• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 31328

پرسش

با سلام و عرض تحیت! علم به اسماء الهی یا اسم اعظم? یك مقام است? نه یادگیری یك لفظ یا دسته ای مفاهیم. به دیگر سخن باید جان انسان متجل?ی به اسماء الهی شود. اسماء حسنای خداوند را شهود كرده و در خود پدید آورد. البته این مقامی عالی است كه با درس و مدرسه و سواد حاصل نمی شود? بلكه بیداری و گریه سحری می خواهد و سعی و تلاش عملی را می طلبد. اما اگركسی چنین راهی را پیمود به سرحد عصمت می رسد.
مطلب فوق را شما برای من فرستاده اید
حالا اگر ادم
آدم بود پس چرا عشق رب را به غیر او فروخت
مگر خدا تمام اسما خود را به او نیاموخت
سعی كنید من را قانع كنید نه خود را.

پاسخ

با سلام و عرض تحیت!
در اینكه حضرت آدم(ع) معصوم بود، جای تردید ندارد، چه عصمت او را از طریق تعلیم اسماء به او تحلیل نمائیم یا راه دیگر.
می ماند جریان استفاده از شجره ممنوعه كه شبهه تخلف از عصمت دارد، كه توجیه آن به قرار ذیل است:
"عصیان منافی با عصمت عصیانی است كه از حیث عبودیت صورت گیرد؛ یعنی آنگاه كه عبد، از عبودیت خویش سربازمی زند، عملی منافی با عصمت انجام داده است؛ و این زمانی است كه از اوامر و نواهی مولوی ربّ خویش سرپیچی كند.
نهی حضرت آدم از درخت ممنوعه نهی مولوی نبود، چون ظاهر آیات شریفه در این باب آن است كه مسأله تشریع احكام و روشن ساختن راه هدایت و بیان اوامر و نواهی مولوی، بعد از هبوط به زمین است، و نیز ترتّب تبعات، از سعادت و شقاوت، مربوط به اعمالی است كه بعد از هبوط و رسیدن هدایت الهی صورت گرفته است.
از شواهد مولوی نبودن نهی فوق این نكته است كه خداوند در دو سوره بقره و اعراف، ارتكاب منهی و مخالف با فرمان الهی را ظلم شمرده است. «لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظالمین» و لكن در سوره طه به دنبال آن تعبیر دیگری متفرع ساخته است، و در بیانی كه همچون تفسیر ماقبل است، فرمود: "إن لك أن لاتجوع فیها ولاتعرى و إنك لاتظمأ فیها و لاتضحى" كه از آن روشن می شود كه مراد از "شقاء" همان رنج و زحمت دنیوی است؛ همان گرسنگی و تشنگی و برهنگی و امثال آن كه از لوازم زندگی زمینی است. (ر.ك. به "المیزان"، ج1، ص136 و ص137)
علامه طباطبائی در رساله شریف "انسان، از آغاز تا انجام" هم می فرمایند: "عصیان آدم عصیانی نبود كه منافی با عصمت وی باشد، بلكه عصیانی ذاتی بود، و حقیقت آن، انتخاب هبوط به دنیا و ترك عالم نور و طهارت و انتخاب ظلمت و كدورت است."( رساله "انسان، از آغاز تا انجام"، ص32)
اگر بخواهیم به زبان ساده تر مساله را بیان كنیم این می شود كه خداوند در بیان خود كه "از فلان درخت تناول نكن"، در واقع به آدم(ع) فرموده اگر خوردی باید زنگی زمینی شروع كنی و لوازم خاص آن را بپذیری، و اگر نخوردی در این عالم و بهشت می مانی كه گرسنگی و تشنگی و تزاحمات مادی ندارد. خداوند با این نهی، در واقع او، را مختار گذاشته بین انتخاب هر كدام؛ اما لوازم هر یك را هم بیان داشته است.
پر واضح است این انتخاب، عقوبتی از سوی خداوند ـ جز خود همان رنج و تعب ـ ندارد. انتخاب این نه مغایر با دانستن اسماء است و نه مغایر با عصمت. بله این انتخاب حكایت از ضعفهای انسان می كند.
داستان خلقت در حقیقت داستانی است كه در آن حقیقت انسان از ضعفهای و قوتهای او بروز می كند، و بالمآل به نیاز انسان به هدایت الهی می انجامد. حضرت آدم به عنوان نماینده جنس انسان می بایست این سیر را طی می كرد تا بتواند آماده پذیرش زندگی این دنیا و تحمل بار تكلیف شود.(دقت فرمائید)
این توجیه توجیهی كاملاً منطقی و مفهوم است، و مؤیدات قرآنی و روایی دارد.
پس از این مقدمه باید گفت: دانستن اسماء الهی و حتی تجلی آن اسماء در حضرت آدم ـ اگر این تعبیر درست باشد ـ نه به معنای آن است كه انسان بی نقص شود. نقص جزء ذات آدمی است، و او از آن خلاصی ندارد. بنده در غایت كمال خود هم بالاخره بنده است و محتاج هدایت خداوند.
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : چهارشنبه 30/7/1382 | پاسخ : پنج شنبه 8/8/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 91 بار

تگ ها :

UserName