کد:
13078
پرسش
لطفا جدی ترین و مهمترین دلایل عدم تحریف قران در بین مسلمانان را بیان كنید.چگونه میتوان اثبات كرد كه چیزی به قران اضافه نشده است؟ایا میتوان برای اثبات این مساله از راه عقلی رفت؟و در ضمن كسانی مثل اخوند خراسانی كه قایل حذف قسمتی از قران بوده اند چه دلایلی داشته اند؟اجركم عند الله
پاسخ
برادر عزیز!
بحث تحریف یا عدم تحریف قرآن از مسائل بسیار گسترده و مفصلی است كه در طول تاریخ دوران اسلامی كتابها و مقالات متعددی در باره آن به نگارش درآمده است؛ و ما در اینجا به اختصار بدان می پردازیم. آنچه هم اكنون خواهیم آورد، به مسئله تحریف به طور كلی می پردازد.
معتقدین به عدم تحریف قرآن ادله گوناگونی ارائه داده اند كه بطور كلی می توان آنها را به چهار دسته تقسیم نمود: ادله تاریخی ـ ادله روائی ـ ادله قرآنی ـ ادله عقلی.
1- شواهد تاریخی: علاقه زاید الوصف عرب نسبت به قرآن به دلیل فصاحت و بلاغت و آهنگ معجزه آسای آن و تقدس قرآن نزد مسلمانان و حساس بودن ایشان نسبت به هر گونه تحریف و تغییر در آن، علاوه بر توصیه ها و دستورات پیامبر اسلام(ص) در مورد تلاوت، كتابت، حفظ و جمع آوری قرآن و عدم طرح تحریف قرآن در ضمن انتقاداتی كه به خلفا، پس از رسول خدا(ص)، همگی گواه بر این هستند كه قرآن آلوده به تحریف نشده است. مسئله تحریف مسئله پیش پا افتاده و ساده ای نبوده كه واقع شود و سر و صدا به پا نكند!
2- دلیل روایی: حدیث ثقلین و روایات زیادی موكداً بیان می كنند كه در تشخیص حق از باطل در تمایلات و جریانهای فكری و ... محور و محك را قرآن قرار بدهید. با توجه به علم اول و آخر حضرات معصومین(ع) چگونه ممكن است منبعی را كه به زودی مخدوش می شود، برای شناخت دین خاتم معرفی كنند!؟
همچنین روایات فراوانی با صراحت بر مصونیت قرآن دلالت دارند، مانند روایت امام صادق(علیه السلام) كه در باره قرآن می فرماید: قرآن سخن خدا، كتاب خدا، وحی الهی و نازل شده از سوی اوست و آن كتاب نفوذ ناپذیری است كه باطل به هیچ وجه به آن رو نمی آورد.(بحارالانوار، ج89، ص117- 118)
3- دلیل قرآنی: با سه دسته از آیات قرآن، بر عدم تحریف قرآن استدلال شده است:
الف- آیات تحدی، كه هیچ كس نمی تواند سوره ای مانند سوره های قرآنی بیاورد. لازمه آن این است كه اضافه كردن به قرآن مقدور نباشد.
ب- آیات عزت، كه قرآن را نفوذ ناپذیر معرفی می كند. لازمه این آیات آن است كه تحریف كه باطل است در او راهی نداشته باشد.(فصلت/ 41-42)
ج- آیه ذكر: قرآن به صراحت بیان می فرماید: «إنا نحن نزلنا الذكر و إنا له لحافظون»(حجر/9).
كیفیت استدلال به این آیه بدین صورت است كه جمله دوم این آیه یعنی: "إنا له لحافظون" دلالت دارد به اینكه قرآن را خداوند حفظ می كند و این را با تاكیدات فراوان بیان می كند، و چون مصونیت قرآن پس از نزول را به طور مطلق بیان كرده است، شامل حفظ قرآن از تحریف لفظی هم می شود.
4- دلیل عقلی: با استدلال عقلی می توان نتیجه گرفت كه قرآن نه تنها تحریف نشده، كه نمی تواند هم تحریف شود.
خداوند حكیم ـ یعنی كسی كه كار بیهوده و عبث انجام نمی دهد- برای هدایت بشر قرآن را فرستاده است.
از طرف دیگر، با توجه به خاتمیت دین و پیامبر اسلام(ص)، اگر در كتاب مقدس آن تحریف واقع شود، پیامبر دیگری كه راه صحیح را به مردم نشان دهد نخواهد آمد و مردم گمراه خواهند شد، بدون اینكه در این گمراهی مقصر باشند.
این خلاف آن چیزی است كه خداوند به جهت آن قرآن را نازل نموده است كه همان هدایت انسانها باشد.
پس خداوند به طور قطع قرآن خود را محفوظ خواهد داشت.
اما اینكه فرمودید آخوند خراسانی قائل به تحریف است، نگارنده چنین نسبتی به مرحوم آخوند را جایی ندیده، و تا به حال از كسی هم نشنیده است؛ اگر شما اطلاع در این زمینه دارید، ما را نیز مطع نمائید.
یكی از علماء شیعی كه قایل به تحریف قرآن بوده، و معمولاً اهل سنت برای اینكه نشان دهند شیعه قایل به تحریف قرآن است، آن شخصیت را مثال می زنند ، مرحوم میرزا حسین نوری طبرسی، معروف به "محدث نوری" است.
دلیل ایشان بر تحریف آن است كه یك سری از آیات و روایاتی وجود دارد كه دلالت بر مشابهت امت اسلام با امتهای پیشین دارد؛ آیاتی مانند : «لتركبن طبقاً عن طبق» یعنی حتماً شما بر حالتی پس از حالتی سوار می شوید(انشقاق/19)، و احادیثی مانند: «كل ما كان فی الامم السالفة یكون فی هذه الامة مثله» یعنی هر چه بر امتهای گذشته رفته است، در این امت همانند آن تحقق خواهد یافت. پس در امت اسلام تمام رویدادهای اقوام گذشته اتفاق خواهد افتاد، واز آنجا كه یكی از جریانات مهم امتهای گذشته تحریف كتب آسمانی آنهاست، در امت اسلام نیز این اتفاق خواهد افتاد.
البته عالمان دیگر- كه اكثریت قریب به اتفاق را تشكیل می دهند- مخالف این نظریه هستند، و جواب می دهند كه اولاً: سند روایات مزبور اكثرا بی اعتباراست، مگر چهار حدیث كه آنها نیز توجیه بخصوص دارند. ثانیاً: اینكه در تمام امور همانند امم گذشته باشند، از دلالت آیات و روایات بطور قطعی بدست نمی آید. ثالثاً: این موارد تشابه موارد نقض فراوان دارد، مانند عدم گوساله پرستی در امت اسلامی، شكافته نشدن رود نیل و …. رابعاً: مراد و مقصود روایات و آیات نوعی مشابهت فی الجمله بین امتها است، نه مشابهت تام و كامل؛ كه در این صورت می توان در خصوص مسئله تحریف گفت: تحریف معنوی كتب و یا بی اعتنایی به آن در مقام فهم و عمل، مورد مشابهت قرآن با تحریف كتب انبیاء گذشته است. (ر.ك. به كتاب "قرآن شناسی"، اثر استاد مصباح یزدی)
این ادله ای است كه بر عدم تحریف قرآن اقامه شده است. این ادله در مجموع تمام است، اگر چه نگارنده در خصوص بعضی از آنها مناقشاتی دارد.
مطالبی كه گذشت، همگی ناظر به مسئله تحریف به طور كلی بود.
اما در خصوص تحریف به زیادت ـ در مقابل تحریف به نقصان ـ باید گفت: در باب نقصان بعضی از آیات قرآن، در میان شیعه و سنی آراء شاذی مبنی بر تحریف هست. اما در باب تحریف به زیادت احدی از علمای مذاهب اسلامی و حتی مستشرقین و یا دشمنان چنین ادعایی نكرده است. چنین اجماع قاطعی كافی است كه احتمال آن را منتفی سازد.
اگر باز مطلبی بود در خدمت هستیم.
با تشكر.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
سه شنبه 17/4/1382
| پاسخ :
سه شنبه 17/4/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
332 بار