• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 141
تعداد نظرات : 8
زمان آخرین مطلب : 3562روز قبل
موبایل


با شنیدن این جمله حتما به این فکر می کنید که این نوع موبایل یک سخت افزار غیر قابل تصور دارد توسط موجودات فرازمینی ساخته شده است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران؛بیشتر کمپانی های تولید کننده تلفن همراه پس از تولید مدل های برتر خود اقدام به ساخت مدل های لوکس آن ها برای آدم های لوکس پسند ی بهتر بگوییم ثروتنمند می کنند.این مدل‌ها در تعداد بسیار محدود تولید می‌شوند و برای ساخت آنها از موادی مثل الماس، طلا و چرم استفاده شده است.
Savelli jardin secret 
این موبایل یکی از گران قیمت ترین موبایل های ساخته شده برای خانم ها است. طراحی شکیل آن با مواد قیمتی باعث شده این گوشی در صف بهترین مدل‌های تجملاتی باشد. کمپانی ساخت این گوشی سعی داشته از تمامی مواد گران قیمت جهان در طراحی آن استفاده کند که برخی از آن ها شامل: چرم ایگوانا، طلای ۱۸ عیار، سرامیک و البته الماس میباشد که این ها همگی عامل افزایش بسیار زیاد قیمت شده است.قیمت گذاشته شده بر روی این گوشی ۹۰۰۰ دلار می باشد.




Gresso Radical R3
آخرین گوشی تجملاتی ساخته شده توسط کمپانی گرسو، Radical R3 نام دارد که فقط در تعداد ۹۹۹ عدد تولید شده است. طراحی این مدل چندان مورد استقبال قرار نگرفته اما همین میزان با در نظر گرفتن قیمت آن کافی است. این گوشی از سیستم عامل اندروید نسخه‌ی ۴٫۱٫۲ بهره می‌برد. بدنه و ساختار آن کاملا از تیتانیوم بوده و لوگوی کمپانی با استفاده از طلای سفید ۱۸ عیار طراحی شده است. از دیگر امکانات آن می‌توان صفحه نمایش ۴٫۵ اینچی با دقت 560*940 و پردازشگر ۴ هسته‌ای با فرکانس ۱٫۲ گیگاهرتز و  ۳۶ گیگابایت حافظه‌ی داخلی و یک شیار سیم کارت نام برد. قیمت این گوشی هم اکنون ۲۳۰۰ دلار است.



Mobiado Professional 3 Af

سومین مدل از گوشی‌های موبیانا نیز جزء گران قیمت ترین ها است و همچنان محبوبیت خود را بین مردم حفظ کرده است. جنس آلومینیوم استفاده شده در هواپیما‌ها نیز در این گوشی استفاده شده که یکی از بهترین ها است. شیار‌های عمودی و علامت تجاری از جنس استیل، باعث شده این گوشی شاهانه به نظر برسد. مانند بیشتر گوشی‌های هوشمند لوکس، موبیانا نیز از یک صفحه نمایش یاقوتی بهره می‌برد و توانایی پشتیبانی از دو سیم کارت را دارد. قیمت تعیین شده برای این گوشی ۱۶۰۰ دلار است.

Black Diamond iphone 5

آیفون ۱۵ میلیون دلاری برای آن دسته از افرادی است که جیب و یا عابر بانک های آنها مانند گودال بسیار عمیقی است که تمامی آن را اسکناس پوشانده! طراحی و ساخت این گوشی گران قیمت توسط Stuart Hughes انجام شده است. در شاسی این گوشی سفارشی از طلای خالص استفاده شده و ۶۰۰ الماس بی نقص در آن بکار رفته است. همچنین ۲۶ عیار الماس سیاه و سفید در دکمه‌ی خانه یا (home) گوشی بکار رفته است. باید اذعان داشت سیری در طرح الماسی گوشی شگفت انگیز است.

Tonino Lamborghini Antares

برند تجای معروف لامبورگینی در سری جدید گوشی سوپرلوکس خود به دلیل استحکام بیشتر طلا بکار نبرده است. طراحی عجیب آن طوری است که چشم ها را مجذوب می‌کند و کاملا شبیه خودروهای اسپورت این کمپانی است. گوشی ۴۰۰۰ دلاری با ۵۳/۰ اینچ ضخامت، از استنلس استیل و چرم ساخته شده و از صفحه نمایش ۴ اینچی بهره برده است. برای مقاومت در برابر ساییدگی و خراش هم از gorilla glass استفاده کرده است. اندروید ۴٫۲ ، یک پردازشگر ۴ هسته‌ای با فرکانس ۱٫۵ گیگاهرتز، ۲ گیگابایت رم و ۳۲ گیگابایت حافظه‌ی داخلی را کنار دیگر قابلیت‌های آن اضافه کنید. این گوشی حتی از اسپیکر‌های یاماها آمپیلی‌فایر استفاده کرده که اگر علاقه مند به موزیک با صدای بلند باشید هیچ کم و کاستی احساس نمی‌کنید.

Vertu Constella

جنس چرم گوساله، تیتانیوم و یاقوت کبود موجب شده‌اند تا مدل جدید موبایل‌های ورتو با قیمت ۶۶۰۰ دلار عرضه شوند. این موبایل ساخت انگلیس و بسیار خوش دست و خوش چهره است. اندروید ۴٫۲ و یک چیپ دو هسته‌ای با فرکانس ۱٫۷ گیاهرتز اسنپ دراگون کمپانی کوالکام با ۳۲ گیگابایت حافظه‌ی داخلی و صفحه نمایش ۴٫۳ اینچی با رزولوشن 720*1280مشخصات این گوشی را بیان می‌کنند. این گوشی حتی در برخی زمینه ها خدماتی را دارا است که می‌تواند به ارزش خرید این گوشی بیافزاید.

Tag Heuer Meridiist 2

این نام از ساعت ساز مشهور گرفته شده که یکبار دیگر، استعداد خود را در این زمینه بکار گرفته است. جنس قاب پشتی از استنلس استیل و ادغامی از طلا و چرم است. صفحه نمایش ۲٫۴ اینچی یاقوتی با رزولوشن ۲۴۰*۳۶۰ و پشتیبانی از دو سیم کارت از قابلیت‌های این گوشی هستند. قابل ذکر است که کوچک بودن صفحه‌ی نمایش گویی با ساعتی که بالای آن تعبیه شده بر طرف گردیده که کمی عجیب به نظر می‌رسد. قیمت این گوشی هم اکنون ۵۳۰۵ دلار است.

Gold HTC One

این مدل بهترین گوشی سال ۲۰۱۳ از نظر بسیاری از رسانه‌های معتبر است. htc پس از طلایی شدن آیفون دست به کار شد تا آن هم نسخه‌ی طلایی خود را روانه‌ی بازار کند. از این گوشی تنها ۵ عدد تولید و ۴۴۸۹ دلار قیمت‌گذاری شده است. جنس بدنه کاملا با طلای ۱۸ عیار آبکاری شده است و دیگر نیازی به اشاره به قابلیت‌های سخت افزاری آن نیست زیرا با تبلیغ های گسترده‌ی این کمپانی برای پرچمدار سال جدید خود همگی افراد آشنایی کامل با این گجت را دارند.

Porsche Design P’9982

پورشه با شاه توت همکاری می‌کند! نتیجه همکاری پورشه و بلک بری یک گوشی فوق العاده است که جنس بدنه‌ی استنلس استیل و چرم عقاب ایتالیایی آن بی شک تحسین بر انگیز است. البته این مدل گزینه‌ی چرم تمساح را نیز دارد که علاقه مندان قادر به تهیه‌ی آن هستند. بلک بری هم جزء آن کمپانی های نامی است که نیازی به تعریف از آن نیست. امکاناتی مانند کیبورد هوشمند که سلیقه‌ی تایپی شما را پس از مدتی تشخیص میدهد و کلمات احتمالی را به شما پیشنهاد می‌کند که این در نوع خود یک نوآوری است. قابل ذکر است که این گوشی ۲۲۴۴ دلاری، مدل سفارشی بلک بری ۱۰٫۲ است.




شنبه 12/11/1392 - 21:31
اخلاق


در پی استقبال بی‌نظیر از کتاب مستطاب «مفاتیح الحیات» نوشتۀ عالم بزرگوار آیت الله جوادی آملی برآن شدیم تا هرشب بخشی از مطالب آن را پیشکش کاربران عزیز باشگاه شبانه کنیم.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
 مولا علی (ع) در ضمن وصایای خود به حضرت حسین (ع) فرموده است: خوشبخت و رستگار کسی است که علم و عملش، دوستی و دشمنیش؛ گرفتن و رها کردنش، سخن گفتن و سکوتش، رفتار وگفتارش تنها بر اساس رضای الهی استوار باشد و بر خلاف امر پروردگار قدمی بر ندارد . 
 الحدیث جلد 1 صفحه 30
شنبه 12/11/1392 - 21:31
موفقیت و مدیریت

چگونه با همکاران مشکل‌ساز برخورد کنیم؟

همشهری آنلاین:

وجود افراد مشکل‌ساز در محیط کاری، گاه ممکن است، محیط را به یک جهنم واقعی تبدیل کنند. محیطی که کار در آن عذاب‌آور و بیمار ‌کننده است.

محیط کار مجموعه‌ای از همکاران‌ خوب، بد و مشکل‌ساز است. همکاران خوب که تکلیفشان مشخص است. همکارانی هستند که همیشه و همه جا می‌توانید به آنها اعتماد کنید. خوش به حالتان اگر چنین همکارانی در کنار خود دارید.همکاران بد، افرادی هستند که باعث آزار و ناراحتی دیگران می‌شوند اما خودشان هم نمی‌دانند چه اشتباهی می‌کنند. یعنی دارای خلق و خوی خاص خود هستند.


اما موضوع اصلی این نوشتار همکاران مشکل‌ساز است. افرادی که از روی عمد کارشکنی می‌کنند و دائما می‌خواهند شر به پا کنند. افرادی که حاضر نیستند؛ پاداش، ارتقاء شغلی، امتیاز و...بقیه همکاران به جز خودشان را تحمل کنند!

افرادی که همه امتیازها، پست‌ها و راحتی‌های کاری را برای خود می‌خواهند و شاید برای نوچه‌های خود. چرا که غالبا این افراد برای خود دار و دسته ‌ای نیز درست می‌کنند.

وای به روزی که احساس کنند؛ همکار هم‌تراز آنها به گونه‌ای در حیطه‌‌کاری مورد توجه روسا یا مدیران اداری قرار گرفته است. ماجرا شروع می‌شود!  آنها تمام هم و غم خود را جمع می‌کنند تا این احساس ناخوشایند را به طریقی از بین ببرند!

جالب‌است که بیشتر مواقع این گونه ‌افراد به اهداف پلید و شیطانی خود نیز می‌رسند. دربیشتر سازمان، شرکت‌ها و... اینگونه افراد در اکثریت و یا در قدرت قرار دارند. به همین دلیل نیز در این سازمان و شرکت‌ها پیشرفت و ترقی  بسیار کند و یا اصلا صورت نمی‌گیرد.

این افراد مشکل ساز، کارشکنی و زیر‌آب زنی را در محل کار به یک فرهنگ بد و گسترده تبدیل کرده‌اند. آنها این باور را محیط کاری رایج کرده‌اند که  برای حفظ  موقعیت کاری یا باید زیر‌اب بزنی یا که اینکه زیر‌اب شما را خواهند زد! فرقی هم نمی‌کند در چه سمت و یا سازمان، اداره، وزارتخانه و... مشغول به کار هستی. حتی اگر در یک کارگاه کوچک هم که کار کنی شاهد این فرهنگ خواهی بود.

حال می‌خواهیم مسائل و علل مربوط به چنین فرهنگی را بررسی کنیم. برای مثال؛ چرا همکار یا همکاران شما سنگ جلوی پایتان می‌اندازند؟

البته ناگفته نماند که این مسائل بسیار پیچیده‌تر از آن است که بتوان در یکی و دو صفحه به آن پرداخت و نتیجه‌گیری کرد. با این وجود، سعی می‌شود به صورت کوتاه به نکات و مسائل مهم این فرهنگ  و چگونگی مقابله با آن پرداخت.

یکی از دلایل بسیار مهم در بیشتر اداره‌ها عدم اجرای "شرح وظایف کارکنان" به صورت واقعی است. البته به گونه‌ای که کارمند یا کارگر بتواند با استناد به آن بتواند وظایف و حیطه کاری خود را بشناسد. البته همه سازمان‌ها و اداره‌ها این شرح وظایف را دارند ولی نه در حدی که بشود بصورت عملی به آن استناد کرد.

بیشتر کارها در این گونه محیط‌های کاری به صورت سلسله مراتبی به کارکنان دیکته می‌شود! این یکی از دلیل مهم وجود و گسترش چنین فرهنگی زشت در محیط کار است و بیشتر مشکلات از همین جا شروع می‌‌شود...

برای نمونه؛ بیشتر اداره‌ها و شرکت‌ها پاداش و تشویق اداری را به صورت فردی به کارمندان خود می‌دهند. همیشه فردی که در راس کاری قرار دارد و  بهترین نتیجه را کسب کرده، پاداش را دریافت می‌کند و افرادی که به او در این مسیر کمک کرده‌اند، معمولا هیچ پاداشی دریافت نکرده و حتی نامی هم از آنها برده نمی‌شود. این باعث ایجاد کینه و بدخواهی میان کارکنان می‌شود.

به خاطر همین کینه‌های خاموش است که اگر همکارهم ترازش پیشرفتی کند و مورد عنایت روسا قرار گیرد، دردسر‌ها شروع می‌شوند. آنها از روی حسادت، جلوی پایش سنگ اندازی می‌کنند. توان و استعداد او را به سخره می‌گیرند و اشتباهاتش را با عناوین مختلف فریاد می‌زنند.

چرا که از نادیده گرفتن خودشان می‌ترسند و سعی می‌کنند به هر طریقی شده او را از میان بردارند. برای همین اورا بد و کارهایش را غلط نشان می‌دهند. 

حال اگر شما هم در چنین شرایطی قرار گرفته‌اید واحساس می‌کنید همکارتان بدخواه شما است و در کارتان کارشکنی می‌کند، پیشنهاد می‌کنیم که؛

قبل از هر چیز بدبینی را کنار بگذارید. وهمیشه هوشیار و گوش به زنگ باشید. اما این به این مفهوم نیست که به همه همکاران سوء‌ظن داشته باشید.

برای مثال؛ اگر همکارتان شما را تحویل نمی‌گیرد، این نشان این نیست که او حتما، بدخواه شما است. شاید واقعا سرش شلوغ است و یا حوصله ندارد و اصلا  آن روز خسته است.

شک در دل همه انسان‌ها وجود دارد. اما اگر قرار باشد همیشه به همه‌چیز و همه کس بدبین باشید، نمی‌توانید با آرامش زندگی کنید و محل کار خود را به جهنم تبدیل خواهید کرد. اگر تصور می‌کنید، کسی در حق شما کارشکنی می‌کند، به اصطلاح زیر‌اب‌تان را می‌زند و سعی در بد جلوه دادن شما دارد، اول از این امر مطمئن شوید و سپس اقدامات لازم را انجام دهید.

قبل از هر چیز سعی کنید با همکاری که به او اعتماد دارید، صحبت کنید. بدون اینکه به کسی تهمت بزنید. در مورد احساس خود و مسایلی که می‌بینید و می‌شنوید، بگویید و نظرش را بپرسید. شاید شما کاملا در اشتباه باشید و این کار به شما کمک ‌کند. البته باید همکار قابل اعتماد هم انسان بی‌غرض و درستی باشد. هر فردی که به شما روی خوش نشان می‌دهد نمی‌تواند بطور حتم فرد قابل اعتمادی باشد.

پیشنهاد بعدی این است؛ هر کاری که در محل کار انجام می‌دهید را بصورت گزارش روزانه و گزارش کاری بنویسید و در اختیار مدیر یا رییس مربوطه قرار دهید. به این ترتیب همه چیز کاملا مشخص و واضح است و هیچ کس نمی‌تواند به شما برچسب کم کاری بزند.

رویدادها و اتفاق‌‌هایی که اطراف شما رخ  می‌دهند، مهم و به شما مربوط هستند. حواستان جمع باشد. بدگویی و غیبت یکی از سلاح‌های فرد کارشکن است. کارشکنی و خراب کردن افراد اصولا با برنامه‌ریزی کامل و دقیق انجام می‌شود. اگر موضوع غیبت یا طعمه کارشکنان قرار بگیرید، شما آخرین فردی خواهید بود که صحبت‌ها و یاوه‌ گویی‌ها را خواهید شنید.

و دیگرهیچ اقدامی‌ نمی‌توانید برای آن انجام داد. به همین دلیل، بهترین پیشگیری از این امر این است که همیشه و همه جا گوش به زنگ و هوشیار باشید.

روبه رو شدن با همکار کارشکن و از در دوستی در آمدن راه حل دیگری است که ممکن است این کارشکنی را خنثی کند و اینکه بعضی از مسائل را برای اینکه خلاف آن را ثابت کنید، باید رو‌در‌رو کرد. آرام باشید تا لطمه‌ای به خودتان نزنید. همدردی و همفکری، محرک‌های بسیار قوی هستند که می‌توانید از آنها استفاده کنید.

هرگز مقابله به مثل نکنید. بیشتر سعی کنید اینگونه افراد را خلع سلاح کنید و کارشکنی‌ آنها را خنثی کنید.هر چقد راین روش مثبت و دوستانه باشد، برنده میدان نیز شما خواهید بود.

سعی کنید به این‌ گونه افراد کمک کنید و پیشنهادهای سازنده برای کارشان ارائه بدهید. این باعث می‌شود تا محل کار شما امن‌تر، شادتر و کم تنش‌تر باشد.

از طرفی سعی کنید به افراد غیبت کن، شاکی از زمین و زمان، همیشه ناراضی  و... نزدیک نشوید. اینگونه افراد محیط کار را با کارهای خود مسموم کرده و خاطر و روح شما را آزرده می‌سازند. این گونه افراد به گونه‌ای از همه دنیا طلب‌کار و شاکی هستند. گوش کردن به شکایات این افراد ذهن را خسته و روحیه را کسل می‌کند.شما نمی‌توانید برای این افراد کاری انجام دهید، مگر اینکه آنها را بیشترعصبانی وغیر قابل تحمل کنید. بنابراین برای آرامش خود و محیط کاری حد و حدود خود را با این افراد مشخص کنید.

نکته دیگر اینکه بیشتر اوقات، مطرح کردن بسیاری از مسائل مشکل ساز به مدیر یا رییس خود باعث حل و رفع نگرانی شما می‌شود. بنابراین اگر در محل کار با مشکلی روبرو شدید که به تنهایی قادر به حل آن نبودید، بهتر است، همه چیز را با مدیر یا سرپرست مربوطه در میان گذاشته و کمک بخواهید. مطمئن باشید به شما کمک خواهد شد.

گاهی ممکن است، شما با خود مدیر، رییس و یا حتی سرپرست مستقیم خود مشکل پیدا کنید. افراد کارشکن در همه جا هستند.در این صورت واحد اداری می تواند در حل و رفع این مشکل به شما کمک کند. مشکل را با تمام جزئیات، راحت و صریح بازگو کنید. شاید نیاز باشد که شما واحد خود را تغییر داده و تجربه‌های بیشتری در بخش‌های دیگر تجربه کنید. از تغییر وضعیت هراسان نباشید.

آینده کاری شما بیش از آن که وابسته و در گرو افراد زیرآب‌زن و کارشکن باشد در اختیار هوش، فراست و تجربه کاری شما است. ارزیابی موقعیت و شرایط کاری  نیاز به حضور ذهن و آرامش شما دارد. این حضور ذهن و آرامش را در محیط کارحفظ کنید.

شنبه 12/11/1392 - 21:23
بهداشت روانی
چگونه با ناملایمات زندگی كنار بیاییم؟


همشهری: همه ما کمابیش در زندگی با مشکلاتی مواجه هستیم که گاه بیش از حد توانمان ما را آزار می‌دهند.

اما در این هنگام هر چقدر بیشتر از خودمان ضعف نشان دهیم بیشتر آزار می‌بینیم. افراد موفق هنگامی که با مشکل خاصی مواجه می‌شوند از خود می‌پرسند «برای تغییر وضع موجود برای اینکه بتوانم شرایط را بهتر تحمل کنم چه کار می‌توانم بکنم و به چه چیزهایی نیاز دارم تا بتوانم نتیجه بهتری بگیرم؟» اما افراد ناموفق بدون در نظر گرفتن توانایی‌هایشان دائم از خود سؤال می‌کنند «چرا من باید با این مشکلات مواجه شوم؟ من چه گناهی دارم؟ من دیگر تحمل ندارم و...» بدین‌ترتیب توانی هم برایشان باقی نمی‌ماند و خسته و ناامید روزگار را سپری می‌کنند. لحظه‌ای با خود فکر کنید و ببینید بزرگ‌ترین درس‌های مهم زندگی خود را چه زمانی آموخته‌اید و مهم‌ترین تصمیمات زندگی‌تان را چه زمانی گرفته‌اید؟ در واقع ما مهم‌ترین درس‌های زندگی خود را که باعث رشد بیشترمان هم شده هنگام سختی‌ها و مشکلات کسب کرده‌ایم. پس می‌توان گفت سختی‌ها و دشواری‌ها در حقیقت نقاط عطف زندگی‌ ما هستند. انگار روزگار ابتدا با اشاره‌ای کوچک به ما یادآوری می‌کند و می‌خواهد درسی به ما بیاموزد اما اگر نتوانیم پیام آن را دریافت کنیم، به طریق دیگر مشکلاتی سر راهمان قرار می‌دهد، ‌شاید بتوانیم پیام لازم را بگیریم.

بعضی مشکلات در حد درک و فهم ما نیستند. مثلا بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله یا به دنیا آمدن کودکی با نقص عضو و... شاید در این مواقع دلایلی وجود داشته باشد که ما نمی‌توانیم متوجه آنها شویم. اما در سطح مشکلات روزمره در بسیاری از موارد می‌توانیم دلایلی برای مشکلاتمان بیاییم. باید بپذیریم هر کس مشکل خاص خود را دارد چون احتیاج به آگاهی یافتن از موضوعی دارد و باید درسی را بیاموزد که در لباس مشکل خاصی به او آموخته می‌شود. اما افراد معمولا با مشکلات به روش خاص خود مواجه می‌شوند؛ عده‌ای معتقدند زندگی آنها مجموعه‌ای از درس‌هایی است که به آنها نیاز دارند. بدین‌ترتیب می‌توانند خیلی خوب با آنها مواجه شوند و قدرت پذیرش بالاتری هم دارند. بعضی دیگر هم فکر می‌کنند زندگی بیشتر وابسته به شانس و اقبال است اما سعی می‌کنند از هر اتفاقی که می‌افتد نهایت استفاده را ببرند. گروهی از مردم هم فکر می‌کنند مشکلات فقط سراغ آنها می‌آیند ولی آنها هم توان مقابله با این همه مشکلات را ندارند و همین‌ طرز برخورد است که باعث ناکامی و شکست می‌شود و آنها را ضعیف و ناتوان می‌کند.

در هر صورت ما چه بخواهیم یا نخواهیم در تمام فصول زندگی با مشکلات زیادی مواجه می‌شویم اما تا زمانی که نتوانیم علت بروز آنها را دریابیم و نیز در برابرشان مقاومت کنیم دوباره به سراغمان می‌آیند. پس بهتر است طوری رفتار کنید که گویی فراتر از هر حادثه‌ای هدف و مقصودی نهفته است. بدین‌ترتیب می‌توانید زندگی خود را هدفمند بدانید و از خود بپرسید چرا این مشکل اتفاق افتاد و چطور می‌توانم راه خروج از آن را پیدا کنم تا مجبور نشوم دوباره با مشکلی مشابه آن مواجه شوم.

فرار نکنید

یکی از عکس‌العمل‌هایی که بعضی افراد هنگام بروز مشکلات انتخاب می‌کنند این است که یا آنها را نادیده می‌گیرند یا از آنها فرار می‌کنند. این افراد چون از مشکلات و پیدا کردن راه‌حل می‌ترسند این راه را انتخاب می‌کنند ولی فراموش نکنید از هر موضوعی بترسید و نتوانید به درستی با آن مقابله کنید، بیشتر آن را تجربه می‌کنید. در واقع ما با اندیشه‌ها و افکار خود شرایط موجودمان را رقم می‌زنیم. اطرافیانمان با وجود اینکه مشکلاتی را برایمان به‌وجود می‌آورند می‌توانند نکته‌هایی را به ما یاد بدهند که واقعا باید یاد می‌گرفته‌‌ایم. می‌توان گفت هر کس وارد زندگی ما می‌شود مانند معلمی است که می‌توانیم درسی از او بیاموزیم. حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما می‌آموزد چون محدودیت‌ها و مشکلاتتان را به شما نشان می‌دهد.هنگامی که ما از دور به زندگی دیگران نگاه می‌کنیم به‌نظرمان می‌رسد بر چه جاده همواری قدم می‌گذارند و مشکلی ندارند. درحالی‌که همان آدم‌ها نیز درگیر مشکلات خاص خود هستند.

بازی زندگی

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که همه‌‌چیز آن در حال تغییر است؛ فصل‌ها می‌آیند و می‌روند، شرایط آدم‌ها تغییر می‌کند و هر روز با روز قبل متفاوت است. پس بهتر است به جای اینکه از این تغییرات عصبی و ناراحت شویم، آنها را بپذیریم. آنچه امروز درست است ممکن است فردا دیگر درست نباشد. آنچه امروز به‌کار می‌آید شاید فردا کارایی خود را از دست بدهد.ما چه بخواهیم چه نخواهیم شرایط ما تغییر می‌کند اما افراد موفق همیشه از تغییرات استقبال می‌کنند و آن را می‌پذیرند.

باورها و تصورات

همه ما باورهای متفاوتی درباره جهان پیرامون خود داریم و گمان می‌کنیم که این باورها درست هستند چون همیشه حق را به‌خود می‌دهیم و می‌گوییم حق با ماست! به‌نظر بسیاری از ما زندگی گاه بسیار سخت و دشوار است. مثلا برای کسب درآمد باید ساعت‌ها کار کرد و این بعضی مواقع خسته‌کننده و کسل‌کننده به‌نظر می‌رسد. برای اینکه به هدفمان برسیم باید خیلی تلاش کنیم و...

اما فراموش نکنید این سختی‌ها به‌خاطر باورهای نادرستی است که مدت‌هاست اسیر آنها هستیم. مثلا بسیاری از ما فکر می‌کنیم چون افراد مهمی هستیم. همه باید به ما احترام بگذارند. کافی است بتوانیم بپذیریم نیازی به تحسین کردن دیگران نداریم و احتیاجی نیست دیگران بدانند ما افراد مهمی هستیم. در واقع بهتر است مهم بودن را فراموش کنید تا آرامش بیشتری داشته باشید. یعنی هر چه کمتر نیازمند تحسین دیگران باشید بیشتر تحسین می‌شوید.

سعی کنید از کلماتی مانند هرگز یا همیشه کمتر استفاده کنید. چون وقتی خودتان را اسیر این کلمات می‌کنید دنیایتان را محدودتر می‌کنید و خودتان را در قفسی زندانی می‌کنید که رهایی از آن بسیار سخت خواهد بود. مثلا وقتی فکر می‌کنید هیچ‌وقت نمی‌توانید به موفقیت‌های تحصیلی دست یابید، خود را از آموزش دیدن محروم می‌کنید و نتیجه می‌گیرید که چون هیچ‌وقت نمی‌توانید موفق شوید پس لزومی هم به فراگیری و آموزش بیشتر نخواهید داشت.

بهتر است بتوانیم هر تصوری که ما را محروم، ناتوان و محدود می‌کند فراموش کنیم یعنی اگر باورهای شما کمکی به شما نمی‌کنند آنها را رها کنید. البته اعتراف به اشتباه بودن باورها کافی نیست. وجود این باورها باعث آزار شما می‌شود. هنگامی که برای خود هزاران باید درنظر می‌گیرید، آرامش را از خودتان سلب می‌کنید. مثلا فرض کنید باور شما این است که همسرتان باید در مناسبت خاصی برای شما هدیه بخرد. اما هرگاه او مطابق این تصور شما رفتار نکند غمگین و افسرده شده و از همسرتان دلخور می‌شوید. ولی ما در این مواقع فراموش می‌کنیم راه‌حل دیگری هم وجود دارد؛ یعنی آیا بهتر نیست به جای دلخوری از همسرتان، باورهای خودتان را تغییر دهید؟ برای تغییر دادن دیدگاه‌ها و باورهایتان هم به قدرت اراده یا اعتماد به نفس نیاز ندارید. آنچه لازم است شهامت اندیشیدن به راه‌های تازه است. بنابراین هرگاه ناراحت یا مأیوس می‌شوید این نکته را فراموش نکنید که هیچ‌کس نمی‌تواند به اندازه باورهای نادرست خودتان شما را ناراحت کند.

فراموش نکنید آنچه باعث آزار و رنج شما می‌شوند اندیشه‌ها و تصورات غلطی هستند که خودتان می‌توانید آنها را تغییر دهید. مثلا اگر شغلتان کسل‌کننده است و شما کلا باور دارید که کار کردن خسته‌کننده است، هر چقدر هم شغل خوبی پیدا کنید نمی‌توانید از آن لذت ببرید. اما اگر کارتان سخت و سنگین باشد ولی شما آن را دوست داشته باشید، هیچ‌گاه از آن خسته نمی‌شوید. بنابراین آنچه تمایز ایجاد می‌کند شغل شما نیست بلکه باورهای شماست.

تا زمانی که نگرشتان منفی باشد از هیچ کاری نمی‌توانید لذت ببرید و مشکلات را بیشتر به‌خود جذب می‌کنید. فراموش نکنید که اتفاقات براساس انتظارات ما روی می‌دهند. به محض اینکه باورهای خود را درباره موضوعی تغییر می‌دهیم با اندیشه‌های جدید خود، افراد و فرصت‌های جدیدی را به زندگی‌مان جذب می‌کنیم. در واقع پاک کردن ذهن از تفکرات منفی‌کار بزرگی است که در تمام طول زندگی باید آن را به‌خاطر داشته باشیم.

تغییر؛ عامل مهم پیشرفت

آیا تا به حال برایتان پیش آمده که تصور کنید روزگار علیه شما در جریان است. مثلا روزهایی را که با عصبانیت از خانه خارج شده‌اید به یاد بیاورید. انگار ماشین‌های دیگر هم با سرعت بیشتری ماشین شما را احاطه و راهتان را سد می‌کنند. همکارتان رفتار خوبی با شما ندارد، رئیس‌تان هم شما را مواخذه می‌کند و... اما عکس این موضوع هم صادق است؛ وقتی تصمیم می‌گیرید روز خوبی را شروع کنید انگار دیگران هم سعی می‌کنند شما را در این تصمیم یاری کنند.

در واقع آنچه در دنیای درونی خود احساس می‌کنید در جهان بیرون به وقوع می‌پیوندد. اگر رفتار همکارانتان مطلوب نیست، شاید عوض کردن محل کارتان هم نتواند تغییر چندانی حاصل کند. اگر همسرتان به شما احترام نمی‌گذارد و رفتار خوبی با شما ندارد با مشاجره و دعوا هم مشکلی حل نمی‌شود. البته بعضی اوقات تغییرات در زندگی لازم است اما اگر به موازات این تغییرات در خود تغییری به‌وجود نیاوریم شاهد تکرار این مشکلات خواهیم بود.

باید بتوانید قبل از تغییر شرایط افراد مختلف، تفکر خود را تغییر دهید. باید بپذیرید انسان در شرایط و موقعیت‌های مختلف قرار می‌گیرد تا از هر یک از آنها درسی بیاموزد و تجربه‌ای کسب کند. شرایط نیز زمانی تغییر می‌کنند که اندیشه‌های ما درباره آنها تغییر کرده باشد. بسیاری از افراد فکر می‌کنند چون در خانواده‌ای بوده‌اند که تفکر حاکم بر آن منفی بوده نمی‌توانند از آن رهایی یابند. درصورتی که هرگاه خودمان بخواهیم می‌توانیم این نوع تفکر را تغییر دهیم. اگر در اطراف خود به‌دنبال زیبایی‌ها بگردیم زیبایی‌های بیشتری هم پیدا می‌کنیم. درحقیقت نظری که ما در مورد دنیای اطراف خود داریم بازتاب نظری است که درباره خودمان داریم.

شنبه 12/11/1392 - 21:23
بهداشت روانی
راهكارهایی برای رفع مشكلات زندگی


همشهری:
همه ما کم‌و‌بیش در زندگی مشکلاتی داریم و هر یک از ما نیز طرز برخوردمان با مشکلات متفاوت است ولی همین نحوه رویارویی‌ها با مشکلات می‌تواند در چگونگی حل آنها بسیار تأثیرگذار باشد؛ یعنی اگر بتوانیم مقاومت کمتری نشان دهیم، کمتر حساسیت داشته باشیم و بیش از حد سخت نگیریم مشکلاتمان نیز زودتر حل می‌شوند و به سوی زندگی آرام‌تری سوق می‌یابیم.

هنگامی که سختگیری بیش از حد را کنار می‌گذارید زندگی‌تان کامل نمی‌شود اما شدت مقاومت شما در برابر زندگی کم می‌شود. وقتی یاد می‌گیرید به جای مقاومت، حساسیت خود را کم کنید، زندگی‌تان در شرایط بهتری قرار می‌گیرد؛ بنابراین بکوشید هیچ‌چیز را زیاد سخت نگیرید.

معمولا بسیاری از ما به کارهایی حساسیت بیش از حد نشان می‌دهیم که اگر خوب دقت کنیم می‌بینیم آنقدرها هم مهم نیست و کلا ما به مسائل جزئی و بی‌اهمیت خیلی توجه می‌کنیم؛ اینکه باید ساعت‌ها در صفی به انتظار بمانیم، به انتقاد غیرمنصفانه دیگران گوش کنیم یا بیش از دیگران زحمت بکشیم و... با نگران نشدن و بیش از حد مهم جلوه ندادن آنها حل و فصل می‌شود. خیلی افراد بخش قابل‌ملاحظه‌ای از انرژی خود را صرف کارهایی می‌کنند که خیلی هم مهم نیستند. بدین‌ترتیب لذت بردن از لحظه حال را از دست می‌دهند. وقتی به موضوعات کوچک و غیرضروری زیاد اهمیت نمی‌دهیم، نیروی بیشتری خواهیم داشت تا بتوانیم از آن برای لذت بردن از زندگی خود استفاده کنیم. همچنین ما اغلب دچار ترس‌ها و هراس‌های بی‌موردی می‌شویم که نه‌تنها نمی‌توانیم کاری از پیش ببریم بلکه افتادن در دام اینگونه ترس‌ها تمام انرژی ما را نیز سلب خواهد کرد. هنگامی که نگران هستید توانایی‌های کمتری برای تصمیم‌گیری درست و انتخاب راه مناسب خواهید داشت. به علاوه نمی‌توانید از زندگی لذت ببرید. توجه داشته باشید که موفقیت با ترس و نگرانی حاصل نمی‌شود. هنگامی که به آنچه نیاز دارید می‌رسید و از درون آرامش دارید تحت‌تأثیر خواسته‌ها، نیازها و نگرانی‌هایتان قرار‌می‌گیرید و بهتر می‌توانید برای رسیدن به اهداف زندگی‌تان تلاش کنید.

توجه به این نکته بسیار ضروری است که بدانیم اندیشه‌های منفی به سرعت بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند. وقتی یک موضوع را بیش از حد بزرگ جلوه می‌دهیم با پرورش افکار منفی واقعا هم آن را بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌کنیم؛ به‌گونه‌ای که مهار آن از کنترل ما خارج می‌شود. در این میان هر چه بیشتر به جزئیات توجه کنیم احساساتمان از آنچه هست بدتر و هر مشکل به مشکل بعدی اضافه می‌شود. طوری که ناراحتی تمام ابعاد وجودمان را فرامی‌گیرد و نمی‌توانیم از لحاظ ذهنی آرامش داشته باشیم. برای حل این مشکل باید قبل از اینکه افکارتان متوجه نگرانی شوند از آنچه در ذهنتان می‌گذرد آگاه شوید. هرچه زودتر بتوانید جلوی پیشرفت افکار منفی را بگیرید، متوقف کردن آن برایتان ساده‌تر می‌شود.

ممکن است واقعا هم کارها و مشغله زیادی افکار شما را اشغال کرده باشند اما فراموش نکنید وقتی پیوسته به این فکر می‌کنید که چقدر سرتان شلوغ است، بر شدت استرس موجود در ذهنتان می‌افزایید. این بار که فکر مزاحمی به ذهنتان خطور کرد به این نکته توجه کنید و زیاد به آن اهمیتی ندهید. مطمئن باشید از نتیجه‌بخش بودن آن متعجب خواهید شد.

مهربانی کنید

هنگامی که به دیگران مهربانی می‌کنید احساس خوب آن قبل از دیگران، خودتان را به آرامش می‌رساند زیرا مهربانی‌کردن احساس جالب و درخور توجهی است. وقتی خودتان را جای دیگران قرار می‌دهید، به احساس آنها پی می‌برید و نسبت به آنها احساس مهر و عشق می‌کنید و به این نتیجه می‌رسید که دیگران هم مسائلی مانند مسائل شما و حتی بدتر از آن دارند. وقتی به این حقیقت توجه می‌کنیم از آنچه داریم بیشتر لذت می‌بریم. شاید بخواهید پول یا وقت خود را صرف دیگران کنید. شاید هم فقط یک لبخند مهرآمیز کافی باشد. در واقع مهم نیست چه می‌کنید، به جای آن بهتر است کاری کنید که هم خودتان و هم دیگران احساس خوبی داشته باشید و به آرامش بیشتری برسید. اگر بتوانیم کارهای کوچک را با مهر و علاقه بیشتری انجام دهیم به نتایج مطلوبی دست می‌یابیم.

هنگامی که محبت می‌کنیم راحت‌تر از کنار مسائل و امور جزئی زندگی می‌گذریم و بیش از اندازه سخت نمی‌گیریم. اما فراموش نکنید که محبت‌کردن به دیگران باید بدون چشمداشت باشد. هدف این نیست که متقابلا چیزی دریافت کنیم و این هنگامی اتفاق می‌افتد که کاری کنیم و خدمتی ارائه دهیم اما درباره‌اش حرف نزنیم و منتظر نباشیم بلافاصله دیگران هم کاری برایمان انجام دهند چون این با نفس مهربانی‌کردن واقعی بسیار در تناقض است.

در لحظه حال زندگی کنید

بی‌تردید بسیاری از ما بخش قابل ملاحظه‌ای از اوقات خود را نگران مسائل مختلف می‌شویم و اجازه می‌دهیم که این مسائل بر لحظات کنونی ما مسلط شوند؛ طوری که ما را مشوش، نگران، افسرده و نومید کنند. شادی‌ها و اولویت‌های خود را فراموش می‌کنیم و اغلب در مقام راضی‌کردن خود هستیم که «چطور می‌توانم به فکر آینده نباشم؟» ما بیشتر منتظر روزی می‌مانیم که آرامش داشته باشیم ولی شاید این روز هرگز فرا نرسد. برای رسیدن به آرامش باید بتوانیم بدون توجه به گذشته و آینده در همان لحظه‌ای که هستیم زندگی کنیم. مهم نیست دیروز یا سال قبل چه اتفاقی افتاده یا فردا چه در انتظار ماست، لحظه اکنون جایی است که همیشه در آن قرار داریم. بسیاری از مردم طوری زندگی می‌کنند که انگار همه کارهای امروزشان مربوط به آینده است و نمی‌توانند از امروز خود لذت ببرند ولی اینطور نیست. در واقع هیچ تضمینی وجود ندارد که برای ما فردایی وجود داشته باشد. لحظه اکنون تنها زمانی است که در اختیار ماست و بر آن کنترل داریم. وقتی در لحظه حال زندگی می‌کنیم هراس‌ها و ترس‌های بیهوده را از ذهنمان بیرون می‌ریزیم. نگرانی، اغلب مربوط به حوادثی است که هنوز اتفاق نیفتاده و برای از میان برداشتن این نگرانی، تنها کاری که باید بکنید این است که در لحظه حال بمانید و آینده و گذشته را فراموش کنید.

صبور باشید

برخورداری از صبر و شکیبایی به رسیدن به آرامش درون و دوست‌داشتن خود کمک زیادی می‌کند. هر چه صبورتر باشید شرایط موجود را بهتر تحمل می‌کنید و بی‌جهت اصرار نمی‌کنید که زندگی باید به شکلی که شما می‌خواهید پیش برود. زندگی بدون داشتن صبر و تحمل بسیار سخت می‌شود؛ خیلی زود ناراحت می‌شوید و رنجش به دل می‌گیرید اما شکیبایی به زندگی شما جنبه قابل‌قبول‌تری می‌دهد و برای رسیدن به آرامش درونی ضرورت دارد. صبوری به‌معنای باز‌کردن دریچه‌های وجودتان به روی لحظه اکنون است؛ حتی اگر این لحظه را دوست نداشته باشید. اگر در شلوغی جمعیت گیر کنید، اگر با کسی قرار ملاقات دارید و فرصت از دست می‌رود و... در هر صورت ماندن در لحظه اکنون به شما آرامش بیشتری می‌دهد. بهتر است فرصت پیدا کنید تا نفسی بکشید و به‌خود خاطرنشان کنید که در برخورد با شرایط مختلف چند دقیقه دیر کردن، آنقدرها هم مهم نیست.
اگر این کار برایتان سخت است باید بیشتر آن را تمرین کنید. برای شروع می‌توانید به‌خود بگویید در 5دقیقه آینده به‌خود اجازه نمی‌دهم هیچ عاملی مرا ناراحت کند و صبور خواهم بود. پس به مرور بیشتر به‌مدت زمان این تمرین بیفزایید؛ مطمئن باشید تأثیر آن را خواهید دید. هنگامی که توانستید 5 دقیقه تمام در شرایط صبر و شکیبایی به سر ببرید، متوجه می‌شوید که از این توانایی برخوردارید و می‌توانید مدتی طولانی‌تر در این شرایط باقی بمانید. هنگامی که صبوری می‌کنید به این نتیجه می‌رسید که مسائل آنقدرها هم مهم نیستند. بدون شکیبایی، حتی حوادث ساده زندگی، ما را بسیار می‌آزارند، درصورتی که زندگی واقعا ارزش این همه سختی را ندارد. در برخورد با شرایط مختلف بالا بردن میزان شکیبایی و صبوری بهترین کاری است که می‌توانید انجام دهید.

آرامش داشته باشید

به راستی داشتن آرامش به چه معناست؟ درحالی‌که این مفهوم را بارها در زندگی خود می‌شنویم و به‌کار می‌گیریم بسیاری از ما از مفهوم واقعی آن آگاه نیستیم.اغلب در پاسخ به این سؤال که معنای آرامش چیست؟ می‌بینیم که معمولا افراد آن را مخصوص دوران استراحت، تعطیلات، بازنشستگی یا زمانی می‌دانند که همه کارهایشان را کرده‌اند و حالا می‌خواهند به آرامش برسند. اگر اینگونه درباره آرامش قضاوت کنیم، در این صورت باید بدانیم که بیشتر اوقات باید زندگی‌مان را در سختی و تقلا و مرارت بگذرانیم. آیا غیر از این است که بسیاری از ما بخش اعظم زندگی خود را در حالت اضطراب، نگرانی و رنج بردن از ترس‌های بیهوده می‌گذرانیم؟ بسیاری از ما استراحت را به زمانی موکول می‌کنیم که هیچ کاری نداشته باشیم که البته شاید هرگز هم این اتفاق نیفتد و هیچ‌گاه کارهایمان تمام نشود.

بهتر است آرامش را کیفیتی بدانیم که هر زمان بخواهیم بتوانیم به آن دسترسی داشته باشیم. آرامش مفهومی نیست که بخواهیم آن را به زمان دیگری موکول کنیم. می‌توانیم همین حالا در حالت آرامش
قرار بگیریم. این را هم بدانیم که انسان‌های آرام بیشتر می‌توانند موفق شوند. برای رسیدن به آرامش باید خود را به‌گونه‌ای آموزش بدهید که با مسائل و مشکلات زندگی برخورد متفاوتی داشته باشید و این حاصل نمی‌شود مگر آنکه بارها به‌خود تذکر بدهید که نباید زود تسلیم شوم و باید بتوانم بر نگرانی‌هایم غلبه کنم تا به آرامش بیشتری برسم.

زندگی کوتاه است

هیچ‌یک از ما نمی‌دانیم تا چه وقت زنده خواهیم بود. وقتی به اخبار حوادث گوش می‌دهیم با خود فکر می‌کنیم آیا آن کسی که در حادثه‌ای جان خود را از دست داده، یادش بوده به افراد خانواده‌اش بگوید چقدر دوستشان داشته؟ آیا خوب زندگی کرده؟ آیا آرامش داشته؟ چقدر کارهای نیمه‌تمام داشته؟ و... هیچ‌کدام از ما نمی‌دانیم تا کی زنده خواهیم ماند ولی متأسفانه همه به‌گونه‌ای رفتار می‌کنیم که انگار قرار است برای همیشه زنده بمانیم و کارهایی را که می‌دانیم باید انجام دهیم به زمان دیگری موکول می‌کنیم. می‌دانیم باید فرصتی را به‌خودمان اختصاص دهیم اما این کار را نمی‌کنیم. البته این به آن معنا نیست که بی‌توجه شویم و از زیر بار مسئولیت‌های خود شانه خالی کنیم اما باید بدانیم زندگی تا چه اندازه گرانبهاست. در واقع زندگی بهتر از آن است که زیادی آن را جدی بگیریم. بنابراین بیش از حد به‌خود سخت نگیرید زیرا هیچ‌چیز ارزش از بین رفتن لحظات شاد شما را ندارد.

شنبه 12/11/1392 - 21:22
اقتصاد


همشهری آنلاین – زهره بانی: خرید از فروشگاه‌های محلی فایده‌های بسیاری دارد که از آن جمله می‌توان به استفاده مواد غذایی تازه اشاره کرد زیرا مجبور به خرید عمده و انبار کردن مواد غذایی داخل خانه نیستیم

در همه جوامع با رشد جمعیت و گستردگی شهرها،‌زمینه ایجاد و رشد فروشگاه‌های بزرگ و فروشگاه‌های زنجیره‌ای فراهم می‌شود. اما واقعا کدام شیوه خرید و تهیه مایحتاج زندگی بهتر است؟ جایگاه مشتریان در این رقابت شدید فروشگاه‌های بزرگ و مغازه‌های محلی کجاست؟

خرید از محل به اقتصاد محل رونق می‌بخشد

فروشگاه‌های بزرگ و کوچک یک محله، برای اهالی محل ایجاد کار می‌کند و احتمال زیادی وجود دارد که منافع حاصل از هر شغل محلی در اقتصاد همان محل بماند یعنی در همان محل هزینه شود. در حالی که منافع حاصل از فروشگاه‌های بزرگ به جیب هیات مدیره فروشگاه یا حتی به جیب صاحبان سهام فروشگاه بزرگ در سراسر جهان می‌رود.

مغازه‌های محلی سرویس بهتری به مشتری می‌دهند

درست است که تمام فروشگاه‌های محلات واجد این ویژگی نیستند اما برخی از مغازه‌های خرده فروشی محلات به ارایه سرویس مناسب به مشتریان شهرت دارند. فروشگاه‌های محلی در شیوه‌های خدمت رسانی به مشتری پیشرفت کرده‌اند. مشتریان خود را می‌شناسند و با سرعت عمل بیشتری در جهت تهیه نیازهای آنها، به شیوه‌های متفاوت، اقدام می‌کنند و همین شیوه‌های خدمت رسانی آنهاست که امتیاز آنها محسوب می‌شود. 

فروشگاه‌های محلی به محله شخصیت و جذابیت می‌دهد

حمایت از فروشگاه‌های محلی، حمایت ازهویت محله است و در واقع مشارکت در شخصیت دادن و جذاب کردن محل است و با همین رونق بخشیدن به کسب و کار محلی، به نوعی شما در ایجاد ثروت در محل سهیم می‌کند. 

راحتی و آسودگی خرید محلی، باعث پس انداز پول شما می‌شود

تصور بر این است که فروشگاه‌های محلی اجناس خود را گران‌تر ازفروشگاه‌های بزرگ می‌فروشند. اما با احتساب هزینه سوخت و استهلاک اتومبیل و هزینه پارکینگ و از همه مهمتر زمانی که صرف می‌کنید تا به فروشگاه‌های بزرگ بروید، می‌بینید که خرید از مغازه‌های محلی خیلی کم هزینه‌تر است.

فروشگاه‌های محلی بیشتر، به معنای گزینه‌های بیشتر برای انتخاب است

منفعت مشتری در این است که امکان انتخاب بیشتری برایش فراهم باشد و این امکان انتخاب دو وجه دارد هم در تعداد فروشگاه‌های بیشتر هم در اقلام موجود در فروشگاه‌ها. حمایت از مغازه‌های محلی و خرید از آنها می‌تواند در فراهم آوردن بستر این گزینه‌های متنوع و تنوع در انتخاب نقش داشته باشد. حمایت مشتریان باعث می‌شود علاوه بر احداث فروشگاه‌های تازه در محل، فروشندگان نیز همیشه خود را به روز نگه دارند.

فروشگاه‌های محلی اغلب امکان مشاوره مناسبی برای خرید فراهم می‌کنند

فروشگاه‌های محلی که اغلب توسط یک فرد خبره در یک رشته کاری اداره می‌شوند، خدمات بهتر و دلسوزانه‌تری ارایه می‌کنند. به عنوان مثال یک تعمیرکار دوچرخه محلی که تعصب و علاقه خاصی هم به دوچرخه سواری دارد و در محل مغازه دارد، در مقایسه با بخش دوچرخه یک فروشگاه بزرگ که ممکن است توسط یک جوان تازه کار اداره شود که هیچ اطلاعات ویژه‌ای هم در این خصوص ندارد. مسلما این فروشنده نمی‌تواند به اندازه فروشنده محلی و به خوبی او به شما مشاوره دهد و شما را برای انجام یک خرید مناسب‌تر راهنمایی کند.

خرید از محل،باعث می‌شود شناخته شوید و مورد احترام خاص فروشنده قرار بگیرید

راه رفتن در فروشگاهی که همیشه از آنجا خرید می‌کنید، و احساس احترام شدن و مورد تکریم قرار گرفتن حس ویژه‌ای دارد. در فروشگاه‌های محلی ممکن است شما را با نام خطاب کنند، حتی از خانواده شما احوالپرسی کنند و در مورد خریدهای قبلی با شما گپ بزنند و نظایر آن. و اینها دقیقا اتفاقاتی هستند که فروشگاه‌های بزرگ قادر به انجام آن نیستند.
شما از مغازه‌های محل خود خرید می‌کنید؟

شنبه 12/11/1392 - 21:22
بهداشت روانی

فرمانروای زندگی خود باشید

همشهری آنلاین:

بسیاری از ما در زندگی،‌ دچار روزمرگی شده‌ایم. زندگی برای ما یکنواخت و بی معنی است و هیچ انگیزه ای نداریم. دیگر‌از ته دل نمی‌خندیم و شورو اشتیاقی نیز برای انجام کارها نداریم...

شاید این عبارات درد دل شما هم باشد! چرا که بسیاری از ما به دلیل بی‌انگیزگی و کسالت همه کارها را به فردا و پس فردا می‌اندازیم. حتی برای آرامش و شادی خود‌ کاری نمی‌کنیم، حتی یک قدم!

شاید بتوان گفت به نوعی با روزمرگی و افسردگی‌‌ خو گرفته‌ایم و شاید هم به نوعی وا داده‌ایم... بله تسلیم شده‌ایم. با این تفاصیل، معلوم است دیگر به جایی می‌رسیم که کارهای مهم را نیز‌انجام نمی‌دهیم. به عبارتی حوصله انجام آن را نداریم و برایمان اهم و غیر اهم تفاوتی نمی‌کند و در واقع دچار بی‌تفاوتی و بی‌تکلفی می‌شویم که بسیار مسئله ساز است.

عدم توجه به این شرایط روحی و نیز جدی نگرفتن این حالات،‌ ادامه زندگی را به جاهای ناخوشایند که همانا مرگ تدریجی روح،‌  روان و حس زندگی است‌،‌ خواهد کشاند.

روانشناسان و مشاوران‌،‌ دهها و صدها راه حل برای ما ارائه می‌دهند‌،‌  مقاله‌هادر این زمینه نوشته شده و می‌شوند‌،‌ چه کتاب‌هایی که چاپ شده و می‌شوند‌،‌ راهکارها بسیاری در رسانه‌های صوتی،‌ تصویری‌ با سبک و روش‌های متفاوت و به نوعی تاثیر گذار به نمایش درمی‌آیند... 

ما وقتی این راهکارها را می‌خوانیم‌،‌  می‌شنویم و یا می‌بینیم‌ در وهله اول‌،‌ انرژی گرفته‌،‌  متحول می‌شویم و تصمیم به تغییر می‌گیریم‌،‌  ولی مدتی بعد‌ فراموش می‌کنیم و یا اینکه آنرا ناکارامد دانسته و دوباره به لاک پیشین خود برمی‌گردیم. و شاید هم اقدام به تغییر و تحول را به روز و ساعت دیگری رها می‌کنیم. غافل از اینکه‌‌ روز دیگر‌،‌ انرژی مثبت لحظه حال را نخواهیم داشت تا ما را در انجام تصمیم خود پیش برد. بنابراین، هم اکنون اقدام کنید.

هم اکنون ‌به پا خیزید،‌ کاری نو انجام دهید! اینک و دقیقاً همین  لحظه! بدون هیچ عذرو بهانه‌ یا تنبلی،‌ دست به یک اقدام جدید و نو بزنید. هر چیزی که باشد. از کارهای جزئی و تصمیم‌های کوچک گرفته تا فعالیت و تصمیم‌های بزرگ، فرقی نمی‌کند، هر چه که دوست دارید، شروع کنید. فقط "شروووو...ع" کنید.

زندگی خود را بدست گیرید

کاری که همیشه دوست داشتید، ولی به دلیل تنبلی، امروز و فردا می‌کردید، انجام دهید. برای مثال؛ دوست داشتید و یا دارید، یک زبان بیگانه را یاد بگیرید؟ شنا یا هر ورزش دیگر؟ آموزش موسیقی یک ساز مورد علاقه که همیشه در رویا داشتید؟ اموزش آواز، آشپزی، شیرنی پزی، مکانیکی، نقاشی، عکاسی، کامپیوترو... تغییر دکوراسیون منزل یا محل کار، حتی جابجایی میز کارتان یا مرتب کردن آن و.. هر چیزی که فکرش را کردید را همین  لحظه شروع کنید... ماه‌هاست می‌خواهید کتابی را شروع کنید، حتی ممکن است دم دستان هم باشد!...همین حالا بردارید و شروع به خواندان کنید، تامل نکنید!

نگویید؛  لحظه حوصله ندارم‌،‌ خسته هستم،‌ باشد برای فردا و... تاکید و تکرار می‌کنم، همین  لحظه، کتاب را بردارید و با حوصله و تمرکز بیش از هر زمان دیگر ‌شروع به خواندن کنید. حتی شده یک صفحه! تلفنی که مدت‌هاست، می‌خواهید به یک دوست یا آشنا بزنید، همین  لحظه گوشی را برداشته و با خواندن این مطلب، شماره گیری کنید. مطمئن باشید، با انجام این کار‌ها، احساس خوبی پیدا خواهید کرد. راستی! خواندن ادامه مطلب را فراموش نکنید....

عبارت "هم اکنون" همین لحظه است نه لحظه‌ای قبل و نه لحظه‌ای بعد... بنابراین هم اکنون یعنی همین لحظه، برخیزید و برای کلاس آموزشی یا تفریحی که دوست دارید، راهی شده و ثبت نام کنید. شرایط خود را با هر اقدام کوچک و بزرگی که می‌توانید، انجام دهید، تغییر دهید. درنگ نکنید، انجام دهید.

زنجیر‌هایی که با تنبلی، اما، اگر، شاید، یک وقتی و.. .به پا و روحتان بسته‌اید، پاره کنید و با چند نفس عمیق شروع کنید. تصمیم به اجرای برنامه‌ای در زندگی دارید‌؟ ‌یا داشتید؟ هم اکنون یعنی همین لحظه، اقدام کنید! دوباره مثال می‌زنم، می‌خواهید در تورهای یک روزه طبیعت‌گردی شرکت کنید، تصمیم بگیرید و شرکت کنید...

شاید پول برای تور ندارید؟ مشکلی نیست. سخت نگیرید! به پا خیزید و با پای پیاده به یکی از پارک‌های زیبای شهرتان بروید و در دل پارک به پرندگان غذا دهید و پیاده روی کنید. حتی اگر در اداره هستید، حتما یکی و دو ساعتی مرخصی دارید، آن را امروز برای حس شادی و سلامت خودتان استفاده کنید. درنگ نکنید و تردید به خود راه ندهید. همین حالا مرخصی خود را بنوسید و راهی شوید، بعد هم می‌توانید، ادامه مطلب را بخوانید به پا خیزید...

بعد از انجام این کار‌ها به ما بگوید چه احساسی دارید؟ اگر به ما دسترسی ندارید، مشکلی نیست، مقابل آینه رفته و بلند از احساس جدیدتان صحبت کنید، خجالات نکشید! بلند بگوید که واقعا چه احساسی دارید؟ مطمئنا به شما خوش گذاشته و احساس خوشایندی دارید، احساسی که برای چندین روز روح و روان شما را تغذیه خواهد کرد. از این احساس با خدا هم صحبت کن و سپاسگزار باش.

تاکید و تکرار می‌کنم، اقدام کنید، نه برای رفع تکلیف و یا اینکه فقط انجام داده باشید‌،‌ بلکه با عشق و علاقه‌ با تمام انرژی و به منظور ارائه یک کار زیبا برای خود انجام دهید. اگر باز هم تنبلی، بی‌حوصلگی،‌ بهانه، توجیه‌ و...‌ مانع می‌شوند‌، با تحکم به خود بگویید؛ همین الان باید انجام دهم، حتی یک لحظه درنگ نیز جایز نیست... دقیقا خلاف حس مانع شونده‌ تنبلی و بی‌حوصلگی عمل کنید.

یکی ازراه‌های غلبه برتنبلی و بهانه‌جویی ذهن‌، اقدام در جهت مخالف است. مثلا، خوابتان می‌آید‌،‌ نخوابید. خجالتی و کمرو هستید‌،‌ از خود اعتماد به نفس نشان دهید. در اوج ترس و نگرانی هستید با شجاعت پیش بروید. کسل و بی‌حوصله هستید،‌ لبخند بزنید و دست به اقدام شادی‌اور بزنید. هنگام دریافت پیامی مبنی بر تنبلی و خستگی‌،‌ همان لحظه‌ شروع به کار و فعالیت کنید. احساس تنهایی‌ می‌کنید،‌ هیچ کس نیست که با او صحبت کنید، خدا که هست، با او صحبت کنید، اوبرای درد‌دل کردن، بهترین و راز‌دارترین است و مطمئن باشید که بهترین پاسخ را خواهید گرفت.

اینها روشهایی برای کنترل ذهن و بدن افسار گسیخته و نافرمان هستند. انجام دهید تا نتیجه را ببینید. شما خوب می‌دانید که هیچ‌کس تا به حال با یک جا نشستن، ایراد‌گرفتن، غر زدن، تنبلی کردن، بهانه گرفتن، ناامید بودن و از همه بدتر نقش یک قربانی یا یک آدم بدبخت را بازی کردن،‌ به جایی نرسیده است.

زندگی خود را بدست گیرید

شاید با این کارها بتوانید برای مدت بسیار کوتاهی دلسوزی افراد را به خود جلب کنید، ولی بعد، شما هستید و زندگی‌تان... بدانید، عامل اصلی زندگی و حیات‌تان، خود شما هستید نه دیگری... برای زندگی خود تلاش کنید. مطالعه کنید، روش‌ و تجربه دیگران را امتحان کنید.‌ حتی اگر این راه‌ها نتیجه بخش هم نباشند‌،‌ حتمأ تجربه و درسی برای شما خواهند داشت.

بدن، ذهن و زندگی‌ هر فردی در روی این کره خاکی تنها از او دستور و فرمان می‌پذیرند‌،‌ نه از هیچ کس دیگر... شما فرمانروای، امپراتوری بدن، ذهن، احساس،... و زندگی خود هستید. همه آنها گوش به فرمان شما هستند. تلاش کنید، فرمانروای عاقل، مهربان و خوبی برای آنها باشید تا آنها هم زیر فرمانروایی شایسته شما در نهایت خوبی، صحت و سلامت کار کرده و فرمان برداری کنند.

فراموش‌نکنید، یک فرمانروای خوب راههایی مناسبی را با مطالعه و دانش برای مدیریت ذهن و بدن خود انتخاب می‌کند. انتخابی که برای ایجاد انگیزه‌،‌ شادی و محرکی برای ادامه حیات و یک زندگی پویا است.

به پا خیزید و فرمانروایی زندگی خود را به دست بگیرید، از کسی و چیزی شکایت نکنید که همه چیز تحت فرمانروایی خودتان است. ذهن، مغز، بدن وهمه و همه درامپراتوری زندگی شما تحت فرمان شما هستند. فرمانروای خوبی باشید تا همه خوبی‌ها را در زندگی جذب کنید. با فرمان‌های صریح، درست و راسخ، انرژی زندگی خود را افزایش داده و از لحظه، لحظه آن لذت ببرید.

هم اکنون به پا خیزید و فرمانروایی زندگی خود را بدست گیرید.

شنبه 12/11/1392 - 21:21
سلامت و بهداشت جامعه

همشهری 
مصرف بالای نمک و انواع و اقسام تنقلات چرب در کشور ما به‌رغم توصیه مسئولان و متخصصان بهداشتی همچنان طرفدار دارد و رایج است.

به اعتقاد بسیاری از متخصصان مصرف بی‌رویه نمک چند نوع زیان را متوجه فرد می‌کند، فشار خون را بالا می‌برد، باعث ضخیم‌شدن عروق و در نهایت بروز عوارض قلبی می‌شود و دست آخر اینکه پوکی استخوان را نیز در پی می‌آورد. کارشناسان اخیرا دوباره نسبت به مصرف نمک و ارتباط آن با فشار خون هشدار داده‌اند. به گفته کار‌شناس مسئول تغذیه مرکز بهداشت استان یزد مقدار توصیه‌شده نمک برای یک شخص بزرگسال کمتر از ۶گرم در روز است.

این کارشناس مهم‌ترین راهکارهای کاهش مصرف نمک را حذف نمک‌پاش از سفره غذایی و عدم‌استفاده از مواد غذایی با نمک بالا مانند شور‌ها و کاهش مصرف مواد غذایی حاوی نمک ازجمله خیارشور، کنسرو‌ها و فرآورده‌های گوشتی مانند سوسیس و کالباس دانست. اظهارات این کارشناس در حالی بیان می‌شود که براساس آخرین آمار اعلام‌شده سرانه مصرف نمک در ایران 15درصد از حد جهانی بالاتر است و میزان مصرف نمک در برخی از مناطق کشور 20برابر میزان مجاز اعلام شده است.

مصرف بالای نمک، در حدی که در ایران مصرف شود، بیماری‌های خطرناک و عدیده‌ای را نظیر فشار خون و عوارض قلبی به همراه دارد. تأثیر نمک بر افزایش فشار خون به‌طور قطعی ثابت شده است. افزایش فشار خون، خطر سکته یا حمله قلبی را به‌دنبال دارد چرا که احتمال مسدودشدن سرخرگ‌هایی که خون را به قلب می‌رسانند افزایش می‌دهد. مصرف نمک به مقدار کم در برنامه غذایی ما لازم و ضروری است ولی ما معمولا بدون توجه به توصیه پزشکان 10 تا 20برابر مقدار مورد نیاز بدن، نمک مصرف می‌کنیم

 البته سه‌چهارم نمکی که طی روز مصرف می‌کنیم به‌صورت نهفته در غذاها فرآوری‌شده و آماده است. نمک فرآوری شده در ماست‌های پاستوریزه نیز یافت می‌شود. البته سوسیس و کالباس و چیپس و پفک ازجمله غذاهایی هستند که میزان زیادی نمک در آنها استفاده شده است و یکی از دلایل توصیه کارشناسان مبنی بر پرهیز از خوردن گوشت‌های فرآوری‌شده و تنقلاتی نظیر چیپس و پفک میزان زیاد نمک موجود در آنهاست. کارشناسان اما توصیه نکرده‌اند که نمک را به‌طور کامل از سفره حذف کنیم بلکه آنها در این زمینه معتقد به حفظ اعتدال هستند و بر استفاده کم از نمک تأکید دارند.

کاهش مصرف نمک باعث کاهش فشارخون بالا می‌شود و اگر همیشه به مقدار کم‌نمک مصرف کنید، با افزایش سن دچار فشار خون نخواهید شد. یکی دیگر از عوارض احتمالی مصرف زیاد نمک پوکی استخوان است. نمک زیاد، کلسیم را از استخوان‌ها می‌گیرد و باعث دفع آن از طریق ادرار می‌شود، به همین دلیل باعث نازک‌شدن استخوان می‌شود. در نتیجه با افزایش سن، استخوان‌ها به راحتی می‌شکنند. هم‌اکنون توصیه می‌شود که برای کاهش خطر پوکی استخوان، مصرف نمک کاهش یابد. اما آیا مصرف نمک را باید به‌دلیل مضرات آن ترک کرد؟

عده‌ای از دانشمندان معتقدند مصرف نمک در افراد سالم اثر خاصی روی فشار خون نمی‌گذارد. در مقابل این دیدگاه، به‌طور مشخص می‌توان گفت که مصرف زیاد نمک برای افرادی که بیماری قلبی دارند می‌تواند بسیار خطرناک باشد و باید کنترل‌شده مصرف شود. نصیحت پزشکان برای تمامی افراد چه مشکل فشار خون داشته باشند چه نه، آن است که حتی‌المقدور از مواد تازه مانند میوه‌ها و سبزیجات استفاده کنند و آنها را در پروسه‌های طولانی پخت‌وپز قرار ندهند. به عقیده آنها هر چه میزان نمک در غذا بیشتر باشد به‌تدریج احساس وجود نمک در غذا کمتر می‌شود و برای آنکه احساس مزه نمک به‌وجود آید نمک بیشتری مصرف خواهیم کرد. همچنین پیشنهاد پزشکان افزودن مقداری لیموترش به نمک است که می‌تواند مزه نمک در غذا را نمایان‌تر کند.

شنبه 12/11/1392 - 21:21
داستان و حکایت


بعد از چند ساعت رانندگی، آن هم درست وسط کویری بی‌آب و علف، حسابی احساس خستگی می‌کردم. خوابم گرفته بود و برای همین ماشین را متوقف کردم تا کمی قدم بزنم و حال و هوایم عوض شود. بعد از چند دقیقه دوباره راه افتادم تا هر چه زودتر به خانه برسم، اما چند کیلومتر جلوتر که رفتم، صدای بوق هشدار ماشین توجهم را جلب کرد؛ صدایی کوتاه و یکسان که بعد از سه بار تکرار، قطع شد.
 بله، درست حدس زده بودم؛ چراغ هشدار نشان می‌داد بنزین زیادی در باک ماشین نمانده و حتما باید در اولین پمپ بنزین آن را پر کنم. کمی نگران شدم. تا چشم کار می‌کرد، هیچ نشانی از پمپ بنزین و روستا و آبادی نبود. پس چاره‌ای نداشتم غیر از این‌که پیش بروم و امیدوار باشم.

کمی جلوتر جاده پیچ می‌خورد و تقریبا تغییر جهت می‌داد. به محض این‌که آن پیچ را رد کردم، پمپ بنزینی مشخص شد. اما خیلی خلوت بود و لحظه‌ای فکر کردم متروکه است. با این حال، وارد پمپ بنزین شدم. پیرمردی از داخل اتاقک جایگاه بیرون آمد و به من خوشامد گفت. از خوشحالی در پوست خودم نمی‌گنجیدم.

می‌ترسیدم راه زیادی در پیش داشته باشم و برای همین فکر کردم بهتر است باک ماشین را تاجایی که امکان دارد، پرکنم. می‌خواستم پول بنزین را به پیرمرد بدهم اما داخل جیب‌هایم را گشتم و خبری از کیف پولم نبود. داخل ماشین رفتم و آنجا را هم به دقت نگاه کردم، اما باز هم نبود که نبود. دوباره احساس نگرانی و ترس بر من غلبه کرد. به پیرمرد گفتم باید لابه‌لای وسایلم را بگردم و این کار کمی زمان لازم دارد. پیرمرد هم با شنیدن این حرف راهش را گرفت و به طرف ماشین دیگری رفت که تازه وارد جایگاه شده بود.

با خودم فکر کردم و کارهایی را که از صبح تا آن موقع انجام داده بودم، بررسی کردم تا یادم بیاید کیف پولم کجاست. در همان لحظه متوجه شدم کیف پولم را روی میز آشپزخانه دوستم جا گذاشته‌ام و بدون این‌که پول یا کارتی داشته باشم، راهی این سفر طولانی شده‌ام. اگر می‌خواستم به خانه دوستم برگردم و کیفم را بردارم باید پنج ساعت در این کویر به عقب برمی‌گشتم و اگر هم بنزین نمی‌زدم هیچ وقت نمی‌توانستم به مقصد برسم. به راننده دیگری که در جایگاه بود، نگاهی انداختم تا ببینم می‌توانم از او مقداری پول قرض بگیرم یا نه. او راننده کامیون بود و چهره‌ای خشن و گرفته داشت که من را از این کار پشیمان می‌کرد، اما مگر چاره دیگری هم داشتم؟!

خیلی دلم نمی‌خواست از او تقاضای کمک کنم، اما ناچار بودم. با بی‌میلی به طرفش رفتم و جریان را برای او تعریف کردم. نمی‌دانستم چه واکنشی نشان می‌دهد و چطور با من برخورد می‌کند. از او خواستم مقداری پول به من قرض بدهد یا چند لیتر بنزین و البته به او اطمینان دادم به محض رسیدن به شهر پول را به حسابش واریز می‌کنم. مرد با همان چهره گرفته و بداخلاق به حرف‌هایم گوش کرد و بعد از آن به طرف ماشین من آمد و به جای این‌که کمی پول به من بدهد، باک ماشین را تا جایی که می‌شد، پر کرد.

بعد هم لبخندی زد و همان طور که داشت پول بنزین را به پیرمرد می‌داد، گفت: چند سال قبل یکی از راننده‌ها همین کار را با من کرد، چرا من خوبی او را تکرار نکنم؟

البته او یک شرط هم برای من گذاشت و گفت: تو هم هر وقت کسی را دیدی که این طور گیر افتاده، حتما به او کمک کن و از این کار هم خوشحال باش. این طوری خوبی هم در دنیا ادامه پیدا می‌کند.
جمعه 13/10/1392 - 20:52
كودك


امروزه با توجه به امکانات فراوان و روزافزون فرزندان می‌توانند همانی بشوند که در آرزویش هستند به شرط آن‌که شما هم به عنوان یک فرد با تجربه و بزرگ‌تر آنها را کمک کنید. از آنجا که بچه‌ها با توجه به تجربیات نا چیزشان نمی‌توانند آنچه را که شما در وجود شان می‌بینید، را متوجه شوند و فقط عوامل بازدارنده و موانع پیشرفت به چشمشان می‌خورد، اگر حمایت نشوند از مسیر رسیدن به اهداف خود منحرف شده و بازمی مانند.
 شما پدر ومادرها که نسبت به فرزندتان عشق بی‌قیدوشرط دارید، می‌توانید نقاط قوت وضعف و استعدادهای آشکار و پنهان آنها را بهتر شناسایی کنید. در این مطلب راه‌هایی به شما پیشنهاد شده که کمک می‌کند تمام استعدادهای بالقوه کودکان خود را کشف و برای حصول موفقیت در زندگی شان از آنها بهره ببرید.

 

در اختیار گذاشتن فرصت‌ها

هنگامی که فرزندانتان برای دست‌یابی به چیز‌های جدید می‌کوشند، به استعدادهای نهفته خود پی می‌برند. آنها به‌دنبال فعالیت‌هایی می‌روند که از انجام آن لذت می‌برند و به‌دنبال آن، مهارت‌هایی را هم کسب می‌کنند که در تمام طول عمرشان برای رسیدن به زندگی مطلوبشان با ارزش و مفید هستند. فرصت‌هایی را برای فرزندتان فراهم کنید تا شوروشوق و هوش او را بر انگیزد. اجازه دهید ورزش‌های جدید و فعالیت‌هایی ورای برنامه‌های آموزشی معمول مثل مشاغل و کلاسهای دلخواهشان را امتحان کنند. برای کسب تجارب جدید و کشف آنچه که دوست دارند مشوق و حامی آنها باشید. هرگز مانع تراشی نکنید ولی در عین حال هوشمندانه پیش بروید. بسیاری از فعالیت‌ها در وهله اول ممکن است طاقت‌فرسا و استرس‌زا باشند و به احتمال زیاد نتایجی مثل کنار کشیدن را در پی داشته باشد ولی بودن شما در کنار آنها و تشویق‌های به‌موقع، آنها را به کوشش دوباره وامی‌دارد. این فعالیت‌ها در صورت موفقیت باعث کسب تجربه و رضایت خاطر همه اعضای خانواده می‌شود.

تحسین کردن

تعریف و تمجید بچه‌ها و تائید کارهایشان باعث ایجاد باور مثبت در آنها شده و رشد تدریجی استعدادهایشان را در پی خواهد داشت. حتی اگر کودکتان اعتماد به نفس ضعیفی داشته باشد وقتی مورد تشویق قرار می‌گیرد تلاش خود را بیشتر می‌کند و برای ادامه کار راغب‌تر می شود. زیرا بچه‌ها قلبا رضایت خاطر والدین خود را می‌خواهند. تعریف کردن و تحسین آنها راهی است بسیار آسان و بی‌هزینه که اعتماد به نفس و خود باوری‌شان را بالا می‌برد. چنانچه بچه‌ها کاردرستی انجام دادند یا به موفقیتی نائل شدند، شوروشوق خود را نشان دهید و بگذارید بداند که به او افتخارمی​کنید.

حمایت از تصمیمات فرزندان خانواده

بچه‌ها انسان‌های کوچک و البته مستقلی هستند. آنها افکار، آرزوها و علاقه‌های خاص خود را دارند و همیشه سرگرمی‌ها و فعالیت‌های ورزشی و حتی حرفه و شغل شما را انتخاب نمی‌کنند بلکه دوست دارند راه خود را بروند. حامی تصمیمات فرزند خود باشید تا بهتر مسیر زندگی‌اش را طی کند.

اگر والدین منفعلی باشید و نسبت به کوشش فرزندانتان بی‌تفاوت برخورد کنید برای اتخاذ تصمیم‌های مهم دچار مشکل خواهند شد. بی‌تفاوتی شما ناکامی‌ها و مشکلاتی به‌وجود می‌آورد که آنها را از ادامه راه باز می‌دارد تا جایی که ناامیدانه از رفتن به سمت شکوفایی استعدادها و تحقق آرمان‌هایشان دست خواهند کشید.

آموزش تعهد و مسئولیت‌پذیری

اگر می‌خواهید فرزند موفقی داشته باشید به او مسئولیت‌پذیری را یاد بدهید. به او آموزش دهید در قبال فعالیت‌های مختلف، کلاس‌ها، مشاغل و... در پیگیری و ادامه آنها متعهد باشد. اجازه دهید فرصت‌های جدید را تجربه کنند اما همیشه به آنها یادآوری کنید برای انتخاب نوع فعالیت دقت و تحقیق کنند. آنها باید حتی در قبال صرف وقت و هزینه هایی که به خانواده تحمیل می‌شود احساس مسئولیت داشته باشند تا از نیمه‌راه کارشان را رها نکنند. وقتی بچه‌ها مسئولیت‌پذیری را یاد می‌گیرند و در زندگی خود به‌کار می‌بندند، در آینده برای کارفرمایان، همکاران، افراد خانواده و بستگان، همسایگان و دوستان خود به‌عنوان فردی با ویژگی‌های مثبت و قابل اعتماد شناخته خواهند شد.

تصمیم‌گیری با هم

چنانچه فرزندتان به‌طور مستقل اهداف اصلی خود را تعیین می‌کند، برای دستیابی به استعدادهای بالقوه خود و حصول موفقیت راغب‌تر خواهد بود. در صورت درخواست آنها برای افزایش انگیزه و پشتکار، در تعیین اهداف کنارشان باشید. شما حتی می‌توانید با به‌کارگیری محرک ها، باعث دلگرمی آنها شوید و ضمن تشویق، با ایجاد رابطه‌ای صمیمانه اعتماد آنان را طوری جلب کنید تا با اشتیاق با شما مشورت کنند. شما نیز با در نظر گرفتن همه جوانب، بخصوص سن و سال و روحیات‌شان و نیز موضع‌گیری نکردن در مقابل تصمیمات اشتباه، آنها را راهنمایی کنید.

مهم نیست که فرزند شما چگونه کودکی است، مهم این است که استعدادهای زیادی دارد. بچه‌ها توانایی کامل کردن و با موفقیت انجام دادن کارهایی را دارند که شاید از نظر ما دست نیافتنی باشد فقط کمی کمک و پشتیبانی نیاز دارند. کنار فرزند خود باشید و موفقیت نهفته در استعدادهای پنهان‌شان را شاهد باشید.


جام جم
جمعه 13/10/1392 - 20:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته