• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1758
تعداد نظرات : 100
زمان آخرین مطلب : 2452روز قبل
قرآن

مکه برای همه مسلمین

 

در این آیه خدا به مكه و این سرزمین مقدس نگاه ویژه ای دارد و حساب یكسانی برای تساوی بین مسلمین دارد برخلاف آنچه شاهدش هستیم و برخلاف برخورد برخی از اهالی كنونی مكه و این كشور با مسلمین چه از نظر عبادی و چه سیاسی كه اكنون شاهدش هستیم بنظر من این دسته خاص و این گروه مشخص از نسل یهود كه در ظاهر امور مسلمین را در این كشور بعهده دارند مصداق یهود بد هستند كه در آیات توبیخ شده و هیچ سنخیتی نه با اسلام دارند و نه هیچ یك از دین های ابراهیمی، با اسلام و دین و خدا و در اصل با خود خدا خصومت دارند شیطان پرستند مثل اینكه یك روحانی شیعه را بخاطر اعتقاداتش در خیابان بقتل می رسانند، اینها عرصه را بر مسلمین تنگ كرده اند چه در مكه و چه بیرون مكه اینها را میبینیم كه با اسلام در جنگند وخصومت اینها از این كشور پا را فراتر گذارده است كه میبینیم این خیره سران آل سعود كه از یك طرف داعیه خادمی بیت الله الحرام را دارند از طرف دیگر با مسلمین می جنگند و حتی به اطفال هم رحم نمی كنند و بمب بر سر مردم میریزند، در ادامه بهار عربی در مصر و در مقابل اخوان المسلمین بكمك حامیانشان رئیس جمهور یك كشور را بركنار می كنند تا در مصر محیطی نظامی ایجاد كنند تا در راستای هدفشان تیغ انقلاب مردم مصر را كه فرعونی دیگر را بركنار كرده را كند كنند و بر مردم مصر و سایر بلاد مسلمین و حتی سایر بلاد در صورت عدم تمكن از آنان مخفیانه بتازند درحالی كه خدا شاهد است بر آنها.
آنها در پایین آوردن اسلام مأموریت دارند و با نقاب از چهره كریح خود و با حیواناتی بی وجدان همكاری می كنند تا در همه كشورها نا امنی ایجاد كنند، غافل از اینكه چهره آنها و حامیانشان همیشه مخفی نمی ماند والسلام و اسلام هم یعلو و لا یعلی علیه
اسلام مار خود را به پیش می برد.
اما در مطلب بعد خواهیم گفت که این برخورد وهابی ها با ملت خود حتی چطور سر به رسوایی می کشد و چگونه یک فرد را کافر می کند که سر از ناکجاآباد در بیاورد که خوب شاید هم راه چاره دیگری ندیده در حفظ جانش با آن خنجرهای برهنه ای که آنها دارند.

 

 

حج/25

خدایا پناهم بده موسی و هارونت بشم

دوشنبه 2/5/1396 - 23:37
قرآن

منكران رسول الله صل الله علیه و آله 2

 

معانی دیگر تعبیر فلیمدد بسبب من السماء چیست؟

1كنایه از اینكه اگر می تواند مثل روح یا فرشته شود.
یعنی اینكه این شخص منكر كه جایگاه پیغمبر و نصرت الهی را در زمین دیده یا به زودی خواهد دید اما در عالم بالا و ماوراء هم اگر بخواهد ببیند كاری ندارد باید مثل روح و فرشته شود تا نیروی جاذبه بر او اثر نكند و بتواند جایگاه پیغمبر در عقبی را هم ببیند.

2كنایه از اینكه بمیرد چرا كه قدرت منكران بخدا نخواهد رسید.
یعنی در اصل حامی پیغمبر اكرم خود خداست و معلوم است كه این شخص منكر از حمایت الهی ناخرسند و خشمگین است و این خشم از لحاظ روان شناختی و روانی با یك عكس العملی نیز همراه خواهد بود چرا كه هر عصبانیتی بالاخره اینگونه است كه عكس العملی دارد و او كه نمی تواند با خدا مقابله كند، قدرت خدا بیشتر از این حرفهاست و خدا كل دنیا و عالم را خلق كرده و كرات را معلق كرده و او در برابر خدا چیزی نیست و چیزی را نمی تواند معلق كند، پس همان بهتر كه برود بمیرد و خود را حلق آویز كند.

3كنایه از اینكه بمیرد چرا كه نخواهد توانست بپیغمبر آسیبی بزند باراده خدا.
یعنی او از این حمایتی كه از ناحیه خدا نسبت به پیغمبر اكرم صلی الله علیه و اله می شود خشمگین است و نخواهد توانست به خاطر این خشمش نیز به پیغمبر آسیبی بزند و اراده خدا پیغمبر خدا را حفظ می كند از دست او و اینكه او در آخر برود و بمیرد از ناراحتی بهتر است و مرگ تنها راه خلاص او از این خشم و حسادت است.

4كنایه از مرگ و دیدن آخرت است
یعنی هر شخصی فكر می كند خدا در دنیا و آخرت هوای پیغمبر اكرم صل الله علیه و آله را ندارد، در این دنیا كه می بیند و یا خواهد دید و دشمن پیغمبر و كفار و منكران برای اینكه ببینند ادامه این حمایت را و اینكه در آخرت چه می گذرد نیز باید خود را حلق آویز بكنند و بمیرند تا ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد.

 

حج/15

خدایا پناهم بده موسی و هارونت بشم

جمعه 30/4/1396 - 9:48
قرآن

منكران رسول الله صل الله علیه و آله 1

 

در این آیه شریفه درنگاه اول و فارق از هر گونه تدبر بنظر می رسد خدا یك نكته پیش پا افتاده و عادی را ذكر می كند ولی در این بخش و در بخش بعدی خواهیم گفت كه این آیه هم جایگاه مطلب مهمی می باشد كه ثابت می كند قرآن یك كتاب بشری و عادی نیست و اینكه هفتاد بطن دارد درست است و شاید در اینجا خدا یك جلوه ای از هفتاد بطن را برای بنده های خودش رو می كند.

این آیه كنایه از عدم قدرت آنها در برابر خدا و قدرت اداره خدا در كل دنیا و آخرت است یعنی اگر آنها فكر می كنند، خدا قدرت حمایت از پیغمبر در دنیا و آخرت را ندارد یك نگاه به كرات و این ستاره ها بیندازند كه سقوط نمی كنند و در هوا معلق می مانند و این فقط به قدرت خداست واین در حالیست كه شخص منكر نمی تواند حتی خود را در آسمان معلق كند بدون نیاز به هیچ بندی چه رسد به اینكه بخواهد دنیایی را اینگونه و به این منوال بچرخاند.
خدا به شیواترین دقیقترین و در عین حال ساده ترین روش با یك مثال جالب جواب آنها را می دهد؛ و به آنان می فهماند برای اینكه به قدرت خدا پی ببرید لازم نیست كار خاصی كنید خود را آویزان كنید و بعد ریسمان را ببرید می بینید كه سقوط خواهید كرد وحتی یك ثانیه هم دوام نخواهید آورد، اگر عاقل باشند یه نگاه به زمین و كرات و كهكشانها بیندازند متوجه خواهند شد كه قدرت دست خدای قادر متعال است كه میلیونها سال این پهنه گیتی را میلیونها سال است با محاسبه دقیق ریاضی بدون ذره ای انحاف حول مجور خود بگردش در می آورد، این كنایه و اشاره شیوا و جالب اگر برای عربی بادیه نشین ملموس نبود بعد از 1400 سال در دوره ما كه كورسویی ناچیز فقط به سوی این گستره گیتی باز شده دیگر این مطلب غیر قابل انكار است .
ولی پا را از این هم فراتر می نهیم و باز هم در این آیات در پی نگینی ناب و معانی طلایی بیشتری می گردیم ،علاوه بر این مورد كه ذكر شد كه اشاره به معجزه هستی و همزیستی مسالمت آمیز بین كرات و كهكشانها و تمام ستاره ها داشت بدون هیچ نگهدارنده و ریسمانی مرعی، اگر توجه بفرمایید از جملات این آیه و این كنایه ای كه خدا در این آیه ذكر می كند و به منكران پیغمبر زده میشود در این آیه كه حلق آویز كنند خود را از آسمان بنظر حقیر از این تعبیر چهار مدل مختلف دیگر هم قابل برداشت است كه در بخش بعدی ذكر خواهیم كرد.

 

حج/15

خدایا پناهم بده موسی و هارونت بشم

جمعه 30/4/1396 - 9:39
قرآن

نافله

 

نافله بمعنی زیاده و اضافه و همچنین بمعنی عطیه است، نافله در اینجا شاید به دو چیز ارتباط داشته باشد كه هر كدام بشكلی معنی می شود :

۱مرتبط به آیه قبل، یعنی علاوه بر موهبتی كه باری تعالی نسبت به ابراهیم و برادر زاده اش حضرت لوط علیهم السلام در نجات از آتش نمرود و هجرت از بلاد كفر داشته كه همراه با معجزه بوده، باز هم خدای بزرگ به بنده اش حضرت ابراهیم كرامت دیگری عطا نموده و حضرت را با توجه به اینكه خبر داشته همسرش نازاست و دیگر بچه ای از او متولد نخواهد شد (بخاطر اینكه هم شرایطش رانداشته هم بخاطر كهولت هم بخاطر ضعف قوا) صاحب اولاد دیگری از همسر دیگرش نمود، عدم ذكر حضرت اسماعیل علیه السلام هم در اینجا به خاطر عطف به ماسبق در آیه قبل بود كه بنا بر كرامات و كارهای خارق العاده بوده، در حالی كه تولد حضرت اسماعیل اینطور نبوده كه بخواهد در اینجا ذكر شود و در اینجا به ذكر همین حضرت اسحاق بسنده شده و به حضرت اسماعیل بخاطر دلیلی كه گفتیم اشاره ای نشده.

٢مرتبط به خود حضرت اسماعیل اولاد دیگر حضرت ابراهیم باشد، یعنی از ابتدا تا اراده خدا به این تعلق گرفته بود كه حضرت فقط همین یك پسر را داشته باشد كه نسل حضرت ابراهیم فقط از طریق او باشد، ولی بخاطر توحید حضرت ابراهیم و صبر و مقاومت و از خود گذشتگی او در برابر خدا و همچنین درخواست و دعای حضرتش، نسلش از طریق اسحاق و یعقوب علیهم السلام پسرش و نوه اش هم ادامه یافت، در حالی كه مادر اینها در اصل نازا بود و یا قدرت به اینكار نداشت، ولی اراده خدا به این تعلق گرفته بود كه اولادی صالح و پیامبرانی برگزیده از صلب حضرت ابراهیم علیه السلام بوجود آید پر خیر و بركت و میبینیم كه ٣شریعت آسمانی، اسلام مسیحیت و یهودیت ابراهیمی و از نسل حضرت ابراهیم علیه السلام است.

 

 

نبیین الابرار/72

خدایا پناهم بده موسی و هارونت بشم

پنج شنبه 29/4/1396 - 12:1
قرآن

        

بتها را حضرت ابراهیم علیه السلام چگونه شكست

 

ما كه در وقت وقوع این حادثه تاریخی حاضر نبوده ایم اما با مشاهده آیات كه بعضی اوقات بجز اینها دلیلی در دست نیست به یك نتایجی می رسیم.
اما ماجرا از چه قرار بود‌؛ در زمان بت پرستان بت های زیادی چه در سطح شهر مكه و چه در كعبه كه كانون خداپرستی بود به چشم می خورد، اما بتی كه بیشتر از همه جلب توجه می كرد همان بت بزرگ بود كه خواهیم گفت، علاوه بر این جثه بزرگ هیكل گنده اش عنایات ویژه و توجهات وافره دیگری نیز داشت كه سبب شد در نهایت حضرت ابراهیم در مراسم بت شكنی به آن دست نزده و سراغ دیگران برود تا از این هیكل بزرگ و گنده آن بنفع یكتاپرستی و برای توحید بهره ببرد.
حال این بت بزرگ چه ویژگی دیگری داشت كه انقدر مهم بود، این موضوع بر می گردد به چندین سال قبل از وقوع این اتفاق بزرگ زمانی كه ابراهیم در طفولیت به سر می برد و سنش كم بود و گذرش به داخل كعبه افتاده بود روزی از روزها كه این كرنش ها و این احترامات را از مردم می دید برای یك مشت سنگ و چوب غصه می خورد كه اینها چقدر جاهلند، و كاری هم از دست او بر نمی آید، همان بود كه با این بت بزرگ آشنایی پیدا كرد و چهره بزرگ و البته كریح بت بزرگ را دید (البته فكر می كنم قیافش از مجسمه ای كه نصرالله رادش یا شصت و یك ساخته بود و دو شب پیش در برنامه خنده وانه از آن رونمایی كرد قشنگتر بود) و همین آشنایی بود كه بعدها به نقشه بزرگ نابودی بت ها ختم شد، وقتی بلبل زبانی آن را برای این مردم ظاهر بین می دید علی رغم سن كمش قانع نمی شد و می فهمید كه كاسه ای زیر نیم كاسه است او در نهایت سر فرصت پست یكی از زنها خود را مخفی كرد تا وقتیكه همه رفتند بیرون مچ آن مردی كه درون بت قرار گرفته بود و بجای بت حرف می زد را بگیرد، شخصی كه در داخل بت قرار می گرفت را دید و او را تهدید كرد كه روزی او را رسوا خواهد كرد ولی تا بزرگسالی این كار را نكرد، حال بخاطر نبود موقعیت یا اینكه هیچ شخصی باور نمی كرد یا اینكه نمی خواست كه باور كند آن را، و این روز كه در آیه شریفه هست روز تصویه حساب بود كه باید می رسید كه رسید یك روز ایده آلی بود برای اینكه ابراهیم نقشه خود را عملی كند، روزی خلوت كه به او اجازه می داد هرچه بغض داشت بر سر بت ها خالی كند، در شهر صدایی نمی آمد و احدی نمانده بود و پرنده پر نمیزد و همه برای جشن شكرگزاری بصحرا رفته بودند حتی مردی كه درون بت بزرگ نیز قرار می گرفت هم شهر را ترك كرده بود و این ابراهیم یكتا پرست و این خیل بتان بودند كه یكی یكی به دست حضرت نابود می شدند و از خود توانایی دفاع نداشتند، طبق نقشه قبلی به بت بزرگشان دست نزد تا به آنان تلنگری بزند، ابراهیم وقتی جلوی مردم قرار گرفت و از بت بزرگ پرسید كه كی این بلا رابه سرتان آورده و جوابی نشنید، خود به خود تلنگر زده شد و مشخص شد كه اینها بازیی بوده كه كاهنان بخاطر پر كردن شكمشان و استفاده از سهمیه بتان سرشان آورده اند.
همان مرد كه سابقه خصومت ابراهیم با بتها را كاملا می دانست به احتمال زیاد حضرت را لو داد ولی دیگر دیر شده بود برایش كه درون بت قرار بگیرد و از آنها دفاع كند، و این یك درس تاریخی بود كه ابراهیم به بت پرستان و حتی به كل دنیا داد.

 

نبیین الابرار/58

خدایا پناهم بده موسی و هارونت بشم

 

پنج شنبه 29/4/1396 - 11:53
قرآن

 

امر به معروف و نهی از منكر حضرت ابراهیم علیه السلام


بهترین بالاترین و مؤثرترین امر بمعروف و نهی از منكر موقعیست كه آمر، امر و نهیش از دایره حس خارج شده باشد و به قلب طرف آمر و ناهی برسد، كه اگر نرسد دیگر نباید خوشبین بود كه اثر كند، بهمین خاطر است كه اگر خود آمر و ناهی به گفته اش عمل كند بمراتب اثرگذاری او بر دل و قلب طرف مقابل بیشتر خواهد بود و او را هدایت خواهد كرد.
بنابراین امر به معروف و نهی از منكری كه در دل اثر بگذارد اهمیتش بیشتر و اثرش بیشتر است از ظاهری، چرا كه اگر شخصی هم پیدا شود و در ظاهر بپذیرد در حالی كه مطلب برای او حل نشده باشد ممكن است وقتی كه شما رفتی یا بعد از ماجرا در روزهای آتی دوباره مرتكب شود، پس صرف تذكر لسانی اگر چه بخاطر احیای فریضه واجب در عرف بهمین مقدار بسنده می شود وغرض شارع هم حاصل میشود، اما در این حدكه شاید مكفی است بر همه واجب است اگر چه خود وی عمل نكند ولی بنظر اینگونه امر و نهی تأثیر چندانی نباید تداشته باشد و اثرش مقطعیست و از بین می رود و اثر پایدار قطعی و قلبی را ندارد.
اما در اینجا ببینیم كه چگونه حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام با این كارش و همچنین استفاده از احساسات و حس اشخاص به فكر، قلب و دل افراد حمله ور می شود، می بینیم كه در این آیه هم به خوبی بهمین نكته اشاره گردیده و خدا فرموده، رجوع به دل و نفس خود در اینها حاصل است و مشكلی از طرف حضرت ابراهیم علیه السلام وجود ندارد و حضرت كارش درست و دقیق و اثر گذار بوده و به هدف زده و اگر مشكلی هم بوده دلیل دیگری داشته و از ناحیه خود آنها بوده كه نپذیرفتند. و یا اینكه یك دلیل خارجی داشته، اما بهر حال این حرف و این عمل حضرت ابراهیم در وهله اول اثرش را گذاشته و خوب چیزی هم كه در آیه بعد می بینیم هم باز دلیل نمی شود كه اثر نگذاشته باشد و حضرت كار خودش را كرده بود اما دلیل این برخورد و كتمان اینها بعد از صحبت اولیه كه حالت تأیید داشت چه بوده را باید بررسی كنیم هر چند برای بعضی معجزه هم حتی فایده ندارد، منظور ما كسانی است كه بیماری در قلبشان باشد و گرنه مردم عادی كتمانشان ظاهری بوده و در دل اثر می گذارد بیشتر و این كتمان ظاهری بخاطر ترس از كفار بوده و یا ترس از تنهایی، بخاطر مصلحت اندیشی و اینكه شاید به تعداد نفرات مؤمنین و زیادی مشركین نگاه می كردند.

 


نبیین الابرار/64-65

خدایا پناهم بده موسی و هارونت بشم

پنج شنبه 29/4/1396 - 11:22
قرآن

تسئلون

 

تسئلون در اینجا دو جور معنی می شود :
1بمعنی سوال فقرا : یعنی شما از قبل از طرف فقرا مورد سوال قرار می گرفتید ولی توجه نمی كردید آن موقع كه در تنعم بودید و می توانستید كمك كنید و كمك نكردید، حالا كه همه داراییتان را از دست داده اید بروید در خرابه های آن خانه ها عزلت گزینید شاید فقیری آمد و مورد سوال قرار گرفتید كمك كردید و از عذاب آخرت رهایی یافتید، البته این فرمایش با توجه به اینكه آنها دیگر چیزی ندارند كه بدهند نوعی سخره و استهزاء است از طرف خدا بر آنان كه به این وضع افتاده اند.
2بمعنی قیامت : اشاره به سوال و جواب روز قیامت است كه این نیز دو جور معنی می شود :
1چرا از سرنوشت خود فرار می كنید؟ بروید زیر آن سقفها قرار بگیرید تا بر سر شما خراب شوند و بمیرید تا در قیامت مورد سوال از اعمال پلیدترین واقع شوید (اشاره به اینكه است كه فرار آنها در هر حال فایده نداشته و در صورت فرار با قرار یك سقفی بالاخره روی سر آنها ویران شد و فرار آنها فایده نداشت.
2اشاره به آنها كه قرار كردند،
چرا فرار كردید حال بروید خانه هایتان را ببینید كه خراب شد و عبرت گیرید و اصلاح شوید و گرنه بروید زیر ویرانه ها بخزید شاید كه بر سر شما فرو ریزند و پس از مرگ منتظر قیامت و حسابرسی اعمال و سوال و جواب خدا باشید.
این ترجمه دوم به خاطر ویرانی و ارتباط با قیامت از یك طرف و از طرفی به خاطر وجود شاهد درآیه بیستو سوم كه سوال بمعنی قیامت آمده، صحیحتر به نظر می رسد

 

 


نبیین الابرار/13

خدایا پناهم بده موسی و هارونت بشم

چهارشنبه 21/4/1396 - 9:47
قرآن

فغشیهم من الیم ما غشیهم

 

این قسمت از آیه اشاره به عذاب فرعون و حامیانش دارد كه گرفتار عذاب الهی شدند،
دراینجا دو جور معنی را برای این آیه مباركه آوردم كه نهایتش عذاب الهی هست برای فرعون اما به دو شكل ترجمه ابتدا بهتر است بمعنی خود این فراز فغشیهم من الیم ما غشیهم بپردازیم چرا كه در فهم كلی آیه موثر است.
خدا با بیانی زیبا در قالب این عبارات تشریح می كند این واقعه نجات بنی اسرائیل و هلاكت فرعونی هارا، نحوه ترجمه این عبارت هم در معنی آیه تاثیر دارد و ترجمه صحیح آیه بستگی دارد به ترجمه این عبارت كه فغشیهم من الیم ما غشیهم را چطور معنی كنیم،
معنی اول : پوشید آنها را آب دریا چه پوشانیدنی،كه اشاره به عذاب فرعون و قومش دارد.
معنی دوم : آب دریا هر دو گروه را پوشش داد و احاطه كرد ولی این پوشش كجا كه سبب نجات بنی اسرائیل شد و آن پوشش كجا كه منجر به عذاب و مرگ طاغوتی زمان شد كه پر فشار بر سر آنها فرو ریخت و نابودكننده كرد.
خوب حال میرسیم بر سر معنی كلی آیه،
معنی اول : بعد از نصف شدن آب دریا و خشك شدن مسیر عبور و حركت بنی اسرائیل در دریا پشت سر حضرت موسی فرعونی ها نیز وارد مسیر شدند و اینگونه بود كه بعد از نجات بنی اسرائیل آب دریا به هم رسید و عذاب شدند و آب دریا آنها را پوشاند چه پوشانیدنی، عبارت تاكید دارد ، عذاب سخت الهی آنها را فرا گرفت و خفه شدند.
معنی دوم : آب دریا در اینجا نصف نشد، بلكه آبش بالا قرار گرفت( مثل كوه كه بر سر قوم بنی اسرائیل در جایی دیگر قرار گرفته بود بخاطر درخواست معجزه) و در زیر تونل آب مسیر خشكی باز شد، عبارت فغشیهم اشاره به پوشش و احاطه آب دریا بر هر دو گروه را دارد، در اینجا با این شرط فقط آیه اینطور معنی میشود كه مراد از ترجمه عبارت فغشیهم معنی دومش باشد، این معنی از معنی قبلی بنظر بهتر است چرا كه با هر دو نوع معنی عبارت فغشیهم... ماغشیهم سازگار است برخلاف معنی قبل كه فقط با معنی اول عبارت كه معنی تاكید و پوشش و فراگیری آب دریا روی قوم فرعون است هماهنگی دارد.

 

طه/78

خدایا پناهم بده موسی و هارونت بشم

چهارشنبه 21/4/1396 - 9:40
قرآن

سحر

 

در حرمت سحر چند قول هست؟
(سحر ساحران برخلاف معجزه برای اثبات نبوت نیست هر چند شاید شبیه معجزه باشد و از اسباب و عللی كه پنهان از دید مردم است استفاده شود.)
1بطور مطلق حرام است، مگر برای بطلان سحر و یا دفع ضرر و زیان سحر مورد استفاده قرار گیرد كه در اینصورت هم بكارگیری و هم آموزش آن در حد ضرورت بلامانع است.
2بطور مطلق مجاز است مگر اینكه به شخصی ضرر بزند كه در این صورت حرام است.
3یادگیری سحر بطور مطلق و حتی آزمایش آن هم برای خود شخص بلامانع است و فقط در صورت بكار گیری آن حرمت می آید، و چیزی كه از ظاهر آیه و قید حیث اتی استفاده می شود همین قول سوم است،اما اگر ما قول اول را پذیرفتیم معنی آیه اینگونه میشود كه ساحر اگر از سرش استفاده كند و به كار بندد آن را بر علیه حق هدایت نخواهد شد و به سعادت نخواهد رسید البته اینجا آتی نیز دو معنی می تواند داشته باشد، هرچه بیاورد و هرجا كه رود.
پس با این توضیحات عدم فلاح و رستگاری و شقاوت در معنی اول به حرمتی مضاعف وچیزی فراتر از حرمت شرعی اشاره دارد كه ساحر با بكارگیری چون بنده های خدا و مؤمنین را از راه خدا بدر می كند مستوجب آنست و چون با حق به مبارزه می پردازد و مبارز طلبی می كند لذا سخت تر كیفر خواهد شد و یا اینكه پس از گمراهی سخت ترهدایت می شود و توبه می كند، چرا كه دست هدایت الهی با این كردارش از او برداشته می شود.
اگر تهدید های فرعون را هم كه در این سوره آمده برعلیه اینها عملی شده بدانیم مؤیدی خواهد بود بر این ادعای ما كه شاید همین عذاب سختی هم كه از ناحیه فرعون پس از توبه نصیب اینها شد علتش همین گناه سحری بود كه ابتدا صورت گرفت در برابر حق، كه برای شسته شدن گناهان در این دنیا به آن دچار شدند.

 

طه/69

خدایا پناهم بده موسی و هارونت بشم

 

چهارشنبه 21/4/1396 - 9:35
آموزش و تحقيقات


چرا حضرت فرمود كاش مرده بود و فراموش شده بود؛ 2

 

وجه آخر جمع بین هر دو دعا:
با توجه به هر دو قسمت فرموده حضرت مریم ،كاش مرده بودم و فراموش شده بودم باهم این احتمال هم قابل تصور است :
بقدری حیای حضرت زیاد بوده كه دعا كرده بمیرد و هیچ اسمی هم از او باقی نباشد به خاطر اینكه جایی پیدا نكرده بود برای وضع حملش و این طرز فكر و این مراقبت حتی در جایی كه هیچ فردی حضور ندارد ،فقط از مخلوقات وارسته ای از تبار شایسته چون مریم و حضرت زهرا از نسل بنی آدم سراغ داریم.
اگر بخش اول و بخش دوم را با هم مورد توجه قرار دهیم پی خواهیم برد كه علت این جملات احتمال دیگری هم شاید باشد، كه این فرمایشات نه به خاطر تشنگی نه به خاطر ترس از زایمان نه به خاطر ترس از رسوایی بوده باشد و همه بخاطر نگرشی ستودهاست و این نگرش مختص اشخاص بزرگی چون حضرت فاطمه زهرا و حضرت مریم علیهم السلام است، شما نمی توانید وضعیت مقربین و افراد محبوب خدا را با دنیایی كنونی كه برخی برای خود درست كرده اند مقایسه كنید، نه در اسلام نه در مسیحیت و نه حتی در آیین های دیگر، یك نمونه در اسلام حضرت زهراست كه حتی در مقابل كور مادرزاد هم حتی حیا داشت و حجابش را رعایت می كرد و می فرمود، درست است كه او مرا نمی بیند ولی خودم كه او را می بینم بس است و یك نمونه هم در اینجا حضرت مریم است كه وقتی در وسط بیابانی لم یزرع درد زایمان او را گرفت و به امید آب بجای چشمه به درخت نخلی خشكیده رسید و دید جایی برای وضع حمل هم نیست و سقفی وجود ندارد با وجود اینكه هیچ موجود زنده ای هم حضور نداشت باز می بینیم كه حیای حضرت مریم در اینجا سبب شد كه این جملات را كه در این آیه آمده را فرموده و ذكر كند كه این وضعیت برای او سخت است كه در بیابانی خشك بخواهد در اینجا كه بدون سقف است و دارایی پوشش مناسبی نیست وضع حمل كند و این حیا فقط از زنی قابل تصور است كه از طریق وحی به او الهام شده و از همه لحاظ از سایرین برتری داده شده چون حضرت صدیقه اطهر حوراء مرضیه زهره و زهرا سلام الله علیها.
خوب بعد از ذكر این جملات از طرف حضرت مریم و با این توجیه میرسیم به آیه بعد كه كودكش در داخل شكم به مادر دلداری می دهد كه این دلداری نوید سه نعمت و رحمت از طرف خدا برای او بود
1وعده آب و رفع عطش و تشنگی
2آسایش خاطر مادر از اینكه دهن مردم بسته می شودو دیگر خیالش راحت شد.
3یك احتمال دیگر هم وجود دارد كه البته فقط یك احتمال است كه بخاطر حیای حضرت است،
آسایش خاطر مادر از اینكه حرف دل مریم را خدایش شنیده است و آبی كه بی شك زیاد خواهد بود را برایش می فرستد.
توضیح : جوشش آب از زیر پایش علاوه بر رفع تشنگی، شاید فایده دیگری هم داشته یعنی كه این جوشش بحدی زیاد بوده كه كل هیكل حضرت را آب فرا گرفته و در آب فرو رفته و در این شرایط وضع حمل نموده و مسیح متولد شده كه ازلحاظ تبیعی اطلاع ندارم كه این كار ممكن است یا نه اما در مورد حضرت عیسی كه استثناء بوده بعید هم نیست البته همین رخداد هست كه حتی شاید به یك فعل بزرگ عبادی تاریخی تبدیل شده باشد كه الله اعلم، در اینجا خوشبختم فلسفه غسل تعمید را كه در دین مسیحیت حالا هم وجود دارد و یكی از اعمال شایع عبادی در دین مسیحیت هست را برای اولین بار ،به این نعمت خدایی و قدرت الهی و این واقعه بزرگ تولد خود حضرت مسیح ربط دهم نه به فعل حواریون كه شاید همین فعل حواریون هم به همین واقعه بازگشت دارد و نه بفعل یهود قبل از مسیح كه توسط برخی نقل شده در پیشینه غسل تعمید.

 

مریم/23

خدایا پناهم بده موسی و هارونت بشم

 

يکشنبه 18/4/1396 - 11:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته