کد:
68262
پرسش
مدتی است كه دیگر نماز نمی خوانم. دلیلش اینست كه گمان می كنمدیگر خدا دوستم ندارد یا افكاری كه از خدا در ذهنم بوده غلط بود.
من همیشه خدا را دوست داشتم و هرگز از او نمی ترسیدم چون او را مهربانترین مهربانان می دانستم. ترسم از او فقط برای این بود كه كاری گناه انجام دهم و او را كه بهترین دوست و همراه من است از خود برنجانم. همیشه با صمیمی ترین شكل و ساده ترین كلمات با او راز و نیاز می كردم و قبل از هر كاری موفقیت و صلاح ام را از طریق خوب و بد قرآن از او سوال می كردم و به او تعظیم می كردم و یاری می خواستم تا طبق وعده ای كه در قرآن داده هرگز خار نشوم و مقابل بنده های او تعظیم نكنم ولی افسوس كه در یك كاری كه برای من مهم بود مرا شرمنده كرد و فهمیدم كه توكل و اعتماد از ته قلب اصلا موثر نیست و در این زمانه آدم باید فقط به خود تكیه كند. با اینكه من همیشه برای هر كاری اول از خدا یاری می خواهم و بعد از ته قلب تلاش می كنم ولی در ایمان و عشقم به خدا شكست خوردم.
من به قدری خدا را دوست داشتم كه از هر رابطه ای با نامحرم و هر علاقه ای به جنس مخالف خودداری می كردم و طی استخاره ای كه كرده بودم و خواسته هایی در مورد زندگی خود از خدا خواسته بودم كه گمان می كردم برآورده شده است و من تمام زندگی خود را به خدا سبرده بودم ولی اشتباه بود.شاید در این زمانه عشق الهی و معجزه و رابطه با خدا دروغ است و خدا آنقدر دور از دسترس است كه بنده ساده و گناهكاری چون من نتواند با او صحبت كند.
اگر جوابی دارید به عنوان نمایندگان خدا به شما اعتماد می كنم. و مرا راهنمایی كنید.
خواسته بعدی من اینكه یك بار هم خواسته بودم لطفا برای من استخاره كنید و جوابش را بگوئید كه این جواب برای من به منزله اینست كه من در نزد خدا چگونه ام. شاید روش زندگی من غلط بوده كه موجب قهر خدا شده ام. من بی صبرانه منتظر جواب شما هستم تا ایمان شكست خورده ام را ترمیم كنم و شاید هم مانند دیگران به زندگی دنیوی خود ادامه دهم.
ولی اگر خدا همانی باشد كه در قرآن می گوید و همان ارحم الراحمین باشد منی گذارد بنده ای كه تا این حد وابسته به او بود سرخورده برگردد.
پاسخ
با سلام و تحیت.
دوست گرامی!
این كه انسان همیشه در یك حال روحی و معنوی نباشد امری طبیعی است. همه به نوعی دچار این حالت هستند. حتی اولیای الهی هم همیشه در اوج حال معنوی خود نیستند، و در طول روز اوج و حضیضی برای آنان هستند. مهم آن است كه ما نصاب حالات معنوی خود را بالاتر ببریم. شاید بتوان كفت این اختلافات حالات یك توجه و عنایت الهی برای انسان است، تا در مقایسه، ارزش حالات معنوی خود را بیشتر بشناسد، و برای بالا بردن نصاب معنویت روحی خود تلاش كند. این را نیز لطفی دیگر از جانب خدای خود بدانید، و در اصلاح حال خود تلاش مباركی را آغاز نمایید. از طرفی باید توجه داشت كه این انسان است كه گاه از خدا دور می شود، و الا خداوند همیشه همراه و در كنار انسان بوده و لطفش شامل حال او است. هم او فرموده كه من از رگ كردن به شما نزدیكتر هستم. بنابراین نباید پس از احساس دوری از خداوند تصور نمود كه محبت او هم به ما كم شده است، بلكه او همیشه شنونده سخنان بندگان و بینای بر افعال آنها است، و به آنها لطف دارد. به خاطر همین ارتباط نزدیك خداوند با انسان است كه پس از توجه و رویكرد به خداوند، ارتباط با او سریع برقرار شده و قلب انسان دوباره آرامش و اطمینان خود را به دست می آورد. خداوند متعال به یكی از پیامبران خود فرمود:« اگر بندگان من می دانستند كه من چقدر به آنها علاقه دارم، از شدت شوق، روح از بدنشان مفارقت می كرد.» هر لحظه و زمان كه انسان تصمیم بگیرد، برای او سودمند است و می تواند ارتباط خود را با خدا برقرار كند. به ویژه كسی كه قبلا طعم شیرین رابطه با خداوند را چشیده، همین شوق او را رهبری می كند. ما و شما موظفیم خود را در مسیر رحمت الهی قرار دهیم و بقیه را به خدا واگذار كنیم. در روایتی امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند كه در هر شبانه روز نفحاتی از رحمت الهی بر شما می وزد. خود را در مسیر آن قرار دهید و از آن استفاده كنید. استفاده از این نفحات به آن است كه انسان به هر آنچه از رحمتهای خدا كه بدان می رسد، عمل كند. لازمه این تلاش و اخلاص در آن، این است كه هر روز خود را ارزیابی مجدد كنیم و از اعتراف به اشتباه و گناه نهراسیم. این سبب می شود همیشه مسیر خود را اصلاح كنیم. اصلاح مسیر لازمه هر حركت خالصانه است. جز انسانهای معصوم هیچكس نیست كه اشتباهی نكند و محتاج اصلاح خود نباشد. بزرگان دین بر اساس آیات و روایات برای رسیدن به یقین و ثبات ایمان اموری را دستور داده اند: 1- شناخت و تفكر و تدبر در نظام آفرینش و مطالعه در عالم خلقت است. قرآن این حقیقت را در جاهای مختلف بیان كرده است. 2- مهمترین راه شناخت خدا، شناخت خویشتن است. در روایت است كه: " كسی كه خود را شناخت خدای خود را شناخته است." پیامبران و اولیای الهی همواره در صدد بوده اند ضمن بالا بردن آگاهی های انسان نسبت به خود و جهان آفرینش، او را در انتخاب بهترین راه كه همان راه توحید و رسیدن به هدف نهایی استیاری رسانند. 3- حضرت آیت الله بهجت در جواب سؤال مشابهی توصیه به ترك معصیت اعتقادی و فعلی كرده اند. به همین سبب از یك سو برای تقویت ایمان، انجام واجبات و ترك محرمات ضروری است. و از سوی دیگر، باید مواظب بود ذهن ما از آنچه شبهه ناك است و منشأ خودخواهانه دارد و با اعتقاد صحیح سازگار نیست، پاك باشد. برای هر دو جهت فوق خواندن دعا و زیارت، نیایش، نماز شب، انجام مستحبات و تفكر می تواند مفید باشد. 4- مطالعه كتب مفید و مناسب در زمینه معارف اسلامی و جهانبینی الهی و خصوصا نماز تاثیر بسزایی در افزایش اعتقادات فرد دارد. 5- تمرین و ممارست بر اعمال فوق آرام آرام حالتی برای فرد ایجاد می كند كه همیشه خود را در محضر ربوبی ببیند و كارهایش را برای رضای او انجام دهد و دریابد كه غیر از او در برابر عظمت نامتناهی الهی فقیر هستند. در سایه عبادت پروردگار به معنای تام آن یقین به صورت تدریجی برای انسان ایجاد می شود. از آنجهت كه حصول یقین مراتب و مراحلی دارد، باید همیشه به رحمت او امید وار بود. از طرفی عبادت را در نماز و روزه نباید خلاصه نمود؛ بلكه كمك به دیگران، محبت و مهر ورزی به والدین و آشنایان و دوستان، درس خواندن و به طور كلی انجام وظایفمان همه عبادت الهی است. در پایان متذكر می شویم كه باید در هر كاری از افراط و تفریط پرهیز كرد. از رسول خدا(ص) نقل شده كه: آفت عبادت، سستی و گاهی انجام دادن و گاهی ترك است.(بحار، ج77 ص 68) پس باید روش معتدلی را برگزید كه همیشه بتوان آن را استمرار داد.
موفق و پیروز باشید.
مشاوره مذهبی_ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
چهارشنبه 27/3/1383
| پاسخ :
يکشنبه 7/4/1383
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
92 بار