معرفی وبلاگ
سلام.ممنون از انتخابتون، تو این وبلاگ مطالبه متنوعی گذاشتم از همه چی، امیدوارم خوشتون بیاد، لطفا نظر بدین، نظرای شما خیلی میتونه منو تو ادامه ی فعالیتم تو وبلاگ کمک کنه.ممنون.
صفحه ها
دسته
♥دوستان من♥
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 278486
تعداد نوشته ها : 221
تعداد نظرات : 119
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

دخترجوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل شد.
پس از دوماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون:
لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!! ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست
باعشق : روبرت 
دخترجوان رنجیـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش می خواهدکه عکسی ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردایی ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند باعکس روبرت، نامزد بی وفایش، دریک پاکت گذاشته وهمراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این مضمون:
روبرت عزیز، مراببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم، لطفاً عکس خودت راازمیان عکسهای توی پاکت جداکن وبقیه رابه من برگردان.....

 

دسته ها : طنز
پنج شنبه 8 11 1388 16:34

این روزا عمر عاشقی دوروزه
ایشالا پیر عاشقی بسوزه

بلا به دور از این دلای عاشق

که جمعه عاشقند و شنبه فارغ!

گذاشته روی میز من ، یه پوشه

که اسم عشق‌های بنده توشه

زری، پری،‌سکینه، زهره، سارا

وجیهه و ملیحه و ثریا

نگین و نازی و شهین و نسرین

مهین و مهری و پرند و پروین

چهارده فرشته و سه اختر

دولیلی و سه اشرف و دو آذر
سفید و سبزه ، گندمی و زاغی

بلوند و قهوه‌ای و پرکلاغی ...

هزار خانمند توی این لیست

با عده‌ای که اسم‌شون یادم نیست!

گذشت دوره‌ای که ما یکی بود

خدا و عشق آدما یکی بود

نامه مجنون به حضور لیلی

می‌رسه اینترنتی و ایمیلی!

شیرین می‌ره می‌شینه پیش فرهاد

روی چمن تو پارک بهجت ‌آباد

زلفای رودابه دیگه بلند نیست

پله که هس ، نیازی به کمند نیست

تو کوچه ، ‌غوغا می‌کنند و دعوا

چهار تا یوسف سر یک زلیخا!

نگاه عاشقانه بی‌فروغه

اگر می‌گن: «عاشقتم» دروغه

تو کوچه‌های غربی صناعت

عشقو گرفتن از شما جماعت

کجا شد اون ظرافت و کرشمه

نگاه دزدکی کنار چشمه؟

کجا شد اون به شونه تکیه کردن

کنار جوب آب ، گریه کردن

دلای بی‌افاده یادش به خیر

دخترکای ساده یادش به خیر

من از رکود عشق در خروشم

اگر دروغ می‌گم ، بزن تو گوشم

تو قلب هیشکی عشق بی‌ریا نیست

حجب و حیا تو چشم آدما نیست

کشته دلبرند و ارتباطش

فقط برای برخی از نکاتش!

پرنده پر ، کلاغه پر ، صفا پر

صداقت از وجود آدما ، پر

دلا! قسم بخور ، اگر که مردی

که دیگه گرد عاشقی نگردی

ما توی صحبت رک و راستیم داداش

عشق اگه اینه ، ما نخواستیم داداش

 

دسته ها : طنز
پنج شنبه 8 11 1388 16:31

سریال «فرار از زندان» از جمله سریال‌هایی است که در سراسر جهان طرفداران زیادی پیدا کرده است. این سریال جالب و جذاب دارای ۱۷ شخصیت اصلی است که در این مطلب به معرفی ۴ شخصیتی که بیننده بیشتر با آن‌ها سروکار دارد، می‌پردازم:


Dominic Purcell
Dominic Haakon Madbouli Myrtvedt Purcell یک بازیگر استرالیایی ۳۸ ساله است که اصلیت انگلیسی دارد. او که ایفای نقش لینکلن بارو را در سریال فرار از زندان بر عهده دارد، از سال ۱۹۹۷ در فیلم‌ها و سریال‌های مختلفی بازی کرده است که فیلم ترسناک Creek با بازی او در سال ۲۰۰۹ اکران خواهد شد.



Wentworth Miller
Wentworth Earl Miller III که نقش مایکل اسکافیلد را بازی می‌کند ۳۶ سال دارد. او که اصلیت انگلیسی دارد برای بازی در فرار از زندان نامزد جایزه‌ی گلدن‌گلوب شد. او از سال ۲۰۰۵ با شروع این سریال در فیلم یا سریال دیگری حضور نداشته است. او در دو موزیک‌ویدیو از ماریا کری هم نقشی چند ثانیه‌ای داشته است.
نقدهای متفاوتی درباره‌ی بازی او در سریال فرار از زندان نوشته شده است. یکی از دوستانم می‌گفت که بازی او زیاد تابع شرایط داستانی نیست و حالات ترس، شک، شادی، غم و … او زیاد در چهره‌اش نمایان نمی‌شود. به نظر می‌رسد این مساله با جلورفتن سریال و داستان آرام آرام حل شده است. چنان‌که هر چه از قسمت‌های اولیه دور می‌شویم این مساله کمتر دیده می‌شود.
نکته‌ی جالب این که ۴.۵ ساعت طول کشید تا خالکوبی‌ها روی بدن او کار شود.



Robin Tunney
Robin Tunney بازیگر ۳۶ ساله سریال فرار از زندان است که در شیکاگو به دنیا آمده است. او تا قبل از این سریال در نزدیک به ۱۵ فیلم و مجموعه تلویزیونی حضور داشته که بیشتر آن‌ها پروژه‌هایی کوچک یا ناموفق بوده‌اند. بعد از سریال فرار از زندان که کاری موفق برای او محسوب می‌شود در حدود ۸ پروژه دیگر حضور داشته که سطح بالاتری نسبت به کارهای پیش از سریال فرار از زندان برای او دارند. به عنوان مثال، بازی در فیلم زیبای Hollywoodland که علی‌رغم آن که با توفیق تجاری چندانی روبرو نشد اما نقدهای مثبتی دریافت کرد.



Amaury Nolasco
Amaury Nolasco Garrido بازیگر ۳۸ ساله از سال ۱۹۹۹ وارد دنیای بازیگری شده است. او نقش‌های کوتاه مختلفی در سریال‌های تلویزیونی تا قبل از فرار از زندان به عهده داشت و در فیلم 2 Fast 2 Furious نیز بازی کرد ولی بعد از فرار از زندان کارهای بهتری به او پیشنهاد شد. حضور در سه فیلم با تولید عظیم به نام‌های ترانسفورمرز، Street Kings و مکس پین برای او کارهای خوبی بودند. جالب آن که او قصد نداشته بازیگر شود، او در دانشگاه پورتوریکو، بیولوژی می‌خواند تا دکتر شود، ولی بعد از یکی دو تجربه‌ی بازیگری به نیویورک نقل‌مکان کرد تا بازیگری را ادامه دهد.



Robert Lyle Knepper

بازیگر ۴۹ ساله‌ای است که نقش تئودور بگ‌ول (یا به طور مختصر، تی‌بگ) را در سریال فرار از زندان بازی می‌کند. او در فیلم‌هایی مانند شب‌بخیر و موفق باشی، هیتمن، ترانسپورتر ۳ و روزی که زمین از حرکت بازایستاد نیز ایفای نقش کرده است.
نقش او در سریال فرار از زندان دارای بار منفی بالایی است. هرچند که در این سریال هیچ شخصیتی کاملا گناهکار یا کاملا بی‌گناه نیست، ولی تی‌بگ پس از فرار از زندان آن‌قدر خون می‌ریزد که مایکل از این که نقشه‌اش باعث شده آدم‌هایی مانند تی‌بگ به جامعه برگردند، احساس عذاب وجدان می‌کند.



Sarah Wayne Callies

بازیگر ۳۱ ساله‌ی نقش دکتر سارا تانکردی است. او اولین بازیگری بود که در این مجموعه برای نقشش انتخاب شد. فقط دقایقی بعد از این که تست داد، به او اعلام کردند برای بازی در این سریال پذیرفته شده است.
او که قبل از سریال فرار از زندان کار سینمایی در کارنامه‌اش نداشت پس از این مجموعه در ۳ کار سینمایی ایفای نفش کرد.
نقش او نیز در این سریال به مانند بقیه شخصیت‌ها کاملا سفید یا کاملا سیاه نیست. شخصیت دکتر سارا تانکردی که به نظر فداکار و پاک می‌آید، در بخشی از سریال با نشان‌دادن ضعف‌های او مانند اعتیاد او به مواد مخدر در گذشته، از سفیدی کامل در می‌آید. همین شخصیت‌پردازی‌های ظریف از عوامل موفقیت سریال فرار از زندان است.



Paul Adelstein

بازیگر ۳۹ ساله‌ی نقش پل کلرمن است. او که تجربه‌ی حضور در کارهایی مانند ER و لاس‌وگاس را دارد پس از حضور درخشان و تاثیرگذار در سریال فرار از زندان در مجموعه‌های Grey’s Anatomy و Private Practice نیز به ایفای نقش پرداخت. او در سال ۲۰۰۵ در فیلم Be Cool که بازیگرانی چون جان تراولتا و اوما تورمن در آن حضور داشتند به ایفای نقش پرداخت.
شخصیت پل کلرمن نیز از جمله شخصیت‌های جالب در فرار از زندان است. او که یک عمر به سیستمش وفادار بوده وقتی با بی‌توجهی سیستم مواجه می‌شود، بر ضد آن شده و در مقطعی به فراری‌ها کمک می‌کند. شخصیت پل کارمن می‌تواند نماد افرادی باشد که بدون تفکر فقط از دستورات پیروی می‌کنند و در آخر می‌بینند که تنها از آن‌ها برای رسیدن به اهداف استفاده شده است.



William Edward “Bill” Fichtner

بازیگر ۵۲ ساله نقش الکساندر ماهونه است. او که یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های سریال را به نمایش می‌گذارد، در فیلم‌ها و سریال‌های زیادی بازی کرده است. از آن جمله می‌توان به فیلم‌های Crash، Invasion، و یک نقش کوتاه در فیلم شوالیه تاریکی اشاره کرد.
شخصیت الکساندر ماهونه به عنوان مامور پرونده‌ی فراری‌های فاکس‌ریور واقعا جذاب است. او نیز یک شخصیت یک‌بعدی نیست و علی‌رغم هوش بالایش در گذشته خطاهایی داشته؛ مانند به قتل‌رساندن یکی از کسانی که او مامور پرونده‌اش بوده و همین موضوع باعث بروز برخی اختلالات در او شده است. William Fichtner با یک نقش‌آفرینی درخشان این شخصیت را به یکی از جذاب‌ترین شخصیت‌های سریال تبدیل کرده است.

 

 

پنج شنبه 8 11 1388 16:25
اگر می‌خواهید پولدار شوید، اگر می‌خواهید موفق باشید، ازدواج کنید اما قبل از آن این مطلب را بخوانید. 
5 تاثیر مثبت در ازدواج
زندگى ، تلاشى براى رویاندن بذر وجود و شکوفاندن غنچه فطرت در مزرعه حیات است .

 آرامش روح ، در زندگى آمیخته به معنویت و خداجویى است .

 زندگى هشیاران ، اندیشه درباره سرمایه و سود ماندگار و نتیجه اخروى است ، سرمایه شان امید و ایمان و سودشان ، آرامش روح و روان است .

 زندگى غافلان به دو بخش تقسیم مى شود: نیمه اول به امید نیمه دوم ، نیمه دوم به حسرت نیمه اول !

 آیا حیف نیست که زندگى بگذرد ، بى آنکه به بلوغ انسانى برسیم ؟

 ازدواج ، سازنده و رشد دهنده است و روح تعاون و احساس مسئولیت را بر مى انگیزد وخداوند به اقدام کنندگان به ازدواج ، وعده ی توسعه رزق می دهد . در این مقاله قصد داریم با آوردن مقدمه ای کوتاه ، به تاثیرات مثبت ازدواج ، که راهی جهت رسیدن به بلوغ انسانی است اشاره کنیم :

 1- آرامش :

ازدواج ، مایه ی آرامش فکرى و روحى جوان و احساس شخصیت و اعتماد به نفس مى شود و او را از بى عارى و بیکارى و بى برنامگى و ناامیدى مى رهاند و جلوى برخى گناهان را مى گیرد و موجب صیانت روحى و اخلاقى جوان مى شود. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) نیز فرموده است :

 من تزوج فقد احرز نصف دینه فلیتق الله فى النصف الباقى :

 هر کس ازدواج کند ، نیمى از دین خود را نگه داشته است ، پس در نیمه باقى مانده ، از خداوند پروا کند و تقوا بورزد.

 وقتى اصل ازدواج تا این حد مهم ، کارساز ، گناه سوز ، مصلحت آفرین و مفسده زداست ، کمک به آن نیز اهمیت مى یابد و براى پدر و مادر، تلاش در این راه و فراهم کردن مقدمات و زمینه ی آن ، یک تکلیف محسوب مى شود و زدودن موانع و برطرف کردن دشواری‌هاى ازدواج ، و ترویج آسان سازى ازدواج و آسان گیرى در این زمینه به عنوان یک فرهنگ عمومى ، وظیفه به شمار مى آید.

 کسى که از بیم فقر و تنگدستى ازدواج نکند ، به خداوند بدگمان شده است ، خدایى که فرماید: اگر فقیر باشند ، خدا از فضل خویش ‍ آنان را بى نیاز و غنى مى سازد.

 2- تلاش معاش :

ایجاد بستر مناسب و انگیزه ی قوى تر براى تامین معاش و در آمد ، از آثار مثبت دیگر ازدواج است . گرچه نباید بى حساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد و لازم است که شرایط اقتصادى و توانایی‌هاى مالى هم لحاظ شود ، ولى وعده ی خداوند را نیز نباید فراموش کرد که قول داده است تنگدستى را به غنا تبدیل کند و جایى براى بیم از فقر باقى نگذارد. پس ایجاد روحیه ی توکل و اعتماد به لطف الهى ، بعد مثبت دیگرى از تشکیل خانواده است .  

خداوند متعال ، ضمن دستور به ازدواج با دختران و جوانان شایسته و صالح مى فرماید: 

ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم : 

چنانچه تنگدست و فقیر باشند ، خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز و توانگر مى سازد ، خداوند وسعت بخش و داناست . 

از پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله ) روایت است که فرمود: 

من ترک التزویج مخافه العیلة (الفقر) فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله عزوجل یقول : ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله : 

کسى که از بیم فقر و تنگدستى ازدواج نکند ، به خداوند بدگمان شده است ، خدایى که فرماید: اگر فقیر باشند ، خدا از فضل خویش ‍ آنان را بى نیاز و غنى مى سازد. 

در حدیث رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) نیز توصیه شده که ازدواج کنید ، زیرا که براى شما روزى آورتر است: 

اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم . 

3- احساس مسئولیت : 

کسى که ازدواج نکرده است ، خود را آزاد حس مى کند و مسؤول نمى شناسد. در نتیجه ، استعدادها و خلاقیت‌هاى انسانى او هم بروز نمى کند. اما با ازدواج ، بار اداره ی زندگى را بر دوش مى کشد. این تعهد و احساس مسئولیت ، سازنده است . کلا هر نوع مسئولیت پذیرى ، انسان را به تلاش و آشکار ساختن استعداد و توانایى خویش وا مى دارد. 

4- برنامه ریزى :

از سوى دیگر، حسابگرى ، نظم ، برنامه ریزى و به تعبیر روایات ، تقدیر معیشت لازمه به دوش کشیدن تعهد اداره یک زندگى مشترک و تامین همسر و فرزندان و تربیت شایسته اولاد است . 

از آنجا که تربیت نسلى با ایمان ، مؤدب ، سالم و موفق ، براى خود انسان نیز مایه ی آبرو و حیثیت اجتماعى است ، این رسالت سنگین نیز به نوع دیگرى توانایی‌هاى شخص را به مرحله ی ظهور و بروز مى رساند. 

5- حق شناسى :

ازدواج ، سبب مى شود که حقوق متقابل میان دو انسان پدید آید. این سازنده است . ارتباط‌هاى خانوادگى و پیوندهاى فامیلى ، دامنه این حقوق و وظایف اخلاقى و اجتماعى را گسترده تر مى سازد و سامان بخش روابط انسانى مى گردد. 

کمک به ازدواج جوانان و تشکیل خانواده ، کمک به ساخته شدن انسان‌هاى مسئولیت پذیر ، مدیر و صالح است و یکى از راه‌هاى عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه ، تسهیل ازدواج است . 

این، هم تکلیف والدین و افراد خیر و توانمند را سنگین مى سازد ، هم روشنگر راهى براى آنانى است که در اندیشه صلاح و سلامت قشر جوان جامعه اند ، هم وظیفه خود جوانان را در این زمینه روشن مى کند. با تقویت و ترویج و تسهیل این سنت نبوى ، بهتر مى توان با منکرات مقابله کرد و سدى در برابر هجوم فساد فرهنگى بیگانه پدید آورد.
دسته ها : رازهای زندگی
چهارشنبه 7 11 1388 20:43


یکی آقایی روی دست آقای «برایان تریسی» رو زده و 13 تجربه ناب برای موفق شدن 
در سازمانهای دولتی در ایران رو کشف کرده. 

در صورتی که کارمند دولت هستید حتما از این تجربیات استفاده کنید: 

1- در یک سیستم دولتی؛ سعی کنید «لال بودن» را تمرین کنید! این تمرین در میزان عزیز 
بودن شما بسیار موثر است. 

2- در یک سیستم دولتی؛ هیچگاه کارمندان را با یکدیگر مقایسه نکنید؛ چون قطعا شاهد 
تبعیض خواهید بود. 

3- در یک سیستم دولتی؛ اگر مدیرتان 3 یا 4 ایراد دارد انتظار رفتنش را نکشید، چون 
قطعا نفر بعدی او 43 ایراد دارد! 

4- در یک سیستم دولتی؛ می توانید با کارهای کم و کوچک، محبوبیت فراوانی به دست 
آورید؛ فقط کافی است «زبان» خود را تقویت کنید! 

5- دریک سیستم دولتی؛ ممکن است که هر چه بیشتر کار کنید، بیشتر خوار و خفیف باشید 

6- در یک سیستم دولتی؛ با اشکالات سازمانتان بسازید و هرگز آنها را با مدیرتان در 
میان نگذارید؛ درغیر این صورت یک مشکل دیگر به سازمان اضافه می شود.. آن مشکل، شما 
هستید! 

7-در یک سیستم دولتی؛ اشتباهات یک مدیر را هیچگاه به مدیر دیگر نگویید؛ در غیر 
اینصورت بجای یک مدیر، دو مدیر در مقابل شما موضع گیری خواهند کرد. 

8- در یک سیستم دولتی؛ با انجام کارهای مختلف و فعالیتهای به موقع، نظم شما تشخیص 
داده نمی شود؛ بلکه برای این کار راههای ساده تری هم هست. مثلا فقط کافیست همیشه 
میز کارتان را منظم نگه دارید! 

9- در یک سیستم دولتی؛ اضافه بر کارهای معمول کار اضافه ای انجام ندهید؛ در غیر 
اینصورت انتظار پاداش بیشتری نیز نداشته باشید. 

10- در یک سیستم دولتی؛ همیشه حرفها (فرمایشات) مدیرتان را تایید کنید، حتی اگر از 
نظر او «ماست، سیاه باشد!» 

11- در یک سیستم دولتی؛ تنها کاری که واجب است سریع انجام دهید، کاری است که مدیر 
شما شخصا از شما خواسته است. 

12-در یک سیستم دولتی؛ تنها انگیزه ای که می تواند شما را وادار به کار کند «کسب 
روزی حلال» است. 

13- در یک سیستم دولتی؛ آسه برو، آسه بیا، که گربه شاخت نزنه؛ مگر اینکه با گربه 
نسبتی داشته باشید! 

 

چهارشنبه 7 11 1388 20:36

تحقیقات جدید دانشمندان نشان می دهد شایعه پراکنی و غیبت کردن برای سلامت زنان خوب 
است.

دانشمندان با انجام مطالعاتی متوجه شدند زمانی که زنان با دوستان مونث خود به طور 
مرتب صحبت می کنند شادتر و سالم ترند که دلیل اصلی آن افزایش سطح هورمون پروژسترون 
در بدن آن هاست که می تواند میزان استرس و ناامیدی را کاهش دهد. 

دانشمندان دانشگاه میشیگان که این تحقیقات را انجام دادند اعلام کردند پروژسترون 
نقش بسیار مهمی در ارتباطات زنان با یکدیگر بازی می کنند و زنان را ترغیب می کند که 
به دیگر افرادی که دچار مشکل شده اند کمک کند ، حتی اگر این اقدام مساوی با به خطر 
انداختن جان خودشان باشد. 

پروفسور استفانی برون که این تحقیقات را انجام داده است در این باره گفت :بسیاری از 
هورمون هایی که در کمک کردن و مصاحبت کردن با دیگران نقش دارند می تواند میزان 
استرس و ناامیدی را نیز کاهش دهند. 

پروژسترون هورمونی است که در تخمدان زنان تولید شده و علاوه بر دیگر مزایایی که بر 
شمردیم ، زنان را برای بارداری آماده می کند ، با بروز عفونت در بدن می جنگد و از 
تولید زیاد استروژن که می تواند خطر ابتلا به سرطان را افزایش دهد جلوگیری می کند. 

دانشمندان در تحقیقات قبلی خود هم به این نتیجه رسیده بودند که افزایش سطح هورمون 
پروژسترون میزان تمایل زنان را برای ارتباط با یکدیگر افزایش می دهد ، اما آخرین 
تحقیقات که در نشریات مرتبط با هورمون ها و رفتار به چاپ رسیده است برای اولین بار 
نشان می دهد شایعه پراکنی در مورد دیگران و غیبت و بدگویی کردن می تواند فرایند 
تولید این هورمون را در بدن زنان شبیه سازی کند. 

برای بررسی این موضوع دانشمندان 160 دانش آموز زن را مورد مطالعه قرار دادند و با 
استفاده از نمونه بزاقشان ، میزان هورمون پروژسترون را اندازه گیری کردند. 

سپس این دانش آموزان در گروه های دو نفره تقسیم بندی شدند و از نیمی از آن ها 
خواسته شد از یکدیگر سوالاتی بپرسند تا ارتباط بین آن ها را به یکدیگر نزدیک تر کند.از 
نیم دیگر نیز خواسته شد تا یک مطالعه تحقیقاتی را با یکدیگر بخوانند و سعی کنند تا 
ایرادهای آن را اصلاح کنند. 

بعد از انجام این تحقیقات دانشمندان دوباره میزان هورمون پروژسترون را در زنان 
اندازه گیری کردند و و متوجه شدند میزان این هورمون در دانش آموزانی که با یکدیگر 
صحبت کرده اند بیش تر افزایش پیدا می کند.این در حالیست که در گروه های دیگر که 
اقدام به خواندن یک مطلب علمی با یکدیگر کرده بودند میزان این هورمون در حقیقت کاهش 
پیدا کرده بود. 

پروفسور برون اضافه کرد :فهمیدن رابطه بین رفتارهای اجتماعی و اثرات بیولوژیکی آن 
ها بسیار مهم است.این ارتباط به ما می فهماند افرادی که در یک رابطه نزدیک با 
دیگران به سر می برند شادتر و سالم تر از افراید هستند که معمولا به صورت منزوی و 
دور از دیگران زندگی می کنند.
چهارشنبه 7 11 1388 20:33

بهرا اردبیلی از پایه گزاران شعر دیگر و شعر مدرن در دهه 40/50 بود که به دلایلی در 
میان عامه پر فروغ نبود اما شعرش بسیار قدرتمند و دارای ساختاری ویژه و تاثیر گزار 
بود .


پیکر هفتم از هفت پیکر بهرام اردبیلی

شبانه‏ی لیلی به بازخوانی قیس



عشق 
.......کلمه ای بر آب 
همه چیزی در این جهان 
.........................پا در رکاب
لیلا به شاخ آهو بسته .
مژه گانش 
.......دراز مدت و مسموم
و به انحنای پلک 
..........کشته‏ی سهراب .
همینکه نمی نوشم
...........می پاشم این زهرﺓ القند
برای زاغ و کلاغ 
........... زلف درازم باغ
خاتون برنج 
..............با ندیمه‏ی مس
بر شود از پاره‏ی مخمل مرگ؟
چنگ می زنم 
به آهنگ تاری از مژه گانش 
.................تا بافه‏ی کفنم باشد
.......................................... یا ماه بنی هاشم.
دسته ها : متن و شعر زیبا
چهارشنبه 7 11 1388 20:31


این طالع بینی با توجه به مقدار بنزین مصرفی یک فرد در دوره های ابتدایی ، وسطی و 
آخرین هر زمان های سهمیه بندی افراد را تحلیل می کند.



گروه الف)

افراد این گروه کسانی هستند که سهمیه ی بنزین خود را در یک سوم ابتدایی دوره سهمیه 
بندی مصرف می کنند . این گونه افراد که بیشتر متولدین مرداد و دی و خرداد در این 
گروه قرار میگیرند ذهن شیک و با کلاسی دارند که باعث میشود زندگی آنها نیز شیک و با 
کلاس شود. 

این افراد بهترین گزینه برای زمانی هستند که شما کارت سوخت خود را همراه ندارید ! 
به راحتی سهمیه بنزین خود را در اختیار شما قرار میدهند و حتی اگر دلیل قانع کننده 
ای داشته باشید خوش حال هم میشوند .

صفات برجسته ی افراد گروه الف، اجتماعی ، خوش مشرب ، معتقد می باشد .



روابط کاری افراد گروه الف :

دو فرد در گروه الف در تجارت با یکدیگر به شدت مواجه با خطر هستند ، این گونه 
تعاملات بیشتر با شکست مواجه میشود ولی در صورت پیروزی می تواند از شیرین ترین 
پیروزی ها باشد که سود هر دو طرف بیش از آنچه تصور میشد خواهد بود.



روابط عشقی :

دو فرد از این گروه می توانند رابطه ی دوستی بسیار عالی داشته باشند و به عنوان دو 
دوست سال ها با هم در ارتباط باشند ، ولی در مسئله ی ازدواج در صورتی که درآمدی 
ثابت و ماهیانه نداشته باشند به زودی با مشکلات زیادی مواجه میشند.







گروه ب)

افراد این گروه کسانی هستند که در یک سوم میانی دوره سهمیه بندی بیشترین مقدار مصرف 
بنزین را دارند. این افراد که بیشتر متولدین اردیبهشت و بهمن می باشند اکثرا دارای 
هوش متوسط رو به بالا هستند که تمایل به داشتن شغل آزاد مانند مغازه داری ، نجاری و 
... دارند.

در صورتی که از ایشان درخواست چند لیتر بنزین کنید از شما درغ نخواهد کرد ولی اگر 
این کار را تکرار کنید یک روز به طور کامل با شما قطع ارتباط خواهند کرد و جواب 
شلام شما را هم با لنگه کفش میدهند.

لباسهای مورد علاقه این افراد معمولا لباسهای ساده با رنگ های تیره – که کمتر جلب 
توجه میکند – پلیورهای گرم ، و کاپشن های سبک بهاره می باشد که هم در فصل پاییز و 
بهار آنها را با این لباس ها میبینید و هم در زمستان . 

افرادی خود دار ، مطین (متین) ، آرام ، مفید که سعی میکنند با بزرگی و ابهت خود 
مرکز توجه دیگران باشند.



روابط کاری گروه ب)

در تجارت این دسته از افراد با هم کمتر پیش می آید که به نتیجه ای که برای آن نقشه 
کشیده بودند برسند شاید شرایطس پیش بیاید که نتیجه بهتر از پیشبینی ها باشد ولی 
اکثرا چنین نیست و نتایج بدست آمده راضی کننده نخواهند بود.

روابط کاری این افراد با افراد گروه الف به هیچ وجه توصیه نمی شود . چون شوق و 
اشتیاق آنان هیچ وقت همسان نخواهد بود .



روابط عشقی :

دو فرد از این گروه میتوانند سال ها با هم به خوبی زندگی کنند ، البته به این شرط 
که زندگی را شروع کنند ! افراد این گروه عمدتا دیر ازدواج میکنند ولی موفق خواهند 
بود .

مرد گروه ب با زن گروه الف میتوانند زوج خوبی باشند البته اگر دیر بچه دار شوند و 
یا اگر زود بچه دار شدند مرد برای بدست آوردن پول بیشتر برای اداره زندگی اظافه 
کاری کند ! توضیح آنچه گفته شد بسیار طولانی است و در حد و نیاز این طالع بینی نیست 
. اگر یکی از دو شرطی که برای موفقیت این زوج – در رابطه با بچه- گفته شد رعایت 
نشود ، طرفین باید تعقل و تفکر بیشتری را برای نگه داشتن زندگی خود به خرج دهند.



زن گروه ب با مرد گروه الف نیز میتوانند زندگی موفقی داشته باشند ، یک زندگی ایده 
آل ، آرام ، که می تواند حسادت خیلی ها را بر انگیزد ، ولی به آن خوبی که از بیرون 
دیده میشود نیست .







گروه ج)

این گروه افرادی هستند که بیشتر سهمیه بنزین خود را در یک سوم پایانی دوره مصرف 
میکنند.

این افراد که بیشتر متولدین شهریور و مهر را می توان در این گروه جای داد ، به هیچ 
وجه فزول نیستند ، و نباید حرکت های متهورانه ای از این گونه افراد انتظار داشت . 
اگر از ایشان در خواست کنید که کارت سوختشان را در اختیار شما قرار دهند بی وقفه 
این کار را انجام میدهند ولی به هیچ وجه از کار خود و در خواست شما رضایت نخواهند 
داشت . شاید در آخر دوره سهمیه بندی در صورت اضافه آمد سهمیه بنزینشان این کار شما 
را فراموش کنند ولی سعی کنید حد خود را نگه دارید و این کار را نکنید.



روابط کاری گروه ج)

اگر شریکی از گروه ج دارید به راحتی به او اعتماد کنید و منابع را در اختیار او 
قرار دهید آنها را حدر نمیدهد.

ولی خودتان برای شرکت در مناقصه ها بروید .

اگر برای چنین فردی کار میکنید خواهید دید که برای خرید آهن آلات و اشیاء قابل لمس 
بسیار راحت تر از نرم افزار و اشیاء غیر قابل لمس پول میدهند پول دادن بابت چیزی که 
نمی بینند برایشان غیر قابل تحمل است پس اگر قرار است برای چنین فردی نرم افزاری 
تهیه کنید ،تا پول فاز قبلی را نگرفتید فاز بعدی را شروع نکنید که از کیسه یتان 
خواهد رفت ...



روابط عشقی :

بیشتر با عقل عاشق میشوند تا با دل ، در سن بالا ازدواج میکنند و بنیان خانواده ی 
خود را محکم پایه ریزی میکنند. پدر خوبی نیست ولی فرزندان بسیار خوبی خواهد داشت ، 
زیرا آنها را لوس نمیکند و همین باعث می شود که او را دوست بدارند ، این قانون 
طبیعت است ! 

ازدواج دو فرد از این گروه می تواند آغاز یک سلسله ی فامیلی قوی باشد .

رابطه ی افراد گروه ج با گروه ب :

در مورد رابطه ی افراد گروه ج با افراد گروه ب چیز خاصی نمیتوان گفت آغاز زندگی 
ایشان با تفاهم خواهد بود و با اندگی گذشت که خودشان هم متوجه آن نمی شوند زندگی 
معمولی را دنبال خواهد کرد . احتمال جدا شدن آنها کم است ولی وجود دارد ولی حتی پس 
از طلاق هم با هم دوست خواهند ماند .

رابطه ی افراد گروه ج با گروه الف :

اگر قرار بر ازدواج است ، وجود دوران نامزدی برای چنین رابطه ای بسیار مهم است و به 
شدت توصیه میشود که حد اقل چند ماه را به صورت نامزد در کنار هم باشند.

فرد گروه الف می تواند به این ارتباط گرمی دهد ولی با سردی فرد گروه ج بر خورد 
میکند . این میتواند بسیار خطر ناک باشد و جدایی زودرس را وعده دهد ! و وای بر روزی 
که فرد گروه ج متولد ماه شهریور و یال بز باشد. اگر فرد گروه ج متولد ماه مهر و سال 
مار باشد اندکی این رابطه وضع بهتری پیدا میکند ولی باز هم رابطه ی محکمی نخواهد 
بود.





گروه (د)

این گروه افرادی هستند که آنقدر سهمیه خود را مصرف نمیکنند تا آخر دوره همه آن 
میسوزد . در مورد این افراد فقط میتوان گفت که باید از ایشان دوری کرد. هیچ گاه 
مامور خرید را چنین فردی قرار ندهید زیرا همیشه ناراضی خواهدی بود. 

البته احتمال دارد نگذارند که سهمیه سوختشان بسوزد و آن را بفروشند که این نیز 
بسیار ناشایست است !






گروه (ه)

این گروه را افرادی تشکیل میدهند که به طور متناسب در کل طول دوره و بنا بر نیاز 
خود سهمیه سوخت خود را مصرف میکنند و از استرس های بیجا بدورند و بدون ترس و واهمه 
از آنچه پیش خواهد آمد زندگی خواهند کرد. هر گونه ارتباط با این گونه افراد شدیدا 
توصیه میشود.

آنچه در مورد افراد این گروه بیش از همه جالب توجه است این است که به شدت کمیاب و 
غیر قابل دسترس هستند در بین جمعیت میلیونی تهران تعدادی انگشت شمار بیش دیده نشده 
اند ...

 

چهارشنبه 7 11 1388 20:24
 1. نام خانوادگی بچه هایتان تابع
 نام خانوادگی شما است.

 2 .مدت زمان مکالمه ی تلفنی شما حد
 اکثر 30 ثانیه است.

 3.برای یک مسافرت یک هفته ای تنها
 یک ساک کوچک دستی نیاز دارید.

 ۴.در تمام شیشه های مربا و ترشی را
 خودتان باز می کنید.

 5..دوستان شما توجهی به کاهش یا
 افزایش وزن شما ندارند.

 6.جنسیت شما در موقع استخدام مطرح
 نیست.

 7.لازم نیست کیفی پر از وسایل بی
 استفاده را همه جا به دنبالتان
 بکشید.

 8.ظرف مدت 10دقیقه میتوانید حمام
 کنید و برای رفتن به مهمانی آماده
 شوید.
 

 9.همکارانتان نمی توانند اشک شما
 را در بیاورند.

 10.اگر در 34 سالگی هنوز مجردید 
 احدی به شما ایراد نمی گیرد.

 11.رنگ اجزای صورت شما در هر صورت
 طبیعی است.

 12.با یک دسته گل می توانید بسیاری
 از مشکلات احتمالی را حل کنید.

 13.وقتی مهمان به خانه ی شما می آید
 لازم نیست اتاق را مرتب کنید..

 14.بدون هدیه میتوانید به دیدن
 تمام دوستان و آشنایان بروید.

 1۵.می توانید آرزوی هر پست و مقامی
 را داشته باشید.  

 16.حداقل 20 راه برای باز کردن در هر
 بطری نوشابه ی داخلی یا
 خارجی بلد هستید.
 

 17.ضرورتی ندارد روز تولد
 دوستانتان را به خاطر داشته باشید.

 18.در تقسیم ارث سهم بیشتری می
 برید.

 19.احتمال مدیر شدنتان زیاد است.

 20.می توانید چند زن داشته
 باشید.(احتیاط! معلوم نیست خوشبخت
 شوید)
چهارشنبه 7 11 1388 20:2

 1- نام هر گل زیبایی که در طبیعت
 است روی شما می گذارند.

 ۲- به راحتی و با اعتماد به نفس هر
 وقت که لازم بود گریه می کنید و غم
 و غصه هایتان را در دل جمع نمی کنید
 تا سکته کنید.

 ۳- آن قدر حرف برای گفتن دارید که
 هرگز کم نمی آورید.

 4- عشق و هنر ابداع شماست.

 5- زیبایی مخصوص شماست.

 6- همیشه جوانتر از سنتان هستید و
 هیچکس نمی داند شما چند ساله اید.
 

 7- بهشت زیر پای شماست.

 8- همیشه تمیز و نظیف هستید.

 9- همیشه مقداری پول برای روز
 مبادا دارید که جز خودتان هیچ کس
 از جای آن خبر ندارد.

 10- مجبور نیستید خانه به خانه
 بروید و خواستگاری کنید مثل خانم
 ها در خانه می نشینید تا دیگران با
 کلی منت و خواهش و التماس و گل و
 هدیه .......

 11- حق تقدم با شماست.

 12- هرگز از فرط خشم نعره نمی کشید و
 کبود نمی شوید و خون به پا نمی
 کنید.

 13- ضعیف کش نیستید و دق و دلی رئیس
 اداره تان را در خانه خالی نمی
 کنید.

 14- نصف بیشتر از صندلی های دانشگاه
 را شما تصاحب کرده اید.
 


 15- به‌ جزئیات‌ زندگی‌ و
 رفتاری‌ با دقت‌ نگاه‌ می‌کنید
 و آنها را در حافظه‌ خود جای‌
 می‌دهید.

 16- درصد کارکنان زن نسبت به کل
 کارکنان در حال افزایش مستمر است.

 17- میانگین عمرتان بیشتر از
 آقایان است.

 18- موفقیت مردان مرهون زحمات شما
 است.

 19- مردان از دامن شما به معراج می
 روند.

 20- حرف آخر را شما می زنید.

 

چهارشنبه 7 11 1388 19:53

شنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم ''فال قهوه روسی یخ زده'' بگیریم. میگن خیلی جالبه، همه چی رو درست میگه به خواهر شوهر نازی گفته ''شوهرت واست یه انگشتر می خره'' خیلی جالبه نه؟ سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!

یکشنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم کلاسهای "روش خود اتکایی بر اعتماد به نفس" ثبت نام کنیم. هم خیلی جالبه هم اثرات خیلی خوبی در زندگی زناشویی داره. تا برگردم دیر شده، سر راه یه چیزی بگیر بیار!

دوشنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم شوی "ظروف عتیقه". می گن خیلی جالبه. ممکنه طول بکشه. سر راه از بیرون یه چیزی بگیر و بیار!

سه شنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز من و نازی قراره با هم بریم برای لباس مامانم که می خواد برای عروسی خواهر نازی بدوزه دگمه بخریم. تو که می دونی فامیل مامانم اینا چقدر روی دگمه حساسند! ممکنه طول بکشه، سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!

چهارشنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم برای کلاس "بدن سازی" و "آموزش ترومپت" ثبت نام کنیم. همسایه نازی رفته میگه خیلی جالبه. ترومپت هم که میگن خیلی کلاس داره مگه نه؟ ممکنه طول بکشه چون جلسه اوله. سر راه یه چیزی بگیر بیار!

پنج شنبه
مرد: عزیزم! امروز ناهار چی داریم؟
زن: ببین امروز قراره من و نازی بریم خونه همسایه خاله نازی که تازه از کانادا اومده. می خوایم شرایط اقامت رو ازش بپرسیم. من واقعاً از این زندگی ''خسته '' شدم! چیه همش مثل کلفتها کنج خونه! به هر حال چون ممکنه طول بکشه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!

جمعه
مرد: عزیزم! امروز چی ناهار داریم؟
زن: ببینم تو واقعاً خجالت نمی کشی؟ یعنی من یه روز تعطیل هم حق استراحت ندارم؟ واقعاً نمی دونم به شما مردای ایرونی چی باید گفت! نه! واقعاً این خیلی توقع بزرگیه که انتظار داشته باشم فقط هفته ای یه بارشوهرم من رو برای ناهار بیرون ببره؟!

 

دسته ها : طنز
چهارشنبه 7 11 1388 15:44
آنکس که به دست وام دارد

در بورس دو صد سهام دارد

اوقات فراغتش زیاد است

ده دیش به پشت بام دارد

همواره سری درون سایتِ

سه نقطه و دات کام دارد!

بر دیدن فیلم‌های سیما

البته هم التزام دارد

گه محو جوانی زلیخاست

گه کف به لب از قطام دارد!

ویلای فراخ! در لواسان

که مرغ و خروس و دام دارد

کابینت MDF ندارد

اما سند بنام دارد

آنجا همه روزه با نگارَش 

دیم دارم دارادام دارام دارد

ده مدرک دکترا و ارشد

از کالج داش غلام! دارد

از بس‌که لیاقتش زیاد است

چندین پُست و مقام دارد

حاجت به بیان نباشد البت

کاین پست علَی‌الدوام دارد

خسته شده بسکه رفته عُمره

 عزم سفر سیام دارد

خود از اثرات اسکناس است 

گر حرمت و احترام دارد

نه لنگی عواید حلال است

نه وحشتی از حرام دارد

این شخص شخیص اگرچه طشتی

افتاده ز روی بام دارد

با این همه باز اعتباری

در قاطبه نظام دارد

از خیل خواص بودنش را

از صدقه سر عوام دارد

از لطف خدا به اهل فقر است 

این ملک اگر قوام دارد

خوانندۀ خوب حال کردی

شعرم چقدَر پیام دارد؟!
دسته ها : طنز
چهارشنبه 7 11 1388 15:37
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی .


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری است.


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته شده .


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن ها تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی .


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدائی به سرانجام رسانی .


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است .


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه یخ بستن وجود آدم ها و بستن چشمها است.
چهارشنبه 7 11 1388 15:19



1 - دیوکس ( دیااکو ) :

تاریخ تولد : 750 قبل از میلاد
تاریخ درگذشت : 675 قبل از میلاد

بیوگرافی : هرودوت تاریخ نویس یونانی می گوید : دیااکو پسر فرورتیش چنان آوازه ای 
در حسن دادخواهی داشت که ابتدا اهالی روستایی که در آ» زندگی می کردند و سپس همه 
افراد قبیله اش برای رفع دعواهایشان ؛ به او مراجعه می کردند . وی چون قدرت خویش را 
دریافت شایعه در افکند که بخاطر بازماندن از کارهای خصوصی خود نمی تواند تمام 
اوقاتش را به داوری میان افراد صرف کند . از این رو از کار داوری کناره گرفت . به 
دنبال این اقدام دزدی و بی نظمی آغاز گردید . روئسای طوایف و قبایل ماد دور هم گرد 
آمدند که چه کنیم که دیگر داوری چون دیوکس ( دیااکو ) بر ما داوری نخواهد کرد و هر 
روز دزدان و غارتگران بر ما هجوم می آورند و از مجازات عمل نمی ترسند ؛ پس از شوری 
که کردند به این نتیجه رسیدند که از دیوکس ( دیااکو ) بخواهند تا به عنوان شاه (((( 
قبلش خودم فکر کنم به عنوان قاضی مواجب بگیر البته این نظر خودمه چون عقلانی تره 
!!! شایدم یه راست به عنوان شاه ))) به آنها حکومت کند و جلو این دزدان و غارتگران 
را بگیرد پس به منزل وی رفته و تقاضایشان را با او در میان گذاردند . دیوکس هم که 
دقیقا همین انتظار را داشت گفت من برای قبول این کار چند شرط دارم که باید عملی 
کنید . اول اینکه برایم قصری بسازید و برایم سربازانی محیا سازید تا از من حمایت و 
پاسداری کنند . این شروط را روسای قبایل قبول کردند و دیوکس ( دیااکو )‌ از این 
تاریخ به بعد شاه مادها شد . اولین اقدام شاه جدید فراهم آوردن نگهبانانی برای خود 
و سپس ساختن پایتخت بود . وی برای این منظور همدان را که یونانی ها اکباتانه 
میگویند جهت پایتخت برگزید . البته دیوکس ( دیااکو‌ ) از قرار معلوم این شهر را بنا 
نکرد زیرا این شهر در کتیبه تیگلات پلسر اول تخت عنوان امدانه ذکر شده است . اما 
پادشاه ماد بر جمعیت آن افزود ؛ نام هگمتانه به معنی جای اجتماع می باشد و ظاهرا 
بدان اشاره دارد که طوایف مادی که در گذشته پراکنده بودند ؛ به گونه ای متراکم در 
آنجا جمع شدند . شهر جدید احتمالا از روی نمونه شهرهای جلگه ای بنا گردید . این شهر 
بر روی تپه ای ساخته شده و هفت دیوار تو در تو داشت که دیوارهای درونی به ترتیب 
مشرف بر دیوارهای بیرونی بودند ؛ بطوری که درونی ترین دیوار از بقیه دیوارها بلند 
تر بود . قصر پادشاه که خزاین او در آنجا نگهداری می شد ؛ درون هفتمین دیوار واقع 
شده بود . این دیوار کهدرونی ترین دیوار هفتگانه به شمار می رفت ؛ کنگره های زرگون 
داشت و حال آنکه دیوارهای دیگر مانند برج بیروس نیمرود رنگهای روشن داشتند . این 
کنگره ها و بویژه رنگ های آن در نزد بابلیان نمادهای خورشید و ماه و سیارات بودند 
اما در نزد مادها این گونه رنگ آمیزی صرفا وام گیری هنری بوده . دیوکس ( دیااکو ) ؛ 
در این کاخ مراسمی برای بار نیز مقرر می داشت که احتمالا به تقلید از دستگاههای 
آشور بوده است . در این کاخ کسی نمی توانست با شاه روبرو شود و دادخواست ها را 
پیامگذاران به شاه می دادند . بدین منظور این آیین تشریفات وضع شده بود تا با دشوار 
کردن دسترسی به پادشاه ترس و اخترام در دل مردم القا کنند (( ببینید این دیوکس چه 
مخی بوده عقلش چقدر کار می کرده . ???? سال پیش واسه اینکه کاری کنه که مردم علیهش 
قیام نکنند و هر کسی فکر نکنه که این تا دیروز آدم عادی بود امروز هم هست نمی زاشت 
کسی ببینش که مردم فکر کنن این از اون آدم های مهمه و ما آدم عادی هستیم پس حرف اون 
درسته خدایی دمش گرم به این می گن مغزه متفکر )) . دیوکس ( دیااکو ) در مدت پنجاه و 
سه سال پادشاهی ( ??? - ??? ق . م ) فرصت آن را داشت که قبایل ماد را که تا آن زمان 
پراکنده بودند متحد سازد و به ملیت واحدی مبدل کند . اگر او همان دیااکویی نباشد که 
در کتیبه های آشوری از آن نام رفته لا اقل این خوش اقبالی را داشته که آشوریان به 
وی نپرداختند ( نجنگیدن ) زیرا سناخریب در جنگ بابل و ایلام ( سوزیانا )‌ آن قدر 
گرفتار بودند که دیگر مجال اندیشیدن به کوههای بلند و صعب العبور کردستان را 
نداشتند و تنها خطری که از جانب آشور ؛ مادها را تهدید می کرد ؛ اعزام نیروی آشوری 
یه اللیپی یعنی کرمانشاه کنونی بوده است . بقیه نقاط کشور همچنان در سکون و آرامش 
بود و خراجش را به صورتی منظم می پرداخت بطوری که آشوریان هیچ بهانه ای برای مداخله 
نیافتند .

=========================

2 - کیاکسار یا هوخشتره :

تاریخ تولد : 655 قبل از میلاد
تاریخ درگذشت : 585 قبل از میلاد

بیوگرافی : نام هووخشتره به صورتهای کیاکسار ، کیاکزار ، کواکسارس و سیاکزار نیز 
ظبط شده است ، وی پسر خشثریت بوده است .آغاز سلطنت رسمی هوخشتره پس از سال 625 قبل 
از میلاد بوده است ، هوخشتره در همین سال به کین خواهی پدرش از آشور به آنجا تاخت 
اما مورد مقاومت سکاها به فرماندهی مادیس که متحد آشور بودند ، واقع گردید ، 
سرانجام روزی هوخشتره و گروهی از مادها جمع زیادی از سکاها را به میهمانی دعوت 
کردند و چون همه را مست کردند ، همه ایشان را به قتل رساندند ، و بدینگونه مادها 
توانستند قدرت از دست رفته خود را باز یابند ، به روایت هرودوت هوخشتره توانست سپاه 
را بر اساس نوع اسلحه به گروه هاای نیزه دار ، کماندار و سواره نظام تقسیم کند ، 
همین نظام بخشیدن به لشکریان توانست در جنگهای آینده ، کمک بزرگ و تعیین کننده ای 
برای او باشد آشور بانیپال حدود سال ??? ق . م درگذشت ؛ در ایام فرمانروایی جانشین 
او ساراکس ؛ بنوپلسنر ؛ جاکم بابل سربر افراشته و خود را شاه خواند . وی نخست علیه 
مهاجمان ناشناخته ای که از دهانه های دجله و فرات می آمدند لشکر کسید ؛ ولی بعلت 
ناتوانی بعدها مادی ها را به یاری خویش طلبید و در نتیجه هوخشتره به او پیوست . 
نینوا در محاصره افتاد و هنگامی که پادشاه آشور مقاومت را بیهوده دید ؛ خرمنی از 
آتش برافروخت ؛ خود و خانواده اش را در آن افکند و به هلاکت رساند . در نتیجه در 
سال ??? پیش از میلاد پایتخت آشور به اشغال سپاهیان دشمن در آمد و با خاک یکسان 
گردید و چنانکه از لوح استوانه بنونید پلسر ؛ حاکم بابل بر می آید دیگر شهر ها و 
معابدی که پلسر را یاری نکرده بودند به سرنوشت پایتخت آشور گرفتار آمدند . از این 
تاریخ مادها بر بخش بزرگی از آسیای غربی فرمانروایی یافتند . بنوکد نصر ( بخت النصر 
) پسر و جانشین بنوید پلسر ؛ عقد اتحادی با آنها منعقد کرد و با ؛؛ آمی تیس ؛؛ دختر 
هوخشتره ازدواج کرد ؛ در حالیکه بابلیان دشت ها را در تصرف خویش داشتند . مادها نیز 
از فرصت استفاده نموده تمامی سرزمین ایران را به تصرف خود در آورده و بتدریج از 
یکطرف به ارمنستان و از طرف دیگر تا مرکز آسیای صغیریعنی کاپادوکیه پیش رفتند . فتح 
تمامی این مناطق برای مادها آسان تر بود ؛ زیرا کیمری ها ( سیمری ها )‌ و اسکیتها ( 
سکاها )‌ تمامی بلاد آباد و مناطق مذکور را غارت و ویران کرده بودند و پیش از آمدن 
مادها مناطق فوق چنان دستخوش هرج و مرج و بی نظمی شده بود که قدرت ایستادن در برابر 
مهاجمان خارجی را نداشت . پیشروی مادها در کنار رود هالیس ( قزل ایرماق کنونی )‌ که 
خود را با مملکت جنگجو و قدرتمند لیدی رودررو دیدند متوقف کردید . پادشاه لیدی در 
آن زمان آلیاتس نام داشت که از پادشاهان مقتدر آن زمان بشمار می رفت . البته جنگ 
میان لیدی و ماد شش سال طول کشید . و در این مدت هیچ یک از طرفین بر دیگری پیروزی 
نیافت . در سال هفتم ؛ کسوفی پدید آمد که گویند تالس میلتس فیلسوف یونانی آن را 
پیشگویی کرده بود ( ??? ق . م ) طرفین از این کسوف ترسیدند و دست از جنگ کشیدند و 
پس از گفتگویی چند و میانجی گری پادشاه بابل بین دو طرف صلح برقرار شد و رودخانه 
هالیس ؛ مرز بین دو دولت تعیین شد . یکسال بعد از انعقاد قرارداد با دولت لیدی 
هوخشتره در گذشت ( ??? ق . م )‌ او می بایست شخصیتی پر توان و قدرتمند و همچنین 
سازماندهی برجسته بوده باشد ؛ زیرا ماد را که مغلوب آشوریان و سکاها بود ؛ به چنان 
پایگاهی رساند که بر هر دو دست یافته ؛ سکاها را از قلمرو خود بیرون و نینوا را فتح 
کرد و نیمی از آسیای صغیر را به تصرف خود در آورد هرودوت می گوید که هوخشتره ؛ هسته 
های جداگانه ای از تیر اندازان و سواران را که در گذشته همه با هم می جنگیدند تشکیل 
داد . هوخشتره در سال 585 قبل از میلاد پس از صلح با لیدی درگذشت.

=========================

3 - فرورتیس ( فرااورت ) :

تاریخ درگذشت : 653 قبل از میلاد
محل دفن : به حدس کامرون در یکی از گور دخمه های کنار جاده اصلی ایران - بابل نزدیک 
بیستون

بیوگرافی : پس از دیوکس ( دیااکو ) پسرش فرورتیس که نام نیای خود را داشت به تخت 
پادشاهی نشست . او با پرداخت منظم خراج به دولت آشور که در آن هنگام آشور بانیپال 
پادشاه آن بود . سیاست پدر را که حفظ مناسب حسنه با آشور بود ادامه داد و نیز مانند 
پدر به فتح و جذب دیگر قبایل ماد که در فلات ایران مستقر شده بودند پرداخت . مادها 
در این راه ولایت پارس را که با سکنه آن خویشاوند بودند متصرف شدند . آنها که با 
این پیروزیها شجاع و دلیر شده بودند کوشیدند تا یوغ بندگی را از گردن خویش بردارند 
و در رسیدن به این هدف به آشور حمله بردند ؛ اما سپاهیان کار آزموده آشوری که سر 
انجام دولت ایلام را مغلوب و مطیع کرده بودند و از انضباط شدیدی برخوردار بودند و 
نیز با جنگ افزار بزرگ می شدند ؛ برای مادهای مشهور و جسور ؛ بسیار خطرناک بشمار می 
رفتند . در نتیجه سعی مادها ثمر بخش نبوده و عاقبت در برابر دشمن شکست خوردند و 
فرورتیس ( فرااورت ) ؛ پس از بیست و دو سال پادشاهی به هلاکت رسید و بیشتر سپاهیانش 
نابود گردیدند . پس از کشته شدن فرورتیس ؛ هوخشتره ( کیاکسار ) که مدیری قابل و 
سرداری فاتح بود به پادشاهی رسید . شکستی که به قیمت جان فرااورت ( فرورتیس ) تمام 
شده بود به او آموخت سربازانی که روسای زمین دار جمع می کنند هرگز از عهده سپاهیان 
منظم بر نمی آیند ؛ از این رو بر آن شد تا سپاهی از روی نمونه سپاه آشور تشکیل دهد 
؛ پیادگانی که هر یک به کمان و شمشیر و یک یا دو زوبین مسلح بودند و سوارانی که در 
سایه پرورش اسب که در میان مادها رایج بود ؛ پیش از سواره نظام دشمن بودند . 
لشکریانی که به تیر و کمان مسلح بودند که در همه شرایط ؛ در حمله و عقب نشینی بسوی 
دشمن تیراندازی کنند .

=========================

4 - آستییاگ یا ایخ توویگو :




تاریخ درگذشت : 550 قبل از میلاد

بیوگرافی : جانشین کیاکسار ( هوخشتره ) در مدت ?? سال سلطنت خود از یک طرف به سیاست 
جهانگشایی را دنبال کرده و از سوی دیگر به سر و سامان دادن وضع داخلی کشور پرداخت . 
او چون بنا به قرارداد صلحی که پدرش با پادشاه لیدی بسته بود نمی توانست به آسیای 
صغیر دست یابد سپاهیان خوذ را برای فتح بین النهرین و شمال سوریه گسیل داشت . حکومت 
آستییاگ در تاریخ ماد دوران اوج مادها را نشان میدهد . در زمان حکومت این پادشاه 
قلمرو مادها در شرق به نواحی مرکزی فلات ایران در غرب به رود هالیس و در جنوب تا 
خلیج فارس گسترش یافته بود . آستییاگ در طول حکومت خود کوشش کرد تا از قدرت نامحدود 
اشراف بکتهد روی همین اصل با آنها به گونه ای خودکامه رفتار می کرد و در عین حال 
قدرت روحانیون ( مغ ها ) رو به فزونی می رفت . در چنین شرایطی قسمتی از اشراف ماد 
به رهبری یکی از خویشاوندان شاه و فرمانده ارتش به نام گارپاگا تماس هایی با شاه 
پارس یعنی کورش دوم برقرار کردند و به این ترتیب کورش علیه پادشاه ماد به پا خواست 
.سه سال پس از این قیام به سال ??? قبل از میلاد هنگامیکه آستییاگ به پارس لشکر می 
کشید ارتش تحت فرمان او علیه پادشاه ماد شوریده او را دستگیر کرده و به کورش تسلیم 
کردند این مطلب را یک تاریخ نگار بابلی گفته اما بنا بگفته هرودوت فقط قسمتی از 
ارتش ماد که جزو توطیه کنندگان نبودند بسختی با پارس ها جنگیدند و دیگران آشکارا به 
آنها پیوستند . بهر حال کورش دوم پادشاه هخامنشی در این نبرد پیروز شده و دولت 
هخامنشی جایگزین مادها شده .

** هخامنشیان **



1 - کورش کبیر :

تاریخ تولد : 576 قبل از میلاد
تاریخ درگذشت : 529 قبل از میلاد
محل دفن : پاسارگاد - فارس
بیوگرافی : کوروش دوم، معروف به کوروش بزرگ، (??? - ???) شاه پارسی, به‌خاطر 
جنگجویی و بخشندگی‌اش شناخته شده‌است. کوروش نخستین شاه ایران و بنیان‌گذار دوره‌ی 
شاهنشاهی ایرانیان می باشد. واژه کوروش یعنی "خورشیدوار". کور یعنی "خورشید" و وش 
یعنی "مانند". پاسارگاد: «اى رهگذر هر که هستى و از هر کجا که بیایى مى دانم 
سرانجام روزى بر این مکان گذر خواهى کرد. این منم، کوروش، شاه بزرگ، شاه چهارگوشه 
جهان، شاه سرزمین ها، برخاک اندکى که مرا در برگرفته رشک مبر، مرا بگذار و بگذر.» 
تبار کوروش از جانب پدرش به پارس‌ها می رسد که برای چند نسل بر انشان, در جنوب غربی 
ایران, حکومت کرده بودند. کوروش درباره خاندانش بر سنگ استوانه شکلی محل حکومت آن‌ها 
را نقش کرده است. بنیاد‌گذار دودمان هخامنشی, شاه هخامنش انشان بوده که در حدود ???می‌زیسته 
است. پس از مرگ او, تسپس انشان به حکومت رسید. تسپس نیز پس از مرگش توسط دو نفر از 
پسرانش کوروش اول انشان و آریارمنس فارس در پادشاهی دنبال شد. سپس، پسران هر کدام, 
به ترتیب کمبوجیه اول انشان و آرسامس فارس, بعد از آن‌ها حکومت کردند. کمبوجیه اول 
با شاهدخت ماندانا دختر آژدهاک پادشاه قبیله ماد و دختر شاه آرینیس لیدیه, ازدواج 
کرد و کوروش نتیجه این ازدواج بود. تاریخ نویسان باستانی از قبیل هردوت, گزنفون, و 
کتزیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را 
به شرح خاصی نقل کرده‌اند, اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند, 
بیشتر شبیه افسانه می باشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و پرسی 
سایکس, و حسن پیرنیا شرح چگونگی زایش کوروش را از هردوت برگرفته‌اند. بنا به نوشته 
هردوت, آژدهاک شبی خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که همدان و کشور ماد و 
تمام سرزمین آسیا را غرق کرد. آژدهاک تعبیر خواب خویش را از مغ‌ها پرسش کرد. آنها 
گفتند از او فرزندی پدید خواهد آمد که بر ماد غلبه خواهد کرد. این موضوع سبب شد که 
آژدهاک تصمیم بگیرد دخترش را به بزرگان ماد ندهد, زیرا می ترسید که دامادش مدعی 
خطرناکی برای تخت و تاج او بشود. بنابر این آژدهاک دختر خود را به کمبوجیه اول به 
زناشویی داد. ماندانا پس از ازدواج با کمبوجیه باردار شد و شاه این بار خواب دید که 
از شکم دخترش تاکی رویید که شاخ و برگهای آن تمام آسیا را پوشانید. پادشاه ماد، این 
بار هم از مغ ها تعبیر خوابش را خواست و آنها اظهار داشتند، تعبیر خوابش آن است که 
از دخترش ماندان فرزندی بوجود خواهد آمد که بر آسیا چیره خواهد شد. آژدهاک بمراتب 
بیش از خواب اولش به هراس افتاد و از این رو دخترش را به حضور طلبید. دخترش به 
همدان نزد وی آمد. پادشاه ماد بر اساس خوابهایی که دیده بود از فرزند دخترش سخت 
وحشت داشت، پس زاده‌ی دخترش را به یکی از بستگانش هارپاگ، که در ضمن وزیر و 
سپهسالار او نیز بود، سپرد و دستور داد که کوروش را نابود کند. هارپاگ طفل را به 
خانه آورد و ماجرا را با همسرش در میان گذاشت. در پاسخ به پرسش همسرش راجع به 
سرنوشت کوروش، هارپاگ پاسخ داد وی دست به چنین جنایتی نخواهد آلود, چون یکم کودک با 
او خوشایند است. دوم چون شاه فرزندان زیاد ندارد دخترش ممکن است جانشین او گردد, در 
این صورت معلوم است شهبانو با کشنده فرزندش مدارا نخواهد کرد. پس کوروش را به یکی 
از چوپان‌های شاه به‌ نام میترادات (مهرداد) داد و از از خواست که وی را به دستور 
شاه به کوهی در میان جنگل رها کند تا طعمه‌ی ددان گردد. چوپان کودک را به خانه برد. 
وقتی همسر چوپان به نام سپاکو از موضوع با خبر شد, با ناله و زاری به شوهرش اصرار 
ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او, فرزند خود را که تازه زاییده و مرده 
بدنیا آمده بود, در جنگل رها سازد. میترادات شهامت این کار را نداشت, ولی در پایان 
نظر همسرش را پذیرفت. پس جسد مرده فرزندش را به ماموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی 
کوروش را به گردن گرفت. روزی کوروش که به پسر چوپان معروف بود, با گروهی از فرزندان 
امیرزادگان بازی می کرد. آنها قرار گذاشتند یک نفر را از میان خود به نام شاه تعیین 
کنند و کوروش را برای این کار برگزیدند. کوروش همبازیهای خود را به دسته‌های مختلف 
بخش کرد و برای هر یک وظیفه‌ای تعیین نمود و دستور داد پسر آرتم بارس را که از 
شاهزادگان و سالاران درجه اول پادشاه بود و از وی فرمانبرداری نکرده بود تنبیه کنند. 
پس از پایان ماجرای, فرزند آرتم بارس به پدر شکایت برد که پسر یک چوپان دستور داده 
است وی را تنبیه کنند. پدرش او را نزد آژدهاک برد و دادخواهی کرد که فرزند یک چوپان 
پسر او را تنبیه و بدنش را مضروب کرده است. شاه چوپان و کوروش را احضار کرد و از 
کوروش سوال کرد: "تو چگونه جرأت کردی با فرزند کسی که بعد از من دارای بزرگترین 
مقام کشوری است, چنین کنی؟" کوروش پاسخ داد: "در این باره حق با من است, زیرا همه 
آن‌ها مرا به پادشاهی برگزیده بودند و چون او از من فرمانبرداری نکرد, من دستور 
تنبیه او را دادم, حال اگر شایسته مجازات می باشم, اختیار با توست." آژدهاک از 
دلاوری کوروش و شباهت وی با خودش به اندیشه افتاد. در ضمن بیاد آورد, مدت زمانی که 
از رویداد رها کردن طفل دخترش به کوه می گذرد با سن این کودک برابری می کند. لذا 
آرتم بارس را قانع کرد که در این باره دستور لازم را صادر خواهد کرد و او را مرخص 
کرد. سپس از چوپان درباره هویت طفل مذکور پرسشهایی به عمل آورد. چوپان پاسخ داد: "این 
طفل فرزند من است و مادرش نیز زنده است." اما شاه نتوانست گفته چوپان را قبول کند و 
دستور داد زیر شکنجه واقعیت امر را از وی جویا شوند. چوپان در زیر شکنجه وادار به 
اعتراف شد و حقیقت امر را برای آژدهاک آشکار کرد و با زاری از او بخشش خواست. سپس 
آژدهاک دستور به احضار هارپاگ داد و چون او چوپان را در حضور پادشاه دید, موضوع را 
حدس زد و در برابر پرسش آژدهاک که از او پرسید: "با طفل دخترم چه کردی و چگونه او 
را کشتی؟" پاسخ داد: "پس از آن که طفل را به خانه بردم, تصمیم گرفتم کاری کنم که هم 
دستور تو را اجرا کرده باشم و هم مرتکب قتل فرزند دخترت نشده باشم". کوروش در دربار 
کمبوجیه خو و اخلاق والای انسانی پارس‌ها و فنون جنگی و نظام پیشرفته آن‌ها را 
آموخت و با آموزش‌های سختی که سربازان پارس فرامی‌گرفتند پرورش یافت. هارپاگ بزرگان 
ماد را که از نخوت و شدت عمل شاهنشاه ناراضی بودند بر ضد آژدهاک شورانید و موفق شد, 
کوروش را وادار کند بر ضد پادشاه ماد لشکرکشی کند و او را شکست بدهد. با شکست کشور 
ماد بوسیله پارس که کشور دست نشانده و تابع آن بود, پادشاهی ?? ساله آژدهاک پادشاه 
ماد به انتها رسید, اما کوروش به آژدهاک آسیبی وارد نیاورد و او از را نزد خود نگه 
داشت. کوروش به این شیوه در ??? پادشاهی ماد و ایران را به دست گرفت و خود را 
پادشاه ایران اعلام نمود.



2 - کمبوجیه :

تاریخ درگذشت : 522 قبل از میلاد

بیوگرافی : شاهنشاهی کمبوجیه(29-37)(530-522 پیش از میلاد مسیح) کورش دو پسر داشت 
یکی کمبوجیه که بزرگتر بود( گونه ی یونانی نام وی کامبیز است) و دیگری بردیا که 
کهتر بود. کورش کمبوجیه را جانشین خود کرد و وی را پس از مرگ گئوبروو گمارده ی کورش 
در بابل ، شاه بابل کرد. همچنین بردیا را به فرمانروایی بسیاری از کشورهای ایران 
خاوری گمارد. کمبوجیه با فیدایمیا دختر هوتن، یکی از بزرگان پارسی ازدواج کرد. 
بردیا پس از برتخت نشستن، وی را به همسری خود درآورد و برپایه ی گاهنویسان یونانی 
وی کسی بود که دریافت آنکه برتخت نشسته، بردیا نیست. کمبوجیه در جنگ واپسین کورش 
بزرگ با بیابانگردان، همراه وی بوده و پس از کشته شدن کورش به عنوان جانشین وی راهی 
پارس شده است. این احتمال هست که کمبوجیه برای جلوگیری از تاخت وتاز بیابانگردان 
چند ماه نیروهای خود را درانجا نگاه داشته است. باری پس از کشته شدن کورش ،کمبوجیه 
شاهنشاه شد و بردیا همچنان فرمانروای ایران خاوری ماند. پیروزی بر مصر با آگاهی از 
درگذشت کورش، فرعون مصر پسرش پسامتیک را برای بازیابی فلسطین و سوریه با سپاه بزرگی 
به آنجا فرستاد. کمبوجیه لشکرکشی خود را پس از یک تدارک جنگی و سیاسی گسترده آغاز 
کرد.چشمه های مصری آمدن هخامنشیان را تهاجم چندین کشور نگاشته اند، هرودت نیز می 
گوید بیشتر مردم کشورهای پیرو هخامنشیان، سربازانی در لشکر وی داشتند. کمبوجیه را 
می توان بنیادگذار نیروی دریایی ایران دانست. این ناوگان، نخست از مردان و ابزاری 
پدید آمده بود که از آسیای کوچک و فنیقیه گرفته شده بود، قبرس نیز به ایران پیوست 
که در لشکرکشی به مصر کشتی هایی فرستاد. در دریای کاسپین نیز نیروی دریایی پدید آمد 
تا از تاخت و تاز مردم دشت نشین فرای دریا به سرزمین های هخامنشی جلوگیری شود که 
درینجا ساختاری ایرانی داشت. کمبوجیه خود برای جنگ با مصریان به شام لشکر کشید. در 
رویارویی دو سپاه ، کمبوجیه پیروز شد و پسامتیک به فلسطین عقب نشست. درین هنگام 
پسامتیک از درگذشت پدرش( شاید آبان سال 33 پس از برتخت نشستن کورش یا نوامبر 526) 
آگاه شد و با شتاب به مصر بازگشت. کمبوجیه به دنبال وی راهی مصر شد. باری شش ماه پس 
از درگذشت فرعون پیشین، ارتش ایران به پلوزیم، دروازه ی مصر، در دهانه ی خاوری 
دلتای نیل (اسماعیلیه ی کنونی) رسید( بهار سال 34). چنین بر می آید که دریاسالار 
مصری و گروهی روحانی انگیزه ای برای پایداری نداشته اند چرا که جنگی دریایی روی 
نداده است. هم چنین فرمانده ی مزدوران یونانی لشکر مصر بر سر اندازه ی دستمزد با 
کارگزاران مصری به هم زده به کمبوجیه پیوست. وی رازهای لشکری مصریان را برای 
ایرانیان بازگو کرد. سپاه مصر در نزدیکی پلوزیم جای گرفته بود. سپاه ایران نیز در 
همان نزدیکی اردو زد. در نبرد پی آمد که کشته ی بسیار برای هردو سوی نبرد به همراه 
داشت ارتش ایران به پیروزی رسید. هرودت که هفتاد سال پس از نبرد، آوردگاه پلوزیم را 
دیده می گوید که هنوز می توان استخوان های سربازان را در آنجا دید. پس از آن فرعون 
به ممفیس پایتخت مصر عقب نشست. کمبوجبه به پیشروی ادامه داد و در نزدیکی ممفیس اردو 
زد. کمبوجیه فرستاده ای را با یک کشتی به ممفیس فرستاده، خواهان تسلیم آن شد، ولی 
مصریان کشتی را آتش زده پیک را کشتند؛ این کار نشان می دهد که فرعون امیدوار بود که 
در پناه دیوار سپید شهر به پایداری درازمدت بپردازد. کمبوجیه به محاصره ی شهر 
پرداخت و پس از چندی به شهر درآمد و پادگانی در کاخ سپید به پاکرد. مردم شهر بی 
درنگ امان یافتند و فرعون را دستگیر کردند. هرودت می نویسد که آیین شاهنشاهان ایران 
در همه جا چنین بود که شاه شکست خورده را یا یکی از فرزندان یا نزدیکان وی را به 
فرمانروایی آنجا می گماردند، و کمبوجیه فرعون را نزد خود نگاه داشت تا فرمانروایی 
مصر را به اوبازگرداند. کمبوجیه گنجینه ی فرعون را ضبط کرد. بسیاری از اموال توقیف 
شده ی فرعون را در گنجینه ی تخت جمشید یافته اند. با فرارسیدن تابستان همه ی مصر به 
پیروی کمبوجیه درآمد. در اسناد مصری کمبوجیه بنیادگذار دودمان بیست و هفتم مصر 
برشمرده اند و برپایه ی این اسناد وی پیروزی خود را گونه ای یگانگی مشروع با مصر 
برشمرده است. مردم لیبی و تونس خود به پیروی ایران درآمدند. کمبوجیه که در صدد 
پیروزی بر همه ی آفریقای با فرهنگ بود لشکری به سوی خوربران(غرب) مصر فرستاد ولی 
این لشکر در بیابان دچار توفان شده و گم شد و هیچ گاه به مصر بازنگشت. کمبوجیه به 
همراهی بخشی از ارتش به نیمروز(جنوب) مصر رفته و پایتخت مصر بالا، تبس را نیز گرفت. 
بخشی از ارتش در راستای رود نیل به سوی نیمروز تا ژرفای افریقا پیشروی کردند . 
گاهنویسان کلاسیک از جایی به نام انبار کمبوجیه در آبشار دوم یاد کرده اند که در 
روزگار رومیان نیز به همین نام خوانده می شد. همچنین پیکی برای تبعیت نوبیا یا حبشه 
ی کنونی به آنجا فرستاده شد و از آن پس حبشیان به دولت ایران خراج می پرداختند . 
آنها در نگاره های تخت جمشید نموده شده اند که برای شاه بزرگ خوشبوکننده و عاج و 
کاپی( جانوری مانند زرافه) می آورند. هنگامی که کمبوجیه در نیمروز مصر بود، فرعون 
مصر درصدد شورش برآمد که با شکست روبرو شد و پس از آن به گفته ی هرودت و کتزیاس به 
دستور شاهنشاه خودکشی کرد. کمبوجیه یک هخامنشی به نام آریاند را به شهربانی مصر 
گماشت و خود پس از سه سال ماندن در مصر به سوی فلسطین و سوریه رفت تا از آنجا به 
ایران بازگردد. در نوشته ی گاهنویسان یونانی کمبوجیه را بدسرشت و دیوانه برشمرده 
اند( برخی برین باورند که این بدگویی ریشه در دربار فرزندان داریوش دارد) که آیین 
مصریان را گرامی نمی داشت.ولی از داده های باستان شناسی آشکار شده است که نه تنها 
رفتار وی بدین گونه نبوده ، که وی آیین های مصری را به جا آورده و دستوربازسازی 
ویرانی هایی که بر اثر جنگ پدید آمده بود را داده است. از سندهای دیوانی سال نخست 
فرمانروایی کمبوجیه در مصر برمی آید که اقتصاد کشور کم ترین آسیبی ندیده است. 
کمبوجیه به پیروی از پدر، مصریان را در انجام آیین های دینی خود آزاد گذارد و به 
فرهنگ کهن سال آنان خدشه ای وارد نیاورد. در پایان شاهنشاهی کمبوجیه، فرمانروایی 
هخامنشی همه ی پادشاهیهای جهان آن روز را در بر می گرفت و مرزهای ایران از یک سودر 
خاور، به بیابانگردان و هند می رسید و از سوی دیگر شهرهای یونانی را در همسایگی 
داشت. در روزگار داریوش شاهنشاهی هخامنشی، همه ی جهان با فرهنگ باستان را کمابیش در 
بر می گرفت.

=========================

3 - داریوش اول :

تاریخ تولد : 551 قبل از میلاد
تاریخ درگذشت : 486 قبل از میلاد
محل دفن : مرودشت فارس - نقش رستم
بیوگرافی : پس از دیوکس ( دیااکو ) پسرش فرورتیس که نام نیای خود را داشت به تخت 
پادشاهی نشست . او با پرداخت منظم خراج به دولت آشور که در آن هنگام آشور بانیپال 
پادشاه آن بود . سیاست پدر را که حفظ مناسب حسنه با آشور بود ادامه داد و نیز مانند 
پدر به فتح و جذب دیگر قبایل ماد که در فلات ایران مستقر شده بودند پرداخت . مادها 
در این راه ولایت پارس را که با سکنه آن خویشاوند بودند متصرف شدند . آنها که با 
این پیروزیها شجاع و دلیر شده بودند کوشیدند تا یوغ بندگی را از گردن خویش بردارند 
و در رسیدن به این هدف به آشور حمله بردند ؛ اما سپاهیان کار آزموده آشوری که سر 
انجام دولت ایلام را مغلوب و مطیع کرده بودند و از انضباط شدیدی برخوردار بودند و 
نیز با جنگ افزار بزرگ می شدند ؛ برای مادهای مشهور و جسور ؛ بسیار خطرناک بشمار می 
رفتند . در نتیجه سعی مادها ثمر بخش نبوده و عاقبت در برابر دشمن شکست خوردند و 
فرورتیس ( فرااورت ) ؛ پس از بیست و دو سال پادشاهی به هلاکت رسید و بیشتر سپاهیانش 
نابود گردیدند . پس از کشته شدن فرورتیس ؛ هوخشتره ( کیاکسار ) که مدیری قابل و 
سرداری فاتح بود به پادشاهی رسید . شکستی که به قیمت جان فرااورت ( فرورتیس ) تمام 
شده بود به او آموخت سربازانی که روسای زمین دار جمع می کنند هرگز از عهده سپاهیان 
منظم بر نمی آیند ؛ از این رو بر آن شد تا سپاهی از روی نمونه سپاه آشور تشکیل دهد 
؛ پیادگانی که هر یک به کمان و شمشیر و یک یا دو زوبین مسلح بودند و سوارانی که در 
سایه پرورش اسب که در میان مادها رایج بود ؛ پیش از سواره نظام دشمن بودند . 
لشکریانی که به تیر و کمان مسلح بودند که در همه شرایط ؛ در حمله و عقب نشینی بسوی 
دشمن تیراندازی کنند.

 

دسته ها : بیوگرافی
چهارشنبه 7 11 1388 15:4

کودکی که آماده تولد بود، نزد خداوند رفت و از او پرسید:«می گویند فردا شما مرا به 
زمین می فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به 
آنجا بروم؟» 

خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر 
گرفته ام. او از تو نگهداری خواهد کرد.»اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود 
یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای 
شادی من کافی هستند.» 

خداوند لبخند زد «فرشته تو برایت آواز می خواند، و هر روز به تو لبخند خواهد زد . 
تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.» 

کودک ادامه داد: «من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی 
دانم؟» 

خداوند او را نوازش کرد و گفت: «فرشته تو ، زیباترین و شیرین ترین واژه هایی را که 
ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که 
چگونه صحبت کنی.» 

کودک با ناراحتی گفت: «وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ، چه کنم؟» 

اما خدا وندبرای این سئوال هم پاسخی داشت: «فرشته ات، دستهایت را درکنار هم قرار 
خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعاکنی.» 

کودک سرش رابرگرداند وپرسید: «شنیده ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می کنند. 
چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟ » 

- «فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی به قیمت جانش تمام شود.» 

کودک با نگرانی ادامه داد: «اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما 
راببینم ، ناراحت خواهم بود.» 

خدواند لبخند زد و گفت: «فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهدکرد و به تو راه 
بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گر چه من همیشه درکنار تو خواهم بود.» 

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد. کودک می دانست که باید 
به زودی سفرش را آغاز کند. 

او به آرامی یک سئوال دیگر از خداوند پرسید: «خدایا ! اگر من باید همین حالا بروم 
لطفاً نام فرشته ام را به من بگویید.» 

خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد: 

«نام فرشته ات اهمیتی ندارد. به راحتی او را مادر صدا کنی .»
دسته ها : متن و شعر زیبا
چهارشنبه 7 11 1388 15:2
1.Oprah Winfrey ارزش خالص دارایی : millions $ 1,500 سن : 52 مجرد شغل : مجری 
تلویزیونی ------------ 

2.J.K. Rowling ارزش خالص دارایی : millions $ 1,000 سن : 43 ازدواج کرده و طلاق 
گرفته تعداد فرزند : 3 شغل : نویسنده (خالق هری پاتر) ----------------- 

3.Martha Stewart ارزش خالص دارایی : millions $ 638 سن : 64 ازدواج کرده و طلاق 
گرفته تعداد فرزند : 1 شغل : طراح دکوراسیون داخلی --------------- 

Madonna .4 ارزش خالص دارایی : millions $ 325 سن : 49 متاهل تعداد فرزند : 3 شغل : 
خواننده ----------------- 

5.Celine Dion ارزش خالص دارایی : millions $ 250 سن : 38 شغل : خواننده --------------- 

6.Mariah Carey 6 ارزش خالص دارایی : millions $ 225 سن : 36 مجرد شغل : خواننده ------------------ 

7.Janet Jackson ارزش خالص دارایی : millions $ 150 سن : 40 مجرد شغل : خواننده ---------------- 

Julia Roberts .8 ارزش خالص دارایی : millions $ 140 سن : 39 متاهل تعداد فرزند : 2 
شغل : هنرپیشه ------------------- 

9.Jennifer Lopez ارزش خالص دارایی : millions $ 110 سن : 38 متاهل تعداد فرزند : 0 
شغل : هنرپیشه / خواننده ---------------- 

10.Jennifer Aniston ارزش خالص دارایی : millions $ 110 سن : 37 مجرد شغل : هنرپیشه 
سینما و تلویزیون ----------------- 

11.Mary Kate & Ashley Olsen - Olsen Twins ارزش خالص دارایی : millions $ 100 سن : 
20 هر دو مجرد شغل : هنرپیشه ----------------- 

12.Britney Spears ارزش خالص دارایی : millions $ 100 سن : 25 ازدواج کرده و طلاق 
گرفته تعداد فرزند : 2 شغل : خواننده --------------- 

13.Judith 'Judge Judy' Sheindlin ارزش خالص دارایی : millions $ 95 سن : 64 متاهل 
تعداد فرزند : 5 شغل : مجری تلویزیونی ----------- 

14.Sandra Bullock ارزش خالص دارایی : millions $ 85 سن : 42 متاهل تعداد فرزند : 0 
شغل : هنرپیشه ------------ 

15.Cameron Diaz ارزش خالص دارایی : millions $ 75 سن : 34 مجرد شغل : هنرپیشه -------------- 

16.Gisele Bundchen ارزش خالص دارایی : millions $ 70 سن : 26 مجرد شغل : مانکن و 
مدل -------------- 

17.Ellen DeGeneres ارزش خالص دارایی : millions $ 65 سن : 48 مجرد شغل : مجری 
تلویزیونی ------------------- 

18.Nicole Kidman ارزش خالص دارایی : millions $ 60 سن : 39 متاهل تعداد فرزند : 2 
شغل : هنرپیشه ------------------------ - 

19.Christina Aguilera ارزش خالص دارایی : millions $ 60 سن : 26 متاهل تعداد فرزند 
: 0 شغل : خواننده ------------------ 

20.Renee Zellweger ارزش خالص دارایی : millions $ 45 سن : 37 مجرد شغل : هنرپیشه 
متاهل تعداد فرزند : 1 شغل : خواننده .
چهارشنبه 7 11 1388 15:1
X