• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 64728

پرسش

با سلام خدمت شما
لطفا به این سولات من پاسخ دهید
1-اگر خدا رزق فرزندان انسان را می دهد، آیا انسان می تواند بدون توجه به مسائل اقتصادی به تعداد زیاد بچه دار شوند؟
2-آیا اگر خدا دینش را حفظ می كند، ما می توانیم دغدغه كار فرهنگی را نداشته باشیم؟
3-امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه اثری به جامعه می بخشد و به چه معنا ما مثل خورشید زیر ابراز ایشان بهره میبریم و نیزما به جز ایشان از بقیه امامان (علیهم السلام)از طریق هدایت به امر بهره می بریم و این وجه تمیز ایشان از بقیه ائمه كه ظاهرا زنوده نیستند، نمیباشد؟
4-بعضی ها معتقدند كه خدا تنها برای اینكه ما بنگی اش را كنیم یك سری از قوانین مثل طواف به میزان 7 دور را وضع كرده آیا این امر با حكیم بودن ذات احدیت نا سازگار نیست؟
5-( در كتابی(بینش اسلامی 2) یكی علل نیامدن پیامبر جدید را بلوغ فكری به منظور حفظ كتاب آسمانی ذكر كرده بود)، خدا كه قادر است همان طور كه می فرماید ما قرآن را از تحریف حفظ می كنیم ،می توانست دیگر كتب را نیز حفظ كند
6-ما در احادیث داریم كه مقصود خدا از (الو الامر) تنها 12 امام هستند، پس چه طور ما ولایت فقیه را (الو الامر) خوانده و اطاعت از او را واجب می دانیم؟
7-در كتابی علت معصومیت از گناه را شدت تقوا و كمال ایمان خوانده بود(بینش اسلامی 2) اگر اینطور باشد چه طور پیامبران از كودكی مصوم بودند و اگر معصومیت از كناه موهبتی باشد این شیه جبر میشود و ارزشی ندارد.
با تشكر از لطف تان
التماس دعا

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
1. خداوند در قرآن كریم فرموده است: «یا أیّها الرّسل كلوا من الطّیبات واعملوا صالحاً» ای فرستادگان ما! از غذاهای پاكیزه بخورید و كارهای شایسته انجام دهید.(مؤمنون/51)
خداوند وعده رزق انسانها را داده است، ولی این به آن معنا نیست كه اولا، همه توقعات مادر ما، ولو بی جا و مسرفانه باشد، تأمین كند. رزق مقسوم الهی رزقی است كه برای ما لازم است تا به كمك آن راه كمال را بپیماییم. حال اگر ما در حالی باشیم كه توقعات بیجا ما را گرفتار ساخته است، هرگز از رزقی كه خدا برای ما مقدر می كند راضی نخواهیم بود.
دوست عزیز!
این كه ما فرزند زیاد را مشكلی برای زندگی مادی خود می بینیم، برای آن است كه به زندگی ساده و معقول راضی نیستیم؛ والا به نظر نگارنده انسان اشرف مخلوقات هرگز چنین نیست كه نتواند رزق خود را تهیه كند. این تقدیر الهی است.
به نظر نگارنده اگر می خواهیم فرزند بیشتری داشته باشیم، اول باید خود را تربیت صحیح كنیم.
اما از مسئله مادیات كه بگذریم، مسئله تربیت هم مسئله مهم و تأثیرگذاری است. هر كس بخواهد فرزند بیشتری داشته باشد، باید توانایی شخصی خود در تربیت فرزندانش را هم در نظر بگیرد. یكی از وظائف انسان تربیت فرزند مؤمن و پاكدامن تربیت شده است؛ و هرگز نمی بایست این وظیفه را فراموش كرد، و نسبت به آن بی اعتنا بود.
ازدیاد نسل و زیادی فرزندان در صورتی پسندیده است كه توانایی فرد و جامعه در تربیت صحیح آنان وجود داشته باشد. آنچه مطلوب خدا و رسول اوست ازدیاد نسل مؤمنان تربیت شده است.
2. حفظ دین از سوی خدا متوقف بر این است كه خود بنده مقدمات ان را فراهم كند. مقدمه ای كه مربوط به عمل بنده است، كار فرهنگی است.
آنچه باید دانست ان است كه كار فرهنگی ما علت تامه برای هدایت ما نیست؛ كه هدایت و ضلال به دست خدا است. عمل فرهنگی انسان زمینه ساز ـ و به تعبیری علت مُعِدّه ـ خواست الهی در هدایت او است.
این نكته در همه توفیقات الهی جاری است. همه چیز دست خدا است، ولی او بر اساس عمل ما به وظیفه مان تقدیر خود را جاری می سازد. «وعدالله الذین آمنوا منكم وعملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الأرض كمااستخلف الذین من قبلهم ولیمكننّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم» یعنی خداوند به كسانی از شما كه ایمان آورده و كارهای شایسته كرده اند، وعده می دهد كه قطعاً آنان را در روی زمین جانشین خود كند و حكمرانان روی زمین قرار دهد؛ همان گونه كه پیشینیان از آنان را جانشین ساخت و حتماً آن دینی را كه برای آنان پسندیده است برای آنان مستقر و استوار خواهد ساخت.(نور/55)
مرمنین تنها با انجام دستورات الهی و گسترش دین خدا ـ به وسیله امر به معروف و نهی از منكر و حفاظت از آموزه های دینی، و به طور كلی كار فرهنگی و به تعبیر شامل تر انجام وظیفه و عمل صالح ـ می توانند مشمول عنایات الهی واقع شوند.
3. وجود امام(ع) در هر زمان لطفی از سوی خداوند است؛ و بر اساس روایات اهل بیت(ع)، زمین هیچ گاه از امام معصوم زنده كه حجت و راهنمای انسان ها می باشد، خالی نیست. و در زمان ما امام معصوم، حضرت حجة بن الحسن(عج) هستند كه با واسطه و بدون واسطه به امامت و راهنمایی شیعیان مشغول می باشند.
غیبت ایشان در روایات ائمه اطهار(ع) و روایتی از خود ایشان به نورافشانی خورشید در پس ابرها تشبیه شده است.
وظیفه روشن امام زمان(عج) هدایت تكوینی است. چه بسیار است مواردی كه وجود امام زمان باعث دفع بلا از مؤمنین و مسلمانان، و بلكه همه انسانها شده است. این ولایت تكوینی نسبت به حال ظهور و غیبت امام(ع) تفاوتی نمی كند. امامی كه در بعضی از مواقع مؤمنی را در حال اضطرار از خطرات جدی نجات می دهد(اشاره به مواردی كه گمشده در راهی را دستگیری كرده اند و یا در مراسم حج از تنگنای مرگ و زندگی نجات داده اند ـ كه كم و بیش همه شنیده ایم، و نمونه هایی از آن در كتابهای علما، و از جمله مفاتیح الجنان، آمده است) به همه عالم نظر لطف دارند، علی القاعده در مواقعی بشر را از بلا هم نجات می دهند. ایشان واسطه رحمت الهی بر بشرند.
اما در خیر تشریعی حضرت هم باید گفت: این خیر در حال غیبت به طرق مختلف امكان اعمال دارد. درست است كه ممكن است ما هدایت مستقیمی از حضرتش نبینیم، ولی به طور غیر مستقیم مشمول عنایات حضرتش می شویم. چه بسیار علما و اهل معنایی كه چه با التفات و چه بدون آن از هدایت ایشان برخوردار می شوند، و آن را به دیگران هم منتقل می كنند.
هرگز نمی توان باور كرد كه حركت اهل دین و علمای مؤمن، به طور كلی، مورد تأیید حضرت ایشان نباشد، و به نحوی گوشزد نكنند، و به شكلی هدایت خود را برای ایجاد تلنگر فكری به مؤمنین منتقل ننمایند! امامی كه گاه در خطای فقیهی در یك حكم(اشاره به تذكری كه امام(عج) به شیخ مفید، پس از صدور حكم قضائیش در اجرای یك حد دادند) آرام نمی نشیند، چگونه راه هدایت را به كلی مسدود ببیند و هدایتش را به نحوی انتقال ندهد؟!
این از سیره ای كه از حضرتش در دوران غیبت دیده شده، بر بسیاری وجدانی است.
بنابراین وظایفی از قبیل بازداشتن دین از انحراف كلی، تبیین قرآن و پاسخ گویی به شبهات، بیان شریعت و… هنوز هم، به طور مستقیم و غیرمستقیم توسط ایشان انجام می شود.
4. پرستش فقط مخصوص خداوند است و هم اوست كه شیوه پرستیدن و عبادت را معلوم می كند؛ و اتفاقاً چون او حكیم است ما را به این می خواند تا او را عبادت كنیم؛ و این ممكن نیست، الا به این كه همو روش عبادت را مشخص كند.
اما این كه چرا این روش را برمی گزیند و روش دیگری اختیار نمی كند، معمولا برای بندگان پوشیده و رازآلود است. رازآلودگی یكی از امتیازات عبادت است چرا كه در صورت روشن بودن جزییات عبادتی مثل حج، دیگر حس عبادت در آن باقی نمی ماند.
حس عبادی بودن یك عمل وقتی به طور خالص می تواند در عملی باشد كه انسان از فلسفه و مصلحت آن بی خبر باشد، تا نكند به سبب دستیابی به آن مصلحت، عمل انجام شود.
البته این بدان معنا نیست كه عباداتی كه خداوند مقرر می دارد، مصلحتی دربرندارد، بلكه تنها به این معنا است كه این مصالح معمولا بر ما معلوم نیست؛ والا همانطور كه شما گفته اید حكمت خدا اقتضا می كند كه خداوند امری را به عنوان عبادت مقرر كند كه در عین حال بهترین و مفیدترین گزینه باشد.
5. ظاهرا مراد كتاب بینش دینی شما از حفظ كتب الهی حفظ محتوای آن است، و نه حفظ ظاهر آن. توضیح مطلب آن است كه جامعه غیر رشدیافته محتاج است تا هر وظیفه ای به طور جزئی ومشخص بر آنان عرضه شود؛ چرا كه آنان خود نمی توانند از طریق تفریع فرع بر اصل به وظائف جزئی خود پی ببرند. به خلاف آخر الزمان كه یك كتاب می تواند برای همیشه راهنمای عملی مردم رشد یافته باشد تا از طریق قواعدی كه در كتاب آخر بر آنان نازل می شود، خود وظیفه خاص هر زمان و مكان را دریابند.
علاوه بر این اگر هم مراد كتاب شما حفظ ظاهر قرآن از تحریف و نابودی است، شاید بتوان چنین توجیه شود كه دأب و خواست خدا این نیست كه از طریق معجزه كتابش را حفظ كند، و اما از طریق عادی جز در عصر آخرالزمان میسور نبوده است.
6."اولواالأمر" اختصاص به امامان معصوم(ع) دارد، و كسی در عالم جز آن وجودات نورانی شامل این آیه نمی شود؛ اما معصومین(ع) دستور داده اند كه در زمان غیبت به فقهای جامع الشرایط مراجعه كرده و آنان دارای نیابت عامه از حضرت ولی عصر(عج) می باشند. به عبارت دیگر فقیه به نیابت حضرات معصومین و به حدی كه آنان در مقرر داشته اند، ولایت را برعهده می گیرند.
ادله اثبات ولایت فقیه در كتاب های زیادی آمده است؛ از جمله ولایت فقیه، اثر امام خمینی و ولایت فقیه، از آیت الله جوادی آملی و ولایت فقیه، آیت الله منتظری.
7. شدت تقوا و كمال ایمان نتیجه یك آگاهی است؛ یعنی معصومین(ع) در وجود خود از دانش و آگاهی بهره مند هستند كه به طور طبیعی مانع آنان از گناه می شود.
در باره انسانها نیز به طور جزئی چنین مسئله ای صدق می كند؛ مثلا یك مهندس معمار هرگز در بنای خانه ای كه برای خود می سازد، اشتباه نمی كند زیرا می داند عواقب چند میلی متر خطا در طراحی و بنای یك ساختمان به چه قیمتی تمام می شود.
درباره معصومین(ع) نیز خداوند این آگاهی را به آنان داده كه ارتكاب گناه یا اشتباه چه عاقبتی دارد. آنان توانایی عمل به گناه و اشتباه را دارند اما به دلیل آگاهی، آن را انجام نمی دهند.
اتفاقاً در دوران كودكی بیشتر انسان ها دارای نیرویی هستند كه بدون هوا و هوس خوبی را از بدی تشخیص دهند؛ آنان به طور فطری به دروغ و گناه تمایل كمتری دارند، و این عدم تمایل به معنی اجبار نیست، چرا كه اجبار، یعنی تمایل درونی به یك عمل و فشار بیرونی بر منع؛ در حالی كه معصومین(ع) از درون با گناه مقابله می كنند.
هنر معصوم(ع) آن است كه فطرت انسانی و دست نخورده كودكی خود را به خوبی حفظ می كنند و پاسدار آنند.
در باره عصمت به گونه دیگری هم می توان تحلیل داشت كه همین مقدار در اینجا كفایت می كند.
در پناه حق.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : جمعه 1/3/1383 | پاسخ : جمعه 8/3/1383 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 75 بار

تگ ها :

UserName