تبیان، دستیار زندگی

((مکه)) اورا می شناسد.......

((مدینه)) احترامش می کند...

((صفا)) بر صفای او رشک می برد...

((عرفات)) در پی شناسایی اوست...

((مروه )) راوی حدیث بزرگی اوست...

((منا)) نای شمارش فضایل آن بانو  را ندارد...

((زمزم)) خویشتن را درپای او به خاک می کشاند وتطهیر می کند....

و((حرا)) خود رادر برابر کوه وجودش/ کاه می یابد..

وجود گران قدر زهرای اطهر از همان آغاز مایه ی خیروبرکت بوده است. آری دختر پیامبر پاره ی تنش بود.چگونه پاره تن پیامبر را آزردید ای بنی امیه ..توانستید فدک را با خدعه ونیرنگ از او بگیریداما آیا توان جدایی زهرا را از پدر داشتید؟

آیا توانستید حب زهرا را از دل شیعیان  بیرون رانید؟

خدایا مرا با آن بانوی استقامت . باعفت وپاک دامن . با حضرتی که برای پدرش هم مادر بود هم فرزند ومرا به آن راه هدایت کن .

به حق فاطمه الزهرا

حضرت محمد ((صلی الله علیه وآله وسلم))..به دخترشان حضرت زهرا در موقعی که ایشان از پدر خود درخواست خدمتکارکردند پاسخ دادند..

به شما ذکری می آموزم که از یک خدمتکار خیلی بهتر باشد وآن این است..

سی وسه مرتبه سبحان الله 

سی وسه مرتبه الحمدالله

وسی وچهار مرتبه  الله اکبر

وبر این ذکر مداومت کنید.

تکرار این ذکر برنیرو وتوانایی شما می افزاید ودر برابر سختی ها ودشواری ها صبور وبردبار می شوید.

که حال این اذکار راتسبیحات حضرت زهرا گویند.....

آن قدر دلم تنگ است که اگه مرگ در چند قدمی من باشد من خود خودم رازودتر به آن می رسانم.

اگه تو هم مثل منی نظرت را بنویس در ثبت مطالب تا من بخوانم........

اری نامم را مادر نام تو گذاشت ته همانند تو باشم ولی تو کجا و من روسیاه کجا

ونام من به راستی نهم تو است.

محدثه  به معنای گوینده ی حدیث است )

امروز خانه ی علی در اندوه وفقان است .امروز دو برادر کوچک در غم از دست دادن مادر عزادار هستند.برادرانی که آرزوی هم قد شدن مادر را داشتند ولی حالا مادر آن ها آن قدر خمیده شد که هم قد پسرانش شد.

امروز یگانه یاس آفرینش آن قدر خمیده شد که آرزو کودکانش را براورده کرد وآن ها را در غم اندوه فرو برد . مگر زینب چند سال داشت که مادرش را از دست داد .او بیش از سه سال نداشت که آن شب  باچادر بلند مادر  که به خاک ها کشیده می شد وبا گریه های کودکانه اش به همراه پدر و برادرانش مادر را به خاک سپرد.

زهرا از علی خواست تا اورا شبانه  غسل دهد وشبانه به خاک  بسپارد.علی آرام آرام گریه  می کرد وزیر لب از پدر آن یگانه یاس آفرینش  در خواست کمک می کرد .

حالا هم که ای مادر  نمی دانم که آن شب تورا کجا آرام داد. تا مهدی نیاید هم نمی توانمم مزارپاک ومطهرتورا پیدا کنم.

شهادت خوش بو ترین یاس آفرینشرا به پیشگاه فرزند آن حضرت مهدی موعودعجل الله تسلیت عرض می کنم........

1.هرکس باید باور کند خوشبخت است.

2.خوشبختی به معنای نسبی وجود دارد.

3.خوشبختی درگرو ازدواج نیست.

4.ولی شاید با ازدواج عاقلانه خوشبختی رابیابید.

5.آرزوی خوشبختی برای دیگران خود نوعی خوشبختی است.

با توکل و اعتماد به بی همتای آفریننده. خوشبختی در چند قدمی شماست.......

باآرزوی خوشبختی برای توای یار تنهایی.

به تو ای کسی که اگر من دربیمارستان هستم و حالی خوش ندارم با مهربانی کاملت از شامگاه تا سحر مرا تحمل می کنی همانند مادری مهربان تا من بهبود پیدا کنم

دوستت دارم همچون مادرم

پس روزت مبارک ای مادر