پرسش

با سلام
بنده جوانی 20 ساله ساکن اصفهان هستم که از سه چهار سال پیش به طور خیلی عجیب دچار مشکل و بد شانسی شده ام و گره ای در زندگی ام خورده که متأسفانه به هیچ عنوان باز نمی شود.بچه ی درسخوان و منظم و بسیار تمیزی بودم ، در دوران مدرسه رقابت شدیدی با همکلاسی های خود داشتم ، برای درس خواندن در سکوت به پشت بام منزلمان می رفتم و زیر افتاب گرم درس می خواندم و لذت می بردم ، برای رفتن بیرون حتی تا مغازه خوشتیپ می کردم ، لباس هایم همیشه اتو کرده و کفشایم همیشه واکس زده بود به طوری که همیشه زبانزد اقوام و آشنایان بودم اما چند سالی است تمام این خصلت های خوب از من بیرون رفته ؛ من که همیشه معدلم 19 به بالا بود به زور و با معدل خیلی پایین دیپلم گرفتم ، اتاقم بسیار نامرتب شده بود؛ از خودم حالم بهم می خورد ؛ تصمیم گرفتم به خدمت سربازی بروم و بعد از ان تغییرات اساسی در خود دهم ، در هجدهم تیرماه سال گذشته مشمول خدمت سربازی گشتم و با توجه به سابقه بسیجی ام و دوره هایی که در بسیج گذرانده بودم و همچنین سابقه جبهه پدرم (که جمعاً 18 ماه کسر خدمت می شود) مطمئن بودم که معاف خواهم شد یا حداقل اینکه طی یکی دو هفته خدمت کارت پایان خدمت خواهم گرفت به دلیل اینکه دوره آموزش نظامی سپاه (کفایت از آموزش –( ماده 63) استخدامی سپاه) را گذرانده بودم دوره آموزش را نخواهم داشت و با خیال راحت و به دور از دغدغه به دانشگاه خواهم رفت وادامه تحصیل خواهم داد ولی متأسفانه با وجود 8 سال سابقه فعالیت در بسیج سرباز نیروی دریایی ارتش شدم؛ طی تقسیمات نظام وظیفه کدمحل آموزش بنده نداجای سیرجان خورد ، با مدارک موجود و همچنین اعلام کفایت از آموزش سپاه و به امید اینکه دوره آموزشی نخواهم داشت وظرف مدت یکی دوهفته ترخیص خواهم شد ، راهی سیرجان شدم ؛ اما هنگامیکه به مرکز آموزش رفتیم هیچ ترتیب اثری به مدارک و گواهی کفایت از آموزش بنده داده نشد و وقتی فهمیدند بسیجی هستم رفتارشان بسیار زننده و بد شد و اعلام می کردند که ما آموزش سپاه را قبول نداریم ، آموزش سپاه به درد خودش می خوره ، با آموزشی که سپاه به شما داده اگر کسی با آفتابه به شما حمله کنه نمی تونید از خودتون دفاع کنید چه برسه به اسلحه و ... باید دوره آموزشی ارتش را به مدت 2 ماه ببینید
به خدمت مقدس سربازی رفتم ولی نمی دانستم سرباز و سربازی قداست خود را از دست داده و پرسنل ارتش طوری با سرباز رفتار می کنند که گویی اسیر گرفته اند. فحاشی می کنند ، سرباز را کتک می زنند ؛ اهانت می کنند ، فرمانده گروهان در حضور گروهان 300 نفری می گوید « کاری نکنید که به سربازان اینجا بگویم شما را ....» شرم می کنم بگویم. کجای این خدمت مقدس است؟؟؟
یکماه از آموزش گذشته بود که دچار ناراحتی قلبی و فشار خون بالا شدم و با مراجعه به پزشک مرکز آموزش و تشخیص وی 10 روز به مرخصی استعلاجی رفتم و در تاریخ 24/5/88 روزی که قرار بود به اردوی آموزشی برویم به پادگان بازگشتم و اسمم را در لیست تجدید آموزشی ها دیدم ، به مسئول مربوطه مراجعه کردم ؛ گفت : مرخصی ات (نهست) در دوره آموزشی بیشتر از 7 روز بوده تجدید دوره ای !!! گفتم : مرخصی استعلاجی بوده و فرمانده مرکز برگه مرخصی من را مهر و امضا کرده اند ، با بی احترامی بنده را بیرون کردند و تجدید دوره نمودند و تمامی افراد گردان ما راهی اردوگاه شدند ومن به گردان دیگری که جدیداً نیروگرفته بود جهت تجدید آموزش معرفی شدم و نامه ای جهت معرفی من به بیمارستان گلستان ارتش در تهران دادند و گفتند به آنجا برو و معافیت پزشکی بگیر ، من که دارای 18 ماه کسر خدمت می بودم و می توانستم کارت پایان خدمت دریافت کنم هیچ گاه به دنبال معافیت پزشکی نرفتم ونمی روم و به تهران نرفتم و به پادگان هم باز نگشتم. آیا این حق و عدالت است؟ به جای اینکه دوره آموزش و خدمتی نداشته باشم 4 ماه در زیر آفتاب های گرم سیرجان آموزش های تکراری ببینم ، من که هیچ گاه از خدمت به این نظام کوتاهی نکردم و در تمام فراخوانی ها از جمله حفاظت صندوق های رای در سال های 85 و 88 بیش از 24 ساعت سلاح به دست بی خوابی کشیدم ، در رزمایش های هرساله بسیج چند روز در وسط بیابان ها در چادر سختی کشیدم یا در اغتشاشات پس از انتخابات جانم را در کف دستم کذاشتم و بدون هیچ محافظی و با دستان خالی برای پاسداری از این نظام سنگ ها و کتک ها خوردم آیا این حق من بود !!!!!
ای کاش حداقل پرسنل ارتش هم مانند پرسنل سپاه و پاسداران عزیز سپاهی اخلاق و گفتاری نیکو داشتند ، ای کاش فحش وناسزا نمی دادند ، ای کاش دست بر روی سرباز بلند نمی کردند و ای کاش ...
این ها همه حقیقت تلخی بود که ما به چشم می دیدیم و رنج می کشیدیم وسکوت می کردیم . این ای کاش ها و دیدن و شنیدن این صحنه ها از آفتاب سوزان کرمان و میدان موانع وزمین خاکی وکلاغ پر رفتن وبشین پاشوها برای یک بسیجی رنج آور و سخت تر است.با مراجعه به سازمان وظیفه عمومی تهران و ملاقات با ریاست سازمان وظیفه عمومی و ارائه مدارک ، ایشان فرمودند معاف هستم و نیازی به گذراندن دوره آموزش مجدد ندارم فقط می بایست برگه ترخیص از پادگان را به وظیفه عمومی ارائه می کردم تا کارت معافیتم صادر می گردید اما مرکز آموزش نیروی دریایی ارتش (سیرجان) با توجه به مدارک من که همه طبق ابلاغیه ها ی ستاد کل نیروهای مسلح است به من تسویه نمی دهد و من را ترخیص نمی کند و آموزش های که من دیده ام را قبول نمی کند و می گوید تو معاف نیستی !!! نامه هایی به وزارت دفاع و ستاد کل نیروهای مسلح و دفتر ریاست جمهوری و دفتر فرماندهی کل قوا فرستاده ام اما پس از گذشت چندین ماه هنوز جوابی دریافت نکرده ام. من به خاطر گذراندن 2 ماه دوره آموزشی ارتش یکسال از زندگی عقب افتادم ونتوانستم سال گذشته به دانشگاه بروم
اکنون به خاطر هیچ و پوچ و فقط به خاطر اینکه نمی توانم از مادر بیمارم فاصله داشته باشم سرباز فراری شده ام ؛ من که 18 ماه کسر خدمت دارم و آموزش نظامی هم دیده ام چرا باید سرباز فراری شوم ؟؟؟؟؟
همیشه سر نماز از خدا می خواهم گره از کار من باز کند اما ...
من جادو شده ام و به هیچ عنوان خدا کمکم نمی کند تا مشکلاتم برطرف شود ، پدر و مادرم به شدت ناراحت من هستند و خودم هم افسردگی گرفته ام ، آخه بد شانسی تا این حد؟؟؟!!!
چطور این سحر و جادو را باید باطل کرد؟

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
شما نه جادو شده اید و نه کسی شما را سحر کرده است. آیا فکر می کنید این مشکلات تنها برای شما به وجود آمده است؟ نه خیر افرادی مثل شما زیادند. معمولاً در سیستم های اداری، و متأسفانه به خصوص در دوره سربازی این مشکلات وجود دارد؛ که البته گاه از سر تقصیر مجریان قانون است، و گاه خلأهای قانونی مشکل ساز می شود.
به نظر می رسد شما هم زود خود را کنار کشیده و ناامید شده اید. پیگیر کارتان باشید تا مشکلات افزوده نشود.
مشکلات زندگی می توانند هم نردبانی برای بالا رفتن استقامت مردان و هم موجب غفران گناهان انسان باشند. از مشکلات نهراسید و هر چه را برایتان مقدر می شود به فال نیک بگیرید. "الخیر فی ما وقع" خیر در همانی است که برای ما مقدر می شود.
ما نیز دعا می کنیم که خداوند مشکل شما را هر چه زودتر و به بهترین وجه حل کند.
با آرزوی توفیق.
موسسه ذکر ـ قم.
باستانی.