کد:
40694
پرسش
با سلام
خواهشمندم نظر خود را درباره شبهه زیر مطرح نمائید:((برخی می گویند مفاهیم ذهنی مفاهیم انتزاعی شخصی می باشند وبرای دیگران حجیت ندارد.))
در این صورت برای اثبات اصول اعتقادی بابراهین عقلی به مشكل برخورد خواهیم كرد.
تكلیف چیست؟
پاسخ
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
بی مقدمه به تحلیل این جمله می پردازیم.
اولا) همه مفاهیم ذهنی هستند، و ما مفهوم غیرذهنی ـ یعنی عینی نداریم. موطن مفهوم جز ذهن نیست، چنانچه موطن مصداق همیشه عین و خارج است. البته شاید مراد گوینده این جمله از قید ذهنی تنها توضیح كلمه "مفهوم" بوده باشد.
ثانیا) مفاهیم به طور كلی سه گونه هستند:
الف. مفاهیم اولی یا ماهوی.
ب. مفاهیم ثانی فلسفی.
ج. مفاهیم ثانی منطقی.
مفاهیم ماهوی مفاهیمی هستند كه مستقیما از خارج اخذ می شوند. مثلا مفهوم "سیب" یك مفهوم ماهوی است.
مفاهیم ثانوی فلسفی مفاهیمی هستند كه مابإزاء مستقل خارجی ندارند، و مستقیما از خارج اخذ نمی شوند؛ بلكه از مفاهیم اولی انتزاع می شوند. مثلا مفهوم وجوب و امكان از مفاهیم ثانوی فلسفی است. مفهوم عدالت و ظلم و مثل آن هم همینطور. این مفاهیم گرچه مابإزائی در خارج ندارند، ولی منشأ انتزاع آنها در خارج است.
مفاهیم ثانی منطقی مفاهیمی هستند كه نه مستقل و نه به طور ضمنی در عالم خارج وجود ندارند، بلكه تنها در عالم مفاهیم معنا دارند. به عبارت دیگر، نه خود این مفاهیم مابإزائی در خارج دارند و نه منشأ انتزاع آنها در خارج است. مثلا مفهوم نوع و جنس و فصل در منطق از این قسم مفاهیمند. مفاهیمی مثل كلی، جزیی و مثل آن هم همینطور.
همه این ها را ذهن می سازد كه البته فرق هایی با هم دارند، مقصود ایشان از مفاهیم ذهنی كدام یك است؟!
البته این صحیح است كه همه مفاهیم به نوعی انتزاعی هستند، ولی از آنجا كه این انتزاع از جهات مشترك ذهن بشری ناشی می شود، تصویر حاصل از این انتزاع در همه انسانها مشترك است؛ به خصوص كه این مفاهیم قابل امتحان و آزمون برای همه است.
به عبارت دیگر، مفاهیم اگر چه وجود ذهنی داشتند و این وجود قائم به شخص می باشد، و وجود مساوق وحدت است ـ یعنی هر وجود یكی بیشتر نیست ـ ولی ماهیت وجود ذهنی به نوعی كاشفیت از خارج دارد.
به عبارت سوم، آنچه شخصی است وجود این تصاویر ذهنی است، ولی خود این تصاویر ماهیت حكایتگری از خارج دارد، و این حكایت مشترك بین همه اذهان بشری است، یعنی با حصوص مقدمات علمی لازم همه به این مفاهیم به شكل یكسان می رسند.
صرف انتزاع امری را شخصی ـ به این معنای آنچه قابل انتقال به غیر نیست ـ نمی كند.
به مثالی توجه كنید.
وجود آینه با وجود آینه ای دیگر متفاوت است، ولی اگر این دو آینه را مقابل یك شیئ واحد قرار دهید، هر دو یك ماهیت خارجی را نشان می دهند. این آینه ها مثال ذهن های بشری است.
بله، مقدماتی كه برای دریافت یك مفهوم از نوع مفاهیم اولی لازم است، احتیاج به مقدمات كمتری دارد، تا مفاهیم ثانوی فلسفی و منطقی.
در ضمن، تذكر یك نكته برای رفع سوء تفاهم احتمالی لازم است كه مراد ما از انتزاع در این جملات، معنای اعمی است كه شامل هر مفهومی كه از حقیقت دیگری گرفته می شود، می باشد.
ثالثا) معنای حجیت در این جمله چیست؟ مفاهیم از حیث مفهوم بودنشان داخل در بخش "تصورات" علم منطق می شوند، و تصورات بالذات ربطی به "حجج" ندارد. یعنی تصور یك چیز، یا هست یا نیست؛ اما متّصف به حجت بودن یا نبودن نمی شود. اگر چیزی متعلق حجیت واقع شود، قضایا است، نه مفاهیم؛ آن هم قضایای اعتباری و نه تكوینی!
بر اساس توضیحات فوق نمی توان جمله فوق را پذیرفت.
اگر ابهامی هست با ما در میان بگذارید.
برای شما آرزوی موفقیت و بهروزی داریم.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
دوشنبه 17/9/1382
| پاسخ :
دوشنبه 24/9/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
82 بار