• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 177
تعداد نظرات : 31
زمان آخرین مطلب : 3816روز قبل
دعا و زیارت
حدیث (32) امام حسین علیه السلام فرمودند:
اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِِ
بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

(الدره الباهره ، ص24)

سه شنبه 6/5/1388 - 10:18
دعا و زیارت
حدیث (31)رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
اَلعِبادَهُ سَبعونَ جُزء، اَفضَلُها جُزءً طَلَبُ الحَلالِ
عبادت هفتاد جزء است و بالاترین و بزرگترین جزء آن کسب حلال است.

(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)

دوشنبه 5/5/1388 - 12:39
دعا و زیارت
حدیث (30) امام علی علیه السلام فرمودند:
 اَلعِلمُ کَنزٌ عَظیمٌ لایَفنی
علم گنج بزرگی است که با خرج کردن تمام نمی ی

(غرور الحکم و در الکلم)

دوشنبه 5/5/1388 - 12:39
دعا و زیارت
حدیث (29) امام علی علیه السلام فرمودند:
اَلمُؤمِنُ بَشرُهُ فی وَجِهِهِ وَحُزنُهُ فی قَلبِهِ
شادی مومن در رخسار او و اندوهش در دل است.

(نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره325)

دوشنبه 5/5/1388 - 12:38
ادبی هنری
 

سبزی نباتات

گردش در چمن ، افسردگی را می برد ، و دل را باز می کند ، چرا ؟

چون گیاهان اغلب رنگ سبز دارند .

اگر همه گیاهان به رنگ سرخ می بودند گردش در چمن ، در باغ و جنگل ، فرح بخش نبود بلکه برای اعصاب زیان داشت .

آیا اگر نباتات سیاهرنگ می نمودند افسردگی را می بردند ؟ یا آنکه دلمردگی می آوردند ؟

آیا بشر در این هنگام تفریحگاهی داشت ؟ آیا دلتنگی بشر دائمی نمی شد ؟

آیا رنگ همه گیاهان ، اگر زرد می بود و منظره پاییز همیشگی بود ، بشر چه می کرد ؟

اگر گیاهان همه سپید رنگ بودند دیگر چشمی صحیح و سالم یافت می شد ؟

شما نمی توانید برای مدتی به بیابانی پربرف نگاه کنید . رنگ سپید برف چشم شما را می زند . پزشکان برای زندگی در برف عینک مخصوصی را برای چشم لازم می دانند .

آیا اختیار سبز رنگی گیاهان ، در میان رنگها نشانه عقل و حکمت سازنده گیاهان نمی باشد ؟ او گیاهان را برای زندگی و نشاط بشر آفریده است .

اگر گیاهان به رنگ دیگر می بودند ، نقض غرض در خلقت آنها پیدا می شد . پس سازنده گیاهان و انسان یکی است ، که دانا است ، توانا است ، مهربان است و حکیم است .

 

 

دوشنبه 5/5/1388 - 12:37
دعا و زیارت

شفاعت امّت پیغمبر در قیامت با دستان قمر بنی هاشم (ع) 

عظمت حضرت ابوالفضل (ع) بر هیچ کس پوشیده نیست اما این روایت به گونه ای از بزرگی این شه زاده در ذهن مجسم می کند که همه ما را به این وجود مقدس  متمایل میکند و عشق او را در دل ما می اندازد .

در رستاخیز اکبر، حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله ) به جناب امیرالمؤمنین (ع) می گویند:

یاعلی، به فاطمه (س)  بگو که برای شفاعت و نجات امت من در فزغ اکبر، چه تدبیری دارد ؟

حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع)  به بی بی فاطمه زهرا (س) آن پیغام را ابلاغ می کنند .

و آن بانو می فرمایند : ای امیرالمؤمنین !

«  برای ما در مقام شفاعت، دو دست بریده پسرم عباس بسنده و کافی است.»

یا ابوالفضل !

قیامت  ما را در همین دنیا  برسان ما را از حجاب های اکبر اعمالمان نجات بده و شفاعت زیبایت را در همین دنیا نصیبمان کن و مزه لذت بخش مرگ و برزخ و قیامت را در همین جا نصیبمان کن که :

تو را باب حاجات آفریدند و ما را مخزن حاجات ...

دوشنبه 5/5/1388 - 12:36
دعا و زیارت
جناب حجت‏الاسلام آقاى قاضى زاهدى گلپایگانى مى‏فرماید: من در تهران از جناب آقاى حاج محمد على فشندى كه یكى از اخیار تهران است، شنیدم كه مى‏گفت: من از اول جوانى مقیّد بودم كه تا ممكن است گناه نكنم و آن‏قدر به حج بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیةاللَّه، روحى فداه، مشرف گردم. لذا سالها به همین آرزو به مكه معظمه مشرف مى‏شدم.


در یكى از این سالها كه عهده‏دار پذیرایى جمعى از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحراى عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنكه حجاج به عرفات بیایند، براى زوارى كه با من بودند جاى بهترى تهیه كنم. تقریباً عصر روز هفتم بارها را پیاده كردم و در یكى از آن چادرهایى كه براى ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمناً متوجه شدم كه غیر از من هنوز كسى به عرفات نیامده است. در آن هنگام یكى از شرطه‏هایى كه براى محافظت چادرها در آنجا بود، نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب این همه وسائل را به اینجا آورده‏اى؟ مگر نمى‏دانى ممكن است سارقان در این بیابان بیایند و وسائلت را ببرند؟ به هر حال حالا كه آمده‏اى، باید تا صبح بیدار بمانى و خودت از اموالت محافظت بكنى. گفتم: مانعى ندارد، بیدار مى‏مانم و خودم از اموالم محافظت مى‏كنم.
آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بیدار ماندم تا آن‏كه نیمه‏هاى شب دیدم سید بزرگوارى كه شال سبز به سر دارد، به در خیمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلى، سلام علیكم. من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعى از جوانها كه تازه مو بر صورتشان روییده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسیدند. من ابتدا مقدارى از آنها ترسیدم، ولى پس از چند جمله كه با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جاى گرفت و به آنها اعتماد كردم. جوانها بیرون خیمه ایستاده بودند ولى آن سید داخل خیمه تشریف آورده بود. ایشان به من رو كرد و فرمود: حاج محمد على! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟
فرمودند: شبى در بیابان عرفات بیتوته كرده‏اى كه جدم حضرت سیدالشهداء اباعبداللَّه‏الحسین(ع) هم در اینجا بیتوته كرده بود. من گفتم: در این شب چه باید بكنیم؟ فرمودند: دو ركعت نماز مى‏خوانیم، در این نماز پس از حمد، یازده مرتبه قل‏هواللَّه بخوان.
لذا بلند شدیم و این عمل را همراه با آن آقا انجام دادیم. پس از نماز آن آقا یك دعایى خواندند كه من از نظر مضامین مانند آن دعا را نشنیده بودم. حال خوشى داشتند و اشك از دیدگانشان جارى بود. من سعى كردم كه آن دعا را حفظ كنم ولى آقا فرمودند: این دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهى كرد. سپس به آن آقا گفتم: ببینید آیا توحیدم خوب است؟ فرمود: بگو. من هم به آیات آفاقیه و انفسیه بر وجود خدا استدلال كردم و گفتم: من معتقدم كه با این دلایل، خدایى هست. فرمودند: براى تو همین مقدار از خداشناسى كافى است. سپس اعتقادم را به مسئله ولایت براى آن آقا عرض كردم. فرمودند: اعتقاد خوبى دارى. بعد از آن سؤال كردم كه: به نظر شما الآن حضرت امام زمان(ع) در كجا هستند. حضرت فرمودند: الان امام زمان در خیمه است.
سؤال كردم: روز عرفه، كه مى‏گویند حضرت ولى‏عصر(ع) در عرفات هستند، در كجاى عرفات مى‏باشند؟ فرمود: حدود جبل‏الرحمة. گفتم: اگر كسى آنجا برود آن حضرت را مى‏بیند؟ فرمود: بله، او را مى‏بیند ولى نمى‏شناسد.
گفتم: آیا فردا شب كه شب عرفه است، حضرت ولى‏عصر(ع) به خیمه‏هاى حجاج تشریف مى‏آورند و به آنها توجهى دارند؟ فرمود: به خیمه شما مى‏آید؛ زیرا شما فردا شب به عمویم حضرت ابوالفضل(ع) متوسل مى‏شوید.
در این موقع، آقا به من فرمودند: حاجّ محمدعلى، چاى دارى؟ ناگهان متذكر شدم كه من همه چیز آورده‏ام ولى چاى نیاورده‏ام. عرض كردم: آقا اتفاقاً چاى نیاورده‏ام و چقدر خوب شد كه شما تذكر دادید؛ زیرا فردا مى‏روم و براى مسافرین چاى تهیه مى‏كنم.
آقا فرمودند: حالا چاى با من. از خیمه بیرون رفتند و مقدارى كه به صورت ظاهر چاى بود، ولى وقتى دم كردیم، به قدرى معطر و شیرین بود كه من یقین كردم، آن چاى از چایهاى دنیا نیست، آوردند و به من دادند. من از آن چاى دم كردم و خوردم. بعد فرمودند: غذایى دارى، بخوریم؟ گفتم: بلى نان و پنیر هست. فرمودند: من پنیر نمى‏خورم. گفتم: ماست هم هست. فرمودند: بیاور، من مقدارى نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ایشان از نان و ماست میل فرمودند.
سپس به من فرمودند: حاج محمدعلى، به تو صد ریال (سعودى) مى‏دهم، تو براى پدر من یك عمره به‏جا بیاور. عرض كردم: اسم پدر شما چیست؟ فرمودند: اسم پدرم »سید حسن« است. گفتم: اسم خودتان چیست؟ فرمودند: سید مهدى. من پول را گرفتم و در این موقع، آقا از جا برخاستند كه بروند. من بغل باز كردم و ایشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم. وقتى خواستم صورتشان را ببوسم، دیدم خال سیاه بسیار زیبایى روى گونه راستشان قرار گرفته است. لبهایم را روى آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسیدم.
 پس از چند لحظه كه ایشان از من جدا شدند، من در بیابان عرفات هر چه این طرف و آن طرف را نگاه كردم كسى را ندیدم! یك مرتبه متوجه شدم كه ایشان حضرت بقیةاللَّه، ارواحنافداه، بوده‏اند، به‏خصوص كه اسم مرا مى‏دانستند و فارسى حرف مى‏زدند! نامشان مهدى(ع) بود و پسر امام حسن عسكرى(ع) بودند.
بالاخره نشستم و زارزار گریه كردم. شرطه‏ها فكر مى‏كردند كه من خوابم برده است و سارقان اثاثیه مرا برده‏اند، دور من جمع شدند، اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گریه‏ام شدید شد.
فرداى آن روز كه اهل كاروان به عرفات آمدند، من براى روحانى كاروان قضیه را نقل كردم، او هم براى اهل كاروان جریان را شرح داد و در میان آنها شورى پیدا شد.
اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خواندیم. بعد از نماز با آن‏كه من به آنها نگفته بودم كه آقا فرموده‏اند: »فردا شب من به خیمه شما مى‏آیم؛ زیرا شما به عمویم حضرت عباس(ع) متوسل مى‏شوید« خود به خود روحانى كاروان روضه حضرت ابوالفضل(ع) را خواند و شورى برپا شد و اهل كاروان حال خوبى پیدا كرده بودند، ولى من دائماً منتظر مقدم مقدس حضرت بقیةاللَّه، روحى و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء، بودم.
بالاخره نزدیك بود روضه تمام شود كه كاسه صبرم لبریز شد. از میان مجلس برخاستم و از خیمه بیرون آمدم، ناگهان دیدم حضرت ولى‏عصر(ع) بیرون خیمه ایستاده‏اند و به روضه گوش مى‏دهند و گریه مى‏كنند، خواستم داد بزنم و به مردم اعلام كنم كه آقا اینجاست، ولى ایشان با دست اشاره كردند كه چیزى نگو و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چیزى بگویم. من این طرف در خیمه ایستاده بودم و حضرت بقیةاللَّه، روحى‏فداه، آن طرف خیمه ایستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(ع) گریه مى‏كردیم و من قدرت نداشتم كه حتى یك قدم به طرف حضرت ولى‏عصر(ع) حركت كنم. بالاخره وقتى روضه تمام شد، حضرت هم تشریف بردند. 
 

دوشنبه 5/5/1388 - 12:34
دعا و زیارت
القاب تابناك حضرت ابوالفضل العباس (ع)

1. قمر بنى‏هاشم

بهره‏ مندى بسیار عباس از جمال و جلال و سیماى سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانى، زمینه ‏ساز این لقب است.
2. باب الحوائج

كریمى از دودمان كریمان كه چون حاجتمندى سوى او روى كند، خواسته‏ هایش را برآورده مى‏سازد.
3. طیار

بیانگر مقام و عظمت‏ حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.

4. الشهید

شهادت، كه نشان نمایان ابوالفضل(ع) است و در چهره حیات او درخشندگى بسیار دارد، زمینه ‏ساز این لقب است

5.سقا

دلاورى عباس در صحنه هاى حیرت‏ آور آب‏رسانى به تشنگان، سبب این لقب شد.

6. عبد صالح

لقبى كه حضرت صادق(ع) در زیارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:

السلام علیك ایها العبد الصالح.? سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.

7. سپه سالار

صاحب لواء یا سپه سالار لقب بزرگترین شخصیت نظامى است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.

8. پرچمدار و علمدار

یادآور دلاوى و حفظ لشكر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) این لقب را برایش به ارمغان آورد.
9. ابوقربه (صاحب مشك)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت ‏خدا)، صابر (شكیبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و ... از دیگر لقبهاى ابوالفضل است.

دوشنبه 5/5/1388 - 12:31
سينمای ایران و جهان
دوشنبه 5/5/1388 - 12:29
سينمای ایران و جهان

غیرمنتظره (۱۳۸۵)

  • کارگردان: محمدهادی کریمی
    بازیگران: هانیه توسلی٬ شهاب حسینی٬ سودابه بیضایی٬ مهرداد ضیایی٬ سیاوش حکمت شعار٬ دانیال عبادی
    ... »

ژانر: اجتماعی
محصول ایران

خلاصه داستان:
داستان فیلم درباره سرگذشت یک مانکن است که در زندگی دچار مشکل می شود.

می‌دانستید...
«غیرمنتظره » اولین فیلم بلند سینمایی محمدهادی کریمی است که پیش از این بیش از 15 فیلمنامه بلند سینمایی به قلم او ساخته شده است.

دوشنبه 5/5/1388 - 12:24
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته