کد:
12851
پرسش
با عرض سلام
منظور از آیه " وشاورهم فی الامر " چیست؟ آیا امر مسلمین میبایستی از طریق مشورت و شورا پیش برده شود؟ یعنی باید هرچراییكه شورا تصویب كرد گردن نهاد؟ اصلاً اعضا تشكیل دهنده شورا كیانند؟
با تشكر
پاسخ
با سلام خدمت حضرتعالی:
سؤال شما را در دو بند پاسخ می دهیم.
1) شورا و مشورت كردن در دو نوع از مسائل قابل فرض و بررسی است: یكی مشورت در احكام و دیگری مشورت در موضوعات.
در مشورت در احكام ـ و طبعا مراد احكام الهی است ـ باید گفت: شورا در احكام الهی معتبر نیست.
مثلا آیا جایز است كه در امر خلافت رسول خدا (صل الله علیه و آله) به مشورت بپردازیم، به حكم اینكه در دین اسلام امر به مشورت كردن شده ایم؟ و یا مثلا مشورت كنیم كه فلان عمل را كه به حكم الهی مردود و حرام است انجام دهیم؟
در چنین مواردی رجوع به شورا و آراء شورا بی اعتبار بوده و ارزشی ندارد، زیرا حكم آن از جانب خداوند صادر شده، و مجهولی باقی نیست تا جایی برای مشورت باقی مانده باشد.
تنها جایی كه می توان در آن به شورا رجوع كرد، مواردی است كه خدا جا را برای تصمیم و تشخیص انسانها باز گذاشته است. و این در اصطلاح صناعی وادی موضوعات ـ بالمعنی الاعم ـ است.
2) در قرآن ما دو آیه در باره شوری داریم. یكی آیه شریفه «وشاورهم فی الأمر» یعنی در امر حكومت با مردم مشورت كن.(آل عمران/آیه159) و دیگری آیه كریمه «وأمرهم شوری بینهم» یعنی مؤمنان كارهایشان را با مشورت با هم انجام می دهند.(شوری/38).
واقع امر آن است كه این دو آیه اشاره به دو نوع شورای ماهیتا متفاوت دارند. شاید بتوان نام شورای اول را "شورای خبرگان"، و نام شورای دوم را "شورای ولایت" گذارد. توضیح این مطلب می آید.
از سوی دیگر در روایات ما شورای دیگری هم مطرح است، و آن روایاتی است كه ما را تشویق می كنند تا با استشاره درصد و احتمال خطای خود را در زندگی به حداقل كاهش دهیم. مثلا در روایتی، امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: «الإستشارة عین الهدایة و قد خاطر من إستغنی برأیه» یعنی مشورت عین هدایت است، و كسی كه تنها به فكر خود قناعت كند خویشتن را به خطر انداخته است.(بحارالانوار، ج75، ص104) در مضمون این حكم اخلاقی روایات زیادی در تراث حدیثی ما از اهل بیت عصمت و طهارت وجود دارد.
با این حساب، ما سه نوع شورای متفاوت داریم. هر یك را به طور جداگانه بررسی می كنیم:
1- شورای خبرگان: در شورای خبرگان ولی یك امر ـ ولی امر می تواند ولی امر حكومت باشد، و می تواند ولی هر امر دیگری باشد، مثل پدر در انجام وظائف پدری خود ـ موظف است تا به آراء انسانهایی كه بر آنها ولایت دارد، توجه كند و سپس تصمیم بگیرد.
خداوند در آیه سوره آل عمران به رهبر مسلمین دستور داده است تا با مردم مشورت نماید؛ ولی نكته مهم این است كه در ادامه این آیه می فرماید: «فإذا عزمت فتوكل علی الله» یعنی هنگامی كه خود تصمیم گرفتی، قاطع باش، و بر خدا توكل كن.
یعنی اینكه لازم نیست همیشه و در همه حال نظر مشاورین را مقدم بداری، بلكه تصمیم نهایی با توست.
از این آیه می توان نتیجه گرفت كه كسی كه ولایت بر امری را شرعا به عهده دارد، نباید بی توجه به آراء دیگران باشد، و بدون رجوع به اهل تفكر و تخصص حكم كند و بی گدار به آب بزند، بلكه باید با توجه به آراء آنان، تصمیم بگیرد. البته در نهایت وظیفه تصمیم گیری و مسئولیت آن بر عهده خود اوست.
نگارنده نام آن را شورای خبرگان می گذارد. وجه آن هم معلوم است.
امام علی(علیه السلام) به عبد الله بن عباس می فرماید: ای ابن عباس! من با شما مشورت می كنم؛ تو نظر و رأی خود را بیان می كنی. اگر رأی تو را نپذیرفتم، بر تو واجب است كه از من اطاعت كنی.(نهج البلاغه، كلمات قصار، حكمت321)
2- شورای ولایت: این شورا در مواردی جاری است كه امری ولی خاص ندارد، و در عین حال، عموم مردم موظف به انجام كاری هستند، و اهمال آن كار جائز نیست.
در چنین مواردی مؤمنین موظفند دور هم جمع شوند و همگی برای انجام وظیفه اجتماعی خود تصمیم بگیرند و اقدام كنند. در این نوع ولایت، از آنجا كه هیچكس بر دیگری برتری ندارد، رأی غالب مطاع خواهد بود، و همگی می بایست به آن سربسپارند.
در این شورا ولایت از آن شورا است، و به همین خاطر نام آن را شورای ولایت گذارده ایم.
3- شورای اخلاقی: این حكم می گوید: خوب است كه مؤمن در مسئولیتهای مربوط به خود با عقلا و صاحبان فكر و اندیشه مشورت كند، تا مبادا به اشتباه تصمیم بگیرد.
این شورا تا حدود زیادی مثل شورای خبرگان است، با این تفاوت كه شاید بتوان گفت كه با توجه به مورد و شأن نزول آیه، شورای نوع اول از اهمیت بیشتری برخوردار است.(دقت شود.)
در این شورا هم تصمیم گیر خود شخص است و رأی اكثریت مشاوران لازم الاتباع نیست؛ همچنانكه طریقه عقلاء هم همین است.
و اما این كه گفته اید اعضاء تشكیل دهنده شوری چه كسانی هستند؟ به حسب اقسام شورا متفاوت است.
در شورای اول و سوم خبرگان مورد سؤال واقع می شوند. البته در كتب حدیثی در باره این كه با چه كسی مشورت كنید و مشاورین باید دارای چه خصوصیاتی باشند، آمده كه مستشار باید عاقل، خیرخواه، باتجربه، راستگو، امین، شجاع و سخی باشد. در این روایات آمده است كه با انسانهای احمق، جاهل، ترسو و حریص و … مشورت نكنید، زیرا اینان نمی توانند شما را به مسیر صحیح راهنمایی كنند.
ولی در شورای نوع دوم همه كسانی كه نسبت به مسئله مورد شورا مسئولیت دارند حق رأی خواهند داشت، و كسی حق ندارد بدون كسب رأی آنان تصمیم بگیرد.
جهت مطالعه بیشتر در بحث مشورت كردن می توانید به كتب زیر مراجعه كنید:
1ـ "دراسات فی ولایة الفقیه"، آیةالله منتظری، ج2.
2ـ "پیام قرآن"، آیةالله مكارم شیرازی، ج1.
با تشكر.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
يکشنبه 15/4/1382
| پاسخ :
يکشنبه 15/4/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
162 بار