• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 86
تعداد نظرات : 51
زمان آخرین مطلب : 3416روز قبل
حجاب و عفاف
شنبه 29/9/1393 - 9:48
حجاب و عفاف
شنبه 29/9/1393 - 9:33
حجاب و عفاف
شنبه 29/9/1393 - 9:22
حجاب و عفاف
 
 
 
حجاب به عنوان یکی از مهمترین مسائل اجتماعی، ‌جایگاه والایی در تأمین بهداشت روانی جامعه دارد. بدین سان که با نهادینه شدن این مقوله در اجتماع،‌ و با فرهنگ سازی مناسب در عرصه اجتماع،‌ بسیاری از بیماری های روانی ناشی از بی حجابی یا بدحجابی، درمان و یا ریشه کن خواهد شد. اگر نیک بنگریم، ‌خواهیم دید که بسیاری از بیماریهای روانی اخلاقی، ‌که شاید در وهله اول، مهم به نظر نرسد ولی آثار و پیامدهای منفی فراوانی به دنبال دارد،‌ از این مقوله سرچشمه می گیرد.
اینک در این مجموعه ما برآنیم که جستاری در مقوله حجاب و نقش آن در بهداشت روانی جامعه داشته و با راهکارهای قرآن جهت درمان بیماری بی حجابی و بدحجابی، ‌آشنا شویم.
الف) ادبیات تحقیق (کلیات):

1 ـ مفهوم شناسی:
1 ـ1 مفهوم شناسی بهداشت روان:
تعریف بهداشت و سلامت روان، ‌چندان ساده نیست و برخی بر این باورند که اصولاً‌ تعریف سلامت روانی ممکن نیست و مشکل بحث بهداشتی روانی هم از آنجا سرچشمه می گیرد که هنوز تعریفی صحیح و قابل قبولی برای هنجار، بیماری و سلامتی در دست نیست.(1)
اصطلاح بهداشت روانی از آن دسته از مفاهیمی است که در روانشناسی مورد مناقشه فراوانی بوده و هست و این جدال از آنجا سرچشمه می گیرد که هنوز تعریفی صحیح برای بهنجاری(2) نداریم. از سوی دیگر تعاریفی از بهداشت روان ارائه گردیده که برخی از آنان را بررسی می کنیم. بسیاری از مردم طبقه بندیهای هنجار و ناهنجاری در بهداشت روان را به طور ذهنی و بدون دقت و غالبا‌ً به صورت ارزش گذارانه و در اشاره به رفتار خوب یا بد به کار می برند. مازلو(3) در این باره می گوید: «به طور کلی کوشش های صورت گرفته برای تعریف بهنجاری‌، یا جنبه آماری داشته و یا به فرهنگی خاص مربوط می شده و یا جنبه ی پزشکی ـ بیولوژیک داشته است. اما این ها فقط تعاریف رسمی اند، نه تعاریف معمولی و روزمره. معنای غیر رسمی این واژه،‌ صریح و روشن است. اکثر مردم هنگامیکه می پرسند،‌ بهنجار چیست؟، همین معنای غیر رسمی را در ذهن دارند. این در اکثر موارد حتی در مورد افراد حرفه ای، ‌هنگامی که اوقات غیر رسمیشان را می گذارنند، ‌یک سؤال ارزشی به شمار می رود و منظور از این سؤال عملاً‌ این است که چه چیز را باید ارج نهیم؟ چه چیز برای ما خوب است و چه چیز بد؟ از چه چیز باید نگران باشیم و از چه چیز باید احساس گناه،‌ و یا احساس تقوا کنیم»(4).
روانپزشکان،‌ سالم بودن را نداشتن علائم بیماری روانی تلقی می کنند،‌ به عبارت دیگر،‌ سلامتی و بیماری را در دو قطب مخالف یکدیگر قرار می دهند و برای اینکه فرد سالمی بیمار شود بایستی از قطب سالم به قطب مخالف برود.(5)
روان کاوان،‌ برخورد بدبینانه ای با این اصطلاح داشته و انسان را افسانه ای بیش نمی دانند.
در عین حال، سلامت نسبی را حاصل تعامل میان قسمتهای مختلف شخصیت از جمله «نهاد»(6)،‌ «من»(7) ، ‌«من برتر»(8) و مقتضیات محیط معرفی می کنند و بهنجاری را میانجیگری صحیح و منطقی «من» بین دو قسمت «نهاد»، ‌و «من برتر» می دانند.
رویکردهای جدیدتر در روانشناسی توسط شناخت گرایان بیش از پیش بر روی تفکرات و تفسیرهای ذهنی اشخاص تأکید دارند. هر چند که سایر عوامل آسیب پذیری را نادیده نمی گیرند، ‌عواملی همچون تجربه رویدادهای خاص در گذشته،‌ این دسته از روانشناسان،‌ بروز احساسات ناخوشایندی همچون اضطراب،‌ افسردگی،‌ ترس ها و... را حاصل تفکرات منفی می دانند و سلامت روان را در پرتو تفکر منطقی، ‌تفسیرهای مثبت و طرحواره ها و شناخت واژه هایی که قابلیت تفسیر این جهان هستی را به شکل مناسب و کلی دارا هستند،‌ در نظر می گیرند.(9)
1 ـ 1ـ 1 دیدگاه نگارنده:
تعاریف یاد شده پیرامون بهداشت روان، ‌از جهات متعدد قابل نقد و بررسی و اضافات است؛ چرا که این تعاریف جامع افراد نیست. تعریفی که به نظر نگارنده،‌ جامع و کامل است بدین شرح است:
بهداشت روان، اصول،‌ قواعد و روشهایی است که در طی چهار مرحله،‌ فرد را از آشفتگی و پریشان حالی می رهاند و آرامش روحی،‌روانی او انسجام شخصیتی را برای افراد به ارمغان می آورد. آن چهار مرحله بدین ترتیب است.
مرحله اول:

تأمین،‌ ایجاد و حفظ: این مرحله بیشتر به جنبه های بهداشتی و سعی در ایجاد عوامل سلامتی و پیشگیری قضیه اشاره دارد؛‌چرا که پیشگیری مقدم بر درمان است.
مرحله دوم:

تعادل: بعد از سپری کردن مرحله اول، ‌فرد باید به دنبال تعادل شخصیتی و روانی باشد.
مرحله ی سوم:

مهمترین مرحله در رسیدن به هدف،‌ مرحله سوم است. در این مرحله شخص باید عواملی را که منجر به آرامش روانی می باشد به عبارت دیگر، ‌ما حصل مراحل قبل را در خود تقویت نماید.
مرحله ی چهارم:

تکامل: اخرین مرحله،‌ تکامل است و آن سیر حرکت تکاملی است برای رسیدن به تکامل نفس. فرد در این بخش به ویژگیهای نهان شخصیتی خویش پی می برد و با درمان بیماریها و کاستیهای نفسانی خویش،‌ به مرحله کمال و انسجام نائل می گردد.
1ـ 2 مفهوم شناسی حجاب و عفاف:
«حجاب» و «عفاف» هر دو به معنای منع و امتناع است. حجاب به معنی پوشش، چادر، پرده،‌ چادر زنان، ‌نقاب،‌روبند،‌ روپوش، حائل و حاجز و هر گونه پرده یا وسیله جدا سازی است. شاید ساده ترین تعریف حجاب همان منع و بازداری باشد؛ ‌با این تفاوت که منع و بازداری در حجاب،‌ مربوط به ظاهر است،‌ ولی منع و بازداری در عفاف مربوط به باطن و درون است.(10) البته از نگاه معصومان(علیه السلام) شخص عفیف کسی است که آثار عفت و پاکدامنی در اعضا و جوارح،‌ رفتار و کردار و خلاصه در تمام شئون زندگی اش حکمفرما باشد.(11)
1ـ2ـ1 حجاب قرآنی: در قرآن برای تشریع حجاب و حدود آن، ‌آیاتی چند وجود دارد که به برخی از آنان اشاره می کنیم.
خداوند سبحان در آیه ی 59 سوره احزاب می فرماید: «یاایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفوراً رحیما؛‌ ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مؤمن بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و آزار نبینند. و خداوند بخشنده و مهربان است.»(12)
«جلاب» که در این آیه شریفه آمده است،‌ به معنای پوشش سراسری است. علامه طبرسی در ذیل این آیه چنین می نویسد،‌ بنگرید:
جلباب، ‌عبارت از روسری بلندی است که هنگام خارج شدن از خانه،‌ زنان به وسیله آن سر و صورت خود را می پوشانند... مقصود این است که با روپوشی که زن بر تن می کند،‌ محل گریبان و گردن را بپوشاند اکثر لغت شناسان،‌ جلباب را چیزی شبیه به چادر معنا کرده اند.(13) در آیه فوق کلمات دیگری نیز به کار رفته (مانند جیب و خمار) که تحقیق در آنها نشان می دهد که قرآن چه اندازه در تبیین حدود حجاب زنان،‌ دقیق و جامع سخن گفته است. از سیاق و روح این آیه شریفه می توان دریافت که بخش مهمی از امنیت روحی و اجتماعی زنان و ایمنی از آزار ناکسان،‌ در گرو پوشاندن است.
نیز در سوره نور به تفصیل درباره حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است،‌ بنگرید:
«قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون(30) به مردان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند. این برایشان پاکیزه تر است. زیرا خدا به کارهایی که می کنند آگاه است(30) و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهای خود را جز آن مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه های خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهای خود را آشکار نکنند،‌ جز برای شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود،‌ یا پسر خواهر خود یا زنان همکیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود که رغبت به آن ندارند،‌ یا کودکانی که از شرمگاه زنان بی خبرند. و نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده اند دانسته شود. ای مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار گردید(14).
و در سوره احزاب،‌ آیه 32 خطاب به همسران پیامبر چنین آمده است:
«یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا؛‌ ای زنان پیامبر، ‌شما همانند دیگر زنان نیستید، ‌اگر از خدا بترسید. پس به نرمی سخن مگویید تا آن مردی که در قلب او مرضی هست به طمع افتد. و سخن پسندیده بگویید»(15).
در آیات یاد شده،‌ از چند نوع حجاب، ‌سخن به میان آمده است:
1 ـ نگاه عفیف: «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم؛‌ به مردان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند». نگاه غیر عفیف و شهوت آلود،‌ بذر شهوت را در دل می افشاند.(16)
«قل للمومنات یغضضن من ابصارهن؛ به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش فرو گیرند».
2ـ گفتار عفیف: «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض؛ پس به نرمی سخن مگویید تا آن مردی که در قلب او مرضی هست به طمع افتد».
3ـ کردار عفیف: «و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن؛‌ نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده اند دانسته شود».
2 ـ اهمیت و ضرورت بهداشت روان:
عدم وجود سلامت و بهداشت روان در اکثریت جوامع بشری و فشارهای ناشی از برخی عوامل بازدارنده، ‌یکی از عواملی است که ضرورت این موضوع را بر همگان گوشزد می نماید.
این مسئله مورد پذیرش تمام عقلاست که حل مسائل ملی و بین المللی تا حد زیادی به روشن بینی در زمینه روح و روان بشر و جلوه های گوناگون آن بستگی دارد؛ ‌چرا که وجود یک جامعه سالم و جامعه ای عاری از هر گونه پریشان حالی‌، مشکلات و مصیبتها،‌ منوط به داشتن افرادی سالم از لحاظ جسم و روان است. بدین ترتیب،‌ این موضوع،‌ از موضوعاتی است که پیش روی محققان است.
بهداشت و سلامت روانی یکی از نیازهای اجتماعی است و در شرائط کنونی جوامع و گسترش و تعمیق روابط روز افزون ارتباطات انسانی در سطوح بین المللی، ‌این نکته احساس می شود که عوامل بر هم زننده تعادل، آرامش روان و علل پدید آوردنده بحرانهای روانی،‌ افزایش و پیچیدگی خاصی یافته و احساس نیاز فردی و اجتماعی به سلامت و آرامش روانی، افزایش روز افزونی یافته است. بدیهی است هر گونه تلاش در زمینه دستیابی به آرامش و سلامت روان، ‌مستلزم پژوهش ها و تحقیقات وسیع پژوهشگران و محققان و به کار بستن نتائج پژوهش ها توسط دستگاههای اجرایی است.
رابطه بهداشت روان افراد با دیگر بخش ها و عوامل تأثیر گذار جامعه،‌ رابطه مستقیم است و اینان لازم و ملزوم یکدیگرند. چون شرایط مختلف اجتماعی، ‌اقتصادی،‌ سیاسی، فرهنگی، و... متأثر از بهداشت روان افراد جامعه است. سازمان جهانی بهداشت(17)(1990)، ‌ضمن توجه دادن مسئولان کشورها به تأمین سلامت و بهداشت روانی افراد،‌ همواره بر این مهم تأکید دارد که میزان شیوع اختلالات روانی در کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه،‌ رو به افزایش است و این در حالی است که در برنامه ریزیهای توسعه اجتماعی و اقتصادی، ‌پائین ترین اولویت به آنها داده شده است. دلیل این افزایش را تا حدی زیادی می توان وابسته به رشد روز افزون جمعیت،‌ تغییرات سریع اجتماعی همچون شهرنشینی،‌ فروپاشی خانواده ها ی گسترده و مشکلات اقتصادی دانست.
تأمین سلامتی اقشار جامعه یکی از مسائل اساسی هر کشور است که باید آن را از سه بعد جسمی،‌ روانی و اجتماعی مد نظر قرار داد. با توجه به افزایش بیماران روانی در سراسر جهان،‌ زیانهای مالی و معنوی ناشی از این بیماریها و همچنین کمبود تسهیلات،‌ امکانات و نیروهای تخصصی لازم برای ارائه خدمت به آنها به نظر می رسد که انجام خدمت پیشگیرانه در این زمینه ضروری است و تأمین بهداشت روانی افراد به عنوان یک قدم مثبت اجتماعی،‌ اقتصادی‌، پزشکی و بهداشتی برای تمام کشورها و ملتها جنبه الزامی دارد.(18) حال که اهمیت بهداشت روان بر همگان آشکار گردید، ‌بایسته است که در تأمین بهداشت روانی، تلاش نماییم. اما یکی از مهمترین عامل ایجاد بهداشت روان در اجتماع،‌ حجاب و عفاف است که تا حد زیادی از بیماری های روانی اخلاقی جامعه را می کاهد.
ب) نقش حجاب در تأمین بهداشت روانی جامعه:

از نظر اسلام محدودیت کامیابی های جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع،‌ علاوه بر اینکه برای زن نقش دفاعی دارد(19)، ‌از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع بر می گردد و از نظر وضع زن در برابر مرد، ‌سبب می شود ارزش زن در برابر مرد بالا رود.
حجاب در اسلام از یک مسئله کلی تر و اساسی تر سرچشمه می گیرد و آن این است که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی در محیط خانوادگی و در کار به ازدواج قانونی اختصاص یابد و اجتماع منحصراً برای فعالیت و کار باشد.
از بعد دیگر حجاب،‌ از خود بیگانگی جلوگیری می کند و مقدمه خود شناسی و در نتیجه خداشناسی و قرب به حق تعالی می گردد.
«نظام آفرینش به گونه ای طراحی شده است که هر موجودی در آن مسئولیتی دارد. این مسئولیت با طبیعت و کیفیت وجودش تناسب کامل دارد. زیرا ایفای هر مسئولیتی متوقف بر عطایا و مواهب مناسب و لازم برای آن مسئولیت است.
پروردگار جهان بر اساس داده های طبیعی و فطری انسان مسئولیت هایش را تنظیم فرموده است و با اعطای اختیار، انسان را در انتخاب راه آزاد گذاشته است.
دست تدبیر آفرینش عفت و حیا را در نهاد زن،‌ فطری ساخت؛‌ بنابراین ایفای همه مسئولیتهای زن متوقف بر حفظ این امر فطری است،‌ به همین جهت خداوند حجاب را واجب نمود تا امر درونی با حفظ بیرونی محفوظ گردد و زن برای انجام وظایف طبیعی اجتماعی خود مهیا شود. آری خداوند می خواهد این موجود لطیف را با حجاب بینند و او را با این پوشش دوست دارد. چه زیباست پیوند میان خدا و بنده اش! به همین جهت آنگاه که زن در پیشگاه معبودش حاضر می گردد و به نمازی می ایستد تا با خدایش سخن بگوید، ‌باید حجاب را به طور کامل رعایت نماید تا نماز و نیایشش صحیح بوده و مقبول خداوند قرار گیرد»(20).
حجاب پرچم اسلام است و زنان پرچمدار آن؛‌ حجاب تعظیم شعائر اسلامی است: «ذلک ومن یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب؛‌و هر کس شعائر خداوند را تعظیم کند، این امر نشانه پاکی قلب و تقوای درونی اوست»(21).
بنابراین حجاب بهترین و تنها لباس حضور در پیشگاه پرودگار است.(22)
10 ـ اثرات و فوائد حجاب در اجتماع:
1ـ1 حجاب و سلامت اخلاق جامعه:
هر چه گرایش جامعه به حجاب شدت یابد،‌ از مفاسد اخلاقی و اجتماعی(23) و بسیاری از ناهنجاریهای روحی، رفتاری(24) کاسته می شود. سلامت اخلاق جامعه،‌ از اهداف عالییه اسلام است. حجاب زن،‌ به نص قرآن کریم،‌ عفاف اوست و عفاف او، ‌خدمتی است به سلامت جامعه(25).
زن با پوشش شرعی خود،‌خانواده را استوار و پابرجا می سازد و بیهوده، ‌افراد را تحریک نمی کند و هوس ها را بر نمی انگیزد و مردها را به مفسده نمی کشاند. زن با پذیرش حجاب اسلامی، بزرگترین و ارزنده ترین خدمات را به خانواده و جوان ها و بالاخره جامعه می کند؛‌ زیرا اخلاق و پاکی و فضیلت را رونق و رواج می بخشد. زنانی که جسم خود را پر بهاتر از آن می دانند که اجازه دهند، ‌هر چشمی از آن تمتع گیرد،‌ هر هوسی بدان گرایش یابد،‌ بر مسند والای فضیلت نشسته اند.
کار این گونه زنان،‌ پیامبر گونه است؛ زیرا بعثت پیامبران،‌ به منظور تکمیل و تتمیم اخلاق است.(26)
اسلام از بی حجابی و بدحجابی بیزار و متنفر است؛‌ زیرا اینها هستند که با متزلزل کردن اخلاق و فضیلت، اسلام را در بین مردم، ‌ضعیف و لگدمال می کنند. و از همه مهمتر ارزش خود را در جامعه به حراج گذارده و خود را با کالا، ‌همانند می کنند و همزمان با این خودفروشی،‌ از جاذبه جنسشان نیز کاسته می شود.(27) و از بعد دیگر این کار آنان نوعی خیانت به امنیت روانی همسرشان تلقی می شود.(28)
منتسکیو، ‌حقوقدان و دانشمند فرانسوی، درباره تأثیر مخرب مخدوش شدن عنصر حجاب و عفاف در امنیت روانی و اخلاقی می گوید: «از دست رفتن عفت زنان به قدری تأثیرات بد و معایب و نواقص تولید می کند و روح مردم را فاسد می سازد که اگر کشوری دچار آن شود،‌ بدبختی زیادی از آن ناشی می گردد؛ به همین جهت،‌ قانون گذاران با وجدان، ‌همواره عفت را به زنان توصیه می کنند و از آنها وقار و رعایت موازین اخلاقی را توقع دارند»(29). به عنوان نمونه بیماری های روانی در کشورهای غربی بسیار بیشتر از کشورهایی است که افراد آن، ‌حریم عفت و حیا و حجاب را رعایت می کنند.(30) و در فرهنگ غرب مادی گرا، ‌زن کالا دانسته شده و با تراضی زن و همسر،‌ متهم به زنا تبرئه شده و پرونده مختومه می گردد که نظیر آن در جاهلیت هم کمتر رواج داشت.(31)
بدین سان،‌ زنان با حجاب،‌ خدمتگذار واقعی دین و اخلاق هستند و به تعبیر امام خمینی، دامان زنان،‌ دامان تربیت نسل است و پاکدامنی آن سبب پاکی نسل می شود.(32) و در مقابل،‌ زنان بی حجاب و بد حجاب، ‌عامل براندازی و بنیان کنی دین و اخلاق هستند.
1ـ 2 حجاب و مسئولیتهای اجتماعی:
«هر فردی در برابر جامعه خود مسئول است. این مسئولیت، عام است؛‌ یعنی هم شامل زنها می شود و هم شامل مردها. پاره ای از مسئولیت های زنان به حجاب آنان بستگی دارد. زن اگر حجاب داشته باشد، بار این گونه مسئولیت ها را بر دوش می گیرد و شخصیت و عظمتش بالا می رود؛ اما اگر جامه ی مقدس حجاب را از تن بدرد، از عهده انجام این گونه مسئولیت ها، ‌بر نمی آید»(33).
اسلام به زن اجازه فعالیتهای اجتماعی هر چه بیشتر را داده است و در روایات متعدد جواز حضور در بیرون از خانه، ‌منعکس شده است.(34) البته بهتر آن است که در محیط مختلط حضور نیابند؛‌‌(35) ولی زن باید این فرصت را با بی عفتی و بی بند وباری به تهدید تبدیل نکرده و تلاش حداکثری و مضاعف از خود نشان دهد و جایگاه والا و حقیقی خود را بر همگان ظاهر سازد.
1ـ3 حجاب و استحکام شخصیت اجتماعی زن:
یکی از مهمترین اثرات حجاب،‌ استحکام شخصیت زن در اجتماع و در نهاد خانواده است. بدین سان سوءظن ها از بین رفته و اطمینان مرد به زن بیشتر شده و با تن دادن به هر مصیبت و مشکلی،‌ سعی می کند از حریم خانوادگی خود دفاع کند.(36)
اسلام مخصوصاً‌ تأکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و با وقارتر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد، بر احترامش افزوده می شود. در ادیان آسمانی پیشین و فرهنگهای متمدن،‌همواره رعایت عفت و حیا (حجاب) و وجود حریم بین زن و مرد،‌ مورد تأکید بزرگانشان بوده است.(37)
به طور کلی اشیایی که که در همه جا یافت می شود و دسترسی به آن به آسانی صورت می گیرد، ‌از ارزش کمتری برخوردار است. از طرفی بشر همواره اشیای ذی قیمت خود را از دسترس دیگران دور نگه می دارد و به شیوه ای خاص از آن مراقبت می نماید. اسلام که زن را گوهر گرانبهای هستی و دارای شخصیت کامل انسانی می داند،‌ حجاب را همچون صدف بهترین وسیله برای حفظ و ثبات آن شخصیت معرفی کرده است. آنان که زنان را تشویق به آرایش و تزیین و نمایش زیباییهای جسمی خود می نمایند، ‌درحقیقت زن را فاقد شخصیت و روح انسانی می شمارند که باید با تزیین و نمایش زیباییهای جسمی،‌ منزلت اجتماعی مناسب خویش را به دست آورد. قبل از اسلام، نه تنها زنان ارزشی نداشتند؛‌ بلکه داشتن یک دختر،‌ ننگ به حساب می آمد: «و اذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا و هو کظیم؛ و چون به یکیشان مژده دختر دهند، ‌سیه روی شود و خشمگین گردد.»(38)
در چنین جامعه ای بی حجابی که علامت آن بی ارزشی بود،‌ رواج داشت. اسلام،‌ مقام زن را بالا برد و شخصیت او را مورد تکریم قرار داد و با آوردن قانون حجاب حفظ و دوام این شخصیت را برای همیشه تأمین کرد.
بر این اساس،‌ حجاب وسیله ای است در خدمت زن تا موفقیت خویش را در جامعه تحکیم کرده و شخصیت و احترام خویش را فزونی بخشد. ویلیام جیمز رونشناس معروف‌، در تأیید این مطلب چنین می گوید: «زنان دریافتند که دست و دل بازی،‌ مایه ی طعن و تحقیر است. این امر را به دختران خود یاد دادند.»(39)
حجاب و آزادی زن:

«اینکه زنان باید حجاب را رعایت کنند، زور و دستوری از ناحیه ی مردان نیست تا آزادی آنان را سلب کنند،‌ بلکه وظیفه شرعی آنان است که حجاب را رعایت کنند. زنان با حجاب در فعالیتها و رفت و آمدهای خود،‌آزادترند،‌ زیرا مردان بوالهوس اطمینان دارند که اینها،‌ طعمه و ملعبه نمی شوند؛‌ بنابراین کمتر بر آنها ایجاد مزاحمت می کنند. زن با حجاب،‌ مظهر عفاف شناخته شده است و لذا در خانه و خارج خانه مزاحمتی ندارند و آزادانه دنبال کارها و مسئولیت های خویش است»(40).
قرآن کریم در دو مورد به این مطلب اشاره کرده است. یکی اینکه می فرماید:
«یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما؛ ‌ای پیامبر؛‌ به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که چادر خود را بر خود فرو پوشند. این مناسب تر است، تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند. و خدا آمرزنده و مهربان است»(41).
بنابراین بی حجابی و بدحجابی،‌ برای زنها ایجاد مزاحمت می کند؛‌ اما هنگامیکه اهل حجاب و عفاف باشند، ‌مزاحمتی بر آنان نیست.
نتیجه گیری:

حجاب،‌ به عنوان یکی از اصلی ترین شعائر دینی است که اثرات مثبت فراوانی را برای خانواده و جامعه به دنبال دارد. از جمله این اثرات،‌ تأمین بهداشت روانی اخلاقی جامعه است. بدین سان که حضور حجاب در جامعه باعث می شود بسیاری از بیماری های روانی از بین رفته و یا درمان شده و بهداشت روانی،‌ جایگزین آن گردد.
پی‌نوشت‌ها:
* کارشناس ارشد قرآن و حدیث
1ـ بهروز میلانی فر، بهداشت روانی، ‌ص 35.
2ـNORMALIT-77
MASLOW78-3
4-ابراهام مزلو، به سوی روانشناسی بودن، ترجمه احمد رضوانی، ص 54.
5ـ هارولد کاپلان و بنیامین سادوک و جک و گرب، خلاصه روانپزشکی،‌ترجمه نصرت الله پورافکاری، ‌ص 24.
6ـid
7ـEgo
8-superego
9ـ کریس بورین، ‌بنیادهای شناختی روانشناسی بالینی، ‌ترجمه علیلو و بخشی پور و صبوری مقم، ص 56.
10ـ نک؛ خلیل ابن احمد فراهیدی، کتاب العین،‌ ذیل ماده حجب.
11ـ نک؛ جمعی از دوشیزگان و بانوان، راه گریز از شور بختی،‌ ص 142.
12ـ احزاب/59.
13ـ خلیل ابن احمد فراهیدی، ‌کتاب العین، ج6، ‌ص 132.
14ـ نور/30 ـ 31
15ـ احزاب/32.
16ـ نک؛‌ هاشم بحرانی،‌ البرهان، ‌ج3، ‌ص 129؛‌ علی بن ابراهیم قمی، تفسی قمی،‌ ج2، ص 101؛‌ ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی (الصدوق)، من لا یحضر الفقیه، ص 18؛‌ محمد سبزواری، جامع الاخبار، ص407.
17ـ world heith organization
18ـ احمد علی نور بالا و همکاران، ‌نگاهی بر سیمای بهداشت روان در ایران، ‌ص 20 ـ 23.
19ـ ر.ک: احمد صبور اردوبادی،‌ آیین بهزیستی اسلام، خودآرایی، ‌پوشاک سیاه و مسئله حجاب، ج3،‌ص 75.
20 ـ روح الله خمینی، ‌ترجمه تحریر الوسیله، ‌ج1،‌ ص 142.
21ـ حج/32
22ـ علی محمدی آشنایی، مسئله حجاب، ص 80.
23ـ نک؛ حسین مظاهری،‌ اخلاق در خانه،‌ ص 168.
24ـ نک؛ محمد محلوجی، نهاد خانواده در اسلام، ‌ص 13.
25ـ نک؛ ‌سید جواد مصطفوی،‌ حجاب و آزادی، 45.
26ـ نک؛‌ محمد بن سعد (کاتب الواقدی)، الطبقات الکبری، ج1، ‌ص 193.
27ـ نک؛ عبدالکریم شیرازی، مظلومیت زن در طول تاریخ، ‌ترجمه لاله بختیاری و محمد حسن تبرائیان، ‌ص 78.
28ـ نک؛‌ مهدی مشایخی،‌ پاسداران عفت، ‌صص 83 ـ 84
29ـ سید مجتبی هاشمی رکاوندی،‌ مقدمه ای بر روانشناسی زن، ‌ص 198.
30ـ نک؛ علی پریور، ‌نابسامانیهای روانی و بیماریهای حاصل از آن، ص 70.
31ـ نک؛ عبدالله جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ص 46 ـ 53
32ـ نک؛ سید روح الله خمینی، جایگاه زن در اندیشه امام، ‌ص 120 ـ 121.
33ـ سید جواد مصطفوی،‌ حجاب و آزادی، ‌45.
34ـ نک؛ ‌مسلم بن حجاج، ‌صحیح مسلم، ‌ج7،‌ ص 6؛ ‌برای مطالعه بیشتر ر.ک؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ‌ج19، ص 548.
35ـ نک؛ سلیمان بن اشعث سجستانی،‌ سنن ابوداوود؛ ‌ج1،‌ ص 19.
36- نک؛ علی قائمی، خانواده و مسائل همسران جوان، ‌ص 249؛ ‌مجید رشید پور،‌ تعادل و استحکام خانواده،‌ صص 186-191.
37ـ نک؛ اسدالله محمدی نیا، ‌بهشت جوانان، ‌ص 180 ـ 187.
38ـ نحل/58.
39ـ علی محمدی آشنایی، ‌مسئله حجاب، ‌ص 35.
40ـ مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ‌ص 99 ـ 100.
41- احزاب/59.

منبع: فصلنامه قرآنی کوثر - ش 37


 
جمعه 28/9/1393 - 16:55
حجاب و عفاف

 

هر دینی برای پیروان خود دستورات و قوانینی را وضع کرده که انجام آن ها در زمره اعمال واجب قرار می گیرد. همه می دانیم دین مبین و روشنگر اسلام، برای جزئی ترین امور زندگی ما آدم ها، قوانین و دستورات سودمند و نجات بخشی را تبیین کرده است. اما متأسفانه، برخی از مسلمانان، بجای آن که تسلیم دستورات دین خود باشند، دست بکار شده و هزاران «اما، اگر» های دم دستی برای خود ساخته و به آن عمل می کنند!
بسیار عجیب است. وقتی انسانی وارد دینی می شود، نمی تواند مثل کسانی که «ویار» دارند عمل کند. نمی تواند بگوید من اینجای دین را نمی پسندم! به نظر من اینجای دین اگر اینطور بود، بهتر بود! من از فلان دستور دینی خوشم نمی آید و هر طور که میلم باشد رفتار خواهم کرد!
این نوع از دینداری، هیچ کاربردی ندارد و بهتر است، این افراد تکلیف خود را با دین شان مشخص نمایند. کسی نمی تواند خود را مسلمان بداند، اما نماز نخواند.
کسی نمی تواند همه مردم شهر را محرم خود بداند! درحالی که در حریم خانه، خود را برای همسرش می آراید، با همین شکل و شمایل و حتی شدیدتر، به کوچه و خیابان پا بگذارد! هضم این رفتارها، تنها زمانی ممکن است که این افراد برای مسلمانی و دینداری خود اهمیتی قائل نباشند و در کشوری زندگی کنند که دین رسمی آن کشور اسلام نباشد.
ریشه های ناهنجاری

ریشه بسیاری از ناهنجاری های پوشش مردان و زنان در جوامع اسلامی، نهفته در فرهنگ وارداتی غرب است. رسانه های دیداری مانند سینما، تلویزیون و مجلات، مهم ترین عامل تغییر ذائقه توده ها هستند.
در نیم قرن گذشته، وضعیت حجاب و دینداری مردان و زنان کشورهای اسلامی، بسیار پسندیده تر از وضعیت کنونی بود. هر روز که می گذرد، مردم کشورهای اسلامی، از هنرپیشگان و شخصیت های مشهور و مورد علاقه خود، الگو برداری می کنند.
شاید گفتن این حرف ها خیلی تکراری باشد. اما هر چه باشد ماجرا خیلی خیلی جدی است. مردم عادی چگونه می توانند در برابر موج های پیاپی «مد» ها مقاومت کنند! آن ها اگر در مواجهه با «مد» های لباس، آرایش و سبک زندگی، نتوانند مقاومت کنند، در فاصله زمانی کمتر از 24 ساعت، از فروشگاه های پوشاک لوکس و آرایشگاه های گران قیمت سر در خواهند آورد تا خود را شبیه آن چیزی بسازند که در رسانه ها دیده اند.
امروزه وقتی در پیاده روی خیابان های شهرها قدم می زنید، کسانی از برابرتان عبور می کنند که هیچ شباهتی به ایرانی مسلمان ندارند.
این در حالی است که پیامبر گرانقدر اسلام (ص) می فرمایند: « کسی که خود را شبیه غیر مسلمان درآورد، از ما نیست.»
آبی که گرم نمی شود

برخی از مردم در مواجهه با سبک زندگی غربی، خواسته یا ناخواسته، با صرف هزینه های بسیار، خود را شبیه کسانی در آورده اند که به مسلمانان شباهتی ندارند!
آیا کسی برای کمک به آن ها قدمی برداشته است. در این میان توقع اصلی از رسانه های فراگیر کشور است که به عنوان اولین سنگر مقاومت در برابر فرهنگ غربی، گام هایی برداشته باشند! اما متأسفانه، خیلی از هنرمندان و فرهنگ سازان خودمان نیز قافیه را باخته اند. چنان خود را شیفته فرهنگ غیر ایرانی می دانند که گویا تعلقی به این سرزمین ندارند!
همانطور که تولیدات سینمایی نیازمند نقد جدی است، سریال های تولیدی تلویزیونی کشور، بیش از هر تولید فرهنگی دیگر، نیازمند نقد و بررسی صد جانبه دارد! اما دریغ از آن چیزی که باید می بودیم...چنانچه از حاصل کار بر می آید، آبی از این آتش گرم نمی شود.
وقتی حیا کنار می رود

هر کس به کرده خود آگاه است و خوب می داند، مدل و نوع پوشش خود را از کجا و تحت تأثیر چه چیزی انتخاب کرده است.
اولین عامل انتخاب پوشش مردم به چشم و هم چشمی برمی گردد. این سبک انتخاب به گروه خاصی از اجتماع بر نمی گردد. در واقع بسیاری از مردم، از هر صنفی که باشند، در انتخاب پوشش خود از دیگران الگو می گیرند و ایراد چندانی بر این مسأله وارد نیست. مشکل اصلی زمانی رخ می دهد که اعتقادات دینی و فرهنگ خانواده ایرانی در این مواقع به فراموشی سپرده شود. در اوج ناباوری، هر نوع سبک پوشش، که به مذاق مان خوش آمده باشد، بدون در نظر گرفتن شأنیت آن، تهیه اش می کنیم! و یادمان می رود که خدای بزرگ از طریق پیامبر عظیم الشأن (ص) اسلام دستورات مهمی در این خصوص برای ما متذکر شده است. اصلاً یادمان می رود که خدای مهربان برای حفظ حریم مان، به ما «حیا» را هدیه داده بود تا با آن، ایمان و عفت خود را حفظ کنیم!
قصد نصیحت ندارم، زیرا بزرگان دین مان در این حوزه نعمت را بر ما تمام کرده اند. اما این نکته را هرگز فراموش نکنیم که آدمی نمی تواند از باطن خود فرار کند. هر کس شبیه چیزی است که می اندیشد!
پوشش، سخنان و رفتاری که از خود بروز می دهیم، مانند مارک و تابلویی راهنما، تمام روحیات و باورهایمان را به نمایش می گذارد.
در روایات اهل بیت (ع) آمده است: « بهترین شما کسی است که با دیدنش به یاد خدا بیافتید.»
آیا وقتی عصرها به پارک ها، پاساژها و پیاده روی خیابان ها سری می زنید، با دیدن ریخت و ظاهر برخی از مردم، به یاد خدا می افتید یا مردمانی را می بینید که با تلاش بسیار خود را شبیه بازیگران سریال های ماهواره ای دیار غرب ساخته اند! گاهی شک می کنیم که آیا این جا سرزمین من است؟!
در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید: «به بندگانم بگوئید به لباس دشمنانم در نیایند و خود را شبیه دشمنان من نکنند که در این صورت آن ها هم دشمنان من خواهند بود!»
هلاکت زنان در چیست؟

جدیت و سختی بسیاری از سخنان و احادیث اهل بیت (ع) و پیامبر اکرم (ص) چنان است که در مواجهه با آن، بیم کوتاهی در عمل به این سخنان نورانی، همواره در بند بند وجود آدمی رخنه می کند.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: « در آخرالزمان، مردانی پیدا می شوند که زنان شان در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند و بر سرشان چیزی همانند کوهان اشتران لاغر است. آن ها عطر بهشت را نمی شوند. آن ها را لعنت کنید که از رحمت خدا به دور هستند!»
همچنین حضرت می فرمایند: «هلاکت زنان امت من در دو چیز است، طلا و لباس نازک».
چند روز پیش در یکی از سریال های مناسبتی ماه مبارک رمضان تلویزیون، خانم پرستاری را دیدم که مصداق کلام حضرت بود. در زیر معقنه ای که این خانم بر سر داشت، چنان می نمایند که انگار او دارای دو جمجمه است که هر دو جمجمه در یک مقنعه جای گرفته اند.!
مرز حریم شخصی و عمومی کجاست

کسانی که برای امور شخصی خود سلیقه صد در صد قائل هستند، همواره به نکته مهمی توجه ندارند. بی شک دخالت دادن سلیقه در پوشش و امور شخصی افراد، به خود افراد ربط دارد و کسی نمی تواند به آن ها خرده ای بگیرد. آن ها می توانند در حریم خانه خود آزاد باشند. اما همه مردم، به محض آن که از خانه خارج می شوند، لباس بیرون را می پوشند و هیچ کس در شأن خود نمی داند که با لباس خانه وارد خیابان ها شود. همین نکته دلیل مهمی بر این مدعا است که خیابان ها و سطح عمومی جامعه متعلق به حریم خصوصی اشخاص نیست که بتوانند آزادانه با هر پوششی که میل داشته باشند در آن حاضر شوند. بلکه شأن جامعه، احترام به دیگران، می تواند عامل مهمی در انتخاب لباس افراد باشد.
مردم وقتی پا به خیابان می گذارند، با عنایت به این که در چه مکانی ورود کرده اند و چه شغلی دارند، پوشش مناسب و هم شأن خود را انتخاب می کنند. بسیاری از اماکن رسمی در دنیا، شرط ورود افراد را، ملزم به پوشش رسمی می دانند.
محیط هر کشوری، شأنیت و رسومات خود را دارد. کسی نمی تواند با رسم و فرهنگ پوشش دیگر کشورها، در خیابان های کشور خودش راه برود و به اعتقادات و رسوم مردم کشورش پایبند نباشد!
در متنی خواندم، عارفی بود که هر گاه به شهری وارد می شد، ابتدا از رسم های مردم آن شهر نکات مهمی را جویا می شد، تا مبادا به حقوق مردم آن شهر ستمی را ناخواسته روا بدارد. پس همه ما باید در نحوه پوشش مان در انظار عمومی، فرهنگ، رسوم و از همه مهم تر؛ اعتقادات جامعه مان را رعایت کنیم تا به این ترتیب به خود و جامعه مان احترام گذاشته باشیم.
منبع: نشریه دیدار شماره 142

جمعه 28/9/1393 - 16:47
حجاب و عفاف

 

 

رعایت نکردن حجاب از سوی برخی از زنان و دختران می تواند به
دلایل زیر صورت گیرد:
* کسب موقعیت

موقعیت واقعی در اثر تحصیل علم و فضائل اخلاقی به دست می آید. اما برخی از زنان که فاقد این ارزش ها هستند با نمایش زیبایی ها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود سعی در جلب توجه دیگران دارند تا به این وسیله کمبودهای درونی خود را رفع کنند؛ غافل از آنکه هرگز کسی نمایش زیبایی های زنانه را دلیل بر شخصیت و جایگاه ارزشی او نمی داند.
* ارضای تمایلات

برخی از دختران و زنان که تحت فشار تمایلات جنسی خود قرار دارند برای از بین بردن آتش شهوت خود دست به نمایش زیبایی های بدن خود می زنند تا شاید با این روش شعله های شهوتشان فروکش کند. اما؛ آن ها غافل هستند از این که این راه منجر به برافروخته شدن بیش تر شهوتشان خواهد شد.
* تقلید از غرب

تقلید کورکورانه از غرب یکی از مشکلات دیرینه برخی از زنان مسلمان بوده که بدون کم ترین تفکر و تحلیلی از زندگی غربی به آن ها اظهار تمایل نشان می دهند.
* زیبایی طلبی

برخی دختران و زنان تمایل دارند به شکلی زیبا نزد دیگران حضور پیدا کنند و از آن جایی که حجاب زیبایی های آن را پوشش می دهد سعی در ناقص کردن حجاب خود دارند. به همین منظور بخشی از موی خود را به نمایش می گذارند و یا سعی در پوشیدن لباس های زننده و متنوع و زیور آلات گوناگون می کنند.
* سرسپردگی دشمنان اسلام

برخی از زنان بی حجاب یا بدحجاب‌، مزدبگیران استعمارگران هستند. آن ها برای ترویج فرهنگ فساد و تهاجم فرهنگی غرب تلاش می کنند. مدهای مبتذل و غیر مرسوم ابتدا از طرف این گونه زن ها و توریست ها به جامعه وارد می شود و سپس به دیگران سرایت می کند. هدف آن ها ترویج فرهنگ غرب و دریافت اجرت و جاسوسی برای سازمان های جاسوسی است.
* پیدا کردن همسر

عده ای از دختران با تصور این که از این طریق می توانند با مردان ارتباط برقرار کرده و سپس با آن ها ازدواج کنند به بدحجابی رو می آورند. آن ها گمان می کنند که نشان دادن زیبایی های زنانه می تواند جوانان را ترغیب کند تا به ازدواج با آن ها مایل شوند.
* بی حیایی

بی حیایی زنان و دختران جوان اغلب از معاشرت با دوستان بی حیا، تماشای فیلم های مبتذل، جهل نسبت به ارزش والای عفت و حیا و فرهنگ اقوام و خانواده به ویژه روحیه پدر و مادر سرچشمه می گیرد.
* تبلیغات استعماری

زن ها جایگاه خاصی در دل مردان دارند و از توان تأثیرگذاری بالایی برخوردارند. به همین دلیل استعمارگران از این تأثیرگذاری بر جنس مخالف سوء استفاده کرده و با به فساد کشیدن زنان و مردان سعی در رسیدن به اهداف شوم خود دارند.
* وسوسه های شیطانی

یکی از بهانه های القایی شیطان، اظهار روشن فکری زن بدحجاب است که متأسفانه در پیروان او مؤثر بوده است. بدحجابی‌، فریب وسوسه های شیطان است و بسیاری از زنان باور کرده اند که بدحجابی نشانه روشن فکری، تمدن و پیشرفت است.
* سرزنش ها و ملامت های دیگران

یکی دیگر از عوامل تشدید کننده بدحجابی، ملامت اعضای خانواده، دوستان و فامیل است. گاهی ملامت ها از سوی مردان فامیل صورت می گیرد؛ زیرا آن ها می خواهند با بدحجابی دختران و زنان، به لذت های نامشروع خود دست پیدا کنند.
* بی غیرتی مردان

بی غیرتی پدر، ‌برادر و یا شوهر تأثیر به سزایی در گرایش دختران و زنان به بدحجابی و بی حیایی و بی عفتی دختران و زنان دارد(اکبری، 1383: 112-136).
* پیروی از هوی و هوس های نفسانی

هوی پرستی سرچشمه غفلت و بی خبری است. برخی زنان به خاطر هوی و هوس های خویش به فکر تنوع لباس، آرایش و خودنمایی در جامعه می افتند تا این که خود را به هر زن و مردی ارائه کنند. آن ها به جز شیک پوشی،‌ خودنمایی، لذت جویی و خوش گذرانی به چیز دیگری نمی اندیشند و بهترین اوقات زندگی خود را در کوچه ها، خیابان ها،‌ پارک ها یا مهمانی های مفسده انگیز می گذرانند.
* مردم آزاری یا دگر آزاری

برانگیختن تمایلات دیگران همراه با محروم کردن آن ها یک بیماری دگر آزاری است. مانند این که شخصی غذایی را به انسانی گرسنه نشان دهد و تمایل او را برای آن غذا برانگیزد ولی از آن محرومش کند. سادیسم جنسی نیز به این شکل است که زنی خود را آرایش کند و در معرض دید دیگران قرار دهد تا تمایلات آن ها را برانگیزد ولی از آن محرومش سازد.
* خودنمایی برای صید دل مردان

برخی زنان به بیماری صیادی دل ها گرفتار هستند و دوست دارند محبوب دل مردان باشند. برای این گونه زنان، علاقه همسر به تنهایی برای ارضای روحیه کافی نیست. آن ها به وسیله پوشیدن لباس های زننده، راه رفتن، زدن عطر، خنده و شوخی، تغییر صدا و با ناز و کرشمه صحبت کردن و هم چنین برخورد جذب کننده سعی می کنند دل مردان را به سوی خود جلب کنند.
* مدگرایی و اظهار غنی بودن

ریشه بدحجابی برخی از زنان تفاخر و خودنمایی های مالی است. این گونه زنان دوست دارند تا دیگران شاهد برخورداری از زندگی خوب مالی آن ها باشند و برای رسیدن به این هدف هر کاری انجام می دهند. این دسته از زنان زندگی را به کام همسر و فرزندان خود تلخ می سازند، زیرا به ظاهر خود بیشتر توجه دارند و سعی می کنند تا هم سطح دوستان خود شوند. به همین منظور زیور آلات خود را در معرض نمایش عموم قرار می دهند و مطابق مد روز لباس به تن می کنند(1385: 54-79).
آثار و پیامدها

بدحجابی آثار ناگواری را به فرد و جامعه تحمیل می کند که برخی از آن ها عبارتند از:
1. فروپاشی شخصیت زن

زدودن گوهر حجاب از وجود زن، محور ارزش واقعی انسانی از اوست. ارمغان شوم بی حجابی چیزی جز تنزل مقام زن از شخصیت اجتماعی او نیست. از سوی دیگر، وقتی زن از اصالت انسانی خود عدول کرد، ‌مورد طمع دیگران قرار می گیرد و ناامنی در اجتماع دامن گیر زنان جامعه می شود. زنی که بدون پوشش در میان نامحرمان نمایان می شود، با دیده عشق نگاه نمی شود؛ بلکه تنها برای ارضای امیال جنسی و شهوانی مورد طلب قرار می گیرد.
2. فروپاشی خانواده

مقدمه اصلی روابط نامشروع بین زن و مرد در خارج از خانواده، بدحجابی و عدم رعایت عفت است. در چنین وضعیتی، ارزش های خانواده به شدت سقوط خواهد کرد و این جاست که آمار طلاق افزایش پیدا می کند.
3. گسترش فساد

وقتی بنیان خانواده از هم فرو پاشید، ممکن است عمل ضد اخلاقی هم جنس بازی نیز رواج یابد. همان طور که در کشورهای غربی به وضوح دیده می شود.
4. رکود فعالیت های مفید اجتماعی

وقتی جامعه و محیط اجتماعی سلامت و صلابت خود را با بی بند و باری از دست بدهد و فساد گسترش یابد، استعدادهایی که می توانند در خدمت تحقیق، ‌تعلیم و تربیت، تفکر، سازندگی و بالندگی جامعه قرار گیرند، در خدمت آن چه صحیح نیست قرار می گیرند و این جاست که پتانسیل عظیمی از نیروهای انسانی تباه خواهد شد(فیروز جایی،‌1385: 97-100).
5. خدشه به ارزش ها

مسئله بدحجابی علاوه بر این که با ارزش های اسلامی سازگاری ندارد، بی احترامی به ارزش های ملی نیز به شمار می رود؛ زیرا زنان ایرانی حتی پیش از اسلام نیز به حجاب و پوشش اهمیت می دادند. مراجعه به ادبیات ایران نشان گر آن است که زنان ایرانی از دیرباز پوشش و حجاب را به عنوان یک فرهنگ و هنجار پذیرفته و برای آن اهمیت فوق العاده ای قائل بودند (هاشمی، 1386: 135).
تاریخ نشان می دهد که زنان ایرانی در دوره های مختلفی هم چون زمان حکومت مادها،‌ پارس ها اشکانیان و سامانیان دارای حجاب بوده اند. ویل دورانت در این خصوص می نویسد: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار، از خانه بیرون بیایند... در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمی شود» (محبوبی منش، 1386 :101).
6. عقده ای کردن مردان

از دیدگاه علم روان شناسی،‌ تا هنگامی که انسان چیز مورد علاقه خود را نبیند، به آن تمایلی نشان نمی دهد، در نتیجه تعادل روانی او حفظ می شود. اما اگر ببیند و به آن دست پیدا نکند، از درون ملتهب و ناآرام شده و در صورت تکرار به عقده روانی در او تبدیل می شود.
7. بلوغ زودرس جنسی

هنگامی که زنان با جلوه گری در برابر نوجوانان ظاهر می شوند،‌ نوجوانان از درون تحریک می شوند و این امر باعث می شود تا نوجوانان زودتر از زمان طبیعی بالغ شوند و نوجوانی که زودتر به بلوغ جنسی می رسد، این بلوغ نارس باعث بروز اختلال در وجودش می شود.
8. عذاب آخرت

از جمله اثرات ناگوار بدحجابی کیفر اخروی است. زیرا حجاب های ناقص از جمله گناهان کبیره ای است که خداوند برای آن وعده عذاب سخت داده است(اکبری، 1383: 142-147).
9. ارضای غیر طبیعی شهوت

هر گاه هیجان ها و فشارهای جنسی جوان با دیدن صحنه های تحریک کننده و چهره های آرایش کرده زنان بدحجاب همراه باشد، جوان را آن چنان بی اختیار می کند که تلاش می کند به هر وسیله ممکن، ‌شهوت خود را خاموش سازد (نحوی،‌1388 :71).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.

جمعه 28/9/1393 - 16:44
حجاب و عفاف

 

در راستای نهادینه سازی فرهنگ حجاب در جامعه، می توان از مکانیسم های شناختی، هنجاری و اجباری استفاده کرد. البته ممکن است در هر شرایطی یکی از این مکانیسم ها یا ترکیبی از آن ها به کار گرفته شود.
الف- مکانیسم شناختی

حجاب مانند هر فعالیت انسانی در معرض عادت شدن است. هر عملی که تکرار می شود، در الگویی قرار می گیرد که با صرفه جویی در کوشش، دوباره تولید می شود و به صورت همان الگو توسط انجام دهنده ادراک می شود. همان اعمال عادت شده در آینده به عنوان امور عادی در ذخیره کلی دانش فرد جای می گیرد و به وسیله او بدیهی و مسلم فرض می شود.عادت، ‌این مزیت روانی را دارد که انتخاب ها برای کنش گر محدود می شوند و راه های مختلف انجام یک عمل، به یک راه کاهش می یابد. در این حالت، ‌فرد از زیر بار تصمیمات بی شمار رها شده و در اکثر اوقات فعالیت انسانی با حداقل تصمیم گیری انجام می شود در نتیجه انرژی را برای اتخاذ تصمیم ضروری در موقعیت های جدید آزاد می کند. به طور کلی، مکانیسم های شناختی از شتاب کم تری برخوردار هستند، ولی با ثبات زیادی همراهند و موجب می شوند حجاب به صورت یک عادت رفتاری درآمده و بدیهی تلقی شود.
ب- مکانیسم هنجاری

هنجارها مقررات روشن یا ضمنی هستند که رفتار مورد انتظار را مشخص کرده و علایق اعضای یک گروه یکپارچه یا یک اجتماع را در قالبی می گنجانند. هنجارها به صورت سرمایه های اجتماعی در می آیند که می توانند بحران های اجتماعی را حل کنند. در غیر این صورت، پی آمدهای جمعی غیر بهینه را نتیجه خواهند داد که به وسیله افراد سودجو سبب هزینه منافع عمومی می شوند. تعریف و اعلان رسمی هنجارها در زمینه حجاب از سوی گروه های مرجع و موجه، رفتارهای مشابه را شکل می دهد. گروه های جامعه بر اساس این هنجارها، ‌اعضای خود را گزینش و غربال می کنند و این ملزومات تا حدودی افراد را از لحاظ پوشش، مشابه و همسان می سازد.حال هر چه قدر این سیستم هنجاری درونی شود،‌ سازگاری با این سیستم جزء ساختار شخصیتی افراد می شود. در مجموع می توان این طور گفت که مکانیسم های هنجاری از شتاب و ثبات متوسطی برخوردارند و موجب تعهد به حجاب می شوند.
پ- مکانیسم اجبار

آخرین اهرم نهادینه سازی حجاب،‌ اجبار است؛ اجباری که ضمانت اجرای آن قانون می باشد. این اهرم موجب «هم شکلی اجباری» در زمینه پوشش افراد جامعه می شود و در نتیجه فشارهای رسمی و غیر رسمی نهادها و سازمان ها روی افراد است. این نهادها و سازمان ها انتظارات فرهنگی جامعه را منعکس می سازند. فشارها ممکن است به صورت زور و خشونت برای اتخاذ یک حجاب استاندارد باشد. در مواقعی، هم شکلی اجباری، واکنش مستقیم به فرامین حکومتی است و بعضی از رفتارهای افراد جامعه، منعکس کننده مقررات نهادینه و مشروع دولت ها هستند. البته ممکن است هم شکلی اجباری همیشه به صورت مستقیم و آشکار نبوده و در مواقعی به صورت پنهان و ضمنی باشد. اقدامات نیروی انتظامی در زمینه حجاب در حال حاضر از نواع اجباری آشکار و مستقیم است. مزیت اصلی این مکانیسم آن است که در زمان کوتاهی اشاعه می یابد؛ اما ثبات آن کم بوده و به محض حذف اهرم زور و فشار، حجاب نیز برداشته می شود(قلی پور،1386 :13-23).
مهم ترین اقدامات و راه کارهای پیشگیرانه و درمانی

نیاز به مطرح شدن در جامعه یک نیاز طبیعی است. بنابراین اگر برای بروز خلاقیت زنان عرصه های گوناگونی فراهم باشد،‌ تعداد افرادی که می خواهند با ظاهرشان جلب توجه کنند کم خواهد شد. چنانچه مشاهده شده دختران رشته تربیت بدنی حجابشان بهتر از سایر دانش جویان است؛ زیرا آن ها بهتر از سایر دانش جویان دختر توانسته اند در عرصه های دیگر خودشان را محک بزنند(سید کرمی،1386: 9). ‌به هر حال، حل مسئله حجاب به عنوان مسئله ای اجتماعی و پدیده ای فرهنگی، مستلزم یک سری راه کارهای اجتماعی در دو سطح خرد و کلان به طور هم زمان می باشد که در زیر به برخی از آن ها اشاره می شود:
نظارت دقیق بر تولید کنندگان پوشاک در جامعه و اطلاع از سلایق و نیازهای مصرف کنندگان به منظور طراحی پوشاک مناسب و منطبق باارزش های جامعه(بیات،1387 :132). ساخت برنامه های کودک و به تصویر کشیدن ارتباط و نزدیکی دختران با حجاب به خدا و اهل بیت(ع) (ابراهیمی،1387 :134).برگزاری فعالیت های علمی، ‌فرهنگی و هنری از قبیل:میزگرد،‌ شعر، ‌ادبیات، فراخونی مقالات، ‌مسابقات فرهنگی، ‌نمایش فیلم های مفید و آموزشی و چاپ پوستر،‌ نشریه،‌ کتاب های مفید و سازنده، ترویج فرهنگ غیرت در بین مردان،‌ تصویب قوانین جامع و دقیق از سوی مجلس، نظارت جدی و دلسوزانه مسئولین دولتی بر محیط های تحت نظارت، عمل قوه قضاییه به قوانین با جدیت و بدون تسامح، آموزش حجاب در مدارس و تدریس کامل پوشش اسلامی(اکبری، 1383 :156-166)، مهندسی فرهنگی و اصلاح به موقع ساختار ارزشی و روابط اجتماعی جامعه بر محوریت معرفت دینی و باورهای مذهبی، اتخاذ راهبرد توسعه درونزا، ‌متوازن و متعادل و همه جانبه مبتنی بر عدالت، ‌آزادی و معنویت،‌ گسترش وفاق و انسجام اجتماعی از طریق وسعت بخشیدن دایره دوستی ها در مقابل دشمنی ها، ‌افزایش پیوندهای اجتماعی، کاهش کنترل اجتماعی رسمی و افزایش احساس تعلق خاطر، تعهد، ‌اعتقاد به اعتبار اخلاقی هنجارهای اجتماعی، ‌احساس مسئولیت نسبت به رعایت قوانین و مقررات، احساس وظیفه اخلاقی نسبت به دیگران،‌ پر کردن وقت و صرف انرژی افراد در فعالیت های اجتماعی و محتوایی زندگی روزمره، افزایش امید نسبت به آینده و اعتماد نسبت به نظام سیاسی، جلب مشارکت عمومی‌، مدنی و دولتی برای توسعه فرهنگ عفاف و توسعه فرهنگی، زدودن مظاهر غرب زدگی، آراستن جامعه به فضایل اخلاقی، تعمیق عفاف در خانواده و جامعه، تبیین دائمی جایگاه والای زن در اسلام، توسعه فرهنگ عفاف و حجاب از طریق، استدلال عقلی شرعی و اجتماعی در مورد آثار مطلوب فردی و اجتماعی حجاب ترغیب و آماده سازی فرد برای تغییر رفتار از طریق اصرار، تشویق و غیره، تسهیل تغییرات رفتاری از طریق در دسترس قرار دادن رفتار مورد نظر و بهره گیری هم زمان روش های قبلی و تأکید بر جلب مشارکت های سه گانه عمومی،‌ مدنی و دولتی برای مدیریت امنیت عمومی از جمله اقدامات مفید و مؤثر دیگر برای کاهش مسئله بدحجابی به حساب می آیند (محبوبی منش،1386: 129و 130).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.

جمعه 28/9/1393 - 16:42
حجاب و عفاف

 

سرمنشأ، نتایج و کارکردهای حیاء را در روایات وارده از معصومین علیهم السلام ببینید:
الحیاء من الایمان. (1)
حیاء از باور داشتن حقایق سرچشمه می گیرد.
إذَا أَرَادَ اللَهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَلَاکَ عَبد نَزَعَ مِنهُ الحَیَاءَ فَإذَا نَزَعَ مِنهُ الحَیَاءَ لَم تَلفَهُ إِلَّا خَائِناً مَخُوناً فَإذَا کَانَ خَائِناً مَخُوناً نُزِعَت مِنهُ الاَمَانَه فَإِذَا نُزِعَت مِنهُ الَأمَانَه لَم تَلقَهُ إِلاَّ فَظّاً غَلِیظاً فإِذَا کَانَ فَظّاً غَلِیظاً نُزِعَت مِنهُ رِبقَه الإِیمَانِ فَإِذَا نُزِعَت مِنهُ رِبقَه الإِیمَانِ لَم تَلقَهُ إِلَّا شَیطَاناً مَلعُوناً. (2)
وقتی خداوند بخواهد زمینه بدبختی کسی را( بر اساس اراده سوء و انتخاب مسیرنادرست توسط خود او) فراهم کند، موقعیت های زندگی او به گونه ای پیش می آید که روحیه ی حیاء در او از بین می رود. وقتی حیاء او از بین رفت، به کارهای خیانت آمیز رو می آورد و وقتی این گونه شد، روحیه ی امانت داری در او از بین می رود. وقتی این روحیه از بین رفت، فردی سنگدل و خشن خواهد شد و وقتی این گونه شد، چشم او بر حقایق و ایمان بسته شده و به شیطانی لعنت شده تبدیل می گردد.
مَن حُرِمَ الحَیَاءَ فَهُوَ شَرُّ کُلُّهُ وَ إِن تَعبَّدَ وَ تَوَرَّع. (3)
فردی که بهره ای از حیاء ندارد، منشاء تمام بدی ها و ناهنجاری ها خواهد بود .
بررسی زوایای مختلف عفت در روایات وارده از معصومین علیه السلام را نیز ببینید:
العفه شیمه الأکیاس. (4)
داشتن روحیه ی عفّت، مبنای زندگی هوشمندانه است.
ثمره العفة الصیانة. (5)
نتیجه ی عفّت، داشتن زندگی سالم است.
( در ادامه حدیث جنود عقل و جهل: ) ....العِفَّةُ وَ ضِدَّهَا التَّهَتُّک... .(6)
از نیروهای عقل، روحیّه عفّت است و ضدّ آن، که از نیروهای جهل است، پرده ی روحیه زیاده خواهی است.
مولوی نیز در مثنوی می گوید:
پس کُلُوا از بهر دامِ شهوت(7) است
بعد از آن لا تُسرِفُوا آن عفت است(8)
یعنی: دستور خداوند به استفاده از نعمت ها، برای فعال سازی قوا و نیروهای انسانی است. ولی این استفاده را با توصیه به عدم زیاده روی به وسیله ی عفّت همراه کرده است.
پی‌نوشت‌ها:
1. اصول کافی، ج2، ص106.
2. اصول کافی، ج2، ص291.
3. مستدرک الوسائل، ج8،ص463.
4. مستدرک الوسائل، ج11، ص275.
5. غررالحکم، ص256.
6. اصول کافی، ج1، ص21.
7. منظور از شهوت، هرگونه میل و گرایشی است.
8. مثنوی مولوی، دفتر پنجم، ص763.

منبع مقاله: (1389)، کارگاه آموزشی نگرشی دیگر به حجاب، مشهد، مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی ، معاونت تحقیق، چاپ سوم بهار 1391.

جمعه 28/9/1393 - 16:41
حجاب و عفاف

این فریاد حجاب است که به زبان بی‌زبانی، گوش ناپاکی‌ها را کر می‌کند و نسل آن‌ها را به انقراض می‌کشاند.
با حجابت فریاد بزن

 

یکی از واجبات بسیار مهم و از ضروریات دین مبین اسلام، بلکه تمام ادیان الهی، مساله «حجاب» و پوشش است؛ دین مبین اسلام نیز برای این مساله اهمیت ویژه‌ای قائل شده است و قرآن کریم ـ با این‌که تنها به بیان کلیات اکتفا کرده است ـ در آیات متعددی به این مساله پرداخته که دال بر اهمیت بسیار زیاد قرآن و اسلام به این مساله است.
به طور مثال در سوره «نور» در آیاتی چند می‌فرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُون* وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ ...[نور/۳۱]؛ به مومنان بگو چشم‌هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و فروج خود را حفظ کنند، این دستور، براى آن‌ها پاکیزه‏‌تر است، خداوند از آن‌چه انجام می‌دهید آگاه است. و به زنان با ایمان بگو چشم‌هاى خود را (از نگاه هوس‏‌آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار نکند و (اطراف) روسری‌هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان یا پدرانشان یا...».
راستی چرا موضوع حجاب، در سوره‌ی نورآمده است؟‌سوره‌ی نور، سوره‌ای است که شروع آن با نهی از بی‌عفتی و دعوت به پاکدامنی است و قسمت عمده‌ی این سوره هم دستور به پاک‌سازی جامعه از آلودگی‌های جنسی است. و شاید دلیل آمدن موضوع حجاب در این سوره، همین باشد که وقتی حجاب آمد؛ آلودگی‌‌های جنسی هم جایگاهی ندارند؛ چون حجاب یک حایل است در مقابل بی‌عفتی‌ها و هرزگی‌ها‌.
و این فریاد حجاب است که به زبان بی‌زبانی، گوش ناپاکی‌ها را کر می‌کند و نسل آن‌ها را به انقراض می‌کشاند.
مقایسه‌ای بین حجاب و نور: به نظر بنده، حجاب هم نور است چون خاصیت‌های نور را دارد و ما در این‌جا مقایسه‌ای بین نور و حجاب انجام می‌دهیم:
زمانی‌که خانواده‌های سالم و پر انرژی داشته باشیم، در نتیجه جامعه‌ای پر از انرژی مفید خواهیم داشت.
اول اینکه: نور آفتاب نابود کننده انواع میکروب‌ها و موجودات موذى است و اگر تابش اشعه این نور پر برکت نبود، کره زمین، تبدیل به بیمارستان بزرگى مى‌‏شد که همه ساکنانش با مرگ؛ دست به گریبان بودند، این خاصیت نور حجاب را در جوامعی که از این موهبت، برخوردار نیستند؛ می‌یابیم که با انواع بیماری‌های جسمی و روحی به سر می‌برند که ناشی از عدم حجاب، و تحریکات فراوان جنسی است و با نبودن نور حجاب، گرفتار این آلودگی‌ها و بیماری‌ها شده‌اند.
دوم: انرژی‌هاى موجود در محیط ما، از نور آفتاب سرچشمه مى‌‏گیرند، انرژی‌های مثبت جامعه هم ناشی از نور حجاب است؛ زیرا جامعه از تک‌تک خانواده‌ها تشکیل می‌شود و زمانی‌که خانواده‌های سالم و پر انرژی داشته باشیم، در نتیجه جامعه‌ای پر از انرژی مفید خواهیم داشت.
سوم: نور، وسیله‌ی تشخیص اجسام و مشاهده‌ی موجودات است، حجاب نیز همین خاصیت را دارد زیرا اگر حجاب،‌ رعایت نشود اشخاص، در حقیقت کور می‌شوند و چیزی غیر از فرونشاندن آتش شهوت نمی‌بینند، یعنی در واقع؛‌ چیزی جز شهوت را نمی‌بینند.
حجاب، نوری است که سرچشمه‌ی پاکی‌ها و زائل کننده‌ی انواع بیماری‌های جوامع انسانی است.
چهارم: نور در دنیاى ما، پرورش دهنده گلها و گیاهان، بلکه رمز بقاى همه موجودات زنده است و ممکن نیست موجودى بدون استفاده از نور (به طور مستقیم یا غیر مستقیم) زنده بماند، حجاب هم؛ چنین نقشی را دارد چون با بی‌حجابی، گل‌ها و گیاهان زندگی که فرزندان خانواده‌ها هستند، رو به ناپاکی و گمراهی و در حقیقت، رو به پژمردگی و نابودی می‌روند.
پنجم: امروز ثابت شده که تمام رنگ‌هایى را که ما مى‌‏بینیم نتیجه تابش نور هستند وگرنه موجودات، در تاریکى مطلق رنگى ندارند و این وجود حجاب در مقابل نامحرم است که مانع تاریک شدن و بی‌رنگی خانواده‌هاست.
ششم:‌نور، بالاترین سرعت را در جهان ماده دارد، حجاب هم؛‌ چنین است و اجتماعی که در آن، رعایت حجاب می‌شود از روابط سالمی برخوردار است و با شکوفا شدن همه‌ی استعدادهای بشری می‌تواند جامعه را به سرعت نور، به بالاترین مراحل پیشرفت جوامع بشری برساند.
هفتم: نور، زیباترین و لطیف ترین موجودات در جهان ماده است و سرچشمه همه زیبائی ها و لطافت ها است‏؛ حجاب هم از این لطافت، برخوردار است و جامعه‌ای که معتقد به رعایت حجاب کامل است و آن را اجرا می‌کند، پاک‌ترین اجتماع است و با داشتن خانواده‌های سالم و با طراوت؛ می‌تواند همه‌ی اجتماع را زیبایی و لطافت ببخشد.در روایات هم توصیه شده که زنان، سوره‌ی نور را یاد بگیرند مانند روایتی که از امام علی(علیه‌السلام) است که می‌فرماید: «وَ عَلِّمُوهُنَّ سُورَهَ النُّورِ فَإِنَّ فِیهَا الْمَوَاعِظَ؛ به زنان خود سوره‌ی نور را یاد دهید که در آن، پند‌هایی (برای آنها) وجود دارد». در نتیجه؛ سوره‌ی نور، دعوت به حجاب دارد و حجاب، نوری است که سرچشمه‌ی پاکی‌ها و زائل کننده‌ی انواع بیماری‌های جوامع انسانی است.
از این آیات چند نکته قابل استنباط است:
۱٫ هر مسلمان چه مرد و چه زن، باید از چشم‌چرانی و نظربازی خودداری کند.
۲٫ هر مسلمانی باید پاک‌دامن باشد و اهل فحشاء نباشد.
۳٫ زنان باید دارای پوشش باشند و زینت‌های خود را جز برای محارم خود آشکار نکنند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان دیگر نباشند.[۱]
این آیات در واقع دستور خداوند متعال به حفظ حیاء و حجاب است، که واجب است و حکمی است حتمی که توسط بندگان او لازم است رعایت شود و از ضروریات دین مبین اسلام محسوب می‌شود که بین تمام مذاهب اسلام با تمام اختلافی که دارند مشترک است.اگر به روایات معصومین(علیهم‌السلام) هم رجوع کنیم، خواهیم دید آنان نیز به تبع قرآن کریم، در سخنان بسیار زیادی که واقعاً بیش از حد شمارش است، به این مساله پرداخته و حدود و میزان آن را بیان کرده‌اند، و در برخی احادیث وارد شده است که تمام دین و ایمان، حیاء، عفت و پاک‌دامنی است؛[۲]
هم‌چنین در احادیث مختلفی چگونگی و اندازه پوشش زنان نیز بیان شده است؛ در حدیثی امام صادق(علیه‌السلام) در پاسخ به سوالی که راجع به نگاه کردن به نامحرم پرسیده شد، فرمودند: «تنها نگاه به صورت و دو کف دست جایز است».[۳] یعنی نگاه کردن به غیر این دو حرام است و بر زن واجب است تمام بدن خود به غیر از صورت و دو دست تا مچ را بپوشاند.
لذا با توجه به این آیات و روایات، در این‌که پوشاندن غیر وجه و دست‌ها تا مچ، بر زن واجب است، از لحاظ فقه اسلام هیچ‌گونه تردیدی وجود ندارد. این قسمت جزو ضروریات اسلام است و در بین مراجع نیز هیچ اختلاف و تشکیکی وجود ندارد.[۴] حتی این مساله در بین مذاهب دیگر هم قطعی است و هیچ مسلمانی نمی‌تواند بگوید حجاب واجب نیست.
بنابراین حفظ حجاب و پوشش کامل اسلامی برای زنان مسلمان، واجب است و ترک آن معصیت بوده و از گناهان کبیره محسوب می‌شود و قطعاً در آخرت، عذاب خاص خود را دارد، در حدیثی امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: «روزی من و فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به خدمت حضرت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رفتیم و آن حضرت را بسیار گریان یافتیم، عرض کردم پدر و مادرم فدای شما باد یا رسول الله، چه چیز سبب گریه شما شده است؟
زنی که گوشت بدنش با قیچی‌های آتشین بریده می‌شد، خود را به مردان نامحرم نمایش می‌داد تا به او رغبت کنند
حضرت فرمودند: یا علی، شبی که من‌را به آسمان بردند، زنانی چند از امت خود را در عذاب شدید دیدم، از حالت آن‌ها تعجب کردم و از شدت عذاب آن‌ها گریستم. زنی را دیدم که به موهایش آویخته شده، مغز سرش از شدت گرما می‌جوشد؛ زنی را دیدم که به زبانش آویخته و آب داغ جهنم در حلقش ریخته می‌شد؛ زنی را دیدم که با سینه‌هایش آویخته شده بود؛ زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می‌خورد و آتش از زیرش شعله می‌کشید؛ زنی‌ را دیدم که پاهایش به دست‌هایش بسته شده و مارها و عقرب‌ها بر او مسلط شده بودند؛ زنی‌ را دیدم کر و کور و لال، در تابوتی از آتش، مغز سرش از بینی او بیرون می‌آمد و بدنش از(مرض) خوره و پیسی پاره پاره بود؛ زنی را دیدم که تنوری از آتش به پاهایش آویزان بود؛ زنی را دیدم که گوشت بدن او از جلو و عقب با قیچی‌های آتشین بریده می‌شد؛ زنی را دیدم که صورت و دست‌هایش می‌سوخت و روده‌های خود را می‌خورد؛ زنی را دیدم که سرش سر خوک بود و بدنش الاغ و بر او هزار هزار نوع عذاب بود؛ زنی را دیدم به صورت سگ، آتش در پشتش داخل می‌شد و از دهانش بیرون می‌آمد و ملائکه سر و بدنش را با گرزهای آتشین می‌کوبیدند.
با حجابت فریاد بزن

حضرت فاطمه(علیهاالسلام) عرض کرد: ای حبیب من و ای نور دیده من، به من خبر بدهید که عمل و روش ایشان چه بوده است که خدای تعالی این نوع عذاب را بر ایشان مسلط گردانیده است؟
حضرت فرمودند : ای دخترم :آن زنی که به مو آویخته شده بود، موی خود را از مردهای نامحرم نمی‌پوشاند؛ زنی که به زبان آویخته شده بود (با زبانش) شوهرش را آزار می‌داد؛ زنی که با سینه آویخته شده بود، از انجام وظایف زناشویی خودداری می‌کرد؛ آن زنی که به پاهایش آویخته شده بود، بدون اجازه شوهر از خانه بیرون می‌رفت؛ زنی که دست‌هایش به پاهایش بسته شده بود و مارها و عقرب‌ها بر او مسلط شده بودند، کسی بود که خود را نمی‌شسته است و لباس‌هایش را پاک نمی‌کرد و غسل حیض و جنابت انجام نمی‌داد و بدنش را از نجاسات پاک نمی‌کرد و نماز را سبک می‌شمرد؛ زنی که کور، کر و لال بود، از زنا فرزند پیدا کرده و به گردن شوهر خود انداخته بود؛ زنی که گوشت بدنش با قیچی‌های آتشین بریده می‌شد، خود را به مردان نامحرم نمایش می‌داد تا به او رغبت کنند؛ زنی که صورت و سرش، سر خوک بود و بدنش بدن الاغ، سخن چین و بسیار دروغ‌گو بود؛ آن‌که به صورت سگ بود و آتش در پشتش داخل و از دهانش خارج می‌شد‌، خواننده و آواز خوان و حسود بود».[۵]
دشمن در حرکتی هوشمندانه، انهدام بنیان خانواده، بی‌توجهی به تربیت فرزندان، حذف فرهنگ عفاف از جامعه و اباحه گری را به عنوان استیفای حقوق زنان در جامعه معرفی می‌کند و با پوشش حمایت از حقوق زنان به پیشبرد اهداف خود در رابطه با انهدام بنیان خانواده می‌پردازد و رویکرد استفاده‌ی ابزاری از زنان را پیش می‌گیرد. این در حالی است که وقتی به مطالعه چیستی و چرایی فمینیسم می‌پردازیم، درمی یابیم این تفکر، مخالف چنین اهدافی بوده و می‌توان ادعا نمود که اصلاً برای مقابله با این مقاصد شکل گرفته است.

با حجابت فریاد بزن

باید به این نکته توجه داشت که فمینیسم بعد از جنگ جهانی اول بر پایه‌ی درخواست زنان غربی مبنی بر به رسمیت شناختن حق مالکیت آن‌ها شکل می‌گیرد و در ادامه به حق رأی و اظهار نظر داشتن آن‌ها در امور جامعه، حق تحصیل، حق اشتغال و... منتهی می‌شود. دشمنان دین از نوکران بی‌هویت خود خواسته‌اند که به دختران پاک ایرانی بگن فرصت کردند حجابشون رو یواشکی بردارند، در مترو، در پارک و جنگل و .. و تصویر آن را متشر کنند
اصلا مگر شما می‌توانید حجاب را از مسلمان ایرانی بگیرید در حالی که هر ساله برای مادرش فاطمه (س) و حجاب و عفاف او اشک می‌ریزد.مگر حضرت زینب(س) می‌گذارد شما حجاب را از دختری مسلمان بگیرید، فرض هم بگیرید؛ کافیست یک محرم بیاید و حضرت زینب(س) و حجابش را به یاد آورده می کنید با آیات قران او، با کتاب آسمانیش چه می‌کنید؟ مگر دختر ایرانی اجازه می‌دهد که شما او را شرمنده محبوبش کنید؟ با معراج و اشک های پیامبرش که از عذاب زنان بی‌حجاب می‌گریست بی حجاب شود؟ برای زندگی چند روزه دنیا؟ به چه قیمتی؟ نه، هرگز.
شما اگر با غول‌های رسانه‌ای خود فریاد هم بزنید دختر مسلمان و پاک ایرانی بی‌حجاب نمی‌شود چه رسد به اینکه بخواهد یواشکی بی‌حجاب شود.با توجه به انشعابات و گرایشات متنوعی که در فمینیسم وجود دارد نمی‌توان یک تعریف جامع از فمینیسم ارائه داد. تنوع و اختلافات زیاد را می‌توان نشانه‌ای از مداخله قدرت طلبان برای به انحراف کشیدن و سوءاستفاده از این جنبش دانست. این نکته بسیار حایز اهمیت است که فمینیسم ابتدایی با نگاه جنسی و استفاده ابزاری از زنان مخالف بوده، به نحوی که وقتی فروید روانشناس اتریشی نظریه‌‌ی (غبطه غضیب) خود را مبنی بر غبطه خوردن زنان و دختران به مردان به جهت نداشتن آلت نرینه اعلام می‌کند، با اعتراض اعضای این جنبش روبه‌رو می‌شود. لازم به ذکر است که پیش از ایجاد انشعابات مختلف در این تفکر یعنی اواخر قرن نوزده‌ام و اوایل قرن بیستم یک نکته بسیار چشم‌گیر است و آن احترام فمینیست‌ها به جایگاه مادر و تربیت فرزندان در خانواده می‌باشد.
حاصل کلام: آن‌چه در حال حاضر در دنیا و همچنین در کشورمان با عنوان فمینیسم وجود دارد و دنبال می‌شود، در اصل نگاه ابزاری و رویکرد جنسی به زن می‌باشد که اصطلاحاً فمینیسم نودیسمی گفته می‌شود و نتیجه آن چیزی جز تخریب شخصیت زن نخواهد بود.احترامی که دین مبین اسلام برای زن قائل است ماورای تصور فمینیست هاست
پی‌نوشت:
[۱]. شهید مطهری، مساله حجاب، انتشارات صدرا، ۱۳۸۵ش، ص ۱۱۷٫
[۲]. نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول ص، ص ۴۵۴٫
[۳]. الکافی، ج۵، ص ۵۲۱٫
[۴]. مساله حجاب، همان، ص ۱۶۵٫
[۵]. وسائل الشیعه ج۲۰، ص ۲۱۳٫

منبع : با حجابت فریاد بزن! | حجاب برتر

جمعه 28/9/1393 - 16:37
حجاب و عفاف

 

با مطالعه‌ی تاریخچه‌ی حجاب روشن می‌شود که اسلام مؤسس و مخترع حجاب نیست، بلکه حجاب یک امر فطری است که به آیین یا ملت خاصی اختصاص ندارد. شواهد تاریخی نیز فطری، فرا دینی و فرا ملی بودن حجاب را تأیید می‌کند.
سلامتی یکی از مهم‌ترین خواسته‌های بشر محسوب می‌شود، خواسته‌ا‌ی که امروزه در پرتو پیشرفت علم و دانش و به تبع آن ارتقاء سطح فکری جوامع، اهمیت روزافزون پیدا کرده است. اما بشر عصر حاضر نسبت به بهداشت و سلامت جسم، بیش از سلامتی روح و روان توجه می‌کند، به گونه‌ای که از آغاز تولد، دستور العمل‌های زمان‌بندی شده‌ای را به اجرا می‌گذارد تا مقاومت ایمنی بدن را در مواجهه با بیماری‌ها افزایش دهد.
هرچند این گونه تلاش‌ها جای تقدیر دارد، اما اهمیت سلامتی روح و روان کمتر از اهمیت سلامتی جسم او نیست؛ که خوش‌بختانه مکتب انسان‌ساز اسلام همان گونه که به سلامتی تن و جسم اهتمام ورزیده، برای سلامتی روح و روان نیز برنامه‌های جامع و گسترده‌ای را در نظر گرفته است که در این میان توصیه‌ی مؤکد به استفاده از پوشش مناسب، یکی از این برنامه‌ها می‌باشد؛ دستورالعملی که اگر به درستی اعمال شود از وقوع بسیاری از ناهنجاری‌هایی که سلامت فرد و جامعه را تهدید می‌کند جلوگیری به عمل می‌آورد.
نگاهی به پیشینه حجاب
یکی از مهم‌ترین راهکارهای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، تبیین و بازگو نمودن پیامدها و تبعات ناگوار بدحجابی است؛ چرا که بسیاری از افراد بدحجاب، به دلیل عدم آگاهی از پیامدهای ناگوار آن، نسبت به پوشش‌شان سهل‌انگاری می‌کنند و چه بسا اگر اطلاع درست و روشنی از پیامدهای منفی بدحجابی داشتند، هرگز گرفتار این مرداب نمی‌شدند.
با مطالعه‌ی تاریخچه‌ی حجاب روشن می‌شود که اسلام مؤسس و مخترع حجاب نیست، بلکه حجاب یک امر فطری است که به آیین یا ملت خاصی اختصاص ندارد. شواهد تاریخی نیز فطری، فرا دینی و فرا ملی بودن حجاب را تأیید می‌کند؛ به گونه‌ای که آثار و بقایای برجای مانده از ملل مختلف بیانگر آن است که حجاب، قبل از اسلام در ادیان دیگر و نیز در میان بسیاری از ملل متمدن جهان، مرسوم و متداول بوده است.
زن‌های یونان قدیم و زنان شهر تب، حجاب مخصوصی داشتند که غیر از دو چشم، تمام صورت را می‌گرفت. در اسپارته، دختران بعد از اختیار شوهر صورت خود را می‌پوشاندند و زنان در وقت خارج شدن از خانه‌ها، مکلف به حجاب بودند. «به گواهی تاریخ در یونان، روم، مصر و ایران زنان و به‌خصوص زنان شهرنشین و زنان طبقه‌ی اشراف خود را می‌پوشیده و از نظرها دور می‌داشتند.» (جعفریان، 1386، ج1، ص642)
در میان زنان‌های سیبلیرتین و قبایلی که در آسیای صغیر اقامت داشتند عادت حجاب جاری بود. رومانی‌ها در عصر شوکت خود اهتمام به حفظ قانون حجاب داشتند. (همان، 171) در روم شرقی، حجاب با شدت هرچه تمام‌تر رواج داشت، در میان مسیحیان و اروپائیان حجابِ معمول و متعارف، تا قرن سیزدهم سخت رایج بود. (همان، 642)
حجابی که در قوم یهود معمول بوده از حجاب اسلامی، بسی سخت‌‌تر و مشکل‌تر بوده است، به گونه‌ای که ویل دورانت در این زمینه می‌نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می‌پرداخت چنان که مثلاً بی‌آن‌که چیزی بر سرداشت، به میان مردم می‌رفت و یا در شارع عام، نخ می‌رشت، یا با هر سنخی از مردان درد دل می‌کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه‌اش تکلم می‌نمود همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.» (مطهری، 1378، ج19، ص385)
همچنین در تاریخ نقل شده است که پوشش زنان مسیحی تا قرن سیزدهم، لباسی بلند بود که تقریباً به زمین می‌رسید و در هنگام عبادت هم این لباس را بر تن داشتند. بنا به گفته‌ی ویل دورانت، حتی در مراسم شادی و تفریح از لباس‌های پوشیده و چادر استفاده می‌کردند و زنان اشراف نیز از این قانون مستثنی نبودند. (مهدی‌زاده، 1386، 44)
جایگاه عفاف در اسلام
عفت و پاک‌دامنی در دین مقدس اسلام از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، به گونه‌ای که قرآن کریم صریحاً به حفظ عفت سفارش کرده و می‌فرماید: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ؛ (نور، آیه‌ی34) و آن‌ها که وسیله‌ی ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بى نیاز سازد.» در روایات اسلامی نیز از عفت و پاک‌دامنی بسیار یاد شده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.
عفت، زکات زیبایی
با توجه به روایات، هر چیزی زکاتی دارد؛ به عنوان مثال زکات علم، نشر آن است، زکات مال، بخشش است (محدث نوری، 1408، ج7، ح7616، ص46) و... جالب است که برای زیبایی نیز زکات تعریف شده است حضرت علی(ع) در این زمینه می‌فرمایند: «زکاه الجمال العفاف؛ زکات جمال و زیبایی، عفت و پاک‌دامنی است.» (همان)
عفت، برترین عبادت
روایات اعمال مختلفی را به عنوان عبادت برتر معرفی کرده است که یکی از آن‌ها عفت و پاک‌دامنی است حضرت امام صادق(ع) در این زمینه می‌فرمایند: «مَا مِنْ عِبَادَه أَفْضَلَ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ عِفَّهِ بَطْنٍ وَ فَرْج» (محدث عاملی، 1404، ج15، ص249)
عفت، شاخصه‌ شیعه
در روایت دیگر امام صادق(ع) امور مختلفی را به عنوان صفت شیعه بر می‌شمارد که یکی از آن‌ها عفت و پاک‌دامنی است: «إِنَّمَا شِیعَهُ جَعْفَرٍ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ اشْتَدَّ جِهَادُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ وَ خَافَ عِقَابَهُ فَإِذَا رَأَیْتَ أُولَئِکَ فَأُولَئِکَ شِیعَهُ جَعْفَر؛ همانا شیعه‌ی جعفر(امام صادق) کسى است که شکم و دامنش باعفت باشد و کوشش و جهادش شدید باشد و براى آفریدگارش عمل کند و به امید ثواب خدا باشد و از عقاب خدا بترسد، چون چنین افرادى را دیدى بدان که آنان شیعه‌ی جعفر هستند.» (همان، ج15، ص251)
اهتمام کتب به عفت
در اهمیت عفت همین بس که در کتب روایی از قبیل کتاب ارزشمند کافی (کلینی، 1362، ج2، ص79) و وسائل‌الشیعه (محدث عاملی، 1409، ج15، ص249) بابی تحت عنوان «باب العفه» گشوده شده و روایات مربوط به عفت در این ابواب جمع‌آوری شده است.
پیامدهای بدحجابی
بدون شک بدحجابی همانند هر ناهنجاری اجتماعی دیگری، پیامدها و تبعات منفی بسیاری را در پی دارد.
خود فراموشی
یکی از مهم‌ترین پیامدهای بدحجابی، خودفراموشی و از خودبیگانگی است؛ چرا که فرد بدحجاب به دلیل فاصله گرفتن از آموزه‌های دینی که همواره بر عفت و پاک‌دامنی تأکید می‌کند؛ و نیز سرسپردگی و اطاعت محض از هواهای نفسانی، خدا را فراموش می‌کند، که با توجه به نص صریح قرآن کریم، خدافراموشی، خودفراموشی را در پی خواهد داشت. (حشر، آیه‌ی19)هنگامی که انسان خدا را ناظر اعمال خویش نداند، هواهای نفسانی سایه‌ی سیاه خویش را بر سر او می‌گستراند و زمینه را برای طغیان و شعله‌ور شدن غرایز مهیا می‌سازد.
یکی از این غرایز سرکش، غریزه‌ی خودنمایی است و از آن جایی که زمینه‌ی طغیان این غریزه، در فرد بدحجاب به دلیل تمایل شدید او به خودنمایی، بیش از دیگران وجود دارد، لذا در صورت عدم مهار آن، آتش آن روز به روز شعله‌ورتر می‌شود، به گونه‌ای که جذاب‌تر از روز قبل ظاهرشدن در انظار عمومی، به مهم‌ترین خواسته‌ی فرد تبدیل می‌شود و بخش عظیمی از نیرو، سرمایه و وقت او به اشباع کردن این غریزه اختصاص می‌یابد؛ تا جایی که حریم‌ها و خط قرمزهای اعتقادی و دینی نادیده گرفته می‌شوند. فرد به فطرت پاکش پشت می‌کند و تدریجاً هویت اصیل خویش را به فراموشی می‌سپارد.
اسارت فکری و روحی
اسارت، گونه‌های مختلفی دارد، گاهی جسم انسان در پشت سلول‌های آهنین، اسیر و گرفتار می‌گردد، و گاهی روح و فکر انسان به بردگی و اسارت هوا و هوس در می‌آید. بدون تردید، بردگی فکری و روحی به مراتب دردآورتر از اسارت جسمی است؛ تا آن جا که حضرت علی(ع) آزادی را در ترک هواها و شهوات نفسانی دانسته و می‌فرمایند: «مَنْ تَرَکَ الشَّهَوَاتِ کَانَ حُرّا» (مجلسی، ج74، ص239)
فرد بدحجاب تمام تلاشش آن است که هر روز با پوشاک و مدل آرایش جدید وارد جامعه شود و به همین دلیل برای آگاهی از جدیدترین مدهای روز دنیا، ناخواسته خودش را به اسارت فرهنگ مسموم غرب در می‌آورد. همان چیزی را می‌پوشد که مانکن‌های ماهواره‌ای تبلیغ می‌کند، همان آرایشی را بر می‌گزیند که بازیگران ‌هالیوود و بالیوود انتخاب کرده‌اند.
مخرب‌ترین سلاح دشمن
دشمنان اسلام در طول تاریخ برای سیطره پیدا کردن بر جوامع اسلامی از ابزارهای گوناگون همچون ابزارهای نظامی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی استفاده کرده‌اند که در این میان، بدحجابی و به دنبال آن ترویج و گسترش فساد و فحشا، یکی از خطرناک‌ترین سلاح‌های دشمن به شمار می‌آید؛ سلاحی که برخلاف سلاح‌های متعارف، روح و جان انسان را هدف قرار داده و او را از درون متلاشی می‌سازد. «مستر همفر» جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی، در خاطرات خود می‌نویسد: «باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر و عبا بیرون کشید... پس از آن که زنان را از چادر و عبا بیرون آوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آن‌ها بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد.»
سلاح فساد و فحشا که با کمترین هزینه، گستره‌ترین تخریب‌ها را به دنبال دارد، ظاهراً توفیقات فراوانی را برای غرب در پی داشته است. بطور مثال بدحجابی زمینه‌ساز شکست اندلس است. مسلمانان در اندلس قدیم یا اسپانیای امروزی، هشتصد سال حکومت کردند و تمدن بزرگ اسلامی را در اروپا پایه‌ریزی کردند، تمدنی که سرآغاز تحول عظیم علمی و صنعتی گردید. به عنوان مثال در شهر «قرطبه» هفتاد کتاب‌خانه وجود داشت که 000/400 نسخه کتاب داشت. دانشگاه «قرطبه» هم در سراسر اروپا مشهور بود. (فیلیپ خوری، 1380، 672)
مسلمانان اسپانیا با وجود این همه دستاوردها و افتخارات، در عرصه‌ی جهاد اصغر و عملیات نظامی، بسیار خوش درخشیدند و همواره پیروز میدان بودند؛ اما در عرصه‌ی جهاد اکبر و مبارزه با نفس، تاب مقاومت را از دست دادند. استاد مطهری در این زمینه می‌گوید: «مسیحیت چگونه بر آن جا غلبه کرد؟ نقشه کشید و دو مسئله را در آن جا رایج کرد: یکی مسئله‌ی بی‌حجابی و دیگر مسئله‌ی مشروب‌خوری... دستور دادند دختران بسیار زیبای مسیحی به بهترین وجه آرایش کنند و در خیابان‌ها گردش و رفت و آمد نمایند و در روابط با مردان، آزاد باشند.» (مطهری، 1382، 262)
همچنین دشمنان اسلام برای سیطره پیدا کردن بر الجزایر نیز از هجمه‌ی بدحجابی استفاده کردند. «اولین اقدام ضدفرهنگی که فرانسه در الجزایر صورت داد، تلاش برای از بین بردن حجاب بود و در این کار موفق شد و هرچه بدن زن الجزایری را بیشتر عریان کرد، چنگال استعمال بیشتر به حلقوم الجزایر فرو رفت.» (مهدی‌زاده، 1386، 140)
زمینه‌ساز استعمار فرهنگی
رهایی از استعمار و سلطه‌ی دیگران و دستیابی به استقلال یکی از مهم‌ترین خواسته‌های یک ملت به‌شمار می‌آید. حفاظت و حراست از استقلال فرهنگی، یکی از مهم‌ترین وظایف افراد جامعه می‌باشد؛ همان فرهنگی که نسل به نسل به آنان رسیده است. بهترین راه دستیابی به این مهم، توجه به نمادهای فرهنگی است که در این میان پوششِ مناسب یکی از مهم‌ترین نمادهای فرهنگی جامعه اسلامی محسوب می‌شود.
مسلمانان با استفاده از پوشش متناسب با ارزش‌های حاکم بر جامعه‌ی اسلامی، استقلال فرهنگی کشورشان را بیمه می‌کنند و در حقیقت با لباس خود، ملیت و گرایش دینی خود را به جهانیان اعلام می‌کنند و بدین سان زمینه‌ی اعتلا و پیشرفت فرهنگ غنی‌شان را فراهم می‌سازند. «وقتی یک خارجی و غریبه وارد محیطی می‌شود، نخستین علامتی که او را می‌شناساند همان لباس اوست و گویی انسان‌ها با لباس خود با یک‌دیگر صحبت می‌کنند و هر کس به زبان لباس خویش، خود را معرفی می‌نماید که من کیستم؟ از کجا آمده‌ام؟ و به چه دنیا و فرهنگی تعلق دارم.» (عادل،1376، 8) افراد بدحجاب در حقیقت نقش «تخریپ‌چی فرهنگی» را برعهده دارند و با هنجارشکنی اجتماعی، زمینه‌ی استقرار استعمار فرهنگی را فراهم می‌آورند.
عامل رشد میزان طلاق
بدحجابی به عنوان یک پدیده‌ی هنجارشکن، سبب کم‌رنگ شدن تدریجی اصول مذهبی و اخلاقی در فرد می‌شود و به مرور زمان موجب شکسته‌شدن حریم‌ها، از بین رفتن قبح روابط بی قید و بند، از میان رفتن علاقه و محبت میان زوجین، از بین رفتن حس اعتماد و ایجاد بدبینی در میان آن‌ها خواهد شد. آمار نیز بدحجابی را به عنوان یکی از مؤثرترین عوامل زمینه‌ساز طلاق معرفی می‌کند تا جایی که برخی از صاحب‌نظران ریشه و عامل 49% از طلاق‌های صورت گرفته در برخی از استان‌ها را بدحجابی عنوان کرده‌اند. (ر.ک: ghatreh.com/news/nn5221182)

منابع

- قرآن کریم.
- جعفریان، رسول، رسائل حجابیه، ج 1، قم، دلیل ما، 1386.
- عادل، حداد، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران، سروش، 1376.
- فیلیپ خوری حتی، تاریخ غرب، ترجمه‌ی ابوالقاسم پاینده، علمی و فرهنگی، 1380.
- کلینی، الکافی، اسلامیه، 1362.
_ محدث عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، آل البیت، 1409.
- محدث نوری، مستدرک الوسائل، آل البیت، 1408.
- مجلسی، بحار الانوار، اسلامیه، بی تا.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، صدرا، 1378.
- _________ پانزده گفتار، صدرا، 1382.
- مهدی زاده، حسین، پرسمان حجاب، صهبای یقین، 1386.
عبدالله زکی،کارشناس ارشد فقه قضایی

منبع:ماهنامه پیام زن - شماره 251

جمعه 28/9/1393 - 16:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته