پرسش

با سلام
اگر برایتان امكان دارد كاربرد آموزشی دو نظریه زیر را به طور كامل معرفی كنید.
1- كاربرد آموزشی نظریه رفتار گرایی واتسن
2- كاربرد آموزشی نظریه بازتابی یا یادگیری شرطی پاولف با تشكر

پاسخ

با سلام.
"محرك" یعنی پیامی كه از محیط به جاندار می رسد. هر چیزی در محیط می تواند محرك باشد (مانند موجودات دیگر، صدا، بو، رنگ، علامت و یا نشانه). این پیام (محرك) بر روی جاندار اثر می گذارد و به آن واكنش "پاسخ" می دهد. پس رفتاری كه جاندار در مقابل آن محرك انجام می دهد، پاسخی است كه به آن می دهد (ممكن است محرك، موجب فرار، خشم، شادی، اضطراب، پرخاش و ... شود) . حال چنانچه بتوانیم از این ارتباطی كه بین محرك و پاسخ وجود دارد برای آموزش یك رفتار استفاده كنیم، از این قانون محرك به پاسخ، برای آموزش به جاندار استفاده كرده ایم. چنانچه بتوانیم جاندار را عادت دهیم در مقابل یك محرك، رفتاری را بیاموزد و در شرایط خاص آن رفتار آموخته شده را انجام دهد، او را به این محرك شرطی كرده ایم. به زبان علمی تر از قانون شرطی سازی كلاسیك استفاده كرده ایم. این قانون حاصل زحمات دانشمند و جامور شناس رومی است كه آزمایشاتی بر روی گل ها انجام داد و توانست كاری كند كه سگ ها به محركی كه قبلاً به آن بی تفاوت بودند، واكنش نشان دهند. بدین صورت كه سگ ها برای "صدا"، بزاق ترشح نمی كردند، اما او به سگ ها آموخته بود كه با صدای نواختن زنگ، بزاق ترشح كنند. زیرا ابتدا صدا را تولید می كرد و بعد به سگ غذا می داد. حال چنانچه بتوانیم با یك نماد، یك پاسخ هیجانی در جاندار پدید آوریم، از این قانون "پائولوف" استفاده كرده ایم. مانند آنكه انسان ها با دیدن چراغ قرمز، توقف می كنند، چون این رفتار را آموخته اند؛ یا اینكه در مدرسه نمادی را به بچه ها نشان می دهند تا رفتاری را در بچه ها فراخوان كنند. یكی از ناعادلانه ترین و نادرست ترین كاربردهای این قانون در مدرسه این است كه خدای ناكرده معلمی با نشان دادن چوب به بچه ها، آنها را ساكت و آرام كند.
(در این پاسخ سعی شد به ساده ترین شكل، قانون شرطی سازی كلاسیك "پائولوف" بیان شود.) انشاءا... پس از مطالعه و اظهار نظر شما در پاسخ به E-mail بعدی شما، به سراغ "واتسون" خواهیم رفت. لطفاً در نامه ی بعدی خود به كد پیشین خود، یعنی همین سؤال فعلی، اشاره كنید.
خدانگهدار