزید جلوی الاغ در حرکت بودند، پس رسول خدا فرمود:  خدا لعنت کند قائد و راکب و سائق را !بر این اساس محمد ، فرزند ابوبکر نامه‏ای به معاویه می‏نویسد با این عنوان : ای لعین و فرزند لعین و... .در صحیح مسلم در باب مَن لَعنه‏ النبی (ص) آمده که : روزی رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم )  معاویه را سه بار طلبید و معاویه استجابت نکرد و در سه بار به فرستاده رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم )  گفت: به پیامبر بگو من فعلاً مشغول غذا خوردن هستم،رسول الله معاویه را با این عبارت نفرین فرمود: «لا اشبع اللَّه بطنه؛ خداوند شکم معاویه را هیچگاه سیر نکند.» و دعای پیامبر هم مستجاب شد و معاویه در طول عمر خویش هیچگاه سیر نشد.

آیه دیگر در این باب قول خداوند متعال است که می‏فرماید :" و من یقتل مؤمناً متعمداً فجزاؤه جهنم خالداً فیها و غضب اللَّه علیه و لعنه و اعدّله عذاباً عظیماً " « نساء آیه 95 » این آیه شریفه صراحت دارد که هرکسی مؤمنی را متعمداً بقتل رساند ملعون ذات باری تعالی می‏باشد و جایگاه او جهنم خواهد بود آیا معاویه، حجر بن عدی و هفت نفر از اصحاب او را به جرم اینکه چرا از علی(علیه السلام) بیزاری نجستند ، به قتل نرسانید؟ آیا حسن بن علی(علیه السلام) سبط بزرگ پیامبر ( صلی الله و علیه و آله و سلم )   از اکابر مؤمنین نبود، که با حیله و نیرنگ معاویه(لعنت الله علیه) توسط زنش جعده، مسموم شد؟!این دو مورد و به شهادت رساندن عمار یاسر و محمد بن ابی بکر و مسموم کردن مالک اشتر و ده‏ها مورد دیگر به گواه و شهادت تاریخ نویسان و سیره نویسان بزرگی چون ؛ مسعودی و بیهقی و بسط ابن جوزمی کار معاویه بوده است.

آیا شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش توسط لشکر یزید ، قتل عمد نیست؟!

 این روایت در " مسند ابی داود " و هم چنین در "کنز العمال ج 6 صفحه 87 " و در  "میزان الأعتدال ج 2 صفحه 17 " از رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم )  روایت شده که فرمود: اگر معاویه را بر منبر من دیدید او را بکشید. و این روایت را نیز ابن حجر در " تهذیب التهذیب ج 7 صفحه 324 " آورده است .حدیثی از رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) که اکابر علمای اهل سنت چون نسائی و ثعلبی و فخر رازی و ابن ابی الحدید و شافعی و ابن جوزی در کتابهایشان آن را روایت کردند آمده است که: رسول رسوا الله فرمود: «من سَبَّ علّیاً فقد سبنی و من سبنی فقد سبَّ اللَّه» و واضح است چنانکه اکثر تاریخ نویسان و سیره نویسان نوشتند که معاویه (لعنت الله علیه) خود و یارانش سالهای متمادی در مجالس و منابر به حضرت علی(علیه اسلام) سب و دشنام می‏فرستاد و مردم را امر می‏کرد که او را در نماز و قنوت لعن کنند و این بدعت زشت تا زمان عمر ابن عبدالعزیز ادامه داشت آیا با استناد به حدیث شریف، معاویه(لعنت الله علیه) ساب اللَّه و پیامبر نیست؟! و حکم چنین کسی آیا کفر و لعن نیست؟و ابن حجر در صواعق محرقه خود روایتی بهتر و بالاتر از اولی از رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم )  روایت کرده و آن این است که رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) فرمود: «مَن سبَّ اهل بیتی فانّما یرتّد عن اللَّه و الأسلام و من آذانی فی عترتی فعلیه لعنة اللَّه »

پس به حکم این روایت کسی که هر کدام از یکی از اهل بیت پیامبر را دشنام دهد یا آزار برساند ، مرتد است و لعنت خداوند بر او باشد و قطعاً بنی امیه با آن همه سیاه نمایی از خود، مصداق اتمّ این حدیث می‏باشند.امّا درباره جواز لعن یزید علاوه بر استدلال به آیاتی که گذشت خیلی از علمای بزرگ اهل سنت از جمله؛ "قاضی عضدالدین ابجی، صاحب شرح" و "ابوالفرج عبدالرحمن بن علی حنیلی معروف به ابن الجوزی ، صاحب کتاب «الرّد علی المتعصب العنید المانع عن لعن یزید » مواقف نیز فتوی به جواز لعن یزید داده اند   

 جمع بندی

خلاصه و جمع بندی مطلب این است که با توجه آیات و روایات و فتاوای جمعی از علماء اهل تسنن و نیز با توجه به حوادث تاریخی تلخ که بعضاً ذکر شد به این نتیجه می‏رسیم که لعن و تبری از بنی امیه نه فقط جائز است، بلکه مستحب و گاهی به حکم تبرّی از دشمنان خدا و رسول خدا ( صلی الله و علیه و آله و سلم )  واجب می‏شود، چرا که لعن اینها و امثال آنها در واقع تبرّی و بیزاری از خط و مشی آنها و نیز بیزاری از دوستان و پیروان آنها می‏باشد. 

 

 

فهرست منابع و مآخذ

قرآن کریم - کتاب شبهای پیشاور از شیرازی - نهج البلاغه - اصول کافی - سفینة البحار - المحجة البیضاء از فیض کاشانی صحیح مسلم و بخاری - مستدرک الصحیحین - مسند احمد بن حنبل - جواهر الکلام - تذکرة الفقهاء علامه حلی - الموطأ ابن مالک - الأحکام فی الحلال و الحرام - صواعق المحرقه از ابن حجر - الفِصَل: ابن حزم - تاریخ طبری - جامع السعادت نراقی - آفات زبان از سید محمد امین - سب و لعن از دیدگاه اخلاقی و فقه سیاسی - تفسیر قرآن از علامه طباطبائی - تفسیر امام فخر رازی - نفحات اللاهوت فی لعن الجبت و الطاغوت از محقق کوکی - کتاب السبعة من السلف از سید مرتضی 

 

پنج شنبه 7/11/1389 - 13:30
سخنان ماندگار

امام صادق علیه السلام فرمود:

هیچ چیزی نیست مگر اینكه برای آن حدی است راوی از حضرت پرسید :

فدایت شوم حد توكل چیست فرمود یقین است عرض كرد حد یقین چیست فرمود این است كه با وجود خدا از احدی نترسی

پنج شنبه 7/11/1389 - 11:44
سخنان ماندگار

امام صادق علیه السلام فرمود:

ایمان از اسلام برتر است ، و یقین از ایمان برتر است و هیچ چیز عزیزتر و كمیاب تر از یقین نیست

 

پنج شنبه 7/11/1389 - 11:37
اهل بیت

امام باقر علیه السلام فرمود :

كه حضرت علی علیه السلام در خطبه طولانی فرمود:

ایمان بر چهار پایه استوار است

1- بر صبر

2-یقین

3- عدل

4-توحید

پنج شنبه 7/11/1389 - 11:17
اهل بیت

ایمان همان معرفت الهی و معرفت پیامبر و معرفت دوازده امام علیه السلام است و هر كه زیاد از این بگوید انكار ضرورت دین نموده به اجماع شیعه و سنی.

زیرا سنی دو ركن قائل است ،خدا و رسوا خدا صلی الله علیه و آله و سلم و معرفت امام علیه السلام را از فروع دین می داند و شیعه قائل به سه ركن است.

 

كشف الاسرار-ص531

پنج شنبه 7/11/1389 - 11:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته