• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 182
تعداد نظرات : 199
زمان آخرین مطلب : 5021روز قبل
محبت و عاطفه
 

 

فرشته نبود

اما مهربان بود

بي پناهم كه يافت

خانه اي ساخت برايم

از نور و آرامش

و من با شكوه زيستم.

دست هايش سفيد بود و روشن

انگار از چيدن ماه آمده بود….

دوشنبه 10/2/1386 - 18:2
خانواده
 

تقصير دلم چيست اگر روي تو زيبا ست

حاجت به بيان نيست که از روي تو پيدا ست

من تشنه ي يک لحظه تماشاي تو هستم

افسوس که يک لحظه تماشاي تو رويا ست

دوشنبه 10/2/1386 - 17:57
خانواده
 

كو بال آن كه خود را باز افكنم به كويت

ترسم بميرم و باز باشم در آرزويت

تا كي به سر بگردم در راه جستجويت

كز اشك شوق دادم يك عمر شستشويت

شادي نمي گشايد اي دل دري به رويت

بازم به سرزد امشب اي گل هواي رويت

گيرم قفس شكستم و ز دام و دانه جستم

اي گل در آرزويت جان و جواني ام رفت

از پا افتادگان را دستي بگير آخر

دوشنبه 10/2/1386 - 17:54
محبت و عاطفه

 

اشک رازي ست

لبخند رازي ست

عشق رازي ست

اشک آن شب لبخند عشق ام بود.

قصه نيستم که بگويي

نغمه نيستم که بخواني

صدا نيستم که بشنوي

يا چيزي چنان که ببيني

يا چيزي چنان که بداني...

 

من درد مشترک ام

مرا فرياد کن

...

دوشنبه 10/2/1386 - 17:48
شعر و قطعات ادبی
 

شب از جنگل شعله ها می گذشت

حریق خزان بود وتاراج باد

من آهسته دردود شب، رو نهفتم

و درگوش برگی

که خاموش خاموش می سوخت

گفتم:

-        مسوز این چنین گرم درخود، مسوز!! –

-        مپیچ این چنین تلخ برخود، مپیچ!! –

    که گر دست بیداد تقدیر کور

    تو را می دواند به دنبال باد

                                      مرا می دواند به دنبال هیچ!!!

دوشنبه 10/2/1386 - 17:45
طنز و سرگرمی
 

وقتي به دنيا آمدم آنقدر جا خوردم که تا دو سال قدرت حرف زدن نداشتم...

 

 

دوشنبه 10/2/1386 - 17:37
دانستنی های علمی

 

يادت باشه دنيا گرده

هر وقت احساس كردي به آخررسيدي

شايد در نقطه شروع باشي...

 

دوشنبه 10/2/1386 - 17:34
محبت و عاطفه

 

عاشقانه ترين نگاهم را روي قايقي از باد نشانــــدم و پارو زنان سوي تو فرستارم وقتي به ساحل نگاهت رسيـــــــد تو چشمانت را بستي و قايقم غرق شد...

دوشنبه 10/2/1386 - 17:31
خانواده
 

*********

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

**********

عمر را پایان رسید و یارم از در در نیامد

قصه ام آخر شد و این غصه را آخر نیامد

جام مرگ آمد بدستم جام می هرگز ندیدم

سالها بر من گذشت ولطفی از دلبر نیامد

مرغ جان در این قفس بی بال و پر افتاد و هرگز

آن که باید این قفس را بشکند از در نیامد

عاشقان روی جانان  جمله بی نام و نشانند

نامداران را هوای او  دمی بر سر نیامد

عاشقان کاروان عشق رویش صف به صف در انتظارند

  با که گویم آخر آن معشوق جان پرور نیامد

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم به دو عالم  ندهم لذت بیماری را

**********

العجل یا مولای یا صاحب الزمان

جمعه 7/2/1386 - 20:51
محبت و عاطفه
 

مگذار كه عشق ، به عادتِ دوست داشتن تبديل شود !

مگذار كه حتي آب دادنِ گلهاي باغچه ، به عادتِ آب دادنِ گلهاي باغچه بدل شود !

عشق ، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ ديگري نيست ، پيوسته نو كردنِ خواستني ست كه خود پيوسته ، خواهانِ نو شدن است و ديگرگون شدن.

تازگي ، ذاتِ عشق است و طراوت ، بافتِ عشق .

چگونه مي شود تازگي و طراوت را از عشق گرفت و عشق  همچنان عشق بماند ؟

عشق، تن به فراموشي نمي سپارد ، مگر يك بار براي هميشه .

جامِ بلور ، تنها يك بار مي شكند . ميتوان شكسته اش را ، تكه هايش را ، نگه داشت . اما شكسته هاي جام ،آن تكه هاي تيزِ برَنده ، ديگر جام نيست .

احتياط بايد كرد . همه چيز كهنه ميشود و اگر كمي كوتاهي كنيم ، عشق نيز .

جمعه 7/2/1386 - 9:1
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته