• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 14
زمان آخرین مطلب : 5211روز قبل
ادبی هنری

موضوع:

 

درباره حافظ

 

 

 

تصویری از تذهیبی از نسخهٔ خطی دیوان حافظ که در موزهٔ لندن نگهداری می‌شود .

 

حافظ

 

خواجه شمس‌الدّین محمّد حافظ شیرازی زاده سال ۷۲۰ هجری قمری، برابر با ۱۳۲۰ میلادی ، در شهر شیراز، درگذشته به سال ۷۸۹ هجری قمری، یکی از نامدارترین شاعران ایرانیاست. بسیاری حافظ شیرازی را بزرگترین شاعر ایرانی تمام دورانها می‌دانند. احمد شاملوشاعر معاصر ایرانی معتقد بود که حافظ بزرگترین شاعر جهان است. اشعار حافظ را غزلمی‌گویند و بن‌مایه غالب غزلیات او عشق است.

 

حافظ به همراه سعدی، فردوسی و مولانا چهار رکن اصلی شعر و ادبیات فارسی را شکل داده اند. تبحر حافظ در سرودن غزل بوده و با ترکیب اسلوب و شیوه شعرای پیشین خود سبکی را بنیان نهاده که اگر چه پیرو سبک عراقی است اما با تمایز ویژه به نام خود او شهرت دارد. برخی از حافظ پژوهان شعر او را پایه گذار سبک هندی می دانند که دارای استقلال نسبی ابیات یک غزل است (حافظ نامه، خرمشاهی). دیوان او مشتمل بر حدود 500 غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است. با این حال عمده شهرت وی در سرودن غزل است. مضامین غزلیات او عمدتاً متاثر از تالمات روحی، اعتقادات مذهبی و شخصی، اخلاق، عشق و تحت تاثیر وقایع سیاسی و حوادث اجتماعی عصر خود است.

 

حافظ به زبان عربی یعنی نگه دارنده و به کسی گفته می‌شود که بتواند قرآن را از حفظ بخواند.

 

خواجه شمس الدین محمد شیرازی  شاعر و حافظ قرآن، متخلص به حافظ و معروف به

لسان الغیب از بزرگترین شاعران غزلسرای ایران و جهان به شمار می رود.

 

شمس الدین محمد شیرازی متخلص به حافظ و ملقب به لسان الغیب یكی از پررمز و رازترین شاعران ایران و جهان است. نام پدرش بهاء الدین می باشد كه بازرگانی  می كرده و مادرش اهل كازرون شیراز بوده است. بعد از مرگ پدر،  برادران كه هر كدام بزرگتر از او بودند به سویی روانه شدند و شمس الدین با مادرش در شیراز ماند و روزگار آنها در تهیدستی می گذشت. حافظ همین كه به سن جوانی رسید در نانوایی به خمیرگیری مشغول شد تا آنكه عشق به تحصیل كمالات او را به مكتب خانه كشانید.

 

حافظ تحصیل علوم و كمالات را در زادگاه خود كسب كرد و مجالس درس علماء و فضلای بزرگ خود را كه یكی از آنها قوام الدین عبدالله بود درك نمود. وی قرآن را از حفظ بود و به همین سبب به حافظ (یعنی كسی كه قرآن را از حفظ دارد) تخلص نمود.

 

حافظ را لسان الغیب و ترجمان الاسرار نیز خوانده اند. شهرت اصلی وی بیشتر در غزلسرایی است، هر چند كه او چندین قصیده عالی و چند منظومه كوتاه و محكم و نیز رباعیات ـ قطعاتی نیز سروده است. در اشعار حافظ ردپا و ذكر شاعرانی چون فردوسی، سعدی، نظامی، ظهیر فاریابی، سلمان ساوجی، خواجوی كرمانی و كمال خجندی آمده است. تاكنون دیوان اشعاری به خط خود خواجه بدست نیامده است و شاید دلیل اصلی بسیاری از تصحیح های دیوان حافظ همین باشد.

 

مشهور است كه برای اولین بار یكی از شاگردان و یاران او، به نام محمد كلندام اشعار خواجه را گردآوری و تدوین نموده است.

 

دیوان حافظ اولین بار در سال 1791 میلادی برابر با 1169 شمسی در كلكته در 157 برگ و در قطع رحلی به چاپ رسیده است و از آن پس به دفعات در هند و پاكستان و ایران با شكلهای مختلف و تصحیح های گوناگون چاپ و منتشر گردیده است.

 

حافظ را نمی توان از سنخ شاعران تک بعدی و تک ساحتی محسوب کرد و تفکر شاعرانه اش را تنها میتوان به یک وجه خالص تفسیر و تاویل کرد.  شعر حافظ دارای ابعاد گوناگون و متنوع سرشار از راز و رمز و پرسش از حقیقت هستی است.

 

برخی از مهمترین وجوه تفکر حافظ را می توان چنین برشمرد:

 

1- نظام هستی در اندیشه حافظ همچون دیگر متفکران عرفان مدار نظام احسن است

 

2- عشق، جان و حقیقت هستی است. آدمی و پری، ملک و ملکوت طفیل هستی عشقند

 

3- تسلیم و رضا و توکل ابعاد دیگری از اندیشه و جهان بینی حافظ را تشکیل می دهد.

 

4- "ابن الوقتی" و فرزند زمان خود بودن نیز یکی دیگر از ابعاد تفکر حافظ است.

 

5- انتظار و طلب وضع موعود، از مفاهیم عمیقی است که در سراسر دیوان حافظ به صورت آشکار و پنهان وجود دارد، و ...

 

زادگاه مولانا:

 

جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذكره‌نویسان وی درهنگامی كه پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌كرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین رااز بلخ  در سال 617 هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت كوتاهی درك محضر آن عارف بزرگ را كرد.

 

چون بهاءالدین به بغدادرسیدبیش ازسه روزدرآن شهراقامت نكرد و روز چهارم بار سفر به عزم زیارت بیت‌الله‌الحرام بر بست. پس از بازگشت ازخانه خدا به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی درآن نواحی بسر برد و سپس به    ارزنجان  رفت. ملك ارزنجان آن زمان امیری ازخاندان منكوجك بودوفخرالدین بهرامشاه‌نام داشت، واو همان پادشاهی است حكیم نظامی گنجوی كتاب مخزن‌الاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قریب یكسال بود.

 

بازبه قول افلاكی، جلال‌الدین محمددرهفده سالگی ‌درشهرلارنده به‌امرپدر، گوهرخاتون دخترخواجه لالای سمرقندی را كه مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد و بهاءالدین محمد به سلطان ولد و علاءالدین محمد دو پسر مولانا از این زن تولد یافته‌اند.

 

 

 

و

 

مولانا و خانواده او

 

مولانا جلال الدین محمد مولوی  در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شد.هر چند او در اثر خود فیه مافیه اشاره به زمان پیش تری می كند ؛ یعنی در مقام شاهدی عینی از محاصره و فتح سمرقند به دست خوارزمشاه سخن می گوید .در شهر  بلخ زادگاه او بود و خانه آنها مثل یك معبد كهنه آكنده از روح ،انباشته از فرشته سر شار از تقدس بود .كودك خاندان خطیبان محمد نام داشت اما در خانه با محبت و علاقه ای آمیخته به تكریم و اعتقاد او را جلال الدین می خواندند –جلال الدین محمد .پدرش بهاء ولد كه یك خطیب بزرگ بلخ ویك واعظ و مدرس پر آوازه بود از روی دوستی و بزرگی او را ((خداوندگار)) می خواند خداوندگار برای او همه امیدها و تمام آرزوهایش را تجسم می داد .با آنكه از یك زن دیگر ـدختر قاضی شرف – پسری بزرگتر به نام حسین داشت ،به این كودك نو رسیده كه مادرش مومنه خاتون از خاندان فقیهان  وسادات سرخس بود ـ ودر خانه بی بی علوی نام داشت- به چشم دیگری می دید.خداوندگار خردسال برای بهاءولد كه در این سالها از تمام دردهای كلانسالی رنج می برد عبارت از تجسم جمیع شادیها و آرزوها بود .سایر اهل خانه هم مثل خطیب سالخورده بلخ ،به این كودك هشیار ،اندیشه ور و نرم و نزار با دیده علاقه می نگریستند .حتی خاتون مهیمنه مادربهاء ولد كه در خانه ((مامی)) خوانده می شد و زنی تند خوی،بد زبان وناسازگار بود ،در مورد این نواده خردسال نازك اندام و خوش زبان نفرت وكینه ای كه نسبت به مادر او داشت از یاد می برد. شوق پرواز در ماورای ابرها از نخستین سالهای كودكی در خاطر این كودك خاندان خطیبان شكفته بود .عروج روحانی او از همان سالهای كودكی آغاز شد –از پرواز در دنیای فرشته ها ،دنیای ارواح ،و دنیای ستاره ها كه سالهای كودكی او را گرم وشاداب و پر جاذبه می كرد . در آن سالها رؤیاهایی كه جان كودك را تا آستانه عرش خدا عروج می داد ،چشمهای كنجكاوش را در نوری وصف ناپذیر كه اندام اثیری فرشتگان را در هاله خیره كننده ای غرق می كرد می گشود .بر روی درختهای در شكوفه نشسته خانه فرشته ها را به صورت گلهای خندان می دید . در پرواز پروانه های بی آرام كه بر فراز سبزه های مواج باغچه یكدیگر را دنبال می كردند آنچه را بزرگترها در خانه به نام روح می خواندند به صورت ستاره های از آسمان چكیده می یافت .فرشته ها ،كه از ستاره ها پائین می مدند با روحها كه در اطراف خانه بودند از بام خانه به آسمان بالا می رفتند  طی روزها وشبها با نجوایی كه در گوش او   می كردند او را برای سرنوشت عالی خویش ،پرواز به آسمانها ،آماده می كردند –پرواز به سوی خدا .

 

موقعیت خانواده  و اجتماع در زمان رشد مولانا

 

-پدر مولانا بهاء ولد پسر حسین خطیبی در سال (546) یا (542)هجری قمری در بلخ خراسان آنزمان متولد شد.خانواده  ای مورد توجه خاص و عام و نه بی بهره از مال و منال و همه شرایط مهیای ساختن انسانی متعالی .كودكی را پشت سر می گذارد و در هنگامه بلوغ انواع علوم و حكم را فرا می گیرد .محمد بن حسین بهاء الدین ولد ملقب به سلطان العلما (متولد حدود 542ق/1148میا كمی دیر تر )از متكلمان الهی به نام بود . بنا به روایت نوه اش ؛شخص پیامبر (ص)این اقب را در خوابی كه همه عالمان بلخ در یك شب دیده بودند ؛به وی اعطا كرده است .بهاء الدین عارف بود و بنا بر برخی روایات ؛او از نظر روحانی به مكتب احمد غزالی (ف.520ق/1126م)وابسته است .با این حال نمی توان قضاوت كرد كه عشق لطیف عرفانی ؛ آن گونه كه احمد غزالی در سوانح خود شرح می دهد ؛چه اندازه بر بهاءالدین و از طریق او بر شكل گیری روحانی فرزندش جلال الدین تاثیر داشتهاست .اگر عقیده افلاكی در باره فتوایی بهاء الدین ولد كه: زناءالعیون النظر صحت داشته باشد ؛ مشكل است كه انتساب او به مكتب عشق عارفانه غزالی را باور كرد حال آنكه وابستگی نزدیك او به مكتب نجم الدین كبری ؛موسس طریقه كبرویه به حقیقت نزدیكتر است .بعضی مدعی شده اند كه خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابو بكر ؛خلیفه اول اسلام هستند .این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد درباره پیشینه قومی این خانواده هیچ اطلاع مسلمی در دست نیست .نیز گفته شده كه زوجه بهاءالدین ؛از خاندان خوارزمشاهیان بوده است كه در ولایات خاوری حدود سال 3-472ق/1080م حكومت خود را پایه گذاری كردند ولی این داستان را هم می توان جعلی دانست و رد كرد .او  با فردوس خاتون ازدواج می كند ،كه برخی به علت اشكال زمانی در این ازدواج شك نموده اند .

 

او برای دومین بار به گفته ای ازدواج می كند .همسر او بی بی علوی یا مومنه خاتون است كه او را از خاندان فقیهان و سادات سرخسی می دانند .

 

از این بانو ،علاو الدین محمد در سال 602 و جلال الدین محمد در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شدند.بهاء الدین از جهت معیشت در زحمت نبود خالنه اجدادی و ملك ومكنت داشت .در خانه خود در صحبت دوزن كه به هر دو عشق می ورزید ودر صحبت مادرش((مامی))و فرزندان از آسایش نسبی بر خورداربود ذكر نام الله دایم بر زبانش بود ویاد الله به ندرت از خاطرش محو می شد با طلوع مولانا برادرش حسین و خواهرانش كه به زاد از وی بزرگتر بودند در خانواده تدریجاً در سایه افتادندوبعدها در بیرون از خانواده هم نام ویاد آنها فراموش شد .جلال كه بر وفق آنچه بعدها از افواه مریدان پدرش نقل میشد ؛ از جانب پدر نژادش به ابوبكر صدیق خلیفه رسول خدا می رسید و از جانب مادر به اهل بیت پیامبر نسب میرسانید .

 

پدر مولانا:

 

پدرش محمدبن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولدبلخی وملقب به سلطان‌العلماءاست كه ازبزرگان صوفیه بود و به روایت افلاكی احمد دده در مناقب‌العارفین، سلسله او در تصوف به امام احمدغزالی می‌پیوست و مردم بلخ به وی اعتقادی بسیار داشتند و بر اثر همین اقبال مردم به او بود كه محسود و مبغوض سلطان محمد خوارزمشاه شد.

 

گویند سبب عمده وحشت خوارزمشاه ازاوآن بودكه بهاءالدین ولدهمواره برمنبربه حكیمان وفیلسوفان دشنام می‌داد و آنان را بدعت‌گذار می‌خواند.

 

گفته‌های اوبر سر منبر بر امام فخرالدین رازی كه سرآمد حكیمان آن روزگار و استاد خوارزمشاه نیز بود گران آمد و پادشاه را به دشمنی با وی برانگیخت.

 

بهاء‌الدین ولد از خصومت پادشاه خود را در خطر دیدو برای رهانیدن خویش از آن مهلكه به جلاء وطن تن در داد و سوگندخوردكه تا آن پادشاه برتخت سلطنت نشسته است بدان شهر باز نگردد. گویندهنگامیكه اوزادگاه خود شهر بلخ را ترك می‌كرد از عمر پسر كوچكش جلال‌الدین بیش از پنج سال نگذشته بود.

 

افلاكی در كتاب مناقب‌العارفین در حكایتی اشاره می‌كند كه كدورت فخر رازی با بهاءالدین ولداز سال 605 هجری آغاز شدومدت یك سال این رنجیدگی ادامه یافت و چون امام فخر رازی در سال 606 هجری از شهر بلخ مهاجرت كرده است، بنابراین‌نمی‌توان خبردخالت فخررازی رادردشمنی خوارزمشاه با بهاءالدین درست دانست. ظاهرا رنجش بهاءالدین ازخوارزمشاه تا بدان حدكه موجب مهاجرت وی از بلاد خوارزم و شهر بلخ شود مبتنی بر حقایق تاریخی نیست.

 

تنها چیزی كه موجب مهاجرت بهاءالدین ولدوبزرگانی مانند شیخ نجم‌الدین رازی به بیرون از بلاد خوارزمشاه شده است، اخباروحشت آثارقتل‌عامها و نهب و غارت و تركتازی لشكریان مغول و تاتار در بلاد شرق و ماوراءالنهر بوده است، كه مردم دوراندیشی را چون بهاءالدین به ترك شهر و دیار خود واداشته است.

 

این نظریه را اشعار سلطان ولد پسر جلال‌الدین در مثنوی ولدنامه تأیید می‌كند. چنانكه گفته است:

 

كرد از بلخ عزم سوی حجاز     زانكه شد كارگر در او آن راز

 

بود در رفتن و رسید و خبر     كه  از  آن  راز  شد  پدید  اثر

 

كرد  تاتار  قصد  آن  اقلام                  منهزم   گشت   لشكر   اسلام

 

بلخ را بستد و به رازی راز     كشت از آن قوم بیحد و بسیار

 

شهرهای بزرگ كرد خراب      هست حق را هزار گونه عقاب

 

این تنها دلیلی متقن است كه رفتن بهاءالدین از بلخ در پیش از 617 هجری كه سال هجوم لشكریان مغول و چنگیز به بلخ است بوقوع پیوست و عزیمت او از آن شهر در حوالی همان سال بوده است.

 

جوانی مولانا:

 

پس از مرگ بهاءالدین ولد، جلال‌الدین محمدكه درآن هنگام بیست و چهار سال داشت بنا به وصیت پدرش و یا به خواهش سلطان علاءالدین كیقباد بر جای پدر بر مسند ارشاد بنشست و متصدی شغل فتوی و امور شریعت گردید. یكسال بعدبرهان‌الدین محقق ترمذی كه از مریدان پدرش بود به وی پیوست. جلال‌الدین دست ارادت به وی داد و اسرار تصوف وعرفان را ازاوفرا گرفت. سپس اشارت اوبه جانب شام وحلب عزیمت كردتا در علوم ظاهر ممارست نماید. گویند كه برهان‌الدین به حلب رفت وبه تعلیم علوم ظاهر پرداخت و در مدرسه حلاویه مشغول تحصیل شد. در آن هنگام تدریس آن مدرسه بر عهده كمال‌الدین ابوالقاسم عمربن احمد معروف به ابن‌العدیم قرار داشت و چون كمال‌الدین از فقهای مذهبی حنفی بودناچاربایستی مولانا درنزد او به تحصیل فقه آن مذهب مشغول شده باشد. پس از مدتی تحصیل در حلب مولانا سفردمشق كردواز چهار تا هفت سال در آن ناحیه اقامت داشت و به اندوختن علم ودانش مشغول بودوهمه علوم‌اسلامی زمان خودرا فرا گرفت. مولانادرهمین شهربه‌خدمت شیخ محیی‌الدین محمدبن علی معروف به ابن‌العربی (560ـ638)كه ازبزرگان صوفیه اسلام وصاحب كتاب معروف فصوص‌الحكم است رسید. ظاهرا توقف مولانا در دمشق بیش از چار سال به طول نیانجامیده است، زیرا وی در هنگام مرگ برهان‌الدین محقق ترمذی كه در سال 638 روی داده در حلب حضور داشته است.

 

مولانا پس از گذراندن مدتی درحلب وشام كه گویامجموع آن به هفت سال نمی‌رسد به اقامتگاه خود، قونیه رهسپار شد. چون به‌شهرقیصریه رسیدصاحب شمس‌الدین اصفهانی‌می‌خواست كه مولانارابه خانه خودبرداماسید برهان‌الدین ترمذی كه همراه او بود نپذیرفت و گفت سنت مولای بزرگ آن بوده كه در سفرهای خود، در مدرسه منزل می‌كرده است.

 

سیدبرهان‌الدین‌درقیصریه درگذشت وصاحب شمس‌الدین اصفهانی مولاناراازاین حادثه آگاه ساخت ووی به قیصریه رفت و كتب و مرده ریگ او را بر گرفت و بعضی را به یادگار به صاحب اصفهانی داد و به قونیه باز آمد.

 

پس ازمرگ سیدبرهان‌الدین مولانا بالاستقلال برمسندارشادو تدریس بنشست و از 638 تا 642 هجری كه قریب پنج سال می‌شود به سنت پدر و نیاكان خود به تدریس علم فقه و علوم دین می‌پرداخت.

 

 

 

رحلت مولانا

 

درسال672وجودمولانا به ناتوانی گرائید ودر بستر بیماری افتاد و به تبی سوزان و لازم دچار گشت و هر چه طبیبان به مداوای او كوشیدند و اكمل‌الدین و عضنفری كه از پزشكان معروف آن روزگاربودند به معالجت او سعی كردند، سودی نبخشیدتادر روزسكشنبه پنچم ماه جمادی‌الاخر سال672 روان پاكش از قالب تن بدرآمد و جان‌به‌جان آفرین تسلیم كرد.

 

اهل قونیه ازخردوبزرگ درتشییع جنازه ‌او حاضرشدند و حتی عیسویان و یهودیان در ماتم او شیون و افغان می‌كردند. شیخ صدرالدین قونوی برمولانا نماز خواند و سپس جنازه او ا برگرفته و با تجلیل بسیار در تربت مبارك بر سر گور پدرش بهاءالدین ولد به خاك سپردند.

 

پس از وفات مولانا،علم‌الدین قیصر كه از بزرگان قونیه بود با مبلعی بالغ بر سی‌هزار درهم بر آن شد كه بنائی عظیم بر سر تربت مولانا بسازد. معین‌الدوله سلیمان پروانه كه از امیران زمان بود،او را به هشتاد هزار درهم نقد مساعدت كردوپنجاه هزاردیگربه حوالت بدو بخشید و بدین‌ترتیب تربت مبارك كه آنرا قبه خضراء گویند بنا شد و علی‌الرسم پیوسته چند مثنوی خوان و قاری بر سر قبر مولانا بودند.

 

مولانادرنزد پدرخود سلطان‌العلماء بهاءالدین ولدمدفون است واز خاندان و كسان وی بیش از پنجاه تن در آن بارگاه به خاك سپرده شده‌اند.

 

بنا به بعضی از روایات،ساحت این مقبره پیش ازآمدن بهاءالدین ولد به قونیه به نام باغ سلطان معروف بود و سلطان علاءالدین كیقباد آن موضع را به وی بخشید و سپس آنرا ارم‌باغچه می‌گفتند.

 

افلاكی در مناقب‌العارفین می‌نویسد كه:«افضل‌المتأخرین نجم‌الدین طشتی روزی در مجمع اكابر لزیفه می‌فرمودند كه در جمیع عالم سه چیز عام بوده چون به حضرت مولانا منسوب شد خاص گشت و خواص مردم مستحسن داشتند: اول‌كتاب مثنوی‌است كه هردومصراع رامثنوی می‌گفتند،دراین زمان چون‌نام مثنوی گویند عقل به بدیهه حكم می‌كند كه مثنوی مولاناست.دوم:همة علمارا مولانا می‌گفتند،درین خال چون نام مولانا می‌گویند حضرت او مفهوم می‌شود. هركورخانه‌راتربت می‌گفتند،بعدالیوم‌چون یادتربت می‌كنندوتربت می‌گویند،مرقد‌مولاناكه‌تربت است معلوم می‌شود».

 

پس از رحلت مولاناحسام‌الدین چلبی جا نشین وی گشت. چلبی یا چالابی كلمه‌ای است تركی به معنی آقا وخواجه ومولای من، واصل آن چلب یا چالاب به معنی معبود ومولاوخدااست درتركیه غالبأاین لغت عنوان بر پوست تخت نشینان وجانشینان مسندنشینی مولانا اطلاق می‌شود حسام ا لدین در683 هجری در گذشت وسلطان ولد پسر مولانا با لقب چلبی جانشین وی گشت .سلطان ولدكه مردی دانشمد وعارفی متتبع بود تشكیلات درویشان مرید پدرش را نظم‌وترتیبی تازه دادوبارگاه مولانارامركزتعلییمات آن طایفه ساخت. پس ازمرگ ودر 710 هجری پسرش اولو عارف چلبی جانشین اوشد. پس ازوی درسال720هجری برادرش شمس‌الدین امیرعالم پیشوای‌دراویش مولویه گشت .وی درسال 734 هجری در گذشت. درزمان اوخانقاه‌های فراوانی دراطراف واكناف آناطولی برای دراویش مولویه ساخته شد، وبارگاه مولانا به صورت مدرسه‌ومركزتعلیمات صوفیان‌درآمدوزیارتگاه اهل معرفت ازترك‌وعرب وعجم گردید .شمار چلبیانی كه پس ازمولانا پیاپی برتخت پوست درویشی اونشسته‌اند تا1927 به سی و دو تن میرسد .دراین این سال این بارگاه تبدیل به موزه شد وموزه مولانا نام گرفت.

 

تصاویر مقبره مولانا

 

كتابخانه‌هایی چنددر گرداگرد رواق مولانا قرار دارد كه از جمله كتابخانه دانشمند شهیر و معاصر ترك عبدالباقی گل ـ پینارلی، و دیگر كتابخانه محقق معروف ترك جناب آقای محمداندرOnder معاون نخست‌وزیر و مدیر كل اداره و سازمان فرهنگ و هنر كشور تركیه است.

 

در قرائت‌خانه مولانا (شماره 3 درنقشه) كتابهای دست‌نویس ومرقعاتی به خط خوش وجود دارد كه آنها را در جعبه آیینه‌های بلندگذارده‌اند. ازجمله نسخه‌هایی كه‌درآنجا مشاهده كردم چندنسخه مذهب به قطع‌رحلی‌مربوط به سالهای 1278، 1288، 1323، 1367،1371میلادی‌بودكه‌نسخه‌اول‌مقارن با676هجری‌درقدیمترین‌نسخ مثنوی‌كه‌به‌خط خطاطی به نام محمدبن عبدالله می‌باشد. دیگردیوان كبیرمثنوی به قطع رحلی مربوط به سال1366میلادی و دیوان سلطان ولد مربوط به سال 1323 میلادی را در آنجا مشاهده كردم.

 

دربالای مدخل حرم مولانا به خط خوش نستعلیق برروی تابلویی نوشته شده«یاحضرت مولانا».سپس بربالای مدخل رواقی كه به حرم وارد می‌شود این بیت پارسی از ملاعبدالرحمن جامی نوشته شده است:

 

كعبة العشاق آمد این مقام       هر كه ناقص آمد اینجا شد تمام

 

بردولنگه درورودی بارگاه مولانا كه از چوب ساخته شده و به سبك رومی منبت‌كاری گردیده عبارت «سلطان ولد»، و عبارت «الدعاء سلاح‌المومن»، و «الصلاة نورالمومن» نقر گردیده است.

 

در نقره‌ای:

 

ازقرائت‌خانه می‌توان ازدرنقره‌ای به بارگاه مولانا واردشد. جناحین این دربه قسمتهای چهارگوش تقسیم می‌شودواز چوب گردواست كه برروی آن روكشی از طلا و نقره كوبیده‌اند. بنا به كتیبه‌ای كه در آنجا موجود است این در به امر حسن پاشا پسر سوقولو محمدپاشا وزیر اعظم دوره عثمانی در 1599 میلادی ساخته شده است.

 

 

 

شبستان بارگاه مولانا

 

از در نقره‌ای به تالار مركزی بارگاه مولانا (شماره 5 در نقشه) وارد می‌شوند كه آنرا «حضور پیر»‌خوانند. این تالار با گنبدهایی پوشیده شده و قبور بسیاری برصفه بلندی درآن قراردارد. قبة‌الخضراء یا گنبدسبز مولانا برآن است (شماره 7 درنقشه). این گنبددرست بالای قبرمولانا قرارگرفته است. روی‌صفه درطرف چپ تالارزیرطاقدیسهایی كه محوطه رابه دوقسمت سماع‌خانه ومسجدتقسیم می‌كند، شش قبراست كه دردوردیف قراردارند. این قبورمتعلق به خراسانیان ودرویشانی است كه همراه مولانا وپدرش از بلخ به قونیه آمده‌اند. گنبدی كه بالای قبرمولانا است ازداخل مقرنس و به نام قبه كرسی یا پست قبسی (شماره 9 در نقشه) خوانده می‌شود. در سمت راست به طرف مقابر بزرگان خراسان وحسام‌الدین چلبی محرابی قراردارد به ارتفاع2 مترونیم كه برروی آن بر زمینه سیاه به خط طلایی نوشته شده: «ومن دخله كان آمنا»،ودومترپائین‌تركتیبه‌ای كوچكترازچوب به شكل محراب نهاده‌اندكه برروی‌آن نوشته شده: «شفاء‌الغلیل لقاء‌الخلیل».

 

بردیوارتربت مولانا تابلویی به خط خوش وجوددارد كه برروی آن نوشته شده: «یا حضرت نعمان‌بن ثابت رحمة‌الله» كه مقصود امام ابو حنیفه است.

 

 

 

قبة‌الحضراء

 

قبة‌الخضراء یا گنبد سبز بربالای رواق مقبره مولانا قرار گرفته است. چنانكه در پیش گفتیم بارگاه مولانا در جایی بنا شده كه سابقاقسمتی ازباغ علاءالدین كیقباد بودكه آنرا به پدرمولانا بخشید و چون بهاء‌الدین ولد را در آنجا به خاك سپردند آنرا «ارم باغچه» نامیدند. ساختمان این بارگاه بعد ازوفات مولانا آغاز شد، و در سال 1274 میلادی مطابق با 673 هجری به پایان رسید. این بنا به نقطه گورجو خاتون زن سلیمان پروانه، وامیرعلاءالدین قیصر، و سلطان ولد، و به دست معماری هنرمندبه نام بدرالدین‌تبریزی ساخته شده بودویك شبستان ویك بام‌هرمی داشت. سپس در حدود سال 1396 میلادی ابنیه دیگری بر آن افزوده شد. درزمان بایزید دوم (1481ـ1512) دیوارهای شرقی و غربی آنرا بر داشته و بناهایی بر آن افرودند و گنبد خضراء را برافراشتند. امروز این بارگاه بنایی مربع و دارای 25 مترارتفاع است. گنبد اصلی این بارگاه پوشیده از كاشیهای لاجوردی است و از آنجهت آنرا گنبد سبز یا قبة‌الخضراء نامند. این گنبد در پائین به صورت استوانه و در بالا مخروطی كثیرالضلاع است كه بر عرشه آن میله‌ای از طلاوجقه‌ای هلالی نصب كرده‌اند. این گنبد به تعداد ائمه اثنی‌عشر دارای دوازده ترك است و شباهت بسیاری به كلاه صوفیان قزلباش دارد، و ظاهرا معمار آن مردی شیعی مذهب بوده است. سه مناره در طرفین این گنبد قرار گرفته كه مناره‌های چپ متعلق به مسجد سلیمیه و مناره طرف راست به مسجد كوچك تربت مولانا است.

 

بردیوارشرقی‌زیرپنجره‌گنبدمولاناباخط‌كوفی این عبارات‌آمده است: «اعوذبالله من‌الشیطان‌الرجیم بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم نقشت‌القبة‌الخضراء فی ایام دولة‌السلطان‌المؤید بتابید الله‌المستعان بایزیدبن محمدخان علی یدالعبد الضعیف المولوی عبدالرحمن بن محمدالحلبی وانشد فی تاریخه هذین‌البیتین :

 

هر كه خدمت كرد او مخدوم شد  هر كه خود را دید او محروم شد زیر گنبد،

 

قبر مرمرین مولانا و پسرش سلطان ولد قرار دارد.

 

قبر مولانا پوشیده ازاطلس سیاهی است كه توسط‌سلطان عبدالحمید دوم در1894هدیه شده است. براین اطلس آیاتی از قرآن با مهر پادشاهی نقش گردیده و خطاط آن حسن سری بوده است. ضریح اصلی مولانا از چوب بود و درقرن شانزدهم آنرا ازآنجا برداشته وبر قبر پدرش بهاءالدین ولد قرار دادند. ضریح بلندمولاناشاهكاری ازمنبت‌كاری دوران سلجوقیان روم است و آن توسط دو هنرمند یكی به نام سلیم پسر عبدالواحد ودیگری به نام حسام‌الدین محمد پسر كنك كنده‌كاری شده و در پیشانی و پهلو و عقب ای ضریح آیاتی قرآنی و اشعاری عرفانی از مولانا آمده است .

 

 

 

منبع:

 

http://daneshnameh.roshd.ir

 

تهیه کننده:

 

امین ارجمند

 

 

يکشنبه 18/11/1388 - 13:49
آموزش و تحقيقات

 موضوع :

اعتماد به نفس

 

اعتمادبه نفس

اعتماد به نفسدیدگاهی است که به فرد اجازه میدهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشند.افراد بااعتمادبه نفس به تواناییهایشان اعتماد میکنند٬ به طور کلی حس میکنند که برزندگیشانکنترل دارند٫و باور دارند که در یک طیف منطقی قادر به انجام کارهایی که میخواهند و برنامه ریزیمیکنند هستند. داشتن اعتماد به نفس به این معنی نیست که فرد قادر به انجام همهکاری هست. افراد با اعتماد به نفس انتظارات واقع گرایانه دارند. حتی وقتی که بعضیاز انتظاراتشان برآورده نمیشود دیدگاه مثبتشان را حفظ میکنند و خودشان را قبولدارند.

آنهایی که اعتماد بهنفس کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند به مقدار زیادیبه تایید دیگران وابسته هستند. آنها معمولا از ریسک کردن اجتناب میکنند به خاطراینکه از شکست میترسند. معمولا انتظار موفق شدن ندارند. معمولا خودشان را دست کممیگیرند و اگر تشویق یا تحسین بشوند آنرا کوچک جلوه میدهند یا رد میکنند. برخلافاین افراد آدمهای با اعتماد به نفس ریسک رد شدن از طرف دیگران را قبول میکنند بهخاطر اینکه به تواناییهای خودشان اعتماد دارند. آنها خودشان را میپذیرند و این حس راندارند که باید خودشان را وفق بدهند تا پذیرفته شوند.

اعتماد به نفس الزاماخصوصیتی نیست که در همه ابعاد زندگی فرد تبلور داشته باشد. معمولا افراد در بعضیاز جنبه ها اعتماد به نفس دارند (مانند درس یا ورزش) اما در بعضی از جنبه ها اصلااعتماد به نفس ندارند(مثل تیپ و قیافه یا روابط اجتماعی).

اعتمادبه نفس در ابتدا چگونه شکل میگیرد؟

عوامل زیادی در شکلگیری اعتماد به نفس موثرند. روش و دیدگاه والدین در شکل گیری احساس فرزندان بهخودشان نقش قاطع و اساسی دارد مخصوصا در سنین پایین. وقتی که والدین پذیرش بی قیدو شرط به فرزنداشان دارند کودکان یک پی ریزی محکم برای احساسات مثبت نسبت بهخودشان دریافت میکنند. اگر یکی یا هردوی والدین انتقاد بیش از حد بکنند یا اگر بیشاز حد از فرزندانشان حمایت کنند و حرکتهای آنها را به سوی استقلال تشویق نکنند (یادر مقابلش مقاومت کنند)٬ بچه ها ممکن است به این نتیجه برسند که بیعرضه هستند یا بهقدر کافی خوب نیستند یا فرودست و درجه دو(inferior) هستند. اما اگروالدین تلاشهای کودکان برای اتکای به خود را تشویق کنند و زمانی که بچه ها اشتباهمیکنند آنها را دوست داشته باشند و قبولشان کنند کودکان هم یاد میگیرند که خودشانرا قبولداشته باشند واعتماد به نفس نتیجه طبیعی این رفتار خواهد بود.

شاید تعجب کنید کهعدم اعتماد به نفس الزاما ربطی به بیعرضه بودن ندارد. در واقع اکثر مواقع عدماعتماد به نفس نتیجه تمرکز بیش از حد بر روی خواسته های غیر واقع گرایانه یااستانداردهای اطرافیان٬ به خصوص والدین و جامعه٬ است. تاثیر دوستان بر احساسات شخص نسبت بهخودش حتی میتواند از اثر والدین و جامعه بیشتر باشد. دانشجویان در سنین دانشگاهارزشهای خانواده را دوباره ارزیابی میکنند و به همین خاطر علی الخصوص نسبت بهتاثیر دوستان و اطرافیان آسیب پذیر هستند.

فرضیاتیکه بر اعتماد به نفس اثر میگذارند

در پاسخ به تاثیراتبیرونی افراد فرضیاتی میکنند که بعضی از آنها سازنده و بعضی مضر هستند. بعضی ازفرضیاتی که بر اعتماد به نفس اثر سو دارند و روشهای جایگزین فکر کردن درباره آنهاعبارتند از:

۱. فرض: " من حتما باید همیشه علاقهیا تایید همه افراد مهم زندگیم را داشته باشم"روش جایگزین: این یک هدف کمالگرا و  غیرقابل دسترسی است. واقعگرایانه این است که استانداردها و ارزشهای فردی داشته باشیم که کاملا وابسته بهتایید دیگران نباشند.

۲. فرض:" من باید کاملا قابل(competent) و کافی باشم و بایددر همه امور مهم زندگیم موفق شوم".  روش جایگزین: این هم کمالگرایی(perfectionism) و غیرقابل دسترس استکه به این معنی است که ارزش شخصی با دستاوردهای فرد تعریف میشود. دستاورد(achievement) میتواند به رضایت شخصکمک کند اما شما را ارزشمندتر نمیکند. ارزشمند بودن یک صفت ذاتی است که همه افرادبشر دارای آن هستند.

۳. فرض:" همه گذشته من همیشه مهم استو احساسات و رفتار من را در زمان حاضر کنترل میکند".روش جایگزین: با وجود اینکه واقعیت دارد که اعتماد به نفس شما علیالخصوص در مقابل اثرات ناشی از زمان کودکی شما آسیب پذیر است اما وقتی شما بزرگ میشوید شمابر این آثار آگاهی و دید پیدا میکنید. در روال این آگاهی و دید شما میتوانید انتخابکنید که کدامیک از این اثرات را میخواهید که کماکان بر زندگیتان تاثیرداشته باشد. شما مجبور نیستید که در مقابل اتفاقات گذشته درمانده باشید.

 استراتژی برای بالابردن اعتماد به نفس

روشهای زیر ممکن استبرای غلبه بر تفکرات مخرب مفید باشند.

بر نقاط قوت تاکید کنید: برای سعی کردن به خودتان نمره مثبتبدهید. با تمرکز بر کارهایی که قادر به انجامشان هستید به خودتان برای تلاشهایتانجایزه بدهید به جای اینکه فقط بر نتیجه نهایی تمرکز کنید. اگر به جایی اینکه ازکارهایی که باید انجام بدهید شروع کنید از کارهایی که میتوانید انجامدهید شروع کنید این به شما کمک میکند تا  بتوانید در حیطهاجتناب ناپذیر محدودیتهایتان زندگی کنید.

ریسک کنید: به تجربه های جدید به عنوان فرصتهایی برای یادگیری نگاه کنیدبه جای اینکه به اتفاقی که در آن یا میبرید یا میبازید. این کار به شما کمک میکندتا با آغوش باز با اتفاقات جدید برخورد کنید و میتواند پذیرش شما را نسبت بهخودتان بالا ببرد. اگر این کار را نکنید هر فرصتی میتواند به موقعیتی برای شکستخوردن تبدیل شود و از رشد شخصیتی جلوگیری میکند.

از گفتگوی درونی (Self-talk) استفاده کنید: ازگفتگوی درونی به عنوان وسیله ای برای مقابله با فرضیات مخرب استفاده کنید. تمرینکنید تا مچ خودتان را در حین این فرضیات بگیرید. بعد به خودتان بگویید " بسکن!" و آن را با یک فرضیه منطقی تر جایگزین کنید. مثلا اگر مچ خودتان رامیگیرید که انتظار بی عیب بودن دارید به خودتان یاد آوری کنید که شما نمیتوانیدهمه کارها را بی عیب و نقص انجام بدهید٬ فقط میتوانید برای انجام دادن کارها تلاش کنید ومیتوانید سعی کنید که آنها را خوب انجام بدهید. این به شما کمک میکند تاخودتان را قبول داشته باشد در حالیکه هنوز برای پیشرفت تلاش میکنید.

ارزشیابی خود: یاد بگیرید که خودتان را به صورت مستقلارزیابی کنید. این به شما کمک میکند تا از احساس پریشانی و آشفتگی (sense of turmoil) که به خاطر تکیه کردن دربست به توقعات و نظرات دیگران پیش میآید دوری کنید. اگر بر احساسات درونی خودتان نسبت به رفتار٬کار و ...خودتان تمرکز کنید هوش و شعورتان نسبت به خود(sense of self) بیشتر میشود و اینشعور به شما کمک خواهد کرد تا به راحتی قدرت شخصیتان را به دیگران تسلیم نکنید.

طبع شوخی(senseof humor): سعی کنید یاد بگیریدکه وقتی کار "احمقانه " ای میکنیدیا اشتباهی میکنید بتوانیدبه خودتان بخندید. این موقعیت ها را به عنوان بخشی از انسان بودنتان قبول کنید.این به شما کمک میکند تا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید و بتوانید ارتباطتان رابا بقیه بهبود ببخشید.

اعتماد به نفس با ارزشو اعتبار شما رابطه مستقیم دارد. اولین قدم برایساختن زندگی بهتر و شادی اعتماد به نفس است.

اعتماد به نفس باعث می‌شوداطمینان و آرامش شما افزایش یابد.اگر بهخود اطمینان داشته باشید به خود احترام می‌گذارید.اگر به خود احترام بگذارید می‌توانید به دیگران احترام بگذارید و روابط خود بادیگران را ارتقاء دهیدو در نتیجهدستاوردها و شادی روحی خود را افزایش دهید.

اعتماد به نفس پایینباعث افسردگی، احساس بدبختی،ناامنی،اطمینان پایین می‌شود كه ممكن است سبب شود خواسته های دیگران را بر خواسته های خود مقدم بدانید.سرزنش های درونی مدام شما را آزار می‌دهند،باعث زمین خوردن شما در هر رقابتی می‌شودو آنها را برای شما غیر ممكن نشان می‌دهد.

 چگونه اعتماد و اطمینان راافزایش دهیم؟

می‌خواهید اعتماد بهنفس خود را در محل كار افزایشدهید. ازرویارویی با دیگران و ارائه نظراتتان لذت ببرید و در روابطتان با دیگران موفق باشید.

·      با ترس خود روبرو شوید. آنها به آن بدی كه فكرمی‌كنید نیستند. روبرو شدن با آنچه از آن می‌ترسید باعث افزایش اعتماد به نفس می‌شود.

·      خطاهایخود را فراموش كنید. واز آنها درس بگیرید و از تكرار دوباره همان خطا جلوگیری كنید. اما خود را به خاطر اشتباه خودو اینكه ممكن است موفق نشویدمحدود نكنید. دوباره سعی كنید، حالا شما باتجربه تر قوی تر و عاقل تر هستید. خود را در تله گذشته نیندازید.

·        بدانیدچه می‌خواهید و آن را بدست آورید. برای به حقیقت پیوستنرویایتان باید خود را سزاوار آنبدانید.

·      وقتی موفقیت كسب می‌كنید به خودپاداش بدهید. هیچ كس دیگری این كاررا نخواهد كرد! هیچ كاری از این آسانتر نمی‌شودوقتی كه شما برای كمك به خود وقت می‌گذارید.

·      صحبتكنید. اغلب اوقات در مورد یك موقعیت یا یك شخص دچار توهماتی می‌شویم كه درست نیستند اگر شك و تردیدو سؤالی برایشما پیش بیاید و آنرا رفع نكنید اینشك و تردید روی رفتار شما تأثیر منفی می‌گذارد.

·      مغلوب نشوید! چیز دیگری را انتخاب كنید. شما كه با یك تجربه ناموفقمغلوب نمی‌شوید؟ آیاهیچ كس قبل از موفقیت شكستنخورده است؟ تنها چیزی كه احتیاج دارید یك راه متفاوت است.

تقویتاعتماد به نفس

عزت نفس از اصلی ترین عوامل رشدمطلوب شخصیت می باشد و از جمله مفاهیمی است كه در چند دهه اخیر مورد توجهپژوهشگران و صاحبنظران روانشناسی و علوم تربیتی قرار گرفته است. نیاز به «عزت نفس»را اندیشمندانی نظیر:

آدلر(۱۹۴۰)، آلپورت (۱۹۳۰) و سالیوان (۱۹۳۷) نیز پذیرفته اند. فریج (۱۹۶۸) و وارگو(۱۹۷۲) از عزت نفس به عنوان یك سپرفرهنگی در مقابل اضطراب نام می برند. همچنین كوپر اسمیت (۱۹۶۷) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدكه كودكان برخوردار از «عزت نفس بالا» ، افرادی هستند كه با احساس اعتماد به نفس وبهره گیری از استعداد و خلاقیت خود به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تأثیرعوامل محیطی قرار نمی گیرند.

پوپ و همكارانش (۱۹۸۹) معتقدند كه وجود شكاف و فاصلهبین «خود ادراك شده» و «خود ایده آل» از جمله عواملی است كه مشكلاتی را برای عزتنفس انسان فراهم می كند.

شخصیتی كه از عزت نفس بالاییبرخوردار است خود را به گونه ای مثبت ارزشیابی كرده و برخورد مناسبی به نظریاتمثبت خود و دیگران دارد. اما در مقابل كسی كه عزت نفس پایینی دارد، اغلب نوعی نگرشمثبت تصنعی نسبت به جهان پیرامون خود دارد. این شخص اساساً فردی است كه غرور كمیدر خود احساس می كند .

به نظر می رسد عزت نفس مثبت برچهار عامل مبتنی می باشد كه عبارتند از:

الف) ارتباطات بچه ها با والدین

ب) كنترل برخورد درباره عواطفمنفی

ج) پذیرش خود

د)رفتار اجتماعی

گفته اند كه نوجوانی با عزت نفسپایین نسبت به ماهیت انسان عقده حقارت دارد، این گونه اشخاص معمولاً  از ابراز وجود ناتوان و چنین تصور می كنند كهدیگران دوستش ندارند، پس بنابرایندر فعالیت های فوق برنامه به طور مداوم شركت نمی كند و به ندرت به مدیریت جهتموقعیت های خاص انتخاب می شود و بیشتر تمایل دارد كه ناشناخته باشد و چنین شخصیسعی می كند كه از حضور در بحث های رسمی و غیررسمی اجتناب كند.

 رویكرداسلامی به عزت نفس

اسلام عالی ترین مكتب تربیتی استكه ارزش های انسانی و متعالی را در وجود انسان پرورش می دهد. از دیدگاه اسلام،انسان باید ارزش خویشتن را مبنی بر این كه اشرف مخلوقات است و در بهترین صورت(وجه) آفریده شده است و امانت الهی را بر دوش دارد، بشناسد تا به عزت نفس نائلآید.

علمای اخلاق برای نفس (احساسات وغرایز و عواطف آدمی) سه مرحله قائل می باشند كه در قرآن مجید نیز به آنها اشارهشده است كه عبارتند از:

۱- نفس اماره: نفسسركشی كه انسان را به گناه فرمان می دهد.

۲- نفس لوامه: پس ازتعلیم و تربیت و تلاش و مجاهدت انسان به تعالی و برتری می رسد

۳- نفس مطمئنه: اینمرحله ای است كه پس از تهذیب و تزكیه و تربیت كامل انسان به مرحله ای می رسد كهغرایز سركش در مقابل او رام می شود و این همان مرحله آرامش است. همچنین حضرتعلی(ع) می فرماید: بزرگترین سرمایه انسان اعتماد به نفس است. در ادامه نیز امامصادق علیه السلام می فرماید: از آن اشخاص تند خو مباش كه مردم خوش ندارند به آنهانزدیك شوند، ولی خیلی هم سست مباش كه هر كه تو را ببیند تحقیر كند. امام حسین(ع) نیزمی فرماید: كار بدی مكن كه ناگزیر از عذرخواهی باشی، زیرا انسان با ایمان نه بد میكند و نه عذر می خواهد، ولی منافق همه روزه بد می كند و پوزش می طلبد.

پس در اسلام به عزت نفس و كرامتانسانی توصیه و تأكید شده است و نفس مؤمن محترم و ارزشمند است و تمام نكات و موازیناخلاق اسلامی به این است كه توجه انسان را به عزت نفس و كرامت انسانی جلب نماید.

حضرت علی علیه السلام در جاییدیگر می فرماید: ناتوان ترین مردم كسی است كه از اصلاح نفس خود عاجز باشد.

مهمترین نیازهای مربوط به عزتنفس را می توان در زمره مقوله های زیر دانست كه شامل:

نیاز به كسب اعتماد در موردپذیرش و تأیید قرار گرفتن

نیازهای مربوط به عشق و محبت

نیاز داشتن به روابط محبت آمیزبا دیگران

نیاز به ایمنی

نیاز به احساس امنیت، عدم نگرانیخاطر و داشتن محیطی امن

نیازهای فیزیولوژی مانند نیاز بهآب، غذا، هوا و غیره.

مازلو می نویسد: پس از آن كهنیازهای سطح سوم ارضاء شدند نوبت نیازهای مربوط به عزت نفس یعنی نیازهای بهقدرشناسی خود و مورد قدرشناسی دیگران قرار گرفتن می رسد و منظور از این نیازها آناست كه فرد احتیاج دارد تا در خانه، اجتماع یا این كه فرد احساس كند دیگران او میشناسند و دركش می كنند و از طرفی خود و دیگران را می شناسند و درك می كند.

 

راههایپرورش اعتماد به نفس

اعتماد به نفس را این گونه تعریفكرده اند كه اعتماد به نفس یعنی ایمان به توانایی های ذاتی و استعدادهای فطری خویشو ایمان به یاری خداوند در پرورش و گسترش آنها.

روانشناسان می گویند در اعتمادبه نفس قدرتی است كه توانایی ها و اقتدارتان را دو چندان می كند.

یكی از بهترین راههای ایجاد وپرورش اعتماد به نفس این است كه شب در بستر، پیش از آن كه به  خواب فرو روید با اندیشه های قدرتمند سرشار ازاعتماد به نفس به ذهنتان خوراك برسانید. روانشناسان همچنین معتقدند كه آخریناندیشه هایی كه پیش از خواب به سرتان می آیند در مدت زمان خواب به ذهن نیمهآگاهتان خوراك می رسانند. اگر در این هنگام ذهنتان را از اندیشه كامیابی و توانگریو ثمرات نیكو سرشار كنید، ذهن نیمه هشیارتان آنها را به صورت فرمان از شما میپذیرد.

یكی دیگر از بهترین عباراتتأكیدی برای ایجاد اطمینان و اعتماد به نفس این است كه: «خداوند دوستم دارد،خداوند هدایتم می كند و خداوند راه را نشانم می دهد» منتظر نشوید تا دیگران به شمااطمینان و اعتماد به نفس بدهند یا تحسینتان كنند.

راه دیگر ایجاد و پرورش اعتمادبه نفس را می توان تماس با كسانی دانست كه دارای اعتماد به نفس می باشند.

همچنین شیوه دیگر را می توانپرورش شهود و تجسم یا تخیل خلاق دانست و دانشمندان اعتقاد دارند كه شهود و تخیلخلاق دو قدرت نبوغ آمیز انسان هستند.

و خلاصه آن كه در خودتان ودیگران مواردی نظیر: قدردانی، تحسین و تمجید كه از جمله نكات مثبت می باشدرا تقویتكرده و دل و جرأت به خرج دهید و از دیگران نیز تعریف و تمجید كنید و آنها را ستایشكنید، با مردم مهربان باشید و با كلامی مهر آمیز آنها را به سوی تعالی و كامیابی سوقدهید. 

ریشه هایاعتماد به نفس

پدر و مادر اولین منبع قابلدسترسی جهت تقویت ریشه های اعتماد به نفس هستند. برای گروهی داشتن كمال و فضیلت،كار، موفقیت، خلاقیت و ابتكار موجب تقویت ریشه های اعتماد به نفس است و برای برخیدیگر، ظاهری آراسته، زیبایی صورت و اندام، لباس، خانه و ماشین و پول جهت تقویتاعتماد به نفس ضروری است. اعتماد به نفس با داشتن احساس مثبت نسبت به خود و قبول وپذیرش خود رشد و نمو می یابد و برای استحكام و پایداری به یك سیستم حمایتی قوینیاز دارد. 

 

 

نشانههای ضعف اعتماد به نفس

-علائم و نشانه های فیزیكی :

 معمولاً یك یا چند علامت ازنشانه های فیزیكی زیر مبین و نشانه ضعف اعتماد به نفس است:

۱- لبهایآویزان ۲- صورتپژمرده و سیمایی غمگین ۳- چشمانبی فروغ ۴- لرزشضعیف دست ها ۵- صدایضعیف و نامطمئن ۶- پشت قوزكرده ۷- ظاهریشلخته و نامرتب.

همچنین علائم و نشانه های شخصیتیافراد مبتلا به ضعف اعتماد به نفس را می توان در یك یا چند طبقه زیر جای داد:

- افراد مهاجم و ستیزه جو، افرادكم رو و گوشه گیر، افراد متكبر و مغرور، افرادی كه در تمام زمینه ها تشنه رقابتهستند، افرادی كه لاف می زنند و به دیگران فخر می فروشند، افرادی كه به سختی نیازبه كامل و بی عیب بودن را در خود احساس می كنند، افرادی كه محتاج تصدیق از سویدیگران هستند.

- علائم و نشانه های روانی ضعف اعتماد به نفس:

۱- بخلو حسادت ۲- نسبت بهدیگران مشكوك بودن ۳- مشوش ونگران بودن ۴- نداشتناعتماد به خود ۵- احساسعدم شایستگی و لیاقت و غرق در مشكلات خود بودن ۶- حریص در قدرت و جاه و مقام بودن ۷- اعتقاد داشتن به این نكته كههمیشه حق با آنان است. ۸- تصور میكنند كه مجبورند همه توقعات دیگران را برآورده نمایند.

چگونهاعتماد به نفس خود را ارتقا دهیم؟

توانا كسی است كه به تواناییخویش اعتماد دارد. راه های موفقیت فقط جلوی پای صاحبان عزم و كسانی است كه موانعرا با لبخند استقبال می كنند و همان گونه كه امرسون می گوید: «مردی كه با ارادهبرای رسیدن به یك ستاره، اسب می تازد احتمال موفقیتش بیشتر از كسی است كه برایرسیدن به منزل خویش با بی حالی در معبر تنگی می خزد.»

اعتماد، مادر موفقیت است، مهارترا بیشتر می كند، نیرو را زیادتر می سازد، مغز را سالم تر می كند و بر قدرتعمل  می افزاید. كاری كه انجام می دهیدحاصل عقاید شما، عزم و اراده شما و اعتماد شماست. اگر اینها ضعیف باشند، حاصل كارتاننیز ضعیف است.

اگر جوانان به نیروی ایمان واقفباشند و بدانند كه نیروی فكری چه معجزاتی دارد، مسلماً به بالاترین مقامات میرسند. پیوسته از قدرت اراده بحث می كنیم، اراده نیز یكی از اشكال ایمان است. ارادهیعنی تصمیم به انجام یك كار و نشانه ای از ایمان به توانایی خویش در انجام آن كاراست. هیچ كس تا ایمان به توانایی خویش در انجام كاری كه شروع كرده است نداشته باشدقادر به انجام آن نیست، ایمان به پیروزی خود نیل به پیروزی است. وقتی كه می خواهیدكاری را انجام دهید، پیوسته پیش خود تكرار كنید كه قادر به انجام آن هستید، به اینترتیب جرأت شما زیاد می شود و جرأت پایه اصلی ایمان است و بالاخره اگر ایمان واعتقاد به نیروی خود داشته باشید، اگر موفق شده باشید كه احساسات معنوی تان را بهخوبی متوجه هدف خویش سازید، مسلماً به تمام آمال و آرزوهایتان خواهید رسید. هر روزموضوع شاد و مورد علاقه ای برای خود پیدا كنید و هرگز از خاطر دور نسازید كهخداوند وعده نیكی های فراوانی به شما داده است. به پیروزی خود معتقد باشید وبدانید كه موفق خواهید شد و اطمینان داشته باشید كه خواستن توانستن است.

به طور خلاصه می توان عواملاجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، ارضای نیازهای اساسی، تجربیات موفقیت آمیز و دیگرعوامل را همچون: ثروت، مقام، اصالت خانوادگی و... در شكل گیری عزت نفس مؤثر دانست.بنابر این می توان گفت كه عزت نفس فرد تا حدود زیادی وابسته به محیط و پیرامون فرداست ضمن آن كه از نقش «خود» نیز به عنوان یك جهت دهنده به محیط نباید غفلت كرد.

 

منابع و ماخذ:

۱- بیابانگرد،اسماعیل، روش های افزایش عزت نفس در كودكان و نوجوانان، تهران، انتشارات انجمناولیا و مربیان كشور، بهار ۱۳۷۳.

۲- مطهری،مرتضی، تكامل اجتماعی انسان، انتشارات تهران، ۱۳۶۳.

۳- سیف،علی اكبر، روانشناسی پرورشی، انتشارات آگاه، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۶۸.

۴- نینوایی،ژیلا، اعتماد به نفس و تقویت، انتشارات تهران، ۱۳۷۲.

۵- اورایزن اسوت ماردن، ترجمه: رضا سید حسینی،انتشارات رشد، ۱۳۶۸.

تهیهکننده:                    

امین ارجمند
يکشنبه 18/11/1388 - 13:42
آموزش و تحقيقات

موضوع : هفت شگفتی عظیم در جهان فیزیك نانوتكنولوژی به زبان ساده

هفت شگفتی عظیم در جهان فیزیك

ما به جایی رسیده‌ایم که که بدون حل کردن برخی از مشکلات و مسایل فیزیک، نمی‌توانیم در مورد حقایق و پدیده‌های جالب و شگفت‌انگیز دیگر فیزیکی، اطلاعات بیشتری کسب کنیم. برای درک مفاهیمی مثل خاستگاه و بنیاد جهان هستی، سرنوشت نهایی سیاهچاله‌های فضایی یا امکان سفر در زمان، نیاز داریم که بدانیم جهان هستی چگونه ادامه‌ی حیات می‌دهد... ۱)جهان هستی چگونه برپاست؟ ما به جایی رسیده‌ایم كه كه بدون حل كردن برخی از مشكلات و مسایل فیزیك، نمی‌توانیم در مورد حقایق و پدیده‌های جالب و شگفت‌انگیز دیگر فیزیكی، اطلاعات بیشتری كسب كنیم. برای درك مفاهیمی مثل خاستگاه و بنیاد جهان هستی، سرنوشت نهایی سیاهچاله‌های فضایی یا امكان سفر در زمان، نیاز داریم كه بدانیم جهان هستی چگونه ادامه‌ی حیات می‌دهد. هم‌اكنون یك ایده‌ی خوب در ذهن ما هست كه می‌تواند منتج به كشف حقیقت و بنیاد هستی شود. علم فیزیك در قرن بیستم بر پایه‌ی انقلابهای دوگانه‌ی مكانیك كوانتومی (تئوری ماهیت جسم) و نظریه‌ی معروف اینشتین در مورد فضا، زمان و جاذبه معروف به نسبیت، بنا شده است. اما وقتی شما به دو تعریف نهایی از واقعیت دست پیدا می‌كنید زمانی كه تنها یك واقعیت را موجود می‌بینید، این راضی‌كننده نیست. تلاش برای یگانه‌سازی این دو تئوری، موانع تكنیكی فنی و مفهومی وحشتناكی را بر سر راه بهترین نظریه‌پردازان فیزیك در طول دهه‌های گذشته قرار داده و آنان را به چالش كشیده است. برای مثال از آنجایی كه جاذبه، خودش را به عنوان یك عامل ایجاد انحراف در فضای چهاربعدی زمان-مكان معرفی می‌كند، پذیرش نظریه‌ی كوانتومی در مورد جاذبه ایجاد مشكل می‌كند. از یك جهت، این به معنای پذیرش شك و تردید هایزن‌برگ در مورد فرضیات موجود راجع به زمان مكان به شكل فی‌نفسه است كه قطعاً مشكل‌ساز خواهد بود. اما ممكن است این تردیدها، یك معنای دیگر هم داشته باشند و آن به معنای وجود یك مشكل در رابطه با گرایش و رویكرد ما نسبت به قضیه است. شاید ما نباید مفهوم جاذبه را به تنهایی بررسی كنیم. اكثر تلاشهایی كه برای یكسان‌سازی نظریات موجود در مورد جاذبه انجام شدند، خود منجر به این گشتند كه تعریف كیفیت و كمیت جاذبه، وارد یك بحث و میدان جدید شود كه به ناچار همه‌ی نیروهای طبیعت مانند همه‌ی اجزای زیراتمی را به یك چارچوب تئوریك محدود می‌كند. این ایده‌یی است كه برخی از فیزیك‌دانها آن را "تئوری همه‌چیز" می‌خوانند. نظریه‌ی جدیدی كه در حال حاضر مطرح می‌شود، نظریه‌ی "فرا-رشته‌یی" است كه به وجود حلقه‌های كوچك و ریز رشته‌یی اتمی به عنوان سازنده‌ی همه‌ی مواد حكم می‌دهد. فرضیه‌ی دیگری كه وجود دارد و به تئوری ام مشهور است هنوز كمی پیچیده و مبهم به نظر می‌رسد و می‌تواند به عنوان لایه‌یی كه در ابعاد وسیعتر فضایی حركت دارد، تصویر شد. اما مرحله و روند پیشرفت در این نظریه‌ها در بهترین حالت، اینگونه جمع‌بندی می‌شود كه هیچ كس دقیقاً به یاد نمی‌آورد وجود حرف "M” در نظریه‌ی ام، دقیقاً به چه دلیلی است و چه واژه‌یی را تداعی می‌كند. راه درازی در پیش است... ۲)آیا "ضدجاذبه‌"ی انیشتین واقعاً یك اشتباه بود؟ اینشتین، ضدجاذبه را بزرگترین اشتباه خود می‌شمارد. اما به نظر می‌رسد كه او با اضافه كردن یك نظریه‌ی ضدجاذبه به فرضیه‌ی نسبیت خود كه آن را شرط فلسفه‌ی انتظام گیتی می‌خوانند، كار درستی انجام داده است. این شرط اضافه در فرضیه‌ی نسبیت، به فضا یك خاصیت تدافعی نسبت می‌دهد به این معنا كه فضا خودش را دفع می‌كند، گسترده‌تر می‌شود و هرچه سریعتر این روند افزایش گستردگی ادامه می‌یابد. اینشتین این عامل به ظاهر بی‌ارزش را اضافه كرد چرا كه تصور می‌شد جهان هستی ثابت است و بی‌حركت. در نتیجه نیاز بود تا نیرویی وجود داشته باشد و قدرت كشش جاذبه‌یی زمین را بالانس و دچار تعادل كند كه مواد موجود بر روی زمین، كوچك و كوچكتر نشوند. اما در دهه‌ی ۱۹۲۰، ادوین هابل كشف كرد كه جهان هستی خود به خود در حال گسترش و افزایش است. در نتیجه اینشتین نیز نظریه‌ی "تعادل انتظامی گیتی" را به دلیل ترس، پس گرفت! اما به نظر می‌رسد این ایده نباید محو شود. نظریه‌ی كوانتومی میدانها، ثابت می‌كند كه حتی فضاهای خالی نیز با انرژی زیاد در حال طغیان و جنب و جوش هستند. در واقع همان تاثیر جاذبه‌یی۱۰ g= كه نظریه‌ی ضدجاذبه‌ی اینشتین را توصیف می‌كند. این نظریه در مورد قدرت دافعه‌ (كه در مقابل جاذبه مطرح می‌شود) مقداری گنگ و مبهم است اما به آن یك ارزش تخمینی می‌دهد. تقریباً 10 سال پیش، فضانوردان متوجه شدند كه سرعت گسترش ابعاد جهان هستی در حال افزایش است و در نتیجه نظریات آزمایش خود در مورد نیروی ضدجاذبه را مطرح كردند. در عین ناباوری و سرگردانی فیزیكدانها هم این فضانوردان، قدرت ضدجاذبه را شامل ۱۲۰ نیرو دانستند كه ۱۰ بار از مقدار پیش‌بینی‌شده‌ی قبلی كوچكتر است. این نتیجه، بسیار گمراه‌كننده و عجیب است. اگر تعادل برقرار شده میان جاذبه و دافعه، مقداری برابر با صفر بود، در نتیجه یكی از قوانین عمیق و مهم طبیعی در موردش صدق می‌كرد اما یك عدد غیرصفر كه تازه با تئوری ابتدایی نیز غیرقابل مقایسه شناخته شده را نمی‌شود تعبیر كرد. برای وخیم‌تر كردن شرایط، كیهان‌شناسان به ایده‌یی علاقه‌مند شدند كه نیروی دافعه‌ی بسیار قوی و بزرگی در اولین مرحله‌ی تفكیك پس از انفجار بزرگ یا Big Bang را مطرح می‌كند چرا كه این نظریه، سناریوی جذاب و محبوب مربوط به زمین غیرمسطح و در حال افزایش حجم را تایید می‌كند. با توجه به این تئوری، جهان هستی پس از تولد و شكل‌گیری، با سرعتی غیرقابل باور توسط یك عامل قدرتمند و عظیم، تغییر حجم داد و این نیرو را قدرت ضدجاذبه یا دافعه ایجاد نمود. در نتیجه اگر بخواهیم دلیل و برهانی بر این افزایش حجم سریع و روزافزون بیابیم، به نظریه‌یی نیاز داریم كه توضیح دهد چرا ضدجاذبه در ابتدا بسیار قوی و شدید بود، سپس با شتاب و سرعت كاهش مقدار پیدا كرد و سپس به مقداری در حوالی صفر رسید. به عبارت دیگر، ما می‌خواهیم بدانیم كه چرا نیروی ضدجاذبه، تقریباً در اولین فازهای شكل‌گیری جهان هستی حذف و محو شد اما به طور كلی از بین نرفت؟ یك احتمال این است كه نیرو بر اثر گذشت زمان، محو می‌شود. احتمال دیگر می‌تواند این باشد كه نیرو در فضا تغییر می‌كند و در نتیجه ممكن است از ورای دوربین تلسكوپهای ما، همه چیز بسیار بزرگتر از آنچه هستند نشان داده شوند. اگر اینگونه است، در نتیجه هر جسمی در آن منطقه، با سرعت در كهكشانها و ستاره‌های دیگر پخش و متلاشی می‌شد و در نتیجه اصلاً هیچ ناظری نمی‌توانست حضور داشته باشد تا نیرو را اندازه بگیرد. آنچه كه ما نیاز داریم، یك تئوری است كه قدرت نیروی دافعه یا ضدجاذبه را به اندازه‌ی بخشی از قدرت همه‌ی نیروهای موجود در طبیعت برای ما تعریف كند. متاسفانه به نظر نمی‌رسد كه تئوریهای موجود مثل تئوری فرارشته‌یی یا تئوری "ام"، این میزان خاص را مشخص كنند و مقدار كمی كه باقی می‌ماند هم همچنان ناشناخته و اسرارآمیز خواهد بود. در نتیجه باید دوباره به سوال یك رجوع كنیم! ۳)چرا ما در سه بعد زندگی می‌كنیم؟ آیا اینكه زمین ما سه بعد دارد، اتفاقی است یا باید برایش دنبال یك تعبیر عمیقتر گشت؟ بعضی از تئوریسین‌ها معتقدند كه فضای به وجودآمده بر اثر انفجار بزرگ، تنها به صورت اتفاقی از سه بعد تشكیل گشت و ممكن است قسمتهای دیگری از جهان هستی وجود داشته باشند كه ابعادشان متفاوت باشد. مثلاً هیچ دلیل منطقی نمی‌توان یافت برای پاسخ به این سوال كه چرا مثلاً جهان هستی فقط دو بعد ندارد. چندصد سال پیش، ادوین آبوت اثری به نام "زمین مسطح" نوشت كه در آن جهانی دوبعدی را تصویر كرد. جهانی كه در آن اجسام و موجودات حیات خود را تنها بر روی "سطح" ادامه می‌دادند. اما فیزیك جهان دوبعدی با فیزیك جهان ما بسیار متفاوت خواهد بود. برای مثال در فضای دو بعدی، امواج به شفافیت انتشار در فضای سه بعدی، پخش نمی‌شوند و باعث ایجاد انواع مشكلات در سیگنال‌رسانی و انتقال اطلاعات می‌گردند. و نیز از آنجایی كه زندگی آگاهانه، به فرآیند انتقال درست و صحیح اطلاعات بستگی دارد، در نتیجه این تفاوتها كافی خواهند بود برای اینكه مشاهدات ما را تنها در حد مناطقی ناشناخته محدود نگاه دارند. تصور كردن فراتر از سه بعد نیز مشكلات مختلفی به همراه خواهد داشت. در چنین حالتی، سیستمهای نجومی و سیاره‌یی غیرممكن می‌شوند چرا كه عكس قانون جاذبه یعنی قانون قدرتهای افزایشی به وجود خواهد آمد. در نتیجه به نظر می‌رسد كه جهان سه بعدی تنها جهانی است كه وجود دارد و فیزیكدانها می‌توانند درباره‌اش بنویسند. اما نكات ریزی وجود دارد كه باعث می‌شود این فرضیه با شك و تردید همراه باشد. شاید فضا سه بعدی نیست و تنها اینگونه برای ما نشان داده می‌شود. شاید فضا ۹ یا ۱۰ بعد دارد و حتی ابعاد بیشتر! برخی از تئوریهایی كه قصد یكپارچه‌سازی نیروهای طبیعت را دارند مانند فرضیه‌ی فرا-رشته‌یی، امكان وجود تعداد ابعاد بیشتری نسبت به آنچه كه ما می‌بینیم را رد نمی‌كنند. دلیلشان نیز این است كه بسیاری از معادلاتی كه برای توصیف وضعیت موجود به كار می‌روند، با در نظر گرفتن تعداد بیشتر ابعاد، نتایج بهتری می‌دهند! در نتیجه نمی‌توان آن را كاملاً بی‌معنی دانست. ابعاد اضافی فضا، سابقه‌ی حل بسیاری از مشكلات و مسایل حل‌ناشدنی فیزیك را دارند. برای مثال اینشتین برای توصیف كردن جاذبه، به یك بعد اضافی نیاز داشت و آن، زمان بود. و تئودور كالوتزا نیز یك بعد به سه بعد اثبات شده اضافه كرد چرا كه می‌خواست نظریات جاذبه را با فرضیات ماكس‌ول در مورد الكترومغناطیس، همگون سازد. مطمئناً ما نمی‌توانیم بعد چهارم را ببینیم اما این هم احتمالاً یك دلیل دارد. این بعدهای اضافه، می‌توانند بسیار كوچك و فشرده شوند. یك لوله‌ی پلیمری آب را از دور در نظر بگیرید. مانند یك خط دراز و معوج به نظر می‌رسد. از یك بعد نزدیكتر آن را نگاه كنید. به شكل تیوب یا لوله دیده می‌شود. اما آنچه كه در حقیقت این لوله را می‌سازد، یك سطح دایره‌یی شكل كوچك است كه دور محیط لوله چرخیده است. به طور مشابه، بعد چهارم نیز می‌تواند چنین لوله‌یی باشد كه دور فضای سه‌بعدی می‌چرخد اما آنقدر كوچك است كه دیده نمی‌شود. در نتیجه تصور كردن ابعاد بسیار زیادتری كه اینگونه در فضا پنهان‌ شده‌اند، به راحتی ممكن است. اما متاسفانه نظریه‌ی فرا-رشته‌یی هنوز دقیقاً سه بعد گشوده‌شده را تایید نمی‌كند در نتیجه برای تصور ما نسبت به جهان هستی هم تعریف درستی نمی‌توان ارایه داد. اما برای تصور كردن یك بعد جدید، راههای دیگری هم هست. فرض كنید نیروهای فیزیكی بتوانند نور و جسم را به یك صفحه‌ی سه‌بعدی مسطح یا ورقی‌شكل تقلیل دهند و محدود كنند در حالی كه به برخی پدیده‌های دیگر فیزیكی اجازه می‌دهند تا وارد بعد چهارم شوند. ساكن شدن سطوح دو بعدی به جای اجسام سه‌بعدی در فضاهای مشخص باعث می‌شود تا هر جسم و پدیده‌یی به شكل طرح و نقشه‌اش نشان داده شود. مثلاً ما یك توپ كره‌یی شكل را به صورت دایره ببینیم! به طریق مشابه، ممكن است ادعا شود كه ما در حال حاضر تنها تصویری سه بعدی از اجسام و مفاهیمی را می‌بینیم كه در واقع چهاربعدی هستند. اما فضای "سه لایه‌یی" ما می‌تواند تنها در چهار بعد نیز محدود نشود. لایه‌های قابل كشف دیگری نیز می‌توانند وجود داشته باشند كه در فضای چهاربعدی حضور دارند. اثبات این فرضیه، انجام آزمایشهایی تازه را می‌طلبد كه وجود بعد چهارم را نیز به ما نشان دهد. اما این نظریه وجود دارد كه برخورد لایه‌های چندبعدی در مقیاسهای این‌چنینی می‌تواند به تكرار شدن "انفجار بزرگ" منجر گردد در نتیجه حضور ما بر روی كره‌ی زمین شاید اصلاً موید همین مطلب باشد كه فضا واقعاً سه‌بعدی نیست! ۴) آیا سفر در زمان امكانپذیر است؟ شاید سوال یك نیز بازگویی همین سوال باشد. ماهیت جسم و جاذبه‌ی كوانتومی را فراموش كنید. شاید این سوال را هر كسی دوست دارد كه پاسخ دهد. سفر در زمان به یك موضوع علمی – تخیلی مورد علاقه و جذاب برای مردم تبدیل شد پس از اینكه اچ.جی. ولز، رمان نوگرایانه و جالب خود با نام "ماشین زمان" را نوشت. اما هرآنچه كه اینجا مطرح شده، لزوماً علمی – تخیلی نیست. برای مثال سفر در زمان به سوی آینده، یك واقعیت علمی پذیرفته شده است. تئوری نسبیت اینشتین تایید می‌كند كه یك جسم ناظر و مشاهده‌گر در برابر زمین، می‌تواند به سمت آینده‌ی زمین جهش كند. این تاثیر را ساعتهای اتمی ثابت كرده‌اند. اما اینگونه درگیر شدن با تار و پودهای زمان، به سرعتی مشابه سرعت نور نیاز دارد كه شاید در تئوری قابل اثبات و ممكن باشد اما به یك شاهكار بزرگ مهندسی نیاز دارد، حتی اگر به بودجه و هزینه‌هایش فكر نكنیم. اما سفر در زمان به سمت عقب، مشكلات بزرگتری خواهد داشت. نسبیت، این فرضیه را تایید نمی‌كند كه یك جسم ناظر بتواند در دو بعد زمان-مكان سفر كند و به عقب هم برگردد. اما در همه‌ی داستانها و سناریوها، چنین شرایط خارق‌العاده‌یی نیز در نظر گرفته شده است. یكی از راههای سفر به عقب در زمان، استفاده از یك "لانه‌ی مار" فضایی خواهد بود. تئوریسین‌ها معتقدند چنین تونل یا دروازه‌ی ستاره‌یی كه دو نقطه را در ابعاد زمان – مكان به یكدیگر متصل كند، وجود دارد. اگر یكی‌شان را پیدا كنید و داخلش بپرید، چند لحظه‌ی بعد از نقطه‌یی دیگر در جهان هستی سردر خواهید آورد. آنها معتقدند اگر چنین چاله‌یی وجود داشته باشد، می‌توان آن را با ماشین زمان نیز مطابق و هماهنگ كرد. می‌توانید از طریق آن سفر كنید و نه تنها از یك مكان دیگر سر دربیاورید، كه وارد یك زمان دیگر نیز بشوید. این "زمان" می‌تواند در گذشته یا آینده باشد. اگر امكان سفر به گذشته وجود داشته باشد، انواع پارادوكس‌ها و تضادها نیز اتفاق خواهند افتاد. مانند معمای یك مسافر زمان كه به سالهای گذشته می‌رود و مادرش را وقتی یك كودك است، به قتل می‌رساند. از این تضادها می‌توان گریخت اگر اصرار بورزیم و بدانیم كه هیچ چیز نمی‌تواند قانون علت و معلول و كنش و واكنش را از بین ببرد. اما سفری دوطرفه در مسیر زمان، هنوز پیچیده و غیرقابل هضم است. برای بسیاری از فیزیكدانها، این مساله بسیار غیرعقلانی است. استفان هاوكینگز نظریه‌ی "تخمین محافظت از تسلسل وقایع" را مطرح می‌كند و معتقد است كه یك نیرو یا عامل خاص باعث می‌شود تا اجسام فیزیكی یا نیروها نتوانند به گذشته برگردند. این مساله شاید به دلیل موانع و سدهای فیزیكی اساسی بر سر راه ساخت ماشین زمان اتفاق می‌افتد. برای مثال انرژی خلاء كوانتومی در صورتی كه هیچ محدودیتی برای ورود به حفره‌های ماری فضا نداشته باشد، طغیان خواهند كرد و دفع خواهند شد. این مساله همچنان لاینحل باقی مانده اما موضوعی است كه بسیاری از مردم، وقت و تلاش خود را صرف آن می‌كنند. همانطور كه هاوكینگز اشاره كرده، صرف هزینه برای تحقیق در مورد سفر به زمان بسیار سخت است. در نتیجه به نظر می‌رسد برهان یا تكذیبیه‌یی برای حل این مساله، خود به مشكلات عمومی دیگر منجر شود. مانند طرح یك نظریه‌ی رام‌شدنی و قابل دسترسی در مورد جاذبه‌ی كوانتومی. ۵) آیا ما در یك صافی كهكشانی زندگی می‌كنیم؟ سیاهچاله‌های آشنای كهكشانی همچنان می‌توانند باعث ایجاد بهت و حیرت برای فیزیكدانهای تئوریست شوند. یك سیاهچاله‌ی فضایی می‌تواند زمانی كه یك ستاره‌ی بزرگ آتش می‌گیرد و محو می‌شود، تشكیل گردد. هسته‌ی آن بر اثر جاذبه‌ی درونی فراوان، به دو نیم تقسیم می‌شود. اگر جسم به لحاظ شكلی، كروی باشد، آنگاه همه‌ی مواد تجزیه‌شده از ریشه با نسبتهای مساوی به سمت مركز هندسی هسته، ریزش می‌كنند در نتیجه مقدار میدان چگالنده و میدان جاذبه به بی‌نهایت میل خواهد كرد. تا زمانی كه جاذبه، خود را به عنوان تاروپودی از هندسه‌ی مكان – زمان معرفی می‌كند، میزان خمیدگی و پیچش این دو بعد یعنی زمان و مكان، به بی‌نهایت میل خواهد كرد و برای زمان – مكان یا هر دوی آنها، یك خط مرز و محدوده خواهد ساخت. ریاضیدانها، این پدیده را تكین یا فردیت می‌نامند. هیچ كس نمی‌داند كه از این فردیت‌ها، چه چیزی حاصل می‌شود. آیا فضا-زمان، همانجا به پایان خواهد رسید یا این فردیتها به از كارافتادگی نظریات ما منجر می‌شوند؟ اگر زمان – مكان مرز و حدودی داشته باشد، آنگاه پیش‌بینی كردن حاصل آن نیز غیرممكن خواهد بود. از آنجایی كه پیش بینی و فلسفه‌ی جبر و تقدیر، پایه‌ی همه‌ی تصاویر علمی و منطقی از جهان حاضر را تشكیل می‌دهد، فردیتها می‌توانند پا را از مرزهایی فراتر بگذارند كه علم نمی‌تواند. وقتی یك سیاهچاله‌ی فضایی، حاصل یك تفرد را در بربگیرد، آن دیگر پوشیده و مستور می‌شود و دیگر تهدیدآمیز نیست. در ۱۹۶۷، راجر پنروز، فرضیه‌ی "سانسور فضایی" را مطرح كرد. در این فرضیه، اعتقاد بر این بود كه همه‌ی تفردهای ایجادشده بر اساس كاهش جاذبه، قاعدتاً توسط سیاهچاله‌های فضایی پوشیده می‌شوند و در نتیجه برای ما غیرقابل مشاهده هستند. راه چاره نیز غیرقابل دسترسی بود یعنی وجود تفردهای ناپوشیده كه می‌توانند باعث اتفاقاتی بدون توجیه و دلیل منطقی و عقلانی شوند. سپس چند سال بعد، استفان هاوكینگز، یك پیچیدگی دیگر در مورد این مساله را نیز مطرح كرد. او متوجه شد كه سیاهچاله‌ها، امواج گرمایی از خود منتشر می‌كنند و به آرامی تجزیه می‌شوند. تئوریسین‌های فیزیكی، آنچه كه ممكن بود در پایان اتفاق بیفتد را اینگونه تصور كردند: آیا این تبخیر و تبدیل در نهایت، تفردهای موجود در دل سیاهچاله‌ها را نمایان و بی‌پرده خواهد كرد؟ این مساله در مباحث مربوط به تئوری اطلاعات نیز به شكلی دیگر مطرح شد. وقتی ستاره‌یی از یك سیاهچاله برمی‌خیزد، محتوای اطلاعات جزیی ستاره (مانند تعداد اجزا و ذره‌هایی كه از آن تشكیل شده است و از هر نوع ذره و قسمت، چند تكه عضو در ستاره به كار رفته) برای یك ناظر بیرونی، غیرقابل مشاهده خواهد بود. در نتیجه زمانی كه یك سیاهچاله‌ی فضایی از بین می‌رود، آیا اطلاعات بر اثر نوعی از تابش كه هاوكینگز مطرح كرد، دوباره برمی‌گردند؟ این سیاهچاله‌ها به نظر می‌رسد به وضوح در همه‌جای جهان هستی وجود دارند و حاضر هستند. اگر پیچ‌ و تابهای موجود در حفره‌های ماری (حفره‌های تكینی) باعث آشكار شدن یك چاله‌ی جدید در بعد فضا – زمان می‌شوند، پس می‌توان نتیجه گرفت كه جهان هستی مثل یك كف‌گیر یا صافی فضایی در حال نشست كردن است؟ اگر اینگونه است، پس محتویاتش به كجا می‌روند؟ ۶) جهان هستی از چه چیز ساخته شده است؟ دریغ و افسوس كه این سردرگمی همچنان ادامه دارد. فیزیكدانها دقیقاً نمی‌دانند و مطمئن نیستند كه آنجا چه چیزهایی هست. در نجوم اینگونه مطرح می‌شود كه آنچه شما می‌بینید، دقیقاً آنچه نیست كه وجود دارد. ستاره‌ها، سیاره‌ها و توده‌های غبار موجود در فضا از اتم‌های معمولی تشكیل شده‌اند. اما برای هر گرم از اجرام معمولی در جهان هستی، چندین گرم اجرام نادیده و ناشناخته وجود دارد. ما این را از نوع حركت ستاره‌ها می‌دانیم. كهكشان راه شیری بیش از حد تند می‌چرخد و این برای نیروی جاذبه ایجاد مشكل می‌كند كه همه‌ی اجسام و اجرام قابل مشاهده‌ی بر روی آن را نگاه دارد. ستاره‌های اطراف نیز اگر مقدار زیادی از اجرام و اجسام فضایی در اطرافشان در حال كشیده شدن نبودند، حتماً سقوط می‌كردند. كهكشانهای دیگر نیز همین‌گونه اند. حجم زیادی از مواد و اجرام نادیده و ناشناس در بین كهكشانها وجود دارند كه آنها را به دسته‌های در حال جنب و جوش و آسیاب كردن تبدیل می‌كنند. اگر جهان هستی را یك كل در نظر بگیریم، آنگونه كه گسترش پیدا می‌كند و پس‌زمینه‌ی كهكشانی در حال ساطع كردن امواج گرمازا (پس‌فروزشهای در حال محو شدن پس از انفجار بزرگ) یعنی همه‌ی اجزای ظاهری و قابل رویت جهان هستی، به وجود یك اصل فراگیر و نافذ اشاره می‌كنند، یعنی جهان پنهان هستی. تئوریهای این‌چنینی در مورد ماهیت ماده یا "جرم تاریك" باز هم وجود دارند. از دسته‌های بزرگ سیاهچاله‌های فضایی گرفته تا ذرات ریز تجزیه شده‌ بر اثر انفجار بزرگ. اساساً در این مورد، سه ایده‌ی اصلی وجود دارد. نخستین ایده، نظریه‌ی "انرژی تاریك" است كه مانند اجرام محو و پنهان درون فضا به شكل یكسان و یكنواخت پراكنده شده‌اند، رفتار می‌كند. مشاهدات به ما نشان می‌دهد كه این اجرام می‌توانند بیش از دو سوم كل مواد جهان هستی را تشكیل دهند. نظریه‌ی دوم، نظریه‌ی "اشیای نورانی فشرده و حجیم" معروف به MACHO است. اشیایی مانند كوتوله‌های قهوه‌یی فضایی! فضانوردان، برخی از آنها را كشف كرده‌اند اما برای تشكیل دادن باقی‌مانده‌ی جهان هستی، این اشیا بسیار ناچیز هستند. در نهایت، اجزا و ذرات ریز زیراتمی مانند نوترونها را داریم. این اجرام روان و سیال به سختی با دیگر اجرام و مواد تعامل می‌كنند و بسیار گنگ و نامعلوم به نظر می‌رسد كه آیا آنها به كره‌ی زمین هم وارد می‌شوند یا نه. تعداد بسیار زیادی از آنها وجود دارند كه شاید هر گروه یك میلیارد نوترونی از آنها، فقط به اندازه‌ی یك نوترون در برابر تمام مقادیر موجود در گیتی به حساب بیاید اما احتمالاً این ذرات جرم بسیار كمی دارند و بخش كوچك و ناچیزی از مواد و اجرام موجود در جهان را تشكیل می‌دهند. تئوریسین‌ها معتقد به وجود نوع دیگری از ماده‌های پرنفوذ هستند كه جرم قابل توجه و فراوانی دارند و به عنوان WIMP یا "ذرات حجیم كم‌تعامل" شناخته می‌شوند و آزمایشها برای به دست آوردن و جمع‌آوری آنها در حال انجام است. ایده‌های عجیب و هیجان‌انگیز دیگری مانند مواد و اجرام پنهان شده در بعد چهارم یا وجود یك جهان دیگر در سایه‌ی كهكشهانهای شناخته شده نیز مطرح شده‌اند. شاید ماهیت جهان تاریك، مركبی از بسیاری چیزها باشد كه بسیاری از آنها هنوز هم ناشناخته‌اند. آنچه كه واضح و مبرهن است اینكه به نظر می‌رسد اتمهای معمولی و رایجی كه ما و كره‌ی زمین از آنها ساخته شده‌ایم، تنها بخش كوچكی از كل جرم و ماده‌ی موجود در جهان هستی را شامل می‌شود كه بخش عمده‌ی آن را ناشناخته‌ها تشكیل می‌دهند. ۷) این سوالهای من از كجا می‌آیند؟ هوشمندی و آگاهی انسانها از كجا می‌آید؟ چرا برخی الگوها و صفحات سلولی الكتریكی مانند صفحات سلولی در مغز، دارای احساس و اندیشه هستند در حالی كه برخی دیگر از این صفحات مانند سلولهای سراسری در دستگاه گوارش یا دستگاه تنفسی احتمالاً چنین احساساتی را ندارند؟ یا از سوی دیگر، چگونه می‌شود كه مفاهیم انتزاعی و غیرجسمانی مانند تفكرات یا آرزوها می‌توانند الكترونها و یون‌ها را به سمت مغز حركت دهند و دستگاه حركت فیزیكی بدن را تحریك نمایند؟ یا آیا این سوالات فقط مغلطه‌ی بی‌معنا و بی‌مورد مفاهیم هستند؟ آیا فیزیكدانها این سوالات را به راحتی پاسخ می‌دهند؟ عده‌یی فكر می‌كنند كه این سوالها برای فیزیكدانها، به آسانی پاسخ داده می‌شوند. ارتباط دادن جهان مادی و جهان معنوی، چیزی است كه اكثر فیزیكدانها از آن اجتناب و دوری می‌كنند. اما اگر فیزیك مدعی باشد كه یك علم جهان‌شمول و عمومی است، می‌توان نتیجه‌گیری كرد كه آگاهی و معرفت علمی، تعریفی عام و تلفیقی از هر دوی این مفاهیم است. مكانیك كوانتومی به عنوان یك كلید در این زمینه شناخته شده است. بیشتر به این دلیل كه ناظر بیرونی، نقشی اساسی در تعریف و تعبیر سیستمهای كوانتومی بازی می‌كند. اما هنوز راه زیادی مانده تا این موضوع روشن شود كه تاثیرات كوانتومی می‌تواند به كل دستگاه و مجموعه‌ی نورونها و سلولهای عصبی برسد یا نه. شاید كلید رسیدن به پاسخ، رجوع كردن به تعریف زندگی است. هیچ كس نمی‌داند كه دقیقاً چگونه، كجا و چه زمانی، حیات شروع شد. شاید تلفیقی از مواد شیمیایی بی‌جان، در ابتدا منجر به تشكیل شدن بدن یك موجود زنده شد. به نظر نمی‌رسد كه این اتفاق به شكل آنی و لحظه‌یی و در یك مرحله افتاده باشد و بی‌هیچ گفت‌وگویی، می‌توان ادعا كرد كه یك فرآیند فیزیكی پیچیده و طولانی طی شده اما هنوز مشخص نیست كه این سیر تكامل حیات، از مشكلات و مسایلی است كه باید در حوزه‌ی فیزیك بررسی شود یا نه. گاهی اوقات ادعا می‌شود كه زندگی بر پایه‌ی قانونهای فیزیكی نوشته شده است. البته این مساله درست است كه اگر این قوانین اندكی متفاوت بودند، زندگی به طور كلی دگرگون می‌شد اما هیچ چیزی در این قانونهای شناخته شده وجود ندارد كه جسم یا مفهومی را به ساماندهی در زندگی مجبور كند. اگر قانون حیات نیز در طبیعت وجود داشته باشد، نمی‌توان در لابه‌لای قانونهای فیزیكی آن را یافت كه خاستگاهش، نظریاتی چون تئوری اطلاعات و... است. علاوه بر اینها، یك سلول زنده، نوعی از ماده‌ی ناشناخته و جادویی نیست كه یك سیستم و نظام بسیار پیچیده‌ی پردازش و تكرار اطلاعات است. قوانین حاكم بر تئوری اطلاعات یا تئوری پیچیدگی، همچنان مورد استفاده هستند. در سطح مشابه و از سوی دیگر، همانطور كه اروین شرودینگر در دهه‌ی ۱۹۲۰ ادعا كرده بود، مكانیك كوانتومی نیز نقش مهمی در تاریخچه‌ی حیات بازی می‌كند. هرچند كه قوانین مربوط به پردازش كوانتومی اطلاعات، به شكل قابل ملاحظه‌یی با سیستمهای كلاسیك بیولوژیك تفاوت دارند اما می‌توانند كلیدی برای حل این مشكلات و پاسخ به این سوالها باشند. نكاتی جالب در مورد بمب های هسته ای منطقه انفجار بمب های هسته ای به پنج قسمت تقسیم میشود:1- منطقه تبخیر 2- منطقه تخریب كلی 3- منطقه آسیب شدید گرمایی 4- منطقه آسیب شدید انفجاری 5- منطقه آسیب شدید باد وآتش . كه در منطقه تبخیر درجه حرارتی معادل سیصد میلیون درجه سانتیگراد !!! بوجود می آید و اگر هر چیزی از فلز گرفته تا انسان وحیوان در این درجه حرارت قرار بگیر آتش نمیگیرد بلكه بخار می شود!!!! اثرات زیانبار این انفجار حتی تا شعاع پنجاه كیلومتری وجود دارد و موج انفجار آن كه حامل انرژی زیادی است می تواند میلیون ها دلار از تجهیزات الكترونیكی پیشرفته نظیر: ماهواره ها و یا سیستم های مخابراتی را به مشتی آهن پاره تبدیل كند و همه آنها را از كار بیندازد. اینها همه اثرات ظاهری بمب های هسته ای بود پس از انفجار تا سال های طولانی تشعشعات زیانبار رادیواكتیو مانع ادامه حیات موجودات زنده در محل های نزدیك به انفجار می شود. رادیو اكتیو از سه پرتو آلفا,بتا و گاما تشكیل شده است كه نوع گامای آن از همه خطرناك تر است و با توجه به فركانس بسیار بالا ,جرم و انرژی بالایی كه دارد اگر به بدن انسان برخورد كند از ساختار سلولی آن عبور كرده و در مسیر حركت خود باعث تخریب ماده دزوكسی ریبو نوكلوئیك اسید یا همان DNA و سرانجام زمینه را برای پیدایش انواع سرطان ها,سندرم ها ونقایص غیر قابل درمان دیگر فراهم می كند وحتی این نقایص به نسلهای آینده نیز منتقل خواهد شد. و اما كاربرد تشعشعات رادیواكتیو چیست؟ بسیاری از محصولات تولیدی واكنش شكافت هسته ای شدیدا ناپایدارند و در نتیجه ,قلب راكتور محتوی مقادیر زیادی نوترون پر انرژی ,پرتوهای گاما,ذرات بتا وهمچنین ذرات دیگر است. هر جسمی كه در راكتور گذاشته شود ,تحت بمباران این همه تابشهای متنوع قرار میگیرد. یكی از موارد استعمال تابش راكتور تولید پلوتونیوم 239 است .این ایزوتوپ كه نیمه عمری در حدود24000سال دارد به مقدار كمی در زمین یافت می شود . پلوتونیوم 239 از لحاظ قابلیت شكافت خاصیتی مشابه اورانیوم دارد.برای تولید پلوتونیوم239,ابتدا اورانیوم 238 را در قلب راكتور قرار می دهند كه در نتیجه واكنش هایی كه صورت می گیرد ,اورانیوم239 بوجود می آید.اورانیوم 239 ایزوتوپی ناپایدار است كه با نیمه عمری در حدود 24 دقیقه,از طریق گسیل ذره بتا ,به نپتونیوم 239 تبدیل می شود . نپتونیوم 239 نیز با نیمه عمر 2/4 روز و گسیل ذره بتا واپاشیده و به محصول نهایی یعنی پلوتونیوم 239 تبدیل می شود.در این حالت پلوتونیوم239 همچنان با مقادیری اورانیوم 238 آمیخته است اما این آمیزه چون از دو عنصر مختلف تشكیل شده است ,بروش شیمیایی قابل جدا سازی است.امروزه با استفاده از تابش راكتور صدها ایزوتوپ مفید میتوان تولید كردكه بسیاری از این ایزوتوپ های مصنوعی را در پزشكی بكار میبریم. در پایان باید بگوئیم اثرات زیانبار انفجار های اتمی و تشعشعات ناشی از آن باعث آلودگی آبهای زیر زمینی ,زمین های كشاورزی و حتی محصولات كشاورزی می شود ولی با همه این مضرات اورانیوم عنصری است ارزشمند;زیرا در كنار همه سواستفاده ها می توان از آن به نحوی احسن و مطابق با معیارهای بشر دوستانه استفاده نمود. فراموش نكنید از اورانیوم و پلوتونیوم می توان استفاده های صلح آمیز نیز داشت چرا كه از انرژی یك كیلوگرم اورانیوم 235 می توان چهل هزار كیلو وات ساعت ! الكتریسیته تولید كرد كه معادل مصرف ده تن ذغال سنگ یا 50000گالن نفت است!!!!!!!! نانوتكنولوژی به زبان ساده در نیم قرن گذشته شاهد حضور حدود پنج فناوری عمده بودیم، كه باعث پیشرفت های عظیم اقتصادی در كشورهای سرمایه گذار و ایجاد فاصله شدید بین كشورهای جهان شد. متأسفانه در كشور ما بدلیل فقدان جرات علمی و عدم تصمیم گیری بموقع ، به این فرصتها پس از گذشت سالیان طلائی آن بها داده می شد كه البته سودی هم برای ما به ارمغان نمی آورد، همچون فنآوری الكترونیك و كامپیوتر در دو سه دهه گذشته كه امروزه علیرغم توانائی دانشگاهی و داشتن تجهیزات آن، هیچگونه حضور تجاری در بازارهای چند صد میلیاردی آن نداریم. فناوری نانو جدیدترین این فرصتها ست، كه كشور ما باید برای حضور یا عدم حضور درآن خیلی سریع تصمیم خود را اتخاذ كند. علم و فناوری نانو ( نانو علم و نانو تكنولوژی) توانائی بدست گرفتن كنترل ماده در ابعاد نانومتری (ملكولی) و بهره برداری از خواص و پدیده های این بعد در مواد، ابزارها و سیستم های نوین است. این تعریف ساده خود دربرگیرنده معانی زیادی است. به عنوان مثال فناوری نانو با طبیعت فرا رشته ای خود، در آینده در برگیرنده همه ی فناوریهای امروزین خواهد بود و به جای رقابت با فن آوری های موجود، مسیر رشد آنها را در دست گرفته و آنها را به صورت « یك حرف از علم» یكپارچه خواهد كرد. میلیونها سال است كه در طبیعت ساختارهای بسیار پیچیده با ظرافت نانومتری ( ملكولی ) - مثل یك درخت یا یك میكروب - ساخته می شود. علم بشری اینك در آستانه چنگ اندازی به این عرصه است، تا ساختارهائی بی نظیر بسازد كه در طبیعت نیز یافت نمی شوند. فناوری نانو كاربردهای را به منصه ظهور می رساند كه بشر از انجام آن به كلی عاجز بوده است و پیامدهائی را در جامعه برجا می گذارد كه بشر تصور آنها را هم نكرده است. به عنوان مثال: o ساخت مواد بسیار سبك و محكم برای مصارف مرسوم یا نو o ورشكستگی صنایع قدیمی همچون فولاد با ورود تجاری مواد نو o كاهش یافتن شدید تقاضا برای سوخت های فسیلی o همه گیر شدن ابر كامپیوترهای بسیار قوی، كوچك و كم مصرف o سلاحهای سبك تر، كوچكتر، هوشمند تر، دوربردتر، ارزانتر و نامرئی تر برای رادار o شناسائی فوری كلیه خصوصیات ژنتیكی و اخلاقی و استعدادهای ابتلا به بیماری o ارسال دقیق دارو به آدرس های مورد نظر در بدن و افزایش طول عمر o از بین بردن كامل عوامل خطرناك جنگ شیمیائی و میكروبی o از بین بردن كامل ناچیز ترین آلاینده های شهری و صنعتی o سطوح و لباسهای همیشه تمیز و هوشمند o تولید انبوه مواد و ابزارهائی كه تا قبل از این عملی و اقتصادی نبوده اند ، o و بسیاری از موارد غیر قابل پیش بینی دیگر! دكترDrexler در همایش جهانی نظام علمی در زمینه نانوتكنولوژی اظهار كرده است: "در جهان اطلاعات ، تكنولوژیهای دیجیتالی كپی‌برداری را سریع، ارزان، كامل و عاری از هزینه‌بری یا پیچیدگی محتوایی نموده‌اند. حال اگر همین وضعیت در جهان ماده اتفاق بیافتد چه می‌شود. هزینه تولید یك تن ‌تری بیت تراشه‌های RAM تقریبا" معادل با هزینه بری ناشی از تولید همان مقدار فولاد می‌شود". دكترSmalley رئیس هیئت تحقیقاتی دانشگاه رایس و كاشف Buckyballs می‌گوید: " نانوتكنولوژی روند زیانبار ناشی از انقلاب صنعتی را معكوس خواهد كرد". در مقدمه مقاله نانوتكنولوژی كه توسط آقایان Peterson و Pergamit در سال 1993 نگاشته شده چنین آمده است " تصور كنید قادرید با نوشیدن دارو كه در آب میوه مورد علاقه‌تان حل شده است سرطان را معالجه كنید . یك ابر كامپیوتر را كه به اندازه یك سلول انسان است در نظر بگیرید. یك سفینه فضایی 4 نفره كه به دور مدار زمین می‌گردد با هزینه‌ای در حدود یك خودروی خانوادگی تجسم كنید" . موارد فوق، فقط تعداد محدودی از محصولات انتظار رفته از نانوتكنولوژی هستند. انسان در معرض یك انقلاب اجتماعی تسریع شده و قدرتمند است كه ناشی از علم نانوتكنولوژی است. در آینده نزدیك گروهی از دانشمندان قادر به ساخت اولین آدم آهنی با مقیاس نانومتری می‌گردند كه قادر به همانندسازی است. طی چند سال با تولید پنج میلیارد تریلیون نانوروبات ، تقریبا" تمامی فرایندهای صنعتی و نیروی كار كنونی از رده خارج خواهند شد. كالاهای مصرفی به وفور یافت‌شده ، ارزان، شیك و با دوام خواهند شد. دارو یك جهش سریع و كوانتومی را به جلو تجربه خواهد نمود. سفرهای فضایی و همانندسازی امن و مقرون به صرفه خواهند شد. به این دلایل و دلائلی دیگر، سبكهای زندگی روزمره در جهان بطور زیربنایی متحول خواهد شد و الگوی رفتاری انسانها تحت‌الشعاع این روند قرار خواهد گرفت. سه فناوری تسخیركننده از طرفی شاید بتوان گفت تسخیركنندگان علم و فناوری آینده در سه گروه فناوری اطلاعات، نانوفناوری و زیست فناوری خلاصه می شوند. قرارگیری مقادیر و حجم زیادی از اطلاعات در فضائی كوچك از ابعاد هم گرائی نانوفناوری و فناوری اطلاعات می باشد از طرفی در زیست فناوری و یا به عبارتی برای زیست شناسان قرار گیری حجم زیادی از اطلاعات در یك فضای بسیار كوچك موضوعی بسیار آشنا می باشد. در كوچكترین سلول انسانی همه اطلاعات مربوط به یك موجود زنده از قبیل رنگ مو، رشد استخوان و عصب ها وجود دارد. حتی در قسمت بسیار كوچكی از سلول به نام DNA كه شامل حدوداً پنجاه اتم می باشد همه این اطلاعات ذخیره می گردد ( نه تنها سطح یا به عبارتی تعداد اتم ها بلكه نحوه قرار گرفتن این زنجیره ها در ذخیره سازی اطلاعات زیستی اهمیت دارد). شاید یكی از علل هم گرائی این فناوری و فناوری اطلاعات وجود همین مسائل مشترك این سه فناوری است. ابزارهای جدید برای كارهای ظریف اگر شما از دانشمندان علوم سطح بپرسید كه چه پیشرفتهای عمده دستگاهی باعث شده‌اند تا نانوتكنولوژی در خطوط مقدم تحقیقات علوم فیزیكی قرار گیرد، تقریبا" همه آنها به داستان میكروسكوپ پروب اسكن‌كننده SPM: در SPM یك پروب نانوسكوپی در ارتفاع ثابتی بر بالای بستری از اتم‌ها حفظ می‌شود. این فاصله می‌تواند آن‌قدر كم باشد كه الكترون‌های اتم‌های تیرك و سطح با هم تعامل داشته باشند. این تعاملات می‌تواند آن‌قدر قوی باشد، كه اتم‌ها از جا كنده شده و به جای دیگری بروند.) اشاره می‌كنند. علیرغم تازه واردگی به عرصه تحلیل دستگاهی، استفاده از میكروسكوپی تونل‌زنی اسكن‌كننده STM : وسیله‌ای برای تهیه تصویر از اتمهای روی سطوح مواد، كه نقش مهمی در درك توپوگرافی و خواص الكتریكی مواد و رفتار قطعات میكروالكترونیكی دارند. STM بر خلاف یك میكروسكوپ نوری، برای تهیه تصویر نیروهای الكتریكی را با یك پروب نازك‌شده به حد تیزی یك اتم آشكار می‌كند. پروب سطح را جاروب كرده، بی‌نظمی‌های الكتریكی حاصل از پوسته‌های الكترونی یا ابرالكترونی پیرامون اتم‌ها را به كمك یك كامپیوتر به تصویر مبدل می‌كند. به دلیل یك اثر مكانیك كوانتومی موسوم به «تونل‌زنی»، الكترون‌ها می‌توانند به سادگی از تیرك به سطح و بالعكس بجهند. درجه وضوح تصاویر در حدود nm1 یا كمتر است. از STM می‌توان برای جابجایی تك به تك اتم‌ها و تهیه نقشه‌های پروضوح از سطوح مادی استفاده كرد.) ، میكروسكوپی نیروی اتمی (AFM) و دیگر تكنیكهای مشتق‌شده از این دو مورد اصلی در بسیاری از آزمایشگاهها ، به دلیل حجم زیاد اطلاعاتی كه از مقیاس نانومتر به دست می دهند، متداول و حتی گریزناپذیر شده است. ریچارد فینمن طی یك سخنرانی در همایش جامعه فیزیك آمریكا در 1959 در مؤسسه تكنولوژی كالیفرنیا كه بعد در آنجا استاد فیزیك شد. ایده‌هایی بنیادی در زمینه كوچك‌سازی نوشتجات، مدارها و ماشین‌ها ایراد كرد : " آنچه من می‌خواهم به شما بگویم، مسئله دستكاری و كنترل اشیاء در مقیاس كوچك است. تردیدی وجود ندارد كه در نوك یك سوزن آنقدر جا هست كه بتوان تمام دایره‌‌المعارف بریتانیكا را جا داد." فینمن برای به تفكر واداشتن محققین و تاكید نمودن بر عقیده‌اش مبنی بر امكان فیزیكی چنین معجزه‌ای ، جایزه‌هایی 1000 دلاری برای اولین افرادی كه به اهداف مشخص شده ای در كوچك‌سازی كتابها و موتورهای الكتریكی دست یابند تعیین كرد. فینمن تاكید كرد : " من در حال خلق ضد جاذبه نیستم كه به فرض روزی اگر قوانین (فیزیك) آنچه ما می‌پنداریم، نبودند عملی شود. من صحبت از چیزی می‌كنم اگر قوانین آنچه ما می‌پنداریم باشند، عملی خواهد بود. ما به آن دست پیدا نكرده‌ایم چون خیلی ساده هنوز درصدد انجام آن نبوده‌ایم." وضعیت جهانی از فناوری نانو به عنوان "رنسانس فناوری" و" روان كننده جریان سرمایه گذاری " یاد می شود.ورود محصولات متكی بر این فناوری جهشی بس عظیم در رفاه و كیفیت زندگی و توانائی های دفاعی و زیست محیطی به همراه خواهد داشت و موجب بروز جابجائی های بزرگ اقتصادی خواهد شد . هم اكنون بخش های دولتی و خصوصی كشورهای مختلف جهان شامل ژاپن ، آمریكا، اتحادیه اروپا، چین، هند، تایوان، كره جنوبی، استرالیا، اسرائیل و روسیه در رقابتی تنگاتنگ بر سر كسب پیشتازی جهانی در لااقل یك حوزه از این فناوری به سر میبرند . هم اكنون روی هم رفته حدود 30 كشور دنیا در زمینه فناوری نانو دارای "برنامه ملی" یا درحال تدوین آن هستند، وطی پنچ سال گذشته بودجه تحقیق و توسعه در امر فناوری نانو را به 5/3 برابر افزایش داده اند. كشورهای ژاپن و آمریكا نیز فناوری نانو را اولین اولویت كشور خود در زمینه فناوری اعلام كرده اند .و امّا نانوتكنولوژی چیست؟ نانوتكنولوژی مطالعه ذرات در مقیاس اتمی برای كنترل آنهاست. هدف اصلی اكثر تحقیقات نانوتكنولوژی شكل‌دهی تركیبات جدید یا ایجاد تغییراتی در مواد موجود است. نانوتكنولوژی در الكترونیك، زیست‌شناسی، ژنتیك، هوانوردی و حتی در مطالعات انرژی بكار برده میشود. چرا " Nano"؟ nano كلمه‌ای یونانی به معنی كوچك است و برای تعیین مقدار یك میلیاردیم یا 9- 10 یك كمیت استفاده می‌شود. چون یك اتم تقریباً" 10 نانومتر است، این اصلاح برای مطالعه عمومی روی ذرات اتمی و مولكولی بكاربرده میشود. تفاوت بین نانوعلم و نانوتكنولوژی چیست؟ نانو علم صرفا" تحقیق است ولی نانوتكنولوژی كاربرد تحقیقات برای حل مسائل و ساخت مواد جدید است. نانوتكنولوژی از كجا آمده است؟ برای اولین بار ریچارد فینمن برنده جایزه نوبل فیزیك پتانسیل نانوعلم را در یك سخنرانی تكان‌دهنده با نام " درپایین اتاقهای زیادی وجود دارد"، مطرح كرد . فینمن اصرار داشت، كه دانشمندان ساخت وسائلی را،كه برای كار در مقیاس اتمی لازم است، شروع كنند. این موضوع مسكوت ماند، تا اینكه اریك دركسلر (دانشجوی تحصیلات تكمیلیMIT) ندای فینمن را شنید و یك قالب‌كاری برای مطالعه "وسایلی كه توانایی حركت دادن اشیاء مولكولی و مكان آنها را با دقت اتمی دارند" ایجاد كرد، كه در سپتامبر 1981 در مقاله‌ای با نام " پروتئین راهی برای تولیدانبوه مولكولی ایجاد میكند" آن را ارائه داد. دركسلر آن را با كتابی بنام " موتورهای خلقت" دنبال كرد و توسعه مفهوم نانوتكنولوژی را همانند یك كوشش علمی ادامه داد. اولین نشانه های ثبت‌شده از این مفهوم نانوتكنولوژی تغییر مكان دادن اشیا مولكولی، در سال 1989 بود، موقعی كه دانشمندی در مركز تحقیقات آلمادنIBM اتمهای منفردگزنون را روی صفحه نیكل حركت داد، تا نام IBM را روی سطح نیكل نقش كند. آیا نانوتكنولوژی خیالی‌تر از علم است؟ از موقعی كه اولین مقاله در دهه گذشته منتشر شد، از نانوتكنولوژی همانند چوبدست سحرآمیزی برای ساخت كودكان طراح تا ماشینهای تولید اكسیژن برای استعمار كره مریخ، تصور می‌شد. هیجانات از واقعیات جلوتر بود، اما پیشرفت واقعی با مسائلی پیش‌پا افتاده شروع شد.چند سال پیش محققین در دانشگاههای كالیفرنیا، رایس وMIT موفق به ساخت نانوذراتی شدند، كه به دانشمندان كمك می‌كردند. تعدادی از اساتید این دانشگاهها شركتهایی تأسیس كردند، كه وسایل موردنیاز برای تحقیقات مقیاس نانو را می‌ساختند. اكنون آنها به شدت دنبال حفاظت كارهایشان از طریق ثبت اختراع هستند، تا زمینه تولید فرایندهایشان را فراهم كنند. كاربردهای علمی نانوعلم هنوز كم است. اما مقداری از تولیدات اولیه اكنون وارد بازار می‌شوند. كارهای علمی انجام‌شده بوسیله نانوتكنولوژی چیست؟ بیشترین كار علمی روی ایجاد تغییراتی در مواد شیمیایی یا نقشه‌برداری از تركیبات زیستی، مانند DNA و سلولهای سرطانی است. بعضی ازاولین محصولات تجاری، بهبود تولیدات شیمیایی كنونی یا روشهای پزشكی است.

منابع: sharghian

تهیه کننده: امین ارجمند

شنبه 17/11/1388 - 16:4
آموزش و تحقيقات

موضوع : مطالب جالب شیمی

،پیوند یونی و محلولها مطالب جالب شیمی تعیین دقیق زمان مرگ تعیین دقیق زمان مرگ در جرم شناسی بسیار اهمیت دارد.اندازه گیری غلظت پتاسیم مایع زجاجیه روشی است که بیش از سه دهه از پیشنهاد و بررسی ان میگذرد.مصونیت ماده زجاجیه از آلودگی ،خون و باکتریها پس از مرگ ،سهولت نمونه برداری و عدم نیاز به کالبدشکافی از مزایای این روش محسوب می شود.تجزیه پتاسیم زجاجیه با دو روش الکترودهای یونی ویژه که یک روش پتانسیل سنجی است و نور سنجی شعله ای که یک روش طیف سنجی است انجام می گیرد.سپس مقدار پتاسیم بدست آمده با منحنیهای استاندارد غلظت یون پتاسیم بر حسب زمان مرگ که برای دو گروه سنی کودکان وبزرگسالان مجزاست،مقایسه می شود. آلکنها در بسیاری از هیدروکربنها دو اتم هیدروژن کمتر از آلکان های هم کربن خود دارند.این هیدروکربنها آلکن ها نام دارند.فرمول همگانی آلکنها CnH2 و n تعداد اتم های کربن است. اتیلن:گازی بی رنگ با بویی ملایم و مطبوع است به مقدار کمی در آب حل می شود.به عنوان هوشبر کاربرد دارد . اتیلن اتیلن هیدروکربن بسیار ارزنده ای است.به مقدار کمی در گیاهان وجود دارد كه در فرایند رسیدن میوه ها دخالت دارد.افزایش غلظت آن باعث افزایش سرعت میوه ها می شود از این خاصیت در تجارت موز استفاده می شود.این میوه را نارس می چینند (زیرا میوه نارس کمتر از میوه رسیده آسیب می بیند)در محل مصرف آنها را در مجاورت استیلن قرار می دهند و رنگ آنها هم زرد می شود.و در ظاهر تفاوتی با موز های طبیعی ندارند. چرا وقتی در نوشابه نمک می ریزیم, با شدت بیشتری گاز آزاد می شود ؟ ‌ابتدای ماجرا : هرچه دمای آب کمتر و فشار بیشتر باشد , ظرفیت پذیرش گاز بیشتری را خواهد داشت و به عنوان مثال CO2 بیشتری را در خود حل می کند. هنگام تولید نوشابه با استفاده از این خاصیت , در دماهای پایین و فشار بالا , نوشیدنی با تزریق گاز CO حالت اشباع می رسد. بنابراین وقتی در نوشابه باز شود و نوشابه در دما و فشار معمولی قرار گیرد ,محلول خاصیت فوق اشباع دارد یعنی مقدار CO2 حل شده در آن بیش از ظرفیت انحلال در آن دما و فشار است. چنین محلولی اگر شرایط مهیا باشد تمایل به آزاد کردن CO2 دارد. برای این کار گاز CO2 محلول باید به صورت حباب درآید یعنی مولکولهای CO2 حل شده باید در نقطه ای جمع شوند و با به هم پیوستن , یک حباب تشکیل دهند و به سطح نوشابه بیایند و از آن خارج شوند. اگر دقت کرده باشید تشکیل حباب در سطوح تماس خارجی نوشابه اتفاق می افتد.یعنی در سطح نوشابه و دیواره های بطری یا دورنی . به زبان ساده این سطوح و به خصوص نا همواری های موجود روی آنها یا هر نوع ناهمگنی موجود در محیط نقش جایگاههای تجمع یا مکانهایی برای به هم پیوستن مولکولها و تشکیل حباب را بازی می کنند.به عبارت عامیانه یعنی مولکولها برای ایجاد حباب دنبال بهانه می گردند و این بهانه را در این سطوح پیدا می کنند. در این وضعیت ریختن نمک در نوشابه باعث خروج سریع تر گاز از محلول می شود. زیرا سطح بیشتری برای تشکیل حباب در اختیار مولکولها قرار می گیرد ( سطح جانبی بلورهای نمک ) . چیزی مانند تبلور (بلور شدن ) شکر پس از قرار دادن بلور یا نخ در محلول فوق اشباع آن.بنابراین چنین اتفاقی اصلا شیمیایی نیست. هیچ واکنشی هم صورت نمی گیرد و تقریبا هر ماده ای از نمک و شکر گرفته تا شن و ماسه که بتوانند نوعی ناهمگنی در محیط نوشابه ایجاد کند یا سطح آزاد در اختیار آن قرار دهد ( یا به طور خلاصه بهانه دست مولکولها بدهد ! ) میتواند این کار را بکند . این اتفاق را حتما در هنگام وارد کردن نی در نوشابه دیده اید. تنها مزیت نمک با شکر این است که به دلیل داشتن دانه های ریز سطح جانبی نسبی بیشتری در مقایسه با مواد درشت تر دارند. همین! از این به بعد می توانید در نوشابه دوستتان به جای نمک خاک بریزید !!! ساختن موشک با استفاده از هیدروژن پری اکسید و نقره برای این کار هیدروژن پری اکسید باید غلیظ شده باشد.(در حدود 90 درصد ) هیدروژن پری اکسید که در دارو خانه ها میفروشند غلظتش درحدود 3 در صد است.فرمول شیمیایی هیدروژن پری اکسید است.وقتی با نقره واکنش برقرار میکند نقره نقش کاتالیزور را بازی میکند.این واکنش اتم اضافه اکسیژن را ازاد کرده آب و گرمای زیادی تولید میکند.گرما اب را به بخار تبدیل کرده که این بخار میتواند با سرعت بالا از نازل موشک خارج کند. برای ساخت موشک میتوانید از بطری نوشابه های خانواده خالی استفاده کنید به این صورت که در نوشابه را سوراخ کوچکی بکنید(نقش نازل موشک) و مواد را در ان ریخته و در ان را ببندید واکنش انجام شده و بخار با سرعت از سوراخ به بیرون زده و اگر بطری نوشابه را بروی زمین بخوابانید این موشک حرکت خواهد کرد. آیا آرد (آرد گندم) میتواند منفجر شود؟ همه میدانیم که بیشتر گندم سفید از نشاسته درست شده است . و میدانیم که نشاسته از کربوهیدرات ساخته شده است یعنی از به هم پیوستن زنجیره ی مولکولهای شکر . هر کسی که تا بحال مارشمالو (نوعی شیرینی خمیرمانند )را اتش زده باشد میداند که شکر براحتی میسوزد , پس ارد هم میتواند.آرد و خیلی از کربوهیدراتهای دیگر میتواند اتش بگیرند وقتی انها در هوا بحالت گرد و غبار وجود دارد .فقط کافیه در هر متر مکعب 50 گرم یا بیشتر آرد بصورت گرد در هوا وجود داشته باشد و مشتعل شود. ذره های آرد انقدر کوچک هستند که فورا میسوزند. وقتی یک ذره بسوزد بقیه ذره های نزدیکش را هم روشن میکند و انوقت شعله بوجود امده تمام ابر ارد را شعله ور کرده و منفجر میشود. تقریبا هر کربو هیدرات بصورت گرد و غبار وقتی مشتعل شود منفجر خواهد شد .در خیلی از انبارهای آرد به همین صورت با یک جرقه یا یک منبع گرما باعت انفجار و اتش سوزی میشود. علت جرقه زنی در سنگ چخماخ چیست؟ سنگ چخماخ با نام flint معروف می باشد، تیره رنگ می باشد و در شاخه کوارتزها قرار می گیرد Flint نوع کوارتز آلفا می باشد که تا دمای 573 درجه سانتیگراد پایداری دارد و به صورت گرهکهایی در گچ و سنگ آهک یافت می شود .از سنگهای حاوی سیلیس SiO2 که عموماً منشاء رسوبی دارند می باشد. ‌این سنگها یک پارچه بوده که به علت نقص ساختمانی در برخورد با یکدیگر جرقه زده و O-3 آزاد می نماید این سنگ بانام سنگ آتشزنه معروف می‌باشد . اطلاعات جالبی در مورد جیوه بیشترین معادن جیوه دنیا در اسپانیا و ایتالیاست و مهمترین سنگ معدن آن سینابار یا سولفور جیوه است با گوگرد و هالوژنها ترکیب می شود اما با اسیدها به جز اسیدنیتریک بی اثر است جیوه و ترکیبات آن توسط پوست و بلعیدن و تنفس جذب بدن می شود ماکسیمم مقدار مجاز بخار جیوه در هوای محیط کار.1 میلی گرم در متر مکعب و ماکسیمم مقدار جیوه مجاز موجود در ادرار 3 میلی گرم در لیتر است کلیه ها نقش مهمی در دفع جیوه از راه ادراری دارند ضمن اینکه بیشترین تجمع جیوه در اعضای بدن نیز در کلیه هاست . پیوند یونی پیوند یونی نوعی از پیوند شیمیایی است که برپایه نیروی الکترواستاتیک بین دو یون با بار مخالف شکل می‌گیرد. ترکیبات یونی متشکل از تعداد زیادی آنیون و کاتیون هستند که با طرح معین هندسی در کنار هم قرار گرفته‌اند و یک بلور بوجود می‌آورند. هر بلور ، به سبب جاذبه‌های منفی ـ مثبت یونها به هم ، نگهداشته شده است. فرمول شیمیایی یک ترکیب یونی نشانه ساده‌ترین نسبت یونهای مختلف برای به وجود آوردن بلوری است که از نظر الکتریکی خنثی باشد. ماهیت یون وقتی اتم‌ها به یون تبدیل می‌شوند، خواص آنها شدیدا تغییرمیکند. مثلاً مجموعه‌ای از مولکولهای برم قرمز است. اما یونهای در رنگ بلورماده مرکب هیچ دخالتی ندارند. یک قطعه سدیم شامل اتم‌های سدیم‌ نرم است. خواص فلزی دارد و بر آب به شدت اثر می‌کند. اما یونهای در آب پایدارند. مجموعه بزرگی از مولکولهای کلر ، گازی سمّی به‌رنگ زرد مایل به سبز است، ولی یونهای کلرید مواد مرکب رنگ ایجاد نمی‌کنند و سمّی نیستند. به همین لحاظ است که یونهای سدیم و کلر را به صورت نمک طعام می‌توان بدون ترس از واکنش شدید روی گوجه فرنگی ریخت. وقتی اتم‌ها به صورت یون در می‌آیند، ماهیت آنها آشکارا تغییر می‌کند. خواص مواد مرکب یونی رسانایی الکتریکی : رسانایی الکتریکی مواد مرکب یونی مذاب به این علت است که وقتی قطب‌هایی با بار مخالف در این مواد مذاب قرار گیرد و میدان الکتریکی برقرارشود، یونها آزادانه به حرکت در می‌آیند. این حرکت یونها بار یا جریان را از یک‌جا به جای دیگر منتقل می‌کنند. در جسم جامد که یونها بی‌حرکت‌اند و نمی‌توانند آزادانه حرکت کنند، جسم خاصیت رسانای الکتریکی ندارد. سختی : سختی مواد مرکب یونی به علت پیوند محکم میان یونهای با بار مخالف است. برای پیوندهای قوی انرژی بسیاری لازم است تا یون‌ها از هم جدا شوند و امکان حرکت آزاد حالت مذاب را پیداکنند. انرژی زیاد به معنی نقطه جوش بالا است که خود از ویژگی‌های مواد مرکب یونی است. شکنندگی : مواد مرکب یونی شکننده‌اند. زیرا که ساختار جامد آنها آرایه منظمی از یونهاست. مثلاً ساختار سدیم کلرید (NaCl) را در نظر بگیرید. هرگاه یک سطح از یونها فقط به فاصله یک یون در هر جهت جابجا شود، یونهایی که بار مشابه دارند درکنار یکدیگر قرار می‌گیرند و یکدیگر را دفع می‌کنند و چون جاذبه‌ای در کار نیست بلور می‌شکند. سدیم کلرید را نمی‌توان با چکش کاری ، به ورقه‌های نازک تبدیل کرد. با چنین عملی بلور نمک خرد و از هم پاشیده می‌شود. گروههای حاوی پیوند یونی عناصرگروه IA (فلزات قلیایی) یعنی Li ، Na ، K ، Rb ، Cs ، هر یک به ترتیب یک الکترون بیشتر از گازهای نجیب ،( He ، Kr ، Ne ، Ar ، Xe )دارند. اگر هر یک از این فلزات از هر اتم یک الکترون از دست بدهند، جزء باقیمانده آرایش الکترونی گاز نجیب متناظر خود را پیدا می‌کند. مثلاً ، Li یک الکترون والانس در آرایش حالت پایه دارد. از دست دادن یک الکترون موجب می‌شود که Li ساختار الکترونی He را پیداکند. یک اتم Li که فقط دو الکترون و سه پروتون داشته باشد، بار +۱ خواهد داشت. یک اتم باردار مانند یا یک گروه از اتم‌های باردار ، مانند گروه سولفات را یون می‌گویند. عناصر گروه IIA (فلزات قلیایی خاکی) هریک دو الکترون والانس دارند. پس برای اینکه mg ، ca ، sr ، ba ساختار گاز نجیب را به دست آورند اتم‌های هرعنصر باید دو الکترون از دست بدهند. از دست رفتن دو الکترون موجب می‌شود که دو پروتون در هسته خنثی نشده بماند. پس هر یون بار +۲ خواهد داشت. برای جدا شدن سومین الکترون لازم است جفت الکترونهای تراز اصلی با انرژی پایین‌تر شکسته شود. این امر انرژی زیادتری می‌خواهد. جداشدن الکترونها از فلزات و تشکیل یونهای مثبت حاصل از آنها را می‌توان به راههای مختلف ترسیم کرد. پس جدا شدن یک الکترون از یک اتم معین جداشدن الکترونهای بعدی به ترتیب مشکلتر می‌شود. زیرا با از دست رفتن هر الکترون بار مؤثر زیادتری می‌شود و الکترونهای باقیمانده را محکمتر نگاه می‌دارد. بطور خلاصه یونهای مثبت وقتی تشکیل می‌شوند که اتم‌های فلزی یک الکترون (گروهIA) دو الکترون (گروهIIA) و یا سه الکترون (گروهIIIA) به اتم‌های غیر فلزی می‌دهند. یونهای حاصل آرایش الکترونی یکسان با یک گاز نجیب دارند. عناصر گروه VIIA (هالوژنها) یونهای مثبت در حضور یونهای منفی پایدار می‌شوند. خنثی شدن بار ، هر دو نوع یون را پایدار می‌کند. یونهای منفی پایدار ، از اتم‌هایی که شش یا هفت الکترون والانس دارند، تولید می‌شوند. اینگونه اتم‌ها آنقدر الکترون بدست می‌آورند تا ساختار گاز نجیب را پیدا کنند. مثلاً اتم‌های عناصر گروه VIIA (هالوژن‌ها) هفت الکترون والانس دارند و هر یک ، یک الکترون می‌خواهند تا آرایش الکترونی یک گاز نجیب را پیدا کنند. اگر اتم‌های F ، Cl ، Br ، I هر یک ، یک الکترون بدست آورند، یونهای حاصل یعنی ، ، ، به ترتیب آرایش الکترونی را خواهند داشت. عناص گروه VIA (گروه اکسیژن) اتم عناصر (VIA) برای رسیدن به ساختار الکترونی یک گاز نجیب هریک دو الکترون نیاز دارند. اضافه شدن دو الکترون به هر اتم ، سبب تولید می‌شود. روند به دست آوردن الکترون توسط غیرفلزات ، مانند از دست دادن الکترون توسط فلزات را می‌توان به راههای متفاوت ترسیم کرد. بطور خلاصه غیرفلزات یک ، دو ، یا سه الکترون از فلزات می‌گیرند و یون منفی ایجاد می‌کنند. این یونهای منفی همگی الکترونهای والانس جفت شده و آرایش هشت الکترونی پایدار گازهای نجیب را دارند. فرمول شیمیایی مواد مرکب یونی فرمول شیمیایی یک ماده مرکب از لحاظ الکتریکی خنثی است. خنثی بودن الکتریکی مستلزم آن است که شمار بارهای مثبت و منفی در بلور ماده مرکب برابر باشند. دو برای هر ، سه یون برای دو یون Al^۳+ و الی آخر. در بلور نمک طعام یونهای با جاذبه الکتریکی میان بارهای مخالف ، در جای خود نگاه داشته شده‌اند. علاوه بر این ، برای خنثی بودن این ماده مرکب باید نسبت یونهای سدیم به یونهای کلرید ۱ به ۱ باشد. در این صورت ساده‌ترین فرمول آن خواهد بود. در ساختار بلورین هر یون سدیم با هر شش یون کلرید اطراف آن جذب می‌شود. به همین طریق هر یون کلرید با هر شش یون سدیم اطراف آن جذب می‌شود. در ساختارهای یونی هیچ مولکول تک اتمی وجود ندارد، یعنی هیچ یون خاصی وجود ندارد که منحصرا به یک یون دیگر بپیوندد . محلول ها محلولها ، مخلوطهایی همگن هستند. محلولها را معمولا بر حسب حالت فیزیکی آنها طبقه بندی می‌کنند: محلولهای گازی ، محلولهای مایع و محلولهای جامد. بعضی از آلیاژها محلولهای جامدند؛ سکه‌های نقره‌ای محلولهایی از مس و نقره‌اند و برنج محلولی جامد از روی در مس است. هر آلیاژی محلول جامد نیست، بعضی از آلیاژها مخلوطهایی ناهمگن اند. محلولهای مایع متداولترین محلولها هستند و بیشترین کاربرد را در بررسیهای شیمیایی دارند. هوا هم مثالی برای محلولهای گازی می‌باشد. ماهیت محلولها در یک محلول ، معمولا جزئی که از لحاظ کمیت بیشترین مقدار را دارد، حلال و سایر اجزا را مواد حل شده (حل شونده) می‌گوییم. اما گاهی آسانتر آن است که جزئی از محلول را با آنکه مقدارش کم است، حلال بنامیم و گاهی اصولا اطلاق نام حلال و حل شونده به اجزای یک محلول (مثلا محلولهای گازی) چندان اهمیتی ندارد. بعضی از مواد به هر نسبت در یکدیگر حل می‌شوند. امتزاج پذیری کامل از ویژگیهای اجزای تمام محلولهای گازی و بعضی از اجزای محلولهای مایع و جامد است. ولی غالبا، مقدار ماده ای که در حلال معینی حل می شود، محدود است. انحلال پذیری یک ماده در یک حلال مخصوص و در دمای معین، بیشترین مقداری از آن ماده است که در مقدار معینی از آن حلال حل می شود و یک سیستم پایدار به وجود می آورد. غلظت محلول برای یک محلول معین ، مقدار ماده حل شده در واحد حجم حلال یا در واحد حجم محلول را غلظت ماده حل شده می‌گوییم. مهمترین نوع غلظتها که در آزمایشگاه بکار می‌رود مولاریته و نرمالیته است. مولاریته عبارت است از تعداد مولهای یک ماده که در یک لیتر محلول وجود دارد. به همین دلیل آن را مول بر لیتر یا M/L می‌گیرند. نرمالیته یک محلول عبارتست از تعداد هم ارز گرمهای (اکی والان گرم های) ماده موجود در یک لیتر محلول. نرمالیته را با N نشان می‌دهند. انواع محلولها : محلولهای رقیق :محلولهایی که غلظت ماده حل شده آنها نسبتا کم است. محلولهای غلیظ:محلولهایی که غلظت نسبتا زیاد دارند. محلول سیر شده:اگر مقدار ماده حل شده در یک محلول برابر با انحلال پذیری آن در حلال باشد، آن محلول را محلول سیر شده می‌نامیم. اگر به مقداری از یک حلال مایع ، مقدار زیادی ماده حل شونده (بیشتر از مقدار انحلال پذیری آن) بیفزاییم، بین ماده حل شده و حل شونده باقیمانده تعادل برقرار می‌شود. ماده حل شونده باقیمانده ممکن است جامد ، مایع یا گاز باشد. در تعادل چنین سیستمی ، سرعت انحلال ماده حل شونده برابر با سرعت خارج شدن ماده حل شده از محلول است. بنابراین در حالت تعادل ، غلظت ماده حل شده مقداری ثابت است. محلول سیر نشده :غلظت ماده حل شده در یک محلول سیر نشده کمتر از غلظت آن در یک محلول سیر شده است. محلول فراسیرشده:می‌توان از یک ماده حل شونده جامد ، محلول فراسیر شده تهیه کرد که در آن، غلظت ماده حل شده بیشتر از غلظت آن در محلول سیر شده است. این محلول ، حالتی نیم پایدار دارد و اگر مقدار بسیار کمی از ماده حل شونده خالص بدان افزوده شود، مقداری از ماده حل شده که بیش از مقدار لازم برای سیرشدن محلول در آن وجود دارد، رسوب می‌کند. خواص فیزیکی محلولها بعضی از خواص محلولها به دو عامل ، نوع ماده حل شده و غلظت آن در محلول بستگی دارند. این مطلب برای بسیاری خواص فیزیکی محلولها از جمله ، محلولهای آبی درست به نظر می‌رسد. برای مثال، محلول نمک طعام در آب بی رنگ پرمنگنات پتاسیم در آب، بنفش صورتی است (در اینجا نوع ماده حل شده مطرح است). افزون بر این ، می‌دانیم که هر چه بر محلول پرمنگنات آب بریزیم و آن را رقیقتر کنیم، از شدت رنگ آن کاسته می‌شود (اینجا غلظت محلول مطرح است.) یکی دیگر از خواص فیزیکی که به این دو عامل بستگی دارد، قابلیت هدایت الکتریکی محلول آبی مواد گوناگون است. چهار خاصه فیزیکی دیگر از محلولها وجود دارد که به نوع و ماهیت ذرات حل شده بستگی ندارد، بلکه فقط به مجموع این ذرات وابسته است. به عبارت دیگر ، تنها عامل موثر بر خواص محلول در اینجا ، غلظت است. چنین خواصی از محلول را معمولا "خواص جمعی محلولها" خواص کولیگاتیو Colligative properties) )می‌نامند و عبارتند از کاهش فشار بخار ، صعود نقطه جوش ، نزول نقطه انجماد و فشار اسمزی. کاهش فشار بخار وقتی یک حل شونده غیر فرار در یک حلال حل می‌شود، فشار بخار آن کاهش می‌یابد و مقدار کاهش به مقدار حل شونده بستگی دارد. هر چه میزان حل شونده بیشتر باشد، میزان کاهش در فشار بخار بیشتر است. برای مثال اگر دو ظرف را در نظر بگیریم که در آنها مقدار مساوی مایع وجود دارد که یکی محتوی مولکولهای آب خالص و دیگری محتوی محلول قند در آب است، بدیهی است که تعداد مولکولهای آب در واحد حجم از آب قند ، کمتر از آب خالص است. به همین نسبت ، تعداد مولکولهای آب در سطح آب قند ، نیز کمتر می‌باشد. بنابراین، نسبت مولکولهای پرانرژی آب که قادر به تبخیر از سطح آب قند هستند، کمتر می‌باشد و در نتیجه فشار بخار محلول کمتر می‌شود. افزایش نقطه جوش در اثر حل شدن مقداری حل شونده غیر فرار در یک حلال ، نقطه جوش آن افزایش می‌یابد. مقدار افزایش فقط به مقدار حل شونده بستگی دارد. برای مثال ، آب در شرایط متعارفی (دمای 25 درجه سانتیگراد و فشار بخار یک اتمسفر یا 760 میلی متر جیوه) در 100 درجه سانتیگراد می جوشد. اما اگر در آب، مقداری قند مثلا به غلظت یک مولال (یک مول در 1000 گرم آب) بریزیم، فشار بخار محلول آب قند به اندازه 14 میلی متر جیوه کاهش می‌یابد و در نتیجه محلول در 52/100درجه سانتیگراد می‌جوشد. کاهش نقطه انجماد وقتی یک حل شونده غیر فرار در یک حلال حل می‌شود، نقطه انجماد آن کاهش می‌یابد. بنابراین دمای انجماد محلولهای آبی همیشه کمتر از دمای انجماد آب خالص است. استفاده از این خاصیت در رادیاتور اتومبیل می‌باشد که برای جلوگیری از یخ زدن آب رادیاتور اتومبیل در زمستان ، به آن مقداری مایع به نام ضد یخ می‌افزایند. همچنین با اضافه کردن نمک (مانند کلرید سدیم) همراه با شن ریز روی آسفالت خیابانهای شهر ، هیدراته شدن یونهای نمکها مستلزم مصرف مقداری آب است که از ذوب شدن برف فراهم می گردد. بنابراین آب نمک غلیظی فراهم می‌شود که حتی در 20 درجه زیر صفر منجمد نمی‌شود. فشار اسمزی اگر در ظرف U شکلی ، حلال A از مخلوط حلال و حل شونده (B + A) به وسیله یک غشای نیمه تراوا ، جدا شود، چون فقط حلال از غشا عبور می‌کند، بعد از رسیدن به حالت تعادل ، ارتفاع مایع در قسمت (حاوی B + A) که حل شونده وجود دارد بالا می رود. اگر به این ستون فشار وارد شود تا سطح مایع در دو طرف یکسان شود، این فشاراسمزی است که به علت حل شدن حل شونده غیر فرار در حلال ایجاد شده است. به عکس فرآیند اسمز ، اسمز معکوس گویند که برای شیرین کردن آب استفاده می شود. همچنین برای تعیین جرم مولکولی پلیمرها ، پروتئینها و بطور کلی مولکولهای سنگین از فشار اسمزی استفاده می‌شود

منبع:ویکی پدیا

تهیه کننده: امین ارجمند

شنبه 17/11/1388 - 16:3
آموزش و تحقيقات

موضوع: شان نزول برخی از سوره های قرآن

سوره ی کافرون این سوره درباره ی گروهی از قریش نازل شده است . آنان اظهار می داشتند : ای محمد(ص) : بیا دین ما را پیروی کن و ما هم دین تو را پیروی می کنیم . تو یک سال خدایان ما را پرستش کن و ما یک سال خدای تو را عبادت می کنیم . اگر دینی که تو آورده ای بهتر باشد ، ما در آن شرکت میکنیم و آنرا می پذیریم و اگر دیدی دین ما از دین تو بهتر است ، تو در دین ما شریک باش و بهره ی خود را از آن بر گیر .رسول الله فرمود : به الله تعالی پناه می برم که جز او انبازی گیرم ، پس خداوند عز و جل سوره ی کافرون را فرو فرستاد . صبح فردای آن روز پیامبر خدا به مسجد الحرام رفت در آنجا عده ی زیادی قریش جمع بودند . این سوره را برای آنان تلاوت کرد . قریش از او مأیوس شدند . سوره ی تکویر ابن عباس می گوید :این سوره درباره ی عاص نازل شده است . جریان چنین است : او دید که رسول الله از کعبه خارج می شود در حالی که او داخل می شد . حضرت با عاص در باب بنی سهم با یکدیگر برخورد کردند و مشغول صحبت شدند . گروهی از بزرگان قریش در مسجد نشسته بودند . هنگامی که عاص نزد آنان رفت به او گفتند : با چه کسی سخن می داشتی ؟ اظهار داشت با مردی که « ابتر » است یهنی با پیامبر خدا . زیرا پسری که رسول الله از خدیجه داشت و نام او عبد الله بود ، فوت شده بود . در جاهلیت هر کس که پسر نداشت به او ابتر ، (بلاعقب و دم بریده ) می گفتند . سوره ی قریش این سوره درباره ی قریش نازل شده است . پیامبر خدا فرمود : الله تعالی هفت برتری به قریش عنایت کرده است که قبل از آنان و بعد از ایشان این هفت فضیلت را به کسی اعطا نکرده و نخواهد کرد . و آن هفت برتری چنین است . 1- خلافت ، بین آنان قرار داد . 2- حجابت کعبه اختصاص به ایشان دارد . 3- سقایت حاجیان مخصوص آنان است . 4- نبوت ، از بین آنان پیامبر آخر الزمان برانگیخته شد . 5- خداوند ، خود آنان را بر اصحاب فیل یاری کرد . 6- هفت سال قبل از همه ، الله تعالی را عبادت کردند در صورتی که جز ایشان کسی خدا را آن طوری که سزاوار اوست ، پرستش نمی کرد . 7- درباره ی آنان سوره ای نازل کرد و برای کسی دیگر با این مشخصه سوره ای نازل نشده است . و آن سوره اییلاف قریش است . سوره ی تکاثر این سوره درباره ی دو قبیله از قریش ، یکی بنی عبد مناف و دیگری بنی سهم نازل شده است . آن دو قبیله در مورد بزرگان و اشراف خود با یکدیگر مخاصمه می کردند . بنی عبد مناف اظهار می داشتند : بزرگان ما از بزرگان شما بیشتر است و عزیزان ما از عزیزان شما با عزت تر می باشند و نفرات ما از نفرات شما زیادتر است . بنی سهم هم نیز همین سخنان را می گفتند . نفرات بنی عبد مناف از بنی سهم بیشتر بود . بنی سهم گفتند : مردگان خود را بشماریم ، به گورستان رفتند و به شمارش مردگان پرداختند ، مردگان بنی سهم از عبد مناف بیشتر بود ، زیرا در زمان جاهلیت بنی سهم از بنی عبد مناف بیشتر بودند . سوره ی لیل ابن عباس می گوید : در مدینه مردی نخلستانی داشت که شاخه ی یکی از درخت های خرمای او در خانه ی مرد مستمندی که عیال وار بود ، سر بدر کرده بود ، صاحب نخلستان از درخت خرما بالا می رفت تا خرما ها را بچیند گاهی از مواقع خرمایی در خانه ی آن مرد درویش به زمین می افتاد ، فرزندان او می خواستند که که خرما را از زمین برداشته و در دهان خود بگذارند . آن مرد از درخت پایین می آمد و خرما را از دست فزند او می گرفت و اگر کودک خرما را در دهان خود گذاشته بود ، انگشت خود را داخل دهان کودک می کرد تا خرما را از دهان او خارج سازد . مرد فقیر نزد رسول الله ( ص ) آمد و از صاحب نخلستان شکایت کرد . پیامبر به آن مرد درویش گفت : برو به صاحب نخلستان بگو درخت خرمایی که شاخه های آن در خانه ی تو فرود آمده است ، پیغمبر به فلان مبلغ می خرد و در بهشت نیز نخلستانی به تو می دهد . مرد درویش نزد صاحب نخلستان آمد و گفت : رسول الله چنین پیغامی برای تو داده است . صاحب نخلستان گفت : من درخت های نخل زیاد دارم ، خرمای هیچ کدام مانند این درخت نیست . مردی به نام ( دحداح ) که کلام پیامبر اکرم را شنیده بود گفت : ای رسول الله اگر آن درخت خرمایی که به ابن مرد گفتید در بهشت به تو می دهم به من بدهید من آن درخت را خواهم خرید . حضرت فرمود : می دهم . دحداح نزد صاحب نخلستان رفت و آن درخت را قیمت کرد . صاحب نخلستان به او گفت : خرمای این درخت مرا به شگفتی وا داشته است . دحداح اظهار داشت آنرا می فروشی ؟ جواب داد ، مگر این که هر قیمتی که من تعیین کردم آنرا بپذیری ، دحداح گفت : بهای درخت چه مبلغ است ؟ صاحب درخت اظهار داشت ، چهل درخت نخل در مقابل آن باید به من بدهی . دحداح گفت آیا برای درختی که شاخه ی آن در خانه ی مرد درویشی آویزان شده است چهل درخت خرما می طلبی ؟ و ساکت شد . بهد از مدتی گفت : من چهل درخت خرما به تو می دهم و قسم یاد کرد که راست می گوید . معامله تمام شد و دحداح نزد رسول الله رفت و گفت : ای پیامبر خدا آن درخت نخل ملک من شد و اینک آنرا به شما تقدیم می کنم . پیغمبر اکرم به خانه ی آن مرد درویش رفت و فرمود : این درخت خرما از آن تو و عیال و فرزندان تو است . پس خداوند این آیه را فرو فرستاد « وَ اللَّیلِ اِذا یَغشی وَ السَّماء اِذا تَجَلی وَ ما خَلَقَ الذَّکرِ وَالانثی اِنَّ سَعیَکم لَشَتَّی » سوره طارق « وَ السَّماءِ وَ الطارِق وَ ما اَدراکَ مَا الطَّارِق النَّجمُ الثّاقِب .... » ( یعنی : به آسمان و آنچه به شب پیدا می شود . نیک دانی که آنچه به شب پیدا می شود چیست .؟ ستاره درخشان است .) این آیه در باره ابوطالب نازل شده است . جریان چنین است : ابوطالب نزد پیامبر اکرم آمد و نان و شیری همراه داشت در همین هنگام که آندو نشسته بودند ستاره ای از آسمان فرود آمد و آنجا پر از آتش شد . ابوطالب از ترس فریاد کشید و از پیغمبر سئوال کرد . این چیست ؟ رسول الله ( ص ) فرمود : این ستاره ای است که پرتاب شد و نشانه ای از نشانه ها وحدانیت خداست . ابوطالب در شگفت آمد پس این آیه نازل شد . سوره انسان « وَ یَطعَمونَ الطَّعامِ عَلی حُبة مِسکیناً وَ یَطیماً وَ اسیراً ...» ( یعنی : بواسطه دوستی خدا به درویش و یتیم و اسیر طعام می خورانند . ) عطاء از ابن عباس می گوید : علی بن ابی طالب ، شبی تا صبح خود را آجیر ساخت تا نخلستانی را آبیاری کند و در عوض مقداری جو دستمزد بگیرد . جو را گرفت و یک سوم آنرا آسیاب کرد و از آن غذایی که نام آن « خزیره » بود فراهم ساختند گویند وقتی که طعام پخته و آماده شد مسکینی آمد ، آنان آن طعام را به او دادند . حضرت ثلث دوم را آسیاب کرد و غذایی ساختند ، یتیمی آمد و سئوال کرد ، آنرا به او دادند . سپس ثلث سوم را آسیاب کرد و طعامی آماده کردند که اسیری از مشرکان آمد وسئوال کرد . آنرا به او دادند و آن شب را گرسنه خوابیدند . پس این آیه را خدا فرو فرستاد . سوره قیامت « اَیَحسَبُ الِانسانَ اَلن نَجمَعُ عَظامَه ... » ( یعنی : انسان پندارد که ما هرگز استخوانهای او را جمع نمی کنیم . ) این آیه در باره عمربن ربیعه نازل شده است . جزیان چنین است : او نزد پیامبر خدا آمد و عرض کرد : از روز قیامت برای من سخن گوی که چه موقعی است و حال و کیفیت آن چیست ؟ رسول الله ( ص ) احوال قیامت را برای او شرح داد . عمربن ربیعه گفت : ای محمد اگر من قیامت را امروز با چشم خود ببینم تو را تصدیق خواهم کرد و به تو ایمان می آورم . آیا چگونه خداوند استخوانهای پوسیده را جمع می کند ؟ پس این آیه نازل شد . سوره تحریم « یا ایَّهُاالنَّبیُّ لِمَ تَحرِّمُ ما اَحَلَ اللهُ لَکَ ... » ( یعنی : ای پیامبر چرا برخود حرام می کنی آنچه را که خدا برتو حلال کرده .. ) حشام ابن عروه ازپدرش ، از عایشه خبری روایت کرد و گفت عایشه می گوید : رسول الله شیرینی و عسل دوست داشت ، وقتی بعد از پایان نماز عصر به خانه می آمد ، نزد زنان خود می رفت ، هنگامی که به اتاق حفصه تشریف می بردند ، توقف او بیشتر از توقف ایشان در دیگر اتاقها بود ، عایشه می گوید من به این امر پی بردم و علت آنرا جویا شدم به من گفتند : اقوام حفصه برای او از مکه عسلی به مدینه فرستاده بودند ، حفصه عسل را با آب مخلوط می کرد و شربتی می ساخت و آنرا به پیامبر خدا می خوراند . من گفتم : به خدا سوگند حیله ای بکار خواهم برد تا دیگر در اتاق حفصه توقف بیشتری نکند . نزد سوده دختر زمعه یکی از همسران پیامبر رفتم و به او گفتم : هر زمان که رسول الله نزد تو آمد به او بگو ای نبی اکرم آیا « مغافیر » خورده ای ؟ او خواهد گفت حفصه شربتی به من خورانید ، تو در پاسخ بگو زنبور عسل ، از گیاه « عرفط » که نوعی درخت طلق خاردار است و بوی ناخوشی دارد ، تغذیه کرده است ؟ لذا شما بوی مغافیر می دهید . من هم همین سخن را خواهم گفت و به صفیه یکی از همسران پیامبر می گویم ، چنین سخنی بگوید . سوده گفت : بخدا سوگند هنگامی که پیغمبر نزد من می آید فقط در درگاه اتاق می ایستد ، ولی من آنچه را که تو گفتی خواهم گفت . هنگامی که نبی محترم نزد سوده رفت سوده گفت : ای رسول خدا آیا مغافیر خورده اید ؟ پیغمبر فرمود : نه گفت پس این چه بویی است که از شما به مشام من می رسد پیامبر خدا اظهار داشت : حفصه شربت عسل به من خورانده است سوده عرض کرد شاید زنبور عسل از نخل عرفط خورده است . عایشه گفت زمانی که نبی گزامی نزد من آمد همان سخن را که سوده گفته بود به ایشان گفتم و وقتی که نزد صفیه رفت ، او هم همان سخن را به پیامبر گفت . رسول الله هنگامی که به اتاق حفصه رفت ، حفصه لظهار داشت ای پیامبر خدا آیا شربت عسل بیاورم پیغمبر فرمود : مرا به شربت عسل نیازی نیست سوده گفت « سبحان الله » ما عسل را که حلال بود بر پیامبر حرام کردیم عایشه گفت ساکت باش . « اِن تَتوبا اِلَی اللهِ فَقِدَ صَغَت قُلوُبُکُما ... » (یعنی : اگر شما دو زن بسوی خدا برگردید و توبه کنید پس دلهای شما به کاری مایل بود که پیامبر از آن کراهت داشت . ) ابن عباس گفته است : حفصه رسول الله را با ماریه ، در روزی که نوبت عایشه بود ، دید و گفت این امر را به عایشه خواهم گفت پیغمبر گفت : من ماریه را برخود حرام کردم که دیگر با او نزدیکی نکنم ، حفصه ماجرا را به عایشه گفت . خداوند فرستاده خود را از جریان مطلع ساخت و حضرت دانست که حفصه این خبر را به عایشه گفته است . حفصه از پیامبر سئوال کرد چه کسی این خبر را به شما گفت حضرت فرمود : « نبانی العلیم الخبیر ... » ( یعنی : دانای آگاهی مرا با خبر ساخت .) رسول اکرم یک ماه از زنان خویش دوری کرد پس خدای تعالی این آیه را فرو فرستاد . سوره منافقون زید بن ارقم می گوید : ما در جنگی با رسول الله شرکت کرده بودیم ، جماعتی از اعراب با ما بودند ما به بی آبی گرفتار شدیم ، تا اینکه به مکانی رسیدیم که آب بود اعراب برما پیشی گرفتند و عربی زودتر از یاران خود به آب رسید و ظرف بزرگ خود را پر از آب کرد و سفره ای روی آن گذارد تا یاران او بیایند . مردی از انصار آمد افسار شتر خویش را انداخت تا اینکه آب بنوشد ، یک نفر اعرابی مانع شد و چوبی برگرفت و برسر او کوفت و آنرا درید . مرد انصاری که یکی از یاران عید الله بن ابی رئیس منافقین بود ، نزد عبدالله رفت و اورا از ماجرا با خبر ساخت، عبدالله بن ابی خشمگین شد و گفت : « لا تنفقو علی من عند الرسول حتی ینفضو ... » ( یعنی به کسانی که نزد پیامبر خدا هستند چیزی مدهید تا از پیرامون او پراکنده شوند . ) مراد عبدا .... اعراب بود سپس به یاران خود گفت : « لئن رجعنا الی المدینه لیخرجن الاعز منها الاعزل ... » یعنی اگر از این سفر به مدینه مراجعت کردیم ، البته عزیزتر ،مردم خوار تر و زبون تر را از مدینه بیرون می کنند . ) زیدبن ارقم می گوید : من با عم خود در آن جنگ شرکت کرده و در آنجا حاضر بودم . سخن عبدا... را شنیدم ، خدمت پیامبر اکرم و آن سخنان را برای حضرت بازگو کردم عبدا... نزد رسول خدا آمد و گفته مرا تکذیب کرد . عم من گفت : چرا می خواستی مردم را با نبی اکرم دشمن سازی ، اینک مسلمانان ، ترا دروغگو می پندارند. من بسیار غمگین و افسرده شدم ، بطوریکه تا آنزمان چنین افسردگی در خود احساس نکرده بودم ، در حالیکه با پیغمبر اکرم ( ص ) قدم میزدم ، پیامبر آمد و گوش مرا گرفت و از محبت مالید وبه چهره من نگریست و خندید ، من آنسان شاد شدم که تا آنروز چنین شادمانی در خود ندیده بودم . فردای آنروز ، رسول خدا سوره منافقون را تلاوت فرمو « اذا جاءک المنافقون قالو نشهد انک لرسول الله ...» تا « لیخرجن الاعز منها الاذل ... » سوره جمعه « و اذا راوا تجاره او لهوا انفضوا الیها و ترکوک قائما ... » ( یعنی چون تجارتی یا بازیچه ای ببینند بطرف آن پراکنده شوند و ترا ایستاده بازگذارند ... ) استاد ابوطاهر محمد زیادی از جابربن عبدالرحمان می گوید : روالله ( ص ) روز جمعه در مسجد خطبه می خواند کاروانی به مدینه وارد شد همه برای دیدن آن از مسجد برون رفتند و فقط 12 نفر باقی ماندند . پس خداوند تبارک و تعالی ، این آیه را فروفرستاد « و اذا راوا تجاره او لهوا انفضوا الیها و ترکوک قائما ... »

منبع : کتاب شان نزول سوره های قرآن

تهیه کننده: امین ارجمند

شنبه 17/11/1388 - 16:2
آموزش و تحقيقات

موضوع : تاریخچه مختصر علم فیزیک و متافیزیک تاریخچه مختصر علم فیزیک ما قبل تاریخ :

همانطور كه پیشینیان از روی تجربه و آزمایش به خواص باطنی تعدادی از اجسام پی برده و از تركیب مواد به وسایل مختلف (تشویه، نكلیس، تقطیر و ...) مواد شیمیایی به دست آورده و برای علمای شیمی جدید مایه ای درست كرده اند، همینطور هم تحقیق در خواص فیزیكی اجسام از مسایل تازه نیست و از قدیم الایام انسان در صدد كشف آنها بوده و فیزیك جدید در حقیقت مولود توجهات و تحقیقات پیشینیان می باشد. مثلاً تالس كه از قدیمی ترین حكمای سبعه است و در شش قرن قبل از میلاد می زیسته ثابت كرد كه از مالش كهربا خاصیتی در آن ظاهر می شود كه اجسام سبك را جذب می كند.همچنین فیثاغورث ریاضیدان و حكیم معروف یونانی به همراه شاگردانش به پاره ای مسائل و قضایای صوت پی برده بودند. ارسطو نیز در چهار قرن قبل از میلاد تئوری های دقیقی در باب كائنات الجو (قوس و قزح، هاله های قمری و شمسی، شفق شمالی و شبنم) استخراج كرده است. ارشمیدس در سه قرن قبل از میلاد آتی از قبیل جرثقیل، منجنیق، میزان الغلظه و پیچ ارشمیدس را اختراع نمود. قانونی را كه ارشمیدس موفق به كشف آن گردید از این قرار است: بر كلیه اجسام مرتمسه در سیال (مایعات و گازها) فشاری از زیر به رو وارد می آید كه مقدار آن مساوی است با وزن سیال تغییر مكان یافته. بطلمیوس نیز منجم و ریاضیدان یونانی قرن دوم میلادی تحقیقات عمیقی راجع به نور كرده است. پس از بطلمیوس تحقیقات فیزیكی تا قرن سیزدهم متوقف شد و فقط عده ای از قبیل جابر و محمد بن موسی در این رشته زحماتی كشیدند و اطلاعات قابل توجهی كسب كردند. قرون وسطی: در این قرن دو اختراع مهم به عمل آمد. یكی آئینه های صیقلی و دیگری عینك. در قرن چهاردهم استفاده از قطب نما تعمیم یافت. قرن پانزدهم تقریباً چیز مهمی راجع به فیزیك ندارد. ولی در قرن شانزدهم مباحث ثقل و نور و مغناطیس كمال یافته اند. جانسون میكروسكوپ را اختراع كرد (1590) و روبرت نورمن میل مغناطیسی را تعیین نمود و بالاخره ژیلبرت اولین تجارب علمی الكتریكی و مغناطیسی را در كتاب معروفش (magnefe) منتشر ساخت. فیزیك جدید: پایه فیزیك جدید در قرن هفدهم توسط گالیله گذارده شد. ترازوی آبی- میزان الحراره و دوربین نجومی از اختراعات و كشفیات او می باشد. رصدهای دقیق گالیله او را به سلسله هیئت كوپرنیك هدایت نمود و برعكس نظریه قدما كه زمین را مركز عالم می دانستند ثابت كرد كه مركز عالم شمسی خورشید است نه زمین. اگرچه اول مخترع میزان الحراره گالیله می باشد ولی نقطه ذوب یخ را برای صفر میزان الحراره (دماسنج) هوك قرار داد و ثبوت غلیان آن را هالی تعیین كرد. دكارت قوانین انكسار و تئوری قوس قزح را بنا نهاد. توریچلی نیز میزان الهوا (دماسنج) را ساخت. نیوتن منجم، ریاضیدان و فیزیكدان انگلیسی جاذبه عمومی عالم را كشف كرد. بویل ماشین تخلیه هوا را كه قاضی عدلیه شهر ماگدبورگ اختراع كرده بود تكمیل نمود. اگرچه قرن هجدهم برای فیزیك به درخشندگی قرن هفدهم نمی باشد ولی آن را قرن بی ثمری هم نمی توان نامید. در این قرن دوفه جذب و دفع های الكتریكی را تحت تحقیق درآورد و الكتریسیته این است كه دو الكتریسیته هم جنس یكدیگر را دفع و دو الكتریسیته مخالف همدیگر را جذب می نمایند. خلاصه كارهای دوفه به تجسسات بی فایده علما خاتمه داد و از آن به بعد الكتریسیته وارد تاریخ تازه ای شد. سال 1800 تجربه گالوانی، ولتا را به اختراع پیل یعنی اساس الكتریسیته جاری هدایت كرد. در این قرن خیالی هواپیمایی كه از آرزوهای دیرینه بشر بود در ذهن اروپائیان قوت گرفت از جمله دو برادر میشل منگفلیه و اتین منگفلیه رئیس كارخانه كاغذ سازی آننه كه در پنجم ژوئن سال 1783 بالنی درست كرده و به هوا فرستادند بسیاری از دانشمندان برای كشفیات علمی با بالن های مدور به ارتفاعات بالا رفته اند از جمله گیلوساك فیزیكدان و شیمیدان معروف فرانسوی كه تا حدود 7000 متری رفت و ملاحظه نمود كه در این ارتفاع هوا به قدری خشك می باشد كه پوست بدن جمع می شود و كاغذ و مقوا مثل اینكه در مجاورت آتش شدیدی باشند پیچیده و لوله می شوند در قرن نوزدهم دامنه فیزیك بسط شایانی پیدا كرد و مخصوصاً استفاده از آلات فیزیكی در صنایع و كارخانجات روز به روز رو به افزایش نهاد. در سال 1801 كارلیسل و نیكلسون آب را تجزیه كردند. در سال 1807 دیوی به وسیله تجزیه الكتریكی املاح قلیایی سدیم و پتاسیم را به دست آورد. پلانته آكومولاتر را ساخت. ارستد دانشمند دانماركی ثابت كرد كه جریان الكتریسیته عقربه مغناطیسی را كه همیشه به جهت ثابتی متوجه است منحرف می سازد (1819). باید دانست كه مبحث مغناطیس الكتریكی نتیجه اكتشافات دو دانشمند برجسته یعنی ارستد و آمپر می باشد. فارادی نیز الكتریسیته را بنا نهاد. آراگو قانون آمپر را تكمیل كرده و گائوس از بزرگترین منجمین و ریاضیدانان آلمانی اختراع تلگراف را تكمیل كرد . بعدها طبیعی دان آمریكایی بنام مرس الفبایی برای تلگراف درست كرده و دستگاه آن را ساخت. بالاخره پس از آن كه دامنه الكتریسیته وسعت یافت، واسطه انتقال اخبار جریانات الكتریسیته شد . منبع : www.Iranscientific.com متافیزیک متافیزیک آن طور که ابن سینا در کتابش با عنوان "شفا" در نظر گرفته، توضیح عقلانی همه هستی ست. ابن سینا "مشتق شدن همه چیز از هستی لازم"، ابدیت هستی و نیز نفی شناخت آنچه مجزا از منبع هستی ست را در این کتاب توضیح داده است. ابن سینا برای هر علمی موضوعی در نظر گرفته و علوم را به دوشاخه نظری و عملی تقسیم کرده است. از نظر او، علم نظری دانشی ست که موضوعش مستقل از ماست درحالی که علم عملی برای ما کاربرد دارد. او سه نوع علم عملی در نظر می گیرد: دانش کشورداری، اقتصاد و حکومت بر خود. او همچنین سه علم نظری را ممکن می داند: فیزیک، ریاضی و دانش ماوراء الطبیعه. ابن سینا اولین کسی است که کانی شناسی را ابداع کرده و در شیمی به شیوه قدیم هم کار کرده است. ابن سینا در نجوم نیز تحقیقاتی دارد و با ابوریحان بیرونی تبادل فکر داشته است. ابن سینا دانش ماوراء الطبیعه را دانشی الوهی می داند و موضوعش را طبق دیدگاه ارسطویی چیزی می داند که موجودیت داشته باشد. او به دو دلیل مربوط بودن خدا به دانشهای دیگر را نفی می کند: ۱. دانش های دیگر یا دانش عملی هستند یا فیزیک یا ریاضی و نمی توانند درباره خدا باشند. ۲. اگر خدا در متافیزیک بررسی نشود در هیچ علم دیگری قابل بررسی نخواهد بود. حتی اگر محوریت موضوع خدا در این علم لازم باشد نمی توان جز این پذیرفت که خدا موضوع خود را تشکیل می دهد. ابن سینا این مورد را مطرح می کند که موضوع متافیزیک به علت اولیه مربوط است. اگرچه به نظر ابن سینا، علت اولیه موضوع منحصر به متافیزیک نیست. چرا که وجود این علت باید در این علم نشان داده شود. ابن سینا با استفاده از متافیزیک ارسطو این راه حل را پیشنهاد می کند که موضوع متافیزیک هستی آن گونه که هست می باشد که با هر آن چه وجود دارد اشتراک دارد. در تاریخ متافیزیک ابن سینا نخستین کسی ست که این راه حل را ییشنهاد کرده است. ابن سینا موضوع متافیزیک را با موضوع دیگر علوم نظری مقایسه کرده است. او فیزیک را دانش اجسام آن گونه که هستند نمی داند بلکه آن گونه که حرکت می کنند یا ساکنند. ریاضیات از نظر او، دانش مربوط به اندازه گیری و اعداد است و بنابراین به هستی که حادث شدنش ریاضی است ارتباط دارد. در هر دوی این دانشها هستی به طور محدود بررسی می شود چرا که به ماده، اندازه یا تعداد بستگی دارد. در این دو دانش،‌ هستی پیش فرض شده است بدون آن که برای خودش مطالعه شود. هستی موضوع دانش متافیزیک است و این دانش بدون هیچ محدودیتی بررسی می شود. متافیزیک همه مقوله های مربوط به هستی از جمله: ذات، کمیت و کیفیت را شامل می شود ولی مقوله عمومی تر خود هستی ست که بقیه مقوله ها را دربر می گیرد. موضوع متافیزیک، هستی همانطور که هست و مشترک با هر آن چه هست می باشد. ابن سینا می گوید که هستی نخستین موضوعی است که به فکر در می آید. این نظر ابن سینا بعدها توسط فیلسوفانی نظیر آکویناس و هایدگر استفاده شده است. تعبیر هستی از این جمله ابن سینا، درک روح ما از موجودیت داشتن چیزهاست. هستی، همه چیز را نه آن طور که این گونه یا آن گونه است بلکه آن طور که موجودیت دارد دربر می گیرد. ابن سینا علاوه بر ارسطو، از نظر فارابی نیز بهره برده است. فارابی متافیزیک ارسطو را به این صورت در نظر گرفته بود که ١٠علت برای هستی وجود دارد که ٩ علت ثانوی هستند. از نهمین علت، علت دهم که علت فعال است به وجود می آید. دو علت اول، اولین کره آسمانی و هفت علت کرات مربوط به سیارات را پدید اورده اند. فارابی روح این کرات را به خلقت جوهر جسمانی توسط خدا مربوط می دانست که ماده اولیه همراه با حرکت را تشکیل داده است که اجزایش با وجود تفاوتهای شکلی به هارمونی و هماهنگی رسیده اند، نیز عناصر چهارگانه طبیعی یعنی گرما، سرما، خشکی و رطوبت از آنها تشکیل شده است. در ادامه چرخه تکاملی، اشکال کامل تر یعنی گیاهان، جانوران و انسان پدید آمده اند. فارابی همچنین به علم منطق، توانایی زبان و فکر پرداخته است. او تکامل ذهن را به سه مرحله ذهن بالقوه، ذهن بالفعل و ذهن به دست آمده تقسیم کرده است. از نظر او، نوع سوم ذهن با به کار بردن تصاویر و تصورات ذهنی حاصل شده است. ابن سینا نخستین کسی است که بین ذات و موجودیت، فرق قائل شده است. از نظر او، موجودیت همان حادث شده از ذات است. به عبارت دیگر، موجودیت همان چیزی ست که به ذات می رسد وقتی که وجود می یابد. ابن سینا مفهوم لازم را در نظر می گیرد. از نظر او، لازم تاییدی بر موجودیت است. ارسطو نیز لزوم را در متافیزیک خود به عنوان مفهومی اساسی مطرح کرده بود. ابن سینا لزوم خدا را به عنوان دلیلی بر موجودیت خدا به کار می برد. یکی دیگر از مشخصه های متافیزیک ابن سینا، تفاوتی ست که بین لازم و ممکن مطرح کرده است. از نظر او، لازم به علت احتیاجی ندارد در حالی که ممکن به علت محتاج است. توجه به تفاوت بین ذات و موجودیت در اینجا ضروری است: هستی لازم، اصل موجودیتش را در خود دارد اما هستی ممکن این طور نیست و اصل موجودیتش را در خود ندارد. برای هستی ممکن، موجودیت یک حادثه است که به ذات اضافه می شود. هستی ممکن به چیزی احتیاج دارد تا واقع شود که همان هستی لازم است. به عبارت دیگر، هستی لازم همان علت هستی ممکن است که موجودیت آن را سبب شده است. این هستی لازم به نوبه خود، یا لازم است یا ممکن و اگر ممکن باشد برای موجودیت یافتنش به علت لازم دیگری احتیاج دارد. بنابراین هستی لازم به طور الزامی باید وجود داشته باشد تا همه چیز هستی خود را از آن بگیرد. ابن سینا تایید کرده است که در هستی لازم، هستی و ذات یکی هستند. طبق استدلال ابن سینا، وجود ابدیت هستی الزامی است. چرا که در یک تداوم زمانی، هر چیز توسط علتی به وجود آمده است. بنابراین همیشه می توان به یک علت درونی رسید و تا بی نهایت ادامه داد. طبق نظر ابن سینا، اگر بخواهیم برای چیزی علتی در نظر بگیریم، باید آن علت به طور هم زمان با آن چه سبب شده وجود داشته باشد بنابراین علت لازم آن خواهد بود. خلقت از نظر ابن سینا، به این معنی نیست که موجودیت از یک "تصمیم" درونی در زمان مشتق می شود (تصمیم الوهی که مشکل چندگانگی را ایجاد می کند) بلکه به این معنی ست که یک شیء، موجودیتش را از یک علت لازم گرفته است. بنابراین خلقت یک وابستگی در هستی ست نه تداوم زمانی. الزام ابدیت هستی در دیدگاه ابن سینا یعنی اثبات ابدیت هستی توسط ابن سینا. به عبارت ساده تر اثبات ابدیت هستی یعنی اثبات وجودی ابدیت هستی. پس احتمال و امکان در آن راه ندارد. ابن سینا هستی را ابدی می دانست. ابن سینا دو دلیل برای نادرست بودن نظریه تدوام درونی-زمانی اصل اولیه نسبت به موجودیت جهان ارائه داده است: ۱. اگر در نظر بگیریم که خدا قدرت خلق کردن را قبل از خلقت داشته، این اشکال وجود خواهد داشت که زمانی معین قبل از خلقت جهان وجود داشته که شامل خدا هم شده است و این غیر ممکن است، ۲. اگر در نظر بگیریم که خدا خلقت را در زمانی غیر از زمانی که جهان را خلق کرده است می توانست آغاز کرده باشد،‌ این اشکال وجود دارد که خالق در زمانی از ناتوانی به توانایی رسیده و این لزوم خلقت بوده که به او چنین امکانی داده است و این مورد، اشکال دوم این نظریه است. ابن سینا در کتابش نتیجه گرفته که تداوم درونی-زمانی برای خلقت غیر ممکن است و خلقت را باید به صورت یک اشتقاق موجودات از فکر خدا در نظر گرفت چرا که خدا فکری خالص است که به فکر می آید و فکرش به صورت کار است که همان ذات همه موجودات است. ابن سینا با این نظریه، چند گانگی را از اصل اولیه رد کرده است: "او همه چیز را در آن واحد به تفکر در می آورد که به چندگانگی در ماده شکل می گیرد یا در حقیقت ذاتش به فرمهایشان درمی آورد اما این فرمها از فکر او مشتق می شود." ذات اجسام به دلیل آن که فکر شده اند، وجود دارد. جهان از این فکر که همان اصل اولیه لازم است پدید آمده است. برای این که این اصل دارای یگانگی باشد، ابن سینا از اصل نئو افلوتینی بهره گرفته و در کتابش نوشته است که اشتقاق اول از واحد است که فکر دیگر را مشتق می کند و این اشتقاق ادامه می یابد و تحت هر فکر، یک کره آسمانی وجود دارد (ابن سینا در مجموع ۱۰ فکر مجزا در نظر گرفته است). طبق این نظریه نئو افلوتینی، جهان از یک اشتقاق اولیه از فکر الوهی سرچشمه گرفته است. نظریه متافیزیک ابن سینا چند مشخصه مهم دارد: ۱. ابن سینا پایداری موضوع متافیزیک یعنی هستی همان طور که هست را مطرح کرده است. ۲. هستی، نخستین موضوعی است که به فکر ما می رسد. ۳. ابن سینا ذات و موجودیت (یا هستی) را از هم متفاوت در نظر گرفته است. این مورد در متافیزیک یونانی بررسی نشده بود. ۴. خدا هستی لازم است که هستی و ذاتش لزوما در او مرتبط هستند. ۵. جهان (ذات ها) از خدا مشتق شده که خودش فکر می شود. دور شدن ابن سینا از فلسفه ارسطو را یکی از مزیات فلسفه سینایی می دانند. هرچند که بهتر است وجوه متفاوت هر دو را در نظر گرفت.

منابع : ۱ . برهان شفا-شیخ الرئیس بوعلی سینا-ترجمه مهدی قوام صفری- انتشارات کتابخانه مرکزی-تهران ۲ . فن سماع طبیعی از کتاب شفا- شیخ الرئیس بوعلی سینا- محمد علی فروغی- انتشارات کتابخانه مرکزی-تهران ۳. Avicenne, La Metaphysique Du Shifa,trad. M. Achena et H. Masse, Les Belles Lettres, 1995 ۴. Le Statut De La Metaphysique, Alain De Libera, La Philosophie Medievale, PUF, 1993

تهیه کننده: امین ارجمند

شنبه 17/11/1388 - 16:2
آموزش و تحقيقات

موضوع: ماهواره های مصنوعی و نظریه های انیشتن(نسبیت عام و خاص)

ماهواره های مصنوعی ماهواره ی مصنوعی شی ایست که توسط انسان ساخته شده و به طور مداوم در حال حرکت در مداری حول زمین یا اجرام دیگری در فضا می باشد. بیشتر ماهواره های ساخته شده تاکنون حول کره زمین در حرکتند و در مواردی چون مطالعه کائنات، ایستگاه های هوا شناسی، انتقال تماس های تلفنی از فراز اقیانوس ها، ردیابی و تعیین مسیر کشتی ها و هواپیماها و همینطور امور نظامی به کار می روند. ماهواره هایی نیز وجود دارند که دور ماه، خورشید، اجزام نزدیک به زمین و سیاراتی نظیر زهره، مریخ و مشتری در حال گردش می باشند. این ماهواره ها اغلب اطلاعات مربوط به جرم آسمانی که حول آن در گردشند را جمع آوری می کنند. به جز ماهواره های مصنوعی مذکور اشیای در حال گردش دیگری نیز در فضا وجود دارند از جمله فضا پیما ها، کپسول های فضایی و ایستگاه های فضایی که به آنها نیز ماهواره می گوییم. البته اجرام دیگری نیز در فضا وجود دارند به نام زباله های فضایی شامل بالابرنده های مستهلک راکت ها، تانک های خالی سوخت و … که به زمین سقوط نکرده اند و در فضا در حرکتند. در این مقاله به این اجرام نمی پردازیم. اتحادیه جماهیر شوروی پرتاب کننده اولین ماهواره مصنوعی، اسپاتنیک 1، در سال 1957 بود. از آن زمان ایالات متحده و حدود 40 کشور دیگر سازنده و پرتاب کننده ماهواره به فضا بوده اند. امروزه قریب به 3000 ماهواره فعال و 6000 زباله فضایی در حال گردش به دور زمینند. انواع مدارها مدارهای ماهواره ها اشکال گوناگونی دارند. برخی دایره شکل و برخی به شکل بیضی می باشند. مدارها از لحاظ ارتفاع (فاصله از جرمی که ماهواره حول آن در گردش است) نیز با یکدیگر تفاوت دارند. برای مثال بعضی از ماهواره در مداری دایره شکل حول زمین خارج از اتمسفر در ارتفاع 250 کیلومتر(155 مایل) در حرکتند و برخی در مداری حرکت می کنند که بیش از 32200 کیلومتر (20000 مایل) از زمین فاصله دارد. ارتفاع بیشتر مدار برابر است با دوره گردش ( مدت زمانیکه ماهواره یک دور کامل در مدار خود حرکت می کند) طولانی تر. یک ماهواره زمانی در مدار خود باقی می ماند که بین شتاب ماهواره ( سرعتی که ماهواره می تواند در طی یک مسیر مستقیم داشته باشد ) و نیروی گرانش ناشی از جرم آسمانی که ماهواره تحت تاثیر آن می باشد و دور آن در گردش است تعادل وجود داشته باشد. چنانچه شتاب ماهواره ای بیشتر از گرانش زمین باشد ماهواره در یک مسیر مستقیم از زمین دور می شود و چنانچه این شتاب کمتر باشد ماهواره به سمت زمین برخواهد گشت. برای درک بهتر تعادل بین گرانش و شتاب، جسم کوچکی را در نظر بگیرید که به انتهای یک رشته طناب متصل و در حال چرخش است. اگر طناب پاره شود جسم متصل به آن در یک مسیر صاف به زمین می افتد. طناب در واقع کار گرانش را انجام می دهد تا شی بتواند به چرخش خود ادامه دهد. ضمنا وزن شی و طناب میتوانند نشانگر رابطه بین ارتفاع ماهواره و دوره گردش آن باشد. طناب بلند مانند ارتفاع بلند است. هر چه طناب بلندتر باشد زمان بیشتری نیاز است تا شی متصل به آن یک دور کامل بچرخد. طناب کوتاه مانند ارتفاع کوتاه است و در زمان کمتری شی مذکور یک دور کامل در مدار خود گردش خواهد کرد. انواع گوناگونی از مدارها وجود دارند اما اغلب ماهواره هایی که حول زمین در گردشند در یکی از این چهار گونه مدار حرکت میکنند. 1- ارتفاع بلند، ﮋئوسینکرنوس.2- ارتفاع متوسط. 3- سان سینکرنوس، قطبی. 4- ارتفاع کوتاه . شکل اغلب این گونه مدارها دایره ایست. مدارهای ارتفاع بلند، ﮋئوسینکرنوس بر فراز استوا و در ارتفاع 35900 کیلومتر(22300 مایل) قرار دارند. ماهواره های اینگونه مدارها حول محور عمودی زمین با سرعت و جهت برابر حرکت زمین حرکت می کنند. بنابراین هنگام رصد آنها از روی زمین همواره در نقطه ای ثابت به نظر می رسند. برای پرتاب و ارسال این ماهواره ها انرﮋی بسیار فراوانی لازم است. ارتفاع یک مدار متوسط حدود 20000 کیلومتر (12400 مایل) و دوره گردش ماهواره های آن 12 ساعت است . مدار خارج از اتمسفر زمین و کاملا پایدار است. امواج رادیویی که از ماهواره های موجود در این مدارها ارسال می گردد در مناطق بسیارزیادی از زمین قابل دریافت است. پایداری و وسعت مناطق تحت پوشش این گونه مدارها آنها را برای ماهواره های ردیاب مناسب می نماید. مدارهای سان سینکرنوس، قطبی، ارتفاع نسبتا کوتاهی دارند. آنها تقریبا از فراز هر دو قطب زمین عبور می کنند.مکان این مدارها متناسب با حرکت زمین به دور خورشید در حرکت است به گونه ایکه ماهواره ی این مدار خمواره در یک ساعت محلی ثابت از استوا عبور می کند. از آنجاییکه این ماهواره ها از همه عرض های جغرافی زمین می گذرند قادرند که اطلاعات را از تمامی سطح زمین دریافت نمایند. در اینجا می توان ماهواره TERRA را به عنوان مثال نام برد. وظیفه این ماهواره مطالعه اثرات چرخه ها ی طبیعی و فعالیت های انسان بر روی آب و هوای کره زمین است. ارتفاع مدار این ماهواره 705 کیلومتر (438 مایل) و دوره گردش آن 99 دقیقه است. زمانیکه این ماهواره از استوا عبور می کند ساعت محلی همیشه 10:30 صبح و یا 10:30 شب است. یک مدار ارتفاع کوتاه درست بر فراز جو زمین قرار دارد جاییکه تقریبا هوایی برای ایجاد تماس و اصطکاک وجود ندارد. برای ارسال ماهواره به این نوع مدارها انرﮋی کمتری نسبت به سه نوع مدار مذکور دیگر لازم است. ماهواره ها ی مطالعاتی که مسئول دریافت اطلاعات از اعماق فضا می باشند غالبا در این مدارها در حرکتند. برای مثال تلسکوپ هابل که در ارتفاع 610 کیلومتر(380 مایل) با دوره گردش 97 دقیقه در حرکت است. انواع ماهواره ها ماهواره های مصنوعی بر اساس ماموریت هایشان طبقه بندی می شوند. شش نوع اصلی ماهواره وجود دارند. (1) تحقیقات علمی، (2) هواشناسی، (3) ارتباطی، (4) ردیاب، (5) مشاهده زمین، (6) تاسیسات نظامی. (1) تحقیقات علمی : ماهواره های تحقیقات علمی اطلاعات را به منظور بررسی های کارشناسی جمع آوری می کنند. این ماهواره ها اغلب به منظور انجام یکی از سه ماموریت زیر طراحی و ساخته می شوند : 1- جمع آوری اطلاعات مربوط به ساختار، ترکیب و تاثیرات فضای اطراف کره زمین. 2- ثبت تغییرات در سطح و جو کره زمین. این ماهواره ها اغلب در مدارهای قطبی در حرکتند. 3- مشاهده سیارات، ستاره ها و اجرام آسمانی در فواصل بسیار دور. بیشتر این ماهواره ها در ارتفاع کوتاه در حرکتند. ماهواره های مخصوص تحقیقات علمی حول سیارات دیگر، ماه و خورشید نیز حضور دارند. (2) هواشناسی : ماهواره های هواشناسی به دانشمندان برای مطالعه بر روی نقشه های هواشناسی و پیش بینی وضعیت آب و هوا کمک می کنند. این ماهواره ها قادر به مشاهده وضعیت اتمسفر مناطق گسترده ای از زمین می باشند. بعضی از ماهواره های هواشناسی در مدارهای سان سینکرنوس، قطبی، در حرکتند که توانایی مشاهده بسیار دقیق تغییرات در کل سطح کره زمین را دارند. آنها می توانند مشخصات ابرها، دما، فشار هوا، بارندگی و ترکیبات شیمیایی اتمسفر را اندازه گیری نمایند. از آنجا که این ماهواره ها همواره هر نقطه از زمین را در یک ساعت مشخص محلی مشاهده می کنند دانشمندان با اطلاعات به دست آمده قادر به مقایسه دقیق تر آب و هوای مناطق مختلفند. ضمنا شبکه جهانی ماهواره های هواشناسی که در این مدارها در حرکتند می توانند نقش یک سیستم جستجو و نجا ت را بر عهده گیرند. آنها تجهیزات مربوط به شناسایی سیگنال های اعلام خطر در همه هواپیما ها و کشتی های خصوصی و غیر خصوصی را دارا هستند. بقیه ماهواره های هواشناسی در ارتفاع های بلند تر در مدارهای ژئوسینکرنوس قرار دارند. از این مدارها، آنها می توانند تقریبا نصف کره زمین و تغییرات آب و هوایی آن را در هر زمان مشاهده کنند. تصاویر این ماهواره ها مسیر حرکت ابرها و تغییرات آنها را نشان می دهد. آنها همینطور تصاویر مادون قرمز نیز تهیه می کنند که گرمای زمین و ابرها را نشان می دهد. (3) ارتباطی : ماهواره های ارتباطی در واقع ایستگاه های تقویت کننده سیگنال ها هستند، از نقطه ای امواج را دریافت و به نقطه ای دیگر ارسال می کنند. یک ماهواره ارتباطی می تواند در آن واحد هزاران تماس تلفنی و جندین برنامه شبکه تلوزیونی را تحت پوشش قرار دهد. این ماهواره ها اغلب در ارتفاع های بلند، مدار ﮋئوسینکرنوس و بر فراز یک ایستگاه در زمین قرار داده می شوند. یک ایستگاه در زمین مجهز به آنتنی بسیار بزرگ برای دریافت و ارسال سیگنال ها می باشد. گاهی چندین ماهواره که دریک شبکه و درمدارهای کوتاهترقرار گرفته اند، امواج را دریافت و با انتقال دادن سیگنال ها به یکدیگر آنها را به کاربران روی زمین در اقصی نقاط آن می رسانند. سازمانهای تجاری مانند تلوزیون ها و شرکت های مخابراتی در کشورهای مختلف از کاربران دائمی این نوع ماهواره ها هستند. (4) ردیاب : به کمک ماهواره های ردیاب، کلیه هواپیماها، کشتی ها و خودروها بر روی زمین قادربه مکان یابی با دقت بسیار زیاد خواهند بود. علاوه بر خودروها و وسایل نقلیه اشخاص عادی نیز میتوانند از شبکه ماهواره های ردیاب بهره مند شوند.در واقع سیگنال های این شبکه ها در هر نقطه ای از زمین قابل دریافتند. دستگاه های دریافت کننده، سیگنال ها را حداقل از سه ماهواره فرستنده دریافت و پس از محاسبه کلیه سیگنال ها، مکان دقیق را نشان می دهند. (5) مشاهده زمین : ماهواره های مخصوص مشاهده زمین به منظور تهیه نقشه و بررسی کلیه منابع سیاره زمین و تغییرات ماهیتی چرخه های حیاتی در آن، طراحی و ساخته می شوند. آنها در مدارهای سان سینکرنوس قطبی در حرکتند. این ماهواره ها دائما در شرایط تحت تابش نور خورشید مشغول عکس برداری از زمین با نور مرئی و پرتوهای نا مرئی هستند. رایانه ها در زمین اطلاعات به دست آمده را بررسی و مطالعه می کنند. دانشمندان به کمک این ماهواره معادن و مراکز منابع در زمین را مکان یابی وظرفیت آنها را مشخص می کنند.همینطور می توانند به مطالعه بر روی منابع آبهای آزاد و یا مراکز ایجاد آلودگی و تاثیرات آنها و یا آسیب های جنگل ها و مراتع بپردازند. (6) تاسیسات نظامی : ماهواره های تاسیسات نظامی مشتمل از ماهواره های هواشناسی، ارتباطی، ردیاب و مشاهده زمین می باشند که برای مقاصد نظامی به کار می روند.برخی از این ماهواره ها که به ماهواره های جاسوسی نیز شهرت دارند قادر به تشخیص دقیق پرتاب موشکها، حرکت کشتی ها در مسیر های دریایی و جابجایی تجهیزات نظامی در روی زمین می باشند. زندگی و مرگ ماهواره ها ساخت یک ماهواره هر ماهواره حامل تجهیزاتیست که برای انجام ماموریت خود به آن ها نیاز دارد. برای مثال ماهواره ای که مامور مطالعه کائنات است مجهز به تلسکوپ و ماهواره مامور پیش بینی وضع هوا مجهز به دوربین مخصوص برای ثبت حرکات ابرها است. علاوه بر تجهیزات تخصصی، همه ماهواره ها دارای سیستمهای اصلی برای کنترل تجهیزات خود و عملکرد ماهواره می باشند. از جمله سیستم تامین انرﮋی، مخازن، سیستم تقسیم برق و … . در هر یک از این بخشها ممکن است از سلول های خورشیدی برای جذب انرﮋی مورد نیاز استفاده شود. بخش داده ها و اطلاعات نیز مجهز به رایانه هایی به منظور جمع آوری و پردازش اطلاعات به دست آمده از طریق تجهیزات و اجرای فرامین ارسال شده از زمین می باشد. هریک از تجهیزات جانبی و بخشهای اصلی یک ماهواره به طور جداگانه طراحی، ساخته و آزمایش می شوند. متخصصان بخشهای مختلف را کنارهم گذاشته و متصل می کنند تا زمانیکه ماهواره کامل شود و سپس ماهواره در شرایطی نظیر شرایطی که هنگام ارسال از سطح زمین و هنگام استقرار در مدار خود خواهد داشت آزمایش می شود. اگر ماهواره همه آزمایش ها را به خوبی گذراند آماده پرتاب می شود. پرتاب ماهواره برخی ماهواره ها توسط شاتل ها در فضا حمل می شوند ولی اغلب ماهواره ها توسط راکت هایی به فضا فرستاده می شوند که پس از اتمام سوختشان به درون اقیانوسها می افنتد.بیشتر ماهواره ها در ابتدا با حداقل تنظیمات در مسیر مدار خود قرار داده می شوند. تنظیمات کامل را راکت هایی انجام می دهند که داخل ماهواره کار گذاشته می شوند. زمانیکه ماهواره در یک مسیر پایدار در مدار خودقرار گرفت می تواند مدت های درازی در همان مدار بدون نیاز به تنظیمات مجدد باقی بماند. انجام ماموریت کنترل بیشتر ماهواره ها در مرکزی بر روی زمین است. رایانه ها و افراد متخصص در مرکز کنترل وضعیت ماهواره را تحت نظر دارند. آنها دستورالعمل ها را به ماهواره ارسال می کنند و اطلاعات جمع آوری شده توسط ماهواره را دریافت می نمایند. مرکز کنترل از طریق امواج رادیویی با ماهواره در ارتباط است. ایستگاه ها یی بر روی زمین این امواج را از ماهواره دریافت و یا به آن ارسال می کنند. ماهواره ها معمولا به طور دائم از مرکز کنترل دستورالعمل دریافت نمی کنند. آنها در واقع مثل روباتهای چرخان هستند.روباتی که سلول های خورشیدی خود را برای دریافت انرﮋی کافی تنظیم و کنترل می کند و آنتن های خود را برای دریافت دستورات خاص از زمین آماده نگه می دارد. تجهیزات ماهواره به صورت مستقل و اتوماتیک وظایف خود را انجام می دهند و اطلاعات را جمع آوری می کنند. ماهواره ها ی موجود در ارتفاع عای بلند مدار ﮋئوسینکرنوس در ارتباط همیشگی و دائم با زمین می باشند. ایستگاه ها ی زمین می تواند دوازده بار در روز با ماهواره های موجود در ارتفاع کوتاه ارتباط برقرار نمایند. در طول هر تماس ماهواره اطلاعات خود را ارسال و دستورالعمل ها را زا ایستگاه دریافت می کند. تبادل اطلاعات تا زمانیکه ماهواره از فراز ایستگاه عبور می کند می تواند ادامه داشته باشد که معمولا زمانی حدود 10 دقیقه است. چنانچه قسمتی از ماهواره دچار نقص فنی شود اما ماهواره قادر به ادامه ماموریت های خود باشد، معمولا همچنان به کار خود ادامه می دهد. در چنین شرایطی مرکز کنترل روی زمین بخش آسیب دیده را تعمیر و یا مجددا برنامه نویسی می کند. در موارد نادری نیزعملیات تعمیرماهواره را شاتل ها در فضا انجام می دهند. و اما چنانچه آسیب های وارد آمده به ماهواره به اندازه ای باشد که ماهواره دیگر قادر به انجام ماموریت های خود نباشد مرکز کنترل فرمان توقف ماهواره را صادر می کند. سقوط از مدار یک ماهواره در مدار خود باقی می ماند تا زمانیکه شتاب آن کم شود و در چنین حالتی نیروی گرانش ماهواره را به سمت پایین و به سمت اتمسفر می کشاند. سرعت ماهواره هنگام برخورد با مولکول های خارجی ترین لایه اتمسفر کم می شود. هنگامی که نیروی گرانش ماهواره را به سمت لایه های داخلی اتمسفر می کشاند هوایی که در جلوی ماهواره قرار می گیرد سریعا به قدری فشرده و داغ می شود که در این هنگام بخشی و یا تمامی ماهواره می سوزد. تاریخچه در سال 1955 شوروی تحقیقات خود را برای پرتاب ماهواره مصنوعی به فضا آغاز کرد. در تاریخ چهارم اکتبر 1957 این اتحادیه ماهواره اسپاتنیک 1 را به عنوان اولین ماهواره مصنوعی به فضا ارسال نمود. این ماهواره در هر 96 دقیقه یک دور کامل به دور زمین می چرخید و اطلاعات به دست آورده خود را به شکل سیگنال های رادیویی قابل دریافت به زمین ارسال می کرد. در تاریخ 3 نوامبر 1957 اتحادیه جماهیر شوروی دومین ماهواره مصنوعی یعنی اسپاتنیک 2 را به فضا فرستاد. این ماهواره حامل اولین حیوانی بود که به فضا سفر کرد. سگی به نام لایکا. پس از آن ایالات متحده ماهواره کاوشگر1 را در تاریخ 31 ﮋانویه 1958 و ونگارد 1 را در تاریخ 17 مارس همان سال به فضا فرستاد. نخستین ماهواره ارتباطی اکو1 در ماه اگست سال 1960 از ایالات متحده به فضا فرستاده شد. این ماهواره امواج رادیویی به زمین می فرستاد. در آپریل 1960 نیز اولین ماهواره هواشناسی تیروس 1 که تصاویر ابرها را به زمین ارسال می کرد فرستاده شد. نیروی دریایی آمریکا سازنده اولین ماهواره ردیاب، ترانزیت 1ب درآپریل سال 1960 بود. به این ترتیب تا سال 1965 در هر سال بیش از 100 ماهواره به مدارهایی در فضا فرستاده شدند. از سال 1970 دانشمندان به کمک رایانه و نانو تکنولوﮋی موفق به اختراع سازه ها تجهیزات پیشرفته تری برای ماهواره شده اند. به علاوه کشور های دیگر همینطور سازمانهای تجاری مبادرت به خریداری و ارسال ماهواره نموده اند. در سالهای اخیر بیشتر از 40 کشور ماهواره در اختیار دارند و نزدیک به 3000 ماهواره در مدارها به انجام ماموریت های خود می پردازند. نظریه های انیشتن(نسبیت عام و خاص)چیست؟ انشتین دو نظریه دارد. نسبیت خاص را در سن 25 سالگی بوجود آورد و ده سال بعد توانست نسبیت عام را مطرح كند. نسبیت خاص بطور خلاصه تنها نظریه ایست كه در سرعتهای بالا ( در شرایطی كه سرعت در خلال حركت تغییر نكند–سرعت ثابت-) میتوان به اعداد و محاسباتش اعتماد كرد. جهان ما جوریست كه در سرعتهای بالا از قوانین عجیبی پیروی می كند كه در زندگی ما قابل دیدن نیستند. مثلا وقتی جسمی با سرعت نزدیك سرعت نور حركت كند زمان برای او بسیار كند می گذرد. و همچنین ابعاد این جسم كوچك تر میشود. جرم جسمی كه با سرعت بسیار زیاد حركت می كند دیگر ثابت نیست بلكه ازدیاد پیدا می كند. اگر جسمی با سرعت نور حركت كند، زمان برایش متوقف می شود، طولش به صفر میرسد و جرمش بینهایت میشود. نسبیت عام برای حركتهایی ساخته شده كه در خلال حركت سرعت تغییر می كند یا باصطلاح حركت شتابدارند. شتاب گرانش زمین g كه همان عدد 2<9.81m/sاست نیز یك نوع شتاب است. پس نسبیت عام با شتابها كار دارد نه با حركت. نظریه ایست راجع به اجرامی كه شتاب ثقل دارند. كلا هرجا در عالم، جرمی در فضای خالی باشد حتما یك شتاب جاذبه در اطراف خود دارد كه مقدار عددی آن وابسته به جرم آن جسم می باشد. پس در اطراف هر جسمی شتابی وجود دارد. نسبیت عام با این شتابها سر و كار دارد و بیان می كند كه هر جسمی كه از سطح یك سیاره دور شود زمان برای او كند تر میشود. یعنی مثلا، اگر دوربینی روی ساعت من بگذارند و از عقربه های ساعتم فیلم زنده بگیرند و روی ساعت آدمی كه دارد بالا میرود و از سیاره ی زمین جدا میشود هم دوربینی بگذارند و هردو فیلم را كنار هم روی یك صفحه ی تلویزیونی پخش كنند، ملاحظه خواهیم كرد كه ساعت من تند تر كار می كند. نسبیت عام نتایج بسیار عجیب و قابل اثبات در آزمایشگاهی دارد. مثلا نوری كه به اطراف ستاره ای سنگین میرسد كمی بسمت آن ستاره خم میشود. سیاهچاله ها هم بر اساس همین خاصیت است كه كار می كنند. جرم انها بقدری زیاد و حجمشان بقدری كم است كه نور وقتی از كنار آنها می گذرد به داخل آنها می افتد و هرگز بیرون نمی آید. نظریه نسبیت عام همه ما برای یك‌بار هم كه شده گذرمان به ساعت‌فروشی افتاده است و ساعتهای بزرگ و كوچك را دیده ایم كه روی ساعت ده و ده دقیقه قرار دارند. ولی هیچگاه از خودمان نپرسیده ایم چرا؟ انیشتین در نظریه نسبیت خاص با حركت شتابدار و یا با گرانش كاری نداشت. اولین موضوعات را در نظریه نسبیت عام خود كه در 1915 انتشار یافت مورد بحث قرار داد.نظریه نسبیت عام دید گرانشی را بكلی تغییر داد و در این نظریه جدید نیروی گرانش را مانند خاصیتی از فضا در نظر گرفت نه مانند نیرویی بین اجرام ، یعنی برخلاف آنچه كه نیوتن گفته بود !در نظریه او فضا در مجاورت ماده كمی انحنا پیدا می‌كرد. در نتیجه حضور ماده اجرام ، مسیر یا به اصطلاح كمترین مقاومت را در میان منحنیها اختیار می‌كردند. با این كه فكر انیشتین عجیب به نظر می‌رسید می‌توانست چیزی را جواب دهد كه قانون ثقل نیوتن از جواب دادن آن عاجز می ماند.سیاره اورانوس در سال 1781 میلادی كشف شده بود و مدارش به دور خورشید اندكی ناجور به نظر می‌رسید و یا به عبارتی كج بود ! نیم قرن مطالعه این موضوع را خدشه ناپذیر كرده بود.بنابر قوانین نیوتن می بایست جاذبه ای برآن وارد شود. یعنی باید سیاره ای بزرگ در آن طرف اورانوس وجود داشته باشد تا از طرف آن نیرویی بر اورانوس وارد شود.در سال 1846 میلادی اختر شناس آلمانی دوربین نجومی خودش را متوجه نقطه ای كرد كه « لووریه» گفته بود و بی هیچ تردید سیاره جدیدی را در آنجا دید كه از آن پس نپتون نام گرفت.نزدیك ترین نقطه مدار سیاره عطارد به خورشید در هر دور حركت سالیانه سیاره تغییر میكرد و هیچ گاه دوبار پشت سر هم این تغییر در یك نقطه خاص اتفاق نمی‌افتاد.اختر شناسان بیشتر این بی نظمی ها را به حساب اختلال ناشی از كشش سیاره های مجاور عطارد می دانستند !مقدار این انحراف برابر 43 ثانیه قوس بود. این حركت در سال 1845 به وسیله « لووریه» كشف شد بالاخره با ارائه نظریه نسبیت عام جواب فراهم شد این فرضیه با اتكایی كه بر هندسه نااقلیدسی داشت نشان داد كه حضیض هر جسم دوران كننده حركتی دارد علاوه برآنچه نیوتن گفته بود.وقتی كه فرمولهای انیشتین را در مورد سیاره عطارد به كار بردند، دیدند كه با تغییر مكان حضیض این سیاره سازگاری كامل دارد. سیاره هایی كه فاصله شان از خورشید بیشتر از فاصله تیر تا آن است تغییر مكان حضیضی دارند كه به طور تصاعدی كوچك می شوند.اثر بخش‌تر از اینها دو پدیده تازه بود كه فقط نظریه انیشتین آن‌را پیشگویی كرده بود. نخست آنكه انیشتین معتقد بود كه میدان گرانشی شدید موجب كند شدن ارتعاش اتمها می شود و گواه بر این كند شدن تغییر جای خطوط طیف است به طرف رنگ سرخ! یعنی اینكه اگر ستاره ای بسیار داغ باشد و به طوری كه محاسبه می كنیم بگوییم كه نور آن باید آبی درخشان باشد در عمل سرخ رنگ به نظر می‌رسد كجا برویم تا این مقدار قوای گرانشی و حرارتی بالا را داشته باشیم، پاسخ مربوط به كوتوله های سفید است.دانشمندان به بررسی طیف كوتوله های سفید پرداختند و در حقیقت تغییر مكان پیش بینی شده را با چشم دیدند! اسم این را تغییر مكان انیشتینی گذاشتند. انیشتین می گفت كه میدان گرانشی شعاع های نور را منحرف می‌كند چگونه ممكن بود این مطلب را امتحان كرد.اگر ستاره ای در آسمان آن سوی خورشید درست در امتداد سطح آن واقع باشد و در زمان كسوف خورشید قابل رؤیت باشد اگر وضع آنها را با زمانی كه فرض كنیم خورشیدی در كار نباشد مقایسه كنیم خم شدن نور آنها مسلم است. درست مثل موقعی كه انگشت دستتان را جلوی چشمتان در فاصله 8 سانتیمتری قرار دهید و یكبار فقط با چشم چپ و بار دیگر فقط با چشم راست به آن نگاه كنید به نظر می رسد كه انگشت دستتان در مقابل زمینه پشت آن تغییر جا می‌دهد ولی واقعاً انگشت شما كه جابجا نشده است! دانشمندان در موقع كسوف در جزیره پرنسیپ پرتغال واقع در آفریقای غربی دیدند كه نور ستاره ها به جای آنكه به خط راست حركت كنند در مجاورت خورشید و در اثر نیروی گرانشی آن خم می شوند و به صورت منحنی در می آیند. یعنی ما وضع ستاره ها را كمی بالاتر از محل واقعیش می‌بینیم.ماهیت تمام پیروزیهای نظریه نسبیت عام انیشتین نجومی بود ولی دانشمندان حسرت می كشیدند كه ای كاش راهی برای امتحان آن در آزمایشگاه داشتند.ـ نظریه انیشتین به ماده به صورت بسته متراكمی از انرژی نگاه می كرد به همین خاطر می گفت كه این دو به هم تبدیل پذیرند یعنی ماده به انرژی و انرژی به ماده تبدیل می شود. E = mc²دانشمندان به ناگاه جواب بسیاری از سؤالها را یافتند. پدیده رادیواكتیوی به راحتی توسط این معادله توجیه شد. كم كم دانشمندان متوجه شدند كه هر ذره مادی یك پادماده مساوی خود دارد و در اینجا بود كه ماده و انرژی غیر قابل تفكیك شدند.تا اینكه انیشتین طی نامه ای به رئیس جمهور آمریكا نوشت كه می توان ماده را به انرژی تبدیل كنیم و یك بمب اتمی درست كنیم و آمریكا دستور تأسیس سازمان عظیمی را داد تا به بمب اتمی دست پیدا كند. برای شكافت هسته اتم اورانیوم 235 انتخاب شد. اورانیوم عنصری است كه در پوسته زمین بسیار زیاد است. تقریباً 2 گرم در هر تن سنگ! یعنی از طلا چهارصد مرتبه فراوانتر است اما خیلی پراكنده.در سال 1945 مقدار كافی برای ساخت بمب جمـع شـده بود و ایـن كار یعنی ساختن بمب در آزمایشگاهــی در « لوس آلاموس » به سرپرستی فیزیكدان آمریكایی « رابرت اوپنهایمر » صورت گرفت. آزمودن چنین وسیله ای در مقیاس كوچك ناممكن بود. بمب یا باید بالای اندازه بحرانی باشد یا اصلاً نباشد و در نتیجه اولین بمب برای آزمایش منفجر شد. در ساعت 5/5 صبح روز 16 ژوئیه 1945 برابر با 25 تیرماه 1324 و نیروی انفجاری برابر 20 هزار تنT.N.T آزاد كرده دو بمب دیگر هم تهیه شد. یكی بمب اورانیوم بنام پسرك با سه متر و 60 سانتیمتر طول و به وزن 5/4 تن و دیگری مرد چاق كه پلوتونیم هم داشت. اولی روی هیروشیما و دومی روی ناكازاكی در ژاپن انداخته شد. صبح روز 16 اوت 1945 در ساعت 10 و ده دقیقه صبح شهر هیروشیما با یك انفجار اتمی به خاك و خون كشیده شد. با بمباران هیروشیما جهان ناگهان به خود آمد، 160000 كشته در یك روز وجدان خفته فیزیكدانها بیدارر شد! « اوپنهایمر» مسئول پروژه بمب و دیگران از شدت عذاب وجدان لب به اعتراض گشودند و به زندان افتادند.انیشتین اعلام كردكه اگر روزی بخواهم دوباره به دنیا بیایم دوست دارم یك لوله كش بشوم نه یك دانشمند!

منابع: Oberright, John E. “Satellite, Artificial.” World Book Online Reference Center. 2004. World Book, Inc. . 

تهیه کننده: امین ارجمند

شنبه 17/11/1388 - 16:0
آموزش و تحقيقات

موضوع :هوش سازمانی

شیوه‌های رهبری سازمانی

در مقالات قبلی ، هوش هیجانی (Emotional Intelligence) و نقش آن در مدیریت و رهبری سازمانی معرفی شد. اینكه  به توانایی‌های آموخته شده‌ایاشاره دارد كه به ماكمك می‌كندتا احساسات و هیجانات خود را درك كرده و كنترل نماییم تا به نفع ما كار كنند نه بر علیه ما. مهارتهای ضروری برای  بالا بردن این ظرفیت را موردبررسی قراردادیم.همانند مهارت خودآگاهی، خود‌نظم‌دهی، ‌خود‌انگیختگی ، همدلی و مهارتهای ارتباطی و اجتماعی. گفتیم كه در هر گروه انسانی ،رهبر، حداكثر قدرت را برای تاثیر گذاری بر هیجانات داراست. اگر هیجانات افراد به سمت اشتیاق كشیده شود، عملكرد بهاوجخواهد رسید اگر افراد به سمت كینه و اضطراب سوق یابند ، از پیشرفت باز خواهند یافت. پیروان نیز برای ارتباط هیجانی حمایت گرانهو همدلی ، نگاه خود را به رهبر معطوف می‌كنند. وقتی رهبران ، هیجانات را در جهت مثبت می‌رانند ،بهترین نتیجه رابه بارمی‌آورند و اشاره كردیم كه به این اثر طنین افكنی۲ می‌گویند. رهبران طنین‌افكن به بهترین شكل از هوش هیجانی در جهتپیشبرد امور بهره می برند.

طنین‌افكنی، تنها در حالات خوب رهبر و مدیر یا تواناییگفتن چیزهای درست ریشهندارد،بلكه علاوه بر آن در تمام مجموعه فعالیتهای هماهنگی ریشه دارد كه با شیوه های خاص رهبری سازمانی همخوانی دارند. معمولاتأثیرگذارترین و بهترین مدیران و رهبران سازمانی از یك یا چند نوع از شش رویكردی كه در پی خواهد آمد وبسته به موقعیت و شرایط مورداستفاده قرار می گیرد ، بهره می‌برند.

چهار مورد از این رویكردها ، یعنی شیوه تصوری۳ ، تعلیمی۴ ، پیوند جویانه۵ و دموكراتیك۶ ،‌ نوعی طنین ایجاد می كنند ،‌كهكارآیی را افزایش می‌دهد ، در حالیكه دو روش دیگر ، یعنی روش پیشتازی۷ و روش آمرانه۸ گرچه در برخیموقعیتهای كاملاً ویژهمفیدهستند اما بهتر است با احتیاط بیشتری به كار بسته شوند ، كه در مورد آن دقیقترصحبت خواهیم كرد.

برای درك این موضوع كه شیوه‌های خاص رهبری و مدیریتچگونه بر یك سازمان و فضایهیجانیآن تاثیر می‌گذارند به نتایج تحقیقات دانیل گولمن۹ و همكارانش  در مورد ۳۷۸۱ مدیر عامل می‌پردازیم.

موضوع مورد تحقیق این بود كه چطور فضایی كه از شیوه هایمتفاوت مدیریت و رهبریناشیمی‌شود ، بر روی نتایج مالی ، همچون رشد سود سهام و در آمد حاصل از فروش تاثیر می‌گذارد. نتایج نشان داد كه اگر همه عوامل دیگریكسان باشند، مدیرانی كه از شیوه هایی با تاثیر هیجانی مثبت استفاده می كنند ، قطعاً نسبت به دیگرانعواید مالیبهتریدارند. شاید مهمترین مسئله این باشد كه رهبرانی كه بهترین نتایج را گرفتند تنها از یك شیوه عملی استفاده نكردند، بلكه در هرروز یا هفته ، تعدادی از ششرویكردمتفاوت را بسته به موقعیت و شرایط كاری مورد استفاده قرار می‌دادند. می‌توان هر كدام از این شیوه ها را همچون ابزار بخصوصی درنظر گرفت كه یك مكانیك در جعبه ابزار خود دارد تا در مواقع لازم از هركدامشان استفاده كند.  شاید گاهی لازم باشد در انتخاب این ابزار‌ها ژرف اندیشی كند ، امامعمولاً این كار را به طور اتوماتیك انجام می دهد. مكانیك چالش پیش رو را حس می كند ، به سرعت ابزارمناسب را بیرون میكشد وبه زیبایی خاصی آن را به كار می‌گیرد. مدیرانِ بسیار اثر بخش نیز این چنین عمل می كنند.

در تحقیقات دانیل گولمن و همكارانش تلاش شده تا به دركبیشتری از قابلیتهای هوشهیجانیزیربنایی كه هر كدام از این شش رویكرد به آن احتیاج دارند دست پیدا كرده و همچنین تاثیر هر كدام را بر فضای سازمان و عملكردمورد بررسی قرار دهند.

ابتدا به طور خلاصه این شش رویكرد از نظر نحوه ایجادطنین ، چگونگی تاثیر بر فضاو زمانمناسب به كارگیری آن معرفی شده سپس جداگانه به تشریح هركدام خواهیم پرداخت:

شیوه های رهبری سازمانی به طور خلاصه:

تصوری:

نحوه ایجاد طنین: افراد را به سمت رویاهای مشترك حركت می‌دهد.

تاثیر بر فضا: با بیشترین قدرت مثبت.

زمان مناسب: زمانی كه برای انجام تغییرات به نگرشهایتازه نیاز باشد، یا زمانیكه یكمسیر روشن و واضح مورد نیاز باشد.

تعلیمی:

نحوه ایجاد طنین: خواسته های شخص را با اهداف سازمانپیوند می‌دهد.

تاثیر بر فضا: بسیار مثبت.

زمان مناسب: كمك به كاركنان برای بهبود عملكرد با توسلبه ایجاد قابلیتهای بلندمدت.

پیوندجویانه:

نحوه ایجاد طنین: با توسل به پیوند افراد با یكدیگر ،هماهنگی بیشتری ایجادمی‌كند.

تاثیر بر فضا: مثبت.

زمان مناسب: برای درمان و بهبود شكاف‌های موجود در یكتیم، انگیزه‌سازی در زماناسترسو تقویت روابط.

دموكراتیك:

نحوه ایجاد طنین: برای نظرات افراد ارزش قایل می‌شود واز طریق مشاركت دیگرانایجادتعهد می‌نماید.

تاثیر بر فضا: مثبت.

زمان مناسب: برای جویا شدن از نظرات ارزشمند كاركنان وایجاد فضای همفكری.

پیشتازی:

نحوه ایجاد طنین:افراد را با اهداف جالب و چالش برانگیزروبرو می‌سازد.

تاثیر بر فضا: از آنجایی كه اغلب آنرا ضعیف اجرا می‌نمایند، بسیار منفیاست.

زمان مناسب: برای گرفتن نتایج بسیار عالی از یك تیمدارای انگیزه و ماهر.

آمرانه:

نحوه ایجاد طنین: با ارایه مسیر آشكار در مواقع اضطراری، ترس ها را تسكینمی‌بخشد.

تاثیر بر فضا: از آنجا كه غالباً از آن استفاده نابجا میشود ، بسیار منفیاست.

زمان مناسب: در بحران‌ها ، برای اتخاذ رویه جدید ، وبرای برخی از كاركنانی كهمشكلسازند.

رهبر تصوری: رهبران تصوری جایی را كه یك گروه به سمتش می‌رودترسیم می كنند. اماباچگونگی رسیدن به این جایگاه كاری ندارند. دست افراد را برای نوآوری ، آزمایش و تن دادن به ریسك‌های حساب شده باز می‌گذارند.داشتن اطلاعات درباره آن تصویر بزرگ واین كه وظایف جاری سازمان چگونه با آن تصویر مطابقت دارد، مسایل رابرای افراد روشنمی‌كند.آنان متوجه می‌شوند كه چه چیزی از آنان خواسته شده است، و این حس كه همه برای نیل به اهداف مشترك كار می‌كنند ، تعهد تیمیایجاد می كند، افراد به تعلق داشتن به سازمانشان افتخار می‌كنند. رهبران تصوری یك فایده دیگر نیزدارند:‌ به كارگیریارزشمندترین كاركنانشان ، تا حدی كه افراد، با اهداف ، ارزش‌ها و مأموریت شركت احساس اشتراك كرده و آن شركت به كارفرمای ترجیحیآنان تبدیل خواهد شد.

رهبران تصوری به افراد كمك می‌كنند تا ببینند چطوركارشان با آن تصویر بزرگهماهنگیدارد و بدین نحو به آنان این دركِ روشن را می‌دهند كه كدامیك از كارهای آنان اهمیت دارد و چرا.

مثال: باب پیتمن ، مدیر ارشد یكی از شركت‌های تفریحی وسرگرمی تصمیم گرفت برایبررسیمشكل سرایدارهای شهربازی ، با لباس مبدل و در شكل یكی از آنان به میدان برودهنگام جارو كردن یكی از خیابان‌ها متوجه شد گرچه مدیران به سرایدارهادستور دادهبودندپارك را پاكیزه نگاه دارند، ‌اما مشتریان با ریختن دائمی زباله بر روی زمینكار آنان را سخت‌تر می‌كردند. استراتژی تصوریپیتمن این بود كه از مدیران خواست مأموریت اصلی سرایدارها را مورد بازنگری قرار دهند. این بار مأموریتآنان شاد نگهداشتنمشتریان بود. پس، از آنجا كه یك پارك كثیف از لذت مشتریان می‌كاهد ، كار سرایدارها تمیز نگاه داشتن بود، اما با روحیه ایدوستانه. با این تغییر شكل ، پیتمن بخش كوچكی را كه به عهده سرایداها بود با تصویری بزرگترشاد نگاهداشتن مردم پیوند داد.

در میان شش رویكرد رهبری سازمانی ، تحقیقات دانیل گولمنو همكارنش نشان داده كهرویكردتصوری بیشترین تأثیر را دارد. رهبری تصوری با تذكر دائم به افراد نسبت به هدف بزرگتر كارشان ، معنای بزرگی به وظایف روزمرهو مادی آنان می‌دهند. اگر كاركنان متوجه شوند ، اهداف مشترك با بهترین علایق آنان نیز هماهنگ است،نتیجه كاری آنان بالذت ونشاط بیشتری همراه می گردد.

رهبران تصوری با استفاده از الهام بخشی به همراه سهمهارت هوش هیجانی ، یعنیاعتمادبه نفس، خودآگاهی و همدلی (برای هر كدام از این مهارتها می‌توان با شركت در كارگاه‌های آموزشی جداگانه نسبت به افزایش آنهااقدام كرد) ، هدفی را ترسیم می‌كنند كه برای خودشان راستین است و آن را با ارزش‌های مشترك افراد تحترهبری خود تنظیممی‌نمایند.رو راست بودن یكی دیگر از ویژگیهای هوش هیجانی رهبر تصوری است. یك رهبر باید باوری حقیقی نسبت به تصورات خود داشتهباشد(مهارت خودشناسی). اگر تصور یك رهبرناخالص باشد ، افراد متوجه آن خواهند شد. روراستی حركتی است به سمتصداقت و تقسیماطلاعاتو دانش به طوری كه افراد در همه سطوح شركت، خود را سهیم و قادر به اتخاذ بهترین تصمیمات ممكن بدانند. گرچه برخی مدیرانممكن است این تفكر غلط را داشته باشند كه نگاه داشتن اطلاعات به آنان نیرو می‌دهد، رهبران تصوری میدانند كه توزیعدانشرمز موفقیت است، در نتیجه آن را آزادانه در حجمی گسترده تقسیم می‌كنند.

با تمام قدرتی كه شیوه تصوری دارد ، باز ممكن است دربرخی موقعیت‌ها موثر نباشد.بهعنوان مثال زمانی كه یك مدیر یا رهبر با گروهی از متخصصین یا همكاران با تجربه‌تر از خودش كار می كند، و كسانی كه ممكناست فكر كنند مدیر برای خود نمایی ، این نگرش بزرگ را مطرح می‌كند و یا زمانی كه تصور شود این نگرش بادستور كار كنونیناهماهنگاست ، آن وقت با شكست مواجه خواهد شد. به یاد داشته باشیم رویكرد تصوری همراه با زورگویی اثر نخواهد داشت.

رهبر تعلیمی: در این دوران پر از فشار و سختی ، رهبران ومدیران سازمان‌ها  می گویند: وقت ندارند مربی‌گری كنند. اما آنان باغفلت از این شیوه ، یك ابزار قدرتمند را از كف می‌دهند. حتی اگر بجای انجام وظایف ، تعلیم ، متمركز برتوسعه فردی باشد ،اینشیوه عمدتاً یك پاسخ مثبت هیجانی و برجسته می‌باشد كه نتایج بهتری را به دنبالدارد. رهبران تعلیمی با اطمینان از داشتن مكالماتخصوصی با كاركنان ، رابطه‌ای دوستانه و جوی توام با اعتماد ایجاد می‌كنند. آنان به جای اینكهافراد خود را صرفاًمانندابزاری برای به انجام رساندن كارها ببینند، علایق حقیقی را به آنان انتقال می‌دهند. در این صورت ، روش تعلیمی مكالماتبادوامی را ایجاد می كند كه به كاركنان اجازه می‌دهد با روی گشاده‌تری به بازخوردهای اجرایی گوش دهند و آنرا در خدمتآرمان‌هایخود ببینند و نه فقط در خدمت منافع رئیس.

توان تعلیم دادن در یك رهبر یا مدیر مانند چیست؟ مربیانبه افراد كمك می‌كنند تاقدرت‌هاو ضعف‌های منحصر به فرد خود را بشناسند و آنان را در رسیدن به آرمان های فردی و حرفه‌ای خود به‌كار بندند. آنان كاركنانرا به توسعه اهداف بلند مدت تشویق می كنند و به آنان یاری می‌دهند تا برای رسیدن به اهداف برنامه‌ریزیكنند ، و همهاینهارا با توجه به اینكه مسئولیت رهبر و نقش كارمند چه خواهد بود انجام می‌دهندهمانطور كه می‌دانیم افراد معمولاً به آن جنبه‌هایی از شغلشان جذب می‌شوندكه بیشتر از همه دوستشاندارند. یعنی جنبه‌هایی كه با رویاها ، هویت و آرمانشان پیوند داردمربیان با پیوند دادن كار روزانه‌ی افراد با این اهداف بلند مدت ،انگیزه را حفظمی‌كنند.و تنها با شناخت كاركنان در سطحی عمیق‌تر و خصوصی‌تر است كه رهبران می‌توانند این پیوند را به واقعیت تبدیل كنند.تعجبی ندارد كه بگوییم روش تعلیمی در مورد كاركنانی كه از خود پیش قدمی نشان می‌دهند و خواستار توسعه‌یحرفه‌ای بیشتریهستند، بهترین تأثیر را دارد. از طرف دیگر زمانی كه كارمندی فاقد انگیزه می‌باشد یا نیاز به بازخورد فردی بیشتری دارد ، و یا وقتیرهبر یا مدیر فاقد تخصص و حساسیت لازم جهت كمك به كارمند است، این رویكرد با شكست مواجه خواهد شد.

رویكرد تعلیمی اگر ضعیف اجرا شود ، به كنترل بیش از حدیك كارمند شباهت پیداخواهدكرد. چنین خطایی می‌تواند اعتماد به نفس كارمند را زیر پای گذاشته و سرانجام یك سیر نزولی را در عملكرد وی ایجاد نماید. گاهیاوقات رهبران پیشتازی كه به طور ویژه بر عملكرد عالی تمركز دارند- اغلب فكر میكنند تعلیم می‌دهند، حال آنكه در واقع نوعی مدیریت خُرد را انجام می‌دهند یا فقط به افراد می‌گویند كهچه كار كننداین مدیران اغلب فقطبر اهداف كوتاه مدت ، مثل آمار و ارقام فروش یا قبولی دانش‌آموزان در كنكور یا المپیاد‌ها تمركز دارند. این گرایش عجولانهبه آنان اجازهنمی‌هدآرمان‌های بلند كاركنان را كشف كنند، و كاركنان هم این باور را پیدا می‌كنند كه رهبر ، آنان را به عنوان ابزاری فقط در جهتانجام یك وظیفه می‌بیند كه به جای انگیزه ، این احساس را به آنان می‌دهد كه آنگونه كه باید درك نشده‌اند(یعنی فقدانهمدلی)

تعلیم نمونه‌ای از شایستگی هوش هیجانی برای توسعه و رشددیگران است كه به یكرهبریا مدیر اجازه می‌دهد مانند یك مشاور عمل نماید. به دنبال اهداف و ارزش‌های افراد بگردد و به آنان كمك نماید تا به مجموعهتوانایی‌های خویش بیافزایند.

تعلیم ، دست به دست دو مهارت دیگر هوش هیجانی یعنیخودآگاهی و همدلی ، بهترینتاثیررا خواهد گذاشت. خودآگاهی هیجانی ، رهبرانی ایجاد می كند كه قابل اعتماد و قادر به نصیحت كردن هستند ، نصیحتی كه اساساً بابهترین علایق كارمند منطبق باشد ،نه نصیحتی كه به فرد احساس حقارت و مورد تهاجم قرار گرفتن دهد. وهمدلی یعنی رهبرانیامدیران قبل از واكنش دادن و ارایه بازخورد ، ابتدا گوش دهند. این امر اجازه می‌دهد كه تعامل از مسیر خود منحرف نشود.بنابراین مربیان خوب اغلب از خود می پرسند: آیا این موضوع مربوط به من و هدفم می شود یا به او و هدفش؟تاثیر هیجانیمثبت وخارق العاده‌ی روش تعلیمی تا حد زیادی ریشه در همدلی و حس دوستی دارد. یك مربی و تعلیم دهنده خوب ، این باور و انتظار راكه آنان می‌توانند كار خود را به بهترین نحو انجام دهند ، به پتانسیل افراد منتقل می‌كند. پیامتاكتیكی چنین مدیریایناست: ”من به شما باور دارم ، بر روی شما سرمایه گذاری می‌كنم و انتظار بیشترین تلاش را از شما دارم.“

رهبری پیوندجویانه: جو طور (Joe Torre) مدیر یكی از تیمهای بیسبال آمریكا به عنوان پرستار ماهرِ روح بازیكنانش مشهور شده است.در شغلی كه اغلب مملو ازنمونه‌هایبدنام بی‌حوصلگی و بی‌ملاحظه‌گی است ، جو به عنوان یك استثناء مطرح می‌باشد.

او در جشن پیروزی یكی از بازی‌ها، نورافكن موجود درمراسم را بر روی بازیكنانیكه باوجود مسایل عاطفی فراوان ( مثلاً مرگ یكی از عزیزان) ، با اراده به حفظ روحیه تیم كمك كرده بودند انداخت و بدین وسیله از آنانتشكر كرد و همچنین به صاحبان باشگاه گوشتزد كرد كه آنان بسیار ارزشمند هستند و نباید از دستشانداد. این را بایدبدانیمكه جو شخصی احساساتی نیست و اگر نیاز به توبیخ باشد ، او بسیار سخت گیر است ،اما علاوه بر این‌ها در رابطه با احساسات خود با افرادی كه رهبریشان می‌كند ، روراست می‌باشد. زمانی كه برادرش در انتظار یكعمل قلب بسیار حساس قرار داشت ، جو تلاشی برای پنهان نگاه داشتن احساسات خود نمی كرد و نگرانیش را بابازیكنان در میانمی‌گذاشت.

در میان گذاشتن بی پرده احساسات و هیجانات به این نحو ازویژگی‌های مشخص رهبری ومدیریتپیوندجویانه می‌باشد ، كه جو نمونه بارز آن است. چنین رهبرانی تمایل دارند برای افراد و احساساتشان ارزش قایل باشند، یعنیتأكید كمتر بر انجام وظایف و اهداف و تكیه بیشتر بر نیازهای هیجانی كاركنان. آنان تلاش می‌كنند افراد راشاد نگاه دارند تا هماهنگیایجاد شده و در گروه طنین افكنی صورت پذیرد.

شیوه‌ی پیوندجویانه گرچه به عنوان یك محرك مستقیمعملكرد، محدودیت دارد، اماتأثیربی‌اندازه مثبتی بر فضای گروه دارد و اگر در پشتیبانی از شیوه‌های تصوری و تعلیمی از آن استفاده گردد برای بالا بردنمعیارها مفید است. چنین رهبرانی با حمایت هیجانی كاركنان بویژه در مواقع سخت زندگی خصوصیشان ، وفاداری خارقالعاده‌ای ایجادمی‌كنندو پیوندها را قوی می‌سازند.

تأثیر عمدتاً مثبت ، این شیوه را در همه شرایط طنین افكنساخته است اما رهبرانبهتراست هنگام تلاش برای بالا بردن هماهنگی تیم ، افزایش روحیه، بهبود ارتباطات یا جبران اعتمادهای از دست رفته در یك سازمان از اینروش استفاده كنند. بسیاری از فرهنگ‌ها ، ارزش بسیار زیادی برای پیوندهای فردی قایل هستند و ایجادرابطه را برایانجامكارها ضروری می‌دانند. در بیشتر فرهنگ‌های آسیایی از جمله ایران ، همچنین آمریكای لاتین و برخی كشورهای اروپایی ، برقراری  یك رابطه قوی پیش نیاز تجارت و همكاری شغلی محسوب می گردد.

شیوه پیوندجویانه معرف به كار گیری مهارت همیاری است.چنین مدیرانی با ارتقاءسطحهماهنگی و ایجاد تعامل‌های دوستانه به پرورش روابط فردی می‌پردازند. بنابراین رهبران پیوندجو به ساعات استراحت در چرخه سازمان ارزشمی‌نهند، چراكه زمان بیشتریرابرای ایجاد سرمایه هیجانی در اختیار می‌گذارد كه در زمان بروز فشار می توان از آن بهره گرفت. همدلی به عنوان یكی از محوری‌ترینمهارتها در این رویكرد ، رهبر یا مدیر پیوندجو را به یك تقویت كننده‌ی بی‌نظیر روحیه تبدیل می‌كند و حتیاگر افراد،درگیروظایف روزمره و تكراری باشند نیز روحیه آنان را افزایش می‌دهد.

این شیوه علی رغم مزایای آن نباید به تنهایی مورداستفاده قرار گیرد. تمركزمنحصربه فرد بر این رویكرد ممكن است برای كاركنان این تصور را ایجاد كند كه عملكرد متوسط یا ضعیف قابل قبول است. شاید به این دلیلاست كه رهبران پیوندجو مثل جو طور ، از این شیوه با تلفیق رویكرد تصوری استفاده می‌كنند. اتحاد مدیریتتصوری با رویكردپیوندجویانه، تركیبی قوی برای شما به ارمغان خواهد آورد.

مدیریت دموكراتیك: اسقف اعظم دیگر قادر به تهیه بودجهچند مدرسه خصوصی كاتولیكدرمحله‌های  فقیر نشین شهر نبود.لذا  دستور تعطیلی آنهارا به مدیران آن مدارسابلاغكرد. اما خواهر مری ، مدیر یكی از این مدارس، به جای تعطیلی فوری مدرسه ، آموزگاران و كاركنان را به یك جلسه فرا خواند وجزئیات بحران مالی كه مدرسه راتهدید می كرد ، تشریح كرد. او خواستار شنیدن نظرات آنان راجع به راهكارهایی كه میتوانستبه باز نگاه داشتن مدرسه كمك كند شد. سپس او فقط گوش داد. او همین كار را در جلسات بعدی با اولیا انجام داد. پس از برگزاری چندین جلسه عقیدهاكثریت بر این بودكهممكن است مدرسه به ناچار بسته شود و دانش آموزان به مدارس دیگر منتقل گردند.

گرچه شاید اگر خواهر مری همان ابتدا مدرسه را تعطیل كردهبود، با نتیجه نهاییتفاوتینمی‌كرد. اما واقعیت این بود كه در مدرسه‌ای دیگر ، كشیش مدیر مدرسه بر خلاف خواهر مری دستور تعطیلی مدرسه را با حكم قانونیِ دردست خود صادر كرد ولی اولیاشكایتكردند،‌ آموزگاران و كاركنان اعتصاب كردند و روزنامه‌های محلی مقاله‌هایی تند بر علیه این تصمیم نوشتند. این بگو مگو‌ها و بحث‌هامدرسه را تا یك سال با حالتی آشفته باز نگاه داشت ، اما سرانجام تعطیل شد. خواهر مری بر خلاف مدیراین مدرسه ازروندیاستفاده كرد كه اجازه داد همه‌ی اعضاء ، به صورت دسته جمعی به این نتیجه برسند. شیوه دموكراتیك او در گرفتن نظرات همهاعضاء ، باعث ایجاد احساس اعتماد و احترام شد.

رویكرد دموكراتیك زمانی به به بهترین نحو عمل می‌كند كههمانند خواهر مری برایغلبهبر تردید اینكه چه مسیری باید پیش گرفته شود ، از نظرات افراد استفاده گرددحتی اگر یك رهبر ، تصوری قوی دارد ، شیوه دموكراتیك در ابراز نظارتراجع به چگونگیعملیساختن این تصور یا تولید ایده‌های تازه برای اجرای آن تأثیر بسزایی دارد.

دیوید مورگان ، مدیر ارشد بانك West pac  در استرالیا ، به خوبی از این شیوه استفاده می‌كند. او عقیده دارد برای اینكه جلساتمفید باشد ، مدیر باید در مورد همه چیز بدون پرده سخن گوید ، هم اخبار بد و هم اخبار خوب. او اضافه میكند: ”شما بایدبهبرخی مسایل تقریباً به طور جدی گوش دهید ، اما اگر من رویم را از كسی كه در حالبازگویی واقعیتهای تلخ می باشد برگردانم ، اوبلافاصله از صحبت با من باز می‌ایستد.بایدفضا را  برای هر كسی كه صحبتمی كند امن نگاه دارم. هیچ مشكلی نیست كه نتوان آن را حل كرد ، فقط باید در مورد آن بی پرده بود.“

شیوه دموكراتیك نیز می تواند نقطه ضعف های خود را داشتهباشد. زمانی كه یك مدیربیش ازاندازه بر این رویكرد تكیه می كند ، یكی از نتایج آن، جلسات بی پایان و خسته كننده خواهد بود كه در آنها بیش از حد نظرات موردبحث قرار می‌گیرند و اتفاق نظر دست نیافتنی باقی می‌ماند. رهبری كه تصمیمات ضروری را به تعویق می‌اندازدبه اینامید كه به راه كاریهمه پسند و همفكرانه دست یابد،  در خطر دودلی قرارمی گیرد و هزینه آن سردرگمی ،مبهم بودن مسیر حركت و تأخیر خواهد بود. البته باید تذكر داد كه جستجو به دنبال نظرات و پندهای كاركنانی كه مهارتو اطلاع دقیقی ندارند می‌تواند منجر به فاجعه گردد. همچنین ایجاد توافق نظر در هنگام بحران هایاورژانسی اشتباهاست،چراكه در چنین مواقعی ، اتفاقات فوری به تصمیمات سریع نیاز دارند.  

رویكرد دموكراتیك بر پایه سه مهارت هوش هیجانی قراردارد: ۱- كار تیمی، ۲همیاری، ۳- حل تعارض و نفوذ. بهترین ارتباط برقراركنندگان ،شنوندگانی عالی هستند وگوشدادن قدرت كلیدی رهبر دموكراتیك می باشد. چنین مدیرانی این حس را بوجود می‌آورند كه براستی می‌خواهند افكار و نگرانی‌هایافراد را بشنوند و برای گوش دادن به آنان در دسترس هستند. در واقع آنان به عنوان اعضای تیم كار می‌كنندنه رهبرانیسلطه‌گر.

رهبری پیشتازانه: مدیریت عالی‌رتبه شركت EMC   با تمام نیرو در یك مسابقه دیوانه‌وار برای كنار زدن رقبا تلاش كرد تا نهایتاً توانست صعود قابلتوجهی را درمیانشركتها برای خود ثبت كند. به گفته یكی از مدیران فروش EMC : ”ما مثل گاو وحشی هستیم ، با این تفاوت كه گاوهای وحشی كم می آورند.“ این سرسختی نتایجفوق‌العاده‌ایدر پیداشت: در سال ۱۹۹۵ ، اولین سالی كه EMC  وارد بازار شد ، فروش خود را به ۲۰۰ میلیون دلار رساند و تا ۱۹۹۹ جزو یكی از چهارشركت مطرح ایالات متحده قرار گرفت.

این شركت و تیم مدیریتش ، نمونه‌ی به كارگیری مدیریتپیشتازی هستند. مدیرانی كهدرانتظار درخشش هستند و خود نمونه‌ی آن هستند. این شیوه ، بویژه در زمینه‌های فن‌آوری ، و مهارتهای تخصصی می‌تواند خیلی خوبعمل كند.  پیشتازی بویژه درطول دورهشروع سرمایه‌گذاریدر زندگی یك شركت می‌تواند كارساز باشد ، یعنی زمانی كه رشد بیشترین اهمیت را دارد. زمانی كه اعضای گروه همگی بسیار ماهر و باانگیزه هستند ونیازبه راهنمایی كمی دارند ، این رویكرد می‌تواند نتایج درخشانی ببار آورد. اگر رهبر پیشتاز ، یك تیم با استعداد داشته باشد ،كار را به موقع و یا حتی پیش از ضربالعجل انجام خواهند داد.

گرچه پیشتازی در میان جعبه ابزار رهبران و مدیران سازمان‌هابرای خود جایی دارد، اما باید از آن صرفه جویانه ومحدود و در تشكیلاتی كه واقعاً در آنها كارساز است ، مورد استفاده قرار گیرد.شاید این گفته مورد مخالفت خیلی‌ها قرار گیرد ، هر چه باشد خصوصیت ویژه پیشتازی تحسین برانگیز به نظر می آید. رهبر پیشتازبه سرعت كسانیرا كهعملكرد ضعیف دارند زیر ذره بین قرار داده و از آنان عملكردی بهتر را مطالبه می‌كند. چنانچه تأكیدی بیش از حد بر این رویكردصورت گیرد یا در تشكیلاتی كه آمادگی پذیرش این رویكرد را ندارند به كار گرفته شود ، می‌تواند این احساسرا در كاركنانبوجودآورد كه به شكلی بی‌رحمانه به جلو رانده می‌شوند و از آنجا كه مدیران ورهبران پیشتاز معمولاً در مورد برنامه‌های خود بهگونه‌ای غیر واضح عمل می كنند و از افراد انتظار دارند خودشان بدانند باید چه كار كنند،‌ باعث افتروحیه  در میان كاركنان می‌شوند. علاوه بر آن پیشتازان ممكن استآنچنان غرق در اهداف خود باشند كه دیگر توجهی به افراد و احساسات آنان نكنند و در نتیجه به فضایناسازگاری وناهماهنگیدامن بزنند.  

تحقیقات دانیل گولمن و همكارنش نشان می دهد كه پیشتازیمكرر ، فضا را مسموم میسازد.اساساً تنگنای رویكرد پیشتازی این است كه هر چه بیشتر برای رسیدن به نتایج كاری به افراد فشار وارد كنند، اضطراب بیشتری راتحریك می‌كنند. این فشار ، اگر بیش از حد باشد ،‌استعداد آنان را برای تفكرات نوآورانه در تنگنا قرار می‌دهد.

چطور می‌توان یك پیشتاز موفق بود؟ بنیان هوش هیجانی اینشیوه در انگیزه پیشرفتباتوسل به كشف مستمر بهبود عملكرد ، علاوه بر پیش قدمی فراوان در استفاده از فرصتها قرار دارد. انگیزه پیشرفت بدین معنی استكه مدیران و رهبران پیشتاز در یادگیری رویكردهای جدید تلاش می‌كنند كه هم عملكرد خود و هم عملكردافراد تحترهبریشان را ارتقاءبخشند.  به علاوه ، چنینرهبرانی نه برای انگیزه‌های خارجی چون پول و مقام ، بلكه بخاطر نیاز شدیدشان برای رسیدن به استانداردهای والاینبوغ خود كار می كنند. چنینرهبرانی بدون مهارت همدلی ،‌در معرض این خطر دارند كه فقط بر انجام وظایف تاكید كنند و از سختی های موجود بر روی دوش مجریان اینوظایف بی‌خبرباشند.آنان از همیاری و فنون ارتباطی تأثیرگذار بی اطلاع هستند و بارزترین كمبود چنین رهبرانی ، ضعف در مدیریت هیجانات می‌باشد،یعنی براحتی پرخاشگری كرده و از خود بی‌صبری نشان می‌دهند.

این رویكرد ، كم و بیش می‌تواند در تركیب با دیگر شیوه‌هایمدیریت و رهبری ،همچونشور و اشتیاق رویكرد تصوری و تیم سازی در شیوه پیوندجویانه به خوبی كار كندمعمول‌ترین مشكلاتی كه برای پیشتازان بروز می كند زمانی است كه یكتكنیسین بسیارموفقبه مقام مدیریتی ارتقاء یابد. فردی باهوش و تخصص در حوزه كاری خود كه از مهارتهای مدیریت و رهبری لازم برخوردار نیست می‌تواندیك سازمان را با خطر شكستروبروسازد. او می‌خواهد همه چون خودش بر تمامی جزئیات اشراف داشته و بدون سوال و تردید به پیش روند. غالباً این رهبران تحت تأثیراعداد و ارقام قرار دارند كه همیشه برای روح انگیزی و ایجاد انگیزه در دیگران كافی نیست.  

رویكرد آمرانه: یك شركت كامپیوتری در حال ورشكستگی بود.فروش و سود در حال نزولبود.سهام به سرعت ارزش خود را از دست می‌داد و در میان سهام داران غوغایی به پا بود. هیئت مدیره شركت ، مدیر ارشد جدیدی رااستخدام كرد كه شهرت داشت در ایجاد تحول هنرمند است. او با خُرد كردن كارها ، فروش بخش‌ها و اتخاذ تصمیم‌هایسرسختانه ودوستنداشتنی كه باید سالها پیش به اجرا در می‌آمد ، كار خود را آغاز كرد. و نهایتاً شركت نجات پیدا كرد. حداقل به مدتی كوتاه، اما به قیمتی گران ، از همان ابتدا این مدیر ارشد فضای وحشتی ایجاد كرد ، به خصوص در مورد گزارشهای مستقیمش اومانندچنگیزخان ، البته از نوع مدرنش ، با كوچكترین اشتباه مدیران خود برخورد جدی و تحقیر آمیز می‌كرد. به خاطر ترس ناشی ازبرخوردهای كشندة وی با حاملان اخبار بد ،‌هیچكدام از زیر دستان خبربدی را به او گزارش نمی‌كردند. به زودی استعداد عالی او دچار نقص شد و این مدیر ارشد بسیاری از آنان را كه باقی مانده بودنداخراج كرد. دركلِشركت ، دیگر روحیه‌ای وجود نداشت. پس از آن بهبود كوتاه مدت ، یك سیر نزولی دیگر به جان شركت افتاد. در نهایت این مدیر ارشدتوسط هیئت مدیره اخراج شد. البته دنیای كاری پر است از رهبران و مدیران زورگویی كه تأثیر منفی آنان برافراد تحترهبریشان ، در آینده  گریبانگیرشان خواهد شد.

رویكرد آمرانه كه گاهی به آن شیوه زورگویانه نیز گفته میشود، در عمل چطور بهنظر می‌رسد؟چنین رهبرانی با شعار ” این كار را انجام بده ، چون من می گویم“ . انتظار اطاعت فوری از دستوراتشان را دارند ، اما به خود زحمت توضیحدادن دلیل خواسته‌هایشان رانمی‌دهند. اگر زیر دستان نتوانند بی‌چون و چرا دستوراتشان رااجابت كنند ، این مدیران با توسل به تهدید و ارعاب به كنترلموشكافانه اوضاعمی‌پردازند.

تعجبی ندارد كه در میان انواع رویكردهای مدیریت ، بر طبقداده‌های ناشی ازتحقیقاتدانیل گولمن و همكارنش ، شیوه آمرانه در اكثر موقعیت‌ها كمترین اثر بخشی را دارد. یك مدیر و رهبر ترسناك و بی روح ، حالتروحی افراد را مسموم می‌نماید و كیفیت فضای كل سازمان را تحت تأثیر منفی خود قرار می‌دهد. رهبران فرمان دهبا استفادهنادرستاز ستایش و یا انتقادها ، روحیه افراد ، افتخار و رضایتی كه نسبت به كارشان دارند ، یعنی همه آن چیزی كه در میان كاركنانایجاد انگیزه می نماید را دچار فرسودگی می كنند.

امروزه در قاره آمریكا بسیاری از سازمان های پزشكی بابحران مدیریت مواجه هستندو دلیلعمده آن نیز این است كه فرهنگ پزشكی شیوه‌های آمرانه كه بی شباهت به محیطهای نظامی نیست را مورد توجه خود قرار داده‌اند.البته چنین شیوه هایی می‌تواند در اتاق عمل و یا بخش اورژانس مناسب باشد اما چیره‌گی آنها بدین معنی است كهبسیاری از پزشكان كه به پستهایمدیریتی ارتقاء می‌یابند ، فرصتهای بسیار كمی برای یادگیری مجموعه كاملتری از انواع رویكردهای مدیریت را داشته‌اند.

شیوه فرمان و كنترل علی‌رغم نتایج منفیش ، زمانی كه باعدالت به كار گرفته شودمی‌تواندجایگاه مهمی در مجموعه‌ی تحت رهبری دارای هوش هیجانی داشته باشد. مثلاً در بحران‌های كاری كه به یك تغییر جهت فوری نیاز می‌باشد،می‌توان از تأثیر ویژه روشآمرانه، بخصوص در ابتدا ، ‌برای از میان بردن عادتهای كاری بی‌فایده و ایجاد تكانه روحی در افراد جهت خو گرفتن با روش های جدیدِانجام كارها ، استفاده كرد.    

همچنین در مواقع اظطراری مثل آتش سوزی و یا هنگام مواجههبا یك ورشكستگی سهمگین، رهبران و مدیران فرمان‌ده می‌توانندهمه را از مهلكه نجات دهند. به علاوه برای رویارویی با كاركنان مشكل ساز ، وقتی كه همه روش ها با شكست روبرو شد، این شیوهگاهیاثر بخش می‌باشد.

اجرای بهتر و مؤثرتر این شیوه بر اساس مهارتهای هوشهیجانی پیش‌قدمی و نفوذ، ومانندشیوه پیشتازی بر اساس مهارت خودآگاهی ، مدیریت هیجانات و همچنین همدلی قرار دارد. لذا برای اجرای اثر بخش شیوه آمرانه می‌طلبدكه به قول ارسطو ” با شخص مناسب ، در زمان مناسب ،‌و به علتمناسب، خشم خود را بروز دهیم“!

بنابراین ، شیوه آمرانه باید در نهایت احتیاط و درموقعیت مناسب به كار گرفتهشود.به گفته یكی از مدیران ارشد یك شركت فن آوری، شما می‌توانید افراد را به خاك سیاه بنشانید و پول در بیاورید ، اما آیا چنینشركتی پایدار خواهد ماند؟

دیوید مك كللند۱۰ ، استاد دانشگاه هاروارد بدیننتیجه رسیده كه رهبران و مدیران قدرتمند در مهارتهای هوش هیجانی نسبت به همكارنشان كه از چنینمهارتهایی برخوردارنیستند، مؤثرتر عمل می كنند. او همچنین متوجه شد انواع رهبران برجسته از طریق مهارتهای رهبری و مدیریت كاملاً متفاوت ایجادطنین می كنند. یك مدیر ممكن است از طریق اعتماد به نفس ، انعطاف پذیری ، پیش قدمی ، انگیزه پیشرفت ،همدلی و آگاهی ازفوت وفن توسعه استعدادهای دیگران بدرخشد ، حال آنكه نقاط قدرت مدیر دیگر ممكن است در خودآگاهی ، یكپارچگی ، حفظ آرامش در زمان‌هایبحرانی ، آگاهی سازمانی ، نفوذ و همیاری باشد. به هر حال ، بهترین مدیران و رهبران قادر به استفاده ازرویكرد مناسبدرلحظه مناسب هستند.

مدیر محترم در آموزش و پرورش، شما كه با انسانهای زیادیسر و كار دارید ، ازكدامرویكرد بیشتر استفاده می كنید؟

پا نوشت ها:

۱این مقاله بااستفاده از كتاب  Working withemotional intelligence  نوشته دانیل گولمن ، كه توسط بهمن ابراهیمی و محسن جوینده تحت عنوان هوشهیجانی در كارترجمهو توسط انتشارات بهین دانش چاپ شده است ، و همچنین كتاب Primal Leadership (۲۰۰۲), نوشته دانیل گولمن،ریچارد بویاتسیز و آنی مك كی كه توسط بهمن ابراهیمی ترجمه و بزودی توسط انتشارات سازمان مدیریت صنعتی چاپ و منتشر خواهدشد ، استفادهگردیدهاست.

۲-Daniel Goleman۳-David McClelland۴- Coaching۵- Affiliative۶- Democratic

۷- Pacesetting۸- Commanding۹-Visionary۱۰-Resonance

 

 

تهیه كننده : امین ارجمند

شنبه 17/11/1388 - 16:0
آموزش و تحقيقات

موضوع:

مطالبی پیرامون مراقبت های لازم

 بهداشت دهان و دندان

در دوران حاملگی

مقدمه :

بعضی خانم ها معتقدند که با هر حاملگی و با تولدهر بچه تعدادی از دندان هایشان پوسیده و از بین رفته است. زیرا جنین کلسیم خود رااز دندان های مادر تأمین می کند. این عقیده اعتبار علمی ندارد و تحقیقات نشان دادهاست که حاملگی به طور مستقیم در ایجاد پوسیدگی دندان های مادر نقش ندارد  .

پوسیدگی و از دست دادن دندان ها در دوران حاملگیبه دلیل رعایت نکردن اصول بهداشت دهان اتفاق می افتد خانم های باردار باید توجهداشته باشند که در دوران حاملگی باید بیشتر بهداشت دهان را رعایت کنند زیرا در ایندوران شرایطی بوجود می آید که احتمال پوسیدگی و بیماری لثه افزایش می یابد . بعضی از این شرایط عبارتست از  :

 حساسیت و تورم لثه

به دلیل تغییرات هورمونی دوران بارداری لثه حساسمی شود و ممکن است یک تورم و برجستگی در قسمتی از بافت لثه از ماه سوم حاملگی بهبعد ایجاد شود و روی بعضی از دندان ها را بپوشاند که به آن تومور حاملگی می گویند. حساسیت لثه و تومور حاملگی ممکن است باعث شود خانم باردار به خوبی از مسواک یانخ دندان استفاده نکند . در نتیجه پلاک میکروبی که عامل پوسیدگی است مدت زیادی رویسطح دندان ها باقی می ماند .

 بیماری صبحگاهی

در سه ماهه اول بارداری ممکن است صبح ها نوعی حالتکسالت، تهوع و استفراغ وجود داشته باشد که به آن « بیماری صبحگاهی » می گویند. اینحالت در اثر استشمام بوی بعضی مواد یا غذاها تشدید می شود. استفراغ مکرر باعث میشود سطح دندان به طور متناوبدر معرض اسید معده قرار گیرد خانم باردار ممکن است نوعی عادت غیرطبیعی داشتهباشد که عامه مردم به آن «ویار » می گویند . بدین ترتیب که از مواد ترش یا شیرین به طور مکرر و زیاد استفاده کند. این مواد می تواند باعث پوسیدگی دندان ها شود .

 کاهش ظرفیت معده

در دوران بارداری، به خصوص در ماه های آخر ظرفیتمعده کاهش می یابد. خانم حامله مقادیر کمتر ولی در دفعات بیشتری غذا می خورد و کمترهم مسواک می زند. بنابراین امکان تشکیل پلاک میکروبی که عامل پوسیدگی است افزایشمی یابد .

چگونه می توانیم از پوسیدگی دندان وبیماری لثه در دوران بارداری جلوگیری کنیم ؟

بهتر است در همان ماه های اول بارداری جهت معاینهدندان ها به دندان پزشک مراجعه کنید تا دندان پزشک روش های بهداشتی لازم جهتپیشگیری از پوسیدگی و بیماری لثه را به شما آموزش دهد بعد از هر بار مصرف موادغذایی، به خصوص مواد قندی دندان هایتان را مسواک کنید  ، بعد از هر بار استفراغ دندان ها را مسواک کنیدو یا حداقل دهان را بطور کامل با آب بشویید.

زمان مناسب جهت درمان دندان پزشکیخانم باردار

به طور کلی دوران حاملگی را که تقریباً نه ماه استبه سه دوره سه ماهه تقسیم می کنند که به نام های سه ماهه اول، دوم و سوم موسوم است. زمان های مناسب مراجعه به دندان پزشک شامل دو بار در سه ماهه اول، حداقل یک باردر سه ماهه دوم و یک بار در سه ماهه سوم است در طول این دوره تغییرات مختلفی دربدن مادر و جنین ایجاد می شود .

 

سه ماهه اول : بافت های مختلف بدن جنین در این دوره تشکیل میشود و جنین به مواد و تحریکات مختلف بسیار حساس است و احتمال سقط جنین زیاد است همچنین در این دوره مادر از کسالتهایی چون تهوع و استفراغ صبحگاهی ،بی میلی به غذا و تغییرات قلبی عروقی رنج می برد. بنابراین بهتر است درمان هایدندان پزشکی طولانی مدت در این دوره انجام نشود  . در ملاقات اول، دندان هایمادر معاینه و رادیوگرافی های دندانی که قبل از بارداری گرفته شده اند بررسی میشود و دندان هایی که قبل از زایمان ممکن است برای مادر مشکل ایجاد کند معین می شودو جهت ترمیم آن ها در سه ماهه دوم حاملگی به بیمار نوبت داده می شود . همچنین چگونگی مسواک زدن صحیح و استفاده از نخ دندان به خانم حاملهآموزش داده می شود . ملاقات دوم سه ماهه اول جهت ارزیابی رعایت بهداشت دهان توسطخانم حامله است . تغییرات بافت های لثه در اثر هورمون ها بررسی میشود و دستورات بهداشتی لازم داده می شود .

 

سه ماهه دوم : این دوره بهترین زمان جهت انجام درمان های دندان پزشکی است چون   بافت های مختلف بدن در حال رشد و تکامل هستند .هم چنین حالت کسالت و تهوع ابتدای حاملگی حدودی برطرف شده است. خانم حامله معمولاًراحت تر از سه ماهه اول می تواند در وضعیت مناسب روی صندلی دندان پزشکی قرار گیرددر این دوره می توان تمام درمان های دندانی لازم را انجام داد استفادهاز بی حس کننده موضعی مانعی ندارد. همچنین در صورت لزوم دندان پزشک ممکن است بعداز درمان، آنتی بیوتیک یا مسکن تجویز کند که استفاده از آن ها بلامانع است . بایدتوجه داشت که درمان دندان هایی که قبل از زایمان برای خانم حامله مشکلی ایجاد نمیکنند ، باید به بعد از زایمان موکول شود .

 

سه ماهه سوم : در این دوره رشد و تکامل جنین ادامه دارد و سرعت آن  بیشتر از شش ماهه اول حاملگی است. خانم حامله بهدلیل افزایش وزن جنین نمی تواند مدت زیادی در حالت خوابیده به پشت روی صندلی دندانپزشکی قرار گیرد.بنابراین بهتر است فقط درمان های کوتاه مدت و اورژانسی در ایندوره انجام شودهمچنین در ملاقات دندان پزشکی این دوره نکات لازمدر مورد چگونگی رویش دندان های نوزاد ، مراقبت های منزل و زمان مراجعه جهت معاینهدندان پزشکی نوزاد توصیه خواهد شد خانم های باردار باید توجه داشته باشند که درمانهای اورژانس دندان پزشکی در هر دوره و زمانی از حاملگی می تواند انجام شود.بنابراین به هیچ وجه نباید برای تسکین درد دندان خود به مدت طولانی از مسکن هااستفاده کنند، بلکه باید سریعاً به دندان پزشک مراجعه نمایند. همچنین باید توجهداشته باشند که مصرف خودسرانه هر دارویی ممکن است برای مادر و جنین خطرناک باشد .بنابراین لازم است هیچ دارویی را بدون اجازه پزشک یا دندان پزشک استفاده نکنند. درمواردی که پزشک یا دندان پزشک معالج با اطلاع از حاملگی بیمار دارویی را تجویز میکنند مصرف آن دارو بلامانع و حتی ضروری است و اجتناب از مصرف آن ممکن است برایبیمار و جنین زیان داشته باشد .

 

تهیه کننده : امین ارجمند

شنبه 17/11/1388 - 15:58
آموزش و تحقيقات


موضوع:

 

چالش‌های روابط عمومی در ایران (تشكیلات و ساختار)

 

 

در سالهایاخیر در نوشته‌های مختلف و محافل حرفه‌ای گوناگون پیرامون نقش روابط عمومی وعملكرد های آن مطالب بسیاری مطرح شده است و از مناظر متفاوت به آن نگریسته و صاحبنظران این رشته نقدهای فراوانی در مورد آن نوشته اند . با این همه به مهمترینعوامل و ساختاری سازنده روابط عمومی از قبیل فرهنگ روابط عمومی و نیازهای روابطعمومی (تشكیلات و ساختار) بی‌توجهی شده است و در همین خلال بدانیم كه از مهمترینچالش‌های موجود در ساختار روابط عمومی ایران كه تا كنون نتوانسته جای این 2 خلاءرا پركند فقر پژوهش ، تحقیقات و منابع علمی و مكتوب است .

اگر چهمقاله پیش رو به علت محدودیت های زمانی و نوع كار نمی‌تواند به عمق چالش‌ها وساختارها بپردازد اما در حد امكان می توان به برخی از نكات اساسی مؤثر در اینزمینه اشاره و توجه كرد .

الف ) كاركرد مشكلات روابط عمومی در ایران :

می‌دانیمكه هنوز برخی كشورهای در حال توسعه توقع و انتظاراتشان از رسانه‌ها ، یك انتظارپرو پا گاندایی است . یعنی توقع دارند روابط عمومی ها به نمایش نكات مثبت و بزرگكردن آنها و در واقع پنهان كردن نكات منفی بپردازند . در نتیجه روابط عمومی تبدیلبه سازمانی شده كه برخی از وظایفش پروپاگاندا می‌باشد و به حوزه تشریفات ، برگزاریسمینار ، مصاحبه ، آگهی و تبریك و تسلیت دادن ، خبرهای تبلیغاتی ، تنظیم مصاحبه‌هاییكه بتواند آن اهداف را (نیاز سازمانی یا مانور مدیران) تعقیب كند و برگزاری روزهایملی و میهنی ختم می‌شود . اما غافل از این كه با گسترش ابزار و فرایندهای عصرتكنولوژی و ارتباطات از روابط عمومی انتظار جدیدی می‌رفت .

نكته مهمدر عصر حاضر این است كه روابط عمومی باید جایگاه خود را در ایران پیدا كند و بایدتعریف روابط عمومی مناسب كشور خود را پیدا كنیم .

 

ب ) انتظارات :

 

روابطعمومی دانش نیست ، روابط عمومی یك حرفه است كه تعدادی از علوم را به سمت می گیرد واصلی‌ترین علمی كه در روابط عمومی به كار می‌آید علم ارتباطات است .

 

ساخت (Structure) هر چیزی تحت تأثیر كاركرد (Function) است و بالعكس وقتی شما آن كاركرد رااز روابط عمومی نمی‌خواهید ، ساخت آن هم ساخت دیگری می شود و چنین روابط عمومیكارش در واقع همان پروپاگاندا خواهد شد و مجبورش می‌كنند كار خارج از حوزه ستادیخود را انجام دهد .

دردستگاههای اجرایی و اداری ایران هر چند كه روابط عمومی به اصطلاح در حوزه ریاست وزیر چارت آن قرار می‌گیرد ولی یكی از مظلوم ترین اركانی است كه در جماعت اداریقرار گرفته . وقتی به این چارت ها و زیرساختار ها نگاه می كنیم می‌بینیم كه روابطعمومی تبدیل به یك فرد سفره بی‌اندازه در سازمان شده نه یك تفكر .

حال بااین تعاریف ما به یك روابط عمومی پروپاگاندا (پوسترچسبان) كه در بولتن‌ها می‌گویندجناب آقای وزیر فرمودند ، از فرمایشات استاندار محترم بهره مند شویم كه زبان نگارشمطبوعات به هیچ وجه این گونه نیست . در حالی كه در مطبوعات می‌نویسند آقای وزیرگفت ، آقای استاندار ادامه داد احتیاج داریم یا به یك روابط عمومی علمی وسیستماتیك ؟

بنابراینروابط عمومی باید به عملكرد علمی خود برگردد . یك تعریف علمی و نسبتاً جدید ازروابط عمومی می‌گوید «روابط عمومی عبارت است از فعالیتهای ارتباطی و تدابیری كه سازمان ها و موسسات برایایجاد نگرش مطلوب نسبت به خود و كارشان به كار می‌گیرند » در اینتعریف مدیریت روابط عمومی مدیریت خلاق است . و در واقع تركیبی از دو دانش ارتباطاتو مدیریت است .

بنابراینروابط عمومی وظیفه‌اش این است كه هم نگرش مطلوب ایجاد كند و هم بانگرش‌های منفینسبت به كار سازمان مقابله كند و تبلیغات بخش كوچكی از وظایف روابط عمومی است .

 

ج ) ضعف در كجاست ؟

 

روابطعمومی را كه امروزه نقش بسیار مهم و تعیین كننده‌ای در زندگی و روابط اجتماعیانسان ها داراست ، همه كمابیش می‌شناسند و بسته به تصورات و مشاهدات خود برداشتهایی از آن دارند .

مشكلتشكیلاتی و بودجه ای روابط عمومی‌ها در نظر سنجی انجام شده از مسئوولان روابطعمومی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان‌ها بالاترین رقم یعنی 75 درصد را به خوداختصاص داده است (نشریه مدیریت و 
برنامه‌ریزی شماره 52 ـ بهمن 1379)در جایی كه برای این سازمان حل مشكل تشكیلاتیشاید آسان ترین كار باشد .

 

در سایردستگاهها حل این مسأله به نظر كمی مشكل‌تر باشد . البته نباید فراموش كرد كه مشكلتشكیلاتی در یك نگرش سیستمی برآیندی از مجموعه فرایندهای مؤثر در نظام روابط عمومیمی‌باشد و به تنهایی قابل بحث و بررسی نیست .

به منظورتوجه به سطوح وظایف روابط عمومی‌ها كه لزوماً باید از پست كارشناسی برخوردار باشنددر سازماندهی وظایف گروه پیش‌بینی شده است . تا به تبع آن پست‌های كارشناسی ملحوظشود .

با اینحال یكی از ضعف‌های عمده روابط عمومی‌ها خارج شدن از وظایف ستادی خود به سمتكارهای اجرایی است كه به منظور احتراز از آن وظایف بررسی رسانه ها و مطالعات امورفرهنگی روابط عمومی در قالب گروهی متمایز پیش‌بینی شده است .

 

د ) جایگاه روابط عمومی :

 

روابطعمومی به دلیل ماهیت خاص و انعكاس سیاست‌ها ، برنامه‌ها ، اقدامات و عملكرد دستگاهزیرنظر مستقیم بالاترین مسئول دستگاه متبوع قرار دارد و به منظور آگاهی و انطباقبا سیاست‌ها و برنامه‌ها رئیس شواری معاونان آن دستگاه نیز خواهد بود .

 

پ ) احساس نیاز مدیران به داشتن روابط عمومی :

 

مدیرانبرای شناسایی كاستی‌های سازمان از طریق افكار عمومی و وسایل ارتباط جمعی به روابطعمومی نیاز دارند . بعضی از كاستی‌های مهم را می‌تواند به شرح زیر برشمرد .

1ـ حذفمقررات دست و پاگیر و كاغذ بازی‌هایی كه موجب طولانی شدن نتیجه گیری و در نتیجهعدم رضایت ارباب رجوع شده است .

2ـ توجهبه وضعیت رفاهی و پرسنلی كارمندان .

3ـ حذفكامل روابط عمومی و ارتباطات گروهی از انتخابات و تقسیم مسؤولیت ها .

4ـ اهمیتدادن بیشتر به استفاده از تخصص‌ها در مكان مناسب خود .

 

 

 

نتیجه :

 

با توجهبه مباحث و مسائل مطرح شده در مقاله مذكور در یك كلام می‌توان نتیجه گرفت كه روابطعمومی‌ها در ایران از نظر تشكیلات و ساختار سازمانی دارای مشكلاتی عدیده‌ای هستنداز جمله :

 

1ـ نظام روابط عمومی :

نبود یكنظام مشخص روابط عمومی در دستگاهها و در نتیجه متفاوت عمل كردن هر یك از آنها

 

2ـ سطح سازمانی :

در اكثردستگاهها روابط عمومی در حالت یك دفتر باقی مانده و حتی به مدیریت تعریف نشده است.

 

3ـ ارتباط واحدها و بخش‌ها :

روابطعمومی نیازمند رهبری قوی و مناسبی برای ارتباط با واحدها و بخش‌های دورنی و بیرونیاست

 

4ـ عدم سرعت عمل در دریافت اطلاعات

لحاظ نشدنحضوری فكری و برنامه‌ریزی جایگاه روابط عمومی در نقش‌های ستادی دستگاهها

 

5ـ مشاركت دادن بیش‌اندازه روابط عمومی در امورخدماتی و پشتیبانی سازمانها :

كه اینمسأله باعث شده توان پاسخگویی و اطلاع رسانی و شناساندن دستگاه توسط روابط عمومی‌هاكاهش یابد .

 

6ـ عدم نیروی انسانی متخصص :

طبق آمارحدود 69 درصد نیروهای مستقر در روابط عمومی ها فاقد تحصیلات عالیه و تنها 30 درصداز شاغلان در آنها تحصیلات عالیه دارند .


 

 

7ـ عدم استقلال :

ادغام ایندفتر با واحدهای دیگر مانند دفتر ریاست كه باعث ایجاد محدودیت هایی شده است .

 

8ـ انجام وظایف غیر مرتبط

انجامكارهای عقب افتاد بخشهای دیگر توسط روابط عمومی

 

9ـ ضعف كمبود تجهیزات و ابزارهای جدید ارتباطی

اینترنت ـفاكس ـ تلویزیون و ....

 

10ـ ضعف برقراری ارتباط با مردم

اولویتبخشی به پاسخگویی درون سازمانی تا برون سازمانی

 

 

در پایانانتظار می‌رود با همت و تلاش محققین ، پژوهشگران ، مسئولین و دست‌اندركاران امر روابطعمومی بویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تدوین برنامه‌های علمی و اجرایی وتقویت پایه‌های تحقیق و پژوهش در عرصه روابط عمومی و حتی آموزش مدیران دستگاههایاجرایی نسبت به اهمیت و شناخت جایگاه روابط عمومی شاهد رفع مشكلات از صحفه تشكیلاتو ساختار روابط عمومی‌ها در ایران باشیم .


 

 

منابع و مآخذ

 

1ـ علی اكبر فرهنگی « نظری به فرهنگ» نامه فرهنگ . ش 30 ـ1377

2ـ مهدی محسنییان راد . گزیده‌ای از سخنرانی در اولینسمینار توجیهی و اطلاع رسانی آذرماه 1378 تهران ـ وزارت كار و اموراجتماعی

3ـ بروجردی علوی ، مهدخت «چند توصیه در كار روابط عمومی»هنر هشتم ، تابستان 1375

4ـ شعار غفاری ، پیروز « روابط عمومی بایدها و نبایدها » ـهنر هشتم ـ تابستان 1375

5ـ راهبردهای فرهنگی ، معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی ، 1378

6ـ علوی ، پرویز ، ارتباطات سیاسی تهران ، نشر علوم نوین1375

7ـ بشیریه ، حسن ، جامعه شناسی سیاسی تهران » نشر ، نی ، 1373

 

تهیه کننده: امین ارجمند

شنبه 17/11/1388 - 15:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته