کد:
18932
پرسش
برابری انسانها ارمغان اسلام بوده است و مورد استقبال خاص و عام قرار گرفته است. نكته ای كه به عنوان ایراد از زبان دوستداران و یا بهانه گیران شنیده ام این است كه در احكام، نقش زن نصف مرد است. این نكته در امور قضایی و مسائل زناشویی در مواردی تا به تضییع حقوق زن در مقابل مردان پیش رفته است. بحث معاش وجود دارد اما امروزه زنان در این باب نیز با مردان برابری دارند. آیا زن و مرد برابرند؟
در صورت امكان، آیات و روایاتی كه در این باب بحث می نمایند را تقاضا دارم.
پاسخ
سؤال جناب عالی را به ترتیب مندرج در مطالب شما، در سه بخش جواب میدهیم:
1 ـ این كه فرموده اید كه در احكام، نقش زن نصف مرد است، باید گفت كه به جز در معدود احكامی ـ كه آن هم فلسفه خاصی دارد ـ در قریب به اتفاق احكام حقوقی و عبادی نقش زنان و مرادن یكسان و مساوی، و در بعضی از موارد حتی نقش زنان اهمیت ویژه خود را دارد. در ادامه بحث به موارد اندكی كه نقش و یا سهم زنان كمتر از مردان است پرداخته، و به اجمال، فلسفه آن را یادآور میشویم.
الف ـ مسئله دیه: دیه در اسلام بر اساس معیار و ارزش معنوی انسان مورد جنایت مربوط نیست، بلكه یك دستور خاصی است كه تنها ناظر به مرتبه جسم عضو مورد جنایت و بازدهی اقتصادی آن میباشد. لذا است كه می بینیم، مثلاً دیه یك دانشمند عالیقدر و با تقوا با یك انسان معمولی و حتی بی تقوا و خاطی یكسان است؛ آیا شما ارزش معنوی این دو را یكسان می بینید؟! و یا كشتن سگ در مواردی دیه دارد؛ در حالی كه قطعاً تعیین این دیه دلیل بر ارزش این حیوان نیست!
عموماً معیار در تعیین دیه، تعیین ارزش مادی و اقتصادی است. نقش مرد در به طور نوعی در تأمین نیازهای اقتصادی خانه و جامعه بیش از زن است. به خصوص كه اسلام حضور وظیفه اصلی زن را حضور در خانه و تربیت فرزندان و ایجاد آرامش در آن می داند، و وظائف اجتماعی او را در رتبه بعد از این می خواهد.
ضمناً قابل ذكر است كه در بسیاری از موارد دیه مربوط به زن با دیه مرد برابر است.(دیه كمتر از ثلث دیه كامل)
ب ـ مسئله ارث: اسلام دو حق اقتصادی برای زن قائل شده است كه برای مرد قائل نیست: یكی مهریه، و دیگری نفقه ـ یا خرجی ـ و در مقابل در مسئله ارث به او نصف سهم مرد را داده است.
علامه طباطبایی(ره) در این مورد فرمودهاند: «نتیجه این گونه تقسیم ارث بین مرد و زن آن است كه در مرحله "تملك" مرد دو برابر زن، مالك میشود، ولی در مرحله "مصرف" همیشه زن دو برابر مرد بهره میبرد؛ زیرا زن، سهم و دارایی خود را برای خود نگه میدارد، ولی مرد باید نفقه را نیز بپردازد، و در واقع نیمی از دارایی خود را صرف زن میكند.»
ج ـ مسئله شهادت: در مورد نقص ارزش شهادت و گواهی زنان نسبت به مردان، باید گفت كه در حقوق اسلامی، شهادت زن همچون شهادت مرد به عنوان یك اصل پذیرفته شده است. اگر چه در برخی موارد قدرت اثبات شهادت مرد و زن متفاوت است، ولی گاهی هم فقط گواهی زن پذیرفته شده است ـ مثلاً در مورد زنده متولد شدن كودك و یا مسئله بكارت و عدم بكارت.
به علاوه شهادت دادن حق نیست، بلكه تكلیف است؛ و در نتیجه امتیازی محسوب نمیشود. در مواردی هم كه شهادت زن اعتبار كمتری دارد ـ مثل قتل، زنا و حدود ـ مواردی است كه حساسیت خاصی دارند و احیاناً به دلیل سنگینی بار مسئولیت آن و عاطفی بودن زن، شرع مقدس بار مسئولیت آن را بر دوش مردان قرار داده، و زن را معاف كرده است كه «إن المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة» یعنی زن چونان گل است نه ـ ستبر چون ـ پهلوان.
د ـ حق طلاق: در سه نوع طلاق "معمولی(رجعی و بائن)"، "خلع" و "مبارات" فقط در نوع اول اختیار كامل طلاق با مرد است و در دو صورت دیگر این طور نیست و در آنها چنین نیست كه زن هیچ حقی برای طلاق نداشته باشد.
علاوه بر این اگر مردی به وظائف اخلاقی و حقوقی خود در ارتباط با همسرش عمل نكند، زن میتواند شكایت كند و حتی در شرایطی تقاضای طلاق قضایی ـ طلاق بدون رضایت و حتی حضور شوهر ـ كند.
هـ ـ قضاوت و مناصب حساس: در روایت داریم كه «لیس علی المرئة … القضاء» یعنی قضاوت بر عهده زن نیست.(وسائل، ج18) احراز مناصبی مانند قضاوت و یا ولایت عامه مسلمین، به دلایل خاص ناشی از شرایط جسمی ـ روحی زنان بر عهده آنان قرار داده نشده است. جالب است كه در روایت تعبیر به "علی المرئة" ـ یعنی بر زنان ـ شده است نه "للمرئة" ـ یعنی برای زنان ـ منظور این است كه این مسئولیت بر دوش زنان نیست.
اصولاً در اسلام احراز یك پست حكومتی یك امتیاز و بهرهمندی نیست، بلكه یك تكلیف و مسئولیت تعریف میشود. لذا زنان خردمند باید این نوع قانون گذاری را به عنوان یك سلب مسئولیت اجتماعی، نه به منزله محرومیت از حقوق اجتماعی و یا تبعیض نسبت به مردان، تلقی كنند و از این مطلب خشنود باشند.
به طوركلی عدالت به معنای تشابه و تساوی در برخورد نیست. در مورد زنان و مردان عدالت ایجاب میكند كه وظایف اجتماعیای كه نیاز بیشتری به مسئولیت پذیری و تعقل و مقاومت و تحمل شدائد دارد، بر عهده مردان گذارده شود؛ و وظایفی كه عواطف و احساس و حوصله و ظرافت بیشتری را میطلبد بر عهده زنان قرار گیرد. بنابراین اگر در اموری مانند جهاد، قضاوت و شهادت و … بین مردان و زنان تفاوتهایی وجود دارد، عین عدالت و منطبق با قانون تكوین و خلقت زن و مرد است. بازدهی خارجی چنین تقسیم كاری نیز بسیار بیشتر است.
نكته آخری كه به طور كلی در این گونه موارد میتوان گفت آن است كه نظام حقوقی اسلام میبایست در كنار نظام اخلاقی آن مورد توجه باشد. احكام اخلاقی اسلام تا حد بسیار بالایی میتواند مانع هر گونه اجحافی باشد، كه احیاناً اختیارات حقوقی مرد میتواند مجوز آن است. الزامات اخلاقی اسلام خود عاملی است بازدارنده كه جای خالی احكام حقوقی را پرمیكند.
این كه چرا گاهی احكام حقوقی اسلام این چنین است در هر مورد به مصالح عامی برمیگردد كه میبایست اندیشمندان به آن بپردازند و آن را موضوع تحقیقات جامعه شناختی ـ روانشناختی و اقتصادی خود قرار دهند.
2ـ در مورد تهیه معاش باید گفت كه به هر حال وظیفه اداره اقتصادی و مالی بر عهده مردان است، و زنان در این مورد مسئولیتی ندارند كه در مقابل برای آنها ایجاد حقی كند. به عبارتی، اگر زن كار میكند برای خود اوست، نه برای انجام یك مسئولیت اجتماعی.
3ـ در دیدگاه اسلام زن و مرد با هم برابر نیستند(نظریه شهید مطهری و غالب اسلام شناسان معتبر)؛ و این به دلیل شرایط جسمانی و روانی متفاوت زن و مرد است.
توضیح مطلب آن كه زن و مرد در اصل انسانیت و كرامت معنوی یكسان هستند؛ برخلاف دیدگاه قدیمی در شرق و غرب كه زن را موجودی پست و از سرشتی متفاوت با مرد معرفی كردهاند.
با این وجود، زن و مرد هر یك ویژگیهای خاص خود را دارند؛ بر عكس نظریه فمینیستی كه معتقداست، ویژگیهای مربوط به جنسیت، هویت واقعی و عینی ندارد و زائیده تربیت خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی است. به طور مثال، آنها براین باورند كه:"عاطفه و احساسی بودن زن" معلول محدود بودن او در محیط خانه و خانه نشینی او میباشد؛ و"فرودستی و وابستگی" او برخاسته از مسئله وضع حمل است، و لذا جایگزین شدن زاد و ولد آزمایشگاهی را درمان این خصوصیات زنانه دانستهاند.
4 ـ به لحاظ طولانی شدن بحث و محدودیت ما، جهت آشنایی با آیات و روایات مربوطه، و به طوركلی آشنایی كامل با بحث و روشن شدن مطلب، به صورت مشروح و مبسوط، میتوانید به كتاب "نظام حقوق زن در اسلام"، تألیف استاد شهید آیةالله مطهری ـ بالاخص بخشهای پنجم تا دهم آن ـ و همچنین كتاب "زن در آئینه جلال و جمال"، تألیف استاد جوادی آملی مراجعه كنید.
كامروا باشید.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
يکشنبه 26/5/1382
| پاسخ :
دوشنبه 3/6/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
73 بار