سوره :
القصص
آیه شماره :
13
ریشه کلمه :
علم
فعل :
عِلم
معنی :
دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان
«عّلام» و «عَليم» بسيار دانا
«تعلّم» آموختن، يادگرفتن
«تعليم» ياد دادن، آموختن
«عِلم» دليل، حجّت، برهان
«عَلَم» نشانه، علامت، کوه
«عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات.
«عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح :
«عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است.
عَلَم اثر و نشانهاي ست كه چيزي با آن معلوم مىشود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفتهاند جمع آن اعلام است.
علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است.
عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعالاند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است.
لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122]
«علامات» نشانه ها، جمع «علامت»