کد:
56189
پرسش
آیا اما صادق فعالیت سیاسی نداشتند؟
پاسخ
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
ائمه اطهار(ع) در برابر هر واقعه ای، هر چند كوچك، موضع خاصی داشته اند، و هیچ واقعه قابل توجهی در جامعه نبوده، مگر آن كه ائمه اطهار(ع) در برابر آن نظر خاصی داشتند و عملكرد ویژه ای را به كار می بستند.
امام جعفر صادق(ع) در دوران حیات خود با چند مسئله مهم روبرو بودند:
1. حكومت بنی امیه.
2. تسلط عباسیان.
3. گرایش بعضی از فرزندان امام حسن(ع) در ابتدا به عباسیان.
4. قیام زید در دوره آل مروان.
5. قیام نفس زكیه در زمان عباسی ها.
كه در هر یك از این موارد ایشان موضعی روشن و همراه با دوراندیشی داشتند.
در دوران ضعف سال های آخر حكومت بنی امیه در ضمن مبارزه با كینه توزی های بنی امیه، فرصتی به عباسیان ندادند تا از وجود ایشان بهره برداری سیاسی نمایند؛ به طوری كه پیشنهاد همكاری سران عباسیان(ابومسلم، ابوسلمه خلال) را قاطعانه رد كرد و نشان داد كه با موضع سیاسی جریان ساده لوحانه نوادگان امام حسن(ع)، از جمله عبدالله محض ـ عبد الله بن حسن بن علی(ع) ـ كه در ابتدای كار بنی عباس به آنان نرمش نشان دادند، مخالفند، و به این شكل شیعیان را از آلوده شدن در جریان فرصت طلبانه و انحرافی آنان بازداشتند.
ایشان ضمن تأیید ضمنی و مخفیانه قیام عموی خود "زید بن علی بی الحسین" خود را از عواقب خطیر همراهی آشكار با او مصون داشت، و توانست باز هم به سكانداری كشتی شیعیان در دریای پرتلاطم آن روزگار ادامه دهد.
ایشان از روش تقیّه و مقاومت منفی در برابر سیاست های حاكم استفاده می كردند. روش امام(ع) این بود كه از طریق هسته های شیعیان در مراكز مختلف و شهرهای گوناگون، و به شكل كاملاً سری و محرمانه نظرات خود را به شیعیان می رساندند، و توده مردم را آگاه می كردند. برای آن كه بدانیم مبارزه حضرتش واقعی و جدی بوده است، همین بس كه خلفای اموی و عباسی از دریافت اخبار، از جانب ایشان، خواب به چشمانشان راه نمی یافت؛ برای مثال منصور دوانیقی كه از خاندان عباسیان بود و همراه با بخشی از علویان ـ از جمله نوادگان امام حسن(ع) ـ در ساقط كردن حكومت اموی شركت داشت، در زمانی كه در ربذه بود، این سؤال را مطرح كرد كه چه چیز محمد بن عبدالله بن حسن(نفس زكیه) را واداشت تا با انقلاب خود علیه ما قیام كند؟ آیا نهضت وی دلیلی جز وجود امام صادق(ع) دارد؟ و لذا امام(ع) را كه در آن زمان با منصور در ربذه به سر می برد، احضار كرد. وی قبل از آمدن حضرت(ع)، به برخی از پیروان خود چنین گفت: "چه كسی مرا از دست جعفر بن محمد خلاص می كند؟ وی یك قدم به جلو و قدمی به عقب می گذارد، و پیش خود چنین می گوید: من از محمد بن عبدالله بن حسن ظاهراً كناره می گیرم، زیرا اگر او موفق شد كه قضیه به نفع من تمام شده است، و اگر چنین نشد در این صورت جان من در معرض خطر قرار نمی گیرد. آگاه باشید به خدا سوگند او ـ یعنی امام صادق(ع) ـ را خواهم كشت.(به نقل از بحارالانوار، ج47، ص196)
یكی از روش های امام(ع) این بود كه با شجاعت و صلابت خاص خود و با آن كه احتمال خطر فوق العاده بود، دعوت خلیفه وقت را برای دادن توضیح و یا انجام مناظره با دانشمندان برجسته از فرقه ها و ادیان مختلف را می پذیرفت و با سربلندی توطئه آنان را خنثی می نمود، و این جلسات را وسیله ای برای شكست برنامه های دشمن و اثبات حقانیت عقاید و نظرات خویش قرار می داد.
به طوركلی، در مقابل خلفای جور سه موضع وجو داشته است:
یكی موضع خوارج كه اعلام خروج و قیام علنی و مسلحانه علیه آنان بود.
دیگری موضع سازش و مداهنه كه از سوی امامان چهارگانه و علمای اهل سنت اتخاذ شد. این موضع پس از اندك مقاوتی بود كه كردند و به تبع آن مورد آزار هم قرار گرفتند.
موضع سوم موضع ائمه اطهار بعد از قیام امام حسین(ع) است كه موضع مقاومت منفی و تشكیل دولت در دولت برای ابقای جریان سالمی از تفكر و عمل اسلامی در میان شیعیان بود.
این موضع حفظ شیعه و رعایت اصل تقیه را چراغ راه خود قرار داد، و در عین حال مترصد آگاه كردن مردم از یك سو، و حمایت مخفی از نهضتهای خالص اسلامی علیه خلفا بود. طبیعی است كه این جریان خود را برای دوران غیبت هم كه ـ علاوه بر علم غیب معصومین ـ اجتناب ناپذیر هم به نظر می رسید، آماده می ساخت. شبكه وكالت ائمه اطهار(ع) در سراسر بلاد اسلامی نمونه ای از این حركت است. توجه به مقام فقاهت زنده در میان شیعیان و حركت بر مدار فقاهت و همچنین طرح ولایت برای فقیه، از سوی امامان متأخر، كه به خصوص امام صادق(ع) از امام صادق آغاز، و مورد تأكید امامان بعد واقع شد، در همین راستا قابل تفسیر است.
این مطلب توضیح مفصلی می خواهد كه با مراجعه به كتابهای تاریخی می توانید آن را دنبال كنید.
كامروا باشید.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
سه شنبه 11/1/1383
| پاسخ :
چهارشنبه 19/1/1383
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
86 بار