• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 59622

پرسش

با عرض سلام و تسلیت به مناسبت ایام سوگواری كه در پیش داریم ودر ضمن سپاس
بابت پاسخگویی به سوالتم .
چون نمی دانم این مطالب مربوط به بخش
شما می شود یا نه .لطفا شما به دست بخش پاسخگو برسانید .متشكرم
نمی پرسیم خدا از كجا امد یا چرا دست به افرینش پیكر زمین زد ویا ادم وحوا را به این
سیاره نخاله فرستاد.(چون شما دكترین معرفی كتاب دارید.كه آعتراضی نیست)
من قصد قصه نوشتن ندارم ولی ناچارم برای رفع سردر گمی خودم مقداری شما را به درد سر بیاندازم پس امیدوارم من را درك كنید.
حضرت نوح را افرید فرمان داد پرستش كن تا
امرزیده شوی به نظر می اید او معصوم بود
یا حداقل در میان قوم خویش پاك نهاد تر بود
پس قبول كرد چون پیام از جانب خدای ندیده به توسط موجودی ماورای تصورش به او رسیده بود.
به همین ترتیب پیامبران دیگر یكی پس از دیگری می ایند كه همگی تقریبا با همین كیفیت فرشته ای بر انها نازل میشود پیام خدا را مستقیما برانها نازل میكند.
تا نوبت به خاتم انبیا محمد مصطفی (ص)
پیامبر اسلام /اسلامی كه با كلی راز ورمز
به دست ما رسیده است /می رسد
محمد (ص)كه بود (یك معصوم زاده كه به خواست خدا معصوم زیست!!!!!!!!!!!!!!!!!)
از قشر مستضعف بر خاست چون جبرائیل
براو نازل شد .
دیدم رسولان الهی كه پیغام خدا پرستی اورند. هر كدام بنحوی با خدا در ارتباط بودند
كه دیگر به تردید نیافتادند یا اگر با شبه ای
بر خورد كردند از كسی امكان خطایش وجود داشت نپرسیدند بلكه خدایشان شكشان را بر طرف ساخت.
حال بر من وظیفه گشته پرستش كنم :
خدای كه نیست (گویند نشانهایش را فراموش نكن)
خدایی كه جبار است وكار جبار ستم كردن و چون خداست گویند حق است وحكمت.
خدایی كه برای سر در گمی بازیچه های گلی اش همه كار كرده است.
اگر اتفاق ناگوار افتاد خدا یا خشم كرده برای
معصیتت ویا امتحان الهی است .اما اگر رویدادی خوشایند پیش امد برو خدا را شكر كن كه لطف او بوده!!!!!!!!!!!!!!!
برای راحتی دنیوی بنده اش در دینش اجباری
قرار نداده واختیار را بر عهده عروسكها گلی
گذاشته است اما بشآرت داده ای نا فرمانان
جهنمی سوزان در انتظار است.!!!!!!!!!!!!!!!
(این همه باز گذاشتن دست زیر دستان فقط از ان خداوند رحیم است وبس.)
پرستش همچین خدایی سخت است هرچند بهشت برین مقصد راه باشد.
اخر چه طور میشود دستان یك ذهن كنجكاو
را بست كه سوال نكن یا اگر سوالی داری
اولا طوری بپرس خدا وپیغمبرش وامامش و
مو منش را خوش اید وبر تو خورده نگیرند كه مثلا كفر می گویی .ثانیا سوالی باشد كه نیاز نباشد برای رسیدن به جواب طبق معمول نیاز به كنار رفتن پرده ها نباشد.
حال اربابان دانش وفاتحان معرفت الهی
بفرمایید پرستش خدا برای محمد امین (ص) اسانتر است یا من سر تا پا تقصیر.
اقایان فضلا بفرمایید بنده نماز را برای خدای بجای اورم كه ازمن می خواهد به عربی با او صحبت كنم در صورتی كه من در فارسی حرف زدنم (معذرت می خواهم )كلی سوتی می دهم .خدا اگر نیاز به پرستش نداشت (كه همه مومنین خاصش همیشه می گو یند )
كه جهانی و انسان گنهكار ومومنی را نمی افرید)
اگر می فر مایید برای سعادت خودمان است
كه ما جامان در عالم قبل از اینجا خوب بود
باور بفرمایید ما به همان راضی بودیم.
لااقل اگر ما مهم نبودیم این امكان را فرا هم
میكرد كه همانند پیامبران مستقیما با فرشته اش رابطه داشته باشیم(نفرمایید شما به كمال برسید بعد در خواب می _توانید بزرگان را زیارت كنید ./انشاال... مارا می بخشد ولی بزرگان نیز افریده دست
اویند و اوست كه مخلوق نیست).
انوقت باید از ما پرستش بی چون وچرا می خواست.چرا كه تا من متوجه نشوم گه چرا
افریده شدم در صورتی كه مایل نبوده ام.
نمی توانم شاكر خوبی با شم .
با این اوصاف / من / كه بقول حدیث نقل شده شما از امام صادق (ع) كه اول چیز نماز است كه سوال میشود بعد تكالیف دیگر/
از الان گرمای اتش جهنم را باید در صندوقچه اعمال خود ذخیره شده بدانم.
هر چند شاید نیاز به گفتن نباشد ولی
من همیشه سعی كردم برای كسانی كه در طول روز با انها برخورد دارم بهترین باشم.
تا انجا كه برایم امكان دارد حلال وحرام را
توجه دارم نه برای انكه خدا گفته بلكه برای انكه عقلی كه خدا به من اعتا فرموده این طور تشخیص میدهد .خوب می بینید من به نظر خودم زیاد هم موجود مخوفی نیستم .
هر چند كه نماز نمی خوانم .دلیل گفتن این حرف را نمی دانم چون قرار نیست بهم نوبل
بدهند ولی اگر روزی اعلام كنند انها كه نماز نخوانند را اعدام میكنیم حتما خودم را معرفی میكنم.چون هنوز به این می اندیشم
كه نماز خواندن بی دلیل ارزشش كمتر از
نخواندن با دلیل است.
اگر از خواندن محتویات یك ذهن كودك بزرگ جثه خسته نشده ایدچند سوال دیگرم باین
شرح است:
اگر اشتباه نكرده باشم من تقریبا بعد از 1000
سال از اخرین معصوم حاضر متولد شده ام
كه با تو جه به شرایط ومقتضیات فعلی احساس میشود ما هنوز به یك امام معصوم نیاز داریم چراكه مشكلات بی داد میكند و پاسخگوی قهاری كه معصوم باشد وجود ندارد
حال چرا خداوند مقدور فرمو ده من نمی دانم
ان شاال.. شما از ان با خبرید لطف بفر مایید
دلیلش را بیان كنید.
شما در نقل حدیث اسطوره هستید لطفا در باره نوع خلقت انسان بفرمایید كه خاكی كه انسان از ان ساخته شده از كجا امده است؟
بفرمایید ایا در قران امده است كه ای امت عیسی مسیح به دین محمد (ص) در اید .در چه سوره ای وبه شكل بیانشده ؟
قبل از ان كه محمد (ص)به رسالت برگزیده شود .اگر انسان با ایمان بوده (كه البته تردید
_ی نیست)پس باید به كیش پیامبر قبل از
خود خدا را پرستش می كرده است ایا اینطور بوده یا فقط انسان خوبی بوده است وبه سبك خود (من دراوردی )خدا را پرستش
می كرده است؟!!!!!!
ایا حدیثی در باره اینكه در كل كائنات چرا
زمین را برای زندگی انسانها انتخاب كردند وجود دارد؟
تمام فعل وانفعالات كه در زمین واسمان
اتفاق می افتد البته به خواست خدا ولی بهگفته دانشمندان محصول یكسری علت و معلول
_هاست با توجه به این حالا كه همه چیز به روی/ به استلا/ قلتك افتاده ایا می گفت
نیاز به وجود حاكمیت خدا نیست ؟چرا ؟
با تشكر از اینكه تا اینجای مطلبم را مطالعه كردید .خواهشمندم بطورشفاف پاسخ دهید.
اگر ناراحت نمی شوید باید عرض كنم :
این قصه سر دراز دارد.
لطفا سریع تر از گذ شته پاسخ دهید .
كامیاب وسرافراز با شید.

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
به نظرمان آمد كه به جای پاسخگویی فلسفی و استدلالی خشك، به شیوه خود شما سخن بگوییم؛ البته اگر حوصله داشته باشید و با دقت بخوانید!
من، شما و هر انسان دیگر چشم كه باز كرده وجود خود را حس كرده و در كنار ناملایمات، حتما لذت هایی هم برده ایم؛ حتی در برخی مشكلات آرزوی مرگ كرده ایم، و گاه از پسر یا دختر بودن خود گله كرده، و اعتراض داشته ایم كه چرا مرا جور دیگری نیافریده اند! گاه از اصل هستی خود ـ ولو موقتاً و هنگام یك شكست ـ اعتراض كرده، و به زبان حال گفته ایم كه چرا در پیدایش من با من مشورت نشده است؟! من مایل به موجود شدن نبودم! همان قرارگاه قبل بهتر بود، و از آن راضی تر بودم! اما وقتی عقل بازمی گردد می بینیم چه هذیان هایی گفته ایم! در همه جملاتمان تهافت و تناقض است.
چرا در پیدایش من و كیفیت و شرائط خاص من نظر من سئوال نشده است؟! حال آن كه تصمیم و ارده الهی بر خلقت ما قبل از پیدایش و هستی ما بوده است؛ "ما نبودیم و تقاضامان نبود..."
چگونه از منزل قبل راضی تر باشیم؟ منزل قبل كه عدم و نیستی است، در آنجا بودن، چیزی جز نبودن نیست تا رضایتی دربرداشته باشد! اگر عالم دیگری هم منظور باشد كه من و شما بدون تصور و شناخت آن چگونه می توانیم بگوییم بهتر از عالمی است كه در آنیم؟!
دوست عزیز! می بینی چه خدا مهربانی داریم كه قبل از تمنا به ما هستی داده كه همه تمناها، اعتراضات و گلایه هایت پس از آن هستیِ بی تقاضا و لطف بی دریغ است؛ و در عین حال، همه را می شنود، و به ان با نگاه لطف می نگرد؛ بدون آن كه خشمگین شود. خوب فكر كن! هستی(با هر كیفیتش) خیر است یا نیستی مطلق؟!
می بینی كار با لطف شروع شده نه با بغض! شاكله ات را طوری ساخته كه رو به آسمان دارد، و به مثابه قطب نمایی پی خدا می گردد. گواه زنده اش این كه در ابناء بشر از آغاز تا كنون در جستجوی خدا ـ یعنی موجودی برتر و ماورایی ـ یك گرایش مدام بوده است؛ و این كه گاه در سیمای بتی پرستیده شده، اشتباه در تطبیق است، نه انكار اصل گرایش.
خداوند در قلب همه آحاد بشر پس از تولد حضور داشته و با آنان حروف زده است، اما بدون كلام و تصویر! هر كس با خود خلوتی كرده، پیامش را شنیده است، ولو چیزی به گوش ظاهری اش نرسیده و تصویری هم ندیده است!
دوست عزیز!
مپندار رسولان الهی اول فرشته وحی را دیدند بعد شروع به پرستش كردند! هرگز چنین نیست. آن ها همگی پی همین پیام مشترك در نهاد نوع بشر ـ یعنی فطرت ـ دویده اند و به حدی صداقت و خلوص در حقیقت جویی داشته اند كه توفیق عنایت خاص الهی را یافته اند. آنها آرام آرام، اول از وراء حجاب و رؤیت خواب های صادق، و سپس با دیدن رسولان وحی، و برخی تا مقام "كلیم اللهی" پیش رفتند.
همان محمد(ص) كه خاتم و برترین رسولان الهی است، در چهل سالگی جبرائیل را دید؛ حال آن كه چهل سال پاك زیست، و قبل از نبوت خود سالی یك ماه در غار حراء به مدتی طولانی با خود خلوت كرد؛ در نزدیكی های نبوت، خواب های صادق دید و سپس جبراییل را مشاهده كرد؛ اما در تمام آن چهل سال یك تخلف هم نكرد.
ابراهیم(ع) نیز جز با ندای فطرت شروع نكرد ـ احتجاج او با مشركان در قرآن نمونه آن است ـ سپس با رؤیای صادقه به حدی رسید كه حاضر شد فرزندش را در راه خدا قربانی كند! و البته پس از این همه امتحان های سخت، مستحق عنایت خاص الهی شده، و ملكوت عالم به او نشان داده می شود، و علی رغم ایمان جزمی به معاد، چگونگی حشر به او نمایش داده می شود و...
دوست خوب ما! شما نرفته نشسته ای تا آخرین محصول را قبل از اولین قدم، به شما تقدیم كنند؟! اگر دیدن ملكوت عالم و رفع شبهه جز به آرزو و میل به چیز دیگر نیاز نداشت، چه كسی سزاوار محرومیت از آن در تمام عالم بود؟!
هر یك از آدمیان كه با نظری به درون خویش، خداوند را حاضر دید، دل به او سپرد و ایمان آورد، و به دستورات و خواسته اش اعتماد كرد، بدون آن كه لزوما بداند چه مصلحتی در پی آن است، تازه اولین قدم سلوك و صلاحیت را پیموده است. اعتماد بر خدا نقطه آغازین حیات ایمانی است.
دوست عزیز! باز عرض می شود كه به نظر نگارنده می آید شما بدون آن كه قدم كاملی در راه ایمان بگذارید، انتظار دارید از سوی غیب راه هموار شود. اعتماد خدا و عمل به دستورات او عمل بدون دلیل نیست، تا بگویید عمل نكردن بهتر از آن است. این ساده ترین نشانه اعتماد به خدا است.
بهترین آینه ای كه "خدای نادیدنی" را نشان می دهد جان خود ما است؛ اگر لحظه ای، چون ابراهیم(ع) و محمد(ص) و موسی(ع) و عیسی(ع) و... خلوت گزینیم و سر در گریبان خود فرو بریم، می بینیم ما نه این دست و پا و گوشت و پوستیم، بلكه "من" ما چیزی است فراتر از این ها كه شنیدن و دیدن و رفتن و... همه شئوناتی از آن است؛ و خوب كه به او نگاه می كنیم امضاء ـ بلكه صورت ـ سازنده اش را بر آن می بینیم. رسیدن به جان انسانیت محتاج اعتماد به خدا است. اعتمادی كه به دلیل وجدان و تعقل بدان دست یافته ایم.
من و تو باید خدا را بیابیم، و حلقه ارتباطمان را با او محكم كنیم. نحوه تحكیم این ارتباط را احیانا به وجدان و گاه به كمك خود خدا خواهیم دانست. پس از این توكل بر خدا باید كرد.
آن كه آب گوارای اعتماد الهی را خوب ننوشیده است، خوب ایمان نیاورده است؛ و او كه خوب ایمان آورده است، خدا را عزیزتر از جان خویش دیده است؛ در این صورت طوق بندگی شیرین تر از عسل خواهد شد.
چنین كسی هر شری را مصلحت و حكمت الهی، و هر خیری را رحمت الهی می داند. او اصلا در عالم شر نمی بیند. چنین كسی خدا را در چهار چوب نظام علّی تفسیر نمی كند و محصور نمی بیند؛ و در عین حال، او را تا این حد قادر می بیند كه اراده خود را، در عین این كه هر چه بخواهد می كند، به گونه ای در چهارچوب علتهای مادی بگنجاند؛ تا تنها مؤمنین به راز خلقت آگاه شوند. ایمان به یك اعتماد بسته است، و اعتماد جز در محیط رازآلود معنا ندارد.
شروع پرستش این خدا برای شما و محمد(ص) بالسویه است، او هم همین را دیده و شروع كرده است؛ تفاوت در این است كه او همواره ملازم راه مانده است؛ و به سبب آن رفاقتش با خدا بیشتر شده، و با او همسخنی آغاز كرده است.
بله، خدا قهار و جبار هست، اما رحمتش از غضبش، و جمالش بر جلالش سبقت دارد؛ با همه از در رحمت و عفو درمی آید، اما اگر بنده ای راه تكبر برگزید، با جلال او مواجه می شود؛ چرا كه بنده ای را كه سراسر نیستی و فقر است، نسزد كه گردن كشی كند و خود را در مقابل هستی بخشش عددی به حساب آورد!
دوست گرامی! با خدای خودت پس از رابطه معرفتی، رابطه قلبی داشته باش! ناز او را هم بخر، كه كم كم آثار لطافتش بر توآشكار می شود. به هر زبان كه می خواهی با او سخن بگو؛ و حتی تمناها و گلایه هایت را با او در میان گذار! او كه نگفته هر وقت خواستی با من حرف بزنی عربی حرف بزن! به هر زبان كه می خواهی و در هر حال كه می خواهی بگو.
البته بدان كه راه سختی هایی دارد، صبر می خواهد؛ صبر بلا، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت.
در عرصه روزمرگی زندگی، با صف آرایی گرویدگان به شیطان مواجه هستی، كه آنان نیز شكل و اطواری مشخص دارند. من و تو باید به صف مومنان بپیوندیم، و از اینجاست كه مناسكی واحد برای قاطبه مومنان وضع شده تا رو به یك مكان با یك زبان و یك روش خداپرستی خود را اعلان نمایند. این در حقیقت اعلام همبستگی مؤمنین در مقابل كفر و استكبار درونی است.
هر پیامبر جدیدی كه خدا فرستاد همه مومنان جدید و قدیم الهی ملزم هستند كه به آیین و مناسك جدید عمل نمایند.
دوست محترم!
تو هزار و صد و خرده ای سال پس از تولد معصوم آخر به دنیا آمده ای؛ معصوم آخر ظاهر نیست، نه این كه حاضر نباشد. او خلیفه برگزیده خداست ـ «إنّی جاعل فی الأرض خلیفة» ـ خلیفه یعنی جانشین! جانشین خدا، نه به معنای قائم مقامی در هنگام غیبت خدا است ـ كه خدا هیچگاه غائب نیست ـ بلكه به این معنا است كه او مجرای ارتباط با خدا است.
امام زمان ناظر و نگران ما است، و منتظر است تا در توسلات ما به جنابش واسطه فیض الهی گردد و مشكلات ما را حل كند. پس توسل به حضرتش را از دست مده.(ر.ك. به علی(ع) مظهر اسماء حسنای الهی، آیت الله جوادی آملی)
لطف كن و خرده سؤال های دیگر را جداگانه بپرس؛ و الآن بر روی آن چه كه گفتیم خوب فكر كن.
در ضمن كدهای 8228، 47698، 10727 و 41677 در بخش تازه های مذهبی سایت نیز می تواند مورد رجوع شما قرار گیرد.
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : يکشنبه 30/1/1383 | پاسخ : يکشنبه 27/2/1383 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 126 بار

تگ ها :

UserName