کد:
67966
پرسش
ادامه مخمس زیر از شیخ بهایی؟
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را بیش رخت راكع و ساجد
در میكده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتكف دیرم وگه ساكن مسجد
یعنی كه تو را می طلبم خانه به خانه
پاسخ
با سلام!
ما تمام این شعر را برای شما ارسال می كنیم:
تا كی به تمنای وصال تو یگانه
اشكم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد كه سرآید غم هجران تو یا نه
ای تیره غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راكع و ساجد
در میكده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتكف دیرم و گه ساكن مسجد
یعنی كه تو را می طلبم خانه به خانه
روزی كه برفتند حریفان پی هر كار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب كردم و او جلوه گه یار
حاجی به ره كعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در كه زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا كه روم پرتو كاشانه تویی تو
در میكده و دیر كه جانانه تویی تو
مقصود من از كعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی ...كعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عكس رخ یار توان دید
دیوانه منم ..من كه روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچهء بشكفتهء این باغ كه بوید
هر كس به بهانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهایی كه دلش زار غم توست
هر چند كه عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر "خیالی" به امید كرم توست
یعنی كه گنه را به از این نیست بهانه
"شیخ بهایی"
مشاور :
مجتبي رضواني
| پرسش :
دوشنبه 25/3/1383
| پاسخ :
چهارشنبه 27/3/1383
|
|
|
0
سال
|
هنري
| تعداد مشاهده:
73 بار