کد:
48724
پرسش
با عرض سلام.2 سوال داشتم.
1- ایا خداوند میتوانند شخصی مثل خودشان را بیافرینند؟
2- ایا خداوند میتواند سنگی بیافریند كه نتواند حركت دهد؟
پاسخ
برادر محترم!
برای روشن شدن موضوع پرسش شما به نكات ذیل توجه فرمایید. كارها بر چند قسم است:
1- كارهایی كه انجام آن برای بشر با شرایط كنونی ممكن است، مانند ساختن ماشین و هواپیما برای متخصصان این رشته.
2- كارهایی كه با شرایط كنونی بشر انجام آن امكان ندارد، ولی ممكن است با گذشت زمان و فراهم آوردن شرایطی مخصوص، انجام آنها ممكن شود، مانند زندگی در كرات آسمانی.
3- كارهایی كه با وسایل عادی و طبیعی به هیچ وجه ممكن نیست، ولی با علل ماوراء طبیعی امكان پذیر است، مانند گلستان شدن آتش و اژدها شدن عصا كه انجام این كارها برای بشر عادی و با علل طبیعی ممكن نیست، ولی برای پیامبران الهی و مردان خدا با اتكای به نیروی غیبی قابل انجام است.
4- كارهایی كه به هیچ وجه امكان وقوع ندارد، نه با علل طبیعی و نه با علل ماوراء طبیعی، مانند اجتماع دو نقیض (بودن و نبودن یك چیز در یك زمان)، پنج شدن حاصل 2 ضربدر 2 و امثال اینها.
قسم اول، دوم و سوم از این چهار قسم- اگر چه قسم دوم و سوم با در نظر گرفتن علل عادی محال می باشد، از نظر فلسفی ممكن نامیده می شوند؛ یعنی این سه قسم كارهایی است كه ممكن است انجام شود، و عقل پس از مطالعه و بررسی، تحقق آنها را محال نمی داند؛ و اگر بشر عادی قدرت انجام آن را نداشته باشد، پیامبران و كسانی كه با قدرت الهی ارتباط دارند می توانند انجام دهند.
به عبارت دیگر، قسم اول ممكن ذاتی و ممكن عادی، ولی دو قسم اخیر ممكن ذاتی و محال عادی است. اما قسم چهارم، محال ذاتی می باشد.
اكنون كه معنای ممكن و محال ذاتی روشن شد، به پاسخ پرسشها می پردازیم. قدرت، هر چه قدر هم زیاد باشد، و یا مانند قدرت خدا بی پایان باشد، بالاخره به كاری تعلق می گیرد كه انجام آن محال ذاتی نباشد؛ یعنی از قسم اول، دوم و سوم باشد، نه از قسم چهارم.
این كه می گوییم: قدرت به كارهای محال ذاتی تعلق نمی گیرد، معنای آن این است كه آن كار قابلیت انجام شدن ندارد، و قصور و نارسایی در آفریننده و انجام دهنده نیست، بلكه در قابلیت آن كار است.
برای روشن شدن مطلب به این مثال توجه كنید: اگر پارچه را در اختیار خیاط بگذاریم و از او پیراهنی زیبا بخواهیم، و نتواند خواسته ما را انجام دهد، گفته می شود: این خیاط توانایی دوختن لباس زیبا را ندارد؛ اما اگر چند آجر و خشت را در اختیار او بگذاریم و از او لباس بخواهیم، و او به ما لباس تحویل ندهد، گفته نمی شود او ناتوان از خیاطی است، بلكه گفته می شود: آجر و خشت قابلیت لباس شدن را ندارند؛ او خیاط ماهری است، اما خشت لباس نمی شود.
بنا بر این هر گاه در پاسخ سؤال شما بگوییم: خداوند نمی تواند سنگی بیافریند كه از بلند كردن آن عاجز باشد، معنای آن این نیست كه خدا عاجز است، بلكه معنایش این است كه این كار محال ذاتی است. لازمه چنین آفرینشی آن است كه آن موجود هم "محال ذاتی" باشد و هم "ممكن ذاتی" ـ و به عبارتی هم "ممكن الوجود" باشد و هم نباشد ـ چرا كه از سویی مخلوق خداست پس ممكن الوجود است، و از سویی دیگر امكان و قابلیت وقوع ندارد. این اجتماع نقیضین است و اجتماع دو نقیض محال می باشد.
امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ پرسش مشابه فرمود: «ان الله تعالی لاینسب الی العجز و الذی سالتنی لایكون» یعنی خداوند عاجز نیست و عجز و ناتوانی به او نسبت داده نمی شود، ولی آن چه تو می پرسی شدنی نیست. (توحید صدوق، ص130)
نقص از قدرت خدا نیست، بلكه خدا قادر علی الاطلاق است و توانایی او بی حد است؛ اما این قبیل كارها محال ذاتی است، و قابل انجام نیست.
به عبارت خلاصه، جواب سؤال تاریخی و مشهورشما این است كه: نه، ساختن چنین سنگی ممكن نیست، ولی در عین حال این عدم امكان با قدرت خدا منافات ندارد.
برای تحقق هر امری دو عامل باید جمع شود: یكی علی فاعلی و دیگری علت قابلی. هنگامی كه قدرت مطلق را به خدا نسبت می دهیم، منظور ما تمامیت علت فاعلی او است. و این بدان معنا است كه خداوند هر امری را كه از نظر علت قابلی تمام باشد، می تواند بوجود آورد.
حقیقت مسئله به طور فشرده آن است كه برای تحقق و به وجود آمدن هر چیز دو علت می بایست موجود باشد: یكی علت فاعلی و دیگری علت قابلی. به عبارت دیگر قدرت فاعل به آن است كه بتواند امر ممكنی را بوجود آورد، والا غیر ممكن از دائره بحث قدرت خارج است. قدرت خداوند حد و حصر ندارد و قدرت نامحدود آن است كه بتواند هر چه كه امكان وجودی دارد بوجود آورد.سنگی كه خداوند نتواند آن را تكان دهد امكان وجودی ندارد، یعنی علت قابلی آن موجود نیست. (ر.ك. به "عقاید اسلامی در پرتوی قرآن، حدیث و عقل" آیت الله جعفر سبحانی).
موفق باشید.
مشاوره مذهبی- قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
سه شنبه 21/11/1382
| پاسخ :
سه شنبه 21/11/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
112 بار