جلد پانزدهم - صفحه 110 - نفسهاي آخر دشمنان داخلي
صفحه : 110
بلكه بر بالاترها بيشتر بايد تحميل بشود تا پايينترها. يك همچو حكومتي را اين قدرتهايي كه عادت كرده اند بر ستمگري و چپاولگري ، نمي توانند تحمل كنند. پس شما يك رژيمي را سر كار آورديد، يك مكتبي را در اين مملكت پياده كرديد و بنا داريد پياده كنيد كه همه مكتبهاي انحرافي با او مخالف اند. كسي كه يك همچو كار بزرگ معجزه آسائي كرده است ، بايد بايستد و ناگواريهايي كه پيش مي آيد يا چيزهايي كه در مملكت حاصل مي شود يا توطئه هايي كه از اطراف براي كشور ما در دست اجراست ، در مقابلش بايد بايستد.
نفسهاي آخر دشمنان داخلي
البته شما گمان نكنيد كه اينهايي كه اين كارهاي ابلهانه را مي كنند اينها چندان قدرتي دارند. اين مگسها در آخر عمرشان يك حركت شديدي مي كنند و دور خودشان ،آن وقتي نزديك مي شود مرگشان ، مي چرخند و نفسهاي آخر را مي كشند. الان مثل اينها،مثل آن مگسهايي است كه لحظات آخر عمر خودشان را دارند طي مي كنند. از اين جهت ، يك حركتي مي كنند؛ اين حركت همان حركتي است كه مگسها در آخر عمرمي كنند. اينها چيزي نيستند. آنهايي كه قابل ذكر بودند رفتند و شكست خوردند و از بين رفتند. رژيم سلطنتي 2500 ساله با آن همه قدرت و با آن همه طرفدار، در مقابل شما ملت مسلمان و متعهد به اسلام ، نتوانستند بمانند. اين چند تا بچه صغيري كه اينها را وادارمي كنند و اين مفسدين وادار مي كنند به اينكه اين بچه هاي گولخورده يك خرابكاري بكنند، اين همان حال مگسي است كه در آخر عمرش يك جولاني مي خواهد بكند ونفس آخرش را بكشد. قابل آدم اينها نيستند. و ملت ما گمان نكنند كه چهار نفر آدم را اگراينها كشتند، هر چند آن آدم شخصيتش بزرگ باشد، اين اسباب اين بشود كه ما و ملت ماشكست بخورند.
ملت ما امروز بيدارند و همه اشخاصي هستند كه براي كشور خودشان و ملت خودشان حاضرند براي هر خدمت و هر فداكاري ؛ مثل يك رژيمي نيست كه اگر آن سر
