کد:
15539
پرسش
آیه هایی كه صراحتا به عقد موقت اشاره دارند بنویسید؟
علت اینكه خداوند زنان را نصف مرد می نامد چیست؟(در مورد ارث و شهاد ت دادن زنان نسبت به زنان)
پاسخ
با عرض سلام و تحیت!
درباره عقد موقت فقط یك آیه وجود دارد كه در سوره نساء آیه 24 آمده است «… فما استمتعتم به منهنَّ فاءتوهُنَّ اجورهن فریضة …» یعنی زنانی را كه به ازدواج موقت در میآورید، واجب است مهر آنها را بپردازید …. البته در مجامیع روایی شیعه احادیث زیادی مبنی بر حلیت و مطلوبیت آن وجود دارد. علمای اسلام اجماع دارند كه ازدواج موقت در آغاز اسلام مشروع بوده است و حتی مسلمانان در آغاز اسلام به آن عمل میكردند.
جمله معروف عمر كه گفته است: «متعتان كانتا علی عهد رسول الله و انا محرمهما و معاقب علیهما، متعة النساء و متعة الحج» یعنی دو متعه در زمان پیامبر(ص) بود كه من آنها را حرام كردم و بر آنها مجازات میكنم، متعه زنان(ازدواج موقت) و متعه حج ـ یعنی محل شدن شخص در بین عمره و حج تمتع ـ دلیل روشنی بر وجود این حكم در عصر پیامبر(ص) میباشد.
ولی مخالفان مدعی هستند كه این حكم بعدها نسخ گردیده است. جهت كسب اطلاعات بیشتر به كتب ذیل مراجعه فرمائید.
1 ـ نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهری، ص80.
2 ـ تفسیر نمونه، ج3، ص332.
3 ـ ازدواج موقت نیاز امروز، عباس عباس زاده.
و اما دو برابر بودن ارث مرد: این سؤال از جمله سؤالهایی است كه ابتدای اسلام وجود داشته و عدهای نیز در آن زمان این سؤال را مطرح نموده و جواب گرفتهاند، كه اشارهای نیز به آنها خواهیم نمود.
در قرآن كریم در بحث ارث میفرماید:«للذكر مثل حظ الانثیین» یعنی مردان دو برابر سهم زنان ارث میبرند. (نساء/11)
قبل از بیان آنچه از حكمت این احكام می فهمیم، مناسب است به دو مقدمه توجه شود:
1ـ زن مانند شوهر همراه با تمام طبقات ارث، حضور حقوقی دارد و در تمامی مراتب طبقه بندی شده ارث زن شوهر متوفی مانند شوهر زن متوفی حضور دارد.
2 ـ قرآن كریم برای اهتمام به حقوق زنان، هنگام تعیین سهام ارث، اول ارث زن را اصل و مبنا قرار داده و آن را مسلم دانسته و معیار ارث معرفی مینماید، آنگاه میفرماید: مردان دو برابر زنان ارث میبرند. یعنی در هنگام بیان سهم برادر، چنین نمیفرماید كه خواهر نصف سهم برادر ارث میبرد. اهمیت این مطلب وقتی آشكار میشود كه دانسته شود در آن زمان خود زنان به ارث برده میشدند!!
و اما حكمت مسئله:
اولاً، این اختلاف در سهم، هرگز جنبه ارزشی نداشته و دو برابر بودن سهم مردان هرگز به معنای ارزش مضاعف مردان نمیباشد.
ثانیاً، مبنای این تقسیم، لزوم رعایت تناسب و تعادل حقوق هر كس با وظائف او است. توجه به این نكته توهم ظالمانه و تبعیض آمیز بودن این تسهیم را از بین میبرد. اگر مسئله ارث، به عنوان بخشی از حقوق خانواده در كنار سایر اجزای این نظام حقوقی قرار گیرد، و مجموعه نظام حقوق خانواده، به عنوان جزیی از نظام حقوقی اسلام مورد مطالعه و دقت واقع شود و حقوق و تكالیف مختلف زنان و مردان در صحنه خانواده و اجتماع، بخصوص از بعد اقتصادی، با هم مقایسه شود، به خوبی روشن میشود كه در این تسهیم نه تنها به زن ظلم نشده است، بلكه عملاً او بهره بیشتری از مرد خواهد داشت.
زن از مزیت اقتصادی مهریه و نفقه برخوردار است و هیچ تكلیفی جز تمكین ندارد. اما مرد افزون بر آن كه ملزم به پرداخت مهریه و نفقه زن است، ملزم به تأمین سایر مخارج زندگی بوده و حتی در صورت درخواست زن، مؤظف به پرداخت اجرت شیردهی، حضانت، انجام كارهای خانه و امثال آن نیز هست. همچنانكه در برخی موارد، پرداخت دیه مقتول، منحصراً بر عهده مرد قرار میگیرد.
دو برابر بودن سهم الارث مرد، یكی از راههایی است كه او بهتر میتواند به انجام وظایف مادی و اقتصادیاش اقدام كند.
ثالثاً، هر چند ظاهر این تسهیم، برخورداری مضاعف مرد از ارث و مزایای اقتصادی است، ولی واقعیت این چنین نیست. زیرا اگر چه نتیجه این تقسیم آن است كه در مرحله "تملك" مرد دو برابر بیش از زن مالك میشود، ولی در مرحله "مصرف و اختصاص" تقریباً زن بیش از مرد بهره میبرد. زیرا زن سهم و دارایی خود را میتواند برای خود نگه دارد و هیچ الزامی برای خرج كردن آن ندارد. اما سهم مرد عملاً و غالباً در جریان انفاق و تأمین هزینه زندگی، به خانوادهاش، كه به طور تقریبی نیمی از آن را زنان تشكیل میدهند، بازمیگردد. افزون بر آن كه زن میتواند سهم خویش را در جریان رشد اقتصادی قرار داده، و به طور ویژه و خاص از منافع آن بهره مند گردد.
رابعاً، شاید یكی از حكمتهای این گونه تقسیم این باشد كه غالباً و نوعاً، مرد بیش از زن میتواند از سرمایه خویش در گردش اقتصادی جامعه استفاده كند و به این وسیله ـ یعنی اختصاص سهم بیشتر به مرد ـ از ركود اقتصادی جامعه پیش گیری میشود.
خامساً، این تقسیم یك قاعده عمومی نیست، بلكه غالبی است، زیرا نه تنها در برخی موارد، زنان برابر مردان ارث میبرند، بلكه گاهی با تفاوتی زیاد، بیش از مردان از ارث بهره مند میشوند.
آنجایی كه به تساوی ارث میبرند، عبارتند از:
1ـ پدر ومادر میت، در صورتی كه میت فرزند داشته باشد. كه در این صورت هر كدام از آنها یك ششم ارث میبرند.
2ـ كلاله مادری، یعنی برادر و خواهر مادری میت. ( این دو حكم در سوره نساء آیات 11 و 12، و احادیث وارد شده در وسائل الشیعه، باب سوم و هشتم از ابواب میراث الاخوة و الاجداد، حكم كلاله را مطرح مینماید).
و اما آنجایی كه زن بیش از مرد ارث میبرد، عبارتند از:
1ـ میت، غیر از پدر و دختر، وارثی نداشته باشد كه پدر یك ششم ارث میبرد و دختر بیش از آن.
2ـ میت دارای نوه باشد و فرزندهای او در زمان حیات وی مرده باشد كه در اینجا نوه پسری ـ دختر باشد یا پسرـ سهم پسر را میبرد و نوه دختری ـ دختر باشد یا پسرـ سهم دختر را.
نكته قابل توجه اینكه: آنچه گفته شد، حكمتهایی است كه به ذهن میرسد و چه بسا حكمتهای متعالی دیگری نیز در این حكم وجود داشته باشد. در عالمانه و حكیمانه بودن این حكم همان بس كه خداوند متعال، پس از ذكر برخی از احكام ارث، میفرماید: «ان الله كان علیماً حكیماً» كه با این تعبیر، علاوه بر آن كه به طور غیرمستقیم انسان را به فهم حكمتهای الهی دعوت میكند، بر حكیمانه بودن این احكام اصرار میورزد، هر چند انسان به آن حكمتها دست نیابد.
در كتاب "معانی الاخبار" از امام رضا(ع) نقل شده است كه در پاسخ این سؤال كه چرا سهم زنان نصف سهم مردان است، فرمود: اینكه در میراث سهم زنان نصف سهم مردان است، به خاطر آن است كه زن هنگامی كه ازدواج میكند، چیزی میگیرد و مرد ناچار است چیزی بدهد، به علاوه هزینه زندگی زنان بر دوش مردان است، در حالی كه زن در برابر هزینه زندگی مرد و خودش مسئولیتی ندارد.
جهت كسب اطلاعات بیشتر به كتب ذیل مراجعه فرمائید:
1ـ تفسیر نمونه، ج3، ص290.
2ـ زن در آینه جلال و جمال، آیة الله جوادی آملی، ص345.
3ـ فلسفه حقوق، قدرت الله خسرو شاهی و … ، ص165.
4ـ نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهری.
اما اینكه چرا شهادت زنان با مردان فرق میكند: به عنوان مقدمه باید گفت: توجه داشته باشیم كه در احكام قضائی و دادرسی اسلام اصل شهادت زن مانند مردان پذیرفته شده است، اگر چه در برخی موارد قدرت اثبات شهادت مردان بیش از زنان است، كما این كه گاه بر عكس است، یعنی شهادت زن از ارزش بیشتری برخوردار می باشد.
با توجه به این نكته باید گفت:
اولاً، شهادت همانطور كه حق است، تكلیف هم هست؛ تكلیفی كه خداوند در شرایط خاصی بر انسانها قرار داده است. پس در شرایطی كه شهادت زنان مسموع نمیباشد، او از یك نظر از تكلیف به شهادت معاف شده، لذا تكلیفش سبك تر از مرد میشود.
ثانیاً، همانطور كه گذشت، در برخی موارد شهادت مردان نیز مسموع نمیباشد، شهادت بر بكارت یا عیوب جنسی از مواردی است كه فقط شهادت زنان در آنجا پذیرفته میشود.
ثالثاً، با توجه به خلقت زنان، كه بر اساس حكمت نیز هست، بعد احساسی و عاطفی ایشان شدیدتر از مردان میباشد، و در نتیجه بیش از مردان تحت تأثیر قرار میگیرند. لذا لازم میآید كه در جهت احتیاط در حفظ حقوق مردم، شهادت دو زن مساوی با شهادت یك مرد باشد؛ چرا كه از یك سو چه بسا زن در تحمل شهادت ـ یعنی احساس و درك موضوع شهادت ـ در نتیجه فشار عاطفی و احساسی دچار خطای در ادراك شده، و واقعه را آن گونه كه هست نبیند، و شاید خداوند متعال به همین نكته اشاره دارد كه میفرماید: اگر یكی از زنان فراموش نمود دیگری او را متذكر نماید.(بقره/282) و از سوی دیگر، در ادای شهادت نیز احتمال بیشتری دارد كه تحت تأثیر فشار عاطفی مثبت یا منفی، و یا حتی ارعاب خارجی قرار گرفته، و خلاف واقع را شهادت بدهد.
رابعاً، قبول شهادت مردان دلیل بر برتری ایشان نسبت به زنان نمیباشد، بلكه چنانكه گذشت، شهادت یك تكلیف است و به مقتضای خلقت مردان، كه توانایی بیشتری در این زمینه دارند، این تكلیف بر عهده ایشان نهاده شده است.
البته اینها حدسهایی است كه می توان زد، والا حكمت احكام گاه بر ما پوشیده است.
جهت كسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به كتب زیر مراجعه فرمائید:
1ـ نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهری.
2ـ زن در آینه جمال و جلال، آیة الله جوادی آملی.
3 ـ فلسفه حقوق، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
4ـ در آمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، محمد رضا زیبایی نژاد و محمد تقی سبحانی.
با تشكر.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
شنبه 4/5/1382
| پاسخ :
شنبه 4/5/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
73 بار